پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) مطابق ذیل است:
(جدول1)
تعداد کلمه
|
شرح
|
عنوان فرعی
|
عنوان اصلی
|
آیه
|
15
|
از خدا و رسول جلو نیفتید
|
اخلاق
|
حکمت
|
1
|
22
|
صدای خود را فوق صدای پیامبر بلند نکنید
|
احکام
|
حکمت
|
2
|
17
|
تحسین - توصیف
|
مومنان
|
مردم
|
3
|
10
|
نکوهش - صدا زدن پیامبر از پشت اطاقها
|
انسان
|
مردم
|
4
|
12
|
بهتر بود صبر می کردند تا پیامبر بیاید
|
اخلاق
|
حکمت
|
5
|
18
|
اگر فاسقی خبری آورد تحقیق کنید . مبادا ...
|
احکام
|
حکمت
|
6
|
27
|
اگر پیامبر دنباله رو شما شود به زحمت می افتید.
|
تعلیل
|
حکمت
|
7
|
7
|
رعایت این نکات از فضل و رحمت الهی است
|
نعمت
|
خداوند
|
8
|
30
|
اگر دو گروه مسلمانان با یکدیگر در جنگ شدند بین آنها صلح برقرار کنید اگر زیر بار نرفتند...
|
احکام
|
حکمت
|
9
|
8
|
مسلمانان برادرند (تعلیل حکم فوق)
|
تعلیل
|
حکمت
|
10
|
39
|
یکدیگر را مسخره نکنید - اسم بد نگذارید...
|
اخلاق
|
حکمت
|
11
|
31
|
غیبت و تجسس نکنید
|
احکام
|
حکمت
|
12
|
21
|
ملاک فضل ، تقوا است
|
تعلیل
|
حکمت
|
13
|
27
|
نکوهش - خود را بیش از آنچه هستند ارزیابی می کنند
|
انسان
|
مردم
|
14
|
18
|
توصیف - تحسین - ایمان - جهاد - ثبات
|
مومنان
|
مردم
|
15
|
16
|
بگو - آیا به خدا چیز یاد می دهد؟
|
ارشاد
|
پیامبر
|
16
|
19
|
بگو- منت مسلمانی خویش را سر من نگذارید
|
ارشاد
|
پیامبر
|
17
|
10
|
علم- بصیرت
|
صفات
|
خداوند
|
18
|
347
|
جمع
|
جدول درجها
درصد
|
شرح
|
عنوان فرعی
|
عنوان اصلی
|
شماره
|
3/64
|
احکام مربوط به بهبود روابط افراد و گروههای مسلمان با یکدیگر
|
احکام اخلاقی
|
حکمت
|
1/ 4
|
7/20
|
نکوهش اشخاصی که خود را بزرگ می بینند - تحسین مومنان قوی ایمان جدی
|
انسان
|
مردم
|
2/ 4
|
1/10
|
موقعیت واقعی مردم را به آنان یادآوری کن
|
ارشاد
|
پیامبر
|
3/ 4
|
5
|
علم- بصیرت
|
صفات
|
خداوند
|
4/ 4
|
البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کرده ایم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را که در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» (که به عنوان نمونه و الگو است) در سایت:
http://jamal-ganjei.com/
با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.
درس: مقررات مربوط به بهبود روابط مسلمانان با يکديگر و نکوهش کساني که خود را خارج از آن قرار مي دهند.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿1﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَرْفَعُوا أَصْوَاتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِيِّ وَلَا تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ كَجَهْرِ بَعْضِكُمْ لِبَعْضٍ أَن تَحْبَطَ أَعْمَالُكُمْ وَأَنتُمْ لَا تَشْعُرُونَ ﴿2﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَى لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَأَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿3﴾ إِنَّ الَّذِينَ يُنَادُونَكَ مِن وَرَاء الْحُجُرَاتِ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ ﴿4﴾ وَلَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَيْهِمْ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿5﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! نسبت به پیامبر! مودب شوید
2
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن جَاءكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَن تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ ﴿6﴾ وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِّنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمَانَ وَزَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَكَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَالْفُسُوقَ وَالْعِصْيَانَ أُوْلَئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ ﴿7﴾ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَنِعْمَةً وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿8﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! عاقل شوید
3
وَإِن طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِن بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِن فَاءتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ ﴿9﴾ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿10﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! صلح طلب شوید
4
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَومٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُوا خَيْرًا مِّنْهُمْ وَلَا نِسَاء مِّن نِّسَاء عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرًا مِّنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَن لَّمْ يَتُبْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿11﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَب بَّعْضُكُم بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَن يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِيمٌ ﴿12﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! رشدیافته شوید
5
يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن ذَكَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ﴿13﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! حق دوست شوید
6
قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿14﴾ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿15﴾ قُلْ أَتُعَلِّمُونَ اللَّهَ بِدِينِكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿16﴾ يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿17﴾ إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿18﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! نسبت به حق متواضع شوید
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درس سوره که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درس مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
امروز که ما این آیات را میخوانیم اکثر مسلمان صدر اسلام را بسیار خشن، بد ادب، و تربیت نیافته میبینیم که البته عده قلیلی استثناءاند.
ضمناً از همینجا نیز گوشهای از عظمت کار آنحضرت معلوم میشود که چگونه توانست با چنان مردمی به چنان توفیقات عظیمی دست پیدا کند.
همچنین از همینجا گوشهای از عظمت روحیه و شخصیت آنحضرت نمودار میشود که چگونه توانست 23 سال با دارندگان چنین خلق و خوهائی صبر کند و البته در سوره قلم که در اوایل بعثت نازل شده، خداوند مراتب تحسین خویش را از شخصیت آنحضرت ابراز داشته. آنجا که فرموده «انک لعلی خلق عظیم» (تو البته شخصیتی عظیم داری)
البته قبلاً نیز در انتهای سوره نور به مسلمانان توصیه شده بود که پیامبر را در خطاب مانند خطاب به یکدیگر صدا نزنند اما ظاهراً بسیاری از مسلمانان فکر کرده بودند که آن آیه «برای دیگران» است و رفتارشان فرقی نکرده بود که این آیات نازل شد تا ضمن آنکه همان مفهوم را تکرار کرده باشد، آنرا مقداری هم باز نموده و تشریح و تفصیل داده و با ذکر مثالهائی موارد لازمالرعایه را نیز نشان داده باشد. مواردی مانند:
1- بلند نکردن صدا در مقابل صدای پیامبر،
2- «جلو نیافتادن» از خدا و رسول،
3- توقع «اطاعت» از پیامبر نداشتن و غیره.
از همینجا معلوم میشود که مردم آن دوره برای پیامبر(ص) احترامی لااقل در حد احترامی که ما در مورد معمولیترین علما و دانشگاهیان ابراز میکنیم ابراز نمیکردند و مرتکب کارهائی میشدند که فوقاً به آنها اشاره شده است.
در آیه 1 پاراگراف قبل که فرموده «از خدا و رسول جلو نیفتید» یعنی چه؟
بدیهی است که یکی از مصادیق جلو افتادن از خدا و رسول در آیه 6 تشریح شده است.
آنچه در این آیه مطرح شده لااقل بیانگر این است که عدهای بر اساس خبر یک نفر آدم فاسق (= معروف به خلافکاری) یک ذهنیتی پیدا کرده بودند و تصمیمی گرفته بودند و پیامبر(ص) با آنان همراه نبود و آنها از این موضوع ناراضی بودند و میل داشتند پیامبر را با خویش همراه کنند.
یعنی اینکه بجای آنکه موضوع را به پیامبر(ص) عرضه کنند و بگویند شما چه نظری دارید، خودشان بریده و دوخته بودند و انتظار داشتند پیامبر(ص) آن را به تن کند.
کمترین چیزی که از آیه 6 فهمیده میشود این است که عدهای از مسلمانان به لزوم اطاعت از پیامبر چندان اعتقادی نداشتند بلکه در مواردی میخواستند پیامبر در اطاعت آنها باشد.
اگر موضوع فقط محدود به همین امر بود لازم نبود بفرماید از «خدا و پیامبر جلو نیفتید» و معلوم میشود جلو افتادن از پیامبر منحصر به اعتقاد به لزوم اطاعت از پیامبر نیست بلکه در رفتار و ظاهر و آداب معاشرت نیز میباید پیامبر را بر خویش مقدم میداشتند و بلکه حتی از آن هم بالاتر، در فکر و در پسند خاطر و بطور کلی در هر چیزی که مفهوم «جلو نیفتید» آن را به ذهن میآورد.
آیا از آیه های 9 و 10 فهمیده میشود در بین جوامع مختلف مسلمانی ، در آن روزهای نزول این آیات جنگها و درگیری هایی بوده؟
به نظر نمیرسد چنین چیزی بوده باشد ، زیرا کاریزمای شخصیتی آنحضرت فورا چنین چیزهایی را – اگر بود – خاموش میکرد ، لذا میتوان درک کرد که آیه های مذکور برای «آینده» نازل شده است ، آینده ای که نه چندان دور از وفات آنحضرت رخ نمود .
بگذریم از اینکه بیش از 1400 سال است که به این حکم عمل نشده اما جا دارد در همینجا به این نکته مهم اشاره کنیم که این حکم مربوط به این زمان هم هست و لذا در همینجا این سئوال پیش میآید که چگونه باید این کار را کرد؟
جواب این است که مسلمانان باید نوعی «سازمان ملل اسلامی» تأسیس کنند که آن سازمان این کار را هم بکند.
البته این «سازمان کنفرانس اسلامیِ» فعلی، اصلاً در حد و اندازه این نوع مأموریتها نیست. دستگاهی است که نه برای دوست نفعی دارد و نه برای دشمن ضرری.
اما راه اجرای این آیه ایجاد وتقویت چیزی شبیه به همین سازمان ها و در همان جهتِ آیه فوق است که البته با توجه به اوضاع حکومتهای کشورهای اسلامی و لاقیدی آنها به این نوع امور، به نظر نمیآید این امر به این زودیها وصال دهد. اما هر چه باشد، «راه» همین است.
اساسا به لحن آیه دقت کنید ، میفرماید اگر«دو طایفه ازمسلمانان» بایکدیگرواردکارزار شدند ......چنین وچنان کنید .
«طایفه»به جمع کثیری ازمردم گفته میشود وهمعرض مردم یک قبیله یا مردم یک محله یامردم یک شهر ویامردم یک کشوروامثال آن است ، وطبعا کسی یاچیزی که بتواند جلوی نزاع آنها رابگیرد بایدنیروئی بزرگترازمردم یک قبیله یایک محله یایک شهریا یک کشورداشته باشد .
اگراین خط سیر رابگیرید وجلوبروید خواهید دید خداوند تلویحا دارد میفرماید ای مسلمانان یک « سازمان ملل متحده مسلمانان » بوجودبیاورید که درقد وقواره انجام درست چنین ماموریت ها وچنین وظایفی باشد .
چطوراست که این کشورهای اروپایی دارند با حفظ هویت هر کشور، در جهت «اتحادیه اروپا» با گامهای بلند به پیش میروند بطوری که پول واحد، مجلس واحد، قانون اساسی واحد، درست کردهاند و دارند «ارتش واحد» هم درست میکنند، و ما که قرآن را و چنین احکامی را داریم چقدر از «واحد» دوریم!
در این سوره از ارتکاب این اعمال نهی شده است:
1- مسخره کردن یکدیگر،
2- بازگوئی عیوب خود و یکدیگر،
3- لقبگذاری زشت بر خود و یکدیگر،
4- پرهیز از بسیاری از گمانها (درباره یکدیگر)،
5- تجسس (جستجوی عیوب و گناهان یکدیگر)،
6- غیبت (پشت سرگوئی ناخوشایند درباره یکدیگر).
اگر کمی دقت کنیم معلوم میشود موارد فوق، مواردیست که پرداختن به آنها دوستی بین مردم را کم میکند.
نکته مشترک اینها «آبرو»ی مردم است که هر کس دوست میدارد نزد دیگران آبرو داشته باشد و بنا به تعریف، آبروی هر کس، آن تصورات خوبی است که دیگران درباره او دارند.
هیچکس بطور مطلق بیآبرو نیست.
ممکن است یکی «کمآبرو» و یکی «پر آبرو» باشد.
و در این بند، چنان که دیده میشود به حفظ و گسترش و تعمیق آبروی مسلمانان نزد یکدیگر بسیار اهمیت داده شده است و رعایت این موارد نطفه بهشت برین را در همین جهان میریزد .
و از آیات فوق معلوم میشود این نکته های اجتماعی و تمدنی در روزهای نزول این آیات چندان مرعی نبود .
این کلمه «اعراب» را در پاراگراف های انتهایی سوره برائت برای اولین بار در قرآن دیدیم و در همانجا هم شرح مختصری عرض کردیم .
یکی از خصوصیات آنها ، چنانکه قبلا عرض کرده ایم ، غرور بیش از حدشان در باره خویش و لاف زنی بوده است که واکنش طبیعیِ کسانی است که به درست یا نادرست مورد تحقیر اجتماعی واقع میشوند و حق طبیعی انسانی شان که همان «احترام به انسان به لحاظ انسان بودن» است ، نا دیده گرفته میشود .
خداوند ، در اینجا ، همزمان ، دو موضوع را برجسته فرموده :
1 – شما هم مانند هر انسان دیگر احترام انسانی دارید و اگر از خدا و رسول اطاعت کنید مانند هر انسان دیگری که چنین کند با شما رفتار خواهد شد ، و زندگی بی ثبات و اخلاق خشن و نژاد تان مانع خداوند نیست که با شما مانند دیگر مسلمانان رفتار کند .
2 – اما در عالم حقایق ، برای اینکه ادعائی که مدعی اش هستید ، فعلیت یابد، مقداری کار دارید که باید روی خویش انجام دهید تا ادعا تان صحیح باشد .
لذا این سوره برای گروه های نومسلمان بارِ تشویقی و سازندگی و تعالی یافتنِ قوی داشت .
4 - پیشگوئی های تحقق یافته
در آیه 13 میفرماید : اي مردم! شما را از يک مرد و يک زن آفريديم، و به صورت تيره هاي بزرگ و تيره هاي کوچک قرارتان داديم تا شناخته شويد. البته گراميترين شما از نظر خداوند با تقواترين شماست. البته خداوند داناي آگاه است.
معمولا ما تا عبارت «حقوق بشر» را میشنویم یاد «سازمان ملل متحد» میافتیم.
چنانکه میدانیم، در قرن بیستم دو جنگ جهانی در گرفت که اولی در 1919 تمام شد و دومی از 1938 شروع و در 1944 خاتمه یافت.
فکر تشکیل سازمان ملل درست پس از پایان جنگ اول در ذهن عدهای از روشنفکران آن روزها پیدا شد و پس از مدتی بصورت ایجاد یک تشکیلات سیاسی بروز کرد که نتیجهاش ایجاد یک اتحادیه سیاسی بود که در آن روزها بنام «جامعه ملل» خوانده شد. و «اعلامیه حقوق بشر» که امروز کاملاً معروف و مشهور است در اواسط فاصله بین دو جنگ مذکور توسط بعضی روشنفکران آن روزهای اروپا صادر و بعداً بصورت منشوری از آن سازمان مطرح گردید.
در هر حال نه آن «اعلامیه» و نه آن «جامعه» نتوانستند مانع بروز یک جنگ بینالمللی دیگر و حتی بسیار وسیعتر و با نتایجی بسیار دلخراشتر بگردند و شد آنچه که شد و تقریباً همه ما که امروزه در سالهای آغازین قرن بیست و یکم و اصطلاحاً در رده میانسالها هستیم، چیزهائی از آثار و عواقب و گستره و ابعاد آن جنگ به یاد داریم.
اما در هر حال فکر ایجاد یک تشکیلاتی که اولاً در حوزه بینالمللی کار کند و ثانیاً مسائل اساسی را پیگیری نماید نه تنها از ذهن روشنفکران جهان بیرون نرفت بلکه با پیگیری شدیدتری دنبال شد.
تا اینکه بالاخره این «سازمان ملل متحد» فعلی بوجود آمد که گرچه در دهههای اولیه تأسیس خویش چندان عمل افتخارآمیزی در کارنامه خویش نداشت اما انصافاً در این دهههای اخیر در برخی از زمینه ها کارنامه افتخارآمیزی دارد.
مطالب فوق، مطالبی است بسیار خلاصه و بسیار واضح، بطوریکه تقریباً همگان آن را تصدیق میکنند.
اما از مطالب فوق، چیزی که موردنظر ما است، این نکته است که کل تاریخ دغدغههای روشنفکران جهان درباره اموری که به مفهوم «حقوق بشر» مربوط میشود، تاریخی کمتر از یک قرن دارد.
اعلامیه حقوق بشر چه میگوید؟
خلاصه و چکیده اعلامیه حقوق بشر این است که بشر از این لحاظ که بشر است (صرفنظر از نژاد و طبقه اجتماعی و ثروت و ملیت و دین و غیره) حقوقی دارد که خلاصه و چکیده آن، برابری از لحاظ قانونی است.
مغز این بحث این است که اعلامیه حقوق بشر که محصول کوشش مشترک روشنفکران در سراسر جهان است، هنوز از این آیه که قدمتش بیش از چهارده قرن است عقب است.
مطابق این آیه، خداوند بین افراد انسانی تمایزی قایل نیست و کسی را بر کسی برتری نداده. و ملاک برتری را در چیزی قرار داده که پس از قیامت مورد ارزیابی واقع میشود.
5 - آیات برجسته این پاراگراف
تمام آیات این سوره به دلایل پیشگفته برجسته، و برخی از آیات آن برجسته تر میباشند، مانندآیات: 6 و 9 و 13.
6 - آیات مشکل
آیه 14 و کلمه «لایلتکم» از آنجا مفسران گوناگون مطالب مختلف و متنوع و بعضا متضادی در تفسیر آنها گفته اند، از جمله آیات مشکل قلمداد میگردند.
7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیه 2 از این لحاظ که مکانیزم حبط معلوم نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد چه رسد به عرب 1400 سال قبل.
8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .
9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
مقررات مربوط به بهبود روابط مسلمانان با يکديگر و نکوهش کساني که خود را خارج از آن قرار مي دهند.
10 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
بحث متنی
آیه 15 فرع بر آیه 14 است و این واضح است.
و همچنین آیه 18 نسبت به آیه 17 همین موقعیت را داراست.
«اسلام آوردن با ایمان داشتن فرق دارد و ایمان بالاتر است»
واضحترین سند «حقوق بشر»ی
مطابق این آیه، خداوند بین افراد انسانی تمایزی قائل نیست و کسی را بر کسی (در این جهان) برتریی نداده. و ملاک برتری را در چیزی قرار داده که در قیامت مورد ارزیابی واقع میشود. بعبارت دیگر این آیه را میتوان اینطور هم دید:
ای مردم! شما را البته از یک مرد و یک زن آفریدیم و گرچه بصورت تیرههای بزرگ و تیرههای کوچک دستهبندی میشوید اما تعلق شما به آن تیرههای بزرگ یا کوچک سبب بالاتر بودن بعضی از شما نسبت به بعضی دیگر نمیشود. و البته گرامیترین شما نزد خداوند کسانی هستند که صفاتی دارند که آن صفات قبل از آخرت ارزیابی نمیشود.
نکتهای که بسیار جالب هم هست این است که معمولاً خطابهای قرآنی در سورههای پس از هجرت «یا آیها الذین آمنوا» (= ای مسلمانان) است اما در این جا پس از پنج بار خطاب «یا آیها الذین آمنوا» خطاب فرموده «یا آیها الناس» یعنی ای مردم. به عبارت دیگر در این سوره، خداوند حتی بین مسلمانان و غیرمسلمانان نیز از لحاظ حقوقی تمایزی قایل نشده و لذا این آیه یک سند منحصر بفرد است که از لحاظ «حقوق بشر» بر همه سندهای دیگر حقوق بشر سبقت میگیرد و از این لحاظ معجزه است.
لطفاً توجه فرمایید که این نکته یک نکته بسیار ظریف است.
واضح است که مؤمن و کافر با هم فرق دارند، و در آخرت بهشت مخصوص مؤمنان واقعی است، اما در این جهان، مطابق آیه فوق، حتی بین مؤمن و کافر نیز فرقی گذاشته نشده زیرا درست است که تقوا را دلیل کرامت دانسته اما میدانیم که تقوا در دنیا قابل ارزیابی نیست.
به عبارت دیگر در این آیه حتی مسلمانی را از لحاظ «حقوق بشر»ی سبب کرامت ندانسته یعنی اینکه همه افراد بشر را از لحاظ بشر بودن یعنی حق حیات، حق احترام، حق انتخاب شغل، حق کسب علم، حق مجاز بودن برای بالا بردن وضعیت خویش، و غیره، و غیره مساوی قلمداد فرموده است.
لطف بزرگی که خداوند به معمولیترین مسلمانان فرموده
از این پاراگراف این چیزها فهمیده میشود:
1- اسلام با ایمان فرق دارد.
2- ایمان از اسلام بالاتر است.
3- ایمان امریست قلبی.
4- اطاعت خدا و رسول سبب حفظ پاداش اعمال میشود.
5- بعبارت دیگر عدم اطاعت خدا و رسول سبب از بین رفتن پاداش اعمال میشود.
6- ایمان واقعی آنست که پس از آن شک نباشد و آثار عملی مالی و جانی داشته باشد.
7- ایمان واقعی با خود را بزرگتر از واقعیت دیدن منافات دارد.
8- ایمان واقعی با منتگذاری (برای ایمان) منافات دارد.
9- اسلام ابتدای راه ایمان است.
همین مطالب را میشود اینطور هم گفت:
1- اسلام با ایمان فرق دارد.
2- اسلام از ایمان پایینتر است.
3- اسلام قدم اول در جاده ایمان است.
4- ایمان امریست قلبی.
5- ایمان در قلب آدمی حالتی ایجاد میکند که پس از بوجود آمدن آن حالت، دیگر شک نخواهد بود.
6- ایمان منجر به صدور اعمالی از آدمی میشود که بار مالی و جانی دارد.
7- ایمان با خود بزرگبینی منافات دارد.
8- ایمان با منتگذاری (که مثلاً من ایمان دارم) منافات دارد.
9- اطاعت خدا و رسول سبب حفظ پاداش اعمال میشود.
اینکه معروف است «ایمان عبارت است از تصدیق به قلب و عمل به ارکان» از
شمارههای 4 و 5 و 6 بوضوح فهمیده میشود. و اینکه عمل باید «خالص برای خدا» باشدبه وضوح از شمارههای 7 و 8 فهمیده میشود.
اما از ردیف 9 چه چیزی فهمیده میشود؟ بعبارت دیگر سئوال این است که مگر قرار بود اطاعت خدا و رسول سبب حفظ پاداش اعمال نشود که در اینجا این را فرموده؟
بهترین جوابی که در این قسمت میتوان داد این است که ردیف 9 برای کسانی گفته شده که داخل مرحله اسلام شدهاند اما هنوز به مرحله ایمان نرسیدهاند.
به آنها گفته میشود که ای کسانی که به هر علت اظهار مسلمانی نمودهاید و به ظاهرِ اعمال عبادی هم عمل میکنید اما خودتان هم میدانید که صاحب ایمان نشدهاید و اعتقادات هنوز به داخل قلب شما راه نیافته است. نگران نباشید زیرا خداوند با شما مانند صاحب ایمان عمل میکند و بخاطر اینکه هنوز ایمان نیافتهاید پاداش عملتان را ضایع نمیفرماید.
یعنی نَفْسِ اطاعتِ خدا و رسول، ولو اینکه این اطاعت براساس الزامات عقیدتیِ قلبی نیز نباشد موجب پاداش میشود.
ترجمه تفسیریِ آزاد
بسم الله الرحمن الرحيم
اي مسلمانان ! از خدا و رسولش جلو نيفتيد و از خدا پروا کنيد که خدا شنواي داناست (1) اي مسلمانان ! صدايتان را از صداي پيامبر بلند تر نکنيد و آنچنانکه با يکديگر صحبت مي کنيد با او بلند بلند سخن مگوييد، مبادا که اعمالتان از بين برود و متوجه نباشيد (2) البته آنانکه صدايشان را نزد رسول خدا پايين مي آورند جزء کساني هستند که خداوند قلوبشان را براي تقوا آزموده است و مغفرتي و پاداشي عظيم خواهند داشت (3) البته آنان که تو را از بيرون اتاقها صدا مي زنند بيشترشان خرد نمي ورزند (4) و اگر صبر مي کردند تا بسوي آنان خارج شوي برايشان بهتر بود و خداوند آمرزنده مهربان است (5) اي مسلمانان! اگر گناه پيشه اي با خبري بسويتان آمد تحقيق کنيد . مبادا به عده اي از روي جهالت مصيبتي برسد و آنگاه شما از کار خود پشيمان شويد (6) و بدانيد که رسول خدا در بين شماست، که اگر در بسياري از کارها از شما پيروي کند، خودتان به زحمت مي افتيد . وليکن خداوند ايمان را براي شما خوشايند کرد و آن را در دلهاي شما پسنديده نموده و کفر و گناه نافرماني را در نزدتان ناپسند كرد . آنها که چنين هستند رشد يافتگانند (7) که اين فضل و نعمتي است از جانب خداوند و خداوند داناي حکيم است (8) و اگر دو طائفه از مسلمانان با يکديگر به کارزار پرداختند بين آنها آشتي برقرار کنيد، و اگر يکي از آنها به ديگري ستم کرد، با آنها کارزار کنيد تا به حکم خدا گردن نهد، و اگر نهاد، بين آنها به عدل، صلح برقرار کنيد و انصاف دهيد، که خداوند انصاف داران را دوست دارد (9) جز اين نيست که مومنان برادران يکديگرند . پس بين برادرانتان آشتي برقرار ، و از خداوند پروا کنيد شايد مورد رحمت قرار گيريد (10) اي مسلمانان ! عده اي عده ديگر را مسخره نکنند ، چه بسا که آنها بهتر باشند ، و در مورد زنها هم همينطور . و عيوب خودهاتان را باز مگوئيد ، و لقب هاي زشت بر يکديگر مگذاريد . بد نامگذاريي است که پس از ايمان، از گناه پيشگي ياد شود و کساني که توبه نکنند ستمكارند (11) اي مسلمانان! از بسياري از گمانها بپرهيزيد ، و بدانید كه بعضي از گمانها گناه است ، و تجسس نکنيد، و بعضي از شما غيبت بعضي ديگر را نکند، آيا هيچکدامتان دوست دارد که گوشت برادر مرده اش را بخورد؟ البته که از آن نفرت داريد. و از خدا پروا کنيد که خداوند توبه پذير مهربان است (12) اي مردم ! شما را از يک مرد و يک زن آفريديم ، و به صورت تيره هاي بزرگ و تيره هاي کوچک قرارتان داديم تا شناخته شويد . البته گراميترينِ شما از نظر خداوند با تقواترينِ شماست . البته خداوند داناي آگاه است (13) اعراب گفته اند ايمان آورده ايم، بگو ايمان نياورده ايد وليکن بگوئيد به اسلام گرويده ايم، و هنوز ايمان به قلوب شما داخل نشده ، و اگر خدا و رسولش را اطاعت کنيد خداوند از پاداش اعمالتان چيزي کم نمي کند زيرا که او آمرزنده مهربان است (14) جز اين نيست که مومنان آنهايي هستند که به خدا و رسول ايمان آورده، و سپس شک نکرده، و با مال و جانشان در راه خدا جهاد کرده اند، و همانها راستگویان ميباشند (15) بگو مي خواهيد راجع به دين خويش چيزي به خداوند ياد بدهيد؟ در حاليکه خداوند آنچه را که در آسمانها و زمين است مي داند و همو به همه چيز داناست؟ (16) بر تو منت مي گذارند که مسلمان شده اند. بگو منت مسلماني خويش را بر من مگذاريد. بلکه اگر راست بگوئيد، خدا بر شما منت دارد که شما را به راه ايمان هدايت کرده است (17) خداوند البته پنهاني هاي آسمانها و زمين را ميداند و خداوند به آنچه ميکنيد بيناست (18)