پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:
درس: با کفار ومنافقان به سختي مقابله کنيد و به انها سخت بگيريد که پيروزي دنيوي و بهشت اخروي پاداشتان خواهد بود.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: توصيف صفات مقبول براي مسلمانان و وعده نيکو به دارندگان آن و تحسين مومنان واقعي و دلگرم نمودن آنان و راهنمايي شان، و تذکر به مسلمانان و برشمردن بعضی ديگر از صفات منافقان، تا آنها را بشناسند و اینکه متوجه عظمت اين نعمت الهي (رسول خدا) باشند وقدر بدانند و نیز اینکه مشرکان را تحريم معنوي کنند.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿111﴾ التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدونَ الآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّاهُونَ عَنِ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللّهِ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿112﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! کیفیت ایمانیِ خویش را بالاتر ببرید
2
مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَن يَسْتَغْفِرُواْ لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُواْ أُوْلِي قُرْبَى مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿113﴾ وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ ﴿114﴾ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُم مَّا يَتَّقُونَ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿115﴾ إِنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿116﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! دوستی با کفار را در قلوبتان خاموش کنید
3
لَقَد تَّابَ الله عَلَى النَّبِيِّ وَالْمُهَاجِرِينَ وَالأَنصَارِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ فِي سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا كَادَ يَزِيغُ قُلُوبُ فَرِيقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿117﴾ وَعَلَى الثَّلاَثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُواْ حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنفُسُهُمْ وَظَنُّواْ أَن لاَّ مَلْجَأَ مِنَ اللّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿118﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ ﴿119﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! خداوند مومن واقعی میخواهد
4
مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُم مِّنَ الأَعْرَابِ أَن يَتَخَلَّفُواْ عَن رَّسُولِ اللّهِ وَلاَ يَرْغَبُواْ بِأَنفُسِهِمْ عَن نَّفْسِهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لاَ يُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَطَؤُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَّيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ ﴿120﴾ وَلاَ يُنفِقُونَ نَفَقَةً صَغِيرَةً وَلاَ كَبِيرَةً وَلاَ يَقْطَعُونَ وَادِيًا إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ لِيَجْزِيَهُمُ اللّهُ أَحْسَنَ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿121﴾ وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ ﴿122﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! مومن واقعیِ عاقل شوید
5
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿123﴾ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ فَمِنْهُم مَّن يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَانًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَزَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَهُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ﴿124﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَتْهُمْ رِجْسًا إِلَى رِجْسِهِمْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كَافِرُونَ ﴿125﴾ أَوَلاَ يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فِي كُلِّ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ لاَ يَتُوبُونَ وَلاَ هُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿126﴾ وَإِذَا مَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ نَّظَرَ بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ هَلْ يَرَاكُم مِّنْ أَحَدٍ ثُمَّ انصَرَفُواْ صَرَفَ اللّهُ قُلُوبَهُم بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُون ﴿127﴾
ریزدرب: ای پیامبر! با این واقعیت کنار بیا که تعالیم تو منافقان را به راه حق نخواهد آورد
6
لَقَدْ جَاءكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿128﴾ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿129﴾
ریزدرب: ای مردم! قدر این نعمت بزرگ را بدانید
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که دیگر شرک برافتاده ، با «سران» کفرمبارزه کنید .
در پاراگراف 2 می فرماید : ای مسلمانان ! این دین این پیروزی رابرایتان فراهم کرد ، دراین دین عمیق ترشوید ، تا هردو جهان تان بهبود بیابد .
در پاراگراف 3 می فرماید : ای مسلمانان ! با اهل کتاب نیزکه مانند مشرکان به باطل دعوت میکنند و مانع آشکاریِ حقایق هستند مبارزه کنید تا به راه حق بیایند و در احکام خداوند تفسیر «من عندی» نکنید و و جهاد به همراه رسول خدا(ص) رابسیار جدی بگیرید و هر چه درتوان دارید دراین راه بگذارید .
در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! و ای پیامبر! بامنافقان کمتر مدارا و بیشترصراحت به خرج بدهید .
در پاراگراف 5 می فرماید : ای منافقان ! به خود آئید وبه سرگذشت اقوام پیشین به دیده عبرت بنگرید و به ایمان واقعی روی کنید و ای پیامبر ! با کفار و منافقین که چنین خصوصیات ورفتارهایی دارند به سختی مقابله کن و با آنان هیچ نرمی مکن .
در پاراگراف 6 می فرماید : ای پیامبر ! منافقان را از مومنان واقعی تشخیص ده و با آنان با قاطعیت بیشتری رفتار کن و چه درمیان مردم شهرنشین ، وچه درمیان اعراب بیابانی هم آشخاص خوب ومومن هست وهم کافر ومنافق ، آنهارا از هم تشخیص بده و با هر یک متناسب با صفات ورفتارش برخورد متناسب کن و مهم ترین خطر برای این دین ازناحیه منافقان است ، نسبت به آنها بسیارحساس باش .
در این پاراگراف می فرماید : ای مومنان واقعی! خوش به حالتان که خوب معامله ای با خوب مشتریی کردید و ای مسلمانان ! شما هم سعی کنید مومن واقعی شوید تا مورد لطف وراهنمائی الهی شوید و ای مسلمانان ! منافقان را ازروی برخی صفاتشان بشناسید وبا آنهارفتار در خور داشته باشید و تو ای پیامبر ! بامنافقان هیچ تعارفی نکن و با آنها کاملا صریح باش و ای مردم ! قدر این نعمت بزرگ خدائی را بدانید که راجع به اینکه همگی تان سعادتمند شوید حریص است ، جادارد شما نیز به تعالیمش اقبـال کنید که به نفع خودتان است .
4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
در این اوضاع و احوالی که دور و بر آنحضرت پر بود از موجوداتی که در پاراگراف های قبل دیدیم ، اما ، در همان زمان ، کسانی هم بودند که وجود آنها به جان خریدن آنهمه نا مطلوبیت ها و آنهمه ناراحتی ها را برای آنحضرت توجیه میکرد .
کسانی که رفتارشان طوری بود که در مقابل خدا و رسول خود را به پشیزی نمیگرفتند و طوری بودند که انگار خودر به خدا فروخته اند (آیه 111)
آنها :
دائما به اصول توجه میکردند و به آن باز میگشتند (تائبون)
همواره گوش دلشان برای شنیدن فرمان الهی تیز بود (عابدون)
در هر وضعی که برایشان پیش می آمد ، حسن و زیبائیی میدیدند و سپاس میگزازدند (حامدون)
در همه چیز به نظر حکمت و عبرت نظر میکردند (سائحون)
ضمن پرداختن به الزامات زندگی رفتار دائمی شان طوری بود گه انگار در نمازند (راکعون ساجدون)
در چشم دیگران نیز محترم بوده و کلامشان نفوذ داشت و از این موقعیت خویش برای اصلاح بدی ها و اشاعه خوبی ها استفاده میکردند (آمرون بالمعروف ناهون عن المنکر)
به شدت مواظب تحرکات دشمنانِ آشکار و پنهان بودند (حافظون لحدود الله)
صفات مذکور میتواند به سان چک لیست هایی باشد که بگوید ای مسلمانان خود را بسازید که کم کم واجد این صفات شوید ، اما ، چون خداوند از گزافه گویی بدور است ، و طرز بیان آیه 111 روایی است ، معلوم میشود چنین اشخاصی بوده اند و تعدادشان نیز آنقدر بوده که خداوند آن طرز بیان نادر را در مورد آنان بکار گیرد .
در جنگ دفاعیی که آنحضرت از مدینه بیرون رفته بود ، هم آنحضرت و هم همراهانش اوضاع سختی داشتند ، و این سبب بروز افکاری در اذهان آنها شده بود (آیه 117) هرچه بود گذشت و مانند جنگ احزاب شد و واقعا جنگی واقع نشد و آنحضرت و همراهان برگشتند ، و خداوند نیز آن افکار گناه آلود را که به ذهن آن عده گذشته بود (که قاعدتا می باید چیزی باشد که در آیه 120 به آن اشاره شده) بخشید (آیه 117)
پس از برگشتن طبیعی است که منافقان با دیدن آنحضرت چرب زبانی کنند و عذر خواه باشند ، اما سه نفر بودند که عذر خواه واقعی بودند و آنقدر ناراحت و پشیمان بودند که هیچ جوری نمیتوانستند خودشان را ببخشند و هیچ روی مواجهه با آنحضرت و عذر خواهی را هم نداشتند و دنیا برایشان زندان شده بود (آیه 118) و خداوند اینها را هم بخشید .
در همین ایام است که کسب علمِ دین و انتقال آن به دیگران با گرایش به هشدار های شبه پیامبرانه بصورت بورس و سهمیه ای نیز واجب گردید (آیه 122)
از آیه های 124 و 125 فهمیده میشود منافقان با یکدیگر جلساتی داشته و در باره قرآن با گرایش مخالفت و طرد و ردّ ، نظر ارزیابانه میدادند و آیات و سوره هایی که نازل میشد به همان درجه ای که قند در دل مومنان بود ، در دل منافقان جز پلیدی و نفاق بیشتر و مخالفت با خدا و رسول نمی افزود .
اینگونه جلسات آنان مخفی بود و ترس داشتند که مردم از کارشان و این جلساتشات و این مکنونات قلبی شان آگاه شوند (آیه 127)
با وجود مخفی کاریی که داشتند بالاخره هر از گاهی ماهیت واقعی شان برای عده ای آشکار میشد ، اما ، آنها آن را یک طوری ماستمالی میکردند (آیه 126)
5 - پیشگوئی های تحقق یافته
در آیه 122 پیشگوئیی نموده که درست در آمدن آن خیلی واضح است و آنهم این است که تلویحا مقرر نموده که از هر آبادیی برخی از ساکنینش برای کسب علم سفر کنند و سپس برای هدایت اهالی خویش بسویشان برگردند .
کسی که کمی به تاریخ اسلام آشنا باشد میداند که تمام موفقیت های علمی مسلمانان در مدتی حدود شش قرن پس از نزول قرآن که صدای تحسین و اعجاب جرج سارتن (پدر تاریخ علم) و ویل دورانت (پدر تاریخ تمدن) را بلند کرده ، در پی توجه به همین آیه بوده که مسلمان کسب علم را عبادت – بلکه اشرف عبادات – تلقی میکردند .
6 - آیات برجسته این پاراگراف
آیه های 111 و 112 از لحاظی که مکررا قبلا گفته ایم از آیات برجسته است.
همچنین است آیه 123.
نیز آیه 128.
7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیه 126 از آنجا که مکانیزم اجرائیش برایمان روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.
آیه 111 «قیامتی» است، و هیچ بنی بشری تجربه اش را ندارد، و قبل از قیامت نخواهد داشت، لذا، چه در آن روزهای نزول وحی و چه الی یوم القیامه بالاتر از ذهنیات بشر خواهد بود.
8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .
یکی ممکن است معترض شود که «یعنی چه که بسیار این تیتر را تکرار میکنی و این جواب ثابت را هم زیرش میدهی؟»
در این خصوص باید خاطر نشان کنیم که یک شبهه ای اخیرا در سطح وسیع القا شده که مطالب قرآن اول باید از این لحاظ چِک شود که معاصران نزول از آن چه می فهمیده اند . ماهم با بیان دلیل فوق در حقیقت داریم پاراگراف به پاراگراف آن شبهه را چک میکنیم .
آنچه تا کنون فهمیده ایم این بوده که معاصران نزول اکثر قریب به اتفاق حجم قرآن را همانطور می فهمیده اند که ما امروز می فهمیم .
9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
1 - توصيف صفات مقبول براي مسلمانان و وعده نيکو به دارندگان آن
2 - تحسين مومنان واقعي و دلگرم نمودن آنان و راهنمايي شان
3 - تذکر به مسلمانان که اينها بعضي ديگر از صفات منافقان است، آنها را بشناسيد
4 - متوجه عظمت اين نعمت الهي (رسول خدا) باشيد وقدر بشناسيد
5 - نیز اینکه مشرکان را تحريم معنوي کنيد.
10 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
غیر از آیه های 116 و 119 و 124 و 125 و 129 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.
شرح مختصر
توبه ما و توبه خداوند
در رابطه با آیه 118 «توبه» یعنی «بازگشت» و گوئی که انسان در اثر گناهان و غیره از راه صحیح گم شده و در راه غلط افتاده باشد و بعداً متوجه شده به راه صحیح باز گردد.
این مفهومِ توبه برای ما روشن و واضح است و مربوط به بندگان است اما «خدا توبه کرد» یعنی چه؟
چون گمراهی یک «امر عدمی» و بازگشت به راه صحیح یک «امر وجودی» است، اولی مربوط به خود انسان و دومی مربوط به خداست. (توجه فرمائید به آخر سوره تکویر که میفرماید «و نخواهید خواست مگر اینکه خدا بخواهد» که این مفهوم از همان ابتدای نزول قرآن نازل شده و تا اینجا بسیار تکرار شده و «توبه خدا» به همان معنی است که در آخر سوره تکویر و جاهایِ بسیارِ دیگرِ پس از آن آمده یعنی که خداوند به نظر لطف و رحمت به بنده «باز میگردد» و او را موفق به «بازگشت بسوی راه خویش» میکند.
آن سه نفرِ خوش عاقبت
در رابطه با آیه 118 البته راجع به «آن سه نفر» روایاتی وارد شده اما از خود آیه کاملاً وضع و حال آنها معلوم است که:
1- سه نفر بودند،
2- در سفر جنگی قبلی، بدون عذر موجه، همراهی با پیامبر را ترک کردند،
3- اما چون آدمهای مستعدی بودند، پشیمان شدند،
4- پشیمانی آنها جدی و عمیق شد،
5- آنقدر پشیمان شدند که زمین و زمان برایشان تنگ شد،
6- آنقدر پشیمان شدند که حوصله هیچ چیزی را نداشتند، حتی از خودشان هم بدشان آمده بود و حوصله خودشان را هم نداشتند.
7- خداوند هم بخوبی پاسخ آنها را داد و آنها را دوباره پذیرفت. گو اینکه اصل خود این موفقیت آنها نیز از جانب خداوند بود.
تعیین حد یقف این مطلب با کیست؟
در رابطه با آیه 122 این آیه وجوب کسب علم دین را میرساند اما ضمناً به وجوب کفائی آن نیز تأکید دارد.یعنی آنقدر که لازم است واجب است و وقتیکه به اندازه لازم تأمین شد دیگر واجب نیست.
در اینجا این سئوال پیش میآید که تشخیص اینکه چقدر لازم است و آیا اینکه به حد کفایت رسیده یا نه، با کیست؟
ای کاش آنانکه آنهمه راجع به جزئیات مطالب بی اهمیت کنجکاوی بخرج میدادند و سبب نزول آیاتی میشدند، درباره موضوعات مهمتر نیز سئوالاتی میکردند.در هر حال وقتیکه موضوع به اجمال واگذار شده، تشخیص به عهده «عرف» و «شورا» است، که خدا بیامرزد هر دوی عرف و شورا و تعیین کنندگان آن دو را !
ترجمه تفسیریِ آزاد
خداوند از مومنان جانها و مالهايشان را ميخرد، زيرا که بهشت از آنِ آنان است.در راه خدا مي جنگند، يا مي کشند يا کشته ميشوند. وعده حقي است بر عهده خدا که در تورات و انجيل و قرآن گفته و چه کسي از خدا به عهدش وفادارتر است؟ پس به داد و ستدي كه كرده ايد شاد باشيد و پيروزي بزرگ همان است (111) آنها، توبه کنندگان، عبادت کنندگان، ستايش کنندگان، سياحت کنندگان، رکوع و سجده کنندگان، امر کنندگان به کارهاي پسنديده، و نهي کنندگان از کارهاي ناپسند، و نگهدارندگان حدود خدا هستند و ای پیامبر! مومنان را مژده ده (112) پيامبر و مومنان را نميرسد براي مشرکان استغفار کنند . حتي اگر نزديکانشان هم باشند . البته پس از آنکه برايشان روشن شد که آنان از ياران آن آتشند (113) و استغفار ابراهيم براي پدرش نيز بعلت وعده اي بود که به او داده بود ، اما هنگاميکه برايش روشن شد که او دشمن خداست از او اعلام بيزاري کرد، که ابراهيم البته بسيار خدا ترس و حليم بود (114) و خداوند اينطور نيست که قومي را پس از هدايتشان گمراه کند ، مگر اينکه موارد تقوا را برايشان بيان کند ، که خداوند به همه چيز داناست (115) فرمانروائي آسمانها و زمين از آن خداست . زنده ميکند ومي ميراند و شما جز خداوند سرپرست و ياوري نداريد (116) خداوند بر پيامبر و مهاجران و انصار به توبه بازگشت و نيز برآنان که در زمان تنگد ستي ، پس از اينکه نزديک بود قلوب عده اي از آنان بلغزد ، پيرويش کردند .آنگاه بر آنان به توبه بازگشت که البته او به آنان دلسوز مهربان است (117) و نيز بر آن سه نفر که بجا نشسته بودند تا اينکه زمين عليرغم فراخيش برآنها تنگ گرديد ، و جانهايشان نيز بر آنها تنگ گرديد ، و دريافتند که هيچ پناهگاهي جز خدا ندارند ، مگر اينکه بسوي او بروند که آنگاه خداوند برآنها نيز به توبه بازگشت تا توبه کنند که خداوند توبه پذير مهربان است (118) اي مسلمانان! از خدا پروا کنيد و با راستگويان باشيد (119) اهل مدينه و اعرابِ دور و برش را نميرسد که از امر رسول خدا تخلف کنند و اينکه جانهايشان را بر جان او ترجيح دهند . زيرا که هيچ تشنگيي ، و هيچ رنجي، و هيچ مخمصه اي ، در راه خدا به آنان نميرسد و در هيچ جائي که کافران را به خشم آورد قدم نمي گذارند ، و هيچ زياني به دشمني نمي زنند ، مگر اينکه براي آنان عمل صالحي نوشته ميشود و البته خداوند پاداش نيکوکاران را ضايع نمي گذارد (120) وهمچنين هيچ خرجي نميکنند ، چه کوچک چه بزرگ ، وهيچ زميني را نمي پيمايند ، مگر اينکه برايشان نوشته ميشود ، تا خدا به بهتر از آنچه انجام ميدادند ياداششان دهد (121) مومنان نبايد همگي رهسپار شوند ، اما چرا از هر فرقه اي کساني کوچ نکنند تا در کار دين صاحب نظر شوند ، و قومشان را پس از بازگشت هشدار دهند ، شايد از عاقبتِ بد حذر کنند؟ (122) اي مسلمانان! با کفاري که نزديک شما هستند بجنگيد ، و بايد در شما درشتي بيابند ، و بدانيد که خداوند با تقوا پيشگان است (123) و چون سوره اي نازل شود کساني از آنها ميگويند اين سوره به ايمان کدامتان افزود؟ اهل ايمان ايمانشان زياد ميشود و شاد هم ميشوند (124) اما کساني که در دلهاشان مرضي هست پليديي به پليدي شان اضافه ميشود و در حاليکه کافرند ميميرند (125) آيا نمي بينند که در هر سال يک بار يا دوبار امتحان ميشوند ، اما باز هم توبه نمي کنند و پند نمي گيرند؟ (126) و وقتيکه سوره اي نازل ميشود بعضي از آنها بسوي بعضي ديگر نگاه ميکنند که آيا کسي متوجه شما هست؟ آنگاه برميگردند . خداوند دلهايشان را بگرداند كه آنها نمي فهمند (127) البته بسويتان از جنس خودتان رسولي آمد که براي او گران است به رنج و ناراحتي بيفتيد ، و بر هدايت و نجات شما حريص است ، و به مومنان دلسوز و مهربان است (128) پس اگر برگشتند بگو خدا مرا بس است . خدائي جز او نيست . به او توکل کرده ام و همو پروردگار آن عرش بزرگ است (129)