X

فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿29﴾ أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ﴿30﴾ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ﴿31﴾ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿32﴾ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿33﴾ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ ﴿34﴾ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿35﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿36﴾ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿37﴾ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿38﴾ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿39﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ﴿40﴾ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿41﴾ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿42﴾ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿43﴾ وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاء سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ ﴿44﴾ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿45﴾ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿46﴾ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿47﴾ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿48﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿49﴾


پس به تذکر دادن خويش ادامه بده که تو به نعمت پروردگارت نه کاهن و نه مجنون هستي (29) يا اينکه ميگويند شاعريست که چشم براه مرگش هستيم (30) بگو چشم براه باشيد که من نيز همراه شما از چشم براهان هستم (31) شايد آرزوهايشان به چنين چيزهايي وادارشان ميکند يا قومي طغيان پيشه اند (32)  يا اينکه ميگويند دروغ مي بندد (نه) بلکه ايمان ندارند (33) پس بايد سخني مانند آن بياورند اگر راستگو هستند (34) يا از چيزي غير از جنس ساير مخلوقات خلق شده اند يا خودشان خالقند (35) يا آسمانها و زمين را اينها خلق کرده اند (نه) بلکه يقين ندارند (36) يا انبارهاي پروردگارت نزد آنهاست يا اينکه (برخداوند نيز) غالبند (37) يا نردباني دارند که در آن استماع مي کنند در اينصورت بايد شنونده خود را با دليلي آشکار بياورند (38) آيا دختران مال او و پسران مال شماست؟ (39)  يا اينکه مزدي از آنان خواسته اي و از غرامتش سنگين بار شده اند (40) يا (علم) غيب نزد آنان است و آنها از روي آن مينويسند(41) يا قصد توطئه اي دارند که در اينصورت توطئه شان به خودشان بر خواهد گشت (42) يا معبودي غير از خداوند دارند که خداوند منزه است از آنچه با او شريک ميکنند (43)  و اگر قطعه فشرده اي از آسمان را هم که سقوط ميكند ببينند (باز هم از روی لجبازی) ميگويند ابر فشرده اي است (44) پس آنها را به حال خودشان واگذار تا به آن روزي برسند که صاعقه زده خواهند شد (45) روزي که توطئه هاي آنها دردي دوا نخواهد کرد و ياوري هم نخواهند داشت (46) و البته ظالمان عذابي غير از آن نيز خواهند داشت وليکن اکثرشان نميدانند (47) پس به حکم پروردگارت صبر کن، که البته تو را در نظر داريم و به هنگام بپا خاستن (در نماز)  به ستايش پروردگارت تسبيح گوي (48) و قسمتي از شب را، و نيز هنگام رفتن ستارگان، تسبيح گوي (49)

قبلی:  سوره طور سوره طور
بعدی:  سوره واقعه سوره واقعه
Print
253 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت قبل نشان داده ایم.

درس: افکار بي پايه اي را که به عذاب مي رساند رها کنيد و بهشت و زندگي جاويد را انتخاب نماييد.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: تشريح بعضي افکار بي‌پايه مورد بحث، و خطاب یه آنحضرت که: اي پيامبر! به مخالفان آنقدرها اهمیت نده و براي پيشبرد رسالتت به اين عبادات بپرداز.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿29﴾

ریزدرب: ای پیامبر! به لطف پروردگارت عیوب شخصیتیِ مانعِ پیامبری نداری، پس به کار خویش بپرداز

2

 أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ﴿30﴾ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ﴿31﴾ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿32﴾ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿33﴾ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ ﴿34﴾ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿35﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿36﴾ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿37﴾ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿38﴾ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿39﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ﴿40﴾ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿41﴾ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿42﴾ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿43﴾

ریزدرب: ای پیامبر! ایرادهائی که مخالفانت میگیرند، همه اش بیجا است،

 

3

وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاء سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ ﴿44﴾ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿45﴾ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿46﴾ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿47﴾

ریزدرب: ای پیامبر! ایرادهائی که مخالفانت میگیرند، همه اش بیجا است، زیرا اساسا اینها چشمِ واقعیت بین ندارند

4

وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿48﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿49﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو فقط در پیِ رسالتت باش و برای انجام موفقِ آن، به این عبادات بپرداز

 

تقطیع :

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب :

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 با قسم هائی علاوه بر شرح ضمنی مشخصات وحی، به حتمیت وقوع قیامت و آخرت تاکید می فرماید  و ضمن معرفیِ رفتاری تکذیبگران،  برخی از حوادث هولناک مقارن وقوع قیامت را نیز بر میشمارد و نیز به یک نوع عذاب روحی – که همان سرزنش صحیح غیر قابل دفاع باشد – اشاره می نماید و شرح میدهد که با اشخاص مطلوب و مقبول، در بهشت، چه رفتارهای خوبی میشود ...

در این پاراگراف با استدلالی شبیه برهان خلف استدلال های احتمالی کافران را ردّ می فرماید و به پیامبر (ص) توصیه می نماید فعلا تکذیبگران را به حال خویش رهاشان کند و خودش به عباداتی خاص بپردازد.

 

 

4 – سوالات

1- منظور از «روزی که صاعقه زده شوند» در آیه 45 چیست؟

2 – منظور از «هذا» در آیه 32 چیست؟

3 – با توجه به آیات 35 تا 38، این قبیل گفتارها که در آیات قبلی مورد اشاره قرار گرفته، بطور کلی از سوی چه نوع کسانی ممکن است گفته شود ؟

4 – حالتِ غالبِ طرز سخن گوئیِ خداوند در این پاراگراف چگونه است؟ (طنز؟ اِبطال عللِ ممکنِ رفتار و گفتار مخالفان به طرقی که بطلان آن عریان شود؟ یا.....؟)

5– در آیه 35، بین «شیء» و «اَم» موضوع کدام کلید تفسیر اتفاق افتاده؟

6 – منظور از «عذابا دون ذلک» در آیه 47 چیست؟

7- دو آیه 48و49 همعرض دوآیه آخرسوره قلم هستند، و  وجه «روحیه بخشی» در آنها واضح است، با توجه به این نکته، راجع به آن بحث که ذیل تیتر «افسانه چشم زدن» که درانتهای سوره قلم از نظرتان گذشت، چه نظرجدیدی پیداکرده اید؟

 

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه های 29 و 30 چنین فهمیده میشود که در بازه زمانیِ از سوره قلم (که آنحضرت را مجنون میخواندند) تا اینجا موقعیت آنحضرت فرقی در جهت افزایش مقبولیت کرده، بطوریکه حتی سران مخالف نیز دیگر اورا علاوه بر مجنون که قبلا می نامیده اند، به شاعر (که چیزی معادل فیلسوف در امروز باشد) و کاهن (که در ادیان شرک معادل پیامبر است) ارتقاء داده اند و در کارش مانده بودند و امید داشتند بالاخره پس از مرگش از دستش خلاص شوند.

بقیه آیات این پاراگراف (آیات 32 تا 44) حاوی استدلالاتی شبیه آنچه در پاراگراف ماقبل آخر سوره قلم است میباشد، که نشان میدهد مبنای تشبثات آنها چه بوده که در اینجا به آنها نمی پردازیم و بر اساس هدف نگارش این کتاب ضرورتی هم ندارد.

ایرادهائی که سران کفر به پیغمبر می گرفتند تا به زعم خویش از طریق مبارزه فکری او را از میدان بدر کرده و زندگی عادی قبلی خود را باز یابند بترتیب از ضعیف به قوی در چهار محور بود:

1- حقایقی در میان گفته های او هست اما منشأ آن خدایی نیست بلکه شیاطین، اجنه، و ارواح خبیثه، منشأ آن هستند زیرا او کاهن است (آیه 29)

2- گرچه سخنان او جذاب و دلکش است اما منشأ آنها خدایی نیست بلکه منشأ شخصی دارد زیرا او شاعر است (آیه 30)

3- اساساً سخنان او بی ارزش است زیرا او دیوانه است (آیه 29)

4- اساساً او شخص بی شخصیت و بی ارزشی است زیرا نه قدرت ارتباط گیری کاهنان را دارد و نه قریحه شعری شاعران، و نه بیگناهیِ دیوانگان را بلکه اساساً حرفهایش دروغ است (آیه 33)

اینک که پس از هزار و چند صد سال معلوم شده که پیغمبر ذره ای عیب شخصیتی نداشته، بلکه اگر با هر یک از شخصیت های بزرگ بشری مقایسه شود با فاصله ای بسیار زیاد از او بالاتر است، و این زمین تاکنون شخصیتی به عظمت او ندیده، خیلی راحت است که سخن مخالفان را رد کرده و بگوییم هیچیک از آن عیوب شخصیتی به آنحضرت نمی چسبد و او مبرا از آن عیوب و بطور کلی هرگونه عیبی بوده است و لذا آمادگی ذهنی پیدا کنیم برای قبول جوابی که خود این سوره به تکذیبگران آنحضرت داده:

در این سوره می فرماید «تو به نعمت پروردگارت» مجنون نیستی و ... اما درباره تکذیبگران می فرماید:

1- آنها نیت واقعی خود را آشکار نمی کنند. نیت واقعی آنها توطئه گری است (آیه 42) و لذا این چیزهائی که می گویند که از لحاظ ظاهر آب و رنگ استدلالی به نیت آنها بدهد برای این است که نیت واقعی آنها را بپوشاند.

2- علت توطئه گری آنها هم اینست که آنها طغیان پیشه هستند. به حدود خود راضی نیستند و از حدود خود تجاوز می کنند (آیه 32)

3- علت طغیان پیشگی آنها هم این است که «عزیز بی جهت» هستند و خود را تافته جدا بافته و از دیگران بالاتر می بینند و برای خودشان شأنی قائل هستند که خیالی و آرزوئی است (آیه 32)

4- علت خیالاتی و آرزوئی بودن آنها هم این است که آنها اهل دقت و تعمق و تفکر نیستند و زود یک چیزی را می پسندند و فوراً هم آن را می گویند (آیه 44)

5- و علت آن هم این است که اهل تعقل و منطق نیستند (چیزی را که بنظرشان خوب است به خود نسبت می دهند و چیزی را که بنظر آنها بد است به خدا نسبت می دهند) (آیه 39)

6- و همین باعث می شود که مخالفت های بیجا بکنند (آیه 40)

7- و علت آن نیز این است که راجع به خداوند و کائنات تصورات کاملاً غلط و بیجائی دارند. مثلاً،

 1/7- خود را تافته جدا بافته ای می دانند که لازم نیست مسیر صحیحی را که دیگران مأمور به ادامه آن هستند بروند (آیه 35)

 2/7- فکر می کنند اختیاراتی در جهان دارند که دیگران ندارند و براساس آن مجازند که راهی غیر از راه عموم مردم بروند (آیه 37)

3/7- می خواهند مردم تصور کنند آنها به منبع قدرتی غیر از خداوند متعال وصل هستند که حجیت اباطیل آنها ناشی از آنجا است (آیات 38 و 41 و 43)

در این مقطع به آنحضرت توصیه میشود که تو خیلی آنها را جدی نگیر (آیه 45) و برای بالا رفتن ظرفیت های لازم برای پیشبرد رسالتت  پایداری پیشه کن و ضمنا بدان که تو را در مدّ نظر داریم و این رژیم عبادتی را پیشه گیر.

 

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

1 - در آیات 29 تا 31 به تایید آنحضرت می پردازد و تلویحا شکست مخالفانش را پیشگوئی میکند.

2 - در آیه 34 به تحدی می پردازد که اینهم به نوعی پیشگوئی ناتوانی مخالفان آنحضرت است.

3 - در انتهای آیه 42 مخالفان آنحضرت را «مغلوبِ بالقوه» ارزیابی میکند.

4 - در آیات 45 تا 49 ضمن تایید آنحضرت، او را تلویحا پیروز نهایی پیشگوئی میکند.

 

7 - آیات مشکل

آیات 29 تا 49 از آیات مشکل است، زیرا ببینید مفسران گوناگون در طول تاریخ اسلام چه مطالب مختلف و متنوع و بعضا متضادی در تفسیر آنها گفته اند.

جالب است برای کنجکاوی هم که شده، این آیات را در نرم افزار جامع التفاسیر دنبال کنید و شدت و تنوع و کثرت اختلاف نظر را ببینید،

 

8 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 29 تا 49 از این لحاظ که حاوی یک «خط ثابت قرآنی» برای دفاع از حجیت قرآن و صداقت آنحضرت برای اعلام پیامبریِ خویش است، جزء آیات برجسته میباشد، و مفاهیم این آیات با حفظ موضوع ولی با کلمات و جملات و وزن و آهنگ مختلف و متفاوت در تمام مدت نزول قرآن بارها و بارها تکرار شده است.

 

9 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 45 تا 47 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

بقیه مطالب پاراگراف هم حاوی مطالب زیادی است که به تیتر فوق میخورد، اما پرداختن به این موضوع، بیش از آن مقدار که پرداخته ایم، چندان توجیهی ندارد، و گرنه موضوعِ پرداختن زیاد دارد اما دور ریختن عمر نیز امریست نکوهیده.

 

10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته از نوع کلماتی که در مدتِ (از زمان نزول تاکنون) تغییر معنایی کرده باشد، نیست، و لذا مخاطبان اولیه از آن همان را می فهمیده اند که مردم امروز می فهمند.

 

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ای پیامبر ! به اباطیل فعالان کفر که برای تکذیب تو انگیزه های باطلی به شرح متن دارند اهمیتی مده!

پیامبر (ص) می باید در مورد سنگ اندازی های فعالان کفر صبر کند و برای کسب قدرت روحی لازم برای صبر مذکور می باید رژیم عبادی خاصی را در پیش گیرد.

 

12 – کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

آیات این پاراگراف خیلی شبیه آیات پاراگراف اواخر سوره قلم است، لذا مطالبش از لحاظ مفهومی «برای اولین بار» نیست، کلماتی هم که در این پاراگراف بکار رفته از نوع کلماتی که در مدتِ از زمان نزول تاکنون تغییر معنایی کرده باشد، نیست.

با وجود این، اگر مقایسه تطبیقیِ دقیقی بین دو پاراگراف مذکور به عمل بیاید، دیده میشود که آیه 44 «برای اولین بار» هست، همچنین اگر دقیق تر نگاه شود معلوم خواهد شد که آیه های 35 و 36 و چهار کلمه انتهای آیه 30 و آیه 32 و آیه های 33و 34 که اولین تحدی در قرآن است ، نیز «برای اولین بار» است.

موضوعِ مانند صاعقه زده شدن (آیه 45) و تفکیک بین نوع عذاب در قیامت و شکست در همین دنیا (آیه 47) در سوره های لیست ترتیب نزول ما سابقه ای ندارد و «برای اولین بار» است.

 

13 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ناگزیر از ذکر این نکته ایم که ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

 

آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی»

ارتقاء روحیه آنحضرت

سوره طور

فَذَكِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّكَ بِكَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ﴿29﴾

درباره انسان

سوره طور

أَمْ يَقُولُونَ شَاعِرٌ نَّتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ ﴿30﴾ قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُم مِّنَ الْمُتَرَبِّصِينَ ﴿31﴾ أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿32﴾ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَل لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿33﴾ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِّثْلِهِ إِن كَانُوا صَادِقِينَ ﴿34﴾ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿35﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بَل لَّا يُوقِنُونَ ﴿36﴾ أَمْ عِندَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿37﴾ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿38﴾ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿39﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ﴿40﴾ أَمْ عِندَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿41﴾ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿42﴾ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿43﴾

وَإِن يَرَوْا كِسْفًا مِّنَ السَّمَاء سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَّرْكُومٌ ﴿44﴾

توصیه های رفتاری به آنحضرت

فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿45﴾ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنصَرُونَ ﴿46﴾ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿47﴾ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿48﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿49﴾

 

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

ترتیب نزول

این پاراگراف، پاراگراف آخر این سوره است و بسیار شبیه پاراگراف آخر سوره قلم است.

البته این پاراگراف، از پاراگراف نظیر خود در سوره قلم، مفصل تر است و باید هم باشد زیرا از لحاظ «لیست ترتیب نزول»، سوره قلم مقدم و این سوره مؤخر است، و سیر نزول معارف بطرف تفصیل و تشریح و توضیح و تکمیل است.

 

چرا کفار پیامبران را مجنون قلمداد می کردند

در پاراگراف آخر سوره قلم بحثی در این خصوص عرض کرده ایم و توصیه می کنیم مراجعه فرمائید.

 

شباهت در عین تفاوت

ریزپاراگراف قبل، همان طور که دیده می شود از لحاظ غلبه وجهِ «اَم»دار بودن، با ریزپاراگراف ماقبل آخر سوره قلم شباهت دارد ضمن اینکه متفاوت هم هست، و در هر دو، به زبان هائی اندکی متفاوت با یکدیگر، مطلب واحدی را می فرماید.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر ! فعالان کفر به علت اغراض باطلی که دارند بهانه جوئی میکنند، پس به آنها اهمیتی مده و به تذکر دادن خويش ادامه ده که تو به نعمت پروردگارت نه کاهن و نه مجنون هستي (29) يا اينکه ميگويند شاعري است که چشم براه مرگش هستيم (30) بگو چشم براه باشيد که من نيز همراه شما از چشم براهان خواهم بود (31) شايد آرزوهايشان به چنين چيزهايي وادارشان ميکند يا قومي طغيان پيشه اند (32)  ممکن است بهانه بیاورند که تو این قرآن را به خداوند افتراء بسته ای، اگر چنین بگویند به این سبب است که ايمان ندارند (33) پس بايد سخني مانند این قرآن بياورند اگر راست میگویند (34) آيا اینها که چنین چیزها میگویند از چيزي غير از جنس ساير مخلوقات خلق شده اند يا خودشان خالقند (35) يا آسمانها و زمين را اينها خلق کرده اند؟ نه، بلکه علت این رفتارهایشان این است که يقين ندارند (36) يا انبارهاي پروردگارت نزد آنهاست يا اينکه برخداوند نيز غالبند (37) يا نردباني دارند که از آن بالا رفته و در آسمانها حقایق را استماع مي کنند، در اينصورت بايد شنوده خود را با دليلي آشکار بياورند (38) آيا دختران مال خدا و پسران مال شماست؟ (39)  يا اينکه تو ای پیامبر! مزدي از آنان خواسته اي و از غرامتش سنگين بار شده اند (40) يا علم غيب نزد آنان است و آنها از روي آن مينويسند (41) يا قصد توطئه اي دارند که در اينصورت توطئه شان به خودشان بر خواهد گشت (42) يا معبودي غير از خداوند دارند که خداوند منزه است از آنچه با او شريک ميکنند (43)  و اگر قطعه فشرده اي از آسمان را هم که سقوط ميكند ببينند باز هم از روی لجبازی ميگويند ابر فشرده اي است (44) پس آنها را به حال خودشان واگذار تا به آن روزي برسند که مانند صاعقه زدگان خواهند شد (45) روزي که توطئه هاي آنها دردي دوا نخواهد کرد و ياوري هم نخواهند داشت (46) و البته ظالمان عذابي غير از آن نيز خواهند داشت وليکن اکثرشان نميدانند (47) پس به حکم پروردگارت صبر کن، که البته تو را در نظر داريم و به هنگام بپا خاستن در نماز به ستايش پروردگارت تسبيح گوي (48) و قسمتي از شب را، و نيز هنگام رفتن ستارگان، تسبيح گوي (49)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان