X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

وَالطُّورِ ﴿1﴾ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ ﴿2﴾ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ ﴿3﴾ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ﴿4﴾ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿5﴾ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿6﴾ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ﴿7﴾ مَا لَهُ مِن دَافِعٍ ﴿8﴾ يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿9﴾ وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا ﴿10﴾ فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿11﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ ﴿12﴾ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿13﴾  هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿14﴾ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿15﴾ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿16﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ﴿17﴾ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿18﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿19﴾ مُتَّكِئينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ ﴿20﴾ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ﴿21﴾ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ﴿22﴾ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ ﴿23﴾ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ ﴿24﴾ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿25﴾ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ ﴿26﴾ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿27﴾ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ﴿28﴾


بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به كوه طور، (1) و به کتابي نوشته شده، (2) در ورقي قابل باز شدن (3) و قسم به آن خانه آباد (4) و آن سقف بلند، (5) و به آن درياي سرشار، (6) که البته عذاب پروردگارت واقع شدني  است (7)و هيچ چيز جلوگيرش نيست (8) روزي که آسمان به حرکت درآيد (9)  و کوهها راه بيفتند (10) پس واي در آن روز بر تکذيبگران(11)همانهائی که به بگو مگوي باطل به بازی مشغول مي شوند (12) روزي که آنان را با شدت بسوي جهنم پرت کنند (13)[به آنان خطاب می شود] اين است آن آتشي که تکذيبش ميکرديد (14) آيا اين جادوست يا شما بصيرت نداريد؟ (15) وارد آن شويد. اينک چه صبر کنيد چه نکنيد يكسان است. جز اين نيست که جزاي عملتان را مي بينيد (16) البته تقوا پيشگان در بهشتها و نعمتها خواهند بود (17) و از آنچه پروردگار شان داده لذت مي برند و او از آن عذاب سوزنده حفظشان خواهد نمود (18) [به آنان خطاب می شود] بخوريد و بنوشيد که گوارايتان باد بسبب آنچه انجام داده ايد (19)  بر مبل هاي بهم پيوسته تکيه ميدهند و آنان را با حوري ها تزويج کرده ايم (20) کساني که ايمان آورده و فرزندانشان نيز در ايمان به آنان ملحق شده اند ، آنها را نيز به آنان ملحق مي نمائيم و چيزي هم از پاداششان کم نميکنيم{هر کس در گرو چيزيست که کسب کرده} (21) و ميوه جات و گوشت پي در پي، که دلشان میخواهد، در اختيارشان ميگذاريم (22) ظرف هاي نوشابه اي را که نه حاوي لغو و نه گناه است از يکديگر مي ربايند (23) و غلامانشان که گويي مانند جواهر دست نخورده هستند دُوروبرشان میگردند (24) بعضي از آنها به بعضي ديگر روي آورده و از يکديگر پرسش مي کنند (25) ميگويند ما قبلأ در ميان اهل خويش نگران بوديم (26) اما خداوند بر ما منت گذاشت و از عذاب سوزنده حفظمان کرد (27) ما قبلا هم او را مي خوانديم و او البته نيکوکار مهربان است (28)

قبلی:  سوره نباء سوره نباء
بعدی:  سوره طور سوره طور
Print
269 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

 (جدول 1)

آيه

عنوان

اصلی

عنوان

فرعی

شرح

تعداد

کلمه

6-1

قسم

وحی و

زندگی

قسم به عناصر طبیعی

12

8-7

آخرت

جهنم

حتميت وقوع

8

10-9

آخرت

قيامت

حوادث همزمان با وقوع

7

16-11

آخرت

عذاب

معرفی معذبين، مقدمه عذاب،

سرزنش

38

28-17

آخرت

بهشت

شرح نعمت ها

95

29

پيامبر

دلداری

توبه نعمت پروردگارت کاهن و

مجنون نيستی

8

44-30

مردم

کافران

رد انواع استدلال های

ممکن آنها که ممکن است

برايشان مستمسک کفر

ورزيدن باشد

106

45

پيامبر

دستور

رفتاری

صبر

7

47-46

آخرت

قیامت

شرح سختی های آن

20

49-48

پيامبر

دستور

رفتاری

صبر - نماز

15

جمع

316

 

جدول درج ها

شماره

عنوان

اصلی

عنوان

فرعی

شرح

درصد

1/4

آخرت

بهشت

بيشتر بشارت است اما قدر

نسبی مهمی مربوط به انذار است.

2/53

2/4

مردم

کافران

رد استدلالی مواضع ممکن

 فکری کافران

5/33

3/4

پيامبر

دستور

 رفتاری 

و عبادی

صبر - نماز

5/9

4/4

قسم

وحی و

زندگی

عناصر طبیعی

8/3

 

 

 

 

 

البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را که در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» (که به عنوان نمونه و الگو است) در سایت:

 http://jamal-ganjei.com

با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.

از این جدول ها عصاره محتوای سوره به شرح ذیل استخراج شده است:

درس: افکار بي پايه اي را که به عذاب مي رساند رها کنيد و بهشت و زندگي جاويد را انتخاب نماييد.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: حتمیت وقوع قیامت وعذاب آخرت و ذکر بعضي حوادث مقارن قيامت براي بخود آمدن مخاطب که افکار بي پايه باطل را رها کند و هشدار و تشريح نوع زندگي صحیح.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَالطُّورِ ﴿1﴾ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ ﴿2﴾ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ ﴿3﴾ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ﴿4﴾ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿5﴾ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿6﴾ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ﴿7﴾ مَا لَهُ مِن دَافِعٍ ﴿8﴾

ریزدرب: حتمیت قیامت و آخرت از آنجاست که وحی میگویدش

 

 

2

يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿9﴾ وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا ﴿10﴾

ریزدرب: وقوع قیامت پس از حوادثی عظیم خواهد بود

3

فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿11﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ ﴿12﴾ يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿13﴾  هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿14﴾ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿15﴾ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿16﴾

ریزدرب: وای برکسانی که به این امر اهمیت نداده و خود را هماهنگ نکنند

4

 إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ﴿17﴾ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿18﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿19﴾ مُتَّكِئينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ ﴿20﴾ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ﴿21﴾ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ﴿22﴾ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ ﴿23﴾ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ ﴿24﴾ وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿25﴾ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ ﴿26﴾ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿27﴾ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ﴿28﴾

ریزدرب: خوش به حال کسانیکه خود را قبلا هماهنگ کرده باشند

 

تقطیع :

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب :

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 - سوالات

1 - قسم های آیات 1 و 4 و 5 و 6 همگی « الف ولام» (ال) دارند، غیر از آیه 2، چرا؟

2 – آیه های 3 و 8، نسبت به آیه های 2 و 7، از لحاظ کلید های تفسیر قرآن چه موقعیتی دارند؟

3 – چرا خداوند از میان عناوین ممکن، «ربک» را ترجیح داده؟

4 – منظور از «له» در آیه 8 چیست؟

5– تنوین انتهای کلمه «خوض» از باب تحقیر است یا تعظیم؟

6 – به نظر شما چه رابطه ای است بین آیه 12 و 11؟

7 – ریشه کلمه «تمور» (آیه 9) چیست؟

8 – در ابتدای آیه 14، موضوع کدام کلید تفسیر اتفاق افتاده؟

9 – تنوین انتهای آیه 13، از چه نوع است؟

10 – درآیه 21 منظور از «عملهم»، عمل چه کسانی است؟

11 – در همان آیه، از نظر کلید های تفسیرقرآن، «کل امرء بما کسب رهین» چه موقعیتی دارد؟

12 - «زمان» آیه 27، چه زمانی است؟

13 – اگرشما میخواستید قسمت «شرح مختصر» را بنویسید، این تیترها را کجاها مورد استفاده قرار میدادید : «به زبان مخاطب» و «ذکر مصادیق ازباب حصرنیست» و «فعل خداوند قانونمنداست»؟

14 – آیه 19 از لحاظ کلیدهای تفسیر قرآن چه موقعیتی دارد؟

15 – در آیه های 20 و 21 و 22 ضمیر «نا» (= ما) بکار رفته، چرا؟

 

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از مطالب این پاراگراف معلوم میشود مخاطب های اولیه بیش از آنکه معمولا در باره آنها گفته میشود ذهن فعال و اطلاعات گسترده داشته اند. مثلا طومارهایی که مطالب مهمی در آنها نوشته شده و از آنها در مقابل از بین رفتن محاطفت میشود، (آیه های 2 و 3) برای آنها مفهوم بود، و رابطه ارگانیک آبادانی و غناء با ابعاد گسترده (آیه های 4 و 5)، برایشان دور از ذهن نبود، و با منابع آبیِ فوق العاده بزرگ، (آنقدر بزرگ که به تصور در نیاید – مثلا اقیانوس ها) نیز بیگانه نیودند، زیرا به اینها قسم خورده شده و مخالفان نیز سکوت کرده اند، و اگر غیر از این بود، معترض میشدند که این حرف های نامعقول چیست که از پیش خودت در آورده ای و در اینصورت این مخالفت های آنها به ما میرسید، چنانکه کوچکتر از این مخالفت ها بما رسیده است.

از آیه 11 فهمیده میشود در این مقطع از نزول وحی، قرآن فقط فعالان کفر را مستوجب عذاب اخروی میشمارد.

از آیه 20، به خصوص نیمه اول آن، که به نعمت های متعالی تری اشاره نموده، معلوم میشود همه مسلمانان فرودست نبوده اند و برخی نیز از طبقات مرفه بوده اند که نعمت هایی را که با تصورات آنها هماهنگی بیشتری داشته ذکر فرموده است.

آنچه در آیه 21 آمده شاید بالاترین لذت روحی بهشتیان باشد، زیرا قوی ترین علاقه آدمی، دیدن موفقیت اولاد است.

بالاترین موفقیت، موفقیت های اخروی است و بالاترین لذت برای والدین، اطلاع بر چنین موفقیتی است و این یکی از مهمترین نعمتها است.

نکته دیگری که در همینجا قابل ذکر است این است که روابط و علائق خانوادگی، یک روابط محدود و مجازی است و حقیقی نیست و روابط حقیقی، روابط ایمانی است. به دلایل زیر:

1- خداوند در قرآن، مؤمنان را «برادر» یکدیگر قلمداد فرموده.

2- خداوند در قرآن حضرت ابراهیم را «پدر» مسلمانان ذکر نموده.

3- خداوند در قرآن فرموده در روز قیامت «بین آنها نسبت نخواهد بود و از حال یکدیگر پرسش نمی کنند» چیزی که نظیر آن را در سوره عبس دیدیم، و نیز بعدا در سوره معارج با وضوح بسیار بیشتر ملاحظه می شود.

نکته ای که در آیات مورد اشاره هست این است که خداوند در اولادِ مؤمنِ افرادِ مؤمن، رابطه مجازیِ عُلقه قلبی آنها را تأیید می کند و آنرا حقیقی و واقعی می فرماید و آنرا از این جهان امتداد داده به آن جهان می پیوندد و به والدین مؤمنی که اولاد مؤمن داشته اند، این لذت را می چشاند که لذتِ دیدنِ بزرگترین موفقیت آنان را که همان موفقیت آخرتی باشد نصیبشان کند.

از همان آیات فهمیده می شود که آن والدین، در ایمان، از اولادشان قوی تر، و اولادشان دنباله رو آنها بوده اند.

بعبارت دیگر، بجای اینکه برعکس باشد، یعنی اینکه اولاد، (مانند حالت دو امدادی) از والدین جلو بزنند، از آنها عقب افتاده اند. یعنی سرمایه را گرفته اما چیزی به آن نیفزوده اند، باز هم، خداوند، بعلت آنکه والدین سرمایه ای که به اولاد داده اند، سرمایه ایمانی بوده، بعنوان لطفی که به والدین نموده باشد، این عقب ماندگی آنها را مورد مجازات قرار نمی دهد و آنها را به آن پدر و مادر صالح مؤمن می بخشد. مشروط بر اینکه آن اولاد نیز حداقل های ایمانی را از خود نشان دهند.

 

5 - زاویه با تفاسیر رایج

1 : (المیزان) : غرض اين سوره تهديد و انذار كسانى است كه هر آيتى را تكذيب نموده و همواره با حق عناد مى‏ورزند.

استخراج ما در باره مقصود سوره، چنانکه فوقا دیده اید، از راهی محاسباتی و کاملا شفاف صورت گرفته، در حالیکه روش المیزان در استخراج غرض سوره معلوم نیست.

ما از دو راه عصاره محتوای سوره را چنین فهمیده ایم که عصاره محتوای سوره که آن را «درس» نامیده ایم چنین است:

درس افکار بی پایه ای را که به عذاب می رساند رها کنید و بهشت و زندگی جاوید را انتخاب نمایید.

2 : معنی کردن قسم ها در المیزان بوسیله نقل قول و روایات صورت گرفته، و بطوریکه  - در صورت خواندن متن المیزان ملاحظه میشود - انسجام نداشته و مقنع نیز نمی باشد.

3 المیزان جمله «ما التناهم من عملهم من شیء» را «تعلیل» دانسته و «سیاق» را دلیل گرفته، در حالیکه اگر سیاق را در نظر بگیریم مجموع دو جمله « ما التنا . . . و کل . . . رهین» «پرانتزی» است، زیرا اگر قبل و بعد مجموعِ دوجمله مذکور را وصل کنیم روال سخن صاف و یکدست خواهد شد، لذا، سیاق بر ذکر وجوه مختلف نعمتها اشعار خواهد داشت و دوجمله مذکور نیز پرانتزی است که «ما التنا من عملهم من شی» موضوعِ اصلیِ پرانتزی و «کل امرء بما کسب رهین» فرع بر آن است، و لذا آن زحمتی که المیزان کشیده که بین دو قسمت توجیهی برقرار کند بی وجه خواهد بود زیرا دو قسمت رابطه ای جز مانند رابطه تبصره ها با مادّه ها در یک متن حقوقی ندارند.

البته میتوان گفت که «ما التنا من عملهم من شی» نیز از نوع ذکر نعمت است و همجنس قبل از خویش میباشد، لذا فقط میمانَد «کل امرء بما کسب رهین» که پرانتزی است.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 1 تا 8 به دلایل پیشگفتهء مکرر از آیات برجسته قرآنی است.

یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از مشهور ترین های آیات قرآنی است.

 

 

7 - آیات مشکل

قسم های این سوره از آیاتِ مشکل قرآنی است، زیرا ببینید مفسران گوناگون در طول تاریخ اسلام و در پهنه جغرافیائی آن چه مطالب مختلف و متنوع و بعضا متضادی در تفسیر آنها گفته اند .

برای درک بهتر موضوع، کافی است در نرم افزار جامع التفاسیر در آیات مذکور به چند تفسیر مراجعه فرمایید.

 

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 8 تا 28 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

 

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

از آنجا که کلماتی که در این متن قرآنی بکار رفته، در این چهارده قرن، تغییرِ معنائی نیافته، معاصران نزول نیز، همان تلقی را میداشته اند که ما.

البته سخن فوق فقط در مورد معنی تحت اللفظی درست میباشد.

 

چون در این پاراگراف به عناصری قسم خورده شده ، از لحاظ مخاطب های اولیه ، آن عناصر دارای اهمیت بوده اند.

لذا، از نظر مخاطب های اولیه، کوه طور، و طومارهایی که از آنها محافظت صورت می گیرد، و خانه آباد، و سقف بلند، و دریاهای بسیار بزرگ، دارای اهمیت بوده اند.

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته (غیر از سماء و جهنم) از نوع کلماتی است که در این مدتِ از نزول تا امروز تغییر معنا نیافته، لذا تلقیی که مخاطب های اولیه از آن داشته اند مانند تلقیی است که مردم امروز دارند.

البته این را نیز باید مورد توجه قرار دهیم که کلمه جهنم امروز نیز همانقدر نامحسوس است که در روز های نزول بود و لذا موضوع سطور فوق را نقض نمیکند و کلمه سماء نیز، اگر از آن ارادهء «آنچه محیط بر زمین است» بشود، که تعریفی است که هم میتواند مورد قبول مخاطب های اولیه باشد و هم مخاطب های امروزین، بازهم ناقضِ موضوع سطور فوق نخواهد بود .

 

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

عذابِ اشخاص واجب العذاب، قطعی و حتمی است.

ای مردم! چنین وقایع هولناکی در پیشِ روی کسانی است که از سرِ خوض و غوری (که هدفش نه جستجوی حقیقت و استفاده از آن، بلکه به منظوری بی ارزش که تکذیب و پاک کردن صورت مسئله باشد انجام میشود) به تکذیب روی می آورند.

با اشخاصِ صاحبِ ایمان و عمل صالح، در آخرت رفتاری میشود که مطلوبشان است.

 

11 – کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

آیه 11 را عینا بصورت ترجیع بند در سوره مرسلات دیده ایم، موضوع آیه های 9 و 10 نیز نه عینا ولی با حفظ همین مفهوم در سوره های انفطار و تکویر و حاقه آمده، ولی آیه 12 بدون سابقه قبلی و برای اولین بار است، و همچنین است موضوع آیه های 14 و 15 و 16.

آیه های 19 تا 28، از نظر تفصیل و تشریح نعمتهای اخروی، با توجه به ترتیب نزول، سابقه ای در سوره های قبل ندارد و «برای اولین بار» است.

 

16 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ناگزیر از ذکر این نکته ایم که ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

 

آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی»

قَسَم ها

وَالطُّورِ ﴿1﴾ وَكِتَابٍ مَّسْطُورٍ ﴿2﴾ فِي رَقٍّ مَّنشُورٍ ﴿3﴾ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ ﴿4﴾ وَالسَّقْفِ الْمَرْفُوعِ ﴿5﴾ وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ ﴿6﴾ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ ﴿7﴾ مَا لَهُ مِن دَافِعٍ ﴿8﴾

حوادث پیشا قیامت

يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاء مَوْرًا ﴿9﴾ وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا ﴿10﴾ فَوَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ ﴿11﴾ الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ ﴿12﴾

گردشِ کار در روز قیامت

يَوْمَ يُدَعُّونَ إِلَى نَارِ جَهَنَّمَ دَعًّا ﴿13﴾  هَذِهِ النَّارُ الَّتِي كُنتُم بِهَا تُكَذِّبُونَ ﴿14﴾ أَفَسِحْرٌ هَذَا أَمْ أَنتُمْ لَا تُبْصِرُونَ ﴿15﴾ اصْلَوْهَا فَاصْبِرُوا أَوْ لَا تَصْبِرُوا سَوَاء عَلَيْكُمْ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿16﴾

وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿25﴾ قَالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنَا مُشْفِقِينَ ﴿26﴾ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿27﴾ إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ ﴿28﴾

درباره نعیم

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَعِيمٍ ﴿17﴾ فَاكِهِينَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِيمِ ﴿18﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿19﴾ مُتَّكِئينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ ﴿20﴾ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُم بِإِيمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِينٌ ﴿21﴾ وَأَمْدَدْنَاهُم بِفَاكِهَةٍ وَلَحْمٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ﴿22﴾ يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ ﴿23﴾ وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ ﴿24﴾

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

ترتیب نزول

اگر به کلید های تفسیر قرآن توجه کرده باشید، ملاحظه می کنید که در این پاراگراف تقریباً تمام عناصر عذاب (فقد احترام ، رفتاری پائین  تر از شأن مالوف، سرزنش، تنگی جا، درک واقعیتِ «خود کرده را تدبیر نیست»،  وغیره) در کلمات و عبارات و جملاتی کوتاه مورد اشاره قرار گرفته، زیرا، قبلاً در سوره های قلم، غاشیه، و نباء، این مفاهیم بـا گستردگی مطرح شده بود و در اینجا فقط به آنها اشاره شده است.

التفات

1 - در ابتدای آیه 14، گوئی که التفات صورت گرفته، البته مطالب این خطاب در آخرت است، لذا هم میتوان آن را التفات حساب کرد و هم می توان آن را ادامه مطالب قبلی حساب کرد.

2 – در ابتدای آیه 19 التفات صورت پذیرفته است.

به زبان مخاطب اولیه

چون موضوع مربوط به بهشت است ، و چنانکه بارها عرض کرده ایم، ذهن ما هیچ راهی برای درک آن ندارد، به زبان مخاطب و به زبان تمثیل فرموده، و لذا «یتنازعون» آیه 23 به این معنی نیست که در آنجا ممکن است بر سر چیزی دعوا شود بلکه به این معنی است که آن نعمتِ مورد اشاره آنچنان مطلوب و دلخواه است که همگان به شدت آن را می خواهند.

همچنین «حورالعین» (= زن درشت چشم و سیاه چشم) به معنی همسری است که علاوه بر مشخصات دلخواه روحی و اخلاقی، از لحاظ مطلوبیت های جسمانی نیز در نهایت مطلوبیت است، و لذا اگر کسی سلیقه اش به بلوند و چشم آبی گرایش داشته باشد «حورالعین» که در این آیه آمده در آنجا برای او بلوند چشم آبی خواهد بود.

نیز اگر در اینجا در خصوص همسران از زنان نام برده، به زبان مخاطبِ به شدت مرد سالارِ آن روزها بوده، و اگر به غیر از این می فرمود، مطلب به راه های فرعی که نسبتی با رسالت پیامبر(ص) نداشت کشیده می شد و غیره.

 

نمادهای وحی

به دو علت ، قسم ها مربوط به عناصر وحی می باشد:

1- مانند سوره های تکویر و حاقه که مطالبی درباره قیامت و آخرت داشتند، و برای رفع تعجب احتمالی مخاطب، با تأکید و تشریح مفصل مطرح می نمودند که این مطالب از وحی، و لذا از جانب خداوند متعال، است،  در اینجا نیز چون جواب قسم مربوط به آخرت است،  بنا به  قرینه، خود عناصر قسم ها می توانند به وحی مربوط باشند.

2- اولین قسم خودش یک نماد مشخص وحی است،

کوه طور، که مهبط وحی بر حضرت موسی(ع) بوده، نزد اعرابِ مخاطب این آیات به همین معنی شناخته می شده، زیرا یهودیان در قسمتی از محدوده ای که امروز به آن عربستان می گوئیم ساکن و ذی نفوذ و محترم بودند و عقایدشان را نیز تبلیغ می کردند و با ساکنان مکه نیز ارتباط و حشر و نشر داشتند.

بنابراین، قسم ها به این صورت در می آید:

قسم به کوه طور (1) و قسم به یک نماد وحی(2 و 3) و قسم به یک نماد وحی(4) و قسم به یک نماد وحی(5) و قسم به یک نماد وحی(6)

ملازمت «کتاب» (موضوع آیه های2و3) نیز با «وحی» روشن است و به این ترتیب رابطه دو قسم با وحی روشن شد.

آن روزها «کتاب» مانند امروز نبود که تعدادی صفحه کاغذی باشد که تهِ آنها شیرازه بندی شده و به یکدیگر مرتبط و صحافی شده باشد.

در آن روزها کاغذ بمعنی امروزی اصلاً وجود نداشت و اسناد و نامه ها را روی برگ ها و چرمها و سنگ ها و لوحه ها و امثال آن، و متون بلند و مهم را روی پوست می نوشتند و لوله می کردند و به هم می پیچیدند و داخل محفظه ای قرار می دادند و هنگام مراجعه و مطالعه، آنرا از محفظه خارج و لوله اش را باز می کردند.

بنابراین باز هم میتوان قسم ها را به این صورت مطرح نمود :

قسم به کوه طور (1) و قسم به کتاب آسمانی (2 و 3) و قسم به یک نماد وحی(4) و قسم به یک نماد وحی(5) و قسم به یک نماد وحی(6)

موضوع قسم آیه 5 را هم می توان به آسمان مربوط کرد زیرا در قرآن، سقف دانستن آسمان چند بار مکرر شده، و چون محل صدور وحی در آسمان است، (جبرئیل و ملائکه و همگی در آن هستند) لذا، تا اینجا داریم :

قسم به کوه طور (1) و قسم به کتاب آسمانی (2 و 3) و قسم به یک نماد وحی(4) و قسم به مصدر وحی(5) و قسم به یک نماد وحی(6)

به این ترتیب با چند بار تأکید روی وحی، دریاهای مالامال نیز بعنوان یک نماد وحی در ذهن وارد می شود، و ناگهان ذهن در می یابد که از چه لحاظ نماد وحی است.

از این لحاظ که مفهوم «بی نهایت» را تداعی می کند.

لذا باز هم میتوان قسم ها را به این صورت مطرح نمود:

قسم به کوه طور (1) و قسم به کتاب آسمانی (2 و 3) و قسم به یک نماد وحی(4) و قسم به مصدر وحی(5) و قسم به بینهایت (6)

چنانکه معلوم شد، 4 تا از 6 عنصر، نماد وحی است، پس میتوان نتیجه گرفت که آن دو مورد هم میتواند نماد وحی باشد یعنی خانه آباد وسقف بلند.

یعنی می توانیم اینطور بگوئیم که وحی با مفاهیمی مانند:

1 - بلندی (طور-کوه طور-)

2 -  زندگی و آبادانی (بیت  معمور- خانه آباد -)

3 -  عظمت (سقف مرفوع – سقف بلند -)

4 -  بی نهایت (بحر مسجور - دریای مالامال -)

5 -  تفسیر شدن تدریجی حقایق (رق منشور- نامه نوشته شدهء قابل باز شدن -)،  نسبت دارد.

راجع به بیت المعمور

مفسران معمولاً «بیت المعمور» را با استناد به برخی از روایات، محلی در « آسمان چهارم» عنوان می کنند، اما بعضی علماء معاصر، آنها هم با استناد به برخی روایات دیگر، آن را رد می کنند.

اما آن بحث، صرفنظر از نتیجه اش، ربطی به این تفسیر ندارد و چنانکه ملاحظه فرمودید، ما به روشی که دیدید، بیت المعمور را یکی از نمادهای وحی یافتیم که با سایر عناصری که آنها هم نماد وحی است، همعرض است.

لذا خواه چیزی در آسمان (آن هم «آسمان چهارم» که تعریف مشخصی ندارد) به نام بیت المعمور باشد یا نباشد، مستقل از بحث ما است، و وجود یا عدم آن، به بحث ما خدشه ای وارد نمی کند.

 

چرا جواب آن همه قسم ، تحقق وقوع عذاب است؟

مطابق آیه های 7 و 8 جواب این قسم این است که البته عذاب واقع می شود، و هیچ چیزی هم از آن جلوگیری نمی کند.

با آنهمه زمینه چینی که روی نمادهای وحی شده، بنظر می آید، می خواهد باور مخاطب را تحریک کند که موضوع را کاملا جدی بگیرد.

دقت در متن، بما نشان می دهد که در این سوره تأکید آخرتی روی بهشت است و روی جهنم کلام کوتاهتری ارائه شده است.

با وجود این، چرا در این پاراگراف روی عذاب تأکید شده؟

جواب آن – چنانکه از «درس» سوره بر می آید - می تواند این باشد که در این پاراگراف روی «هشدار دادن» نظر خاصی بوده، که مخاطب بر جان خویش بترسد، و از خطر بهراسد، و افکار بی پایه را ول کند.

 

مطالب تکراری که اصلاً تکراری به نظر نمی رسد

در سوره های قبل، تعابیرِ این پاراگراف را دیده ایم و لذا لازم نیست در شرح آن چیزی عرض کنیم.

اما چیزی که نمی توان از ذکر آن صرفنظر کرد این است که در اینجا علاوه بر حفظ مفهوم کلمات، عبارات، تعابیر، و حتی وزن و آهنگ و زیبایی مطلب،  با آنچه در جاهای دیگر آمده کاملاً متفاوت است و این یکنوع تازگی همیشگی به سوره های قرآن می دهد.

 

نسبت11به3

در این پاراگراف در ذکر عذاب تکذیبگران 3 آیه آمده، در حالیکه در ذکر نعمت های اهل تقوا 11 آیه آمده، و این نشان می دهد که این سوره خیلی «تشویق  کننده» است.

 

سوره های این فصل بیشتر «تشویقی» است تا «تهدیدی»

در سوره غاشیه نسبت 9 به 6  و در سوره نباء مساوی و در این سوره نسبت 11 به 3 را داریم.

یعنی نسبت معدل در این سه سوره دارای قدر مطلق 05/2 است.

یعنی حجم مجموع آیات بهشتی 05/2 برابر مجموع آیات جهنمی است، و این یک دستارود عجیب است.

زیرا در افواهیات برعکس این است، و این نشان می دهد در این نزدیک به 15 قرن، خداوند و قرآن به درستی فهم نشده و لذا به درستی معرفی نگردیده است.

سوره های آینده نیز همین طور خواهد بود و شاخص 05/2 را افزایش خواهد داد و کاهش نخواهد داد.

البته به یک نکته نیز باید توجه کنیم و آنهم این است که در این فصل یعنی «مرحله سوم» موضوع تخصصی بحث، قیامت و آخرت است، و لذا نسبت های فوق در این فصل مهم است، اما در فصول بعدی چون موضوعات تخصصی بحث ها، قیامت و آخرت نیست، این شاخص  در آنجاها چندان به درد نمی خورد، بلکه برای آنجاها باید شاخص هایی راجع به همان بحث های تخصصی همان فصول تعریف کرد نه شاخص قیامتی و آخرتی.

غلامان زیبا

مطلبی که به عنوان «غلمان» (= پسران) در آیه 24 آمـــــده ، شبیه «کواعــب اترابا»  (= دختر بچه های تازه پستان درآورده همسال) است که در آیه 33 سوره نباء آمده و در حد خدمتکار و موجودات دلپسندی که در اینجا و آنجای ویلاهای بهشتی «می  پلکند» می باشد، و همانطور که «کواعب اترابا» به مفهوم همسران نیست، این «غلمان» هم در حد همسران نیستند و اگر بخواهیم به زبان امروز صحبت کنیم، مجموعه آنها چیزی در حد pet هستند با چهره ای انسانی اعم از نر یا ماده.

اما این موضوع در طول این هزار و چند صد سال دچار بدفهمی غلیظی شده و راجع به آن روایاتی جعل شده که مثلاً بعضی زنان به پیامبر(ص) مراجعه و شکایت کرده اند که خدا در قرآن به مردان مؤمن وعده حوری داده پس ما چی؟ و پیامبر فرموده شما هم «غلمان»ها را دارید و آنها خوش و خندان برگشته اند.

اینها همه اش بدفهمی است، و در نظر نگرفتنِ «به زبان مخاطب» بودنِ این قسمت های قرآن، به خصوص در مواردی مانند قیامت و بهشت و جهنم و ملائکه و جن و عرش و کرسی و اسماء و صفات الهی و خلاصه تمام چیز هایی که ذهن ما هیچ راهی برای درک آنها ندارد.

اساساً شهوت جنسی برای بقاء نسل است و در آخرت، اینکه چنین چیزی وجود خواهد داشت یا نه به شدت محل تامل است، اما عده ای که فهمشان محدود به همین مسائل است، در این قسمت ها خیالات کرده اند و دروغ هایی گفته اند که بسیار شرم آور است و این نگارنده اخیراً (حالا اواخر سال 1388 شمسی است) شنیده  ام کتابی درآمده و در آن شرح «آمیزش جنسی در بهشت» را داده، که مثلاً هر بار همخوابگی آنها ده هزار سال طول می کشد، و زنان بهشتی هزار زراع قدشان است و از این جور حرفها که نشان  دهنده مقدار فهم و حدّ بالای آمال آنها و امثالشان است.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به كوه طور (1) و قسم به طومار های نوشته شدهء حفاظت شده (2) که در اوراقي قابل باز شدن و خواندن بوده و دارای حقایقی بسیار مهم میباشند (3) و قسم به آن خانه های آباد (4) و قسم به آن سقف های بلند (5) و قسم به درياهاي سرشار (6) که ای پیامبر! و ای مومنان! عذاب پروردگارت در مورد کسانی که استحقاقش را دارند حتما واقع میشود (7) و هيچ چيز جلوگيرش نيست (8) هنگامی که چنین به نظرتان بیاید که آسمان به حرکت درآمده (9)  و کوهها راه افتاده اند (10) در آن روز تکذيبگران وضع خیلی سختی خواهند داشت (11) همان کسانی که به اصلِ چنین واقعه ای اهمیت نمیدهند بلکه بجای سعی در تحقیقِ درستی  آن، به فرورفتن در بگو مگوي بیجا در باره آن مشغول میشوند (12)  در آن روز آنان را با شدت بسوي جهنم پرت میکنند (13) و به آنان خطاب می شود اين است آن آتشي که تکذيبش ميکرديد (14) آيا اين جادوست يا شما بصيرت نداشتيد؟ (15) وارد آن شويد که اينک دیگر چه صبر کنيد و چه صبر نکنيد فرقی به حالتان نخواهد داشت و این فقط نتیجه رفتار خودتان است (16) البته تقوا پيشگان در بهشتها و نعمتها خواهند بود (17) و از آنچه پروردگارشان داده لذت مي برند و همو آنها را از آن عذاب سوزنده حفظشان خواهد نمود (18) به آنان خطاب می شود بخوريد و بنوشيد که گوارايتان باد بسبب آنچه انجام داده ايد (19)  بر مبل هاي بهم پيوسته تکيه ميزنند و آنان را با حوري ها تزويج خواهیم نمود (20) کساني که ايمان آورده و فرزندانشان نيز در ايمان به آنان پیوسته اند، آن فرزندان را نيز در آن نعمتها به آنان ملحق مي نمائيم و چيزي هم از پاداش خودشان کم نميکنيم، زیرا که هر کس در گرو چيزيست که کسب کرده (21) و از ميوه جات و گوشت ها که دلشان میخواهد، پی در پی در اختيارشان ميگذاريم (22) و ظرف هاي نوشابه اي که نه حاوي لغو و نه گناه است و آنها خیلی به آن اشتیاق دارند (23) و غلامانشان که گويي مانند جواهر دست نخورده هستند به خدمت دُوروبرشان میگردند (24) در این احوال خوش، بعضي از آنها به بعضي ديگر روي آورده و از يکديگر پرسش مي کنند (25) ميگويند ما قبلأ در ميان اهل خويش نگران عاقبت خویش بوديم (26) اما خداوند بر ما منت گذاشت و از عذاب سوزنده حفظمان کرد (27) ما پيشتر هم او را به دعا و ندا مي خوانديم و او البته نيکوکار مهربان است (28)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان