پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
(جدول 1)
آيه
|
عنوان
اصلی
|
عنوان
فرعی
|
شرح
|
تعداد
کلمه
|
1
|
قسم
|
سایر
|
قلم و آنچه می نويسد
|
4
|
8-2
|
پيامبر
|
دلداری
|
ستايش از شخصيت پيغمبر
|
32
|
15-9
|
مردم
|
کافران
|
توصيف
|
32
|
33- 16
|
آخرت
|
عذاب
|
توصيف انها در قالب يک مثال
|
96
|
34
|
آخرت
|
پاداش
|
متقيان پاداش بهشت خواهند
داشت
|
6
|
47-35
|
حکمت
|
آخرت
|
تفاوت مسلم و مجرم
|
88
|
50-48
|
پيامبر
|
دستور
رفتاری
|
صبر
|
27
|
52-51
|
قران
|
توصیف
|
پند برای جهانيان
|
17
|
جمع
|
302
|
(جدول درج ها)
شماره
|
عنوان
اصلی
|
عنوان
فرعی
|
شرح
|
تعداد
کلمه
|
1/4
|
آخرت
|
عذاب
|
توصيف آن در قالب يک مثال
|
8/33
|
2/4
|
حکمت
|
آخرت
|
تفاوت مسلم و مجرم
|
1/29
|
3/4
|
پيامبر
|
دلداری
|
ستايش از شخصيت انحضرت-
امر به صبر
|
5/19
|
4/4
|
مردم
|
بدها
|
توصيف
|
6/10
|
5/4
|
قران
|
صفات
|
پند برای جهانيان
|
6/5
|
6/4
|
قسم
|
|
قلم و آنچه می نويسند
|
3/1
|
درس: تمثیل و استدلال برای توضیحِ صحیح بودنِ تفاوتِ وضعِ کافر و مؤمن در جهان دیگر.
البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را که در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» (که به عنوان نمونه و الگو است) در سایت:
http://jamal-ganjei.com
با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: ای پیامبر! مورد تاییدمان هستی و بزودی این موضوع آشکار خواهدشد و تو با آن شخصيت والایت بهتر است راه خود را بروي، و البته آنها نیز بزودی به نتیجه رفتارشان خواهند رسید.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿1﴾ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿2﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿3﴾ وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿4﴾ فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿5﴾ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿6﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿7﴾
درس: تمثیل و استدلال برای توضیحِ صحیح بودنِ تفاوتِ وضعِ کافر و مؤمن در جهان دیگر.
ریزدرب: ای پیامبر! بزودی والائیِ شخصیت ات، و مفتون بودن مخالفانت آشکار خواهد شد.
2
فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴿8﴾ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴿9﴾ وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ ﴿10﴾ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ ﴿11﴾ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿12﴾ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴿13﴾ أَن كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ ﴿14﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿15﴾
درس: تمثیل و استدلال برای توضیحِ صحیح بودنِ تفاوتِ وضعِ کافر و مؤمن در جهان دیگر.
ریزدرب: مخالفانت چنین اند.
3
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿16﴾ إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ ﴿17﴾ وَلَا يَسْتَثْنُونَ ﴿18﴾ فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿19﴾ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿20﴾ فَتَنَادَوا مُصْبِحِينَ ﴿21﴾ أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِينَ ﴿22﴾ فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ ﴿23﴾ أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ ﴿24﴾ وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ ﴿25﴾ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿26﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿27﴾ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿28﴾ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿29﴾ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ ﴿30﴾ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ ﴿31﴾ عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿32﴾
درس: تمثیل و استدلال برای توضیحِ صحیح بودنِ تفاوتِ وضعِ کافر و مؤمن در جهان دیگر.
ریز درب: بزودی مخالفانت اذعان خواهند نمود که رفتارشان خطا بوده.
4
كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿33﴾
درس: تمثیل و استدلال برای توضیحِ صحیح بودنِ تفاوتِ وضعِ کافر و مؤمن در جهان دیگر.
ریز درب: اذعان به خطا از سوی مخالفات در همین دنیا وقوع خواهد یافت.
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لبّ مطلب :
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 - سوالات
1 – عبارت « بِنِعْمَةِ رَبِّكَ» متناسب با موضوعِ کدام کلید تفسیر قرآن است؟
2 – در آیه های 3 و 4 هم «انّ» و هم «ل» داریم که هر یک دالّ بر تاکید است. توضیح دهید چرا در اینجا تاکید مشدّد داریم.
3 – چرا خداوند می باید مطلبِ موضوعِ آیه 2 را فرموده باشد ؟
4 - «کُم» (= شما) – آیه 6 - اشاره به چه کسانی است؟
5 – قسم مندرج در آیه 1 کدام است؟ (والقلم؟ ومایسطرون؟ مجموع هر دو؟ یا....؟)
و جواب قسم از کجا تا کجا است؟ (تا آخر آیه 2 ؟ تا آخر آیه 4 ؟ تا آخر سوره؟ یا...؟)
6 – چرا خداوند موقعیت مفرد (ربک) را ترجیح داده؟
7 – از لحاظ احساسی، طرزِ سخن خداوند (مثلا بکار بردن کلمه ربک) چه تاثیر مستقیمی داشته؟
8 – چرا در آیه 7 بجای «اعلم» نفرموده «عالِم»؟
9 - «بزودیِ» مندرج در آیه 5 درچه زمانی به وقوع پیوست؟
10 - «اطاعت» مذکور در آیه های 8 تا 15در چه حدّ و حدودی است؟
11 – آیا اصلا «اطاعت» شخصی درسطح پیامبر(ص) از چنان اشخاصی متصور هست؟
12– آیا این قصه واقعی است، یا اینکه برای تقریبِ به ذهن ذکر شده است؟ (جواب با ذکر دلیل)
13 – آیا منظور آیات 10 تا 13 کسی است که همه آن صفات راداشته باشد؟ یا کسانی است که هریک لااقل یکی ازآن صفات راداشته باشند؟
14 – آیا در این آیات خداوند دارد «مشکلات آینده رسالت» را برای پیامبر(ص) برمیشمارد یا اینکه دارد راجع به یک موضوع عینی سخن میگوید؟
15 - «س» (یعنی بزودی) درآیه 16 درکلمه «سنسمه» اشاره به چه هنگامی است؟
16 – چرا خداوند در آیه های 15 و 16 در کلمه های «آیاتنا و سنسمه» خود را در موضع «جمع» قرار داده؟
17 - «هُم» درآیه 17 اشاره به کیست؟
18 - «من ربّک» آیه19 که خطاب صمیمانه ای به پیامبراست، چه وجهی دراین نوعِ بیان دارد؟
19 - شباهت های این قصه با آخرت چیست؟ و این داستان چه ربطی به مطالب پیش از قصه دارد؟
4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از آیات 2 تا 6 مطالبی فهمیده میشود که ناظر بر عظمت شخصیت آنحضرت است و اینکه تصور عمومی راجع به آنحضرت چقدر با واقعیت فاصله داشت (آیه2) و اینکه بزودی این موضوع برای همگان روشن خواهد شد (آیه های 5 و 6)
راجع به عظمت شخصیت پیامبر اکرم(ص) در سوره های نجم و تکویر و حاقه و جاهای دیگر مطالبی مطرح شده، اما آنچه در اینجا مطرح شده، خیلی متفاوت است و کلمه «عظیم» که راجع به شخصیت آنحضرت به کار رفته بارِ معنائی سنگینی دارد و اگر به جاهائی که این کلمه به کار رفته مراجعه شود، تا حدودی روشن تر می شود، و همچنین وقتی که این نکته در نظر گرفته شود که خداوند در قرآن، این جهان فعلی را کوچک، و استفاده های آن را «قلیل» قلمداد فرموده است.
از آیه 9 فهمیده میشود مکذب ها میخواستند جریان اسلام را اصطلاحا «مهار» کنند و از آیه 14 فهمیده میشود کافرانِ فعال از لحاظ داشتن عِدّه و عُدّه در طبقات بالای جامعه قرار داشتند، و از آیه 15 فهمیده میشود روش کارشان این بوده که بگویند آنچه این پیامبر عرضه میکند «چیز مهمی نیست»
5 - زاویه با تفاسیر رایج
1 - المیزان در باره عصاره محتوای این سوره میگوید : اين سوره رسول خدا (ص) را به دنبال تهمتهاى ناروايى كه مشركين به وى زده و او را ديوانه خوانده بودند، تسليت و دلدارى مىدهد، و به وعدههاى جميل و پاسدارى از خلق عظيمش دلخوش مىسازد، و آن جناب را به شديدترين وجهى از اطاعت مشركين و مداهنه با آنان نهى نموده، امر اكيد مىكند كه در برابر حكم پروردگارش صبر كند.
علاوه بر اینکه این پیشنهاد خیلی طولانی است، تنها بخشی از مطالب سوره را نمایندگی میکند و عصاره محتوای سوره، که ما از طریق محاسبه استخراج کرده ایم، و تحت عنوان «درس» فوقا ارائه شده است، کل سوره را نمایندگی میکند.
2 - تکلیف آیه های 8 و 9 روشن و فهم آنها آسان است، زیرا از این دو آیه فهمیده می شود که پیامبر(ص) مخالفان فعالی داشته که تکذیبش می کردند و علت آن هم قابل فهم است ومیتواند این بوده باشد که موقعیتی داشتند که در اثر پیام های پیامبر(ص) موقعیت آنها متزلزل میشد و علت تکذیب آنها نیز نجات موقعیت شان بود و دوست داشتند با پیامبر(ص) (اگر بشود) سازش کنند و با هم کنار بیایند اما چون از این امر مأیوس بودند تکذیبش می کردند.
امابرخی مفسران چنین میفرمایند که مدلول آیات 10 تا 15 به قرینه «هُ» در کلمه اول آیه 16 یک نفر بود که آن همه محسنات (!!) داشت.
میفرمایند: از آیه 14 معلوم می شود همان یک نفر علی رغم یک نفر بودنش محرک خیلی ها بود زیرا هم از نیروی انسانی و هم از نیروی اقتصادی بهره ای داشت.
ادامه میدهند: البته نمی دانیم این شخص چه کسی بود اما همین قدر می دانیم که او یکی از سررشته های مهم مخالفت ها و تکذیب ها و مشکلات ایجاد شده برای پیامبر(ص) و رسالت او بود.
به نظرما این سخن نادرست است زیرا :
الف-اگرفقط یک نفرازسران قریش باپیامبر(ص) مخالف بود، معلوم میشود بقیه سران قریش با او مخالف نبودند، و این، از طرفی مخالف مسلمات تاریخ اسلام، و از طرف دیگر مخالف آیات بسیارزیادی از قرآن است، که ازاین سوره تا نزول سوره های مدنی، دائما پیامبر(ص) را به صبر و پیگیری رسالتش علیرغم مشکلات کمرشکن امرمیکند.
ب- ضمیر«هُ» همیشه دلالت یر «یکنفر» نمیکند، و کار کرد آن، مانند کلمه «مَن» است که گاهی به معنی «کسی که» است، و گاهی به معنی «کسانی که» میباشد.
6 - پیشگوئی های تحقق یافته
1 - آیه های 5 و 6 حاوی پیشگویی است که بزودی تحقق یافت و آنهم این است که:
بزودی بر همگان روشن خواهد شد که مخالفانِ آنحضرت مفتون بودند.
2 - در آیه 16 پیش گویی نموده که فعالانِ مخالف آنحضرت بشدت مغلوب خواهند شد، و چنین هم شد.
7 - آیات برجسته این پاراگراف
یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از مشهور ترین های آیات قرآنی است.
آیاتی که ذیل تیر فوق مشخص میشوند، به دلایلی مانند اقبال هنرمندان خوشنویس و یا کاشیکار و معرق و منبت کار، و نیز وعاظ و نویسندگان، و . . یا دلایل متنی، یا همزمانی با برخی وقایع، و دلایل دیگر، است که آنها را «برجسته» میکند، و این آیات نیز از آیات برجسته قرآنی است.
آیات 1 تا 7 به دلایلی که مکررا قبلا گفته ایم، در زمره آیات برجسته قرآنی قرار میگیرند.
8 - آیات مشکل این پاراگراف
مشکل بودن این آیات از آنجا فهمیده میشود که مفسران مختلف در طول قرن ها، حتی تا امروز، در تفسیر آنها سخنان مختلف و حتی متباین و بلکه متنافر گفته اند.
علت اصلیِ اختلاف نظرهای مذکور مفسران اعتماد مفسران قدیمی به روایاتی بوده که در ذیل ایات این پاراگراف وارد شده، که اکثرا سست و یا کذب و یا نامعقول میباشند، و مفسران بعدی نیز از آن تبعیت کرده اند (برای توضیح بیشتر، ر. ک. نرم افزار جامع التفاسیر که دیده شود تشتت و تفرق در تفسیر این آیات در چه حدودی بوده)
9 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
در آیه 1 «ن» از حروف مقطعه است، و تاکنون معانی حروف مقطعه به نحو مقنعی روشن نشده است، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.
آیه 19 از آنجا که مکانیزم عمل آن «طائف» تعریف نشده، بالاتر از ذهنیات معاصران نزول این پاراگراف بوده است.
10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
از آنجا که کلماتی که در این متن قرآنی بکار رفته، در این چهارده قرن، تغییرِ معنائی نیافته، معاصران نزول نیز، همان تلقی را میداشته اند که ما.
البته سخن فوق فقط در مورد معنی تحت اللفظی درست میباشد.
11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
1 - قلم و نوشته نزد خداوند اهمیت دارد
2 – پیامبر دارای شخصیت والا و عقل بالا است و پاداشی که حقش است خواهد داشت 3 – خداوند ارزیابی درستی از همه کس دارد.
12 - این پاراگراف حاوی چه رهنمودی برای بشر قرن بیست و یکمی است؟
پیامبران که قولشان حجت تلقی میشود نباید با تکذیبگرانی که مشخصاتی در ارتکاب خلاف حق دارند مداهنه ای کنند.
1 – کسی نباید اطمینانی به اینکه وضع موجود دوام داشته و مطابق میل بماند داشته باشد.
2 – در قیامت بسیاری از مردم حق خویش را بیشتر از آنچه در آن روز خواهند دید خواهند دانست و تصور خواهند کرد که حقشان به آنها داده نشده، ولی پس از مدت کوتاهی قبول میکنند که حقشان همان است، لذا، باید راجع به قیامت، که آینده حتمی همگان است، بسیار محتاط بود.
13 - کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
با توجه به لیست ترتیب نزول، تقریبا میتوان چنین گفت که ، همه مطالب این پاراگراف برای اولین بار است و سابقه ای در سوره های قبلی ندارد.
14 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
ناگزیر از ذکر این نکته ایم که ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:
1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.
2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.
آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی»
حروف مقطعه
ن
قَسَم ها
وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ﴿1﴾
ارتقاء روحیه آنحضرت
مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِمَجْنُونٍ ﴿2﴾ وَإِنَّ لَكَ لَأَجْرًا غَيْرَ مَمْنُونٍ ﴿3﴾ وَإِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ ﴿4﴾
فَسَتُبْصِرُ وَيُبْصِرُونَ ﴿5﴾ بِأَييِّكُمُ الْمَفْتُونُ ﴿6﴾ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ ﴿7﴾
توصیه های رفتاری به آنحضرت
فَلَا تُطِعِ الْمُكَذِّبِينَ ﴿8﴾ وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ ﴿9﴾
وَلَا تُطِعْ كُلَّ حَلَّافٍ مَّهِينٍ ﴿10﴾ هَمَّازٍ مَّشَّاء بِنَمِيمٍ ﴿11﴾ مَنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿12﴾ عُتُلٍّ بَعْدَ ذَلِكَ زَنِيمٍ ﴿13﴾ أَن كَانَ ذَا مَالٍ وَبَنِينَ ﴿14﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿15﴾
تمثیل برای قیامت
سوره قلم
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ ﴿16﴾
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ ﴿17﴾ وَلَا يَسْتَثْنُونَ ﴿18﴾ فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِّن رَّبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ ﴿19﴾ فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ ﴿20﴾ فَتَنَادَوا مُصْبِحِينَ ﴿21﴾ أَنِ اغْدُوا عَلَى حَرْثِكُمْ إِن كُنتُمْ صَارِمِينَ ﴿22﴾ فَانطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ ﴿23﴾ أَن لَّا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُم مِّسْكِينٌ ﴿24﴾ وَغَدَوْا عَلَى حَرْدٍ قَادِرِينَ ﴿25﴾ فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ ﴿26﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿27﴾ قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ ﴿28﴾ قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿29﴾ فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ ﴿30﴾ قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ ﴿31﴾ عَسَى رَبُّنَا أَن يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِّنْهَا إِنَّا إِلَى رَبِّنَا رَاغِبُونَ ﴿32﴾ كَذَلِكَ الْعَذَابُ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ ﴿33﴾
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
ذکر مصادیق افاده حصر نمی کند
آیا مخالفان آنحضرت منحصر در همان هایی بوده که مشخصات شان ذکر شده؟ به نظر نمیرسد پاسخ مثبت باشد، بلکه، با توجه به سایر مواردی که ذیل این تیتر تاکنون دیده ایم، مشخصات مذکور از باب «ذکر چند نمونه عمده» میباشد.
حروف مقطعه
در سایت مقاله ای تحت عنوان «رمز گشائی از حروف مقطعه» وجود دارد و «ن» موجود در این پاراگراف اولین «حرف مقطّع» است که (با توجه به لیست ترتیب نزول) با آن مواجه می باشیم.
چنانکه در آن مقاله عرض کرده ایم حروف مقطعه ارتباط بسیار نزدیکی با «درس» سوره دارند، یعنی یک جوری با عصاره مطالب سوره به نحو بسیار نزدیکی مرتبط اند.
به عبارت دیگر، «ن» مذکور می باید ارتباط بسیار نزدیکی با مجموع مفاهیمِ مندرج در «درس» - که فوقا دیده اید – داشته باشد.
قسم
اینکه خداوند به «قلم و آنچه می نویسند» قسم خورده، در حقیقت احترام و اهمیت گذاری به علم و فرهنگ و تمدن بشری است.
مهمترین چیزی که بر قلمها جاری شده، علم و حکمت و آموزه های وحی و معرفت است و در اینصورت است که «قلم وآنچه می نویسند» لیاقتِ محلیتِ سوگند خداوندی را پیدا می کنند.
به عبارت دیگر قسم خداوند بر می گردد به مرکب و قلم و آنچه که از علم و حکمت می نویسند.
به دیگر سخن، وقتی که مرکب و قلم و آنچه می نویسند در خدمت اشاعه علم و حکمت و معرفت باشد، در آنصورت است که این شرافت را می یابند که مورد قسم خداوند واقع شوند، نه اینکه خداوند به هر قلمی و به هر آنچه هر کس می نویسد قسم خورده باشد.
قلم
در سوره علق دیدیم که خداوند قلم را وسیله تعلیم معرفی کرد (الذی علــــم بالقلم)
و در اینجا «وسیله نوشتن» است که با توجه به «درس» معنی «وسیله انتشار معارف» می دهد که این معنی مخالفتی با معنی مندرج در سوره علق ندارد.
اما با توجه به تیتر بسیار تکرار شونده «به زبان مخاطب» باید توجه داشت که امروز کیبورد کامپیوترها هم، همعرض قلم است، و سایر چیزهائی که همان کارها را می کنند مثلاً سی دی رایترها، و انواع رایترهای دیگری که به وسیله امواج مغناطیسی کـــار می کنند، و نمودارها، و ابزارهای اندازه گیری، و سایر وسایل بسیار متنوعِ انتقال معارف، همگیِ خروجی های همه آنها، داخل تعریف «مایسطرون» می شوند، و لذا لازم نیست تصوری که هنگام خواندن این آیه پیدا می کنیم همان قلم های نئی خوش نویس ها، یا پرهای بلند برخی پرندگان باشد که در زمان نزول این آیات برای نوشتن معمول بود.
یعنی آنچه وسیله انتقال معارف باشد، و لو اینکه هیچ شباهتی هم به قلم های سنتی نداشته باشد داخل مصادیق آیه قرار می گیرد.
امر وجودی ، امر عدمی
هر نعمتی یک امر وجودی و از ناحیه پروردگار متعال است، و لذا اینکه در آیه 2 فرموده «به نعمت پروردگارت» مجنون نیستی، اشاره به همین موضوع است و طبعاً جنون یک امر عدمی است و اشاره به کسی دارد که نعمت «کمال عقل» نزد او وجود نیافته باشد.
البته خود ذکر این موضوع علاوه بر اینکه ذکر یک امر واضح است، با توجه به قسم پاراگراف، و با توجه به سایر مطالب، نوعی تقویت روحیه پیامبر(ص) است.
بی منت
در آیه 3 فرموده «حتماً پاداشی بی منت خواهی داشت» و این موضوع چنانکه قبلاً در سوره تین نیز اشاره ای داشته ایم، به این معنی است که پاداشی که به تو تعلق می گیرد «حق تو» است.
این نوع سخن گفتن، (ضمن توجه به آیات بعدی این پاراگراف) همگی در جهت تقویت روحیه پیامبر(ص) است.
ارزش «روایات شان نزول» در چه حدی است؟
تا کنون اکثر مفسران محترمِ قبل از مرحوم علامه طباطبائی زیاد از روایات شأن نزول استفاده می کردند و استفاده آنها نیز برای فهم مطالب و موضوعاتِ «فهمیدنی» بود که البته اغلب استفاده ای بود بسیار نابجا و یکی از امتیازات مرحوم علامه و تفسیر المیزان بر متقدمانِ خویش این است که آن مرحوم نه تنها چنین استفاده ای نمی کردند بلکه حتی بسیاری از رویات شأن نزول را رد می کردند، یا از لحاظ معنی محدود می کردند، وبسیاری از آنها را از باب «جری و تطبیق» می شمردند و در مقدمه تفسیر خویش نیز چند بار با شرح و توضیح و ذکر مثال و تاکیدات مکرر این سخن را گفتند که قرآن خودش نور است و چیز های دیگر را روشن می کند و نیاز به بسیاری از روایات ندارد زیرا چیزی نمی تواند نور را روشن کند، که سخنی است در نهایت درستی.
این نگارنده در تفسیر سوره سباء و سوره نور (و آیه «اِفک» آن) و سوره طلاق نشان داده که چگونه قرآن توانسته از ورای قرن ها مطالبی را برای ما روشن کند که گوئی هم اکنون به وضوح داریم آن وقایع و مطالب را می بینیم، اما روایاتِ وارد شده در باب آنها متشتت و متفرق و متضاد است و نه تنها چیزی را روشن نمی کند بلکه اسباب زحمت و گمراهی هم می شود.
به عقیده این نگارنده روایات شأن نزول، از لحاظ «فهم»ی، چندان فایده ای ندارند و تنها فایده آنها در این است که (مثلاً) در آیاتی شبیه آیات 10تا 15 این پاراگراف ذکر مصداق کنند و بگویند این شخص مورد نظر چه کسی بوده (که آن همه صفت بسیار زشت داشته که هر کدام از آنها برای براندازی یک مملکت هم کافی است!)
خود این نگارنده برای رفع کنجکاوی به قسمت «بحث روائیِ» المیزان مراجعه کردم و دیدم در آنجا فرموده که طبق فلان روایت، شخص مذکور ولیدبن مغیره بوده اما اضافه کرده که در این خصوص روایات زیادی هست که خواننده اگر میل داشت به کتب حدیث مراجعه کند.
این نوع طرز بیان- اگر کسی روش سخن گفتن علامه را بداند- به این معنی است که روایات درباره اینکه مدلول آیات 10 تا 15 چه کسی بوده، سخن محکم روشن کننده ای ندارند.
همین بزرگوار(یعنی مرحوم علامه) در«بحث روایتیِ» ذیل آیات11تا 25 سوره مدّثّر مدلول آن آیات را نیز همان ولیدبن مغیره ذکرنموده است.
جالب است بدانیم که ولیدبن مغیره، نمیتواند هم مدلول آیات سوره مدثرباشد، وهم مدلول آیات این پاراگراف.
زیراعلیرغم اینکه مدلول هردو دسته آیات، اشخاصی تکذیبگر هستند، اما نمیتوانند «مشابه» یکدیگرباشند، چه رسد به اینکه شخص واحدی باشند (زیرا مدلول های دودسته آیات مذکور آنقدرمتفاوت است که درشخص واحــدی جمع نمیشود)
آیات این پاراگراف و آیات پاراگراف سوره مدثر آنقدرگویا و آنقدر مشخص کننده هستند که نمیتوانند به شخص دیگری غیراز مدلول خودشان منطبق بشوند، لذا، «روایات شان نزول»آنها، باید لااقل به دو شخص متفاوت اشاره کنند، نه به شخص واحد.
وقتیکه روایات شان نزول درچنین مواقعی کارائی ندارند وای به حالشان درمواقع دیگر!
فهم قسمت های «داستانیِ» قرآن آسانتر است
در این پاراگراف، این مفهوم مطرح است که، کسانی تصوراتی راجع به آینده آخرتی شان دارند و راجع به آن خیلی هم مطمئن هستند، اما وقتی که با واقعیت مواجه می شوند آنرا کاملاً مغایر با تصورات خود می بینند.
و یکی از وجوهِ عذاب آخرتی این است که آدمی راجع به خودش خیلی مطمئن باشد و خود را جزء ساکنان مرکز بهشت تصور کند اما وقتی که قیامت شد خود را از اهل جهنم ببیند.
در این داستان، باغ نمادِ زندگی دنیاست، و میوه های آن نمادِ نتیجه اعمال است. باین معنی که چیدن میوه نماد نعمت، و نبود میوه و خرابی خود باغ، نماد خسران است.
آن باغداران، نمادِ مردمی است که وظایف مالیِ شرعیِ خویش را انجام نمی دهند.
وقتیکه شخص در قیامت با نتیجه مورد انتظار مواجه نمی شود اولین واکنش او این است که فکر می کند راجع به او اشتباه شده است.
پس از اینکه می فهمد اشتباهی در کار نیست این تلقی را میکند که شایستگی او بیش از آن است که با او برخورد شده،
و بالاخره می فهمد حق او همان است که به او داده شده است،
و نهایت اینکه در ابتدا تقصیر را بگردن این و آن می اندازد و بالاخره به انتقاد از خود می پردازد، که البته این کار (یعنی انتقاد از خود) را باید قبلا میکرد.
ترجمه تفسیریِ آزاد
بسم الله الرحمن الرحيم
نون. قسم به قلم و آنچه مي نويسند (1) ای پیامبر تو به نعمت پروردگارت ديوانه نيستي (2) و پاداشي بي منت خواهي داشت (3) و شخصيتي عظيم داري (4) و به زودي همگان خواهند فهميد (5) که مخالفانت مفتون ميباشند (6) البته پروردگارت داناتر است که چه کسي از راه او بيرون شده و همو به حال هدايت يافتگان آگاه تر است (7) پس اطاعت تکذيبگران مکن (8) که دوست دارند چرب زبانيی کني تا آنان نيز چرب زبانيی کنند که دیگران از اینطور چرب زبانی ها چنین تلقی کنند که پیامبر دارد تاییدی از آنها میکند (9) و اطاعت هيچ قسم خورِ فرومايه اي را نيز مکن (10) که بسيار عيب جو و طعنه زن اند و همواره براي اختلاف افکني بين مردم روانند (11) و نیز بازدارنده از خير و تجاوزگر و گناهکارند (12) و علاوه بر همه اينها، بد دهن و خشن و نامحترم نيز میباشند (13) و علت این سوء رفتارشان مال و فرزنداني است که دارند و فکر میکنند که مال و فرزندان ارزش است و به همین جهت خود را از دیگران برتر میشمارند (14) و هنگامي که آيات ما بر آنها خوانده ميشود ميگويند اینها افسانه هاي گذشتگان است (15) بزودي آنها را به موقعیت خفت و خواری میرسانیم (16) مانند چنین کسانی را خواهیم آزمود، همانطور که صاحبان آن باغ را آزموديم، آن هنگام که قسم خورده بودند که صبحگاهان حتمأ ميوه ها را بچينند (17) و هيچ استثناء نکنند (18) اما در حاليکه خواب بودند گردنده اي از جانب پروردگارت آنرا درنورديد (19) و مانند باغي که ميوه هايش چيده شده باشد، گرديد (20) صبحگاهان يکديگر را صدا ميزدند (21) که اگر ميوه چين هستيد براي کار برخيزيد (22) و ميرفتند و با هم زمزمه ميکردند (23) که مبادا امروز فقيري سروقت تان بيايد (24) و سحرگاهان به اين قصد که با شدت فقيران را برانند بيرون شدند (25) اما هنگامي که آن باغ را ديدند چنان تغییر کرده بود که در ابتدا آن را نشناختند و گفتند حتمأ راه گم کرده ايم (26) يا اينکه از حقّمان محروم گشته ايم (27) از میان آنها کسی که نسبت به آنان بهتر بود گفت آيا به شما نمي گفتم چرا اهل عبادت خداوند نیستید و او را تسبيح نميگوييد؟ (28) گفتند منزه است پروردگارمان، حالا فهمیدیم که ظالم بوده ايم (29) و بعضي از انها بعضي ديگر را به سرزنش گرفتند (30) گفتند واي برما که ما طغيانگر بوده ايم (31) شايد پروردگارمان بهترش را بما دهد زيرا که اینک بسوي پروردگادمان راغبيم (32) عذاب چنين است و عذاب آخرت بزرگتر است، اگر بدانند (33)
فایل ها برای دانلود
-
7 - قلم1(.pdf, 305/66 KB) - 97 download(s)