X

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ﴿33﴾ وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى ﴿34﴾ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى ﴿35﴾ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾ وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى ﴿37﴾ أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ﴿40﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿41﴾ وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى ﴿42﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ﴿43﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿44﴾ وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ﴿45﴾ مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾ وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾ وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾ وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾ وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿53﴾ فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿55﴾ هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾ أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿57﴾ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ ﴿58﴾ أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ﴿60﴾ وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾ فَاسْجُدُوا* لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾ (سجده واجبه)

 

در باره آن کسی که روي گرداند چه می اندیشی؟ (33) (همانکه)انفاق مختصري نمود و دست کشید؟(34) آيا علم غيب نزد اوست و مي بيند؟(35) يا اينکه از صحيفه هاي موسي آگاهش نكرده اند؟ (36) و نیز ابراهيم که بطور کامل ادای وظیفه کرد؟ (37) که کسي بار ديگري را برنمي دارد، (38) و اينکه هيچکس جز سعيي که کرده چيزي ندارد، (39) و اينکه کوشش او بزودي به او نشان داده ميشود، (40) و آنگاه به کاملترين وجه جزا داده ميشود، (41) و اينکه سرانجام، بسوي پروردگارت است، (42) و اينکه اوست که ميخنداند و ميگرياند، (43) و اينکه اوست که ميميراند و زنده ميکند، (44) و اينکه اوست که جفت هاي نر و ماده را آفريد، (45) از آبي که ريخته ميشود، (46) و اينکه پديد آوردن زندگي بعدي برعهده اوست، (47) و اينکه همو بي نياز کرد و سرمايه داد، (48) و اينکه او پروردگار (ستاره) شعري است، (49) و اينکه اوست که قوم عادِ نخستين راهلاک کرد، (50) و ثمود را هم وانگذاشت، (51) و قوم نوح را هم قبلا - همچنين - که آنها ظالم تر و طغيانگرتر بودند. (52) و قريه هائي را که زير و رو شدند نیز همو نگون سار كرد، (53) و به آن قریه فروپوشاند آنچه فروپوشاند (54)}[جادارد از انسان ها پرسش شود] پس، در کداميک از نعمتهاي پروردگارتان ترديد نشان می دهید؟ (55) اين (پيامبر) هم هشدار دهنده اي از نوع هشدار دهندگان قبلي است (56) نزديک شد آن نزديک شونده (57) غير از خداوند ظاهر کننده ديگري ندارد (58)  آيا از اين سخن تعجب مي کنيد؟(59) و مي خنديد و نمي گرييد؟ (60) و همچنان دنبال سرگرمي هستيد؟ (61) پس، براي خدا سجده کنيد و عبادت نمائيد (62)


قبلی:  سوره نجم سوره نجم
بعدی:  سوره عبس سوره عبس
Print
285 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

درس : آموزش های اعتقادی و مطرح کردن پر رنگ وحی

جدول های منجر به استخراج درس را در قسمت اول دیدیم.

درب : نکوهش و معرفی اجمالی ِکسانیکه از وحی رو بر می تافتند و به  نتیجه آموزه های وحی (که نگران بودن راجع به وقوع قیامت باشد) بی تفاوت بودند.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ﴿33﴾ وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى ﴿34﴾ أعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى ﴿35﴾ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾ وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى ﴿37﴾

درس : آموزش های اعتقادی و مطرح کردن پر رنگ وحی

ریزدرب: کسانی که از راه خدا عقبگرد میکنند، به علت بی علمی و بی توجهی شان به آموزه های پیامبران است.

2

 أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ﴿40﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿41﴾ وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى ﴿42﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ﴿43﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿44﴾ وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ﴿45﴾ مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾ وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾ وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾ وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾ وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿53﴾ فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾  فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿55﴾ هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾

درس : آموزش های اعتقادی و مطرح کردن پر رنگ وحی

ریزدرب: عمده آموزه های پیامبران اینها است.

3

 أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿57﴾ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ ﴿58﴾ أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ﴿60﴾ وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾  فَاسْجُدُوا* لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾

درس : آموزش های اعتقادی و مطرح کردن پر رنگ وحی

ریزدرب: قیامت نزدیک است و مردم غافلند، پس شما ای مومنان! برای خداوند سجده کرده و عبادتش کنید.

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی:

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

 

لبّ مطلب:

ریزپاراگراف1: بی توجهی به آموزه های این پیامبر از جهالت و بی توجهی به آموزه های انبیاء است است

ریزپاراگراف2: نمونه ای از تعالیم انبیاء

ریزپاراگراف3: ای مومنان از جهالت دوری کرده

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 که ابتدای سوره است وحی را به منزله ستاره ای که از آسمانها به سوی ما پائین آمده و در دسترس مان قرار گرفته مثال می زند و شمه ای هم از مکانیزم های پروسه وحی رسانی و نیز حجیت مطالبی که از طریق وحی به ما میرسد – و مطالب بی نظیر دیگر - بما می آموزد .

در پاراگراف 2 می فرماید: در مقابل مطالبِ رسیده از طریق وحی که صحیح و درست و حجت است، بت پرستی بی پایه و غلط و نا درست است و جهان را صاحبی باشد خدا نام، و نه اینطور است که آدمی هرچه بخواهد همان بشود، و نه اینطور است که موضوع شفاعت آنقدر که آدمی می پندارد بی در و پیکر باشد، و ای پیامبر! تمام آسمانها و زمین از آنِ خدای تو است تا رفتارهای بد و خوب مردم را جزاء دهد و لذا تو  نیز از کسانی که از پند های ما اعراض میکنند  اعراض کن.

در این پاراگراف می فرماید: ای پیامبر! اعراض اینان از دعوتت بی دلیل است و تو نیز یک پیامبر مانند پیامبران قبلی هستی و قیامت هم جدی و حتمی است.

 

4 - سوالات

1- «وفّی» در آیه 37 بطورمطلق ذکرشده (یعنی مقید به چیزی نشده)  چرا و یعنی چه؟

2 – الف و لام در کلمه «الغیب» (آیه 35) از چه نوع است؟ (تعریف؟ عهد؟ جنس؟ یا....؟)

3 – ابراهیم (ع) چه چیزی را بطور کامل ادا کرد؟

4 – منظور از صحف چیست؟ (غیر از تورات چیز دیگری تحت این عنوان بر موسی (ع) نازل شد؟ یا تورات بصورت صحیفه هائی تدریجا نازل گردید؟) (جواب با دلیل)

5 – پس از نزول قرآن، تا امروز، اشخاصِ مورد نظر این پاراگراف، عمدتا در کدام خصوصیت یر رنگ تر بوده اند؟

6 – در باره خبر نزدیک بودن قیامت سه واکنش ذکرشده، خنده و گریه نکردن و دنبال سرگرمی بودن. سوال این است که این رفتارها (هر یک به تفکیک) رفتار چه کسانی است؟

 

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوالِ آن روزها

از آیه های 33 و 34 فهمیده که در اندک زمانی قبل از نزول این آیات، شخصی که قبلا ایمان آورده و انفاقاتی نیز انجام داده بود، ایمان خویش را پس گرفت و انفاق را نیز متوقف کرد.

البته وقوع چنین واقعه ای در آن روزها عادی بوده است، زیرا سران قبایل با تعالیم آنحضرت مخالف بودند و قاعدتا می باید مساعی خویش را برای جلوگیری از تعالیمش به کار ببرند و وقتی که یک مسلمان فعال و جدی را ببینند قاعدتا می باید دوره اش کنند و او را به صف خویش بازگردانند.

 

از آیه 34 معلوم می شود تا هنگام نزول این سوره، کسانی که می خواستند راجع به تعالیم پیامبر(ص) واکنش مثبت نشان بدهند، نشان می دادند و کسانی هم که نمی خواستند نشان نمی دادند. اما از این مقطع، سرانِ کفار وارد فاز «حمیت جاهلیت» شدند بطوریکه سعی می کردند کسانی از نزدیکانشان را که به اسلام پیوسته بودند برگردانند، و از آیه مذکور معلوم می شود کسی بوده که «اعطا»ئی در راه خدا کرده بود و بعداً منصرف شده و دست کشیده و قابل حدس است که یکی ازعلل منصرف شدن او، همان «حمیت جاهلیت» بوده باشد.

در سوره های آینده نیز، ادامه چنین روندی را می بینیم، هر چه باشد دعوت نهضت اسلام اینک به یک فاز جدی تری وارد شده و نوعی «رو در روئی» دارد شروع می شود.

 

از آیه های 36 و 37 فهمیده می شود که مردم معاصر نزول این آیات بطور اجمالی از تعالیم حضرت ابراهیم و حضرت موسی چیزکی به گ.ش شان خورده بود.

آنچه  به تعالیم حضرت موسی مربوط می شود، اینطور قابل درک است که در اثر اختلاط با یهودیان، مردم مکه نیز تا حدودی با آن آشنا شده بودند و آنچه که به حضرت ابراهیم مربوط می شود قاعدتاً باید از طریق بنی هاشم که فرزندان آن حضرت بودند به مردم مکه رسیده باشد.

 چون ادیان سابق نسبتاً بسیط و ساده بود این اطلاع اجمالیِ تعالیم آن ها که در دو آیه مذکور مورد اشاره قرار گرفته مفهوم است، یعنی اینکه مردمِ آنروز مکه از مفاهیم اساسیِ دینی بی اطلاع نبوده اند. بلکه حتی به یک معارفِ بالای دینی ای دسترسی داشتند که برخی از عناصر آن حتی برای ما مسلمانان امروز هم جالبی و تازگی دارد، که ذیلا عناصر اصلی مذکور را لیست میکنیم:

1 - آیه 38 : لا تزر وازره  وزر اخری

2 - آیه 39 : لیس للانسان الا ما سعی (آیه های 40 و41 فرعِ آنند)

3 - آیه 42 : الی ربک المنتهی

4 - آیه 43 : هو اضحک و ابکی

5 - آیه 44: هو امات و احیی

6 - آیه 45 : انه خلق الزوجین الذکر والانثی (آیه 46 فرعِ آن است)

7 - آیه 47 : علیه النشاة الاخری

8 - آیه 48 : هو اغنی و اقنی

9 - آیه 49 : هو رب الشِعری

10 - آیه 50 : انه اهلک عاد الاولی (آیات 51 تا 54 فرعِ آنند)

جدا جای تعجب است که با وجود چنین گنجینه ای از معارف الهی چگونه آنها دچار آن حالت خیلی نازل وابتدائیِ شِرک شدند و آنهمه در مقابل وحی مقاومت کردند تا اینکه مجبور شدند با ذلت و خواری و آنهم حدود بیست سال بعد تسلیم شوند.

از آیات 57 تا 61 فهمیده میشود اکثر مردم آن روزها موضوع وقوع قیامت را نه تنها باور نمیکردند بلکه آن را عجیب تلقی نموده و به سخره هم میگرفتند.

 

6 – زاویه با تفاسیر رایج

1- چنانکه ملاحظه شد، ما در این تفسیر در پاراگراف 1، تفسیر روشنی از مکانیزم های وحی ارائه دادیم و این کار را نکردیم مگر به کمک روش های این تفسیر.

بطوریکه در انتهای قسمت «پیش تفسیر» پاراگراف اول دیدیم، در انتهای بحث «پرانتزها» معلوم شد آیات 1 و 4 آیات اصلی بود و ما بدون اینکه در بین احتمالات مختلف متحیر بمانیم توانستیم یک الگوی روشن و منطقی و معقول ارائه کنیم.

بر عکسِ تفاسیرارجمند که نتوانستند بالاخره تکلیف خود را با احتمالات مختلف روشن کنند و تصمیم محکم روشن معقولی بگیرند.

2-در تفاسیر شریف در آیه  58 فرموده اند «کاشفه» یعنی اینکه ناراحتی های آخرت را از مؤمنان کنار می زنند و ما نیز ذیلا نظر خویش را عرض کرده ایم، که میتوانید برای رفع کنجکاوی، و نیز برای اتخاذ تصمیم، به همان توضیح مان در ذیل مراجعه بفرمایید.

 

3- در جای جای این تفسیر دیده اید که چگونه این تفسیر تحلیلی توانسته با استفاده از کلیدهای  هشتگانه تفسیر قرآن مطالبی را کشف و پیشنهاد نماید که مستدل، شفاف، و معقول، و منطقی است، که چون زیاد است لزومی به ذکر تک تک آن ها نیست.

7 - آیات برجسته این پاراگراف

آیاتی که ذیل تیر فوق مشخص میشوند، به دلایلی مانند اقبال هنرمندان خوشنویس و یا کاشیکار و معرق و منبت کار، و نیز وعاظ و نویسندگان، و . .  یا دلایل متنی، یا همزمانی با برخی وقایع، و دلایل دیگر، است که آنها را «برجسته» میکند، و این آیات نیز از آیات برجسته قرآنی است.

 

8 - آیات مشکل این پاراگراف

مشکل بودن این آیات از آنجا فهمیده میشود که مفسران مختلف در طول قرن ها، حتی تا امروز، در تفسیر آنها سخنان مختلف و حتی متباین و بلکه متنافر گفته اند.

کسانی که کنجکاوند که مفسران در این چهارده قرن چه ها گفته اند میتوانید تورقی در نرم افزار جامع التفاسیر کنند.

 

9 - پیشگوئی های تحقق یافته

آیات 50 تا 56 تلویحا اشاره به موفقیت آنحضرت در تکمیل رسالتش دارد، که چنانکه میدانیم کاملا به تحقق پیوست.

 

10 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 38 تا 42 که «قیامتی» است، و هیچ بنی بشری تجربه اش را ندارد، و قبل از قیامت نخواهد داشت، لذا، چه در آن روزهای نزول وحی و چه الی یوم القیامه بالاتر از ذهنیات بشر خواهد بود.

همچنین است قسمتِ انتهائیِ آیه 44،

همچنین است آیه 47،

همچنین است آیات 57 تا 61،

مکانیزم اجرائیِ آیه 48 هنوز نیز برای بشر مکشوف نشده، چه رسد به عرب 1400 قبل.

آیه های 45 و 46 اشاره به موضوعی دارد که تا قرن 19 که کالبدشافیِ پیشرفته و میکرسکوپ پیدایش یافت مکانیزمش برای بشر واضح نشده بود،

آیه 49، اشاره به چیزی دارد که حتی امروز نیز مکانیزمِ اِعمال ربوبیت الهی برآن مشخص نیست، چه رسد مردم 1400 سال قبل.

آیات 50 تا 54 راجع به اقوامِ ماقبل تاریخ است و هنوز هم مردمِ قرن 21 چیزی در باره آن نمیدانند، چه رسد به عرب 1400 سال قبل!

تلقی مخاطبان اولیه (اعم از پیروان و مخالفان) این بود که این کسی که ادعاء پیامبری دارد میگوید ما (مخاطبان) با این مطالب (یعنی آیات 36 تا 54) آشنا هستیم، و در دل خویش تصدیق میکردند که چنین هم هست.

اما موضوع مورد توجه پاراگراف، رفتار مناسب در باره این مطالبِ آشناست (که در آیه های 33 تا 35 و 55 تا 62 متمرکز است) که هریک از مخاطبان در باره آنها روش متضاد اختیار میکرده اند.

پیروان، روش قبول و پیروی، و مخالفان، روش اعراض و انکار داشتند که علت روش مخالفان بارها (در پاراگراف ها و سوره های قبلی) علت یابی شده و از ذکر مجدد آن در اینجا خود داری میشود.

آیه 39 (لیس للانسان الا ماسعی) چنین موقعیتی دارد.

همان آیه (لیس للانسان الا ما سعی) حتی امروز هم مورد توجه اکثریت غالب دینداران نیست.

همانطور که همگان میدانند مسیحیان دل به شفاعت مسیح خوش کرده اند که میگویند او به این دنیا آمد و مصلوب شد تا گناهان مسیحیان را کفایت کند، و اکثر شیعیان نیز شبیه به همین عقیده را راجع به امام حسین (ع) دارند، سنی ها هم صحابه و خود آنحضرت را تقریبا بطور مطلق شفیع میدانند، یهودیان که خود را پسرخاله خدا حساب میکنند و معتقدند لن تمسنا النار الا ایاما معدوده!

چیزی که در بین عقاید اکثر دینداران غایب است مدلول آیه مذکور است.

این است وضع موجود.

به نظر شما آیه مذکور، فوقِ ذهنیات اعراب مخاطب روزهای اولیه بعثت آنحضرت نبود؟

 

 

11 - معاصران نزول این سوره از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

از آنجا که کلماتی که در این متن قرآنی بکار رفته، در این چهارده قرن، از لحاظ تحت اللفظی، تغییرِ معنائی نیافته، معاصران نزول نیز، همان تلقی را میداشته اند که ما.

 

12 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

عناصر فرازمانی- فرامکانیِ این پاراگراف همان چیزی است که در «درب» آمده:

درب : نکوهش و معرفی اجمالی ِکسانیکه از وحی رو بر می تافتند و به  نتیجه آموزه های وحی (که نگران بودن راجع به وقوع قیامت باشد) بی تفاوت بودند.

که البته تاکید اصلیِ این قسمت روی قیامت است.

 

13 - این پاراگراف حاوی چه رهنمودهایی برای بشر قرن حاضر است؟

بشر قرن حاضر هم دچار آلامی است که گوشه هایی از آنها را در کتاب خویش «رهنمودهای قرآن برای بشر قرن حاضر – که در سایت هست -) بر شمرده ایم و اکثر آنها از طریق توجه به آخرت و گرایش به آن درمان پذیر است.

 

14 - کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول، تقریبا همه فقرات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

 

15 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

 

انسان های نا مطلوب

سوره لیل

وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿8﴾ وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿9﴾

الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿16﴾

سوره علق

أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى ﴿9﴾ عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿10﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿11﴾ أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿12﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿13﴾ أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ﴿14﴾

سوره بلد

أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾ يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا ﴿6﴾ أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾ اَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ ﴿8﴾ وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ ﴿9﴾ وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ ﴿10﴾ فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾ فَكُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾ عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ ﴿20﴾

سوره هُمزه

الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿2﴾ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿3﴾

سوره فجر

كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿17﴾وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿18﴾ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﴿19﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾

سوره نجم

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى ﴿27﴾ وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿28﴾  

تقریرات و آموزش الهی

سوره توحید

(ایه 1) قل هو الله احد

سوره فلق

(آیه 1) قل اعوذ برب الفلق

سوره ناس

(آیه 1) قل اعوذ برب الناس

سوره نجم

أَفَرَأَيْتَ الَّذِي تَوَلَّى ﴿33﴾ وَأَعْطَى قَلِيلًا وَأَكْدَى ﴿34﴾ أَعِندَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى ﴿35﴾ أَمْ لَمْ يُنَبَّأْ بِمَا فِي صُحُفِ مُوسَى ﴿36﴾ وَإِبْرَاهِيمَ الَّذِي وَفَّى ﴿37﴾

سنن الهی

سوره طارق

إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ ﴿4﴾

سوره علق

كَلَّا لَئِن لَّمْ يَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِيَةِ ﴿15﴾ نَاصِيَةٍ كَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ﴿16﴾ فَلْيَدْعُ نَادِيَه ﴿17﴾ سَنَدْعُ الزَّبَانِيَةَ ﴿18﴾  

سوره نجم

إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلَائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنثَى ﴿27﴾ وَمَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِن يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا ﴿28﴾

أَلَّا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى ﴿38﴾ وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَى ﴿39﴾ وَأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى ﴿40﴾ ثُمَّ يُجْزَاهُ الْجَزَاء الْأَوْفَى ﴿41﴾ وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ الْمُنتَهَى ﴿42﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَأَبْكَى ﴿43﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَمَاتَ وَأَحْيَا ﴿44﴾ وَأَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ﴿45﴾ مِن نُّطْفَةٍ إِذَا تُمْنَى ﴿46﴾ وَأَنَّ عَلَيْهِ النَّشْأَةَ الْأُخْرَى ﴿47﴾ وَأَنَّهُ هُوَ أَغْنَى وَأَقْنَى ﴿48﴾ وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَى ﴿49﴾

ذکرچند پیامبر باهم

سوره نجم

وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى ﴿50﴾ وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى ﴿51﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿52﴾ وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿53﴾ فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿54﴾

توصیه های اخلاقی به انسان

سوره طارق

فَلْيَنْظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿5﴾ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ ﴿6﴾ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿7﴾ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿8﴾

سوره تکاثر

أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿1﴾ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿2﴾ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿3﴾ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿4﴾  

سوره نجم

 فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿55﴾ هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾

حتمیت وقوع قیامت

سوره نجم

 أَزِفَتْ الْآزِفَةُ ﴿57﴾ لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ ﴿58﴾ أَفَمِنْ هَذَا الْحَدِيثِ تَعْجَبُونَ ﴿59﴾ وَتَضْحَكُونَ وَلَا تَبْكُونَ ﴿60﴾ وَأَنتُمْ سَامِدُونَ ﴿61﴾

توصیه های اخلاقی به انسان

سوره طارق

فَلْيَنْظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿5﴾ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ ﴿6﴾ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿7﴾ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿8﴾

سوره تکاثر

أَلْهَاكُمُ التَّكَاثُرُ ﴿1﴾ حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقَابِرَ ﴿2﴾ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿3﴾ ثُمَّ كَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿4﴾  

سوره نجم

 فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكَ تَتَمَارَى ﴿55﴾ هَذَا نَذِيرٌ مِّنَ النُّذُرِ الْأُولَى ﴿56﴾

فَاسْجُدُوا* لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ﴿62﴾ (سجده واجبه)

بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.

 

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

ذکر بعضی مصادیق افاده حصر نمی کند

کسی که از تعالیم پیامبر(ص) رو برمی گرداند، به این معنی نیست که فقط مرتکب عمل مورد اشاره آیه 34 شده و یا اینکه فقط واجد حالات ذکر شده در آیات 35 تا 37 است بلکه آیات مذکور فقط ناظر به بعضی حالت ها و رفتارهای غالب است که از روگردانانِ آنروزیِ مقارن نزول این آیات مشاهده می شد. و از باب ذکر نمونه است.

فعل خداوند قانونمند است

البته تحت عنوان فوق در این تفسیر تاکنون مطالبی عرض کرده ایم، در اینجا نیز عرض می کنیم که می  بینید در این پاراگراف خداوند دائماً انجام اموری را به خویش نسبت می دهد در حالیکه ما برای انجام آن امور سکانس هائی را می شناسیم که باید طی شود یا مقدماتی که باید وقوع یافته باشد یا مکانیزم هائی که آن امور طی آن مکانیزم ها به وقوع  پیوندد.

در اینجا باید سؤال کنیم: اگر خداوند آن موارد را به خویش نسبت ندهد به چه کسی نسبت بدهد؟

آن سکانس ها را خداوند طراحی کرده، آن مکانیزم ها را او قرار داده، آن مقدمات را او به وجود آورده، و خود بشر و کل این جهان را او آفریده، و لذا طبیعی است که نتیجه را به خویش نسبت دهد.

 

لیس للانسان الا ما سعی

هم در سوره عصر و هم در این سوره بحثی تحت عنوان «سرمایه ما چیست» داشته ایم.  در اینجا هم در ادامه آن عرض می کنیم:

 ما معمولاً اعمالی را انجام می دهیم و صفاتی را دارا می باشیم که اگر خوب دقت کنیم نمی توانیم آن اعمال و صفات را به خویش نسبت دهیم.

مثلاً اگر در ژاپن و در قرن هفده بدنیا آمده بودیم، چه مذهبی میداشتیم؟ لذا اینک که مسلمان قرن بیست و یکمی هستیم، آیا افتخار اسلام را می توانیم تماماً به خویش نسبت دهیم؟

 تاریخ، زمان، مکان، اجتماع، خانواده، علوم دریافتی، عادت ها، معلمان خاص، و سایر شرایطی که بر ما مؤثر بوده اند و از آنها استفاده کرده ایم در عقاید ما نقش دارند. کسی حق ندارد اعمال و صفات خوب خویش را تماماً به خود منتسب کند.

 آیه39 (ضمن اینکه باید توجه داشته باشیم بارِ آخرتی دارد) می فرماید فقط آنچه که آدمی برای آن «سعی» کرده مال اوست. شاید به این معنی باشد که آنچه آدمی به «سرمایه دریافتی» خویش «افزوده»، فقط آن، منتسب به اوست. و در آیه های 40 و 41 هم می فرماید پاداشی که به او داده می شود راجع به همین «سعی» اوست که البته بابت آن به کاملترین وجه پاداش داده می شود.

 

«نزدیک شونده» و «ظاهر کننده»

«نزدیک شونده» مورد بحث آیه 57، با توجه به مطالب قبلی، قیامت و آخرت است. اما چرا فرموده : «ظاهر کننده» و نفرموده «خالق» یا «جاعل» و یا کلماتی مانند آن؟

به علت انتخاب کلمه «ظاهر کننده»، معلوم می شود: یکی از پایه های استدلالیِ چیزی که میگویند «آخرت همین حالا نیز به نوعی وجود دارد اما ما متوجه آن نیستیم»، همین آیه است، که در ادامه، به آیه «لقد کشفنا عنک غطائک فبصرک الیوم حدید» نیز استدلال میکنند (صرفنظر از اینکه بعدا، وقتیکه به تفسیر آن آیه رسیدیم، خواهیم دید که آیه مذکور چنین دلالتی ندارد)

از طرف دیگر به دلیل آیات بسیار زیادی که بزودی در سوره های بعدی و بخصوص در بخش موسوم به «مرحله سوم» خواهیم دید قیامت پس از حوادث سهمگینی که منجر به تغییر وضع کلیِ زمین میشود (که از سوره های زلزال و قارعه شروع شده و تا کنون همواره اشاره هائی به آن شده و از این پس اشاره های پی درپی به آن خواهد شد) به وجود خواهد آمد و آخرت هم پس از آن خواهد بود یعنی هم اکنون قیامت و آخرت وجود ندارد و بعداً پس از اتفاقات سهمگین مذکور به وجود خواهد آمد.

لذا «کاشف»ی که در آیه مورد تفسیر ذکر شده میتواند به این معنی باشد که قیامت و آخرت، هم اکنون به حالتی شبیه به «جنین» است، و پس از وقوعِ حوادثی که در سوره های «مرحله سوم» (با تفصیل زیاد) مطرح شده، پیش خواهد آمد، قیامت هم از حالت جنینی درآمده و «متولد» خواهد شد.

«خنده»

خنده ای که در آیه 60 به آن اشاره شده ، «خنده تمسخر از سوی مخالفان پیامبر» است، نه « خنده حاصل از شادی»

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

 

ای پیامبر! در باره کسی که به پیرویت در آمده و سپس روي گردان شده، چه می اندیشی؟ (33) همو که انفاق مختصري نموده و سپس دست کشید؟ (34) آيا علم غيب نزدش است و حقایق را مي بيند؟ (35) يا اينکه از مفاد صحيفه هاي موسي آگاه نشده؟ (36) و همچنین از  صحیفه ابراهيم که وظایفش را بطور کامل ادا کرد خبر نیافته؟ (37) مثلا از این حقیقت ناآگاه است که کسي بار گناه ديگري را برنمي دارد (38) و اينکه هيچکس در آخرت، جز سعيي که کرده چيزي نخواهد داشت (39) و اينکه کوشش او بزودي به او نشان داده ميشود (40) و آنگاه به کاملترين وجه جزا داده ميشود (41) و اينکه سرانجام همگان بسوي پروردگار است (42) و اينکه خداوند است که ميخنداند و ميگرياند (43) و اينکه اوست که ميميراند و زنده ميکند (44) و اينکه اوست که جفت هاي نر و ماده را آفريده (45) از مایعی که ريخته ميشود (46) و اينکه پديد آوردن زندگيِ بعدي برعهده اوست (47) و اينکه هموست که بي نياز میکند و سرمايه میدهد (48) و اينکه همو پروردگار ستاره شِعرا است (49) و اينکه اوست که قومِ عادِ نخستين راهلاک کرد (50) و ثمود را هم وانگذاشت (51) و قوم نوح را نیز قبلا همچنين، که آنها ظالم تر و طغيانگرتر بودند (52) و همو قريه هائي را که زير و رو شدند سرنگون كرد (53) و آنها را فرو پوشاند به آنچه فرو پوشاند (54) ای پیامبر! جادارد از اینان پرسش شود: پس، در کداميک از نعمتهاي پروردگارتان بگومگو دارید؟ (55) ای مردم! اين پيامبر هم هشدار دهنده اي از نوع هشدار دهندگان قبلي است (56) بدانید که نزديک شده است آن نزديک شونده (57) که غير از خداوند ظاهر کننده ديگري ندارد (58)  آيا از اين سخن تعجب مي کنيد؟ (59) و مي خنديد و نمي گرييد؟ (60) و همچنان دنبال سرگرمي های بیفایده هستيد؟ (61) نه! چنین بیخیال مباشید و براي خداوند سجده کنيد و عبادت نمائيد (62)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان