X

بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى جَاءهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ ﴿29﴾ وَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ﴿30﴾ وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿31﴾ أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿32﴾ وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿33﴾ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِؤُونَ ﴿34﴾ وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿35﴾ وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿36﴾ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿37﴾ حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿38﴾  وَلَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿39﴾ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿40﴾ فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ ﴿41﴾ أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِم مُّقْتَدِرُونَ ﴿42﴾ فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿43﴾ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿44﴾ وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿45﴾

آري اينها و پدرانشان را آنقدر برخوردار کردم تا اينکه حق و فرستاده اي آشکار بسويشان آمد (29) و هنگامي که حق بسويشان آمد گفتند اين جادوست و ما به آن کافريم (30) و نيز گفتند چرا اين قرآن بر يکنفر که در ميان اين دو شهر، «بزرگ» باشد، نازل نشده؟ (31) آيا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم مي کنند؟ (نه) بلکه در همين زندگي دنيا نيز ما معيشتشان را تقسيم مي کنيم و بعضي را بر بعضي چندين درجه برتري داديم که بعضي از آنها بعضي ديگر را بخدمت بگيرند و رحمت پروردگارت از آنچه جمع مي کنند بهتر است (32) و اگر اينطور نبود که (مي بايد) مردم بر يک روش (اداره) شوند، حتمأ براي کافران چنان ميکرديم که اطاقهايشان سقف هائي از نقره داشته باشد و نردبانهائي که بر آن بالا روند (33) و نيز اطاقهايشان درب هائي داشته باشد و تختهائي که بر آن تکيه دهند (34) و جواهراتي. و همه اينها چيزي نيست جز بهره زندگي دنيا، و آخرت نزد پروردگارت براي تقوا داران است (35) و کسي که خود را از ياد خداوند رحمان به کوري بزند، شيطاني را نزدش قرار ميدهيم که همنشين او باشد (36) و آنان البته اينان را از راه باز ميدارند و (اينان) مي پندارند هدايت يافته هستند (37) تا اينکه نزد ما بيايند که ميگويند اي کاش بين من و تو فاصله دو مشرق بود! چه همنشين بدي بودي (38) و [به آنان خطاب میشود] امروز (پشيماني تان) سودي برايتان ندارد. بياد آوريد که شما (هم) ظلم کرده ايد و هر دو در عذاب شريکيد (39) آيا تو به کران مي شنواني؟ يا کوران را هدايت مي کني؟ و يا کسي را که در گمراهيي آشکار باشد؟ (40) پس البته اگر تو را (از اين دنيا) ببريم ، از آنها حتمأ انتقام مي کشيم (41) يا آنچه را که به آنها وعده داده ايم ، نشانت ميدهيم که ما البته بر آنها مسلطيم (42) پس وحيي را که بسوي تو نموده ايم محکم بگير که تو البته بر جاده اي مستقيم هستی (43) و اينکه اين براي تو و قومت پندي است و بزودي (در باره آن) پرسش خواهيد شد (44) و از پيامبران قبل ازخودت نيز بپرس آيا غير از خداوند خداياني قرار داديم که پرستش شوند؟ (45)


قبلی:  سوره زخرف سوره زخرف
بعدی:  سوره زخرف سوره زخرف
Print
45 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که مطابق ذیل است:

درس: کافران بي توجه به افعال و صفات پرلطف الهي عامدانه و مصرانه با پيامبران لجبازي و مخالفت مي کنند.

 

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: کافران برای اِعمال مخالفت و لجبازی شان استدلال های بسیار سست دارند و اي پيامبر! به اینان اهمیتی مده و راه خويش برو .

 

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

بَلْ مَتَّعْتُ هَؤُلَاء وَآبَاءهُمْ حَتَّى جَاءهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُّبِينٌ ﴿29﴾ وَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ ﴿30﴾ وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَذَا الْقُرْآنُ عَلَى رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿31﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تکذیب اینان بر اساس ایرادهای بیجا است

2

أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَةَ رَبِّكَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿32﴾ وَلَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿33﴾ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِؤُونَ ﴿34﴾ وَزُخْرُفًا وَإِن كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿35﴾ وَمَن يَعْشُ عَن ذِكْرِ الرَّحْمَنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿36﴾ وَإِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿37﴾ حَتَّى إِذَا جَاءنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿38﴾  وَلَن يَنفَعَكُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّكُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِكُونَ ﴿39﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تکذیب اینان بیجاست و اموالی که دارند از نظر ما بی ارج است

3

أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن كَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿40﴾ فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِكَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ ﴿41﴾ أَوْ نُرِيَنَّكَ الَّذِي وَعَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِم مُّقْتَدِرُونَ ﴿42﴾

ریزدرب: ای پیامبر! زحمت بیش از اندازه مکش

4

فَاسْتَمْسِكْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْكَ إِنَّكَ عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿43﴾ وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَّكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿44﴾ وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿45﴾

ریزدرب: ای پیامبر! کار اصلی خویش پیگیری میکن

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید مطالب قرآن حق است ، زيرا از نزد خداوند نازل شده است و کفر کافران ، مانع خداوند از اتمام حجت نیست.

در پاراگراف 2 به گوشه ای از افعال و صفات پر لطف الهی که کافران هم به آن اعتراف هم داشتند اشاره میفرماید اما خاطر نشان میسازد که آنها در عین حال به تکذیب رسول خدا می پرداختند و ملائکه را مؤنث قرار داده و آنها را فرزند خداوند محسوب نموده ودلیل خود را روش آباء و اجدادی و عدم ممانعت خداوند اعلام می نمودند.

در پاراگراف 3 میفرماید ای کسانی که مطالب این پیامبر را می پسندید ، اینقدر از روسای قبایلتان حساب نبرید و مانند ابراهیم باشید و اگر چیزی را می پسندید به آن گرایش نشان دهید .

در این پاراگراف میفرماید تقسیم کننده مواهب خداوند است و مالداری ملاک ارزش و تنگدستی به معنی بی ارزشی نیست و خداوند بهتر میداند چه کسی شایسته پیامبری است و خداوند اینطور مقررکرده که هم کافران بتوانند ثروتمند یا تنگدست باشند و هم مومنان ، و کسی که از آموزه های وحی روی بگرداند گمراهی بر او مسلط میشود و دیگر قابل هدایت نخواهد بود و لذا ای پیامبر به وحی و ماموریت خویش بچسب و فقط پیروانت را مورد توجه قرارده و نگران چیزی هم نباش.

3 - سوالات

1 – چرا خداوند در آیه 29 در باره خویش ضمیر مفرد (متعت)  بکار برده؟

2 – چرا در آیه 32 به بعد ضمیر جمع (نحن  قسمنا  رفعنا . . ) بکار برده؟

3 - «بل» (آیه29) از لحاظ دستورزبان چه نقشی دارد؟

4 – با توجه به سوال 1 ، کلمه «متعت» را توضیح دهید.

5 – چرا کفار تعالیم پیامبر(ص) را «سحر» می نامیدند؟

6 - کافران با اصل لیاقت پیامبر(ص) برای پیامبری مشکل داشتند ؟ با این نقطه نظر آیه 31 را توضیح دهید.

7 – با توجه به آیه 32، «لیتخذ بعضهم بعضا سخریا» را توضیح دهید (آیا این خودش یک نعمت است؟ چرا؟)

8 - پنج کلمه آخر آیه 32، با کدام کلید تفسیر قرآن متناسب است؟ (پرانتزی؟ یا....؟)

9 – آیه 35، غیر از کلمه اول آن، با کدام کلید تفسیر قرآن متناسب است؟

10 – در آیه 36، در کدام نقطه نوعی حالت عمد و اصرار را می بینید؟

11 – منظور از «امّه واحده» (آیه 33) چیست؟

12 – منظور از کلمه «سخریا» (آیه 32) چیست؟ (استخدام؟ استثمار؟ یا...؟)

13 – با توجه به آیه 31 ، «قریه» را معنی کنید.

14 - «ه» در «انه» (آیه44) اشاره به چه دارد؟

15 - اساسا چرا موضوع آیه45مطرح شده؟ (آیاسران کفارچنین مطرح کرده بودندکه «چند خدائی» در دین پیامبران پیشین بوده؟ یا....؟)

16 - درکدام موضع ازآیه40 «عمدواصرار» می بینید؟

17 - اساسا چرا موضوع آیه41 مطرح شده؟ (دلداری به پیامبر-که فعلا اوضاع درحــدود آن نوع اقدامات آنها نیست؟ یا....؟)

18 – در آیه 42 منظور از «نرینک الذی وعدناهم» چیست؟

19 - «شیطانا» (آیه 36) به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟

20 – در همان آیه، با توجه به جواب سوال فوق، شیطان مذکور از نوع انسانی است یا جن و وغیره؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه 29 فهمیده میشود فعالان کفر از ثروت و برخورداری قابل قبولی بهرمند بوده اند و از آیه 31 و 32 فهمیده میشود آنها ملاک بزرگی را برخورداری مالی می دانستند و از آیه 30 فهمیده میشود که آنها تاثیر قرآن را بر اذهان میدیدند و این تاثیر را نه به حقایق آن، بلکه به تاثیر سحر مرتبط میکردند.

علت اصرار فعالان کفر، کاملا آگاهانه و درک واضح از اینکه سخنان این یتیم ابوطالب اساس زندگی و تمتعات مارا (که بر مبنای شرک پا گرفته) به هم میریزد، بوده است و آنها عالما عامدا به دنبال کسانی بوده اند که به خویش نزدیک کنند و آنها شرک و مخالفت با توحید را برایشان تئوریزه کنند (آیه 36)

مخالفان پیامبر (ص) به فکر قتل آن وجود مقدس هم افتاده بودند (آیه 41)

از آیه 45 فهمیده می شود پیامبر اکرم(ص) این امکان را داشته که با پیامبران سابق تماس بگیرد و مطالبی را تحقیق کند.

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 36 و 37 از این لحاظ که به مخلوقاتی مانند شیاطین اشاره کرده که حتی ما نیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

آیه های 38 و 39 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

کافران برای مخالفت و لجبازی شان استدلال های بسیار سست دارند،

توصیه به پيامبر (ص) که به آنان اهمیتی ندهد و راه خويش برود.

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها، تمام فقرات این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

بحث متنی

آیات 32 تا 35 فرع بر ماقبل خویش است.

آیات 36 تا 39 «پرانتز»ی است. دلیلش هم اینکه اگرچشم خویش را برآن ببندیم، و قبل و بعدش را وصل کنیم می بینیم روال سخن صاف ویکدست میشود. باتوجه به آنچه دربخش کلیدهای تفسیردر مقدمه دیدیم، در اینجا پرانتز در پرانتز هم داریم.

فعل خداوند قانونمند است

آیه 36 با توجه به تیتر فوق، یعنی اینکه رفتار آنان طوریست که «جاذب شیطان» می شوند.

 البته مانعی هم نیست که این باصطلاح «شیطان» ها از نوع انسان باشند (رجوع کنید به بحث مربوطه درسوره ناس)

بنظر آنها «بزرگ» یعنی پولدار

محور ذهنیت کافرانه- چنانچه از این آیات و بخصوص از آیات 33 تا 35 فهمیده می شود - «اصالت دادن به مال» است.

 چنانچه در سوره فجر دیدیم، هر کس که مال بیشتری داشته باشد «ارزش» بیشتری نیز دارد و «بی مال» نیز «بی ارزش» است.

 بعبارت دیگر، از نظر آنان، چون پیغمبر(ص) «مال دار» نبود، نمی توانست لایق پیغمبری باشد.

 در اینجا شرح داده می شود که حکمت الهی بر این قرار گرفته که مؤمن و کافر از لحاظ زندگیِ دنیایی در هم و مخلوط باشند و هم در میان مؤمنان، و هم در میان کافران، هم فقیر و هم ثروتمند، یافت شود.

 مطلبی که در آیه 33 آمده به این معنی است که چون ایمان یک موهبت عظیمی می باشد، و چون کافر خود را از آن محروم کرده، خداوند دوست داشت بازاء آن چیزی که او از دست داده، چنان او را در دنیا ثروتمند کند که در طلا و نقره و جواهرات وول بخورد و چیزی که مانع خداوند از این نوع بخشش به کافران شده، این حکمت او بوده که در این دنیا، مردم ، صرف نظر از ایمان و کفر، زندگیشان باید بر یک اساس باشد و فقر و غنا، نباید براساس ایمان و کفر باشد.

بلکه باید به مقولات دیگری مانند عقل معاش و سعی و برنامه ریزی و مدیریت و ریسک پذیری و این نوع عوامل مربوط باشد، و در همینجا خداوند به روشن ترین وجهی بی ارزشی ثروت مادی، و نهایتِ ارزش ایمان، و طبعاً درجه بالاتر از آن یعنی بسیار مهم بودن وحی را، مورد تأکید قرار داده است.

 اینک می توانیم درک کنیم سخنی که در آیه 31 از کفار نقل شده، چقدر سخیف است که آنها آن اشخاصی را که در آن «دو شهر» (مکه و طائف) به ثروت مشهور بودند، را، برای پیامبری مناسب تر از رسول اکرم(ص) تصور می کردند.

امت واحده

 از مطالبی است که تاکنون (یعنی با توجه به لیست ترتیب نزول از ابتدا تاکنون) ندیده ایم و در این سوره برای اولین بار می بینیم .

آیات 33 تا 35 است که «گل سرسبد» آنها همان آیه 33 می باشد، که مضمون مجموع آنها این است که «اگر اینطور نبود که قرار است مردم «امه واحده» باشند»، (برای کافران چنین و چنان رفاهیات و اسباب لذت خاطر را فراهم می کردیم، اما چون اینطور تقدیر کرده ایم که مردم «امت واحده» باشند، این کار را نکردیم و کافر و مؤمن در معیشت دنیا تحت قوانین مساوی قرار دارند و البته زندگی آخرتی خاص اهل تقواست)  

اینک این سئوال پیش می آید که «امت واحده» یعنی چه؟

در قرآن کریم «امت واحده» به چند معنی آمده است که اینک که به ترتیب نزول پیش می رویم، تدریجاً با آنها آشنا می شویم.

 یکی از معانی مهم و پر تکرار «امت واحده» همان است که در آیه 33 آمده و معنی آن این است: «افرادی که در زندگی این دنیا تحت یک قانون با آنها رفتار می شود»

یعنی اینطور نیست که مؤمن بعلت ایمانش در زندگی دنیا موفق تر از کافر باشد و کافر بعلت کفرش در زندگی دنیا ناموفق تر نخواهد بود بلکه کفر و ایمان در این جهان در امر فقر و ثروت چندان مورد عنایت نیست و در این دنیا کافر ثروتمند زیاد و مؤمن فقیر هم زیاد داریم و برعکس کافر فقیر و مومن ثروتمند هم زیاد است و اساساً خداوند اینطور خواسته است که در زندگی این جهانی کفر و ایمان ملاک کسب معیشت نباشد و این هم یکی از موضوعاتی است که ما آنها را در زمره کلیدهای فرعی فهم و تفسیر قرآن قرار میدهیم.

حدود اثر اطرافیان چقدر است؟

 «شیطان» مورد اشاره در آیه 36، اینطور نیست که دست و پای فرد مورد بحث راگرفته و او را به راه خلاف بکشاند.  بلکه راه خلاف را برای او زیباسازی می کند و اساساً بنا بر مدلول آیه 36 خود آن شخص علاقه به این داردکه کسی بیاید راه خلاف حق را برایش تزیین، و او را به آن دعوت کند.

قیامت

«نزد ما بیایند» در آیه 38 یعنی اینکه در قیامت حاضر شوند.

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر! اينها و پدرانشان را برخوردار کردم و علیرغم آن، تا حق و فرستاده اي آشکار بسويشان آمد (29) گفتند اين جادوست و ما به آن کافريم (30) و نيز گفتند چرا اين قرآن بر يکنفر که در ميان اين دو شهر، بزرگ و متمکن باشد نازل نشده؟ (31) آيا آنها رحمت پروردگارت را تقسيم مي کنند؟ نه، بلکه در همين زندگي دنيا نيز ما معيشتشان را تقسيم مي کنيم و بعضي را بر بعضي چندين درجه برتري داده ايم که بعضي از آنها بعضي ديگر را استخدام کنند و البته که رحمت پروردگارت و مسئولیت پیامبری از آنچه جمع مي کنند مهم تر است و نمیتوان آن را جز در فرد لایق قرار داد (32) و اگر اينطور نبود که مي بايد مردم بر يک روش اداره شوند، از آنجا که در نظرما مال دنیا بی اهمیت است براي کافران چنان ميکرديم که اطاقهايشان سقف هائي از نقره داشته باشد و نردبانهائي که بر آن بالا روند (33) و نيز اطاقهايشان درب هائي داشته باشد و تختهائي که بر آن تکيه زنند (34) و جواهرات زیادی داشته باشند، و همه اينها چيزي نيست جز بهره زندگي دنيا نیست و آخرت نزد پروردگارت مخصوص تقوا داران است (35) و کسي که خود را از ياد خداوند رحمان عمدا به کوري بزند، برایش شيطاني در نزدش قرار داده میشود که همنشين او باشد (36) و آن شیاطین اينان را از راه باز ميدارند و اينان که گول آن شیاطین را خورده اند به غلط چنین مي پندارند که خودشان هدايت يافته هستند (37) تا اينکه بالاخره در قیامت نزد ما بيايند و در آنصورت است که  چشمشان باز میشود و به شیاطین خویش میگویندکه اي کاش بين من و تو فاصله دو مشرق بود و تو چه همنشين بدي بودي (38) و در آن روز به آنان خطاب میشود امروز پشيماني تان سودي ندارد و بياد آوريد که شما هم ظلم کرده ايد و هر دو در عذاب شريکيد (39) ای پیامبر! آيا تو میتوانی به کران بشنواني؟ يا کوران را هدايت کني؟ و يا کسي را که در گمراهيي آشکار باشد؟ (40) پس البته اگر تو را از اين دنيا ببريم، از آنها حتمأ انتقام مي کشيم (41) يا آنچه را که به آنها وعده داده ايم، نشانت ميدهيم که ما البته بر آنها مسلطيم (42) پس وحيي را که بسوي تو نموده ايم محکم بگير که تو البته بر جاده اي مستقيم هستی (43) و اينکه اين قرآن براي تو و قومت پندي است و بزودي در باره آن پرسش خواهيد شد (44) و از پيامبران قبل ازخودت نيز بپرس آيا غير از خداوند خداياني قرار داديم که پرستش شوند؟ (45)

دی ان ان