X

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿35﴾ فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿36﴾ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿37﴾ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿38﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿39﴾ أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ﴿40﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿41﴾ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿42﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاء يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ﴿43﴾ يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِي الْأَبْصَارِ ﴿44﴾ وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿45﴾ لَقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿46﴾


خداوند نور آسمانها و زمين است . مثال نورش مانند چراغداني است که در آن چراغي است . آن چراغ در شيشه اي است ، و شيشه گوئي که ستاره اي درخشان است كه از درختي پر برکتِ روغن دار که نه شرقي و نه غربي است مشتعل گشته، نزديک است روغنش مشتعل شود گرچه آتشي هم به آن نرسيده باشد، نوري برفراز نوري است، خداوند هر کس را که خواهد به نور خويش هدايت ميکند و براي مردم مثل ها ميزند و خداوند به همه چيز داناست (35) در خانه هائي که خداوند اجازه داده که بر پا شده و نام او ياد شود، براي او در آنها صبحها و شبها تسبيح ميكنند (36) كساني که تجارتي و خريد و فروشي آنها را از ياد خدا و برپائي نماز و دادن زکات غافل نمي کند، و از روزي که دلها و چشم ها در آن ميچرخند مي ترسند (37) تا خداوند پاداش کاري را که ميکردند به بهتر از آن به آنها بدهد، و از فضل خويش نيز به آن بيفزايد، و خداوند هر که را خواهد بدون حساب روزي ميدهد (38) و آنانکه کافرند اعمالشان مانند سرابي است در بياباني که تشنه آنرا آب مي پندارد، ولی هنگامی که به آن ميرسد چيزي نمي يابد ، و خداوند را نزد آن اعمال خويش مي يابد که حسابش را به تمامي ميدهد و خداوند تند حساب است (39) يا چون تاريکي هائي در دريائي عميق که موجي آنرا مي پوشاند که بالاي آن نيز موج ديگري است و روي آن ابري است، تاريکي هائي که پشت بر پشت يكديگرند، اگر دستش را در آوَرَد ممکن است از شدت تاريکي آنرا نبيند، و کسي که خداوند برايش نوري قرار نداده، نوري ندارد (40) آيا نمي بيني که هر که در آسمانها و زمين است، و نيز پرندگان بال گشاده، او را تسبيح مي کنند؟ همگي نماز و تسبيح خويش را ميدانند،  و خداوند به آنچه مي کنند داناست (41) و فرمانروائي آسمانها و زمين از آن خدا و بازگشت بسوي اوست (42) آيا نمي بيني خداوند ابرها را ايجاد کرده و سپس بين آنها پيوستگي برقرار ميکند سپس آنها را فشرده کرده و آنگاه مي بيني که باران از بين آنها بيرون مي آيد؟ و از آسمان از کوههائي از ابر تگرگ نازل مي کند و به هر کس که خواهد ميزند و از هر کس خواهد باز مي دارد، آنطور که نزديک است برقش چشم ها را ببرد (43) خداوند شب و روز را ميگرداند، که در اين براي صاحبان بصيرت عبرت هایی است (44) و خداوند است که همه جنبندگان را از آبي آفريده . برخي از آنها بر شكم مي خزند، و برخي از آنها بردو پا و برخي بر چهارپا راه ميروند. خداوند هر چه بخواهد مي آفريند که خداوند به هر چيزي تواناست (45) البته آياتي بيان کننده فرستاده ايم و خداوند هر که را خواهد بسوي صراطي مستقيم هدايت مي کند (46)

قبلی:  سوره نور سوره نور
بعدی:  سوره نور سوره نور
Print
7 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: تاکيد بر عفت جنسي و مقررات مرتبط با تحکيم بنيان خانوادگي.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: فضيلت و عفاف و نماز و زکات و ياد خدا از نوع نور است و کفر از نوع ظلمت و تذکر این نکته که مقررات مربوط به حفظ عفاف جنسي و بنيان خانواده از طرف همان خدايي صادره شده که اين آيات و نعمت ها هم از اوست.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿35﴾

ریزدرب: توصیف خداوند به زبان مَثَل

2

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿36﴾ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿37﴾ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿38﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿39﴾ أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ﴿40﴾

ریزدرب: توصیف نورِ خانه های مومنان به زبان مَثَل (و عکسش)

3

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿41﴾ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿42﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاء يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ﴿43﴾ يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِي الْأَبْصَارِ ﴿44﴾ وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿45﴾ لَقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿46﴾

ریزدرب: ذکر برخی از آیات و نعمت های متنوع الهی

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای مردم ! خداوندتان به استحکام بنیان خانواده ، و سلامت و پاکی ارتباطات جنسی ، بسیار اهمیت میدهد و راجع به آبروی سایر مسلمانان بسیار حســاس باشید ، و منافقانی را که بین شما هستند بشناسید و خرابکاری هایشان راخنثی کنید .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مسلمانان !  حرمت حریم خصوصی سایر مسلمانان را نگهدارید و خودتان عفیف باشید و در عفت اجتماعتان نیز بکوشید .

در این پاراگراف می فرماید : خداوند نور آسمان­ها و زمین است و مردم با ایمانِ دارایِ عمل صالح نیز نـــور محل­های زندگی­شان هستند و ای مسلمانان ! مقرراتی را که قبلا درباره فضـــایل انسانی و دوری از رذایل دیدید توسط خداوندی وضع شده که اینها گوشه ای از آیات ونعمت های اوست .

4 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 36 تا 39 میفرماید که متاع کفر و دین بی مشتری نخواهد ماند و این هردو ماندگار خواهند ماند تا پیشگوئیِ دیگری که با ذکر جمله «العاقبه للمتقین» فرموده ، تحقق یابد .

در آیه 45 میفرماید : و خداوند است که همه جنبندگان را از آبي آفريده. برخي از آنها بر شكم مي خزند، و برخي از آنهاست که بردو پا راه ميروند و برخي از آنها بر چهارپا راه ميروند. خداوند هر چه بخواهد مي آفريند که خداوند به هر چيزي تواناست.

در این آیه پیشگوئی های تحقق یافته ای هست :

1 – منشاء حیات «آبی» است .

2 – منشاء پیدایش دوپا ها و چهارپاها دو زیستان هستند .

چنانکه میدانیم نظریه اصل انواع در قرن نوزده پیداشده و در این آیه مدلول آن پیشگوئی شده است .

در حقیقت بیش از 1400 سال قبل مطالبی را طوری فرموده که امروز نظر جا افتاده علماء زیست­شناسی به آن رسیده است.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 31 مشهور به آیه نور از برجسته ترین های آیات قرآنی است، بطوری که در هر مسجد و زیارتگاهی در کاشیکاری ها دیده میشود و علاوه بر آن مضامین بلندش بی نظیر است.

6 - آیات مشکل

از «مشکل» بودن آیه 31 چه عرض کنیم جز اینکه ببینید مفسران گوناگون در طول تاریخ اسلام و در پهنه جغرافیائی آن چه مطالب مختلف و متنوع و بعضا متضادی در تفسیر آنها گفته اند .

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 43 بطور قطع بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه بوده، آنها برف ندیده بودند چه رسد به تگرگ.

همچنین است آیه 45 که ماء را تا قرنها بعد از نزول این آیه به «منی» تعبیر میکرده اند و آیه مذکور تقریبا هزار سال بعد مفهوم شد.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - فضيلت و عفاف و نماز و زکات و ياد خدا از نوع نور است و کفر از نوع ظلمت است.

2 - مقررات مربوط به حفظ عفاف جنسي و بنيان خانواده از طرف همان خدايي صادره شده که اين آيات و نعمت ها هم از اوست.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 42 و 46 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

11 در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

شئون الهی

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونِةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاء وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿35﴾

انسان های مطلوب

فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ﴿36﴾ رِجَالٌ لَّا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ﴿37﴾ لِيَجْزِيَهُمُ اللَّهُ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَيَزِيدَهُم مِّن فَضْلِهِ وَاللَّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿38﴾

مَثَل ها

وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿39﴾ أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُّجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَن لَّمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ﴿40﴾

شئون الهی

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿41﴾ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ ﴿42﴾

آیات الهی

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُزْجِي سَحَابًا ثُمَّ يُؤَلِّفُ بَيْنَهُ ثُمَّ يَجْعَلُهُ رُكَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ يَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَيُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاء مِن جِبَالٍ فِيهَا مِن بَرَدٍ فَيُصِيبُ بِهِ مَن يَشَاء وَيَصْرِفُهُ عَن مَّن يَشَاء يَكَادُ سَنَا بَرْقِهِ يَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ﴿43﴾ يُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لِّأُوْلِي الْأَبْصَارِ ﴿44﴾ وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِن مَّاء فَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى بَطْنِهِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى رِجْلَيْنِ وَمِنْهُم مَّن يَمْشِي عَلَى أَرْبَعٍ يَخْلُقُ اللَّهُ مَا يَشَاء إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿45﴾

ماهیت قرآن

لَقَدْ أَنزَلْنَا آيَاتٍ مُّبَيِّنَاتٍ وَاللَّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿46﴾

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

دریافت­های کوتاه مستقیم

هنگام مطالعۀ موضوع آیه 41 اگر به بحث پاراگراف قبل توجه فرمائید یادتان خواهد آمد که این «تسبیح کردن» همان «نور»ی است که در آن «خانه­هائی که به اذن خدا بر پا شده» مطرح بود که به این ترتیب این موضوع را به «کل جهان» تعمیم می­دهد و «خداوند نور آسمانها و زمین است» را بار دیگر تداعی می­کند.

آیه 43: درباره موضوع «به هر کس که خواهد» قبلاً بسیار توضیح داده شده است، و تیتر پرتکرار «خواست خداوند قانونمند است» موضوع را مفهوم می­کند.

آیه نور

آیه 35 که به «آیه نور» معروف است نه تنها یکی از آیات برجسته این سوره بلکه کل قرآن است و ملاحظه آن در بسیاری از کاشی­کاری­های محراب­ها و سردرهای مساجد امری عادی است.

خواندن آن شیرین است. هر بار که آن را می­خوانیم معنی جدیدی آشکار می­کند. هنگام خواندن و باز هم خواندن آن، ذهن آدمی متوجه مرکزیتی در کل جهان می­شود که همه­اش نور و وجود و خیر و برکت و حقیقت است و جز او همه چیز خالی و تاریک و بی­حقیقت و سراب است.

اول «چراغدان» را می­گوید که گوئی به عالم وجود اشاره می­کند و سپس در یک اشاره درونی­تر به خود «چراغ» اشاره می­کند.

اینکه چراغ در شیشه است و ما شیشه را می­بینیم و شیشه مانع از دیدن خود چراغ می­شود، در حقیقت گوئی که بیننده شیشه را با خود چراغ اشتباه می­گیرد، و بعبارت دیگر «آیات» خدا مانع از درک «ذات» او می­شود و فقط با کمک قوه عقل است که می­توان از آیات عبور و ذات را درک کرد.

اینکه خداوند خودش را نور نامیده، از انجا که در جای دیگر فرموده «هیچ چیز مانند او نیست» باید به این نکته منتقل شویم که خداوند به «زبان ما» و «به زبان مخاطب» صحبت کرده و چگونه می­توان بی­نهایت را در محدود جا داد و چگونه ذهن ما کشش درک خداوند را دارد؟

اما آیا به این علت ، ما باید هیچ درکی از خداوند نداشته باشیم؟

البته که اینطور نیست و باید درکی از خداوند پیدا بکنیم و پس از اینکه پیدا کردیم با خویش بگوئیم خداوند از آنکه ما تصور کرده­ایم بالاتر است زیرا که فرموده «هیچ چیز مانند او نیست»

لذا وقتیکه فرموده «خداوند نور آسمانها و زمین است» باید توجهی به مفهوم نور کنیم و فکر کنیم که آیا زندگی و عقل و فهم و قدرت و هنر و علم و صنعت و شجاعت و عدالت و سخاوت و غیره و غیره که از خواصِ زندگیِ عالی و متعالیِ بشری است بدون رشحات فضل­الهی اساساً امکان می­یافت؟ و باز هم باید ذهنمان را از «نور» به «چیزهای خوب دیگر» منتقل کنیم مثلاً، فهم و علم و قدرت و زیبائی و خیر و برکت و غیره و بیاد بیاوریم که جهانِ بدون آنها چه جهان نامطلوب و ناپسندی می­شود. تازه اگر بتواند بدون آنها وجود داشته باشد.

از عبارت «آسمان­ها و زمین» فهمیده می­شود زمین که در آن اینهمه موجودات و زیبائی­ها و آفرینش­ها و چیزهای حیرت­انگیز هوش ربا هست، آسمانها هم همینطور است و اگر غیر از این بود می­فرمود «خداوند نور زمین و آنچه در آنست می­باشد».

چیزی را که قبلاً عرض کردیم که خداوند «به زبان مخاطب» صحبت کرده از عبارت «مثال نورش» تأیید می­شود.

وقتیکه می­گوید «نورش» یعنی خودش نور نیست بلکه «خودش» چیز دیگری است و از خواص آن «خودش» این است که نور دارد و دارد «مثال نورش» را برای من و شما مثال می­زند.

«چرا غدان، چراغ، شیشه، ستاره درخشان» در مجموعۀ این مفاهیم استعاراتی هست که توجه به آن کمک به درک مفاهیم عمیق­تری می­کند.

چراغ به مرکزیت وجود نور، و ستاره درخشان به در دسترس نبودن و ثابت بودن و عظمت اشاره دارد.

چراغ، نور دادن و شیشه حفظ و انعکاس نور را تداعی می­کند و در مجموع این نکته را به ذهن ما می­آورد که نور مورد بحث ثابت و قطع نشدنی است و بر محیط خویش نیز تأثیر انعکاسی دارد و ایجاد نور مجازی می­کند و بعبارت دیگر زیاد شدنی و زاینده بودن را تداعی می­کند.

یعنی نور خدا، اصیل و خودجوش است اما سبب ایجاد نورهای وابسته دیگر هم می­شود که از مرکز وجود و حقیقت عالم منشاء دارد، که آن  تحت تأثیر چیزی نیست و از دسترسی و تسلط دیگران دور است، گرچه می­تواند منعکس کننده آن باشد و از آن تأثیر بپذیرد.

چون در آن زمان­ها چراغ­ها را با روغن روشن می­نمودند، با ذکر جمله «نزدیک است روغنش مشتعل شود گرچه آتشی به آن نرسیده باشد» خودش بودن، خودجوش بودن، تحت تأثیر عوامل دیگر نبودن، و این نوع مفاهیم را منتقل می­کند.

عبارت «نوری، رویِ نوری» مفهوم تمام نشدن، زیادتر شدن، بالندگی، توسعه­یابی و این نوع مفاهیم رو به تعالی را به ذهن می­آورد.

عبارت «نه شرقی و نه غربی» مفاهیمی مانند مرکز و تمرکز و وسط و مستقیم و امثال آنها را به ذهن می­آورد و این مفاهیم ما را به مفهوم وحدت منتقل می­کند، و همچنین ما را به مفهوم «احد» در سوره توحید که در اوایل وحی نازل شده نزدیک می­کند

مفهوم «نزدیک است روغنش روشن شود ولو اینکه آتشی به آن نرسیده باشد» قسمتی از مفهوم «صمد» را که «بی­نیاز بودن به غیر خویش» می­باشد و مفهوم «نور آسمانها و زمین است» قسمت دیگری از مفهوم صمد را می­رساند که «نیازمند بودن همه چیز به او» است.

اینهمه را که عرض کردیم و اگر رعایت اختصار نبود می­توانستیم ده­ها برابر آن را نیز عرض کنیم باز هم مبهوتیم که چرا آنطور که دلمان راضی شود این آیه را درک نکرده­ایم.

نمودِ عینیِ چنان وجودی در روی زمین

آیه­های 37-36 نمودِ چنان وجودی را در صحنه زندگی نشان می­دهد.

خانه­ای که در آن ایمان و عبادت هست، یعنی نور هست، یعنی حقیقت هست، یعنی وجود هست، اما برعکسِ آنها کسانی که خالی از ایمان و عبادتند، خودشان و صحنه­های زندگی و اجتماعشان، آن نور و آن حقیقت و آن وجود و آن زندگی را ندارند.

این چیزیست که این پاراگراف می­گوید و در این گفتن خود بلیغ و رساست و بنظر نمی­رسد در کلیات خویش نیازی به شرحی که امثال ما بدهیم داشته باشد.

ما می­توانیم آنرا بارها و بارها بخوانیم و بخوانیم و هر بار لذت جدیدی ببریم و فهم جدیدی پیدا کنیم.

ملاحظه فرمائید همان «مثالِ نورش» را در آیه­های 36 و 37 می­بینیم:

در اینجا «خانه»، بجای چراغدان در آن مثال قرار گرفته و «تسبیح­گوئی» بجای آن «چراغ» و «اشخاص تسبیح­گو» بجای آن «شیشه» و بعداً چراغ را در آن خانه بیشتر توضیح داده که همان ایمانی است که مانع می­شود امور عادی زندگی، آنها را از یاد خدا و انجام عبادات غافل نمی­کند.

بعبارت دیگر آن ایمانی که مانع این غفلت می­شود بجای همان چراغ در آن مثال است. و این همان چیزیست که در مدلول آیه­های 39 و 40 غایب است. خانه، هست. اشخاص هم هستند اما آن ایمان که نباشد ، ظلمت حاکم است.

ترجمه تفسیریِ آزاد

خداوند نور آسمانها و زمين است . مثال نورش مانند چراغداني است که در آن چراغي است . آن چراغ در شيشه اي است ، و شيشه گوئي که ستاره اي درخشان است كه از درختي پر برکتِ روغن دار که نه شرقي و نه غربي است مشتعل گشته، نزديک است روغنش مشتعل شود گرچه آتشي هم به آن نرسيده باشد، نوري برفراز نوري است، خداوند هر کس را که خواهد به نور خويش هدايت ميکند و براي مردم مثل ها ميزند و خداوند به همه چيز داناست (35) در خانه هائي که خداوند اجازه داده که بر پا شده و نام او ياد شود، براي او در آنها صبحها و شبها تسبيح ميكنند (36) كساني که تجارتي و خريد و فروشي آنها را از ياد خدا و برپائي نماز و دادن زکات غافل نمي کند، و از روزي که دلها و چشم ها در آن ميچرخند مي ترسند (37) تا خداوند پاداش کاري را که ميکردند به بهتر از آن به آنها بدهد، و از فضل خويش نيز به آن بيفزايد، و خداوند هر که را خواهد بدون حساب روزي ميدهد (38) و آنانکه کافرند اعمالشان مانند سرابي است در بياباني که تشنه آنرا آب مي پندارد، ولی هنگامی که به آن ميرسد چيزي نمي يابد ، و خداوند را نزد آن اعمال خويش مي يابد که حسابش را به تمامي ميدهد و خداوند تند حساب است (39) يا چون تاريکي هائي در دريائي عميق که موجي آنرا مي پوشاند که بالاي آن نيز موج ديگري است و روي آن ابري است، تاريکي هائي که پشت بر پشت يكديگرند، اگر دستش را در آوَرَد ممکن است از شدت تاريکي آنرا نبيند، و کسي که خداوند برايش نوري قرار نداده، نوري ندارد (40) آيا نمي بيني که هر که در آسمانها و زمين است، و نيز پرندگان بال گشاده، او را تسبيح مي کنند؟ همگي نماز و تسبيح خويش را ميدانند،  و خداوند به آنچه مي کنند داناست (41) و فرمانروائي آسمانها و زمين از آن خدا و بازگشت بسوي اوست (42) آيا نمي بيني خداوند ابرها را ايجاد کرده و سپس بين آنها پيوستگي برقرار ميکند سپس آنها را فشرده کرده و آنگاه مي بيني که باران از بين آنها بيرون مي آيد؟ و از آسمان از کوههائي از ابر تگرگ نازل مي کند و به هر کس که خواهد ميزند و از هر کس خواهد باز مي دارد، آنطور که نزديک است برقش چشم ها را ببرد (43) خداوند شب و روز را ميگرداند، که در اين براي صاحبان بصيرت عبرت هایی است (44) و خداوند است که همه جنبندگان را از آبي آفريده . برخي از آنها بر شكم مي خزند، و برخي از آنها بردو پا و برخي بر چهارپا راه ميروند. خداوند هر چه بخواهد مي آفريند که خداوند به هر چيزي تواناست (45) البته آياتي بيان کننده فرستاده ايم و خداوند هر که را خواهد بسوي صراطي مستقيم هدايت مي کند (46)

 

 

دی ان ان