X

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا ﴿101﴾ قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَونُ مَثْبُورًا ﴿102﴾ فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا ﴿103﴾ وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿104﴾ وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿105﴾ وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً ﴿106﴾ قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿107﴾ وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً ﴿108﴾ وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ﴿109﴾ قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً ﴿110﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿111﴾

و البته به موسي نُه نشانه و معجزه روشن داديم . پس ، از بني اسرائيل در باره  آن هنگام بپرس که معجزه ها بسويشان آمد و فرعون به او گفت اي موسي من تو را جادو شده مي پندارم (101)  موسی گفت حتمأ دانستي که اين معجزه ها را کسي غير از پروردگار آسمانها و زمين نازل نکرده و من تو را اي فرعون هلاک شده مي بينم (102) پس فرعون تصميم گرفت موسی و پیروانش را از آن سرزمين بيرون کند پس او را با همه آنهائي که با او بودند غرقشان کرديم (103) و پس از آن به بني اسرائيل گفتيم در آن سرزمين که برایتان در نظر گرفته شده سکونت کنيد ، و هنگامي که موعد آخر بيايد ، شما را با هم باز مي آوريم (104) ما آن قرآن را به حق نازل کرديم و به حق نازل شد و تو را جز مژده دهنده و هشدار دهنده اي نفرستاديم (105) به همراهت این قرآني را که قسمت قسمتش کرديم قرار دادیم تا آنرا به تدريج براي مردم بخواني و آنرا بخوبي فرو فرستاديم (106)  بگو چه به آن ايمان بياوريد چه نياوريد ،  کساني که قبلا آن علم را يافتند ، هنگامي که بر آنان خوانده ميشود سجده کنان به رو در مي افتند (107) و ميگويند پروردگارمان منزه است، و البته وعده پروردگارمان حتما شدني است (108) و به رو در مي افتند و مي گريند و خشوعشان افزون ميشود (109) بگو چه خداوند را به نام «الله» بخوانيد و چه به نام «رحمان» ، به هر يک از نامها که بخوانيد درست است زیرا نامهاي نيکو از آن اوست، و ای پیامبر! تو نیز نمازت را نه با صداي بلند بخوان ، و نه به آهستگي ، و حالتی بين آن دو حالت را در پيش گير (110) و در نیایش های خویش بگو: ستايش مخصوص خداوندي است که فرزندي بر نگرفته ، و در فرمانروائي شريکي ندارد ، و هرگز اینطور نیست که از روي زبوني سرپرستي داشته باشد ، و او را چنانچه بايد و شايد به بزرگي ياد کن (111)


قبلی:  سوره اسرا سوره اسرا
بعدی:  سوره هود سوره هود
Print
17 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه داده ایم که بر آن اساس مطابق ذیل است:

درس: کمک همه جانبه الهي به پيامبر براي پيگيري رسالتش که ساخته شدن انسان باشد.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب : دلداري به آن حضرت که مخالفانش نمي توانند کاري از پيش ببرند و نیز اینکه اينک که اينان چنين‌اند، اینطور بگو.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا ﴿101﴾ قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَونُ مَثْبُورًا ﴿102﴾ فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا ﴿103﴾ وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿104﴾

ریزدرب : دلداري به آن حضرت که مخالفانش نمي توانند کاري از پيش ببرند و بلکه مغلوب خواهند شد.

2

 وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿105﴾ وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً ﴿106﴾

ریزدرب : ای پیامبر! همه چیزِ این رسالتت (هم محتوا و هم طریقه اش) درجه یک است.

3

قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿107﴾ وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً ﴿108﴾ وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ﴿109﴾

ریزدرب : ای پیامبر! محتوای این وحیی که به تو میشود تاثیرگذار است.

4

 قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً ﴿110﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿111﴾

ریزدرب : ای پیامبر! به پیروانت چنین آموزش بده و خود نیز چنان باش.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 که ابتدای ورود به سوره است شرحی از نشان دادن بعضی ازآیات الهی درجهت آموزش و کمک و تقویت مواضع رسولانه به پیامبر – ص – میدهد .

در پاراگراف 2 می فرماید : یهودیان در خلاف جهت تعالیمشان درگیری­هائی داشته و دارند و خواهند داشت که بالاخره به شکست کامل و اضمحلالشان منجر خواهد شد .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! همه جور به تو کمک کرده ایم ، این قرآنی که تو رابه آن مجهزکرده ایم یکی ازمصادیق بارز کمکهای ما است ولی به خاطرداشته باش که این قرآن شرط لازم هدایت است نه شرط کافی . و ای کافران! چرا نگاه خود را به زندگی خراب می کنید و بجای اینکه به راه این رسول واین قرآن بیائید ، چیزی را طلب میکنید که به ضررتان است؟ و ای پیامبر ! قوانین ماراجع به هلاکت جوامع وچگونگی بدست آوردن خواسته های دنیوی واخروی اینهاست .

در پاراگراف 4  تذکرات همه جانبه­ای به پیامبر (ص) و مسلمانان میدهد و می فرماید برای اینکه بتوانیدحضورموثری درجهت ارتقای خویش وسایرین داشته باشید لازم است این صفات را احرازکنید .

درپاراگراف 5 می فرماید : نظام فکری شرک نامعقول است و ای کافران ! ازاین لجبازی هادست بکشید و به ایمان به خداوند یگانه که معقول ومنطقی است بگرائید.

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر! به آنها اهمیتی نده ، اشکال از خودشان است  و اینطورنیست که تو یا این قرآن ، «هرکسی» را بتوانید هدایت کنید و موضوع قیامت هرچه باشد موضوع سنگینی است وتونباید انتظارداشته باشی فورا آن راجذب کنند . باید حوصله کنی ، بایدگفتگوکنی ، و به پیروانت بگو به مسلمانی خویش مغرورنشوند ، وبه مشرکان هم بگو «خدایان» تان نمیتوانندمشکلی را از شما حل کنند . و بر مدت عمر جوامع بشری و ارائه معجزات الهی، قوانینی حاکم است و از رفتاراین کافران ناراحت نباش . به عکس تصوراتشان ، نه تنها نباید چندان ازاوضاع خویش مطمئن باشند ، بلکه شایسته اســــت در باره موضوع آن خوابی که دیده ای خیلی هم برخویش نگران باشند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای پیامبر ! مخالفانت فعلا تحت تاثیر شیطان هستند و قلمرو او نیز حوزه ذهنی آنهاست ، قلمرو توهم همان حوزه است ، لذا پایداری کن تا کم کم بقدر ممکن او را عقب برانی .

و نیز می فرماید : ای کافران ! صاحب این نعمت ها را به یاد بیاورید و رسولـــش را تکذیب نکنید بلکه به او بگروید تا به نعمت های بزرگ تر اخروی هم برسید و اینکه شما را برای بزرگی و بزرگواری آفریده ایم ، قدرخود بدانید و رفتاری کنیدکه درخور آن باشد و ای کافران ! اگر قدرنعمت ها را (که درپاراگراف های قبــل ذکرشد) نشناختید معلوم میشود چشم حقیقت بین شما کوراست ، لذا درجهان بعدی وضع بدتری خواهید داشت .

درپاراگراف 7 می فرماید : ای پیامبر ! لازم نیست به جهت پیشبرد رسالتت کوچک ترین امتیازی به مخالفانت بدهی . وظیفه توفقط رساندن پیام است ، نگران نتیجه بخشیِ آن مباش ، و بدان که قسمت­هایی از قرآن در عین حال دارای دو اثر متضاد است ، ضمنا برای اینکه قوام شخصیتیِ حداکثری راکه برای این موضوع لازم است ، پیداکنی ، این عبادات راپیشه کن .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای پیامبر جواب کافران و سایرمخاطب ها که شبهه ها وسوالاتی مطرح میکنند این است .

در این پاراگراف می فرماید: ای پیامبر! مطمئن ومحکم باش، آنها نمیتوانند دردشمنی باآیات ما ازحد معینی فراتر بروند، لذا باجدیت کامل رسالتت را پی گیر، و علیرغم اینکه قرآنی که به تو داده ایم دربالاترین قله ارزشهاست و ناآگاهان گرایشی به آن نشان نمیدهند اهمیتی مده، خودت نیز برای اینکــه از این پس با مشکلات رسالتت موفق تر برخورد کنی این رژیم عبادتی را در پیش بگیر.

4 - سوالات

1 – از مطالب این پاراگراف چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

2 – در آیه 105 ، «انزلنا» و «نزل» بیان یک موضوع ازدو منظر است (داخــلی وخــارجی) ، توضیح دهید : قید «بالحق» در هر یک از این دو منظر ، چه چیزی را بیان میکند؟

3 – کلمه «بصائر» (آیه102) با کدام کلید فهم تفسیر مطابقت دارد؟

4 – در آیه 101 ، از کجا تا کجا پرانتزی است؟

5 – سه مرحلهء (1 - تکذیب جواب پیامبران 2 – پرداختن به حواشی و باز هم جواب پیامبران 3 – تعرض فیزیکی به پیامبران و نابودی متعرضین) را در این پاراگراف مشخص کنید .

6 – کجای آیه 102 همخط «جحدوابها واستیقنتها انفسهم» است؟

7 – آخرة در آیه 104 به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟ (دلیل)

8- حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟(دلداری به پیامبر- ص-؟ ارشاد آنحضرت؟ یا..؟)

9 – منظور از «علم» (آیه107) چیست؟

10 – در همان آیه ، «قبل» ، نسبت به چه هنگام؟

11 - نیمه دوم آیه 105 ، پیامبر(ص) را از چه منع میکند؟

12- ازآیه 106 ، چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

13 – از نیمه اول آیه110چه سابقه ای درسوره های قبل دارید؟

14 – عبارت «من قبله» (آیه 107) چه وضعی از لحاظ کلید های تفسیر دارد؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در آیات 101 تا 103 به آنحضرت دلداری میدهد که از ناحیه دشمن آشکارش خطری متوجه اش نخواهد بود زیرا اگر دست از پا خطا کنند خداوند نابودشان میکند .

در آیه 104 آنحضرت را از خطری آگاه میکند که علی الظاهر خطر به نظر نمیرسد و آن چیزی جز «خطر یهود» نیست ، که البته متوجه خود شخص آنحضرت نیست بلکه متوجه امت آنحضرت است زیرا زمان مقابله نهایی تعیین نشده است .

6 – زاویه با تفاسیر رایج

در باره آیه 104 سوره اِسراء : (المیزان) : وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرائِيلَ اسْكُنُوا الْأَرْضَ فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنا بِكُمْ لَفِيفاً"  [. . . ] بعيد هم نيست كه مراد از وعده آخرت همان قضايى باشد كه راندن آن را در اول سوره ذكر نموده فرمود:" فَإِذا جاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوؤُا وُجُوهَكُمْ وَ لِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَما دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوْا تَتْبِيراً" هر چند كه بيشتر مفسرين اين احتمال را نداده‏اند، ليكن بنا بر اين احتمال صدر سوره با ذيل آن مرتبط مى‏شود، و آن وقت مراد از ذيل اين مى‏شود كه: بعد از غرق فرعون، به بنى اسرائيل دستور داديم كه در سرزمين مقدس كه فرعون شما را از رفتن به آنجا جلوگيرى مى‏كرد منزل كنيد و در آنجا باشيد تا وعده ديگر شما برسد، همان وعده‏اى كه در آن، بلاها شما را مى‏پيچاند و دچار قتل و غارت و اسيرى و جلاى وطن مى‏شويد در آن موقع همه شما را گرد آورده و در هم فشرده مى‏آوريم (و اين همان اسارت بنى اسرائيل و جلاى وطن آنان است كه يكپارچه به بابل آمدند)

قولی است نامقبول، که علاوه بر اینکه با عصاره محتوای سوره مغایر است با رفتار خداوند حکیم نیز مغایر است که از طرفی آنها را به «ان احسنتم احسنتم لانفسکم» امیدوار کند و از طرف دیگر بگوید فایده ای ندارد و عاقبت شما این است،

بعلاوه روال سخن طوری است که خواننده اینطور می فهمد که آیه های 4 تا 8 دارد از اتفاقی که در آینده خواهد افتاد (مثلا اوضاع فعلی یهودیان اسرائیل) صحبت میکند . . . و ترجیح میدهیم خواننده کنجکاو را به تفسیر پاراگراف دوم این سوره ارجاع دهیم.

علاوه بر همه اینها، اگر قول فوق را بپذیریم، مستلزم این خواهد بود که از آیه 9 تا اینجا (حدود 100 آیه) همه اش «پرانتزی» باشد، که نگاهی به محتوای آنهمه آیات، و درکِ تنوع آنها و استقلال موضوعاتشان (که در جدول 1 – که درپاراگراف اول قابل رویت است، آمده) این فرض را نیز رد میکند.

بلکه «وعدالآخره» به همان معنی معروف (قیامت) بهتر میخورد.

7 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 101 تا 103 با تاکید بر نابودی فرعون، تلویحا پیشگوئی موفقیت آنحضرت را نموده است .

8 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 105 دقیقا مطابق تیتر فوق است، هم از لحاظ اقبال هنرمندان اعم از خوشنویسان و کاشیکاران و معرق کاران و منبت کاران که کارهایشان در مساجد و زیارتگاه ها و جاهای دیگر چشم نواز است ، و هم از لحاظ محتوای قرآن و هم از نظر مسیر وحی که مصون از دخل و تصرف بوده است و این مطلبی است که بارها و بارها در بیان ها و قوالب متفاوت و متنوع در قرآن موکد شده است.

همچنین است آیه 106.

همچنین است آیه های 110 و 111.

9 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 101 تا 104 از این لحاظ که مربوط به اقوامی است که در قبل از تاریخ بوده اند، و علم باستان شناسی آنقدر رشد نکرده که ما از اوضاع و احوال آنها مطلع باشیم، برای ما نیز روشن نیست، چه رسد به مخاطبان اولیه این آیات.

10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

در باره آیات این پاراگراف ، حتی امروز نیز ، با توجه به معانی والای آن ، حتی برخی مفسران هم ، درک مقبولی از آن ندارند ، چه رسد به مخاطبان اولیه ! در عین حالیکه کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، از لحاظ تحت اللفظی، در این هزار و چند صد سال، تغییر معنای قابل توجهی نیافته اند!

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - دلداري به آن حضرت که مخالفانش نمي توانند کاري از پيش ببرند،

2 – ارشاد آنحضرت که در این مقطع چنین بگوید و چنین رفتار کند.

12 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است.

16 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

موسی، پیامبر قوم فرعون

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا ﴿101﴾ قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَونُ مَثْبُورًا ﴿102﴾ فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا ﴿103﴾ وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِي إِسْرَائِيلَ اسْكُنُواْ الأَرْضَ فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ جِئْنَا بِكُمْ لَفِيفًا ﴿104﴾

ماهیت قرآن

وَبِالْحَقِّ أَنزَلْنَاهُ وَبِالْحَقِّ نَزَلَ وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلاَّ مُبَشِّرًا وَنَذِيرًا ﴿105﴾ وَقُرْآناً فَرَقْنَاهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلَى مُكْثٍ وَنَزَّلْنَاهُ تَنزِيلاً ﴿106﴾

تقریرات و آموزش الهی

قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا ﴿107﴾ وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً ﴿108﴾ وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا ﴿109﴾ قُلِ ادْعُواْ اللّهَ أَوِ ادْعُواْ الرَّحْمَنَ أَيًّا مَّا تَدْعُواْ فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنَى وَلاَ تَجْهَرْ بِصَلاَتِكَ وَلاَ تُخَافِتْ بِهَا وَابْتَغِ بَيْنَ ذَلِكَ سَبِيلاً ﴿110﴾ وَقُلِ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَم يَكُن لَّهُ شَرِيكٌ فِي الْمُلْكِ وَلَمْ يَكُن لَّهُ وَلِيٌّ مِّنَ الذُّلَّ وَكَبِّرْهُ تَكْبِيرًا ﴿111﴾

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

بحث متنی

دو آیه 108 و 109 فرع بر آیه 107 می­باشند.

نُه معجزه

نُه معجزه مورد بحث آیه 101، بعداً ، پس از نزول سوره اعراف در قرآن معرفی شده است.

عذابِ هلاکتِ جمعی، پس از تصمیم به اقدام عملی

در رابطه با آیه 103، هم در این آیه و هم در سوره­های قبلی، و در داستانهای پیامبران، دیده­ایم که هلاکت کافران تکذیبگر هنگامی سر می­رسد که آنها قصد برخورد فیزیکی با پیامبران و پیروانشان را می­کردند.

از آیه 103 هم فهمیده می­شود خداوند عذابی نازل نکرد بلکه نُه معجزه نازل کرد و هنوز هلاکت فرعونیان را انجام نداده بود تا اینکه آنها تصمیم به برخورد فیزیکی با پیامبرشان گرفتند.

از روی این آیه، مجدداً آیه 76 همین سوره بهتر فهمیده می­شود. (لطفاً بازخوانی فرمائید)

خط ثابت قرآنی برای تاکید بر حجیت قرآن

آیات 105 تا 109 تاکید بر حجیت قرآن است و این یکنوع راه و رسم سخن قرآنی است که هرجا که مطالب تا حدودی دور از ذهن را میفرماید پس از آن به حجیت قرآن توجه میدهد و این چیزی است که بارها و بارها دیده ایم و نشان هم داده ایم و این سوره نیز از آن نوع مطالب کم نداشته و لذا می بینیم که در پاراگراف آخر و در جمع بندی به این موضوع پرداخته است.

بالحق

منظور آیه 105 این است که هم محتوای قرآن صد درصد صحیح است، و هم مسیری که طی نموده تا به تو (ای پیامبر) برسد چنان مسیری بوده که بدون افزایش و کاهش به تو رسیده باشد.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و البته به موسي نُه نشانه و معجزه روشن داديم. پس، از بني اسرائيل در باره  آن هنگام بپرس که معجزه ها بسويشان آمد و فرعون به او گفت اي موسي من تو را جادو شده مي پندارم (101)  موسی گفت حتمأ دانستي که اين معجزه ها را کسي غير از پروردگار آسمانها و زمين نازل نکرده و من تو را اي فرعون هلاک شده مي بينم (102) پس فرعون تصميم گرفت موسی و پیروانش را از آن سرزمين بيرون کند و او را با همه آنهائي که با او بودند غرقشان کرديم (103) و پس از آن به بني اسرائيل گفتيم در آن سرزمين که برایتان در نظر گرفته شده سکونت کنيد، و هنگامي که قیامت بيايد، شما را یکجا باهم بازميآوريم (104) ما آن قرآن را به حق نازل کرديم و به حق نازل شد و تو را جز مژده دهنده و هشدار دهنده اي نفرستاديم (105) به همراهت این قرآني را که قسمت قسمتش کرديم قرار دادیم تا آنرا به تدريج براي مردم بخواني و آنرا بخوبي فرو فرستاديم (106)  بگو چه به آن ايمان بياوريد چه نياوريد  کساني که قبلا آن علم را يافتند، هنگامي که بر آنان خوانده ميشود سجده کنان به رو در مي افتند (107) و ميگويند پروردگارمان منزه است، و البته وعده پروردگارمان حتما شدني است (108) و به رو در مي افتند و مي گريند و خشوعشان افزون ميشود (109) بگو چه خداوند را به نام «الله» بخوانيد و چه به نام «رحمان»، به هر يک از نامها که بخوانيد درست است زیرا نامهاي نيکو از آن اوست، و ای پیامبر! تو نیز نمازت را نه با صداي بلند بخوان، و نه به آهستگي، و حالتی بين آن دو حالت را در پيش گير (110) و در نیایش های خویش بگو: ستايش مخصوص خداوندي است که فرزندي بر نگرفته و در فرمانروائي شريکي ندارد، و هرگز اینطور نیست که از روي زبوني سرپرستي داشته باشد، و او را چنانچه بايد و شايد به بزرگي ياد کن (111)

 

 

 

دی ان ان