پیش تفسیر
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه نموده ایم که مطابق ذیل است:
درس: کمک همه جانبه الهي به پيامبر براي پيگيري رسالتش که ساخته شدن انسان باشد.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: ای پیامبر! قسمتی از مشکلات فکری کافران اینهاست: با آنان چنین بگو.
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسًا ﴿83﴾ قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً ﴿84﴾
ریزدرب: ای پیامبر! اینها بر اساس شاکله شخصیتیِ خویش چنین میکنند، با آنها تا به وقتش مدارا کن
2
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿85﴾
ریزدرب: ای پیامبر! توجه شان را عظمت امر روح الامین (جبرئیل) جلب کن.
3
وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلاً ﴿86﴾ إِلاَّ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا ﴿87﴾ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿88﴾ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورًا ﴿89﴾
ریزدرب: ای پیامبر! به آنان تاکید کن این قرآن از جانب تو نیست
4
وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا ﴿90﴾ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا ﴿91﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ قَبِيلاً ﴿92﴾ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إَلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً ﴿93﴾ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللّهُ بَشَرًا رَّسُولاً ﴿94﴾ قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَكًا رَّسُولاً ﴿95﴾ قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿96﴾
ریزدرب: ای پیامبر! اینها بهانه گیریِ از نوعِ «سنگ بزرگ» روی آورده اند، ضمن جواب استدلالی حوصله کن
5
وَمَن يَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاء مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا ﴿97﴾ ذَلِكَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿98﴾أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُورًا ﴿99﴾ قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإنسَانُ قَتُورًا ﴿100﴾
ریزدرب: ای پیامبر! نهایتش این است که هرکاری کنی اینان ایمان نیاورند، ما که میدانیم در آنصورت چه کنیم!
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 که ابتدای ورود به سوره است شرحی از نشان دادن بعضی ازآیات الهی درجهت آموزش و کمک و تقویت مواضع رسولانه به پیامبر – ص – میدهد .
در پاراگراف 2 می فرماید : یهودیان در خلاف جهت تعالیمشان درگیریهائی داشته و دارند و خواهند داشت که بالاخره به شکست کامل و اضمحلالشان منجر خواهد شد .
در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! همه جور به تو کمک کرده ایم ، این قرآنی که تو رابه آن مجهزکرده ایم یکی ازمصادیق بارز کمکهای ما است ولی به خاطرداشته باش که این قرآن شرط لازم هدایت است نه شرط کافی . و ای کافران! چرا نگاه خود را به زندگی خراب می کنید و بجای اینکه به راه این رسول واین قرآن بیائید ، چیزی را طلب میکنید که به ضررتان است؟ و ای پیامبر ! قوانین ماراجع به هلاکت جوامع وچگونگی بدست آوردن خواسته های دنیوی واخروی اینهاست .
در پاراگراف 4 تذکرات همه جانبهای به پیامبر (ص) و مسلمانان میدهد و می فرماید برای اینکه بتوانیدحضورموثری درجهت ارتقای خویش وسایرین داشته باشید لازم است این صفات را احرازکنید .
درپاراگراف 5 می فرماید : نظام فکری شرک نامعقول است و ای کافران ! ازاین لجبازی هادست بکشید و به ایمان به خداوند یگانه که معقول ومنطقی است بگرائید.
در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر! به آنها اهمیتی نده ، اشکال از خودشان است و اینطورنیست که تو یا این قرآن ، «هرکسی» را بتوانید هدایت کنید و موضوع قیامت هرچه باشد موضوع سنگینی است وتونباید انتظارداشته باشی فورا آن راجذب کنند . باید حوصله کنی ، بایدگفتگوکنی ، و به پیروانت بگو به مسلمانی خویش مغرورنشوند ، وبه مشرکان هم بگو «خدایان» تان نمیتوانندمشکلی را از شما حل کنند . و بر مدت عمر جوامع بشری و ارائه معجزات الهی، قوانینی حاکم است و از رفتاراین کافران ناراحت نباش . به عکس تصوراتشان ، نه تنها نباید چندان ازاوضاع خویش مطمئن باشند ، بلکه شایسته اســــت در باره موضوع آن خوابی که دیده ای خیلی هم برخویش نگران باشند .
در پاراگراف 6 می فرماید : ای پیامبر ! مخالفانت فعلا تحت تاثیر شیطان هستند و قلمرو او نیز حوزه ذهنی آنهاست ، قلمرو توهم همان حوزه است ، لذا پایداری کن تا کم کم بقدر ممکن او را عقب برانی .
و نیز می فرماید : ای کافران ! صاحب این نعمت ها را به یاد بیاورید و رسولـــش را تکذیب نکنید بلکه به او بگروید تا به نعمت های بزرگ تر اخروی هم برسید و اینکه شما را برای بزرگی و بزرگواری آفریده ایم ، قدرخود بدانید و رفتاری کنیدکه درخور آن باشد و ای کافران ! اگر قدرنعمت ها را (که درپاراگراف های قبــل ذکرشد) نشناختید معلوم میشود چشم حقیقت بین شما کوراست ، لذا درجهان بعدی وضع بدتری خواهید داشت .
درپاراگراف 7 می فرماید : ای پیامبر ! لازم نیست به جهت پیشبرد رسالتت کوچک ترین امتیازی به مخالفانت بدهی . وظیفه توفقط رساندن پیام است ، نگران نتیجه بخشیِ آن مباش ، و بدان که قسمتهایی از قرآن در عین حال دارای دو اثر متضاد است ، ضمنا برای اینکه قوام شخصیتیِ حداکثری راکه برای این موضوع لازم است ، پیداکنی ، این عبادات راپیشه کن .
در این پاراگراف می فرماید: ای پیامبر جواب کافران و سایرمخاطب ها که شبهه ها وسوالاتی مطرح میکنند اینها است.
4 - سوالات
3 – قل (در آیه 84) از چه نوع است؟ به خویش بگو یا به دیگران بگو؟
1 - اگرمیخواستیم ازتیتر«خواست خداوند قانونمنداست» استفاده کنیم ، می باید زیر کدام کلمات راخط بکشیم؟
3 – با توجه به آیه 97 ، چه حالتی در عذاب آنها مورد تاکید قرار گرفته؟ (تحقیر؟ یا...؟)
4– با توجه به جواب سوال فوق ، آنها در قبال پیامبر(ص) چه نوع رفتاری داشتند؟ (متکبرانه؟ یا...؟)
5– از این پاراگراف چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟
5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از آیه 83 میتوان حدس زد که آنحضرت خیلی ناراحت میشد و خیلی حرص و جوش میخورد که چرا این مردم اینقدر کند و دیر تاثیر و صلب هستند و چرا دوان دوان به سوی حق نمی شتابند و . .
در آیه 84 به آنحضرت توصیه میکند چه به خویش تلقین و چه به پیروانش توضیح دهد که راجع به این حالت کفار خیلی حساس نباشند زیرا شاکله آنها با نان بت پرستی شکل گرفته و تغییر رفتار از سوی آنها موکول به تغییر شاکله آنها است که ماهیتش کند و زمان بر است . و آیه 84 همخط آیه سوره نجم است که میگوید «لا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی» و با توجه به آیه اخیر آیه 84 این تذکر راهم میتواند برای مومنان داشته باشد که حالا شما هم خیلی به ایمان تان غره نشوید ، شاید این ایمان شما مربوط به خودتان نباشد بلکه مربوط به شاکله تان باشد .
راجع به سایر فقرات پاراگراف هم اخیرا در سوره های قبلی بحثی عرض کرده ایم.
6 - آیات برجسته این پاراگراف
آیه 85 از آیات برجسته مهم قرآنی است و در کتاب های علوم قرآن و در بحث های مربوط به وحی مورد استناد و استشهاد قرار میگیرد.
همچنین است آیه 89.
7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
موضوع آیه 85، فوق ذهنیات بشر قرن بیست و یکم هم هست، چه رسد به مخاطب اولیه!
موضوع آیه 84 نیز فوق ذهنیات آنان بود، زیرا اساسا روانشناسی علمی «جوان» است
آیات 97 تا 99 «قیامتی» است، و هیچ بنی بشری تجربه اش را ندارد، و قبل از قیامت نخواهد داشت، لذا، چه در آن روزهای نزول وحی و چه الی یوم القیامه بالاتر از ذهنیات بشر خواهد بود.
واقعا سروش و شبستری که میگویند قرآن فوق معهودات مشافهین ندارد، در باره «ما اوتیتم من العلم الا قلیلا» که صراحتا میگوید این مطلب فوق معهودات شما است چه میگویند؟!
8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
ارائه طریق به پیامبر (ص) راجع به گفتگوئی که با کافران کند.
9 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
غیر از آیه های 83 و 86 و 87 و 96 و 99 ، بقیه آیات «برای اولین بار» است.
10 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:
1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.
2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.
درباره انسان
وَإِذَآ أَنْعَمْنَا عَلَى الإِنسَانِ أَعْرَضَ وَنَأَى بِجَانِبِهِ وَإِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ كَانَ يَؤُوسًا ﴿83﴾
تقریرات و آموزش الهی
قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَى شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَى سَبِيلاً ﴿84﴾
وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُم مِّن الْعِلْمِ إِلاَّ قَلِيلاً ﴿85﴾
وَلَئِن شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ ثُمَّ لاَ تَجِدُ لَكَ بِهِ عَلَيْنَا وَكِيلاً ﴿86﴾ إِلاَّ رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ إِنَّ فَضْلَهُ كَانَ عَلَيْكَ كَبِيرًا ﴿87﴾ قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى أَن يَأْتُواْ بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لاَ يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيرًا ﴿88﴾
ماهیت قرآن
وَلَقَدْ صَرَّفْنَا لِلنَّاسِ فِي هَذَا الْقُرْآنِ مِن كُلِّ مَثَلٍ فَأَبَى أَكْثَرُ النَّاسِ إِلاَّ كُفُورًا ﴿89﴾
وَقَالُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأَرْضِ يَنبُوعًا ﴿90﴾ أَوْ تَكُونَ لَكَ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأَنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِيرًا ﴿91﴾ أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاء كَمَا زَعَمْتَ عَلَيْنَا كِسَفًا أَوْ تَأْتِيَ بِاللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ قَبِيلاً ﴿92﴾ أَوْ يَكُونَ لَكَ بَيْتٌ مِّن زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِي السَّمَاء وَلَن نُّؤْمِنَ لِرُقِيِّكَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَيْنَا كِتَابًا نَّقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّي هَلْ كُنتُ إَلاَّ بَشَرًا رَّسُولاً ﴿93﴾
تقریرات و آموزش الهی
وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُواْ إِذْ جَاءهُمُ الْهُدَى إِلاَّ أَن قَالُواْ أَبَعَثَ اللّهُ بَشَرًا رَّسُولاً ﴿94﴾ قُل لَّوْ كَانَ فِي الأَرْضِ مَلآئِكَةٌ يَمْشُونَ مُطْمَئِنِّينَ لَنَزَّلْنَا عَلَيْهِم مِّنَ السَّمَاء مَلَكًا رَّسُولاً ﴿95﴾ قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ إِنَّهُ كَانَ بِعِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا ﴿96﴾
وَمَن يَهْدِ اللّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِيَاء مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَلَى وُجُوهِهِمْ عُمْيًا وَبُكْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِيرًا ﴿97﴾ ذَلِكَ جَزَآؤُهُم بِأَنَّهُمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِنَا وَقَالُواْ أَئِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا ﴿98﴾ أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّ اللّهَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ قَادِرٌ عَلَى أَن يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ وَجَعَلَ لَهُمْ أَجَلاً لاَّ رَيْبَ فِيهِ فَأَبَى الظَّالِمُونَ إَلاَّ كُفُورًا ﴿99﴾ قُل لَّوْ أَنتُمْ تَمْلِكُونَ خَزَآئِنَ رَحْمَةِ رَبِّي إِذًا لَّأَمْسَكْتُمْ خَشْيَةَ الإِنفَاقِ وَكَانَ الإنسَانُ قَتُورًا ﴿100﴾
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
بحث متنی
آیههای 86 و 87 بدون این که فرع برآیهای باشند پرانتزی هستند و دلیلش هم این که اگر چشم خویش را بر آنها ببندیم خواهیم دید روال سخن صاف و یکدست خواهد شد . همچنین است وضع آیه 89 ، و آیه 94 نیز با توجه به محتوای مطلب فرع بر مجموع آیات 90 تا 93 است .
یعنی آیه های اصلی ، 83 تا 85 و 88 و 90 تا 93 و 95 و 96 است .
دو آیه 98 و 99 فرع بر آیه 97 میباشند .
فعل خداوند قانونمند است
خداوند در آیه 97 گمراه کردن را به خویش نسبت داده ، در حالی که با توجه به تیتر فوق میدانیم طبق نظاماتی که خداوند قرار داده ، عمل بد خود شخص گمراهش میکند.
امروز هم همان سؤالات مطرح است
در این پاراگراف سؤالاتی مطرح شده است که ما برای حصول نظم و شفافیت بیشتر، آنها را بصورت ذیل مرتب کردهایم :
1 - علت پیدایش شرور چیست؟ (آیه 83)
2 – روح چیست؟ (آیه 85)
3 - (ای پیامبر که ادعای ارتباط با عالم بالا را داری) چرا نمیتوای چیزهائی را که از تو میخواهیم فراهم کنی؟ (آیات 90 تا 93)
4 – (ای پیامبر) این قرآن را از خودت در آورده ای (آیه 88)
5 - شرط ایمان آوردن ما این است که این کارها را انجام دهی : (جاری کردن چشمه و درست کردن باغ و شکافتن آسمان و داشتن خانه جواهرنشان و بالا رفتن به آسمان و آوردن مدرک از آنجا و ...) (آیات 90 تا 93)
6 - چگونه ممکن است به انسان وحی شود؟ (آیه 94)
7 - گواهی حجیت کلام پیامبر چیست؟ (آیه 96)
8 - چگونه ممکن است پس از مردن و از بین رفتن دوباره زنده شویم؟ (آیه 98)
9 - (ای پیامبر) چرا ما که کافریم ثروتمندتر از شما هستیم؟ (آیه 100)
انصافاً با توجه به لیست فوق، اگر ردیف 5 را (که جنبه استدلالی ندارد و نوعی لجبازی است) حذف کنیم، بقیه سئوالات و ایراداتی که میماند، همین امروز هم بین بسیاری از مردم (حتی مسلمانان) مطرح است و اینطور نیست که فقط به کافران پانزده قرن پیش مربوط بوده باشد.
این سئوالات، (البته غیر از 4 و 8) امروز هم که تقریباً پانزده قرن از نزول این آیات میگذرد، حتی در بین بسیاری از مسلمانان نیز مطرح است.
این سئوالات جزء اساسیترین سئوالات دینی است.
البته بسیاری از سئوالات لیست فوق در سورههای قبلی پاسخ داده شده و بعضی نیز در همینجا جواب خود را یافته است و ما سعی میکنیم مطابق با همان جدول سئوالات مذکور را جواب (قرآنی) دهیم:
علت پیدایش شرور:
در آیه 84 میفرماید «همگی براساس طبیعت خود عمل میکنند» و با توجه به آن ، معلوم میشود که «شر» ، چیزیست که «بنظر میآید» شر است.
یعنی شر یک امر نسبی است ، و چیزی از یک لحاظ شر است و از چندین لحاظ خیر است و مجموعاً در کل چرخه حیات جهانی، جایگاه خود را دارد و نقش خویش را ایفا میکند و حرکت کلی جهانی چیزها و جانها، یک حرکت هماهنگ متوازن هارمونی و بطرف تکامل و خلاصه «بسوی خدا»، یعنی «بسوی خیر مطلق» است.
روح چیست؟
در آیه 85 «روح» را به «امر» ارجاع داده و «امر» نیز در بند انتهائی سوره یس تعریف شده است که «امر ما وقتیکه اراده چیزی کند به او میگوید «باش» و او «میشود» اما در ابتدای سوره دهر (سوره انسان) دیدیم که فاصله زمانی بین فرمان «باش» تا «شدنِ» چیزی ممکن است میلیونها سال طول بکشد چنانکه در مورد انسان نیز اینطور بود.
بنابراین، «روح»، موجود پیچیدهایست که پیدایش آن، مانند پیدایش انسان ممکن است میلیونها سال طول بکشد.
در سوره قدر نیز دیدیم که «ملائکه» و «روح» را جداگانه ذکر نموده است .
در سوره شعراء که میفرماید:«روحالامین» با آن بر قلب تو نازل شد. «تا از هشداردهندگان باشی»
از اینجا معلوم میشود فرشته وحی که در سورههای تکویر و نجم تا حدودی با او آشنا شدیم یکی از مصادیق اعلای روح است.
بنابراین پاسخ سئوال «روح چیست؟» این است:
«روح مخلوق بلند مرتبۀ پیچیدهایست که آفرینش آن نیاز به مقدماتی دارد که چه بسا میلیونها و میلیاردها سال طول بکشد ، و یکی از انواع آنها جبرئیل است و یکی از انواع آنها آن است که در پیغمبران وجود دارد که بواسطه آن میتوانند وحی را از جبرئیل دریافت کنند.»
جواب سئوال 3:
سئوالی که در آیات 93-90 مطرح شده جوابش آسان است و آن اینکه درست است که پیامبر(ص) دارای «روح پیامبری» است اما این روح، هرچه باشد مخلوق خداوند است و لذا محدود به حدودی است که خداوند برایش مقرر کرده و لذا هیچ استقلالی در مقابل خداوند ندارد و طبعاً نمیتوند «هر چیزی را که بخواهد» فراهم کند. و ضمناً اساساً آن خواستههایی که در آن آیه مطرح شده در شرح وظایف پیامبر نیست.
جواب سئوال 4:
سئوالی که در آیه 88 مطرح شده، جوابش اولاً در همان آیه 88 آمده و ثانیاً این نوع استدلال در قرآن به لحنهای مختلف چندین بار تکرار شده و چون تاکنون خلاف آن ثابت نگشته همین کافیست که قبول کنیم بشر قادر به خلق چیزی مانند قرآن نیست. لذا نتیجه میشود که قرآن، کاری است از کارهای خداوند و معجزه است.
جواب سوالی که در آیه 94 به آن اشاره شده، اولاً بحثی است که درباره روح نمودیم و پیامبران دارنده آن نوع روح هستند و همین سبب میشود که امکان دریافت وحی را داشته باشند. و ثانیاً شرح نسبتاً مفصل آن را در سوره نجم عرض کردهایم.
جواب سئوالی که در آیه 96 مطرح شده با جواب سئوال 4 و جواب سئوال 6 یکی است.
جامعترین جوابی که راجع به سئوال آیه 98 در قرآن آمده و چندین بار هم تکرار شده، همان جوابی است که در انتهای سوره قیامه داده شده که خلاصه آن دو نکته است:
1- قدرت خداوند که این نوع جواب بسیار در قرآن به عبارات و کلامهای مختلف تکرار شده است،
2- حکمت خداوند که بر طبق آن، اگر این جهان، پایان کار آدمی باشد، امر خلقت، امری است عبث و بینتیجه و بیحاصل که شرح آن در جای خود گذشت و در اینجا همین اشاره کافیست.
جواب مطلبی که در آیه 100 به آن اشاره شده بطور مفصل در تفسیر سوره فجر ذکر شده است و خلاصهاش این است که ملاک فضیلت، مال و جاه این جهانی نیست و شما که بفرض ثروتمندتر باشید، با توجه به اینکه دنیا در مقابل آخرت بسیار حقیر است، چیز مهمی ندارید. اندکی از چیزی را دارید که زیاد آن نیز چیز مهمی نیست.
بالا بودن شأن روح
البته بطور قطع معنی «روحِ» مطرح در آیه 85، به آن معنی که ما معمولاً به کار میبریم (یعنی «جان آدمی» یا «روان آدمی») نیست زیرا کلمه قرآنیِ مفهوم اخیر «نفس» است.
چیزی که مورد بحث آیه 85 است همان چیزی است که در «تنزل الملائکه و الروح» و «نزل به الروح الامین» و امثال آن ذکر شده است، و مصداق دقیق آن همان کسی است که در پاراگراف اول سوره نجم بطور مشروح و مفصل دربارهاش بحث شد، یعنی وجود مقدس جبرئیل امین که رئیس سیستم وحیرسانی الهی است که بعداً نیزدرقرآن بسیار مورد اشاره قرار گرفته است، مثلاً در پاراگرافهای انتهایی سوره تکویر، و جاهای دیگر.
اینکه در آیه 85 فرموده شأن آن بالاتر است که در محدوده علم شما (یعنی علم انسان) قرار گیرد به این خاطر است.
علت آن هم این است که «وحی» نسبت به جهان ما «محیط» است و ما نسبت به آن «محاط» میباشیم و اساساً امکان این که نسبت به آن علم پیدا کنیم وجود ندارد. (بلاتشبیه، همان طور که جنین نمیتواند راجع به این جهان علمی پیدا کند، یا ما نمیتوانیم راجع به ذات اقدس خداوندی علمی داشته باشیم)
همنوعیِ فرستادگان و قوم آنها
از آیه 95 فهمیده میشود که رسولان الهی باید حتماً از جنس همان کسانی باشند که بسوی آنها فرستاده شدهاند.
ظاهراً اگر غیر از این باشد، پذیرش رسالت آن فرستاده آسانتر شده و فرق کافر و مؤمن مشخص نمیشود و یکی از مقاصد ارسال رسل که همان امتحان مردم از لحاظ اطاعت اوامر الهی باشد از بین میرود.
مطمئنها
همچنین از آیه 95 فهمیده میشود چون زمین و آسمان و خود آدمی و همه چیزها مخلوق خداوند و تحت اوامر او هستند، و هیچ چیزی استقلالی در امور خویش ندارد پس نمیتوان به چیزی بطور قطع مطمئن شد زیرا زمینی که ساکن است ممکن است زلزله کند و راهی که سفت است ممکن است چاه شود و آدمی که سالم است و راه میرود ممکن است مریض و فلج شود و هر کس در هر لحظه باید این نکات را در نظر بگیرد و به یک لحظه بعد خویش نیز مطمئن نشود و اگر میبینیم که ماها مطمئن هستیم بعلت غفلت ما از حقایق فوق است اما اگر غفلت کنار رود و تنبه حاصل شود عقل میگوید به چیزی نباید مطمئن شد.
چگونه گواهی خداوند فهمیده میشود؟
در رابطه با آیه 96 ممکن است بگوییم اگر کسی ادعائی کند و خداوند را بر صدق ادعای خویش گواه بگیرد[[ البته معلوم است که اگر خداوند گواه صدق چیزی باشد، آن چیز واقعاً صدق است اما]] چگونه میتوان فهمید که خداوند بر صدق چیزی گواهی داده است؟
جواب این سخن در آیه 88 داده شده است.
چون تاکنون کسی یا کسانی نتوانستهاند کتابی مانند قرآن بیاورند، مادامیکه این حالت باقی هست و مانندی برای قرآن ارائه نشده که بطور عمومی همسنگ بودن آن با قرآن پذیرفته شود، «گواهی از جانب خداوند بودن» با قرآن همراه است و به این ترتیب میتوان گواهی خداوند را درک کرد .
ترجمه تفسیریِ آزاد
و هنگاميکه به انسان نعمتي ميدهيم روي برميگرداند و دوري ميجويد و هنگاميکه چیزی به او میرسد که شر میپنداردش نوميد ميگردد (83) ای پیامبر! بگو همگي بر اساس طبع خود عمل مي کنند و پروردگارتان بهتر ميداند چه کسي هدايت يافته تر است (84) و از تو درباره جبرئیل ميپرسند، بگو آن از امر پروردگارمن است و به شما جز اندکي از آن علم داده نشده است (85) و اگر ميخواستيم حتمأ آنچه را که بسويت وحي نموده ايم از بین ميبرديم، آنگاه براي خويش عليه ما وکيلي نمي يافتي (86) مگر رحمتي از پروردگارت، که فضل او بر تو بزرگ است (87) بگو اگر جن و انس مجتمع شوند که مانند اين قرآن را بياورند نخواهند توانست حتي اگر بعضي شان بعضي ديگر را ياري کنند (88) و البته در اين قرآن براي مردم از هر مثلي گردانديم اما اکثر مردم از روي ناسپاسي رو گردانند (89) و ميگويند به تو ايمان نخواهيم آورد مگر اينکه از زمين براي ما چشمه اي بشکافي (90) يا اينکه باغي از انگورها و خرماها داشته باشي و بين آنها بخوبي نهرهائي روان کني (91) يا اينکه آسمان را آنطور که فکر ميکني بر سر ما بياندازي يا اينکه خدا و ملائکه را جلويمان بياوري (92) يا اينکه خانه اي جواهر نشان داشته باشي، يا اينکه به آسمان بالا روي و بالا رفتنت را هم باور نخواهيم کرد مگر اينکه برايمان نامه اي پائين بياوري که آنرا بخوانيم، بگو منزه است پروردگارم مگر من غير از بشري فرستاده هستم؟ (93) و چيزي مانع ايمان آوردن مردم نشد مگر اينکه ميگويند آيا خداوند بشري را به رسالت برانگيخته؟ (94) بگو اگر در زمين فرشتگاني بودند که با اطمينان در آن راه ميرفتند حتمأ از آسمان فرشته اي را به رسالت نازل ميکرديم (95) بگو خداوند براي گواهي بين من و شما كافي است زيرا که او به بندگانش آگاه و بينا است (96) و هر کس را که خداوند هدايت کند همو هدايت يافته است و کسي را که گمراه کند دوستاني غير از او برايشان نخواهي يافت، و روز قيامت بر صورتهايشان محشورشان مي کنيم در حاليکه کور و کر و لالند. جايگاهشان جهنم است که هر گاه آتشش فروكش كند باز سوزان و فروزانش ميکنيم (97) اين جزايشان است زيرا به آياتمان کافر شدند و گفتند آيا وقتيکه استخوان شديم و پوسيديم آيا در آفرينشي جديد برانگيخته خواهيم شد؟ (98) آيا نمي بينند خداوندي که آسمانها و زمين را آفريده تواناست که مانند آنها را بيافريند؟ و برايشان سرآمدي قرار داده که شکي در آن نيست. اما ظالمان جز سرِ ناسپاسي ندارند (99) بگو اگر شما مالک گنجينه هاي رحمت پروردگارم بوديد از نگرانيِ تنگدستي تنگ چشمي ميكرديد و چیزی به کسی نمیدادید، که انسان بسيار بخيل است (100)