پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که مطابق ذیل است:
درس : برنده نهايي نيکان اند، و مکذب و مجرم و کم فروش که مانند هم اند، بازنده اند.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب : معرفي برنده ها و بازنده ها و سرانجام آنها.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ﴿7﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ ﴿8﴾ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ ﴿9﴾
ریز درب: ای مردم! قانونِ رفتار با فاجران چنین است که آنها در زندانی داخل زندان های دیگر باشند
2
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿10﴾ الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿11﴾ وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿12﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿13﴾
ریز درب: ای مردم! در آن روز وضع چنین تکذیبگرانی بسیار سخت است
3
كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿14﴾ كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿15﴾ ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِيمِ ﴿16﴾ ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿17﴾
ریز درب: ای مردم! در آن روز وضع تکذیبگران بسیار سخت است، زیرا رفتارشان در دنیا مانع دریافت الطاف الهی است
4
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ﴿18﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿19﴾ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ ﴿20﴾ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿21﴾
ریز درب: ای مردم! قانونِ رفتار با اشخاص مطلوب چنین است
5
إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿22﴾ عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ ﴿23﴾ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ ﴿24﴾ يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ ﴿25﴾ خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿26﴾ وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ ﴿27﴾ عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿28﴾
ریز درب: ای مردم! قانونِ رفتار با اشخاص مطلوب چنین است که آنها در آنروز غرق نعمت های غیر قابل تصور باشند
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 می فرماید کم فروشان نیز مانند سایر مجرمان می باید درپیشگاه خداوند حاضر شوند و در باره رفتارشان که خود را تافته جدا بافته حساب می کنند پاسخگو باشند.
در این پاراگراف قانون برخورد با کسانی که بسیار اهل گناهند این است که آنها در حالتی که شبیه به «زندان در زندان» است خواهند بود، و قانون برخورد با آدم های خوب این است که آنها در نعمت های زیاد خواهند بود.
4 - سوالات
1 – در این پاراگراف آیه ای هست که در یکی ازسوره های قبلی به حالت «ترجیع بنــد» بکار رفته است. آن آیه را مشخص کنید.
2 - برای آیه 13 چه سابقه ای سراغ دارید؟
3 – آیه های 8 و 19، علاوه براینکه «پرانتزی» هستند، دارای نوعی تاکید هم هستند. لزوم درج آن را بین دوآیه قبل و بعدشان بیان کنید.
4 - کلماتِ غالب این پاراگراف به «چه زبان»ی است؟ (عادی؟ مَثَل؟ یا....)
5 - در این پاراگراف کدام آیه ها فرعی است؟
6 - چرا از میان صفات الهی (ربّهم) ترجیح داده شده؟
7 - ازآیه14نتیجه ای گرفته میشودکه اهل«علم اخلاق» زیاد آن را بکارمی برند، آن را مشخص کنید.
8 - مفهوم مخالف آیه 15چیست؟
9 - نتیجه مذکور (یعنی جواب سوال قبل) چگونه خواهد بود؟ (عینی؟ ذهنی؟ هردو؟ یا....؟)
10 - برای آیه 22 چه سابقه ای سراغ دارید؟
11 - برای آیه24چطور؟
12 - ترکیب مفاهیم آیه های 27 و 28 خواننده رابه چه نتیجه ای میرساند؟
5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از مجموع آیات 7 تا 17 چنین فهمیده میشود که فعالان کفر از «بسیار گناه کنندگان که دائما گرد گناه بوده اند»، بودند.
از آیه های 18 تا 28 فهمیده میشود که همان موضوعی که در سوره های واقعه و رحمان و دهر دیدیم در اینجا نیز دیده میشود، و آن این است که اشخاص خوب به دو دسته خوب و بهتر دسته بندی شده اند.
در آیه های 18 و 21 از ابرار (نیکان) نام میبرد، و در آیه 21 از مقربان و نعمت هایشان که نعمت شان خیلی با نعمت های ابرار فرق دارد.
6 - آیات برجسته این پاراگراف
یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از مشهور ترین های آیات قرآنی است، و واجد همه ملاک های برجستگی (شهرت، اقبال هنرمندان، وغیره) میباشد.
7 - آیات مشکل این پاراگراف
مشکل بودن این آیات از آنجا فهمیده میشود که مفسران مختلف در طول قرن ها، حتی تا امروز، در تفسیر آنها سخنان مختلف و حتی متباین و بلکه متنافر گفته اند که میتوانید در نرم افزار جامع التفاسیر ببینید.
8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیات 7 تا 28 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.
9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، تغییر معناییِ چندانی نیافته، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقیِ تحت اللفظی را میداشته اند که ما.
10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
در رفتارهای مردم سه نوع رفتار مشخص دیده میشود که بر اساس آن میتوان آنان را از لحاظ موقعیت اخروی در سه دسته: بازندگان و خوبان و خیلی خوبان قرار داد.
11 – کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
مفاهیم مندرج در آیه های 7 تا 9، و 18 تا 21، و 25 تا 28، با توجه به ترتیب نزول، سابقه ای در ماقبل نداشته و «برای اولین بار» است.
12 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
ناگزیر از ذکر این نکته ایم که ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:
1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.
2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.
آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی»
درباره عذاب
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ ﴿7﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ ﴿8﴾ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ ﴿9﴾ وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ ﴿10﴾ كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ ﴿15﴾ ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُوا الْجَحِيمِ ﴿16﴾ ثُمَّ يُقَالُ هَذَا الَّذِي كُنتُم بِهِ تُكَذِّبُونَ ﴿17﴾
درباره نعیم
كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ ﴿18﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ ﴿19﴾ كِتَابٌ مَّرْقُومٌ ﴿20﴾ يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ ﴿21﴾ إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ ﴿22﴾ عَلَى الْأَرَائِكِ يَنظُرُونَ ﴿23﴾ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ ﴿24﴾ يُسْقَوْنَ مِن رَّحِيقٍ مَّخْتُومٍ ﴿25﴾ خِتَامُهُ مِسْكٌ وَفِي ذَلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ ﴿26﴾ وَمِزَاجُهُ مِن تَسْنِيمٍ ﴿27﴾ عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ ﴿28﴾
انسان های نا مطلوب
الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿11﴾ وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ ﴿12﴾ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿13﴾
سنن الهی
كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِم مَّا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿14﴾
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
به زبان مخاطب اولیه
بارها گفته ایم که ما هیچ راهی برای درک جهان بعدی نداریم، همان طور که جنینِ داخل رحم هیچ راهی برای درک این جهان ندارد.
مطابق بعضی روایات اگر یک حبه از انگورهای بهشتی را به این جهان بیاورند تمام ساکنان این جهان از عطرش بیهوش می شوند و اگر یک قطره از حمیم جهنم را به این دنیا بیاورند، تمام این جهان را می گندانَد.
لذا از کلمات و عبارات نعمت های مطرح در این پاراگراف باید عبور کنیم و به همان معنی که از آنها می فهمیم و به نمونه هایی در این جهان دارد محدود نشویم و بدانیم که آنها «به زبان مَثَل» و برای نزدیک کردن به ذهن ما گفته شده است.
فجّار (در آیه 7) اعم از مطففین (در آیه 1) است
کلمه «کلّا» که در ابتدای آیه 7 هست، این پاراگراف را به پاراگراف اول وصل می کند و در نتیجه موضوع آیه 7، موضوع آیه 1 را هم در بر می گیرد.
یعنی «فجّار» اصناف مختلفی را شامل می شود که یکی از آن ها کم فروشان مورد بحث آیه 1 هستند.
«نامه» مورد بحث آیه 8 چیست؟
قبلاً در سوره حاقه موضوع «نامه اعمال» و اینکه به کسانی به دست راستشان و به کسانی به دست چپشان داده می شود را دیدیم.
آیا «نامه» مورد بحث آیه 8 هم همان است؟
در آیه 9 آمده : کتابی «مرقوم».
«مرقوم» چه معنی دارد؟ ما معمولاً با چنین جملاتی آشنا هستیم : «سرنوشت او چنین رقم خورده» یا «رقم نجومی» یا «ارقام» یا «رقوم» هر چه باشد پشت کلمه «مرقوم» مفاهیمی مانند منطق و مدیریت و دقت ریاضی نهفته است.
اگر آیه 9 را در جهت توصیف و تعریفِ «کتاب» (=نامه) آیه 7 بدانیم، همان مفهوم «نامه» که در سوره حاقه دیدیم را دارد، بعلاوه مفاهیمی مانند منطقی بودن و دقت ریاضی و امثالهم، و این هر دو مطلب را قبلاً به طور خلاصه در عبارت «جزاء وفاقاً» در آیه 26 سوره نبأ دیدیم.
بنابراین «نامه» مورد بحث آیه 7، ضمن این که همان «نامه» مورد بحث سوره حاقه هست، در اینجا مورد این تأکید نیز قرار گرفته که «در سجّین بودن» آن از روی حساب و کتاب و بر اساس منطق است.
خلاصه اینکه «حق فجار است که نامه شان به سجّین ارائه داده شود»، بعبارت دیگر «کتاب» آیه 7 «کارنامه»، و «کتاب» آیه 9، معادل «حکمِ» زندانی بودن آنها است.
سجّین
«سِجن» یعنی زندان و «سجّین» مبالغه ای است در مفهوم زندان، و آیه 8 نیز تأکیدی است بر آن.
تجاوزگران و تکذیبگران و فجّار و کم فروشان در یک ردیف اند
از آنجا که هم در آیه 1، و هم در آیه 10، کلمه «ویل» به کار رفته معلوم می شود کم فروشان و تکذیبگران هم ردیف اند، و از آنجا که در ابتدای آیه 7 «کلّا» دو پاراگراف را به هم وصل می کند، معلوم می شود «فجار» هم با کم فروشان هم ردیف است.
همچنین از آیه 12 فهمیده می شود تجاوزگران نیز با آنها همردیف می باشند.
علّیین
مانند سجّین که مبالغه در سِجن دارد، کلمه فوق نیز مبالغه در «علّو» (بالایی، والایی) دارد و آیه 18 حکایت از جایگاهی بسیار بالا و والا دارد که متعلق به مقربان است.
مقربین از ابرار بالاترند
«شهادت»ی که مقربان می دهند کی صورت می گیرد؟
آیا هنگامی است که به «جزءِ ابرار بودن» او شهادت می دهند، یا هنگامی است که شخصی به علیین مراجعه کرده و «نامه» (=حکم) خود را نشان داده و منتظر است که تحویلش بگیرند و در آن موقعیت مقربان «شهادت» می دهند که مقام مورد تناسب با حکم او باید به او واگذار شود؟
در هر دو حالت فهمیده میشودکه موقعیت مقربان از ابرار بالاتر است.
البته این مفهوم را با وضوح بیشتر در سوره واقعه، و نیز، در سوره دهر دیده بودیم.
نتیجه تربیتی این نوع آیات
چنانکه میدانیم، همه آحاد بشری میل به تعالی دارند، و بالا ترین موقعیت در نردبان تعالی، «بهشتی شدن»است.
بهشتی هارانیزمیتوان به دودسته خیلی کلّی تقسیم کرد:
«اشخاص مقبول (ابرار) » و «اشخـــاص عالی(مقربین)»
از مجموع آنچه تاکنون فهمیده ایم این بدست میآیدکه:
1- هرکسی میتواند «درجرگه ابراربودن» را آرزو کند،
2 - برای رسیدن به آن کوشش کند،
3 - مطمئن باشدکه درصورت عــزم وجزم صادقانه در آن راه، به آرزوی خویش خواهد رسید.
زیرا همانطورکه دیده ایم، «مقربان» از «ابرار» خیلی بالاترند، و چون مقامشان خیلی بالاتر است، پس، احراز صفاتشان هم میباید خیلی مشکل تر باشد.
یعنی اینکـــه « قابل توصیه» نیست که: ای مردم! بیایید ودرجرگه مقربان قرارگیرید.
اما، این « قابل توصیه» هست که: ای مردم! بیایید ودرجرگه ابرار قرار گیرید.
بعضی مفهوم های نعمت های ابرار
در این پاراگراف شرح رفاه و عزت و احترام و پذیرائی عالی و رعایتِ عالی بودنِ حتی جزئی ترین جزئیات (مثلاً اینکه مُهر آن نوشابه عالی هم خودش عالی باشد) در مورد ابرار است که با عباراتی هوش ربا بیان شده و در آن به این عناصر اشاره شده است:
لذتِ مورد تکریم واقع شدن (آیه 23)
تکیه زدن و راحت بودن، لذت چشم و دیدن مناظر خوب (آیه 23)
لذت ذائقه، رحیق و تسنیم و ... (آیه های 25 و 26 و 27)
لذت شامه، مُهر خوشبوی رحیق (آیه 26)
ضمنا، با ذکر گوشه ای از نعمتها بطوریکه عقل بقیه تحریک کند (مثلاً از مفهوم آیه 24) موضوع را خلاصه کرده، و پس از ذکر عالی بودن مطلب (آیه 26) نشانیِ بالاتر از آن را هم داده (آیه 28)
یعنی نعمت ها و درجات بهشتی نهایت ندارد. هر قدر که بالاتر باشی باز هم ممکن است از آن هم بالاتر بروی.
ترجمه تفسیریِ آزاد
ای مردم! نه! چنانکه بیخیالانه سهل انگاری میکنید نیست، حکم زندانیِ گناهکاران به سجين که زندان در زندان است ابلاغ میشود (7) و ای پیامبر! سجين چگونه میتواند برای مردمان قابل تصور باشد؟ (8) قانوني است که در مورد تنبیه مجرمان نوشته شده (9) که واي در آن روز برتگذيبگران (10) که روز قيامت را تکذيب مي کنند (11) و کسی آن را تکذيب نمي کند مگر اینکه تجاوزگر و گناهکار باشد (12) آنقدر تجاوزگر و گناهکار که وقتي آيات ما بر او خوانده ميشود بگويد اینها افسانه هاي پيشينيان است (13) نه! ای مردم! چنانکه بیخیالانه سهل انگاری میکنید نیست، رفتار مجرمانه آنها سبب شده که دلهاشان زنگار ببندد (14) و آنها در آن روز از الطاف پروردگارشان در پردهء محرومیت باشند (15) سپس در جحيم فرو خواهند افتاد (16) سپس به آنها گفته خواهد شد اين است آنچه تکذيبش ميکرديد (17) اما در باره مردمان خوب نیز آنطور نیست که شما مجرمان می انگارید، زیرا حکم بهشتی بودن آنان به علّيين ابلاغ میشود (18) و ای پیامبر! علیین چگونه میتواند برای مردمان قابل تصور باشد؟ (19) که قانوني است که در باره پاداش خوبان نوشته شده (20) و مقربان به آن گواهي ميدهند (21) که البته نيكان در نعمت ها خواهند بود (22) بر مبل هاي تزيين شده تکيه زده و با خوشایندی همه چیز را زیر نظر دارند (23) و شادابي نعمتها از سيمايشان مشخص است (24) و از نوشابه اي صاف و بی دُرد که درب آن مهر دارد به آنان مي نوشانده میشود (25) كه مُهر آن مُشک است و و آن آنقدر نفیس است که شايسته است مسابقه دهندگان براي دستيابي به آن مسابقه دهند (26) و تسنيم نيز با آن آميخته است (27) که چشمه اي است که مقربان از آن مي نوشند (28)