X

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿25﴾ أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿26﴾ فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ ﴿27﴾ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ ﴿28﴾ وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَآ أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ ﴿29﴾ وَيَا قَوْمِ مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ ﴿30﴾ وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿31﴾ قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿32﴾ قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ ﴿33﴾ وَلاَ يَنفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿34﴾ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ ﴿35﴾ وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ ﴿36﴾ وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ ﴿37﴾ وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ ﴿38﴾ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ﴿39﴾ حَتَّى إِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ ﴿40﴾ وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿41﴾ وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ ﴿42﴾ قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿43﴾ وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْداً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿44﴾ وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ ﴿45﴾ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿46﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿47﴾ قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿48﴾ تِلْكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلاَ قَوْمُكَ مِن قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿49﴾


و البته نوح را بسوي قومش فرستاديم ، و او به قومش چنین توضیح داد که من برايتان هشدار دهنده اي آشکارم (25) که غير از خداوند را عبادت مکنيد که بر شما از عذابِ روزي دردناک بيمناکم (26) پس بزرگانِ کافران قومش گفتند : تو را جز بشري مثل خودمان و پيروانت را نيز جز فرومايگاني بيخرد نمي بينيم و برتريي براي شما بر خويش نمي شناسيم بلکه شما را دروغگو ميدانيم (27) گفت اي قوم! اگر با دلايل روشني از جانب پروردگارم همراه باشم و رحمت و وحیی از جانب خويش بمن داده باشد که بر شما پوشيده مانده باشد ، من حق دارم که رسالت و ماموریت خویش را انجام دهم و باید امکان انجامش را داشته باشم و بتوانم بطور آزادانه و بدون فشار و اکراه تبلیغ مطالبم را کنم ، آيا من به شما زور گفته ام؟ آیا شما را به قبول دعوتم ملزم کرده ام؟ حتي اگر اکراه داشته باشید؟ (28) اي قوم!  من که از شما اموالي نمي خواهم ، مُزدم بر عهده خداوند است و من نمیتوانم مومنانِ پیروِ خویش را طرد کنم، آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد وليکن من شما را قومي نادان ميبينم (29) اي قوم اگر آنها را طرد کنم چه کسي مرا در مقابل خداوند ياري خواهد کرد؟ آيا متوجه نيستيد؟ (30) و نميگويم خزائن خداوند نزد من است و نيز نميگويم علم غيب دارم و نميگويم فرشته هستم و به کساني که به چشم شما کوچک مي آيند نميگويم خداوند هرگز خيري به آنان نخواهد داد . خداوند به قلوب آنها داناتر است. اگر چنان کنم از ظالمان خواهم بود (31) گفتند اي نوح با ما جدال کردي و جدالت هم زياد شد پس آنچه را که وعده ميدهي برايمان بياور اگر راست ميگويي (32) گفت جز اين نيست که خداوند اگر بخواهد آنرا برايتان مي آورد و شما نميتوانيد مانع شويد (33) و اگر بخواهم برايتان خير خواهي کنم و خودتان لایق آن نباشید نصيحت هايم فايده اي براي شما ندارد . همو پروردگارتان است و بسوي او بازخواهيد گشت (34) ای پیامبر! تکذیبگران قوم تو نیز مانند قوم نوح میباشند و میگویند تو این قرآن را بر ما افترا بسته ای . بگو اگر چنين باشد گناهش بعهده من است ولی من از گناهی که شما میکنید و کلام خدا را تکذیب مینمائید بيزارم (35)  به نوح وحي­شد که غير از کسانيکه تاکنون ايمان­آورده­اند ديگر کسي ايمان نخواهد آورد لذا از آنچه مي­کنند ناراحت مباش (36) و آن کشتي را در مقابل چشمان ما و به آموزش ما بساز و درباره کساني که ظلم کرده اند بعنوان وساطت چيزي مگوی که آنها غرق خواهند شد (37) و او آن کشتي را ميساخت و هر بار که برخی از بزرگان قومش بر او عبور ميکردند مسخره اش مينمودند و او ميگفت اگر مسخره مان ميکنيد ماهم به وقتش مانند شما مسخره تان خواهيم کرد (38) پس بزودي خواهيد فهميد عذاب خوار کننده و ماندگار بر چه کسي فرود خواهد آمد (39) تا اينکه فرمان ما آمد و آن تنور که علامت شروع عذاب بود فوران کرد . به نوح گفتيم اهل خويش را و نيز از همه جانوران جفتي و نيز مومنان را در آن سوار کن ، و در این زمان ، جز عده کمي کسي همراه با او ايمان نياورده بود (40) و نوح گفت بنام خدا در آن سوار شويد که رهسپاري و توقفش بنام خداست ، که البته پروردگارم آمرزگار مهربان است (41) و آن کشتي آنها را در ميان امواجي که مانند کوهها بود ميبرد و نوح پسرش را در حاليکه بركرانه اي بود صدا زد که اي پسرکم با ما سوار شو و با کافرا ن مباش (42) گفت بزودي به کوهي پناه ميبرم که مرا از آب حفظ کند . گفت امروز چيزي کسی را از فرمان خدا حفظ نميکند مگر کسي که همو رحمش کند و بين آنها موجي حائل شد و پسر نوح از غرق شدگان گرديد (43) آنگاه به زمين گفته شد آب خويش را فرو خور و اي آسمان تو هم نبار ، آب فرو رفت و امر خداوند گذشت و کشتي بر کوه جودي مستقر شد و از سوی خداوند مقرر شد ظالمان از رحمت الهی دور باشند (44) و نوح پروردگارش را ندا داد که پروردگارا! پسرم جزء اهل من است و وعده تو نيز حق است و تو بهترين حکمراني (45) گفت اي نوح او از اهل تو نيست . او عملي ناصالح است . پس درباره چيزي که علمش را نداري از من خواهشي مکن. نصيحتت ميکنم که مبادا از جاهلان شوي (46) گفت پروردگارا به خودت پناه ميبرم از اينکه خواهشي کنم که علمي به آن ندارم و اگر مرا نيامرزي و رحم نکني از زيانکاران خواهم شد (47) آنگاه گفته شد اي نوح فرود آي! به سلامي از جانب ما و برکاتي بر خودت و بر اقوامي که از نسل همراهان تو بوده و لذا با تو هستند و اقوامي از همان نسلها خواهند بود که بزودي برخوردارشان خواهم کرد سپس آنها گمراهی را انتخاب خواهند کرد و لذا از جانب ما عذابي دردناک به آنان خواهد رسيد (48) اين از اخبار غيبي است که بسويت وحي ميکنيم . نه تو و نه قومت قبلا آن را نميدانستيد . پس صبر کن که عاقبت از آنِ متقيان است (49)

قبلی:  سوره هود سوره هود
بعدی:  سوره هود سوره هود
Print
15 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در جدول های مربوط در قسمت اول دیدیم که مطابق ذیل است:

درس: مکذبان پيامبران سابق هلاک و خود آنها و پيروانشان نجات يافتند پس تو اي پيامبر محکم و منتظر باش.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب :  ای مردم! مبادا رفتاری در پیش بگیرید که شما را به عاقبتی مانند قوم نوح دچار سازد.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

چنانکه تاکنون دیده اید، در هر پاراگراف تفسیری، عصاره محتوای پاراگراف را از یک «راه دوم» نیز استخراج میکردیم، که معمولا دیده میشد مطابقتِ معنا داری با استخراجِ از راه اول داشت.

اما، در پاراگراف هائی که کاملا «داستانی» است، ضرورتی در این کار احساس نمیشود، زیرا فهم پاراگراف های داستانی بسیار آسانتر است، و چون ما اهل صفحه زیاد کردن نیستیم، و با توجه به کیفیت خوانندگان مان رعایت اختصار را ترجیح میدهیم، در این نوع پاراگراف ها از آن صرفنظر میکنیم.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 به کافران هشدار میدهد که مبادا مانند مکذبان پيامبران گذشته باشيد (و به آن عاقبت دچار شويد) و اي پيامبر به سخنان کفار گوش نسپار و به رسالتت بپرداز .

در پاراگراف 2 می فرماید ای پیامبر ! مردم درآخرت به دودسته بزرگ دسته بندی می شوند ، کسانی که خودرا بدبخت کرده اند وکسانی برعکس آنها .

در این پاراگراف نمونه ای از رفتارکسانی در یکی از اقوام پیشین که خود را هلاک کرده اند را بیان میکند (با این زمینه که مبادا شما ها چنین کنید !)

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

1- از آیات 26 تا 33 فهمیده می­شود رئوس کافران خیلی به پیامبر(ص) درباره پیروانش ایراد می­­گرفتند و از همین آیات فهمیده می­شود که بیشتر پیروان پیامبر(ص) از اقشار فرودست جامعه بودند، و پیامبر(ص) به آنها محبت می­کرد و آنها را به اصطلاح امروز خیلی «تحویل می­گرفت» و به انتقادات مخالفان در این زمینه چندان توجهی نمی­کرد.

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

رفع یک شبهه

دکتر سروش (و پیروانش) یک مطلب غلطی را به قرآن نسبت میدهند و آنهم این است که در قرآن مطالبی که خارج از دانسته های معاصرین نزول سوره ها باشد ، وجود ندارد.

این سخن خیلی غلط است .

دلیل قرآنیِ غلط بودن این سخن در همین پاراگراف هست ، آنجا که در آیه 49 می فرماید «اینها از خبرهای غیبی است و نه خودت و نه قومت آن را نمیدانستید»، و البته این آیه تنها آیه از این نوع نیست، بلکه بارها چنین تذکری در سوره های آینده مشاهده میشود.

البته غلط بودنِ سخن سروش و همفکرانش منحصر به دلیل فوق نیست، دلیل دیگرش عقلی است و آنهم این است که قرآن «آخرین کتاب خدا» است و لذا مخاطبانش از مخاطبان اولیه گرفته تا آخرین بشرهای روی زمین را شامل میشود و لذا قرآن باید طوری باشد که هر کس که در مطالبش تعمق میکند آن را، در زمان خودش، «امروزی» بداند، و دقیقا چنین نیز هست و دلیلش هم وجود اینهمه کتابهای «اعجاز قرآن» است که در قرون مختلف نوشته شده که امروز هم می بینیم دائما دارد نوشته میشود، و این قلم نیز، در این جهت، کتاب «صدها پیشگوئی تحقق یافته» را تحریر نموده که از سایت قابل دانلود است.

آیه 49 یکی از موارد مهم تیتر فوق است که شرح آن را تحت تیتر فوق داده ایم.

آیه های 25 تا 48 از این لحاظ که مربوط به اقوامی است که در قبل از تاریخ بوده اند، و علم باستان شناسی آنقدر رشد نکرده که ما از اوضاع و احوال آنها مطلع باشیم، برای ما نیز روشن نیست، چه رسد به مخاطبان اولیه این آیات.

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در این پاراگراف، با ذکر داستان هلاکت دستجمعی و اضمحلال مکذبان و متعرضانِ به نوح (ع)، تلویحا پیشگوئی مینماید که رسول اکرم (ص)  نیز بر مکذبان و متعرضانِ به خویش غالب میگردد.

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، از لحاظ تحت اللفظی، تغییر معناییِ چندانی نیافته، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

تحذیر مکذبان معاصر که از حدّ نگذرانند و خود را در معرض نابودیِ دستجمعی قرار ندهند.

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 25 و 26 بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

کلید های تفسیری

بحث متنی

آیه 35 بطور وضوح پرانتزی است.

اما، در خلال این پاراگراف نسبتا بلند، تعدادی «خرده پرانتز» هم هست که با اندک دقتی تشخیص داده میشود لذا به خواننده محترم واگذار میشود.

دریافت های مستقیم و کوتاه

کلمه «اهل» که در اواخر این پاراگراف آمده، به معنیِ بستگان نسبی و سببی نیست، بلکه به معنیِ بستگان عقیدتی (و در اینجا به معنیِ مومن و پیرو) است. و حتما معنی جمله «السلمان منا اهل البیت» را که در خاطرتان هست.

در آیه 28، قبل از کلمه «انلزمکموها» ، «واگذاری به مخاطب» صورت گرفته، یعنی که خواننده قرآن باید بداند که قبل از کلمه مذکور با چنین جمله ای جایِ خالی گذاشته شدهء عمدی (برای تحریک ذهن مخاطب) را پرکند:

«من حق دارم و باید رسالت و ماموریت خویش را انجام دهم و باید امکان انجامش را داشته باشم و بتوانم بطور آزادانه و بدون فشار و اکراه مطالبم را تبلیغ کنم»

جمله «فار التنور» در (آیه 40) میتواند پس از خبر دادن سیستم وحی به نوح (ع) که طوفانی در کار خواهد بود، و کشتی آنها را نجات، و طوفان کفار را غرق خواهد کرد، میتواند علامتی باشد که شمارش معکوس و سوار شدن به کشتی و آماده شدن برای حرکت، پس از مشاهده وقوع آن بوده باشد، یعنی که ای نوح! پس از اینکه دیدی آب در داخل آن تنور فوران کرد، بدان که موقع سوارشدن به کشتی فرا رسیده است.

فهمیدن منظور داستان های قرآنی آسان است

موضوع تیتر فوق واضح است و شرحی نمیطلبد و لذا ما در پاراگراف های داستانی شرح زیادی لازم نمی بینیم، مگر در برخی موارد استثنائی که وقتی به آن استثنائات رسیدیم اگر عرایض توضیحیی لازم بود عرض میکنیم.

قانون الهی

قبلا عرض کرده ایم که رفتار الهی در رابطه با اقوامِ مکذبِ سلف با پیامبرانشان، دارای سه مرحله قابل تشخیص است:

1 – پیامبران اعلام موجودیت و اعلام ماموریت و تحذیر و تبشیر میکنند،

2 – مکذبان اعلام مخالفت و اعلام کفر و جنگ روانی و تهدید میکنند، و مدتی بر این منوال میگذرد، تا همه حرفها زده شده و حجت تمام شود، تا اینکه هرکس که ممکن است صف خود را مشخص کند،

3 – مکذبان نیرویشان را جمع میکنند که پیامبر معاصر خویش و پیروان او را منهزم کنند، که عذابِ هلاکتِ جمعیِ مکذبان واقع میشود.

در این پاراگراف این مطلب را با وضوح در مورد نوح (ع) می بینیم.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و البته نوح را بسوي قومش فرستاديم، و او به قومش چنین توضیح داد که من برايتان هشدار دهنده اي آشکارم (25) که غير از خداوند را عبادت مکنيد که بر شما از عذابِ روزي دردناک بيمناکم (26) پس بزرگانِ کافران قومش گفتند: تو را جز بشري مثل خودمان و پيروانت را نيز جز فرومايگاني بيخرد نمي بينيم و برتريي براي شما بر خويش نمي شناسيم بلکه شما را دروغگو ميدانيم (27) گفت اي قوم! اگر با دلايل روشني از جانب پروردگارم همراه باشم و رحمت و وحیی از جانب خويش بمن داده باشد که بر شما پوشيده مانده باشد، من حق دارم که رسالت و ماموریت خویش را انجام دهم و باید امکان انجامش را داشته باشم و بتوانم بطور آزادانه و بدون فشار و اکراه تبلیغ مطالبم را کنم، آيا من به شما زور گفته ام؟ آیا شما را به قبول دعوتم ملزم کرده ام؟ حتي اگر اکراه داشته باشید؟ (28) اي قوم!  من که از شما اموالي نمي خواهم، مُزدم بر عهده خداوند است و من نمیتوانم مومنانِ پیروِ خویش را طرد کنم، آنها پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد وليکن من شما را قومي نادان ميبينم (29) اي قوم اگر آنها را طرد کنم چه کسي مرا در مقابل خداوند ياري خواهد کرد؟ آيا متوجه نيستيد؟ (30) و نميگويم خزائن خداوند نزد من است و نيز نميگويم علم غيب دارم و نميگويم فرشته هستم و به کساني که به چشم شما کوچک مي آيند نميگويم خداوند هرگز خيري به آنان نخواهد داد. خداوند به قلوب آنها داناتر است. اگر چنان کنم از ظالمان خواهم بود (31) گفتند اي نوح با ما جدال کردي و جدالت هم زياد شد پس آنچه را که وعده ميدهي برايمان بياور اگر راست ميگويي (32) گفت جز اين نيست که خداوند اگر بخواهد آنرا برايتان مي آورد و شما نميتوانيد مانع شويد (33) و اگر بخواهم برايتان خير خواهي کنم و خودتان لایق آن نباشید نصيحت هايم فايده اي براي شما ندارد. همو پروردگارتان است و بسوي او بازخواهيد گشت (34) ای پیامبر! تکذیبگران قوم تو نیز مانند قوم نوح میباشند و میگویند تو این قرآن را بر ما افتراء بسته ای. بگو اگر چنين باشد گناهش بعهده من است ولی من از گناهی که شما میکنید و کلام خدا را تکذیب مینمائید بيزارم (35)  به نوح وحي­شد که غير از کسانيکه تاکنون ايمان­آورده­اند ديگر کسي ايمان نخواهد آورد لذا از آنچه مي­کنند ناراحت مباش (36) و آن کشتي را در مقابل چشمان ما و به آموزش ما بساز و درباره کساني که ظلم کرده اند بعنوان وساطت چيزي مگوی که آنها غرق خواهند شد (37) و او آن کشتي را ميساخت و هر بار که برخی از بزرگان قومش بر او عبور ميکردند مسخره اش مينمودند و او ميگفت اگر مسخره مان ميکنيد ماهم به وقتش مانند شما مسخره تان خواهيم کرد (38) پس بزودي خواهيد فهميد عذاب خوار کننده و ماندگار بر چه کسي فرود خواهد آمد (39) تا اينکه فرمان ما آمد و آن تنور که علامت شروع عذاب بود فوران کرد. به نوح گفتيم اهل خويش را و نيز از همه جانوران جفتي و نيز مومنان را در آن سوار کن، و در این زمان، جز عده کمي کسي همراه با او ايمان نياورده بود (40) و نوح گفت بنام خدا در آن سوار شويد که رهسپاري و توقفش بنام خداست، که البته پروردگارم آمرزگار مهربان است (41) و آن کشتي آنها را در ميان امواجي که مانند کوهها بود ميبرد و نوح پسرش را در حاليکه بركرانه اي بود صدا زد که اي پسرکم با ما سوار شو و با کافرا ن مباش (42) گفت بزودي به کوهي پناه ميبرم که مرا از آب حفظ کند. نوح گفت امروز چيزي کسی را از فرمان خدا حفظ نميکند مگر کسي که همو رحمش کند و بين آنها موجي حائل شد و پسر نوح از غرق شدگان گرديد (43) آنگاه به زمين گفته شد آب خويش را فرو خور و اي آسمان تو هم نبار، آب فرو رفت و امر خداوند گذشت و کشتي بر کوه جودي مستقر شد و از سوی خداوند مقرر شد ظالمان از رحمت الهی دور باشند (44) و نوح پروردگارش را ندا داد که پروردگارا! پسرم جزء اهل من است و وعده تو نيز حق است و تو بهترين حکمراني (45) گفت اي نوح او از اهل تو نيست. او عملي ناصالح است. پس درباره چيزي که علمش را نداري از من خواهشي مکن. نصيحتت ميکنم که مبادا از جاهلان شوي (46) گفت پروردگارا به خودت پناه ميبرم از اينکه خواهشي کنم که علمي به آن ندارم و اگر مرا نيامرزي و رحم نکني از زيانکاران خواهم شد (47) آنگاه گفته شد اي نوح فرود آي! با سلامي از جانب ما و برکاتي بر خودت و بر اقوامي که از نسل همراهان تو هستند  و اقوامي از همان نسلها خواهند بود که بزودي برخوردارشان خواهم کرد سپس آنها گمراهی را انتخاب خواهند کرد و لذا از جانب ما عذابي دردناک به آنان نیز خواهد رسيد (48) ای پیامبر! اين از اخبار غيبي است که بسويت وحي ميکنيم. نه تو و نه قومت قبلا آن را نميدانستيد. پس صبر کن که عاقبت از آنِ متقيان است (49)

 

دی ان ان