پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:
درس: مکذبان پيامبران سابق هلاک و خود آنها و پيروانشان نجات يافتند پس تو اي پيامبر محکم و منتظر باش.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: ای مردم مبادا مانند مکذبان پیامبران سابق عمل کنید و به عاقبت آنان دچار شوید.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
چنانکه تاکنون دیده اید، در هر پاراگراف تفسیری، عصاره محتوای پاراگراف را از یک «راه دوم» نیز استخراج میکردیم، که معمولا دیده میشد مطابقتِ معنا داری با استخراجِ از راه اول داشت.
اما، در پاراگراف هائی که کاملا «داستانی» است، ضرورتی در این کار احساس نمیشود، زیرا فهم پاراگراف های داستانی بسیار آسانتر است، و چون ما اهل صفحه زیاد کردن نیستیم، و با توجه به کیفیت خوانندگان مان رعایت اختصار را ترجیح میدهیم، در این نوع پاراگراف ها از آن صرفنظر میکنیم.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 به کافران هشدار میدهد که مبادا مانند مکذبان پيامبران گذشته باشيد (و به آن عاقبت دچار شويد) و اي پيامبر به سخنان کفار گوش نسپار و به رسالتت بپرداز .
در پاراگراف 2 می فرماید ای پیامبر ! مردم درآخرت به دودسته بزرگ دسته بندی می شوند ، کسانی که خودرا بدبخت کرده اند وکسانی برعکس آنها .
در پاراگراف 3 نمونه ای از رفتارکسانی در یکی از اقوام پیشین که خود را هلاک کرده اند را بیان میکند (با این زمینه که مبادا شما ها چنین کنید !)
در این پاراگراف همان مطلب فوق را با همان منظور در باره دو قوم عاد و ثمود می فرماید.
4 - سوالات
1 – از این داستان های قرآنی به سادگی گذر نکنید و همیشه این پرسش را از خویش داشته باشیدکه از این داستان ها چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها»ی نزول این آیات میتوان زد؟
2 – در ابتدای آیه55 موضوع کدام کلید تفسیر اتفاق افتاده؟
3 - « هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا» (آیه56) چه نوع از سخن است؟ (کنایه؟یا...؟)
4 – منظور از « إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ » (همان آیه) چیست؟
5 – منظور از «اخاهم» (آیه50) چیست؟
6 – از « يَا صَالِحُ قَدْ كُنتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا » (آیه62 ) چه فهمیده میشود؟ (از جمله اینکه آنحضرت قبل از بعثت درمیان آن قوم مورد احترام بوده؟ دیگرچه ؟)
7 – آیا قسمت اول آیه63 ، سبب اشتباه مفسران محترم در تفسیر آیه 17 شده؟
8 - چه سابقه ای از موضوع آیه های 64 و 65 در سوره های قبلی (البته به ترتیب نزول) دارید؟
9- از دو آیه مذکور و مطلب سوره شمس ، مجموعا چه فهمیده میشود؟
5 - پیشگوئی های تحقق یافته
در این پاراگراف ، با ذکر داستان هلاکت دستجمعی و اضمحلال مکذبان و متعرضانِ به هود و صالح (ع) ، تلویحا پیشگوئی مینماید که رسول اکرم (ص) نیز بر مکذبان و متعرضانِ به خویش غالب میگردد.
6 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیه های 50 تا 68 از این لحاظ که مربوط به اقوامی است که در قبل از تاریخ بوده اند، و علم باستان شناسی آنقدر رشد نکرده که ما از اوضاع و احوال آنها مطلع باشیم، برای ما نیز روشن نیست، چه رسد به مخاطبان اولیه این آیات.
7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، از لحاظ تحت اللفظی، تغییر معناییِ چندانی نیافته، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.
8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
تحذیر مکذبان معاصر که از حدّ نگذرانند و خود را در معرض نابودیِ دستجمعی قرار ندهند.
9 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
غیر از آیه های 50 و 51 و 61، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است .
شرح مختصر
سه نکته ای که در اینجا هم باید مورد توجه قرار گیرد
در پاراگراف قبل سه مطلب عرض کرده ایم که اینجا هم لازم است عرض کنیم، اما در اینجا به اشاره ای اکتفا میکنیم :
1 - فهمیدن منظور داستان های قرآنی آسانتر است.
2 - رفع یک شبهه که عرض کردیم که دکتر سروش (و پیروانش) یک مطلب غلطی را به قرآن نسبت میدهند و آنهم این است که در قرآن مطالبی که خارج از دانسته های معاصرین نزول سوره ها باشد، وجود ندارد، و در پاراگراف قبل عرض کرده ایم که این سخن خیلی غلط است، و شرحی هم داده ایم که در اینجا دیگر به ذکر آن نمی پردازیم.
3 – همچنین در پاراگراف قبل به شرح یک قانون الهی در رابطه با اقوامِ مکذبِ سلف با پیامبرانشان پرداختیم که در اینجا تکرار نمیکنیم ولی توصیه میکنیم هرسه را در پاراگراف قبل از نظر بگذرانید.
ناقه صالح
در آیه های 64 و 65 داستان شتری نقل شده که اول بار در سوره شمس به آن اشاره شده بود و چند بار در قرآن آمده و خلاصه مطلبش که از آیات مربوط استنباط میشود این است که قوم ثمود بطور جدّ و مصرّانه از پیامبرشان برای ایمان آوری شان معجزه ای خواستند که این بود که شتری بطوری معجزه آسا برایشان بیاورد و تقاضایشان اجابت شد ولی ایمان نیاورند و پس از مدتی با آن شتر که یاد آور شکست و بدعهدی شان بود بد شدند و دائما به پیامبرشان از او ایراد میگرفتند و نسبت به او بدگوئی میکردند، اما پیامبرشان آنها را برحذر میداشت که مبادا آزاری به او برسانند که غضب خواهند شد.
اما چیزی نگذشت که – علیرغم اینکه تولد معجزه آسایش را دیده بوده و دانسته بودند که این شتر یک شتر عادی نیست، و ضمنا فواید زیادی هم برایشان دارد، تصمیم به نابودی اش گرفتند و پس از آن سه روز مهلت یافتند اما در آن مدت نیز توبه و عذرخواهی و ایمان آوریی از آنان دیده نشد و به هلاکت دستجمعی دچار شدند.
ترجمه تفسیریِ آزاد
و بسوي عاد نيز برادرشان هود را فرستاديم گفت اي قومم! خداوند را عبادت کنيد که معبودي غير از او نداريد و کار شما در جهت شریک قراردادن برای خداوند چیزی جز افتراء نیست (50) اي قوم! من برای اين رسالت مُزدي از شما نميخواهم. جز اين نيست که مُزدم جز بر عهده کسي که مرا آفريده نيست آيا به عقل در نمي يابيد؟ (51) اي قوم! از پروردگار تان آمرزش بخواهيد و بسوي او بازگرديد تا آسمان را بر شما بباراند و نيروئي بر نيروي شما بيفزايد و با گناه به حق پشت نکنيد (52) گفتند اي هود! دليل روشني براي ما نياوردي و ما معبودهاي خود را به ِصرف قول تو رها نمي کنيم و تو را باور نداريم (53) چيزي که معتقديم اين است که بعضي از معبودان ما تو را آسيبي رسانده اند که چنین میگوئی. گفت خدا را به شهادت ميگيرم و شما هم شاهد باشيد که از آنچه با خدا شريک ميگيريد بيزارم (54) پس هر چه حيله عليه من داريد جمع کنيد و هيچ مهلتي هم به من ندهيد (55) من به خداوند که پروردگار خودم و شماست توکل کرده ام. هيچ جنبنده اي نيست مگر اينکه او زمامدارش است و پروردگارم بر طریقِ صحيح است (56) پس اگر روي گردانديد بدانید که من رسالتم را به شما ابلاغ کردم و پروردگارم قومي ديگر را جايگزينتان ميکند و شما نمیتوانید ضرري به او رسانيد، زیرا که پروردگارم بر هر چيزي نگهبان است (57) و هنگاميکه عذاب هلاکت آمد هود و کسانيکه با او ايمان آورده بودند را به رحمت خويش از عذابي غليظ نجات داديم (58) و اين قوم عاد بود که آيات پروردگارشان را انکار نموده و فرستادگانش را نافرماني کرده و فرمان هر گردنكش ستيزه جو را پيروي کرده بودند (59) و در اين جهان، و نيز تا روز قيامت براي خويش لعنت بجان خريدند. آگاه باشيد که قوم عاد به پروردگارشان کافر شدند و از رحمت الهی دور خواهند بود (60) و بسوي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم که میگفت اي قوم! خداوند را عبادت کنيد که معبود ديگري غير از او نداريد. همو شما را از زمين آفريد و به آباداني آن گماشت. پس، از او آمرزش خواسته و بسوي او توبه کنيد که پروردگارم البته نزديک و جوابگوست (61) گفتند اي صالح قبل از اين مايه اميدمان بودي، آيا نهي مان ميکني که چيزي را عبادت کنيم که پدرانمان عبادت ميکردند و البته ما درباره آنچه که دعوتمان ميکني دودليم و شک داريم (62) گفت اي قوم اگر بر دليل روشني از جانب پروردگارم باشم و بمن رحمتي داده باشد، چه کسي در صورتی که او را نافرماني کنم کمکم خواهد کرد؟ و شما براي من جز خسارت نخواهيد افزود (63) اي قوم! اين شتری است که خداوند فرستاده است که برايتان نشانه و معجزه اي است. بگذاريد در زمين خدا بچرد و بديي به آن نرسانيد که عذابي نزديک شما را در خواهد گرفت (64) اما کشتندش و گفت سه روز در خانه هايتان برخوردار باشيد. اين وعده اي است که دروغ نخواهد شد (65) پس هنگامي که فرمان ما آمد صالح و کساني را که به او ايمان آورده بودند به رحمت خويش از خواري آن روز نجات داديم که پروردگارت البته قوي پيروزمند است (66) و آن ظالمان را فرياد بسيار بلندي در گرفت و ناگهان در خانه هايشان جسدهايي بيجان شدند (67) که گوئي اصلاً در آن زنده نبودند. قوم ثمود پروردگارش را کافر شد. هان! دور باد رحمت الهی از قوم ثمود (68)