X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

 انَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَكَ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿1﴾ قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿2﴾ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ﴿3﴾ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿4﴾ قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا ﴿5﴾ فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا ﴿6﴾ وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا ﴿7﴾ ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿8﴾ ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿9﴾ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿10﴾ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا ﴿11﴾ وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا ﴿12﴾ مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ﴿13﴾ وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا ﴿14﴾ أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿15﴾ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ﴿16﴾ وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ﴿17﴾ ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا ﴿18﴾ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا ﴿19﴾ لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا ﴿20﴾ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا ﴿21﴾ وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا ﴿22﴾ وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا ﴿23﴾ وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالًا ﴿24﴾ مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا ﴿25﴾ وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا ﴿26﴾ إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا ﴿27﴾ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا ﴿28﴾


بسم الله الرحمن الرحيم

ما نوح را بسوي قومش فرستاديم که آنان را قبل از اينکه عذابي دردناک بسويشان بيايد هشدارشان ده (1) گفت اي قوم! من براي شما هشدار دهنده اي آشکارم (2) که خدا را عبادت و از او پروا و مرا اطاعت کنيد (3) تا از بعضي گناهانتان درگذرد و تا سرآمدي معين مهلتتان دهد. زيرا سرآمد خدا وقتي که قرار شود بيايد تأخير نخواهد کرد (4) [نوح پس از اینکه قومش را دعوت کرد و جواب مساعد نگرفت به درگاه الهی روی کرد و] گفت پروردگارا! قومم را شبها و روزها دعوت کردم (5) و دعوتم چيزي جز فرارشان نيفزود (6) و هر وقت که دعوتشان ميکردم که آنان را ببخشي، انگشتانشان را در گوشهايشان ميکردند و جامه بر سر مي کشيدند و اصرار ميکردند و سخت گردن فرازي مينمودند (7) آنگاه آنها را با صداي بلند دعوت مينمودم (8) سپس دعوت خود را  هم آشکارا و هم بطور بسيار پنهاني انجام ميدادم (9) و ميگفتم از پروردگارتان بخشش بخواهيد زيرا  که او بسيار بخشنده است (10)  (همان خداوندی) كه (آب) آسمان را بصورت ريزش پيايي بسويتان ميفرستد (11) و شما را به اموال و فرزندان ياري ميدهد و برايتان باغها و نهرها قرار ميدهد (12) چه تان شده که به خدا اهميتي نميدهيد؟ (13) (در حاليکه) شما را درچند مرحله آفريده است (14) نمي بينيد که خدا چگونه هفت آسمان را بصورت طبقه طبقه آفريده؟ (15) و در ميان آنها ماه را روشنائيي و خورشيد را چراغي قرار داده؟ (16) و خدا شما را از زمين به چه خوبي رويانده (17) آنگاه باز هم شما را به آن برميگرداند و (باز هم) به چه شگفت انگيزي خارجتان ميکند (18) و خدا زمين را براي شما فرشي قرار داد (19) تا در آن در جاده هائي هموار و کوهستاني به راه هاي خويش برويد (20) نوح [در ادامه گزارشش]  گفت پروردگارا آنها نافرمانيم کردند و از کسي پيروي کردند که مال و فرزندش جز خسارتش نيفزود (21) و توطئه اي سترگ کردند (22) و گفتند مبادا خدايانتان را واگذاريد و مبادا «ودّ» و «سواع» و «يغوث» و «يعوق» و «نسر» را واگذاريد (23) و بسياري را گمراه کردند و [اینک که چنین است ، خداوندا] ظالمان را جز گمراهي ميفزاي (24) بسبب خطاهايشان به غرقاب، و سپس به داخل آتش رانده شدند، و براي خويش در مقابل خداوند ياوري نيافتند (25) نوح [در ادامه گزارشش] گفت پروردگارا در روي آن زمين، از کافران هيچيک را وا مگذار (26) که اگر آنان را  واگذاري بندگانت را گمراه خواهند کرد و جز گناهکار کفران پيشه اي نخواهند زائيد (27) پروردگارا  مرا، و  والدينم را، و هر مومني را که به خانه ام در آيد، و نيز ساير مومنان را، ببخش، و ظالمان را جز تباهي ميفزاي (28)

قبلی:  سوره نازعات سوره نازعات
بعدی:  سوره قمر سوره قمر
Print
41 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

از این جدول ها عصاره محتوای سوره طوری که ی بینید استخراج شده است:

(جدول1)

آيه

عنوان

 اصلی

عنوان فرعی

شرح

تعداد

كلمه

 

1

پیامبران

نوح

ارسال او برای انذار

14

2-4

پیامبران

نوح

گزارش ماموریت

30

5-ق10

مردم

گذشتگان

قوم نوح-بی توجهی

40

ق10-20

خداوند

افعال

نعمت ها

59

21-24

پیامبران

نوح

نفرین به قوم

36

25

مردم

گذشتگان

نزول عذاب

12

27-26

پيامبران

نوح

نفرين بر قوم خويش

20

28

پيامبران

نوح

دعا راجع به مؤمنان

15

جمع

 

 

 

226

 

 

جدول درج ها

شماره

عنوان اصلي

عنوان فرعي

شرح

درصد

1/4

پيامبران

نوح

شرح جدیت های تبلیغی او.

9/50

2/4

خداوند

نعمات

نعمت هاي كلان مربوط به زندگي

1/26

3/4

مردم

گذشتگان

بي توجهي شديد به دعوت پيامبرشان و نزول عذاب بر آنها

23

 

 

درس: اعزام نوح به رسالت و نتیجه آن .

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

انَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَكَ مِن قَبْلِ أَن يَأْتِيَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿1﴾

ریزدرب: اعزام نوح به پیامبری

2

قَالَ يَا قَوْمِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿2﴾ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ ﴿3﴾ يَغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا يُؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿4﴾

ریزدرب: روایت خلاصه الهی از چگونگیِ انجام ماموریت از سوی نوح

3

قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَنَهَارًا ﴿5﴾ فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَارًا ﴿6﴾ وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا ﴿7﴾ ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿8﴾ ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿9﴾ فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿10﴾ يُرْسِلِ السَّمَاء عَلَيْكُم مِّدْرَارًا ﴿11﴾ وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا ﴿12﴾ مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ﴿13﴾ وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا ﴿14﴾ أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا ﴿15﴾ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا ﴿16﴾ وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا ﴿17﴾ ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا ﴿18﴾ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا ﴿19﴾ لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا ﴿20﴾ قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا ﴿21﴾ وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا ﴿22﴾ وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا ﴿23﴾ وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالًا ﴿24﴾

ریزدرب: گزارش مشروح نوح از چگونگی پیگیری رسالتش و شرح واکنش مخاطبان و در انتها پیشنهادی برای واکنش الهی در مورد آنان

4

 مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا ﴿25﴾

ریزدرب: اقدام خداوند

5

وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّارًا ﴿26﴾ إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا ﴿27﴾

ریزدرب: ارائه پیشنهاد تکمیلیِ مستدل به درگاه الهی

6

رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَن دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَارًا ﴿28﴾

ریزدرب: درخواست شخصی از درگاه الهی

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درس سوره که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درس مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 - سوالات

1 - «عذاب الیمِ» آیه 1، همان عذاب آخرتی آنهاست؟

2 - موضوع هشدار «نذیرمبین» آیه 2 چیست؟

3 – چرا درآیه 4 فرموده «قسمتی از» گناهانتان؟

4 – چرا در آیه 1، نوح را که یک نفرخاص (اصطلاحا معرفه) است، بصورت نکره (نوحا) ذکرنموده؟

5 – در آیه 1، بین خود نوح و قوم نوح چه نسبتی وجود دارد که فرموده «قومک»؟

6 – چرا در آیه 10 ضمیر «ما» (انّا) بکار رفته؟

7 – با توجه به کلیدهای فهم قرآن بین آیه های 1 و 2 محل اشاره به کدام کلید تفسیر است؟

8 – در محتوای دعوت نوح، علاوه برجلب لطف ورافت الهی، نوعی قول تلویحی به پذیرفته شدن توبه آنها نیز وجود داشت. آیه ماخذِ نکته اخیر را نشان دهید.

9 - دعوت نوح، علاوه براینکه ازلحاظ «چه وقت بودن» محدودیت نداشت، از لحاظ «حالت» نیزمحدودیت نداشت. آیه ماخذِ نکته اخیر را نشان دهید.

10 - کلمه «دعائی» به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟

11 – در آیه 11 نوعی استعاره بکار رفته، آنرا مشخص کرده و توضیح دهید.

12 – در آیه 11 مفهوم «پیاپی» و «ریزش» در کلمه «مدرارا» وجود دارد. بعضی کلمات همریشه آن درمحاورات و نیز در اشعار را ذکرکنید.

13 – در آیه 12 دو نوع نعمت ذکرشده. آنها را به تفکیک شرح دهید.

14 – در آیه 13 یک لطافت ادبی هست که درترجمه (به علت رعایت اختصار) دیده نمیشود، آن را ذکرنموده وشرح دهید.

15 - معنی کلمه «من» درآیه 21 چیست؟ (چه کسی؟ چه کسانی؟)

16 - نیمه دوم آیه 21 توصیف چه کسی (کسانی) است؟

17 – از آیه 23 فهمیده میشود جامعه باصطلاح قوم نوح به چندگروه عمده تقسیم میشد؟ (شرح دهید)

18 – در «گزارش» نوح، پنج کلمه آخرآیه 24 چه حالتی دارد؟

19 – در آیه 24 فاعل فعل «اضلّوا» کیست؟

20– اگر منظور نوح درآیه 26 این باشد که خداوند «هیچ کافری» را در هیچ  زمینی زنده نگذارد، واضح است که این موضوع باسیاست الهی و آزادی و اختیار انسان و «دار امتحـان  بودن این دنیا» درتضاد است، پس، منظورنوح ازکلمه «الارض» درآیه مذکور چیست؟

21 – طرز دعا کردن نوح چه «نکته آموزشی» برای ما در بر دارد؟

22 - حضرت نوح ازکجا مدلول آیه 27را میدانست ؟

4 - حدسیاتی از اوضاع واحوال آن روزها

آیه های 22 و 23  نشان میدهدکه در روزهای نزول این سوره سران مخالفان پیامبر(ص)کماکان درمرحله «تصمیم به مقابله متمرکز ایدئولوژیک باجریان اسلام» باقی بودند و هنوز «تصمیم به برخوردفیزیکی» نگرفته بودند.

5 زاویه با تفاسیر رایج

نوعاً مفسران ارجمند «و شما را در چند مرحله آفرید» آیه 14 را، به معنی اختلاف حالات و مراحل آفرینشِ هر فرد گرفته اند، نه نوع انسان.

این نوع برخورد با آیه مربوط است به تضادی که بین تعالیم دینی و دستاورد های علوم می دیدند که تضادی است ناواقعی.

 بین تعالیم قرآنی و دستاوردهای علوم تضادی نیست.

 تضاد موجود در تعالیم مسیحیتی یک تضاد باطل است زیراخود تعالیم مسیحیتی و توراتی باطل است زیرا اصل مسیحیت بر تورات (عهد قدیم) و انجیل های چهارگانه استوار است که چنانکه می دانیم توراتِ موجود تحریف شده است، و انجیل ها هم انجیل نازل شده برحضرت عیسی(ع) نیست.  زیرا انجیل ها اسم دارند ( مثلاً انجیل یوحنا یا انجیل متی و غیره یعنی انجیلی نیست که بر حضرت عیسی(ع) نازل شده، بلکه انجیلی است که یوحنا یا متی و غیره آن را روایت کرده اند)

 یعنی هم تورات فعلی و هم انجیل ها هر دو «بشری» هستند نه «خدایی»

  لذا در آنها اشتباه هست آن هم زیاد، و اختلاف «ادیان» و علوم از همین جا شکل گرفته و بهتر است گفته شود اختلاف «ادیان تحریف شده» و علوم.

 اما قرآن که از جانب خداست اختلافی با علوم ندارد.

لذا «اطوار» را نباید بر «مراحل آفرینش یک فرد» حمل کرد زیرا آن مراحل «چند ماه» را در کنار «میلیاردها سال» می آورد و قبیح است.

 مثل کسی که بگوید « امروزرفتم خرید و یک کیلو لوبیا و دوسیر گوشت و یک هواپیمای باری خریدم»!

 از خداوند حکیم ارائه سخن قبیح محال است.

 لذا «اطواراً» همان بهتر است که به معنی درستش که عبارت از «دوره های بسیارطولانی» است حمل شود.

 اساسا در ذات کلمه «اطواراً» مفهوم « زیاد»  مستتر هست.

تاکنون تلقی عمومی این بودکه موضوع « طوفان نوح» یک موضوع فرامنطقه ای و«جهانی» بود و حتی قاطبه مفسران ارجمند این نظر را تبلیغ میکردند (ومیکنند) که حضرت نوح «پدردوم» بنی آدم است زیرا در اثر آن  طوفان غیر از نوح و همراهانش دیگرکسی زنده نمانده است.

ما ذیلا نشان دادیم که طوفان مذکور محلی و منطقه ای بوده است.

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 16، ماه را «روشنایی» و خورشید را «چراغ» نامیده که تعریف بسیار لطیفی است و نشان می دهد که خورشید از خودش نور تولید می کند و می پراکند و ماه نور را می گیرد و روشن می شود.

 این تعبیر در بیش از هزار سال قبل، تعبیری است کهنه نشدنی و برای زمانهای آینده، «به روز» و این یک نمود از وجوه اعجازی قرآن است.

7 - آیات برجسته این پاراگراف

کل سوره نوح به دلایلی که بارها گفته ایم (اقبال هنرمندان و وعاظ و . . ) از آیات برجسته قرآنی است.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 16 از آن لحاظ که شمس منیر و قمر مستنیر است بالاتر از ذهنیات مردم معاصر نزول بود.

مطالب دیگری هم هست که نیاز به ذکر ندارد و خواننده فرهیخته متوجه میشود.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، تغییر معناییِ چندانی نیافته، و لذا از لحاظ تحت اللفظی مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ماموریت نوح برای هشدار دادن به قومش که مواظب باشند که اگر به همین روش ادامه دهند معذب خواهند گردید و گزارش ماموریت او که نشان از مقاومت عامدانه لجوجانه شان دارد و اینکه نوح نیز اصرار میورزد و ادامه میدهد و ضمن آن به شرح نعمتهای معهود الهی نسبت به آنان می پردازد.

ادامه گزارش ماموریت نوح به درگاه الهی و ارائه پیشنهادش و ذکر خلاصه عمل الهی.

11 کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

آیه های 1 تا 10 که بی تردید «برای اولین بار» هست، اما ، آیه های 11 تا 20 از لحاظ مفهومی مسبوق به سابقه است در سوره های قبلی، اما در این سوره با چنان تغییری در ادبیات و وزن و قافیه و آهنگ مطرح شده که بازشناسی آنها کار آسانی نمی باشد .

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

بحث متنی

بین آیه های 10 و 11 تغییر مخاطب روی داده است.

آیه 25 پرانتزی است، دلیلش هم اینکه اگر چشم خویش را بر آن ببندیم و قبل و بعدش را وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و بی دست انداز خواهد بود.

فعل خداوند قانونمند است

اعمال آفرینشی که دراین پاراگراف به خداوند نسبت داده شده به این معنی نیست که خداوند همانطور که ماها عمل می کنیم عمل کرده باشد، بلکه این طرز بیان مطابق با فهم مخاطب است.

زیرا خداوند برای افعال خویش سیستم هائی و نظاماتی قرارداده که مجرای افعال آن حضرت می باشند و ما در این خصوص بسیار گفته ایم اما تذکر مجدد در اینجا لازم بوده است.

ذکر مصادیق افاده حصر نمی کند

خداوند در این پاراگراف چند مورد از نعمت های کلان خویش را ذکر فرموده واین از باب «حدیث مفصل بخوان از این مجمل» است نه اینکه موارد نعمت منحصر به آنها باشد.

نکوهش های قرآن، بیشتر متوجه «سران» است.

از آیه 21 معلوم می شود مشکل نوح  «سران» جامعه بوده که به قدرت اقتصادی و اجتماعی مجهز بودند.

سرآمد معین

«سر آمدِ معینِ» آن قوم یعنی اینکه قوم نوح، آنطور که بودند، یک «سرآمد» داشتند، اما اگر خود را تغییر می دادند، سرآمدشان هم تغییر می کرد.

مثال: اتومبیلی با سرعتی در جهتی می رود. در جهت مخالف آن، اتومبیل دیگری با سرعت می آید.

 دو حالت ممکن است اتفاق بیفتد:

1- هر دو اتومبیل شرایط رفتاری خود را حفظ کنند، در این صورت سرآمد آنها چند ثانیه دیگر است که به طور شاخ به شاخ با یکدیگر برخورد می کنند.

 2- هر دو اتومبیل یا یکی از آنها شرایط خود را تغییر دهد بطوریکه تصادف شاخ به شاخ به وقوع نپیوندد، در اینصورت سرآمد هر دو اتومبیل تغییر خواهد کرد.

جوامع بشری هم قوانینی دارند که بر مبنای آنها دچار فروپاشی و هلاکت و نابودی می شوند، و جامعه قوم نوح نیز به جایی رسیده بود که اگر به همان روال ادامه می داد به سرآمد محتوم خویش می رسید و اگر روال را تغییر می داد ممکن بود سرآمدش هم تغییر نماید.

نعمت هائی که از بس به آنها عادت کرده ایم از وجود شان غافل مانده ایم

ردیف

شرح

آیه

1

آفرینش آدمی که دارای چنان پیچیدگی هائیست که

نیاز به برنامه ریزی بلند مدت و مراحل متعدد و

مقدمات مفصل دارد

14 و 17

2

ایجاد محیط زندگی مناسب، ظریف، دقیق، و

متناسب با نیازهای آدمی

15 و 16 و19 و 20

3

در اختیار قرار دادن ضروری ترین ماده ادامه حیات به فراوانی

11

4

در اختیار قرار دادن وسایل لازم برای مرفه کردن

زندگی

12

 

این گوشه ای از منعم بودن خداوند در این زندگی این جهانی است.

 البته ادامه این منعم بودن نیز به هدایت بشر و آماده کردن او برای جهان بعدی منجر می شود که اعزام پیغمبران نمونه ای از آن است.

 در این آیات خداوند مطالبی را بعنوان نعمت برای مخاطب برمی شمارد که ما آنقدر به آنها عادت کرده ایم که اساساً از وجود آنها غافلیم.

  باران و ماه و خورشید و زمین و کوهها و امثال آن.

 ما (نوع انسان) فقط وقتی که بطور محدود و موقت یک نعمت را از دست می دهیم متوجه اهمیت آن می شویم.

 مثلاً وقتی خشکسالی می شود اهمیت باران را درک می کنیم یا وقتی که زلزله می شود اهمیت آرامش زمین و عدم اضطراب آن را تا حدودی متوجه می شویم. اما مادام که داریم از اینهمه نعمتها استفاده می کنیم نسبت به  صاحب  نعمت غافلیم.

 چندی پیش در یک مجلس ترحیم گفتگویی شنیدم که آنقدر جالب است که کاملاً ارزش نقل قول دارد:

 یکنفر از دیگری می پرسید «چطور شد که این مرحوم مرد»؟ و مخاطب جواب داد: «مردن چطور شد ندارد» و وقتی که تعجب شنونده را دید ادامه دارد: «اگر بنده و جنابعالی توجه کنیم که برای هر یک لحظه زنده ماندن ما چه عواملی باید دست به دست هم داده و عمل کنند تا بنده و جنابعالی یک لحظه دیگر زنده باشیم آنگاه از ادامه زندگی اینهمه آدم که شاد و خندان و غافل به اینطرف و آنطرف می روند و بگو بخند می کنند حیرت می کنیم وگرنه مرگ که چیزی نیست، کافیست یکی از آن بینهایت عامل عمل نکند»

 لذا اگر به نعمتهای برشمرده در آیات 10 تا 20 توجه مجدد کنیم درک جدیدی از رحمانیت خداوند پیدا می کنیم.

 مثلاً این زمین هموار که بما امکان جاده سازی و ارتباط بین روستاها و شهرها و  کشورها را می دهد، اگر طوری بود که این امکان وجود نداشت چه می شد؟

 بشر مانند حیوانات، وحشی میماند و متمدن نمی شد و احتمالاً تاکنون نسلش منقرض شده بود.

 اساساً عامل اصلی ایجاد تمدن بشری و پیشرفت آن تا مرحله کنونی، فقط مدیون یک کلمه است و آنهم عبارت است از «ارتباطات»

 جاده و امکانِ نقل و انتقال، قدم اول ارتباطات است که آنهم موکول است به اینکه امکان آن باشد و اگر زمین خیلی سخت و یا دارای تفاوت های زیادی از لحاظ پستی و بلندی بود بطوریکه راه سازی و راهسپاری در آن آسان نبود، زندگی بشر در حد وحوش متوقف می ماند و پیشرفتی نمی کرد.

این فقط یکی از آن نعمتهائی است که در آن بخش ذکر شده است.

 اگر خواننده گرامی قدرت تخیل خود را کمی آزاد بگذارد و درباره سایر نعمتهائی که در آیات مذکور ذکر شده، تصورِ جهانی را بکند که فاقد آن نعمت ها باشد، به نتایجی خواهد رسید که نه تنها برایش بلکه برای بسیاری جالب خواهد بود.

مرگ و زندگی مجدد نیز نعمت است ولی ما درک نمی کنیم

از روال برشماری نعمتها چنین استفاده می کنیم که مرگ و زندگی مجدد نیز نعمتی است از جانب خدا.

 البته این هم درست است که ما مرگ را خوش نداریم و شاید این کراهت به جهت عدم اطلاع از جهان پس از مرگ باشد.

هفت آسمان

عبارت «هفت آسمان» بارها در قرآن تکرار شده است.  در هر حال و هرچه باشد، از کلمه «آسمان»، «آنچه که محیط بر زمین» است فهمیده می شود.

 اولین چیزی که محیط بر زمین است «کره هوا» است.

 بنابراین، «آسمانِ اولِ» ما، کره هوا است. بنا به تعبیر قرآن شش آسمان دیگر هم هست که هر یک محیط است بر زمین و مجموعه آسمانهای قبل از خویش.

 مثلاً آسمان هفتم، محیط است به آسمان ششم و آن محیط است بر آسمان پنجم و آن بر چهارم و آن بر سوم و آن بر دوم و آن بر کره هوا و آن به زمین.

 اینکه بقیه آسمانها کدامست، بحثی دارد که باید به متخصص های زمین شناسی و نجوم مراجعه کرد.

«خدایان» باستانی

پنج اسم که در آیه 23 آمده اسامی باصطلاح «خدایان» قوم است که بعداً به فرهنگ اقوام بعدی شده است.

 مثلاً آن شخصی که از «یل» های مشرکان بود ودرجنگ خندق بدست امیرالمومنین(ع) که در آن روزها خیلی جوان بود کشته شد (همان که درباره قتل او این حدیث مشهور صادر شد که «ضربه علی فی یوم الخندق افضل من عبادة الثقلین») اسمش عمرو بن عبدودّ بود.

نیز اسم یکی از سران کفار معاصر رسول اکرم(ص) عبد یغوث بود وسایر اسامی فوق نیز در موارد مشابه بطوری که اسم کسی باشند در تاریخ اسلام هست.

هلاکت بخاطر اعمالشان

معلوم می شود موضوع طوفان نوح و غرق شدن آنان، قبل از نفرین حضرت نوح تقدیر شده بود، و حتی اگر آنحضرت نفرین هم نکرده بود این نتیجه حاصل می شد زیرا در آیه ذکر شده «بسبب خطاهایشان» و گفته نشده «بسبب نفرین نوح»

این تازه اولش است، برزخ وآخرت سرجای خودش هست

از همین آیه فهمیده می شود که اولین عذاب آنها غرق شدن بوده و عذاب آتش و اینکه خود را تنها و بی یاور یابند عذاب بعدی آنان بوده است.

 البته آن عذاب بعدی ناظر به عذاب در زندگی برزخی آنهاست، زیرا عذاب آخرت که هنوز واقع نشده، چون قیامت هنوز بوقوع نپیوسته است.

 البته با موضوع زندگی برزخی در انتهای سوره واقعه، و انتهای سوره نازعات قبلا آشنا شده ایم.

«زمین» و «آن سرزمین »

چه بسا حدیث سازانی که «افسانه غرق شدن کل کره زمین در اثر طوفان نوح» را ساختند تحت تاثیر آیه 26 بودند که «ال»در کلمه «الارض» را «الِ جنس» گرفتند در حالی که دلیلی بر آن نیست و قرینه به این بزرگی یعنی خود داستان نوح را دایر بر آن که «ال» را باید «الِ عهد» می گرفتند در نظر نگرفتند، که منظور از «ارض» همان سرزمین قلمرو مأموریت نوح باشد.

دلیل بزرگتر، محتوای آیه 27 است که فقط در خور آن کافران است  نه  «همه کافرانِ همـه زمانها و مکانها»

 لذا نه تنها آن افسانه را در روایات یهودی رد نکردند بلکه برای خودشیرینی چیزهائی هم به صورت روایات جعلی جدید به آن افزودند  و آن را پروبال بیشتر دادند، و امروز این همه روایات غلط و تو خالی وگمراه کننده در این مورد، و موارد مشابه، داریم که مجموعاً یکی از موانع مهم فهم قرآن است.

«دعا» برای چیست؟

چنانکه در همین سوره دیدیم، استخوان بندی این سوره اینهاست:

1- اگر از چشم نوح به مطلب نگاه کنیم اینطور است:

1/1- اعزام نوح به یک مأموریت،

2/1- در گیری نوح باموضوع مأموریت،

3/1- ارائه گزارش راجع به مأموریت،

4/1- جمع بندی و ارائه پیشنهادات.

2- اما اگر از چشم کسی که از ماجرا بیرون است و کل مطلب را دارد «از بیرون» می بیند، موضوع اینطور خواهد بود:

1/2- اعزام نوح به یک مأموریت،

2/2- تصمیم گیری راجع به موضوع مأموریت او.

با توجه به این نگاه که یکی «از درون» و دیگری «از بیرون» است (و نگاه  سومی متصور نیست) جایگاه «نفرین نوح» کجاست؟

بعبارت دیگر سئوال را می توان اینطور هم مطرح کرد:

«طوفان» نوح در اثر «نفرین» نوح بوجود آمد یا در اثر اقتضائات و قانونمندی های الهی؟

سوره به ما می گوید عذاب هلاکت و عذاب برزخی قوم نوح صرف نظر از  نفرین نوح واساساً قبل از اینکه او نفرین خویش را مطرح کند تقدیر شده بود، لذا این سئـــوال مطرح می  شود که «پس فایده دعا چیست؟»

از همین سوره فهمیده می شود که جمع بندی و پیشنهاد نوح در مورد مأموریتش با تقدیرات الهی منطبق بود و لذا فهمیده می شود که او مأمور عاقل و فهمیده ای بود و جمع بندی درستی کرده بود.

 اگر نوح چیز دیگری می خواست، مثلاً اینکه« خدایا همه اینها رابه طور معجزه آسا هدایت کن» پذیرفته می شد؟

جواب این است که «نه، پذیرفته نمی شد، زیرا عمل خداوند قانونمند است و خداوند کار ناپسند و نامعقول و هوسی حتی اگر به در خواست یک پیامبر عالی رتبه هم باشد نمی کند»

لذا باز هم این سئوال پیش می آید که «فایده دعا چیست؟»

 بهترین جائی که فایده دعا دیده می شود همین سوره نوح است.

نوح یک مأمور الهی است و به مأموریتی رفته وگزارش خویش را داده و در نهایت یک نوع جمع بندی نموده و پیشنهاداتی ارائه کرده است.

پیشنهاداتی که ارائه نموده در قالب چیزیست که ما آن را «دعا» می نامیم.

 «دعا»ی نوح، چنانکه دیدیم، منطبق با خواست الهی بوده (توجه کنید به توالی موضوعات و آیات) و لذا نوح یک شخص فهمیده و عاقل و رشد یافته قلمداد می شود.

 «دعا» در حقیقت جمع بندی و پیشنهاد هرکسی است که درگیر موضوعی است که برای او مهم است و دارد به خداوند عرض می کند.

کسی که مشکلی دارد و از خداوند (از طریق دعا) پول در خواست می کند در حقیقت این اعتراف را می کند که پول حلال مشکلات است، اما کسی که در مورد مشکلی شبیه همان مشکل از خداوند تدبیر صحیح را در خواست می کند، این شخص، نسبت به شخص قبلی، یک شخص رشد یافته تری است.

در حقیقت، در ادبیات دینی، دو جمع بندی، برای ارزیابی ما، پیش بینی شده است: شکر ودعا.

کسی که (مثلا) پولی به دستش می آید و شکر می کند پول را یک نعمت مهم قلمداد کرده، و طبعاً کسی که موفق به دستگیری از یک ضعیف، یا یک کوشش علمی، یا یک دفاع از مظلوم، یا یک خدمت اجتماعی شده، و برای آن موارد شکر می کند، این شخص از شخص قبلی رشد یافته تر است.

در حقیقت ما از طریق مکانیزم های شکر ودعا دائماً داریم به خودمان نمره می دهیم و محل خویش را در نردبان انسانیت مشخص می کنیم.

ترجمه تفسیریِ آزاد

بسم الله الرحمن الرحيم

ما نوح را بسوي قومش فرستاديم که آنان را قبل از اينکه عذابي دردناک بسويشان بيايد هشدارشان ده (1) گفت اي قوم! من براي شما هشدار دهنده اي آشکارم (2) که خدا را عبادت و از او پروا و مرا اطاعت کنيد (3) تا از بعضي گناهانتان درگذرد و تا سرآمدي معين مهلتتان دهد. زيرا سرآمد خدا وقتي که قرار شود بيايد تأخير نخواهد کرد (4) نوح پس از اینکه قومش را دعوت کرد و جواب مساعد نگرفت به درگاه الهی روی کرد و گفت پروردگارا ! قومم را شبها و روزها دعوت کردم (5) و دعوتم چيزي جز فرارشان نيفزود (6) و هر وقت که دعوتشان ميکردم که آنان را ببخشي، انگشتانشان را در گوشهايشان ميکردند و جامه بر سر مي کشيدند و اصرار ميکردند و سخت گردن فرازي مينمودند (7) آنگاه آنها را با صداي بلند دعوت مينمودم (8) سپس دعوت خود را  هم آشکارا و هم پنهاني انجام ميدادم (9) و ميگفتم از پروردگارتان بخشش بخواهيد زيرا  که او بسيار بخشنده است (10) همان خداوندی كه آب را از آسمان بصورت ريزش پيايي بسويتان ميفرستد (11) و شما را به اموال و فرزندان ياري ميدهد و برايتان باغها و نهرها قرار ميدهد (12) پس چه تان شده که به خدا اهميتي نميدهيد؟ (13) در حاليکه شما را درچند مرحله آفريده است (14) آیا نمي بينيد که خدا چگونه هفت آسمان را بصورت طبقه طبقه آفريده؟ (15) و در ميان آنها ماه را روشنائيي و خورشيد را چراغي قرار داده؟ (16) و خدا شما را از زمين به چه خوبي رويانده (17) آنگاه باز هم شما را به آن برميگرداند و باز هم به چه شگفت انگيزي خارجتان ميکند (18) و خدا زمين را براي شما فرشي قرار داد (19) تا در آن در جاده هائي چه هموار و چه کوهستاني به راه هاي خويش برويد (20) نوح در ادامه گزارشش به درگاه الهی گفت پروردگارا آنها نافرمانيم کردند و از کسانی پيروي کردند که مال و فرزندانشان جز خسارتشان نيفزود (21) و توطئه اي سترگ کردند (22) و گفتند مبادا خدايانتان را واگذاريد و مبادا «ودّ» و «سواع» و «يغوث» و «يعوق» و «نسر» را واگذاريد (23) و بسياري را گمراه کردند و اینک که چنین است  خداوندا ظالمان را جز گمراهي ميفزاي (24) بسبب خطاهايشان هلاک شدند و به غرقاب، و سپس به داخل آتش رانده شدند، و براي خويش در مقابل خداوند ياوري نيافتند (25) نوح گفت پروردگارا در روي این زمين، از کافران هيچيک را وا مگذار (26) که اگر آنان را  واگذاري بندگانت را گمراه خواهند کرد و جز گناهکار کفران پيشه اي نخواهند زائيد (27) پروردگارا  مرا، و  والدينم را، و هر مومني را که به خانه ام در آيد، و نيز ساير مومنان را، ببخش، و ظالمان را جز تباهي ميفزاي (28)

دی ان ان