X

جلد نهم

Print

فهرست مطالب

 

تفسیر تحلیلی سوره انشراح صفحه 7

تفسیر تحلیلی سوره حج 12

تفسیر تحلیلی سوره بقره 52

تفسیر تحلیلی سوره بیّنه 228

تفسیر تحلیلی سوره ماعون 233

تفسیر تحلیلی سوره عادیات 236

تفسیر تحلیلی سوره صف 238

تفسیر تحلیلی سوره محمد(ص) 246

تفسیر تحلیلی سوره انفال 262

تفسیر تحلیلی سوره حشر 297

تفسیر تحلیلی سوره منافقون 312

تفسیر تحلیلی سوره جمعه 317

تفسیر تحلیلی سوره آل عمران 323

 

 

 

 

از اول بخــوانید

مطالب این تفسیر را از جلد اول بخوانید.

ما از ابتدای این تفسیر بعضاً مطالبی عرض کرده ­ایم که در سوره ­های بعدی در محل­های نیاز به طرح آنها ، تکرار نکرده­ ایم .

گرچه ارجاع داده ­ایم اما می­دانیم بسیاری از خوانندگان به توصیه «ارجاع» واکنش مثبت بروز نمی­دهند و آن توضیحات را ناخوانده می­گذارند ، لذا خواهشمندیم مطالعه این کتاب را از اول آغاز کنید .

 

 

 

توضیح خلاصه در باره این تفسیر

چنانکه خوهید دید ، در این تفسیر در هر پاراگراف ، همه کلید های اصلی را بکار گرفته ایم . از بهترین لیست ترتیب نزول استفاده کرده ایم ، عصاره مطالب سوره و پاراگراف را در «درس» سوره و «درب» پاراگراف ذکر نموده و در «توضیح مقدماتی» نیز به نحو متفاوت از اولین پاراگراف هر سوره تا پاراگراف مورد نظر مجددا آورده ایم ، تقطیع منطقی مطالب را هم در قالب پاراگراف ها رعایت نموده ایم ، از بین ترجمه های ممکن ، آن را که با عصاره مطلب تناسب دارد اختیار کرده ایم ، مطالب فرعی و مطالب پرانتزی را در بین    {   } ، و اگر بعضی مطالب  «فرعی در فرعی» یا «پرانتز در پرانتز»ی باشد دربین {{   }} یا {{{   }}}  و مطالب مربوط به واگذاری به مخاطب و نیز مطالب مربوط به تغییر مخاطب یا التفات را نیز در [   ] قرار داده ایم . اگر هم در جائی لازم دیده شد توضیح اضافه ای عرض شود ، در بین (   )  قرار داده شده است .

با وجود همه اینها ، دراینجا لازم است مطلبی را با تاکید یاد آور شویم که پس از اتمام کارِ تفسیرِ هر پاراگراف ، دو قدم دیگر باقی مانده است (که به شرحی که در محلِ نظیر در سوره عصر گفته ایم) به عهده خودتان است وقبل از اینکه به مرحله بعد بروید انجامش دهید و گرنه لذت معنوی تان کامل نخواهد بود .

 

 

مرحله نهم

 

هجرت بزرگ و تشکیل حکومت مسلمین و آغاز نقطه عطف در تاریخ اسلام

 

سوره انشراح

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ ﴿1﴾ وَوَضَعْنَا عَنكَ وِزْرَكَ ﴿2﴾ الَّذِي أَنقَضَ ظَهْرَكَ ﴿3﴾ وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ ﴿4﴾ فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿5﴾ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا ﴿6﴾ فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ ﴿7﴾ وَإِلَى رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿8﴾

بسم الله الرحمن الرحیم

ای پیامبر! آيا سينه ات را گشاده نگردانديم؟ (1) و آن بار سنگین را از دوشت بر نداشتيم؟ (2) همانکه برايت كمر شكن بود (3) و آوازه ات را بلند نگردانديم؟ (4)  پس، دیگر حالا باید بدانی که حتما همراه با آن سختي ها آسانيي هم هست(5) البته با آن سختي های بار رسالت که به دوش میکشی آسانيي هست (6) پس هنگامي که از هر سختی فراغتی يافتي به نماز و دعا بايست (7) و بسوي پروردگارت مايل شو (8)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

تاکنون ، در چهار جلد قبلی این تفسیر ، در ابتدای پاراگراف اول هر سوره ، ذیل تیتر فوق ، لااقل دو جدول اول و آخر طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یا همان «درس» سوره) را می آوردیم ، اینک که خواننده محترم به اندازه کافی آنها را دیده ، و دانسته که طرز استخراج چگونه است ، به علت علاقه به رعایت اختصار ، دیگر جدول های مذکور را که دائما طولانی تر میشود ، ذکر نمیکنیم ، و اگر کسی بخواهد، میتواند همه آنها را در کتاب «راهنمای تحلیلی» ما (در سایت ما که در اول و آخر این کتاب معرفی کرده ایم) ببیند .

درس: تقويت روحيه پيامبر و تشويق او به درگير شدن با مشكل بزرگ

2 - سوالات

1- عسر و یسر دو آیه 5و6 را با توجه به «درس» معنی کنید.

2 - چرا مطلب آیه 5 در آیه 6 تکرار شده؟

3 کلیدهای تفسیری

پرانتزها : چنانکه معلوم است آیه 3 فرع بر آیه 2 است ، به عبارت دیگر پرانتزی است ، و همچنین آیه­های 5 و 6 گرچه فرع بر آیه­ای نیستند اما پرانتزی هستند ، و امتحانش هم این است که اگر خواننده انتهای آیه 4 را به ابتدای آیه 7 وصل کند ، خواهد دید که موضوع «یکدست» شده، و از همین­جا معلوم می­شود دو آیه 5 و 6 پرانتزی است.

دو آیه مذکور (که در حقیقت یک آیه مؤکد بیشتر نیست) یک متن مستقل است اما در محلی قرار گرفته  که حالت پرانتزی پیدا کرده است .

لُبّ مطلب : آیات 1 و 2 و 4 همگن بوده و مفهوم آنها برشماری برخی از نعمت­های الهی است که به پیامبر(ص)  اعطا فرموده ، و دو آیه آخر توصیه­های عبادتی است.

یعنی در مقابل این نعمت­ها ، این رفتارها را کن .

نعمت­هائی که خداوند یادآوری نموده ، از جنس نعمتهائی است که در حوزه مدیریت و رهبری کاربرد دارد و لذا مجموع مفهوم دو قسمت اینطور می­شود که  :

«ای پیامبر! ما در حوزه رهبری کمک مهمی به تو کرده­ایم ، پس  به این عبادات بپرداز»

 ترتیب نزول : به دلایلی که ذیلا  عرض میشود محل این سوره نمیتواند درست پس از سوره ضحی باشد . دلایلی از قبیل :

1-درآیه 1فرموده بــه تو «شــرح صدر» دادیم، درحالــی که در سوره حجر که تقریبا 8 سال ازشروع و نحل که تقریب 12 سال از شروع نزول وحی فاصله دارد فرموده «میدانیم از....دلتنگ هستی»

2-در آیه های 2و3فرموده«بار کمر شکن را ازدوشت برداشتیم» در حالــی که در اوایل وحی  بار کمر شکنی بر دوش ایشان نبود زیرا درهمان سوره ضحی  دیدیم ایشان از انقطاع موقت وحی ملول و فسرده شده بود.

3- در آیه4فرموده «مشهورت کرده ایم» در حالی که درمقطع زمانی نزدیک به نــزول سوره ضحی آنحضرت چندان شهرتی نداشت وشهرت ایشان «محــمد امین»و«بـــن عبدالله» وبر حسب کنایه دشمنان «یتیم ابوطالب»بود.

شهرت آنحضرت –درحدآیه4 این سوره-بعد از هجرت بلند شد.

لذاچاره ای  نداریم جزاینکه این سوره رادراول لیســت ســـوره های مــدنی در نظــر بگیریم .

4 - پیشگوئی های تحقق یافته

آیه­های 5 و 6 که در حقیقت یک آیه بیشتر نیست، «راه» آن حضرت را به او نشان می­دهد که ای پیامبر! تو پیامبر دورۀ بلوغ بشریت هستی و به­زودی الگوی میلیاردها نفر در سراسر جهان و در طول قرون و اعصار خواهی شد، تو باید طوری رفتار کنی که قابل تقلید باشد و اگر برای حل مشکلاتت انتظار کمک­های معجزه­ای داشته باشی الگو و قابل تقلید نخواهی بود لذا به طریق درگیری مستقیم با مشکل و حل آن اقدام کن و انتظار تأییدات الهی از طریق معجزات (از قبیل عصای چند منظوره حضرت موسی و غیره) نداشته باش، با مشکل بطور­ مستقیم درگیر شو خواهی دید سختیی که تحمل خواهی کرد حل مشکل را آسان خواهد کرد .

چنانکه می­دانید پیامبر ما نه کشتی نوح، نه عصای موسی، نه مرده زنده کردن عیسی و نه گلستان شدن آتش ابراهیم، نه شتر صالح، را ، نداشت و معجزه­اش هم از جنس کلام و استدلال و محاجه و تمثیل و تشویق و تحذیر بود ، و خلاصه اینکه روش پیامبری آن حضرت در طول آن مدت طولانی پیامبریش تفسیر همین دو آیه 5 و 6 است .

اگر به روح سوره دقت کنید خواهید دید که این سوره به نوعی متضمن «وعده موفقیت» به پیامبر(ص) است و از این لحاظ در مجموعه «وعده­های تحقق یافته» قرار می­گیرد و عنصر اعجازی دارد.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

کل آیات این پاراگراف «برجسته» است و برجستگی می­تواند دو ملاک داشته باشد که یکی از آنها مربوط به معانی بلند آیات مربوطه ، و دیگری مربوط به اِقبال مردم و نخبگان جامعه به آن آیات باشد ، و این آیات واجد هر دو ملاک می­باشند .

 زیرا در باره عالی بودن معانی ، بقدر کافی دیده اید و از لحاظ اِقبال نخبگان هم واجد هست ، بطوریکه موضوع کار هنرمندان خوشنویس بوده و در قاب­های زیبای تابلوهای خوشنویسی جای گرفته و در سر درب­ها و بالای محراب­های بسیاری از مساجد و نیز دور گنبدها و جاهای اصلی دیگر را مزین نموده و به صورت کاشی­ و معرق­کاری و طرق دیگر جلوه­ میکند .

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

تقويت روحيه پيامبر و تشويق او به درگير شدن با مشكلات بزرگ.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

 

نعمت­های بسیار بزرگ

البته همه نعمت­ها از جانب خداوند می­باشند اما نعمت­ها از لحاظ ارزشی بسیار با هم تفاوت دارند. یک جرعه آب نعمت است و قدرت دریافت وحی هم نعمت است اما این کجا و آن کجا.

نعمت­هایی که خداوند در این­جا آنها­ را به یاد پیامبر(ص) آورده از نوع نعمت­های خیلی خیلی بزرگ بوده و عبارتند از:

1- افزایش ظرفیت­های شخصیتی پیامبر(ص).

2- کمک مستقیم به پیامبر(ص) برای مشکلات بسیار بزرگ ­بطوریکه آن حضرت خودش با آن­ها درگیر شود و حل کند.

3- پراکنش حسن شهرت و ایجاد اعتبار زیاد برای آن حضرت.

اگر خوب دقت کنیم خواهیم دید که این سه مورد، نعمت­هایی است که در حوزه رهبری اجتماعی به­ کار می­آید و هیچ رهبر موفق اجتماعی نیست که از آن­ها بی­بهره باشد و بتواند رهبری موفقانه­ای بروز بدهد.

رهبران موفق اجتماعی که واقعاً توانسته­اند مردم خویش را در نردبان انسانیت یک پله به بالا ببرند، بدون استثناء یک عنصر محبوبیت داشته­اند که توانسته­اند سخنشان را به دل مردم بنشانند و آن­ها را دنبال خویش بکشانند و اگر دقت کنید این سه نعمت ذکر شده از نوع نعمت­های کاریزماتیک است، و تاریخ هم نشان می­دهد که پیامبر(ص) دارای محبوبیت قویّ بود و مردم آنحضرت را بسیار دوست می­داشتند و حتی دشمنان آنحضرت نیز ایشان را می­ستودند.

سختی و آسانی

آیه­های 5 و 6 که در حقیقت یک آیه بیشتر نیست، «راه» آن حضرت را به او نشان می­دهد که ای پیامبر! تو پیامبر دورۀ بلوغ بشریت هستی و به­زودی الگوی میلیاردها نفر در سراسر جهان و در طول قرون و اعصار خواهی شد، تو باید طوری رفتار کنی که قابل تقلید باشد و اگر برای حل مشکلاتت انتظار کمک­های معجزه­ای داشته باشی الگو و قابل تقلید نخواهی بود لذا به طریق درگیری مستقیم با مشکل و حل آن [از طرق منطق و مشورت و جمع آوری نیرو و غیره و غیره که جزء روش­های انسانی حل مشکل است] اقدام کن و انتظار تأییدات الهی از طریق معجزات (از قبیل عصای چند منظوره حضرت موسی و غیره)نداشته باش، با مشکل بطور­ مستقیم درگیر شو خواهی دید سختی را که تحمل می­کنی حل مشکل را آسان خواهد کرد.

چنانکه می­دانید پیامبر ما نه کشتی نوح، نه عصای موسی، نه مرده زنده کردن عیسی و نه گلستان شدن آتش ابراهیم، نه شتر صالح، را نداشت و معجزه­اش هم که از جنس کلام و استدلال و محاجه و تمثیل و تشویق و تحذیر بودازهمه آن معجزات بالاتربود (زیرا اولا امروز آن معجزات نیستند و قرآن هست و ثانیا امروز تنها دلیل بر وجود آن معجزات این است که در قرآن از آنها یاد شده) و خلاصه اینکه روش پیامبری آن حضرت در طول آن مدت طولانی پیامبریش تفسیر همین دو آیه 5 و 6 است [و بسیار عجیب است کسی که بگوید این آیات و این سوره مدنی هستند]

کدام مهم­تر است؟

در دو آیه آخر می­فرماید ای پیامبر پس از اینکه مشکلی را حل کردی به نماز بایست و به­سوی خدا رغبت کن.

این یعنی چه؟

یعنی اینکه ای پیامبر! فکر نکن این روش کم اهمیت­تر از روش عصای موسائی است. عصای موسی یک نوع نعمت است، آن سه عنصر هم یک نوع نعمت است، و هر دو هم از جانب خداست. لذا وقتی که مشکلی را حل کردی، (مانند پیامبران سابق، که در اثر تأییداتِ معجزه­ای، به حل مشکل موفق می­شدند، پس از حل مشکل به ­سوی خدا می­رفتند و شکر و دعا می­کردند) تو هم (صرف نظر از روش حل مشکل) به ­سوی منبع این سرمایه و نعمت برو و شکر و دعا کن.

خلاصه اینکه ای پیامبر! مبادا این سرمایه­ای را که در آیات ابتدای این سوره برایت بر شمردیم کمتر از عصای موسی و معجزات سایر انبیاء حساب کنی.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

آيا سينه ات را گشاده نگردانديم؟ (1) و بارت را از پشتت بر نداشتيم؟ (2) {همانکه برايت كمر شكن بود} (3) و آوازه ات را بلند نگردانديم؟ (4)  {پس، البته با آن سختي، آسانيي هست(5) البته با آن سختي، آسانيي هست}(6) پس هنگامي که فراغت يافتي (به نماز و دعا) بايست (7) و بسوي پروردگارت مايل شو (8)

 

 

 

 

سوره حج

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ﴿1﴾ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ ﴿2﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ ﴿3﴾ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿4﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿5﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿6﴾ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ ﴿7﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ﴿8﴾ ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿9﴾ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿10﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿11﴾ يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿12﴾ يَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ ﴿13﴾ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿14﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

اي مردم از پروردگارتان پروا کنيد ، که لرزاندن قيامت چيز بسيار بزرگي است (1) روزي که آنرا ببينند شيردهندگان شيرخوارانِ خويش را از ياد مي برند و حامله ها مي زايند و مردم را مي بيني که مَستند در حاليکه مست نيستند وليکن عذاب خداوند شديد است (2) و از مردم کساني هستند که بدون اينکه علمي داشته باشند درباره خداوند مجادله مي کنند و هر شيطان شروري را پيروي مي نمايند (3) چنين مقرر شد که هر کس او را به دوستي و سرپرستي گرفت گمراهش کند و بسوي عذاب سوزاننده هدايتش نماید (4) ای مردم ! اگر درباره برانگيختگي روز قيامت شکي داريد توجه کنيد که ما شما را از خاکي ، و سپس از نطفه اي ، و سپس از علقه اي ، و سپس از مضغه اي ، شکل گرفته يا نگرفته ، آفريديم ، تا برايتان بيان کنيم . و در رحم ها آنچه بخواهيم تا سرآمدي معين ميگذاريم ، سپس شما را بصورت طفلي بيرون مي آوريم تا به نيروي خويش برسيد و از شما کساني هستند که ميميرند و کساني هم هستند که به فرتوتي ميرسند تا پس از اينکه به علم رسيده بودند به حالتي درآيند که علمي به چيزي نداشته باشند ، و زمين را مي بيني که افسرده است و تا آب بر آن فرو فرستيم فورا به جنبش در مي آيد و باد مي كند و هر گونه گياه شادابي ميروياند (5) اين بخاطر آن است که خداوند حق است و هموست که مرده را زنده مي کند و اينکه بر همه چيز تواناست (6) و اينکه روز قيامت خواهد آمد ، و اينکه خداوند كساني را که در قبرها هستند برخواهد انگيخت (7) و از مردم کساني هستند که درباره خداوند بدون اينکه علمي يا هدايتي و يا کتاب نورافشاني داشته باشند جدل مي کنند (8) از روي تكبر پهلوي خويش را ميگردانند تا مردم را از راه خدا گمراه کنند . آنها در دنيا خواري خواهند داشت و روز قيامت به آنها عذاب آتش خواهيم چشاند (9) در آنجا به آنان خطاب میشود اين بخاطر آن چيزهائي است که از پيش فرستادي و خداوند نسبت به بندگان خويش ظالم نيست (10) و از مردم کساني هستند که خداوند را بر طریق انحراف عبادت مي کنند ، اگر خيري به آنان برسد دلگرم ميشوند و اگر بلائي به آنها برسد روي خويش برميگردانند . آنها زيانکار دنيا و آخرتند که همان زيانکاري آشکار است (11) یا اینکه چيزي را بجز خداوند به پرستش ميخوانند که نه سودي و نه ضرري برايشان دارد و گمراهي دور همين است (12) چيزي را ميخوانند که ضررش از نفعش نزديک تر است . چه يار و چه همدم بديست ! (13) خداوند کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند داخل بهشت هائي ميکند که نهرها در کف آن جاريست . خداوند هر چه بخواهد مي کند (14)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

تاکنون ، در مجلدات قبلی این تفسیر ، در ابتدای پاراگراف اول هر سوره ، ذیل تیتر فوق ، لااقل دو جدول اول و آخرِ طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یا همان «درس» سوره) را می آوردیم ، اینک که خواننده محترم به اندازه کافی آنها را دیده ، و دانسته که طرز استخراج چگونه است ، به علت علاقه به رعایت اختصار ، دیگر جدول های مذکور را که دائما طولانی تر میشود ، ذکر نمیکنیم ، و اگر کسی بخواهد، میتواند همه آنها را در کتاب «راهنمای تحلیلی» ما (در سایت که در اول و آخر این کتاب معرفی کرده ایم) ببینند .

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد، و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب : چنين آينده هولناکي در پيش است. به مورد فوق بي توجهي نکنيد.

ای مسلمانان! درباره خداوند بدون علم بحث نکنید و از شیطان پیروی ننمائید. کافران چنين مي انديشند و چنين مي کنند، راهتان را از آنان جدا کنيد و ای مردم! وقوع قیامت امریست معقول و مفهوم.

2 - سوالات

1-درابتدای آیه10موضوع کدام کلیدفهم قرآن اتفاق افتاده؟

2-معنی«ثانی عطفه» (آیه9) چیست؟

3-معنی«عشیر» (آیه13) چیست؟

3 - کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 2 فرع بر آیه 1 ، و آیه 4 فرع بر دو کلمه آخر آیه 3 ، و آیه 5 جنبه «مقدمه» را برای دو آیه 6 و 7 دارد و لذا فرعی است .

دو آیه 9 و 10 فرع بر آیه 8 است و این واضح است.

دو آیه 12 و 13 نیز نسبت به آیه 11 همین وضع را دارد.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَيْءٌ عَظِيمٌ ﴿1﴾ يَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُم بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِيدٌ ﴿2﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد، و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مردم! چنین آینده هولناکی ممکن است در پیشِ روی تان باشد.

2

 وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ ﴿3﴾ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلَّاهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ ﴿4﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد، و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مردم! آینده هولناک پیشگفته اینطور رقم میخورد.

3

 يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْنَاكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَّقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ لِّنُبَيِّنَ لَكُمْ وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاء إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَى أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِكَيْلَا يَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَيْئًا وَتَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاء اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ وَأَنبَتَتْ مِن كُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ﴿5﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّهُ يُحْيِي الْمَوْتَى وَأَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿6﴾ وَأَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لَّا رَيْبَ فِيهَا وَأَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَن فِي الْقُبُورِ ﴿7﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد، و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مردم!زندگیِ بعدی حتمی است.

4

 وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَلَا هُدًى وَلَا كِتَابٍ مُّنِيرٍ ﴿8﴾ ثَانِيَ عِطْفِهِ لِيُضِلَّ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَنُذِيقُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿9﴾ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ يَدَاكَ وَأَنَّ اللَّهَ لَيْسَ بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿10﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةَ ذَلِكَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِينُ ﴿11﴾ يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُ وَمَا لَا يَنفَعُهُ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ ﴿12﴾ يَدْعُو لَمَن ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِن نَّفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلَى وَلَبِئْسَ الْعَشِيرُ ﴿13﴾ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿14﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد، و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مردم!آینده بد اینطور رقم میخورد و آینده خوب آنطور.

4 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 1 و 2 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز  همچنین.

همچنین است آیات 5 تا 7.

همچنین آیه 14.

 

 

 

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

یکی ممکن است معترض شود که «یعنی چه که بسیار این تیتر را تکرار میکنی و این جواب ثابت را هم زیرش میدهی؟»

در این خصوص باید خاطر نشان کنیم که یک شبهه ای اخیرا در سطح وسیع القا شده که مطالب قرآن اول باید از این لحاظ چِک شود که معاصران نزول از آن چه می فهمیده اند . ماهم با بیان دلیل فوق در حقیقت داریم پاراگراف به پاراگراف آن شبهه را چک میکنیم .

آنچه تا کنون فهمیده ایم این بوده که معاصران نزول اکثر قریب به اتفاق حجم قرآن را همانطور می فهمیده اند که ما امروز می فهمیم .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - چنين آينده هولناکي در پيش است. به مورد فوق بي توجهي نکنيد.

2 - ای مسلمانان! درباره خداوند بدون علم بحث نکنید و از شیطان پیروی ننمائید. کافران چنين مي انديشند و چنين مي کنند، راهتان را از آنان جدا کنيد

3 -  ای مردم! وقوع قیامت امریست معقول و مفهوم.

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 4 و 6 و 7 و 12 و 14 ، بقیه پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

 

آفرینش از «خاک»

اگر در آیه 5 دقت کنید، ترتیبِ عکسِ تطوراتِ جنین در داخل رحم اینطور است:

1- طفل.

2- مضغه.

3- علقه.

4- نطفه.

5- خاک.

این مرحله «خاک»ی کدام مرحله است؟

واضح است که مرحله­ایست که هنوز نطفه تشکیل نشده است.

یعنی نطفه که دو مؤلفه دارد، مؤلفه نرینه­اش فعلاً در بدن مرد است (یعنی به صورت اسپرم) و مؤلفه مادینه­اش فعلاً در بدن زن است (یعنی به صورت تخمک)

خوب پس این «خاک» کجاست؟

نکته ظریفی در اینجا هست که بسیاری از خرافات را حل می­کند. (لطفاٌ دقت کنید) «خاک» مورد بحث همین اسپرم مرد و تخمک زن است.

توضیح مطلب این است که اسپرم مرد و تخمک زن جزء وجودشان نیست.

مثلاً اگر مرد یا زنی کلیه نداشته باشد به او مرد ناقص و زن ناقص می­گویند.

اما اگر اسپرم یا تخمک نداشته باشند به آنها مرد ناقص و زن ناقص نمی­گویند.

این اسپرم یا تخمک در بدن تولید می­شود برای اینکه خارج شود و لذا جزء وجود مرد یا زن نیست.

چرا به این اسپرم یا تخمک «خاک» گفته شده؟

زیرا از غذا تولید می­شود و غذا یا منشاء گیاهی دارد یا منشاء حیوانی و منشاء گیاهی مستقیماً خاک است و منشاء حیوانی( با یک واسطه )آن هم از خاک است.

لذا اینکه در قرآن درباره حضرت عیسی(ع) فرموده «خلقه من تراب» (= او را از خاک آفرید) به این معنی نیست که مُشتی از خاک را برگرفت و در آن دمید و حضرت عیسی به وجود آمد، زیرا می­دانیم حضرت عیسی(ع) مادر داشت و تولد او مانند من و شما بود و اگر هم پدر نداشت «قائم مقام پدر» داشت که در سوره مریم دیدیم جبرئیل امین نقش قائم مقامی پدر را انجام داد.

لذا «از خاک آفریده شدن» مخالفتی با مادر داشتن ندارد.

اگر همین زنجیره فکری را دنبال کنیم می­توانیم به این موضوع برسیم «خلقه من تراب»ی که درباره حضرت آدم(ع) هم گفته شده مخالفتی با تولدی شبیه تولد من و شما ندارد.

اینک با این تعبیر عبارت «من تراب» (= «از» خاک) را بهتر فهمیده­ایم.

یعنی اینکه اسپرم مرد و تخمک زن، یک محصول تولید شده از خاک هستند.

آنها می­خواهند «خداوند» با آنها هماهنگ باشد

موضوع آیه 11 به این معنی است که خداوند را در هماهنگی با خودشان می­خواهند نه اینکه خود را آنطور که خدا می­خواهد هماهنگ کنند. و آیه­های 12 و 13 توضیح آیه 11 است.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

اي مردم از پروردگارتان پروا کنيد ، که لرزاندن قيامت چيز بسيار بزرگي است (1) روزي که آنرا ببينند شيردهندگان شيرخوارانِ خويش را از ياد مي برند و حامله ها مي زايند و مردم را مي بيني که مَستند در حاليکه مست نيستند وليکن عذاب خداوند شديد است (2) و از مردم کساني هستند که بدون اينکه علمي داشته باشند درباره خداوند مجادله مي کنند و هر شيطان شروري را پيروي مي نمايند (3) چنين مقرر شد که هر کس او را به دوستي و سرپرستي گرفت گمراهش کند و بسوي عذاب سوزاننده هدايتش ميكند (4) ای مردم ! اگر درباره برانگيختگي (روز قيامت) شکي داريد (توجه کنيد که) ما شما را از خاکي ، و سپس از نطفه اي ، و سپس از علقه اي ، و سپس از مضغه اي ، شکل گرفته يا نگرفته ، آفريديم ، تا برايتان بيان کنيم . و در رحم ها آنچه بخواهيم تا سرآمدي معين ميگذاريم ، سپس شما را بصورت طفلي بيرون مي آوريم تا به نيروي خويش برسيد و از شما کساني هستند که ميميرند و کساني هم هستند که به فرتوتي ميرسند تا پس از اينکه به علم رسيده بودند به حالتي درآيند که علمي به چيزي نداشته باشند ، و زمين را مي بيني که افسرده است و تا آب بر آن فرو فرستيم فورا به جنبش در مي آيد و باد مي كند و هر گونه گياه شادابي ميروياند (5) اين بخاطر آن است که خداوند حق است و هموست که مرده را زنده مي کند و اينکه بر همه چيز تواناست (6) و اينکه روز قيامت خواهد آمد ، و اينکه خداوند كساني را که در قبرها هستند برخواهد انگيخت (7) و از مردم کساني هستند که درباره خداوند بدون اينکه علمي يا هدايتي و يا کتاب نورافشاني داشته باشند جدل مي کنند (8) (از روي تكبر) پهلوي خويش را ميگردانند (تا مردم را) از راه خدا گمراه کنند . آنها در دنيا خواري خواهند داشت و روز قيامت به آنها عذاب آتش خواهيم چشاند (9) [ خطاب میشود ] اين بخاطر آن چيزهائي است که از پيش فرستادي و خداوند نسبت به بندگان خويش ظالم نيست (10) و از مردم کساني هستند که خداوند را بر طریق انحراف عبادت مي کنند ، اگر خيري به آنان برسد دلگرم ميشوند و اگر بلائي به آنها برسد روي خويش برميگردانند . آنها زيانکار دنيا و آخرتند که همان زيانکاري آشکار است (11) چيزي را بجز خداوند ميخوانند که نه سودي و نه ضرري برايشان دارد و گمراهي دور همين است (12) چيزي را ميخوانند که ضررش از نفعش نزديک تر است . چه يار و چه همدم بديست ! (13) خداوند کساني را که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند داخل بهشت هائي ميکند که نهرها در کف آن جاريست . خداوند هر چه بخواهد مي کند (14)

 

 

 

 

حج2   آیات15تا25

مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاء ثُمَّ لِيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿15﴾ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ ﴿16﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿17﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء ﴿18﴾ هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ ﴿19﴾ يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿20﴾ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ﴿21﴾ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿22﴾ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿23﴾ وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ ﴿24﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿25﴾

 

کافران که گمان ميکردند خداوند هرگز در دنيا و آخرت به پیامبر (ص) کمک نخواهد کرد ، یکطوری به جای مرتفعی بروند ، آنگاه نظر خود را از چيز هاي ديگر قطع کنند ، آنگاه در آن حالت ایزوله به این بیندیشند آيا نيرنگشان میتواند الطاف الهي نسبت به این پيامبر ازبين ببرد؟ (15) و آن قرآن را چنين نازل کرديم که آياتي با دلايل روشن است ، وچنين است كه خداوند هر کس را بخواهد هدايت مي کند (16) خداوند در روز قيامت بين مسلمانان و يهوديان و ستاره پرستان و مسيحيان و زرتشتيان و مشرکان حکم مي کند . خداوند بر هر چيزي گواه است (17) ای انسان! آيا نمي بيني که آنچه در آسمانها و زمين است ، و آفتاب و ماه و ستارگان ، و کوه ها و درختان ، و جنبندگان ، و بسياري از مردم ، و نيز بسياري از کساني که عذاب بر آنها فرود آمد ، خداوند را سجده مي کنند؟ و کسي را که خداوند بخواهد خوار کند کسي نميتواند گرامي بدارد . خداوند هرچه بخواهد مي کند (18) دو گروهند که درباره پروردگارشان مجادله مي کنند و کافران پيراهني از آتش برايشان اختصاص يافته و از بالاي سرشان چركابه جوشان بر آنها ريخته ميشود (19)  که پوست و آنچه را که در شکمها ست مي گدازد (20) و گرزهائي از آتش خواهند داشت (21) هر وقت که به علت فشار ناراحتي بخواهند از آن خارج شوند ، به آن برگردانده ميشوند و به آنان گفته ميشود عذاب آتش را بچشيد (22) خداوند مومنانِ داراي عمل صالح را داخل بهشت هائي مي کند که از کف آنها نهرها جاري است . دستبند هائي از طلا و مرواريد به دست مي کنند و لباسشان در آنجا حرير است (23) و به گفتار نيکو و راه پسنديده هدايت ميشوند (24) البته به کافرانی که مردم را از راه خدا و مسجد الحرام كه آنرا براي بومي و غير بومي يكسان قرار داديم ، باز مي دارند ، و نيز کسي را که در آن انحراف و ظلم بخواهد، از عذابي دردناک مي چشانيم (25)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب : ای مردم! حرکت پیامبر رو به پیروزی است، به او بپیوندید و وضع مومنان وکفار در آخرت بسيار متفاوت خواهد بود و راهتان را از آنها جدا کنيد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای مردم ! قیامت رادرپیش دارید لذا ازخداوند پروا کنید و به نکوهش بحث و جدلِ بدون علم و پیروی القائات شیطانی می پردازد و اینکه خداوند همانطورکه شما را ازاجزائی ســــاده آفرید میتواند دو باره این کار رابکند و درباره خداوند مجادله بیجانکنید و درباره عبادتش به انحراف متمایل نگردید .

در این پاراگراف می فرماید : ای کفار ! مگرشما فکرنمیکردید این پیامبر-ص-هرگز موفـق نمیشود؟ (اینک که او ازدسترستان خارج شده) در فکر و کارهایتان تجدید نظر کنید و اینکه البته درآخرت بین کافرو مومن فرق زیادی هست ، اما ازمیان کافران آنهائی که «مفسدفعال» باشند وضعشان خیلی سخت ترخواهد بود .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک (دوره نزول آیات 15 تا 18) پیامبر خدا(ص) از دسترس کافران دور شده و آسیب­رسانی به او یک درجه مشکل­تر شده است.

اینک روحیه مسلمانان، چه آنانکه با پیامبر(ص) هجرت کرده­اند و چه آنانکه هنوز هجرت نکرده­اند اما آرزویش را دارند، بسیار بهتر و قوی­تر شده است و این کاملاً برای کفار محسوس است و همین سبب غیظ و ناراحتی فوق­العاده آنان است. (و آیه 15 آنان را به عقلانیت دعوت می­کند)

در این پاراگراف سه نکته را می­فرماید:

1- خداوند هر کار که بخواهد می­کند اما یکی از عناصر اصلی فعل خداوند این است که به مؤمنان کمک کند.2- اعمال کفار در جهت جلوگیری از الطاف الهی کمکی نمی­کند. 3- هدایت بدست خداست .

 

 

4 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه­های 20 و 21 و 22 فرع بر آیه 19، و 24فرع23 است .

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

مَن كَانَ يَظُنُّ أَن لَّن يَنصُرَهُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمَاء ثُمَّ لِيَقْطَعْ فَلْيَنظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مَا يَغِيظُ ﴿15﴾ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَأَنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يُرِيدُ ﴿16﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مردم! حرکت پیامبر رو به پیروزی است، به او بپیوندید.

2

 إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَالَّذِينَ هَادُوا وَالصَّابِئِينَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا إِنَّ اللَّهَ يَفْصِلُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ ﴿17﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَمَن فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِّنَ النَّاسِ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ وَمَن يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّكْرِمٍ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاء ﴿18﴾ هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِي رَبِّهِمْ فَالَّذِينَ كَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِيَابٌ مِّن نَّارٍ يُصَبُّ مِن فَوْقِ رُؤُوسِهِمُ الْحَمِيمُ ﴿19﴾ يُصْهَرُ بِهِ مَا فِي بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿20﴾ وَلَهُم مَّقَامِعُ مِنْ حَدِيدٍ ﴿21﴾ كُلَّمَا أَرَادُوا أَن يَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِيدُوا فِيهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿22﴾ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ ﴿23﴾ وَهُدُوا إِلَى الطَّيِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِيدِ ﴿24﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاء الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَن يُرِدْ فِيهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿25﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مردم! وضع مومنان وکفار در آخرت بسيار متفاوت خواهد بود،  راهتان را از آنها جدا کنيد.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 18 یک حالتِ «مو بر اندام راست کن» عجیبی دارد، که قابل توصیف نیست، و از این لحاظ جزء آیات برجسته است.

6 - آیات مشکل

آیه 15 از این لحاظ که مفسران مختلف نظرات متفاوت و بلکه متضاد در باره آن ابراز کرده اند، از آیات مشکل قرآن است، و البته ماهم نظر خویش را ذیلا عرض کرده ایم.

آیه 18 از این لحاظ که به مخلوقات مختلف جهان و طرز عبادتشان اشاره دارد، از آنجا که جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 19 تا 25 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه 17.

8 زاویه با تفاسیر رایج

چون موضوع مفصل بود ، و در بخش «شرح مختصر» در باره اش عرضی کرده ایم، به همانجا ارجاع میدهیم .

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ای مردم! حرکت پیامبر رو به پیروزی است، به او بپیوندید

2 - وضع مومنان وکفار در آخرت بسيار متفاوت خواهد بود و راهتان را از آنها جدا کنيد.

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

آیه پر مناقشه

آیه 15 از آیه های پر اختلافِ مفسران است ، ولی ما با توجه به اصول تفسیری خویش اشکالی در آن نمی بینیم ، چنانکه ذیلا عرض میکنیم :

خلاصه محتوای سوره میگوید :

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

خلاصه محتوای پاراگراف میگوید :

درب : ای مردم! حرکت پیامبر رو به پیروزی است، به او بپیوندید و وضع مومنان وکفار در آخرت بسيار متفاوت خواهد بود و راهتان را از آنها جدا کنيد.

چیزی که در هر دو عصاره پررنگ است این است :

1 – نکوهش کافران ،  2 – اعلام منصور بودن آنحضرت از سوی خداوند .

خوب ، حالا اگر به آیه 15 برگردیم و این دو نکته را در آن پیگیر شویم ، خواهیم دید همه عناصر مفهوم است :

«هُ» در «ینصره» به پیامبر (ص) مربوط میشود .

«من کان یظن ان لن ینصره الله» به گمان کافران در باره آنحضرت مربوط میگردد.

«یذهبن کیده» به خداوند مربوط میشود که در طول این مدتِ طولانیِ از بعثت تا هجرت ، انواع و اقسام کیدها و توطئه های عظیم کفار را از آنحضرت برگرداند و خنثی نمود .

«ما یغیض» به انگیزه کفار برای آنهمه مکائد و توطئه ها اشاره دارد که همه آنها به علت «غیظ»ی بوده که آنان از آنحضرت و مانع شدن خداوند از به ثمر رسیدن کید آنها ، به دل داشتند .

با توجه به مجموع آنچه عرض شد تفسیر آیه این میشود :

کسانی از کافران که فکر میکردند خداوند هرگز پیامبر را یاری نخواهد کرد ، بهتر است به جائی بروند که دید وسیع تری داشته باشند (الی السماء) و ذهن خویش را از احساسات درونی شان خالی کنند (ثم لیقطع) و نیک بنگرند (فلینظر) که آیا توطئه هایشان میتواند از بین ببرد (هل یذهبن کیده) آنچه را که علت غیظ شان است که عبارت باشد از آنهمه الطاف الهی نسبت به پیامبر ؟

یعنی اینکه ای کفار! بس نیست؟ اگر میتوانستید موفق شوید تا حالا که او درچنگ شما بود می باید موفق شده باشید ، حالا که او از چنگ شما خارج شده ، و هجرت کرده ، وقت آن نرسیده که بخود آیید؟

این بود تفسیر ما ، حال ببینید تفاسیر در این مورد چه مطالب عجیب و غریبی گفته اند .

جمع بندی و تفسیر

کسي که گمان ميکرد خداوند هرگز در دنيا و آخرت به او کمک نخواهد کرد ، سببي به آسمان بکشد ، آنگاه (نظر خود را از چيز هاي ديگر) قطع کند ، آنگاه (از آن بالا) ببيند آيا نيرنگش چيزي را که مايه خشم اوست (از جمله الطاف الهي نسبت به پيامبر) ازبين ميبرد؟ (15) و آنرا چنين نازل کرديم که آياتي با دلايل روشن است ، وچنين است كه خداوند هر کس را بخواهد هدايت مي کند (16) خداوند در روز قيامت بين مسلمانان و يهوديان و ستاره پرستان و مسيحيان و زرتشتيان و مشرکان حکم مي کند . خداوند بر هر چيزي گواه است (17) آيا نمي بيني که آنچه در آسمانها و زمين است ، و آفتاب و ماه و ستارگان ، و کوه ها و درختان ، و جنبندگان ، و بسياري از مردم ، و نيز بسياري از کساني که عذاب بر آنها فرود آمد ، براي خداوند سجده مي کنند؟ و کسي را که خداوند بخواهد خوار کند کسي نميتواند گرامي بدارد . خداوند هرچه بخواهد مي کند (18) اينها دو گروهند که درباره پروردگارشان مجادله مي کنند و کافران پيراهني از آتش برايشان اختصاص يافته و از بالاي سرشان چركابه جوشان بر آنها ريخته ميشود (19)  که پوست و آنچه را که در شکمها ست مي گدازد (20) و گرزهائي از آتش خواهند داشت (21) هر وقت که به علت فشار ناراحتي بخواهند از آن خارج شوند ، به آن برگردانده ميشوند (و به آنان گفته ميشود) عذاب آتش را بچشيد (22) خداوند مومنانِ داراي عمل صالح را داخل بهشت هائي مي کند که از کف آنها نهرها جاريست . دستبند هائي از طلا و مرواريد به دست مي کنند و لباسشان در آنجا حرير است (23) و به گفتار نيکو و راه پسنديده هدايت ميشوند (24) البته به کافرانی که (مردم را) از راه خدا و مسجد الحرام كه آنرا براي بومي و غير بومي يكسان قرار داديم ، باز مي دارند ، و نيز کسي را که در آن انحراف و ظلم بخواهد از عذابي دردناک مي چشانيم (25)

 

 

حج3     آیات26تا37

وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَن لَّا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿26﴾ وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالًا وَعَلَى كُلِّ ضَامِرٍ يَأْتِينَ مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ ﴿27﴾ لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَّعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ ﴿28﴾ ثُمَّ لْيَقْضُوا تَفَثَهُمْ وَلْيُوفُوا نُذُورَهُمْ وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿29﴾ ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ ﴿30﴾ حُنَفَاء لِلَّهِ غَيْرَ مُشْرِكِينَ بِهِ وَمَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاء فَتَخْطَفُهُ الطَّيْرُ أَوْ تَهْوِي بِهِ الرِّيحُ فِي مَكَانٍ سَحِيقٍ ﴿31﴾ ذَلِكَ وَمَن يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقْوَى الْقُلُوبِ ﴿32﴾ لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ ﴿33﴾ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا لِيَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَى مَا رَزَقَهُم مِّن بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَلَهُ أَسْلِمُوا وَبَشِّرِ الْمُخْبِتِينَ ﴿34﴾ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَالصَّابِرِينَ عَلَى مَا أَصَابَهُمْ وَالْمُقِيمِي الصَّلَاةِ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿35﴾ وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيْرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿36﴾ لَن يَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِن يَنَالُهُ التَّقْوَى مِنكُمْ كَذَلِكَ سَخَّرَهَا لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِينَ ﴿37﴾

 

ای پیامبر! هنگامي را ياد كن که ابراهيم را در محل آن خانه جاي داديم ، و گفتيم چيزي را شريکم مکن ، و خانه ام را براي طواف کنان و نمازگزاران و رکوع و سجده کنان پاکيزه دار (26) و در ميان مردم اعلام حج کن که بسويت بيايند . چه پياده ، و چه بر مرکب هاي لاغري که از هر دره عميقي آمده باشند (27) تا به منافع خويش برسند ، و نام خداوند را در روزهاي معيني بر چارپايان زبان بسته اي كه روزيشان كرده ايم ببرند و قرباني كنند، که از آن بخوريد و به تنگدست فقير نيز بخورانيد (28) آنگاه بايد چرکها را زدوده ، و نذرهايشان را ادا ، و بر اين خانه کهن طواف کنند (29) چنين است . و هر کس که حرمت هاي خداوند را بزرگ دارد ، براي او نزد پروردگارش بهتر است . و ای مردم! چارپايان براي شما حلال شد ، غير از آن چيزهائي که بر شما خوانده ميشود . پس ، از پليدي ناشي از بت ها و نيز از گفتار نابجا دوري کنيد (30) براي عبادت خداوند معتدل و مشرک مباشيد ، و هرکس که شرک ورزد مانند آن است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان او را ربوده باشند ، يا اينکه باد او را به مکاني دور بيفکند (31) چنين است . و هر کس که شعائر خداوند را بزرگ دارد نشانه تقواي دلهاست (32) برايتان تا سر آمدي معين در آن اعمال حج منافعي است ، آنگاه پايان آن مراسم ، بسوي آن خانه کهن است (33) و براي هر امتي روشي قرار داديم تا نام خدا را بر آنچه از چارپايان روزيشان كرده ايم ياد کنند . و خدايتان يکي است ، پس تسليم او شويد و ای پیامبر! فروتنان را مژده ده (34) همانها که وقتي خداوند ياد ميشود دلهاشان ميلرزد و بر آنچه به آنان از ناگواریها ميرسد صبر مي کنند و نماز بپا ميدارند و از آنچه روزيشان کرده ايم انفاق مي کنند (35) و ای مردم! قرباني شتران تنومند را برايتان از شعائر خداوند قرار داديم که در آن براي شما خير است ، پس نام خدا را بر آنها هنگام ايستادنشان ببريد . و وقتيکه پهلويشان به زمين آمد ، از آنها بخوريد و به فقير وسائل بخورانيد . بدينگونه آنها را رام شما کرديم شايد شکرگزار باشيد. (36) هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نميرسد وليکن تقواي شما به او ميرسد . چنين برايتان رامشان کرديم تا خداوند را براي هدايتي که برايتان پيش آورد به بزرگي ياد کنيد و ای پیامبر! نيکوکاران را مژده ده (37)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب : حج واحکام مرتبط با آن سبب رشد و تعالي شما مسلمانان است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای مردم ! قیامت رادرپیش دارید لذا ازخداوند پروا کنید و به نکوهش بحث و جدلِ بدون علم و پیروی القائات شیطانی می پردازد و اینکه خداوند همانطورکه شما را ازاجزائی ســــاده آفرید میتواند دو باره این کار رابکند و درباره خداوند مجادله بیجانکنید و درباره عبادتش به انحراف متمایل نگردید .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای کفار ! مگرشما فکرنمیکردید این پیامبر-ص-هرگز موفـق نمیشود؟ (اینک که او ازدسترستان خارج شده) در فکر و کارهایتان تجدید نظر کنید و اینکه البته درآخرت بین کافرو مومن فرق زیادی هست ، اما ازمیان کافران آنهائی که «مفسدفعال» باشند وضعشان خیلی سخت ترخواهد بود .

در این پاراگراف می فرماید : ای مردم ! حج و احکام امور مرتبط با آن سبب تعالی انسانی شما است .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک ، در دوره نزول آیات 15 تا 18 ، پیامبر خدا (ص) از دسترس کافران دور شده و آسیب­رسانی به او و همراهان هجرت کرده اش یک درجه مشکل­تر شده است.

اینک روحیه مسلمانان، چه آنانکه با پیامبر(ص) هجرت کرده­اند و چه آنانکه هنوز هجرت نکرده­اند اما آرزویش را دارند، بسیار بهتر و قوی­تر شده است و این کاملاً برای کفار محسوس است و همین سبب غیظ و ناراحتی فوق­العاده آنان است. و آیه 15 آنان را به عقلانیت دعوت می­کند .

در آیات فوق سه نکته را خاطر نشان می­فرماید:

1- خداوند هر کار که بخواهد می­کند اما یکی از عناصر اصلی فعل خداوند این است که به مؤمنان کمک کند.

2 - اعمال کفار در جهت جلوگیری از الطاف الهی کمکی نمی­کند.

 3- هدایت بدست خداست .

4 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 26 تا 37 با شرح و تفصیلی که در مورد احکام حج داده در حقیقت یک پیشگوئی واضح نموده که شما به حج خواهید رفت و این مناسک را انجام خواهید داد.

5 کلیدهای تفسیری

کل این پاراگراف (آیه های 26 تا 37) یک پرانتز است ، دلیلش هم اینکه اگر انتهای آیه 25 را به ابتدای آیه 38 وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و بی اعوجاج خواهد بود .

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

حج واحکام مرتبط با آن سبب رشد و تعالي شما مسلمانان است.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

در رابطه با عمل عبادیِ حجّ

در این بند مطالبی راجع به حج آمده است که از آن این نکات فهمیده می­شود:

1- مسجدالحرام از جهاتی برای ساکن و مسافر یکسان است. (آیه 25) (البته اینکه از چه جهت یکسان است ذکر نشده و در آیات سوره بقره یا روایات ذکر خواهد شد)

2- در مسجدالحرام اراده ظلم و انحراف ممنوع است. (آیه 25) البته اینکه ظلم و انحراف موردنظر دقیقاً چه مواردی باشد معین نشده و در آیات و روایات بعدی تعریف خواهد شد.

3- مقام کعبه و مسجدالحرام بسیار رفیع است زیرا خداوند یک پیغمبر مهم خویش را مأمور خدمت در آن نموده است. (آیه 26)

4- حج، یک عبادت عام مردمی است و شامل همه افراد اعم از فرادست و فرودست می­شود. (آیه 27)

5- معامله و تجارت در حج نه تنها اشکالی ندارد بلکه یکی از اهداف حج است. (آیه 28)

6- عبادات خاص حج در مدت معینی انجام می­شود. (آیه 28)

7- مردم باید نظافت کنند (آیه 29) (البته نوع نظافت را ذکر ننموده و در آیات و روایات بعد ذکر خواهد شد).

8- مردم باید نذرهای خویش را ادا کنند. (آیه 29)

9- طواف «خانه کهن» (کعبه) پس از نظافت و ادای نذرهاست. (آیه 29)

10- کعبه قبل از حضرت ابراهیم(ع) نیز وجود داشته و مقدس و محترم هم بوده است. (آیه 29)

11- خوردن چارپایان (غیر از استثنائاتی) برای مردم حلال است. (آیه 30)

12- رابطه­ایست بین حلالیت چارپایان و عدم پرستش­ها بت­ها. (آیه 30)

13- همچنین رابطه­ایست بین حلالیت چارپایان و اجتناب از گفتار ناروا (آیه 30)

14- حج برای مردم دارای منافع است. (آیه 33)

15- انتهای عمل حج «بسوی خانه کهن» (کعبه) است. (آیه 33)

16- قربانی کردن نیز از جمله اعمال حج است. (آیه 36)

17- «چارپا»ئی که بیشتراز همه درآن روزها(برای قربانی)رایج بود،شتر است (آیه 36)

18- قبل از نزول این آیات رسم بود که گوشت و خون قربانی را به خدا (خدایان) تقدیم کنند اما در اسلام این رسم منسوخ شده است. (آیه 37)

19- حج یکی از عبادات بسیار مهم است. (آیه­های 25، 26، 27، 30 و 32)

دریافت­های مستقیم کوتاه

آیه 28: چنین فهمیده می­شود که حلال کردن گوشت حیوانات برای آدمی لطف بزرگی بوده که به انسان شده و پاسخ آن نیز عباداتی مانند حج و انفاق در راه خداست.

آیه 31: چنین فهمیده می­شود که اعتقاد به خداوند واحد «ریشه» آدمی است و هرکس که خود را از چنین اعتقادی محروم می­کند خود را «بی­ریشه» و «بی­صاحب» کرده و عادیست که در این جهان پهناور بفوریت و سهولت نابود شود.

آیه 36: واقعاً تصورش را بکنید یک شتر بالغ معمولی با آن هیکل بزرگ چنان در مقابل انسان رام است که یک بچه ده ساله نیز آنرا اینطرف و آنطرف می­برد.

جمع بندی و تفسیر

و هنگامي را ياد كن که ابراهيم را در محل آن خانه جاي داديم ، (و گفتيم) چيزي را شريکم مکن ، و خانه ام را براي طواف کنان و نمازگزاران و رکوع و سجده کنان پاکيزه دار (26) و در ميان مردم اعلام حج کن که بسويت بيايند . چه پياده ، و چه بر مرکب هاي لاغري که از هر دره عميقي آمده باشند (27) تا به منافع خويش برسند ، و نام خداوند را در روزهاي معيني بر چارپايان زبان بسته اي كه روزيشان كرده ايم ببرند (و قرباني كنند) .(که) از آن بخوريد و به تنگدست فقير نيز بخورانيد (28) آنگاه بايد چرکها را دور کرده ، و نذرهايشان را ادا ، و بر اين خانه کهن طواف کنند (29) چنين است . و هر کس که حرمت هاي خداوند را بزرگ دارد ، براي او نزد پروردگارش بهتر است . و چارپايان براي شما حلال شد ، غير از آن چيزهائي که بر شما خوانده ميشود . پس ، از پليدي ناشي از بت ها و نيز از گفتار نابجا دوري کنيد (30) براي خداوند معتدل و نامشرک باشيد ، و هرکس که شرک ورزد مانند آن است که از آسمان سقوط کرده و پرندگان او را ربوده باشند ، يا اينکه باد او را به مکاني دور بيفکند (31) چنين است . و هر کس که شعائر خداوند را بزرگ دارد نشانه تقواي دلهاست (32) برايتان تا سر آمدي معين در آن منافعي است ، آنگاه پايان آن (مراسم) ، بسوي آن خانه کهن است (33) و براي هر امتي روشي قرار داديم تا نام خدا را بر آنچه از چارپايان روزيشان كرده ايم ياد کنند . و خدايتان يکي است ، پس تسليم او شويد و فروتنان را مژده ده (34) همانها که وقتي خداوند ياد ميشود دلهاشان ميلرزد و بر آنچه به آنان ميرسد صبر مي کنند و نماز بپا ميدارند و از آنچه روزيشان کرده ايم انفاق مي کنند (35) و (قرباني) شتران تنومند را برايتان از شعائر خداوند قرار داديم که در آن براي شما خير است ، پس نام خدا را بر آنها هنگام ايستادنشان ببريد . و وقتيکه پهلويشان به زمين آمد ، از آنها بخوريد و به فقير وسائل بخورانيد . بدينگونه آنها را رام شما کرديم شايد شکرگزار باشيد. (36) هرگز گوشت و خون آنها به خداوند نميرسد وليکن تقواي شما به او ميرسد . چنين برايتان رامشان کرديم تا خداوند را براي هدايتي که برايتان پيش آورد به بزرگي ياد کنيد و نيکوکاران را مژده ده (37)

 

 

 

حج4    آیات38تا57

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿38﴾ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿39﴾ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿40﴾ الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿41﴾ وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ﴿42﴾ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ﴿43﴾ وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿44﴾ فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ ﴿45﴾ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿46﴾ وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿47﴾ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿48﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿49﴾ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿50﴾ وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿51﴾ وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿52﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿53﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿54﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿55﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿56﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿57﴾

 

خداوند از مومنان دفاع ميکند . خداوند هيچ خيانتکار ناسپاسي را دوست نميدارد (38) به آنانکه مورد هجوم قرار گرفتند اجازه داده شد بجنگند، چونکه مورد ظلم قرار گرفتند و البته خداوند به ياري آنها تواناست (39) همانهائي که از شهرهايشان به ناحق اخراج شدند ، و اگر اينطور نبود که خداوند بعضي از مردم را بدست بعضي ديگر دفع ميکند حتما صومعه ها و کليساها و کنشت ها و مساجدي که در آن نام خدا بسيار ياد ميشود منهدم ميشد ، و خداوند کساني را که ياريش کنند ياري ميکند ،كه خداوند قوي و پيروزمند است (40) همانهائي که وقتي در زمين توانمندي شان داديم نماز بپا ميدارند و زکوة ميدهند و امر بمعروف و نهي از منکر ميکنند و عاقبتِ همه کارها بسوي خداست (41) و اگر کافران تکذيب مي کنند چيز تازه اي نيست و قبل از آنها قوم نوح و عاد و ثمود نيز تکذيب کردند (42) و همچنين قوم ابراهيم و قوم لوط (43) و اهل مدين نيز و موسي نيز تکذيب شد و به کافران مهلت دادم آنگاه بگرفتمشان و تعرضم چگونه بود؟ (44) و چه بسا شهرهائي که هلاکشان کرديم كه ظالم بودند و عليرغم بناهاي بر پا ايستاده ، چاه هاي بلااستفاده و قصرهاي محکم خالي بر جاي گذاشتند (45) آيا این گافران در زمين نگشته اند تا دلهائي داشته باشند که با آن بينديشند يا گوشهائي که با آن بشنوند؟ و البته چشمها کور نيست وليکن قلبهائي که در سينه هاست کور است (46) و از تو آن عذاب را به عجله ميخواهند ، در حاليکه خداوند وعده اش را خلاف نمي کند ، و البته يک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال از آن سالهائي است که مي شماريد (47) و چه بسا شهرهائي که مهلتشان دادم با آن كه ظالم بودند ، آنگاه بگرفتمشان ، و بازگشت بسوي من است (48) ای پیامبر! بگو اي مردم جز اين نيست که من براي شما هشدار دهنده اي آشکارم (49) و آنانکه ايمان آورده و عمل شايسته نموده اند آمرزشي و روزيي گرامي خواهند داشت (50) و آنانکه در آياتمان ميکوشند که ما را به خيال خود عاجز کنند اهل جهنمند (51) و قبل از تو هيچ رسولي و هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر اينکه وقتي آرزوئي ميکرد شيطان چيزي در آرزوي او القاء، و خداوند آنچه را که شيطان القاء ميکرد از بين ميبرد، آنگاه آياتش را محکم ميکرد، وخداوند داناي حکيم است (52)  تا آنچه را که شيطان القاء کرده براي کساني که در دلشان مرضي هست و نيز براي سنگدلان فتنه اي قرار دهد و البته ظالمان در گمراهيي دور ميباشند (53) و کساني که به آنان علم داده شده بدانند که آن حق و از جانب پرودگارتوست. و به آن ايمان آورند و قلوبشان براي آن نرم شود و البته خداوند هدايت کننده مومنان بسوي راهي راست است (54) و کافران هميشه درباره آن در شک خواهند بود تا اينکه قيامت يا عذابِ روزي بي حاصل بر آنان در آيد (55) فرمانروائي در آن روز از آن خداوند است که ميان آنها حکم ميکند. آنگاه كساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده اند در بهشتهائي پر نعمت خواهند بود (56) و كساني که کفر ورزيده و آياتمان را تکذيب نمودند عذابي خوار كننده خواهند داشت  (57)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: جهاد وامر به معروف و نهي از منکر، سبب رشد و تعالي شما مسلمانان است به آن اهميت دهيد و و القائات شيطاني در جهت مخالف رشد و تعالي انسان و آرزوهاي پيامبران در جهت موافق رشد و تعالي انسان است و اي پيامبر! اينک که با چنين مخالفاني روبرو هستي وظيفه­ات را با صبر پيگيري کن.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای مردم ! قیامت رادرپیش دارید لذا ازخداوند پروا کنید و به نکوهش بحث و جدلِ بدون علم و پیروی القائات شیطانی می پردازد و اینکه خداوند همانطورکه شما را ازاجزائی ســــاده آفرید میتواند دو باره این کار رابکند و درباره خداوند مجادله بیجانکنید و درباره عبادتش به انحراف متمایل نگردید .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای کفار ! مگرشما فکرنمیکردید این پیامبر-ص-هرگز موفـق نمیشود؟ (اینک که او ازدسترستان خارج شده) در فکر و کارهایتان تجدید نظر کنید و اینکه البته درآخرت بین کافرو مومن فرق زیادی هست ، اما ازمیان کافران آنهائی که «مفسدفعال» باشند وضعشان خیلی سخت ترخواهد بود .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای مردم ! حج و احکام امور مرتبط با آن سبب تعالی انسانی شما است .

در این پاراگراف می فرماید : عمل به احکام جهاد و دفاع و امربه معروف ونهی از منکر سبب تعالی است و ای پیامبر ! رسالتت را با همان روش پیشین خویش پی گیر . خداوند مواظبت است و حفظت میکند .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه 39 فهمیده میشود پس از هجرت از سوی مشرکان مکه کسانی برای عملیات ایذائی فرستاده میشدند و آنها با اعمال چریکیی جنگ و گریزی انجام میدادند و اذیت و آزاری میرساندند و آیه 39 مجوز برخورد با آنها را میدهد و فلسفه این مقابله را در آیه 40 چنین میفرماید که کار خودتان را خودتان باید انجام دهید و در این مورد چشم تان به آسمان نباشد.

4 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

دو آیه 46 و 47 پرانتزی هستند.

دو آیه 50 و 51 فرع بر آیه 49 می­باشند.

آیه­های 53 و 54 و 55 فرع بر آیه 52 می­باشند و این واضح است.

آیه 57 نیز فرع بر آیه 56 است و این نیز واضح است.

خود آیه 56 نیز فرع بر نیمه دوم آیه 55 است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

إِنَّ اللَّهَ يُدَافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ﴿38﴾ أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ﴿39﴾ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيرًا وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿40﴾ الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ﴿41﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: جهاد وامر به معروف و نهي از منکر، سبب رشد و تعالي شما مسلمانان است به آن اهميت دهيد.

2

 وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَعَادٌ وَثَمُودُ ﴿42﴾ وَقَوْمُ إِبْرَاهِيمَ وَقَوْمُ لُوطٍ ﴿43﴾ وَأَصْحَابُ مَدْيَنَ وَكُذِّبَ مُوسَى فَأَمْلَيْتُ لِلْكَافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ ﴿44﴾ فَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ فَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا وَبِئْرٍ مُّعَطَّلَةٍ وَقَصْرٍ مَّشِيدٍ ﴿45﴾ أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ ﴿46﴾ وَيَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَلَن يُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَإِنَّ يَوْمًا عِندَ رَبِّكَ كَأَلْفِ سَنَةٍ مِّمَّا تَعُدُّونَ ﴿47﴾ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ أَمْلَيْتُ لَهَا وَهِيَ ظَالِمَةٌ ثُمَّ أَخَذْتُهَا وَإِلَيَّ الْمَصِيرُ ﴿48﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا أَنَا لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿49﴾ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿50﴾ وَالَّذِينَ سَعَوْا فِي آيَاتِنَا مُعَاجِزِينَ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿51﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: اي پيامبر! اينک که با چنين مخالفاني روبرو هستي وظيفه­ات را با صبر پيگيري کن.

3

 وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿52﴾ لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿53﴾ وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ اللَّهَ لَهَادِ الَّذِينَ آمَنُوا إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿54﴾ وَلَا يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي مِرْيَةٍ مِّنْهُ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً أَوْ يَأْتِيَهُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَقِيمٍ ﴿55﴾ الْمُلْكُ يَوْمَئِذٍ لِّلَّهِ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿56﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿57﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: القائات شيطاني در جهت مخالف رشد و تعالي انسان و آرزوهاي پيامبران در جهت موافق رشد و تعالي انسان است.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه های 38 تا 41 علاوه بر اقبال هنرمندان به آن، از لحاظ محتوا نیز برجستگی خاصی دارد و اگر به ترتیب نزول نگاه کنیم، اولین بار است که خداوند با این صراحت سخن میگوید که کار خودتان را خودتان انجام دهید و مانند اقوام پیشین نباشید که دائما چشم شان به آسمان بود.

6 - آیات مشکل

آیات 52 تا 54 از آنجا مفسران در مورد آنها به اختلافات زیادی دچار شده و تفسیرهای مختلف و بلکه متضادی نموده اند، از آیات مشکل قرآنی میباشند.

البته ما نظر خویش را ذیلا عرض کرده ایم، بخوانید و قضاوت کنید.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 45 و 46 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

همچنین است آیه 48.

آیه 47 از آن لحاظ که به «نسبیت زمان نزد ما و نزد خداوند» اشاره دارد، برای ما هم «بالاتر از ذهنیت» است چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیات 52 تا 54 که به نقش شیاطین و رابطه آنها با انبیاء سخن میگوید، از آنجا که شیطان و کار کردش برای ما مجهول است، بالاتر از ذهنیات ما قرن بیست و یکمی ها است چه رسد به مخاطبان اولیه.

آیات 55 تا 57 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

8 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 38 تا 41 به واضح ترین شکلی این موارد را پیشگوئی نموده :

1 – پیروزی مسلمانانِ مهاجر

2 – حق طلبانه بودنِ دعوا و جنگ شان که منجر به پیروزی مذکور خواهدشد

3 – موثر بودنِ مبارزات مذکور در جهت حفظ ایده آل های اصلی

در آیات 42 تا 45 با نمونه آوردن اقوام پیشین و عاقبت رفتار اصراریِ تکذیبیِ آنها پیشگوئیِ تلویحیِ موفقیت آنحضرت را نموده است .

9 زاویه با تفاسیر رایج

در این مورد ، در بخش «شرح مختصر» عرضی کرده ایم.

10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - عمل به احکام جهاد و دفاع و امربه معروف ونهی از منکر سبب تعالی است

2 - ای پیامبر ! رسالتت را با همان روش پیشین خویش پی گیر . خداوند مواظبت است و حفظت میکند .

12 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 42 تا 44 و 49 تا 51 و 56 و 57 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

مشکلات کمتر شده ، اما ، هنوز زیاد وسنگین است

درست است که پیامبر(ص)هجرت کرده بود اما درمحل جدید ، اینطورنبودکه همه برای اظهارایمان صف کشیده باشند و البته اوضاع خیلی بهترشده بود ، اما مشکلات آن حضرت کما فی السابق بود زیرا :

1-سران مشرکان درمکّه ناراحت تر و در دشمنی فعال ترشده بودند . 2-اکثریت قاطع یهودی های محل جدید اسلام را رقیب دینی خویش تلقی کرده بودند 3-منافقین موجود در«یثرب»هم توطئه میکردند . این پاراگراف را باید در این چارچوب دید .

شیطنت شیطان در رابطه با پیامبران چه میتوانست بوده باشد؟

در رابطه با آیه 52 این پرسش پیش میاید که پیامبران چه آرزوئی می­کردند؟

معلوم است.

آرزوی پیامبران این است که «همه» مردم به راه حق بیایند و ایمان بیاورند و از کفر و کارهای زشت دوری کنند و امثال این.

شیطان چه چیزی می­تواند در آرزوی پیامبران بیاندازد؟

بدیهی است که شیطان اصل آرزوی آنها را نمی­تواند تغییر دهد مثلاً اینکه پیامبران آرزو کنند که مردم همگی کافر باشند و غیره بلکه چیزی که شیطان می­تواند القاء کند «روش رسیدن» به آن آرزوست.

مثلاً ممکن است آنها آرزو کنند که کاش می­شد چنان معجزاتی بر دست منِ پیامبر ظاهر می­شد که چاره­ای جز ایمان نباشد و یا ای کاش خداوند چنان نیروئی به من می­داد که از ترس آن همه ایمان می­آوردند و امثال آن.

مطابق آیه، پیامبران پس از اینکه چنین آرزوهائی می­کردند، فوراً متوجه
می­شدند که این از ناحیه خداوند نیست زیرا ایمان مبنای عقلی دارد و زوری حاصل نمی­شود و لذا با استغفار و دور کردن شیطان به اصل آرزوی خود که همانا جنبه مثبت مطلب بود برمی­گشتند.

بنابراین، فتنه­ای که در آیه 53 اشاره شد،ممکن است مثلاً معجزاتی که هیچ حرفی در آن نباشد، یا ثروت و قدرتی که خیلی بالاتر از ثروت و قدرت رایج آن زمان باشد،می بوده که فورا تنبه حاصل ، و  با استغفار از ذهن پیامبران خارج می­شد.

بدیهی است بهترین روش همان روشی است که پیامبران به دستور خدا عملاً انجام دادند یعنی صبر، استدلال، زحمت، بیان، حوصله، آموزش، زندگی در میان و در متن مردم، دلسوزی برای آنان، وغیره .

 و روشی که رشد و تعالی شخصیت انسانها را در پی دارد، چنین روشهائی است نه روش معجزات و زور و ثروت و امثالهم.

بدیهی است که پیامبران معجزه­هائی هم داشتند اما معجزه آنها ایمان­زا نشد.

آیا آن همه معجزات حضرت موسی سبب ریشه­کنی کفر در بنی­اسرائیل شد؟ نه. دلیلش هم همان گوساله سامری.

 ایمان، یک امر عقلی است که کم­کم و بتدریج ایجاد و قرص و قوی می­شود و با معجزه و زور و پول و غیره حاصل نمی­شود.

اما گاهی که به پیامبران فشار زیادی وارد می­شد آرزوهائی می­کردند مانند سلیمان که گفت خدایا به من چنان سلطنتی بده که پس از من هم به هیچ کس نداده باشی. و احتمالاً خیال می­کرد با چنین سلطنتی دیگر همه نوع کفر ریشه­کن خواهد شد.  و البته به محض وفاتش، اوضاع قبلی دوباره حاکم شد و سلطنت عظیم او کمکی به گسترش ایمان نکرد.

ملاحظه فرمودید که ما با کمک «درس» و «درب» موضوع را چطور راحت فهمیدیم و بیان کردیم اما مفسران محترم در آیه 52 و 53 بحث­های خیلی مختلف ومتنافر ومتضادی فرموده­اند که بسیاری از آنها نسبتی با مدلول آیه ندارد.

جمع بندی و تفسیر

خداوند از مومنان دفاع ميکند . خداوند هيچ خيانتکار ناسپاسي را دوست نميدارد (38) به آنانکه مورد جنگ قرار گرفتند اجازه داده شد (بجنگند) چونکه مورد ظلم قرار گرفتند و البته خداوند به ياري آنها تواناست (39) همانهائي که از شهرهايشان به ناحق اخراج شدند ، و اگر اينطور نبود که خداوند بعضي از مردم را بدست بعضي ديگر دفع ميکند حتما صومعه ها و کليساها و کنشت ها و مساجدي که در آن نام خدا بسيار ياد ميشود منهدم ميشد ، و خداوند کساني را که ياريش کنند ياري ميکند ،كه خداوند قوي و پيروزمند است (40) همانهائي که وقتي در زمين توانمندي داديم نماز بپا ميدارند و زکوة ميدهند و امربمعروف و نهي از منکر ميکنند و عاقبتِ همه کارها بسوي خداست (41) و اگر تکذيب مي کنند (چيز تازه اي نيست) و قبل از آنها قوم نوح و عاد و ثمود نيز تکذيب کردند (42) و همچنين قوم ابراهيم و قوم لوط (43) و اهل مدين (نيز) و موسي نيز تکذيب شد و به کافران مهلت دادم آنگاه بگرفتمشان و تعرضم چگونه بود؟ (44) و چه بسا شهرهائي که هلاکشان کرديم كه ظالم بودند و عليرغم بناهاي بر پا ايستاده ، چاه هاي بلااستفاده و قصرهاي محکم خالي (بر جاي گذاشتند) (45) آيا در زمين نگشته اند تا دلهائي داشته باشند که با آن بينديشند يا گوشهائي که با آن بشنوند؟ و البته چشمها کور نيست وليکن قلبهائي که در سينه هاست کور است (46) و از تو آن عذاب را به عجله ميخواهند ، در حاليکه خداوند وعده اش را خلاف نمي کند ، و البته يک روز نزد پروردگارت مانند هزار سال از آن سالهائي است که مي شماريد (47) و چه بسا شهرهائي که مهلتشان دادم با آن كه ظالم بودند ، آنگاه بگرفتمشان ، و بازگشت بسوي من است (48) بگو اي مردم جز اين نيست که من براي شما هشدار دهنده اي آشکارم (49) و آنانکه ايمان آورده و عمل شايسته نموده اند آمرزشي و روزيي گرامي خواهند داشت (50) و آنانکه در آياتمان ميکوشند که ما را (به خيال خود) عاجز کنند اهل جهنمند (51) و قبل از تو هيچ رسولي و هيچ پيامبري را نفرستاديم مگر اينکه وقتي آرزوئي ميکرد شيطان (چيزي) در آرزوي او مي انداخت، و خداوند آنچه را که شيطان القاء ميکرد از بين ميبرد، آنگاه آياتش را محکم ميکرد، وخداوند داناي حکيم است (52)  {تا آنچه را که شيطان القاء کرده براي کساني که در دلشان مرضي هست و نيز براي سنگدلان فتنه اي قرار دهد و البته ظالمان در گمراهيي دور ميباشند.(53) و کساني که به آنان علم داده شده بدانند که آن حق و از جانب پرودگارتوست. و به آن ايمان آورند و قلوبشان براي آن نرم شود و البته خداوند هدايت کننده مومنان بسوي راهي راست است.(54) و کافران هميشه درباره آن در شک خواهند بود تا اينکه قيامت يا عذاب روزي بي حاصل بر آنان در آيد.(55) فرمانروائي در آن روز از آن خداوند است که ميان آنها حکم ميکند. آنگاه كساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کردند در بهشتهائي پر نعمت خواهند بود.(56) و كساني که کفر ورزيده و آياتمان را تکذيب نمودند عذابي خوار كننده خواهند داشت }(57)

 

 

 

حج5    آیات58تا78

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿58﴾ لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿59﴾ ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿60﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿61﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿62﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿63﴾ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿64﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿65﴾ وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ ﴿66﴾ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ ﴿67﴾ وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿68﴾ اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿69﴾ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿70﴾ وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ﴿71﴾ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿72﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿73﴾ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿74﴾ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿75﴾ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الامُوُر﴿76﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوااركعَوُوَاسجُدُواوَاعبُدُوارَبَكُم وَافعَلوُاالخَيرَ لَعَلَكُم تُفلِحُونَ ﴿77﴾ وَجاهِدُوا فيِ اللهِ حَقَ جِهادِهِ هُوَ اجتَبيكُم وَ ما جَعَلَ عَلَيكُم في الدينِ مِن حَرج ٍ مِلَهَ اَبيكُم اِبراهيمَ هُوَ سَميكُمُ المُسلِمينَ مِن قَبلُ وَ في هذا لِيَكونَ الرَسُولُ شَهيداً عَلَيكُم وَ تَكُوُنُوا شُهداءَ عَلَي الناسِ فَاَقيمُوا الصَلوه وَ اتوُاالزَكوه وَ اعتَصِمُواباللهِ هُوَ مَوليكُم فَنِعمَ المَولي وَ نِعمَ النَصيرُ﴿78﴾

 

و كساني كه در راه خدا مهاجرت کرده و کشته شدند يا مردند البته خداوند به آنها روزيي نيکو خواهد داد و خداوند بهترين روزي دهنده است (58) تا آنها را داخل جايگاهي کند که به آن راضي باشند و خداوند داناي فرزانه است (59) چنين است . و اگر کسي به اندازه آنچه آزار ديده پيگيري کند ، سپس به او تعدي شود ، خداوند ياريش خواهد کرد که خداوند بخشنده آمرزگار است (60) اين به آن سبب است که خداوند شب را در روز و روز را در شب فرو ميبرد و شنواي بيناست (61) اين بدان علت است که خداوند حق است و آنچه غير از او مي خوانند باطل است و او والا مرتبه بزرگ است (62) آيا نمي بيني از آسمان آبي ميفرستد و زمين سرسبز مي شود؟ خداوند نازك بين آگاه است (63) آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست و همو بي نياز ستوده است (64) آيا نمي بيني خداوند آنچه را در زمين است برايتان رام كرد و نيز کشتي که در دريا به امر او راه مي رود؟ و مانع ميشود آسمان ، مگر به اجازه اش ، بر زمين بيفتد؟ البته خداوند نسبت به مردم دلسوز مهربان است (65) وهموست که شما را زنده کرد سپس  شما را می ميراند و سپس زنده تان مي کند . انسان البته ناسپاس است (66) براي هر مردمي راه و روشي قرار داديم که مطابق آن عمل مي كنند پس، ای پیامبر!  نبايد در آن امر با تو جدال کنند و تو مردم را بسوي پروردگارت دعوت کن زيرا که بر هدايتي مستقيم هستي (67) و اگر با تو جدال کردند بگو خدا به اعمال شما داناتر است (68)  خداوند در روز قيامت بين شما درباره چيزهائي که در آنها اختلاف داريد حکم مي کند (69)  آيا نمي داني که خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مي داند؟ البته آن در کتابي هست . البته اين براي خدا آسان است (70) و بجز خداوند چيزي را عبادت مي کنند که دليلي برايشان نفرستاده و علمي هم راجع به آن ندارند و ظالمان ياوري نخواهند داشت (71) و هنگامي که آيات روشنگر ما بر آنها خوانده مي شود در چهره هاي کافران ناخوشايندي مي بيني، نزديك است به کساني که آياتمان را بر آنها مي خوانند دست تعدي بگشايند . بگو آيا به بدتر از اين خبرتان بدهم؟ همان آتشي که خداوند وعده اش را به کافران داده و بازگشتگاه بدي است (72) اي مردم مثلي برايتان زده مي شود گوش فرا داريد! آنهائي را که بجز خداوند به دعا مي خوانيد يک مگس هم نمي آفرينند ولو اينکه همه با هم در اين کار مجتمع شوند . و اگر هم مگس چيزي از آنها بربايد نمي توانند از آن پس بگيرند . طالب و مطلوب هردوشان ضعيفند (73) قدر خداوند را آنطور که بايد ندانستند . خداوند البته قوي پيروزمند است (74) خداوند از ميان ملائکه فرستادگاني انتخاب مي کند و از ميان مردم نيز همچنين . خداوند شنواي بيناست (75) آنچه را که در جلوي روي آنهاست و آنچه را که پشت سر شان است ميداند و همه امور بسوي او باز ميگردد (76) اي مسلمانان رکوع و سجده نموده و پروردگارتان را عبادت نمائيد و کار هاي خير انجام دهيد شايد رستگار شويد (77) و در راه خدا آنطور که حق آن است جهاد كنيد . همو شما را برگزيده و درباره دين هيچ دشواريي براي شما قرار نداده . دين پدرتان ابراهيم که همو شما را قبلا مسلم ناميده و در اين خصوص رسول بايد برشما گواه باشد و شما هم بايد بر مردم گواه باشيد . پس نماز بپاداريد و زکات دهيد و به خداوند بستگي محکم داشته باشيد که همو سرپرست شماست و چه سرپرست خوبي و چه ياور نيكوئي است (78)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده و لو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب : مهاجرت، و پيگيري به حق، سبب رشد و تعالي شما مسلمانان است به آن اهميت دهيد و احکامي که برايتان پسنديده شده سخت نيست. اما سبب رشد و تعالي تان است. به آن اهميت دهيد و الگوي سايرين باشيد.

کافران عقيده شان باطل و رفتارشان غلط و عاقبتشان خسران است راهتان را از آنها جدا کنيد و به اين همه لطف و نعمت پروردگار تان توجه نموده و احکامش را که سبب رشد و تعالي تان است عمل کنيد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای مردم ! قیامت رادرپیش دارید لذا ازخداوند پروا کنید و به نکوهش بحث و جدلِ بدون علم و پیروی القائات شیطانی می پردازد و اینکه خداوند همانطورکه شما را ازاجزائی ســــاده آفرید میتواند دو باره این کار رابکند و درباره خداوند مجادله بیجانکنید و درباره عبادتش به انحراف متمایل نگردید .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای کفار ! مگرشما فکرنمیکردید این پیامبر-ص-هرگز موفـق نمیشود؟ (اینک که او ازدسترستان خارج شده) در فکر و کارهایتان تجدید نظر کنید و اینکه البته درآخرت بین کافرو مومن فرق زیادی هست ، اما ازمیان کافران آنهائی که «مفسدفعال» باشند وضعشان خیلی سخت ترخواهد بود .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای مردم ! حج و احکام امور مرتبط با آن سبب تعالی انسانی شما است .

در پاراگراف 4 می فرماید : عمل به احکام جهاد و دفاع و امربه معروف ونهی از منکر سبب تعالی است و ای پیامبر ! رسالتت را با همان روش پیشین خویش پی گیر . خداوند مواظبت است و حفظت میکند .

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر! خداوند می­تواند همه را یکجا به ایمان هدایت کند اما تو بهتر است با همان روش مألوف کارت را پیگیری کنی و مانند سابق اعتقادات ورفتارهای کافرانه را برایشان تحلیل کن و هشدارشان ده و برای پیروانت این نکته را واضح کن که عمل بـــه تکالیف دینی گرچه ممکن است به نظرشان دشوار آید اما خواهند دید که واقعا دشوارنیست  اما خیلی به نفع شان است وسبب رشد و تعالی انسانی شان خواهد شـد و ای مسلمانانی که هنوز مهاجرت نکرده اید جدی تر باشید .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

 از آیه 58 فهمیده میشود فعالان کفر در مکه از مهاجرت مسلمانان با خشونت جلو گیری میکردند ، و در این فرایند کسانی هم کشته میشدند .

 

4 – کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 69 فرع بر آیه 68 است و این واضح است.

آیه 70 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشد پرانتزی است. دلیلش هم اینکه اگر انتهای آیه 68 را به ابتدای آیه 71 وصل کنیم می­بینیم روال سخن صاف و یکدست و بی­دست­انداز است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَالَّذِينَ هَاجَرُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿58﴾ لَيُدْخِلَنَّهُم مُّدْخَلًا يَرْضَوْنَهُ وَإِنَّ اللَّهَ لَعَلِيمٌ حَلِيمٌ ﴿59﴾ ذَلِكَ وَمَنْ عَاقَبَ بِمِثْلِ مَا عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ ﴿60﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهَارِ وَيُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿61﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ ﴿62﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده ولو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مسلمانان! مهاجرت، و پيگيريِ به حق، سبب رشد و تعالي شما مسلمانان است به آن اهميت دهيد.

2

 أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ ﴿63﴾ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿64﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَيُمْسِكُ السَّمَاء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلَّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿65﴾ وَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنسَانَ لَكَفُورٌ ﴿66﴾ لِكُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنَا مَنسَكًا هُمْ نَاسِكُوهُ فَلَا يُنَازِعُنَّكَ فِي الْأَمْرِ وَادْعُ إِلَى رَبِّكَ إِنَّكَ لَعَلَى هُدًى مُّسْتَقِيمٍ ﴿67﴾ وَإِن جَادَلُوكَ فَقُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿68﴾ اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿69﴾ أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاء وَالْأَرْضِ إِنَّ ذَلِكَ فِي كِتَابٍ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ ﴿70﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده ولو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای پیامبر! این خداوندتان است که برای هر قومی متناسب با اوضاعشان احکام قرار داده،پس نباید با تو مخالفت کنند.

3

 وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَيْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِن نَّصِيرٍ ﴿71﴾ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ تَعْرِفُ فِي وُجُوهِ الَّذِينَ كَفَرُوا الْمُنكَرَ يَكَادُونَ يَسْطُونَ بِالَّذِينَ يَتْلُونَ عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا قُلْ أَفَأُنَبِّئُكُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِكُمُ النَّارُ وَعَدَهَا اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿72﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ ضُرِبَ مَثَلٌ فَاسْتَمِعُوا لَهُ إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ ﴿73﴾ مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ ﴿74﴾ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلَائِكَةِ رُسُلًا وَمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ ﴿75﴾ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الامُوُر﴿76﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده ولو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مردم! خدایانی که مشرکان برمیگیرند بی نفع و ضررند و علت روکردن به آنان ندانستن قدر خداوند است.

4

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ امَنُوا اركعَوُ وَاسجُدُوا وَاعبُدُوا رَبَكُم وَافعَلوُا الخَيرَ لَعَلَكُم تُفلِحُونَ ﴿77﴾ وَجاهِدُوا فيِ اللهِ حَقَ جِهادِهِ هُوَ اجتَبيكُم وَ ما جَعَلَ عَلَيكُم في الدينِ مِن حَرج ٍ مِلَهَ اَبيكُم اِبراهيمَ هُوَ سَميكُمُ المُسلِمينَ مِن قَبلُ وَ في هذا لِيَكونَ الرَسُولُ شَهيداً عَلَيكُم وَ تَكُوُنُوا شُهداءَ عَلَي الناسِ فَاَقيمُوا الصَلوه وَ اتوُاالزَكوه وَ اعتَصِمُواباللهِ هُوَ مَوليكُم فَنِعمَ المَولي وَ نِعمَ النَصيرُ﴿78﴾

درس: اي مسلمانان! به تکاليف عبادي که از سوي خدايتان مقرر شده ولو اينکه سخت به نظر آيد رو کنيد و راه خود را کاملاً از کافران جدا نمائيد.

درب: ای مسلمانان! به این تکالیفِ آسان عمل کنید تا خداوند را سرپرست و کمک کننده خویش بر گرفته باشید.

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

بطور قطع عرب 1400 سال قبل چیزی از کرویت زمین و گردش آن بدور خورشید نمیدانست و لذا مکانیزم فرو نمودن شب در روز و فرو نمودن روز درشب (آیه 61) نمیدانست و این چیزی است که چندصد سال طول کشید تا مردم این مکانیزم را فهمیدند.

همچنین است بی اطلاعیِ مخاطبان اولیه از مکانیزم تشکیل و بارش باران که در آیه 63 ذکر شده،

و نیز نگهداری آسمان که بر زمین نیفتد که 1000 سال بعد در چارچوب قوانین جاذبه عمومی بیان شد،

در آیه 64 به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره شده، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه، بلکه حتی مخاظبانِ تا چند قرن بعد نیز، بوده است.

همچنین است نیمه اول آیه 65،

نیز آیه 70،

نیز آیه 74،

همچنین آیه های 75 و 76،

آیه 69 از آنجا که «قیامتی» است، کلّا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه 72،

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - مهاجرت، و پيگيري به حق، سبب رشد و تعالي شما مسلمانان است به آن اهميت دهيد و احکامي که برايتان پسنديده شده سخت نيست. اما سبب رشد و تعالي تان است. به آن اهميت دهيد و الگوي سايرين باشيد.

2 - کافران عقيده شان باطل و رفتارشان غلط و عاقبتشان خسران است راهتان را از آنها جدا کنيد و به اين همه لطف و نعمت پروردگار تان توجه نموده و احکامش را که سبب رشد و تعالي تان است عمل کنيد.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 61 تا 66 و 70 و 71 و 74 و 76 ، بقیه «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

«درباره دین هیچ دشواری برای شما قرار نداده» یعنی چه؟

در رابطه با آیه 78 آیا نماز و وضو و غسل و روزه و حج و جهاد و مهاجرت و امر بمعروف و نهی از منکر، و غیره و غیره کارهای دشواری است؟

حقیقت این است که اینها دشوار نیست زیرا چه بسیار مردمی هستند که برای زندگی معمولی­شان به دفاع و جنگ و مسافرت و مهاجرت و غیره و غیره می­پردازند که تازه انگیزه آن نیز کسب زندگی بهتر برای این چند سال محدود زندگی این جهان است. لذا انجام همان اعمال برای امتثال امر خدا و کسب بهشت جاودان کاملاً و کاملاً موجه است بعلاوه اینکه دشوار هم نیست.

دین چنانکه قبلاً هم در جای خویش عرض شده «زندگی طبیعی» است. و زندگی طبیعی دفاع و جنگ و رژیم غذائی و زحمت هم دارد.

اما اگر خودمان در اثر کج فهمی دین را برای خویش مشکل کرده باشیم چه؟

 البته به همین سئوال اکتفا می­کنیم و جلوتر نمی­رویم اما آنچه بدیهی است این است که چه بسیار چیزهائی هست که بنام دین تبلیغ می­شود اما نسبتی با حقیقت دین ندارد، و موضوع آیه فوق، چه بسا ناظر به این امورِ اصطلاحاً «من درآری» است که «بنام دین» مشهور است اما با «حقیقت دین» نسبتی ندارد ، و همان هم هست که مایه زحمت است و اگر بخواهیم شواهدی ارائه کنیم زیاد است اما چون خواننده فهیم است به آن نمی­پردازیم.

«شما بر مردم گواه باشید» یعنی چه؟

در رابطه با موضوع فوق در آیه 78، باید عرض شود که مفهوم رسول(ص) بر ما گواه است را قبلاً در سوره­های پیشین دیده­ایم و خلاصه مطلب این است که در صحرای قیامت پیامبر(ص) شاکی و گله­مند است که ای خداوند این قوم (یعنی مسلمانان) قرآن را مهجور (مراجعه نشده، عمل نشده) قرار دادند.

یعنی اینکه پیامبر(ص) ناظر وارزیاب اعمال ورفتار ما است .

اما اینکه ما مسلمانان گواه بر سایر مردم باشیم به چه معنی است؟

اگر اندکی توجه و دقت کنیم خواهیم فهمید که ما مسلمانان علیرغم اینهمه کمی و کاستی که در جهت فهم قرآن و عمل به آن داریم، باز هم نسبت به سایر ملل (مثلاً مسیحیان که عیسی(ع) را پسر خدا می­دانند و یهودیان که توراتشان تحریف شده  و مطالب بسیار سبک و غیر قابل قبولی دارد ورفتارشان هم بی نهایت از روح تعالیم انبیاء دوراست) از لحاظ داشتن قرآن در بین خویش و نیز اعتقادات صحیح و نیز اعمال عبادی منسجم، (حتی با همین کاستی­های موجود) از آنها خیلی بالاتر هستیم، و نسبت­ ما به آنها مانند نسبت پیامبر(ص) است به  ما .

حق جهاد را به جا آورید یعنی چه؟

باز هم در رابه با همان آیه 78 که فرموده حق جهاد را بجا آورید یعنی به این مراتب پائین جهاد قانع نباشید.

چنانکه می­دانیم جنگ مراتبی دارد.

مثلاً کمک مالی برای جهاد، خدمات پشت جبهه، کمک به مجروحان، کمک­های فنی، و سخت­ترین قسمت آن حضور در خود میدان جنگ و فرار نکردن در هنگام سختی و گذاشتن تمام توش و توان هنگام درگیری است.

 لذا احتمالاً عبارت «حق آن»، اشاره به این قسمت دارد.

جمع بندی و تفسیر

و كساني كه در راه خدا مهاجرت کرده و کشته شدند يا مردند البته خداوند به آنها روزيي نيکو خواهد داد و خداوند بهترين روزي دهنده است (58) تا آنها را داخل جايگاهي کند که به آن راضي باشند و خداوند داناي فرزانه است (59) چنين است . و اگر کسي به اندازه آنچه آزار ديده پيگيري کند ، سپس به او تعدي شود ، خداوند ياريش خواهد کرد که خداوند بخشنده آمرزگار است (60) اين به آن سبب است که خداوند شب را در روز و روز را در شب فرو ميبرد و شنواي بيناست (61) اين بدان علت است که خداوند حق است و آنچه غير از او مي خوانند باطل است و او والا مرتبه بزرگ است (62) آيا نمي بيني از آسمان آبي ميفرستد و زمين سرسبز مي شود؟ خداوند نازك بين آگاه است (63) آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست و همو بي نياز ستوده است (64) آيا نمي بيني خداوند آنچه را در زمين است برايتان رام كرد و نيز کشتي که در دريا به امر او راه مي رود؟ و مانع ميشود آسمان ، مگر به اجازه اش ، بر زمين بيفتد؟ البته خداوند نسبت به مردم دلسوز مهربان است (65) وهموست که شما را زنده کرد سپس  شما را می ميراند و سپس زنده تان مي کند . انسان البته ناسپاس است (66) براي هر مردمي راه و روشي قرار داديم که مطابق آن عمل مي كنند پس نبايد در آن امر با تو جدال کنند و تو مردم را بسوي پروردگارت دعوت کن زيرا که بر هدايتي مستقيم هستي (67) و اگر با تو جدال کردند بگو خدا به اعمال شما داناتر است (68)  خداوند در روز قيامت بين شما درباره چيزهائي که در آنها اختلاف داريد حکم مي کند (69)  آيا نمي داني که خداوند آنچه را در آسمان و زمين است مي داند؟ البته آن در کتابي هست . البته اين براي خدا آسان است (70) و بجز خداوند چيزي را عبادت مي کنند که دليلي برايشان نفرستاده و علمي هم راجع به آن ندارند و ظالمان ياوري نخواهند داشت (71) و هنگامي که آيات روشنگر ما بر آنها خوانده مي شود در چهره هاي کافران ناخوشايندي مي بيني، نزديك است به کساني که آياتمان را بر آنها مي خوانند دست (تعدي) بگشايند . بگو آيا به بدتر از اين خبرتان بدهم؟ همان آتشي که خداوند وعده اش را به کافران داده و بازگشتگاه بدي است (72) اي مردم مثلي برايتان زده مي شود گوش فرا داريد . آنهائي را که بجز خداوند (به دعا) مي خوانيد يک مگس هم نمي آفرينند ولو اينکه همه با هم در اين کار مجتمع شوند . و اگر هم مگس چيزي از آنها بربايد نمي توانند ازآن پس بگيرند . طالب و مطلوب هردوشان ضعيفند (73) قدر خداوند را آنطور که بايد نداشتند . خداوند البته قوي پيروزمند است (74) خداوند از ميان ملائکه فرستادگاني انتخاب مي کند و از ميان مردم نيز همچنين . خداوند شنواي بيناست (75) آنچه را که در جلوي روي آنهاست و آنچه را که پشت سر شان است ميداند و همه امور بسوي او باز ميگردد (76) اي مسلمانان رکوع و سجده نموده و پروردگارتان را عبادت نمائيد و کار هاي خير انجام دهيد شايد رستگار شويد (77) و در (راه) خدا آنطور که حق آنست جهاد كنيد . همو شما را برگزيده و درباره دين هيچ دشواريي براي شما قرار نداده . دين پدرتان ابراهيم که همو شما را قبلا مسلم ناميده و در اين خصوص رسول بايد برشما گواه باشد و شما هم بايد بر مردم گواه باشيد . پس نماز بپاداريد و زکات دهيد و به خداوند بستگي محکم داشته باشيد که همو سرپرست شماست و چه سرپرست خوبي و چه ياور نيكوئي است (78)

 

 

سوره بقره

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

الم ﴿1﴾ ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ﴿2﴾ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿3﴾ والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿4﴾ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿5﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿6﴾ خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ ﴿7﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿8﴾ يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿9﴾ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿10﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿11﴾ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ ﴿12﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ ﴿13﴾ وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ ﴿14﴾ اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿15﴾ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿16﴾ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ ﴿17﴾ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿18﴾ أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ ﴿19﴾ يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿20﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الم (1) اين کتاب که شکي در آن نيست هدايتي براي پرواداران است (2) همانها که به غيب ايمان دارند و نماز بپا ميدارند و از آنچه روزيشان کرده ايم انفاق مي کنند (3) و همانها که به آنچه برتو نازل شده و نيز به آنچه قبل از تو نازل شده ايمان مي آورند و به آخرت نيز يقين دارند (4) آنها بر هدايتي از جانب پروردگارشان استوار هستند و رستگارند (5) البته آنانکه کافرند برايشان فرقي نمي کند که هشدارشان بدهي يا ندهي. ايمان نمي آورند (6) خداوند بر دلهاشان و گوششان مهر زده و برچشمهاشان پرده اي هست و عذابي عظيم خواهند داشت (7) و از مردم کساني هستند که مي گويند به خدا و آخرت ايمان آورده ايم ولي مومن نيستند (8) با خدا و مومنان نيرنگ مي کنند در حاليكه جز با خودشان نيرنگ نمي کنند و متوجه نيستند (9) در دلهايشان مرضي هست ، و خداوند هم بواسطه آن دروغي که ميگويند مرضي به آن افزوده ، و عذابي دردناک خواهند داشت (10) و اگر به آنها گفته شود در زمين فساد نکنيد ميگويند جز اين نيست که ما اصلاحگريم (11) ای مسلمانان! بدانيد که آنها مفسدند وليکن متوجه نيستند (12) و اگر به آنها گفته شود مانند مردم ايمان بياوريد ، خواهند گفت: آيا مانند این کم خردان ايمان بياوريم؟ بدانيد که آنها خودشان کم خردند وليکن نميدانند (13) و هنگاميکه مسلمانان را ملاقات مي کنند ميگويند ايمان داريم. و هنگامي که با شياطين خويش تنها ميشوند ميگويند با شمائيم و جز اين نيست که مسلمانان را مسخره ميکنيم (14) ابته این خداوند است كه مسخره شان نموده و در طغيانشان کمکشان ميكند و آنها کوردلند (15) گمراهي را بجاي هدايت خريدند اما تجارتشان سودي نمي کند و هدايت يافته نيستند (16) مثال آنان مانند کسي است که آتشي روشن کرده ، و بمحض اينکه دور و برش روشن شد خداوند نورشان را مي بَرد و آنها را در تاريکيهائي واميگذارد كه چيزي نمي بينند (17) کرو لال و کورند و باز نميگردند (18) يا اينکه وضع آنان مانند باراني سخت است که از آسمان بيايد و تاريکيها و رعد و برق داشته باشد که انگشتهايشان را در گوشهايشان مي کنند و تا حد مرگ از صاعقه ها ميترسند ، و خداوند برکافران احاطه دارد (19) نزديک است برق روشنائي چشمشان را ببرد ، هر وقت که محیط برايشان روشن شود در آن راه ميروند و هنگاميکه تاريک شود مي ايستند . و اگر خداوند ميخواست شنوائي و بينائي آنها را ميبرد،  که خداوند بر هر چيزي تواناست (20)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

تاکنون ، در مجلدات قبلی این تفسیر ، در ابتدای پاراگراف اول هر سوره ، ذیل تیتر فوق ، لااقل دو جدول از جدول های طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یا همان «درس» سوره) را می آوردیم ، اینک که خواننده محترم به اندازه کافی آنها را دیده ، و دانسته که طرز استخراج چگونه است ، به علت علاقه به رعایت اختصار ، دیگر جدول های مذکور را که دائما طولانی تر میشود ، ذکر نمیکنیم ، و اگر کسی بخواهد، میتواند همه آنها را در کتاب «راهنمای تحلیلی» ما (در سایت که در اول و آخر این کتاب معرفی کرده ایم) ببینند .

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : معرفي جامعه اي که قلمرو ماموريت پيامبراست (مجموعه اي از مومن و کافر و منافق)

2 - سوالات

1 – چرا در آیه 2 بجای «ذلک» (مثلا) نفرموده «تلک»؟

2 – در همان آیه ، «لاریب فیه» چه موقعیت تفسیری دارد؟

3 – آیه های 3 و 4 نسبت به آیه 2 چه وضعی دارند؟

4 – در آیه 6 «کفروا» یعنی چه؟ (ایمان نیاورده ها؟ فعالان کفر؟)

5 – چرا خداوند مهر زدن بر چشم و گوش و دل آنها را به خویش نسبت داده؟

6 – چرا خداوند در آیه 10 ازدیاد مرض آنها را به خویش نسبت داده؟

7 – منظور از «شیاطینهم» (آیه 14) چیست ؟

8– در آیه 15 چرا خداوند «یمد هم فی طغیانهم» را به خویش نسبت داده؟

9– در آیه 20 نوعی «مهلت دادن» دیده میشود . چه سابقه ای از این موضوع در سوره های (به ترتیب نزول) قبلی به یادتان می آید؟

10 – چرا در آیه 19 منافقان را کافر نامیده؟

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

مطلبِ تحتِ تیتر فوق را به علت طولانی بودن در بخش «شرح مختصر» قرار داده ایم.

4 - پیشگوئی های تحقق یافته

در این پاراگراف به خوبی پیشگوئی فرموده که ای پیامبر! خطر منافقان بسیار بیش از خطر منافقان است ، و این چیزی است که خیلی زود تحقق آن آشکار شد.

5 - کلید های تفسیری

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

الم ﴿1﴾

2

ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ ﴿2﴾ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿3﴾ والَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِكَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ﴿4﴾ أُوْلَئِكَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿5﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: معرفي جامعه اي که قلمرو ماموريت پيامبراست (معرفی مومنان )

3

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿6﴾ خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ ﴿7﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: معرفي جامعه اي که قلمرو ماموريت پيامبراست (معرفی کافران )

4

 وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ ﴿8﴾ يُخَادِعُونَ اللّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿9﴾ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ ﴿10﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ﴿11﴾ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ ﴿12﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ كَمَا آمَنَ النَّاسُ قَالُواْ أَنُؤْمِنُ كَمَا آمَنَ السُّفَهَاء أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهَاء وَلَكِن لاَّ يَعْلَمُونَ ﴿13﴾ وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالُواْ إِنَّا مَعَكْمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُونَ ﴿14﴾ اللّهُ يَسْتَهْزِىءُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ ﴿15﴾ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿16﴾ مَثَلُهُمْ كَمَثَلِ الَّذِي اسْتَوْقَدَ نَاراً فَلَمَّا أَضَاءتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَكَهُمْ فِي ظُلُمَاتٍ لاَّ يُبْصِرُونَ ﴿17﴾ صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿18﴾ أَوْ كَصَيِّبٍ مِّنَ السَّمَاء فِيهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ يَجْعَلُونَ أَصْابِعَهُمْ فِي آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ واللّهُ مُحِيطٌ بِالْكافِرِينَ ﴿19﴾ يَكَادُ الْبَرْقُ يَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ كُلَّمَا أَضَاء لَهُم مَّشَوْاْ فِيهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَيْهِمْ قَامُواْ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ إِنَّ اللَّه عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿20﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: معرفي جامعه اي که قلمرو ماموريت پيامبراست (معرفی منافقان )

6 - آیات برجسته این پاراگراف

کل آیات این پاراگراف (از 1 تا 20) «برجسته» است و برجستگی می­تواند دو ملاک داشته باشد که یکی از آنها مربوط به معانی بلند آیات مربوطه ، و دیگری مربوط به اِقبال مردم و نخبگان جامعه به آن آیات باشد ، و این آیات واجد هر دو ملاک می­باشند.

 زیرا در باره عالی بودن معانی، بقدر کافی دیده اید و از لحاظ اِقبال نخبگان هم واجد هست، بطوریکه موضوع کار هنرمندان خوشنویس بوده و در قاب­های زیبای تابلوهای خوشنویسی جای گرفته و در سر درب­ها و بالای محراب­های بسیاری از مساجد و نیز دور گنبدها و جاهای اصلی دیگر را مزین نموده و به صورت کاشی­ و معرق­کاری و طرق دیگر جلوه­ میکند.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 1 از حروف مقطعه است، و چنانکه قبلا عرض شد، چون تاکنون به نحو مقنعی رمزگشائی نشده، بالاتر از ذهنیات ما نیز میباشد، چه رسد به مخاطبان اولیه.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

معرفي جامعه اي که قلمرو ماموريت پيامبراست (مجموعه اي از مومن و کافر و منافق)

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 1 تا 7 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 2: فهمیده می­شود قرآن هدایت هست اما می­تواند اهل تقوا را هدایت کند یعنی سبب تقویت تقوای آنها بگردد.

اهل تقوا همان کسانی هستند که به پیام­های الهی که از طریق رسولش می­رسد پاسخ مثبت می­دهند و خود را با آن هماهنگ می­کنند.

طبعاً این نوع اشخاص با تکمیل و تعالی پیام­ها نیز تکامل و تعالی بیشتر می­یابند. یعنی اینکه از لحاظ هدایت، قرآن شرط لازم هست اما شرط کافی نیست.

این نکته در قرآن بعبارات گوناگون تکرار شده مثلاً این آیه مشهور که می­فرماید «و ننزل من القران ما هو فیه شفاء و رحمت للمؤمنین و لا یزید الظالمین الا خسارا» (و از قرآن چیزی نازل می­کنیم که در آن برای مؤمنان شفاء و رحمت است ولی به ظالمان جز خسارت چیزی نمی­افزاید)

آیه 7: چنانکه بارها عرض کرده­ایم معنی آیه این است که رفتار آنها، چنان خصوصیاتی در آنها ایجاد کرده که گوئی بر قلبهایشان و گوششان مهر زده و بر چشمهاشان پرده­ای هست (که در مقابل حقایق وحی تأثیرپذیری ندارند)

آیه 9: یعنی اینکه به خیال خودشان دارند به خداوند و مؤمنان نیرنگ می­زنند اما واقعیت این است که با در نظر گرفتن آخرت، و نتایجی که در اثر عمل خویش به آن دچار می­شوند، در حقیقت بدون اینکه متوجه باشند، دارند به خودشان نیرنگ می­زنند.

آیه 10: به این معنی است که آنها مانند اهل تقوا (که قبلاً معرفی شده­اند) اشخاص سالم و معمولی نیستند و ایراد شخصیتی دارند و «مرض»ی که در اینجا مطرح است همان است که عرض کردیم.

آیه 17: مثال مطرح شده به این معنی است که خداوند مسیر کلی حرکت تاریخ بشریت را پیش می­برد و آنها در هر برهه­ای که هستند، یک جریان غیرطبیعی و مصنوعی ایجاد می­کنند اما این جریان چون با جریان خدائی هماهنگ نیست نمی­توانند در «بلند مدت» به اهداف خویش برسند و جریانِ مسیرِ کلیِ تاریخِ بشریت را مطابق خواسته خویش کنند.

آیه 19: مثال مطرح شده به این معنی است که آنها (برعکس مؤمنان) از خودشان نوری ندارند که بواسطه آن راه را بشناسند و در آن حرکت کنند و چون جریانِ کلیِ تاریخِ بشریت طوریست که مخالف خواسته­هایشان است، آنها با زحمت کارهائی می­کنند، و حرکاتی انجام می­دهند،  اما موفقیتشان کوتاه مدت است. اما همین موفقت آنها نیز معلول امکان و مهلتی است که خداوند به آنها می­دهد.

حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

زمان نزول این سوره نیز، مانند سوره علق یک نقطه عطف است.

پنج آیه اول سوره علق شروع بعثت است و این پاراگراف اولین بیانیه رسمی پس از شروعِ هجرت است.

در سوره علق نیز ، «جامعه مورد مأموریت» پیامبر را برایش تشریح می­کند و در اینجا نیز .

در اینجا جامعه­ای مطرح است که در آن سه گروه مشخص مطرح هستند :

مؤمنان واقعی، کافران مخالفِ فعال، و منافقان.

امروز اگر بخواهیم مؤمنان واقعی آن روز را با اسم و مشخصات معرفی کنیم می­توانیم. و همچنین اگر بخواهیم کافران مخالفِ فعال را نیز با دقت بشناسانیم می­توانیم. اما چنان وضعی ایجاد شده که امروز علیرغم اینکه منافقان را می­شناسیم نمی­توانیم آنها را معرفی کنیم.

نفاق یک جریانِ قوی و بلکه قوی­ترین جریان در تاریخ اسلام است که اساساً مسیر حکومتی اسلام را تنها حدود 40 سال پس از وفات پیامبر چنان برگرداند که دیگر چیزی از روح اسلام در آن نمانده بود و حکومت­هایِ باصطلاح اسلامی، به حکومت چنگیز و آتیلا بسیار شبیه­تر بودند تا آنچه قرآن و سنت توصیه می­کرد.

این چه جریان قویی بود که در ظرف مدت فقط 40 سال توانست چنین ارتجاع عظیمی ایجاد کند و چه قدرتی بود که کاری کرد که هنوز پس از پانزده قرن نیز کمتر کسی جرأت دارد آنان را با اسم و مشخصات معرفی کند.

در هر حال، در این پاراگراف، «جامعه موردِ ادامۀ مأموریت» رسول اکرم (ص) معرفی می­شود که در آن سه گروه هستند:

1- مؤمنان واقعی، که در آیات 2 تا 4 معرفی شده­اند (سه آیه)

2- کفارِ لجوج مخالفِ فعال، که در آیه 6 معرفی شده­اند (یک آیه)

3- و بالاخره منافقان (سیزده آیه) بعلت اهمیتی که این «مخالفانِ پنهانِ داخلی» داشته­اند  خداوند در چنین حجمی به معرفی آنها پرداخته و سیزده برابر کفار برای توصیف و تشریح آنها فضای کلامی اختصاص داده است .

بعلت اهمیت شناخت آنها بهتر است در ذیل بطور دقیق به جزئیات مشخصات آنها بپردازیم:

الف) از لحاظ شخصیتی: دچار آسیب شخصیتی شدید هستند. مثلاً:

1- متوجه حقایق نیستند (آیه­های 9 و 12)،

2- در قلبهاشان مرضی هست (آیه 10)، 3

- استعداد افزایش مرض مذکور را دارند (آیه­های 10 و 15)،

4- مفسد می­باشند (آیه 12)،

5- کوردلند (آیه 15)،

6- کر و لال و کورند و باز نمی­گردند (آیه 18).

7- مردم را کم خرد می­دانند (آیه 14)،

8- گمراهی را به هدایت ترجیح می­دهند (آیه 16).

ب) از لحاظ رفتاری:

1- دروغ می­گویند (آیه 10)،

2- اظهار ایمان می­کنند ولی مؤمن نیستند (آیه 8)،

3- مردم را مسخره می­کنند (آیه 14)،

4- با مردم نیرنگ می­کنند (آیه 9)،

5- هنگام ملاقات مسلمانان می­گویند ایمان داریم اما در خلوت انکار می­کنند (آیه 14)،

6- با گمراه­کنندگان، دوستی و ارتباط نزدیک دارند (آیه 14)،

7-فرصت­طلب هستند و اگر شرایط بیرونی را مساعد دیدند در جهت افکار خویش حرکتی می­کنند اما اگر مساعد نبود متوقف می­شوند (آیه 17)،

8- اگر به آنها گفته شود فساد نکنید می­گویند اصلا حگریم (آیه 11)

اینها عمده مشخصات درونی و بیرونی منافقان است که در اینجا مطرح شده و چنانکه در سوره عنکبوت که برای اولین بار سخن از این نوع افراد در آن ذکر شد عرض کردیم، آن سوره هنگامی نازل گردیده بود که نهضت اسلام آنقدر قوی شده بود که عده­ای حسابگر و اپورتونیست و نان را به نرخ روز خور ، وقتی دیدند این جریان در آینده نزدیک بسیار مهم و پررنگ و تأثیرگذار خواهد بود، بدون اینکه اهمیتی به حقانیت پیام آن و بطلان عقاید جبهه مخالف آن بدهند و فقط برای استفاده از مزایای «فردای بهتر»، خود را در صفوف مسلمانان جا زده و اظهار ایمان کردند. بعدها هم – به شهادت تاریخ – هر جا صحنه­ای از فداکاری و جنگ و خطرپذیری بود، آنها غایب بودند و در هیچ جنگی، کشته­ای از آنها ثبت نیست اما هنگام سهم و غنیمت و ریاست و مزایا همه جا آنها را می­بینیم که جلوتر از دیگران هستند، آنهم با سر و صدای زیاد و ادعاهای بزرگ.

اینها بزرگ­ترین بلا به جان اسلام  و عامل اصلی انحراف آن پس از پیامبر(ص) می­باشند و اینکه امروز در جهان اسلام فقط ظاهری از آداب و مناسک هست اما از روح و محتوای آن خبرقابلی نمی­بینیم به علت توطئه هائی است که آنها انجام دادند و مسیر عملی اسلام را از جهت صحیح به جهت باطل مطلوب خویش منحرف نمودند.

از این سوره به بعد، تا آخر نزول وحی همواره شاهد این هستیم که در قرآن انتقادات صریح و تند و قوی از آنها شده و صفات آنها برای مسلمانان باز گفته می­شود تا آنها را بشناسند و صفوف خود را از آنها جدا کنند.

اما هیهات از مردم، که از لحاظ عقلی آنقدر رشد یافته نبودند که این پیام­ها را بگیرند و مصادیق آن را جستجو کنند و کاری کنند که توطئه آنها خنثی شود.

و البته مشکل اصلی هم همین بود زیرا اگر مسلمانان معمولی کمی رشد یافته­تر بودند به راحتی می­توانستند دست منافقان را رو کنند و آنها را به حاشیه برانند و لذا درد بزرگتر پیامبر(ص) این بود که اکثر مؤمنان و پیروان او اشخاصی سطحی و ساده لوح، و رشد نایافته بودند.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

الم (1) اين کتاب {که شکي در آن نيست} هدايتي براي پرواداران است (2) {همانها که به غيب ايمان دارند و نماز بپا ميدارند و از آنچه روزيشان کرده ايم انفاق مي کنند (3) و همانها که به آنچه برتو نازل شده و نيز به آنچه قبل از تو نازل شده ايمان مي آورند و به آخرت نيز يقين دارند}(4) آنها بر هدايتي از جانب پروردگارشان (استوار) هستند و رستگارند (5) البته آنانکه کافرند برايشان فرقي نمي کند که هشدارشان بدهي يا ندهي. ايمان نمي آورند (6) خداوند بر دلهايشان و گوششان مهر زده و برچشمهاشان پرده اي هست و عذابي عظيم خواهند داشت (7) و از مردم کساني هستند که مي گويند به خدا و آخرت ايمان آورده ايم ولي مومن نيستند (8) {با خدا و مومنان نيرنگ مي کنند در حاليكه جز با خودشان نيرنگ نمي کنند و متوجه نيستند (9) در دلهايشان مرضي هست ، و خداوند هم بواسطه آن دروغي که ميگويند مرضي به آن افزوده ، و عذابي دردناک خواهند داشت (10) و اگر به آنها گفته شود در زمين فساد نکنيد ميگويند جز اين نيست که ما اصلاحگريم (11) بدانيد که آنها مفسدند وليکن متوجه نيستند (12) و اگر به آنها گفته شود مانند مردم ايمان بياوريد ، خواهند گفت: آيا مانند کم خردان ايمان بياوريم؟ بدانيد که آنها خودشان کم خردند وليکن نميدانند (13) و هنگاميکه مسلمانان را ملاقات مي کنند ميگويند ايمان داريم. و هنگامي که با شياطين خويش تنها ميشوند ميگويند با شمائيم و جز اين نيست که (مسلمانان را) مسخره ميکنيم (14) خداوند است كه مسخره شان نموده و در طغيانشان کمکشان ميكند و آنها کوردلند (15) گمراهي را بجاي هدايت خريدند اما تجارتشان سودي نمي کند و هدايت يافته نيستند}(16) مثال آنان مانند کسي است که آتشي روشن کرده ، و بمحض اينکه دور و برش روشن شد خداوند نورشان را مي برد و آنها را در تاريکيهائي واميگذارد كه چيزي نمي بينند (17) کرو لال و کورند و باز نميگردند (18) يا اينکه (وضع آنان) مانند باراني سخت است که از آسمان بيايد و تاريکيها و رعد و برق داشته باشد که انگشتهايشان را در گوشهايشان مي کنند و تا حد مرگ از صاعقه ها ميترسند ، و خداوند برکافران احاطه دارد (19) نزديک است برق روشنائي چشمشان را ببرد ، هر وقت که (محیط) برايشان روشن شود در آن راه ميروند و هنگاميکه تاريک شود مي ايستند . و اگر خداوند ميخواست شنوائي و بينائي آنها را ميبرد ، که خداوند بر هر چيزي تواناست (20)

 

 

بقره2     آیات21تا29

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿21﴾ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿22﴾ وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿23﴾ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿24﴾ وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿25﴾ إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ ﴿26﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿27﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿28﴾ هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿29﴾

 

اي مردم! پروردگارتان را عبادت کنيد. همان کسي که شما و پيشينيان تان را آفريد، شايد به تقوا بگرائيد (21) همان خدائی که زمين را برايتان فرشي نمود و آسمان را بنائي. و از آسمان آبي فرستاد و از آن ميوه هائي بر آورد که روزي تان باشد. پس براي خداوند همتا قرار ندهيد در حاليکه ميدانيد (22)  و اگر درباره آنچه بر بنده مان نازل کرديم شکي داريد، سوره اي مانند آن بياوريد، و غير از خداوند گواهانتان را دعوت کنيد اگر راستگو ميباشيد (23) پس اگر اين کار را نكرديد و هرگز هم نخواهيد كرد، از آتشي که گيرانه آن مردم و سنگ است و براي کافران مهيا شده پروا کنيد (24) ای پیامبر! آنان را که ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند مژده ده که بهشتهاتي خواهند داشت که کف آنها نهرها جاري است. هر بار که از آن ميوه اي ميخورند ميگويند اين همان است که قبلا روزي ما شده بود و مانند آنرا نيز برايشان مي آورند. ودر آن همسراني پاک خواهند داشت و در آن جاودان خواهند بود (25) خداوند خجالت نمي کشد که حتي به پشه اي و يا كوچكتر آن نيز مثال بزند. اما کسانيکه ايمان آوردند ميدانند که آن حق و از جانب پروردگارشان است. ولي کساني که کفر ورزيدند ميگويند خداوند از اين مثل چه منظوري داشت؟ بوسيله آن عده زيادي را گمراه مي کند و عده زيادي را هدايت مي کند و بوسيله آن جز فاسقان را گمراه نمي کند (26)  همان کسانی که عهد خداوند را پس از محکم نمودن آن نقض مي کنند و چيزي را که خداوند به وصل آن فرمان داده قطع کرده و در زمين فساد مي کنند. آنها زيانکارند (27) ای کافران! چگونه به خداوند کفر ميورزيد در حاليکه مردگاني بوديد که زنده تان کرد، آنگاه شما را مي ميراند، سپس زنده تان مي کند، سپس بسوي او باز ميگرديد (28) همو که براي شما آنچه را که در زمين هست تماما آفريد. آنگاه به آسمان رو كرد و آن را به هفت آسمان سامان داد و همو به همه چيز داناست (29)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : دعوت مردم به عبادت و تقوا از طريق استدلال به حجیت قرآن و وعده بهشت جاودان و ای مردم! به آیات و نعمت های خداوند توجه نموده و از کفر و سرپیچی دوری کنید.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در این پاراگراف می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

3 - سوالات

1 – در آیه 23 در مورد استشهاد به چه نکته ای بر میخورید؟

2 – در آیه 24 کدام دو کلمه باراعجازی دارد؟

3 – در آیه 25 «قالوا هذاالذی رزقنا من قبل» چطور ممکن است؟

4 - در همان آیه «متشابه» از چه لحاظ؟

4 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 22 فرع بر آیه 21 است.

آیه 24 نیز فرع بر آیه 23 است.

آیه 27 فرع بر آیه 26 است.

آیه 29 نیز فرع انتهای آیه 28 است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿21﴾ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّكُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿22﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: دعوت مردم به عبادت و تقوا از طريق استدلال به آیات و نعمت های الهی.

2

 وَإِن كُنتُمْ فِي رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلَى عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَادْعُواْ شُهَدَاءكُم مِّن دُونِ اللّهِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ ﴿23﴾ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿24﴾ وَبَشِّرِ الَّذِين آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ كُلَّمَا رُزِقُواْ مِنْهَا مِن ثَمَرَةٍ رِّزْقاً قَالُواْ هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِن قَبْلُ وَأُتُواْ بِهِ مُتَشَابِهاً وَلَهُمْ فِيهَا أَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَهُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿25﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: دعوت مردم به عبادت و تقوا از طريق استدلال به حجیت قرآن.

3

 إِنَّ اللَّهَ لاَ يَسْتَحْيِي أَن يَضْرِبَ مَثَلاً مَّا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلاً يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَيَهْدِي بِهِ كَثِيراً وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفَاسِقِينَ ﴿26﴾ الَّذِينَ يَنقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿27﴾ كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَكُنتُمْ أَمْوَاتاً فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿28﴾ هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً ثُمَّ اسْتَوَى إِلَى السَّمَاء فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿29﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: انذار مردم که مبادا به کفر و فسوق بگرایند.

 

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه های 22 و 23 مشهور به آیه های تحدّی از برجسته ترین آیه های قرآنی میباشند و این مطلب نیاز به شرحی ندارد.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 22 از این لحاظ که به آفرینش اشاره دارد، از آنجا جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

همچنین است آیه 29.

آیه 25 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

7 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 23 میفرماید : و اگر درباره آنچه بر بنده مان نازل کرديم شکي داريد، سوره اي مانند آن بياوريد، و غير از خداوند گواهانتان را دعوت کنيد اگر راستگو ميباشيد .

آیه­ فوق ما را به این حقیقت منتقل می­کند:

دشمنان اسلام اعم از داخلی و خارجی، در این بیش از 1400 سال که به انواع و اقسام توطئه­ها و خیانت­ها و جنایت­ها دست زدند و جنگ­های بزرگ به راه انداختند و چه و چه که نکردند، علیرغم آن همه سرمایه­های نظامی و اقتصادی از اجابت این خواسته که به نظر ساده می­آید سر باز زدند. در حالیکه ظاهراً ساختن یک سوره کوچک به نظر چندان مشکل نمی­آید. در این بیش از 1400 سال، این مبارزطلبی که همواره وجود داشته پاسخی نیافته است و هر روز که می­گذرد، کتاب قطور این پیشگوئی تحقق یافته قطورتر می­گردد.

اتحاد شوروی در طول 75 سال سلطه سنگین و سیاه خود که طی آن هزاران مسجد را ویران کرده و صد­ها نفر از علماء و فعالان اسلامی را کشت، با آنهمه قدرت علمی و دانشگاهی و تحقیقی که در اختیار داشت، اگر ساختن سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن ممکن و عملی بود از آن چشم می­پوشید؟

اسرائیل (و به دنبال آن آمریکا) که علاوه بر تجاوز به اراضی مسلمین و اجرای نقش پلید کنترل شاهرگ حیاتی خاورمیانه (یعنی نفت) به نفع استکبار و به ضرر مردم مسلمان و هدایت پول­های منطقه به جیب اسلحه­فروشان امریکا و اروپا، دائماً با مسلمین درگیر است و خودش هم دچار مشکلاتی جدی است، آیا با استفاده از ظرفیت علمی علماء یهود که در کل دانشگاه­های جهان هستند، در صورتیکه بتوانند سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن بسازند و باین ترتیب ریشه اسلام را بزنند و هویت مسلمانان را سست کنند، آیا ذره­ای از این کار که ارزش آن از کل زرادخانه­های عالم هم بیشتر است چشم می­پوشند؟ علت اینکه آنها نکردند و اینها نیز نمی­کنند این است که آنها نتوانستند و اینها نیز نمی­توانند.

در هر حال این مبارز­طلبی هنوز هم وجود دارد و این میدان هنوز هم باز است و هر روز که بگذرد و این مبارزطلبی بی­پاسخ بماند، دلیل تازه­ای است بر حقانیت صاحب این دعوت و نیز صحت محتوای آن.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

دعوت مردم به عبادت و تقوا از طريق استدلال به حجیت قرآن و وعده بهشت جاودان و ای مردم! به آیات و نعمت های خداوند توجه نموده و از کفر و سرپیچی دوری کنید.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر ار آیه های21 تا 23 و 28 و 29 ، بقیه آیات «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

معجزۀ همیشگی

شبیه مفهوم آیه­های 23 و 24 قبلاً نیز بصورتهای مختلف در سوره­های قبلی (مثلاً سوره­های اسراء، هود، یونس و غیره) آمده بود و اینجا در اوج حالت مبارز­طلبی مطرح شده است زیرا «کل قرآن»، و «ده سوره» مطرح شده در موارد قبلی را به «یک سوره» تخفیف داده و دیگر اینکه به وضوح اعلام کرده که «هرگز نخواهید توانست» و به اینصورت غیرت کسانی را که ممکن بود در خود امکان عملی نمودن آن را ببینند تحریک کرده و با وجود اینکه می­بینیم بیش از 1400 سال از اعلام این مطلب گذشته، و هنوز این میدان باز است، اما، تاکنون، علیرغم اینکه کوشش­های زیادی صورت گرفته که ریشه اسلام را بزنند، کسی وارد این میدان نشده، و این مبارزطلبی در طول این مدت طولانی هنوز بلاجواب مانده است.

چنانکه می­دانیم معجزات، دلایلِ صدقِ دعویِ پیامبران هستند، زیرا آیاتی نشان
می­دهند که آوردن مانند آنها از عهده بشر، ولو هر قدر هم که دارا و توانا و دانا باشند بیرون است. مثلاً فرعون با آنهمه قدرت و ثروت و توان علمی موجود در دستگاه سلطنتش نتوانست جواب هیچیک از آن نُه معجزه موسی(ع) را بدهد و لذا چاره­ای نداشت جز اینکه قبول کند موسی(ع) به جائی وصل است که «آنجا» دارای چنان ثروت و قدرت و دانشی است که برای او و امثال او قابل تصور نیست. در این مورد نیز همینطور است و کسی که آن آیه­ها را قبول ندارد می­تواند از تمام توان علمی و قدرتی و ثروتی مخالفان اسلام (که بسیار قوی هم هستند) بهره گرفته و سعی کند سوره­ای مانند سوره­های قرآن بیاورد که البته آن سوره باید طوری باشد که مطابق آیه 24 عقلاء عالم قبول کنند که آن معادل این هست و این کار تاکنون انجام نشده و لااقل تاکنون به همین دلیل باید حکم به غیربشری بودن مندرجات قرآن بدهیم.

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 22: «میوه­جات» ذکر شده، ترجمه کلمه «ثمرات» است و منحصر در میوه­های درختی نیست بلکه می­تواند شامل هر چیزی باشد که «محصول» نامیده می­شود.

آیه 24: آتشی که مطرح شده، از این لحاظ که مردم می­توانند «گیرانه» آن باشند قابل درک است زیرا «مردم» قابل سوختن هستند اما اینکه «سنگ­ها» هم بتوانند گیرانه آن باشند، معلوم می­شود آن آتش از نوع آتش­هائی که ما می­شناسیم نیست، مثلاً در سوخت و سازی که در راکتورهای اتمی انجام می­شود نوعی فلز، «گیرانه» آن آتش خاص است و هنوز هم برای عموم کاربردی نشده و در انحصار دولتهای قوی است. آتش مورد بحث باید چیزی پیشرفته­تر از آن باشد، بطوری که، هر «سنگ»ی هم بتواند «گیرانه» آن باشد، و علم بشر هنوز به جائی نرسیده که بتواند این نکته را هضم کند اما می­تواند تصور دوری از آن داشته باشد.

خود بزرگ­بینی کافرانه

البته در اینکه پشه نیز یکی از موجودات بسیار پیچیده و دارای ساختمان فیزیولوژیکی بسیار قابل مطالعه­ایست حرفی نیست و از این لحاظ این قابلیت را دارد که خداوند بعنوان یکی از آثار صنع خویش از آن نام ببرد و به آن مثال بزند اما در آیه آمده که اشاره به آن، و مثل زدن به آن، دو نوع واکنش در پی خواهد داشت:

1- مؤمنان به همین مقدار که بدانند از جانب خداست برایشان کفایت می­کند.

2- کافران از «منظور خداوند» درباره آن پرسش می­کنند. نکته­ای که در اینجا هست این «خود بزرگ­بینی کافرانه» است که قاعدتاً باید خود را در سطح خدا بدانند که تصور کنند همه منظورهای خدائی در حد درکِ آنهاست.

بعبارت دیگر منشاء کفر، تصور ضعیف و غلط درباره خداوند است.

جمع بندی و تفسیر

اي مردم! پروردگارتان را عبادت کنيد. همان کسي که شما و پيشينيان تان را آفريد، شايد به تقوا بگرائيد (21) {همانکه زمين را برايتان فرشي نمود و آسمان را بنائي. و از آسمان آبي فرستاد و از آن ميوه هائي بر آورد که روزيتان باشد. پس براي خداوند همتا قرار ندهيد در حاليکه ميدانيد} (22)  و اگر درباره آنچه بر بنده مان نازل کرديم شکي داريد، سوره اي مانند آن بياوريد، و غير از خداوند گواهانتان را دعوت کنيد اگر راستگو ميباشيد (23) {پس اگر اين کار را نكرديد و هرگز هم نخواهيد كرد، از آتشي که گيرانه آن مردم و سنگ است و براي کافران مهيا شده پروا کنيد} (24) و آنان را که ايمان آورده و عمل صالح انجام داده اند مژده ده که بهشتهاتي خواهند داشت که کف آنها نهرها جاريست. هر بار که از آن ميوه اي ميخورند ميگويند اين همان است که قبلا روزي ما شده بود و مانند آنرا نيز برايشان مي آورند. ودر آن همسراني پاک خواهند داشت و در آن جاودان خواهند بود (25) خداوند خجالت نمي کشد که حتي به پشه اي و يا كوچكتر آن نيز مثال بزند. اما کسانيکه ايمان آوردند ميدانند که آن حق و از جانب پروردگارشان است. ولي کساني که کفر ورزيدند ميگويند خداوند از اين مثل چه منظوري داشت؟ بوسيله آن عده زيادي را گمراه مي کند و عده زيادي را هدايت مي کند و بوسيله آن جز فاسقان را گمراه نمي کند (26)  {همانهائي که عهد خداوند را پس از محکم نمودن آن نقض مي کنند و چيزي را که خداوند به وصل آن فرمان داده قطع کرده و در زمين فساد مي کنند. آنها زيانکارند} (27) چگونه به خداوند کفر ميورزيد در حاليکه مردگاني بوديد که زنده تان کرد، آنگاه شما را ميميراند، سپس زنده تان مي کند، سپس بسوي او باز ميگرديد (28) {هموست که براي شما آنچه را که در زمين هست تماما آفريد. آنگاه به آسمان رو كرد و آن را به هفت آسمان سامان داد و همو به همه چيز داناست }(29)

 

 

 

بقره3     آیات30تا39

وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاء وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿30﴾ وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلاَئِكَةِ فَقَالَ أَنبِئُونِي بِأَسْمَاء هَؤُلاء إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿31﴾ قَالُواْ سُبْحَانَكَ لاَ عِلْمَ لَنَا إِلاَّ مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿32﴾ قَالَ يَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ فَلَمَّا أَنبَأَهُمْ بِأَسْمَآئِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿33﴾ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ ﴿34﴾ وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ ﴿35﴾ فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿36﴾ فَتَلَقَّى آدَمُ مِن رَّبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿37﴾ قُلْنَا اهْبِطُواْ مِنْهَا جَمِيعاً فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُم مِّنِّي هُدًى فَمَن تَبِعَ هُدَايَ فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿38﴾ وَالَّذِينَ كَفَرواْ وَكَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿39﴾

 

هنگاميکه پروردگارت به ملائکه گفت در زمين جانشيني قرار خواهم داد ، گفتند آيا کساني را قرار ميدهي که در آن فساد کنند و خونها بريزند در حاليکه ما تو را به پاكي مي ستانيم و تقديس مي کنيم؟ گفت چيزي ميدانم که شماها نميدانيد (30) و همه آن نام ها را به آدم آموخت سپس آنها را به ملائکه عرضه کرد و گفت از اسامي اينها خبرم دهيد اگر راست ميگوئيد (31) گفتند اي خداي پاک ! غير از آنچه که خودت بما آموختي چيزي نمي دانيم و خودت البته داناي پرحکمتي (32) گفت اي آدم ! نامهاي آنها را به آنان بگو. پس چون نام هاي آنان را به آنان گفت فرمود آيا به شما نگفتم که نهاني هاي آسمانها وزمين را ميدانم و نيز ميدانم که چه چيز را آشکار و چه چيز را پنهان مي کنيد؟ (33) و هنگاميکه به ملائکه گفتيم به آدم سجده کنيد ، سجده کردند مگر ابليس که سر پيچيد و سركشي كرد و از کافران شد (34) و گفتيم اي آدم تو و همسرت در آن باغ سکونت يابيد و از هر جايش كه خواستيد بفراواني بخوريد اما به اين درخت نزديک نشويد که از ظالمان خواهيد شد (35) اما شيطان آنها را لغزاند و آنها را از آنچه در آن بودند بيرون کرد و گفتيم از آن بيرون رويد در حاليکه بعضي از شما دشمن بعضي ديگريد و در زمين تا مدتي استقرار و برخورداريي خواهيد داشت (36) آنگاه آدم از پروردگارش کلماتي فرا گرفت و خداوند به او به نظر رحمت بازگشت. زيرا که او بسيار بازگشت کننده مهربان است (37) پس خداوند مقرر کرد همگي از آن باغ بيرون روند، و فرمود اگر هدايتي از جانب من بسويتان آمد ، هر کس که هدايتم را پيروي کرد نه ترسي خواهد داشت و نه اندوهگين خواهد بود (38)  و کسانی که کفر ورزيدند و آياتمان را تکذيب کردند اهل آتشند و در آن جاودان خواهند بود (39)

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : بيان داستان شيرين پيدايش آدم وتعليم او و تشريع دين.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در این پاراگراف می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

3 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 30 تا 39 که به داستان خلقت و برگزیدگی آدم پرداخته مشهورتر و برجسته تر از آن است که لازم باشد در باره اش شرحی داد.

4 - آیات مشکل

آیات 30 تا 39 از این لحاظ که مفسران در تفسیرش سخنان مختلف و متفاوت و بعضا متضادی گفته اند در زمره آیات مشکل قرآنی است.

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 30 تا 39 از این لحاظ که به داستان آفرینش اشاره دارد، از آنجا که جزئیات و مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

 

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

در باره آیات این پاراگراف ، حتی امروز نیز ، با توجه به معانی والای آن ، حتی برخی مفسران هم ، درک مقبولی از آن ندارند ، چه رسد به مخاطبان اولیه !

در عین حال که کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در این هزار و چند صد سال تغییر معنای قابل توجهی نیافته اند !

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

داستان آفرینش انسان و برگزیدگی آدم وتعليم او و تشريع دين.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

داستان شیرین پیدایش انسان و برگزیدگی آدم

در موضوعِ برگزیدگی آدم، و سجده ملائکه، و آن باغ، و اخراج آدم و همسرش، و مطالب دیگری که تحت این عنوان­ها مطرح شده است، تاکنون بحثهای زیادی شده اما مطلب طوریست که کسی نمی­تواند ادعا کند «حرف آخر» را در آن رابطه زده است. هرچه زمان به جلو می­رود، و علم و اطلاع و شخصیت بشر پیشرفت می­کند، جواب­های بهتری برای آن سئوالها بدست می­آید.

ما نیز ذیلاً در جهت توضیح آنها، تفسیر خویش را عرض می­کنیم:

آیه 30: موضوعِ «جانشین» به این معنی است که خداوند فرموده می­خواهم در زمین موجودی بوجود بیاورم که آنقدر پیشرفته باشد که بتواند با استفاده از استعدادی که در او قرار داده­ام، در جهانِ من، صفات کمالیه­ای از خویش بروز دهد که شما (ای ملائکه) آنها را «صفات خدائی» می­شناسید.

آیه 30: ملائکۀ مورد خطاب، از روی اتفاقاتی که در جهان می­افتاد، می­توانستند

حدس بزنند که چون جهان، جهانِ محدودیت­هاست، و نامحدود در محدود نمی گنجد، لاجرم وضعیتی بی­ثبات پیش خواهد آمد.

­آیه­های31تا33: تشریح فرق انسان و ملائکه است که طی آن خداوند جواب ملائکه را داده و آن این است که انسان دو حرکت ذهنی دارد که از عینی به ذهنی (فرضیه­سازی) و از ذهنی به عینی (کاربردی کردن فرضیات) است که با این دو حرکت ذهنی علوم و فنون و تکنولوژی و قدرت بشر تا اینجا رسیده که تازه اول پیشرفت جدی اوست و بشر می­تواند با این دو حرکت ذهنی، پیشرفت کند و علم و تکنیک جدید دارا شود اما ملائکه خواص ثابتی دارند که از اول تا آخر همان هستند که بوده­اند و لذا نمی­توانند به کشف مجهول و پیشرفت و افزایش در علم و فن و قدرت خویش بپردازند.

اینکه در آیات فوق، خداوند «اسامی»ای را به آدمی آموخت (حرکت فکر از عینی به ذهنی) است و سپس واقعیاتی را نشان داد و اسامی آنها را خواست (حرکت فکر از ذهنی به عینی) است و آدم توانست و ملائکه نتوانستند.

آدم توانست زیرا در «استعداد بشر» چنین چیزی هست و ملائکه نتوانستند زیرا در استعداد آنها نیست.

آیه 34: سجده ملائکه، بمعنی «در اختیار بشر قرار گرفتنِ نهائیِ عناصر و نیروهایِ طبیعیِ این جهانی» است (فعلاً تدریجاً این کار دارد می­شود)

آیات35تا39: این مطالب را قبلاً در سوره­های اسراء، طه، اعراف، حجر، کهف و غیره دیدیم.

و خلاصه­اش اینکه: داستان آدم را باید در چهار مرحله در نظر بگیریم:

1- در مرحله تقدیر و برنامه­ریزی: در این مرحله نه آدم وجود داشت و نه هیچ چیز دیگری که معمولاً هنگام فکر کردن به او به ذهن می­آید.

در این مرحله آدم و کل بشریت در مرحله تقدیر و برنامه­ریزی بودند.

و از این لحاظ که در برنامه بودند، وجود داشتند اما از این لحاظ که وجود فیزیکی نیافته بودند، نبودند.

قضیه سجده ملائکه و استنکاف ابلیس در این مرحله است.

«عالم ذر» هم در این مرحله است.

طبیعی است این مرحله «در آسمان­ها» بوده باشد.

2- مرحله آزمایش: البته مانعی ندارد که این مرحله هم درمرحله 1 اتفاق افتاده باشد مانند مخترعان که اختراع خودرا آزمایش میکنند ، خداوند هم میتواند این مرحله را پس از«تولید نرم افزار آدم» انجام داده و پس ازتولید ، آن را «آزمایش» کرده باشد ، تا اقناع ملائکه برای اطاعت کامل و از عمقِ دلِ آنان با «پروژه آدم» حاصل شود .

«عالم ذر» و «داستان باغ» و درخت ممنوعه نیز میتواند در این مرحله و در آسمانها بوده باشد .

3- مرحله پیدایش: در این مرحله که صدها میلیون سال طول کشید، دریاها و رسوبهای مناسب (یا به تعبیر قرآن گِل سیاه متعفن) شکل گرفت و حیات تک سلولی و سپس ماهیان و سپس دوزیستان و سپس حیات زمینی و آنگاه پستانداران و بالاخره بشر پیدایش یافت.

4 - مرحله «برگزیدگی» آدم ازمیان سایر«بشر»های معاصرش .

جمع بندی و تفسیر

و هنگاميکه پروردگارت به ملائکه گفت در زمين جانشيني قرار خواهم داد ، گفتند آيا کسي را قرار ميدهي که در آن فساد کند و خونها بريزد در حاليکه ما تو را به پاكي مي ستانيم و تقديس مي کنيم؟ گفت چيزي ميدانم که نميدانيد (30) و همه آن نام ها را به آدم آموخت سپس آنها را به ملائکه عرضه کرد و گفت از اسامي اينها خبرم دهيد اگر راست ميگوئيد (31) گفتند اي خداي پاک ! غير از آنچه که خودت بما آموختي چيزي نمي دانيم و خودت البته داناي پرحکمتي (32) گفت اي آدم ! نامهاي آنها را به آنان بگو. پس چون نام هاي آنان را به آنان گفت فرمود آيا به شما نگفتم که نهاني هاي آسمانها وزمين را ميدانم و نيز ميدانم که چه چيز را آشکار و چه چيز را پنهان مي کنيد؟(33) و هنگاميکه به ملائکه گفتيم به آدم سجده کنيد پس سجده کردند مگر ابليس که سر پيچيد و سركشي كرد و از کافران شد (34) و گفتيم اي آدم تو و همسرت در آن باغ سکونت يابيد و از هر جايش كه خواستيد بفراواني بخوريد اما به اين درخت نزديک نشويد که از ظالمان خواهيد شد (35) اما شيطان آنها را لغزاند و آنها را از آنچه در آن بودند بيرون کرد و گفتيم از آن بيرون رويد در حاليکه بعضي از شما دشمن بعضي ديگريد و در زمين تا مدتي استقرار و برخورداريي خواهيد داشت (36) آنگاه آدم از پروردگارش کلماتي فرا گرفت و او به او بازگشت. زيرا که او بسيار بازگشت کننده مهربان است (37) گفتيم همگي از آن بيرون رويد. پس اگر هدايتي از جانب من بسويتان آمد ، هر کس که هدايتم را پيروي کرد نه ترسي خواهد داشت و نه اندوهگين خواهد بود (38)  و آنانکه کفر ورزيدند و آياتمان را تکذيب کردند اهل آتشند و در آن جاودان خواهند بود (39)

 

 

بقره4    آیات40تا61

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ ﴿40﴾ وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَناً قَلِيلاً وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ ﴿41﴾ وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿42﴾ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿43﴾ أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنسَوْنَ أَنفُسَكُمْ وَأَنتُمْ تَتْلُونَ الْكِتَابَ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿44﴾ وَاسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِينَ ﴿45﴾ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَأَنَّهُمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ ﴿46﴾ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿47﴾ وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ يُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ ﴿48﴾ وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿49﴾ وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿50﴾ وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿51﴾ ثُمَّ عَفَوْنَا عَنكُمِ مِّن بَعْدِ ذَلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿52﴾ وَإِذْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَالْفُرْقَانَ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿53﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ بِاتِّخَاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلَى بَارِئِكُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ عِندَ بَارِئِكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿54﴾ وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿55﴾ ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿56﴾ وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿57﴾ وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَداً وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّداً وَقُولُواْ حِطَّةٌ نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿58﴾ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ ﴿59﴾ وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿60﴾ وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَن نَّصْبِرَ عَلَىَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَى بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ ﴿61﴾

 

اي بني اسرائيل ! نعمتم راکه به شما ارزاني داشتم بياد آوريد و به عهدم وفا کنيد تا به عهدتان وفا کنم و فقط از من بيم داشته باشيد (40) و به آنچه که تصديق کننده چيزي است که با شماست ايمان بياوريد و اولين کافرِ آن مباشيد و آياتم را به بهائي اندک نفروشيد و فقط از من پروا کنيد (41) و لباس حق به باطل مپوشانيد و حق را آگاهانه کتمان نکنيد (42) و نماز بپاداريد و زکات دهيد و همراه با رکوع کنندگان رکوع کنيد (43) آيا مردم را به نيکي ميخوانيد و خودتان را فراموش مي کنيد؟ در حاليکه آن کتاب را هم تلاوت مي کنيد؟ آيا خرد نمي ورزيد؟ (44) و از صبر و نماز کمک بگيريد ، و اين کار ، جز براي فروتنان دشوار است (45) همانها که میدانند که پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد و بسوي او باز خواهند گشت (46) اي بني اسرائيل ! نعمتم را بيادآوريد که به شما ارزاني داشتم و شما را بر جهانيان معاصرتان برتري دادم (47) و از روزي بترسيد که هيچکس راجع به چيزي بدرد کسي نميخورد و از او شفاعتي پذيرفته نميشود و عوض هم قبول نميگردد و ياري نيز نمي شوند (48) و بياد آريد كه شما را از فرعونيان نجات داديم . همانها که بر شما آن عذاب بسيار ناگوار را روا ميداشتند که پسرهايتان را ميکشتند و زنانتان را زنده ميگذاشتند و در اين از جانب پروردگارتان آزمايشي بزرگ بود (49) و بياد آريد که دريا را برايتان شکافتيم و نجاتتان داديم و فرعونيان را غرق کرديم و شما ناظر بوديد (50)  و بيادآريد که با موسي قرار چهل شب را گذاشتيم آنگاه شما گوساله را به پرستش برگرفتيد و ظالم بوديد (51) سپس شما راعفو کرديم که شايد شکربگزاريد (52)  و به موسي آن کتاب جدا کننده حق و باطل را داديم شايد هدايت يابيد (53)  و بياد آريد که موسي به قوم خويش گفت اي مردم شما بعلت گوساله پرستي بر خويش ظلم کرديد پس بسوي پروردگارتان توبه کنيد و چنان در توبه بر خود سخت بگیرید که انگار خودتان را میکشيد . اين براي شما نزد پروردگارتان بهتر است . آنگاه از شما درگذشت زيرا که بسيار بازگشت کننده مهربان است (54) و بياد آريد که گفتيد اي موسي هرگز بتو ايمان نخواهيم آورد تا اينکه خداوند را به آشکاري ببينيم و صاعقه شما را بگرفت و ناظر بوديد (55) آنگاه شما را پس از مرگتان برانگيختيم شايد شکر گزاريد (56) و ابر را سايبانتان کرديم و منّ و سلوا را برشما نازل نموديم . و خطاب نمودیم از پاکيزه هاي آنچه روزيتان کرده ايم بخوريد . و برما ظلم نکردند وليکن به خودشان ظلم ميکردند (57) و بياد آريد که گفتيم داخل اين شهر شويد و ازهرجاي آن که خواستيد بخوريد و از آن درب به حالت سجده داخل شويد و بگوئيد خداوندا گناهان مارا فرو ريز ، تا خطايتان ببخشيم و به نيکوکاران نعمت بيافزائيم (58) آنانکه ظلم کردند آن قولي را که به آنان گفته شده بود تغيير دادند و عذابي از آسمان بر آنها نازل کرديم براي آن گناهي که ميکردند (59) و بياد آريد که موسي براي قوم خويش آب خواست و گفتيم با عصايت به آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن جست و هر کسي آبشخور خود را مي شناخت. و خطاب کردیم از روزي خدا بخوريد و بياشاميد و در زمين به خرابکاري مکوشيد (60) و هنگاميکه به موسي گفتيد هرگز به يکنوع غذا صبر نخواهيم کرد ، و از پروردگارت بخواه که براي ما از آنچه زمين ميروياند ، از سبزي و خيار و سير و عدس و پياز بيرون آورد. گفت آيا چيز بهتر را با چيز پست تر عوض مي کنيد؟ پس از اينجا به یک شهر فرود آييد که در آن آنچه خواستيد داشته باشيد ، و بر آنان ذلت و بيچارگي مقرر شد و به غضبي از جانب خداوند دچار شدند . زيرا به آيات خدا کفر ميورزيدند و پيامبران را به ناحق مي کشتند . اين بدان سبب بود که عصيان کرده بودند و تجاوز مينمودند (61)

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : نکوهش يهوديان (براي کفران نعمت و نافرماني و اذيت پيامبرشان) و دعوت يهوديان به بازگشت به راه حق و ايمان و عمل صالح و...

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

3 - سوالات

1 - «عهد»ی که در آیه 40 مورد اشاره قرار گرفته چه بوده؟

2 – برای پاسخ به سوال فوق در سوره های (به ترتیب نزول) قبلی چه سابقه ای دارید؟

3 – منظور از «عالمین» (آیه 47) چیست؟

1 – چرا در آیه 49 بلیات مذکور به خداوند منسوب شده؟

2 - «فاقتلوا انفسکم» (آیه 54) چه توضیحی دارد؟

3 – آیا میتوان به آیه 56 برای بحث قدیمی «رجعت» استناد کرد؟

4 – «تبدیل قول» (آیه 59) چه توضیحی دارد؟

5 – در آیه 61 منظور از «مصر» چیست؟

6 – خلاف های سنگین بنی اسرائیل را که در آیات 49 تا 61 ذکر شده تشریح کنید.

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 40 تا 48 فهمیده میشود که یهودیان موجود در مدینه که به سبب «اهل الکتاب» بودن از احترامی برخوردار بودند صراحتا حقانیت آنحضرت را انکار کردند ، لذا ، مخالفان آنحضرت در ابتدای هجرت عبارت بودند از مشرکان و یهودیان .

از آیه 42 فهمیده میشود انکار آنها عالمانه و عامدانه بود و از آیه های 40 و 41 و 42 فهمیده میشود آنها مامور بودند به آنحضرت ایمان بیاورند و تصدیقش کنند ، لذا ، رفتار خلاف تعالیمشان میتواند توجیهی در جهت تضاد منافعشان با تعالیم آنحضرت داشته باشد و منافعی که آنها از این راه از دست میدادند قاعدتا می باید به احترامی که داشتند و به آن عادت کرده بودند و اینک نگران شده بودند که در سایه قرار خواهند گرفت بوده باشد.

چنانکه عرض کردیم مخالفان جدی پیامبر (ص) در مدینه دو گروه مشخص بودند : مشرکان (اعم از ساکنین در مکه و مدینه) و یهودیان .

چنانکه از این پاراگراف (آیات 49 تا 61) ونیز از آیاتی که پس از این تا آخر عمر شریف آنحضرت نازل شده ، فهمیده میشود یهودیان یک مشکل بزرگتری بوده اند تا مشرکان . زیرا آنها قومی بد رفتار و بد ذات بودند و مروری بر آیات فوق نشان میدهد که وجود آنها تنش زا و همسایگی با آنها سخت و تحمل آنها دشوار بود و آنحضرت می باید نیروی خویش را دائما در سه جبهه خرج کند ، یعنی ضمن اینکه می باید پیروان خویش را به راه تعالی رهنمون میشد ، با این دو دشمن جدی نیز می باید مجادله به احسن میکرد .

همچنین ، این آیات نوعی کنایه به مسلمانان هم هست که شما هم از الطافی شبیه یهودیان بهرمند شده اید ، و مبادا که رفتارهایی شبیه آنان از شما سر بزند .

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 48 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیه 49 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

همچنین ایت آیه 50.

نیز آیه های 51 تا 61.

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

نکوهش يهوديان براي کفران نعمت و نافرماني و اذيت پيامبرشان و دعوت يهوديان به بازگشت به راه حق و ايمان و عمل صالح و...

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 42 تا 44 و 47 تا 53 و 56 و 57 ، بقیه «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

یک مثال برای اهمیت رعایت ترتیب نزول برای فهم قرآن

کسی که دفعه اول باشد که دارد قرآن را می­خواند از این پاراگراف چه می­فهمد؟

تقریبا هیچ!

اما اگر اول سوره طه و سپس اعراف را بخواند، و آنگاه به مطالعه این پاراگراف بپردازد، همه­اش را می­فهمد.

رعایت ترتیب نزول برای فهم و تفسیر قرآن، مزایای بسیار زیادی دارد که یکی از آنها همان چیزی است که فوقاً عرض شد.

رعایت ترتیب نزول ، بدون اغراق نصف تفسیر است.

شناخت یهودیان تا نزول این آیات

الطاف الهی

نجات دادن از بلای بزرگ سلطه فرعونیان (آیه 49)

نشان دادن نابودی فرعونیان به آنان (آیه 50)

دادن کتاب و فرقان به پیامبرشان برای هدایتشان (آیه 52)

حیات مجدد پس از ارائه گوشه ای از تجلیات الهی که تاب آن را نداشتند و مردند (آیه 56)

سایبان طبیعی مداوم و غذا و نوشابه حاضر و آماده (آیه 57)

نشان دادن سرزمین موعود و اجازه دادن به آنان برای استفاده (آیه 58)

جاری کردن 12 چشمه برای آنان که هر قبیله ای صاحب یکی از آنها شد (آیه60)

بدرفتاریهای آنان

به عبادت گرفتن گوساله (آیه 51)

بهانه آوری آنها که میخواهیم خدا را به وضوح ببینیم (آیه 55)

استنکاف از رفتن به سرزمین موعود (آیه59)

اعلام دوست نداشتن غذا و نوشابه آسمانی و درخواست سیر و پیاز و عدس و خیار و سبزی (آیه 61)

کفر ، قتل انبیاء ، عصیان ، تجاوز (آیه 61)

مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

نکوهش يهوديان براي کفران نعمت و نافرماني و اذيت پيامبرشان و دعوت يهوديان به بازگشت به راه حق و ايمان و عمل صالح و...

جمع بندی و تفسیر

اي بني اسرائيل ! نعمتم راکه به شما ارزاني داشتم بياد آوريد و به عهدم وفا کنيد تا به عهدتان وفا کنم و فقط از من بيم داشته باشيد (40) و به آنچه که تصديق کننده چيزيست که با شماست ايمان بياوريد و اولين کافرِ آن مباشيد و آياتم را به بهائي اندک نفروشيد و فقط از من پروا کنيد (41) و لباس حق به باطل مپوشانيد و حق را آگاهانه کتمان نکنيد (42) و نماز بپاداريد و زکات دهيد و همراه با رکوع کنندگان رکوع کنيد (43) آيا مردم را به نيکي ميخوانيد و خودتان را فراموش مي کنيد؟ در حاليکه آن کتاب را هم تلاوت مي کنيد؟ آيا خرد نمي ورزيد؟(44) و از صبر و نماز کمک بگيريد ، و اين کار ، جز براي فروتنان دشوار است (45) {همانها که گمان دارند که پروردگارشان را ملاقات خواهند کرد و بسوي او باز خواهند گشت} (46) اي بني اسرائيل ! نعمتم را بيادآوريد که به شما ارزاني داشتم و شما را بر جهانيان برتري دادم (47) و از روزي بترسيد که هيچکس راجع به چيزي بدرد کسي نميخورد و از او شفاعتي پذيرفته نميشود و عوض هم قبول نميگردد و ياري نيز نمي شوند (48) و بياد آريد كه شما را از فرعونيان نجات داديم . همانها که بر شما آن عذاب بسيار بد را روا ميداشتند که پسرهايتان را ميکشتند و زنانتان را زنده ميگذاشتند و در اين از جانب پروردگارتان آزمايشي بزرگ بود (49) و بياد آريد که دريا را برايتان شکافتيم و نجاتتان داديم و فرعونيان را غرق کرديم و شما ناظر بوديد (50)  و بيادآريد که با موسي قرار چهل شب را گذاشتيم آنگاه شما گوساله را (به پرستش) برگرفتيد و ظالم بوديد (51) سپس شما راعفو کرديم شايد شکربگزاريد (52)  و به موسي آن کتاب جدا کننده حق و باطل را داديم شايد هدايت يابيد (53)  و بياد آريد که موسي به قوم خويش گفت اي مردم شما بعلت گوساله پرستي بر خويش ظلم کرديد پس بسوي پروردگارتان توبه کنيد و خودهاتان را بکشيد . اين براي شما نزد پروردگارتان بهتر است . آنگاه از شما درگذشت زيرا که بسيار بازگشت کننده مهربان است (54) و بياد آريد که گفتيد اي موسي هرگز بتو ايمان نخواهيم آورد تا اينکه خداوند رابه آشکاري ببينيم و صاعقه شما را بگرفت و ناظر بوديد (55) آنگاه شما را پس از مرگتان برانگيختيم شايد شکر گزاريد (56) و ابر را سايبانتان کرديم و منّ و سلوا را برشما نازل نموديم . [و خطاب نمودیم] از پاکيزه هاي آنچه روزيتان کرده ايم بخوريد . و برما ظلم نکردند وليکن به خودشان ظلم ميکردند (57) و بياد آريد که گفتيم داخل اين شهر شويد و ازهرجاي آن که خواستيد بخوريد و از آن درب به حالت سجده داخل شويد و بگوئيد (گناهان مارا) فرو ريز ، تا خطايتان ببخشيم و به نيکوکاران (نعمت) بيافزائيم (58) آنانکه ظلم کردند آن قولي را که به آنان گفته شده بود تغيير دادند و عذابي از آسمان بر آنها نازل کرديم براي آن گناهي که ميکردند (59) و بياد آريد که موسي براي قوم خويش آب خواست و گفتيم با عصايت به آن سنگ بزن. پس دوازده چشمه از آن جست و هر کسي آبشخور خود را مي شناخت. از روزي خدا بخوريد و بياشاميد و در زمين به خرابکاري مکوشيد (60) و هنگاميکه به موسي گفتيد هرگز به يکنوع غذا صبر نخواهيم کرد ، و از پروردگارت بخواه که براي ما از آنچه زمين ميروياند ، از سبزي و خيار و سير و عدس و پياز بيرون آورد. گفت آيا چيز بهتر را با چيز پست تر عوض مي کنيد؟ پس (از اينجا) به شهري (بيرون) فرود آييد که در آن آنچه خواستيد داشته باشيد ، و بر آنان ذلت و بيچارگي مقرر شد و به غضبي از جانب خداوند دچار شدند . زيرا به آيات خدا کفر ميورزيدند و پيامبران را به ناحق مي کشتند . اين بدان سبب بود که عصيان کرده بودند و تجاوز مينمودند (61)

 

بقره5     آیه62

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَادُواْ وَالنَّصَارَى وَالصَّابِئِينَ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحاً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿62﴾

 

البته مسلمانان ، يهوديان ، مسيحيان ، وستاره پرستان ، هر کدام که به خداوند و آخرت ايمان داشته و عمل شايسته کنند نزد پروردگارشان پاداششان را خواهند داشت .  نه ترسي داشته باشند و نه اندوهگين باشند (62)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره وساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : خداوند به اسامي کار ندارد. به حقايق کار دارد و مي خواهد مردم از لحاظ حقيقي مومن باشند.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

تصور میشود مسلمانانِ تازه هجرت کرده و در مدینه جاافتاده ، در این مقطع زمانی، اینک خیلی مغرور شده و خود را نور چشمی خداوند میدیده و در دیگران به چشم تحقیر می نگریسته اند، که خداوند با نزول این آیه به نوعی به تنظیم باد! آنها پرداخته است.

4 کلیدهای تفسیری

اگر این آیه را ندیده بگیریم و انتهای آیه 61 را به ابتدای آیه 63 وصل کنیم، خواهیم دید که روال سخن صاف و یکدست و بی دست انداز خواهد شد و لذا این آیه «پرانتزی» است .

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

خداوند به اسامي کار ندارد. به حقايق کار دارد و مي خواهد مردم از لحاظ حقيقي مومن باشند.

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها، تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

مسلمان یا کافر شناسنامه­ای

در بین مسلمانان، کسانی که چیزی از اسلام نمی­فهمند و به چیزی از دستورات اسلام عمل نمی­کنند و از چیزی از منهیات اسلام دوری نمی­کنند، زیادند.

در مسیحیت و یهودیت نیز همین­طور است.

این­ها «شناسنامه­ای»ها هستند، اولی مسلمانان شناسنامه­ای و دومی مسیحی شناسنامه­ای و سومی یهودی شناسنامه­­ای است.

آیه می­­گوید ای شناسنامه­ای­ها! خداوند به شناسنامه­تان کاری ندارد.

آن اسم مسلمانی هم در آخرت فایده­ای ندارد.اما اگر آن سه ضابطه را داشتید، ناراحت نباشید، هر اسمی که دارید رستگار خواهید بود.

این در حقیقت «دعوت» اهل کتاب و مشرکان هم هست که به راه خدا بیایند.

توضیح بیشتر همین مطلب

«یا ایهاالذین آمنوا» دو معنی دارد: لغوی و اصطلاحی.

معنی لغوی خطاب فوق این است: «ای کسانی که ایمان آورده­اید»

اما معنی اصطلاحی آن این است: «ای مسلمانان»

پس از هجرت ، تا آخر نزول وحی، هر جا که در قرآن «یا ایهاالذین آمنوا» آمده (اکثریت قریب به اتفاق) به معنی اصطلاحی است و دلایلش هم زیاد است:

1- یک دلیل آن همین آیه است که مدلول «یا ایهاالذین آمنوا» را در کنار یهودی و مسیحی و ستاره پرست قرار داده است.

2- دلیل دیگرش آیه «یا ایهاالذین آمنوا آمِنو بالله...» است که به مدلول­های «یا ایهاالذین آمنوا» توصیه می­کند که به خدا ایمان بیاورید و ... .

3- دلیل دیگرش آیه 27 سوره انفال است که به مدلول­های «یا ایهاالذین آمنوا» می­گوید «به خدا و رسول خیانت نکنید و ...»

4- دلایل این موضوع زیاد است اما همین قدر کافی است.

علت اینکه خداوند مسلمانان را اینطور خطاب می­­کند اولاً تشریف (شرافت دادن) آنان است و ما نیز همینطور صحبت می­کنیم مثلاً ما به پاسبان­ها می­گوییم جناب سروان و یا به آمپول­زن­ها می­گوییم دکتر.

ثانیاً خداوند با این طرز بیان قاعدتاً باید این منظور را هم داشته باشد که سبب تشویق مسلمانان به سعی در بالا کشیدن خود به درجه «مؤمنان» از طریق این نوع خطاب شده باشد.

جمع بندی و تفسیر

البته مسلمانان ، يهوديان ، مسيحيان ، وستاره پرستان ، هر کدام که به خداوند و آخرت ايمان داشته و عمل شايسته کنند نزد پروردگارشان پاداششان را خواهند داشت .  نه ترسي داشته باشند و نه اندوهگين باشند (62)

 

بقره6      آیات63تا74

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاذْكُرُواْ مَا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿63﴾ ثُمَّ تَوَلَّيْتُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ لَكُنتُم مِّنَ الْخَاسِرِينَ ﴿64﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ ﴿65﴾ فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ ﴿66﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ ﴿67﴾ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لّنَا مَا هِيَ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ فَارِضٌ وَلاَ بِكْرٌ عَوَانٌ بَيْنَ ذَلِكَ فَافْعَلُواْ مَا تُؤْمَرونَ ﴿68﴾ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاء فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِينَ ﴿69﴾ قَالُواْ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُبَيِّن لَّنَا مَا هِيَ إِنَّ البَقَرَ تَشَابَهَ عَلَيْنَا وَإِنَّآ إِن شَاء اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ﴿70﴾ قَالَ إِنَّهُ يَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لاَّ ذَلُولٌ تُثِيرُ الأَرْضَ وَلاَ تَسْقِي الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لاَّ شِيَةَ فِيهَا قَالُواْ الآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ فَذَبَحُوهَا وَمَا كَادُواْ يَفْعَلُونَ ﴿71﴾ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْساً فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا كُنتُمْ تَكْتُمُونَ ﴿72﴾ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿73﴾ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُم مِّن بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَشَّقَّقُ فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿74﴾ أفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلاَمَ اللّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿75﴾ وَإِذَا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلاَ بَعْضُهُمْ إِلَىَ بَعْضٍ قَالُواْ أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَآجُّوكُم بِهِ عِندَ رَبِّكُمْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿76﴾ أَوَلاَ يَعْلَمُونَ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ ﴿77﴾ وَمِنْهُمْ أُمِّيُّونَ لاَ يَعْلَمُونَ الْكِتَابَ إِلاَّ أَمَانِيَّ وَإِنْ هُمْ إِلاَّ يَظُنُّونَ ﴿78﴾ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ يَكْتُبُونَ الْكِتَابَ بِأَيْدِيهِمْ ثُمَّ يَقُولُونَ هَذَا مِنْ عِندِ اللّهِ لِيَشْتَرُواْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَوَيْلٌ لَّهُم مِّمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ وَوَيْلٌ لَّهُمْ مِّمَّا يَكْسِبُونَ ﴿79﴾ وَقَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّاماً مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللّهِ عَهْدًا فَلَن يُخْلِفَ اللّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿80﴾ بَلَى مَن كَسَبَ سَيِّئَةً وَأَحَاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿81﴾ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿82﴾

 

ای یهودیان! بياد آوريد هنگاميکه از شما پيمان گرفتيم و کوه طور را بالاي سرتان برديم و گفتيم آنچه را از تورات به شما داده ايم با قوت بگيريد و از آنچه که در آن است پند گيريد، شايد پروا کنيد (63) اما به آن پشت کرديد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود حتما از زيانکاران ميشديد (64) و حتما از حال کساني از خودتان که درباره احکام روز شنبه تعدي کردند خبر داريد که به آنها گفتيم ميمون هائي رانده شده باشيد (65) و آن را جريمه اي قرار داديم که مايه عبرت معاصرانشان و آيندگان و موعظه اي براي پروا داران باشد (66) و هنگاميکه موسي به قومش گفت خداوند فرمانتان ميدهد که گاوي بکشيد . گفتند مسخره مان کردي؟ گفت به خدا پناه ميبرم که از جاهلان باشم (67) گفتند پروردگارت را بخاطر ما بخوان که براي ما بيان کند مشخصاتش چيست. گفت ميگويد گاوي است نه پير و نه خردسال و ميانسالي است بين اين دو حالت است ، پس آنچه را که دستور يافته ايد انجام دهيد (68) گفتند پروردگارت را بخوان كه رنگش را برايمان بيان کند ،گفت ميگويد گاوي است زرد روشن و بينندگان از رنگش شادمان میشوند (69) گفتند پروردگارت را براي ما بخوان که آن را كاملا مشخص کند ، زيرا که آن گاو بر ما مشتبه شده و انشاء الله هدايت شويم (70) گفت ميگويد گاوي است كه نه رام است که زمين را شخم و کشت را آبياري کند ، و نه نشاندار است ، بلکه رهاست ، گفتند الان حقيقت را آوردي و ذبحش کردند و نزديك بود انجام ندهند (71) و هنگاميکه کسي را کشتيد و درباره او کشمکش ميکرديد و خداوند آنچه را که پنهان ميکرديد بيرون کشيد (72) و مقرر كرديم قسمتي از آن را به او بزنيد. خداوند مردگان را چنين زنده ميکند و آياتش را به شما مي نماياند شايد تعقل کنيد (73) سپس قلب هاتان پس از آن سخت شد ، مانند سنگ ، بلکه سخت تر . و از بعضي سنگها نهرها ميجوشد و برخي از سنگها ميشكافند و از آنها آب خارج ميشود و برخي از آنها از خشيت خدا پائين مي­افتند و خداوند از آنچه ميکنيد غافل نيست (74) ای مسلمانان! آيا اميدواريد که یهودیان به عقايد شما ايمان بياورند؟ در حاليکه عده اي از آنها کلام خدا را مي شنوند و پس از اينکه فهميدند، آگاهانه تغييرش ميدهند (75) و هنگاميکه مسلمانان را ملاقات مي کنند ميگويند ايمان داريم و هنگاميکه با يكديگر تنها ميشوند ميگويند آيا شما درباره چيزهائي که خداوند براي شما گشوده با آنان صحبت مي کنيد تا بعدا نزد پروردگارتان بوسيله همانها عليه شما دليل بياورند؟ آيا تعقل نمي کنيد؟ (76) آيا نميدانند که خداوند آنچه را که پنهان يا آشکار مي کنند ميداند؟ (77) و از آنها کساني هستند که درس نخوانده اند ، از آن کتاب هم چيزي جز خيال هاي خام نميدانند و جز به گمان نميپردازند (78) پس واي برآنان که کتاب را با دستهايشان مي نويسند آنگاه ميگويند اين از جانب خداست تا آنرا به قيمت کمي بفروشند. پس واي بر آنها از آنچه دستهايشان مي نويسد و واي بر آنها از آنچه کسب مي کنند (79) و ميگويند آتش جز چند روزي بما نميرسد. بگو آيا از خدا عهدي گرفته ايد؟ و البته خداوند از عهدش تخلف نمي کند. يا اينکه راجع به خداوند چيزي ميگوئيد که نميدانيد؟ (80) بلی ، کسي که گناهي کند و خطاهايش احاطه اش نمايد اهل آتش است که در آن جاودان خواهد بود (81) وکساني که ايمان آورده وعمل صالح کنند از ياران بهشتند و در آن جاودانند (82)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : نکوهش يهوديان براي ناشکري هاي مکرر و نافرماني و آزار پيامبر ارجمندشان و اي مسلمانان به يهوديان اميد نبنديد آنها چنين اند! به حقيقتي که نزد خودتان است متکي باشيد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در این پاراگراف به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

3 - سوالات

 1 – میثاق مورد اشاره آیه 63 چه بود؟

2 - «رفعنا فوقکم الطور» در همان آیه یعنی چه؟

3 - «خذوا ما آتیناکم بقوه» در همان آیه چطور؟

4 – در موضوع مقتولی که قاتلش نا معلوم بود ، زدن قسمتی از بدن آن گاو مذبوح به بدن آن مقتول ، در آن روز گره گشا بود (آیه های 72 و 73) آیا این موضوع در امروز هم که تعداد این نوع مقتولان رو به افزایش دارد ، چنان فایده ای دارد؟

1 - «تحریف»ی که در آیه 75 ذکر شده از چه نوع است؟ (توجیه و عوض کردن معنی؟ یا تغییر دادن اصل کلمات؟)

2 – منظور از آیه 76 چیست؟ (از آنچه که در تورات به نفع مسلمانان هست به آنها خبر ندهید تا از آن علیه ما (یهودیان) استفاده نکنند؟  یا . . ؟)

3 – موضوع آیه 78 کدام دسته از یهودیان بودند؟ (علماء آنها؟ یا. . ؟)

4 – موضوع آیه 79 چطور؟

5 – موضوع آیه 80 فقط منحصر به یهودیان است یا ممکن است برخی از ما را هم در برگیرد؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات این پاراگراف (63 تا 74) میتوان فهمید که یهودیان ساکن مدینه چه بی ادبی ها و چه مته به خشخاش گذاشتن ها و چه چوب لای چرخ گذاشتن ها نسبت به آنحضرت و مسلمانان مرتکب میشدند ، و ضمنا به مسلمانان هم این هشدار را دارد که مبادا از شما هم نسبت به آنحضرت چنین رفتارهایی سرزند .

تصور کنید مسلمانان پس از تحمل آنهمه ناراحتی و فشار و آزار در مدتی بسیار طولانی، در اثر هجرت از دست مشرکان مکه خلاص شده و به مدینه آمدند که عده­ای از اهالی مدینه تازه مسلمان و علاقمند، و عده­ای هم یهودی هستند. طبیعی است که چون یهودیان هم، بنظر اهل توحید و دیانت و کتاب می­آیند، خیلی مایه امید مسلمانان باشند اما واقعیات در جهت خلاف آن بوده است. این پاراگراف طلیعه ایجاد این ذهنیت در مسلمانان است که «به آنان دل نبندید و آنها با شما آنطور نیستند که نشان می­دهند» و بندهای قبل نیز چنانکه دیدیم، در این جهت بود که «یهودیان اساساً قوم خوبی نیستند» و در آینده نیز ، تا وفات آنحضرت دائما آیاتی با این زمینه نازل شده است .

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 63 تا 66 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیات 67 تا 74 از این لحاظ که مکانیزم موضوع، حتی بر ما بشر قرن حاضر نیز، مکشوف نیست، بالاتر از ذهنیات ما نیز هست، چه رسد به مخاطب اولیه.

آیه 77 از آنجا که به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره دارد، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه، بلکه حتی مخاظبانِ قرن حاضر نیز هست.

آیه های 81 و 82 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

 

 

 

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - نکوهش يهوديان براي ناشکري هاي مکرر و نافرماني و آزار پيامبر ارجمندشان

2 - اي مسلمانان! به يهوديان اميد نبنديد آنها چنين اند، به حقيقتي که نزد خودتان است متکي باشيد.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 65 و 77 و 81 و 82 ، بقیه پاراگراف برای اولین بار» است.

شرح مختصر

ادامه یادآوری بدرفتاری های بنی اسرائیل

در دو پاراگراف قبل قسمتی از بدرفتاری های بنی اسرائیل را برشمرده ، و در این پاراگراف به برخی دیگر اشاره میفرماید :

بی اهمیت گرفتن و نقض میثاق الهی (آیه 63)

اهمیت ندادن به مطالب کتاب نازل شده بر خویش (آیه 63)

سنگدلی پس از دیدن آنهمه آیات الهی و ادامه دادن به رفتارهای خلاف دین و اخلاق (آیه 74)

عبرت نگرفتن از آندسته از بنی اسرائیل که به احکام روز شنبه تعدی کردند و (غیر از عذاب آخرت) به همان سبب در همین جهان عذاب شدند (آیه های 65 و 66)

بگومگوی طولانی و خلاف ادب با پیغمبرشان در موضوع ذبح آن گاو که فرمان صریح خداوند بود و نزدیک بود بالاخره از انجامش سرپیچی کنند (آیه های 67 تا 71)

دریافت­های مستقیم کوتاه

آیه 63: ظاهراً باید اینطور بوده باشد که بنی­اسرائیل تحت تسلط فرعونیان بودند و پس از رفع آن اسارت­ها، خود را یله ورها دیدند و سر به نافرمانی گذاشتند و حضرت موسی هم که نمی­توانست مانند فرعون از راه ظلم و بکار بردن نابجای قوه قهریه آنها را به راه بیاورد از خداوند کمک خواست و خداوند با نشان دادن چنین آیتی آنها را ترساند که از حد نگذرانند.

آیه 65: این موضوع را در اواخر سوره اعراف دیدیم.

آیات 71-67: این همان موضوع معروفیست که اسم سوره بقره هم از آن گرفته شده است و نشان می­دهد که آنان حرمتی برای پیامبرشان قائل نبودند و با او چنان رفتاری می­کردند که گوئی یکی از معمولی­ترین افراد خودشان است و گوئی آنهمه معجزه، چه قبل از رهائی از اسارت فرعونیان و چه پس از آن، بدست او ندیده­اند و مطالعه خود متن گویاست و چندان شرحی نمی­طلبد مگر این نکته واضح که اگر همان اول اولین گاوی را که دم دستشان بود کشته بودند به تکلیف عمل کرده بودند. ولی در عمل آنهمه مته به خشخاش گذاشتند و کارشان مشکل شد (و «ایراد بنی­اسرائیلی» یعنی همین)

آیه­های 73-72: چنین فهمیده می­شود که کسی را کشته بودند و قاتلش معلوم نمی­شد و قسمتی از آن گاو مورد بحث را پس از ذبح به آن کشته زدند و آن مرده زنده شد.

آیه 73: جمله «خداوند چنین زنده می­کند مردگان را» اشاره به مکانیزمی دارد که برایمان روشن نیست و چه بسا در اثر پیشرفت علم و تکنولوژی روشن شود و در آنصورت در آن روز، این آیه یک معجزه علمی خواهد بود. اما حدسیاتی که فعلاً می­توانیم بزنیم این است که امروز در آزمایشگاه­ها با استفاده از گوشه کوچکی از بدن یکنفر، کل وجود او را «شبیه­سازی» می­کنند. در این «گوشه کوچک از بدن یکنفر» چه عظمتی هست که کل وجود او را می­توان از روی آن ساخت. هر چه باشد، در این موضوع نیز باید چنان مکانیزمهائی عمل کرده باشند که فعلاً برایمان روشن نیست.

آیه 74: در مورد قلب نرم مثال­هائی آمده که عبارت است از اشک و دلهره. یعنی اینکه وقتی آدمی در صفات و نعمات و آیات الهی می­اندیشد هم از چشمش اشک جاری می­شود و هم دلهره پیدا می­کند و این چیزی نیست که نادر باشد زیرا بسیاری تاکنون این حالات را داشته­اند. و این آیه می­گوید ای بنی­اسرائیل شما از این حالات دور شده­اید.

ادامه یادآوری بدرفتاری های بنی اسرائیل

در پاراگراف های قبل ، مواردی از بدرفتاری های یهودیان در قرآن ذکر شده بود و اینک ادامه آن را در این پاراگراف می بینیم :

مکتوم داشتن مطالبی که در تورات در باره تصدیق دین اسلام وجود داشت که مبادا مسلمانان به کمک آن مطالب با آنان محاجه کنند (آیه 76)

توجیه تحریفی مطالب قرآن پس از اینکه میدیدند که در آن مطالبی است که ممکن است خلاف منافع آنان باشد (آیه 75)

مراجع تقلیدشان واقعا عالم نبودند بلکه از کتابشان بیگانه بودند و چیزهایی که میگفتند از روی ظن و گمان بود (آیه 78)

آنها با دست خویش چیزهایی مینوشتند و آن را به عنوان کتاب خدا به یهودیان ارائه میکردند و از این راه کسب منافع میکردند (آیه 79)

آنها این عقیده دروغ را شایع میکردند که ما یهودیان در آخرت عذاب مهمی نخواهیم داشت و اگر هم چیزی باشد بسیار کوتاه و رقیق خواهد بود (آیه 80)

جمع بندی و تفسیر

و بياد آوريد هنگاميکه از شما پيمان گرفتيم و (کوه) طور را بالاي (سر) تان برديم و گفتيم آنچه را (از تورات) به شما داده ايم با قوت بگيريد و از آنچه که در آن است پند گيريد شايد پروا کنيد (63) اما به آن پشت کرديد و اگر فضل خدا و رحمتش بر شما نبود حتما از زيانکاران ميشديد (64) و حتما از حال کساني از خودتان که درباره (احکام) روز شنبه تعدي کردند خبر داريد که به آنها گفتيم ميمون هائي رانده شده باشيد (65) و آن را جريمه اي قرار داديم که مايه عبرت معاصرانشان و آيندگان و موعظه اي براي پروا داران باشد (66) و هنگاميکه موسي به قومش گفت خداوند فرمانتان ميدهد که گاوي بکشيد . گفتند مسخره مان کردي؟ گفت به خدا پناه ميبرم که از جاهلان باشم (67) گفتند پروردگارت را بخاطر ما بخوان که براي ما بيان کند مشخصاتش چيست. گفت ميگويد گاويست نه پير و نه خردسال و ميانسالي بين اين دو حالت است ، پس آنچه را که دستور يافته ايد انجام دهيد (68) گفتند پروردگارت را بخوان كه رنگش را برايمان بيان کند ،گفت ميگويد گاوي است زرد روشن و بينندگان از رنگش خوششان مي آيد (69) گفتند پروردگارت را براي ما بخوان که آن را كاملا مشخص کند ، زيرا که آن گاو بر ما مشتبه شده و انشاء الله هدايت شويم (70) گفت ميگويد گاوي است كه نه رام است که زمين را شخم و کشت را آبياري کند ، و نه نشاندار است ، بلکه رهاست ، گفتند الان حقيقت را آوردي و ذبحش کردند و نزديك بود انجام ندهند (71) و هنگاميکه کسي را کشتيد و درباره او کشمکش ميکرديد و خداوند آنچه را که پنهان ميکرديد بيرون کشيد (72) و مقرر كرديم قسمتي از آن را به او بزنيد. خداوند مردگان را چنين زنده ميکند و آياتش را به شما مي نماياند شايد تعقل کنيد (73) سپس قلب هاتان پس از آن سخت شد ، مانند سنگ ، بلکه سخت تر . و از بعضي سنگها نهرها ميجوشد و برخي از سنگها ميشكافند و از آنها آب خارج ميشود و برخي از آنها از خشيت خدا پائين مي­افتند و خداوند از آنچه ميکنيد غافل نيست (74) آيا اميدواريد که آنها به (عقايد) شما ايمان بياورند؟ در حاليکه عده اي از آنها کلام خدا را مي شنوند و پس از اينکه فهميدند، آگاهانه تغييرش ميدهند (75) و هنگاميکه مسلمانان را ملاقات مي کنند ميگويند ايمان داريم و هنگاميکه با يكديگر تنها ميشوند ميگويند آيا شما درباره چيزهائي که خداوند براي شما گشوده با آنان صحبت مي کنيد تا بعدا نزد پروردگارتان بوسيله همانها عليه شما دليل بياورند؟ آيا تعقل نمي کنيد؟ (76) آيا نميدانند که خداوند آنچه را که پنهان يا آشکار مي کنند ميداند؟ (77) و از آنها کساني هستند که درس نخوانده اند ، از آن کتاب هم چيزي جز خيال هاي خام نميدانند و جز به گمان نميپردازند (78) پس واي برآنان که کتاب را با دستهايشان مي نويسند آنگاه ميگويند اين از جانب خداست تا آنرا به قيمت کمي بفروشند. پس واي بر آنها از آنچه دستهايشان مي نويسد و واي بر آنها از آنچه کسب مي کنند (79) و ميگويند آتش جز چند روزي بما نميرسد. بگو آيا از خدا عهدي گرفته ايد؟ و البته خداوند از عهدش تخلف نمي کند. يا اينکه راجع به خداوند چيزي ميگوئيد که نميدانيد؟ (80) {بلی ، کسي که گناهي کند و خطاهايش احاطه اش نمايد اهل آتش است که در آن جاودان خواهد بود (81) وکساني که ايمان آورده وعمل صالح کنند از ياران بهشتند و در آن جاودانند} (82)

 

 

 

بقره7     آیات83تا103

وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْناً وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنكُمْ وَأَنتُم مِّعْرِضُونَ ﴿83﴾ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ لاَ تَسْفِكُونَ دِمَاءكُمْ وَلاَ تُخْرِجُونَ أَنفُسَكُم مِّن دِيَارِكُمْ ثُمَّ أَقْرَرْتُمْ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿84﴾ ثُمَّ أَنتُمْ هَؤُلاء تَقْتُلُونَ أَنفُسَكُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِيقاً مِّنكُم مِّن دِيَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَيْهِم بِالإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن يَأتُوكُمْ أُسَارَى تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَيْكُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاء مَن يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنكُمْ إِلاَّ خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿85﴾ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ ﴿86﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءكُمْ رَسُولٌ بِمَا لاَ تَهْوَى أَنفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ ﴿87﴾ وَقَالُواْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَل لَّعَنَهُمُ اللَّه بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً مَّا يُؤْمِنُونَ ﴿88﴾ وَلَمَّا جَاءهُمْ كِتَابٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ وَكَانُواْ مِن قَبْلُ يَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُواْ فَلَمَّا جَاءهُم مَّا عَرَفُواْ كَفَرُواْ بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّه عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿89﴾ بِئْسَمَا اشْتَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ أَن يَكْفُرُواْ بِمَا أنَزَلَ اللّهُ بَغْياً أَن يُنَزِّلُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ فَبَآؤُواْ بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْكَافِرِينَ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿90﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ آمِنُواْ بِمَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ نُؤْمِنُ بِمَآ أُنزِلَ عَلَيْنَا وَيَكْفُرونَ بِمَا وَرَاءهُ وَهُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِّمَا مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنبِيَاء اللّهِ مِن قَبْلُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿91﴾ وَلَقَدْ جَاءكُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِن بَعْدِهِ وَأَنتُمْ ظَالِمُونَ ﴿92﴾ وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَكُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا آتَيْنَاكُم بِقُوَّةٍ وَاسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَأُشْرِبُواْ فِي قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا يَأْمُرُكُمْ بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُمْ مُّؤْمِنِينَ ﴿93﴾ قُلْ إِن كَانَتْ لَكُمُ الدَّارُ الآَخِرَةُ عِندَ اللّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُاْ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿94﴾ وَلَن يَتَمَنَّوْهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمينَ ﴿95﴾ وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ وَمَا هُوَ بِمُزَحْزِحِهِ مِنَ الْعَذَابِ أَن يُعَمَّرَ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿96﴾ قُلْ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿97﴾ مَن كَانَ عَدُوًّا لِّلّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِّلْكَافِرِينَ ﴿98﴾ وَلَقَدْ أَنزَلْنَآ إِلَيْكَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ وَمَا يَكْفُرُ بِهَا إِلاَّ الْفَاسِقُونَ ﴿99﴾ أَوَكُلَّمَا عَاهَدُواْ عَهْداً نَّبَذَهُ فَرِيقٌ مِّنْهُم بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿100﴾ وَلَمَّا جَاءهُمْ رَسُولٌ مِّنْ عِندِ اللّهِ مُصَدِّقٌ لِّمَا مَعَهُمْ نَبَذَ فَرِيقٌ مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ كِتَابَ اللّهِ وَرَاء ظُهُورِهِمْ كَأَنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿101﴾ وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْاْ بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ ﴿102﴾ وَلَوْ أَنَّهُمْ آمَنُواْ واتَّقَوْا لَمَثُوبَةٌ مِّنْ عِندِ اللَّه خَيْرٌ لَّوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ ﴿103﴾

 

ای یهودیان! بياد آريد که پيمان بني اسرائيل را گرفتيم که جز خداوند را عبادت نکنيد و به والدين و نزديکان و يتيم ها و بيچارگان نيکي کنيد و به مردم سخن نيکو گوئيد و نماز بپاداريد و زکات دهيد . آنگاه غير از کمي از شما به آن پشت کرديد و روگردان بوديد (83) و هنگاميکه پيمان شما را گرفتيم که خونهايتان را نريزيد و خودهاتان را از شهرهاتان بيرون نکنيد ، شما هم اقرار کرديد و شهادت داديد (84) آنگاه اين خودتان بوديد که خودهاتان را مي كشتيد وعده اي را از شهرهاتان بيرون مي كرديد و بر ضد آنها به گناه و تجاوز همپشتي مي نموديد و اگر بصورت اسير بسويتان مي آمدند فديه ميداديد در حاليکه اساسا اخراج آنها بر شما حرام بود . آيا به قسمتي از کتاب ايمان مي آوريد و به قسمتي کفر ميورزيد؟ پس جزاي کسي که چنين کند چيست جز خواريي در زندگي دنيا و اينکه روز قيامت به شديدترين عذاب معذب شود و خداوند از آنچه مي کنيد غافل نيست (85) آنها کساني هستند که آخرت شان را به دنیا فروختند ، پس عذاب آنها تخفيف نخواهد يافت و ياريي نخواهند شد (86) و البته به موسي آن کتاب را داديم و پس از او نيز پيامبران ديگر را فرستاديم و به عيسي نيز دلايل روشن داديم و او را بوسيله روح القدس تقويت کرديم . پس چرا هر وقت رسولي بسويتان آمد که خوشتان نيامد عده اي را تکذيب وعده اي را کشتيد؟ (87) ای پیامبر! این یهودیان میگویند دلهاي ما در غلاف است. بلكه خداوند بسبب کفرشان لعنتشان نموده و مومنان آنها چقدر کم است (88) و هنگاميکه کتابي از جانب خداوند بسويشان آمد که تصديق کننده كتابشان بود ، و قبلا هم بعلت مژده آمدن پيامبر نسبت به کافران در طلب پيروزي بودند ، اما بمحض آمدن همان چيزي که مي شناختندش به آن کفر ورزيدند ، و لعنت خدا برکافران باد (89) خود را به بد چيزي فروختند که از روي ظلم به آنچه خدا فرستاده کفر ورزيدند . آنهم به اين خاطر که خداوند فضل خويش به هر کس از بندگانش که لایق است داده. و سزاوار غضبي بر غضب ديگري شدند و کافران عذابي خفت بار دارند (90) و هنگامي که به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ايمان بياوريد ميگويند ما به آنچه برخود مان نازل شده ايمان داريم و به غير از آن کفر ميورزند در حاليکه آن حق است و تصديق کننده چيزي است که با آنان است . بگو پس چرا قبلا پيامبران خدا را مي کشتيد اگر مومن ميباشيد (91) و موسي هم با دلايل روشن بسويتان آمد آنگاه شما گوساله را پس از او به پرستش برگرفتيد و ظالم بوديد (92) و هنگاميکه از شما پيمان گرفتيم و کوه طور را بالاي سر شما بلند کرديم ، و گفتيم با قوت بگيريد آنچه را که به شما داده ايم و بشنويد ، به زبان گفتند شنيديم و به دل گفتند نافرماني کرديم و علاقه به آن گوساله در دلهاشان به سبب کفرشان نوشانده شد. بگو چه بد است آن چيزي که ايمان شما به آن فرمان ميدهد اگر مومن هستيد (93) بگو اگر جهان آخرت نزد خدا فقط مخصوص شماست پس آرزوي مرگ کنيد اگر راست ميگوئيد (94) و هرگز آنرا بسبب آنچه از پيش فرستاده اند آرزو نخواهند کرد و خداوند به حال ظالمان آگاه است (95) و آنها را حريص ترين مردم نسبت به زندگي خواهي يافت و عده اي از مشرکان نيز همينطورند. هر يک از آنها آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند و با آن كه آن عمر هم برطرف کننده عذاب از آن ها نخواهد بود و خداوند به آنچه مي کنند بيناست (96) ای پیامبر! بگو هر کس که دشمن جبرئيل باشد توجه کند که او آن قرآن را به فرمان خدا بر دلت نازل مي کند که تصديق کننده کتاب هاي قبلي ، و هدايت و مژده اي براي مومنان است (97) هر کس که دشمن خداوند و ملائکه اش و فرستادگانش و جبرئيل و ميکائيل باشد ، خداوند هم دشمن کافران است (98) و بسوي تو آياتي داراي دليل هاي روشن نازل کرديم که جز گناهکاران به آن کافر نميشوند (99) چرا هر گاه عهدي بستند عده اي از آنها آن را شكستند؟ بلکه اکثرشان ايمان ندارند (100) و هنگامي که فرستاده اي از جانب خدا بسويشان آمد که تصديق کننده چيزي است که با آنهاست عده اي از اهل کتاب ، کتاب خدا را پشت سرشان انداختند که گوئي که اصلا چيزي نميدانند (101) و به آنچه که شيطان ها در فرمانروائي سليمان خواندند علاقه نشان دادند، و البته سليمان کافر نبود وليکن آن شيطان ها كافر بودن ، و به مردم جادو ياد ميدادند و نيز آنچه را که بر آن دو فرشته در بابل نازل شده بود که اسم آنها هاروت و ماروت بود به مردم ياد ميدادند و هاروت و ماروت آن چيزها را به مردم ياد نميدادند مگر اينکه ميگفتند ما وسيله امتحان هستيم پس مبادا کافر شويد، اما مردم از آنها چيزهائي را ياد ميگرفتند که بوسيله آنها بين مرد و همسرش جدائي مي افتاد و - البته آنها جز به اذن خدا به کسي ضرري نميرساند- و نيز از آنها چيزهائي ياد ميگرفتند که برايشان ضرر داشت و نفعي نداشت در حاليکه ميدانستند کسي که آن را جذب کند در آخرت بهره اي نخواهد داشت و چه بداست چيزي که خود را به آن فروختند اگر بدانند (102) و اگر ايمان مي آوردند و تقوا پيشه ميکردند پاداشي از جانب خدا برايشان بهتر بود اگر ميدانستند (103)

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره).

درب : نکوهش يهوديان براي نافرماني هاي مکررشان، کفرشان، تکذيب پيامبران، خود را تافته جدا بافته دانستن و...

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف قبل و این پاراگراف به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در پاراگراف های پیشین برخی از بدرفتاری های یهودیان را برشمرده بود و اینک ادامه آن :

زیر پا گذاردن میثاق الهی در باره اطاعت نکردن غیر خدا ، احسان به والدین و نردیکان و ایتام و فقراء ، و خوش معاشرتی ، و برپا داشتن نماز ، و پرداخت زکات ، و احتراز از خونریزی ، و احتراز از اخراج همانندان خویش از دیارشان ، و عمل به قسمتی از کتاب (تورات) و بی توجهی به قسمت های دیگر (آیات 83 تا 86)

گردن فرازی در مقابل پیامبران و تکذیب برخی و کشتن برخی دیگر (آیه 87)

کفر (آیه 88)

کفر ، به خصوص در مورد پیامبر اسلام که قبل از ظهورش بشارت ظهورش را میدادند و مخالفان خویش را تهدید میکردند که پس از ظهور او بوسیله او برشما غلبه خواهیم کرد (آیه 80)

 اشاعه این عقیده که در آخرت فقط ما (یهودیان) اهل نجات می باشیم (آیه 94) دشمنی با خدا و ملائکه و پیامبران و جبرئیل (آیه 99)

 پیروی از ساحران و یادگرفتن سحر در حالیکه میدانستند با این کار آخرتشان نابود میشود (آیه های 102 و 103)

4 کلیدهای تفسیری

آیه 102 ، (همان آیه بلند هاروت وماروت) اساسا پرانتزی است . دلیلش هم اینکــه اگرچشم خویش برآن ببندیم وقبل وبعد آن را به هم وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف ویکدست است .

اما ببینید مفسران ارجمند سابق راجع به آن چه ها گفته اند !

به قول مرحوم علامه در المیزان آیه مذکور ظرفیت حمل 1.260.000 معنی را دارد. (علاقمندان به ذیل همان آیه در آن تفسیر مراجعه فرمایند) حالا اگر کسی بگوید خود این آیه (با آن پتانسیل عظیم حمل معانی­اش) یک آیه کاملاً فرعی (و به اصطلاح پرانتزی) است و اگر کسی نه تنها 1.260.000 معنی آن را، بلکه حتی اگر یکی از معانی آن را هم درک نکرد، در صورتیکه خط اصلی سخن از دستش در نرفته باشد، چیز زیادی را از دست نداده، چه واکنشی خواهید داشت؟

حقیقت این است که همینطور هم هست و آیه مذکور با آن ظرفیت کم­نظیرش کاملاً فرعی است .

5 زاویه با تفاسیر رایج

در ابتدا از شما دعوت میکنیم متن زیر را که آیاتی از سوره بقره است چند بار بخوانید تا در ذهن تان نقش ببندد :

 

و هنگامي که فرستاده اي از جانب خدا بسويشان آمد که تصديق کننده چيزيست که با آنهاست عده اي از اهل کتاب ، کتاب خدا را پشت سرشان انداختند که گوئي که اصلا چيزي نميدانند (101) و آنچه را که شيطان ها در فرمانروائي سليمان خواندند پیروی کردند و سليمان کافر نبود وليکن آن شيطان ها كافر بودند ، و به مردم جادو ياد ميدادند ، و نيز آنچه را که بر آن دو فرشته در بابِل نازل شده بود که اسم آنها هاروت و ماروت بود (به مردم ياد ميدادند) (هاروت و ماروت) آن چيزها را به مردم ياد نميدادند مگر اينکه ميگفتند ما وسيله امتحان هستيم پس مبادا کافر شوي ، اما (مردم) از آنها چيزهائي را ياد ميگرفتند که بوسيله آنها بين مرد و همسرش جدائي مي افتاد و - البته آنها جز به اذن خدا به کسي ضرري نميرساند- و نيز از آنها چيزهائي ياد ميگرفتند که برايشان ضرر داشت و نفعي نداشت در حاليکه ميدانستند که کسي که آن را جذب کند در آخرت بهره اي نخواهد داشت ، و چه بداست چيزي که خود را به آن فروختند اگر بدانند (102) و اگر ايمان مي آوردند و تقوا پيشه ميکردند پاداشي که از جانب خداست برايشان بهتر بود اگر ميدانستند (103)

 

اینک که متن فوق را خوانده اید حتما مطالبی دستگیرتان شده است ، اما از شما دعوت میکنیم اینک همان متن را که مطالب فرعی را از مطالب اصلی – با توجه به درجه فرعی بودن -  با {  } و {{  }} و {{{   }}} متمایز کرده ایم مجددا بخوانید ،

 

و هنگامي که فرستاده اي از جانب خدا بسويشان آمد که تصديق کننده چيزيست که با آنهاست عده اي از اهل کتاب ، کتاب خدا را پشت سرشان انداختند که گوئي که اصلا چيزي نميدانند (101) و آنچه را که شيطان ها در فرمانروائي سليمان خواندند پیروی کردند {و سليمان کافر نبود وليکن آن شيطان ها كافر بودند} {{و به مردم جادو ياد ميدادند}} {{{و نيز آنچه را که بر آن دو فرشته در بابِل نازل شده بود که اسم آنها هاروت و ماروت بود (به مردم ياد ميدادند) (هاروت و ماروت) آن چيزها را به مردم ياد نميدادند مگر اينکه ميگفتند ما وسيله امتحان هستيم پس مبادا کافر شويد}}} {{{{اما (مردم) از آنها چيزهائي را ياد ميگرفتند که بوسيله آنها بين مرد و همسرش جدائي مي افتاد و - البته آنها جز به اذن خدا به کسي ضرري نميرساند- و نيز از آنها چيزهائي ياد ميگرفتند که برايشان ضرر داشت و نفعي نداشت در حاليکه ميدانستند که کسي که آن را جذب کند در آخرت بهره اي نخواهد داشت}}}} و چه بداست چيزي که خود را به آن فروختند اگر بدانند (102) و اگر ايمان مي آوردند و تقوا پيشه ميکردند پاداشي که از جانب خداست برايشان بهتر بود اگر ميدانستند (103)

 

آیا اینک مطلب را بهتر (و حتی خیلی بهتر) درک میکنید؟

بله ، همینطور است ، و این (بهتر فهمیدن) ، نتیجهء تشخیصِ مواردِ فرعی نسبت به اصلی ، و یکی از کلیدهای مهم تفسیری است .

البته میشد بازهم به فرعی و اصلی –  تا رسیدن به جزء لا یتجزی – ادامه داد ، اما لازم نبود  و همین مقدار هم مقصود را می رساند .

 

اینک از شما دعوت میشود متن زیر را بخوانید :

 

و هنگامي که فرستاده اي از جانب خدا بسويشان آمد که تصديق کننده چيزيست که با آنهاست عده اي از اهل کتاب ، کتاب خدا را پشت سرشان انداختند که گوئي که اصلا چيزي نميدانند (101) و آنچه را که شيطان ها در فرمانروائي سليمان خواندند پیروی کردند و سليمان کافر نبود وليکن آن شيطان ها كافر بودند ، و به مردم جادو ياد ميدادند ، و نيز آنچه را که بر آن دو فرشته در بابل نازل شده بود که اسم آنها هاروت و ماروت بود (به مردم ياد ميدادند) (هاروت و ماروت)آن چيزها را به مردم ياد نميدادند مگر اينکه ميگفتند ما وسيله امتحان هستيم پس مبادا کافر شوي ، اما (مردم) از آنها چيزهائي را ياد ميگرفتند که بوسيله آنها بين مرد و همسرش جدائي مي افتاد و - البته آنها جز به اذن خدا به کسي ضرري نميرساند- و نيز از آنها چيزهائي ياد ميگرفتند که برايشان ضرر داشت و نفعي نداشت در حاليکه ميدانستند که کسي که آن را جذب کند در آخرت بهره اي نخواهد داشت ، و چه بداست چيزي که خود را به آن فروختند اگر بدانند (102) و اگر ايمان مي آوردند و تقوا پيشه ميکردند پاداشي که از جانب خداست برايشان بهتر بود اگر ميدانستند (103)

 

بله ! درست فهمیدید ! کلّ آیه 102 نسبت به آیه های قبل و بعد خویش حالت «پرانتزی» دارد و جزء «خط اصلی» مطلب نیست . خط اصلی مطلب همان است که در آیه های 101 و 103 می بینید .

البته در اینجا باید فرق مطالب «فرعی» را با «پرانتزی» بگوئیم : مطالبِ فرعی وابستهء مطالب اصلی هستند ، اما مطالب پرانتزی نسبتا مستقل اند و راه تشخیص آنها این است که اگر قبل و بعدِ آنها را به یگدیکر وصل کنیم در روال سخن سکته ای حادث نمیشود .

در نمونه فوق ، کلّ آیه 102، پرانتزی است ، ودر داخل خویش مطالبِ فرعی {  } و فرعی در فرعی {{   }} ، و فرعی در فرعی در فرعی {{{   }}} و . . . . دارد .

 

این موضوع – یعنی تشخیص دادن مطالب اصلی از فرعی – یکی از کلید های بسیار مهم فهم کلام وحی است و چه بسیار مفسران عالیقدری که به علت توجه نکردن به این کلید تفسیری (و اصلی گرفتن مطالب فرعی) در درک مطلب به خطا افتادند و فرمایشاتی فرمودند که .....

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه های 102 و 103 (هاروت و ماروت) بسیار مشهور است و هم مورد اقبال هنرمندان واقع شده و هم اهل منبر آن را با آب و تاب و معمولا با روایات اسرائیلی شرح میدهند و از این لحاظ برجستگی دارد.

7 - آیات مشکل

مفسران در موضوع آیه های 1و2 و 103 اقوال عجیب و غریب و بهضا متخالف و متضادی گفته اند که از این لحاظ در زمره آیت مشکل قرار میگیرند.

ما نیز تفسیری از آن در ذیل ارائه کرده ایم.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 86 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه 90.

آیه 93 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

همچنین است آیه های 102 و 103

آیه های 97 و 98 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

             9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 92 و 93 و 99 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

قضیه «هاروت» و «ماروت» و حواشی آن

آیه 102 علیرغم بلند بودن متن آن و معانی متنوعی که مفسران ارجمند کرده­اند واضح است و خلاصه­اش این است که آنها علیرغم اینکه به آنان تذکر داده می­شد که اگر دنبال جادوگری بروند در آخرت چیزی نخواهند داشت، باز هم دنبال جادوگری می­رفتند، و آخرتِ خویش را از دست می­دادند.

البته معلوم است که این کار فقط می­تواند کار کسانی باشــد که به آخــرت چنــدان اعتقادی ندارند.

با وجود این در آیه مذکور نکاتی هست که بهتر است شرح شود. مثلاً:

1- آنچه که شیطان­ها بر فرمانروائی سلیمان خواندند.

2- سلیمان کافر نبود ولیکن شیطان­ها کفر ورزیدند.

3- شیطان­ها به مردم جادو یاد می­دادند.

4- شیطان­ها به مردم آنچه را که بر آن دو فرشته در بابِل نازل شده بود یاد می­دادند.

5- اسم آن دو فرشته هاروت و ماروت بود.

6- هاروت و ماروت چیزی به مردم یاد نمی­دادند مگر اینکه قبلاً می­گفتند ما وسیله امتحانیم مبادا کافر شوی.

7- در تعلیمات هاروت و ماروت چیزهائی بود که بوسیلۀ آن بین مرد و زنش جدائی می­افتاد.

8- در تعلیمات هاروت و ماروت هر چه بود، جز به اذن خدا اثر نمی­کرد.

9- مردم از آنها چیزهائی یاد می­گرفتند که برایشان ضرر داشت و نفعی نداشت.

10- مردم ضمن یاد گرفتن آن چیزها می­دانستند که جذب آنها سبب نابودی آخرتشان می­شود.

از ترکیب موارد 1 و 2 معلوم می­شود پس از اینکه سلیمان مُرد شیاطین بر سلطنت او وِردها و طلسم­هائی خواندند و از همینجا معلوم می­شود که سلیمان در زمان حیاتش شیاطین را (یا بعضی از شیاطین را – یا قدرت شیطنت شیاطین را) در بند کرده بود.

شیاطین مذکور دو کار می­کردند:

1- بر حکومت سلیمان چیزهائی خواندند (مثلاً طلسم و ...)،

2- به مردم دو چیز یاد می­دادند: (الف: جادو، ب: تعلیمات هاروت و ماروت را)

از اینجا معلوم می­شود جادو، واقعیت دارد و یکی از عوامل و عناصر این جهان است و دارای اثر است و ریشه­اش در تعالیم و عمل شیطان است. ولی همین جادو که واقعی هم هست و اثر هم دارد، مانند هر چیز دیگر اگر خدا بخواهد اثر می­کند. یعنی توکل به خدا اثرش از جادو بالاتر است. چیز دیگری که از اینجا معلوم می­شود این است که پیامبران از شیاطین قوی­ترند.

چیز دیگری که فهمیده می­شود این است که بتدریج در اثر سوء اختیار مردم و فروش آخرت خویش به قیمت یاد گرفتن جادو و تعالیم هاروت و ماروت، عده­ای جادوگر انسانی هم پیدا شدند.

بنابراین اصل وجود جادو و جادوگری قبول است اما اینهمه کسانی که ادعای آن را دارند و مدرسه­ای (مانند مدرسه هری­پاتر) که بیایند در آن درسش را بدهند و فارغ­التحصیلان آن در اینجا و آنجا پراکنده باشند و داخل زندگی مردم پخش باشند، اینها تخیلات و آرزوهاست مانند سایر تخیلات و آرزوهائی که در فیلم­هائی مانند مرد شش میلیون دلاری و ماسک و کارآگاه گجت و کتابهائی مانند نوشته­های کارلوس کاستاندا و شخصیت­های خیالی مانند دون خوان و امثال او و فیلمهای سرخ­پوستی (که در یکی از آنها، پدربزرگ آن شخص همه چیزهائی را که قرار بود اتفاق بیفتد در خواب برای او می­گفت) می­بینیم.

همچنین از آن باطل­تر عقیده به این است که روح هر کس پس از مرگ او می­تواند در زندگی مردم رفت و آمد و دخل و تصرف فیزیکی داشته باشد و  اشیائی را جابجا کند و افکاری را القاء کند و کسی را بکشد یا زخمی کند یا بر عکس زخمیی را مداوا کند و که اینها یکی از اصول فرهنگ اروپائی است و باطل و بی­اصل است و در قرآن کوچکترین دلیلی بر آن نیست.

بله. راجع به جادو، دلیل قرآنی داریم. گرچه اتفاقی که در قضیه اژدهای موسی افتاد طرف­های مقابل او جادوگر نبودند بلکه شعبده­باز بودند و چنان می­کردند که بنظر بیاید آن چیزهائی که می­اندازند مار و افعی است نه اینکه چوبها و طنابهائی که می­انداختند واقعاً مار و افعی باشد و قرآن درباره کار آنها می­گوید «یُخّیلُ» (چنین به خیال می­رسید) که «انّه تسعی» (= که آن جنبش دارد) یعنی واقعاً جنبشِ خود جوش نداشته بلکه آنها شعبده­باز بودند و کارهائی می­کردند که چنین بنظر بیاید که جنبش دارد و بین بودن و بنظر آمدن فرق زیادیست.

اما تاریخ واقعی سحر و جادو را باید پس از سلیمان بدانیم که جادو وارد زندگی شد به ترتیبی که فوقاً بعرضتان رسید.

در همینجا باید گفت موضوع مرتاضان را هم باید از جادوگران جدا کرد زیرا مرتاضان در اثر سختی زیاد و تمرین­های سخت و ریاضت­های غیرقابل تحمل یک قدرت­های جسمی و روحیی پیدا می­کنند که آنها را قادر به انجام کارهائی می­کند که افراد معمولی نمی­توانند.

آیا این فیلم­های «مردان قوی» را دیده­اید که مثلاً کسی از حرکت کامیون جلوگیری می­کند؟ این قابل فهم است. بسیاری هستند که اگر آن تمرین­های ورزشی را بکنند، آنقدر زورمند می­شوند که بتوانند آن کار را بکنند. موضوع مرتاضان هم شبیه آنها است. آنها تمرین­های از نوع دیگری می­کنند و به نتایج دیگری می­رسند و اگر کسان دیگری هم همان تمرینات آنها را بکنند، موفق به انجام همان کارهائی خواهند شد که آنها می­کنند. و آنچه عرض کردیم اصول و کلیات این چیزها بود و برای رعایت اختصار از شرح بیشتر چشم پوشیده و تفصیل آن را به خوانند فرهیخته وا می­گذاریم.

رفتار دو گانه یهودیان

در آیه 89 «نسبت به کافران در طلب پیروزی بودند» به این معنی است که یهودیان وقتی که با همسایگانشان مشکلی پیدا می­کردند برای آنها چنین خط و نشان می­کشیدند که هم اکنون در مکه پیغمبری ظهور کرده، و در تورات هم با اسم و رسم معرفی شده، او به اینجا می­آید و ما با او متحد می­شویم و پدر شما کافران را در می­آوریم و غیره اما وقتیکه پیامبر(ص) به مدینه آمد در سه جنگ بزرگ با او درگیر شدند و غیر از جنگها هم هر روز آزار و توطئه­ای داشتند.

جمع بندی و تفسیر

و بياد آريد که پيمان بني اسرائيل را گرفتيم که جز خداوند را عبادت نکنيد و به والدين و نزديکان و يتيم ها و بيچارگان نيکي کنيد و به مردم سخن نيکو گوئيد و نماز بپاداريد و زکات دهيد . آنگاه غير از کمي از شما به آن پشت کرديد و روگردان بوديد (83) و هنگاميکه پيمان شما را گرفتيم که خونهايتان را نريزيد و خودهاتان را از شهرهاتان بيرون نکنيد ، شما هم اقرار کرديد و شهادت داديد (84) آنگاه اين خودتان بوديد که خودهاتان را مي كشتيد وعده اي را از شهرهاتان بيرون مي كرديد و بر ضد آنها به گناه و تجاوز همپشتي مي نموديد و اگر بصورت اسير بسويتان مي آمدند فديه ميداديد در حاليکه اساسا اخراج آنها بر شما حرام بود . آيا به قسمتي از کتاب ايمان مي آوريد و به قسمتي کفر ميورزيد؟ پس جزاي کسي که چنين کند چيست جز خواريي در زندگي دنيا و اينکه روز قيامت به شديدترين عذاب تحويل شود و خداوند از آنچه مي کنيد غافل نيست (85) آنها کساني هستند که زندگي دنيا را به قيمت آخرت خريدند ، پس عذاب آنها تخفيف نخواهد يافت و ياريي نخواهند شد (86) و البته به موسي آن کتاب را داديم و پس از او نيز پيامبران ديگر فرستاديم و به عيسي نيز دلايل روشن داديم و او را بوسيله روح القدس تقويت کرديم . پس چرا هر وقت رسولي بسويتان آمد که خوشتان نيامد عده اي را تکذيب وعده اي را کشتيد؟ (87) و گفتند دلهاي ما در غلاف است. بلكه خداوند بسبب کفرشان لعنتشان نموده و مومنان آنها چقدر کم است (88) و هنگاميکه کتابي از جانب خداوند بسويشان آمد که تصديق کننده كتابشان بود ، و قبلا هم (بعلت مژده آمدن پيامبر) نسبت به کافران در طلب پيروزي بودند ، اما بمحض آمدن همان چيزي که مي شناختندش به آن کفر ورزيدند ، و لعنت خدا برکافران باد (89) خود را به بد چيزي فروختند که از روي ظلم به آنچه خدا فرستاده کفر ورزيدند . آنهم به اين خاطر که خداوند فضل خويش به هر کس از بندگانش که خواهد داده. و سزاوار غضبي بر غضب ديگري شدند و کافران عذابي خفت بار دارند (90) و هنگامي که به آنان گفته شود به آنچه خدا نازل کرده ايمان بياوريد ميگويند ما به آنچه برخود مان نازل شده ايمان داريم و به غير از آن کفر ميورزند در حاليکه آن حق است و تصديق کننده چيزيست که با آنان است . بگو پس چرا قبلا پيامبران خدا را مي کشتيد اگر مومن ميباشيد (91) و موسي هم با دلايل روشن بسويتان آمد آنگاه شما گوساله را پس از او (به پرستش) برگرفتيد و ظالم بوديد (92) و هنگاميکه از شما پيمان گرفتيم و (کوه) طور را بالاي (سر) شما بلند کرديم ، (و گفتيم) با قوت بگيريد آنچه را که به شما داده ايم و بشنويد ، (به زبان) گفتند شنيديم و (به دل گفتند) نافرماني کرديم و (علاقه) گوساله در دلهاشان به سبب کفرشان نوشانده شد. بگو چه بد است آن چيزي که ايمان شما به آن فرمان ميدهد اگر مومن هستيد (93) بگو اگر جهان آخرت نزد خدا فقط مخصوص شماست پس آرزوي مرگ کنيد اگر راست ميگوئيد (94) و هرگز آنرا بسبب آنچه از پيش فرستاده اند آرزو نخواهند کرد و خداوند به حال ظالمان آگاه است (95) و آنها را حريص ترين مردم نسبت به زندگي خواهي يافت و عده اي از مشرکان نيز (همينطورند). هر يک از آنها آرزو دارد که کاش هزار سال عمر کند و با آن كه آن (عمر) هم برطرف کننده عذاب از آن ها نخواهد بود و خداوند به آنچه مي کنند بيناست (96) بگو هر کس که دشمن جبرئيل باشد (توجه کند که) او آن (قرآن) را به فرمان خدا بر دلت نازل مي کند که تصديق کننده (کتاب هاي) قبلي ، و هدايت و مژده اي براي مومنان است (97) هر کس که دشمن خداوند و ملائکه اش و فرستادگانش و جبرئيل و ميکائيل باشد ، خداوند هم دشمن کافران است (98) و بسوي تو آياتي داراي دليل هاي روشن نازل کرديم که جز گناهکاران به آن کافر نميشوند (99) چرا هر گاه عهدي بستند عده اي از آنها آن را شكستند؟ بلکه اکثرشان ايمان ندارند (100) و هنگامي که فرستاده اي از جانب خدا بسويشان آمد که تصديق کننده چيزي است که با آنهاست عده اي از اهل کتاب ، کتاب خدا را پشت سرشان انداختند که گوئي که اصلا چيزي نميدانند (101) {و آنچه را که شيطان ها در فرمانروائي سليمان خواندند، {{و سليمان کافر نبود وليکن آن شيطان ها كافر بودند}}{{{ و به مردم جادو ياد ميدادند و نيز آنچه را که بر آن دو فرشته در بابل نازل شده بود که اسم آنها هاروت و ماروت بود به مردم ياد ميدادند}}}(هاروت و ماروت)آن چيزها را به مردم ياد نميدادند مگر اينکه ميگفتند ما وسيله امتحان هستيم پس مبادا کافر شوي، {{{{اما (مردم) از آنها چيزهائي را ياد ميگرفتند که بوسيله آنها بين مرد و همسرش جدائي مي افتاد و - البته آنها جز به اذن خدا به کسي ضرري نميرساند- و نيز از آنها چيزهائي ياد ميگرفتند که برايشان ضرر داشت و نفعي نداشت در حاليکه ميدانستند کسي که آن را جذب کند در آخرت بهره اي نخواهد داشت}}}} و چه بداست چيزي که خود را به آن فروختند اگر بدانند}(102) و اگر ايمان مي آوردند و تقوا پيشه ميکردند پاداشي از جانب خدا برايشان بهتر بود اگر ميدانستند.(103)

 

بقره8    آیات104تا123

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿104﴾ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿105﴾ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿106﴾ اَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿107﴾ أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ ﴿108﴾ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿109﴾ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿110﴾ وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿111﴾ بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿112﴾ وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿113﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُوْلَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِينَ لهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿114﴾ وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿115﴾ وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴿116﴾ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿117﴾ وَقَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿118﴾ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ ﴿119﴾ وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿120﴾ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن يَكْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿121﴾ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿122﴾ وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ ﴿123﴾

 

اي مسلمانان مانند یهودیان نباشید و نگوئيد «رعايتمان کن » ، زیرا این جمله در زبان آنها معنی بدی دارد ، بلکه بگوئيد «ما را در نظر داشته باش » و سخن حق را بشنويد و کافران عذابي دردناک خواهند داشت (104) کافران اهل کتاب و مشرکان دوست ندارند هيچ خيري از جانب پروردگارتان بر شما نازل شود در حاليکه خداوند رحمت خويش را به هر کس که خواهد اختصاص خواهد داد و خداوند صاحب فضل عظيم است (105)  هر آيه اي را که منسوخ کنيم يا آنرا از يادها ببريم بهتر از آن را يا لااقل مثل آن را مي آوريم . آيا نمي دانيد که خداوند بر هر چيزي قادر است؟ (106) آيا نمي دانيد که خداوند مالک آسمانها و زمين است و جز خدا هيچ سرپرست و ياوري نداريد؟ (107) يا اينکه ميخواهيد از رسولتان چيزهائي بخواهيد که قبلا از موسي خواسته شد؟ و هر کس که کفر را با ايمان عوض کند حتما از راه راست گم شده است (108)  بسياري از اهل کتاب پس از اينکه حق برايشان آشکار شد، بعلت حسدي كه در درونشان است ، دوست دارند کاش مي شد که پس از ايمانتان به کفر برگرديد . از آنها در گذريد و چشم بپوشيد تا خداوند امرش را بياورد که خداوند بر هر چيزي تواناست (109) و نماز بپاداريد و زکات دهيد و هر چه براي خويش پيشاپيش بفرستيد نزد خداوند خواهيد يافت که خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (110) مي گويند هيچ کس داخل بهشت نمي شود مگر اينکه يهودي و يا مسيحي باشد. اينها آرزوهايشان است. بگو دليل خويش بياوريد اگر راست مي گوئيد (111) بلي.کسي که رويش را براي خدا تسليم کند و نيکوکار هم باشد، پاداشش نزد پروردگارش محفوظ است و نه ترسي داشته باشد و نه اندوهگين باشد (112) و يهوديان مي گويند مسيحيان برچيزي از حق استوار نيستند و مسيحيان هم مي گويند يهوديان برچيزي نيستند در حالي که آن کتاب را هم مي خوانند. کساني که علم ندارند نيز مانند آنها مي گويند. بلي خداوند روز قيامت درباره آنچه که در آن اختلاف دارند بينشان حکم خواهد کرد (113) و چه کسي ظالم تر است از کسي که از ياد خدا در مساجد جلوگيري نموده و سعي در خرابي آنها کند؟ آنها را نميرسد داخل آن شوند مگر اينکه نگران باشند. در دنيا خواريي و در آخرت عذابي بزرگ خواهند داشت (114) و مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر جا که رو کنيد همانجا رو به خداست که خداوند وسعت دهنده داناست  (115)  ميگويند خداوند فرزندي برگرفته است. منزه است از آن. بلکه آنچه در آسمانها و زمين است مال اوست و همه فرمانبردار اويند (116) همو بوجود آورنده آسمانها و زمين است و وقتي که امري را بخواهد اجرا شود جز اين نيست که به آن مي گويد: باش، پس مي شود (117) و کساني که علم ندارند مي گويند چرا خداوند با ما سخن نمي گويد يا معجزه اي بسوي ما نمي آيد؟ پيشينيان آنها نيز چنين گفتند. دلهاشان متشابه است. البته آيات را براي مردمي که يقين دارند بيان کرده ايم (118) ای پیامبر! تو را به حق مژده دهنده اي و هشدار دهنده اي فرستاده ايم و تو مسئول اهل جهنم نمي باشي (119) نه يهوديان و نه مسيحيان هرگز از تو راضي نخواهند شد مگر اينکه دين آنها را پيروي کني. بگو البته هدايت همان هدايت خداوند است واگر هواي نفس آنها را پس از اينکه مقداری از آن علم بسويت آمده پيروي کني از جانب خداوند يار و ياوري نخواهي داشت (120) کساني که کتابشان داده ايم و آن را آنطور که حق تلاوت کردن آن است تلاوت مي کنند، به آن ايمان دارند و کسي که به آن کفر ورزد زيانکار است (121) اي بني اسرائيل! نعمتم را که برشما ارزاني داشتم بياد آوريد که شمارا برجهانيانِ معاصرتان برتري دادم (122)  و از روزي پروا کنید که هيچ کس فايده اي براي ديگري نخواهد داشت و از او نه معادلي پذيرفته مي شود و نه شفاعتي فايده اي خواهد کرد و نه ياريی خواهد شد (123)

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : ای مسلمانان! ارتباطات خود را با اهل کتاب و مشرکان کاهش دهید و اهل کتاب و مشرکان از لحاظ انحراف از راه حق مشابهند، شما همان راه صحیح پیامبرتان را بروید و به یهودیان به چشم دشمن بنگرید و به عبادات خودتان بپردازید و به اینطرف و آنطرف نگاه نکنید  راه مستقیم خودتان را بروید.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

 

3 - سوالات

1 – منظور از جمله مطلق «واسمعوا» (آیه 104) چیست؟

2 – منظور از «خیر» (آیه 105) چیست؟

3 – منظور از «آیه» (آیه 106) چیست؟

4 – چرا در آیه 109 پس از اینکه پرده از خطر عضیم یهودیان برداشت ، در دنبال آن ، به عنوان عمل متقابل ، به عفو و صفح که نوعی ترمز در مقابل برخورد جدی حساب میشود ، توصیه فرموده؟

5 – چرا در همانجا وعده «یاتی الله بامره» داده؟

6 – چرا در آیه 110 توجه مسلمانان را به رفتارهای عادی مسلمانی برگردانده؟

7 – منظور از «خیر» (آیه 109) چیست؟

8- « تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ » (آیه111) با کدام کلید فهم قرآن مطابق است؟

9- «وهم یتلون الکتاب» (آیه113) چطور؟

10- منظور آیه 114 چه کسانی است؟ (مشرکان مکه؟ یهودیان؟ یا....؟) با دلیل قرآنی جواب دهید .

11 – منظور از «الذین» در آیه 118 چه کسانی است؟

12 – منظور آیه 121 چیست؟

13 - منظور از آیه 122 که در همین سوره قبلا ذکر شده و در سوره های قبلی نیز چند بار ذکرشده ، چیست؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

آیات 108 و 109 نشان میدهد که برخی از مسلمانان از آنحضرت توقعاتی ابراز میکردند و رفتارهای خلاف ادب بروز میدادند که شباهتی به رفتارهای یهودیان صدر یهودیت در مقابل حضرت موسی (ع) داشت ، که سبب نزول این آیات و تادیب آنها شد .

واقعا در این مقطع زمانی ، یهودیان برای مسلمانان یک خطر بزرگ ، گرچه پنهان ، بودند زیرا که هدف نهایی شان این بود که آنها را از تعالیم آنحضرت برگردانند .

 

چنین به نظر میرسد که در روز های نزول این آیات بلبشوئی و سردرگمیی بر مجموع اردوگاه های یهودیان و مسیحیان حاکم بوده ، زیرا از طرفی یکدیگر را هیچ جوری به حقانیت قبول نداشتند (آیه 113) و از طرف دیگر بایکدیگر اتحاد تاکتیکی میکردند و یکدیگر را به حقانیت می ستودند (آیه 111)

از مجموع آیات 111 تا 115 فهمیده میشود هم یهودیان و هم مسیحیان در مدینه صاحب ریشه و پایگاه بودند ، و با هم رقابت آشکار هم داشتند ، اما در مقابل دین جدید موقتا اختلافات را کنار گذاشتند و حمله متمرکزی را به اسلام در پیش گرفتند ، و با توجه به شدت نکوهش قرآن نسبت به یهودیان در سوره های دیگر ، میتوان فهمید که در این دشمنی مشترک با اسلام ، رهبری با یهودیان بوده و مسیحیان نقش کمرنگ تری داشته اند .

از آیه 114 فهمیده میشود مبارزه یهودیان و مسیحیان فقط محدود به امور ایدئولوژیک نبوده بلکه به برخوردهای فیزیکی نیز تسری یافته بوده است ، و (بر اساس آیه 115) موضوع قبله نیز در این مطلب یکی از فاکتورهای مهم بوده است .

 

اینکه کسانی برای خداوند فرزند قائل باشند بین مسیحیان و مشرکان مشترک بوده ، و همچنین است موضوع آیه 118 که آنهم بین یهودیانِ صدر یهودیت و مشرکان معاصر نزول این آیات مشترک بوده ، اما ، باذکر «کذلک قال الذین من قبلهم . . » مسیحیان و یهودیان کنار گذاشته شده و تعریض فقط متوجه مشرکان و عده ای از مسلمانان که غرور برشان داشته بود ، یا منافقان ، میشود ،  اما ، اگر به آیات پرانتزی توجه کنیم و مطالب اصلی پاراگراف را باز شناسی کنیم خواهیم فهمید این پاراگراف در تعریض به مسیحیان و یهودیان معاصر آنحضرت در مدینه ، و بیشتر متوجه یهودیان  (116 تعریض به مسیحیان ، و 118 به یهودیان ، و قسمت اول 120 به هردو ، و 122 و 123 به یهودیان) است .

5 - کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 109 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشد پرانتزی است.

آیه 112 به قرینه کلمه «بلی» فرع بر آیه 111 است.

آیه 117 فرع است بر 116 و این واضح است ، و همچنین است 119 نسبت به 118 ، و همچنین است 121 نسبت به 120 .

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَقُولُواْ رَاعِنَا وَقُولُواْ انظُرْنَا وَاسْمَعُوا ْوَلِلكَافِرِينَ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿104﴾ مَّا يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَلاَ الْمُشْرِكِينَ أَن يُنَزَّلَ عَلَيْكُم مِّنْ خَيْرٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَاللّهُ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿105﴾ مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿106﴾ اَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿107﴾ أَمْ تُرِيدُونَ أَن تَسْأَلُواْ رَسُولَكُمْ كَمَا سُئِلَ مُوسَى مِن قَبْلُ وَمَن يَتَبَدَّلِ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِيلِ ﴿108﴾ وَدَّ كَثِيرٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يَرُدُّونَكُم مِّن بَعْدِ إِيمَانِكُمْ كُفَّاراً حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُواْ وَاصْفَحُواْ حَتَّى يَأْتِيَ اللّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿109﴾ وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّكَاةَ وَمَا تُقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُم مِّنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿110﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! ارتباطات خود را با اهل کتاب و مشرکان کاهش دهید و به آنها به عنوان دشمن بنگرید.

2

 وَقَالُواْ لَن يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَن كَانَ هُوداً أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُواْ بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿111﴾ بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿112﴾ وَقَالَتِ الْيَهُودُ لَيْسَتِ النَّصَارَى عَلَىَ شَيْءٍ وَقَالَتِ النَّصَارَى لَيْسَتِ الْيَهُودُ عَلَى شَيْءٍ وَهُمْ يَتْلُونَ الْكِتَابَ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ مِثْلَ قَوْلِهِمْ فَاللّهُ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُواْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ ﴿113﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُوْلَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلاَّ خَآئِفِينَ لهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿114﴾ وَلِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَيْنَمَا تُوَلُّواْ فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿115﴾ وَقَالُواْ اتَّخَذَ اللّهُ وَلَدًا سُبْحَانَهُ بَل لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ كُلٌّ لَّهُ قَانِتُونَ ﴿116﴾ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَإِذَا قَضَى أَمْراً فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿117﴾ وَقَالَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ لَوْلاَ يُكَلِّمُنَا اللّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم مِّثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ ﴿118﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! این وضع یهود و نصاری است.

3

إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ بِالْحَقِّ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلاَ تُسْأَلُ عَنْ أَصْحَابِ الْجَحِيمِ ﴿119﴾ وَلَن تَرْضَى عَنكَ الْيَهُودُ وَلاَ النَّصَارَى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ قُلْ إِنَّ هُدَى اللّهِ هُوَ الْهُدَى وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ الَّذِي جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ ﴿120﴾ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاَوَتِهِ أُوْلَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمن يَكْفُرْ بِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿121﴾ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿122﴾ وَاتَّقُواْ يَوْماً لاَّ تَجْزِي نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَيْئاً وَلاَ يُقْبَلُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ تَنفَعُهَا شَفَاعَةٌ وَلاَ هُمْ يُنصَرُونَ ﴿123﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای پیامبر و ای مسلمانان! راه صحیح خودتان را بروید و به این و آن نگاه نکنید.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 106 از جهت بار فلسفی و جهان بینی قوی که دارد؟ بطور وضوح از آیات برجسته است، و البته کم و بیش مورد اقبال هنرمندان خوشنویس و کاشیکار هم بوده است.

7 - آیات مشکل

آیه 109 به علت اختلاف مفسران در آن که اقوال متخالف و بلکه متضادی در آن گفته اند، از جمله آیات مشکل میباشد.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 109 به علت محتوای سنگین آن، با توجه به شناختی که از ساده و بسیط بودن اذهان مخاطبان اولیه داریم بطور قطع بالاتر از ذهنیات آنان بوده است، زیرا این آیه امروز نیز بالاتر از ذهنیات بشر امروز است.

انتهای آیه 114 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه 123.

آیه 115 و 116 از آنجا که خالصا به شئون الهی اشاره دارد بالاتر از ذهنیات ما و پس از ما است و مخاطبان اولیه که جای خود دارند.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ای مسلمانان! ارتباطات خود را با اهل کتاب و مشرکان کاهش دهید

2 - اهل کتاب و مشرکان از لحاظ انحراف از راه حق مشابهند، شما همان راه صحیح پیامبرتان را بروید و به یهودیان به چشم دشمن بنگرید و به عبادات خودتان بپردازید و به اینطرف و آنطرف نگاه نکنید و راه مستقیم خودتان را بروید.

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 107 و 110 و 116 و 117 و 121 تا 123 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

 

دریافت های کوتاه و مستقیم

آیه 104: جمله «رعایتمان کن»، جمله­ای بود که یهودیان در ملاقات با پیامبر(ص) می­گفتند اما در زبان خودشان معنی بدی داشت و با تکرار آن در بین خودشان پیامبر و مسلمانان را مسخره می­کردند و دستوری که در آیه آمده است اولین دستور عملی است که مسلمانان شباهت­های خود را با یهودیان کاهش دهند. بعداً در دستور تغییر قبله خواهیم دید که مسلمانان قبله خویش را از آنان جدا کنند و چنانکه از احادیث و روایات بر می­آید حتی در نوع خط و کتابت و یا آداب لباس پوشیدن و اصلاح سر و رو و خلاصه در همه چیز ممکن، توصیه بر جداسازی بود.

آیه 105: منظور از «خیر» در اینجا، وحی است. یهودیان خود را «قوم برگزیده» حساب می­کردند و اینکه اگر پیامبر جدیدی که ظهور کرده بود، به راه آنها نمی­رفت و راه مستقل خویش را پیش می­گرفت، آنها از «برگزیدگی» می­افتادند و از همین جهت از دین جدید بدشان آمده بود.

آیه 106: با توجه به «درس» و «درب» ، یعنی اینکه اگر شریعت موسی(ع) را نسخ کنیم شریعت بهتری بجای آن می­آوریم یا لااقل مانند آن را.

جمع بندی و تفسیر

اي مسلمانان نگوئيد «رعايتمان کن » بلکه بگوئيد «ما را در نظر داشته باش » و (سخن حق را) بشنويد و کافران عذابي دردناک خواهند داشت (104) کافران اهل کتاب و مشرکان دوست ندارند هيچ خيري از جانب پروردگارتان بر شما نازل شود در حاليکه خداوند رحمت خويش را به هر کس که خواهد اختصاص خواهد داد و خداوند صاحب فضل عظيم است (105)  هر آيه اي را که منسوخ کنيم يا آنرا از يادتان ببريم بهتر از آن را يا لااقل مثل آن را مي آوريم . آيا نمي داني که خداوند بر هر چيزي قادر است؟ (106) آيا نمي داني که خداوند مالک آسمانها و زمين است و جز خدا هيچ سرپرست و ياوري نداريد؟(107) يا اينکه ميخواهيد از رسولتان (چيزهائي) بخواهيد که قبلا از موسي خواسته شد؟ و هر کس که کفر را با ايمان عوض کند حتما از راه راست گم شده است (108)  بسياري از اهل کتاب پس از اينکه حق برايشان آشکار شد، بعلت حسدي كه در درونشان است ، دوست دارند کاش مي شد که پس از ايمانتان به کفر برگرديد . از آنها در گذريد و چشم بپوشيد تا خداوند امرش را بياورد ، که خداوند بر هر چيزي تواناست (109) و نماز بپاداريد و زکات دهيد و هر چه براي خويش پيشاپيش بفرستيد نزد خداوند خواهيد يافت که خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (110) مي گويند هيچ کس داخل بهشت نمي شود مگر اينکه يهودي و يا مسيحي باشد. اينها آرزوهايشان است. بگو دليل خويش بياوريد اگر راست مي گوئيد (111) {بلي.کسي که رويش را براي خدا تسليم کند و نيکوکار هم باشد پاداشش نزد پروردگارش محفوظ است و نه ترسي داشته باشد و نه اندوهگين باشد} (112) و يهوديان مي گويند مسيحيان برچيزي (از حق استوار) نيستند و مسيحيان هم مي گويند يهوديان برچيزي نيستند در حالي که آن کتاب را هم مي خوانند. کساني که علم ندارند نيز مانند آنها مي گويند. بلي خداوند روز قيامت درباره آنچه که در آن اختلاف دارند بينشان حکم خواهد کرد (113) و چه کسي ظالم تر است از کسي که از ياد خدا در مساجد جلوگيري نموده و سعي در خرابي آنها کند؟ آنها را نميرسد داخل آن شوند مگر اينکه نگران باشند. در دنيا خواريي و در آخرت عذابي بزرگ خواهند داشت (114) و مشرق و مغرب از آن خداست، پس به هر جا که رو کنيد همانجا رو به خداست که خداوند وسعت دهنده داناست  (115)  ميگويند خداوند فرزندي برگرفته است. منزه است از آن. بلکه آنچه در آسمانها و زمين است مال اوست و همه فرمانبردار اويند (116) {بوجود آورنده آسمانها و زمين است و وقتي که امري را بخواهد اجرا شود جز اين نيست که به آن مي گويد: باش، پس مي شود} (117) و کساني که علم ندارند مي گويند چرا خداوند با ما سخن نمي گويد يا معجزه اي بسوي ما نمي آيد؟ پيشينيان آنها نيز چنين گفتند. دلهاشان متشابه است. البته آيات را براي مردمي که يقين دارند بيان کرده ايم (118) {تو را به حق مژده دهنده اي و هشدار دهنده اي فرستاده ايم و تو مسئول اهل جهنم نمي باشي} (119) نه يهوديان و نه مسيحيان هرگز از تو راضي نخواهند شد مگر اينکه دين آنها را پيروي کني. بگو البته هدايت همان هدايت خداوند است {واگر هواي نفس آنها را پس از اينکه از علم (مقداري) بسويت آمده پيروي کني از جانب خداوند يار و ياوري نخواهي داشت (120) کساني که کتابشان داده ايم و آن را آنطور که حق تلاوت کردن آن است تلاوت مي کنند، به آن ايمان دارند و کسي که به آن کفر ورزد زيانکار است} (121) اي بني اسرائيل! نعمتم را که برشما ارزاني داشتم بياد آوريد که شمارا برجهانيان برتري دادم (122)  و از روزي که هيچ کس فايده اي براي ديگري نخواهد داشت و از او نه معادلي پذيرفته مي شود و نه شفاعتي فايده اي خواهد کرد و نه ياري خواهد شد پروا كنيد.(123)

 

بقره9   آیات124تا141

وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿124﴾ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً وَاتَّخِذُواْ مِن مَّقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ ﴿125﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُم بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَن كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلاً ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿126﴾ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿127﴾ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِن ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَآ إِنَّكَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿128﴾ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الحَكِيمُ ﴿129﴾ وَمَن يَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلاَّ مَن سَفِهَ نَفْسَهُ وَلَقَدِ اصْطَفَيْنَاهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿130﴾ إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿131﴾ وَوَصَّى بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى لَكُمُ الدِّينَ فَلاَ تَمُوتُنَّ إَلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿132﴾ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِي قَالُواْ نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿133﴾ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿134﴾ وَقَالُواْ كُونُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى تَهْتَدُواْ قُلْ بَلْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿135﴾ قُولُواْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿136﴾ فَإِنْ آمَنُواْ بِمِثْلِ مَا آمَنتُم بِهِ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا هُمْ فِي شِقَاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللّهُ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿137﴾ صِبْغَةَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَةً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ ﴿138﴾ قُلْ أَتُحَآجُّونَنَا فِي اللّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ ﴿139﴾ أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأسْبَاطَ كَانُواْ هُودًا أَوْ نَصَارَى قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن كَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿140﴾ تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿141﴾

 

و هنگامي که ابراهيم را پروردگارش به کلماتي امتحان کرد و او نيز تمامشان را انجام داد، گفت تو را امام قرار خواهم داد . گفت و آيا از نسل من نيز کسانی امام خواهند بود؟ گفت بلی ، لیکن عهدم به ظالمانِ آنها نميرسد (124) و هنگاميکه آن خانه را محل مراجعه مردم و امن قرار داديم و گفتيم شما از مقام ابراهيم نمازگاهي برگيريد و با ابراهيم و اسماعيل عهد کرديم که خانه مرا براي طواف کنندگان و عاکفان و رکوع و سجود کنندگان پاکيزه کنند (125) و هنگاميکه ابراهيم گفت پروردگارا اين شهر را ايمن کن و اهالي آن را که به خدا و آخرت ايمان دارند از ميوه ها روزي ده. خداوند در جوابش گفت و کسي را هم که کافر باشد نيز اندكي برخوردار خواهم كرد و آنگاه او را بسوي عذاب آتش خواهم کشاند و بازگشتگاه بدي است (126) و آن هنگام که ابراهيم و اسماعيل داشتند پايه هاي آن خانه را بالا مي آوردند ميگفتند پروردگارا از ما بپذير که تو شنواي دانائي (127)  پروردگارا ما را تسليم خودت گردان و نيز از فرزندان ما مردمي تسليم قرار ده . و راه و رسم ما را نشانمان ده و توبه ما را بپذير که توبه پذيری مهرباني (128) پروردگارا و از ميان آنها رسولي برانگيز که آياتت را برآنها بخواند و کتاب و حکمت به آنها بياموزد و پاکشان کند. كه پيروزمند فرزانه اي (129) و چه کسي از دين ابراهيم روي مي گرداند مگر اينکه خودش را سبک کرده باشد و البته او را در دنيا برگزيديم و در آخرت از صالحان است (130) هنگاميکه پروردگارش به اوگفت تسليم باش گفت تسليم پروردگار جهانيانم (131) و ابراهيم آنرا به پسرانش سفارش كرد و يعقوب نيز ، كه اي پسرانم خداوند براي شما دين برگزيد. پس مبادا بميريد و مسلم نباشيد (132) آيا شما یهودیان و مسیحیان آن وقتي که مرگ بسراغ يعقوب آمد حاضر بوديد؟ هنگامي که به پسرانش گفت پس از من چه را عبادت مي کنيد؟ گفتند خداي تو را و خداي پدرانت ابراهيم و اسمعيل و اسحق را که خدائي يگانه است و ما تسليم اوئيم (133) آنها امتي بودند که رفتند. آنچه کسب کردند براي خودشان خواهد بود و انچه شما کسب کنيد براي خودتان خواهد بود و شما از اعمال آنان بازخواست نخواهيد شد (134) و گفتند يا يهودي و يا مسيحي باشيد تا هدايت يابيد. بگو بلکه دين ابراهيم معتدل را داريم و او از مشرکان نبود (135) بگوئيد به خداوند ايمان داريم و به آنچه به ما نازل شده و به آنچه به ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و اسباط نازل شده و به آنچه به موسي و عيسي و آنچه به پيامبران از جانب پروردگارشان داده شده ايمان داريم. بين هيچ کدام از آنها تفرقه اي نمي اندازيم و تسليم او هستيم (136) پس اگر به مانند آنچه شما ايمان آورديد ايمان آوردند، هدايت يافته اند و اگر روي گرداندند در جدائيي هستند و بزودي خداوند تو را از شر آنها کفايت خواهد کرد و همو شنوا و داناست (137) ای پیامبر! بگو اين دین رنگ خدا است و چه کسي در قبال خدا خوش رنگ تر است و ما او را عبادت مي کنيم (138) بگو آيا درباره خداوند با ما جدال مي کنيد در حاليکه او پروردگار ما و پروردگار شماست، و اعمال ما براي ما و اعمال شما براي خودتان است و ما دين خود را براي او خالص نموده ايم؟ (139) يا اينکه ميگوئيد ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و اسباط يهودي يا مسيحي بودند. بگو آيا شما بهتر مي دانيد يا خداوند؟ و چه کسي ظالم تر است از کسي که شهادتي را که از خداوند نزد اوست کتمان کند و خداوند از آنچه مي کنيد غافل نيست (140) اينها گروهي بودند که رفتند. آنچه کسب کردند براي خودشان بود و آنچه شما کسب کنيد براي خودتان خواهد بود. و شما از آنچه آنها انجام ميدادند بازخواست نخواهيد شد (141)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره).

درب : ای مسلمانان! ریشه دین حضرت ابراهیم و دین پیامبرتان یکی است. لذا به اینطرف و آنطرف رو نکنید و در رابطه با یهود و نصاری به عناصر مشترک اعتقادی خودتان و آنها تأکید کنید.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

3 - سوالات

1 – منظور از «کلمات» (آیه 124) چیست؟

2 – در آیه 125 ، بین دو کلمه امنا  و  واتخذوا موضوع کدام کلید تفسیری اتفاق افتاده؟

3-« لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ »(آیه136) باکدام کلید تفسیری مطابق است؟

4-درابتدای آیه138 موضوع کدام کلیدفهم قرآن اتفاق افتاده؟

5-« أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللّهُ »(آیه140)چه نوعی ازسخن است؟(طنز؟یا....؟)

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

قسمت جمع بندی این پاراگراف (که پس از ذکر قسمتی از داستان ابراهیم و اسماعیل و دیالوگ آنها و دعایشان آمده) آیه های 130 تا 133 است که تلویحا دارد هم به یهودیان و هم به مسیحیان میگوید که شما از دین ابراهیم دور شده اید و پیامبراسلام به دین او وفادار است .

چنانکه در چند پاراگراف قبل دیدیم ، در اینجا (آیه 135) نیز یهودیان و مسیحیان علیه مسلمانان دست به اتحاد تاکتیکی زده اند ، در حالیکه به اندازه یک پول سیاه نیز یکدیگر را قبول نداشتند و در باره یکدیگر میگفته اند آنها «لیست . . علی شیء»

5 کلیدهای تفسیری

دو آیه 139 و 140 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشند پرانتزی هستند.

همچنین است آیه 138.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

کلّ آیات 124 تا 141 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

 

 

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ای مسلمانان! ریشه دین حضرت ابراهیم و دین پیامبرتان یکی است. لذا به اینطرف و آنطرف رو نکنید و در رابطه با یهود و نصاری به عناصر مشترک اعتقادی خودتان و آنها تأکید کنید.

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 135 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

 

«امتحان»های حضرت ابراهیم(ع)

قبلاً در سوره­های قبل، داستانهائی از حضرت ابراهیم دیده­ایم.

حضرت ابراهیم از «امتحان»های مهمی سربلند بیرون آمد.

مثلاً او با قومش (آنهم در حدود 5-4 هزار سال پیش که سن و سال و ریش سفیدی و قدرت اجتماعی حرف آخر را می­زد یک جوانی بیاید عقاید نوظهوری ارائه کند و پای آن تا حد به آتش کشیده شدن بایستد) درگیر شد .

موضوع برجسته دیگر اعلام آمادگی بی چون و چرا برای قربانی کردن فرزند خویش در راه خدا بود (که البته خود موضوع یک سوء تفاهم بود و ما در سوره صافات شرح داده ایم که آنحضرت خوابی دیده و آنرا همسنگ وحی گرفته و تصور کرده بود که مامور شده فرزندش را قربانی کند و پس از اینکه آماده این کار شد موضوع صحیح به او تفهیم شد و برای قربانی چارپایی را ذبح کرد) اما ، هرچه باشد آمادگی او برای چنین فداکاریی بسیار مهم است ، که شرح آن (سوء برداشت آنحضرت) را بطور کافی و وافی در فصل دوم کتاب خویش بنام «صدها ایراد بر تفاسیر کلاسیک» که در سایت قابل دسترسی است (ضمن مواردِ سوره صافات) توضیح داده ایم .

موضوع دیگر مأموریت یافتن برای اسکان زن و فرزندش در بیابانی خالی از سکنه بود.

موضوع دیگر تجدید بنای کعبه زیارتگاه موحدان بود.

موضوع دیگر رشد شخصیت شخصی و فردی خود او بود که در عنفوان نوجوانی ذره ذره به طوری کاملاً عقلی، ایمان به خدای واحد را در ضمیرش ریشه و بال و پر می­داد.

و نیز سایر مطالبی که تاکنون درباره آن حضرت در قرآن خوانده­ایم به او چنان شخصیتی داده که او را سرسلسله سه دین حقیقی عالم نموده است (ادیان دیگر مانند بودیسم و هندوئیسم و شینتو و غیره را نمی­شود در زمره ادیان بحساب آورد)

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 126: توجه می­دهد به اینکه خداوند، هم مؤمن را روزی می­دهد و هم کافر را، یعنی اینکه فقر و ثروت این جهانی، بطوری که بارها و بارها در قرآن دیده­ایم نشانه ذلت و عزت نزد خدا (و یا بالعکس) نیست.

آیه 126: منظور از کلمه «میوه­ها» لزوماً میوه­های درختی نیست. هر چه که اسمش «محصول» باشد، میوه است. کشاورزی، صنعتی، هنرهای دستی، همه اینها «میوه» دارند.

واقعاً هم وضع اهل مکه چنین بود که هیچ چیز نداشتند و همه چیز از جاهای دیگر برایشان می­آمد.

جمع بندی و تفسیر

و هنگامي که ابراهيم را پروردگارش به کلماتي امتحان کرد و او نيز تمامشان را انجام داد ، گفت تو را امام قرار خواهم داد . گفت و آيا از نسل من (نيز امام خواهند بود؟) گفت عهدم به ظالمان نميرسد (124) و هنگاميکه آن خانه را محل مراجعه مردم و امن قرار داديم. و (گفتيم) شما از مقام ابراهيم نمازگاهي برگيريد و با ابراهيم و اسماعيل عهد کرديم که خانه مرا براي طواف کنندگان و عاکفان و رکوع و سجود کنندگان پاکيزه کنيد (125) و هنگاميکه ابراهيم گفت پروردگارا اين شهر را ايمن کن و اهالي آن را که به خدا و آخرت ايمان دارند از ميوه ها روزي ده. (خداوند در جوابش) گفت و کسي را هم که کافر باشد نيز اندكي برخوردار خواهم كرد ، آنگاه او را بسوي عذاب آتش خواهم کشاند و بازگشتگاه بديست (126) و آن هنگام که ابراهيم و اسماعيل داشتند پايه هاي آن خانه را بالا مي آوردند (ميگفتند) پروردگارا از ما بپذير، که تو شنواي دانائي (127)  پروردگارا ما را تسليم خودت گردان و نيز از فرزندان ما مردمي تسليم قرار ده . و راه و رسم ما را نشانمان ده و توبه ما را بپذير که توبه پذير مهرباني (128) پروردگارا و از ميان آنها رسولي برانگيز که آياتت را برآنها بخواند و کتاب و حکمت به آنها بياموزد و پاکشان کند. كه پيروزمند فرزانه اي (129) و چه کسي از دين ابراهيم روي مي گرداند مگر اينکه خودش را سبک کرده باشد و البته او را در دنيا برگزيديم و در آخرت از صالحان است (130) هنگاميکه پروردگارش به اوگفت تسليم باش گفت تسليم پروردگار جهانيانم (131) و ابراهيم آنرا به پسرانش سفارش كرد و يعقوب نيز. كه اي پسرانم خداوند براي شما دين برگزيد. پس مبادا بميريد و مسلم نباشيد (132) آيا شما (یهودیان و مسیحیان) آن وقتي که مرگ بسراغ يعقوب آمد حاضر بوديد؟ هنگامي که او به پسرانش گفت پس از من چه را عبادت مي کنيد؟ گفتند خداي تو را و خداي پدرانت ابراهيم و اسمعيل و اسحق را که خدائي يگانه است و ما تسليم اوئيم (133) آنها امتي بودند که رفتند. آنچه کسب کردند براي خودشان خواهد بود و انچه شما کسب کنيد براي خودتان خواهد بود و شما از اعمال آنان بازخواست نخواهيد شد (134) و گفتند يا يهودي و يا مسيحي باشيد تا هدايت يابيد. بگو بلکه دين ابراهيم معتدل را (داريم) و او از مشرکان نبود (135) بگوئيد به خداوند ايمان داريم و به آنچه به ما نازل شده و به آنچه به ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و اسباط نازل شده و به آنچه به موسي و عيسي و آنچه به پيامبران از جانب پروردگارشان داده شده ايمان داريم. بين هيچ کدام از آنها تفرقه اي نمي اندازيم و تسليم او هستيم (136) {پس اگر به مانند آنچه شما ايمان آورديد ايمان آوردند، هدايت يافته اند و اگر روي گرداندند در جدائيي هستند و بزودي خداوند تو را از (شر) آنها کفايت خواهد کرد و همو شنوا و داناست.(137) (اين) رنگ خدا (است) و چه کسي در قبال خدا خوش رنگ تر است و ما او را عبادت مي کنيم.(138) بگو آيا درباره خداوند با ما جدال مي کنيد در حاليکه او پروردگار ما و پروردگار شماست، و اعمال ما براي ما و اعمال شما براي خودتان است و ما (دين خود را) براي او خالص نموده ايم.(139) يا اينکه ميگوئيد ابراهيم و اسمعيل و اسحق و يعقوب و اسباط يهودي يا مسيحي بودند. بگو آيا شما بهتر مي دانيد يا خداوند؟ و چه کسي ظالم تر است از کسي که شهادتي را که از خداوند نزد اوست کتمان کند و خداوند از آنچه مي کنيد غافل نيست }(140) اينها گروهي بودند که رفتند. آنچه کسب کردند براي خودشان بود و آنچه شما کسب کنيد براي خودتان خواهد بود. و شما از آنچه آنها انجام ميدادند بازخواست نخواهيد شد (141)

 

 

بقره10     آیات142تا152

سَيَقُولُ السُّفَهَاء مِنَ النَّاسِ مَا وَلاَّهُمْ عَن قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُواْ عَلَيْهَا قُل لِّلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿142﴾ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنتَ عَلَيْهَا إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِن كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللّهُ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿143﴾ قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاء فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ ﴿144﴾ وَلَئِنْ أَتَيْتَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ بِكُلِّ آيَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَكَ وَمَا أَنتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُم بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم مِّن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّكَ إِذَاً لَّمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿145﴾ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَعْرِفُونَهُ كَمَا يَعْرِفُونَ أَبْنَاءهُمْ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنْهُمْ لَيَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿146﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِينَ ﴿147﴾ وَلِكُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّيهَا فَاسْتَبِقُواْ الْخَيْرَاتِ أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿148﴾ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّكَ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿149﴾ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ إِلاَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِي وَلأُتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿150﴾ كَمَا أَرْسَلْنَا فِيكُمْ رَسُولاً مِّنكُمْ يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِنَا وَيُزَكِّيكُمْ وَيُعَلِّمُكُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُعَلِّمُكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿151﴾ فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ وَاشْكُرُواْ لِي وَلاَ تَكْفُرُونِ ﴿152﴾

 

بزودي کم خردانِ کافر خواهند گفت چه چيزي سبب شد که آنها از قبله اي که برآن بودند روگردان شوند؟ بگو مشرق و مغرب مال خداست، هر كه را بخواهد بسوي صراط مستقيم هدايت مي کند (142) و چنين است که شما را مردمي معتدل قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و رسول نيز بر شما گواه باشد و آن قبله اي را که بر آن بودي قرار نداديم مگر اينکه کساني را که از رسول پيروي مي کنند از کساني که بر پاشنه هاي خويش ميچرخند مشخص کنيم. و گر چه اين موضوع مگر براي کساني که خداوند هدايتشان کرده بود گران بود ، و اينطور نيست که خداوند ايمانتان را ضايع کند. البته خداوند نسبت به مردم دلسوز و مهربان است (143) البته ما روچرخاندنت را در آسمان ميديديم. پس تو را بسوي قبله اي که دوست ميداري برميگردانيم. اینک روي خويش را بطرف مسجدالحرام کن و هر جا که بوديد روي خويش را به همان طرف کنيد و البته اهل کتاب ميدانند که آن حق ، و از جانب پروردگارشان است و خداوند از آنچه ميکنند غافل نيست (144) و اگر همه معجزات را هم براي اهل کتاب مي آوردي از قبله تو پيروي نميکردند، و تو هم از قبله آنها پيروي نميکردي، و بعضي از آنها هم تابع قبله بعض ديگر نميشدند. و اگر پس از علمي که بسويت آمده، از خواسته هاي آنها پيروي کني البته از ظالمان خواهي بود (145) اهل کتاب آنرا مي شناسند همانطور که فرزندان خويش را مي شناسند و البته عده اي از آنها آگاهانه حق را کتمان مي کنند (146) حق از جانب پروردگارت است. پس از دو دلان مباش (147) و براي همگي سوئي قرار داديم که بسوي آن رو مي کنند. پس در كارهاي خوب از يكديگر سبقت گيريد. هر جا باشيد خداوند همگيتان را باز خواهد آورد. خداوند بر هر چيزي تواناست (148) و از هر جا که خارج شدي، روي خويش را بطرف مسجدالحرام کن، و البته آن حق، و از جانب پروردگارت است و خداوند از آنچه مي کنيد غافل نيست (149) و از هر جا که خارج شدي روي خويش را بطرف مسجدالحرام کن و هر جا که بوديد روي خود را بطرف آن کنيد تا براي مردم عليه شما دليلي نباشد مگر آنان که ظلم نمودند. از آنها نترسيد و از من بيم داشته باشيد تا نعمتم را بر شما تمام کنم و شايد هدايت يابيد (150) چنانکه در ميان شما رسولي از خودتان فرستاديم که آياتمان را بر شما ميخواند و رشدتان مي دهد و کتاب و حکمت به شما مي آموزد و نيز آنچه را که نميدانستيد تعليمتان ميدهد (151) پس مرا ياد کنيد تا يادتان کنم و مرا شکر گذاريد و کفران مکنيد (152)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : صدور حکم تغيير قبله که متضمن وحدت مسلمين وتعالي شخصيتي و استقلال آنان بود .

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

3 - سوالات

1-منظور از «سفهاء» (آیه142) کیست؟

2-معنی «وسطا» (آیه143) چیست؟

3 - «ولّاهم» (آیه 142) یعنی چه؟

4 - و «امه وسطا» (آیه 143) ؟

5 – و «شهداء» (همان آیه ، بخصوص با در نظر گرفتن یکون الرسول علیکم شهیدا) ؟

6 – «اهل کتاب آن را میشناسند» (آیه146) یعنی چه؟ (قبله جدیدتان را از طریق اخباردینی که برایشان پیشگوئی شده بود می شناسند؟ یا . . ؟)

 

 

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در مقطع نزول این پاراگراف (آیات 142 تا 152) قبله تغییر خویش را یافته ، و از نظر یهود و نصارا ، آنچه نباید میشد شده ، و حالا دیگر زمان غرغرها و ایرادهای بنی اسرائیلی پس از آن است ، غرغرهائی که  اردوگاه خودی هم خالی از آن نیست (ماکان الله لیضیع ایمانکم – آیه 143)

چیزی که خود آنحضرت مدتها خواهانش و دائما برایش چشم به آسمان بوده (آیه 144) و خود یهود و نصارا هم میدانستند که این اتفاق باید بیفتد (آیه 146) و این موضوع ، در نزد خداوند ، به نوعی اعلام و برافرازی پرچم استقلال دین اسلام از یهودیت و نصرانیت ، و تحسین و تایید آن تلقی شده (آیه های 148 و 150و 143)

5 کلیدهای تفسیری

دو آیه 146 و 147 مجموعاً فرع بر آیه 145 هستند.

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

موضوع تغییر قبله که در آیات 144 تا 150 سوره بقره آمده یکی از آن آیات واضح الهی است که تا همین صد سال پیش نیز بنظر ریاضی­دانان و محاسبان نادرست می­آمد.

بطور خلاصه موضوع این است که در وسط یکی از نمازها پیامبر(ص) از آن جهتی که داشت نماز می­خواند منحرف شد و تقریباً نیم دور کامل چرخید.

آنحضرت پس از پایان نماز جهت جدید را بعنوان جهت قبله اعلام و توضیح داد که این تغییر جهت بر مبنای وحی و توسط جبرئیل صورت گرفته است.

این جهت تثبیت شد و آن مسجد بعنوان مسجد قبلتین (یعنی مسجد دو قبله­ای) معروف شد و هنوز هم هست.

چیزی که حائز اهمیت است این است که پیامبر(ص) در آن روز یعنی بیش از 1400 سال قبل، چگونه فهمید که آن جهتی را که برای او انتخاب شده بود رو به کعبه است؟

مدینه با مکه حدود 450 کیلومتر فاصله دارد و بین آنها کوه­ها و تپه­هاست و راه مسافرتی بین آندو نیز جادۀ اتوبانیِ مستقیمِ مهندسی نبود، بلکه راهی بود مالرو و پر پیچ و خم که جهت­یابی را غیرممکن می­کرد.

امروز که امکانات نقشه­برداری هوائی و ماهواره­ای فراهم شده است، دیگر معلوم است که قبله مسجد قبلتین صحیح است و امتداد آن واقعاً از کعبه می­گذرد اما حتی تا صد سال قبل نیز این امر اثبات نشده بود و ریاضی­دانان و محاسبان، پس از محاسبه با روشهای خویش مقدار قابل توجهی انحراف می­دیدند که آن را اینطور توجیه می­کردند که :

چون موضوع وحی در کار است ما با قلب خویش قبول می­کنیم که خط صحیح همان است اما از لحاظ ریاضیات و روشهای محاسباتی که با آن کار می­کنیم چاره­ای نداریم جز اینکه بگوئیم این خط از کعبه نمی­گذرد.

تا اینکه حدود 70 سال قبل یک ریاضی­دان ایرانی بنام سردار کابلی با محاسبات مفصل ثابت کرد که خط قبله مسجد قبلتین صحیح است و از کعبه می­گذرد.

این موضوع در آن روزها پوشش خبری وسیعی یافت و شاه سعودی نیز جایزه نفیسی به آن مرحوم داد که موضوع در مطبوعات آن روزها منعکس است .

اینک صرفنظر از همه این مطالب چند واقعیت در پیش روی خویش داریم:

1- مسجد قبلتین و خط قبله آن، امروز موجود است.

2- این خط قبله درست همان خطی است که پیامبر اکرم(ص) روی آن نماز خواند و اعلام نمود این جهت، جهت کعبه است.

بدیهی است مردم از لحاظ شدت اهمیتی که به نماز و نیز آثار پیامبر(ص) می­دادند، این جهت را به شدت و دقت حفظ کردند و لذا بطور قطع این جهت فعلی، همان جهتی است که پیامبر(ص) نشان داده بود .

بعدا مساجد بسیار زیادی نیز در همان جهت بر پا شد و قبله­گذاری گردید.

3- بطور قطع می­دانیم که میزان اطلاع مردم از ریاضیات و دسترسی آنان به وسائل مهندسی در آن روزها (صدر اسلام) در حد صفربود و پیامبر عزیز ما هم که فردی مکتب ندیده و اُمّی ­بود.

4- با آن مقدار اطلاعات ریاضی و وسایل مهندسی حتی در متمدن­ترین نقطه کره زمین (مثلاً ایران و روم و یونان و اسکندریه آن روزها) نیز کسی نمی­توانست از مدینه خطی بکشد و بگوید این از کعبه می­گذرد.

5- امروز با عکسهای هوائی و ماهواره­ای معلوم شده که آن خط صد در صد درست است.

نتیجه­ای که از مجموع این واقعیت­ها گرفته می­شود این است که این نیز یکی دیگر از پیشگوئیهای علمی تحقق یافته واضح قرآنی است.

7 - آیات برجسته این پاراگراف

کلّ آیات 142 تا 152 جزء آیات برجسته است (از هردو لحاظ پیشگفته)

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 144 از این لحاظ که کسی به روانشناسی آنحضرت دسترسی ندارد، خارج از ذهنیات ما است چه رسد به مخاطبان اولیه.

آیه 148 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیه 150 از این لحاظ که ابزار های مهندسی و نیز علم ناویگیشن در آن روزها فوق العاده ضعیف و ابتدائی بود بالاتر از ذهنیات مردم ساکن در قرن 7 میلادی است.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

صدور حکم تغيير قبله که متضمن وحدت مسلمين وتعالي شخصيتي و استقلال آنان بود .

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

حکم تغییر قبله

یکی از اصلی­ترین عناصر کوبیدن خداوند بر طبل استقلال پیامبر و مسلمانان از یهودیان، حکم تغییر قبله است.

چنانکه می­دانیم وقتی که پیامبر اکرم(ص) در مکه بودند، نماز خواندن بطرف کعبه که در محاصره بتها بود، برای آنحضرت و پیروانش جایز نبود و آنحضرت مأمور بود بطرف مسجدالاقصی که هر چه باشد با توحید نسبتی داشت نماز بخواند.

وقتیکه ایشان به مدینه هجرت نمودند، کماکان بطرف مسجدالاقصی نماز می­خواندند و این موضوع از نظر یهودیان نوعی تابعیت و پیروی اسلام از یهودیت تلقی می­شد که به آن افتخار می­کردند و مسلمانان را نکوهش می­نمودند.

چنانکه از آیه فهمیده می­شود آنحضرت از این موضوع ناراحت بود تا اینکه حکم تغییر قبله آمد.

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 143 : جمله «ماکان الله لیضیع ایمانکم» بارقویّ «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» دارد ، و مورخان باید روشن کنند که مسلمانان چه حرکات اعتراضیی راجع به این موضوع کرده بودند که این جواب را دریافت کرده اند . در همان جمله وقتیکه میخواهد بفرماید نمازهائی که تاکنون بطرف بیت المقدس میخوانده اید ضایع نشده ، فرموده ایمانتان را ضایع نمیکند و از اینجا فهمیده میشود «عمل» و «ایمان» یکجورهایی قرابتی دارند ، بخصوص اگر توجه کنیم که در آیات ناظر بر آخرت همه اش صحبت از «عمل» است و کمتر اسمی از ایمان مطرح است .

آیه 146: به این معنی است که یهودیان از آنچه از تورات که نزدشان بود می­دانستند که قبله مسلمانان بطرف کعبه است.

آیه 150: جمله «نعمتم را بر شما تمام کنم» در آیه 151 معنی شده است.

جمع بندی و تفسیر

بزودي کم خردان خواهند گفت چه چيزي سبب شد که آنها از قبله اي که برآن بودند روگردان شوند؟ بگو مشرق و مغرب مال خداست، هر كه را بخواهد بسوي صراط مستقيم هدايت مي کند (142) و چنين است که شما را مردمي معتدل قرار داديم تا بر مردم گواه باشيد و رسول نيز بر شما گواه باشد و آن قبله اي را که بر آن بودي قرار نداديم مگر اينکه کساني را که از رسول پيروي مي کنند از کساني که بر پاشنه هاي خويش ميچرخند مشخص کنيم. و گر چه اين موضوع مگر براي کساني که خداوند هدايتشان کرده بود گران بود ، و اينطور نيست که خداوند ايمانتان را ضايع کند. البته خداوند نسبت به مردم دلسوز و مهربان است (143) البته ما روچرخاندنت را در آسمان ميديديم. پس تو را بسوي قبله اي که دوست ميداري برميگردانيم.پس روي خويش را بطرف مسجدالحرام کن و هر جا که بوديد روي خويش را به همان طرف کنيد و البته اهل کتاب ميدانند که آن حق ، و از جانب پروردگارشان است و خداوند از آنچه ميکنند غافل نيست (144) و اگر همه معجزات را هم براي اهل کتاب مي آوردي از قبله تو پيروي نميکردند، و تو هم از قبله آنها پيروي نميکردي، و بعضي از آنها هم تابع قبله بعض ديگر نميشدند. و اگر پس از علمي که بسويت آمده، از خواسته هاي آنها پيروي کني البته از ظالمان خواهي بود (145) {اهل کتاب آنرا مي شناسند همانطور که فرزندان خويش را مي شناسند و البته عده اي از آنها آگاهانه حق را کتمان مي کنند (146) حق از جانب پروردگارت است. پس از دو دلان مباش} (147) و براي همگي سوئي قرار داديم که بسوي آن رو مي کنند. پس در كارهاي خوب از يكديگر سبقت گيريد. هر جا باشيد خداوند همگيتان را باز خواهد آورد. خداوند بر هر چيزي تواناست (148) و از هر جا که خارج شدي، روي خويش را بطرف مسجدالحرام کن، و البته آن حق، و از جانب پروردگارت است و خداوند از آنچه مي کنيد غافل نيست (149) و از هر جا که خارج شدي روي خويش را بطرف مسجدالحرام کن و هر جا که بوديد روي خود را بطرف آن کنيد تا براي مردم عليه شما دليلي نباشد مگر آنان که ظلم نمودند. از آنها نترسيد و از من بيم داشته باشيد تا نعمتم را بر شما تمام کنم و شايد هدايت يابيد (150) چنانکه در ميان شما رسولي از خودتان فرستاديم که آياتمان را بر شما ميخواند و پاکتان مي کند و کتاب و حکمت به شما مي آموزد و نيز آنچه را که نميدانستيد تعليمتان ميدهد (151) پس مرا ياد کنيد تا يادتان کنم و مرا شکر گذاريد و کفران مکنيد (152)

 

 

بقره11     ایات153تا157

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿153﴾ وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ يُقْتَلُ فِي سَبيلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْيَاء وَلَكِن لاَّ تَشْعُرُونَ ﴿154﴾ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِينَ ﴿155﴾ الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ ﴿156﴾ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ﴿157﴾ إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ ﴿158﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَئِكَ يَلعَنُهُمُ اللّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ ﴿159﴾ إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ وَأَصْلَحُواْ وَبَيَّنُواْ فَأُوْلَئِكَ أَتُوبُ عَلَيْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿160﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَمَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ عَلَيْهِمْ لَعْنَةُ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿161﴾ خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ ﴿162﴾ وَإِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ لاَّ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿163﴾

 

اي مسلمانان از صبر و نماز کمک گيريد که خداوند با صابران است (153) و کسي را که در راه خدا کشته شده مرده مگوئيد بلکه زنده اند ولي شما در نمي يابيد (154) و البته شما را به چيزي از خوف و گرسنگي و كاستي در اموال و جانها و فرآورده ها خواهيم آزمود و ای پیامبر! صابران را مژده ده (155) همانها که وقتي مصيبتي به آنان رسيد ميگويند ما مال خدائيم و بسوي او باز ميگرديم (156) آنها کساني هستند که مورد الطافي از جانب پروردگارشان و رحمتي هستند و هدايت يافته ميباشند (157) البته صفا و مروه از شعائر خداوند است ، پس کسي که حج آن خانه يا عمره کند ، عيبي ندارد که آن دو را طواف نمايد و هرکس که کار نيکي را داوطلبانه انجام دهد ، البته خداوند سپاسگزار داناست (158) البته کساني که آنچه را از دلايل روشن و هدايت فرستاديم ، پس از اينکه براي مردم در آن کتاب بيانش کرديم ، کتمان مي کنند خداوند و لعنت کنندگان لعنت شان مي کنند (159) مگر آنهائي که توبه کردند و اصلاح نمودند و بيان کردند پس من نيز بر آنان باز ميگردم و من بازگشت کننده و مهربانم (160) کساني که کفر ورزيدند ودر حال کفر مردند لعنت خداوند و ملائکه و همگي مردم بر آنها خواهد بود (161) در آن جاودان خواهند بود ، عذابشان تخفيف نخواهد يافت ، و مهلت هم داده نميشوند (162) و خداي شما يکي است . خدائي جز او نيست كه بخشنده مهربان است (163)

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : آيات اخلاقي مربوط به پايداري و صبر که سازنده شخصيت آدمي است و احکامی در خصوص حج که متضمن آثار سازندگي بزرگي براي مسلمين است و برحذر داشتن مسلمانان از اينکه به اخلاق مورد نکوهش کافران (يهود و...) گرايش يابند.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

3 - سوالات

1-در آیه های 156 و 157 موضوع کدام کلید فهم قرآن اتفاق افتاده؟

2 – آیه 159 اشاره به چه کسانی دارد؟ (یهودیان؟ مسیحیان؟ هردو؟ یا . . .؟)

3 – در همان آیه ، وقتیکه «بیناه للناس» صورت گرفت ، اگر آنها دست از این رفتارشان بر میداشتند ، چه فایده ای داشت؟

4 – از آیه 160 چه فهمیده میشود؟

5 - «کفار» (آیه 161) به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟

6 – و منظور از آن کلمه در همان آیه ، با در نظر گرفتن آیات قبلی ، چه کسانی است؟

7 – علت این رفتار یهودیان چه بود؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک تقریبا دو و نیم سال است که مسلمانان به عنوان مهاجر در مدینه هستند و خیلی هم خوش اند ، زیرا در این مدت نسبتا طولانی در وطن جدید جا افتاده و خانواده هایشان نیز به آنها ملحق شده و کار و کسب مناسب خویش را نیز یافته اند و پیامبر هم در بینشان است و هر روز او را می بینند و صدایش را می شنوند و گاه و بیگاه هم وحیی نازل میشود و چشمشان را به حقایقی تازه باز میکند و اخیرا هم قبله مخصوص به خودشان را یافته اند و دارند عزت حاصل از  استقلال را تجربه میکنند .

اما ، نمیدانند که بزودی جنگ مهمی در پیش خواهد بود و آیات 153 تا 157 دارد آمادگی ذهنی به آنها میدهد که کشته شدن در جنگ و زخم برداشتن و هزینه کردن برای دفاع و این نوع چیزها هم ممکن است برایتان پیش بیاید و نگران نباشید و آنها هم جزء امتحانات و سبب تعالی تان است .

یهودیان ، در زمان معاصر نزول این آیات (159 تا 163) ، هنوز هم فعالانه در کار کتمان حقایقی هستند که در جهت اعتراف به حقانیت نزول وحی بر آنحضرت است .

البته یهودیان در این رفتار یکدست نبوده اند ، اقلیتی از آنها چنانکه از آیه 160 فهمیده میشود ، نیکرفتار نیز بوده اند .

علت این رفتار یهودیان ادعای آنها بر «قوم برگزیده بودن» خودشان بود (آیه 163)

5 کلیدهای تفسیری

آیه 160 فرع بر آیه 159 است و این واضح است. همچنین است وضع آیه 162 نسبت به آیه 161.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

کلّ آیات 154 تا 163 (مخصوصا آیه استرجاع) از آیات برجسته است، به هر دو لحاظ پیشگفته.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 154 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - آيات اخلاقي مربوط به پايداري و صبر که سازنده شخصيت آدمي است

2 - احکامی در خصوص حج که متضمن آثار سازندگي بزرگي براي مسلمين است

3 - برحذر داشتن مسلمانان از اينکه به اخلاق مورد نکوهش (کافران ، يهود و...) گرايش يابند.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیات 162 و 163 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

جمع بندی و تفسیر

اي مسلمانان. از صبر و نماز کمک گيريد که خداوند با صابران است (153) و کسي را که در راه خدا کشته شده مرده مگوئيد بلکه زنده اند ولي شما در نمي يابيد (154) و البته شما را به چيزي از خوف و گرسنگي و كاستي در اموال و جانها و فرآورده ها خواهيم آزمود و صابران را مژده ده (155) همانها که وقتي مصيبتي به آنان رسيد ميگويند ما مال خدائيم و بسوي او باز ميگرديم (156) آنها کساني هستند که مورد الطافي از جانب پروردگارشان و رحمتي هستند و هدايت يافته ميباشند (157) البته صفا و مروه از شعائر خداوند است ، پس کسي که حج آن خانه يا عمره کند ، عيبي ندارد که آن دو را طواف نمايد و هرکس که کار نيکي را داوطلبانه انجام دهد ، البته خداوند سپاسگزار داناست (158) البته کساني که آنچه را از دلايل روشن و هدايت فرستاديم ، پس از اينکه براي مردم در آن کتاب بيانش کرديم ، کتمان مي کنند خداوند و لعنت کنندگان لعنت شان مي کنند (159){مگر آنهائي که توبه کردند و اصلاح نمودند و بيان کردند پس من نيز بر آنان باز ميگردم و من بازگشت کننده و مهربانم} (160) کساني که کفر ورزيدند ودر حال کفر مردند لعنت خداوند و ملائکه و همگي مردم بر آنها خواهد بود (161) {در آن جاودان خواهند بود ، عذابشان تخفيف نخواهد يافت ، و مهلت هم داده نميشوند} (162) و خداي شما يکي است . خدائي جز او نيست. كه بخشنده مهربان است (163)

 

بقره12    آیات164تا203

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿164﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿165﴾ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ ﴿166﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّؤُواْ مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿167﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿168﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿169﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ ﴿170﴾ وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿171﴾ يَا أ َيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿172﴾ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿173﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿174﴾ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿175﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿176﴾ لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿177﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿178﴾ وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿179﴾ كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿180﴾ فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿181﴾ فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿182﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿184﴾ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿185﴾ وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿186﴾ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿187﴾ وَلاَتَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿188﴾ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿189﴾ وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ ﴿190﴾ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ ﴿191﴾ فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿192﴾ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿193﴾ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿194﴾ وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿195﴾ وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿196﴾ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ ﴿197﴾ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُواْ اللّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّآلِّينَ ﴿198﴾ ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿199﴾ فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ ﴿200﴾ وِمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿201﴾ أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿202﴾ وَاذْكُرُواْ اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿203﴾

 

البته در آفرينش آسمانها و زمين ، و گردش شب و روز، و کشتييي که در دريا به نفع مردم حرکت ميکند ، و آنچه خداوند از آسمانها از آبهائي که سبب زنده شدن زمين پس از مرگش ميشود ميفرستد ، و اينکه همه جور جنبنده اي در زمين گسترانيده ، و در گردش بادها ، و ابرهائي که بين آسمان و زمين رامند ، آياتي براي اشخاصي که تعقل مي کنند وجود دارد (164) و از ميان مردم کساني هستند که براي خدا همتاياني قرار ميدهند و آنها را مانند خداوند دوست ميدارند ، ولي مومنان خدا را بيش از همه چيز دوست ميدارند ، و اگر آنانکه ظلم كردند آن عذاب را ميديدند ميدانستند که همه قدرت ها همگي مخصوص خداوند است و اينکه عذاب خداوند شديد است (165) آن هنگام که رهبران گمراهي از پيروان خويش بيزاري ميجويند و عذاب را مي بينند و سبب ها از آنها قطع ميشود (166) و پيروان آنان ميگويند کاش بازگشتي بود تا ما هم از آنان بيزاري جوئيم همانطور که آنان از ما بيزاري جستند. خداوند اعمالشان را با چنين حسرت هائي به آنها نشان ميدهد و از آن آتش خارج نخواهند شد (167) اي مردم آنچه را که در زمين هست و حلال و خوب هست بخوريد و از گامهاي شيطان پيروي نکنيد که او برايتان دشمني آشکار است (168) جز اين نيست که شما را به بدي و کارهاي بسيار زشت امر ميکند و اينکه برخداوند چيزي بگوئيد که نميدانيد (169) و هنگاميکه به آنها گفته شود آنچه را که خداوند گفته پيروي کنيد ، ميگويند نه ، بلکه  چيزي را پيروي مي کنيم که پدرانمان به آن انس گرفته­اند. حتي اگر پدرانشان چيزي نفهميده و هدايتي نشده باشند؟ (170) و مثال کافران مانند آنست که به چيزي که جز صدا زدن و ندا کردن چيزي نمي شنود فريادي بزني. کر و لال و کورند و تعقل نمي كنند (171) اي مسلمانان از چيز هاي پاکيزه اي که روزيتان کرده ايم بخوريد و خداوند را شکر گوئيد اگر فقط او را عبادت مي کنيد (172) جز اين نيست که مردار و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غير خدا ذبح شده  بر شما حرام شده است . پس اگر کسي مجبور شد ، در حاليکه متجاوز و متعدي نباشد و بيش از حد ضرورت نخورد گناهي بر او نيست که خداوند آمرزگار مهربان است (173) البته آنانکه آنچه را خداوند از آن کتاب فرستاده کتمان مي کنند و آنرا به قيمت نا چيز ميفروشند در شکم هايشان چيزي جز آتش نميخورند ، و خداوند در روز قيامت با آنها تکلم نمي کند و رشدشان هم نميدهد و عذابي دردناک خواهند داشت (174) آنها کساني هستند که گمراهي را به قيمت هدايت و عذاب را به قيمت مغفرت خريدند پس در مقابل آتش عجب پايدارند! (175) اين به آن سبب است که خداوند آن کتاب را به حق فرستاد و کسانيکه در آن اختلاف کردند در جدائيي بسيار دور میباشند (176) نيکي آن نيست که روي خويش بطرف مشرق و مغرب کنيد و ليکن نيکي آن است که ايمان به خدا و روز آخرت و ملائکه و آن کتاب و پيامبران داشته باشيد ، و مال را عليرغم آنکه دوستش داريد به نزديکان و يتيمان و بيچارگان و به راه ماندگان و خواهندگان و براي آزاد کردن بنده بدهيد و نماز بپا داريد و زکات دهيد ، و هنگاميکه عهد مي کنيد وفا نمائيد ، و نيكي صفتِ پايداران در سختي ها و ناراحتي ها و هنگام جنگ است. آنها کساني هستند که راست گفتند و انها همان اهل تقوا ميباشند (177) ای مسلمانان در مورد قتل بر شما قصاص مقرر شد . آزاد در برابر آزاد ، و بنده در مقابل بنده ، و زن در مقابل زن قصاص شوند . پس اگر کسي از برادرش گذشتي كند ، بايد از عرف پيروي کرد و به نيکي اداي تلافي نمود . اين تخفيفي از جانب پروردگارتان و رحمتي است . پس اگر کسي بعد از آن تعدي کرد عذابي دردناک خواهد داشت (178) و در قصاص براي شما زندگي است اي خردمندان ! شايد که تقوا در پيش گيريد (179) بر شما مقرر شده که وقتي زمان مرگ يکي از شماها سررسيد اگر مالي دارد براي والدين و نزديکان به نيکي وصيت کند که اين حقي بر عهده اهل تقواست (180) پس  اگر کسي آن را شنيد اما تغييرش داد گناهش بر کساني  است که  تغييرش مي دهند که خداوند شنواي داناست (181) اما اگر کسي ترسيد که وصيت کننده دچار انحراف يا  گناه  بشود آنگاه  بين آنها را  اصلاح دهد گناهي بر او نيست که خداوند آمرزگار مهربان است (182) اي مسلمانان بر شما روزه مقرر شد ، همانطور که بر گذشتگان شما مقرر شده ، شايد تقوا پيشه کنيد (183)  چند روز محدودي است و اگر کسي مريض يا مسافر باشد چند روزي از روزهاي بعد بگيرد . و اگر کسي نتواند روزه گيرد بجايش بيچاره اي را غذا دهد و اگر کسي داوطلبانه کار خيري بکند برايش بهتر است و اينکه روزه بگيريد برايتان بهتر است اگر بدانيد (184) در ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده، که براي مردم هدايت و دليل هاي روشن و فرق گذار بين حق و باطل است روزه را بگيريد، هر كسي از شما که آن ماه را درک کرد بايد روزه بگيرد و کسي که مريض يا مسافر بود در عده اي از روزهاي بعدي بگيرد، خداوند براي شما آساني خواسته نه اينکه سختي خواسته باشد و بايد تعداد روزه های روزه را تکميل کنيد و خداوند را بابت هدايت خويش تکبير گوئيد و شايد شکرگذار باشيد (185) و ای پیامبر! هنگاميکه بندگانم راجع به من از تو ميپرسند بدانند که نزديک هستم. دعاي دعا کننده را اجابت مي کنم . پس آنها هم بايد مرا اجابت نموده و بمن ايمان آورند شايد رشد يابند (186) در شب هاي روزه نزديکي تان با همسرانتان حلال است . آنها لباس شمايند و شما لباس آنهائيد . خداوند ميداند که شما برخويش خيانت ميکرديد پس بر شما بازگشت و از شما درگذشت . پس اينک با آنان مباشرت کنيد و آنچه را که براي شما مقرر کرده مثلا اولاد صالح بخواهيد ، و بخوريد و بياشاميد ، تا اينکه نخ سياه و سفيد در اثر فجر برايتان مشخص شود . آنگاه روزه را تا شب به اتمام رسانيد ، و در حاليکه در مساجد عاکفيد با آنان آميزش نکنيد . اين حدود خداست . به آن حدود خدا نزديک نشويد . چنين است که خداوند آياتش را براي مردم بيان مي کند شايد تقوا پیشه کنند (187) و اموال خود را در بين خود به باطل مخوريد و مبادا آن اموال را بسوي حکام سرازير کنيد تا قسمتي از اموال مردم را به گناه بخوريد در حاليکه به آن آگاهيد (188) از تو درباره هلالي بودن ماه ميپرسند ، بگو آنها اوقات را براي مردم معين مي کنند و زمان حج را . و نيکي آن نيست که به خانه ها از پشت بام ها در آيند وليکن نيکي آن است که تقوا داشته باشيد و به خانه ها از درهاي آنها درآئيد و از خدا پروا کنيد شايد رستگار شويد (189) و در راه خدا با آنانکه با شما مي جنگند بجنگيد و تعدي مکنيد که  خداوند تجاوزگران را دوست نميدارد (190) و آنها را هر جا که يافتيد بکشيد و از آنجائي که شما را اخراج کردند اخراجشان کنيد و فتنه از قتل مهم تر است و در نزد مسجدالحرام با آنان نجنگيد مگر اينکه با شما بجنگند. پس اگر با شما جنگيدند بکشيدشان که جزاء کافران همين است (191) پس اگر دست کشيدند خداوند آمرزگار مهربان است (192) و با آنان بجنگيد تا فتنه اي نباشد و دين براي خدا باشد پس اگر دست کشيدند ديگر هيچ برخوردي جز عليه ظالمان نباشد (193) ماه حرام در مقابل ماه حرام است و هر حرمت شكنيي قصاصي دارد . پس اگر کسي بر شما تعدي کرد ، شما هم مثل همان تعدي را عليه او روا داريد ، و از خدا پروا کنيد و بدانيد که خداوند با پروا داران است (194) و در راه خدا خرج کنيد و با دست خويش خود را به هلاکت نيفكنيد . و نيكي کنيد که خداوند نيکوکاران را دوست دارد (195) و حج و عمره را براي خداوند به اتمام رسانيد. و اگر باز داشته شديد هر چه که ممکن و آسان بود قرباني کنيد و سرتان را نتراشيد تا قرباني به محل قربانگاه خود برسد و اگر کسي مريض باشد يا درباره سرش ناراحتيي داشته باشد عوض آن نتراشيدن سر روزه بگيرد يا صدقه دهد يا اعمال عبادي ديگر کند . و وقتي که امنيت برقرار بود کسيکه خواست عمره را حج کند چيزي آسان و ممکن قرباني کند و اگر نيافت سه روز در ايام حج و هفت روز پس از بازگشت روزه بگيرد که جمعا ده روز شود . اين براي کساني است که خانواده شان در مسجدالحرام نباشند . و از خدا پروا کنيد و بدانيد خداوند در پيگيري شديد است (196) حج در ماه هاي معلومي است. پس کسي که حج در آنها بر او واجب ميشود آميزش و گناه و جدال در حج ممنوع است و هر کار نيکي که کنيد خدا آنرا ميداند و توشه گيريد و البته بهترين توشه تقواست و از من پروا کنيد اي خردمندان (197) اشکالي ندارد که فضل پروردگارتان را جستجو کنيد و هنگامي که از عرفات سرازير شديد ، در مشعر الحرام ذکر خدا بجاي آريد ، و او را همانطور که هدايتتان کرده بياد آوريد ، و البته قبلا از گمراهان بوديد (198) آنگاه از همانجا که مردم راه مي افتند راه بيفتيد و از خدا آمرزش بخواهيد که همو آمرزگار مهربان است (199) و هنگاميکه اعمالتان را تمام کرديد خدا را ياد کنيد همانطور که پدرانتان را ياد مي کنيد بلکه از آنهم قوي تر خدا را یاد کنید. از ميان مردم کساني هستند که ميگويند خدايا در دنيا بما بده وآنها در آخرت بهره اي ندارند (200) و کساني هم هستند که ميگويند خدايا در دنيا و آخرت بما نيکوئي ده و از عذاب آتش نگهمان دار (201) آنها از آنچه کسب مي کنند نصيبي خواهند داشت وخداوند تند حساب است (202) و خدا را در روزهائي چند ياد کنيد. پس اگر کسي خواست به عجله در دو روز تمام کند گناهي نکرده و کسي هم خواست تاخير کند براي با تقوا گناهي ندارد . از خدا پروا کنيد و بدانيد که بسوي او محشور ميشويد (203)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : جلب توجه مسلمانان به آثار لطف و رحمت الهي، و دعوت به سعي در رشد شخصيتي خويش و برکنار ماندن از عاقبت بد آخرتي، و دعوت مردم به کسب روزي پاکيزه و دوري از حرام خواري که سبب اعتلا و پاکي شخصيت آنان مي شود، و ارائه يکنوع چک ليست که مسلمانان خود را از روي آن چک کنند و شخصيتشان ساخته شود، و صدور حکم قصاص براي صيانت نفوس و امنيت اجتماعي تا در سايه آن رشد انساني ممکن گردد، و احکام وصيت براي ايجاد راحتي خيال در مردم از لحاظ اختيار داشتن راجع به قسمتي از اموال خويش حتي پس از مرگ، و احکام روزه که متضمن تعالي شخصيت است، و حکم باطل بودن رشوه که متضمن سلامت و امنيت اقتصادي و تعالي جامعه است، و ارشاد مردم راجع به حالات مختلف هلالي ماه که علم به آن براي عبادات خاصي مانند حج و روزه و... لازم است، و حکم جهاد براي دفاع از اسلام و مسلمين وتعيين حدود آن، و احکام حج که متضمن آثار مهمي براي جامعه مسلمين و رشد روحي و شخصيتي زبدگان مردم مي باشد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در این پاراگراف می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داری نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

3 - سوالات

1 – آیه 174 در چارچوب کلی این پاراگراف چه توجیهی دارد؟

2 - «فما اصبرهم علی النار» (آیه 175) چه نوعی از کلام است؟

3 – چرا در آیه 176 ناگهان توجه مخاطب به حقانیت قرآن جلب شده؟

4-« تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ » چه نوعی از سخن است؟ (کنایه؟ یا....؟)

5-چنانکه پیداست ، آیه فوق درادامه«چک لیست»های سوره های معارج ومومنون و فرقان ، آخرین چک لیست است ، سئوال این است : پس از نزول این آیه ، اشخاص علاقمند به خودسازی ، خودرا با چه «لیست»ی «چک» کنند؟

6-چنانکه قبلا دیدیم ، خداوند دربسیاری از آیات ، ازجمله درآیات سوره های دهر ومطففین و صراحتا ودرسوره های واقعه و رحمان وبسیاری سور دیگر کنایتا «ابرار» را ستوده است . بادلایل قرآنی بگوئید ازبین دوگزینه «آدم خوب» و «آدم خیلی خوب» کدامیک بهتر به مفهوم «ابرار» میخورد ؟

7- معنی کلمه «قتلی» (آیه178) چیست؟ (مقتول؟ قاتل؟ یا....؟)

8- اگر «ما به ازاء» معادل پیدا نشد ، مثلا مقتول مذکر و آزاد ، و قاتل مونث و برده باشد تکلیف چیست؟

9- «عذاب الیم» مذکور در انتهای آیه178 این جهانی است یا اخروی؟

10- منظور از «معروف» در همان آیه چیست؟

11- مفهوم نیمه اول آیه182را بطور مشروح توضیح دهید .

12- چگونه میتوان با بسط مفهوم مندرج درآیه182به یک قانون کلی مدنی دست یافت؟

13- در آیه180، ذکر کردن «والدین و اقربین» از چه جهت است؟ (ذکر نمونه؟ ذکر همه مصادیق)

14- منظور از «اقربین» چیست؟ (فامیلی؟ مطلق علاقه؟ یا....؟)

15- «موت» در آیه180، «امر وجودی» است یا عدمی؟ (توضیح قرآنی دهید)

16- در همان آیه منظور از «خیر» چیست؟

17- تنوین روی انتهای کلمه «خیرا» از باب تحقیر است یا تعظیم؟

18 – در انتهای دو آیه 181 و 182 چرا صفات متفاوتی از خداوند متعال ذکر شده است ؟

19-چرا درآیه183«لعلّ» بکار رفته؟

20 – در آیه 186 در باره «اجیب» که یک وعده الهی است ، و از طرفی می بینیم درخواست ها تماما بدست نمی آید ، چه میتوان گفت؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در آیه 164 آفرینش آسمانها و زمین را یک آیت در عرض آیات دیگر (مثلا قایق رانی در آب) ذکر کرده ولی واضح است که آن یک آیت اصلا در عرض آیات دیگر نیست بلکه همه آنها فرع بر آن یک آیت هستند .

علت این نوع ذکر مطلب ، شاید به این علت بوده باشد که مردم آن روزها در آفرینش و اینکه منحصرا توسط خداوند انجام شده شکی نداشتند و مشکلشان اینجا بوده بقیه مظاهر زندگی را به مراکزی مرتبط میکرده اند که آنها را «اندادِ» خداوند (همطرازان - آیه 165) حساب میکرده اند .

در این برهه از نزول وحی ، خداوند توجهی به یکی از مشکلات مبتلابه امت اسلامی دارد و آن نیز مشوب خوری برخی از مسلمانان است ، که روزی شان پاک خالص نیست ، و همین هم یکی از موانع رشدشان است . ولی در عین حال به مشکلات تحمیلی هم نظری دارد و یکی از آنها همسایگی شان با یهودیان است که سران آنها به بدترین نوع حرام خواری می پردازند (174 و 175)

قبلا دیده ایم که قرآن در هرجا که میخواهد یک موضوع مهمی را بگوید اشاره ای هم به حقانیت قرآن میکند و لذا با توجه به آیه 176 می فهمیم که مشکل مذکور مسلمانان مهم و تقریبا فراگیر بوده است .

چنانکه می­دانیم موضوعات مربوط به ارث با شرح کامل در سوره نساء آمده است.

اما اینک که روزهای تشکیل تمدن جدید است، نمی­توان امور مردم را معطل گذاشت، لذا فعلاً به طور کوتاه و مجمل قانون لازم وضع شده است تا در فرصت مناسب (در سوره نساء) مطلب باز ، و بطور مفصل تشریح گردد.

ملاحظه می­فرمائید که تفسیر قرآن برحسب ترتیب نزول چقدر به فهم مطلب کمک می­کند. از نزول این سوره تا نزول سوره نساء چندین اتفاق مهم (مانند جنگ بدر، جنگ احد، جنگ خندق، و اتفاقات اجتماعی بسیار مهم) حادث شده است. و ذکر آن جزئیاتی که در سوره نساء در این باب آمده فعلاً در این زمان (زمان نزول سوره بقره) لازم نبوده ، زیرا جامعۀ این زمان (سوره بقره) نسبت به جامعه آن زمان (سوره نساء) هنور بسیط است.

پیامبر (ص) اینک که حدود سه سال است از هجرت گذشته ، و یهودیان نیز پس از تغییر قبله امیدشان را تا حدود زیادی از دست داده اند ، و اوضاع داخلی تا حدود زیادی تحت کنترلش قرار گرفته ، با نزول آیات احکام مامور میشود کیفیت نفسانی و اخلاقی مسلمین را بهبود بخشد و اینک با نزول آیات 183 تا 187 مامور به ابلاغ حکم وجوب روزه شده است .

مطالعه دقیق این آیات ما را وامیدارد حدس بزنیم که مدتی قبل از نزول این آیات حکم روزه بطور شفاهی به زبان آنحضرت ابلاغ شده بود و این آیات پس از مدتی نازل شده است .

از آیه 183 میتوان حدس زد که این حکم به نظر عده شاق و مشکل می آمد که فرموده ادیان سابق نیز روزه داشته اند و در آیه 185 و نیز اینکه در آیه میگوید خدا برایتان آسانی خواسته و سختی نخواسته ، موید همین حدس است .

دیگر اینکه در ابلاغ چند وقت پیش این حکم ، می باید در شبهای ماه رمضان مقاربت ممنوع بوده باشد ، و اینکه برخی تاب این یک قلم را نمی آوردند و در خفا انجام میدادند نشان دهنده این است که مسلمانان در آن روزها یکدست و مطیع کامل آنحضرت نبودند ، و البته سخن اخیر به منافقان مربوط نمیشود زیرا آنها را که نمیتوان جزء مسلمانان حساب کرد ،  بلکه ، حتی ، از میان خود مسلمانان نیز ، عده ای بودند که بطور کامل مطیع آنحضرت نبودند ، که خداوند به همگان تخفیف داد و این قسمت را حلال کرد .

5 - کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 169 فرع است بر 168 و نیز 170 فرع بر169 است . و آیه 173 فرع بر 172 و آیه 175 فرع بر 174 است .

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ السَّمَاء مِن مَّاء فَأَحْيَا بِهِ الأرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِن كُلِّ دَآبَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخِّرِ بَيْنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ لآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ﴿164﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! آیا در این همه، نشانه ای از خداوند نمی بینید؟

2

وَمِنَ النَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ اللّهِ أَندَاداً يُحِبُّونَهُمْ كَحُبِّ اللّهِ وَالَّذِينَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبًّا لِّلّهِ وَلَوْ يَرَى الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِذْ يَرَوْنَ الْعَذَابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلّهِ جَمِيعاً وَأَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعَذَابِ ﴿165﴾ إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِينَ اتُّبِعُواْ مِنَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ وَرَأَوُاْ الْعَذَابَ وَتَقَطَّعَتْ بِهِمُ الأَسْبَابُ ﴿166﴾ وَقَالَ الَّذِينَ اتَّبَعُواْ لَوْ أَنَّ لَنَا كَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ كَمَا تَبَرَّؤُواْ مِنَّا كَذَلِكَ يُرِيهِمُ اللّهُ أَعْمَالَهُمْ حَسَرَاتٍ عَلَيْهِمْ وَمَا هُم بِخَارِجِينَ مِنَ النَّارِ ﴿167﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! مگر میخواهید به چنین آینده ای دچار شوید؟

3

 يَا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُواْ مِمَّا فِي الأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿168﴾ إِنَّمَا يَأْمُرُكُمْ بِالسُّوءِ وَالْفَحْشَاء وَأَن تَقُولُواْ عَلَى اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴿169﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللّهُ قَالُواْ بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ شَيْئاً وَلاَ يَهْتَدُونَ ﴿170﴾ وَمَثَلُ الَّذِينَ كَفَرُواْ كَمَثَلِ الَّذِي يَنْعِقُ بِمَا لاَ يَسْمَعُ إِلاَّ دُعَاء وَنِدَاء صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿171﴾ يَا أ َيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُواْ لِلّهِ إِن كُنتُمْ إِيَّاهُ تَعْبُدُونَ ﴿172﴾ إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿173﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللّهُ مِنَ الْكِتَابِ وَيَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُولَئِكَ مَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ إِلاَّ النَّارَ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿174﴾ أُولَئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى وَالْعَذَابَ بِالْمَغْفِرَةِ فَمَآ أَصْبَرَهُمْ عَلَى النَّارِ ﴿175﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ نَزَّلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ الَّذِينَ اخْتَلَفُواْ فِي الْكِتَابِ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ ﴿176﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! زندگی پاک در پیش گیرید و از زندگی ناپاک دوری کنید.

4

 لَّيْسَ الْبِرَّ أَن تُوَلُّواْ وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّآئِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُواْ وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاء والضَّرَّاء وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿177﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! خود را به زندگی نیکو داخل کنید.

5

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَالْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَالأُنثَى بِالأُنثَى فَمَنْ عُفِيَ لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيْءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَأَدَاء إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَرَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿178﴾ وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَاْ أُولِيْ الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿179﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! در قصاص امنیت نِسبی برای افراد اجتماع حاصل میشود.

6

كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِن تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالأقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿180﴾ فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَمَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿181﴾ فَمَنْ خَافَ مِن مُّوصٍ جَنَفًا أَوْ إِثْمًا فَأَصْلَحَ بَيْنَهُمْ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿182﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! در وصیت اطمینان نِسبی برای بازماندگان تان حاصل میشود.

7

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ ﴿183﴾ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿184﴾ شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِيَ أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ وَمَن كَانَ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَيَّامٍ أُخَرَ يُرِيدُ اللّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَلاَ يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ وَلِتُكْمِلُواْ الْعِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُواْ اللّهَ عَلَى مَا هَدَاكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿185﴾ وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لِي وَلْيُؤْمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ ﴿186﴾ أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ الصِّيَامِ الرَّفَثُ إِلَى نِسَآئِكُمْ هُنَّ لِبَاسٌ لَّكُمْ وَأَنتُمْ لِبَاسٌ لَّهُنَّ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتانُونَ أَنفُسَكُمْ فَتَابَ عَلَيْكُمْ وَعَفَا عَنكُمْ فَالآنَ بَاشِرُوهُنَّ وَابْتَغُواْ مَا كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَكُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ الصِّيَامَ إِلَى الَّليْلِ وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاكِفُونَ فِي الْمَسَاجِدِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَقْرَبُوهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿187﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! در روزه تقوای نِسبی نهفته است.

8

 وَلاَتَأْكُلُواْ أَمْوَالَكُم بَيْنَكُم بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُواْ بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُواْ فَرِيقًا مِّنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإِثْمِ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿188﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! اموالتان را پاکیزه کنید تا رشد یابید.

9

 يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأهِلَّةِ قُلْ هِيَ مَوَاقِيتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ تَأْتُوْاْ الْبُيُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَى وَأْتُواْ الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿189﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! کارها را از طریق صحیح انجام دهید.

10

 وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلاَ تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبِّ الْمُعْتَدِينَ ﴿190﴾ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّى يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَلِكَ جَزَاء الْكَافِرِينَ ﴿191﴾ فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿192﴾ وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلّهِ فَإِنِ انتَهَواْ فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ ﴿193﴾ الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُواْ عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ﴿194﴾ وَأَنفِقُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوَاْ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿195﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! با مال و جان تان در راه صحیح کوشش کنید.

11

وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ فَمَن كَانَ مِنكُم مَّرِيضاً أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْيَةٌ مِّن صِيَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُكٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ فَمَن لَّمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ ذَلِكَ لِمَن لَّمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿196﴾ الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ ﴿197﴾ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَن تَبْتَغُواْ فَضْلاً مِّن رَّبِّكُمْ فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْكُرُواْ اللّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْكُرُوهُ كَمَا هَدَاكُمْ وَإِن كُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّآلِّينَ ﴿198﴾ ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿199﴾ فَإِذَا قَضَيْتُم مَّنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاَقٍ ﴿200﴾ وِمِنْهُم مَّن يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿201﴾ أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿202﴾ وَاذْكُرُواْ اللّهَ فِي أَيَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِي يَوْمَيْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَيْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ لِمَنِ اتَّقَى وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿203﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! حجّ موجب رشد فردی و اجتماعی تان است.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه164 از آنجا که موضوع کار هنرمندان خوشنویس بوده و در قاب­های زیبای تابلوهای خوشنویسی جای گرفته و در سر درب­ها و بالای محراب­های بسیاری از مساجد و نیز دور گنبدها و جاهای اصلی دیگر را مزین نموده و به صورت کاشی­ و معرق­کاری و طرق دیگر جلوه­ میکند از آیات برجسته است.

همچنین است آیه 177.

کلا آیات احکام از آنجا که در منابر زیاد مطرح میشوند از آیات برجسته اند. لذا آیه های 178 و 179 و بخصوص آیه اخیر از آیات برجسته است.

همچنین است آیه های 183 تا 187.

همچنین است آیات 196 تا 203.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 164 از این لحاظ که به آفرینش اشاره دارد، از آنجا جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیه های 165 تا 167 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه های 174 و 175.

آیه 177 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

ابتدای آیه 185 از آنجا که وحی و نزول قرآن اشاره دارد، و چون مکانیزم آن برای هیچ بنی بشری روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

همچنین است آیه 186 که راجع به ارتباط با خداوند و جواب گرفتن از حضرتش است.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 166 و 169 و 170 و 173 ، بقیه آیات «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 171: یعنی اینکه مثلاً به حیوانی سخنی بگوئی. آن حیوان اینقدر را می­فهمد که صدائی شنیده است، اما از اینکه مضمون آن چه می­باشد، چیزی نمی­فهمد. و کافران نیز که از تبلیغ پیامبران بهره­ای نمی­برند، مانند آنهاهستند .

آیه­های173و174: خودِ خوردنی­های حرام و یکی از راه­های کسب پول حرام را ذکر می­کند و با این دو مثال نشان می­دهد که اینها از باب ذکر نمونه است و مطلب منحصر به آن دو مثال نیست.

آیه 175: نوعی طعنه است. یعنی اینکه اینها که به آتش جهنم اهمیتی
نمی­دهند، حتماً به این خاطر است که صبر و پایداری آنها خیلی بالاست که می­توانند در مقابل آن مقاومت کنند. (که نوعی سرزنش طنرآمیز است)

«چک لیست» متناسب با این برهه از زمان

چنانکه قبلاً هم در جاهای مربوط به خویش عرض  کردیم، به تناسب رشد روحی و کیفی و شخصیتیِ جامعۀ نوپای مسلمان، قرآن «چک لیست»هائی ارائه می­کند که الگو باشد برای اینکه عده زیادی سعی کنند خود را با آن بسازند.

اولین سری از این چک لیست­ها را در سوره معارج دیدیم.

دومی که در سوره مؤمنون بود عمیق­تر از آن بود.

و سومی که در سوره فرقان آمده از آنهم عمیق­تر بود.

به همین ترتیب همینطور که جلو می­آئیم چک لیست­ها عمیق­تر می­شود تا اینکه به اینجا می­رسیم که دارد صفات بالاتر و والاتری را مطرح می­کند.

بخصوص صفاتی که برای جنگ و جهادِ قریب­الوقوع لازم است.

معجزه ادبی

این آیه­ها سنگ بنای تشکیل تمدن جدید است.

هیچ تمدنی بدون تضمین حق حیات برای آحاد تشکیل دهنده خود شکل نمی­گیرد. متن هر دو آیه واضح و کاملاً روشن است و توضیحی نمی­طلبد اما آیه 179 از لحاظ ادبی یکی از عناصر معجزه­ای (ادبی) قرآنی است.

اعراب قبل از نزول آیه 179 چنین جمله­ای داشتند: «القتل انفی للقتل» یعنی اینکه جلوگیرترین چیز برای قتل، قتل است، و خیلی به این جمله افتخار می­کردند زیرا فقط سه کلمه بود و یک عنصر قانونی اساسی را بیان می­کرد اما وقتی که «جمله فی­القصاص حیوه» نازل شد جمله مذکور دیگر مورد عنایت قرار نگرفت زیرا:

1- این جمله هم سه کلمه بود و همان عنصر قانونی اساسی را نیز متضمن بود،

2- اما ترجیح این بر آن در این بود که آن بوی مرگ می­داد و این بوی حیات داشت، 3- عیب کلمه تکراری را هم (که جمله قبلی دارد) نداشت،

4- علاوه بر ذکر قانون آن را تعلیل هم می­کند.

آیه ضد «رانت خواری»

یکی از معانی آیه 188 این است که رشوه­ای به بعضی از حکام ندهید تا او از اختیاراتی که در حوزه تحت مسئولیت خویش دارد، امتیازاتی به شما بدهد، تا شما بکمک آن امتیازات از سایرین بنحوی جلو بیفتید و در موقعیت مادی بهتری قرار گیرید و مالی بدستتان بیاید که حق شما نبوده و در اثر رشوه بدست آمده است .

جمع بندی و تفسیر

البته در آفرينش آسمانها و زمين ، و گردش شب و روز، و کشتييي که در دريا به نفع مردم حرکت ميکند ، و آنچه خداوند از آسمانها از آبهائي که سبب زنده شدن زمين پس از مرگش ميشود ميفرستد ، و اينکه همه جور جنبنده اي در زمين گسترانيده ، و در گردش بادها ، و ابرهائي که بين آسمان و زمين رامند ، آياتي براي اشخاصي که تعقل مي کنند وجود دارد (164) و از ميان مردم کساني هستند که براي خدا همتاياني قرار ميدهند و آنها را مانند خداوند دوست ميدارند ، ولي مومنان خدا را بيش از همه چيز دوست ميدارند ، و اگر آنانکه ظلم كردند آن عذاب را ميديدند (ميدانستند) که همه قدرت ها همگي مخصوص خداوند است و اينکه عذاب خداوند شديد است (165) {آن هنگام که رهبران (گمراهي) از پيروان خويش بيزاري ميجويند و عذاب را مي بينند و سبب ها از آنها قطع ميشود (166) و پيروان آنان ميگويند کاش بازگشتي بود تا ما هم از آنان بيزاري جوئيم همانطور که آنان از ما بيزاري جستند. خداوند اعمالشان را با چنين حسرت هائي به آنها نشان ميدهد و از آن آتش خارج نخواهند شد}(167) اي مردم آنچه را که در زمين هست و حلال و خوب هست بخوريد و از گامهاي شيطان پيروي نکنيد که او برايتان دشمني آشکار است (168) {جز اين نيست که شما را به بدي و کارهاي بسيار زشت امر ميکند و اينکه برخداوند چيزي بگوئيد که نميدانيد} (169) {و هنگاميکه به آنها گفته شود آنچه را که خداوند گفته پيروي کنيد ، ميگويند نه ، بلکه  چيزي را پيروي مي کنيم که پدرانمان به آن انس گرفته­اند. حتي اگر پدرانشان چيزي نفهميده و هدايتي نشده باشند؟}(170) و مثال کافران مانند آنست که به چيزي که جز صدا زدن و ندا کردن چيزي نمي شنود فريادي بزني. کر و لال و کورند و تعقل نمي كنند (171) اي مسلمانان از چيز هاي پاکيزه اي که روزيتان کرده ايم بخوريد و خداوند را شکر گوئيد اگر فقط او را عبادت مي کنيد (172) {جز اين نيست که مردار و خون و گوشت خوک و آنچه به نام غير خدا ذبح شده  بر شما حرام شده است . پس اگر کسي مجبور شد ، در حاليکه متجاوز و متعدي نباشد (و بيش از حد زنده ماندن نخورد) گناهي بر او نيست که خداوند آمرزگار مهربان است} (173) البته آنانکه آنچه را خداوند از آن کتاب فرستاده کتمان مي کنند و آنرا به قيمت نا چيز ميفروشند در شکم هايشان چيزي جز آتش نميخورند ، و خداوند در روز قيامت با آنها تکلم نمي کند و رشدشان هم نميدهد و عذابي دردناک خواهند داشت (174) {آنها کساني هستند که گمراهي را به قيمت هدايت و عذاب را به قيمت مغفرت خريدند پس در مقابل آتش عجب پايدارند! }(175) اين به آن سبب است که خداوند آن کتاب را به حق فرستاد و کسانيکه در آن اختلاف کردند در جدائيي بسيار دورند (176) نيکي آن نيست که روي خويش بطرف مشرق و مغرب کنيد و ليکن نيکي آن است که ايمان به خدا و روز آخرت و ملائکه و آن کتاب و پيامبران داشته باشيد ، و مال را عليرغم آنکه دوستش داريد به نزديکان و يتيمان و بيچارگان و به راه ماندگان و خواهندگان و براي آزاد کردن بنده بدهيد و نماز بپا داريد و زکات دهيد ، و هنگاميکه عهد مي کنيد وفا نمائيد ، و (نيكي صفت) پايداران در سختي ها و ناراحتي ها و هنگام جنگ است. آنها کساني هستند که راست گفتند و انها همان اهل تقوا ميباشند.(177) ای مسلمانان در مورد قتل بر شما قصاص مقرر شد . آزاد در برابر آزاد . و بنده در مقابل بنده . و زن در مقابل زن (قصاص شود) . پس اگر کسي از برادرش گذشتي كند ، بايد از عرف پيروي کرد و به نيکي ادا (ي تلافي) نمود . اين تخفيفي از جانب پروردگارتان و رحمتي است . پس اگر کسي بعد از آن تعدي کرد عذابي دردناک خواهد داشت (178) و در قصاص براي شما زندگي است اي خردمندان ! شايد که تقوا در پيش گيريد (179) بر شما مقرر شده که وقتي زمان مرگ يکي از شماها سررسيد اگر مالي دارد براي والدين و نزديکان به نيکي وصيت کند که اين حقي بر عهده اهل تقواست (180) پس  اگر کسي آن را شنيد اما تغييرش داد گناهش بر کساني  است که  تغييرش مي دهند که خداوند شنواي داناست (181) اما اگر کسي ترسيد که وصيت کننده دچار انحراف يا  گناه  بشود آنگاه  بين آنها را  اصلاح دهد گناهي بر او نيست که خداوند آمرزگار مهربان است (182) اي مسلمانان بر شما روزه مقرر شد ، همانطور که بر گذشتگان شما مقرر شده ، شايد تقوا پيشه کنيد (183)  چند روز محدودي است و اگر کسي مريض يا مسافر باشد چند روزي از روزهاي بعد بگيرد . و اگر کسي نتواند (روزه گيرد) بجايش بيچاره اي را غذا دهد و اگر کسي داوطلبانه کار خيري بکند برايش بهتر است و اينکه روزه بگيريد برايتان بهتر است اگر بدانيد (184) در ماه رمضان که قرآن در آن نازل شده که براي مردم هدايت و دليل هاي روشن و فرق گذار بين حق و باطل است (روزه را بگيريد) هر كسي از شما که آن ماه را درک کرد بايد روزه بگيرد و کسي که مريض يا مسافر بود در عده اي از روزهاي بعدي (بگيرد) خداوند براي شما آساني خواسته نه اينکه سختي خواسته باشد و بايد تعداد (روزه های روزه) را تکميل کنيد و خداوند را بابت هدايت خويش تکبير گوئيد و شايد شکرگذار باشيد (185) و هنگاميکه بندگانم راجع به من از تو ميپرسند (بدانند که) نزديک هستم. دعاي دعا کننده را اجابت مي کنم . پس آنها هم بايد مرا اجابت نموده و بمن ايمان آورند شايد رشد يابند (186) در شب هاي روزه نزديکي تان با همسرانتان حلال است . آنها لباس شمايند و شما لباس آنهائيد . خداوند ميداند که شما برخويش خيانت ميکرديد پس بر شما بازگشت و از شما درگذشت . پس اينک با آنان مباشرت کنيد و آنچه را که براي شما مقرر کرده (مثلا اولاد صالح) بخواهيد ، و بخوريد و بياشاميد ، تا اينکه نخ سياه و سفيد در اثر فجر برايتان مشخص شود . آنگاه روزه را تا شب به اتمام رسانيد ، و در حاليکه در مساجد عاکفيد با آنان آميزش نکنيد . اين حدود خداست . به آن (حدود خدا) نزديک نشويد . چنين است که خداوند آياتش را براي مردم بيان مي کند شايد تقوا پیشه کنند (187) و اموال خود را در بين خود به باطل مخوريد و مبادا آن (اموال) را بسوي حکام سرازير کنيد تا قسمتي از اموال مردم را به گناه بخوريد در حاليکه به آن آگاهيد (188) از تو درباره هلالي بودن ماه ميپرسند ، بگو آن ها اوقات را براي مردم معين مي کنند و (زمان) حج را . و نيکي آن نيست که به خانه ها از پشت (بام) ها در آيند وليکن نيکي آن است که تقوا داشته باشيد و به خانه ها از درهاي آنها درآئيد و از خدا پروا کنيد شايد رستگار شويد (189) و در راه خدا با آنانکه با شما مي جنگند بجنگيد و تعدي مکنيد که  خداوند تجاوزگران را دوست نميدارد (190) {و آنها را هر جا که يافتيد بکشيد و از آنجائي که شما را اخراج کردند اخراجشان کنيد و فتنه از قتل مهم تر است و در نزد مسجدالحرام با آنان نجنگيد مگر اينکه با شما بجنگند. پس اگر با شما جنگيدند بکشيدشان که جزاء کافران همين است (191) پس اگر دست کشيدند خداوند آمرزگار مهربان است} (192) و با آنان بجنگيد تا فتنه اي نباشد و دين براي خدا باشد پس اگر دست کشيدند ديگر هيچ برخوردي جز عليه ظالمان نباشد (193) ماه حرام در مقابل ماه حرام است و هر حرمت شكنيي قصاصي دارد . پس اگر کسي بر شما تعدي کرد ، شما هم مثل همان تعدي را عليه او روا داريد ، و از خدا پروا کنيد و بدانيد که خداوند با پروا داران است (194) و در راه خدا خرج کنيد و با دست خويش خود را به هلاکت نيفكنيد . و نيكي کنيد که خداوند نيکوکاران را دوست دارد (195) و حج و عمره را براي خداوند به اتمام رسانيد. و اگر باز داشته شديد هر چه که ممکن و آسان بود قرباني کنيد و سرتان را نتراشيد تا قرباني به محل (قربانگاه) خود برسد و اگر کسي مريض باشد يا درباره سرش ناراحتيي داشته باشد عوض آن (نتراشيدن سر) روزه بگيرد يا صدقه دهد يا اعمال عبادي ديگر کند . و وقتي که امنيت برقرار بود کسيکه خواست عمره را حج کند چيزي آسان و ممکن قرباني کند و اگر نيافت سه روز در ايام حج و هفت روز پس از بازگشت روزه بگيرد که جمعا ده روز شود . اين براي کساني است که خانواده شان در مسجدالحرام نباشند . و از خدا پروا کنيد و بدانيد خداوند در پيگيري شديد است (196) حج در ماه هاي معلومي است. پس کسي که (حج) در آنها بر او واجب ميشود آميزش و گناه و جدال در حج ممنوع است و هر کار نيکي که کنيد خدا آنرا ميداند و توشه گيريد و البته بهترين توشه تقواست و از من پروا کنيد اي خردمندان (197) اشکالي ندارد که فضل پروردگارتان را جستجو کنيد و هنگامي که از عرفات سرازير شديد ، در مشعر الحرام ذکر خدا بجاي آريد ، و او را همانطور که هدايتتان کرده بياد آوريد ، و البته قبلا از گمراهان بوديد (198) آنگاه از همانجا که مردم راه مي افتند راه بيفتيد و از خدا آمرزش بخواهيد که همو آمرزگار مهربان است (199) و هنگاميکه اعمالتان را تمام کرديد خدا را ياد کنيد همانطور که پدرانتان را ياد مي کنيد بلکه از آنهم قوي تر. از ميان مردم کساني هستند که ميگويند خدايا در دنيا بما بده وآنها در آخرت بهره اي ندارند (200) و کساني هم هستند که ميگويند خدايا در دنيا و آخرت بما نيکوئي ده و از عذاب آتش نگهمان دار (201) آنها از آنچه کسب مي کنند نصيبي خواهند داشت وخداوند تند حساب است (202) و خدا را در روزهائي چند ياد کنيد. پس اگر کسي خواست به عجله در دو روز (تمام) کند گناهي نکرده و کسي هم خواست تاخير کند براي با تقوا گناهي ندارد . از خدا پروا کنيد و بدانيد که بسوي او محشور ميشويد (203)

 

 

 

 بقره13    آیات204تا212

وَمِنَ النَّاسِ مَن يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيُشْهِدُ اللّهَ عَلَى مَا فِي قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ ﴿204﴾ وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيِهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الفَسَادَ ﴿205﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿206﴾ وَمِنَ النَّاسِ مَن يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَاللّهُ رَؤُوفٌ بِالْعِبَادِ ﴿207﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ ادْخُلُواْ فِي السِّلْمِ كَآفَّةً وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿208﴾ فَإِن زَلَلْتُمْ مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْكُمُ الْبَيِّنَاتُ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿209﴾ هَلْ يَنظُرُونَ إِلاَّ أَن يَأْتِيَهُمُ اللّهُ فِي ظُلَلٍ مِّنَ الْغَمَامِ وَالْمَلآئِكَةُ وَقُضِيَ الأَمْرُ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ﴿210﴾ سَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَمْ آتَيْنَاهُم مِّنْ آيَةٍ بَيِّنَةٍ وَمَن يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللّهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿211﴾ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَيَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ اتَّقَواْ فَوْقَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَاللّهُ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿212﴾

 

ای پیامبر! کساني هستند که از نظرشان درباره زندگي دنيا خوشت مي آيد، و خداوند را هم به شهادت ميگيرند، در حاليکه سرسخت ترين دشمنان تان هستند (204) و هنگامي که به رياستي ميرسند به فساد در زمين و هلاک کشاورزي و نفوس ميکوشند و خداوند فساد ر ا دوست ندارد (205) و هنگاميکه گفته ميشود تقوا پيشه کن عزت خود را در گناه مي پندارند، پس جهنم بسشان است و چه جايگاه بدي است (206) و کساني هم هستند که خود را به رضاي خدا ميفروشند و خداوند دلسوز بندگان است (207) اي مسلمانان همگي به تسليم قوانين خدا درآئيد و گامهاي شيطان را پيروي مکنيد که او دشمن آشکارتان است (208) پس اگر بعد از اينکه دلايل روشن بسويتان آمد پايتان لغزيد بدانيد که خداوند پيروزمند فرزانه است (209) آيا یهودیان انتظار دارند که خداوند و ملائکه در سايبان هائي از ابر بيايند و کار تمام شود؟ و البته همه امور بسوي خداوند برميگردد (210) از بني اسرائيل بپرس چقدر آيات و دلايل روشن بسويتان آمد؟ و کسي که نعمت خداوند را پس از آمدنش تغيير دهد ، خدا در پيگيري شديد است (211) زندگي اين دنيا براي کافران تزيين شده و مومنان را مسخره ميکنند ولی اهل تقوا در روز قيامت بالاتر از آنها هستند و خداوند هر که را خواهد بدون حساب روزي ميدهد (212)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره).

درب : دعوت مردم به تسليم شدن به احکام الهي که مايه اعتلاء خودشان است و نکوهش کفار و یهود و منافقان که چنین نیستند.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

سه آیه اول این پاراگراف در توصیف و تشریح صفات منافقان است.

همان کسانی که چندی پیش با حدس زدن موفقیت مسلمانان به صفوف آنان پیوستند و اینک بسیار خوشحالند که می­بینند تخمین­شان درست از آب در آمده و خود را به پیامبر نزدیک­تر می­کنند و سخنانی باب میل او می­گویند تا اطمینان او را جلب کرده و بزودی اگر پولی و یا ریاستی قرار است تقسیم شود آن درشت­ترها را آنها تصاحب کنند.

آنها چنانکه در ابتدای همین سوره هم دیدیم دین و دیانت و اعتقاد و عبادت را برای «مردم عادی»، «افراد سبک»، «و اشخاص نادان» مناسب دانسته و خود را «بالاتر از این حرفها» حساب کرده و ارتکاب گناهان و بی­اعتنائی به اصول اعتقادی را نمادی از شخصیت والا و ارزش شخصی برای امثال خویش قلمداد می­کنند و آیات 204 تا 206 در تشریح صفات آنهاست.

آیه 207 درباره مؤمنان واقعی است که فقط یکنوع رفتار دارند و آنهم این است که صادقانه و یکدل و ظاهر و باطن یکی، خود را یکجا در اختیار وحی خداوندی قرار می­دهند.

چنانکه در پاراگراف اول همین سوره دیدیم، خداوند یکبار دیگر حوزه رسالت پیامبر(ص) را در شرایط جدید پس از هجرت برایش ترسیم نمود که سه نوع افراد در آن بود:  مؤمن و کافر و منافق.

ضمناً کافران در دو طیف متمایز مطرح می­شوند که یک دسته همان کافران سنتی هستند که در سیزده سال قبل از هجرت، پیامبر و مسلمانان سابقه آنها را داشتند، اینک یهودیان نیز به آنان اضافه شده­اند.

آیه 212 نیز اشاره به این دارد که هر دو نوع از کافران در مقابل مسلمانان رفتار واحدی دارند.

4 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 210 به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره شده، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه،

بوده است ، چه رسد به مخاطب اولیه.

آیه 211 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیه 212 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - دعوت مردم به تسليم شدن به احکام الهي که مايه اعتلاء خودشان است

2 - نکوهش کفار و یهود و منافقان که چنین نیستند

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 212 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

جمع بندی و تفسیر

کساني هستند که از نظرشان درباره زندگي دنيا خوشت مي آيد، و خداوند را هم به شهادت ميگيرند، در حاليکه سرسخت ترين دشمنان هستند (204) و هنگامي که به رياستي ميرسند به فساد در زمين و هلاک کشاورزي و نفوس ميکوشند و خداوند فساد ر ا دوست ندارد (205) و هنگاميکه گفته ميشود تقوا پيشه کن عزت خود را در گناه مي پندارند، پس جهنم بسشان است و چه جايگاه بدي است (206) و کساني هم هستند که خود را به رضاي خدا ميفروشند و خداوند دلسوز بندگان است (207) اي مسلمانان همگي به تسليم (قوانين خدا) درآئيد و گامهاي شيطان را پيروي مکنيد که او دشمن آشکارتان است (208) پس اگر بعد از اينکه دلايل روشن بسويتان آمد پايتان لغزيد بدانيد که خداوند پيروزمند فرزانه است (209) آيا (یهودیان) انتظار دارند که خداوند و ملائکه در سايبان هائي از ابر بيايند و کار تمام شود؟ و البته همه امور بسوي خداوند برميگردد (210) از بني اسرائيل بپرس چقدر آيات و دلايل روشن بسويتان آمد؟ و کسي که نعمت خداوند را پس از آمدنش تغيير دهد ، خدا در پيگيري شديد است (211) زندگي اين دنيا براي کافران تزيين شد و مومنان را مسخره ميکنند و اهل تقوا در روز قيامت بالاتر از آنها هستند و خداوند هر که را خواهد بدون حساب روزي ميدهد (212)

 

 

 

 

 

بقره14   آیه های213و214

كَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَأَنزَلَ مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلاَّ الَّذِينَ أُوتُوهُ مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ لِمَا اخْتَلَفُواْ فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللّهُ يَهْدِي مَن يَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿213﴾ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم مَّسَّتْهُمُ الْبَأْسَاء وَالضَّرَّاء وَزُلْزِلُواْ حَتَّى يَقُولَ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ مَتَى نَصْرُ اللّهِ أَلا إِنَّ نَصْرَ اللّهِ قَرِيبٌ ﴿214﴾

 

مردم همگي يکجور بودند، پس خداوند پيامبران را برگزيد که مژده دهنده و هشدار دهنده باشند، و با آنها آن کتاب را فرستاد که بين مردم درباره آنچه اختلاف داشتند به حق حکم کند، و در آن اختلاف نکردند مگر پس از اينکه آن دلايل روشن بسويشان آمد، براي اينکه بين خويش به ظلم بپردازند. آنگاه خداوند مومنان را درباره حقيقت امورِ مورد اختلاف ، به فرمان خويش ، هدايت کرد، و خداوند هر که را خواهد بسوي جاده مستقيم هدايت مي کند (213) آيا مي پنداريد وارد بهشت ميشويد و مثال اقوام قبلي برسرتان نمي آيد که سختي ها و ناراحتي ها به آنان رسيد تا اينکه لرزه شان گرفت تا اينکه رسول و مومنان همراهش گفتند پس ياري خدا کي ميرسد؟ بدانيد که ياري خدا نزديک است (214)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: جلب توجه مردم به علت اصلي تشريع اديان و احکام که مايه رفع اختلاف بين مردم بوده و يک فرآيند پر از آزمون است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

3 - سوالات

1- منظور از «امت واحده» (آیه123) چیست؟ (همگی دارای دین واحد؟ همگی مساوی در مقابل قانون واحد؟ «قانون کمون اولیه»؟ یا.......؟)

2-آیا «ف» در«فبعث» (همان آیه) به ما میگویدکه بعثت انبیاء به علت «امت واحده» بودن مردم بوده؟(اگربله ، چه نتیجه ای میگیرید؟ واگرنه ، چرا؟)

3- از همان آیه فهمیده میشود که پیامبران(ع) برای «رفع اختلاف» آنها مبعوث شدند، سوال این است که «اختلاف» مورد اشاره در چه زمینه هایی بوده (مسائل «امور زندگی»؟ اموراعتقادی؟یا.....؟)

4- منظور از «ه» در «اوتوه» چیست؟ (محتویات «کتاب»ی که پیامبران به همراه داشتند و بر اساس آن حکم میکردند؟ نتایج عملی «احکام» پیامبرانه؟ یا.....؟)

5- موضوع بشارت و انذار پیامبران چه میتوانست بوده باشد؟

6- آیا میتوان گفت «اختلاف» مورد نظر آیه123دونوع بوده؟ اگر بله دو نوع آن را بیان کنید.

7-رهبری «اختلاف» دوم به دست چه کسانی بوده و موضوع آن چه چیزهایی میتوانست بوده باشد؟

8 – خطاب آیه 214 به چه کسانی است؟ (مسلمانان؟ یهودیان؟ مشرکان؟ هرسه؟ یا . . . ؟) با ذکر دلیل جواب دهید .

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه های 213 و 214 چه فهمیده میشود؟

از «وَلَمَّا يَأْتِكُم مَّثَلُ الَّذِينَ خَلَوْاْ مِن قَبْلِكُم» چنین فهمیده میشود که خطاب به مسلمین هشدار میدهد که مواظب باشید به همان رفتار های غلط پیشینیان از شما سرنزند ، همان رفتارهایی که در اثر «بَغْيًا بَيْنَهُمْ» در بیناتی که بر آنها نازل شده بود اختلاف کردند ، به عبارت دیگر ، مواظب باشید مانند یهودیان (که رفتارهایشان بطور مشروح در پاراگراف های قبل برایتان بر شمرده شد) رفتار نکنید تا مصیبتی مطابق آنچه در انتهای آیه 214 به آن اشاره شد مبتلا نشوید .

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 213 هردو ملاک برجستگی را که قبلا بارها شرح داده ایم دارد.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 213 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

جلب توجه مردم به علت اصلي تشريع اديان و احکام که مايه رفع اختلاف بين مردم بوده و يک فرآيند پر از آزمون است.

شرح مختصر

فلسفه تاریخ

در سوره های اعراف، و اسراء، و مؤمنون در خصوص فوق عرضی کرده­ایم که توصیه موکد به بازخوانی آنها داریم.

1 - «فلسفه تاریخ» نقل از تفسیر سوره مومنون

«امت واحده» یعنی چه؟

اساساً بهتر است سؤال را اینطور مطرح کنیم که «امت» یعنی چه؟

از آیه 44 همین سوره فهمیده می­شود امت به «پیروان یک رسول خاص در زمان حیات و دعوت او» گفته می­­شود .

بنابراین «امت واحده» یعنی پیروان یک پیغمبر که در زمان حیات و دعوت او به تعالیم او تسلیم شده و در مقابل قانون تعالیم او خود را یکسان می­دانستند.

اما آنچه در آیه 53 مورد بحث است ، اتفاقی است که پس از پایان دوره آن پیامبـــران اتفاق می­افتاد . اتفاقی که می­افتاد این بودکه عده­ای خود را از «امت واحده» (مســـاوی بودن در مقابل قوانینی از دین متبوع که حاکم بر شئون زندگی بود) بیرون می­کشیدند و خود را بالاتر از دیگـــران قرارمی­دادند تا برای خویش «حقوق» بیشتر و «وظایف» کمتر قائل ­شوند.

این موضوع از کجا فهمیده می­شود؟

1- از کلمه «امرهم» (که مربوط به امور زندگیست)

2- از کلمه «زبراً» که می­توان آن را به تفاسیر مختلف از آن قانون یکسان مربوط به امة واحده نیز مربوط نمود)

3- از کلمه «حزب» (که به اساسنامه و مرامنامه داخلی یک گروه- اعم از نوشته یا نانوشته- اشاره دارد)

4-از «ف» در کلمه «فتقطعوا» ( که نشان می­­دهد این اتفاق پس از دوره «امت واحده» بودن افتاده است)

به عبارت دیگر در اینجا می فرماید که علت پیدایش کفر ، این بوده که پس ازاینکه پیامبران(ع) «امت واحده» را تاسیس میکردند و آن راجا میانداختند ، عده ای برای کسب امتیازات بیشتر ، به «تفسیر به نفع خویش»  ازقوانین آن«امت واحده» می پرداختند .

این فرایند سبب میشد «امت واحده» به چندین گروه و دسته  نوظهور تبدیل شود که هریک طرفدار «تفسیر»ی- مطابق سلیقه خویش- از آن قانون فراگیر قبلی بودند و به این ترتیب  تعدادی ادیان انحرافی ، پس ازتاسیس و قوام یک دین اصیل بوجود می آمد .

فلسفه تاریخ از منظری دیگر

خیلی آشکار است که «الذین» به سرانِ جوامع اشاره دارد و «جعلوا» به فرایند تغییر دادن قوانین که تقریبا در همه جوامع رخ میدهد اشاره میکند و «تمتعوا» به انگیزه آنان .

بنا براین آیات 28 تا 30 دارد به یکی از جنبه های «فلسفه تاریخ» اشاره میکند که طی یکی از شایع ترین مورد های آن ، برخی از سرانِ جوامع بشری (الذین) ، با انگیزه ء « به سوی خویش کِشیِ مواهبِ عمومی» ، (تمتعوا) در دینِ متبوعِ جامعه ، دستکاری مینمایند (جعلوا لله اندادا) و نتیجه کارشان هم دو چیز است : مسیر زندگی صحیح مردم را به مسیر غلط می اندازند (یضلوا عن سبیل الله) و مردم جامعه خویش را بدبخت میکنند (احلوا قومهم دار البوار) و راه برون رفت از این جریان هم آیه 31 است .

2 - آیه «فلسفه تاریخ»ی ، نقل از تفسیر سوره قصص

آیه 5 و ثلث اول آیه 6 ، از لحاظ بیان یکی از قوانین تاریخ بشر بسیار قابل توجه است.

به این معنی که کسانی هستند که استعدادها و حقوقی دارند و کسان دیگری جلوی بالفعل شدن استعدادهای آنان را می­گیرند و حقوقشان را از آنها باز می­دارند. و خداوند چنین اراده نموده که آن گروهی را که مظلوم واقع شده­اند مورد حمایت قرار داده و آنها را بالا آورده و نعمتهائی را به راحتی به آنان عطا فرماید.

این مطلب اگر مورد دقت قرار گیرد یک «قانون فلسفه تاریخ»ی است و می­تواند در بسیاری از موارد در مناقشات بشری مورد دقت واقع شده و صحت آن دریافته شود.

صحت این مطلب را می­توان در سقوط رم ، در فروپاشی شوروی ، در استیلای عجم بر اعراب از قرن سوم هجری به بعد ، در نهضت­های استقلال­طلبی قرن بیستم ، و خلاصه در موارد بسیار زیادی به رأی­العین دید .

و خلاصه اینکه این «قانون» یکی از قوانین تخلف­ناپذیری است که برحسب آن می­توان آینده را پیشگوئی نمود.

مثلاً می­توان در مناقشات بین ملتها بررسی کرد و تعیین نمود که کدام طرف «ضعیف شمرده شده و حقوقش قطع گردیده» است و پیش­بینی نمود که بطور حتم ، همان طرف ، در آینده پیروز خواهد گردید .

مثلاً در همین زمان ، «مسئله فلسطین» یکی از آن موارد است و ما در ابتدای سوره اسراء در این خصوص شرحی عرض کرده­ایم .

در «آن روزها» هم میتوان اوضاع و احوال پیامبر (ص) و پیروانش را در چارچوب همین قانون به وضوح دید و درک کرد و چون موضوع تقریبا برای همگان آشنا است شرح بیشتری لازم نمیباشد .

3 - فلسفه تاریخ ، نقل از تفسیر سوره اعراف

در این پاراگراف، «فلسفه تاریخ» گفته می­شود.

چنانکه در بندهای قبل، یعنی بندهای مربوط به قوم نوح و عاد و ثمود و لوط و صالح، دیدیم، ترجیع بند «دعوت به توحید، تکذیب و استکبار، نزول عذابِ هلاکت»، تکرار می­گردید.

با توجه به دو آیه 94 و 95 معلوم می­شود نوعاً مردم قدیم در همه شهرها، با پیامبرانشان مخالفت می­کردند و گرنه لحن عام بدون استثناء آیه 94 موجه نبود.

با توجه به آیه 95 معلوم می­شود همه اقوام قبلی از لحاظ محکوم بودن به چنین مکانیزمی با یکدیگر مشابهت داشتند.

اما این هم هست که این مطلب به همان سادگی که از ظاهر آیه­های 94 و 95 فهمیده می­شود نیست زیرا:

1- در قرآن کریم این نکته نیز هست که حضرت نوح (ع) نهصد و پنجاه سال پیامبری کرد. بنابراین مکانیزمی که در آیه­های 94 و 95 مطرح شده لزوماً لازم نیست خلق­الساعه و سریع­الاتفاق باشد. لااقل اینکه آن حالت (یعنی تکذیب و مخالفت و عناد، در ابتدای پیامبری او نبوده)

2- در این سوره پس از این پاراگراف، داستان حضرت موسی(ع) می­آید. چرا خداوند داستانهای نوح و عاد و ثمود و لوط و صالح(ع) را نقل نمود وسپس «فلسفه تاریخ» فرمود و پس از آن به داستان موسی(ع) اشاره نمود؟ چه بسا به این خاطر باشد که داستان موسی در «دوره تاریخی» اتفاق افتاده اما داستان آن پیامبران مربوط به «ما قبل تاریخ» است، و «فلسفه تاریخِ دوره تاریخی» با «فلسفه تاریخ دوره ماقبل تاریخ» فرق دارد! حقیقت این است که باید چنین فرضیه­ای را بپذیریم زیرا مکانیزم مطرح شده در آیه­های 94 و 95 درباره تاریخ اسلام هم صادق نیست. و حتی اگر دامنه این فکر را کمی بازتر بکنیم درباره مسیحیت نیز نشانی از آن نمی­بینیم و حتی راجع به کل انبیاء بنی­اسرائیل هم این مطلب را نمی­بینیم، غیر از زمان خود حضرت موسی(ع) که آنهم راجع به خود فرعون و سپاهیانش مصداق پیدا کرده است نه راجع به کل مردم مصر.

3- اینکه بند بعد اینطور شروع می­شود که «سپس بعد از آنها موسی را برانگیختیم ...» نیز موید این نظریه است زیرا گویا این «فلسفه تاریخِ» مطرح در این بند، حلقه وسط زنجیر نبوت است که حضرت موسی(ع) را که مربوط به «دوره تاریخی» است، از دوره انبیاء پیشین جدا می­کند.

4- چیزی که ما در بندهای قبل دیدیم، (یعنی مربوط به قوم نوح و عاد و ثمود و لوط و مدین) مربوط به «آخر دوره» آنها بود. آیا وضعیت قوم نوح در طی نهصد و پنجاه سال عینِ آخرِ آن دوره بود؟ ایا قوم لوط از همان اول پیدایش شهر و تمدن خویش منحرف جنسی بودند یا اینکه این جریان مربوط به اواخر دوره آنها بود؟ و همچنین درباره اقوام دیگر جای همین سئوال هست.

بنابراین، چاره­ای نداریم که این دو نکته را بپذیریم که مکانیزم مطرح شده در آیه­های 94 و 95 :

1- مربوط به دوره ماقبل تاریخ است؛ 2- مربوط به اواخر عمر هر «قریه» (= تمدن) است.

یعنی اینکه بطور خلاصه هر «قریه» (= تمدن) سه مرحله دارد:

1- مرحله اول که شروع آن تمدن است و پیامبر مربوطه این مرحله نقش آموزش و هدایت دارد. 2- مرحله دوم که آغاز انحراف است.3- مرحله سوم که آخر عمر آن تمدن است و آیات 94 و 95 ناظر بر این مرحله است.

کلمه «پدرانمان»، که منحرفان، پیروی از آنها را ترجیح می­دادند حکایت از لااقل «سه نسل» می­کند و اگر دوره هر نسل را سی سال بگیریم بین مدلول آیه 94 تا آیه 95 لااقل باید 90 سال فاصله باشد. و این نیز تأیید دیگری است بر عرایضی که فوقاً نمودیم. یعنی نه تنها این جریان مربوط به «اواخر دوره عمر هر تمدن» می­باشد، بلکه آن «اواخر عمر» هر تمدن نیز خودش شامل یک زمان طولانی می­باشد.

نتیجه!

خواننده گرامی اینک اگر به متن پاراگراف برگردند، قاعدتا دیگر باید کاملا مفهوم باشد .

جمع بندی و تفسیر

مردم همگي يکجور بودند، پس خداوند پيامبران را برگزيد که مژده دهنده و هشدار دهنده باشند، و با آنها آن کتاب را فرستاد که بين مردم درباره آنچه اختلاف داشتند به حق حکم کند، و در آن اختلاف نکردند مگر پس از اينکه آن دلايل روشن بسويشان آمد، براي اينکه بين خويش ظلم کنند. آنگاه خداوند مومنان را درباره حقيقت امورِ مورد اختلاف ، به فرمان خويش ، هدايت کرد، و خداوند هر که را خواهد بسوي جاده مستقيم هدايت مي کند (213) آيا مي پنداريد وارد بهشت ميشويد و مثال اقوام قبلي برسرتان نمي آيد که سختي ها و ناراحتي ها به آنان رسيد تا اينکه لرزه شان گرفت تا اينکه رسول و مومنان همراهش گفتند پس ياري خدا کي ميرسد؟ بدانيد که ياري خدا نزديک است (214)

 

 

 

بقره15     آیات215تا226

يَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلْ مَا أَنفَقْتُم مِّنْ خَيْرٍ فَلِلْوَالِدَيْنِ وَالأَقْرَبِينَ وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا تَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿215﴾ كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿216﴾ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِيهِ قُلْ قِتَالٌ فِيهِ كَبِيرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَكُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَكْبَرُ عِندَ اللّهِ وَالْفِتْنَةُ أَكْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلاَ يَزَالُونَ يُقَاتِلُونَكُمْ حَتَّىَ يَرُدُّوكُمْ عَن دِينِكُمْ إِنِ اسْتَطَاعُواْ وَمَن يَرْتَدِدْ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَيَمُتْ وَهُوَ كَافِرٌ فَأُوْلَئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿217﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿218﴾ يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَآ أَكْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿219﴾ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْيَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَيْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ وَاللّهُ يَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاء اللّهُ لأعْنَتَكُمْ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿220﴾ وَلاَ تَنكِحُواْ الْمُشْرِكَاتِ حَتَّى يُؤْمِنَّ وَلأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْكُمْ وَلاَ تُنكِحُواْ الْمُشِرِكِينَ حَتَّى يُؤْمِنُواْ وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَيْرٌ مِّن مُّشْرِكٍ وَلَوْ أَعْجَبَكُمْ أُوْلَئِكَ يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللّهُ يَدْعُوَ إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَيُبَيِّنُ آيَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ ﴿221﴾ وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْمَحِيضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُواْ النِّسَاء فِي الْمَحِيضِ وَلاَ تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّىَ يَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَيْثُ أَمَرَكُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ ﴿222﴾ نِسَآؤُكُمْ حَرْثٌ لَّكُمْ فَأْتُواْ حَرْثَكُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُواْ لأَنفُسِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّكُم مُّلاَقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿223﴾ وَلاَ تَجْعَلُواْ اللّهَ عُرْضَةً لِّأَيْمَانِكُمْ أَن تَبَرُّواْ وَتَتَّقُواْ وَتُصْلِحُواْ بَيْنَ النَّاسِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿224﴾ لاَّ يُؤَاخِذُكُمُ اللّهُ بِاللَّغْوِ فِيَ أَيْمَانِكُمْ وَلَكِن يُؤَاخِذُكُم بِمَا كَسَبَتْ قُلُوبُكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿225﴾ لِّلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِّسَآئِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِنْ فَآؤُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿226﴾

 

ای پیامبر! از تو مي پرسند چه انفاق کنند بگو هر چه انفاق مي کنيد، بهتر است به والدين و نزديکان و يتيمان و بيچارگان و در راه مانده ها باشد و هر کار خيري که کنيد ، خداوند به آن آگاه است (215) بگو ای مسلمانان! جنگ بر شما مقرر شد در حاليکه آن را خوش نميداريد و چه بسا چيزي که خوش نميداريد اما برايتان خوب است و چه بسا چيزي که دوست داريد اما برايتان شر است و خداوند ميداند و شما نميدانيد (216) از تو درباره جنگ در ماه حرام مي پرسند بگو جنگ در آن گناهی بزرگ است ، اما بازداشتن از راه خدا و کفر به آن و کفر به مسجدالحرام و اخراج اهلش از آن نزد خدا گناهي بزرگتر است ، و فتنه از قتل بالاتر است ، و آنها آنقدر با شما مي جنگند تا شما را ، اگر بتوانند ، از دينتان برگردانند ، و هر کس از دينش برگردد و در حال کفر بميرد اعمالش در دنيا و آخرت از بين ميرود و اهل آتش بوده و در آن جاودان خواهد بود (217) البته آنانکه ايمان آورده و هجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده باشند به رحمت خدا اميدوارند و خداوند آمرزگار مهربان است (218) از تو درباره شراب و قمار ميپرسند بگو در آندو گناهي بزرگ و منفعت هائي براي مردم است ، و گناه آنها از نفعشان بزرگتر است ، و مي پرسند چه انفاق کنند بگو افزون بر نياز را انفاق کنيد، خداوند آياتش را چنين برايتان بيان مي کند شايد تفکر کنيد (219) در باره دنيا و آخرت تفکر کنید . و درباره ايتام از تو مي پرسند بگو سامان دادن به كار آنان بهتر است و اگر با آنها قاطي شويد پس بدانيد كه برادران شما هستند و خداوند مفسد را از مصلح باز مي شناسد و اگر خدا ميخواست شما را به زحمت مي انداخت ، که او پيروزمند فرزانه است (220) و با زنان مشرک ازدواج نکنيد تا مسلمان شوند و البته کنيز مسلمان از زن مشرک بهتر است ولو اينکه از او خوشتان بيايد و با مردان مشرک ازدواج نکنيد تا مسلمان شوند و يک برده مومن از مرد مشرک بهتر است حتي اگر خوشتان بيايد. آنها بسوي آتش دعوت مي کنند و خداوند به اذن خويش بسوي بهشت و آمرزش دعوت مي کند . و آياتش را براي مردم بيان مي کند شايد پند گيرند (221) و از تو درباره حيض ميپرسند . بگو آن رنجي است . پس در ايام حيض با آنان نزديکي مکنيد تا وقتي که پاک شوند و وقتيکه پاک شدند آنطور که خداوند امر کرده به آنان درآئيد که خداوند بازگشت کنندگان و پاکي جويان را دوست ميدارد (222) زنان شما کشتزار شمايند پس به کشتزار خويش هر وقت خواستيد در آئيد و براي خويش توشه نيك از پيش فرستيد و از خداوند پروا کنيد و بدانيد که به لقاي او خواهيد رسيد و ای پیامبر! مومنان را بشارت ده (223) و خداوند را دستاويز سوگند هاي خود قرار ندهيد که به بهانه آن ، از نيکي و تقوا و اصلاح بين مردم خودداري كنيد ، و خداوند شنواي داناست (224) خداوند شما را در قسم هاي بيهوده مواخذه نمي کند بلکه به آن چيزي که دل هايتان کسب کرده مواخذه مي کند و خداوند آمرزگار حليم است (225) کساني که قسم ميخورند براي هميشه از زنان خويش کناره گيرند چهار ماه ميتوانند در اين حالت بمانند و اگر برگشتند خداوند آمرزگار مهربان است (226)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : ارشاد مردم درباره امور مورد ابتلاء و سامان بخشيدن و اعتلاء زندگيشان.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در پاراگراف 14 می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که عده ای ازشما هجرت کرده و حکومتی ازخود دارید نیاز به مقررات تنظیم کننده ای دارید که تدریجا دریافت می کنید .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 216 تا 218 فهمیده میشود که دارد مسلمانان را برای جنگ دفاعی قریب الوقوع آماده میکند و تعرضات جنگی ممکن نسبت به مسلمین را از نوع ایدئولوژیک قلمداد میفرماید

از سایر مطالب این پاراگراف (215 تا 226) فهمیده می­شود که سوره بقره یکباره نازل نشده بلکه نزول آن مدتی طولانی طول کشیده است.

یک دلیل مهم آن این است که سئوالاتی که مردم از پیامبر نموده­اند قبلاً بطور اجمال در پاراگراف های قبلی همین سوره آمده است. موضوعاتی مانند انفاق، جنگ، جنگیدن در نزد مسجدالحرام، و غیره، مطالبی است که قبلاً در همین سوره آنها را دیدیم و پرسیدن در خصوص آنها از پیامبر(ص) حاکی از این است که آنها از نظر مردم مهم بوده و علیرغم اینکه احکامی در خصوص آنها نازل شده بوده، باز هم دغدغه­های خاطری وجود داشته و سئوالاتی می­کرده­اند که در آیات این پاراگراف جوابهای مفصل­تری به آنها داده شده است.

البته سئوالاتی غیر از آنها هم بوده که به آنها هم جواب داده شده است.

آیه 220: بعداً در سوره نساء با تفصیل بیشتر بیان شده است. (یعنی این آیه در رابطه با آن مطالبِ سورۀ نساء، نسخ شده است)

 

آیه 221: بعداً در سوره نور بطور روشن­تر و مشروح­تر تشریح گردیده است. و بطور کلی احکام مربوط به خانواده جایگاه مهمی در قرآن دارد و علاوه بر این سوره، در سوره­های نساء، نور، طلاق و غیره بطور تفصیل مذکور است .

4 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

5 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ارشاد مردم درباره امور مورد ابتلاء و سامان بخشيدن و اعتلاء زندگيشان.

6 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

جمع بندی و تفسیر

مي پرسند چه انفاق کنند بگو هر چه انفاق مي کنيد؟ (بهتر است) به والدين و نزديکان و يتيمان و بيچارگان و در راه مانده ها باشد و هر کار خيري که کنيد ، خداوند به آن آگاه است (215) جنگ بر شما مقرر شد در حاليکه آن را خوش نميداريد و چه بسا چيزي که خوش نميداريد اما برايتان خوب است و چه بسا چيزي که دوست داريد اما برايتان شر است و خداوند ميداند و شما نميدانيد (216) از تو درباره جنگ در ماه حرام مي پرسند بگو جنگ در آن (گناهی) بزرگ است ، اما بازداشتن از راه خدا و کفر به آن و کفر به مسجدالحرام و اخراج اهلش از آن نزد خدا (گناهي) بزرگتر است ، و فتنه از قتل بالاتر است ، و آنها آنقدر با شما مي جنگند تا شما را ، اگر بتوانند ، از دينتان برگردانند ، و هر کس از دينش برگردد و در حال کفر بميرد اعمالش در دنيا و آخرت از بين ميرود و اهل آتش بوده و در آن جاودان خواهد بود (217) البته آنانکه ايمان آورده و هجرت نموده و در راه خدا جهاد کرده باشند به رحمت خدا اميدوارند و خداوند آمرزگار مهربان است (218) از تو درباره شراب و قمار ميپرسند بگو در آندو گناهي بزرگ و منفعت هائي براي مردم است ، و گناه آنها از نفعشان بزرگتر است ، و مي پرسند چه انفاق کنند بگو افزون بر نياز (را انفاق کنيد) خداوند آياتش را چنين برايتان بيان مي کند شايد تفکر کنيد (219) در (باره) دنيا و آخرت (تفکر کنید) . و درباره ايتام از تو مي پرسند بگو سامان دادن به كار آنان بهتر است و اگر با آنها قاطي شويد پس (بدانيد كه) برادران شما هستند و خداوند مفسد را از مصلح باز مي شناسد و اگر خدا ميخواست شما را به زحمت مي انداخت ، که او پيروزمند فرزانه است (220) و با زنان مشرک ازدواج نکنيد تا مسلمان شوند و البته کنيز مسلمان از زن مشرک بهتر است ولو اينکه از او خوشتان بيايد و با مردان مشرک ازدواج نکنيد تا مسلمان شوند و يک برده مومن از مرد مشرک بهتر است حتي اگر خوشتان بيايد. آنها بسوي آتش دعوت مي کنند و خداوند به اذن خويش بسوي بهشت و آمرزش دعوت مي کند . و آياتش را براي مردم بيان مي کند شايد پند گيرند (221) و از تو درباره حيض ميپرسند . بگو آن رنجي است . پس در ايام حيض با آنان نزديکي مکنيد تا وقتي که پاک شوند و وقتيکه پاک شدند آنطور که خداوند امر کرده به آنان درآئيد که خداوند بازگشت کنندگان و پاکي جويان را دوست ميدارد (222) زنان شما کشتزار شمايند پس به کشتزار خويش هر وقت خواستيد در آئيد و براي خويش توشه نيك از پيش فرستيد و از خداوند پروا کنيد و بدانيد که به لقاي او خواهيد رسيد و مومنان را بشارت ده (223) و خداوند را دستاويز سوگند هاي خود قرار ندهيد که به بهانه آن ، از نيکي و تقوا و اصلاح بين مردم خودداري كنيد ، و خداوند شنواي داناست (224) خداوند شما را در قسم هاي بيهوده مواخذه نمي کند بلکه به آن چيزي که دل هايتان کسب کرده مواخذه مي کند و خداوند آمرزگار حليم است (225) کساني که (قسم ميخورند) براي هميشه از زنان خويش کناره گيرند چهار ماه (ميتوانند در اين حالت) بمانند و اگر برگشتند خداوند آمرزگار مهربان است (226)

 

 

 

     بقره16     آیات227تا242

وَإِنْ عَزَمُواْ الطَّلاَقَ فَإِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿227﴾ وَالْمُطَلَّقَاتُ يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلاَثَةَ قُرُوَءٍ وَلاَ يَحِلُّ لَهُنَّ أَن يَكْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللّهُ فِي أَرْحَامِهِنَّ إِن كُنَّ يُؤْمِنَّ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِي ذَلِكَ إِنْ أَرَادُواْ إِصْلاَحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَيْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكُيمٌ ﴿228﴾ الطَّلاَقُ مَرَّتَانِ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ وَلاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُواْ مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلاَّ أَن يَخَافَا أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ تِلْكَ حُدُودُ اللّهِ فَلاَ تَعْتَدُوهَا وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللّهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿229﴾ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ تَحِلُّ لَهُ مِن بَعْدُ حَتَّىَ تَنكِحَ زَوْجًا غَيْرَهُ فَإِن طَلَّقَهَا فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يَتَرَاجَعَا إِن ظَنَّا أَن يُقِيمَا حُدُودَ اللّهِ وَتِلْكَ حُدُودُ اللّهِ يُبَيِّنُهَا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿230﴾ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النَّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلاَ تُمْسِكُوهُنَّ ضِرَارًا لَّتَعْتَدُواْ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلاَ تَتَّخِذُوَاْ آيَاتِ اللّهِ هُزُوًا وَاذْكُرُواْ نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَيْكُمْ مِّنَ الْكِتَابِ وَالْحِكْمَةِ يَعِظُكُم بِهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿231﴾ وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاء فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ أَن يَنكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْاْ بَيْنَهُم بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَن كَانَ مِنكُمْ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿232﴾ وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلاَدَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لاَ تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلاَّ وُسْعَهَا لاَ تُضَآرَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلاَ مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالاً عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُواْ أَوْلاَدَكُمْ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّآ آتَيْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿233﴾ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿234﴾ وَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُم بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاء أَوْ أَكْنَنتُمْ فِي أَنفُسِكُمْ عَلِمَ اللّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَكِن لاَّ تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلاَّ أَن تَقُولُواْ قَوْلاً مَّعْرُوفًا وَلاَ تَعْزِمُواْ عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىَ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿235﴾ لاَّ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِن طَلَّقْتُمُ النِّسَاء مَا لَمْ تَمَسُّوهُنُّ أَوْ تَفْرِضُواْ لَهُنَّ فَرِيضَةً وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدْرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ ﴿236﴾ وَإِن طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِن قَبْلِ أَن تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إَلاَّ أَن يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ وَأَن تَعْفُواْ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَلاَ تَنسَوُاْ الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ إِنَّ اللّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿237﴾ حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ ﴿238﴾ فَإنْ خِفْتُمْ فَرِجَالاً أَوْ رُكْبَانًا فَإِذَا أَمِنتُمْ فَاذْكُرُواْ اللّهَ كَمَا عَلَّمَكُم مَّا لَمْ تَكُونُواْ تَعْلَمُونَ ﴿239﴾ وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا وَصِيَّةً لِّأَزْوَاجِهِم مَّتَاعًا إِلَى الْحَوْلِ غَيْرَ إِخْرَاجٍ فَإِنْ خَرَجْنَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِي مَا فَعَلْنَ فِيَ أَنفُسِهِنَّ مِن مَّعْرُوفٍ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿240﴾ وَلِلْمُطَلَّقَاتِ مَتَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ ﴿241﴾ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿242﴾

 

و اگر زوجی تصميم به طلاق گرفتند البته خداوند شنواي داناست (227) و زنان مطلقه تا سه دورهء پاکي بی شوهرِ جدید بمانند و برايشان حلال نيست آنچه را که خداوند در رحم هاي آنها ايجاد نموده کتمان کنند، اگر به خدا و روز آخرت ايمان دارند، و شوهرانشان اگر قصد اصلاح داشته باشند سزاوارترند که به آنها برگردانده شوند و براي آن زنان حقوق شناخته شده اي است مانند چيزي که برعهده شان است، و شوهرشان برآنان مرتبتي دارند، و خداوند پيروزمند فرزانه است (228) طلاق دو بار است. يا بطور عرفي نگهداري شوند يا به نيکي آزاد گذاشته شوند و حلال نيست از آن چيزي که به آنان داده ايد چيزي را پس بگيريد مگر اينکه آن دو بترسند که حدود خدا را بر پا نخواهند داشت، پس اگر ترسيديد که حدود خدا را بپا ندارند عيبي ندارد که زن به عوض خويش چيزي دهد. اين حدود خداست. از آن تجاوز مکنيد و هر کس که از حدود خدا تجاوز کند از ظالمان است (229) پس اگر بازهم برای بار سوم طلاقش داد ديگر بر او حلال نخواهد شد مگر اينکه آن زن با مرد ديگري ازدواج کند، پس اگر او طلاقش داد براي آنان اشکالي ندارد که به يکديگر رجوع کنند در صورتيکه گمان کنند که حدود خدا را بپا خواهند داشت و اين حدود خداست که براي مردمي دانا بيانش مي کند (230) و هنگامي که زنان را طلاق داديد و به سرآمد خويش رسيدند آنها را مطابق عرف نگهداريد يا مطابق عرف آزاد شان بگذاريد و آنها را به زور نگه نداريد که ضررشان بزنيد تا به آنان تعدي کنيد و هر کس اين کار را کند به خويش ظلم کرده. و آيات خدا را به مسخره نگيريد و نعمت خدا و نيز آنچه از كتاب و حكمت به شما فرو فرستاده را ياد كنيد و به آن موعظه تان ميكند و از خدا پروا کنيد و بدانيد که خداوند به همه چيز داناست (231) و هنگاميکه زنان را طلاق داديد و به سرآمد خويش رسيدند مانعشان نشويد که با همسران دلخواه خود در صورتيکه بين خويش رضايت متقابل عرفي داشتند ازدواج کنند. کساني از شما که به خداوند و روز آخرت ايمان دارند از اين پند ميگيرند. اين براي شما پاکتر و بيشتر مايه رشدتان است و خداوند ميداند و شما نميدانيد (232) و مادراني که بخواهند شيردادن کامل انجام دهند فرزندان خويش را دو سال تمام شير دهند، و برعهده صاحب فرزند است که روزي و لباس آنها را مطابق عرف تامين کند. هيچکس جزبه اندازه وسعش تکليف نميشود. نه مادر بخاطر فرزندش و نه صاحب فرزند براي فرزندش نباید ضرر ببينند. و بر عهده وارث نيز مثل آن است. پس اگر با رضايت متقابل و مشاوره تصميم به از شير گرفتن گرفتند عيبي ندارد، و اگر خواستيد براي اولادتان ازديگري تقاضاي شير کنيد عيبي ندارد در صورتيکه فرزند را تسليم کسي که بسوي او رفته ايد مي کنيد مطابق عرف چيزي بدهيد و از خدا پروا کنيد، و بدانيد که خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (233) وکساني از شما که ميميرند و همسراني بجا ميگذارند آن همسران چهار ماه و ده روز بمانند. پس هنگامي که به آن سر آمد رسيدند عيبي ندارد درباره خويش مطابق عرف عمل کنند و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (234) و عيبي ندارد درباره خواستگاري زنان چيزي اظهار کنيد يا در خويش پنهان کنيد. خداوند ميداند که بزودي آنها را ياد خواهيد کرد و ليکن بطور پنهاني قول و قرار نگذاريد مگر اينکه چيزي مطابق عرف بگوئيد و نيز قصد عقد زناشوئي نکنيد تا آن حکم مقرر شدهء عده به سر آمدش برسد و بدانيد که خداوند آنچه را که در ضمير شماست ميداند، پس از او حذر کنيد و بدانيد که خداوند آمرزگار حليم است (235) عيبي ندارد اگر زناني را که به آنها دست نزده ايد يا براي آنها مهريه اي قرار نداده ايد طلاق دهيد ولي برخوردارشان کنيد. شخص مرفه به اندازه خود وشخص تنگدست به اندازه خود، متاعي مطابق عرف بدهد که حقي است بر عهده نيکوکاران (236) و اگر مهريه معين کرده ايد اما به آنان دست نزده ايد و طلاقشان داديد نصف آن چيزي را که معين کرده ايد بدهيد، مگر اينکه آنها خودشان ببخشند يا آنکس که ازدواج بدست او انجام شده ببخشد، و اگر ببخشيد به تقوا نزديکتر است. و بخشش بين خويش را فراموش نکنيد که خداوند به آنچه مي کنيد بينا است (237) بر نمازها و بخصوص نماز مياني پايبند باشيد و براي خداوند فروتنانه بپاخيزيد (238) و اگر در حال ترس بوديد پياده يا سواره نماز کنيد و هنگاميکه به امنيت رسيديد ياد خدا كنيد همانطور که به شما چيزي را که نميدانستيد آموخت (239) و اگر کساني از شما مردند و زناني بجاي گذاشتند بايد براي زنانشان هزينه تا يکسال را وصيت كنند و نبايد آنها را از منزل خويش بيرون کنند و اگر خودشان بيرون رفتند براي شما گناهي ندارد که آنها درباره خودشان مطابق عرف چه ميکنند و خداوند پيروزمند فرزانه است (240) و براي طلاق داده شدگان بر عهده تقوا پيشگان حقي است که متاعي مطابق عرف به آنان بدهند (241) خداوند آياتش را برايتان چنين بيان مي کند شايد تعقل کنيد (242)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره).

درب : صدور احکام دقيق راجع به طلاق که سبب صيانت بنيان خانواده ورشد و تعالي جامعه مي گردد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در پاراگراف 14 می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

در پاراگراف 15 می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که عده ای ازشما هجرت کرده و حکومتی ازخود دارید نیاز به مقررات تنظیم کننده ای دارید که تدریجا دریافت می کنید .

این پاراگراف مربوط به احکام خانواده است .

3 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

4 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

صدور احکام دقيق راجع به طلاق که سبب صيانت بنيان خانواده ورشد و تعالي جامعه است.

5 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 242 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

خانواده، کانون بیشترین توجهات خداوند است

چنانکه ملاحظه می­فرمائید 16 آیه بلند درباره زن و بچه و شیر دادن و نفقه و پریودهای زنانه، و طلاق، و بطور کلی مسائل مربوط به خانواده، نازل شده است.

چنانکه دیدیم، در این سوره، احکام مختلفی در اموری مختلف وجود دارد. قبله، نماز، حج، انفاق، جهاد، روزه، و غیره و غیره، اما هیچیک از آنان این حجم متمرکز را در کل سوره را بخود اختصاص نداده ، و این ، بهترین معرف این نکته است که استحکامِ بنیانِ خانوادۀ پاکِ مسلمانی، از نظر شارع مقدس حائز بیشترین اهمیت است، و بطور کلی می­توان گفت در قرآن، از لحاظِ نزولِ احکام و تعیین حد و حدود عادلانۀ مطالب مربوطه ، خانواده بیشترین کانون توجه می­باشد.

جمع بندی و تفسیر

و اگر تصميم به طلاق گرفتند البته خداوند شنواي داناست (227) و زنان مطلقه تا سه دورهء پاکي (بی شوهر) بمانند و برايشان حلال نيست آنچه را که خداوند در رحم هاي آنها ايجاد نموده کتمان کنند، اگر به خدا و روز آخرت ايمان دارند، و شوهرانشان اگر قصد اصلاح داشته باشند سزاوارترند که به آنها برگردانده شوند و براي آن زنان (حقوق) شناخته شده ايست مانند چيزي که برعهده شان است، و مردان برآنان مرتبتي دارند، و خداوند پيروزمند فرزانه است (228) طلاق دو بار است. يا بطور عرفي نگهداري شوند يا به نيکي آزاد گذاشته شوند {و حلالتان نيست از آن چيزي که به آنان داده ايد چيزي را پس بگيريد مگر اينکه (آن دو) بترسند که حدود خدا را بر پا نخواهند داشت، پس اگر ترسيديد که حدود خدا را بپاندارند عيبي ندارد که زن به عوض خويش چيزي دهد. اين حدود خداست. از آن تجاوز مکنيد و هر کس که از حدود خدا تجاوز کند از ظالمان است} (229) پس اگر (بازهم برای بار سوم) طلاقش داد ديگر بر او حلال نخواهد شد مگر اينکه آن زن با مرد ديگري ازدواج کند، پس اگر او طلاقش داد براي آنان اشکالي ندارد که به يکديگر رجوع کنند در صورتيکه گمان کنند که حدود خدا را بپا خواهند داشت و اين حدود خداست که براي مردمي دانا بيانش مي کند.(230) و هنگامي که زنان را طلاق داديد و به سرآمد خويش رسيدند آنها را مطابق عرف نگهداريد يا مطابق عرف آزاد شان بگذاريد و آنها را (به زور) نگه نداريد که ضررشان بزنيد تا به آنان تعدي کنيد و هر کس اين کار را کند به خويش ظلم کرده. و آيات خدا را به مسخره نگيريد و نعمت خدا و نيز آنچه از كتاب و حكمت به شما فرو فرستاده را ياد كنيد و به آن موعظه تان ميكند و از خدا پروا کنيد و بدانيد که خداوند به همه چيز داناست (231) و هنگاميکه زنان را طلاق داديد و به سرآمد خويش رسيدند مانعشان نشويد که با همسران دلخواه خود در صورتيکه بين خويش رضايت متقابل عرفي داشتند ازدواج کنند. کساني از شما که به خداوند و روز آخرت ايمان دارند از اين پند ميگيرند. اين براي شما پاکتر و بيشتر مايه رشدتان است و خداوند ميداند و شما نميدانيد (232) و مادراني که بخواهند شيردادن کامل انجام دهند فرزندان خويش را دو سال تمام شير دهند، و برعهده صاحب فرزند است که روزي و لباس آنها را مطابق عرف تامين کند. هيچکس جزبه اندازه وسعش تکليف نميشود. نه مادر بخاطر فرزندش و نه صاحب فرزند براي فرزندش نباید ضرر ببينند. و بر عهده وارث نيز مثل آن است. پس اگر با رضايت متقابل و مشاوره تصميم به از شير گرفتن گرفتند عيبي ندارد، و اگر خواستيد براي اولادتان (ازديگري) تقاضاي شير کنيد عيبي ندارد در صورتيکه (فرزند را) تسليم کسي که بسوي او رفته ايد مي کنيد مطابق عرف چيزي بدهيد و از خدا پروا کنيد، و بدانيد که خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (233) وکساني از شما که ميميرند و همسراني بجا ميگذارند چهار ماه و ده روز بمانند. پس هنگامي که به آن سر آمد رسيدند عيبي ندارد درباره خويش مطابق عرف عمل کنند و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (234) و عيبي ندارد درباره خواستگاري زنان چيزي اظهار کنيد يا در خويش پنهان کنيد. خداوند ميداند که بزودي آنها را ياد خواهيد کرد و ليکن بطور پنهاني قول و قرار نگذاريد مگر اينکه چيزي مطابق عرف بگوئيد و نيز قصد عقد زناشوئي نکنيد تا آن (حکم) مقرر شده (عده) به سر آمدش برسد و بدانيد که خداوند آنچه را که در ضمير شماست ميداند، پس از او حذر کنيد و بدانيد که خداوند آمرزگار حليم است (235) عيبي ندارد اگر زناني را که به آنها دست نزده ايد يا براي آنها مهريه اي قرار نداده ايد طلاق دهيد ولي برخوردارشان کنيد. شخص مرفه به اندازه خود وشخص تنگدست به اندازه خود، متاعي مطابق عرف بدهد که حقي است بر عهده نيکوکاران (236) و اگر مهريه معين کرده ايد اما به آنان دست نزده ايد و طلاقشان داديد نصف آن چيزي را که معين کرده ايد بدهيد، مگر اينکه آنها خودشان ببخشند يا آنکس که ازدواج بدست او انجام شده ببخشد، و اگر ببخشيد به تقوا نزديکتر است. و بخشش بين خويش را فراموش نکنيد که خداوند به آنچه مي کنيد بينا است (237) بر نمازها و (بخصوص) نماز مياني پايبند باشيد و براي خداوند فروتنانه بپاخيزيد (238) و اگر در حال ترس بوديد پياده يا سواره (نماز کنيد) و هنگاميکه به امنيت رسيديد ياد خدا كنيد همانطور که به شما چيزي را که نميدانستيد آموخت (239) و اگر کساني از شما مردند و زناني بجاي گذاشتند بايد براي زنانشان هزينه تا يکسال را وصيت كنند و نبايد (آنها را از منزل خويش) بيرون کنند و اگر خودشان بيرون رفتند براي شما گناهي ندارد که آنها درباره خودشان مطابق عرف چه ميکنند و خداوند پيروزمند فرزانه است (240) و براي طلاق داده شدگان بر عهده تقوا پيشگان حقي است که متاعي مطابق عرف به آنان بدهند (241) خداوند آياتش را برايتان چنين بيان مي کند شايد تعقل کنيد (242)

 

بقره17      آیات243تا254

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ ﴿243﴾ وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿244﴾ مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿245﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿246﴾ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوَاْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿247﴾ وَقَالَ لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿248﴾ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿249﴾ وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿250﴾ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿251﴾ تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿252﴾ تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿253﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿254﴾

 

ای پیامبر! آيا داستان آنان که از ترس مرگ از شهر هاي خويش خارج شدند و هزاران نفر بودند به تو نرسیده، كه خداوند به آنان گفت بميريد سپس زنده شان کرد؟ خداوند بر مردم بخشش دارد وليکن اکثر مردم شکر نمي گزارند (243) و در راه خدا کارزار کنيد و بدانيد که خدا شنواي داناست (244) كيست که به خداوند قرض الحسنه اي دهد و او نيز آنرا برايش چندين برابر کند؟ و خداوند است که تنگ ميگيرد و بسط ميدهد و بسوي او باز ميگرديد (245) آيا نديدي آن بزرگان بني اسرائيل را که پس از موسي به پيامبرشان گفتند براي ما فرماندهي برگزين که در راه خدا بجنگيم، گفت آيا اينطور نيست که اگر کارزار برايتان مقرر شود انجامش ندهيد؟ گفتند چه مان شده که در راه خدا نجنگيم در حاليکه از شهرهايمان و فرزندانمان بيرونمان کرده اند؟ اما چون جنگ بر آنها مقرر شد ، غير ازعده کمي ، سر پيچي کردند و خداوند به حال ظالمان داناست (246) و پيامبرشان به آنان گفت خداوند طالوت را برايتان به فرماندهي برگزيده است . گفتند چگونه فرماندهي براي او مقرر شده در حاليكه ما از او سزاوارتريم و او از لحاظ مالي نيز مرفه نيست؟ گفت خداوند اورا بر شما برگزيده و او را از لحاظ علم و جسم زياده و گشايشي داده و خداوند فرماندهي خويش را به هر کس که خواهد ميدهد و خداوند گشايش دهنده داناست (247) و پيامبرشان به آنان گفت علامت فرماندهيش اين است که آن صندوق را برايتان مي آورد ، همان که در آن آرامشي از جانب پروردگارتان و بقيه اي از آنچه آل موسي وآل هارون بجا گذاشتند هست ، و ملائکه حملش مي کنند . البته دراين نشانه اي است براي شما اگر مومن باشيد (248) و هنگاميکه طالوت با سپاهيان از شهر جدا شد گفت خداوند شما را به جويي آزمايش ميکند . پس اگر کسي از آن بنوشد از من نيست و کسي که نخورد از من است مگر آنكه فقط كفي برگيرد و بنوشد، پس جز عده کمي از آن نوشيدند . و چون او و مومنانِ همراهش از آن گذشتند عده ای از لشکریانش گفتند امروز طاقت مبارزه با جالوت و سپاهيانش را نداريم . اما آنانکه گمان ملاقات خداوند را داشتند گفتند چه بسيار بودند سپاهياني اندک که بفرمان خدا بر سپاهيان بسيار پيروز شدند و خداوند با پايداران است (249) و هنگاميکه به مقابل جالوت و سپاهش رسيدند گفتند پروردگارا صبري بر ما بريز و قدم هايمان را ثابت کن و مارا بر کافران پيروز فرما (250) پس به فرمان خدا آنها را پراکنده کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به او فرماندهي و حکمت داد و آنچه ميخواست به او آموخت. و اگر اينطور نبود که خداوند بعضي از مردم را بدست بعضي ديگر دفع کند ، زمين فاسد ميشد وليکن خداوند بر جهانيان فضل و کرم دارد (251) ای پیامبر! اين آيات خداست که به حق بر تو ميخوانيم و تو البته از فرستادگاني (252) اين پيامبران ، بعضي شان را بر بعضي برتري داديم . از ميان آنان کسي بود که خداوند با او گفتگو کرد و همو بعضي را بر بعضي برتري داد و به عيسي پسر مريم نيز دليل هاي روشن داد و او را با روح القدس تقويت کرد و اگر خدا ميخواست پس از آنان ، مردمی که بعدا پدیدار شدند، پس از اينکه آن دلايل روشن بسويشان آمده بود ، کارزار نميکردند وليکن اختلاف پيدا کردند و بعضي ايمان آوردند و بعضي کفر ورزيدند و اگر خدا ميخواست با يكديگر نمي جنگيدند ، وليکن خداوند آنچه بخواهد ميکند (253) اي مسلمانان! از آنچه روزيتان کرده ايم انفاق کنيد ،  قبل از آنکه روزي برسد که در آن نه خريد و فروشي و نه دوستيي و نه شفاعتي باشد و کافران همان ظالمانند (254)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : تشويق مسلمين براي آماده شدن براي جنگ رهايي بخش از طريق ذکر يک داستان تاريخي که متضمن رهايي از بندها و موانع رشد وتعالي آنان مي باشد، و برحذر داشتن آنان که در اين خصوص مانند يهوديان رفتار نکنند.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در پاراگراف 14 می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

در پاراگراف 15 می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که عده ای ازشما هجرت کرده و حکومتی ازخود دارید نیاز به مقررات تنظیم کننده ای دارید که تدریجا دریافت می کنید .

پاراگراف 16 مربوط به احکام خانواده است .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! مبادا مانند بنی اسرائیل رفتار کنید که در راه آزادی خود و هم عقیده های خویش سستی کردند وخواری وذلت را تحمل نمودند.

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در این پاراگراف (243 تا 254) با شبیه ­سازی یکی از جنگ ­های آزادی بخشِ بنی­اسرائیل در حقیقت دارد آمادگی روحی مسلمانان، و برای حاضر شدن آنها در جنگی قریب­الوقوع ، زمینه می­سازد.

از آیات مزبور فهمیده میشود که بسیاری از مسلمانان خواستارِ (به زعم خودشان) جنگ با این خدانشناسان نابکار بودند اما در حقیقت نه تجربه رویاروئی در یک جنگ جدی واقعی را داشتند و نه مشخصات لازم از قبیل پایداری و آمادگی جسمی و روحی را (و فقط تعداد اندکی از آنان مشخصات روحی و جسمی لازم را داشتند ، و به عبارت دیگر در میان مسلمانان شعار دهنده زیاد و پایداری کننده کم بود .

در آیه 243 بخوبی موضوع «زندگی و مرگ بدست خداست» را بیان و تشریح می­کند و در آن نکته­هائیست که بدرد مسلمانان آنروزی مخاطب این آیات می­خورد از جمله اینکه:

1- ترس از مرگ و فرار از آن، مانع وقوع آن نیست.

2- خداوند می­تواند جلوی وقوع مرگ حتمی را بگیرد و حتی از آنهم بالاتر، خداوند می­تواند شخص مرده را زنده کند. از مجموع دو مطلب فوق، ترس از مرگ نزد مخاطب­های آن روز، ضعیف و کمرنگ می­شد.

در آیه 245 میفرماید جنگ، هر چه باشد، بدون پشتیبانی مالی، چندان موفق نخواهد بود و چنانکه ملاحظه می­شود خداوند با کسانی که در جهت پشتیبانی مالی در راه خدا وظیفه­ای را انجام می­دهند چقدر با احترام صحبت کرده و چقدر عمل آنها را بزرگ شمرده و خود را در موضع «قرض­گیر» و آنان را در موضع «قرض­ده» نشانده و این عمل را «قرض» نامیده و به مال آنان که در حقیقت مالیست که خودش به آنان داده، اصالت قائل شده و آن را «مال آنان» دانسته و واقعاً این طرز بیان، چه شخصیتی به آنان می­داده است.

در آیات246تا253 چنان صحنه­هائی از شور و حماسه ارائه می­دهد که مخاطب­های آن روز را کاملاً تشجیع و مرگ را در نظر آنان کوچک و آرزوی توفیق برای حضور در صحنه­ای چنین پر حماسه را در قلب آنان شعله­ور می­ساخت تا اینکه خود آنها بهتر و بالاترش را در جنگ بدر بزودی آفریدند.

از آیه 249 فهمیده می­شود که این نبرد نابرابر بوده (جنگ بدر نیز بسیار نابرابر بوده)

4 - کلید های تفسیری

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ ﴿243﴾ وَقَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿244﴾ مَّن ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا كَثِيرَةً وَاللّهُ يَقْبِضُ وَيَبْسُطُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿245﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! به امکان مرک در اثر مقاتله در راه خدا نترسید، و برعکس، به موضوع فوق کمک هم بکنید.

2

 أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِي إِسْرَائِيلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِيٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِكًا نُّقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَيْتُمْ إِن كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِيَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿246﴾ وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوَاْ أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِّنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿247﴾ وَقَالَ لَهُمْ نِبِيُّهُمْ إِنَّ آيَةَ مُلْكِهِ أَن يَأْتِيَكُمُ التَّابُوتُ فِيهِ سَكِينَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَبَقِيَّةٌ مِّمَّا تَرَكَ آلُ مُوسَى وَآلُ هَارُونَ تَحْمِلُهُ الْمَلآئِكَةُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿248﴾ فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللّهَ مُبْتَلِيكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَن لَّمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُواْ مِنْهُ إِلاَّ قَلِيلاً مِّنْهُمْ فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ قَالُواْ لاَ طَاقَةَ لَنَا الْيَوْمَ بِجَالُوتَ وَجُنودِهِ قَالَ الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلاَقُو اللّهِ كَم مِّن فِئَةٍ قَلِيلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً كَثِيرَةً بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿249﴾ وَلَمَّا بَرَزُواْ لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُواْ رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَيْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿250﴾ فَهَزَمُوهُم بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ دَاوُدُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاء وَلَوْلاَ دَفْعُ اللّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَّفَسَدَتِ الأَرْضُ وَلَكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿251﴾ تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿252﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! از جهاد آزادیبخش استقبال نموده و مقرراتش را به تمامی عمل کنید.

3

 تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَكِنِ اخْتَلَفُواْ فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا اقْتَتَلُواْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ ﴿253﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! اختلاف در اصل دین، آنهم پس از نزول بینات، به جنگ داخلی می انجامد، که خسارتبار است.

 

4

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لاَّ بَيْعٌ فِيهِ وَلاَ خُلَّةٌ وَلاَ شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿254﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مسلمانان! اختلاف در اصل دین، آنهم پس از نزول بینات، به جنگ داخلی می انجامد، که خسارتبار است.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 243 از این لحاظ که در مقوله «رجعت» مورد استناد قرار میگیرد جزء آیات برجسته است.

آیه 253 از آنجا که بطور واضح بین شاء خدا و اراده خدا جدائی انداخته، بار معارفیِ بالائی دارد و جزء آیات برجسته است.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 43 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

همچنین است آیات 246 تا 253.

آیه 245 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است درمورد آیه 254.

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

تشويق مسلمين براي آماده شدن براي جنگ رهايي بخش از طريق ذکر يک داستان تاريخي که متضمن رهايي از بندها و موانع رشد وتعالي آنان مي باشد، و برحذر داشتن آنان که در اين خصوص مانند يهوديان رفتار نکنند.

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 252 و 254 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 251 فهمیده می­شود دوره معجزات سپری شده و دیگر خداوند بوسیله «فرستادن دستی از آسمان» بکمک کسی نمی­آید و این قانون را قرار داده که برای دفعِ شرِ آدمهای بد، آدمهائی که خودشان را خوب حساب می­کنند باید به میدان بیایند که در آنصورت خداوند هم کمکی می­کند.

جمع بندی و تفسیر

آيا آنان را که از ترس مرگ از شهر هاي خويش خارج شدند و هزاران نفر بودند نديدي كه خداوند به آنان گفت بميريد سپس زنده شان کرد؟ خداوند بر مردم بخشش دارد وليکن اکثر مردم شکر نمي گزارند (243) و در راه خدا کارزار کنيد و بدانيد که خدا شنواي داناست (244) كيست که به خداوند قرض الحسنه اي دهد و او نيز آنرا برايش چندين برابر کند؟ و خداوند است که تنگ ميگيرد و بسط ميدهد و بسوي او باز ميگرديد (245) آيا نديدي آن بزرگان بني اسرائيل را که پس از موسي به پيامبرشان گفتند براي ما فرماندهي برگزين که در راه خدا بجنگيم؟ گفت آيا اينطور نيست که اگر کارزار برايتان مقرر شود انجامش ندهيد؟ گفتند چه مان شده که در راه خدا نجنگيم در حاليکه از شهرهايمان و فرزندانمان بيرونمان کرده اند؟ اما چون جنگ بر آنها مقرر شد ، غير ازعده کمي ، سر پيچي کردندو خداوند به حال ظالمان داناست (246) و پيامبرشان به آنان گفت خداوند طالوت را برايتان به فرماندهي برگزيده است . گفتند چگونه فرماندهي براي او مقرر شده در حاليكه ما از او سزاوارتريم واز لحاظ مالي نيز مرفه نيست؟ گفت خداوند اورا بر شما برگزيده و او را از لحاظ علم و جسم زياده و گشايشي داده و خداوند فرماندهي خويش را به هر کس که خواهد ميدهد و خداوند گشايش دهنده داناست (247) و پيامبرشان به آنان گفت علامت فرماندهيش اين است که آن صندوق را برايتان مي آورد ، همان که در آن آرامشي از جانب پروردگارتان و بقيه اي از آنچه آل موسي وآل هارون بجا گذاشتند هست ، و ملائکه حملش مي کنند . البته دراين نشانه اي است براي شما اگر مومن باشيد (248) و هنگاميکه طالوت با سپاهيان (از شهر) جدا شد گفت خداوند شما را به جويي آزمايش ميکند . پس اگر کسي از آن بنوشد از من نيست و کسي که نخورد از من است مگر آنكه فقط كفي برگيرد (و بنوشد). پس جز عده کمي از آن نوشيدند . و چون او و مومنان همراهش از آن گذشتند گفتند امروز طاقت مبارزه با جالوت و سپاهيانش را نداريم . اما آنانکه گمان ملاقات خداوند را داشتند گفتند چه بسيار بودند سپاهياني اندک که بفرمان خدا بر سپاهيان بسيار پيروز شدند و خداوند با پايداران است (249) و هنگاميکه به مقابل جالوت و سپاهش رسيدند گفتند پروردگارا صبري بر ما بريز و قدم هايمان را ثابت کن و مارا بر کافران پيروز فرما (250) پس به فرمان خدا آنها را پراکنده کردند و داود جالوت را کشت و خداوند به او فرماندهي و حکمت داد و آنچه ميخواست به او آموخت. و اگر اينطور نبود که خداوند بعضي از مردم را بدست بعضي ديگر دفع کند ، زمين فاسد ميشد وليکن خداوند بر جهانيان فضل و کرم دارد (251) اين آيات خداست که به حق بر تو ميخوانيم و تو البته از فرستادگاني (252) اين پيامبران ، بعضي شان را بر بعضي برتري داديم . از ميان آنان کسي بود که خداوند با او گفتگو کرد و بعضي را بر بعضي برتري داد و به عيسي پسر مريم نيز دليل هاي روشن داديم و او را با روح القدس تقويت کرديم و اگر خدا ميخواست پس از آنان ، پس از اينکه آن دلايل روشن بسويشان آمد ، کارزار نميکردند وليکن اختلاف پيدا کردند و بعضي ايمان آوردند و بعضي کفر ورزيدند و اگر خدا ميخواست با يكديگر نمي جنگيدند ، وليکن خداوند آنچه بخواهد ميکند (253) اي مسلمانان! از آنچه روزيتان کرده ايم انفاق کنيد ،  قبل از آنکه روزي برسد که در آن نه خريد و فروشي و نه دوستيي و نه شفاعتي باشد و کافران همان ظالمانند (254)

 

 

 

 

 

بقره18     آیات255تا257

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿255﴾ لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿256﴾ اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿258﴾ أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿259﴾ وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿260﴾

 

خداوند که خدائي جز او نيست زنده پاينده است ، نه سستي ميگيردش و نه خواب ، آنچه در آسمانها و زمين است مال اوست ، چه کسي نزد او شفاعت خواهد کرد مگر به اجازه اش؟ آنچه را که در پيش روي آنان و در پشت سرشان است ميداند ، وبه هيچ چيز از علم او احاطه اي نخواهند يافت مگر به اذنش ، کرسي او همه آسمانها و  زمين را فراگرفته ، و حفظ آنها برايش سخت نيست ، و همو والامرتبه بزرگ است (255) در دين اجبار نيست . رشد از گمراهي عمدي متمايز شده . پس کسي که به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ايمان بياورد به محکم ترين دستاويز چنگ زده که هرگز گسستني نيست . و خداوند شنواي داناست (256) خداوند دوست و سرپرست مومنان است که آنها را از تاريکيها بسوي نور هدايت مي کند و سرپرستان کافران طاغوت است که آنها را از نور بيرون آورده بسوي تاريکيها مي برد . آنها ياران آتشند که در آن جاودانند (257) آيا آنکس را نديدي که خداوند به او فرمانروائیی داده بود و با ابراهيم درباره پروردگارش مجادله ميکرد ؟ هنگاميکه ابراهيم به او گفت پروردگار من زنده ميکند و ميميراند ، گفت من هم زنده ميکنم ، زیرا میتوانم زندگی محکومانِ به مرگ را ببخشم و میمیرانم زیرا میتوانم حکم مرگ کسی را بدهم . ابراهيم گفت پروردگارم خورشيد را از مشرق مي آورد  تو اگر قدرت واقعی داری از مغرب بياورش . آنگاه آن کافر مبهوت شد و خداوند ظالمان را هدايت نمي کند (258) يا آنکسي که از خرابه هاي شهري ميگذشت ، گفت خداوند چگونه اين را پس از مرگش زنده ميکند؟ پس خداوند او را بمدت صد سال ميراند ، سپس برانگيختش . گفت چند مدت بودي؟ گفت روزي يا قسمتي از آن. گفت نه بلکه صدسال در آن حالت بودي ، پس به غذايت و نوشيدنيت که دگرگون نشده و به الاغت نگاه کن ، تا تو را نشانه اي براي مردم قرار دهيم . و به استخوانها بنگر که چطور آنها را ترتيب ميدهيم و چگونه گوشت برآنها مي پوشانيم . و هنگاميکه برايش روشن شد گفت دانستم که خداوند بر هر چيزي تواناست (259)  و هنگاميکه ابراهيم گفت پروردگارا بمن نشان ده که چگونه مردگان را زنده مي کني. گفت مگر باور نداري؟ گفت بله وليکن ميخواهم قلبم آرام شود . گفت چهار پرنده بگير، و نزد خود قطعه قطعه کن ، سپس بر هر کوهي قسمتي از آن را بگذار ، سپس صدايشان بزن، خواهي ديد که به شتاب بسويت مي آيند . و بدان که خداوند عزتمند حکيم است (260)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : ارائه معارف بلندپایه که سبب ارتقاء سطح معرفتی است و ارائه معارف خاص راجع به خداوند و زندگي پس از مرگ که سبب ارتقاء سطح معرفتي مسلمانان است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در پاراگراف 14 می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

در پاراگراف 15 می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که عده ای ازشما هجرت کرده و حکومتی ازخود دارید نیاز به مقررات تنظیم کننده ای دارید که تدریجا دریافت می کنید .

پاراگراف 16 مربوط به احکام خانواده است .

در پاراگراف 17 می فرماید : ای مسلمانان ! مبادا مانند بنی اسرائیل رفتار کنید که در راه آزادی خود و هم عقیده های خویش سستی کردند وخواری وذلت را تحمل نمودند.

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! زندگی و الزامات آن شما را از کسب و ارتقاء دائمی معارف دینی غافل نکند . آنها برای این است که «باشید» و اینها برای این است که درنردبان انسانیت پله ای «بالاتر روید» و از مرگ نهراسید و رشد روحی و شخصیتی شما درگرو نهراسیدن ازآن ونهی ازمنکر و کوشش دائمی برای ارتقاء سطح معرفتی تان است .

3 - سوالات

1- « أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ » (آیه258) باکدام کلید فهم قرآن مطابق است؟

2- « وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ » (آیه259) چطور؟

3- در آیه260چرا خداوند از بین صفات ممکن خود را به آن دو صفت وصف فرموده؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

با توجه به «درس» و «درب»، در این پاراگراف، با ذکر سه نمونه داستانی، از سه جهت فکر مسلمانان آن روزها را بسط می­دهد تا روحیه­شان رشد کرده و آماده خلق آن صحنه­های حماسی که بزودی قرار بود در جنگ بدر اتفاق بیفتد بشوند.

در داستان اول (آیه 258) ابراهیم(ع) را مثال می­زند که چطور با پادشاه قدرتمند زمان خویش به گفتگو بر می­خیزد و از او نمی­ترسد و باطل بودن عقایدش را به او نشان می­دهد.

در این آیه، طاغوت معاصر ابراهیم اینکه می­توانست «کسی را نکشد»، را ، با «حیات بخشیدن» یکی گرفته بود و آنقدر به آن ملتزم بود که آنرا بعنوان دلیل مطرح کرده بود اما در قدم بعدیِ استدلال در جواب ابراهیم که مثالی از عالم تکوین برایش زد (و او جز عالم اعتباریات چیز دیگری را نمی­شناخت) از جواب فرو ماند.

اما مطلبی که این آیه برای مخاطب مسلمان آنروزی دارد، این است که هم عالَم اعتباریات (نمرود آن را می­فهمید و همه مردم نیز آنرا می­فهمند) و هم عالم تکوین هر دو بدست خداست و یکی از عناصر آن هر دو عالَم، زندگی و مرگ است و اینقدر از مرگ نترسید و خود را به خدا بسپارید که او زنده کننده مجدد شماست.

در داستان دوم (آیه 259) صحنه­ای از قدرت مطلق غیرقابل تصور خداوند را درباره زنده کردن مردگان و اینکه مرگ چیز مهمی نیست را مطرح می­نماید و مخاطب آن روزی را آماده جانبازی می­نماید.

در داستان سوم (آیه 260)، قدم گذاشتن در راه رشد فکری را تا بی­نهایت مجاز می­داند و حتی برای یکی از بزرگترین پیامبران الهی نیز چون و چرا و تقاضای دلیل بیشتر را نه تنها نکوهش نمی­کند بلکه تشویق هم می­نماید.

و به این ترتیب این نکته را القاء می­نماید که ای مسلمانان ما از شما اطاعت کورکورانه و بی چون و چرا نمی­خواهیم بلکه قبولِ آگاهانه عالمانه رشیدانه انتظار داریم.

ضمناً در همان مورد هم با ذکر مثالی توضیح می­دهد که اختلاط و امتزاج در اجساد متلاشی شده نیز مانعِ اعمال قدرت الهی نیست.

مردم پس از مرگ فقط به یک «ندای دعوت» الهی نیاز دارند تا فوراً زنده شوند.

5 - کلید های تفسیری

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ يُحِيطُونَ بِشَيْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ ﴿255﴾ لاَ إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿256﴾ اللّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْلِيَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿257﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ارائه معارف بلندپایه خاص خداوند که سبب ارتقاء سطح معرفتی است.

2

 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَآجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رِبِّهِ أَنْ آتَاهُ اللّهُ الْمُلْكَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّيَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ قَالَ أَنَا أُحْيِي وَأُمِيتُ قَالَ إِبْرَاهِيمُ فَإِنَّ اللّهَ يَأْتِي بِالشَّمْسِ مِنَ الْمَشْرِقِ فَأْتِ بِهَا مِنَ الْمَغْرِبِ فَبُهِتَ الَّذِي كَفَرَ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿258﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! خداوند را کوچک نلقی نکنید.

3

 أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿259﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! خداوند را کوچک نلقی نکنید.

4

 وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿260﴾

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب: ای مردم! قیامت را جدی بگیرید، و متوجه باشید خداوند بر هر چیزی توانا است.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 255 تا 255 آنقدر برجسته هستند که هرقدر در باره شان گفته شود کم است، و این نکته که میلیونها نفر آن را از بر هستند موقعیت استثنائی شان را تا حدودی نشان میدهد.

7 - آیات مشکل

آیه 255 از این لحاظ که مفسران در تفسیرش به راه های و بلکه متضاد رفته اند از آیات مشکل قرآن میباشد.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 255 به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره شده، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه، بلکه حتی مخاظبانِ کنونی نیز میباشد، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیه 258 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

همچنین است آیه 259.

آیه 259 ضمنا از این لحاظ که به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره دارد، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه، بلکه حتی مخاظبانِ کنونی نیز، میباشد.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ارائه معارف بلندپایه که سبب ارتقاء سطح معرفتی است

2 -ارائه معارف خاص راجع به خداوند

3 – ارائه معارفی مربوط به بخشی از زندگي پس از مرگ

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

آیه آشنا

آیه 255 که به «آیه­الکرسی» مشهور است نه تنها در سوره بقره بلکه در کل قرآن به برجستگی معروف است و هر کسی این امکان را داشته که آن آیه را بصورت خوشنویسی، در تابلوها، کنده­کاریهای فلزی، معرق­ها، و کاشی­کاری سردرهای مساجد، و بالای محراب­ها ببیند و دارای مضامین عالی است که چون تقریباً تمام مفردات آن را تاکنون در جای جای این تفسیر تحلیلی از اول تاکنون دیده­ایم، شرحی درباره آن نداریم.

جمع بندی و تفسیر

خداوند که خدائي جز او نيست زنده پاينده است ، نه سستي ميگيردش و نه خواب ، آنچه در آسمانها و زمين است مال اوست ، چه کسي نزد او شفاعت خواهد کرد مگر به اجازه اش؟ آنچه را که در پيش روي آنان و در پشت سرشان است ميداند ، وبه هيچ چيز از علم او احاطه اي نخواهند يافت مگر به اذنش ، کرسي او همه آسمانها و  زمين را فراگرفته ، و حفظ آنها برايش سخت نيست ، و همو والامرتبه بزرگ است (255) در دين اجبار نيست . رشد از گمراهي عمدي متمايز شده . پس کسي که به طاغوت کفر ورزد و به خداوند ايمان بياورد به محکم ترين دستاويز چنگ زده که هرگز گسستني نيست . و خداوند شنواي داناست (256) خداوند دوست و سرپرست مومنان است که آنها را از تاريکيها بسوي نور هدايت مي کند و سرپرستان کافران طاغوت است که آنها را از نور بيرون آورده بسوي تاريکيها مي برد . آنها ياران آتشند که در آن جاودانند (257) آيا آنکس را نديدي که خداوند به او فرمانروائیی داده بود و با ابراهيم درباره پروردگارش مجادله ميکرد ؟ هنگاميکه ابراهيم به او گفت پروردگار من زنده ميکند و ميميراند ، گفت من هم زنده ميکنم و ميميرانم . ابراهيم گفت پروردگارم خورشيد را از مشرق مي آورد  تو (اگر قدرت واقعی داری) از مغرب بياورش . آنگاه آن کافر مبهوت شد و خداوند ظالمان را هدايت نمي کند (258) يا آنکسي که از خرابه هاي شهري ميگذشت ، گفت خداوند چگونه اين را پس از مرگش زنده ميکند؟ پس خداوند او را بمدت صد سال ميراند ، سپس برانگيختش . گفت چند مدت بودي؟ گفت روزي يا قسمتي از آن. گفت (نه) بلکه صدسال (در آن حالت) بودي ، پس به غذايت و نوشيدنيت که دگرگون نشده و به الاغت نگاه کن ، تا تو را نشانه اي براي مردم قرار دهيم . و به استخوانها بنگر که چطور آنها را ترتيب ميدهيم و چگونه گوشت برآنها مي پوشانيم . و هنگاميکه برايش روشن شد گفت دانستم که خداوند بر هر چيزي تواناست . (259)  و هنگاميکه ابراهيم گفت پروردگارا بمن نشان ده که چگونه مردگان را زنده مي کني. گفت مگر باور نداري؟ گفت بله وليکن ميخواهم قلبم آرام شود . گفت چهار پرنده بگير، و نزد خود قطعه قطعه کن ، سپس بر هر کوهي قسمتي از آن را بگذار ، سپس صدايشان بزن (خواهي ديد که) به شتاب بسويت مي آيند . و بدان که خداوند عزتمند حکيم است (260)

 

 

 

 

بقره19    آیات261تا274

مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّئَةُ حَبَّةٍ وَاللّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿261﴾ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ ثُمَّ لاَ يُتْبِعُونَ مَا أَنفَقُواُ مَنًّا وَلاَ أَذًى لَّهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿262﴾ قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَآ أَذًى وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ ﴿263﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تُبْطِلُواْ صَدَقَاتِكُم بِالْمَنِّ وَالأذَى كَالَّذِي يُنفِقُ مَالَهُ رِئَاء النَّاسِ وَلاَ يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ صَفْوَانٍ عَلَيْهِ تُرَابٌ فَأَصَابَهُ وَابِلٌ فَتَرَكَهُ صَلْدًا لاَّ يَقْدِرُونَ عَلَى شَيْءٍ مِّمَّا كَسَبُواْ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ ﴿264﴾ وَمَثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمُ ابْتِغَاء مَرْضَاتِ اللّهِ وَتَثْبِيتًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَهَا ضِعْفَيْنِ فَإِن لَّمْ يُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿265﴾ أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَن تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاء فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمُ الآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ ﴿266﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَلاَ تَيَمَّمُواْ الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِيهِ إِلاَّ أَن تُغْمِضُواْ فِيهِ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ ﴿267﴾ الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاء وَاللّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿268﴾ يُؤتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاء وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴿269﴾ وَمَا أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللّهَ يَعْلَمُهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ﴿270﴾ إِن تُبْدُواْ الصَّدَقَاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَإِن تُخْفُوهَا وَتُؤْتُوهَا الْفُقَرَاء فَهُوَ خَيْرٌ لُّكُمْ وَيُكَفِّرُ عَنكُم مِّن سَيِّئَاتِكُمْ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ ﴿271﴾ لَّيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ يَهْدِي مَن يَشَاء وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ ﴿272﴾ لِلْفُقَرَاء الَّذِينَ أُحصِرُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ ضَرْبًا فِي الأَرْضِ يَحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِيَاء مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُم بِسِيمَاهُمْ لاَ يَسْأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿273﴾ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُم بِاللَّيْلِ وَالنَّهَارِ سِرًّا وَعَلاَنِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿274﴾

 

مثالِ عمل آنهائي که اموالشان را در راه خدا خرج مي کنند مانند دانه اي است که هفت خوشه ميروياند که در هر خوشه صددانه است. و خداوند براي هر کس که بخواهد چندین برابر ميکند و خداوند وسعت بخش داناست (261)  آنهائي که اموالشان را در راه خدا انفاق مي کنند و سپس دنبال آنچه انفاق کرده اند منت و آزاري قرار نميدهند پاداششان نزد پروردگارشان است . نه بيمي داشته و نه اندوهگين باشند (262) گفتاري نيکو و گذشت بهتر است از صدقه اي که درپي آن آزار باشد و خداوند بي نياز حليم است (263)  اي مسلمانان، صدقاتتان را با منت و اذيت باطل مکنيد و مانند کسي که مالش را براي نشان دادن بمردم خرج ميکند و به خدا و آخرت ايمان ندارد نباشيد و مثالِ کار چنین کسانی مانند سنگ سختي است که بر آن خاکي باشد و رگباري برآن ببارد و آنرا لخت بگذارد . آنها برای حفظ آنچه کسب کرده اند قدرتي ندارند و خداوند کافران را هدايت نمي کند (264) و مثال آنهائي که اموالشان را براي کسب رضاي خدا و اينکه جانشان تثبيت شود خرج مي کنند ، مانند باغي است که بر بالاي تپه اي است که رگباري به آن برسد و آن باغ خوردني هايش را دو برابر دهد و اگر هم رگباري نرسد باران ملايمي به آن ميرسد و خداوند به آنچه ميکنيد بيناست (265)  آيا هيچکس از شما ميخواهد باغي از خرماها و انگورها داشته باشد که کف آن نهرها جاري باشد که در آن از همه نوع ميوه يافت بشود و به پيري برسد و فرزنداني ضعيف داشته باشد، اما به آن باغ آتشي برسد و بسوزاندش؟ خداوند آياتش را چنين براي شما بيان مي کند شايد تفکر کنيد (266) اي مسلمانان ! از پاکيزه هاي دستاوردهايتان و آنچه که براي شما از زمين بيرون آورده ايم انفاق کنيد و پَست آن را که خودتان هم مگر با چشم پوشي نميگيريد براي انفاق منظور نکنيد و بدانيد که خداوند بي نياز ستوده است (267) شيطان شما را به فقر وعده ميدهد و به کارهاي بسيار زشت امر ميکند و خداوند به آمرزشي از جانب خويش و زيادتي وعده ميدهد و خداوند وسعت دهنده داناست (268) به هر که بخواهد حکمت ميدهد ، و هر کس که حکمت به او داده شده خير بسيار زيادي يافته ، و جز خردمندان اين پند را نمي پذيرند (269) و آنچه را که خرج کرديد و يا نذر کرديد ، خداوند ميداند ، و ظالمان ياوري ندارند (270) اگر صدقات را به آشکاري دهيد چه خوب ، و اگر مخفي داريد و به فقرا دهيد برايتان بهتر است ، و قسمتي از بدي هاي شما را مي پوشاند و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (271) ای پیامبر! هدايت آنها بر عهده تو نيست وليکن خداوند است که هر کس را خواهد هدايت مي کند ، و هر مالي که انفاق کنيد براي خودتان خواهد بود . و انفاق را جز براي کسب توجه خداوند نمي كنيد . و مالي را که انفاق کنيد بطور کامل به شما داده خواهد شد و ظلم نمي بينيد (272) براي فقيراني که در راه خدا به تنگنا افتاده اند که نميتوانند براي کسب روزي در زمين مسافرتي کنند كه شخص ناآگاه از شدت عفافشان بي نيازشان مي پندارد. آنها را از نشاني هايشان مي شناسي. از مردم به اصرار درخواست نمي کنند. و مالي را که انفاق مي کنيد خداوند به آن آگاه است (273) کساني که اموالشان را شب و روز و مخفيانه و آشکارا انفاق مي کنند پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و نه ترسي داشته و نه اندوهگين باشند (274)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : صدور احکام انفاقات همراه با استدلالها و مثالها که سبب ارتقاء سطح اخلاقي مردم مي گردد.

 

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در پاراگراف 14 می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

در پاراگراف 15 می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که عده ای ازشما هجرت کرده و حکومتی ازخود دارید نیاز به مقررات تنظیم کننده ای دارید که تدریجا دریافت می کنید .

پاراگراف 16 مربوط به احکام خانواده است .

در پاراگراف 17 می فرماید : ای مسلمانان ! مبادا مانند بنی اسرائیل رفتار کنید که در راه آزادی خود و هم عقیده های خویش سستی کردند وخواری وذلت را تحمل نمودند.

در پاراگراف 18 می فرماید : ای مسلمانان ! زندگی و الزامات آن شما را از کسب و ارتقاء دائمی معارف دینی غافل نکند . آنها برای این است که «باشید» و اینها برای این است که درنردبان انسانیت پله ای «بالاتر روید» و از مرگ نهراسید و رشد روحی و شخصیتی شما درگرو نهراسیدن ازآن ونهی ازمنکر و کوشش دائمی برای ارتقاء سطح معرفتی تان است .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! انفاق مال در راه خدا برای شما ضامن رشد و تعالی وبرای جامعه تان سبب پیشرفت و برای آخرت تان موجب سعادت است.

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

البته جهاد در راه خدا بدون انفاق مال به نتیجه موفق نمی­رسد و ظاهراً بذل مال کاری است سخت­تر از بذل جان و چنانکه می­بینیم برای تشویق به آن، هم استدلالات مفصل­تری صورت گرفته و هم وعده­های جبران و بهشت و زیاد کردن­های هفتصد برابری و بیشتر داده تا مسلمان­های مخاطب آنروزی که قرار بود بزودی حماسه­ای مانند جنگ بدر بیافرینند از سنگینی­های علائق مادی خویش به اموال و انفس برهند و سر به آستان الهی بسایند و بکنند آن کاری را که باید کرد و بشود آنچه باید بشود.

اینک پیامبر(ص) و عدّه بسیار زیادی از مسلمانان به یثرب (که بعداً مدینه النبی نام یافت) هجرت کرده­اند و ناگهان فشارهای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی که بطور فزاینده علیه آنها اعمال می­شد بطور کاملاً محسوسی کاهش یافته است و آنچه را که در داستان­های اقوام پیشین در سوره­هائی مانند هود، یونس، شعراء و اعراف خوانده بودند در مورد خویش نیز تحقق یافته می­بینند و روحیه و خوش­بینی­شان نسبت به آینده به بالاترین حد خویش رسیده و وضع و حالی دارند شبیه به موقعی که موسی(ع) داشت بنی­اسرائیل را از مصر خارج می­کرد و سراپا امید و اعتماد به خدا و خوش­بین به آینده می­باشند.

اما آیات سوره بقره به آنان هشدار می­دهد امتحانات سنگینی در راه است.

حجم قابل توجهی از سوره بقره مربوط به نکوهش یهودیان است که چطور نسبت به رسول خویش نافرمانی کردند و چگونه خود را از دیگران بالاتر می­دانستند و چگونه دین خویش را دکان کردند و غیره و غیره، و طبعاً این حجم سنگین، حاوی این پیام است که اولاً شما هم ممکن است مانند آنان شوید و مبادا چنین شود و دیگر اینکه این یهودیانی که در این وطن جدید همسایه­شان خواهید بود چنین روحیاتی دارند و مناسبات خویش را با آنان با توجه به این واقعیات تنظیم نمائید.

حجم قابل توجه دیگری از سوره بقره را احکام و اخلاقیات تشکیل می­دهد. روزه، طلاق، حج، دفاع، انفاق، نوشتن معاملات مهم، نماز و زکات، و بسیاری دیگر از عبادیات و اخلاقیات در این سوره یا فتح باب شده یا مورد تأکید و توضیح قرار گرفته است و این نشان می­دهد که از لحاظ خداوند قرار نیست مدینه یک وطن موقت باشد بلکه نویدی است که ای مسلمانان شما از حالت قبلی که تحت فشار و آزار و اذیت و محاصره اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی بودید، بکلی خارج شده­اید و مرحله جدیدی در تاریخ شما گشوده شده است و از این پس در حالت استقرار قرار خواهید گرفت .

خداوند قبلاً  دو بار محدوده مسئولیت رسالت پیامبر را برای او «جامعه­شناسی» کرده بود.

یکبار در ابتدای وحی، در سوره علق، و یکبار در یک مقطع کمی دورتر از آن در مزمل و اینک نیز که نهضت وارد مرحله کاملاً متفاوتی گشته است در همان ابتدای سوره بقره مردم را به سه دسته مؤمن و کافر و منافق دسته­بندی نموده و مؤمن و کافر را بسرعت و در حجم کم تبیین نموده اما راجع به منافقان بطورمفصل خصوصیاتشـــان رابیان فرموده است .

در این پاراگراف نسبتا طولانی (261 تا 274) تکیه اصلی روی خرج کردن در راه خدا است و همه عناصر مرتبط با آن (اجر اخروی ، پاک بودن مال ، مثال های مرتبط ، محل های خرج آن ، آسیب شناسی آن ، و موانع تصمیم گیری در باره آن) به روشنی بیان شده است .

4 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 261 از آنجا که مکانیزم اجرائیش برای روشن نیست بالاتر از ذهنیات ما است، و چه رسد برای عرب 1400 سال قبل.

همچنین است آیه 264.

و نیز 265.

آیه 262 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه 274.

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

صدور احکام انفاقات همراه با استدلالها و مثالها که سبب ارتقاء سطح اخلاقي مردم مي گردد.

جمع بندی و تفسیر

مثال (عمل) آنهائي که اموالشان را در راه خدا خرج مي کنند مانند دانه اي است که هفت خوشه ميروياند که در هر خوشه صددانه است. و خداوند براي هر کس که بخواهد چند برابر ميکند و خداوند وسعت بخش داناست (261)  آنهائي که اموالشان را در راه خدا انفاق مي کنند و سپس دنبال آنچه انفاق کرده اند منت و آزاري قرار نميدهند پاداششان نزد پروردگارشان است . نه بيمي داشته و نه اندوهگين باشند (262) {گفتاري نيکو و گذشت بهتر است از صدقه اي که درپي آن آزار باشد و خداوند بي نياز حليم است}(263)  اي مسلمانان، صدقاتتان را با منت و اذيت باطل مکنيد و مانند کسي که مالش را براي نشان دادن بمردم خرج ميکند و به خدا و آخرت ايمان ندارد (نباشيد) و مثال (کار) او مانند سنگ سختي است که بر آن خاکي باشد و رگباري برآن ببارد و آنرا لخت بگذارد . بر آنچه کسب کرده اند قدرتي ندارند و خداوند قوم کافران را هدايت نمي کند (264) و مثال آنهائي که اموالشان را براي کسب رضاي خدا و اينکه جانشان تثبيت شود خرج مي کنند ، مانند باغي است که بر بالاي تپه ايست که رگباري به آن برسد و آن (باغ) خوردني هايش را دو برابر دهد و اگر هم رگباري نرسد باران ملايمي به آن ميرسد و خداوند به آنچه ميکنيد بيناست (265)  {آيا هيچکس از شما ميخواهد باغي از خرما ها و انگورها داشته باشد که کف آن نهرها جاري باشد که در آن از همه نوع ميوه يافت بشود و به پيري برسد و فرزنداني ضعيف داشته باشد، اما به آن (باغ) آتشي برسد و بسوزاندش؟ خداوند آياتش را چنين براي شما بيان مي کند شايد تفکر کنيد} (266) اي مسلمانان ! از پاکيزه هاي دستاوردهايتان و آنچه که براي شما از زمين بيرون آورده ايم انفاق کنيد و پَست آن را که خودتان هم مگر با چشم پوشي نميگيريد (براي انفاق) منظور نکنيد و بدانيد که خداوند بي نياز ستوده است (267) شيطان شما را به فقر وعده ميدهد و به کارهاي بسيار زشت امر ميکند و خداوند به آمرزشي از جانب خويش و زيادتي (وعده ميدهد) و خداوند وسعت دهنده داناست (268) به هر که بخواهد حکمت ميدهد ، و هر کس که حکمت به او داده شده خير بسيار زيادي يافته ، و جز خردمندان (اين) پند را نمي پذيرند (269) و آنچه را که خرج کرديد و يا نذر کرديد ، خداوند ميداند ، و ظالمان ياوري ندارند (270) اگر صدقات را به آشکاري دهيد چه خوب ، و اگر مخفي داريد و به فقرا دهيد برايتان بهتر است ، و قسمتي از بدي هاي شما را مي پوشاند و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (271) هدايت آنها بر عهده تو نيست وليکن خداوند است که هر کس را خواهد هدايت مي کند ، و هر مالي که انفاق کنيد براي خودتان خواهد بود . و انفاق را جز براي کسب توجه خداوند نمي كنيد . و مالي را که انفاق کنيد بطور کامل به شما داده خواهد شد و ظلم نمي بينيد (272) {براي فقيراني که در راه خدا به تنگنا افتاده اند که نميتوانند (براي کسب روزي) در زمين مسافرتي کنند كه شخص ناآگاه از شدت عفافشان بي نيازشان مي پندارد. آنها را از نشاني هايشان مي شناسي. از مردم به اصرار درخواست نمي کنند. و مالي را که انفاق مي کنيد خداوند به آن آگاه است}(273) کساني که اموالشان را شب و روز و مخفيانه و آشکار انفاق مي کنند پاداششان نزد پروردگارشان محفوظ است و نه ترسي داشته و نه اندوهگين باشند (274)

 

 

 

 

بقره20     آیات275تا281

الَّذِينَ يَأْكُلُونَ الرِّبَا لاَ يَقُومُونَ إِلاَّ كَمَا يَقُومُ الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَن جَاءهُ مَوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّهِ فَانتَهَىَ فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿275﴾ يَمْحَقُ اللّهُ الْرِّبَا وَيُرْبِي الصَّدَقَاتِ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ كُلَّ كَفَّارٍ أَثِيمٍ ﴿276﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَأَقَامُواْ الصَّلاَةَ وَآتَوُاْ الزَّكَاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿277﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَذَرُواْ مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿278﴾ فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ فَأْذَنُواْ بِحَرْبٍ مِّنَ اللّهِ وَرَسُولِهِ وَإِن تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤُوسُ أَمْوَالِكُمْ لاَ تَظْلِمُونَ وَلاَ تُظْلَمُونَ ﴿279﴾ وَإِن كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَن تَصَدَّقُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿280﴾ وَاتَّقُواْ يَوْمًا تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿281﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا تَدَايَنتُم بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَاكْتُبُوهُ وَلْيَكْتُب بَّيْنَكُمْ كَاتِبٌ بِالْعَدْلِ وَلاَ يَأْبَ كَاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ فَلْيَكْتُبْ وَلْيُمْلِلِ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئًا فَإن كَانَ الَّذِي عَلَيْهِ الْحَقُّ سَفِيهًا أَوْ ضَعِيفًا أَوْ لاَ يَسْتَطِيعُ أَن يُمِلَّ هُوَ فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ بِالْعَدْلِ وَاسْتَشْهِدُواْ شَهِيدَيْنِ من رِّجَالِكُمْ فَإِن لَّمْ يَكُونَا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَامْرَأَتَانِ مِمَّن تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَدَاء أَن تَضِلَّ إْحْدَاهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحْدَاهُمَا الأُخْرَى وَلاَ يَأْبَ الشُّهَدَاء إِذَا مَا دُعُواْ وَلاَ تَسْأَمُوْاْ أَن تَكْتُبُوْهُ صَغِيرًا أَو كَبِيرًا إِلَى أَجَلِهِ ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ إِلاَّ أَن تَكُونَ تِجَارَةً حَاضِرَةً تُدِيرُونَهَا بَيْنَكُمْ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُنَاحٌ أَلاَّ تَكْتُبُوهَا وَأَشْهِدُوْاْ إِذَا تَبَايَعْتُمْ وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ وَاتَّقُواْ اللّهَ وَيُعَلِّمُكُمُ اللّهُ وَاللّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿282﴾ وَإِن كُنتُمْ عَلَى سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُواْ كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَّقْبُوضَةٌ فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُم بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ وَلْيَتَّقِ اللّهَ رَبَّهُ وَلاَ تَكْتُمُواْ الشَّهَادَةَ وَمَن يَكْتُمْهَا فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ ﴿283﴾ لِّلَّهِ ما فِي السَّمَاواتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِن تُبْدُواْ مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُم بِهِ اللّهُ فَيَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿284﴾

 

آنانکه ربا ميخورند جز مانند کسيکه در اثر تماس شيطان دچار خبط و انحراف از مسير طبيعي شده باشد نميشوند . اين به آن سبب است که ميگويند خريد و فروش مانند ربا است در حاليکه خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است . پس اگر کسي موعظه اي از جانب پروردگارش بسويش آمد و دست کشيد ، آنچه که گذشته ، مال او باشد و کارش با خداست و کسي که به آن عمل باز گردد از ياران آتش است که در آن جاودانند (275) خداوند ربا را نابود و صدقات را زياد مي کند و خداوند هيچ کفرانگر گناهکاري را دوست نميدارد (276) البته آنانکه ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده و نماز بپاداشته و زکات داده اند پاداششان نزد پروردگارشان است و نه ترسي داشته و نه اندوهگين باشند (277) اي مسلمانان ! از خداوند پروا داشته و بقيه ربا را ول کنيد اگر ايمان داريد (278) و اگر اين کار را نکرديد پس اعلام جنگ با خدا و رسولش کنيد و اگر توبه کرديد سرمايه هاتان مال خودتان باشد نه ظلم کنيد و نه ظلم بينيد (279) و اگر بدهکار گرفتار باشد مهلتي دهيد تا گشايش يابد و اگر تصدق کنيد برايتان بهتر است اگر بدانيد (280) و از روزي که در آن بسوي خداوند برميگرديد پروا کنيد، روزی که به هر کس آنچه که کسب کرده بطور کامل داده ميشود و هيچ ظلمي نميشوند (281) اي مسلمانان! هنگاميکه به يکديگر قرضي تا مدت معيني ميدهيد آنرا بنويسيد . و بايد يک نويسنده عادل آن را بين شما بنويسد . و نويسنده نبايد از نوشتن خسته شود . همانگونه که خداوند تعليمش داده بايد بنويسد . و آن کسي که حق بر اوست بايد املاء کند ، و بايد از خدا بترسد و چيزي از آن کم نگذارد ، و اگر کسي که حق بر اوست سفيه يا ضعيف است يا نميتواند املاء کند بايد سرپرستش به عدل املاء کند . و دو مرد را به شهادت بگيريد و اگر دو مرد نبود يک مرد و دو زن که از ميان گواهان مي پسنديدشان به شهادت بگيريد تا اينکه اگر يکي فراموش کرد ديگري به يادش بياورد و گواهان وقتي که دعوت شدند نبايد امتناع کنند ، و خسته نشويد از اينکه بنويسيدش، چه کوچک باشد و چه بزرگ ، تا سرآمدش . اين نزد خدا به عدالت نزديکتر ، و از نظر شهادت دادن استوار تر ، و از اين لحاظ که شک نکنيد مناسب تر است . مگر اينکه معامله اي نقدي باشد که بين خويش اداره اش مي کنيد . در آنصورت گناهي ندارد که آنرا ننويسيد و هنگاميکه معامله اي کرديد شاهد بگيريد و نبايد نه نويسنده و نه شاهد ضرر ببينند و اگر چنين کنيد گناهش برعهده تان است و از خدا بترسيد و خداوند چنين تعليمتان ميدهد و خداوند به همه چيز داناست (282) واگر در سفر بوديد و نويسنده نيافتيد گروئي بگيريد و اگر بعضي تان بعضي ديگر را امين شمرد ، امين شمرده شده بايد ادا کند و از خداوندِ پروردگارش پروا داشته باشد ، و شهادت را کتمان نکنيد و کسي که کتمانش کند دلش گناهکار است و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (283) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و اگر آنچه را که در ضمايرتان است آشکار کنيد يا پنهان کنيد خداوند محاسبه اش مي کند پس هر که را خواست مي بخشد و هر كه را خواست عذاب مي کند و خداوند به هر چيزي تواناست (284) 

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : نکوهش عمل ربا و تحريم آن که متضمن سلامت اقتصادي جامعه و در نتيجه رشد شخصيتي حاصل از پاکي اقتصادي مي گردد و توصيه به تشکيل اسناد و مدارک براي جلوگيري از مشکلات بي سر و ساماني معاملات که يکي از پايه هاي اساسي اجتماع مقبول بشري است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در پاراگراف 14 می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

در پاراگراف 15 می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که عده ای ازشما هجرت کرده و حکومتی ازخود دارید نیاز به مقررات تنظیم کننده ای دارید که تدریجا دریافت می کنید .

پاراگراف 16 مربوط به احکام خانواده است .

در پاراگراف 17 می فرماید : ای مسلمانان ! مبادا مانند بنی اسرائیل رفتار کنید که در راه آزادی خود و هم عقیده های خویش سستی کردند وخواری وذلت را تحمل نمودند.

در پاراگراف 18 می فرماید : ای مسلمانان ! زندگی و الزامات آن شما را از کسب و ارتقاء دائمی معارف دینی غافل نکند . آنها برای این است که «باشید» و اینها برای این است که درنردبان انسانیت پله ای «بالاتر روید» و از مرگ نهراسید و رشد روحی و شخصیتی شما درگرو نهراسیدن ازآن ونهی ازمنکر و کوشش دائمی برای ارتقاء سطح معرفتی تان است .

در پاراگراف 19 می فرماید : ای مسلمانان ! انفاق مال در راه خدا برای شما ضامن رشد و تعالی وبرای جامعه تان سبب پیشرفت و برای آخرت تان موجب سعادت است .

در این پاراگراف  می فرماید : ای مسلمانان اقتصادتان را«پاک»کنید تا زندگی تان شایسته شود و آحاد جامعه تان در «بستر اجتماعی»ای قرارگیرند که حصول رشد و تعالی شخصیتی سهل گردد و به نظم کارهایتان وثبت و ضبط معاملاتتان اهمیت دهید.

3 - سوالات

1- «الَّذِي يَتَخَبَّطُهُ الشَّيْطَانُ مِنَ الْمَسِّ » (آیه275) چه نوعی از سخن است؟ (استعاره؟ کنایه؟ طنز؟ یا...؟) 2- درجمله «قَالُواْ إِنَّمَا الْبَيْعُ مِثْلُ الرِّبَا» (همان آیه) چه نکته «خلاف حق»ی موجود است؟ 3- «وَأَحَلَّ اللّهُ الْبَيْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا» (همان آیه) با موضوع کدام کلید فهم قرآن مطابق است؟ 4- منظور از «کان» (آیه280) کیست؟

2- «كَمَا عَلَّمَهُ اللّهُ» (آیه282) مطابق موضوع کدام کلید فهم قرآن است؟

3- «ذَلِكُمْ أَقْسَطُ عِندَ اللّهِ وَأَقْومُ لِلشَّهَادَةِ وَأَدْنَى أَلاَّ تَرْتَابُواْ» (همان آیه) چطور؟

4- «وَلاَ يُضَآرَّ كَاتِبٌ وَلاَ شَهِيدٌ وَإِن تَفْعَلُواْ فَإِنَّهُ فُسُوقٌ بِكُمْ» (همان آیه) چطور؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 275 تا 281 فهمیده میشود ربا نه تنها یک امر شایع بوده بلکه مسلمانان نیز درگیر آن بوده اند . 

از آیه های 282 و 283 فهمیده میشود در سال سوم هجری و در مدینه آنقدر باسواد وجود داشت که معاملات مهم مردم ثبت و ضبط شود ، ولی تعداد آنها آنقدر نبود که به راحتی در دسترس باشند .

همچنین فهمیده میشود مالکیت یک مفهوم محترم و به رسمیت مطلق شناخته شده ای بوده که حتی در مورد سفها و ضعفا نیز محترم شمرده میشده ، و نیز فهمیده میشود سفها و ضعفا نوعی سرپرست های قانونی داشته اند که شبیه به امروز منافع آنها را حفظ میکرده اند ، و نیز فهمیده میشود کاتب ها برای این ثبت و ضبط دستمزدی میگرفته اند . نیز ، عرف مستقر اداء شهادت از اینها قوی تر بوده است .

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 282 درقرآن کریم از لحاظ حجم (تعداد کلمه درآیه) نظیر ندارد بعبارت دیگر بلندترین آیه قرآن است . محتوای آن نیز که «اساس» اسنادرسمی است نشان میدهد خداوند متعال چه اهمیتی برای سامـان امور مردم ونظم امورشان قائل است!

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 275 آیه 8 از این لحاظ که به شیطان اشاره دارد، از آنجا جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیه 284 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - نکوهش عمل ربا و تحريم آن که متضمن سلامت اقتصادي جامعه و در نتيجه رشد شخصيتي حاصل از پاکي اقتصادي مي گردد

2 - توصيه به تشکيل اسناد و مدارک براي جلوگيري از مشکلات بي سر و ساماني معاملات که يکي از پايه هاي اساسي اجتماع مقبول بشري است.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 277 و 281 و 284 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

جمع بندی و تفسیر

آنانکه ربا ميخورند جز مانند کسيکه در اثر تماس شيطان دچار خبط و انحراف از مسير طبيعي شده باشد نميشوند . اين به آن سبب است که ميگويند خريد و فروش مانند ربا است در حاليکه خداوند خريد و فروش را حلال و ربا را حرام کرده است . پس اگر کسي موعظه اي از جانب پروردگارش بسويش آمد و دست کشيد ، آنچه که گذشته ، مال او باشد و کارش با خداست و کسي که (به آن عمل) باز گردد از ياران آتش است که در آن جاودانند (275) خداوند ربا را نابود و صدقات را زياد مي کند و خداوند هيچ کفرانگر گناهکاري را دوست نميدارد (276) البته آنانکه ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده و نماز بپاداشته و زکات داده اند پاداششان نزد پروردگارشان است و نه ترسي داشته و نه اندوهگين باشند (277) اي مسلمانان ! از خداوند پروا داشته و بقيه ربا را ول کنيد اگر ايمان داريد (278) و اگر اين کار را نکرديد پس اعلام جنگ با خدا و رسولش کنيد و اگر توبه کرديد سرمايه هاتان مال خودتان باشد نه ظلم کنيد و نه ظلم بينيد (279) و اگر (بدهکار) گرفتار باشد مهلتي دهيد تا گشايش يابد و اگر تصدق کنيد برايتان بهتر است اگر بدانيد (280) و از روزي که در آن بسوي خداوند برميگرديد پروا کنيد و آنگاه به هر کس آنچه که کسب کرده بطور کامل داده ميشود و هيچ ظلمي نميشوند (281) اي مسلمانان! هنگاميکه به يکديگر قرضي تا مدت معيني ميدهيد آنرا بنويسيد . و بايد يک نويسنده عادل آن را بين شما بنويسد . و نويسنده نبايد از نوشتن خسته شود . همانگونه که خداوند تعليمش داده بايد بنويسد . و آن کسي که حق بر اوست بايد املاء کند ، و بايد از خدا بترسد و چيزي از آن کم نگذارد ، و اگر کسي که حق بر اوست سفيه يا ضعيف است يا نميتواند املاء کند بايد سرپرستش به عدل املاء کند . و دو مرد را به شهادت بگيريد و اگر دو مرد نبود يک مرد و دو زن که از ميان گواهان مي پسنديدشان (به شهادت بگيريد) تا اينکه اگر يکي فراموش کرد ديگري به يادش بياورد و گواهان وقتي که دعوت شدند نبايد امتناع کنند ، و خسته نشويد از اينکه بنويسيدش چه کوچک باشد و چه بزرگ ، تا سرآمدش . اين نزد خدا به عدالت نزديکتر ، و از نظر شهادت دادن استوار تر ، و از اين لحاظ که شک نکنيد مناسب تر است . مگر اينکه معامله اي نقدي باشد که بين خويش اداره اش مي کنيد . در آنصورت گناهي ندارد که آنرا ننويسيد و هنگاميکه معامله اي کرديد شاهد بگيريد و نبايد نه نويسنده و نه شاهد ضرر ببينند و اگر چنين کنيد گناهش برعهده تان است و از خدا بترسيد و خداوند (چنين) تعليمتان ميدهد و خداوند به همه چيز داناست (282) واگر در سفر بوديد و نويسنده نيافتيد گروئي بگيريد و اگر بعضي تان بعضي ديگر را امين شمرد ، امين شمرده شده بايد ادا کند و از خداوند پروردگارش پروا داشته باشد ، و شهادت را کتمان نکنيد و کسي که کتمانش کند دلش گناهکار است و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (283) آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست و اگر آنچه را که در ضمايرتان است آشکار کنيد يا پنهان کنيد خداوند محاسبه اش مي کند پس هر که را خواست مي بخشد و هر كه را خواست عذاب مي کند و خداوند به هر چيزي تواناست (284)  

 

        بقره21     آیه های 285و286

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيْكَ الْمَصِيرُ ﴿285﴾ لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِينَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَيْنَا إِصْرًا كَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿286﴾

 

این پیامبر به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ايمان آورد و همچنين مومنان . همگي به خداوند و ملائکه وکتابهايش و رسولانش ايمان دارند و گويند بين هيچيک از رسولان جدايي نمي اندازيم و ميگويند شنيديم و اطاعت داريم و خواهان آمرزشت هستيم اي پروردگارمان و بازگشت بسوي توست (285) خداوند به هيچکس جز به اندازه وسعش تکليفي نمي کند . هرکس آنچه نيكي کرده به نفع خود اوست و آنچه بدي کرده به ضررش است و مومنان ميگويند پروردگارا اگر فراموش کرديم ، يا خطا کرديم ، باز خواستمان مكن و تکليفِ گران بر ما تحميل مکن ، چنانکه بر پيشينيان کردي ، و چيزي که طاقتش را نداشته باشيم بر ما تحميل مکن ، و ما را ببخش و بيامرز و بما رحم كن . تو سرپرست مائي و ما را عليه کافران ياري فرما (286)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي فرد و خانواده از طريق احکام صادره و ساختن سلبي آنان از طريق برحذر داشتن از الگوهاي بد (يهوديان و غيره)

درب : ارائه معارفي که پشتوانه عمل به احکام شرعي و اخلاقي پيشگفته است و جلب توجه مسلمانان به اين نکته که اين احکام بنفع خودتان و در حدود توانايي تان و بر مبناي عقايدتان است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید :   ای پیامبر! بیشترین مشکل تو در شرایط جدید منافقان هستند . اینک در موقعیتی متفــاوت ازگذشته هستی ، و هم مشکلاتت ، وهم وظایفت ، سنگین تر از گذشته است (زیرا علاوه بر کفار ومومنان که قبلا هم بودند ، اینک منافقان به مشکلاتش اضافه شده وامور حکومتی به وظایفش)

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم به خداوند خالقتان ایمان بیاورید و اگر در رسالت پیامبرتان شکی دارید سوره­ای مانند یکی از سوره­های قرآن به وجود آورید ، و در صورت ایمان و عمل صالح از اهل بهشت خواهید بود و مؤمنان و فاسقان در مقابل آیات الهی رفتارهای متضاد نشان می­دهند در حالی که بهتر است فاسقان به اینهمه آیات واضح توجه کرده و به خداوند کفر نورزند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای انسان ها قدرخویش بدانیدکه برای خلیفگی خداوند افریده شدید واین موقعیت درگرو ایمان وپیرویِ هدایتهای الهی است .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای مسلمانان ! بنی اسرائیل که به رهبری موسی(ع) ازسلطه فرعونیان رهائی یافتند بجای رفتارهای شاکرانه و متواضعانه و منقادانه ، رفتارهای ناپسندی ازقــبیل نافرمانی وکفر وشرک وغیره وغیره درپیش گرفتند . مبادا شما مانند آنان کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان! مبادا دو کلمه شهادتین که بر زبان آورده اید خیلی غرور برتان دارد ، خداوند به گرایش حقیقی اهمیت میدهد ، از هرکس با هر دینی که باشد .

در پاراگراف 5 و 6  به نکوهش یهودیان ادامه میدهد .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! شریعت موسی (ع) در زمان خودش بهترین دین بود ولی اینک دین شما بهترین (وآخرین) است ویهودیان که شما را مسخره میکنند و دلشان نمیخواهد که شما در این موقعیت برتر باشید ، درحقیقت دشمن شما هستند وبهتر این است که شما این رادرک کنید و اینقدر با آنها مخلوط نباشید و روابط تان را با آنها تقلیل دهید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مسلمانان مانند یهودیان نباشید که نسبت به پیامبرشان نافرمانی کردند، و شما این عبادات را به جای آورید، و شما راه حق مستقل خودتان را بروید و ای پیامبر! به وحیی که به تو می­شود دلگرم باش و راه خودت را برو .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان ! ابراهیم وار فقط به خداوند نظر داشته باشید وچیزی جز او نظر نداشته باشید تا علاوه برآخرت دردنیــا نیز به نعمـت های بزرگ برسید و درهنگام گفتگوی اعتقادی با یهود و نصارا بر مواردی که بین شماها مشترک است تاکید کنید که آنهم توحید و وحی الهی است.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! مدتی به علــت اشغــال کعبه توسط مشرکان مجبوربودید بطرفی دیگر نمازکنید اما اینــک که از هر لحــاظ رنگ شخصیتی مشخص خویش رایافته اید بهتراست به سوئی عبادت کنید که بیشترین قرابت را با آن دارید.

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! برای ارتقاء روحی وشخصیتی لازم است خود را به این اخلاق متخلق سازید و حج بجا آورید .

در پاراگراف 12 می فرماید : بعضی از مردم که علیرغم اینهمه آیات خلق و امر الهی برای خداوند همتا قرار می­دهند در آخرت معذب خواهند بود ، و ای مردم ! از روزی حلال استفاده کنید تا اعتلاء یابید ، و ای مسلمانان ! اعتقادات صحیح ، انفاقات مستحبّ ، به پا داریِ نماز ، انفاقات واجب ، وفاء به عهد ، پایداری درسختی ها، و درجنگ، و حکم قصاص، و  حکم وصیت، و احکام روزه، و ممنوعیت رشوه، و جهاد برای دفاع و رفع موانع ، موجب اعتلاءشخصیت تان است .

در پاراگراف 13 می فرماید : ای مسلمانان ! دل خویش را با خداوندتان و پیامبرش (ص) صاف وصادق کنید ومبادا رفتارهای منافقانه و کافرانه ازخویش به ظهور برسانید.

در پاراگراف 14 می فرماید : ای مسلمانان ! به شدت مواظب اختلافات احتمالی درامـــور مرتبط با «حق» باشید و باقوت ازآن اجتناب کنید .

در پاراگراف 15 می فرماید : ای مسلمانان ! اینک که عده ای ازشما هجرت کرده و حکومتی ازخود دارید نیاز به مقررات تنظیم کننده ای دارید که تدریجا دریافت می کنید .

پاراگراف 16 مربوط به احکام خانواده است .

در پاراگراف 17 می فرماید : ای مسلمانان ! مبادا مانند بنی اسرائیل رفتار کنید که در راه آزادی خود و هم عقیده های خویش سستی کردند وخواری وذلت را تحمل نمودند.

در پاراگراف 18 می فرماید : ای مسلمانان ! زندگی و الزامات آن شما را از کسب و ارتقاء دائمی معارف دینی غافل نکند . آنها برای این است که «باشید» و اینها برای این است که درنردبان انسانیت پله ای «بالاتر روید» و از مرگ نهراسید و رشد روحی و شخصیتی شما درگرو نهراسیدن ازآن ونهی ازمنکر و کوشش دائمی برای ارتقاء سطح معرفتی تان است .

در پاراگراف 19 می فرماید : ای مسلمانان ! انفاق مال در راه خدا برای شما ضامن رشد و تعالی وبرای جامعه تان سبب پیشرفت و برای آخرت تان موجب سعادت است .

در پاراگراف 20  می فرماید : ای مسلمانان اقتصادتان را«پاک»کنید تا زندگی تان شایسته شود و آحاد جامعه تان در «بستر اجتماعی»ای قرارگیرند که حصول رشد و تعالی شخصیتی سهل گردد و به نظم کارهایتان وثبت و ضبط معاملاتتان اهمیت دهید.

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! به اعتقادات صحیح و آخرت و دعا به درگاه الهی خیلی اهمیت دهید .

3 - سوالات

1- در اواسط آیه 285 موضوع کدام کلید فهم قرآن اتفاق افتاده؟

2- در اواسط آیه 286 چطور؟

3 – آیا میتوانید مثال هایی از «بار» هایی که خداوند بر اقوام پیشین تحمیل کرد بزنید؟

4 – لا نفرق بین احد من رسله (آیه285) یعنی چه؟ (تفریق در چه حوزه ای و چه اموری؟

5 – در اواسط آیه 285 ، موضوع کدام کلید فهم قرآن اتفاق افتاده؟

6 – در اواخر همان آیه چطور؟

7 – چرا «کسب» در آیه 286 به نفع است و «اکتساب» به ضرر؟ و اساسا چه فرقی است بین کسب و اکتساب؟

4 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 285 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ارائه معارفي که پشتوانه عمل به احکام شرعي و اخلاقي پيشگفته است

2 - جلب توجه مسلمانان به اين نکته که اين احکام بنفع خودتان و در حدود توانايي تان و بر مبناي عقايدتان است

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

جمع بندی و تفسیر

رسول به آنچه از جانب پروردگارش بر او نازل شده ايمان آورد و همچنين مومنان . همگي به خداوند و ملائکه وکتابهايش و رسولانش ايمان دارند (و گويند) بين هيچيک از رسولان جدايي نمي اندازيم و ميگويند شنيديم و اطاعت داريم (و خواهان) آمرزشت (هستيم) اي پروردگارمان و بازگشت بسوي توست (285) خداوند به هيچکس جز به اندازه وسعش تکليفي نمي کند . آنچه نيكي کرده به نفع خود اوست و آنچه بدي کرده به ضررش است (و ميگويند) پروردگارا اگر فراموش کرديم ، يا خطا کرديم ، باز خواستمان مكن و تکليفِ گران بر ما تحميل مکن ، چنانکه بر پيشينيان کردي ، و چيزي که طاقتش را نداشته باشيم بر ما تحميل مکن ، و ما را ببخش و بيامرز و بما رحم كن . تو سرپرست مائي و ما را عليه کافران ياري فرما (286)

 

 

 

سوره بيّنه

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ ﴿1﴾ رَسُولٌ مِّنَ اللَّهِ يَتْلُو صُحُفًا مُّطَهَّرَةً ﴿2﴾ فِيهَا كُتُبٌ قَيِّمَةٌ ﴿3﴾ وَمَا تَفَرَّقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءتْهُمُ الْبَيِّنَةُ ﴿4﴾ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاء وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ وَذَلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ ﴿5﴾ إنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُوْلَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ ﴿6﴾ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُوْلَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ﴿7﴾ جَزَاؤُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ ﴿8﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

عده ای از کافرانِ یهودِ ساکن در یثرب، و عده ای از مشرکين یثرب از لحاظ زندگی اقتصادی و اجتماعی از يكديگر جدا نبودند تا اينکه آن دليل روشن بسويشان آمد (1)  که رسولي از جانب خداوند بود که صحيفه هائي پاکيزه تلاوت ميکرد (2) که در آنها نامه هائي استوار و پاينده بود (3) آن اهل کتاب از مسلمانان جدا نشدند مگر پس از آنکه آن دليل روشن که در احکام اسلام بود بسويشان آمد (4) که طی آن مأمور نشده بودند مگر اينکه خداوند را به اخلاص عبادت کنند و نماز بپا دارند و زکات بدهند و دين استوار و پاينده نيز همين است (5) كافران اهل کتاب و مشرکان که کفر ورزيدند بطور ابدي در جهنم خواهند ماند که آنها بدترين مردمانند (6) البته مومنان که عمل صالح هم انجام داده باشند بهترين مردمانند (7) پاداششان نزد پروردگارشان باغهائي است مستقرِ جاويد که از آنها نهرها جاري است که در آن بطور ابدي جاودان خواهند بود . خداوند از آنها و آنها نيز از او راضي هستند. اين براي کسي است که نسبت به پروردگارش حرمت ميگذارد (8)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: نکوهش کافران اهل کتاب که آگاهانه و عامدانه کفر می­ورزند.

2 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

به طور وضوح از آیه 1 فهمیده می­شود «بینه»ای بوده که قبل از آن «کافرانِ اهل کتاب و مشرکین» از هم جدا نبودند و بعد از آن «اهل کتاب» متفرق شدند.

در اینجا مفسران محترم دچار اختلاف وسیعی شده­اند و فرمایش­های متضاد و متنافری فرموده­اند، و این سوره از این لحاظ یکی از سوره­های مشکل است .

اما ما که برای تفسیر، بطور همزمان، هم به ترتیب نزول و هم به «درس» سوره متکی هستیم، برای درک مطلب هیچ مشکلی احساس نمی­کنیم.

زیرا از لحاظ ترتیب نزول که نگاه کنیم نزول این سوره مربوط به زمانی است که مسلمانان از تضییقات و فشارها رهائی یافته و اینک در مدینه حکومتی از خویش دارند و وضعشان بطور روزافزون مطلوب­تر می­شود و لذا آنها اگر خود را «مؤمن» می­نامند، طبیعی است همهء «غیر خود» را «کافر» می­دانند.

علیرغم اینکه کافران ممکن است در بین خودشان صدها دسته­بندی و نام داشته باشند (مثلا یهودیان ، و نصارا و مشرکین – با آنهمه دسته بندی مختلف داخلی که در بین خویش داشتند – و صابئین و مجوس و غیره)

بنابراین «کافران» از نظر مسلمانان یعنی غیرمسلمانان و «من اهل الکتاب و المشرکین» یعنی آن یهودیانی که در زمان نزول این سوره در یثرب بودند و نیز قبایل مشرکی که در همانجا زندگی میکردند .

و «آن دلیل آشکار» (= بینه) ازنظرمسلمانان یعنی وحی و پیامبر اکرم (ص) و قرآن .

خلاصه اینکه یعنی قبل از هجرت یهودیان یثرب (من اهل الکتاب) و مشرکانِ مستقر در یثرب (والمشرکین) با هم زندگی مسالمت آمیزی داشتند و بر طبل اختلافات دینی نمی کوبیدند و با هم داد و ستد و همسایگی داشته­اند. (لم یکن . . منفکین)

اما پس از هجرت این اتفاقات افتاد:

1- مشرکانِ اهل یثرب عمدتاً مانند سابق مخالف پیامبر(ص) ماندند.

2- یهودیان نسبت به دین جدید، با توجه به اطلاعاتی که در کتب خویش داشتند، آنرا خودی حساب کرده و نسبتاً از آن استقبال کردند.

بنابراین، در این مرحله (یعنی از هجرت تا نردیک تغییر قبله) یهودیان و مسلمانان خود را «دارای ریشه واحد»، و مشرکان را «غیر خودی» حساب می­کردند و لذا یهودیان از لحاظ خود آگاهی ، خود را با اسلامِ هجرت کرده بیشتر نزدیک میدیدند و لذا کم و بیش بر طبل اختلاف دینی خویش با مشرکان یثرب می کوبیدند و انفکاک آنان شروع و تدریجا قوی شد .

اما پس از هجرت و پس از استقرار و تقویت مواضع مسلمانان، و تغییر قبله، یهودیان دیدند که این دین جدید نه تنها از آنها «دنباله­روی» نمی­کند بلکه آنها را نیز دارد به راه خویش دعوت می­کند .

لذا یهودیان با توجه به مشخصات روانی قوم بنی­اسرائیل (که با آن در سوره­های طه، اعراف و بقره آشنا شده­ایم) از اسلام کناره گرفتند و کم کم به یکی از شدیدترین دشمنان اسلام تبدیل شدند .

لذا «جدا نبودندِ» آیه 1 به «همزیستی مسالمت­آمیز صرفنظر از اعتقادات» بین یهودیان مدینه و مشرکان مدینه مربوط می­شود و «جدائی گزیدندِ» آیه 4 صبغه اعتقادی دارد یعنی یهودیان از مسلمانان جدائی گزیدند.

با این توضیح و با توجه به «درسِ»سوره ، همه فقرات سوره مفهوم و مشخص است و علت مشکل بودن این سوره از لحاظ تفسیر این است که مفسران محترم به این نکته کلیدی توجه نفرموده­اند که کلا باید کارِ تفسیر را با توجه به ترتیب نزول و با توجه به درس و درب ها انجام دهند .

3 کلیدهای تفسیری

آیه­های 2 و 3 فرع بر آیه 1 است و این واضح است.

آیه 5 فرع بر آیه 4 است و این نیز واضح است.

4 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

5 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

نکوهش کافران اهل کتاب و مشرکان که آگاهانه و عامدانه کفر می­ورزند.

6 - آیات مشکل

از «مشکل» بودن این آیات چه عرض کنیم جز اینکه ببینید مفسران گوناگون در طول تاریخ اسلام و در پهنه جغرافیائی آن چه مطالب مختلف و متنوع و بعضا متضادی در تفسیر آنها گفته اند .

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 8 ، بقیه آیات سوره «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

 

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 6: عبارت «بدترین مردم» در این آیه به «سران» آنها منطبق است نه به مشرکان و یهودیان معمولی.

معنی کلمه«شرّ» میتواند هم «بدتر» و هم «بدترین»باشد و درآیـه6 معنی اخیـر استفاده شده است .

آیه 7: همچنین عبارت «بهترین مردم» این آیه، به «پیشروان نهضت اسلام» منطبق است نه  به مسلمانان عادی (که اینک دیگر مسلمان بودن، پس از هجرت و پس از تشکیل حکومت، و پس از قوی شدن نهضت اسلام، دیگر نه تنها سبب آزار و شکنجه و تعقیب و تضییق نبود بلکه کاملاً مطلوب و شیرین شده بود و «مگسان گرد شیرینیِ» فراوانی هم به امید زندگی بهتر و سوار موج جدید شدن و رسیدن به آلاف و الوف به آن پیوسته بودند)

معنی کلمه «خیر» میتواند هم«بهتر» باشد وهم «بهترین» و درآیه7 معنی اخیراستفاده شده است ، زیرا باروال سخن وامارات و قرائن دیگرمتناسب تراست .

آیه 8: سه بار مفهوم جاودانگی تکرار و تأکید شده: یکبار در کلمه «عدن»، یکبار در کلمه «خالدین» و یکبار هم در کلمه «ابد»

بعبارت دیگر، جاودانی بودن در عذاب، خاص نخبگان جامعه کفر است و نیز جاودانگی در نعمت (با قید سه تأکید) خاص نخبگان جامعه ایمان است.

در کلمه خشیت هم که در انتهای آیه آمده «ترس» از نوعی که یکنفر مثلاً ممکن است از مار و عقرب و چنگیز و آتیلا و امثالهم بترسد نیست. بلکه مثلاً شبیه آن ترسی است که دانشجو نسبت به یک پروفسور که ضمناً با او درس هم دارد، احساس می­کند .

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

عده ای از کافرانِ اهل کتاب (که عمدتا یهودیان یثرب باشند) و عده ای از مشرکين (مستقر در یثرب از لحاظ زندگی اقتصادی و اجتماعی از يكديگر) جدا نبودند تا اينکه آن دليل روشن بسويشان آمد (1)  {که رسولي از جانب خداوند بود که صحيفه هائي پاکيزه تلاوت ميکرد (2) که در آنها نامه هائي استوار و پاينده بود}(3) اهل کتاب (از مسلمانان) جدا نشدند مگر پس از آنکه آن دليل روشن (که در احکام اسلام بود) بسويشان آمد (4) {و مأمور نشده بودند مگر اينکه خداوند را به اخلاص عبادت کنند و نماز بپا دارند و زکات بدهند و دين استوار و پاينده نيز همين است}(5) كافران اهل کتاب و مشرکان که کفر ورزيدند بطور ابدي در جهنم خواهند ماند که آنها بدترين مردمانند (6) البته مومنان که عمل صالح هم انجام داده باشند بهترين مردمانند (7) پاداششان نزد پروردگارشان باغهائي است مستقرِ جاويد که از آنها نهرها جاري است که در آن بطور ابدي جاودان خواهند بود . خداوند از آنها و آنها نيز از او راضي هستند. اين براي کسي است که نسبت به پروردگارش حرمت ميگذارد (8)

 

 

سوره ماعون

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

أَرَأَيْتَ الَّذِي يُكَذِّبُ بِالدِّينِ ﴿1﴾ فَذَلِكَ الَّذِي يَدُعُّ الْيَتِيمَ ﴿2﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿3﴾ فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ ﴿4﴾ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿5﴾ الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ ﴿6﴾ وَيَمْنَعُونَ الْمَاعُونَ ﴿7﴾

بسم الله الرحمن الرحيم

ای پیامبر! چه نظري داري راجع به کسانيکه روز قيامت را عملا تکذيب مي کنند؟ (1) از جمله صفاتشان این است که يتيم را با خشونت ميرانند (2) و بر غذا دادن مستمندان تشويق نمي کنند (3) و واي بر نمازگزاران (4)که در بجا آوردن یا نیاوردن نمازشان زیاد اشتباه میکنند (5) نیز آنانکه ريا ميکنند (6) و چيزهاي مورد استفاده عمومي را از ديگران دريغ ميدارند (7)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس :  اسم مطرح نيست. اين اعمالی هم که در متن سوره به آنها اشاره شده نیز نشانه تکذيب قيامت و معارف ديني است ، چه از مسلمان صادر شود و چه از کافر .

2 - سوالات

1- منظور از کلمه «دین» (آیه1) چیست؟

2- الف لام بر سر کلمه مذکور از کدام نوع است؟ (جنس؟ تعریف؟)

3- در هر یک از دو حالت اول معنی آیه 1چه خواهد بود؟

4- کدام معنی درست تر است؟ (دلایل قرآنی بیاورید)

5- خطاب آیه1 متوجه کیست؟

6- این سوره بطورکلی چه حالتی دارد؟ (نکوهش کفار؟ نکوهش مسلمانانِ لا قید ؟نکوهش منافقان؟ یا.....؟)

7- از مطالب این سوره چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

8- چرا در آیه های 2و3 از حالت مفرد ، و در آیات 5 و6 و 7 از حالت جمع استفاده شده؟

9- کدام صفات «هم پایه» و کدام صفات «ناهم پایه» اند؟

 

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 5 تا 7 به وضوح نکوهش منافقان فهمیده میشود که رفتارشان طوری بوده که عملا تعالیم را سبک میگرفتند و اگر عمل هم میکردند برای نمایش بوده و نه واقعی. لذا ، با زبان قیامت را تصدیق میکردند ، زیرا که خود را مسلمان قلمداد میکرده اند ، اما ، با عمل خویش (که ریائی و سرسری بود) آن را تکذیب مینمودند .

 4 کلیدهای تفسیری

سه آیه 5 و 6 و 7 فرع بر آیه 4 است و این واضح است. دو آیه 2 و 3  نیز فرع بر آیه 1 است و این هم واضح است. بنابراین به نظر می­آید آیه­های اصلی پاراگراف آیه­های 1 و 4 است اما آیه 4 نیز به دلیل وجود «ف»، در ابتدای آن، فرعی است.

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

اسم مطرح نيست. اين اعمال که در متن سوره به آنها اشاره شده نشانه تکذيب قيامت و معارف ديني است ، چه از مسلمان صادر شود و چه از کافر .

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 3 ، بقیه سوره «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 2: علاوه بر مطالب فوق نوعی بی­رحمی را هم نشان می­دهد.

آیه 3: نوعی بی­همتی را.

آیه 5: نیز نوعی بی­اهمیتی نماز در نظر شخص مورد بحث را.

آیه 6: را که دیگر چه بگوئیم.

آیه 7: نیز نوعی از بخل و بی­اهمیتی به دیگران را نشان می­دهد.

یعنی تکذیب قیامت منحصر درتکذیب زبانی نیست ، بلکه این عناصر نیز از مولفه های تکذیب آن است که عبارت باشد از راندن قهر آمیز یتیم و بی تفاوتی به وضع بیچارگان و اهمیت ندادن به نماز تاحد فراموش کردن بجا آوردنش و ریا و خودداری از در اختیار دیگران گذاشتن چیزهایی که میتواند گاهگاهی مورد احتیاج دیگران واقع شود .

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

چه نظري داري راجع به کسانيکه روز قيامت را (عملا) تکذيب مي کنند؟ (1)  { کساني که يتيم را با خشونت ميرانند (2) و بر غذا دادن مستمندان تشويق نمي کنند (3) و واي بر نمازگزاران (4)که (در بجا آوردن یا نیاوردن) نمازشان (زیاد) اشتباه میکنند (5) آنانکه ريا ميکنند (6)وچيزهاي مورد استفاده عمومي را از ديگران دريغ ميدارند} (7)

 

 

 

 

 

سوره عادیات

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿1﴾ فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿2﴾ فَالْمُغِيرَاتِ صُبْحًا ﴿3﴾ فَأَثَرْنَ بِهِ نَقْعًا ﴿4﴾ فَوَسَطْنَ بِهِ جَمْعًا ﴿5﴾ إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَكَنُودٌ ﴿6﴾ وَإِنَّهُ عَلَى ذَلِكَ لَشَهِيدٌ ﴿7﴾ وَإِنَّهُ لِحُبِّ الْخَيْرِ لَشَدِيدٌ ﴿8﴾ أَفَلَا يَعْلَمُ إِذَا بُعْثِرَ مَا فِي الْقُبُورِ ﴿9﴾ وَحُصِّلَ مَا فِي الصُّدُورِ ﴿10﴾ إِنَّ رَبَّهُم بِهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّخَبِيرٌ ﴿11﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به اسبان تيزتک که نفس نفس ميزنند (1) (كه) در هنگام دويدن از نعل هايشان جرقه پديد مي آيد (2) (كه) صبح هنگام ناگهان بر دشمن هجوم مي آورند (3) و گردو غباري بلند مي کنند (4) و ناگهان در وسط (آنها) قرار مي گيرند (5) كه انسان نسبت به پروردگار خويش بسيار کند است (6) و او بر اين (واقعيت) آگاه است (7) البته او در دوست داشتن دارائي بسيار شديد است (8)  مگر نمي داند وقتي که قبر ها زيرو رو شود (9) وآنچه در سينه هاست آشکار شود (10) پروردگارشان در آن روز نسبت به آنان آگاه است؟ (11)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره

درس: نکوهش کندي و سستي انسان در پرداختن به امور مورد رضايت پروردگار.

2 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک وحی پس از مدت طولانیِ عدم استفاده از قسم، بار دیگر به قسم روی آورده اما توجه به موارد ذکر قسم نشان از تحولی دارد.

در این سوره بجای اینکه به عناصری که به فرشتگان و وحی، و قیامت و بطور کلی به عناصر معنوی اشاره داشته باشد،قسم بخورد ، به یک عنصر زمینی و مادی قسم خورده است و همین نیز مایه جلب توجه مخاطب است.

موضوع قسم­ها، «عمل موفق»، «عمل برنامه­ریزی شده موفق» و «عمل برنامه­ریزی شده و اجرای سریع و چابک و چالاک و موفق آن» است .

اگر توجه کنیم که این سوره شاید چند ماه، و یا شاید چند هفته و یا شاید حتی چند روز قبل از وقوع جنگ بدر نازل شده، همین واقعیت برای کمک به فهم محتوای آن کافی است و محتوای آن تشویق به عمل و نکوهش سستی است که نزدیک به وقوع جنگ بدر بطور معنا داری «جنگی» است.

درآیات6تا8: از آنجا که آیه 7 پرانتزی است ، و از نوع انسان بخاطر واجدیت صفاتی که مغایر با مفاهیم قسم­های فوق است انتقاد می­شود و «خیر» در آیه 8 منحصر در «مال» نیست، بلکه سایر مطلوبیات را نیز شامل می­شود و همان «مادیات دوستی» را نیز علت آن کندی­ها و سستی­ها نسبت به امر پروردگار ذکر می­کند ، «او» در ابتدای آیه 7 بر خداوند بهتر تطبیق میشود، و با این توضیح ، 5 آیه قسم تحریک و تشویق مسلمانان به جنبش و فعالیت و نشاط است ، و در سه آیه بعد ضمن انتقاد از انسان ، متعرض کندی او میشود و در آیات انتهائی سوره کندی مذکور را تعلیل میکند به اینکه علتش بی توجهی به حیات بعدی است .

3 - پرانتزها

آیه­های 2 و 3 و 4 و 5 به علت وجود «ف» بر سر آنها، فرعی هستند.آیه 7 فرع بر آیه 6 است و این واضح است.آیه 10 نیز فرع بر آیه 9 است و این نیز واضح است. لذا آیه­های اصلی پاراگراف آیه­های 1 و 6 و 8 و 9 و 11است.

4 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 9 تا 11 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به اسبان تيزتک که نفس نفس ميزنند (1) (كه) در هنگام دويدن از نعل هايشان جرقه پديد مي آيد (2) (كه) صبح هنگام ناگهان بر دشمن هجوم مي آورند (3) و گردو غباري بلند مي کنند (4) و ناگهان در وسط (آنها) قرار مي گيرند (5) كه انسان نسبت به پروردگار خويش بسيار کند است (6) و او بر اين (واقعيت) آگاه است (7) البته او در دوست داشتن دارائي بسيار شديد است (8)  مگر نمي داند وقتي که قبر ها زيرو رو شود (9) وآنچه در سينه هاست آشکار شود (10) پروردگارشان در آن روز نسبت به آنان آگاه است؟ (11)

 

 

سوره صف

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿1﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿2﴾ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿3﴾ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ ﴿4﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿5﴾ وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿6﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿7﴾ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿8﴾ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿9﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿10﴾ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿11﴾ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿12﴾ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿13﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ ﴿14﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه در آسمانها و زمين است خداوند را به پاکي می ستایند و همو پيروزمند فرزانه است (1) اي مسلمانان! چرا چيزي را ميگوئيد که انجامش نميدهيد؟ (2) اينکه چيزي را بگوئيد که انجامش نميدهيد موجب خشم بزرگي نزد خداوند است (3) خداوند کساني را که در راه او مي جنگند و آنقدر ثابت قدم باشند که گوئي داراي پي هاي فلزي مي باشند دوست دارد (4) و هنگامي که موسي به قومش گفت اي مردم چرا اذيتم مي کنيد در حالي که مي دانيد فرستاده خدا بسوي شما هستم؟ و هنگامي که منحرف شدند خداوند نيز دلهاشان را منحرف نمود و خداوند قوم فاسقان را هدايت نمي کند (5)  و هنگاميکه عيسي پسر مريم گفت اي بني اسرائيل! من رسول خدا بسويتان هستم که آنچه را که از تورات پيش از من بوده تصديق مي کنم و به آمدن رسولي که پس از من مي آيد و اسمش احمد است مژده ميدهم . پس وقتيکه با دلايل روشن بسويشان آمد گفتند اين جادوئي آشکار است (6) چه کسي ظالمتر است از کسي که بر خداوند دروغ بندد در حالي که دعوت به اسلام ميشود؟ و خداوند قوم ظالمان را هدايت نميکند (7) ميخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش کنند در حاليكه خداوند نور خويش را بطور کامل ظاهر ميکند ولو اينکه کافران بدشان بيايد (8) اوست که رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه دين ها پیروز کند ، گرچه مشرکان بدشان بيايد (9) اي مسلمانان! ميخواهيد تجارتي به شما نشان بدهم که شما را از عذاب دردناک نجات دهد؟ (10) به خدا و رسولش ايمان بياوريد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنيد. اين برايتان بهتر است اگر بدانيد (11) گناهانتان را مي آمرزد و شما را به بهشتهائي که در کف آنها نهرها جاري است و زيستگاههائي دلپسند در باغ هائي جاودان در مي آورد كه اين همان پيروزي بزرگ است (12) و چيز ديگري هم که دوستش داريد نصيبتان مي كند: ياريي از جانب خدا و پيروزيی نزديک. و ای پیامبر! مومنان را مژده ده (13) اي مسلمانان ياران خدا باشيد. آنچنانکه وقتي عيسي بن مريم به حواريان گفت چه کسي در راه خدا ياريم مي کند، حواريان گفتند ما ياران خدائيم. و عدّه اي از بني اسرائيل ايمان آوردند و عده اي هم کافر شدند. و ما مومنان را عليه دشمنانشان تقويت کرديم و غالب شدند (14)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: نکوهش برخی از مسلمانان براي ادعاهاي بي پشتوانه شان ، و دعوت به ايمان واقعي و جهاد ، و وعده پيروزي دينشان.

2 - سوالات

1- چرا بجای «سبّح» (مانند بعضی سوره های دیگر) نفرموده «یسبح»؟

2- چرا بجای «ما» نفرموده «من»؟

3- چرا ازمیان صفات ممکن دو صفت عزیز و حکیم را ترجیح داده؟

4- منظور از «سبّح» چیست؟

5- چرا بجای «یا ایها الذین آمنوا» نفرموده «یا ایها المسلمون»؟

6-اگربخواهیم ازتیتر«ذکرمصادیق افاده حصرنمی کند» استفاده کنیم ، می باید زیر کدام کلمات خط بکشیم؟

7-آیه14متضمن چه پیشگوئیی است؟

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه 2 فهمیده میشود که در بین مسلمانان عده ای وجود داشتند که دائما لاف جنگ را میزدند ، بخصوص که در سوره بقره راجع به «قتال» ، و یا در باره بنی اسرائیل و داستان طالوت و داود و جالوت ، نیز در همان سوره در باره انفاق در راه خدا که از قرائن فهمیده میشود انفاقات لازم برای جهاد است ، و در سوره عادیات آیات مهیجی در باره عمل برنامه ریزی شده چابک و چالاک و شبیخون با لحن حماسی نازل شده ، و شاید این سبب لاف زدن عده ای شده بود که در آیه 4  آنها را «تنظیمِ باد» میفرماید .

اذیت­های بنی­اسرائیل نسبت به حضرت موسی را در سوره­های طه، اعراف و بقره دیدیم ، اما از اشاره مجدد آن در آیه 5 باید بتوان حدس زد که این روز ها که روزهای شروع به آمادگی های جنگی بود نق نق ها و غرغرها ، هم از سوی منافقان و هم از سوی افراد مسلمان سست ایمان ، شروع شده بود و حتما آنحضرت را بسیار می آزرد و ذکر رفتارهای بنی اسرائیلی نسبت به پیامبر خودشان را باید کنایه ای به مسلمانان دانست که پس فرقتان با آنها چیست .

اما اینکه در آیه 8 به خاموش کردن نور خدا اشاره نموده ، می باید از آن شدت عصبانیت مشرکان مکه را حدس زد زیرا میدیدند که مسلمانان نه تنها از حوزه نفوذ مستقیم آنها خارج شده اند بلکه کارش آنقدر بالاگرفته که برای خودشان حکومتی دارند و دیر نیست که به یک معارض جدی بدل شوند، و عصبانیت آنها آنقدر بالا گرفته که به چیزی کمتر از کندن ریشه اسلام رضایت نمیدهند .

از آیات 10 تا 14 چنین فهمیده میشود نیروی اصلی پیامبر (ص) ایمان مومنان واقعی بوده که در این اوضاع خطیرِ نزدیک به جنگ ، به آن عنصر توجه ویژه نشان میدهد ، و رفتار معنویِ آماده شدن واقعی برای جنگ را «تجارت» مینامد (آیه های 10 تا 12) و از قول خداوند وعده پیروزی میدهد (آیه های 13 و انتهای 14)

4 - کلید های تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 3 فرع بر آیه 2 است.

آیه 11 فرع بر آیه 10 است و این واضح است.

آیه 12 فرع بر آیه 11 است و آن هم واضح است.

آیه 13 فرع بر آیه 12 و 11 است و این نیز واضح است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿1﴾

درس: نکوهش برخی از مسلمانان براي ادعاهاي بي پشتوانه شان ، و دعوت به ايمان واقعي و جهاد ، و وعده پيروزي دينشان.

درب: رفتار مومن باید هماهنگ با کل جهان از لحاظ منزه دانستن خداوند باشد.

2

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿2﴾ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ ﴿3﴾ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنيَانٌ مَّرْصُوصٌ ﴿4﴾ وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِي وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿5﴾ وَإِذْ قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ يَأْتِي مِن بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ ﴿6﴾

درس: نکوهش برخی از مسلمانان براي ادعاهاي بي پشتوانه شان ، و دعوت به ايمان واقعي و جهاد ، و وعده پيروزي دينشان.

درب: نکوهش مسلمانانی که قول و فعلشان یکی نیست و سبب ناراحتی پیامبر میشوند در حالی که به حقانیت او معترفند.

3

 وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ يُدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿7﴾ يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ ﴿8﴾ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ﴿9﴾

درس: نکوهش برخی از مسلمانان براي ادعاهاي بي پشتوانه شان ، و دعوت به ايمان واقعي و جهاد ، و وعده پيروزي دينشان.

درب: نکوهش اهل کتاب که نابودی اسلام را میخواهند.

4

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِيكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿10﴾ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿11﴾ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَيُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ ﴿12﴾ وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿13﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ لِلْحَوَارِيِّينَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَيَّدْنَا الَّذِينَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِينَ ﴿14﴾

درس: نکوهش برخی از مسلمانان براي ادعاهاي بي پشتوانه شان ، و دعوت به ايمان واقعي و جهاد ، و وعده پيروزي دينشان.

درب: ای مسلمانان! به ایمان واقعی و جهاد در راه خدا رو کنید تا در دو جهان پیروز باشید.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

کل آیات این سوره «برجسته» است و برجستگی می­تواند دو ملاک داشته باشد که یکی از آنها مربوط به معانی بلند آیات مربوطه ، و دیگری مربوط به اِقبال مردم و نخبگان جامعه به آن آیات باشد ، و این آیات واجد هر دو ملاک می­باشند .

 زیرا در باره عالی بودن معانی ، بقدر کافی دیده اید و از لحاظ اِقبال نخبگان هم واجد هست ، بطوریکه موضوع کار هنرمندان خوشنویس بوده و در قاب­های زیبای تابلوهای خوشنویسی جای گرفته و در سر درب­ها و بالای محراب­های بسیاری از مساجد و نیز دور گنبدها و جاهای اصلی دیگر را مزین نموده و به صورت کاشی­ و معرق­کاری و طرق دیگر جلوه­ میکند .

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 8 و 9 چون قبل از جنگ بدر نازل شده و هنوز هیچ نشانه ای دال بر پیروزی نظامیی برای آنحضرت واقع نشده بود، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه این آیات بوده است.

همچنین است انتهای آیه 13.

آیه1 از این لحاظ که به موقعیت خداوند اشاره دارد، از آنجا که جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیه های 10 تا 12 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیه های 5 و 6 و 14 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

7 - آیات برجسته این پاراگراف

یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از مشهور ترین های آیات قرآنی است.

آیات 1 تا 14 به دلایلی که بارها گفته ایم (اقبال هنرمندان و وعاظ و . . ) از آیات برجسته قرآنی است.

8 - پیشگوئی های تحقق یافته

لطفاً توجه داشته باشید که این سوره با توجه به ترتیب نزول سوره­ها، خیلی نزدیک به زمان وقوع جنگ بدر نازل شده است و با توجه به این واقعیت، تقریباً همه فقرات آیات فوق مفهوم می­گردد که از مردم برای «غلبــه دین حـــق» فعالیت می­خواهد و آن را برایشان «تجارت» قلمداد می­کند که هم  فلاح اخــروی را برایشان مــی­آورد و هــم پیروزی دنیوی را نصیب­شان می­نماید. در این سوره مواردی هست که وعده تحقق یافته دارد و لذا دارای باراعجازی است .

در آیات 5 تا 8 تلویحا پیشگوئی غالب شدن تعالیم آنحضرت را بر سایر گفتمان ها میدهد .

 در آیه 9 میفرماید : اوست که رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه دين ها غالب گرداند، گرچه مشرکان بدشان بيايد.

هنوز پیامبر(ص) وفات نیافته بود که تمام مناطق مشرک­نشین جغرافیای آن روز اعراب، به اسلام گرویدند و آن حضرت خودشان تحقق این پیشگوئی را دیدند.

در آیه 13 به وضوع پیشگوئی یک پیروزی جنگی نزدیک را به پیروان آنحضرت ارائه میکند که با توجه به ترتیب و تاریخ نزول به غیر از جنگ بدر تطبیق نمیشود.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

نکوهش برخی از مسلمانان براي ادعاهاي بي پشتوانه شان ، و دعوت به ايمان واقعي و جهاد ، و وعده پيروزي دينشان.

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

 

تسبیح آنچه در آسمان­ها و زمین است

در اینجا مسلمانان به عبادات واقعی دعوت شده­اند. همانطور که «آنچه در اسمانها و زمین است» عبادت می­کنند. البته همانطور که می­بینیم، از جمادات و حیوانات و غیره، «عباداتی» به آن مفهوم که می­شناسیم نمی­بینیم. بنابراین عبادت آنها - همانطور که درسوره های قبلی مشروحا عرض کرده ایم - همان «زندگی» آنها است. جمادات و حیوانات و گیاه­ها، هر کدام، از درجه­ای از «وجود» برخوردارند و عبادت آنها «وجود» آنها و عمل بر مقتضای همان سطحی از وجود است که از آن برخوردارند .

مثلاً عبادت سنگ این است که وقتی از ارتفاع رها شد بطرف زمین سقوط کند و سایر خواص سنگ بودن را در شرایط مختلف بروز دهد و عبادت حیوانات هم این است که به مقتضای غرایزشان عمل کنند و عبادت انسان هم این است که به مقتضای عقل خویش سخن پیامبر را بپذیرد و از آنحضرت پیروی کند.

بنابراین وقتیکه سوره اینطور شروع می­شود که «آنچه در آسمان­ها و زمین است» تسبیح خدای را می­گویند، در حقیقت به انسان غافل تعریض می­کند که چرا در غفلتی و به مؤمن تعریض می­کند که چرا کم عملی؟

البته قبلاً در خصوص رابطه «زندگی» و «عبادت» و اینکه «عبادت» همان «زندگی صحیح» است، عرضی کرده­ایم.

دریافت­های کوتاه مستقیم

اگر به این نکته توجه کنیم که این سوره اندکی قبل از جنگ بدر نازل شده، نه تنها آیه 4 را کاملاً می­فهمیم، بلکه سوره قبلی (عادیات) را نیز بهتر می­فهمیم.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه در آسمانها و زمين است خداوند را به پاکي ستوده اند و همو پيروزمند فرزانه است (1) اي مسلمانان! چرا چيزي را ميگوئيد که انجامش نميدهيد؟ (2) {اينکه چيزي را بگوئيد که انجامش نميدهيد موجب خشم بزرگي نزد خداوند است }(3) خداوند کساني را که در راه او مي جنگند (و آنقدر ثابت قدم باشند) که گوئي داراي پي هاي فلزي مي باشند دوست دارد (4) و هنگامي که موسي به قومش گفت اي مردم چرا اذيتم مي کنيد در حالي که مي دانيد فرستاده خدا بسوي شما هستم؟ و هنگامي که منحرف شدند خداوند نيز دلهاشان را منحرف نمود و خداوند قوم فاسقان را هدايت نمي کند (5)  و هنگاميکه عيسي پسر مريم گفت اي بني اسرائيل ! من رسول خدا بسويتان هستم که آنچه را که از تورات پيش از من بوده تصديق مي کنم و به آمدن رسولي که پس از من مي آيد و اسمش احمد است مژده ميدهم . پس وقتيکه با دلايل روشن بسويشان آمد گفتند اين جادوئي آشکار است (6) چه کسي ظالمتر است از کسي که بر خداوند دروغ بندد در حالي که دعوت به اسلام ميشود؟ و خداوند قوم ظالمان را هدايت نميکند (7) ميخواهند نور خدا را با دهانهايشان خاموش کنند در حاليكه خداوند نور خويش را بطور کامل ظاهر ميکند ولو اينکه کافران بدشان بيايد (8) اوست که رسولش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه دين ها پیروز کند ، گرچه مشرکان بدشان بيايد (9) اي مسلمانان! ميخواهيد تجارتي به شما نشان بدهم که شما را از عذاب دردناک نجات دهد؟(10)  {به خدا و رسولش ايمان بياوريد و در راه خدا با مال و جانتان جهاد کنيد.اين برايتان بهتر است اگر بدانيد.(11) گناهانتان را مي آمرزد و شما را به بهشتهائي که در کف آنها نهرها جاريست و زيستگاههائي دلپسند در باغ هائي جاودان در مي آورد كه اين همان پيروزي بزرگ است.(12) و چيز ديگري هم که دوستش داريد (نصيبتان مي كند): ياريي از جانب خدا و پيروزي نزديک. و مومنان را مژده ده }(13) اي مسلمانان ياران خدا باشيد. آنچنانکه وقتي عيسي بن مريم به حواريان گفت چه کسي در راه خدا ياريم مي کند، حواريان گفتند ما ياران خدائيم. و عده اي از بني اسرائيل ايمان آوردند و عده اي هم کافر شدند. و ما مومنان را عليه دشمنانشان تقويت کرديم و غالب شدند (14)

 

 

 

سوره محمد

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿1﴾ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ﴿2﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ ﴿3﴾ فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿4﴾ سَيَهْدِيهِمْ وَيُصْلِحُ بَالَهُمْ ﴿5﴾ وَيُدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ ﴿6﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ وَيُثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ﴿7﴾ وَالَّذِينَ كَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ ﴿8﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿9﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

آنانکه کفر ورزيدند و از راه خدا جلوگيري کردند خداوند اعمالشان را نابود خواهدکرد (1) و آنانکه ايمان و عمل صالح داشته و به آنچه بر محمد نازل شده، که همان حق از جانب پروردگارشان است، باور داشته اند بديهاي آنها را خواهدپوشاند و وضعشان را اصلاح خواهدکرد (2) اين به آن علت است که کافران باطل را و مومنان آن حق را که از جانب پروردگارشان است پيروي کردند. خداوند براي مردم اینطور مثل ها مي زند (3) ای مسلمانان! هنگامي که در جنگِ قریب الوقوعِ بدر کافران را ديديد گردنهاي آنها را بزنيد تا کار شما عليه آنها محکم شود، آنگاه آنها را به اسير گرفتن ببنديد، و بعدا يا منت نهيد و آزاد کنيد و يا فديه بگيريد تا اينکه جنگ بارهای خويش را بنهد. چنين است. و اگر خداوند مي خواست شما را پيروز مي کرد وليکن بعضي از شما را بوسيله بعضي ديگر ميازمايد و کساني که در راه خدا کشته مي شوند اعمالشان را هرگز نابود نمي كند (4)  بزودي هدايتشان مي کند و احوالشان را اصلاح مي نمايد (5) و آنها را به آن بهشت كه به آنان شناسانده در مي آورد (6) اي مومنان! اگر راه خدا را ياري کنيد ياريتان مي کند و قدمهايتان را تثبيت مي فرمايد (7) و کافران، سزاوار سرنگونی اند و اعمالشان نابود باد (8) اين به آن علت است که آنچه را خدا فرستاده ناخوشايندشان بود، لذا اعمالشان را نابود کرد (9)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: تشويق مسلمانان به جهاد، و جديت در راه خدا و جدا کردن مسير خويش از کافران و منافقان.

درب : تشريح علت رفتارهاي کافرانه ومومنانه و توصيه به مسلمانان به جدي بودن در برخورد با کافران و ذکر حکمت هاي آن.

2 - سوالات

1 – در آیه 2 «و هو الحق من ربهم» مطابق کدام کلید تفسیری است؟

2 – آیه 1 اشاره به چه کسانی دارد؟

3 – چرا در آیه 2 «آمنوا بمانزّل علی محمد» را که زیر مجموعه ایمان و عمل صالح است ، که در همان آیه قبلا ذکر شده ، را ، بازهم ذکر فرموده؟

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

با توجه به نکته فوق (پرانتزی بودن این پاراگراف) در آن این نکته نهفته است که این آیات درست نزدیک جنگ بدر نازل شده است وخود این مطلب کمک مهمی به فهم تمام فقرات این پاراگراف می­کند .

«کار شما علیه آنان محکم شود» (در آیه 4) یعنی در ابتدای جنگ همت خویش را بیشتر برای پیروزی بذل کنید نه اسیر گرفتن و غنائم احتمالی.

اما وقتیکه احساس کردید کار محکم شده و پیروزی شما تقریباً حتمی است ، آنوقت دیگر چندان دنبال کشتن دشمن نباشید و اسیر گرفتن و «بستن» آنها و «بی­اثر کردن»شان بهتر است و پس از پیروزی نیز یا به آنها منت بگذارید (و آزادشان کنید) یا «فدیه» (عوض ، خونبها) بگیرید.

4 کلیدهای تفسیری

آیه 3 فرع بر مجموع آیه­های 1 و 2 است زیرا دارد آنها را تعلیل می­کند.

آیه 9 فرع بر آیه 8 است و این واضح است. آیه­های 5 و 6 فرع بر انتهای آیه 4 است. لذا آیه­­های اصلی پاراگراف آیه­­های 4 و 7 و 8 است. اگر خوب دقت کنید متوجه خواهید شد که آیه 8 نیز فرع بر آیه 7 است زیرا وجه مخالف آن را بیان می­کند.

اما ، کل این پاراگراف (آیه های 4 تا 9) پرانتزی است ، زیرا اگر چشم خویش را برکل این آیات ببندیم و انتهای آیه 3 را به ابتدای آیه 10 وصل کنیم می بینیم روال سخن صاف و یکدست و بی اعوجاج خواهد بود .

5 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 2 میفرماید : و آنانکه ايمان و عمل صالح داشته و به آنچه بر محمد نازل شده، که همان حق از جانب پروردگارشان است، باور داشته اند بديهاي آنها را پوشاند و وضعشان را اصلاح کرد .

انتهای آیه فوق به وضوح متضمن یک «پیشگوئی» است که دیدیم پس از جنگ بدر درست در آمد.

در آیات 4 تا 9 یک جنگ کامل و تمام عیار را پیشگوئی میکند که در آن پیروزی کامل و بی تردید از آن مسلمانان خواهد بود که چند روز بعد در جریان جنگ بدر درست در آمد .

 6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 7 از آنجا که مکانیزم اجرایش برای ما هنوز روشن نیست، به طریق اولی بالاتر از ذهنیات مخاطب اولیه نیز بوده است.

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

تشريح علت رفتارهاي کافرانه ومومنانه و توصيه به مسلمانان به جدي بودن در برخورد با کافران در جنگ قریب الوقوع بدر و ذکر حکمت هاي آن.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

آنانکه کفر ورزيدند و از راه خدا جلوگيري کردند (خداوند) اعمالشان را نابود کرد (1) و آنانکه ايمان و عمل صالح داشته و به آنچه بر محمد نازل شده، {که همان حق از جانب پروردگارشان است} باور داشته اند بديهاي آنها را پوشاند و وضعشان را اصلاح کرد (2) {اين به آن علت است که کافران باطل را و مومنان آن حق را که از جانب پروردگارشان است پيروي کردند. خداوند براي مردم اینطور مثل ها مي زند }(3) پس هنگامي که (در جنگ) کافران را ديديد گردنهاي آنها را بزنيد تا کار شما عليه آنها محکم شود، آنگاه آنها را (به اسير گرفتن) ببنديد. و بعدا يا منت نهيد (و آزاد کنيد) و يا فديه بگيريد تا اينکه جنگ بار خويش بنهد. چنين است. و اگر خداوند مي خواست شما را پيروز مي کرد وليکن بعضي از شما را بوسيله بعضي ديگر ميازمايد و کساني که در راه خدا کشته مي شوند اعمالشان را هرگز نابود نمي كند (4)  {بزودي هدايتشان مي کند و احوالشان را اصلاح مي نمايد (5) و آنها را به آن بهشت كه به آنان شناسانده در مي آورد }(6) اي مومنان! اگر (راه) خدا را ياري کنيد ياريتان مي کند و قدمهايتان را تثبيت مي فرمايد (7) {و کافران، سرنگون باشند و اعمالشان نابود باد (8) اين به آن علت است که آنچه را خدا فرستاده ناخوشايندشان بود، لذا اعمالشان را نابود کرد }(9)

 

 

 

 

محمد2      آیات10تا15

أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلِلْكَافِرِينَ أَمْثَالُهَا ﴿10﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِينَ لَا مَوْلَى لَهُمْ ﴿11﴾ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يَتَمَتَّعُونَ وَيَأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ ﴿12﴾ وَكَأَيِّن مِّن قَرْيَةٍ هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ ﴿13﴾ أَفَمَن كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ﴿14﴾ مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِي النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِيمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ﴿15﴾ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ ﴿16﴾ وَالَّذِينَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ ﴿17﴾ فَهَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ ﴿18﴾ فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ ﴿19﴾

 

آيا این کافران در زمين گردش نکردند تا ببينند عاقبت پيشينيان چگونه بود؟ که خداوند خانه خرابشان کرد و براي کافران از اين مثالها زياد است (10) اين به آن سبب است که خداوند ياور مومنان است و کافران ياوري ندارند (11) خداوند مومنان صاحب عمل صالح را داخل بهشتهائي مي کند که از کف آنها نهرها جاريست و کافران در اين جهان برخوردار ميشوند و مانند چارپايان مي خورند اما در آخرت جايگاهشان آتش است (12) و چه بسا شهر هائي که از شهري که تو را بيرون کرد قوي تر بودند و هلاکشان کرديم و  یاريي نداشتند (13) آيا کسي که داراي دليل روشني از جانب پروردگارش هست مانند کسي است که عمل زشتش برايش تزيين شده و از اميالش پيروي ميکند؟ (14) آيا مَثَل بهشتي که به تقوا داران وعده داده شده که در آن نهرهائي از آبي که بو نمي گيرد، و نهرهائي از شيري که طعمش تغيير نمي کند، و نهر هائي از نوشابه اي که براي نوشندگان لذت دارد، و نهرهائي از عسل تصفيه شده هست، و از هر نوع ميوه جات دارد، و آمرزشي از جانب پروردگارشان هم هست، مانند جهنم است؟ که کافران در آن جاودانند و آبي جوشان مينوشند که اندرونشان را پاره ميکند؟ (15) ای پیامبر! از آنها کساني هستند که به تو گوش ميدهند و وقتي که از نزدت خارج ميشوند از کساني که به آنان علم داده شده ميپرسند این پیامبر همين چندي پيش چه ميگفت؟ آنها کساني هستند که خداوند بر قلبهاشان مهر زده و اميالشان را پيروي کرده اند (16) و آنانکه در جستجوي هدايتند خداوند هدايتشان را زياد ميکند و نتيجه تقوايشان را به آنها ميدهد (17) آيا اینها منتظر قيامت هستند که ناگهان بر آنها در آيد؟ البته علامت هاي آن آمده . اما اگر قيامت بيايد ديگر پند و تذکر چه فايده اي برايشان خواهد داشت؟ (18) پس بدان که خدائي جز خداوند نيست و براي گناهان خويش و مومنان آمرزش بخواه و خداوند به حرکت و سکون شما آگاه است (19)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: . تشويق مسلمانان به جهاد، و جديت در راه خدا و جدا کردن مسير خويش از کافران و منافقان.

درب : نکوهش کافران از طريق مقايسه هايي بين مومن و کافر از جهات مختلف و نکوهش بعضي رفتارهاي منافقانه و تذکر جدي تنبه برانگيز به پيامبر(ص) و مسلمانان.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای مسلمین ! ازکافران نگران نباشید ، بزودی وضعتان بهترخواهدشد و در جنگ جدی باشید تا مورد یاری خدا قرار گیرید و تثبیت شوید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان !  از کافران نگرانی نداشته باشید زیراکاملا ممکن است وضع آنها (حتی درهمین جهان) خراب و وضع شما خوب شود و اینکه آیا کافران به این موضوع فکر نمی­کنند که ممکن است به عذاب هلاکت دچار شوند و اینکه وضع مؤمنان از آنها بسیار بهتر خواهد بود؟ و ای پیامبر! از آنها کسانی هستند که دلشان با تو نیست و اگر در این حالتی که هستند قیامت بر آنها درآید چه خواهند کرد؟ و اعمال منافقان را زیرنظر داشته باش و ای پیامبر و ای مسلمانان ! خداوند رفتارتان را می بیند و به آنچه در ذهن هاتان میگذرد آکاه است .

3 - سوالات

1- « هِيَ أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْيَتِكَ الَّتِي أَخْرَجَتْكَ » (آیه13) موضوع کدام کلیدفهم قرآن است؟

2- « فِيهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ » (آیه15) چطور؟

3- برای آیه11چه سابقه ای درسوره های سابق (به ترتیب نزول) سراغ دارید؟

4- در آیه14فرق مومن و کافر را در چه دانسته؟ (حق در مقابل خواسته دل؟ یا.....؟)

5- با توجه به آیه10 «سیر در زمین» را جهت یافتن «عبرت» توصیه نموده ، با توجه به اینکه مخاطبان اولیه این سوره در زمانی زندگی میکرده اند که وسائط نقلیه بسیار کندرو بوده اند لاجرم محدوده هائی که میتوانسته اند در آن به سفر بپردازند بسیار کوچک بوده، «سفر»های احتمالی مذکور چگونه میتوانسته مقصود آیه راحاصل کند؟

6 –در آیه 16 از «ماذاقال آنفا» چه میفهمیم؟

7 – فاعل قول فوق کیست؟

8 – در آیه 18 «فقد جاء اشراطها» را چگونه توضیح میدهید؟

9 – منظور از «اوتواالعلم» در آیه 16 چه کسانی است؟

10 – آیا آنحضرت نمیدانست که خدائی غیر از خداوند نیست؟

11 – آنحضرت چه «ذنب»ی داشت که باید بابت آن استغفار میکرد؟

12 - «ذنب» مومنین و مومنات در این باره چه بود؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

صفت و رفتاری که در آیه 16 نقل میکند ، با توجه به تقابلی که بین صاحب آن صفت و مدلول آیه 17 وجود دارد صفت شخص منافق است ، زیرا هم به مجلس رسول خدا حاضر میشود و هم منظورش هدایت یابی نیست و هم به سخنان آنحضرت توجهی ندارد ، چنین کسی کیست غیر از یک منافق؟

اینکه خداوند از بقره به بعد اینهمه از صفات و رفتار منافقان میگوید بی دلیل نیست ، دلیلش این است که آنها زیاد بوده و رفتارشان نیز در جریانات کلی تاثیر مخرب داشته است .

آنچه در بخش سوالات مطرح کرده ایم جوابش در موضوعی است که در این بخش عرض میکنیم ، و آن این است که این سوره در شرایط «بسیار نزدیک به یک جنگ تمام عیار» نازل شده ، و با این دیدگاه ، هم پاراگراف قبل و هم پاراگراف بعد ، کاملا مفهوم میشود .

به این معنی که منافقان (چنانکه در پاراگراف قبل دیدیم) می پرسیدند «این یارو همین حالا چه گفت؟» و مومنان هم (چنانکه در پاراگراف بعد خواهیم دید) نگران و سرآسیمه شده بودند و خود آنحضرت هم که تجربه چنین شرایطی را نداشت ، با دیدن این اوضاع که منافقان – که مرگ را جلوی چشمشان میدیدند - به تخریب روحیه ها می پرداختند ، و کارشان هم بی تاثیر نبود ، چه بسا آنحضرت را به حالتی از خشم و غضب و افسوس نزدیک کرده بود که او را از حالت ممدوح «انک لعلی خلق عظیم»ی ممکن بود دور کند که سبب نزول چنین عتاب هایی (فاعلم ، استغفر) شد .

 

5 کلیدهای تفسیری

آیه 11 فرع بر آیه 10 است. آیه 12 فرع بر آیه 11 است. آیه 14 به دلیل «ف» در کلمه اول آیه، فرع بر آیه 13 است.

اگرچشم خویش را برآیه 19 ببندیم و قبل و بعدآن رابه هم وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و یکدست ترمیشود لذا این آیه «پرانتزی» است .

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 13 به روشنی پیشگوئی شکست جبهه مخالف آنحضرت را نموده است که درست در آمدنش را دیدیم .

در آیه های 16 تا 18 تلویحا پیشگوئی نموده که منافقان چه نوع رفتارهایی خواهند داشت و چه عاقبتی در انتظارشان خواهد بود .

7 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 15 بخصوص «انهار من عسل مصفی» و «انهار من خمر لذه للشاربین» از آیات برجسته است، در باره آن خیلی در اینجا و آنجا بحث و حتی شوخی میشودکه چنین طعنه میزنند که خدا در اینجا خمر را حرام میکند ولی جایزه اش در آنجا همین است (که البته این کج فهمی است که جواب را در کتاب خویش «حیات اخروی» [ر.ک. سایت ما] توضیح داده ایم و در اینجا به آن نمی پردازیم)

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 10 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیه 12 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه 15.نیز آیه 18.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

 

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - نکوهش کافران از طريق مقايسه هايي بين مومن و کافر از جهات مختلف

2 - نکوهش بعضي رفتارهاي منافقانه و تذکر جديِ تنبه برانگيز به پيامبر(ص) و مسلمانان.

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

علامات قیامت

در آیه 18 با ذکر «فقد جاء اشراطها» ، میفرماید علامات قیامت آمده ، ممکن است یکی بگوید این چه علاماتی است که چارده قرن پس از نزول این آیات هنوز ظاهر نشده؟

یک جوابش «انهم یرونه بعیدا و نریه قریبا» (سوره معارج) است .

جواب دیگرش این است که یکی از کارهای مهم قرآن هشداردهی است ، و این هم هشدار است ، زیرا کسی زمان وقوع قیامت را نمیداند .

اما اینها از لحاظ جواب به سوال مذکور (فارغ از قصد پرسشگرش) مقنع و راضی کننده نیست .

جواب مقنع و راضی کننده این است که در سوره های مرحله سوم (که تمرکز محتوای سوره ها راجع به مسائل قیامتی و آخرتی است ، و با سوره انفطار شروع و با سوره ق پایان می یابد) حوادثی به عنوان حوادث ایام نزدیک به وقوع قیامت ذکر شده که در این حدود چهارده قرن هر از گاهی وقوع یکی از آنها را شاهدیم ، و در همان روزهای نزول آن سوره ها نیز برخی «قریب الوقوع» به نظر می آمد و امروز (نسبت به آن روزها) تعداد بیشتری از آن حوادث وقوع یافته است .

لذا ، «فقد جاء اشراطها» ، در آن روزها ، اشاره به آن وقایعی دارد که تا آن روز واقع شده بودند (مثلا ظهور آخرین پیامبر ، و غلبه دین اسلام بر ادیان – اعم از شرک و اهل الکتابی رقیب در جغرافیای نزول خویش ، و امثال آن)

 

جمع بندی و تفسیر

آيا در زمين گردش نکردند تا ببينند عاقبت پيشينيان چگونه بود که خداوند خانه خرابشان کرد و براي کافران از اين مثالها (زياد) است (10) {اين به آن سبب است که خداوند ياور مومنان است و کافران ياوري ندارند.(11) خداوند مومنان صاحب عمل صالح را داخل بهشتهائي مي کند که از کف آنها نهرها جاريست و کافران (در اين جهان) برخوردار ميشوند و مانند چارپايان مي خورند و جايگاهشان آتش است}(12) و چه بسا شهر هائي که از شهري که تو را بيرون کرد قوي تر بودند و هلاکشان کرديم و  یاريي نداشتند (13) {آيا کسي که داراي دليل روشني از جانب پروردگارش هست مانند کسيست که عمل زشتش برايش تزيين شده و از اميالش پيروي ميکند؟}(14) آيا مَثَل بهشتي که به تقوا داران وعده داده شده که در آن نهرهائي از آبي که بو نمي گيرد، و نهرهائي از شيري که طعمش تغيير نمي کند، و نهر هائي از نوشابه اي که براي نوشندگان لذت دارد، و نهرهائي از عسل تصفيه شده هست، و از هر نوع ميوه جات دارد، و آمرزشي از جانب پروردگارشان هم هست، مانند جهنم است؟ که (کافران) در آن جاودانند و آبي جوشان مينوشند که اندرونشان را پاره ميکند (15) و از آنها کساني هستند که به تو گوش ميدهند و وقتي که از نزدت خارج ميشوند از کساني که به آنان علم داده شده ميپرسند (پیامبر) همين چندي پيش چه ميگفت؟ آنها کساني هستند که خداوند بر قلبهاشان مهر زده و اميالشان را پيروي کرده اند (16) {و آنانکه در جستجوي هدايتند هدايتشان را زياد ميکند و (نتيجه) تقوايشان را به آنها ميدهد} (17)  آيا منتظر قيامت هستند که ناگهان بر آنها در آيد؟ البته علامت هاي آن آمده . اما اگر قيامت بيايد ديگر پند و تذکر چه فايده اي برايشان دارد؟(18) {پس بدان که خدائي جز خداوند نيست و براي گناهان خويش و مومنان آمرزش بخواه و خداوند به حرکت و سکون شما آگاه است}(19)

 

محمد3     آیات20تا32

وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ ﴿20﴾ طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ ﴿21﴾ فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِن تَوَلَّيْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ ﴿22﴾ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ ﴿23﴾ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴿24﴾ إِنَّ الَّذِينَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّيْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ ﴿25﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ ﴿26﴾ فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ ﴿27﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ ﴿28﴾ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن يُخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ ﴿29﴾ وَلَوْ نَشَاء لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ ﴿30﴾ وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ ﴿31﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمُ الهُدَى لَن يَضُرُّوا اللَّهَ شَيْئًا وَسَيُحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ ﴿32﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ﴿33﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ﴿34﴾ فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن يَتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ ﴿35﴾ إِنَّمَا الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا يُؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا يَسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ ﴿36﴾ إِن يَسْأَلْكُمُوهَا فَيُحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَيُخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ ﴿37﴾ هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن يَبْخَلُ وَمَن يَبْخَلْ فَإِنَّمَا يَبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِيُّ وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا يَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَيْرَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُونُوا أَمْثَالَكُمْ ﴿38﴾

 

برخی از مسلمانان مي گويند چرا سوره اي نازل نشده؟ پس هنگامي که سوره اي محکم نازل شود و حکم کارزار در آن باشد مي بيني آنان که در قلبهاشان مرضي هست چنان به تو مينگرند که انگار مرگشان رسيده است و همان هم برايشان سزاوارتر است (20)  طاعتي و قول پسنديده اي از این نوع شعار دادن ها بهتر است، آنگاه وقتي که کار به تصميم رسيد صداقت نسبت به خداوند برايشان بهتر خواهد بود (21) ای منافقان! نکند وقتيکه رياست پيدا کرديد، در زمين فساد کرده و به قطع ارحام بپردازيد (22) کساني که چنين اند خداوند لعنتشان کرده و کر وکورشان نموده است (23) پس آيا در قرآن تدبر نمي کنند يا اينکه قلوبشان قفل شده است؟ (24) البته کساني که پس از روشن شدن حقيقت بر پاشنه هاي خويش ميچرخند شيطان اين امر را برايشان آراسته و آرزومندشان نموده است (25) زيرا که آنها، به کساني که آنچه را خداوند نازل نموده خوش نميدارند، ميگويند در بعضي از کارها از شما اطاعت مي کنيم و خداوند از اين پنهانکاري آنها آگاه است (26) چه وضعي خواهند داشت وقتيکه ملائکه جانشان را بگيرند و آنگاه به صورتها و پشت هايشان بزنند؟ (27) اين به آن سبب است که چيزي را پيروي میکنند که مايه خشم خداست و رضايت او را خوش نداشتند و همين اعمالشان را نابود کرد (28) آيا آنانکه در قلوبشان مرضي هست مي پندارند خداوند هرگز کينه هايشان را آشکار نميكند؟ (29) و اگر ميخواستيم آنها را بتو نشان ميداديم آنگاه آنها را به چهره مي شناختي، و البته آنها را از روي لحن گفتارشان خواهي شناخت و خداوند اعمالتان را مي داند (30) و حتما شما را مي آزمائيم تا جهاد گران و صابرانِ شما مشخص شده و اخبارتان را بيازمائيم (31) البته آنان که کفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند و با رسول خدا بعد از اينکه حقيقت برايشان روشن شد دشمني نمودند هرگز ضرري به خداوند نميزنند و خداوند بزودي اعمالشان را نابود مي کند (32) اي مسلمانان! خدا را اطاعت کنيد و نيز رسولش را فرمان ببريد و اعمالتان را باطل نکنيد (33) کساني که کافر شده و از راه خدا باز داشتند وسپس در حال كفر مردند خداوند هرگز نمي آمرزدشان (34) پس ای مومنان! سست نشويد، و تقاضاي صلح مکنيد، و شما بالاتريد، و خداوند با شماست، و هرگز پاداش اعمالتان را کم نمي کند (35) جز اين نيست که زندگي دنيا بازيچه و سرگرمي است، و اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه کنيد خداوند پاداشهايتان را خواهد داد و اموالتان را هم نخواهد خواست (36) زیرا اگر آنها را بخواهد و بر شما سخت بگيرد بخل خواهيد ورزيد و کينه هايتان آشكار ميشود (37) همين شماها! وقتي دعوت ميشويد که در راه خدا انفاق کنيد بعضي تان دريغ ميورزند. و کسي که دريغ ورزد از خويش دريغ نموده. و خداوند بي نياز است و شما نيازمنديد. و اگر پشت کنيد قومي ديگر را بجاي شما قرار ميدهد و آنان مانند شما نخواهند بود (38)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: تشويق مسلمانان به جهاد، و جديت در راه خدا و جدا کردن مسير خويش از کافران و منافقان.

درب : نکوهش منافقان و برشماري بعضي از صفات و اعمالشان و دعوت مسلمانان به جدي بودن در مسلماني خويش و اقدام به اعمال پسنديده.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای مسلمین ! ازکافران نگران نباشید ، بزودی وضعتان بهترخواهدشد و در جنگ جدی باشید تا مورد یاری خدا قرار گیرید و تثبیت شوید .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مسلمانان !  از کافران نگرانی نداشته باشید زیراکاملا ممکن است وضع آنها (حتی درهمین جهان) خراب و وضع شما خوب شود و اینکه آیا کافران به این موضوع فکر نمی­کنند که ممکن است به عذاب هلاکت دچار شوند و اینکه وضع مؤمنان از آنها بسیار بهتر خواهد بود؟ و ای پیامبر! از آنها کسانی هستند که دلشان با تو نیست و اگر در این حالتی که هستند قیامت بر آنها درآید چه خواهند کرد؟ و اعمال منافقان را زیرنظر داشته باش و ای پیامبر و ای مسلمانان ! خداوند رفتارتان را می بیند و به آنچه در ذهن هاتان میگذرد آکاه است .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ما شما را می­آزمائیم تا خوب از بد مشخص شود، و البته فعالان مخالف حق هم بزودی ورشکستگی کارشان را خواهند دید و مبادا مانند منافقان رفتار کنید که در آن صورت مورد خشم الهی قرار خواهید گرفت .

3 - سوالات

1- در نیمه دوم آیه21 موضوع کدام کلیدفهم قرآن اتفاق افتاده؟

2- در ابتدای آیه21چطور؟

3- منظور از «الذین آمنوا» در ابتدای آیه20 چیست؟

4- از آیه20چه «حدسیاتی ازاوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

5- منظور از «تولّیتم» در آیه 22چیست؟

6- در این پاراگراف خداوند در جاهائی از حالت سوم شخص (او) ، و در جاهائی از حالت متکلم مع الغیر (ما) استفاده فرموده ، اولا جاهای هرکدام را مشخص کنید ، ثانیا آن موارد را تعلیل نمائید .

7- منظور از «یترکم» (آیه35) چیست؟

8- ثلث ابتدای آیه 38 چگونه با انتهای آیه 36 قابل جمع است؟

9- منظور از «الحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ» (آیه36) چیست؟ آیا جمله مذکور «تعریفیه» اســت یا «تمثیلیه»؟

10- آیا در سوال فوق کلمه «دنیا» به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

«در قلب­هایشان مرضی هست» اشاره به منافقان دارد که در زمان حکومت پیامبر(ص) تعدادشان زیاد و توطئه­هایشان نیز منسجم و شبکه­مندتر  شده بوده است.

آنها هر جا که بوی فداکاری و خطر باشد غایب­ و هر جا که خودنمائی و دروغ و نیرنگ بود حاضربودند. و مورد آیه 20 نیز وصف حالشان است که بوی خطر می­آید و در این سوره خبر جنگ قریب­الوقوع است و آنها نگران شده­اند.

بعلاوه چنانکه در آیه 26 دیده می­شود پنهانی با دشمنان اسلام نیز ارتباط دوستانه برقرار کرده­اند.

و چنانکه از آیه 29 فهمیده می­شود نسبت به اسلام و مسلمین کینه هم داشتند.

از آیه 35 فهمیده میشود روحیه مسلمانان در نزدیکیهای وقوع جنگ بدر پائین بوده و خواهان یکجور صلح و سازشی بودند کدر نتیجه اش جنگ اتفاق نیفتد و از آیه های 37 و 38 فهمیده میشود هزینه های لازم برای جنگ برای آنان خیلی ناگوار و تلخ بوده و خوش داشتند اگر بشود زیر بار این یک قلم نروند .

5 کلیدهای تفسیری

آیه 21 جواب آیه 20 است و لذا فرع بر آن است. آیه 22 به علت «ف» اول آن، فرع بر آیه 21 است، آیه 23 ادامه آیه 22 است و لذا فرع بر آیه 22 است.

آیه 24 تعلیل چراییِ این نوع رفتارهاست و لذا فرع بر مجموع آیات قبل از خویش است. آیه­های 26 و 27 و 28 و 29 و 30 مجموعاً فرع بر آیه 25 هستند و در داخل مجموعه خویش بعضی فرع بر بعضی دیگرند.

آیه 34 از آنجا که شرح «طرف مخالف» مدلول آیه 33 است فرع بر همان آیه است.

آیه 35 نیز به علت وجود «ف» در ابتدای آن فرعی است.

دو آیه 36 و 37 گر چه فرع بر آیه­ای نیستند؛ اما پرانتزی هستند، دلیلش هم اینکه اگر قبل و بعد آنها را به یکدیگر وصل کنیم (یعنی با در نظر گرفتن «فرعی»ها، انتهای آیه 33 را به ابتدای آیه 38 وصل کنیم) می­بینیم روال سخن صاف و یکدست و بی­دست­انداز است.

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه های 20 تا 32 نیز مطالبی در همان موضوع (که منافقان چه نوع رفتارهایی خواهند داشت و چه عاقبتی در انتظارشان خواهد بود) دارد اما اندکی مشروح تر از آن .

7 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 24 این روز ها که بحث تدبر در قرآن بیش از سابق مطرح است، خیلی مشهور شده، و گرچه برخی آن را دکان کرده و همان حرفهای چنانی را بقول خودشان در قالب امروزی بین میکنند، اما یکی دو تا کوشش اصیل نیز دیده میشود و امید میرود موفق و اثر گذار باشد.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 24 از این لحاظ که مکانیزم قفل زدن بر قلب روشن نیست بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مخاطبان اولیه.

آیه 25 که در باره شیطان صحبت میکند از آنجا که مکانیزم عمل شیطانی برای ما مشخص نیست بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مخاطب اولیه.

آیه های 27 و 28 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همینطور است آیه 32.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - نکوهش منافقان و برشماري بعضي از صفات و اعمالشان

2 -دعوت مسلمانان به جدي بودن در مسلماني خويش و اقدام به اعمال پسنديده.

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

جمع بندی و تفسیر

و مسلمانان مي گويند چرا سوره اي نازل نشده؟ پس هنگامي که سوره اي محکم نازل شود و حکم کارزار در آن باشد مي بيني آنان که در قلبهاشان مرضي هست چنان به تو مينگرند که انگار مرگشان رسيده است و همان هم برايشان سزاوارتر است (20)  {طاعتي و قول پسنديده اي (بهتر است). آنگاه وقتي که کار به تصميم رسيد صداقت نسبت به خداوند برايشان بهتر خواهد بود.(21) نکند وقتيکه رياست پيدا کرديد، در زمين فساد کرده و به قطع ارحام بپردازيد.(22) کساني که چنين اند خداوند لعنتشان کرده و کر وکورشان نموده است.(23) پس آيا در قرآن تدبر نمي کنند يا اينکه قلوبشان قفل شده است؟(24) البته کساني که پس از روشن شدن حقيقت بر پاشنه هاي خويش ميچرخند شيطان اين امر را برايشان آراسته و آرزومند شان نموده است.(25) زيرا که آنها به کساني که آنچه را خداوند نازل نموده خوش نميدارند، ميگويند در بعضي از کارها از شما اطاعت مي کنيم و خداوند از اين پنهانکاري آنها آگاه است.(26) چه وضعي خواهند داشت وقتيکه ملائکه جانشان را بگيرند و آنگاه به صورتها و پشت هايشان بزنند؟(27) اين به آن سبب است که چيزي را پيروي کردند که مايه خشم خداست و رضايت او را خوش نداشتند و اين اعمالشان را نابود کرد.(28) آيا آنانکه در قلوبشان مرضي هست مي پندارند خداوند هرگز کينه هايشان را آشکار نميكند؟(29) و اگر ميخواستيم آنها را بتو نشان ميداديم آنگاه آنها را به چهره مي شناختي.و البته آنها را از روي لحن گفتارشان خواهي شناخت و خداوند اعمالتان را مي داند}(30) و حتما شما را مي آزمائيم تا جهاد گران و صابران شما مشخص شده و اخبارتان را بيازمائيم (31) البته آنان که کفر ورزيدند و از راه خدا باز داشتند و با رسول خدا بعد از اينکه حقيقت برايشان روشن شد دشمني نمودند هرگز ضرري به خداوند نميزنند و بزودي اعمالشان را نابود مي کند (32) اي مسلمانان! خدا را اطاعت کنيد و نيز رسولش را فرمان ببريد و اعمالتان را باطل نکنيد (33) {کساني که کافر شده و از راه خدا باز داشتند وسپس در حال كفر مردند خداوند هرگز نمي آمرزدشان.(34) پس سست نشويد، و تقاضاي صلح مکنيد، و شما بالاتريد، و خداوند با شماست، و هرگز پاداش اعمالتان را کم نمي کند.(35) جز اين نيست که زندگي دنيا بازيچه و سرگرميست، و اگر ايمان بياوريد و تقوا پيشه کنيد پاداشهايتان را خواهد داد و اموالتان را هم نخواهد خواست.(36) اگر آنها را بخواهد و بر شما سخت بگيرد بخل خواهيد ورزيد و کينه هايتان آشكار ميشود }(37) همين شماها وقتي دعوت ميشويد که در راه خدا انفاق کنيد بعضي تان دريغ ميورزند. و کسي که دريغ ورزد از خويش دريغ نموده. و خداوند بي نياز است و شما نيازمنديد. و اگر پشت کنيد قومي ديگر را بجاي شما قرار ميدهد و آنان مانند شما نخواهند بود (38)

 

 

سوره انفال

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

يَسْأَلُونَكَ عَنِ الأَنفَالِ قُلِ الأَنفَالُ لِلّهِ وَالرَّسُولِ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿1﴾ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ ﴿2﴾ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ ﴿3﴾ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿4﴾ كَمَا أَخْرَجَكَ رَبُّكَ مِن بَيْتِكَ بِالْحَقِّ وَإِنَّ فَرِيقاً مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ لَكَارِهُونَ ﴿5﴾ يُجَادِلُونَكَ فِي الْحَقِّ بَعْدَمَا تَبَيَّنَ كَأَنَّمَا يُسَاقُونَ إِلَى الْمَوْتِ وَهُمْ يَنظُرُونَ ﴿6﴾ وَإِذْ يَعِدُكُمُ اللّهُ إِحْدَى الطَّائِفَتِيْنِ أَنَّهَا لَكُمْ وَتَوَدُّونَ أَنَّ غَيْرَ ذَاتِ الشَّوْكَةِ تَكُونُ لَكُمْ وَيُرِيدُ اللّهُ أَن يُحِقَّ الحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَيَقْطَعَ دَابِرَ الْكَافِرِينَ ﴿7﴾ لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُبْطِلَ الْبَاطِلَ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ ﴿8﴾ إِذْ تَسْتَغِيثُونَ رَبَّكُمْ فَاسْتَجَابَ لَكُمْ أَنِّي مُمِدُّكُم بِأَلْفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُرْدِفِينَ ﴿9﴾ وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿10﴾ إِذْ يُغَشِّيكُمُ النُّعَاسَ أَمَنَةً مِّنْهُ وَيُنَزِّلُ عَلَيْكُم مِّن السَّمَاء مَاء لِّيُطَهِّرَكُم بِهِ وَيُذْهِبَ عَنكُمْ رِجْزَ الشَّيْطَانِ وَلِيَرْبِطَ عَلَى قُلُوبِكُمْ وَيُثَبِّتَ بِهِ الأَقْدَامَ ﴿11﴾ إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ ﴿12﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَآقُّواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِقِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿13﴾ ذَلِكُمْ فَذُوقُوهُ وَأَنَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابَ النَّارِ ﴿14﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُواْ زَحْفاً فَلاَ تُوَلُّوهُمُ الأَدْبَارَ ﴿15﴾ وَمَن يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِّقِتَالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلَى فِئَةٍ فَقَدْ بَاء بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿16﴾ فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاء حَسَناً إِنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿17﴾ ذَلِكُمْ وَأَنَّ اللّهَ مُوهِنُ كَيْدِ الْكَافِرِينَ ﴿18﴾ إِن تَسْتَفْتِحُواْ فَقَدْ جَاءكُمُ الْفَتْحُ وَإِن تَنتَهُواْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ وَإِن تَعُودُواْ نَعُدْ وَلَن تُغْنِيَ عَنكُمْ فِئَتُكُمْ شَيْئًا وَلَوْ كَثُرَتْ وَأَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿19﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَأَنتُمْ تَسْمَعُونَ ﴿20﴾ وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ قَالُوا سَمِعْنَا وَهُمْ لاَ يَسْمَعُونَ ﴿21﴾ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿22﴾ وَلَوْ عَلِمَ اللّهُ فِيهِمْ خَيْرًا لَّأسْمَعَهُمْ وَلَوْ أَسْمَعَهُمْ لَتَوَلَّواْ وَّهُم مُّعْرِضُونَ ﴿23﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

ای پیامبر! از تو درباره انفال ميپرسند بگو انفال مال خدا و رسول است. پس ، از خدا پروا کنيد و بين خويش را اصلاح نموده ، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد اگر مومن هستيد (1) جز اين نيست که مومنان هنگاميکه خداوند ياد ميشود دلشان ميلرزد و وقتيکه آياتش بر آنها خوانده ميشود ايمانشان زياد ميشود و بر پروردگارشان توکل مي کنند (2) آنان همانهائی هستند که نماز بپاميدارند و از آنچه روزيشان کرده ايم انفاق مي کنند (3) آنها همان مومنان واقعي هستند که درجاتي نزد پروردگارشان و آمرزشي و روزيي گرامي خواهند داشت (4) ای پیامبر! همانگونه که خداوند تو را به حق از خانه ات بيرون آورد، و این در حالی بود که عده اي از مومنان این هجرت را خوش نمي داشتند (5) و با تو درباره حق پس از آنکه برايشان روشن هم شده بود جدال ميکردند گوئي دارند خويش را مينگرند كه بسوي مرگ رانده ميشوند ، اما اینک از این پیروزی بزرگ خوشحالند (6) و ای مومنان! آن هنگام را بياد بياوريد که خداوند پيروزي بر يکي از آن دو طائفه را به شما وعده ميداد و شما دوست داشتيد آنکه بي اهميت تر به نظر می آید مال شما باشد اما خداوند ميخواست حق را با کلماتش فرود بياورد و دنباله کافران را ببُرد (7) تا حق را مستقر کند و باطل را نابود نمايد، هر چند گناهکاران خوش نداشته باشند (8)  و آن هنگام را بیاد بیاورید که  از پروردگارتان کمک خواهي ميکرديد و اجابتتان کرد که من شما را با هزار ملائکه رديف شده کمک خواهم کرد (9) و خداوند آنرا فقط مژده اي قرار داد و اينکه دلتان به آن آرام شود و پيروزي جز از جانب خدا نيست که خداوند پيروزمند حکيم است (10) آن هنگام را به یاد آورید که خماري چرت را بر شما انداخت تا آرامشي از جانب او باشد و از آسمان آبي بر شما نازل نمود تا پاکتان کند و پليدي شيطان را از شما زايل نمايد و دلهاتان را به يکديگر و به خدا ارتباط دهد و بواسطه آن قدمهاتان را ثابت کند (11) آن هنگام را بیاد آورید که پروردگارت به ملائکه وحي ميکرد که من با شما هستم پس مومنان را ثابت قدم کنيد. بزودي ترس در دل کافران مي افکنم، پس بالاي گردنهاي آنها را و همه سرانگشتانشان را بزنيد (12)  اين به آن علت است که آنها با خدا و رسولش مخالفت نمودند و هرکس که با خداوند و رسولش مخالفت ورزد البته خداوند در پيگيري شديد است (13) ای کافران! اين است. پس بچشيدش و البته کافران عذاب آتش خواهند داشت (14) اي مسلمانان! وقتي که با کافران درجنگ برخورد کرديد به آنان پشت نکنيد (15) و کسي که در آن روز پشت کند ، مگر اينکه بخواهد جنگ را با حيله طور ديگري کند، يا به لشکري خودي ملحق شود، البته غضبي از خداوند را به جان خريده و جايگاهش جهنم است و بد بازگشتگاهي است (16) ای مسلمانان در حقیقت شما آنها را نکشتيد بلکه خداوند کشتشان ، و ای پیامبر! تو نبودي که تير مي انداختي بلکه خداوند بود که مي انداخت ، تا اينکه مومنان را به نعمتي نيکو از جانب خويش بيازمايد که خداوند شنواي داناست (17) چنين است. و اينکه خداوند حيله کافران را سست مي کند (18) اي كافران! اگر پيروزي ميخواستيد، اينک این هم پيروزي(!) که بسراغتان آمد و اگر دست بکشيد برايتان بهتر است و اگر باز هم به همان کارهاي سابق بازگرديد ما هم به شکست دادن شما باز ميگرديم و هرگز لشکريان شما کاري برايتان نخواهند ساخت ولو اينکه زياد هم باشند و البته خداوند با مومنان است (19)  اي مسلمانان! خدا و رسولش را اطاعت کنيد و در حاليكه سخن او را مي شنويد از او برنگرديد (20) و مانند کساني نباشيد که ميگويند شنيديم و نمي شنوند (21) بدترين جنبندگان نزد خداوند کساني هستند که کر و لالند و تعقل نمي کنند (22) و اگر خداوند خيري در آنها سراغ داشت حتما به آنها مي شنواند و اگر مي شنواند باز هم پشت ميکردند و رويگردان مي شدند (23)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد.

درب : هنگام مشکلات معلوم می­شود ایمان چه کسی در چه درجه­ای است و ای مسلمانان! هنگام جهاد محکم و ثابت­قدم باشید و اي کافران بس است. دست بکشيد و به صفوف مسلمان بپيونديد.

2 - سوالات

1- «ف» در «فاتقوا» (آیه1) از لحاظ دستورزبان چه نقشی دارد؟

2- «و» پس از آن چه؟

3 – با توجه به ابتدای آیه 1 چه اتفاقی افتاده بود که آن سوال عمومی رخ داده بود؟

4- قسمت دوم آیه5 مربوط به کدام مقطع زمانی است؟ (مقطع زمانی قسمت اول آیه5؟ مقطع زمانی موضوع آیه7؟ یا....؟)

5- چرا به جای «مجرمون» (آیه8) نفرموده کافرون یا کلمه همعرض دیگر؟

6- علت تصریح و تاکید روی عدد1000 در آیه9 چیست؟

7- آیه10 ، در رابطه با آیه9 ، در چه جهتی صراحت دارد؟

8- باتوجه به مطالب آیه12 ، ملائکه چگونه مومنان را «تثبیت» مینمودند؟

9- منظور از « فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ» (آیه12) چیست؟

10 – با توجه به آیه 15 ، آیا عده ای در جریان جنگ بدر مبادرت به فرار کرده بودند؟ 11 – اگر بله ، چه کسانی و چرا؟

 12 – منظور از متن آیه 17 چیست؟

13-دراین پاراگراف چهار بار ازمشتقات کلمه «سمع» استفاده شده ، که بمعنی ســـاده «شنیدن» (ازلحاظ فیزیولوژیک) محدود نمیشود بلکه بمعنی فهمیدن و پذیرفتن است

بااستفاده از «المعجم» (درجستجوی مادّه س م ع) موضوع راتوضیح دهید .

14-درآیه22 با نتیجه سوال فوق کلمه «صمّ» مفهوم ترمیشود . کلمه «بکم» را با همان نتیجه توضیح دهید .

15-اگربخواهیم از تیتر«فعل خداوندقانونمند است» استفاده کنیم باید به کدام آیه اشاره کنیم؟

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از کلمه «یسئلونک» فهمیده میشود در هنگام نزول این سوره خیلی ها چنین پرسشی را میکرده اند .

با توجه به محتوای این سوره (انفال) که شرح و روایت و تحلیل جنگ بدر است ، میتوان فهمید که نزول این سوره مدتی پس از پایان آن جنگ مهم سرنوشت ساز بوده ، و با توجه به اینکه سوره بعدی سوره حشر است میتوان حدس زد که می باید از طریقی (مثلا وحی یا رویای صادقه یا تخمین های نظامی وغیره) برای آنحضرت روشن شده بود که بزودی جنگی با شاخه ای از یهودیان در پیش خواهد بود که غنایم زیاد و بی زحمتی حاصل خواهد شد و این موضوع فورا در بین مردم پخش شده بوده و عده ای برای آن غنایم بی زحمت دندان تیز کرده بودند و . . . و در پی آن این سوال عمومی را القاء و به آن دامن میزدند که آیه 1 برای روشن شدن اذهان مومنان واقعی (که موتور رفتارهای آنحضرت بودند) نازل شده و درست پس از آن نیز صفات مومنان واقعی ذکر شده است .

ضمنا از همینجا فهمیده میشود که یهودیان می باید در جریان جنگ بدر رفتارهای خصمانه ای مرتکب شده باشند که درست پس از پایان آن ، سوره حشر با آن جزئیات جالبی که از رفتارهای ناپسند یهودیان و رفتارهای ناپسندتر منافقان که آتش بیار معرکه شده بودند ، دارد ، نازل شده است .

آیه 11موضوعی را می­گوید که قابل تعمق است:

بطور کلی یکی از معجزات قرانی طرز بیان آن است.

مطالب را جوری می­گوید که مخاطب آن روزها در آن شرح و بسط زائد نمی­بینند و بطور اشاره­ای یادشان می­آید، اما مخاطب­هائی مانند ما نیز که پانزده قرن با آن فاصله زمانی داریم آن را می­فهمیم.

مثلاً از آیه 11 این چیزها فهمیده می­شود:

1- خداوند خماری چرت را بر مؤمنان انداخت.

2- خماری چرت برای این بود که آرامشی بیابند.

3- از آسمان آبی نازل شد تا از پلیدی شیطان پاکشان کند.

4- از آسمان آبی نازل شد تا دلهای مسلمانان به یکدیگر پیوند بخورد.

5- در اثر پیوند دلهای مسلمانان، قدمهایشان ثابت شد.

از همه اینها چه چیزی فهمیده می­شود؟

قسمتی از چیزهائی که فهمیده می­شود اینهاست:

1- مسلمانان ثابت قدم نبودند. بلکه عده­ای از آنها دو دل بودند و عده­ای ثابت قدم بودند.

2- بعداً در اثر آن «آب آسمانی» یکدل شدند.

3- بعضی از مسلمانان از «پلیدی شیطان» ناپاک بودند.

4- عده­ای از مسلمانان ناراحت و ناآرام بودند.

5- مسلمانان احتیاج به خواب و استراحت داشتند.

از اینها چه چیزی فهمیده می­شود؟

لااقل این چیزها فهمیده می­شود:

مسلمانان خسته بودند و هوا هم گرم بود و عده­ای از آنها برای جنگ مصمم نبودند اما رویشان نمی­شد که صفوف مسلمانان را ترک کنند و منتظر بودند تا ببینند چه پیش می­آید.

اینها همان منافقانی بودند که قبلاً اشاره شد و اینها همانهائی بودند که نظرشان بیشتر دنبال آن کاروان تجاری بود که به یک غنیمت بی­زحمتی برسند نه اینکه خود را در معرض خطر قرار دهند.

اما وقتیکه فهمیدند قضیه یک جنگ واقعی تمام عیار با لشکری است که از لحاظ تعداد سه برابر آنها و از لحاظ تجهیزات ده­ها برابر آنهاست کاملاً خالی از انگیزه شدند و غرغرها و پچ­پچ­ها را شروع کردند و اگر عاملی جلوگیرشان نمی­شد کاملاً برای پاشاندن قوای اسلام کافی بودند.

هوا هم گرم بود و آنها هم منتظر بودند تا ببینند چه پیش می­آید و خیلی­ها هم در آن هوای گرم به چرت افتادند و بعضی هم محتلم شدند.

پس از بیداری، همه ناراحت و بسیاری هم نجس بودند که بارانی بارید و در آن هوای گرم، هم همگی خنک شدند و هم بقیه«پاک»شده و همگی این را به فال نیک گرفتند و به یاری خدا دلگرم شدند و منافقان نیز دیدند که با این تغییر روحیه، دیگر نمی­توانند کاری از پیش ببرند و لذا از اکثریت پیروی کردند و دم نزدند و پیامبر(ص) نیز آنها را آماده نمود و سامان داد و چیزی هم نگذشت که جنگ واقع شد و بقیه­اش هم که معلوم است.

ملاحظه فرمودید؟ آیا یک معجزه بزرگ نیست که مطلب را در چند کلمه، آنهم هم بصورت اشاره­ای و تلویحی، طوری ادا کرده که کسانی که در متن مطلب بودند، «توضیح اضافی» در آن نبینند و ما پس از پانزده قرن نیز با اندکی تعمق آنرا طوری بفهمیم که انگار خودمان هم آنجا بوده­ایم.

بله. این واقعاً یکی از وجوه اعجازی قرآن است که هیچ کتابی با آن از این لحاظ شباهت ندارد.

با توجه به آیه 15 ، بطور قطع ، در جریان جنگ بدر عده ای پا به فرار گذاشته بودند . اینها چه کسانی میتوانسته اند باشند؟

با توجه به آیه های 2 و 3 همین سوره ، فراری ها نمیتوانسته اند از مومنان بوده باشند ، لذا آنها منافقان بودند که بر اساس پاراگراف قبلی (آیات 5 تا 14) به خیال اینکه طرف مقابل یک کاروان تجاری و یک «هلو برو تو گلو» است ، خواب های خوشی دیده و از نمد پیروزیِ حتمی کلاه های متعددی برای خویش تصور داشتند که ناگهان چشمشان به لشکری افتاد که از نظر تعداد سه برابر آنان و از نظر تجهیزات کاملتر از آن در تصورشان نمیگنجید و فورا فهمیدند که این توبمیری از آن توبمیری ها نیست و ممکن است جانها را از دست بدهند و حد اقل این است که جراحت های سخت و قطع دست و پا نصیبشان شود و لذا بی تردید الفرار گویان از صحنه رویاروئی در رفتند .

از آیه 17 فهمیده میشود که پس از جنگ بدر یک نوع غرور پر حجمی مومنان را گرفته بود که مطالب آیه مذکور را باید در جهت «تنظیم باد» ارزیابی کرد .

باتوجه به آیات اصلی ، سخن این پاراگراف (آیه های 18 و 19 و 22 و 23) به کافران مربوط است که آنها را صلب و اصلاح ناپذیر ارزیابی میکند .

4 کلیدهای تفسیری

آیات 2 تا 4 فرع بر کلمه آخر آیه 1هستند، گر چه در بین خویش بعضی فرع بر بعضی دیگر هستند که البته نیازی به ذکر آنها نیست.

آیه های 9 و10و11و12 «پرانتزی» است  .

دو آیه 20 و 21 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشند پرانتزی هستند دلیلش هم اینکه اگر انتهای آیه 19 را به ابتدای آیه 22 وصل کنیم می­بینیم روال سخن صاف و یکدست و بی­دست­انداز است.

به زبان طنز : آیه 19: نوعی طعنه و تعریض است.

بعبارت دیگر معنی آن این است که ای کافران مگر شما بدنبال پیروزی نبودید؟ بفرمائید اینهم پیروزی! اما نه برای شما. و یعنی اینکه شما پیروزیی نخواهید داشت و بهتر است دست از این کارها بکشید.

به زبان مخاطب : در رابطه با موضوع آیه­های 9و10 فهمیده می­شود موضوع «هزار ملائکه» یک «دلخوشی  سمبلیک» بود. و اگر «هزار» را بمعنی «زیاد» و «ملائکه» را نیز چنانکه در سوره فاطر دیدیم بمعنی «عناصر و نیروهائی مؤثر از جانب خداوند در اداره امور جهان» بدانیم معلوم می­شود که خداوند به زبان مخاطب­های آن روز صحبت فرموده و در خود آیه هم برای مخاطب­های امروزی، معنی «هزار ملائکه» را روشن کرده است.  معنی آن اینطور می­شود که خداوند اوضاع و احوال صحنه برخورد را از لحاظ­های زیادی طوری سامان داده که مسلمانان پیروز شوند. مثلاً طرز قرار گرفتن دو سپاه، قوت روحی مسلمانان در ابتدا و ادامه و انتهای جنگ، که خود را برای هر چیزی آماده کرده بودند، اما طرف مقابل به تعداد و تجهیزات خویش دلگرم بود که پس از دیدن اولین کشته­ها فوراً روحیه­اش را باخت.

اینها عواملی بود که مسلمانان را پیروز کرد نه اینکه از آسمانها هزار نفر ملائکه پایین بیایند و با شمشیر بجان کفار بیفتند و اگر قرار بود اینطور باشد همان یک نفر از ملائکه هم کافی بود چرا فرموده هزار تا؟ بلکه به زبان مخاطب فرموده و بعداً هم در انتهای آیه 10 توضیحی داده که مخاطب قرن بیست و یکمی نیز توجیه شود.

موضوعی که در بالا عرض کردیم در آیه 12 تأیید می­شود زیرا معلوم شد که مأموریت ملائکه «تقویت روحی» مؤمنان و «تضعیف روحیه» کافران بوده است.

5- در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 11 و 12 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

همچنین است آیه 17 که به مکانیزمش آگاه نیستیم.

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - هنگام مشکلات معلوم می­شود ایمان چه کسی در چه درجه­ای است

2 -ای مسلمانان! هنگام جهاد محکم و ثابت­قدم باشید

3 - اي کافران بس است. دست بکشيد و به صفوف مسلمان بپيونديد.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 3 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

 

«انفال»و رعایت حدود آن

آیه 1: یکی از معانی «انفال» غنائم جنگی، و یکی دیگر از معانی آن، غنائمی است که بدون جنگ و زحمت بدست آید و ریشه آن «نفل» به معنی زیادت است و از مشتقات آن «نافله» است (و نمازِ نافله یعنی نمازِ زیاده بر واجب) و بحث بیشتر درباره آن و حدود و مقرراتش را باید در کتب احکام جستجو کرد و جای بحث بیشتر آن در اینجا نیست .

اما اینکه فرموده «پس تقوای خدا را در پیش بگیرید و ...» یعنی اینکه «انفال» (با آن تعریفش) باید در راه­هائی که خدا و رسول میفرمایند خرج شود و در این خرج کردن باید دقت کافی شود که مطابق ضوابط الهی انجام گردد .

 

منافقان نگران شده بودند

از آیه­های 5 و6 فهمیده می­شود عده­ای از مسلمانان تمایل به جنگ نداشتند.

اینها چه کسانی بودند؟

اینها همانهائی بودند که وضعشان در مکه خوب بود ، از لحاظ مالی جزء اقشار فرودست نبودند و از لحاظ اجتماعی جزء «بزرگان» حساب می­شدند.

عده دیگری هم که از موضوع هجرت ناخشنود بودند بطور قطع عده­ای از منافقان بودند که نه از سر صداقت بلکه از منفعت­طلبی به اسلام پیوسته بودند زیرا بوی پیروزی و موفقیت به دماغشان خورده بود و اینها تمایل به پیروزی اسلام در همان مکه را داشتند که از نتایجش هم در همانجا استفاده کنند و «جای جدیدی که معلوم نبود در آنجا چه پیش آید» برایشان اصلاً مطلوب نبود.

چه می­خواستند و چه شد؟

در آیه­های 7و8 نکته­ای را می­فرماید که توجه به آن بسیار عبرت­انگیز است.

ظاهراً خداوند به طریقی به پیامبر(ص) خبر داده بود که آنحضرت و مسلمانان بر یکی از آن دو طائفه (ای که برای آنحضرت مشخص کرده بود) دست پیدا خواهند کرد. البته باید بدانیم که «طائف» یعنی «گردنده» و ریشه­اش «طواف» است که برایمان آشناست.

یکی از «آن دو طائفه» عبارت می­شود از «یکی از آن دو گروهی که – مثلاً در بیابان - در حال گردشند»

معلوم می­شود دو گروه، در آن موقع در بیابان بودند. مثلاً در حال سفر بودند یا منظور دیگر داشتند و خلاصه اینکه در بیابان و در حال گذر بودند و خداوند یک طوری خبر داده بود که پیامبر و مسلمانان «بر یکی از آنها» دست پیدا خواهند کرد. و پیامبر(ص) هم موضوع را به مسلمانان اعلام نموده بود.

چنانکه بعداً معلوم شد، یکی از این دو گروه، یک کاروان تجارتی بود، و یکی دیگر یک لشکرِ مجهزِ قویِ مصممِ خشمگین که می­خواستند «ریشه این دین و این پیغمبر و این فراری­ها و این آشوب طلب­ها» را بکنند.

جّدا اگر ما در آنروزها جزء مسلمانان بودیم کدامیک را انتخاب می­کردیم؟

همانطور که از آیه 7 فهمیده می­شود غالب مسلمانان دوست داشتند آن گروهِ بی­دردسرِ راحت­الحلقومِ تجاری به چنگشان بیفتد و در یک «پیروزی آسان»، «درس عبرتی» به خصم بدهند.

اما آنچه واقعاً اتفاق افتاد، همان جنگ بزرگ و حماسی و سرنوشت­ساز و نقطه عطف تاریخ اسلام یعنی جنگ بدر بود.

آیه پر مناقشه

آیه 17 خیلی مورد بحث مفسران ارجمند قرار گرفته و بسیار پُر مناقشه و مجادله شده است. اما واقعاً درک آن (علی­رغم آن همه مناقشه و مجادله) آسان است.

در این آیه از واژه «قتل» دو کلمه و از واژه «رمی» نیز دو کلمه آمده است که در هر دو واژه ، فاعل ظاهری آشکار است اما نسبت دادن همان عمل به خداوند به خاطر انگیزه­های الهیِ فاعلینِ ظاهری آنها است.

دریافت های کوتاه مستقیم

آیه 21: «شنیدیم» یعنی : فهمیدیم، قبول کردیم، اطاعت می­کنیم.

آیه 23: «می­شنواند» یعنی : می­فهماند.

آیه 23: می­خواهد بفرماید کافران «بیماری دل» دارند و بدنبال علم و فهم نیستند.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

از تو درباره انفال ميپرسند بگو انفال مال خدا و رسول است. پس ، از خدا پروا کنيد و بين خويش را اصلاح نموده ، و خدا و رسولش را اطاعت کنيد اگر مومن هستيد (1) {جز اين نيست که مومنان هنگاميکه خداوند ياد ميشود دلشان ميلرزد و وقتيکه آياتش بر آنها خوانده ميشود ايمانشان زياد ميشود و بر پروردگارشان توکل مي کنند (2) همانها که نماز بپاميدارند و از آنچه روزيشان کرده ايم انفاق مي کنند.(3) آنها همان مومنان واقعي هستند که درجاتي نزد پروردگارشان و آمرزشي و روزيي گرامي خواهند داشت }(4) همانگونه که خداوند تو را به حق از خانه ات بيرون آورد، و حال آنکه عده اي از مومنان اين کار را خوش نمي داشتند (5) با تو درباره حق پس از آنکه برايشان روشن هم شده بود جدال ميکردند گوئي دارند خويش را مينگرند كه بسوي مرگ رانده ميشوند (6) و آن هنگام (را بياد بياوريد) که خداوند (پيروزي بر) يکي از آن دو طائفه را به شما وعده ميداد و شما دوست داشتيد آن بي اهميت مال شما باشد اما خداوند ميخواست حق را با کلماتش فرود بياورد و دنباله کافران را ببرد (7) تا حق را مستقر کند و باطل را نابود نمايد، هر چند گناهکاران خوش نداشته باشند (8)  {آن هنگام که شما از پروردگارتان کمک خواهي ميکرديد و اجابتتان کرد که من شما را با هزار ملائکه رديف شده کمک خواهم کرد (9) و خداوند آنرا فقط مژده اي قرار داد و اينکه دلشان به آن آرام شود و پيروزي جز از جانب خدا نيست که خداوند پيروزمند حکيم است (10) آن هنگام که خماري چرت را بر شما انداخت تا آرامشي از جانب او باشد و از آسمان آبي بر شما نازل نمود تا پاکتان کند و پليدي شيطان را از شما زايل نمايد و دلهاتان را (به يکديگر و به خدا) ارتباط دهد و بواسطه آن قدمهاتان را ثابت کند (11) آن هنگام که پروردگارت به ملائکه وحي ميکرد که من با شما هستم پس مومنان را ثابت قدم کنيد. بزودي ترس در دل کافران مي افکنم، پس بالاي گردنها (ي آنها) را و همه سرانگشتانشان را نيز بزنيد}(12)  اين به آن علت است که آنها با خدا و رسولش مخالفت نمودند و هرکس که با خداوند و رسولش مخالفت ورزد البته خداوند در پيگيري شديد است (13) اين است. پس بچشيدش و البته کافران عذاب آتش را خواهند داشت (14) اي مسلمانان! وقتي که با کافران درجنگ برخورد کرديد به آنان پشت نکنيد (15) و کسي که در آن روز پشت کند ، {مگر اينکه بخواهد جنگ را (با حيله) طور ديگري کند، يا به لشکري (خودي) ملحق شود} البته غضبي از خداوند را به جان خريده و جايگاهش جهنم است و بد بازگشتگاهي است (16) شما آنها را نکشتيد بلکه خداوند کشتشان ، و تو نبودي که تير مي انداختي بلکه خداوند بود که مي انداخت ، تا اينکه مومنان را به نعمتي نيکو از جانب خويش بيازمايد که خداوند شنواي داناست (17) چنين است. و اينکه خداوند حيله کافران را سست مي کند (18) (اي كافران) اگر پيروزي ميخواستيد، اينک این هم پيروزي (!) که بسراغتان آمد و اگر دست بکشيد برايتان بهتر است و اگر باز هم به همان (کارهاي سابق) بازگرديد ما هم (به شکست دادن شما) باز ميگرديم و هرگز لشکريان شما کاري برايتان نخواهند ساخت ولو اينکه زياد هم باشند و البته خداوند با مومنان است (19)  {اي مسلمانان! خدا و رسولش را اطاعت کنيد و در حاليكه سخن او را مي شنويد از او برنگرديد (20) و مانند کساني نباشيد که ميگويند شنيديم و نمي شنوند} (21) بدترين جنبندگان نزد خداوند کساني هستند که کر و لالند و تعقل نمي کنند (22) و اگر خداوند خيري در آنها سراغ داشت حتما به آنها مي شنواند و اگر مي شنواند باز هم پشت ميکردند و رويگردان مي شدند (23)

 

 

 

 

انفال2     آیات24 تا 38

یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لِله وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاكُم لِمَا يُحْيِيكُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿24﴾ وَاتَّقُواْ فِتْنَةً لاَّ تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمْ خَآصَّةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿25﴾ وَاذْكُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِيلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِي الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن يَتَخَطَّفَكُمُ النَّاسُ فَآوَاكُمْ وَأَيَّدَكُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿26﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَخُونُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُواْ أَمَانَاتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿27﴾ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلاَدُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿28﴾ يِا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إَن تَتَّقُواْ اللّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَاناً وَيُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿29﴾ وَإِذْ يَمْكُرُ بِكَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِيُثْبِتُوكَ أَوْ يَقْتُلُوكَ أَوْ يُخْرِجُوكَ وَيَمْكُرُونَ وَيَمْكُرُ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿30﴾ وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا قَالُواْ قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاء لَقُلْنَا مِثْلَ هَذَا إِنْ هَذَا إِلاَّ أَسَاطِيرُ الأوَّلِينَ ﴿31﴾ وَإِذْ قَالُواْ اللَّهُمَّ إِن كَانَ هَذَا هُوَ الْحَقَّ مِنْ عِندِكَ فَأَمْطِرْ عَلَيْنَا حِجَارَةً مِّنَ السَّمَاء أَوِ ائْتِنَا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿32﴾ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ ﴿33﴾ وَمَا لَهُمْ أَلاَّ يُعَذِّبَهُمُ اللّهُ وَهُمْ يَصُدُّونَ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَمَا كَانُواْ أَوْلِيَاءهُ إِنْ أَوْلِيَآؤُهُ إِلاَّ الْمُتَّقُونَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿34﴾ وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِندَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاء وَتَصْدِيَةً فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿35﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ لِيَصُدُّواْ عَن سَبِيلِ اللّهِ فَسَيُنفِقُونَهَا ثُمَّ تَكُونُ عَلَيْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ يُغْلَبُونَ وَالَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى جَهَنَّمَ يُحْشَرُونَ ﴿36﴾ لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَيَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلَىَ بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً فَيَجْعَلَهُ فِي جَهَنَّمَ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿37﴾ قُل لِلَّذِينَ كَفَرُواْ إِن يَنتَهُواْ يُغَفَرْ لَهُم مَّا قَدْ سَلَفَ وَإِنْ يَعُودُواْ فَقَدْ مضَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِين ﴿38﴾

 

اي مسلمانان! خدا و رسولش را وقتيكه به چيزي که زنده تان مي کند دعوتتان مي كنند اجابت کنيد ، و بدانيد که خداوند بين شخص و دلش حائل ميشود و اينکه بسوي او محشور ميگرديد (24) و از فتنه اي بترسيد که فقط ظالمان تان را فرا نميگيرد و بدانيد که پيگيري خداوند شديد است (25) و بياد آوريد که در زمين کم و ضعيف بوديد و ميترسيديد که مردم شما را بربايند تا اينكه پس از هجرت شما را جاي داد و به ياري خويش تقويتتان کرد و از چيزهاي خوشايند روزيتان داد شايد شکرگزاريد (26)  اي مسلمانان! به خدا و رسول ، و همچنين در اماناتتان ، خيانت نکنيد در حاليکه آگاهيد (27) و بدانيد که اموالتان و اولادتان فتنه اي است و اينکه نزد خدا پاداشي بزرگ است (28) اي مسلمانان! اگر تقوا را در پیش بگيريد برايتان مايه تشخيص حق و باطل را قرار ميدهد و گناهانتان را مي پوشاند و مي آمرزدتان و خداوند فضل عظيم دارد (29) و ای پیامبر! هنگامي را بياد آر كه کافران توطئه ميکردند که تو را باز دارند، يا بکشند، يا اخراجت کنند. آري آنها توطئه ميکردند و خداوند نيز مکر ميکرد و همو بهترين ماكران است (30) و هنگامي که آياتمان برآنها خوانده ميشد، ميگفتند شنيديم و اگر بخواهيم مانندش را ميگوئيم، اينها چيزي جز افسانه هاي پيشينيان نيست (31) و هنگامي که ميگفتند خداوندا اگر اين مطالبی که این پیامبر میگوید، حق و از نزد تو ميباشد پس سنگهائي از آسمان بر ما ببار يا عذابي دردناک برايمان بياور (32) و خداوند اينطور نيست که عذابشان کند در حاليکه تو در ميان هستی و اينطور هم نيست که عذابشان کند در حاليکه آنها استغفار مي­کنند (33) و چه شان شده که خداوند عذابشان نکند در حاليکه همانها هستند که مومنان را از مسجدالحرام باز ميدارند در حاليکه نسبت به آن هيچ سرپرستيي ندارند. جز اين نيست که سرپرستان آن کسي جز تقواداران نيست وليکن اکثرشان نميدانند (34) و نمازشان نزد آن خانه کعبه جز سوت كشيدن و کف زدن نيست. پس لایق آن هستند که عذاب بر آنها نازل شود و به آنها خطاب شود که بچشيد عذاب را بخاطر آن کفري که ميورزيديد (35) کافران اموالشان را خرج مي کنند که از راه خدا باز دارند، و بزودي خرجش خواهند کرد، آنگاه مايه حسرتشان خواهد شد، سپس مغلوب ميشوند، و سپس بسوي جهنم محشور خواهند شد (36)  تا خداوند پليد را از پاکيزه مشخص کند و بعضي از پليدها را بر بعضي ديگر قرار و همه را متراکم نموده و در جهنم قرار دهد و آنها همان زيانکارانند (37) به کافران بگو اگر دست بردارند آنچه قبلا کرده اند آمرزيده خواهد شد و اگر ادامه دهند البته همان قانون پيشينيان در باره آنها اجرا خواهد شد (38)

پیش تفسیر

درس: به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد.

درب : اي مسلمانان! به مسلماني تان مغرور نشويد. سعي کنيد ايمان واقعي پيدا کنيد، و نکوهش کافران که با اين همه آيات و دلايلي که ديده اند باز هم از کارهايشان دست نمي کشند.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر! پیروانت را به توجه به حقوق مربوط به انفال ، و توجه به رعایت تقوا و حسن رابطه بین خویش و اطاعت خدا و رسول ، توصیه کن و ای مسلمانان ! خداوند خواسته در نتیجه جنگ بدر ، توطئه منافقـان بی اثر ، کفــار خوار ، وپیروان واقعی پیامبر(ص) یاری شوند ، و ای مسلمانان کارها را برای رضای خدا انجام دهید و خداوند سست کنندۀ نیرنگ کافران است که نسبت به حقایق کر و لال و بی­عقلند .

در این پاراگراف می فرماید :ای مسلمانان ! باخدا و رسول صداقت داشته باشید و به دعوت شان بگروید تا زنده واقعی گردید و ای کافران ! باوجود اینهمه دشمنی ها و رفتارهای ناپسند که کردید ، به چیزی نرسیدید ، حالا دیگربس کنید وبه راه صحیح بپیوندید .

3 - سوالات

1 – منظور از «ان الله یحول بین المرء و قلبه» (آیه 24) چیست؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

ازآیه های 24 و 27 به وضوح فهمیده میشود که اکثر مسلمانان در روزهای نزول این آیات ایمانشان چندان عمیق نبود و به سهولت به مصالح دینی خیانت میورزیدند و اگر اقلیتی از مومنان قوی العقیده نبود زحمات آنحضرت به سهولت بر باد میرفت .

علاوه بر آمادگی بالقوه آنها به خیانت مذکور ، برای اصل تعالیم آنحضرت نیز چندان اهمیتی قائل نبودند . 

با توجه به مطلب فوق ، و درس و درب ، ان الله یحول بین المرء و قلبه یعنی به مسلمانی تان خیلی غره نشوید که تصور کنید حتما در اعلی علییین خواهید بود و امتحان ها در پیش خواهید داشت و . . .

اینک ببینید تفاسیر در باره جمله مذکور چه ها گفته اند !

ازآیات 30 تا 38 نیز فهمیده میشود که وحی دارد به تحلیل رفتاری کافران ادامه میدهد و در اینجا رفتارهائیکه قبلا با جریان ایمان انجام میدادند را به یاد می آورد و در ادامه به هزینه های سنگینی که برای راه اندازی جنگ علیه جریان ایمان متحمل میشوند اشاره میکند و اینکه کار بی فایده ای میکنند که نهایتش مغلوبیت و حسرت است و منتهی به عذاب اخروی هم میشود .

5 کلیدهای تفسیری

دو آیه 25 و 26 فرع است بر آیه 24 و این موضوع واضح نیست و لازم است کمی دقت کنید و اگر دقت کنید برایتان معلوم خواهد شد. دو آیه 28 و 29 نیز نسبت به آیه 27 همین وضع را دارند.

آیه­های 33 و 34 و 35 فرع بر آیه 32 است.آیه 37 نیز فرع بر نیمه دوم آیه 36 است.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 24 که با توجه به درس و درب معنی مفهوم و سر راستی دارد در طول زمان یک معانی نچسبی (که برای دسترسی به آن «حیلوله» را در گوگل سرچ کنید) برایش تراشیده شده، که واقعا باعث تاسف است و بالاخره این آیه از این لحاظ جزء آیات برجسته قرار گرفت.

آیه 33 از لحاظ محتوای امید بخشش جزء آیات برجسته قرآنی است.

7 - آیات مشکل

آیه 24 از این لحاظ که مفسران مختلف در باره اش سخنان مختلف و متضاد گفته اند جزء آیات مشکل قلمداد میشود.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 24 از این لحاظ که مکانیزم عملی که خداوند صحبتش را کرده، حتی برای ما قرن بیست و یکمی ها هم هنوز روشن نیست بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مخاطبان اولیه.

همچنین است آیه 25.

نیز آیه 29.

و آیه 37.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - اي مسلمانان! به مسلماني تان مغرور نشويد. سعي کنيد ايمان واقعي پيدا کنيد،

2 -نکوهش کافران که با اين همه آيات و دلايلي که ديده اند باز هم از کارهايشان دست نمي کشند.

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

در بسیاری از جاها «یا ایها الذین آمنوا» به معنی

«ای کسانی که ایمان آورده­اید» نیست

البته راجع به این موضوع ذیل آیه 62 سوره بقره عرضی کرده­ایم اما آیات این پاراگراف بهترین شاهد موضوع تیتر فوق است.

چگونه ممکن است کسی ایمان داشته باشد و طبق آیه 27 به خدا و رسول خیانت کند؟

در هر حال «یا ایها الذین آمنوا» به معنی اصطلاحیِ «ای مسلمانان» در اکثر جاهای قرآن به کار رفته و خداوند نیز مانند ما که به تزریقاتچی ها «دکتر» می­گوییم، مسلمانان را با یک درجه تشریف مؤمن خوانده که هم برای آنها نوعی افتخار باشد و هم اینکه عده­ای خود را بالاتر بکشند .

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 30: فهمیده می­شود کافران تصمیمات شدیدی راجع به پیامبر(ص) داشتند که خداوند با دستور هجرت، توطئه آنها را عقیم گذاشت.

آیه 33: منظور از «آن­ها»ی آخر آیه، مؤمنان، و بقیه «آن­­ها»ی آیه، مربوط به کافران است. (البته با توجه به متن عربی)

آیه 34: فهمیده می­شود استحقاق عذاب را دارند اما خداوند برای آنها مهلت و فرصت قائل شد تا بعد از فتح مکه.

جمع بندی و تفسیر

اي مسلمانان! خدا و رسولش را وقتيكه به چيزي که زنده تان مي کند دعوتتان مي كنند اجابت کنيد ، و بدانيد که خداوند بين شخص و دلش حائل ميشود و اينکه بسوي او محشور ميگرديد (24) {و از فتنه اي بترسيد که فقط ظالمان تان را فرانميگيرد و بدانيد که پيگيري خداوند شديد است (25) و بياد آوريد که در زمين کم و ضعيف بوديد و ميترسيديد که مردم شما را بربايند تا اينكه شما را جاي داد و به ياري خويش تقويتتان کرد و از چيزهاي خوشايند روزيتان داد شايد شکرگزاريد }(26)  اي مسلمانان! به خدا و رسول ، و همچنين در اماناتتان ، خيانت نکنيد در حاليکه آگاهيد (27) {و بدانيد که اموالتان و اولادتان فتنه اي است و اينکه نزد خدا پاداشي بزرگ است (28) اي مسلمانان! اگر تقوا را در پیش بگيريد برايتان مايه تشخيص حق و باطل را قرار ميدهد و گناهانتان را مي پوشاند و مي آمرزدتان و خداوند فضل عظيم دارد }(29) و هنگامي (را بياد آر) كه کافران توطئه ميکردند که تو را باز دارند، يا بکشند، يا اخراجت کنند. آري آنها توطئه ميکردند و خداوند نيز مکر ميکرد و همو بهترين ماكران است (30) و هنگامي که آياتمان برآنها خوانده ميشد، ميگفتند شنيديم و اگر بخواهيم مانندش را ميگوئيم، اينها چيزي جز افسانه هاي پيشينيان نيست (31) و هنگامي که ميگفتند خداوندا اگر اين (مطالب) همان حق از نزد تو ميباشد پس سنگهائي از آسمان بر ما ببار يا عذابي دردناک برايمان بياور (32) {و خداوند اينطور نيست که عذابشان کند در حاليکه تو در ميان هستی و اينطور هم نيست که عذابشان کند در حاليکه آنها استغفار مي­کنند.(33) و چه شان شده که خداوند عذابشان نکند در حاليکه همانها هستند که از مسجدالحرام باز ميدارند در حاليکه نسبت به آن هيچ سرپرستيي ندارند. جز اين نيست که سرپرستان آن کسي جز تقوا داران نيست وليکن اکثرشان نميدانند.(34) و نمازشان نزد آن خانه (کعبه) جز سوت كشيدن و کف زدن نيست. پس بچشيد عذاب را بخاطر آن کفري که ميورزيديد}(35) کافران اموالشان را خرج مي کنند که از راه خدا باز دارند، و بزودي خرجش خواهند کرد، آنگاه مايه حسرتشان خواهد شد، سپس مغلوب ميشوند، و سپس بسوي جهنم محشور خواهند شد (36)  {تا خداوند پليد را از پاکيزه مشخص کند و بعضي از پليدها را بر بعضي ديگر قرار و همه را متراکم نموده و در جهنم قرار دهد. آنها همان زيانکارانند}(37) به کافران بگو اگر دست بردارند آنچه قبلا کرده اند آمرزيده خواهد شد و اگر ادامه دهند البته همان قانون پيشينيان (اجرا) خواهد شد (38)

 

 

انفال3       آیات39تا71

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿39﴾ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿40﴾ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿41﴾ إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِن لِّيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿42﴾ إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَلَكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿43﴾ وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولاً وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ﴿44﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ ﴿45﴾ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿46﴾ وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاء النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَاللّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿47﴾ وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿48﴾ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿49﴾ وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿50﴾ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿51﴾ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿52﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿53﴾ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُواْ بآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَونَ وَكُلٌّ كَانُواْ ظَالِمِينَ ﴿54﴾ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿55﴾ الَّذِينَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لاَ يَتَّقُونَ ﴿56﴾ فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿57﴾ وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الخَائِنِينَ ﴿58﴾ وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنَّهُمْ لاَ يُعْجِزُونَ ﴿59﴾ وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ ﴿60﴾ وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿61﴾ وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ ﴿62﴾ وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً مَّا أَلَّفَتْ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿63﴾ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿64﴾ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ ﴿65﴾ الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿66﴾ مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿67﴾ لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿68﴾ فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿69﴾ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الأَسْرَى إِن يَعْلَمِ اللّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿70﴾ وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُواْ اللّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿71﴾

 

ای پیامبر! و ای مومنان! با آنها بجنگيد تا هيچ فتنه اي نباشد و دين بطور کامل براي خدا باشد . پس اگر دست کشيدند البته خداوند به اعمالشان بيناست (39) و اگر پشت کردند بدانيد که خداوند سرپرست شماست . چه سرپرست و چه ياور خوبي هم هست (40) و بدانيد که هر غنيمتي که بدست آورديد يک پنجم آن مال خدا و رسول و خويشاوندان و يتيمان وبيچارگان و براه ماندگان است ، اگر به خداوند و نيز بر آنچه بربنده مان نازل کرديم ، ايمان داريد . روزي که دو گروه به يکديگر رسيدند، که همان روز جدا سازي حق و باطل بود، و خداوند بر هر چيزي تواناست (41) هنگامي که شما در بلندي نزديک و آنها در بلندي دورتر بودند و آن قافله پائين تر از شما بود و اگر قرار ملاقات ميگذاشتيد حتما در محلِ قرار اختلاف پيدا ميکرديد وليکن چنين شد تا خداوند کاري را بگذراند که تقديرش انجام شده بود تا از روي دليل آشکار کسي را که هلاك شدني است هلاک كند ، ونيز از روي دليل آشکار کسي را که زنده شدني است ، زنده نمايد و البته خداوند شنواي داناست (42) ای پیامبر! هنگاميکه خداوند آنها را در خوابت کم نشان داد و اگر زياد نشان ميداد سست ميشديد و درباره آن امر با يکديگر مخالفت ميکرديد وليکن خداوند شما را سلامت داشت که او به آنچه در سينه ها ميگذرد داناست (43) و هنگاميکه باهم برخورد نموديد خداوند آنها را در چشم شما کم ارائه نمود و شما را هم در چشم آنها کم جلوه داد تا کاري را که مقدر  بود در واقعيت نیز بگذارند و کارها بسوي خداوند بر ميگردد (44) اي مسلمانان! هنگاميکه با لشکري بر خورد کرديد ثبات ورزيد و خداوند را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد (45) و خدا و رسولش را اطاعت کنيد و با يکديگر نزاع نکنيد زيرا سست خواهيد شد و نيرويتان ميرود و صبر و پایداری کنيد، که خداوند با صابران است (46) و مانند کساني نباشيد که از شهرهاشان براي غرور و خود نمائي خارج ميشوند واز راه خدا باز ميدارند و خداوند به آنچه مي کنند احاطه دارد (47) و هنگاميکه شيطان اعمالشان را برايشان آراست و گفت امروز کسي بر شما پيروز نخواهد شد ومن هم پناه دهنده تان هستم، اما به محض اینکه آن دو لشگر يکديگر را ديدند بر پاشنه هايش چرخيد و گفت از شما بيزارم. من چيزي مي بينم که شما نمي بينيد. من از خداوند ميترسم و خداوند در عقوبت شديد است (48) هنگامي که آن منافقان و کساني که در قلوبشان مرضي هست ميگفتند دين اينها مغرورشان کرده، در حاليکه هر کس بر خداوند توکل کند، خداوند هم پيروزمند فرزانه است (49)  و کاش آن هنگام را ميديدي که ملائکه جان کافران را ميگيرند و به صورتهايشان و پشت هايشان ميزنند و ميگويند عذاب آتش سوزان را بچشيد (50) اين بخاطر همان چیزهاست که از پيش فرستاديد و خداوند البته نسبت به بندگانش ظالم نيست (51) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيان آنها که به آيات خدا کفر ورزيدند و آنها را به گناهانشان بگرفت که خداوند البته قوي و سخت كيفر است (52) اين به آن علت است که خداوند وقتي نعمتي را به قومي داد، تا وقتیکه آنها آنچه را که در خودشان است تغيير ندهند نعمتشان را تغيير نميدهد، و البته خداوند شنواي داناست (53) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيانشان، كه آيات پروردگارشان را تکذيب کردند، و آنها را بخاطر گناهانشان هلاک، و فرعونيان را غرق کرد، و همگي ظالم بودند (54)  بدترين جنبندگان در نزد خدا كافرانند كه ايمان نمي آورند (55) همان کساني که با آنها عهد بستي ، آنگاه در هر دفعه عهد شکني ميکنند و پروا ندارند (56) و اگر در جنگ برآنان دست يافتي برآنان سختگيري کن و نيز بر کساني که پشتيبانشان هستند ، شايد پندگيرند (57) و اگر از قومي بيم خيانتي داشتي مانند آن را برآنها بيفكن که خداوند خائنان را دوست ندارد (58) و کافران نپندارند که پيش افتادند ، البته آنها ما را عاجز نمي کنند (59) و براي آنها تا آنجا که ميتوانيد نيرو و اسبان يراق بسته تهيه کنيد ، تا بوسيله آن دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد ، و کسان ديگري که غير از آنها هستند و شما نمي شناسيدشان ، و خداوند مي شناسدشان . و آنچه که در راه خدا خرج کنيد تماما به شما پس داده ميشود و ظلمي نمي بينيد (60) پس اگر تمايل به صلح پيدا کردند تو نيز تمايل نشان ده ، و بر خدا توکل کن که او شنواي داناست (61) و اگر خواستند نيرنگ بزنند البته خداوند تو را بس است ، هموست که با ياريش تو را و مومنان را پشتيباني کرد (62) و دلهاي آنها را بهم الفت داد ، اگر ميخواستي تمام آنچه را که در زمين هست خرج کني نميتوانستي بين آنها الفت برقرار کني ، وليکن خداوند بين آنها الفت داد که همو پيروزمند فرزانه است (63) اي پيامبر ! خداوند و کساني از مومنان که پيرويت مي کنند تو را بس است (64) اي پيامبر ! مومنان را بر جنگ تشويق کن، اگر بين شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران پيروز خواهند شد ، زيرا آنها كساني هستند که نمي فهمند (65) الان خداوند به شما تخفيف داد ، و دانست که در شما ضعفي هست ، پس اگر صد نفر صابر از شما باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر باذن خدا پيروز خواهند شد ، و خداوند با صابران است (66) پيغمبر را نميرسد قبل از اينکه دينش در زمين محكم شود اسيراني داشته باشد . شما بهره دنيا را ميخواهيد در حاليکه خداوند آخرت را ميخواهد و خداوند پيروزمند فرزانه است (67) اگر نوشته اي از جانب خدا سبقت نيافته بود ، درباره آنچه اسیر گرفتيد عذابي بزرگ به شما ميرسيد، ولی خداوند این بار را از شما اغماض کرد (68) لذا از آنچه غنيمت بدستتان آمد حلال و پاکيزه بخوريد ، و از خدا پروا کنيد ، که خداوند آمرزگار مهربان است (69) اي پيامبر ! به آنچه از اسيران که در دستتان است بگو اگر خداوند در دلهاي شما خيري مي شناخت راجع به آنچه از شما گرفته شده بهترش را به شما ميدهد و مي آمرزدتان و خداوند آمرزگار مهربان است (70) و اگر قصد خيانت با تو دارند البته قبلا هم به خداوند خيانت کرده بودند و خداوند هم تو را برآنها دستيابي داد و خداوند داناي حکيم است(71)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد.

درب : به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد و اینکه کافران از لحاظ عقيده بي پايه و از لحاظ پناهگاه سست، و از لحاظ عاقبت در دنيا دچار شکست، و در آخرت عذاب خواهند داشت و اي پيامبر! و ای مسلمانان! برای دفع دشمنان همواره آماده باشید و مواظب خیانت و نیرنگ آنان نیز باشید و با آنان سخت­گیری کنید و اي پيامبر همراه با پيروانت به طور همه جانبه با کافران درگير شو .

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر! پیروانت را به توجه به حقوق مربوط به انفال ، و توجه به رعایت تقوا و حسن رابطه بین خویش و اطاعت خدا و رسول ، توصیه کن و ای مسلمانان ! خداوند خواسته در نتیجه جنگ بدر ، توطئه منافقـان بی اثر ، کفــار خوار ، وپیروان واقعی پیامبر(ص) یاری شوند ، و ای مسلمانان کارها را برای رضای خدا انجام دهید و خداوند سست کنندۀ نیرنگ کافران است که نسبت به حقایق کر و لال و بی­عقلند .

در پاراگراف 2 می فرماید :ای مسلمانان ! باخدا و رسول صداقت داشته باشید و به دعوت شان بگروید تا زنده واقعی گردید و ای کافران ! باوجود اینهمه دشمنی ها و رفتارهای ناپسند که کردید ، به چیزی نرسیدید ، حالا دیگربس کنید وبه راه صحیح بپیوندید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان بطور خالصانه و حقیقی به اطاعت خدا و رسولش بگروید تا موفق گردید  و کافران و منافقان تحت تأثیر وسوسه­های شیطان­اند و آنها بدترین جنبندگانند و نیز برخی توصیه های جنگی به پیامبر (ص) و مسلمانان

3 - سوالات

1-آیات پرانتزی این پاراگراف رامشخص ، ودرنتیجه آیات اصلی آن را معین کنید.

2-از این پاراگراف چه «حدسیاتی ازاوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

3 – چرا خداوند در آیه 41 آن روز را «یوم الفرقان» نامیده؟

4 – منظور از «لو تواعدتم لاختلفتم فی المیعاد» (آیه 42) چیست؟

5 – در همان آیه ، نزدیک و دور نسبت به چه؟

6 – از آیه 43 چه چیزهایی فهمیده میشود؟

7 – با توجه به آیه 43 ، اعتبار «خواب» چقدر است؟

8 – در همان آیه ، ارتباط خواب آنحضرت و فشل شدن مردم را بیان کنید .

9 – در همان آیه ، منظور از «امر» چیست؟

10- منظور از «شیطان» (آیه48) چیست؟ (خود شخص ابلیس؟ مجموعه ای از تصورات باطل؟ یا.....؟)

11- «دیدن»ی که در همان آیه به «شیطان» نسبت داده شده ، از چه نوع است؟

12- «گفتن»ی که به شیطان نسبت داده شده ، خطاب به چه کسانی بوده؟ و آیا آنها این «گفتن» را «احساس» میکرده اند؟

13- سه کلمه آخر آیه48 از قول کیست؟

14- منظور از «الذین فی قلوبهم مرض» (آیه 49) چه کسانی است؟

15- جمله مورد سوال فوق با کدام کلید فهم قرآن مطابق است؟

16- قبل از سه کلمه آخر آیه 50 ، موضوع کدام کلید فهم قرآن اتفاق افتاده است؟

17 – از آیه 57 چه توصیه فنی نظامی استنباط میشود؟

18 – موضوع آیه 56 چه کسانی بودند؟

19 – موضوع آیه 58 چطور؟

20 – مگر جنگ بدر تمام نشده؟ پس چرا خداوند در آیه 64 و هفت کلمه اول آیه 65 آنحضرت را به جنگ تشویق میکند؟

21 – منظور آیه 71 خیانت چه کسانی است؟

22 – در آیه 70 دوبار کلمه «خیرا» آمده ، معنی هریک را بیان کنید .

23 – در آیه های 65 و 66 و نیز در آیه 69 دیده میشود خداوند حکمی فرموده و سپس با توجه به عدم آمادگی مسلمانان تخفیف قائل شده ، چه توضیحی برای این پدیده دارید؟

24 – منظور خداوند از «کتاب من الله سبق» (آیه 68) چیست؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

چنانکه از آیه 43 فهمیده میشود ، قبل از وقوع جنگ بدر ، آنحضرت مکررا خوابی میدید که ضمن آن دشمن کوچک ارزیابی میشد ، و آنحضرت موضوع را به مردم منتقل میفرمود ، و به این ترتیب یکنوع آمادگی روحی برای یک رویاروئی و یک پیروزی آسان در اذهان عمومی بوجود آمده بود .

اما ، مشخص نشده بود که بر کدامیک پیروز خواهند شد آیا آن قافله تجارتی که یک پیروزی آسان بی­هزینه را برای آنها فراهم می­کرد ، یا بر آن لشکر سنگین که بالاخره هر چه باشد ریسک قابل توجهی داشت.

پس از اینکه بعداً واقعیت معلوم شد، مسلمانان موضوع را طوری دیدند که کاملاً ناامید کننده نبوده. آنها آن لشکر را در چشم خویش «کوچک دیدند» لشکر کفار هم مسلمانان را کوچک دیدند. در اثر این «کوچک دیدن» یکدیگر و تخمین امکان پیروزی، جنگ واقع شد.

اما اینکه چرا یکدیگر را کوچک دیدند؟  باید گفت، اینکه کفار مسلمانان را کوچک دیده باشند، عادی است، زیرا آنها مسلمانان را نیز مانند خویش ارزیابی می­کردند و از انگیزه­های آنها خبر نداشتند. لذا فقط به «تعداد» و «تجهیزات» مسلمانان نگاه کردند و البته تعدادشان یک سوم آنها، و تجهیزاتشان نیز بسیار فقیرانه و ناچیز بود و لذا کفار به پیروزی خویش مطمئن شدند.

اما اینکه چرا مسلمانان آنها را «کم دیدند»، باید گفت که مسلمانان از روی «وعده»ای که دریافت کرده بودند ، به «یک پیروزی» مطمئن شده بودند وقتیکه دیدند آن «قافله تجاری» نشد و باید با این «لشکر» مقابله کنند، فهمیدند که موضوعِ «پیروزی»شان همین مورد است و لذا دل به خدا سپردند و خود را آماده نبرد با اینها کردند و وقتیکه چنین روحیه ای دارا شدند، نگاه مجددی به آنها کردند، و این «کم دیدن» آنها در آیه 44 در همین نگاه مجدد معنی پیدا می­کند.

یعنی نگاه «غالبان بالقوه» به لشکر «مغلوب بالقوه»

لذا «کم دیدن» مسلمانان نتیجه ایمان و توکلشان بود نه اینکه در آن موقعیت عقل خویش را از دست داده باشند و چشمشان به آنها خیانت کرده باشد.

همه موارد فوق که کاملاً قابل فهم و قابل تحلیل است در آیه 44 به خداوند نسبت داده می­شود ، و برای فهم این امر بهتر است به تیتر «خواست خداوند قانونمند است» که بسیار هم تکرار شده توجه مجدد بفرمائید.

مطلب آیه 50 مخالفتی با این واقعیت ندارد که مسلمانان کافران را کشته باشند و به صورتهایشان و پشت­هایشان زده باشند.

بطور کلی باید دانست که قرآن «به زبان مخاطب» صحبت کرده و درباره مطالب ماوراء­الطبیعه مطابق درک مخاطب بیان نموده است.

بنابراین وقتیکه می­فرماید شیطان به آنها چنین و چنان گفت باید اینطور تعبیر کنیم که نفس مغرور و از خدا بی­خبر آنها چنین تحلیلی داشته و وقتیکه گفته می­شود ملائکه چنین و چنان کردند باید اینطور تعبیر کنیم که ایمان آنها به فلان و بهمان کار وادارشان نموده است.

وگرنه تصور اینکه شیطان وارد صحنه شده باشد و با چشم دیده شود و صوتش با گوش شنیده شود و یا اینکه ملائکه وارد کارزار شده و شمشیر بدست گرفته و کافران را کشته باشند، تصوری است کاملاً خطا، و هیچ شاهدِ تاریخیِ اثبات کننده­ای هم ندارد و اگر داشت می­باید لااقل دو روایت وجود می­داشت که از شیطان یا ملائکه توصیف واحدی ارائه می­دادند.

بعلاوه اگر آنطور بود، نه این شکست برای کافران قابل سرزنش بود و نه آن پیروزی برای مسلمانان قابل افتخار.

جنگی واقع شده بود و ملائکه شیطان را شکست دادند. این چه افتخاری برای مسلمانان و چه سرشکستگی برای کافران دارد؟

خلاصه اینکه خداوند مفاهیم بلند سنگین را ساده و ساده نموده و پائین و پائین آورده و مطابق فرهنگ مخاطب آنروزی بیان فرموده است. اما همان مطالب امروز هم قابل درک و فهم است زیرا هرچه که ایمان در دل مؤمنان باشد، از قوای الهی است یعنی از نوع ملائکه است. و هرچه کفر و غرور و خودبینی باشد از قوای شیطانی است و لذا حدیث نفس کافران، گفتار شیطان است و حدیث نفس مؤمنان عمل ملائکه می­باشد.

آنچه در آیه­های 54-53 ذکر شده که «تغییر اوضاع مردم منوط به تغییر احوال آنها است» مطلب مهمی است و یکی از اصول فکری قرآنی است و قبلاً نیز آنرا به وجه روشن­تر در آیه 11 سوره رعد و آیه های دیگر دیده ایم و خلاصه­اش اینکه وقتی قومی شخصیت خویش را بهتر نمودند خداوند اوضاع و احوال بیرونی آنها را بهتر می­کند و در این آیه نیز پیروزی مسلمانان را به تلاش و همت خودشان مربوط نموده و عرضی را که قبل از این نموده بودیم تأیید فرموده و همینطور شکست کفار را نتیجه خودبینی و غرور و تکذیب آنها دانسته و اضافه نموده که این فقط منحصر به آن کفار در آن مقطع زمانی خاص نبوده بلکه سراسر تاریخ بشر را در بر می­گیرد.

از آیه 56 معلوم میشود پیمان های عدم تعرض زیادی بین آنحضرت و قبایل مختلف اعم از مشرکان مکه و سایر قبایل مشرک بسته شده بود اما آنها به آن معاهدات پایبند نبودند ، و از آیه 57 فهمیده میشود ضمنا قبایل کوچکتر توسط مشرکان مکه پشتیبانی میشدند . از آیه 58 که بعدا با واقعیت­های تاریخی تایید شد فهمیده میشود که منظور از «بیم خیانت» به یهودیان مدینه  و منافقان داخلِ صفوف مسلمین مربوط می­شود .

همچنین از آیه 60 فهمیده میشود اشاره به «اسبان یراق بسته» به معنی توصیه به همواره «در آمادگی نگهداشتن نیروی دفاعی» است .

و نیز از آیه 63 فهمیده میشود که «الفت داد» به مومنان بر می­گردد که اصلی­ترین نیروی پیشرفت اسلام بود که علت شکل­گیری آن نیز همان «الفت حاصل از اعتقادات مشترک» بوده است.

در رابطه با آیات 71-67 واقعاً باید گفت در این چند آیه آنقدر نکته هست که گوئی در این چند سطر تمام مطالب مهم آن روز را داریم به رأی­العین می­بینیم. و این واقعاً یکی از وجوه معجزات ادبی قرآنی است. چیزهائی که از این بند فهمیده می­شود اینهاست:

1- کار اسلام هنوز محکم نشده بود و موقعیش هنوز لرزان بود.

2- علیرغمِ منعِ اسیر گرفتن، اسیر گرفتند.

3- اگر پایه­های پیروزی محکم می­شد، اسیر گرفتن اشکال نداشت.

4- اسیر گرفتن در آن حالِ وضعیتِ متزلزل، برای کسب منافع اقتصادی بود.

5- پیامبر در این مورد تحت فشار بعضی از پیروان خویش بود و خودش تمایلی نداشت.

6- قبلاً قضای الهی بر این امر رانده شده بود که مسلمانان در اثر این کار عذاب نشوند.

 7- در این شرایط از سوی وحی توصیه شد با اسیران مستعد کار ارشادی کنید.

مطابق ترتیبِ رایجِ سوره­هایِ قرآنی که تاکنون مفسران ارجمند آن را مبنای تفسیر خویش قرار داده­اند، در کجا کوچکترین اشاره­ای دیده شده که مسلمانان بر مبنای آن می­باید از اسیر گرفتن خودداری نموده باشند تا پایه­های پیروزی محکم شود؟

مفسری که ابتدا سوره محمد (ص) را تفسیر کند، سپس به تفسیر سوره انفال بپردازد در فهم و درک این آیات مشکلی ندارد.

در هر حال در سوره محمد(ص) که زمان نزول آن قبل از این سوره است، این دستور نازل شده بود که اولاً هنگام برخورد با کافران در میدان جنگ در درجه اول به فکر کشتن آنها باشید تا غلبه شما روشن شود. پس از اینکه معلوم شد چه کسی غالب است، از آن پس، چندان به فکر کشتن نباشید و اسیر گرفتن اشکال ندارد. وقتی هم که جنگ تمام شد، اسیران را یا مورد منت قرار دهید و لطف کنید و آزادشان کنید یا اینکه در مقابل آزادی او چیز در خوری بگیرید.

لذا بنابر آن آیات، که قبل از سوره انفال نازل شده بود، مسلمانان در جنگ بدر، از همان ابتدای شروع جنگ نباید به فکر اسیر گرفتن برای تحمیل فدیه به آنان می­افتادند و عتاب شدید آیه­های 67 و 68 مربوط به بی­توجهی مسلمانان به این امر است و فشاری که به رسول خدا در این مورد آوردند.

و این موضوع به این نکته نیز اشاره دارد که ای مسلمانان، در هنگامی که یک موضوع عمومی در جریان است شما نباید دنبال منافع خصوصی خودتان (که اسیر گرفتن و فروختن آنان در مقابل فدیه یکی از مصادیق آن است) باشید.

خداوند به خاطر عمل آنان به پیامبر(ص) عتاب شدید نمود که تو چرا اینقدر با پیروانت نرم هستی و در یک مقاطع خاصی که سختگیری لازم است سختگیری نمی­کنی و ... غیره.

در نهایت هم خداوند (با توجه به آیه 69) این عمل را غنیمت حساب کرد و از لحاظِ شرعی درآمدِ حاصلِ از این عمل را حلال اعلام نمود. اما چنانکه بزودی در سوره آل عمران خواهیم دید مسلمانان را تنبیه فرمود یعنی به خاطر عمل فوق عذاب اخروی را از آنها برداشت اما در همین جهان، در جنگ اُحُد، سزای این نافرمانی آشکارشان را دیدند.

5 کلیدهای تفسیری

آیات 50 و 51 و 52 و 53 و 54 فرع بر آیه 49 هستند. و اگر کمی دقت کنید برایتان واضح می­شود.

آیات اصلی این پاراگراف عبارت است از آیه 64 و هفت کلمه اول آیه 65 و آیه 67 و آیه های 70 و 71 .

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 39 پیشگوئی میکند که جنگ های دیگری نیز در کار خواهد بود و تا از بین رفتن «فتنه» ادامه خواهد یافت .

در آیه 45 نیز پیشگوئی مشابهی دارد که شامل قسمت اول مورد قبل میشود.

در آیات 56 تا 71 چند بار پیشگوئی دارد که پس از جنگ بدر بازهم جنگ هایی خواهد بود و لذا شما چنین و چنان کنید .

همچنین است در آیه 72 .

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 48 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

آیه های 50 و 51 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیه 53 از این لحاظ که مکانیزم عملی که خداوند صحبتش را کرده، حتی برای ما قرن بیست و یکمی ها هم هنوز روشن نیست بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مخاطبان اولیه.

همچنین است آیه 63.

نیز آیه 66.

آیه 68 به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره شده، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه، بلکه حتی مخاظبانِ تاکنون نیز است.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد

2 - کافران از لحاظ عقيده بي پايه و از لحاظ پناهگاه سست، و از لحاظ عاقبت در دنيا دچار شکست، و در آخرت عذاب خواهند داشت

3 -اي پيامبر! و ای مسلمانان! برای دفع دشمنان همواره آماده باشید و مواظب خیانت و نیرنگ آنان نیز باشید و با آنان سخت­گیری کنید

4 - اي پيامبر! همراه با پيروانت به طور همه جانبه با کافران درگير شو .

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 52 تا 54 و 59 و 68 ، بقیه آیات پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

عقل شیطانی «عقل محاسبه­ گر» معمولی است

با توجه به آیه 48 شیطان چه دید؟

شیطان نیز مانند کافران است. عقلش روی محسوسات و روی عدد و رقم و ظواهر کار می­کند. مطابق آیه 48 نتیجه محاسباتش پیروزی کافران بود .

اما در همان برخورد اولیه رفتار پرصلابتی دید و ثبات و استواریی مشاهده کرد که با محاسبات او تناسبی نداشت و لذا فوراً غلط بودن محاسباتش را یافت و فوراً موضع خویش را صد و هشتاد درجه تغییر داد.

بدترین جنبندگان

آنچه در آیه 55 فرموده تاکنون در آیات بسیار زیادی مفاهیم معادلش را دیده­ایم که بما چنین می­گویند که آنچه در آسمانها و زمین است مانند خورشید و ماه و ستارگان و گیاهان و درختان و حیوانات و بسیاری از آدمیان خداوند را سجده و او را عبادت و تسبیح و تنزیه می­نمایند و در جای خود مفهوم این مطالب عرض شد و در اینجا قصد تکرار آنها را نداریم اما چیزی که در اینجا می­خواهیم عرض کنیم این است که فقط در این میان، عده­ای از آدمیان (و جنیان) هم هستند که این الگوی رفتاری را که کل جهان از آن پیروی می­کنند، در پیش نمی­گیرند و کفر می­ورزند و ایمان نمی­آورند. چون رفتار آنها در تعارض با کل جهان است، لذا آنها را «بدترین» جنبندگان نامیده است.

جمع بندی و تفسیر

و با آنها بجنگيد تا هيچ فتنه اي نباشد و دين بطور کامل براي خدا باشد . پس اگر دست کشيدند البته خداوند به اعمالشان بيناست (39) و اگر پشت کردند بدانيد که خداوند سرپرست شماست . چه سرپرست و چه ياور خوبي هست (40) و بدانيد که هر غنيمتي که بدست آورديد يک پنجم آن مال خدا و رسول و خويشاوندان و يتيمان وبيچارگان و براه ماندگان است ، اگر به خداوند و نيز بر آنچه بربنده مان نازل کرديم ، ايمان داريد . روزي که دو گروه به يکديگر رسيدند، {که همان روز جدا سازي حق و باطل بود}، و خداوند بر هر چيزي تواناست (41) هنگامي که شما در بلندي نزديک و آنها در بلندي دورتر بودند و آن قافله پائين تر از شما بود و اگر قرار ملاقات ميگذاشتيد حتما در (محل) قرار اختلاف پيدا ميکرديد وليکن (چنين شد) تا خداوند کاري را بگذراند که (تقديرش) انجام شده بود تا از روي دليل آشکار کسي را که هلاك شدني است هلاک كند ، ونيز از روي دليل آشکار کسي را که زنده شدني است ، زنده نمايد و البته خداوند شنواي داناست (42) هنگاميکه خداوند آنها را در خوابت کم نشان داد و اگر زياد نشان ميداد سست ميشديد و درباره آن امر با يکديگر مخالفت ميکرديد وليکن خداوند (شما را) سلامت داشت که او به آنچه در سينه ها ميگذرد داناست (43) و هنگاميکه باهم برخورد نموديد خداوند آنها را در چشم شما کم ارائه نمود و شما را هم در چشم آنها کم جلوه داد تا کاري را که (در تقدير) انجام شده بود (در واقعيت) بگذارند و کارها بسوي خداوند بر ميگردد (44) اي مسلمانان هنگاميکه با لشکري بر خورد کرديد ثبات ورزيد و خداوند را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد (45) و خدا و رسولش را اطاعت کنيد و (با يکديگر) نزاع نکنيد زيرا سست خواهيد شد و نيرويتان ميرود و صبر کنيد که خداوند با صابران است (46) و مانند کساني نباشيد که از شهرهاشان براي غرور و خود نمائي خارج ميشوند واز راه خدا باز ميدارند و خداوند به آنچه مي کنند احاطه دارد (47) و هنگاميکه شيطان اعمالشان را برايشان آراست و گفت امروز کسي بر شما پيروز نخواهد شد ومن هم پناه دهنده تان هستم، اما به محض اینکه آن دو لشگر يکديگر را ديدند بر پاشنه هايش چرخيد و گفت از شما بيزارم. من چيزي مي بينم که شما نمي بينيد. من از خداوند ميترسم و خداوند در عقوبت شديد است (48) هنگامي که آن منافقان و کساني که در قلوبشان مرضي هست ميگفتند دين اينها مغرورشان کرده در حاليکه هر کس بر خداوند توکل کند، خداوند هم پيروزمند فرزانه است (49)  {و کاش آن هنگام را ميديدي که ملائکه (جان) کافران را ميگيرند و به صورتهايشان و پشت هايشان ميزنند (و ميگويند) عذاب آتش سوزان را بچشيد (50) اين بخاطر همان است که از پيش فرستاديد و خداوند البته نسبت به بندگانش ظالم نيست (51) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيان آنها که به آيات خدا کفر ورزيدند و آنها را به گناهانشان بگرفت که خداوند البته قوي و سخت كيفر است (52) اين به آن علت است که خداوند وقتي نعمتي را به قومي داد، تا آنها آنچه را که در خودشان است تغيير ندهند نعمتشان را تغيير نميدهد، و البته خداوند شنواي داناست (53) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيانشان، كه آيات پروردگارشان را تکذيب کردند، و آنها را بخاطر گناهانشان هلاک، و فرعونيان را غرق کرديم، و همگي ظالم بودند } (54)  بدترين جنبندگان در نزد خدا كافرانند كه ايمان نمي آورند (55) همان کساني که با آنها عهد بستي ، آنگاه در هر دفعه عهد شکني ميکنند و پروا ندارند (56) و اگر در جنگ برآنان دست يافتي برآنان سختگيري کن (و نيز) بر کساني که پشتيبانشان هستند ، شايد پندگيرند (57) و اگر از قومي بيم خيانتي داشتي مانند آنرا برآنها بيفكن که خداوند خائنان را دوست ندارد (58) و کافران نپندارند که پيش افتادند ، البته آنها (ما را) عاجز نمي کنند (59) و براي آنها تا آنجا که ميتوانيد نيرو و اسبان (يراق) بسته تهيه کنيد ، تا بوسيله آن دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد ، و کسان ديگري که غير از آنها هستند و شما نمي شناسيدشان ، و خداوند مي شناسدشان . و آنچه که در راه خدا خرج کنيد تماما به شما پس داده ميشود و ظلمي نمي بينيد (60) پس اگر تمايل به صلح پيدا کردند تو نيز تمايل نشان ده ، و بر خدا توکل کن که او شنواي داناست (61) و اگر خواستند نيرنگ بزنند البته خداوند تو را بس است ، هموست کسي که با ياريش تو را و مومنان را پشتيباني کرد (62) و دلهاي آنها را بهم الفت داد ، اگر ميخواستي تمام آنچه را که در زمين هست خرج کني نميتوانستي بين آنها الفت برقرار کني ، وليکن خداوند بين آنها الفت داد که همو پيروزمند فرزانه است (63) اي پيامبر ! خداوند و کساني از مومنان که پيرويت مي کنند تو را بس است (64) اي پيامبر ! مومنان را بر جنگ تشويق کن {اگر بين شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران پيروز خواهند شد ، زيرا آنها كساني هستند که نمي فهمند (65) الان خداوند به شما تخفيف داد ، و دانست که در شما ضعفي هست ، پس اگر صد نفر صابر از شما باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر باذن خدا پيروز خواهند شد ، و خداوند با صابران است } (66) پيغمبر را نميرسد قبل از اينکه (دينش) در زمين محكم شود اسيراني داشته باشد . شما بهره دنيا را ميخواهيد در حاليکه خداوند آخرت را ميخواهد و خداوند پيروزمند فرزانه است (67) {اگر نوشته اي از جانب خدا سبقت نيافته بود ، درباره آنچه (اسیر) گرفتيد عذابي بزرگ به شما ميرسيد (68) لذا از آنچه غنيمت بدستتان آمد حلال و پاکيزه بخوريد ، و از خدا پروا کنيد ، که خداوند آمرزگار مهربان است} (69) اي پيامبر ! به آنچه از اسيران که در دستتان است بگو اگر خداوند در دلهاي شما خيري مي شناخت راجع به آنچه از شما گرفته شده بهترش را به شما ميدهد و مي آمرزدتان و خداوند آمرزگار مهربان است (70) و اگر قصد خيانت با تو دارند البته قبلا هم به خداوند خيانت کرده بودند و خداوند هم (تو را) برآنها دستيابي داد و خداوند داناي حکيم است(71)

 

 

 

 

 

 

انفال4     آیات72تا75

إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿72﴾ وَالَّذينَ كَفَرُواْ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ إِلاَّ تَفْعَلُوهُ تَكُن فِتْنَةٌ فِي الأَرْضِ وَفَسَادٌ كَبِيرٌ ﴿73﴾ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُولَئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ ﴿74﴾ وَالَّذِينَ آمَنُواْ مِن بَعْدُ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ مَعَكُمْ فَأُوْلَئِكَ مِنكُمْ وَأُوْلُواْ الأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَى بِبَعْضٍ فِي كِتَابِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ﴿75﴾

 

آنانکه ايمان آوردند و هجرت کردند ، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد کردند ، و آنانکه آنان را جاي دادند و ياري کردند ، بعضي شان اولياء بعضي ديگرند. و کساني که ايمان آوردند اما هجرت نکردند ، ميان شما و آنها هيچ ولايتي نيست مگر اينکه مهاجرت کنند و اگر درباره دين از شما ياري خواستند ياري آنها بر عهده شماست ، مگر اينکه عليه قومي از شما ياري بخواهند که بين شما و آنها عهد و پيمان صلح باشد و خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (72) و کافران نيز بعضي شان اولياء بعضي ديگرند. اگر آن کار را انجام ندهيد وبه یاری کسانی که در امر دین از شما کمک می خواهند نشتابید در زمين فتنه و فسادي بزرگ پيدا خواهد شد (73) و کساني که ايمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردند ، و آنانکه به آنها جاي دادند و ياري نمودند آنها مومن حقيقي هستند که آمرزشي و روزيي گرامي خواهند داشت (74) و آنانکه بعدا ايمان آورده و هجرت نموده و همراه شما جهاد کردند ، آنهاهم جزء شما هستند ، و خويشاوندان، در کتاب خدا ، از لحاظ ارث بعضي ها نسبت به بعضي ديگر اولويت دارند و خداوند به هر چيز داناست (75)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد.

درب : اي مسلمانان در ايمانتان جدي و خالص باشيد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر! پیروانت را به توجه به حقوق مربوط به انفال ، و توجه به رعایت تقوا و حسن رابطه بین خویش و اطاعت خدا و رسول ، توصیه کن و ای مسلمانان ! خداوند خواسته در نتیجه جنگ بدر ، توطئه منافقـان بی اثر ، کفــار خوار ، وپیروان واقعی پیامبر(ص) یاری شوند ، و ای مسلمانان کارها را برای رضای خدا انجام دهید و خداوند سست کنندۀ نیرنگ کافران است که نسبت به حقایق کر و لال و بی­عقلند .

در پاراگراف 2 می فرماید :ای مسلمانان ! باخدا و رسول صداقت داشته باشید و به دعوت شان بگروید تا زنده واقعی گردید و ای کافران ! باوجود اینهمه دشمنی ها و رفتارهای ناپسند که کردید ، به چیزی نرسیدید ، حالا دیگربس کنید وبه راه صحیح بپیوندید .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای مسلمانان بطور خالصانه و حقیقی به اطاعت خدا و رسولش بگروید تا موفق گردید  و کافران و منافقان تحت تأثیر وسوسه­های شیطان­اند و آنها بدترین جنبندگانند و نیز برخی توصیه های جنگی به پیامبر (ص) و مسلمانان

این پاراگراف به برخی احکام می پردازد .

3 - سوالات

1- «بعضهم اولیاءبعض» (آیه های72 و 73) به چه الگوئی از جامعه شناسی اردوگـاه هـای ایمان وکفر دلالت دارد؟

2- «الاتفعلوه» اشاره به کدام فعل دارد؟

3- «فتنه» مورداشاره آیه73 اشاره به چه نوع حالتی است؟

4- «فساد» (همان آیه) چطور؟

5- منظور از «رزق» (آیه74) دنیوی است یا اخروی؟

6- ارتباط مفهومی بین دو نیمه اول و دوم آیه75 را مشخص کنید .

7- در آیه72 از کلمه «الّا» تا آخر آیه ، تا برسد به ابتدای آیه 73 گرفته تا کلمه «بعض» ، باکدام کلیدفهم قرآن مطابقت دارد؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک با پایان جنگ بدر و انتشار فوری و وسیع اخبار آن ، اردوگاه ایمان ناگهان به یک مرکز بسیار مهم و تاثیر گذار در سرتاسر منطقه بدل شده است و آیات 72 تا 75 را می باید با در نظر داشتن واقعیت جدید دید ، که بنا بر آن ، را بطه بین این مرکز و سایرین مورد بازتعریف واقع شده که طی آن روابط داخلی بین مسلمانان و نیز مسلمانان و کافران دیده شده و تعیین شده است .

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

اي مسلمانان! در ايمانتان جدي و خالص باشيد.

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

معنی قرآنی ولایت

در این پاراگراف چند بار کلماتی آمده که از عنوان «ولایت» اشتقاق یافته­اند ، مثلا اولیاء (آیه­های 72 و 73)

این کلمه را به «دوستی» و «سرپرستی» ترجمه کرده­اند.

صرفنظر از اینکه ما هیچیک از این دو ترجمه را در این بند استفاده نکرده و خود کلمه عربی را آورده­ایم باید دانست که اگر بخواهیم ترجمه دقیق­تری از این کلمه ارائه کنیم می­بایست چیزی شبیه به عبارت «دوستیی که از یکطرف در مورد طرف دیگر نفوذ کلام هم موجود باشد» را بکار ببریم.

مثلاً کلمه «ولی» در جمله «الله ولی الذین آمنوا» یک دوستی معمولی نیست بلکه خداوند در جمله مذکور نسبت به مؤمنان یک نوعی دوستیی دارد که با نفوذ کلام همراه است و مؤمنان نسبت به خداوند از طریق احکام دین، که از طریق پیامبران به آنان می­رسد اطاعت دارند و این اطاعت آنها سبب می­شود در قلمروئی قرار گیرند که «حوزه اِعمال سرپرستی خداوند» است که در دنیا حوزه ایمان و عمل به تکلیف و در آخرت بصورت بهشت تعریف می­شود.

بنابراین اگر کلمه «اولیاء» را در آیه 72 بمعنی «دوستان» ترجمه کنیم کافی نیست زیرا اشخاصِ مورد بحثِ آیۀ مذکور علاوه بر «دوستی» نوعی نفوذ کلام و دلسوزی متقابل نسبت به یکدیگر هم دارند. و در همان آیه، این نوع رابطه را به ایمان و هجرت مشروط کرده و در صورت فقدان هجرت وقوع این نوع رابطه را انکار نموده است.

چنانکه از آیه فهمیده می­شود، هجرت به مدینه به یک تکلیف عینی روشنی تبدیل شده بود که تخلف از آن گناه کبیره و بلکه از بزرگترین گناهان و بمنزله خروج از مسلمانی تلقی می­شد.

در جریان هجرت ، «آنانکه ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جهانهای خویش در راه خدا جهاد کردند» همان کسانی هستند که به آنها «مهاجر» گفته می­شود و «آنانکه جای دادند و یاری کردند» همان کسانی هستند که به آنها «انصار» گفته می­شود.

جمع بندی و تفسیر

آنانکه ايمان آوردند و هجرت کردند ، و با اموال و جانهايشان در راه خدا جهاد کردند ، و آنانکه (آنان را) جاي دادند و ياري کردند ، بعضي شان اولياء بعضي ديگرند. و کساني که ايمان آوردند اما هجرت نکردند ، ميان شما و آنها هيچ ولايتي نيست مگر اينکه مهاجرت کنند و اگر درباره دين از شما ياري خواستند ياري آنها بر عهده شماست ، {مگر اينکه عليه قومي از شما ياري بخواهند که بين شما و آنها عهد و پيمان (صلح) باشد} و خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (72) {و کافران نيز بعضي شان اولياء بعضي ديگرند. اگر آن کار را انجام ندهيد (وبه یاری کسانی که در امر دین از شما کمک می خواهند نشتابید) در زمين فتنه و فسادي بزرگ پيدا خواهد شد} (73) و کساني که ايمان آورده و هجرت کرده و در راه خدا جهاد کردند ، و آنانکه به آنها جاي دادند و ياري نمودند آنها مومن حقيقي هستند ، که آمرزشي و روزيي گرامي خواهند داشت (74) و آنانکه بعدا ايمان آورده و هجرت نموده و همراه شما جهاد کردند ، آنهاهم جزء شما هستند ، و خويشاوندان ، در کتاب خدا ، (از لحاظ ارث) بعضي ها نسبت به بعضي ديگر اولويت دارند و خداوند به هر چيز داناست (75)

 

سوره حشر

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿1﴾ هُوَ الَّذِي أَخْرَجَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِيَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن يَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَيْثُ لَمْ يَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ يُخْرِبُونَ بُيُوتَهُم بِأَيْدِيهِمْ وَأَيْدِي الْمُؤْمِنِينَ فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ ﴿2﴾ وَلَوْلَا أَن كَتَبَ اللَّهُ عَلَيْهِمُ الْجَلَاء لَعَذَّبَهُمْ فِي الدُّنْيَا وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابُ النَّارِ ﴿3﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَاقُّوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِّ اللَّهَ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿4﴾ مَا قَطَعْتُم مِّن لِّينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوهَا قَائِمَةً عَلَى أُصُولِهَا فَبِإِذْنِ اللَّهِ وَلِيُخْزِيَ الْفَاسِقِينَ ﴿5﴾ وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿6﴾ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿7﴾ لِلْفُقَرَاء الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِن دِيارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿8﴾ وَالَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿9﴾ وَالَّذِينَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّكَ رَؤُوفٌ رَّحِيمٌ ﴿10﴾ أَلَمْ تَر إِلَى الَّذِينَ نَافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَئِنْ أُخْرِجْتُمْ لَنَخْرُجَنَّ مَعَكُمْ وَلَا نُطِيعُ فِيكُمْ أَحَدًا أَبَدًا وَإِن قُوتِلْتُمْ لَنَنصُرَنَّكُمْ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿11﴾ لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا يَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا يَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَيُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصَرُونَ ﴿12﴾ لَأَنتُمْ أَشَدُّ رَهْبَةً فِي صُدُورِهِم مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَفْقَهُونَ ﴿13﴾ لَا يُقَاتِلُونَكُمْ جَمِيعًا إِلَّا فِي قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاء جُدُرٍ بَأْسُهُمْ بَيْنَهُمْ شَدِيدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِيعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّى ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا يَعْقِلُونَ ﴿14﴾ كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿15﴾ كَمَثَلِ الشَّيْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنسَانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِينَ ﴿16﴾ فَكَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِي النَّارِ خَالِدَيْنِ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاء الظَّالِمِينَ ﴿17﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه در آسمانها و زمين هست ، خداوند را با پاک دانستن او از نقائص ستايش مي کنند و همو پيرزومند فرزانه است (1) اوست کسي که کافران اهل کتاب را براي بار اول از ديارشان بيرون راند ، شما فکرش را هم نمي کرديد که بيرون بروند ، آنها هم فکر ميکردند قلعه هايشان آنها را از تدبیر خداوند ممانعت مي کند ، اما خداوند از جائيکه فکرش را هم نميکردند به سراغشان آمد و در دلهاشان ترس انداخت ، بطوري که با دستهاي خودشان و نيز با دستهاي مسلمانان خانه هاي خويش را خراب ميکردند . پس اي صاحبان بصيرت عبرت گيريد (2) و اگر خداوند آوارگي را بر آنها مقرر نکرده بود حتما در دنيا به عذاب ديگر گرفتارشان ميکرد ، و در آخرت هم عذاب آتش خواهند داشت (3) اين به سبب آن است که آنها با خدا و رسولش دشمني کردند و هرکس با خدا دشمني کند  بداند خداوند سخت كيفر است (4) ای مسلمانان! شما هيچ نخلي را قطع نكرده ايد ، و هيچيک را بحال خويش برپا رها نكرده ايد ، مگر به اذن خدا. و اينها براي خوار کردن فاسقان است (5) غنيمتي که خداوند از آنان به رسول خود رسانيد ، بدون جنگ کردن شما رسانيد و شما هيچ اسب و شتري بر آن نتاختيد ، وليکن خداوند رسولانش را بر هر کس که خواهد مسلط ميکند ، و خداوند بر هر چيزي تواناست (6) از اموال اهالي آن شهرها آنچه خداوند به رسول خود رساند ، از آنِ خداست ، و از آنِ رسول و خويشاوندان و يتيمان و تهيدستان و ماندگانِ در راه هاست ، تا مبادا بين ثروتمندان شما دست بدست بچرخد . و آنچه رسول به شما ميدهد بستانيد ، و از آنچه شما را نهي ميکند دست بکشيد و از خداوند پروا کنيد  كه خداوند سخت كيفر است (7)  و نيز براي فقراء مها جران که بخاطر کسب فضل و رضايتي از جانب خدا از شهر ها و اموال خويش اخراج شدند ، و خدا و رسولش را ياري مي کنند ، كه آنها همان راستگو يانند (8) و کساني که قبل از آنها در آن خانه و ايمان جاي گرفتند ، و هر کس را که بسوي آنها هجرت کند دوست دارند ، و در دلهاي خود احتياجي نسبت به آنچه به آنان داده مي شود نمي يابند ، و آنها را بر خويش ترجيح مي دهند ، حتي اگر خودشان در حال احتياج باشند، خداوند رفتارشان را می بیند و هر کس که جلوي بخل دروني خويش را بگيرد حتما از رستگاران است (9) و آنان که بعد از آنها مي آيند ، و مي گويند پروردگارا مارا و برادرانمان را که در ايمان از ما سبقت جستند بيامرز ، و در دلهاي ما براي مومنان کينه اي قرار مده . که تو رئوف و مهرباني همه آنها رستگار خواهند بود (10) آيا نديدي کساني را که نفاق ورزيدند که به برادران کافرشان از اهل کتاب مي گفتند اگر اخراج شديد ما هم حتما با شما خارج خواهيم شد ، و از هيچ کس درباره شما اطاعت نخواهيم کرد ، و اگر با شما جنگ کردند ، حتما ياريتان خواهيم کرد؟ و خداوند گواه است که آنها دروغگويند (11) اگر اخراج شوند با آنها خارج نخواهند شد ، و اگر با آنها جنگ شود ياريشان نخواهند کرد ، و تازه اگر هم ياري شان کنند زود فرار خواهند کرد ، و آن وقت خودشان بدون ياور خواهند ماند (12) شما بيشتر از خداوند در دل آنها هيبت داريد ، زيرا که آنها مردمي بي فهم و بينش هستند (13) آنها بطور دستجمعي با شما نمي جنگند ، مگر در داخل شهرهائي برج و بارو دار يا در پس ديوارها . سختي شان بين خودشان شديد است، آنها را يکپارچه مي بيني اما دلهايشان پراکنده است . زيرا که آنها مردمي  نابخردند (14) مانند آنهايي که اندكي پيش از آنان بودند ، و نتيجه بد کار خويش را چشيدند ، و عذابي دردناک خواهند داشت (15) مانند شيطان که به انسان مي گويد کافر شو ، اما وقتيکه کافر شد مي گويد من از تو بيزارم ، زيرا که من از خداوند پروردگار جهانيان بيم دارم (16) پس عاقبت هر دوي آنها اين خواهد بود که در آتش جاودان خواهند بود و جزاي ظالمان نيز همين است (17)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: مخالفت شديد همه جانبه با کفار و منافقين .

درب : کفار و منافقين نسبت به کل جهان آفرينش ناهماهنگ مي باشند.

و کفاري که به طور صريح و رو در رو با خدا و رسول مبارزه کنند به شکست و خواري دچار مي شوند و تحسين و تمجيد مومنان واقعي (که طرف مقابل کفار و منافقين هستند) و معرفي بعضي صفات نکوهيده منافقين.

2 - سوالات

1 – چرا در آیه 2 فرموده من الله و مثلا نفرموده من باس الله؟

2 – در همان آیه ، از یخربون بیوتهم چه حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها میتوان زد؟

3 – چرا خداوند در سراسر این پاراگراف (آیه 2 تا 7) همه چیزها را به شخص خویش نسبت میدهد؟

4 – در آیه 7 ، «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا» ، در فقه ، چطور تفسیر میشود؟

5 – با توجه به همان آیه ، برای اینکه «لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم» اتفاق نیفتد، چه مکانیزمهایی باید وجود داشته باشد؟

6 – در آیه 15 ، منظور از « كَمَثَلِ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَرِيبًا ذَاقُوا وَبَالَ أَمْرِهِمْ » چیست؟ (شکست مشرکان مکه در جنگ بدر؟ یا . . . ؟)

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در این قسمت جنبه­های مختلف یکی از درگیری­های جنگی پیامبر ذکر می­شود که خلاصه­ای از آن در جدول ذیل ذکر شده:

1 - این اولین درگیری پیامبر با کافران اهل کتاب (یهودیان) بود (آیه 2)

2 - آنها قوی و دارای موقعیت محکم و مستحکم بودند(آیه2)

3 - آنها در دشمنی و تعرض پیش­قدم بودند و پیغمبر در موضع «جواب» بوده (آیه 4)

4 - پیامبر آنها را محاصره کرده و آنها در دژهایشان پناه گرفته بودند(آیه 2)

5 - پیامبر دستور داده بود که نخل­های آنها را که قاعدتاً باید در بیرون دژهایشان بوده باشد قطع کنند(آیه 5)

6 - آنها از این عمل پیامبر بسیار ترسیدند (آیه2)

7 - آنها تسلیم شدند و راضی به ترک سرزمین­هایشان گردیدند (آیه3)

8 - آنها هنگام این جلای وطن هر چه را می­توانستند خراب می­کردند (آیه2)

9 - این پیروزی، بدون جنگ و کشت و کشتار طرفین از یکدیگر صورت پذیرفته (آیه 6)

10 - غنائم چنین جنگ­هائی (که بدون درگیری پیروزی حاصل  شود)  از طریق رسول خدا در مصارفی خاص مصرف می­شود (آیه 6)

 

آیات 8تا10 گرچه ممکن است به نظر آید دنباله پاراگراف قبل باشد زیرا که یکی دیگر از وجوه مصارف «اموال خدا داده» را ذکر می­کند، و گرچه این وجه نادرست هم نیست، اما در اینجا بگونه­ای پررنگ و غلیظ سه صنف از مؤمنان خالص را توصیف و تشریح می­نماید:

  1. مهاجران که به خاطر خدا از اموال و دیار مالوف خود دل کندند؛
  2. انصار که آنها را در اموال و دیار خویش شرکت دادند؛
  3. مؤمنان بعدی (که امیدواریم ما از آنها باشیم) که عمل آن دو صنف را پسندیدند.

از مجموع این آیات فهمیده می­شود که عده­ای که از لحاظ ایمان جزء «فعالان» بودند، به خاطر صداقت و صراحت و سازش­ناپذیری اموالشان از آنها گرفته شد و از وطن­هایشان اخراج شدند و آنها بسوی مدینه مهاجرت کردند و در آنجا در حالی که تهی­دست بودند باز هم جزء «فعالان» جبهه ایمان باقی ماندند ، و بهمین خاطر خداوند آنها را به صفت «صِدّیق» (= بسیار راستگو) ستوده است.

همچنین فهمیده می­شود رسول خدا(ص) به مهاجران از اموال مورد بحث پاراگراف قبل می­داد ، اما منافقان اعتراض می­کردند اما انصار نه تنها اعتراض نمی­کردند که چرا بما نمی­دهی بلکه خوشحال هم می­شدند که به مهاجران داده می­شود حتی اگر خودشان هم محتاج چنان کمک­هائی بودند.

منافقین سبب ادامه دشمنی کفار می­شدند.

چه بسا اگر آنها نبودند یهودیان بنی نضیر در دشمنی خویش آنقدر راسخ نمی­شدند و زودتر باب گفتگو را با مسلمانان باز می­کردند و کار به جائی نمی­رسید که مجبور شوند اموال و وطن را رها کرده و آواره شوند، اما منافقان آنها را به یاری خویش دلگرم می­کردند و همین سبب شد آن بیچاره­ها به چنان عاقبتی دچار شوند.

علت اصلی این امر نیز این بود که آنها در محاسبه واقعیات خطا داشتند.

زیرا فقط چیزهای محسوس و ملموس را در محاسبه دخالت می­دادند. مثلاً تعداد افراد و مقدار اموال و اسلحه و اسب­ها و سایر تجهیزات را، و عناصر معنوی مانند توکل، استقامت تا پای جان، و کمک­های معنوی الهی، و امثال آن را که تأثیر آنها در بسیاری از موارد از تأثیر عناصر محسوس و ملموس بیشتر است را در نظر نمی­گرفتند و همین باعث شد به تحلیلی برسند که خطا بود زیرا از طرفی ضعف تجهیزات و امکانات مسلمانان را از نزدیک می­دیدند و از طرف دیگر از قوت تجهیزات و امکانات یهود بنی­نضیر اطلاعات کامل داشتند و غیر از این دو عامل (این ضعف و آن قوت) عامل دیگری را نمی­شناختند و نمی­فهمیدند و لذا پیروزی یهودیان را حتمی می­دیدند و روی آن برای خویش نیز حسابی باز کرده بودند که مثلاً در اثر برخورد بین مسلمانان و یهودیان بنی­نضیر، شکست مسلمانان حتمی است و آنها از فرصت استفاده نموده و به قلع و قمع کامل آنان همت گماشته و جبهه اسلام را بکلی نابود و سیادت را بدست آورده و با یهودیانِ ضعیف شدۀ پس از این جنگ نیز وارد معاهده­ای خواهند شد و این تحلیل سبب شد آنها را در تشجیع و تشویق و به کمک خود (که احتمالاً باید خنجر زدن از پشت در هنگام بالا گرفتن معرکه باشد) امیدوار نمایند.

اما چون فکر کمک­های الهی و روحیه بالای ایمانی مؤمنان و توکل و استقامت آنها را نکرده بودند، نتیجه بر عکس تصورات آنها شد و لذا فوراً جبهه خویش را عوض کردند و زبان به دشنام و ملامت همان رفقای دیروز باز کردند و به پیغمبر اعتراض نمودند که چرا سهمی از غنائم را بما نمی­دهی و غیره .

4 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 10 پیشگوئیِ تحقق یافته ای دارد  در باره ادامه مهاجرتِ مسلمانانِ مهاجرت نکرده که درست در آمدن آن واضح است .

در آیات 11 تا 17 پیشگوئیِ تحقق یافته ای دارد در باره طرز رفتار منافقان ، که درست بودنش بعدا درک شد .

 

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 9 از این لحاظ که مکانیزم عملیِ کاری که خداوند صحبتش را کرده، حتی برای ما قرن بیست و یکمی ها هم هنوز روشن نیست بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مخاطبان اولیه.

آیه 16 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما، و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

آیه 17 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - کفار و منافقين نسبت به کل جهان آفرينش ناهماهنگ مي باشند

2 - کفاري که به طور صريح و رو در رو با خدا و رسول مبارزه کنند به شکست و خواري دچار مي شوند

 3 - تحسين و تمجيد مومنان واقعي (که طرف مقابل کفار و منافقين هستند)

 4 - معرفي بعضي صفات نکوهيده منافقين

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

ناهماهنگی با کل جهان

در این پاراگراف، کفار و منافقان از بابت عدم هماهنگی شدن با کل سیستم آفرینش نکوهش می­شوند.

جمادات و گیاهان و حیوانات و جنّ و ملک هر کدام از درجه­ای از «وجود» برخوردارند و «عبادت» آنها عمل بر مقتضای همان سطحی از وجودشان است که از آن برخوردارند. بنابراین وقتیکه کسی خلاف این اقتضاء عمل کرد، از هماهنگی با کل سیستم آفرینش خارج شده است و شایسته نکوهش می­باشد.

 

طرز هزینه کردن غنائمی که مسلمانان برای آن زحمتی نکشیده­اند

آیه 7: بدیهی است خداوند که آفرینشگر این جهان و همه جهان­ها و وجود دهنده به همه چیز در هر لحظه است، نیازی به چیزی ندارد و لذا باید درک کنیم که عبارت «از آنِ خدا» بمعنی «از آنِ راه خدا» یا «از آنِ راهِ دین خدا» می­باشد، اما اینکه خداوند آنرا به شخص خودش نسبت داده، از لحاظ ذکر اهمیت و بزرگداشت شأن آن است.

اگر خواننده به متن اصلی قرآن کریم رجوع نماید و به عبارت «از آنِ خدا، از آنِ رسول، از آنِ فامیل، و یتیمان و مسکینان ...» توجه نماید خواهد دید که برای خداوند و رسول و فامیل «لِ» آورده و آنچه پس از فامیل آمده، همه آنها را با «و» بهم ربط داده و به این ترتیب طرز تقسیم این نوع غنائم که از راه جنگ بدست نیامده، به صورت زیر در می­آید:

1- از آن راه خدا، 2- از آن رسول خدا، 3- از آن فامیل و یتیمان و مسکینان و  در راه ماندگان.

واضح است «از آن راه خدا» یعنی آن نوع مصارفی که جنبه عمومی دارد و صرفاً به پیشبرد پیام خدا اختصاص دارد.

«از آن رسول خدا» یعنی آن نوع مصارفی که هزینه­های شخصی رسول خداست مانند هزینه­های زندگی (خوراک و پوشاک و مسکن و مهمانداری و بذل و بخشش و آنچه که شأن رسالت اقتضای آن را دارد)

«از آن فامیل و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان» نیز معلوم است که منظور، محرومان جامعه اسلامی است که عبارت باشند از یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان و در درجه اول فامیل هر کس که از این نوع مشکلات داشته باشند.

وعده رستگاری حتمی

در قرآن موارد بسیاری هست که در آن گفته می­شود اگر فلان و فلان کارها را بکنید شاید رستگار شوید اما چند جای معدود در قرآن هست که وعده حتمی رستگاری داده که یکی همین آیه است و یک جای دیگر هم هست که عیناً همین مورد را دارد یعنی در صورتی که کسی بتواند بُخل درون خویش را کنترل کند حتماً رستگار خواهد بود.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه در آسمانها و زمين هست ، خداوند را با پاک دانستن او (از نقائص) ستايش مي کند و همو پيرزومند فرزانه است (1) اوست کسي که کافران اهل کتاب را براي بار اول از ديارشان بيرون راند ، شما فکرش را هم نمي کرديد که بيرون بروند ، آنها هم فکر ميکردند قلعه هايشان آنها را از (تدبیر) خداوند ممانعت مي کند ، اما خداوند از جائيکه فکرش را هم نميکردند به سراغشان آمد و در دلهاشان ترس انداخت ، بطوري که با دستهاي خودشان و نيز با دستهاي مسلمانان خانه هاي خويش را خراب ميکردند . پس اي صاحبان بصيرت عبرت گيريد (2) {و اگر خداوند آوارگي را بر آنها مقرر نکرده بود حتما در دنيا به عذاب (ديگر) گرفتارشان ميکرد ، و در آخرت هم عذاب آتش خواهند داشت (3) اين به سبب آن است که آنها با خدا و رسولش دشمني کردند و هرکس با خدا دشمني کند  (بداند) خداوند سخت كيفر است} (4) هيچ نخلي را قطع نكرده ايد ، و هيچيک را (بحال خويش) بر پا رها نكرده ايد ، مگر به اذن خدا. و اينها براي خوار کردن فاسقان است (5) غنيمتي که خداوند از آنان به رسول خود رسانيد ، (بدون جنگ کردن شما رسانيد و) شما هيچ اسب و شتري بر آن نتاختيد ، وليکن خداوند رسولانش را بر هر کس که خواهد مسلط ميکند ، و خداوند بر هر چيزي تواناست (6) از (اموال) اهالي آن شهر ها آنچه خداوند به رسول خود رساند ، از آنِ خداست ، و از آنِ رسول و خويشاوندان و يتيمان و تهيدستان و ماندگان راه هاست ، تا مبادا بين ثروتمندان شما دست بدست بچرخد . و آنچه رسول به شما ميدهد بستانيد ، و از آنچه شما را نهي ميکند دست بکشيد و از خداوند پروا کنيد  كه خداوند سخت كيفر است (7)  (و نيز) براي فقراء مها جران که بخاطر کسب فضل و رضايتي از جانب خدا از شهر ها و اموال خويش اخراج شدند ، و خدا و رسولش را ياري مي کنند ، كه آنها همان راستگو يانند (8) و کساني که قبل از آنها در آن خانه و ايمان جاي گرفتند ، و هر کس را که بسوي آنها هجرت کند دوست دارند ، و در دلهاي خود احتياجي نسبت به آنچه به آنان داده مي شود نمي يابند ، و آنها را بر خويش ترجيح مي دهند ، حتي اگر خودشان در حال احتياج باشند ، (خداوند رفتارشان را می بیند) و هر کس که جلوي بخل دروني خويش را بگيرد حتما از رستگاران است (9) و آنان که بعد از آنها مي آيند ، و مي گويند پروردگارا ما را و برادرانمان را که در ايمان از ما سبقت جستند بيامرز ، و در دلهاي ما براي مومنان کينه اي قرار مده . که تو رئوف و مهرباني [همه آنها رستگار خواهند بود ] (10) آيا نديدي کساني را که نفاق ورزيدند که به برادران کافرشان از اهل کتاب مي گفتند اگر اخراج شديد ما هم حتما با شما خارج خواهيم شد ، و از هيچ کس درباره شما اطاعت نخواهيم کرد ، و اگر با شما جنگ کردند ، حتما ياريتان خواهيم کرد؟ و خداوند گواه است که آنها دروغگويند (11) اگر اخراج شوند با آنها خارج نخواهند شد ، و اگر با آنها جنگ شود ياريشان نخواهند کرد ، و تازه اگر هم ياري شان کنند (زود) فرار خواهند کرد ، و آن وقت خودشان بدون ياور خواهند ماند (12) شما بيشتر از خداوند در دل آنها هيبت داريد ، زيرا که آنها مردمي بي فهم و بينش هستند (13) آنها بطور دستجمعي با شما نمي جنگند ، مگر در داخل شهرهائي برج و بارو دار يا در پس ديوارها . سختي شان بين خودشان شديد است ، آنها را يکپارچه مي بيني اما دلهايشان پراکنده است . زيرا که آنها مردمي نا بخردند (14) مانند آنهايي که اندكي پيش از آنان بودند ، و نتيجه بد کار خويش را چشيدند ، و عذابي دردناک خواهند داشت (15) مانند شيطان که به انسان مي گويد کافر شو ، اما وقتيکه کافر شد مي گويد من از تو بيزارم ، زيرا که من از خداوند پروردگار جهانيان بيم دارم (16) پس عاقبت هر دوي آنها اين خواهد بود که در آتش جاودان خواهند بود و جزاي ظالمان نيز همين است (17)

 

 

 

 

 

 

 

حشر2     آیات18تا24

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿18﴾ وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿19﴾ لَا يَسْتَوِي أَصْحَابُ النَّارِ وَأَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿20﴾ لَوْأَنزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ ﴿21﴾ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ ﴿22﴾ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿23﴾ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَى يُسَبِّحُ لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿24﴾

 

اي مسلمانان! از خداوند پروا کنيد و بايد هر کس نگران آن باشد که براي فردای قیامت چه چيزي از پيش فرستاده است، و از خدا پروا کنيد که خداوند به آنچه ميکنيد آگاه است (18) و مانند آنهائي نباشيد که خدا را فراموش کردند، و او هم خود هاشان را از ياد شان برد. آنها همان گناه پيشگان هستند (19) اهل بهشت و اهل جهنم مساوي نيستند، اهل بهشت همان پيروزها و برندگان هستند (20) ای پیامبر! اگر اين قرآن را بر کوهي نازل ميکرديم ميديدي فروتن بوده واز حرمت و خشيت خدا متلاشي ميشود و ما اين مثل ها را براي مردم ميزنيم شايد تفکر کنند (21) او خدائي است که خدائي جز او نيست . داناي نهان و آشکار و بخشنده مهربان است (22) اوست خدائي که خدائي جز او نيست . آن فرمانرواي پاکِ صلح آورِ ايمني بخشِ مسلطِ عزتمندِ مجبورکننده بزرگمنش . پاک است خداوند از آنچه با او شريک ميگيرند (23) اوست خداوند آفرينشگر پديد آورِ تصويرگر ، که داراي آن نامهاي نيکوست . آنچه در آسمانها و زمين است او را به پاكي مي ستايند و همو پيروزمند فرزانه است (24)

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: مخالفت شديد همه جانبه با کفار و منافقين.

درب : بر حذر داشتن مسلمانان از اينکه از حقايق بيگانه شوند و مانند کفار و منافقين بگردند و توجه به شأن خداوند سبب مي شود مسلمانان در مخالفت خويش با کفار و منافقين جدي تر شوند. 

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : همه موجودات خداوند را به پاکی می­ستایند و اینکه احکام غنائم جنگی را که بدون وقوع جنگ به دست آمده باشد تشریع می فرماید و اینکه ای مسلمانان! خودرا ازصفات کافرانه و منافقانه بپالائید و بر عکس ، به این صفات بیارائید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان! آخرت را هدف بگیرید و برای رسیدن به وضع مطلوب تقوا پیشه کنید و ای مردم! کسی را که از او غفلت می کنید چنین خداوندی است!

3 - سوالات

1- فرایند طرزعمل « نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ » (آیه19) را توضیح دهید .

2- با قرینه «فائزون» (آیه20) چرا در آیه 19 بجای «فاسقون» نفرموده «خاسرون» ؟

3 - « وَلْتَنظُرْ نَفْسٌ مَّا قَدَّمَتْ لِغَدٍ » (آیه19) ، نسبت به کلمه قبل خویش چه نقشی دارد؟ (تفسیر؟پرانتز؟یا...؟)

4 – چه سابقه ای (به ترتیب نزول) از مفهوم آیه 20 دارید؟

4 کلیدهای تفسیری

آیه 20 فرع بر دو آیه قبلی است وآیه­های 18 و 19، آیه­های اصلی اند .

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - بر حذر داشتن مسلمانان از اينکه از حقايق بيگانه شوند و مانند کفار و منافقين بگردند

2 - توجه به شأن خداوند سبب مي شود مسلمانان در مخالفت خويش با کفار و منافقين جدي تر شوند.

7 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 18 تا 24 از آیات بسیار برجسته قرآنی است ( از همه لحاظ هایی که قبلا مکررا برای برجستگی برشمردیم)

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 18 تا 20 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیه 21 از آنجا که به وحی اشاره دارد، و آنهم چیزی است که هیچ بنی بشری را راهی به شناخت مکانیزمش نیست، طبعا بالاتر از ذهنیات معاصران نزول  است.

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

دریافت­­های کوتاه مستقیم

آیه 18: منظور از کلمه «فردا» آخرت و قیامت است، و منظور از «چه چیزی از پیش فرستاده» اعمالی است که در این جهان از او صادر می­شود.

آیه 19: جا دارد آدمی همیشه این سئوال را از خویش بکند که: «من که هستم و چرا در این جهان هستم و بعدش چه خواهد شد؟»

اگر آدمی دائماً این سئوال را از خود بکند، جواب­هایش روشن است، و این است که «من موجودی هستم که دارم در این جهانِ موقت برای زندگی دائم خویش ساخته می­شوم»، و لذا چنین کسی که دائماً این جواب­ها را از خودش برای سئوال خودش دریافت می­کند، کار خلاف، و کار بی­ربط، و کار در غیرِ جهت رشد و سازندگی، از او سر نمی­زند. اما اگر از یاد خدا غافل شود، از این سئوال و جواب هم باز می­ماند. و کم­کم از جاده اصلی بیرون می­آید و به بی­راهه می­افتد و گم می­شود و نابود می­گردد.

آیه 20: دنیا کوتاه است و بهشت و جهنم جاودانی است و اهل جهنم بازنده و بهشتی­ها برنده هستند. عاقل کدام را انتخاب می­کند؟

منظور از این مثال­ چیست

منظور از مثل مندرج در آیه 21 چیست؟

آیا نکوهش آدمی است؟ که کوه با آن عظمت تاب این آیات را نمی­آورد اما آدمی نسبت به آن بی­اعتناست؟

یا اینکه توجه آدمی را به این نکته جلب می­کند  که شأن این قرآن بزرگ است و آن را دست کم نگیرید؟

البته در انتهای آیه مذکور منظور از ذکر این مثال­ را  فرموده است : تذکر !

صفات «مو بر اندام راست کن» الهی

در رابطه با آیات 22تا24 در حقیقت، این بند، در جهتِ توضیحِ آیه آخرِ بند قبل است که می­گفت مانند کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و لذا از خود بیگانه شدند و در این بند، آن خدائی را که نباید فراموشش کرد اندکی معرفی می­نماید که او کسی است که کوه­ها تاب تحمل یکی از مخلوقات او را (یعنی قرآن) ندارند اما شما به آن مخلوق با عظمت (یعنی قرآن) توجه کافی نمی­کنید و مورد کم­اعتنائی و حتی بی ­اعتنائی قرار می­دهید .

سپس تا حدودی که نزدیک به فهم انسان باشد آن خدا را توصیف می­کند ( با این منظور که بخود بیائیم و راه خویش را از کفار و منافقین جدا کرده و پیروز شویم )

صفاتی که در آیات 22 تا آخر ذکر نموده، بعضی­ها در قرآن بسیار و بعضی کمتر در قرآن تکرار شده و بعضی هم خاص این سوره است، مانند: سلام (صلح­آور) ، مؤمن (ایمنی ­بخش ، امنیت­دهنده) ، مهیمن (مسلط) ، جبار (مجبورکننده ، جبران­کننده) ، متکبر (دارندۀ بزرگی) ، باری (پدیدآور) ، مصور (تصویرگر) . و اگر کسی بخواهد راجع به این صفات بنویسد هر قدر هم که توان داشته باشد  نمی­تواند حق مطلب را ادا کند .

جمع بندی و تفسیر

اي مسلمانان! از خدا پروا کنيد و بايد هر کس نگران آن باشد که براي فردا چه چيزي از پيش فرستاده است، و از خدا پروا کنيد که خداوند به آنچه ميکنيد آگاه است (18) و مانند آنهائي نباشيد که خدا را فراموش کردند، و او هم خود ها شان را از ياد شان برد. آنها همان گناه پيشگان هستند (19) {اهل بهشت و اهل جهنم مساوي نيستند، اهل بهشت همان پيروزها و برندگان هستند}(20) اگر اين قرآن را بر کوهي نازل ميکرديم ميديدي فروتن بوده واز حرمت و خشيت خدا متلاشي ميشود و ما اين مثل ها را براي مردم ميزنيم شايد تفکر کنند (21) او خدائيست که خدائي جز او نيست . داناي نهان و آشکار و بخشنده مهربان است (22) اوست خدائي که خدائي جز او نيست . آن فرمانرواي پاکِ صلح آورِ ايمني بخشِ مسلطِ عزتمندِ مجبورکننده بزرگمنش . پاک است خداوند از آنچه با او شريک ميگيرند (23) اوست خداوند آفرينشگر پديد آور تصويرگر ، که داراي آن نامهاي نيکوست . آنچه در آسمانها و زمين است او را به پاكي مي ستايند و همو پيروزمند فرزانه است (24)

 

 

سوره منافقون

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ ﴿1﴾ اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ سَاء مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿2﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ ﴿3﴾ وَإِذَا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسَامُهُمْ وَإِن يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿4﴾ وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ ﴿5﴾ سَوَاء عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَن يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿6﴾ هُمُ الَّذِينَ يَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى يَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَفْقَهُونَ ﴿7﴾ يَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ ﴿8﴾ يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿9﴾ وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُن مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿10﴾ وَلَن يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاء أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿11﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

ای پیامبر! هنگامي که منافقان نزدت مي آيند ميگويند شهادت ميدهيم که تو رسول خدا هستي . خداوند ميداند تو رسولش هستي ، اما خداوند گواه است که منافقان بسيار دروغگويند (1) قسم هاي خويش را سپر قرار داده اند و راه خدا را بسته اند . بد کاري است که ميکنند (2) اين به آن سبب است که ايمان آوردند ، سپس کفر ورزيدند ، و در نتيجه بر دلهايشان مهر زده شد ، و فهم ندارند (3) هنگامي که نگاهشان مي کني از ظاهر شان خوشت مي آيد ، و هنگامي که سخن مي گويند گوش فرا ميدهي . اما آنها مانند چوب خشکي هستند که بر ديوار متکي باشد . هر صدائي را عليه خود مي پندارند . آنها دشمنند . پس ، از آنها بر حذر باش . خدا بکشدشان . چگونه از حق روبر مي گردانند؟ (4) و چون به آنها گفته شود بياييد رسول خدا براي شما استغفار کند ، سر مي پيچند و مي بيني که همچنان خودداري مي ورزند و سركشي ميكنند (5) فرقي نمي کند ، چه برايشان استغفار کني چه نکني ، خداوند هرگز آنها را نمي بخشد ، زيرا که خداوند قومي گناه پيشه را هدايت نمي کند (6) آنها همانها هستند که مي گويند براي کساني که دور و بر پيغمبر هستند خرج نکنيد تا پراکنده شوند . در حالي که انبار هاي آسمان ها و زمين در اختيار خداست ،  ليکن منافقان اين را نمي فهمند (7) مي گويند وقتي که به شهر بر گشتيم بايد آنکه عزيز تر است ذليل تر را از آن بيرون کند .  در حالي که عزت از آن خدا و رسول و مومنان است وليکن منافقان در نمي يابند (8) اي مسلمانان ! اموال و اولادتان شما را از ياد خدا غافل نکند ، و کسي که چنان شود حتما زيانكار است (9) و از آنچه روزيتان کرده ايم انفاق کنيد ، قبل از اينکه مرگ به سراغ هر يک از شما بيايد ، و او بگويد پروردگارا چه ميشد اگر کمي مهلتم مي دادي تا صدقه اي ميدادم و از شايستگان مي شدم (10) و وقتي که سر آمد هر کس برسد هرگز خداوند مرگ او را به تاخير نمي اندازد و همو به آنچه مي کنيد آگاه است (11)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: برشماري و نکوهش صفات منافقانه و بر حذر داشتن مسلمانان از اينکه مانند آنها باشند.

درب : توصيف صفات منافقانه و بر حذر داشتن مسلمانان از اتصاف به صفات منافقانه.

2 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

منافقانی را که در زمان نزول این آیات مطرح هستند میتوان به دو دسته بزرگ تقسیم کرد :

 ا – کسانی که در اواخر دوران مکه و نزدیک به هجرت بوی پیروزی های قریب الوقوع آنحضرت را حس کرده و بدون اینکه ایمانی داشته باشند به صفوف مسلمانان پیوستند ، اینها اینک همراه آنحضرت در مدینه هستند .

2 – کسانی مانند عبدالله ابن ابیّ و دار و دسته او که در یثرب موقعیتی داشتند و حتی نزدیک بود عبدالله شاه شود و بوسیله او جنگ های تمام نشدنی اوس و خزرج خاتمه یابد ، اما با پیش آمدن واقعه هجرت آن پروژه فراموش شد ، و آنها آنحضرت را مسئول از دست رفتن موقعیت خویش میدیدند ، و به استناد آیه های 7 و 8 ، منافقینی که در این پاراگراف مطرح هستند دسته دوم است و به این خاطر آنها را «خشب مسنده» نامیده که آنها در پیش خود خویش را کسی می پنداشتند و خود را صاحب قدرت و نفوذی حساب میکردند در حالیکه با واقعه هجرت نفوذ آنحضرت آنقدر فراگیر شده بود که دیگر موقعیتی برای آنها نمانده بود و آنها این واقعیت را درک نکرده بودند ، دلیلش هم اینکه آنها در آیه 7 مردم را دعوت به چیزی کردند که پاسخ مساعدی دریافت نکردند ، یعنی در مقابل رسول خدا (ص) کاملا بی اثر بودند ، ولی مخالفت پنهانی و توطعه و دشمنی میکردند .

3 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

4 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

توصيف صفات منافقانه و بر حذر داشتن مسلمانان از اتصاف به صفات منافقانه.

5 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 11 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

توصیف منافقان

در این پاراگراف، منافقان با صفات و مشخصاتشان معرفی می­شوند.

در مجموع با توجه به متن قرآنی می­توان گفت منافقین اشخاصی هستند:

1- از لحاظ فکری، سطحی و بدون ریشه،

2- از لحاظ ظاهری، آراسته و خوشایند و دارای قدرت و مکنت،

3- از لحاظ شخصیتی، خودپسند، و تحقیرکننده دیگران،

4- از لحاظ اخلاقی، بدکار و گناهکار و دارای عادت به گناهان،

5- از لحاظ اجتماعی، ریاکار و همراه نمای خویش با موج غالب،

6- از لحاظ طبقاتی جزء طبقات ممتاز.

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 1: منافقین نزد پیغمبر آمده و به رسالت آن حضرت گواهی دادند. اما چون عمل معمول آنها دروغ و نفاق است، حرکت صحیحی هم که از آنها مشاهده می­شود باید با تردید ارزیابی شود. البته ذکر این نکته برای «علم» پیغمبر است وگرنه رفتار پیغمبر چنان بود که از آنها قبول می­کرد و آنها را با مؤمنان واقعی (مثلاً مانند ابوذر و عمار و امثال آنها) مورد رفتار یکسان قرار می­داد و علم خود را در رفتار ظاهری خویش دخالت نمی­داد.

آیه 2: آنها با قسم­هائی که یاد می­کردند، سایر مسلمانان را راجع به خویش بی­اثر می­کردند زیرا اگر تلقی مسلمانان نسبت به آنان این بود که آنها کافر هستند، با آنان رفتاری را می­کردند که معمولاً با دشمن می­کنند اما آنها با قسم­هایشان خود را جزء مسلمانان قرار می­دادند و لذا از خطر در امان می­ماندند.

اینک که آنها با این ترفند خود را در صفوف مسلمانان قالب می­زدند، از آنجا که جزء آنها محسوب می­شدند و از حقوق برابر با آنها استفاده می­کردند می­توانستند در مشورت­ها و اظهارنظرها، آنها را منحرف کرده و به مواضع خود نزدیک کنند و یکی از مصادیق جلوگیری از راه خدا، همین است.

آیه 4: این افراد از لحاظ مالی در وضعیتی هستند که می­توانند به خودشان برسند و خود را در چشم بیننده جلوه بدهند. و اینکه از لحاظ سخن گفتن نیز می­توانند توجه مخاطب را جلب کنند، نیز، همین نکته فهمیده می­شود. لذا خواستگاه منافقان، طبقه مرفهان و توانگران و خلاصه طبقه ممتاز است.

آیه 4: چوب خشکی که بر دیوار تکیه دارد، چیست؟ موجودی است بی­اثر، بی­ریشه، بی­ارزش و ... و با این مثال این نکته را به ذهن می­آورد که حرفهای آنها بی­ارزش است و خیری در آنها نیست.

آیه­های4و5: با وجود همه این­ها، آنها راجع به خود اصلاً اینطورها فکر نمی­کنند و خود را بزرگ می­پندارند و دنبال ریاست و بزرگی بیشتر هستند و همچنان در راه خدا سنگ­اندازی می­کنند.

آنها وقتی که خود را در جمع مسلمانان می بینند ، و با آنها همراهی می­ کنند این رفتارشان منحصر به زمانی است که احساس کنند زمینه مساعد و قدرت کافی را ندارند و در صورتی که خود را قدرتمند حس کنند و زمینه را مساعد ببینند، دیگر نقاب را به کنار می­نهند و در صدد برخورد و مقابله عملی و آشکار با راه پیغمبر بر می­آیند.

آیه­های 7و8: آنها عامل اصلی قدرت و قوت رامنحصردر ثروت مادی میدانند.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

هنگامي که منافقان نزدت مي آيند ميگويند شهادت ميدهيم که تو رسول خدا هستي . خداوند ميداند تو رسولش هستي ، اما خداوند گواه است که منافقان بسيار دروغگويند (1) قسم هاي خويش را سپر قرار داده اند و راه خدا را بسته اند . بد کاري است که ميکنند (2) اين به آن سبب است که ايمان آوردند ، سپس کفر ورزيدند ، و در نتيجه بر دلهايشان مهر زده شد ، و فهم ندارند (3) هنگامي که نگاهشان مي کني از ظاهر شان خوشت مي آيد ، و هنگامي که سخن مي گويند گوش فرا ميدهي . اما آنها مانند چوب خشکي هستند که بر ديوار متکي باشد . هر صدائي را عليه خود مي پندارند . آنها دشمنند . پس ، از آنها بر حذر باش . خدا بکشدشان . چگونه از حق روبر مي گردانند؟ (4) و چون به آنها گفته شود بياييد رسول خدا براي شما استغفار کند ، سر مي پيچند و مي بيني که همچنان خودداري مي ورزند و سركشي ميكنند (5) فرقي نمي کند ، چه برايشان استغفار کني چه نکني ، خداوند هرگز آنها را نمي بخشد ، زيرا که خداوند قومي گناه پيشه را هدايت نمي کند (6) آنها همانها هستند که مي گويند براي کساني که دور و بر پيغمبر هستند خرج نکنيد تا پراکنده شوند . در حالي که انبار هاي آسمان ها و زمين در اختيار خداست ،  ليکن منافقان اين را نمي فهمند (7) مي گويند وقتي که به شهر بر گشتيم بايد آنکه عزيز تر است ذليل تر را از آن بيرون کند .  در حالي که عزت از آن خدا و رسول و مومنان است وليکن منافقان در نمي يابند (8) اي مسلمانان ! اموال و اولادتان شما را از ياد خدا غافل نکند ، و کسي که چنان شود حتما زيان كار است (9) و از آنچه روزيتان کرده ايم انفاق کنيد ، قبل از اينکه مرگ به سراغ هر يک از شما بيايد ، و او بگويد پروردگارا چه ميشد اگر کمي مهلتم مي دادي تا صدقه اي ميدادم و از شايستگان مي شدم (10) و وقتي که سر آمد هر کس برسد هرگز خداوند (مرگ او را) به تاخير نمي اندازد و همو به آنچه مي کنيد آگاه است (11)

 

 

 

 

سوره جمعه

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿1﴾ هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿2﴾ وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿3﴾ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿4﴾ مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿5﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿6﴾ وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ﴿7﴾ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿8﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِي لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿9﴾ فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿10﴾ وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ﴿11﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه در آسمانها و زمين است خداي را به پاکي ستايش مي کنند که همو فرمانرواي پاک پيروزمند فرزانه است (1) هموست که در ميان درس ناخواندگان فرستاده اي از خود آنان برگزيد ، که آياتش را بر آنان تلاوت کند، و رشدشان دهد، و کتاب و حکمت بياموزدشان ، و گرچه قبل از آن در گمراهيي آشکار بودند (2) و نيز به ديگراني که هنوز به آنان ملحق نشده اند همین مواهب را برساند ، و همو پيروزمند فرزانه است (3) اين فضل خداست که به هر کس خواهد ميدهد ، و خداوند صاحب آن فضل عظيم است (4) مَثَل آنانکه تورات بر آنان بارشد و از عمل به آن شانه خالي کردند ، مانند دراز گوشي است که اسفار را حمل مي کند . چه بد است مثل قومي که آيات خدا را تکذيب مي کنند . و خداوند ظالمان را هدايت نمي کند (5) بگو اي يهوديان ! اگر شما فکر ميکنيد که عليرغم ساير مردم از دوستان خدائيد پس تمناي مرگ کنيد اگر راست ميگوئيد (6) و به سبب آنچه که انجام داده اند هرگز تمناي آن را نخواهند کرد و خداوند به کار ظالمان داناست (7) بگو اين مرگي که از آن فرار مي کنيد حتما به سراغتان مي آيد ، آنگاه بسوي خداوندِ داناي پنهان ها و آشکار ها باز ميگرديد ، و آنگاه او به حقیقتِ آنچه کرده ايد آگاهتان ميكند (8) اي مسلمانان! هنگامي که براي نماز جمعه ندا داده ميشود بسوي ذکر خدا بشتابيد ، و خرید و فروش را رها کنيد ، اين براي شما بهتر است اگر بدانيد (9) و وقتيکه نماز انجام شد ، در زمين پراکنده شويد ، و فضل خدا را طلب نموده و خدا را بسيار ياد کنيد ، شايد رستگار شويد (10) ای پیامبر! اینان  هنگامي که داد و ستدي يا سرگرميي ببينند بسوي آن رو کرده و تو را ايستاده رها مي کنند . بگو آنچه نزد خداست از سرگرمي و داد و ستد بهتر است ، و خداوند بهترين روزي دهندگان است (11)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: نکوهش بعضي از مردم که تعاليم پيامبران را که از فضل خداست سبک مي گيرند.

درب : معرفی يکي از نمونه هاي مهم فضل خدا و نکوهش يهوديان که به تعاليم وحی اهميت ندادند و هشدار به مسلمانان که مبادا رفتار يهوديان را در پيش بگيرند و به تعاليم پيامبر(ص) اهميت ندهند.

2 - سوالات

1 – در آیه 5 دو کلمه حُمّلوا و لم یحملوا به چه زبانی است؟ (کنایی؟ استعاری؟ مَثَل؟ یا. . ؟)

2 - در همان آیه ، آنها کدام آیت های الهی را تکذیب کردند؟

3 – نژاد پرستی یهودیان را در آیات 5 تا 8 در کجا به وضوح میتوان یافت؟

4 – در آیه 8 ینبّئکم به چه معنی است؟

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روز ها

واقعاً پیامبر(ص) چه رنجی از سوی پیروانش می­برد!!

در آیه 11 فرموده: «از سرگرمی و از تجارت» و نفرموده «از سرگرمی و تجارت» و نکته این نوع بیان این است که سرگرمی و تجارت هر کدام از لحاظ اینکه مورد توجه آدمی باشند مستقل هستند و یکی فرع دیگری نیست.

بعضی­ها اهل کار و کاسبی هستند و بهترین انگیزه برای آنها این است که در جائی و در چیزی، «سود»ی باشد و چندان اهل تفریح و بازی و سیر و سفر و سرگرمی نیستند. بعضی­ها هم برعکس میباشند .

خلاصه اینکه «سود» و «سرگرمی» هر کدام جداگانه یکی از انگیزه­های قوی مورد توجه آدمی است و تقریباً هیچکس نیست که لااقل به یکی از این انگیزه­ها پاسخ ندهد.

همراهی پیغمبر را ترک کردن، نهایت بی­ادبی و سبک عقلی است ، چه رسد که این کار در هنگام نماز هم باشد.

4 کلیدهای تفسیری

آیه­های 3 و 4 فرع بر آیه 2  است.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

همه آیات این سوره – به شرحی که بارها عرض کرده ایم – برجسته است.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 1 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی ما قرن بیست و یکمی ها نیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

آیه 8 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

 

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - معرفی يکي از نمونه هاي مهم فضل خدا

2 - نکوهش يهوديان که به تعاليم وحی اهميت ندادند

3 - هشدار به مسلمانان که مبادا رفتار يهوديان را در پيش بگيرند و به تعاليم پيامبر(ص) اهميت ندهند.

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

وحی مهم­ترین نعمت الهی است

در این پاراگراف موضوع وحی را از الطاف بزرگ الهی قلمداد نموده و بر اهمیت آن تأکید می­کند.

سه آیه از 4 آیه راجع به خود وحی است و آیه اول راجع به خداوندِ صاحب وحی است بنابراین باید آیه اول را در پرتو سه آیه دیگر دید.

در آیه اول خداوند به پاک بودن از نقائص، فرمانروائیِ بسیار پاک، و عزت، و حکمت، ستایش می­شود.

لذا معلوم می­شود که وحی و برگزیدن رسول، امر بسیار مهمی است و با این صفات ملازمت دارد.

خداوند در آیات دیگر و سوره­های دیگر خود را به صفات دیگری نیز تعریف نموده مثلاً بخشنده، مهربان، قدرتمند، جبار، شدید در پیگیری، شنوا، دانا، ... اما در این مقام از آن صفات یاد نکرده بلکه تأکید بر پاکی، و فرمانروائی و دست­نیافتنی بودن و حکیم بودن نموده و لذا معلوم می­شود موضوع وحی و هدایت انسانها بوسیلۀ یکی از جنس خودشان موضوعی است بسیار مهم که باید نکات ذیل را پوشش بدهد:

1- کل عوامل آسمانها و زمین باید با این امر هماهنگ باشند تا این امر بنحو مطلوب انجام شود و از اینجا پیچیدگی فوق­العاده آن آشکار می­شود. (مَلِک)

2- همه عناصر و عوامل و روشها و جریانات مربوط به وحی و نبوت باید کاملاً صحیح و عالی و خوب باشد و هیچ چیز مکروه و ناپسند و بدی نباید در آن راه داشته باشد. (قدّوس)

3- هیچ عنصر و عاملی نخواهد توانست در این فرآیند دخالتی خارج از تقدیرات پیش­بینی شده بنماید (عزیز)

4- کل این جریان در جهت حصول یک نتیجه کاملاً عاقلانه و حکیمانه و پسندیده است (حکیم)

مجموع 4 قسمت فوق ما را به این نتیجه می­رساند که وحی و رسالت «مهمترین پدیده این جهان هستی» و «میوه این باغ وجود» و «هدف از بوجود آوردن کل جهان» می­باشد و لذا در جهان هستی چیزی مهمتر از آن نیست.

خوب، حالا این «میوه باغ وجود» و این «گل سرسبد هستی» چیست؟

برگزیدن کسی که آیات خدا را بر آنان تلاوت کند و رشدشان دهد و کتاب و حکمت بیاموزد.

اگر خوب دقت کنیم فقره اخیر دو قسمت دارد:

1- «برگزیدن کسی»،

2- شرح وظایف آن «برگزیده».

معلوم است که مورد دوم فرع است بر موردِ اول و لذا «میوه باغ وجود» و «گل سرسبد جهان هستی» همان «برگزیدن کسی» و بعبارت دیگر آن «برگزیده» ای است که بتواند آن شرح وظایف را انجام دهد.

اینک آیه 4 مفهوم می­شود که می­فرماید «این فضل خداست که به هر کس که بخواهد می­دهد».

«به هر کس که بخواهد» یعنی چه؟ آیا از نوع خواستن ماهاست؟ نه! زیرا در ابتدا، بعنوان یکی از صفات خدائی فرموده است او «حکیم» است یعنی اینکه افعال و اعمال او برحسب «حکمت» است، یعنی فعل و عمل خدائی، «عقل­پسند» و «در جهت غایت معقول مستحسن» است و لذا این «بخواهد» او در جهت «بهترین انتخاب» و «بهترین امکان» و «بهترین گزینه» است و لذا این فضل عظیم که همان «برگزیدگی» باشد قبائی است که فقط بر قامت بهترین گزینه درست در می­آید.

«فضل خدا» محدوده وسیعی را شامل می­شود

در رابطه با آیه 10 فضل خدا اعم از همه خیرهاست.

از یک لقمه نان گرفته تا عالی­ترین علوم را در بر می­گیرد اما به قرینه آیه 4 هــمـین سوره، اگر معنی عالی آن را بگیریم، معنی آن چنین می­شود که «دنبال عبادات و علوم دینی بروید»

البته گرچه دنبال کسب و کار و درآمد رفتن نیز یکی از مصادیق فضل خدا هست اما آن جزء درجات پائین­تر است.

اما مطابق همان قرینه و قرینه بعدی که می­فرماید «و خدا را بسیار یاد کنید» همان معنی عالی موردنظر است.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

آنچه در آسمانها و زمين است خداي را به پاکي ستايش مي کنند که همو فرمانرواي پاک پيروزمند فرزانه است (1) هموست که در ميان درس ناخواندگان فرستاده اي از خود آنان برگزيد ، که آياتش را بر آنان تلاوت کند، و رشدشان دهد، و کتاب و حکمت بياموزدشان ، و گرچه قبل از آن در گمراهيي آشکار بودند (2) و نيز به ديگراني که هنوز به آنان ملحق نشده اند ، و همو پيروزمند فرزانه است (3) اين فضل خداست که به هر کس خواهد ميدهد ، و خداوند صاحب آن فضل عظيم است (4) مَثَل آنانکه تورات بر آنان بارشد و (از عمل به آن) شانه خالي کردند ، مانند دراز گوشي است که اسفار را حمل مي کند . چه بد است مثل قومي که آيات خدا را تکذيب مي کنند . و خداوند ظالمان را هدايت نمي کند (5) بگو اي يهوديان ! اگر شما فکر ميکنيد که عليرغم ساير مردم از دوستان خدائيد پس تمناي مرگ کنيد اگر راست ميگوئيد (6) و به سبب آنچه که انجام داده اند هرگز تمناي آنرا نخواهند کرد و خداوند به کار ظالمان داناست (7) بگو اين مرگي که از آن فرار مي کنيد حتما به سراغتان مي آيد ، آنگاه بسوي خداوندِ داناي پنهان ها و آشکار ها باز ميگرديد ، و آنگاه او به آنچه کرده ايد آگاهتان ميكند (8) اي مسلمانان ! هنگامي که براي نماز جمعه ندا داده ميشود بسوي ذکر خدا بشتابيد ، و خرید و فروش را رها کنيد ، اين براي شما بهتر است اگر بدانيد (9) و وقتيکه نماز انجام شد ، در زمين پراکنده شويد ، و فضل خدا را طلب نموده و خدا را بسيار ياد کنيد ، شايد رستگار شويد (10) و هنگامي که داد و ستدي يا سرگرميي ببينند بسوي آن رو کرده و تو را ايستاده رها مي کنند . بگو آنچه نزد خداست از سرگرمي و داد و ستد بهتر است ، و خداوند بهترين روزي دهندگان است (11)

 

 

سوره آل عمران

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

الم ﴿1﴾ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿2﴾ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ ﴿3﴾ مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ ﴿4﴾ إِنَّ اللّهَ لاَ يَخْفَىَ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء ﴿5﴾ هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاء لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿6﴾ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ ﴿7﴾ رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿8﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿9﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿10﴾ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿11﴾ قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿12﴾ قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لَّأُوْلِي الأَبْصَارِ ﴿13﴾ زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿14﴾ قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿15﴾ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿16﴾ الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ﴿17﴾

 

بسم الله الرحمن الرحيم

الم (1) خداوند که خدائي جز او نيست زنده پاينده است (2) او اين کتاب را به حق بر تو نازل کرد که تصديق کننده كتابهاي آسماني پيشين است و تورات و انجيل را نيز قبلا فرستاد (3) که براي مردم هدايت و مايه تشخيص حق از باطل بودند. البته کساني که به آيات خداوند کفر ميورزند عذاب شديد خواهند داشت و خداوند پيروزمند انتقامگير است (4) هيچ چيزي در زمين يا آسمان بر خداوند مخفي نمي ماند (5) هموست که شما را در رحم ها هر طور که بخواهد چهره نگاري ميكند. خدائي جز او نيست. همو پيروزمند فرزانه است (6) هموست که اين کتاب را بر تو نازل کرد. قسمتي از آن، آياتِ محکمات است، آنها مادرِ کتاب هستند، و بقيه متشابهات هستند، اما کساني که در قلوبشان عيبي هست، از آن، آنچه را که تشابه دارد، براي جستجوي فتنه و جستجوي تاويلش دنبال مي کنند. و تاويل آنرا کسي جز خداوند نمي داند. و فرو روندگان در علم ميگويند به آن ايمان آورده ايم، که تمامش از نزد پروردگارمان است. و جز خردمندگان پند نمي گيرند (7) دعایشان به درگاه این است که میگویند پروردگارا پس از اينکه هدايتمان کردي قلوبمان را معيوب مکن و از جانب خويش رحمتي بما بده، که تو بسيار بخشنده اي (8) پروردگارا البته مردم را در روزي که شکي در آن نيست جمع ميکني. که خداوند البته وعده اش را خلاف نمي کند(9) اموال و اولاد کافران در مقابل خداوند کاري برايشان نميسازد و خودشان سوختِ آن آتشند (10) مانند همراهان فرعون و پيشينيان آنها که آياتمان را تکذيب کردند و خداوند آنها را به گناهانشان بگرفت و خداوند سخت كيفر است (11) به کافران بگو بزودي مغلوب ميگرديد و بسوي جهنم محشور ميشويد و چه جايگاه بدي است (12) البته درباره آن دو لشکر که با يکديگر برخورد کردند نشانه اي بود . يکي در راه خدا مبارزه ميکرد و ديگري که كافر بود ، دو برابر به چشم مي آمد . و خداوند هر کس را که خواهد با ياريش تاييد ميکند که البته در اين براي اهل بينش عبرتي است (13) دوست داشتنِ خواستني ها برای مردم زينت داده شده . خواستني هائي مانند زنان و فرزندان ، و گنجينه هائي از طلا و نقره ، و اسبان نشاندار ، و چارپايان و کشتزاران. همه امثال اينها مایه برخورداري زندگي دنياست در حاليکه سرانجام خوب نزد خداوند است (14) ای پیامبر! بگو آيا به بهتر از آن خبرتان بدهم؟ براي اهل تقوا نزد پروردگارشان بهشتهائي است که در کف آنها نهرها جاري است که در آن جاودانند، و همسراني پاک، و رضايتي از جانب خداوند دارند . و خداوند به بندگان خويش بيناست (15) همان بندگانی که ميگويند پروردگارا ايمان آورديم پس گناهانمان را بيامرز و از عذاب آن آتش نگهمان دار (16) آنها صابران و صادقان و متواضعان و بخشندگان و آمرزش خواهان سحرها هستند (17)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

2 - سوالات

1 – فرق تفسیر و تاویل چیست؟

2 – برخی از شیعیان معتقدند منظور از «راسخون فی العلم» چهارده معصوم اند که در تاویل همانند خداوند میباشند و آیه را اینطور میخوانند : «لایعلم تاویله الا الله و الراسخون فی العلم» و برخی دیگر از شیعیان اینطور میخوانند : «لا یعلم تاویله الا الله» و ادامه میدهند : «والراسخون فی العلم یقولون . . . » کدام درست است؟ و چرا؟

3 – برای محکمات و متشابهات چه مثالی میزنید؟

4 – در تمام آیات ا تا 9 افعالی مطرح شده ، و خداوند فاعلیت آنها را به ذات مقدس خویش منسوب کرده ، چرا؟

5 – چرا راجع به تورات و انجیل که قبل از قرآن نازل شده اند ، قید زمانی «بین یدیه» بکار برده که معمولا برای آینده بکار میرود؟

1 – با توجه به آیه های 10 و 11 از طرفی ، و مشاهدات هر روزه از طرف دیگر ، چنین می بینیم که مفهوم مخالف دو آیه مذکور در جهان معاصر غلبه دارد ، چه توضیحی برای این مطلب ارائه میکنید؟

1 - «تزیین»ی که در آیه 14 ذکر شده ، به نظر میرسد با توجه به آیه 15 ، طرف مقابل تقوا است ، لذا این سوال پیش می آید فاعل عمل فوق (یعنی فاعل تزیین) کیست؟ اگر بگوییم خداوند است ، در آنصورت تقابل آن را با تقوا چگونه ارزیابی کنیم؟ اگر نگوئیم خداوند است ، سوال جدیدی ایجاد میشود و آنهم این است که این صفت در همگان هست ، یعنی جزء مشخصات همگانی است که نمیتواند فاعلی غیر از خداوند داشته باشد ، برای حل این پارادوکس نما چه پیشنهادی دارید .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک که حدودا سال چهارم هجری است و مسلمانان قوی و آبرومند و پیروز میدانهای نظامی و اجتماعی شده اند ، توجه به قرآن ، از این لحاظ که میتواند به عنوان سند مقبول و محترم هر گفتاری که با آن هماهنگ باشد مورد استفاده واقع شود ، عده ای ابن الوقت را ، که همیشه و در همه جا پیدا میشوند ، به این فکر می انداخت که برای کسب وجاهت و سروری میتوانند از این احترام قرآنی استفاده ای کنند و سخن خویش را هرطور شده به قرآن مستند نموده و از این راه به کسب منافع و وجاهت بپردازند .

(در اینجا لازم است پرانتزی باز کنیم و به یک نکته تفسیری بپردازیم :

در قرآن کلماتی مانند یسئلونک و یستنبئونک و یستفتئونک وجود دارد ، و از لحاظ زبان عربی کافی است لا اقل سه نفر سوالی کرده باشند تا بتوان گفت یسئلونک ، اما ، در ادبیات قرآنی اینطور نیست و وقتی در قرآن گفته میشود یسئلونک که یک «سوال عمومی» مطرح باشد)

با توجه به نکته تفسیری که در پرانتز مزبور عرض کرده ایم ، آیه 7 مبین این است که در روزهای نزول این پاراگراف عده زیادی چنین رویکردی را وجهه فعالیت منافع طلبانه خویش قرار داده بودند ، و تمام ملل و نحلی که از قرآن سوء استفاده کرده اند ، نطفه شان در این برهه از زمان بسته شده بود .

در زمان نزول این آیات هنوز چیزی از جنگ سرنوشت ساز بدر نگذشته بود و تحلیل های مختلفی از آن میشد .

خداوند در این آیات ، 10 تا 13 ، تحلیلی ارائه میکند که بر مبنای آن عده قلیلی که در راه صحیح مبارزه میکنند غالب میشوند ، چنانکه در بدر شدند ، و این را مایه عبرت قلمداد میکند .

از همینجا معلوم میشود که تحلیلگران آن روزها تحلیل هایی مغایر این ارائه میدادند که البته قصد نداریم به تحلیل های ممکن آنها بپردازیم .

بیراه نیست اگر فکر کنیم که پس از جنگ بدر روحیه مسلمانها از این رو به آن رو شده و آنها که اغلب از طبقات فرودست جامعه بوده اند و سالها سرکوب شده و تحقیر دیده بودند اینک این تصور را یافته باشند که «خدا دوستمون داره ، و برامون ثروت و قدرت رو پسندیده ، و گرنه واسه چی باید اونطور معجزه آسا پیروزمون میکرد؟»

چنین تصوراتی را خداوند در این دارد مهار نموده و به «تنظیم باد» (غرور) آنها می پردازد .

4 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 4 فرع بر آیه 3 است. دو آیه 8 و 9 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشند پرانتزی هستند، زیرا اگر چشم خویش را بر آنها ببندیم و انتهای آیه 7 را به ابتدای آیه 10 وصل کنیم می­بینیم روال سخن صاف و یکدست می­شود.

آیه 1 نیز جزء حروف مقطعه است و به کل سوره مربوط است نه فقط به این پاراگراف لذا آن را نیز پرانتزی قلمداد می­کنیم.

آیه 11 به قرینه «ک» در ابتدای آن، فرع بر آیه 10 است.

آیه 17 فرع بر آیه 16 است و این واضح است.خود آیه 16 فرع بر کلمه آخر آیه 15 است و این نیز واضح است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

الم ﴿1﴾

2

اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ ﴿2﴾ نَزَّلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ ﴿3﴾ مِن قَبْلُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَأَنزَلَ الْفُرْقَانَ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَاللّهُ عَزِيزٌ ذُو انتِقَامٍ ﴿4﴾ إِنَّ اللّهَ لاَ يَخْفَىَ عَلَيْهِ شَيْءٌ فِي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء ﴿5﴾ هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاء لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿6﴾ هُوَ الَّذِيَ أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الألْبَابِ ﴿7﴾ رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ ﴿8﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ جَامِعُ النَّاسِ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿9﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! خداوندتان چنین است، در مقابلش موقعیت شایسته بگیرید.

3

 إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَيْئًا وَأُولَئِكَ هُمْ وَقُودُ النَّارِ ﴿10﴾ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿11﴾ قُل لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ سَتُغْلَبُونَ وَتُحْشَرُونَ إِلَى جَهَنَّمَ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿12﴾ قَدْ كَانَ لَكُمْ آيَةٌ فِي فِئَتَيْنِ الْتَقَتَا فِئَةٌ تُقَاتِلُ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَأُخْرَى كَافِرَةٌ يَرَوْنَهُم مِّثْلَيْهِمْ رَأْيَ الْعَيْنِ وَاللّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَن يَشَاء إِنَّ فِي ذَلِكَ لَعِبْرَةً لَّأُوْلِي الأَبْصَارِ ﴿13﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای پیامبر! موقعیت کافران را برایشان تشریح کن.

4

 زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿14﴾ قُلْ أَؤُنَبِّئُكُم بِخَيْرٍ مِّن ذَلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللّهِ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿15﴾ الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿16﴾ الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالأَسْحَارِ ﴿17﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مردم! موقعیت تان مورد بازبینی قرار دهید.

5 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 7 پیشگوئی واضحی دارد دایر بر اینکه از این پس کسانی سعی خواهند منظورهای مورد نظر خویش را به قرآن نسبت دهند و قرآن طوری تفسیر کنند که مدافع نظرات آنها باشد ، و بیش از 1400 سال است که این دائما دارد روز به روز درست در می آید و بروز اینهمه فرقه با پسوند اسلامی که برخی با برخی تخالف و تضاد فاحش هم دارند نشانه آن است .

در آیه 12 میفرماید : به کافران بگو بزودي مغلوب ميگرديد و بسوي جهنم محشور ميشويد و چه جايگاه بديست.

چنانکه واقعیات تاریخی نشان داد، وعده فوق خیلی زود تحقق یافت.

در آیات 10 تا 13 پیشگوئیِ تحقق یافته ای دارد راجع به بقیه کفار و مشرکان رسمی که چیزی نگذشت که به تحقق پیوست .

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 7 که حاوی موضوع محکمات و متشابهات است، موضوع بحث های فوق العاده زیادی شده که همین سبب شده که این آیه از برجسته ترین آیات قرآن بگردد.

7 - آیات مشکل

آیه 7 از این لحاظ که مفسران در تفسیرش سخنان مختلف و متفاوت و بعضا متضادی گفته اند در زمره آیات مشکل قرآنی است.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 1 از حروف مقطعه است، و چنانکه قبلا عرض شد، چون تاکنون به نحو مقنعی رمزگشائی نشده، بالاتر از ذهنیات ما نیز میباشد، چه رسد به مخاطبان اولیه.

آیه 5 از این لحاظ که مکانیزم چکونگی کارکرد علم خداوند هنوز برای بشر مشخص نشده، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مخاطبان اولیه.

آیه 6 از این لحاظ که مکانیزمِ آفرینشِ داخل رحم در سده اخیر و با دستیابی بشر به میکروسکوپ های بسیار ریزبین فهمیده شده، برای مخاطب اولیه غیر قابل دسترس بوده و لذا بالاتر از ذهنیات آنان بوده است.

آیه 10 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است

2 - يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است

3 -کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 1 تا 3 و 5 و 6 و 10 و 11 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

محکم ، متشابه ، تفسیر ، تاویل

آیه 7 نه تنها یکی از آیات برجسته این سوره، بلکه از آیات برجسته کل قرآن است و در طول این پانزده قرن، فکر و عقل متفکران بسیاری را به خویش جلب نموده و نظرات مختلف و متفاوت و متضادی از سوی آنان عرضه شده است.

کل آیه، با توجه به درب، نوعی توضیح و توجیه و آموزش به پیامبر است که این نعمت بزرگی که به تو دادیم، چنین است که:

1- قسمتی از آیات آن اصلی است، که محکمات است.

2- بقیه متشابهات است.

و برخورد مردم نسبت به آنها اینطور است که:

1- فرو روندگان در علم می­گویند به آن ایمان آورده­ایم زیرا که تمامش از نزد پروردگارمان است.

2- خردمندان پند می­گیرند.

3- اشخاصی که قلب معیوب دارند و به دنبال فتنه و تأویل هستند، برای جستجوی آنها روی آیات متشابه کار می­کنند.

بنابراین با توجه به «درب»، این سرنخ را پیدا کردیم که خداوند دارد این نعمت بزرگ را که قرآن باشد برای پیامبر(ص) تبیین و توجیه می­کند و در این جهت، اولاً خود قرآن را از لحاظ محتوائی تشریح و درجه­بندی نموده و ثانیاً از لحاظ نوع برخوردی که مخاطب­ها با آن می­کنند، تشریح فرموده که هر گروه از مخاطب­ها چه نوع برخوردی نسبت به آن دارند.

چنین بنظر می­آید که موضوع به همین نرمی و روانی و راحتی فهمیده می­شود، اگر سرنخ صحیح را داشته باشیم که البته سرنخ را هم از «درس» سوره گرفته­ایم که چنانکه می­دانیم آنهم از متن خود سوره بدست آمده است.

اینک این مقدار را مقدمه قرار داده و روی کلمات و عبارات آیه نیز توقف و تمرکزی می­کنیم.

محکمات: کلمه­ای که در مقابل این کلمه در همین آیه آمده «متشابهات» است و لذا از روی همان قرینه می­توان فهمید که «محکمات» برخلاف «متشابهات» طوری است که همگان از آنها معنی واحدی می­فهمند، مثلاً در جائی که می­فرماید «دست خدا بالای دستهایشان است» از آن می­توان معانی مختلفی فهمید اما وقتی که می­فرماید «هیچ چیزی مثل او نیست» همه از آن یک چیز می­فهمندو لذا «لیس کمله شئی» (هیچ چیزی مثل او نیست) جزء محکمات است و «یدالله فوق ایدیهم» (دست خدا بالای دستهایشان است) جزء متشابهات است.

راجع به متشابهات می­فرماید: کسانی که عیب و ایرادی در قلب دارند، دنبال معانیی می­گردند که فتنه ایجاد کند یعنی دنبال این نیستند که ببینند این آیه (متشابه) چه می­خواهد بگوید بلکه دنبال این هستند که چطور این آیه را می­شود بنفع آن فتنه موردنظربه کارگرفت.

تمام بحث­های مربوط به «تفسیر به رأی» به همین یک نکته بر می­گردد که شخص سوء استفاده کننده، قبلاً یک «رأی» را در نظر گرفته و می­خواهد از قرآن برای آن رأی هر طور که شده یک تأییدی در بیاورد و «تفسیر به رأی» به این معنی نیست که شخصی قرآن را بخواند و بخواهد از آن چیزی بفهمد.

یکی از اشتباهات بسیار مهمی که در تفسیر این آیه شده همین است که کلمه «تأویل» را در طول زمان به «تفسیر» معنا کرده­اند و معنی آیه این شده که تفسیر قرآن را کسی جز خدا نمی­داند.

اینکه «تأویل» به چه معنی است، بهترین سخن را در این خصوص المیزان گفته که «تأویل» ، یک «حقیقت بیرونی» است از این آیه یا آن کلمه یا آن عبارت .

مثلاً خوابی که حضرت یوسف(ع) دید ، تأویل آن ، آن اتفاقی بود که در آخر سوره به آن اشاره شده است.

یعنی یک واقعۀ حقیقیِ بیرون از آن خواب ، تأویل آن بوده است .

یا وقتیکه می­گوئیم «بهشت» ، تصوراتی که راجع به آن می­کنیم که چنین باغها و چنان چشمه­ها و چنان میوه­ها و چه و چه ، اینها همه­اش «تفسیر ما» است و هر چه علم ما بیشتر باشد این تفسیرها بهتر و دقیق­تر می­شود  اما تأویل آن ، همان چیزیست که پس از قیامت مؤمنان خواهند دید و در آن زندگی خواهند کرد و در این خصوص فرموده «فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین» (هیچکس نمی­داند چه چیزهائی که روشنی چشم در آنهاست برای آنها تهیه و مخفی شده) و نیز در آیه مورد بحث چنین گفته: «کسی جز خدا تأویل آن را نمی­داند» در آیه اخیرالاشاره نیز چنین گفته: «هیچ کسی نمی­داند چه چیزهائی که روشنی چشم در آنهاست ...». اگر این دو آیه را با هم مقابله کنیم، چه بدست می­آید؟

به سهولت این بدست می­آید که «چیزهائی که روشنی چشم در آنهاست که (خداوند) برای (آن) مؤمن (ها) تهیه و مخفی (کرده)» یکی از مصادیق تأویل است.

بعبارت دیگر «خود نعمت های بهشتی» یکی از مصادیق «تأویل» است.

یعنی «تأویل» از جنس حقایق و واقعیت­های خارجی آن کلماتی است که در آیات متشابه بکار رفته است.

قبلاً در جای خویش در تفسیر آیه «ولقد ضربنا فی هذا القران من کل مثل» شرحی عرض کرده­ایم و خواهش داریم خواننده گرامی به آن نیز مراجعه­ای بفرماید.

و اگر چنین کند متوجه خواهد شد که معارف ما بر مبنای «مَثَل»هاست و نه «تأویل»ها .

و کسی که بخواهد به تأویل دست یابد، در حقیقت می­خواهد به چیزی که محال است برسد (مثلاً با چشم معمولی خورشید را مورد مطالعه دقیق قرار دهد، و این محال است زیرا خورشید آن چشم را قبل از اینکه بتواند مطالعه­ای کند کور می­کند)

و کسی که رسیدن به محال را وجهه همتش قرار دهد معلوم است که عیب عقلی دارد. لذا اینکه فرموده کسانی که در قلوبشان عیبی هست در آیات متشابه دنبال دو چیز هستند: 1- دنبال سوء استفاده از آیات هستند و می­خواهند معنی موردنظر خویش را به آیه تحمیل کنند، 2- دنبال امر محال یعنی تأویل آن هستند، مفهوم می­شود.

در اینصورت عیب دسته اول خبث ذات، و عیب دسته دوم سفاهت و کم عقلی است.

بنابراین ، اینکه بعضاً می­گویند متن عربی را باید اینطور خواند «و لا یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی­العلم» غلط است زیرا تأویل آن را خداوند می­داند اما کسی غیر از خداوند (از جهت عدم گنجایش بی­نهایت در محدود) نمیداند .

لذا متن عربی آیه را باید اینطور خواند: «و لا یعلم تأویله الا الله» و سپس ادامه داد «و الراسخون فی العلم یقولون ...»

آیا دوست داشتن مواهب مادی عیبی دارد؟

واضح است که خواستن مواهب مادی موتور پیشرفت و تکامل زندگی بشر است و کوچکترین عیبی ندارد ، چیزی که مورد انتقاد قرار گرفته «حُبّ» آنها است ، و از لحاظ عقلانی «حبّ» آنها نا موجه است زیرا آنها حداکثر «ابزار» انسان برای راحتی و التذاذ هستند و نقش شان در تعالی انسان ، فرعی و درجه چند است ، اما اینکه زنان و فرزندان را نیز همسطح اموال قرار داده ، تایید این عرایض است و مفهوم «زنان» ، با توجه به فرهنگ بشدت مردسالار روزهای نزول این آیات ، با همین مفهومی که در این روزها دارد خیلی فرق دارد ، زنان و فرزندان ، در مفهومی که در آیه آمده ، در آن روزها ،  به معنی حرمسرا و لشکریان حاضر به خدمت ، به معنی اسباب قدرت و منزلت اجتماعی بکار میرفته است .  

 

 

 

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

الم (1) خداوند که خدائي جز او نيست، زنده پاينده است (2) اين کتاب را به حق بر تو نازل کرد که تصديق کننده (كتابهاي آسماني) پيشين است و تورات و انجيل را (نيز) قبلا فرستاد (3) {که براي مردم هدايت بودند و و مايه تشخيص حق از باطل را (نيز) فرستاد. البته کساني که به آيات خدا کفر ميورزند عذاب شديد خواهند داشت و خداوند پيروزمند انتقام گير است }(4) هيچ چيزي در زمين يا آسمان بر خداوند مخفي نمي ماند (5) هموست که شما را در رحم ها چهره نگاري ميكند. هر طور که بخواهد. خدائي جز او نيست. همو پيروزمند فرزانه است (6) هموست که اين کتاب را بر تو نازل کرد. قسمتي از آن، آيات محکمات است، آنها مادرِ کتاب هستند، و بقيه متشابهات هستند، اما کساني که در قلوبشان عيبي هست، از آن، آنچه را که تشابه دارد، براي جستجوي فتنه و جستجوي تاويلش دنبال مي کنند. و تاويل آنرا کسي جز خداوند نمي داند. و فرو روندگان در علم ميگويند به آن ايمان آورده ايم،تمامش از نزد پروردگارمان است. و جز خردمندگان پند نمي گيرند (7) {پروردگارا پس از اينکه هدايتمان کردي قلوبمان را معيوب مکن و از جانب خويش رحمتي بما بده، که تو بسيار بخشنده اي.(8) پروردگارا البته مردم را در روزي که شکي در آن نيست جمع ميکني. که خداوند البته وعده اش را خلاف نمي کند}(9) اموال و اولاد کافران در مقابل خداوند کاري برايشان نميسازد و آنها سوخت آن آتشند (10) مانند همراهان فرعون و پيشينيان آنها که آياتمان را تکذيب کردند و خداوند آنها را به گناهانشان بگرفت و خداوند سخت كيفر است (11) به کافران بگو بزودي مغلوب ميگرديد و بسوي جهنم محشور ميشويد و چه جايگاه بدي است (12) البته درباره آن دو لشکر که با يکديگر برخورد کردند نشانه اي بود . يکي در راه خدا مبارزه ميکرد و ديگري که كافر بود ، دو برابر به چشم مي آمد . و خداوند هر کس را که خواهد با ياريش تاييد ميکند که البته در اين براي اهل بينش عبرتي است (13) براي مردم  دوست داشتن خواستني ها زينت داده شده . خواستني هائي مانند زنان و فرزندان ، و گنجينه هائي از طلا و نقره ، و اسبان نشاندار ، و چارپايان و کشتزاران. اينها برخورداري زندگي دنياست در حاليکه سرانجام خوب نزد خداوند است (14) بگو آيا به بهتر از آن خبرتان بدهم؟ براي اهل تقوا نزد پروردگارشان بهشتهائي است که در کف آنها نهرها جاري است که در آن جاودانند و همسراني پاک و رضايتي از جانب خداوند دارند . و خداوند به بندگان خويش بيناست (15) همانها که ميگويند پروردگارا ايمان آورديم پس گناهانمان را بيامرز و از عذاب آن آتش نگهمان دار  (16) آنها صابران و صادقان و متواضعان و بخشندگان و آمرزش خواهان سحرها هستند (17)

 

 

آل عمران2     آیات18تا32

شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿18﴾ إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿19﴾ فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿20﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿21﴾ أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿22﴾ أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿23﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿24﴾ فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿25﴾ قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿26﴾ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿27﴾ لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ ﴿28﴾ قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأرْضِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿29﴾ يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ ﴿30﴾ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿31﴾ قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿32﴾

 

خداوند شهادت ميدهد که خدائي جز خودش نيست و ملائکه و عالماني که به عدالت قيام ميکنند نيز همين را گواهي ميکنند که خدائي جز او نيست که پيروزمند فرزانه است (18) دين، نزد خدا اسلام است که عبارت از تسلیم به رهنمودهای الهی است و اهل کتاب اختلاف نورزيدند مگر پس از اينکه آن علم بسويشان آمد، و منظورشان تعدي بين خويش بود، و کسي که به آيات خدا کفر ورزد، خداوند البته تند حساب است (19) پس ای پیامبر! اگر کافران و یا اهل کتاب باتو به چون و چرا برخاستند، بگو من وپيروانم روي خويش را تسليم خداوند کرده ايم، و به اهل کتاب و مردم معمولي که مکتب خاصي نديده اند، بگو آيا شما هم تسليم خدا مي باشيد؟ پس اگر تسليم بودند، هدايت يافته اند، و اگر پشت کردند چیزی جز رساندن پيام بر عهده تو نيست، و البته خداوند خودش به کار بندگانش بيناست (20) البته کساني که به آيات خدا کفر ميورزند، و پيامبران و كساني را كه به چيزهائي پسنديده فرمان ميدهند و از چيز ناپسند باز ميدارند به ناحق ميکُشند، به عذابي دردناک مژده شان ده (21) آنها کساني هستند که اعمالشان در دنيا و آخرت نابود شده و در قیامت ياوراني ندارند (22) آيا آنان را نمي بيني که نصيبي از کتاب دارند، و بسوي کتاب خدا دعوت ميشوند تا بين آنها حکم کند، با وجود اين عده اي از آنان پشت مي کنند و روگردانند؟ (23) اين به آن خاطر است که ميگويند آتش غير از چند روز مختصري بما نميرسد. و در دين خويش و آنچه که خداوند افترا مي زنند مغرور شده اند (24) پس چه حالي خواهند داشت وقتيکه در روزي که شکي در آن نيست جمعشان کنيم، و به هر کس آنچه که کسب کرده بطور کامل داده شود، و هيچ ظلمي نشوند؟ (25) بگو خداوندا! مالک فرمانروايي توئي . فرمانروائي را به هر که خواهي ميدهي ، و از هر که خواهي بازميستاني ، و هر که را خواهي عزت ميدهي ، و هرکه را خواهي به ذلت مي اندازي ، خير بدست توست ، که البته برهرچيز توانائي (26)  و شب را در روز و روز را در شب داخل ميکني ، و زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مي آوري ، و هر که را خواهي بي حساب روزي ميدهي (27) مسلمانان نبايد بجاي مسلمانان کافران را دوست و سرپرست خويش بگيرند، و اگر کسي چنين کند هيچ نسبتي نزد خداوند ندارد، مگر اينکه با آنان از روی تقيه رفتاری کنید که در ظاهرا چنین به نظر رسد. و خداوند شما ها را از خويش برحذر ميدارد و بازگشت بسوي اوست (28)  ای پیامبر! بگو آنچه در دلهاتان است، چه پنهان و چه آشکارش کنيد خداوند آنرا ميداند، و همچنين همه آن چيز هائي را که در آسمانها و زمين است ميداند، و خداوند به هر چيزي تواناست (29) روزي که هر کس هر کار خير يا بدي را که کرده در نزد خويش حاضر مي يابد و دوست دارد بين او و کاربدش فاصله اي دور باشد و خداوند شما را از خويش برحذر ميدارد و خداوند به بندگان دلسوز است (30) بگو اگر خدا را دوست ميداريد مرا پيروي کنيد ، تا خداوند شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بيامرزد ، و خداوند آمرزگار مهربان است (31) بگو خدا ورسول را اطاعت کنيد و اگر به این دعوتت پشت کردند بدانند که خداوند کافران را دوست نميدارد (32)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : يکي از محورهاي رشد شخصيتي، برون رفت از پوسته فرديت و قوميت و دسته و گروه، و توجه به حقايق اساسي، از قبیل توجه به خداوند و صفات و افعال او و علاقمند شدن نسبت به او و دوری از کافران است، و ای پیامبر! خداوند را چنین ثناء بگو .

 

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

3 - سوالات

2 – در آیه 19 کلمه اسلام به معنی لغوی آمده یا به معنی اصطلاحی؟

3 – در آیه 20 فاعل فعل «حاجوک» چه کسانی هستند؟ (مسیحیان؟ یهودیان؟ یا . . ؟)

4 – در آیه 18 ، شهادت دادن خداوند و ملائکه چگونه انجام میشود؟

5 - «علم»ی که در آیه 18 به آن اشاره شده ، از چه نوع است؟

6 – در باره اختلاف اهل کتاب که در آیه 19 ذکر شده چه سابقه ای (به ترتیب نزول) در سوره های قبلیِ نزدیک به این پاراگراف دارید؟

1 – در آیه 28 چرا مومنان را از «اولیاء» گرفتن کافران نهی فرموده؟

2 – در همان آیه منظور از کافرین چه کسانی است؟

3 – در همان آیه مجوز تقیه به چه سبب نازل شده؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک جنگ بدر با پیروزی غیر مترقبه مسلمانان تمام شده و در جهان عرب آن روزها طنین وسیعی درانداخته ، و تسلیم بنی نظیر و بنی قینقاع و خروج آنها از مدینه نیز اتفاق افتاده ، با وجود این یهودیان دست از تخریب برنمیدارند و مطالبی اظهار میکنند که بنا بر آن دینی که آنحضرت مبلغ آن است مشروعیت ندارد .

مطابق آیات 18 تا 25 آنحضرت فقط مامور است که به آنها پاسخی دهد و مامور نیست که بیش از این به آنها بپردازد .

از «الا ان تتقوا منهم تقاه» (آیه 28) معلوم میشود منظور از کافران یهودیان یثرب نبوده اند ، زیرا آنها خطری نبوده اند که لازم باشد نسبت به آنها تقیه ای صورت گیرد ، بلکه این مشرکان مکه بوده اند که مسلمانانی که هنوز هجرت نکرده بودند مجبور بوده اند با آنها قاطی باشند و این ارتباطاتِ نزدیک بعضا منجر به رفتارهایی از قبیل شرکت در فعالیت هایی که مضر به حال مسلمانان بوده (مثلا جاسوسی – چنانکه بعدا در آیاتی خواهیم دید – یا شرکت در جنگهایی علیه مسلمانان و . . ) میشده است .

5 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 25 فرع بر آیه 24 است و این واضح است.خود آیه 24 نیز فرع بر آیه 23 است و این نیز واضح است.آیه 22 نیز فرع بر آیه 21 است و این هم واضح است.آیه 20 نیز فرع بر آیه 19 است و این نیز واضح است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِكَةُ وَأُوْلُواْ الْعِلْمِ قَآئِمَاً بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿18﴾ إِنَّ الدِّينَ عِندَ اللّهِ الإِسْلاَمُ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ إِلاَّ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ وَمَن يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهِ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿19﴾ فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ وَقُل لِّلَّذِينَ أُوْتُواْ الْكِتَابَ وَالأُمِّيِّينَ أَأَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُواْ فَقَدِ اهْتَدَواْ وَّإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَاللّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ ﴿20﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مردم! همه اختلافات عقیده را رها کنید و به تسلیم به دین حق بگرائید.

2

 إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الِّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿21﴾ أُولَئِكَ الَّذِينَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿22﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای اهل کتاب! از کفر و اعمالتان دست بکشید تا رستگار شوید.

3

 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ أُوْتُواْ نَصِيبًا مِّنَ الْكِتَابِ يُدْعَوْنَ إِلَى كِتَابِ اللّهِ لِيَحْكُمَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ يَتَوَلَّى فَرِيقٌ مِّنْهُمْ وَهُم مُّعْرِضُونَ ﴿23﴾ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلاَّ أَيَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِم مَّا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿24﴾ فَكَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لاَّ رَيْبَ فِيهِ وَوُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿25

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مردم! در قیامت خداوند به حقیقتِ اعمالتان مینگرد نه اینکه شما چه تصوری در باره خویش میداشتید.

4

 قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَن تَشَاء وَتَنزِعُ الْمُلْكَ مِمَّن تَشَاء وَتُعِزُّ مَن تَشَاء وَتُذِلُّ مَن تَشَاء بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿26﴾ تُولِجُ اللَّيْلَ فِي الْنَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِي اللَّيْلِ وَتُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَتُخْرِجُ الَمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَتَرْزُقُ مَن تَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿27﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مردم! خداوند چنین است، راهی در پیش گیرید که او بپسندد.

5

 لاَّ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّهِ فِي شَيْءٍ إِلاَّ أَن تَتَّقُواْ مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ ﴿28﴾ قُلْ إِن تُخْفُواْ مَا فِي صُدُورِكُمْ أَوْ تُبْدُوهُ يَعْلَمْهُ اللّهُ وَيَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأرْضِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿29﴾ يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَّا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُّحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِن سُوَءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا وَيُحَذِّرُكُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَاللّهُ رَؤُوفُ بِالْعِبَادِ ﴿30﴾ قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿31﴾ قُلْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ فإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الْكَافِرِينَ ﴿32﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! تحت نفوذ کسانی که دین حق را نمی پذیرند قرار مگیرید و فقط از رسول خدا پیروی کنید.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 19 به دلیلی که قبلا بسیار گفته شد از آیات برجسته است.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 22 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه 25.

همچنین آیه 30.

آیه های 26 و 27 به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره دارد که بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه، بلکه حتی مخاظبانِ کنونی است و لذا از ذهنیات مخاطبان اولیه بالاتر است.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - يکي از محورهاي رشد شخصيتي، برون رفت از پوسته فرديت و قوميت و دسته و گروه، و توجه به حقايق اساسي، از قبیل توجه به خداوند و صفات و افعال او و علاقمند شدن نسبت به او و دوری از کافران است،

2 - ای پیامبر! خداوند را چنین ثناء بگو .

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

 غیر از آیه 21 و 22 و 24 و 29 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

دریافت های مستقیم و خلاصه :

آیه 18 : «علم»ی که در اینجا مطرح است نوعی خاص است که «رنگ و بو»ی الهی دارد که منجر به «قیام به قسط» میشود . به عبارت دیگر ، نوعی از علم است که نظر به حقایق اصلیِ دینی دارد ، یعنی اینکه مثلا قیامت را چنان باور دارد که وضع حاضرش را برای یافتن درجه بهتری در آن به خطر می اندازد و . . . و چنین علمی است که با خدا و ملائکه همسو است .

آیه 19 : این دینی که در این آیه مطرح است همان «مغز» دین اسلام است که تسلیم در برابر خداوند باشد ، نه «اسم»ی که ماها بر خویش می نهیم که یکی میشود مسلمان و یکی میشود یهودی و . . .

خلاصه اینکه برای فهم این آیه ، باید نگاهی هم به آیه 62 سوره بقره داشته باشیم.

آیه 24 : من در جوانی پای یک منبر بودم که از خطیب شنیدم که میگفت : تو شیعه باش ، زنا هم کردی ایراد زیادی ندارد زیرا شفاعت به کمکت می آید ، اما سنی چه حج کند و چه زنا یکی است!

آیه 24 همین را میگوید ، میگوید که اهل کتاب در باره خویش همین اعتقاد را داشتند که هر کار بدی هم که کنند در قیامت چیزی بیش از یک جریمه مختصر ناچیزی نخواهند داشت .

ظاهرا همه متدینان ، در همه ادیان ، این گرفتاریِ غلوّ در باره خویش را دارند و خود را پسرخاله خداوند حساب میکنند .

چنین عقیده آی آنقدر دور از حق و آنقدر خطرناک است که آدمیزاد را براحتی به ارتکاب گناهانی که از آن گناهان بزرگتر قابل تصور نیست (مثلا گناهانی که در آیه 21 ذکر شده) سوق میدهد.

متاسفانه اکثریت دینداران عالَم دچار این فکر غلط هستند

امروزه مسیحیان این اعتقاد را دارند که حضرت مسیح به دنیا آمد و مصلوب شد تا بواسطه رنجی که کشید گناه همه مسیحیان را به دوش بکشد و همه مسیحیان بواسطه رنج او از همه گناهانشان پاک خواهند شد .

یهودیان این اعتقاد را دارند که قوم برگزیده و عزیز دردانه خداوند هستند و حسابشان با همه انسانهای دیگر فرق دارد .

شیعیان هم که معلوم است : میگویند من بکا او ابکی او تباکا فله الجنه!

سنی ها هم به شفاعت بی حد و حصرِ اصحاب پیامبر معتقدند.

مشرکان هم (که چنانکه تا کنون بارها و بارها در قرآن دیده ایم) خدایان شرک را دختران خداوند تلقی میکنند و دل به شفاعت بی حد و حصر آنها خوش کرده اند .

از دین های هندو و بودائی وشینتو وادیان سرخ پوستی وغیره چندان اطلاعاتی ندارم، اما، قویا حدس میزنم که آنها هم به چنین دلخوشکنک هایی دلخوش اند.

جمع بندی و تفسیر

خداوند شهادت ميدهد که خدائي جز خودش نيست و ملائکه و عالماني که به عدالت قيام ميکنند نيز همين را گواهي ميکنند. خدائي جز او نيست که پيروزمند فرزانه است (18) دين، نزد خدا اسلام است و اهل کتاب اختلاف نورزيدند مگر پس از اينکه آن علم بسويشان آمد، و منظورشان تعدي بين خويش بود، و کسي که به آيات خدا کفر ورزد، خداوند البته تند حساب است (19) {پس اگر با تو به چون و چرا برخاستند بگو من وپيروانم روي خويش را تسليم خداوند کرده ايم، و به اهل کتاب و مردم معمولي که مکتب خاصي نديده اند، بگو آيا شما هم تسليم (خدا) مي باشيد؟ پس اگر تسليم بودند، هدايت يافته اند، و اگر پشت کردند جز رساندن (پيام) چيزي بر عهده تو نيست، و خداوند خودش بکار بندگانش بيناست }(20) البته کساني که به آيات خدا کفر ميورزند، و پيامبران و كساني را كه به چيزهائي پسنديده فرمان ميدهند و از چيز ناپسند باز ميدارند به ناحق مي کشند، به عذابي دردناک مژده شان ده (21) { آنها کساني هستند که اعمالشان در دنيا و آخرت نابود شده و ياوراني ندارند} (22) آيا آنان را نمي بيني که نصيبي از کتاب دارند، و بسوي کتاب خدا دعوت ميشوند تا بين آنها حکم کند، با وجود اين عده اي از آنان پشت مي کنند و روگردانند؟ (23) {اين به آن خاطر است که ميگويند آتش غير از چند روز مختصري بما نميرسد. و در دين خويش و آنچه که افترا مي زنند مغرور شدند.(24) پس چه حالي خواهند داشت وقتيکه در روزي که شکي در آن نيست جمعشان کنيم، و به هر کس آنچه که کسب کرده بطور کامل داده شود، و هيچ ظلمي نشوند؟ (25) بگو خداوندا مالک فرمانروايي توئي . فرمانروائي را به هر که خواهي ميدهي ، و از هر که خواهي بازميستاني ، و هر که را خواهي عزت ميدهي ، و هرکه را خواهي به ذلت مي اندازي ، خير بدست توست ، که البته برهرچيز توانائي (26)  و شب را در روز و روز را در شب داخل ميکني ، و زنده را از مرده و مرده را از زنده بيرون مي آوري ، و هر که را خواهي بي حساب روزي ميدهي (27) مسلمانان نبايد بجاي مسلمانان کافران را دوست خويش بگيرند، و اگر کسي چنين کند هيچ نسبتي نزد خداوند ندارد، مگر اينکه با آنان تقيه کنيد. و خداوند شما ها را از خويش برحذر ميدارد و بازگشت بسوي اوست (28)  {بگو آنچه در دلهاتان است، چه پنهان و چه آشکارش کنيد خداوند آنرا ميداند، و همچنين همه آن چيز هائي را که در آسمانها و زمين است ميداند، و خداوند به هر چيزي تواناست.(29) روزي که هر کس هر کار خير يا بدي را که کرده در نزد خويش حاضر مي يابد و دوست دارد بين او و کاربدش فاصله اي طولاني باشد و خداوند شما را از خويش برحذر ميدارد و خداوند به بندگان دلسوز است}(30) بگو اگر خدا را دوست ميداريد مرا پيروي کنيد ، تا خداوند شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بيامرزد ، و خداوند آمرزگار مهربان است (31) بگو خدا ورسول را اطاعت کنيد و اگر پشت کردند (بدانند که) خداوند کافران را دوست نميدارد (32)

 

 

آل عمران3    آیات33تا63

إِنَّ اللّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحًا وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿33﴾ ذُرِّيَّةً بَعْضُهَا مِن بَعْضٍ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿34﴾ إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿35﴾ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنثَى وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالأُنثَى وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وِإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ ﴿36﴾ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقاً قَالَ يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ إنَّ اللّهَ يَرْزُقُ مَن يَشَاء بِغَيْرِ حِسَابٍ ﴿37﴾ هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاء ﴿38﴾ فَنَادَتْهُ الْمَلآئِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿39﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىَ يَكُونُ لِي غُلاَمٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ قَالَ كَذَلِكَ اللّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاء ﴿40﴾ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّيَ آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلاَّ تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ إِلاَّ رَمْزًا وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالإِبْكَارِ ﴿41﴾ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلاَئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ ﴿42﴾ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿43﴾ ذَلِكَ مِنْ أَنبَاء الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيكَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُون أَقْلاَمَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿44﴾ إِذْ قَالَتِ الْمَلآئِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿45﴾ وَيُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلاً وَمِنَ الصَّالِحِينَ ﴿46﴾ قَالَتْ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي وَلَدٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ قَالَ كَذَلِكِ اللّهُ يَخْلُقُ مَا يَشَاء إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿47﴾ وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالإِنجِيلَ ﴿48﴾ وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِىءُ الأكْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿49﴾ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَلِأُحِلَّ لَكُم بَعْضَ الَّذِي حُرِّمَ عَلَيْكُمْ وَجِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿50﴾ إِنَّ اللّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿51﴾ فَلَمَّا أَحَسَّ عِيسَى مِنْهُمُ الْكُفْرَ قَالَ مَنْ أَنصَارِي إِلَى اللّهِ قَالَ الْحَوَارِيُّونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللّهِ آمَنَّا بِاللّهِ وَاشْهَدْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿52﴾ رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنزَلَتْ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ ﴿53﴾ وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ ﴿54﴾ إِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ ثُمَّ إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأَحْكُمُ بَيْنَكُمْ فِيمَا كُنتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ ﴿55﴾ فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُواْ فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالآخِرَةِ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿56﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿57﴾ ذَلِكَ نَتْلُوهُ عَلَيْكَ مِنَ الآيَاتِ وَالذِّكْرِ الْحَكِيمِ ﴿58﴾ إِنَّ مَثَلَ عِيسَى عِندَ اللّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿59﴾ الْحَقُّ مِن رَّبِّكَ فَلاَ تَكُن مِّن الْمُمْتَرِينَ ﴿60﴾ فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ ﴿61﴾ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلاَّ اللّهُ وَإِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿62﴾ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَإِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿63﴾

 

خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم وآل عمران را برجهانيانِ معاصرشان برگزيد (33) نسل هائي که بعضي شان از بعضي ديگرند و خداوند شنواي داناست (34) هنگامي که زن عمران گفت پروردگارا آنچه را که در شکمم هست نذر تو کرده ام که خدمتکار خالص دين تو باشد . پس از من بپذير که توشنواي دانائي (35) و هنگاميکه وضع حملش کرد گفت پروردگارا دختر زائيده ام- و خداوند بهتر ميدانست چه زائيده- و همچنین گفت پسر مانند دختر نيست و من او را مريم ناميده ام و او را و فرزندانش را از شر شيطان رانده شده در پناه تو در مي آورم (36) و پروردگارش به نيكي قبولش کرد ، و او را بخوبي پرورش داد، وزکريا کفالتش را بعهده گرفت . هر بار که زکريا در محراب بر او وارد ميشد نزدش روزيي مي يافت . ميگفت ای مريم اينها از کجا برايت آمده؟ ميگفت از نزد خداوند آمده ، که خداوند به هر کس که خواهد بي حساب روزي ميدهد (37) اينجا بود که زکريا پروردگارش را خواند و گفت پروردگارا از جانب خويش نسلي پاک بمن ده که تو شنونده دعائي (38) پس ملائکه او را در حالي که در محراب به عبادت ايستاده بود ندا دادند که خداوند به تولد يحيي مژده ات ميدهد که تصديق کننده کلمه اي از خداوند است ، و آقا ، و تنها ، و پيغمبري از صالحان است (39) گفت پروردگارا چطور ممکن است پسري داشته باشم در حاليکه به سن و سال رسيده ام و زنم هم نازا است؟ گفت چنين است . خداوند آنچه بخواهد ميکند (40) گفت پروردگارا  برايم علامتي قرار ده . گفت علامتت اين است که سه روز با مردم ، جز با اشاره ، حرف نميزني . و پروردگارت را ياد کن و شبها و صبحها تسبيح گوي (41) و ای پیامبر! یاد کن هنگامي را که ملائکه مي گفتند اي مريم خداوند تو را برگزيده و تو را پاک نموده و تو را بر همه زنان معاصرت برتري داده است (42) اي مريم براي پروردگارت فروتني کن و سجده و رکوع کن و با رکوع کنندگان باش (43) اين از خبرهاي غيبي است . و ای پیامبر! تو نزد آنها نبودي که قرعه هاي خويش را مي انداختند که کدامشان کفيل مريم شود ونزدشان نبودي که با هم ستيزه مي کردند (44) هنگاميکه ملائکه گفتند اي مريم خداوند تو را به کلمه اي از خويش که اسمش مسيح عيسي پسر مريم باشد مژده ميدهد که در دنيا و آخرت آبرومند ، و از مقربان خواهد بود (45) چه آن هنگام که در گهواره است ، و چه هنگام بزرگسالي ، با مردم سخن ميگويد و از شايستگان است (46) گفت پروردگارا چگونه ممکن است فرزندي داشته باشم در حاليکه بشري بمن دست نزده؟ گفت چنين است . خداوند آنچه بخواهد مي آفريند . هنگاميکه به وجود چيزي تصميم گرفت ، جز اين نيست که ميگويد: باش ، پس ميشود (47)  و او را کتاب و حکمت و تورات و انجيل مي آموزد (48) و رسولي بسوي بني اسرائيل قرارش ميدهد كه خواهد گفت من با معجزه اي از پروردگارتان بسويتان آمده ام و اينکه از گِل چيزي مانند پرنده ميسازم و در آن ميدمم و به اذن خدا پرنده اي ميشود ، و کور مادرزاد و پيس را شفا ميدهم ، و مردگان را به اذن خدا زنده ميكنم ، و به شما خبر ميدهم چه ميخوريد و چه در خانه هاتان ذخيره مي کنيد . البته در اين برايتان نشانه اي است اگر ايمان داشته باشيد (49) و آنچه از تورات را كه قبل از من بوده تصديق ميكنم ، و بعضي چيزها را که بر شما حرام شده بود حلال مي كنم ، و با معجزه اي از جانب پروردگارتان بسويتان آمده ام . پس از خداوند پروا کرده و اطاعتم کنيد (50) زيرا که خداوند پروردگار من و شماست . و عبادتش کنيد که راه راست همين است (51) پس چون عيسي از آنها احساس کفر کرد گفت چه کساني در راه خدا ياران منند؟ حواريون گفتند ما ياران راه خدائيم . به خدا ايمان آورديم و تو نيز شهادت ده که ما مسلم ميباشيم (52) پروردگارا به آنچه فرو فرستادي ايمان آورديم و از رسول پيروي کرديم پس ما را همراه گواهان منظور فرما (53) و مخالفان عیسی نيرنگ زدند و خداوند نيز نيرنگ زد وخداوند بهترين نيرنگ زن است (54) هنگاميکه خداوند گفت اي عيسي تو را به تمامي دريافت خواهم کرد ، و نيز بالابرنده ات بسوي خويش ، و پاک کننده ات از کافران هستم ، و پيروانت را برکافران تا روز قيامت برتري خواهم داد ، آنگاه بازگشت شما بسوي من است ، و بين شما درباره آنچه اختلاف ميکرديد حکم خواهم کرد (55) ولي کافران را به عذابي شديد در دنيا و آخرت عذاب خواهم نمود و ياراني نخواهند داشت (56) و مومناني که عمل شايسته کنند پاداششان بطور کامل به آنان داده خواهد شد و خداوند ظالمان را دوست ندارد (57) ای پیامبر! اين چيزيست که از آيات و پندهاي محکم برتو ميخوانيم (58) البته مَثَل عيسي نزد خداوند مانند مثل آدم است که از خاک آفريدش سپس به او گفت: باش پس شد (59) حق از جانب پروردگار توست ، پس مبادا از دو دلان باشي (60) پس هر کس که درباره او پس از اينکه آن علم بسويت آمد ، با تو ، به چون و چرا مي پردازد ، بگو بيائيد پسرانمان و پسرانتان ، و زنانمان و زنانتان ، و خودهامان و خودهاتان را فرا بخوانيم ، سپس مباهله کنيم ، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (61) اين البته از قصه هاي حق است و جز خدا هيچ خدائي نيست و البته خداوند پيروزمند فرزانه است (62) و اگر روي گرداندند خداوند به حال مفسدان داناتر است (63)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : پيامبران و صالحان که از درجه بالاي رشد شخصيتي برخوردار بودند آن را در اثر ايمان و تقوا کسب کردند و اگر هم در اثر ايمان و تقواي پدرانشان به ارث برده بودند با ايمان و تقواي خويش آن را حفظ کردند.

 

 

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

3 - سوالات

1 – با توجه به آیه 33 «عالمین»ی که آدم بر آنها برگزیده شد چه کسانی میتوانستند باشند؟

2 – لیس الذکر کالانثی (آیه 36) قول کیست؟

3 – در آیه 60 مقایسه ای در آفرینش بین حضرت عیسی و حضرت آدم انجام شده و گفته شده این مانند آن است که از خاک آفریده شده ، اما ، میدانیم که «ازخاک آفریده شدن عیسی» اینطور بوده که لا اقل مادر را داشته ، پس اگر نتیجه بگیریم که «از خاک آفریده شدن حضرت عیسی منافی مادر داشتن نیست» ، آیا نمیتوانیم نتیجه بگیریم که «از خاک آفریده شدن آدم نیز مغایرتی با مادر داشتن او ندارد»؟

4 – در آیه 55 صراحتا دارد که خداوند خطاب به حضرت عیسی فرموده «دریافت کننده ات هستم»  و این  به معنی مرگ در روی این زمین است ، سوال این است که «رافعک» در همان آیه را چطور توضیح میدهید؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک که به تازگی جنگ بدر تمام شده و این موضوع یک شوک فکری در تمام منطقه بوجود آورده ، صاحبان هر مکتب سعی میکنند ارزیابی خود را از این موضوع داشته باشند ، از جمله یک هیئت مسیحی به دیدار پیامبر شتافتند و بحث های کلامی طرح کردند که خداوند موضوع مباهله را پیش کشید که این جدل در زمین متفاوتی زود حل و فصل شود .

با کنار کشیدن هیئت مسیحی از مباهله و تسلیم آنان به شرایط آنحضرت موضوع به نحوی معجزه ای به نفع اردوگاه اسلام پایان یافت .

5 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 55 پیشگوئی فرموده که مسیحیان تا روز قیامت بر یهودیان غالب خواهند بود، که میدانیم تا کنون این پیشگوئی درست بوده است .

6 - آیات برجسته این پاراگراف

کل آیات 33 تا 63 به دلیل بسیار پیشگفته جزء آیات برجسته قرآنی است.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

کل آیات 33 تا 63 که پر از معجزات است تماما بالاتر از ذهنیات بشر امروز میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

پيامبران و صالحان که از درجه بالاي رشد شخصيتي برخوردار بودند آن را در اثر ايمان و تقوا کسب کردند و اگر هم در اثر ايمان و تقواي پدرانشان به ارث برده بودند با ايمان و تقواي خويش آن را حفظ کردند.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

مباهله ، مغلطه در بحث آفرینش حضرت عیسی(ع)

زمینه این آیات این است که عده­ای از علماء مسیحی نزد پیامبر آمده و با او به بحث­هائی که برای مسلمانان آنروزها مأنوس نبود و پر طمطراق و مغلطه­آمیز بود می­پرداختند و پیامبر آن وضع را دوست نداشت.

آنها به بحث­هائی می­پرداختند که مثلاً «عیسی پسر خداست و اگر پسر خدا نیست پس پسر چه کسی است» و پیامبر(ص) می­فرمود عیسی مخلوق خداوند است و مخلوق با فرزند فرق دارد. و قرآن در این جهت عیسی را با آدم مثال زده زیرا همان مسیحیان آدم را بعنوان مخلوق خدا قبول داشتند و نمی­گفتند «آدم پسر خداست زیرا اگر پسر خدا نیست پس پسر کیست؟»

از این آیه با توجه به این زمینه بیش از این نباید برداشت کرد و قرآن در اینجا در موضع بیان نحوه آفرینش انسان نیست زیرا آن بحث را قبلاً در سوره­های کهف، اسری، طه، حجر، اعراف و بقره نموده و طوری بوده که هیچ شباهتی با آیه 59 این پاراگراف ندارد.

اما طرفدارانِ سنتیِ نظریۀ پیدایش آدم و اینکه خداوند مانند مجسمه­سازان از خمیر گِل، مجسمه­ای درست کرد و سپس در آن فوت نمود و غیره، به این آیه استناد می­کنند در حالیکه استنادشان غلط است زیرا می­بینیم آفرینش عیسی بصورت مجسمه و فوت شدن در آن نبوده و طی یک مکانیزم طبیعی از طریق زاییده شدن آفریده شده و اگر هم پدر نداشته قائم مقام او را (جبرئیل که بصورت بشری کامل ممثل شده چنانکه قبلاً در سوره مریم دیدیم) داشته و اگر آیه بخواهد در غیر چارچوب خویش تفسیر شود نمی­تواند مورد استناد آنان واقع شود زیرا اگر بخواهیم همان روش را در استناد بکار گیریم می­توانیم بگوئیم برعکسِ نظر شما از همین آیه معلوم می­شود آدم نیز لااقل مادر را داشته و اگر خدا گفته آدم از خاک آفریده شده، معلوم می­شود از خاک آفریده شدن، بمعنی زایمان طبیعی که در آن لااقل یک مادر و یک قائم مقام پدر لازم است می­باشد.

حقیقت این است که قرآن در آیه 59 مطابق چیزهایی که خود مسیحیان قبول داشتند سخن گفته و آنها این نکته را قبول داشتند که «خداوند آدم را از خاک آفریده» و به نظر آنها آدم نه پدر و نه مادر داشته، و با وجود آن به آدم عنوان «پسر خدا» را نمی­دادند.

خداوند در آیه 59 به آنان می­گوید شما که آدم را پسر خدا نمی­دانید چرا عیسی(ع) را پسر خدا می­دانید که در حالی که آفرینش او (که لااقل مادر را داشته) از آفرینش آدم معلوم­تر است.

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 36: جمله «پسر مانند دختر نیست» نقل قول مادر حضرت مریم است.

آیه 37: «به هر کس که خواهد» همانطور که بارها در جاهای خویش، قبلاً عرض کرده­ایم بمعنی «به هر کس که لیاقتش را داشته باشد» است.

آیه 39: کلمه «آقا» بمعنی بزرگ در یک قوم، و کسی که سخن او را اطاعت می­کنند و محترمش می­دارند می­باشد. و کلمه «تنها» در همان آیه بمعنی «ازدواج نکرده» است.

آیه 41: موضوعِ «سه روز حرف نمی­زنی» در اینجا یعنی سه روز قدرت تکلم را از دست می­دهی و به این معنی نیست که به اختیار خودت با مردم حرف نخواهی زد.

آیه 44: موضوع «قلم­های خویش را می­انداختند» نوعی قرعه­کشی بود به این ترتیب که اسم کسانی را روی ترکه­های چوب می­نوشتند و مخلوط می­کردند و یکی از آنها را بیرون می­کشیدند. اسم هر کس که در می­آمد، نظر او مرعی می­شد. و این آیه بیانگر نهایت توجه و علاقه بزرگان آن روز برای تکفل مریم بود.

آیه 47: شرح جملۀ «می­گوید باش پس می­شود» قبلاً در انتهای سوره یس آمده است.

آیه 55: «به تمامی دریافت می­کنم» ترجمه «متوفیک» است. بنابراین با توجه به بقیه آیه معلوم می­شود علیرغم تصور بسیاری، خداوند جسم حضرت عیسی را «بالا» نبرد بلکه مانند هر کس دیگر، آنحضرت نیز وفات کرد و آنگاه خداوند مانند هر مؤمن دیگر روح او را بالا برد.

آیه 55: جمله و «پیروانت را بر کافران تا روز قیامت برتری خواهم داد» در همان آیه، یکی از معجزاتیست که درستی آن به تاکنون نیز رسیده و هر روز که بر همین منوال بگذرد و مسیحیان بر یهودیان برتری داشته باشند، برگ دیگری بر کتاب پربرگ معجزه­های قرآن افزوده شده است.

آیه 61: «مباهله» یعنی نفرین کردن طرف مقابل که خدایا اگر او دروغ می­گوید رحمت خویش را از او دور کن.

جمع بندی و تفسیر

خداوند آدم و نوح و آل ابراهيم وآل عمران را برجهانيان برگزيد (33) نسل هائي که بعضي شان از بعضي ديگرند و خداوند شنواي داناست (34) هنگامي که زن عمران گفت پروردگارا آنچه را که در شکمم هست نذر تو کرده ام که خدمتکار خالص (دين) تو باشد . پس از من بپذير که توشنواي دانائي (35) و هنگاميکه وضع حملش کرد گفت پروردگارا دختر زائيده ام-{ و خداوند بهتر ميدانست چه زائيده}- {و پسر مانند دختر نيست} و من او را مريم ناميده ام و او را و فرزندانش را از (شر) شيطان رانده شده در پناه تو در مي آورم (36) و پروردگارش به نيكي قبولش کرد ، و او را بخوبي پرورش داد، وزکريا کفالتش را بعهده گرفت . هر بار که زکريا در محراب بر او وارد ميشد نزدش روزيي مي يافت . ميگفت ای مريم اينها از کجا برايت آمده؟ ميگفت از نزد خدا ، که خداوند به هر کس که خواهد بي حساب روزي ميدهد (37) اينجا بود که زکريا پروردگارش را خواند و گفت پروردگارا از جانب خويش نسلي پاک بمن ده که تو شنونده دعائي (38) پس ملائکه او را در حالي که در محراب (به عبادت) ايستاده بود ندادادند که خداوند به يحيي مژده ات ميدهد که تصديق کننده کلمه اي از خداوند است ، و آقا ، و تنها ، و پيغمبري از صالحان است (39) گفت پروردگارا چطور ممکن است پسري داشته باشم در حاليکه به سن و سال رسيده ام و زنم هم نازا است؟ گفت چنين است . خداوند آنچه بخواهد ميکند (40) گفت پروردگارا  برايم علامتي قرار ده . گفت علامتت اين است که سه روز با مردم ، جز با اشاره ، حرف نميزني . و پروردگارت را ياد کن و شبها و صبحها تسبيح گوي (41) و (یاد کن) هنگامي (را) که ملائکه مي گفتند اي مريم خداوند تو را برگزيده و پاکت نموده و تو را بر همه زنان برتري داده است (42) اي مريم براي پروردگارت فروتني کن و سجده و رکوع کن و با رکوع کنندگان باش (43) اين از خبرهاي غيبي است . و تو نزد آنها نبودي که قرعه هاي خويش را مي انداختند که کدامشان کفيل مريم شود ونزدشان نبودي که با هم ستيزه مي کردند (44) هنگاميکه ملائکه گفتند اي مريم خداوند تو را به کلمه اي از خويش که اسمش مسيح عيسي پسر مريم باشد مژده ميدهد که در دنيا و آخرت آبرومند ، و از مقربان است (45) چه آن هنگام که در گهواره است ، و چه هنگام بزرگسالي ، با مردم سخن ميگويد و از شايستگان است (46) {گفت پروردگارا چگونه ممکن است فرزندي داشته باشم در حاليکه بشري بمن دست نزده؟ گفت چنين است . خداوند آنچه بخواهد مي آفريند . هنگاميکه به وجود چيزي تصميم گرفت ، جز اين نيست که ميگويد: باش ، پس ميشود}(47)  و او را کتاب و حکمت و تورات و انجيل مي آموزد (48) و رسولي بسوي بني اسرائيل (قرارش ميدهد كه خواهد گفت) من با معجزه اي از پروردگارتان بسويتان آمده ام و اينکه از گِل چيزي مانند پرنده ميسازم و در آن ميدمم و به اذن خدا پرنده اي ميشود ، و کور مادرزاد و پيس را شفا ميدهم ، و مردگان را به اذن خدا زنده ميكنم ، و به شما خبر ميدهم چه ميخوريد و چه در خانه هاتان ذخيره مي کنيد . البته دراين برايتان نشانه اي است اگر ايمان داشته باشيد (49) و آنچه از تورات را كه قبل از من بوده تصديق ميكنم ، و بعضي چيزها را که بر شما حرام شده بود حلال مي كنم ، و با معجزه اي از جانب پروردگارتان بسويتان آمده ام . پس از خداوند پروا کرده و اطاعتم کنيد (50) زيرا که خداوند پروردگار من و شماست . و عبادتش کنيد که راه راست همين است (51) پس چون عيسي از آنها احساس کفر کرد گفت چه کساني در راه خدا ياران منند؟ حواريون گفتند ما ياران (راه) خدائيم . به خدا ايمان آورديم و تو نيز شهادت ده که ما مسلم ميباشيم (52) پروردگارا به آنچه فرو فرستادي ايمان آورديم و از رسول پيروي کرديم پس ما را همراه گواهان منظور فرما (53) و نيرنگ زدند و خداوند نيز نيرنگ زد وخداوند بهترين نيرنگ زن است (54) هنگاميکه خداوند گفت اي عيسي تو را به تمامي دريافت خواهم کرد ، و نيز بالابرنده ات بسوي خويش ، و پاک کننده ات از کافران هستم ، و پيروانت را برکافران تا روز قيامت برتري خواهم داد ، آنگاه بازگشت شما بسوي من است ، و بين شما درباره آنچه اختلاف ميکرديد حکم خواهم کرد (55) ولي کافران را به عذابي شديد در دنيا و آخرت عذاب خواهم نمود و ياراني نخواهند داشت (56) و مومناني که عمل شايسته کنند پاداششان بطور کامل به آنان داده خواهد شد و خداوند ظالمان را دوست ندارد (57) اين چيزيست که از آيات و پندهاي محکم برتو ميخوانيم (58) البته مَثَل عيسي نزد خداوند مانند مثل آدم است که از خاک آفريدش سپس به او گفت: باش پس شد (59) حق از جانب پروردگار توست ، پس مبادا از دو دلان باشي (60) پس هر کس که درباره او پس از اينکه آن علم بسويت آمد ، با تو ، به چون و چرا مي پردازد ، بگو بيائيد پسرانمان و پسرانتان ، و زنانمان و زنانتان ، و خودهامان و خودهاتان را فرا بخوانيم ، سپس مباهله کنيم ، و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم (61) اين البته از قصه هاي حق است و جز خدا هيچ خدائي نيست و البته خداوند پيروزمند فرزانه است (62) و اگر روي گرداندند خداوند به حال مفسدان داناتر است (63)

 

 

آل عمران4      آیات64تا68

قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَيْئًا وَلاَ يَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿64﴾ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَآجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّورَاةُ وَالإنجِيلُ إِلاَّ مِن بَعْدِهِ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ ﴿65﴾ هَاأَنتُمْ هَؤُلاء حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُم بِهِ عِلمٌ فَلِمَ تُحَآجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَاللّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿66﴾ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلاَ نَصْرَانِيًّا وَلَكِن كَانَ حَنِيفًا مُّسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿67﴾ إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴿68﴾ وَدَّت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَوْ يُضِلُّونَكُمْ وَمَا يُضِلُّونَ إِلاَّ أَنفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ ﴿69﴾ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَأَنتُمْ تَشْهَدُونَ ﴿70﴾ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُونَ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿71﴾ وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِيَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاكْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿72﴾ وَلاَ تُؤْمِنُواْ إِلاَّ لِمَن تَبِعَ دِينَكُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللّهِ أَن يُؤْتَى أَحَدٌ مِّثْلَ مَا أُوتِيتُمْ أَوْ يُحَآجُّوكُمْ عِندَ رَبِّكُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِيَدِ اللّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ ﴿73﴾ يَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَن يَشَاء وَاللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ﴿74﴾ وَمِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مَنْ إِن تَأْمَنْهُ بِقِنطَارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَمِنْهُم مَّنْ إِن تَأْمَنْهُ بِدِينَارٍ لاَّ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاَّ مَا دُمْتَ عَلَيْهِ قَآئِمًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُواْ لَيْسَ عَلَيْنَا فِي الأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿75﴾ بَلَى مَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ وَاتَّقَى فَإِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقِينَ ﴿76﴾ إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لاَ خَلاَقَ لَهُمْ فِي الآخِرَةِ وَلاَ يُكَلِّمُهُمُ اللّهُ وَلاَ يَنظُرُ إِلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلاَ يُزَكِّيهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿77﴾ وَإِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِيقًا يَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُم بِالْكِتَابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْكِتَابِ وَمَا هُوَ مِنَ الْكِتَابِ وَيَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَمَا هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ وَيَقُولُونَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿78﴾

 

ای پیامبر! بگو اي اهل کتاب بيائيد بسوي کلمه اي که بين ما و شما مورد توافق است همراه شويم که جز خداوند را نپرستيم و با او هيچ شريک نگيريم و بعضي از ما بعضي ديگر را بجاي خداوند به پروردگاري نگيرد . پس اگر پشت کردند به آنان بگوئيد گواه باشيد که ما مُسلم ميباشيم (64) اي اهل کتاب چرا درباره ابراهيم چون و چرا مي کنيد؟ در حاليکه تورات و انجيل پس از او نازل شده ، آيا نمي انديشيد؟ (65) شما که به چون و چرا درباره آنچه علمش را داريد پرداخته ايد چرا به چون و چرا درباره چيزي مي پردازيد که علمش را نداريد؟ خداوند ميداند و شما نميدانيد (66) ابراهيم نه يهودي و نه مسيحي بود ، وليکن معتدل و تسليم خداوند بود ، و از مشرکان هم نبود (67) سزاوارترين مردم به ابراهيم کساني هستند که پيرويش کرده اند و اين پيامبر و مومنان چنانند ، و خداوند دوست و سرپرست مومنان است (68) طائفه اي از اهل کتاب دوست دارند کاش گمراهتان ميکردند ، و گمراه نمي کنند مگر خودشان را و متوجه نيستند (69) اي اهل کتاب چرا به آيات خدا کفر ميورزيد در حاليکه خودتان شاهد هستيد؟ (70) اي اهل کتاب چرا باطل را لباس حق مي پوشانيد و حق را کتمان مي کنيد در حاليکه ميدانيد که داريد اين کار را مي کنيد؟ (71) وعّده اي از اهل کتاب به خودهاشان ميگويند اولِ روز به آنچه که بر مسلمانان نازل شده ايمان بياوريد ، و آخر روز کافر شويد ، شايد آنها از اسلام برگردند (72) و همچنين ميگويند به کسي ايمان نياوريد مگر اينکه از دين شما پيروي کند . بگو هدايت واقعي هدايت خدائي است . آنها همچنین به خودهاشان میگویند مبادا كسي بپندارد كه مانند آنچه از دين که به شما داده شده به ديگران هم ممكن است داده شود و مبادا مسلمانان بتوانند نزد پروردگارتان با شما چون و چرا كنند . بگو فضل بدست خداست. به هر کس که خواهد ميدهد، و خداوند وسعت بخش داناست (73) هر کس را که بخواهد به رحمتش اختصاص ميدهد و خداوند صاحب آن فضل بزرگ است (74) و از اهل کتاب کساني هستند که اگر مال زيادي نزد او امانت بگذاري به تو پس ميدهند و از آنان كساني هم هستند که اگر ديناري نزد آنها به امانت بگذاري به تو پس نميدهند ، مگر اينکه بالاي سرآن بماني . اين به آن علت است که ميگويند ما درباره مردم معمولي مورد سرزنش قرار نميگيريم ، و بر خدا دروغ مي بندند در حاليکه ميدانند (75) بله. هر کس که به عهدش وفا کند و تقوا پيشه نمايد البته خداوند تقوا پيشگان را دوست ميدارد (76) آنها که عهد خدا و قسم هايشان را به قيمتي اندک مي فروشند ، در آخرت نصيبي ندارند ، و خداوند با آنها سخن نمي گويد ، و در روز قيامت به آنان نظر رحمت نمي کند ، و رشدشان هم نميدهد ، و عذابي دردناک خواهند داشت (77) و از آنان کساني هم هستند که زبانهايشان را طوري تکان ميدهند که فکر کني از کتاب خدا است ، در حاليکه از کتاب نيست ، و ميگويند اين از جانب خداست ، در حاليکه از جانب خدا نيست ، و بر خدا دروغ مي بندند در حاليکه ميدانند (78)

 

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : ای اهل کتاب! بجای فرقه­گرائی بیائید حول اصول مشترکمان جمع شویم و ای مسلمانان! برخی از رفتارهای اهل کتاب چنین است ، شما مواظب رفتار خودتان باشید .

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

3 - سوالات

1-چرا بجای «إِنَّ الْهُدَى هُدَى اللّهِ» (آیه73) نفرموده «ان هدی الله هوالهدی»؟

2-از این پاراگراف چه «حدسیاتی ازاوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

3-درآیه72 دوکلمه «آمنوا» می بینید فرق آنهارا بیان کنید .

4-درآیه73 یک جمله بلندپرانتزی هست ، با دلیل آن را نشان دهید .

5-منظور اهل کتاب از «امیین» چه بوده؟

4 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

5 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ای اهل کتاب! بجای فرقه­گرائی بیائید حول اصول مشترکمان جمع شویم،

2 - ای مسلمانان! برخی از رفتارهای اهل کتاب چنین است ، شما مواظب رفتار خودتان باشید .

6 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه 69 تا 71 و 76 و 77 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

دریافت های مستقیم و خلاصه :

آیه 65: موضوعِ «دلیل­آوریِ» مطرح شده در آیه، همان چیزیست که در آیه 67 به آن اشاره شده که هر یک از یهودیان و مسیحیان ابراهیم را به خویش مربوط می­کردند و در این باره به اصطلاح خود دلایلی ارائه می­کردند.

آیات 74-69: بیشتر اشاره به یهودیان دارد و قبلاً هم در سوره بقره دیده­ایم و همچنین است آیه­های 78-77. و نیز موضوع آیه 73 را قبلاً در سوره بقره دیدیم و به این معنی است که یهودیان بین خودشان چنین می­گفتند که مطالب دینی مسلمانان را تصدیق نکنید زیرا از یکطرف حسد می­ورزیدند که چرا به دیگران (یعنی غیریهودیان) چیزی داده که همیشه مایه افتخار یهودیان بر دیگران بوده و با این ترتیب یهودیان مایه افتخار انحصاری خود را از دست می­دادند و دیگر اینکه بین خودشان می­گفتند مطالب این مسلمانان را تصدیق نکنید زیرا در آنها مطالبی است که مسلمانان با استفاده از آنها می­توانند علیه یهودیان نزد پروردگار به دلیل­آوری بپردازند.

آیه 74: «فضل و رحمت» مطرح شده در آیه به وحی معنی می­شود .

جمع بندی و تفسیر

بگو اي اهل کتاب بيائيد بسوي کلمه اي که بين ما و شما مورد توافق است (همراه شويم) که جز خدا را نپرستيم و با او هيچ شريک نگيريم و بعضي از ما بعضي ديگر را بجاي خداوند به پروردگاري نگيرد . پس اگر پشت کردند به آنان بگوئيد گواه باشيد که ما مسلم ميباشيم (64) اي اهل کتاب چرا درباره ابراهيم چون و چرا مي کنيد ، در حاليکه تورات و انجيل پس از او نازل شده ، آيا نمي انديشيد؟(65) شما که به چون و چرا درباره آنچه علمش را داريد پرداخته ايد چرا به چون و چرا درباره چيزي مي پردازيد که علمش را نداريد؟ خداوند ميداند و شما نميدانيد (66) ابراهيم نه يهودي و نه مسيحي بود ، وليکن معتدل و تسليم (خدا) بود ، و از مشرکان هم نبود (67) سزاوارترين مردم به ابراهيم کساني هستند که پيرويش کرده اند و اين پيامبر و مومنان (چنانند) ، و خداوند دوست و سرپرست مومنان است (68) طائفه اي از اهل کتاب دوست دارند کاش گمراهتان ميکردند ، و گمراه نمي کنند مگر خودشان را و متوجه نيستند (69) اي اهل کتاب چرا به آيات خدا کفر ميورزيد در حاليکه خودتان شاهد هستيد؟ (70) اي اهل کتاب چرا باطل را لباس حق مي پوشانيد و حق را کتمان مي کنيد در حاليکه ميدانيد (که داريد اين کار را مي کنيد)؟(71) وعّده اي از اهل کتاب ميگويند به آنچه که بر مسلمانان نازل شده اول روز ايمان بياوريد ، و آخر روز کافر شويد ، شايد (از اسلام) برگردند (72) و (همچنين ميگويند) به کسي ايمان نياوريد مگر اينکه از دين شما پيروي کند . {بگو هدايت واقعي هدايت خدائي است} . مبادا كسي بپندارد كه مانند آنچه (از دين) به شما داده شده به ديگران هم ممكن است داده شود و مبادا بتوانند نزد پروردگارتان با شما چون و چرا كنند . {بگو فضل بدست خداست. به هر کس که خواهد ميدهد، و خداوند وسعت بخش داناست }(73) {هر کس را که بخواهد به رحمتش اختصاص ميدهد و خداوند صاحب آن فضل بزرگ است}(74) و از اهل کتاب کساني هستند که اگر مال زيادي نزد او امانت بگذاري به تو پس ميدهند و از آنان كساني هم هستند که اگر ديناري نزد آنها به امانت بگذاري به تو پس نميدهند ، مگر اينکه بالاي سرآن بماني . اين به آن علت است که ميگويند ما درباره مردم معمولي مورد سرزنش قرار نميگيريم ، و بر خدا دروغ مي بندند در حاليکه ميدانند (75) بله. هر کس که به عهدش وفا کند و تقوا پيشه نمايد البته خداوند تقوا پيشگان را دوست ميدارد (76) آنها که عهد خدا و قسم هايشان را به قيمتي اندک مي فروشند ، در آخرت نصيبي ندارند ، و خداوند با آنها سخن نمي گويد ، و در روز قيامت به آنان نظر نمي کند ، و رشدشان هم نميدهد ، و عذابي دردناک خواهند داشت (77) و از آنان کساني هم هستند که زبانهايشان را طوري تکان ميدهند که فکر کني از کتاب است ، در حاليکه از کتاب نيست ، و ميگويند اين از جانب خداست ، در حاليکه از جانب خدا نيست ، و بر خدا دروغ مي بندند در حاليکه ميدانند (78)

 

 

آل عمران5    آیات79تا99

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿79﴾ وَلاَ يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِكَةَ وَالنِّبِيِّيْنَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿80﴾ وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿81﴾ فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿82﴾ أَفَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿83﴾ قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿84﴾ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿85﴾ كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿86﴾ أُوْلَئِكَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿87﴾ خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ ﴿88﴾ إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ الله غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿89﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الضَّآلُّونَ ﴿90﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿91﴾ لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿92﴾ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿93﴾ فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿94﴾ قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿95﴾ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ ﴿96﴾ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿97﴾ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَاللّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ ﴿98﴾ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿99﴾

 

به هيچکس نميرسد که خداوند به او کتاب و حکم و نبوت بدهد آنگاه او به مردم بگويد بجاي خدا مرا عبادت کنيد ، وليکن چنين کسي ميگويد شما كه كتاب را آموزش داده و درسش را ميخوانيد گرايشتان مخصوص به پروردگار باشد (79) و چنين کسي به شما نمي گويد که ملائکه و پيغمبران را پروردگاران خويش بگيريد . آيا شما را پس از اينکه تسليم خدا شده باشيد به کفر امر ميکند؟ (80) و هنگاميکه خداوند از پيامبران پيمان گرفت که وقتيکه چيزي از کتاب و حکمت به شما دادم ، سپس رسولي بسويتان آمد که تصديق کننده آن چيزي است که نزد شماست ، حتما بايد به او ايمان آورده و ياريش کنيد، و از آنها پرسيد آيا به اين موضوع اقرار داريد و در اين مورد تعهد ميدهيد؟ گفتند اقرار داريم ، گفت گواه باشيد که من نيز با شما از گواهانم (81) پس هر کس که پس از آن به این پیمان پشت کند از فاسقان است  (82) ای پیامبر! آيا مخالفانت غير از دين خدا چيزي ميخواهند؟ در حاليکه هر کس که در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه تسليم اوهستند و بسوي او باز ميگردند (83) بگو به خدا ايمان آورديم ، و نيز به آنچه بر ما نازل شده ، و نيز آنچه بر ابراهيم و اسمعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسي و عيسي و پيامبران از جانب پروردگارشان داده شده ، و هيچيک از آنان را از ديگران جدا نمي کنيم و تسليم خداوند هستيم (84) و هر کس که بخواهد غير از اسلام ديني بپذيرد هرگز از او پذيرفته نخواهد شد ، و همو در آخرت از زيانکاران است (85) چگونه خداوند قومي را هدايت خواهد کرد در حاليکه پس از ايمانشان کفر ورزيدند ، در حالي كه شاهد بودند که آن رسول حق است ، و آن دلايل روشن بسويشان آمده بود؟ و خداوند ظالمان را هدايت نخواهد نمود (86) سزاي آنها اين است که خداوند و ملائکه و همگي مردم لعنتشان کنند (87)  که در آن جاودان باشند و آن عذاب تخفيفي برايشان نداشته باشد و مهلتي نيابند (88) مگر کساني که پس از آن توبه نموده و و روش شان را اصلاح كنند که البته خداوند آمرزگار مهربان است (89) البته کسانی که پس از ايمانشان کافر شدند ، سپس کفرشان زياد شد، توبه شان قبول نميشود و آنها جزء ظالمانند (90) و البته آنانکه کفر ورزيدند و در كفرمردند ، هرگز از هيچيک آنها عوض قبول نميشود ، حتي اگر به اندازه زمين طلا دهند. آنها عذابي دردناک خواهند داشت و ياوراني ندارند (91) ای مردم! هرگز به نيکي نمي رسيد مگر اينکه از آنچه که دوست ميداريد انفاق کنيد ، و هر چه انفاق کنيد خداوند به آن داناست (92) همه غذاها بر بني اسرائيل حلال بود ، مگر آنچه را که يعقوب قبل از آنکه تورات نازل شود بر خويش حرام كرده بود . بگو پس تورات را بياوريد و تلاوتش کنيد اگر راست ميگوئيد (93) پس اگر کسي پس از آن به خداوند دروغ ببندد از ظالمان است (94) بگو خدا راست گفت ، دين ابراهيم را پيروي کنيد که معتدل بود و از مشرکان نيز نبود (95) اولين خانه اي که براي مردم قرار داده شده ، همان است که در مکه واقع است که پر برکت ميباشد ، و براي همه جهانيان موجب هدايتي است (96) در آن نشانه هاي روشن است . ونيز مقام ابراهيم و هر کس که داخل آن شود در امان است و براي خداوند برعهده مردم اين است که قصد آن خانه کنند ، اگر استطاعت رفتن بسوي آن را داشته باشند . و هر کس که کفر ورزد خداوند البته از تمام جهانيان بي نياز است (97) بگو اي اهل کتاب چرا به آيات خدا کفر ميورزيد در حاليکه خداوند به آنچه ميكنيد گواه است؟ (98) بگو اي اهل کتاب چرا مردم را از راه خدا و اينکه کسي به آن ايمان بياورد باز ميداريد در حاليکه خودتان هم گواه حقانيت آن هستيد؟ و البته خداوند از آنچه ميکنيد غافل نيست (99)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم اجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : يکي از عناصر مهم رشد شخصيت انفاق است بخصوص از چيزهايي که شخص بسيار دوستش دارد و حج و اعمال عبادتي مرتبط با آن يکي از عناصر سازندگي براي مسلمانان است و با آيات الهي بايد صادقانه برخورد کرد نه گزينشي و اهل کتاب در اعتقاداتشان مشکل عدم حقانیت دارند و نکوهش رفتارهای دشمنانه اهل کتاب نسبت به مسلمین.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

3 - سوالات

1 – منظور آیه 86 چه کسانی است؟ (مشرکان؟ یهودیان؟ یا . . . ؟)

2 – از دو آیه 79 و 80 چه تلقیی از آنچه روحانیان یهودی و مسیحی از دین داشتند فهمیده میشود؟

3 – از کدام بخش از آیه 79 مربوط به انبیاء و کدام بخش مربوط به روحانیان یهودی و مسیحی است؟

4 – مفهوم «دین الله» (آیه 83) با توجه به آیات 79 تا 91 چیست؟

5 – «بیت وضع للناس» (آیه 96) یعنی چه؟

6 – در یک پنجم ابتدای آیه 97 موضوع کدام کلید تفسیری اتفاق افتاده؟

7 – امنیتی که در آیه 97 ذکر شده از چه نوع است؟ (تشریعی؟ تکوینی؟ یا . . )

8 – کفری که در آیه 97 به آن اشاره شده ، را ، توضیح دهید .

9 – منظور از اهل الکتاب در در دو آیه 98 و 99 چه کسانی است؟

10 – منظور از راه خدا در آیه 99 چیست؟

11 – چگونه سعی میکردند راه خدا را کج و معوج جلوه دهند؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه 86 فهمیده میشود عده ای پس از ایمان آوری به آنحضرت به دین سابق خویش بر میگشتند ، این عده به صراحت آیاتی از همین سوره (مثلا آیه 72 از همین سوره و آیات زیاد دیگری از همین سوره و سوره بقره) یا از اهل کتاب بودند و یا مسلمانانی بوده اند که تحت تاثیر القائات و مزاحمت های آنها قرار میگرفتند .

چرا اهل کتاب چنین میکردند؟

از دو آیه 79 و 80 فهمیده میشود تلقیی که روحانیان دو دین یهودیت و مسیحیت از دین داشتند با تلقی خدا و پیامبر ما متفاوت بود و تلقی آنها از دین ، دکان و شکارگاه و امثال آن بود .

از آیه های 93 تا 95 فهمیده میشود یهودیان در داخل خویش بگو مگوئی داشتند که چرا فلان خوراک برای ما حرام است ولی مسلمانان آن را حلال میدانند و طبعا باید از طرف خاخام هایشان این پاسخ را شنیده باشند که این دینی که محمد تبلیغ میکند یک دین دروغین و من درآری است و از این نوع پاسخ ها .

از آیه 93 فهمیده میشود با وجود تحریفی که مقارن نزول سوره انعام صورت گرفته، (ودر همان سوره به آن اشاره کرده ایم) آن نسخهء تحریف نشده کاملا معدوم نشده و هنوز در دسترس بود .

با توجه به درس و درب ، منظور از بپا کردن کعبه ، رشد و تعالی انسانها بوده ، و اینکه عده ای از متمکنین مردم در جائی جمع شوند ، خودش ، یک اتفاق خوب است که سبب تاثیر پذیری متقابل و یا اصلاح یک موضوع ناپسند میشود ، که با توجه به آیه های 96 و 97 صریحا به عنوان یک حکم دینی تشریع شده ، و گرچه در سوره بقره هم ذکری از حج شده ، اما با نزول آیه های مذکور به وجوب آن تصریح گردیده است .

از آیه های 98 و 99 معلوم میشود یهودیان در جلوگیری از ایمان آوردن مردم، و یا لا اقل در ارائه تفسیر مخدوش از اسلام خیلی فعال بودند .

5 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه­های 81 و 82 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشند پرانتزی هستند.

آیه­های 87 و 88 و 89 فرع بر آیه­ 86 هستند و این واضح است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُؤْتِيَهُ اللّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُواْ عِبَادًا لِّي مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن كُونُواْ رَبَّانِيِّينَ بِمَا كُنتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتَابَ وَبِمَا كُنتُمْ تَدْرُسُونَ ﴿79﴾ وَلاَ يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِكَةَ وَالنِّبِيِّيْنَ أَرْبَابًا أَيَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿80﴾ وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءكُمْ رَسُولٌ مُّصَدِّقٌ لِّمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِكُمْ إِصْرِي قَالُواْ أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُواْ وَأَنَاْ مَعَكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿81﴾ فَمَن تَوَلَّى بَعْدَ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿82﴾ أَفَغَيْرَ دِينِ اللّهِ يَبْغُونَ وَلَهُ أَسْلَمَ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ طَوْعًا وَكَرْهًا وَإِلَيْهِ يُرْجَعُونَ ﴿83﴾ قُلْ آمَنَّا بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ عَلَيْنَا وَمَا أُنزِلَ عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَالأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَالنَّبِيُّونَ مِن رَّبِّهِمْ لاَ نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِّنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ﴿84﴾ وَمَن يَبْتَغِ غَيْرَ الإِسْلاَمِ دِينًا فَلَن يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿85﴾ كَيْفَ يَهْدِي اللّهُ قَوْمًا كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ وَشَهِدُواْ أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَجَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَاللّهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿86﴾ أُوْلَئِكَ جَزَآؤُهُمْ أَنَّ عَلَيْهِمْ لَعْنَةَ اللّهِ وَالْمَلآئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ ﴿87﴾ خَالِدِينَ فِيهَا لاَ يُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ يُنظَرُونَ ﴿88﴾ إِلاَّ الَّذِينَ تَابُواْ مِن بَعْدِ ذَلِكَ وَأَصْلَحُواْ فَإِنَّ الله غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿89﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم اجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! با ضوابط پیامبری آشنا شوید تا بتوانید صحیح را از دروغین بازشناسی کنید.

2

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ بَعْدَ إِيمَانِهِمْ ثُمَّ ازْدَادُواْ كُفْرًا لَّن تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الضَّآلُّونَ ﴿90﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَمَاتُواْ وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن يُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِم مِّلْءُ الأرْضِ ذَهَبًا وَلَوِ افْتَدَى بِهِ أُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِينَ ﴿91﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم اجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مردم!برای پیوستن به دین حق مبادا آنقدر تاخیر کنید که . . .

3

 لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ ﴿92﴾ كُلُّ الطَّعَامِ كَانَ حِلاًّ لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ إِلاَّ مَا حَرَّمَ إِسْرَائِيلُ عَلَى نَفْسِهِ مِن قَبْلِ أَن تُنَزَّلَ التَّوْرَاةُ قُلْ فَأْتُواْ بِالتَّوْرَاةِ فَاتْلُوهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿93﴾ فَمَنِ افْتَرَىَ عَلَى اللّهِ الْكَذِبَ مِن بَعْدِ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿94﴾ قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُواْ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿95﴾ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِّلْعَالَمِينَ ﴿96﴾ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴿97﴾ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَاللّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا تَعْمَلُونَ ﴿98﴾ قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاء وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿99﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم اجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! یهودیان و نصارا را دشمن تلقی کنید.

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 97 پیشگوئیِ به تحقق پیوسته ای دارد که بزودی مسلمانان مهاجر خواهند توانست به حج مشرف شوند .

7 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 85 به دلایل بسیار مکرر پیشگفته از آیات برجسته قرآنی است.

نیز آیه 92.

همچنین آیه های 96 و 97.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 81 از آنجا که موضوعش در فضائی غیر قابل دسترسی برای بشر وقوع یافته قابل درک هیچ بنی بشری (غیر از انبیاء (ع) نمیباشد و بهطریق اولی مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیه 83 از آنجا که از تسلیم آنچه در آسمانها و زمین است سخن میگوید، چون مکانیزم مطلب فعلا برای بشر روشن نشده، برای ما و طبعا برای مخاطبان اولیه قابل درک نیست.

آیه 85 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیه های 87 و 88.

نیز آیه 91.

9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری،

2 – ای پیامبر! پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن

3 – ای پیامبر! با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن 4 - ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید

5 -  نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

11 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

 

شرح مختصر

موضوع آیه 62 سوره بقره مربوط به مردم عادی است

چنین بنظر می­آید که مطلب آیه 85 مغایر آیه­ای باشد که در سوره بقره (آیه 62) دیده­ایم که ترجمه آن این است «البته مسلمانان و یهودیان و مسیحیان و ستاره­پرستان، هر کس که به خدا و روز آخرت ایمان آورده و عمل شایسته کند پاداششان نزد پروردگارشان است و نه نگرانیی داشته و نه اندوهگین باشند».

باید توجه داشت که در آنجا موضوع به مردم عادی و در اینجا موضوع به علماء مربوط است. زیرا همانطور که در ضمنِ مطالبِ آیات این پاراگ  راف دیده­اید موضوع «دلیل­آوری» بشدت مطرح است و در پاراگراف قبل نیز موضوع «مباهله» را دیدیم و واضح است که دلیل­آوری به علماء مربوط می­شود. و آیه می­گوید برای علماء که در موضعی هستند که می­توانند به حقایق دسترسی داشته باشند پس از روشن شدن حقیقت، نپذیرفتن اسلام جایز نیست .

«بِرّ» و رشد شخصیتی

آیه 92: با توجه به «درس» ، «بِرّ» باید همان رشد شخصیتی باشد که دین می­خواهد متوسط مردم به آن رسیده باشند و چنین بنظر می­آید که صرفاً با احکام حاصل نمی­شود بلکه با اخلاق بدست می­آید زیرا انفاق موردنظر یک امر مستحبی است .

جمع بندی و تفسیر

به هيچکس نميرسد که خداوند به او کتاب و حکم و نبوت بدهد آنگاه او به مردم بگويد بجاي خدا مرا عبادت کنيد ، وليکن (چنين کسي ميگويد) شما كه كتاب را آموزش داده و درسش را ميخوانيد گرايشتان مخصوص به پروردگار باشد (79) و (چنين کسي) به شما نمي گويد که ملائکه و پيغمبران را پروردگاران خويش بگيريد . آيا شما را پس از اينکه تسليم (خدا) شده باشيد به کفر امر ميکند؟(80) و هنگاميکه خداوند از پيامبران پيمان گرفت که وقتيکه چيزي از کتاب و حکمت به شما دادم ، سپس رسولي بسويتان آمد که تصديق کننده آن چيزيست که نزد شماست ، حتما بايد به او ايمان آورده و ياريش کنيد، و از آنها پرسيد آيا به اين موضوع اقرار داريد و در اين مورد تعهد ميدهيد؟ گفتند اقرار داريم ، گفت گواه باشيد که من نيز با شما از گواهانم (81) پس هر کس که پس از آن (به این پیمان) پشت کند از فاسقان است  (82) آيا غير از دين خدا چيزي ميخواهند؟ در حاليکه هر کس که در آسمانها و زمين است خواه و ناخواه تسليم اوهستند و بسوي او باز ميگردند (83) بگو به خدا ايمان آورديم ، و نيز به آنچه بر ما نازل شده ، و نيز آنچه بر ابراهيم و اسمعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل شده و آنچه به موسي و عيسي و پيامبران از جانب پروردگارشان داده شده ، هيچيک از آنان را از ديگران جدا نمي کنيم و تسليم او هستيم (84) و هر کس که بخواهد غير از اسلام ديني بپذيرد هرگز از او پذيرفته نخواهد شد ، و همو در آخرت از زيانکاران است (85) چگونه خداوند قومي را هدايت خواهد کرد در حاليکه پس از ايمانشان کفر ورزيدند ، در حالي كه شاهد بودند که آن رسول حق است ، و آن دلايل روشن بسويشان آمده بود؟ و خداوند ظالمان را هدايت نخواهد نمود (86) سزاي آنها اين است که خداوند و ملائکه و همگي مردم لعنتشان کنند (87)  که در آن جاودان باشند و آن عذاب تخفيفي برايشان نداشته باشد و مهلتي نيابند (88) مگر کساني که پس از آن توبه نموده و و روششان را اصلاح كنند که البته خداوند آمرزگار مهربان است (89) البته آنان که پس از ايمانشان کافر شدند ، سپس کفرشان زياد شد توبه شان قبول نميشود و آنها ظالمانند (90) و البته آنانکه کفر ورزيدند و در كفرمردند ، هرگز از هيچيک آنها عوض قبول نميشود ، حتي اگر به اندازه زمين طلا دهند . آنها عذابي دردناک خواهند داشت و ياوراني ندارند (91) هرگز به نيکي نمي رسيد مگر اينکه از آنچه که دوست ميداريد انفاق کنيد ، و هر چه انفاق کنيد خداوند به آن داناست (92) همه غذاها بر بني اسرائيل حلال بود ، مگر آنچه را که يعقوب قبل از آنکه تورات نازل شود بر خويش حرام كرده بود . بگو پس تورات را بياوريد و تلاوتش کنيد اگر راست ميگوئيد (93) پس اگر کسي پس از آن به خداوند دروغ ببندد از ظالمان است (94) بگو خدا راست گفت ، دين ابراهيم را پيروي کنيد که معتدل بود و از مشرکان نيز نبود (95) اولين خانه اي که براي مردم قرار داده شده ، همان است که در مکه واقع است که پر برکت ميباشد ، و براي همه جهانيان (موجب) هدايتي است (96) در آن نشانه هاي روشن است . (ونيز) مقام ابراهيم و هر کس که داخل آن شود در امان است و براي خداوند برعهده مردم اين است که قصد آن خانه کنند ، اگر استطاعت رفتن بسوي آن را داشته باشند . و هر کس که کفر ورزد خداوند البته از تمام جهانيان بي نياز است (97) بگو اي اهل کتاب چرا به آيات خدا کفر ميورزيد در حاليکه خداوند به آنچه ميكنيد گواه است؟ (98) بگو اي اهل کتاب چرا مردم را از راه خدا و اينکه کسي به آن ايمان بياورد باز ميداريد ، در حاليکه خودتان هم گواه (حقانيت) آن هستيد؟ و البته خداوند از آنچه ميکنيد غافل نيست (99)

 

 

 

 

 

 

 

آل عمران6     آیات100تا109

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوَاْ إِن تُطِيعُواْ فَرِيقًا مِّنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ يَرُدُّوكُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ كَافِرِينَ ﴿100﴾ وَكَيْفَ تَكْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَيْكُمْ آيَاتُ اللّهِ وَفِيكُمْ رَسُولُهُ وَمَن يَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿101﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ ﴿102﴾ وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿103﴾ وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿104﴾ وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ تَفَرَّقُواْ وَاخْتَلَفُواْ مِن بَعْدِ مَا جَاءهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُوْلَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿105﴾ يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِينَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَكْفَرْتُم بَعْدَ إِيمَانِكُمْ فَذُوقُواْ الْعَذَابَ بِمَا كُنْتُمْ تَكْفُرُونَ ﴿106﴾ وَأَمَّا الَّذِينَ ابْيَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِي رَحْمَةِ اللّهِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿107﴾ تِلْكَ آيَاتُ اللّهِ نَتْلُوهَا عَلَيْكَ بِالْحَقِّ وَمَا اللّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِّلْعَالَمِينَ ﴿108﴾ وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأُمُورُ ﴿109﴾

 

اي مسلمانان! اگر از عده اي از اهل کتاب پيروي کنيد شما را پس از ايمانتان به کفر بازميگردانند (100) و چگونه به كفر بازگردید در حاليکه آيات خدا بر شما خوانده ميشود  و رسولش در بين شماست؟ و کسي که خود را به خداوند بسپارد بسوي صراط مستقيم هدايت شده است (101) اي مسلمانان! از خداوند چنان پروا کنيد که سزاوار پروا کردن است، و مبادا بميريد مگر اينکه مُسلم باشيد (102) و همگي ، خود را به ريسمان خداوند بسپاريد ، و متفرق نشويد ، و نعمت خدا را برخويش بيادآوريد، آن هنگامي که دشمنان يکديگر بوديد ، و خداوند بين شما الفت برقرار کرد ، و به نعمت او برادران يكديگر شديد ، وبر لبه پرتگاهي از آتش بوديد ، و شما را از آن برگرفت . خداوند آياتش را چنين برايتان بيان مي کند شايد هدايت يابيد  (103) و بايد از ميان شما عده اي باشند که بسوي امور خير دعوت کنند ، و به چيزهاي پسنديده فرمان دهند، و از چيزهاي ناپسند جلوگيري کنند، و آنها همان رستگارانند (104) و مانند کساني نباشيد که متفرق شدند و اختلاف کردند، آنهم پس از اينکه آن دليل هاي روشن بسويشان آمد ، که عذابي بزرگ خواهند داشت (105) در روزي که چهره هائي سفيد و چهره هائي سياه است، به روسياهان خطاب ميشود آيا پس از ايمانتان کافر شديد؟ پس آن عذاب را بسبب آن کفري که مرتکب شديد بچشيد (106) و به روسفيدان نيز خطاب ميشود داخل رحمت خدا شوید که در آن جاودانید (107) ای پیامبر! اين آيات خداست که به حق بر تو ميخوانيم ، و خداوند هيچ ظلمي براي جهانيان نميخواهد (108) و آنچه در آسمانها و زمين است مال خداست و همه امور بسوي او برميگردد (109)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! چسبیدن به معارف حق، و وحدت، و امر بمعروف و نهی از منکر، از عناصر اصلی ساخته شدن شخصیت شما است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .

3 - سوالات

1 – از کلمه «فریقا» (آیه 100) چه استنباطی دارید؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک مسلمانان از آزار و اذیت و توطئه­های تمام نشدنی مشرکان مکه آزاد شده و همراهِ راهنمایِ دوست­داشتنیِ خویش در سرزمینی جدید در آغوش برادرانی که به عقیده آنها هستند و در کارِ زندگی یاریشان می­کنند روزگاری پرنشاط و پرامید می­گذرانند و در یک جنگ نابرابر نیز پیروز شده­اند و پر از امید و شادی هستند.

در بین آنها منافقانی هم هستند که در اندیشۀ بستن بار خود و استفاده از فرصت­ها و سواری بر امواج مطلوب می­باشند و نه به اصل عقیده کار دارند و نه به مهاجر و انصار. آنها فقط در این فکرند که از این شرایط جدید چگونه می­توانند حداکثر استفاده را به نفع خویش بکنند. اما مسلمانان که توده عظیمی هستند، عظمتی تشکیل داده­اند که هم در چشم منافقان ترسناکند و هم در چشم همسایگان یهودی خویش که درباره آنها چنین فکر نمی­کردند.

یهودیان خود را «قوم برتر» و «قوم برگزیده» تصور می­کردند و انتظار ظهور پیغمبری را هم داشتند اما تصور آنها این بود که آن پیغمبر و پیروانش همگی تابع آنها باشند نه اینکه جامعه­ای تشکیل دهند مستقل و خود اتکا و متوجه به یک جهت خاص که با جهت آنها همجهت نیست و بدتر از همه هم آنکه جهت آنها از جهت خودشان (یهودیان) بهتر است و این درد را چه کنند.

لذا یهودیان این استراتژی را در پیش می­گرفتند که ظاهراً با مسلمانان اظهار همراهی کنند اما واقعاً اگر بشود، تیشه را به ریشه آنها بزنند و اگر شد بکلی نابودشان کنند.

علاوه بر اینها یهودیان هم فعالند و مطابق آنچه از آیه 100 فهمیده می­شود  عده­ای از یهودیان دنبالِ تک­تکِ بعضی از مسلمانان که تصور می­کردند ظرفیت اغوا دارند راه می­افتادند که آنها را به وسایل مختلف از اسلام خارج کنند.

در این اوضاع و احوال است که توصیه فرموده «انجمن های نخبگان» تشکیل دهید و بطور سازمان یافته به چیزهای خوب وادارید و از چیزهای بد جلوگیری کنید.

5 کلیدهای تفسیری

آیه 101 فرع است بر آیه 100 و این واضح است .

همچنین است وضع آیه های 106 و 107 نسبت به آیه 105 و قبل از آن .

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه های 102 تا 104 به دلایل مکررِ پیشگفته از آیات برجسته قرآنی است.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

چسبیدن به معارف حق، و وحدت، امر بمعروف و نهی از منکر، از عناصر اصلی ساخته شدن شخصیت بشر است.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 108 و 109 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

امر به معروف و نهی از منکر از آنچه تصور می­شود بالاتر است

آیه 104 نشان می­دهد که دستور امر بمعروف و نهی از منکر یک دستور عمومی نیست و تک­تک افراد ملزم به انجام آن نیستند بلکه فرموده «عده­ای از شما»

این «عده» چطور باید شناسائی و چطور تشکیل و چطور سازماندهی و چطور عمل کنند؟

این جزئیات را معین نکرده اما همین مقدار هم که ذکر کرده از آن چنین فهمیده می­شود که امر بمعروف و نهی از منکر عمل اشخاصی متفرق و پراکنده نیست بلکه نوعی انسجام سازمانی از کلمه «امت» که کلمه «عده­ای» بعنوان ترجمه آن گذاشته شده، فهمیده می­شود.

در جانِ کلمه «امت» همگرایی­های خاص فکری نهفته است و یعنی اینکه در توده­های عظیم «امت اسلامی» که آیات قرآن و رهنمودهای رسول همگرائی آنها را تأمین می­کند، باید یک «امت کوچکتر» دارای ویژگیهای برتر و بالاتر وجود داشته باشند که آنها همگان را به معروف امر و از منکر نهی کنند. بعبارت دیگر نوعی «انجمن نخبگان» در داخل «امت بزرگ» توصیه شده است که از ویژگیهای آنهاد باید اهل خیر بودن، اهل چیزهای پسندیده بودن، تنفر از چیزهای ناپسند داشتن، انسجام سازمانی داشتن، مواضع تعریف شده هماهنگ داشتن ، بوده باشد.

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 102: فهمیده می­شود که تقوا درجات مختلفی دارد و هر کس هم ظرفیت خاصی دارد. و هر کس باید مطابق حداکثر ظرفیت خویش به دنبال تقوا باشد.

آیه 103: اشاره به شرایط قبل از اسلام است که آنها دائماً بر سرِ چیزهای واقعاً جزئی و بی­اهمیت در جنگ و جدال و از لحاظ عقیدتی نیز در گمراهی مطلق بودند اما اینک در سایه قرآن و پیامبر چنان شده­اند که خودشان بر آن واقفند. آنها موجب رشک و حسد یهودیان و سبب ترس منافقان و سبب امید خویشتن شده­اند و همه اینها بدست نیامده مگر در اثر اعتقاداتِ صحیحِ حاصله از این قرآن و این پیامبر.

جمع بندی و تفسیر

اي مسلمانان اگر از عده اي از اهل کتاب پيروي کنيد شما را پس از ايمانتان به کفر باز ميگردانند (100) {و چگونه كفر ورزيد در حاليکه آيات خدا بر شما خوانده ميشود  و رسولش در بين شماست؟ و کسي که خود را به خداوند بسپارد بسوي صراط مستقيم هدايت شده است} (101) اي مسلمانان از خداوند چنان پروا کنيد که سزاوار پروا کردن است و مبادا بميريد مگر اينکه مسلمان باشيد (102) و همگي ، خود را به ريسمان خداوند بسپاريد ، و متفرق نشويد ، و نعمت خدا را برخويش بيادآوريد، آن هنگامي که دشمنان يکديگر بوديد ، و خداوند بين شما الفت برقرار کرد ، و به نعمت او برادران يكديگر شديد ، وبر لبه پرتگاهي از آتش بوديد ، و شما را از آن برگرفت . خداوند آياتش را چنين برايتان بيان مي کند شايد هدايت يابيد  (103) و بايد از ميان شما عده اي باشند که بسوي (امور) خير دعوت کنند ، و به چيزهاي پسنديده فرمان دهند و از چيزهاي ناپسند جلوگيري کنند ، و آنها همان رستگارانند (104) و مانند کساني نباشيد که متفرق شدند و اختلاف کردند ، آنهم پس از اينکه دليل هاي روشن بسويشان آمد ، که عذابي بزرگ خواهند داشت (105) {روزي که چهره هائي سفيد و چهره هائي سياه است .به روسياهان (خطاب ميشود) آيا پس از ايمانتان کافر شديد؟ پس آن عذاب را بسبب آن کفري که مرتکب شديد بچشيد (106) و به روسفيدان نيز (خطاب ميشود) داخل رحمت خدا شوند که در آن جاودانند} (107) اين آيات خداست که به حق بر تو ميخوانيم ، و خداوند هيچ ظلمي براي جهانيان نميخواهد (108) و آنچه در آسمانها و زمين است مال خداست و همه امور بسوي اوبر ميگردد (109)

 

 

آل عمران7     آیات110تا120

كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَّهُم مِّنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ ﴿110﴾ لَن يَضُرُّوكُمْ إِلاَّ أَذًى وَإِن يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الأَدُبَارَ ثُمَّ لاَ يُنصَرُونَ ﴿111﴾ ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ أَيْنَ مَا ثُقِفُواْ إِلاَّ بِحَبْلٍ مِّنْ اللّهِ وَحَبْلٍ مِّنَ النَّاسِ وَبَآؤُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللّهِ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْمَسْكَنَةُ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ وَيَقْتُلُونَ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ ذَلِكَ بِمَا عَصَوا وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ ﴿112﴾ لَيْسُواْ سَوَاء مِّنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ قَآئِمَةٌ يَتْلُونَ آيَاتِ اللّهِ آنَاء اللَّيْلِ وَهُمْ يَسْجُدُونَ ﴿113﴾ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُوْلَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿114﴾ وَمَا يَفْعَلُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلَن يُكْفَرُوْهُ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ ﴿115﴾ إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَن تُغْنِيَ عَنْهُمْ أَمْوَالُهُمْ وَلاَ أَوْلاَدُهُم مِّنَ اللّهِ شَيْئًا وَأُوْلَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿116﴾ مَثَلُ مَا يُنفِقُونَ فِي هِذِهِ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَثَلِ رِيحٍ فِيهَا صِرٌّ أَصَابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ فَأَهْلَكَتْهُ وَمَا ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَلَكِنْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿117﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ بِطَانَةً مِّن دُونِكُمْ لاَ يَأْلُونَكُمْ خَبَالاً وَدُّواْ مَا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضَاء مِنْ أَفْوَاهِهِمْ وَمَا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنَّا لَكُمُ الآيَاتِ إِن كُنتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿118﴾ هَاأَنتُمْ أُوْلاء تُحِبُّونَهُمْ وَلاَ يُحِبُّونَكُمْ وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ وَإِذَا لَقُوكُمْ قَالُواْ آمَنَّا وَإِذَا خَلَوْاْ عَضُّواْ عَلَيْكُمُ الأَنَامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُواْ بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿119﴾ إِن تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُواْ بِهَا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لاَ يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿120﴾

 

ای نخبه های اردوگاه ایمان! شما بهترين گروهي هستيد که براي مردم پديد آورده شده ، که به چيز هاي پسنديده فرمان ميدهيد و از چيزهاي ناپسند جلوگيري مي کنيد ، و به خدا ايمان داريد، و اگر اهل کتاب هم ايمان مي آوردند برايشان بهتر بود . بعضي از آنها مومن ميباشند و اکثرشان گناهکارند (110) جز اذيت و آزاري که به شما برسانند ضرر مهمي نمیتوانند به شما بزنند ، واگرهم با شما بجنگند به جنگ پشت ميکنند ، و آنگاه ياري نميشوند (111) هر جا که يافت شوند بر آنها خواري مقرر شده ، مگر اينکه به ريسماني از خدا و ريسماني از مردم چنگ زنند، و دچار خشمي از جانب خداوند گشته اند ، و نيز برآنها تهي دستي رقم زده شده ، زيرا که به آيات خداوند کفر ميورزيدند و پيغمبران را به ناحق مي کشتند ، و اين به آن جهت بود که عصيان ورزيده بودند و تجاوز ميکردند (112) آنها مساوي نيستند . از ميان اهل کتاب کساني هم هستند که به حق قيام ميكنند و آيات خدا را در لحظات شب ها ميخوانند و سجده ميکنند (113) و به خداوند و روز آخرت ايمان دارند ، و به کارهاي پسنديده فرمان ميدهند و از امور ناپسند جلوگيري مي کنند ، و در کارهاي خير از يکديگر سبقت ميجويند ، و آنها از صالحانند (114) و هر کار خيري که کنند حتما در نظر گرفته میشود و خداوند به حال متقيان داناست (115) البته اموال و اولاد کافران در مقابل خداوند کاري برايشان نميسازد و اهل آن آتشند و در آن جاودانند (116) مثال آنچه در اين جهان خرج مي کنند مانند بادي است داراي سوز سرما که به کِشت قومي که به خويش ظلم کرده اند ميوزد و نابودش مي کند ، و خداوند ظلمي به آنها نکرده ، وليکن آنها به خويش ظلم مي کنند (117) اي مسلمانان! از غير خودتان دوست نزديك مگيريد ، که لحظه اي از شر رساني به شما کوتاهي نمي کنند ، و دوست دارند شما به زحمت بيفتيد ، و البته بغض و دشمني از زبانشان آشکار است ، ولي آنچه در دل پنهان ميكنند بزرگتر است . البته آيات خويش را چنین برايتان بيان کرديم اگر در آن تعقل کنيد (118) شما کساني هستيد که دوستشان ميداريد در حاليکه آنها دوستتان نميدارند و شما به همه کتاب های آسمانی ايمان داريد ولی آنها به کتاب آسمانی شما کفر می ورزند، و هنگاميکه شما را مي بينند ميگويند ايمان داريم و وقتيکه به خلوت ميروند از شدت خشم نسبت به شما انگشت به دندان ميگزند، بگو با خشم خويش بميريد که خداوند به حقيقتِ دل ها داناست (119) اگر چيز خوبي به شما برسد ناراحت ميشوند ، و اگر چيز بدي به شما برخورد کند خوشحال ميشوند ، و اگر صبر کنيد و تقوا در پيش گيريد حيله هايشان ضرري به شما نميرساند ، که خداوند به آنچه مي کنند احاطه دارد (120)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از الگوهاي لازم اجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : ای مسلمانان! به آنچه خودتان (از معارف) دارید چنگ بزنید و کلّا از کافران دوری کنید تا رشد یابید.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! آنچه خودتان دارید بسی بالاتر است ازآنچه نزد  اهل کتاب  است ، ازآنها دوری کنید .

3 - سوالات

1 – منظور از «کنتم» (آیه 110) چه کسانی است؟

2 – با توجه به آیه های 118 تا 120، سطح آگاهی و خودآگاهی و انقیاد عمومی مسلمانان نسبت به آموزه های وحی چقدر بود؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه های 110 تا 112فهمیده میشود یهودیان در مقطع نزول این آیات واقعا از حد گذرانده بودند .

از آیه های 118 تا 120 فهمیده میشود که هوشیاری متوسط شمار زیادی از مسلمانان و اطاعت آنان از نزولات وحی به نحو شرم آوری پایین بوده ، زیرا قبل از این پاراگراف نیز ، از مدتی طولانی قبل ، دائما رفتار اهل کتاب (که قسمت موثرش یهودیان بودند) را به وضوح برای مسلمانان شفاف کرده بود ، اما ، تغییر چندانی مشاهده نشده که باز هم لزوم نزول چنین آیاتی وجود داشت .

از آیات اخیر الذکر معلوم میشود علیرغم آنهمه هشدار های واضح قبلی ، هنوز هم عده قابل توجهی از مسلمانان با یهودیان روابط فوق نزدیک (در حد رازگوئی) داشته اند .

همچنین آیات مذکور نشان می­دهد که یهودیان دو نقش را در یک زمان ایفا می­کردند، یعنی هم نقش منافقان را داشتند که در ظاهر اظهار دوستی می­نمودند و هم ماهیت کافرانه­شان آنها را به شدیدترین دشمنی­ها وا می­داشت.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 110 به دلایلی که مکررا قبلا گفته ایم از آیات برجسته قرآنی است.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 116 و 117 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ای مسلمانان! به آنچه خودتان از معارف الهی دارید چنگ بزنید و کلا از کافران دوری کنید تا رشد یابید.

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 112 و 116 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

ریسمانی از خدا و ریسمانی از مردم

آیه 112 می­فرماید برای آنها (یعنی یهودیان) خواری مقرر شده (که واقعاً هم در طول تاریخ چنین بوده و یهودیان همه جا خوار بودند و این موضوع معلوم است و اگر بخواهیم شرح دهیم طولانی می­شود و ضرورتی هم ندارد)

اما اگر به «ریسمانی از خدا و ریسمانی از مردم» چنگ زنند خوار نخواهند بود.

واقعاً این وضعِ فعلیِ 5/1 میلیارد مسلمانان و این 4 میلیون اسرائیلی عجیب نیست؟

4 میلیون نفر جلوی چشم 5/1 میلیارد، همه کاری می­کنند و همه نوع جنایتی مرتکب می­شوند و این 5/1 میلیارد نمی­توانند جلوی آنها را بگیرند.

دلیلش همان «ریسمانی از مردم» است. آنها در داخل خویش یک دموکراسی قرص و قوی و تعریف شده دقیقی دارند و اگر اینطور نبود، حکومتشان همان روزهای اول سرنگون گشته بود.

آنها بطور قطع هیچ «ریسمانی از خدا» را ندارند زیرا آنهمه جنایت با «ریسمانی از خدا» هیچ سازگاریی ندارد اما «ریسمانی از مردم» را بطور حداکثری دارند. خداوند با هیچ کسی خویش و قومی ندارد. و با همه مطابق «ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم» کار می­کند. اگر ما مسلمانان می­خواهیم از این وضع خجالت­آور در بیائیم باید آن «ریسمانی از مردم» را بسازیم.

جمع بندی و تفسیر

شما بهترين گروهي هستيد که براي مردم پديد آورده شده ، که به چيز هاي پسنديده فرمان ميدهيد و از چيزهاي ناپسند جلوگيري مي کنيد ، و به خدا ايمان داريد، و اگر اهل کتاب هم ايمان مي آوردند برايشان بهتر بود . بعضي از آنها مومن ميباشند و اکثرشان گناهکارند (110) جز اذيت و آزاري که به شما برسانند ضرر (مهمي نمیتوانند) به شما بزنند ، واگرهم با شما بجنگند به شما پشت ميکنند ، آنگاه ياري نميشوند (111) هر جا که يافت شوند بر آنها خواري مقرر شده ، مگر اينکه به ريسماني از خدا و ريسماني از مردم (چنگ زنند)، و دچار خشمي از جانب خداوند گشته اند ، و (نيز) برآنها تهي دستي رقم زده شده ، زيرا که به آيات خداوند کفر ميورزيدند و پيغمبران را به ناحق مي کشتند ، و اين به آن جهت بود که عصيان ورزيده بودند و تجاوز ميکردند (112) آنها مساوي نيستند . از ميان اهل کتاب کساني هم هستند که (به حق) قيام ميكنند و آيات خدا را در لحظات شب ها ميخوانند و سجده ميکنند (113) و به خداوند و روز آخرت ايمان دارند ، و به کارهاي پسنديده فرمان ميدهند و از امور ناپسند جلوگيري مي کنند ، و در کارهاي خير از يکديگر سبقت ميجويند ، و آنها از صالحانند (114) و هر کار خيري که کنند حتما در نظر گرفته خواهد شد و خداوند به حال متقيان داناست (115) البته اموال و اولاد کافران در مقابل خداوند کاري برايشان نميسازد و اهل آن آتشند و در آن جاودانند (116) مثال آنچه در اين جهان خرج مي کنند مانند بادي است داراي سوز سرما که به کشت قومي که به خويش ظلم کرده اند ميوزد و نابودش مي کند ، و خداوند ظلمي به آنها نکرده ، وليکن آنها به خويش ظلم مي کنند (117) اي مسلمانان از غير خودتان دوست نزديك مگيريد ، که لحظه اي از شر رساني به شما کوتاهي نمي کنند ، و دوست دارند شما به زحمت بيفتيد ، و البته بغض و دشمني از زبانشان آشکار است ، ولي آنچه در دل پنهان ميكنند بزرگتر است . البته آيات خويش را برايتان بيان کرديم اگر در آن تعقل کنيد (118) شما کساني هستيد که دوستشان ميداريد در حاليکه آنها دوستتان نميدارند و شما به همه کتاب (ها) ايمان داريد، و هنگاميکه شما را مي بينند ميگويند ايمان داريم و وقتيکه به خلوت ميروند از شدت خشم (نسبت به شما) انگشت به دندان ميگزند . بگو با خشم خويش بميريد که خداوند به (حقيقت) دل ها داناست (119) اگر چيز خوبي به شما برسد ناراحت ميشوند ، و اگر چيز بدي به شما برخورد کند خوشحال ميشوند ، و اگر صبر کنيد و تقوا در پيش گيريد حيله هايشان ضرري به شما نميرساند ، که خداوند به آنچه مي کنند احاطه دارد (120)

 

آل عمران8    آیات121تا129

وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّىءُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿121﴾ إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿122﴾ وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿123﴾ إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِينَ ﴿124﴾ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِينَ ﴿125﴾ وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿126﴾ لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ ﴿127﴾ لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴿128﴾ وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿129﴾

 

ای پیامبر! آن هنگام را به ياد آر که صبح از خانواده ات جدا شدي که محل جنگ را براي مسلمانان مشخص کني و خداوند شنواي داناست (121) آن هنگام که دو طائفه از شما تصميم به سستي گرفتند ، در حاليكه خداوند سرپرستشان بود ، و مومنان بايد به خداوند توکل کنند (122) و خداوند بود كه در جنگ بدر ياريتان داد ، در حاليکه شما ناتوانتر بوديد . پس ، از خدا پروا کنيد شايد شکر بگزاريد (123) آن هنگام که به مسلمانان ميگفتي آيا کافي نيست که پروردگارتان به سه هزار ملائکه فرود آينده کمکتان کند؟ (124) بله . اگر صبر کنيد و تقوا در پيش گيريد ، و کافران از زورِ خشم شان شتابان به اينجا بيايند پروردگارتان با پنچ هزار ملائکه نشاندار کمکتان مي کند (125) و خداوند آن را جز مژده اي برايتان قرار نداد، و اينكه دلتان به آن مطمئن شود ، و ياري جز از ناحيه خداوند نيست ، که خداوند پيروزمند فرزانه است (126) تا اينکه قسمتي از کافران را هلاک کند ، يا اينکه خوارشان کند ، و نا اميد شوند (127) تو درباره آن امر، که عاقبتِ کسانی باشد که نافرمانیت کردند، چيزي که در اختيار خودت باشد نداري . يا خداوند توبه شان مي پذيرد يا عذابشان ميكند و البته آنها ظالمند (128) و هر چه در آسمانها و زمين است مال خداست ، هر كه را خواهد مي آمرزد و هر كه را خواهد عذاب ميکند ، و خداوند آمرزگار مهربان است (129)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : در امور سخت پايداري کنيد و سست نشويد و به خداوند توکل کنيد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! آنچه خودتان دارید بسی بالاتر است ازآنچه نزد  اهل کتاب  است ، ازآنها دوری کنید .

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! با اینکه نزد ما عزیز و محترمی ، به تو هشدار میدهیم مبادا درباره چیزی که اختیارش با تو نیست به کسی تعهدی بسپاری.

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از مطالب این پاراگراف چنین معلوم می­شود که:

1- دو طائفه از مسلمانان «تصمیم به سستی» گرفتند. (آیه 122)

2- عده­ای از مسلمانان کمک­های مستقیم آسمانی را می­خواستند. (آیه 124)

3- یاری خداوند مشروط به وجود شرایطی است که تا آن شرایط تحقق نیابد، آن یاری هم نازل نخواهد شد. (آیه 125)

4- آن عده از مسلمانان، که در آن مقطع چنان رفتار می­کردند گناه بزرگی مرتکب شده بودند که کارشان فقط بدست خدا بود و ظالم هم بودند. (آیه 128)

از مجموع موارد فوق فهمیده می­شود مسلمانانِ جنگ احد، همان مسلمانانِ جنگ بدر نبودند. مسلمانان جنگ بدر، پر از ایمان و امید و تقوا و اطاعت از خدا و رسول بودند اما مسلمانان جنگ احد، مغرور و طلبکار از پیغمبر و تعیین­کننده شرط و شروط شده بودند.

در این مدت منافقان و یهودیان هم داشتند با تمام قوا به تخریب روحیه
می­پرداختند و نتیجه آن شد که در جنگ احد هفتاد نفر از خالص­ترین مؤمنان از میان مسلمانان رخت بربستند و جامعه­شان با از دست دادن آن سرمایه­های ایمانی ضعیف شد.

در این پاراگراف مقدمات آن نتیجه را دارد برای مسلمانان آنروز و برای ما تحلیل می­کند. یعنی واقعه وقوع یافته است، و این آیات، پس از وقوع دارد آنها را برای مسلمانان تحلیل می­کند تا «گذشته چراغ راه آینده» شود.

آیه 121: پیامبر(ص) در نقش یک سردار جنگی، در آیه 121، به سازماندهی مسلمانان مشغول شده و در اولین فرصتهای روز به این کار پرداخته، و هیچ کوتاهیی از او مشاهده نمی­شود.

آیه­های 125-124: فهمیده می­شود آنها از پیامبر اکرم(ص) تقاضای «کمک­های آسمانی» می­کردند و دفاع و جهاد خویش را مشروط به آن نموده بودند و می­خواستند سر جای خودشان بنشینند و خطری متوجه آنها نشود و ملائکه از آسمان بیایند و دشمنان آنها را از بین ببرند .

4 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 124 و 125 از آنجا که سخن از مداخله ملائکه دارد، و مکانیزم این امر برما که ساکن قرن بیست و یکم هستیم، نیز، روشن نیست، بطریق اولی بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه بوده است.

5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

در امور سخت پايداري کنيد و سست نشويد و به خداوند توکل کنيد.

7 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

آن دو طائفه­ای که «تصمیم به» سستی گرفتند که بودند؟

در رابطه با آیه 122 آن دو طائفه­ای که تصمیم به سستی گرفتند بطور قطع منافقان بودند که طبعاً همیشه مترصد فرصتی هستند و بودند که ضربه­شان را بزنند ولی چرا فرموده «دو طائفه»؟

البته از کلمه «طائفه» نوعی وحدت درونی و انسجام فهمیده می­شود.

بنابراین آنها با یکدیگر جلسات هماهنگی داشته­اند و تجزیه و تحلیل می­کرده و نظراتشان را با یکدیگر نزدیک و رفتارشان را هماهنگ می­کرده­اند. به همین خاطر است که فرموده «تصمیم به سستی» گرفتند.

واضح است کسی که علیرغم اهمیتی که رسول خدا به دفاع و جهاد می­دهد «تصمیم به سستی» می­گیرد از مسلمانان معمولی و مؤمن نیست بلکه حتماً جزء منافقان است. بنابراین هر دو طائفه منافق بوده­اند.

از همین آیه معلوم می­شود در آن روزها منافقان به دو دسته تقسیم می­شدند.

تا آنجا که می­دانیم، یکدسته از منافقان کسانی بودند که به طمع ریاست و آلاف والوف همراه مسلمانان شدند و چنانکه دیدیم، بعداً، هم به ریاست رسیدند، و هم به آلاف و الوف.

قابل فهم است دستۀ دیگر منافقان، آنهائی باید باشند که ساکن مدینه بوده و از سیل هجرت مهاجران مسلمان بسوی مدینه ناراضی بودند و آنها را مزاحم خویش حساب می­کردند و آرزو می­کردند کاش هجرتی واقع نمی­شد و آنها می­توانستند به روش مالوف خویش زندگی کنند.

طبعاً «تصمیم» آنها به سستی نیز می­باید متفاوت باشد و قاعدتاً دسته دوم باید انگیزه­های قوی­تری برای ایستادگی در مقابل پیامبر و مؤمنان و لذا «تصمیم به سستی» داشته باشند.

اما انگیزه منافقان از نوع دسته اول، برای «تصمیم به سستی»، بعلت ماهیتِ خودشان یعنی «مگسان گرد شیرینی» بودنِ آنها بود و آنها از جنگ و جهاد و ایثار و فداکاری خوششان نمی­آمد. آنها فکر می­کردند جنگ بدر بالاخره هر طور بود تمام شد اما چیزی نگذشته سخن از یک جنگ با ابعاد وسیعتر است  و اگر کار همینطور پیش برود و همیشه در جنگ باشیم ممکن است در یکی از این جنگها تیری هم به ما بخورد. در آنصورت اینهمه طرح و نقشه و حیله و دو دوزه بازی کردن به چه درد ما می­خورد؟

بنابراین منافقانِ نوع اول که می­توانیم آنها را «منافقانِ مهاجر» بنامیم از ترس جان و با هدف جلوگیری از جنگهای آینده، و منافقانِ نوع دوم که می­توانیم آنها را «منافقانِ انصار» بنامیم بعنوان «خود نشان دادن» و بقول خودشان «دفع شر این مزاحمان» به جمع­بندی واحدی رسیدند و «تصمیم به سستی» گرفتند، در حالیکه انگیزه­های متفاوتی داشتند.

 

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 122 : «والله ولیهما» نوعی تشریف است و این معنی را نمیدهد که خداوند مانند «الله ولی الذین آمنوا» نسبت به آنان هم «ولیّ» است بلکه چون خداوند ولیّ همه است (اعم از مومن و کافر و منافق و حتی حیوانات و گیاهان و حتی جمادات) ولیّ آنها هم هست ، و خلاصه اینکه درجه عادی و معمولی ولایت در اینجا مورد نظر است ، و این بدیهی است که ولایت خداوند نسبت به مومنین که در «الله ولی الذین آمنوا» آمده یک درجه بسیار بالائی از ولایت است .

 

جمع بندی و تفسیر

و آن هنگام (را به ياد آر) که صبح از خانواده ات جدا شدي که محل جنگ را براي مسلمانان مشخص کني و خداوند شنواي داناست (121) آن هنگام که دو طائفه از شما تصميم به سستي گرفتند ، در حاليكه خداوند سرپرستشان بود ، و مومنان بايد به خداوند توکل کنند (122) و خداوند بود كه در (جنگ) بدر ياريتان داد ، در حاليکه شما ناتوانتر بوديد . پس ، از خدا پروا کنيد شايد شکر بگزاريد (123) آن هنگام که به مسلمانان ميگفتي آيا کافي نيست که پروردگارتان به سه هزار ملائکه فرود آينده کمکتان کند؟ (124) بله . اگر صبر کنيد و تقوا در پيش گيريد ، و آنها از خشم شان شتابان به اينجا بيايند پروردگارتان با پنچ هزار ملائکه نشاندار کمکتان مي کند (125) و خداوند آن را جز مژده اي برايتان قرار نداد، و اينكه دلتان به آن مطمئن شود ، و ياري جز از ناحيه خداوند نيست ، که خداوند پيروزمند فرزانه است (126) تا اينکه قسمتي از کافران را هلاک کند ، يا اينکه خوارشان کند ، و نا اميد شوند (127) تو درباره آن امر چيزي (که در اختيار خودت باشد) نداري . يا خداوند توبه شان مي پذيرد يا عذابشان ميكند و البته آنها ظالمند (128) و هر چه در آسمانها و زمين است مال خداست ، هر كه را خواهد مي آمرزد و هر كه را خواهد عذاب ميکند ، و خداوند آمرزگار مهربان است (129)

 

 

آل عمران9    آیات130تا138

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَأْكُلُواْ الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَةً وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿130﴾ وَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ ﴿131﴾ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿132﴾ وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ ﴿133﴾ الَّذِينَ يُنفِقُونَ فِي السَّرَّاء وَالضَّرَّاء وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿134﴾ وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُواْ فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُواْ اللّهَ فَاسْتَغْفَرُواْ لِذُنُوبِهِمْ وَمَن يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَلَمْ يُصِرُّواْ عَلَى مَا فَعَلُواْ وَهُمْ يَعْلَمُونَ ﴿135﴾ أُوْلَئِكَ جَزَآؤُهُم مَّغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَجَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَنِعْمَ أَجْرُ الْعَامِلِينَ ﴿136﴾ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَانْظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذَّبِينَ ﴿137﴾ هَذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿138﴾

 

اي مسلمانان ربا مخوريد که چندين برابر شود . و از خدا پروا کنيد شايد رستگار شويد (130) و از آن آتش که براي کافران تهيه شده بپرهيزيد (131) و خدا و رسول را اطاعت کنيد شايد مورد مهر قرار گيريد (132) و بسوي آمرزشي از جانب پروردگارتان ، و بهشتي که عرض آن به پهناي آسمانها و زمين است ، و براي پروا داران تهيه شده، بشتابيد (133) همان کساني که چه در حال توانگري و چه در حال تنگدستي انفاق مي کنند و خشم خويش فرو ميخورند ، و مردم را مي بخشند ، و خداوند نيکوکاران را دوست دارد (134) و نیز همان کساني که وقتي کار زشتي کردند يا به خويش ظلم نمودند خدا را ياد مي کنند و از گناهانشان آمرزش ميخواهند، و چه کسي غير از خداوند گناهان را مي آمرزد، و بر آنچه کرده اند آگاهانه اصرار نمي ورزند (135) پاداش آنها آمرزشي از جانب پروردگارشان و بهشتهائي است که در کف آنها جوي ها روان است ، که در آن جاودان باشند ، و پاداش عمل کنندگان چه نيکوست (136) قبل از شما سنت هائي بوده که از ميان رفته اند ، پس در زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تکذيبگران چه بود (137) اين بياني براي مردم و هدايتي و موعظه اي براي پرواداران است (138)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : از ربا دوري نموده، و اطاعت خدا و رسول بجا آورده، و درامور خير سبقت گيريد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! آنچه خودتان دارید بسی بالاتر است ازآنچه نزد  اهل کتاب  است ، ازآنها دوری کنید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای پیامبر ! با اینکه نزد ما عزیز و محترمی ، به تو هشدار میدهیم مبادا درباره چیزی که اختیارش با تو نیست به کسی تعهدی بسپاری .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان از ربا بپرهیزید و در امور خیر مسابقه دهید .

 

 

3 - سوالات

1 - چرا این پاراگراف (130 تا 138) نسبت به پاراگراف های قبل و بعد خویش (که تحلیل جنگ احد میباشند) ناهمگون به نظر میرسد؟

2 – آیات فرعی این پاراگراف را از آیات اصلی متمایز کنید .

3 – کل «نهی» های این پاراگراف را در ستونی لیست کنید و کل «امر»ها را نیز به همچنین و از مقایسه آنها نتایجی تفسیری بگیرید .

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

نگاه ساده و گذرائی به محتوای پاراگراف قبل و تقریبا تمام پاراگراف های بعد از این، نشان میدهد که همه آنها درباره تحلیل جنگ اُحُد اند ، غیر از این پاراگراف ، که در روال سخن پاراگراف های قبلی یک پرانتز به حساب می آید .

چنین به نظر می آید که در لحظه نزول این آیات اتفاقی افتاده بوده که سیستم وحی رسانی فعلا ادامه تحلیل جنگ اُحُد را ول کرده و به یک «بحث روز» پرداخته است .

ظاهرا می باید اینطور بوده باشد که در آن لحظه یک معامله بزرگ ربائی اتفاق افتاده ، و در همان حین نیز فردی که تنگدستی او عیان و مشهور بوده ، ایثاری در حق کسی نموده ، که با توجه به موقعیت او چشمگیر بوده ، و نیز عده ای که در طی جنگ احد رفتار درخور بروز نداده بودند ، و حتی بر عکس، رفتار نا صحیح (مثلا فرار از جنگ و امثال آن) بروز داده  و حین نزول آیات پاراگراف قبل منقلب شده بودند ، و به آنحضرت برای استغفار مراجعه کرده بودند ، و امثال این اتفاقاتی که در نزد مخاطبان مورد مشاهده بوده و پرداختن به آنها بار موعظه ای و تاثیرقلبی بیشتری داشته ، سبب شده که سیستم وحی رسانی ابتدا به آنها بپردازد و تحلیل جنگ احد را به پس از آن موکول کند .

اما ، اگر بر اساس سوال 3 فوق ، در متن دقت کنیم می بینیم که در مقابل یک نهی هفت امر وجود دارد که نهی عبارت باشد از ترک ربا و امر عبارت باشد از اتقوا الله و اتقوا النار و اطیعو الله و اطیعوا الرسول و سارعوا الی مغفره و سیروا فی الارض و انظروا کیف کان عاقبه . .

لذا ، میتوان حدس زد که در گرماگرم فضای پس از جنگ احد یک یا چند معامله ربائی در بین مسلمانان وقوع یافته که از نظر صاحب وحی به معنی زیرپا گذاشتن همه توصیه ها و تاکیدات الهی بوده است .

5 کلیدهای تفسیری

اگر چشم خویش را بر این پاراگراف ببندیم و انتهای آیه 129 را به ابتدای آیه 138 وصل کنیم ، خواهیم دید روال سخن صاف و یکدست و بی اعوجاج میباشد .

اما ، در داخل این پاراگراف نیز آیاتی فرعی است ، مثلا آیه های131 و 134 و 135 و 136 بطوریکه آیه های اصلی پاراگراف عبارت خواهد شد از 130 و 132 و 133.

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

از ربا دوري نموده، و اطاعت خدا و رسول بجا آورده، و درامور خير سبقت گيريد.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 130 و 131 و 138 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

جمع بندی و تفسیر

اي مسلمانان ربا مخوريد که چندين برابر شود . و از خدا پروا کنيد شايد رستگار شويد (130) {و از آن آتش که براي کافران تهيه شده بپرهيزيد} (131) و خدا و رسول را اطاعت کنيد شايد مورد مهر قرار گيريد (132) و بسوي آمرزشي از جانب پروردگارتان ، و بهشتي که عرض آن به پهناي آسمانها و زمين است ، و براي پروا داران تهيه شده، بشتابيد (133) {همان کساني که چه در حال توانگري و چه در حال تنگدستي انفاق مي کنند و خشم خويش فرو ميخورند ، و مردم را مي بخشند ، و خداوند نيکوکاران را دوست دارد (134) و کساني که وقتي کار زشتي کردند يا به خويش ظلم نمودند خدا را ياد مي کنند و از گناهانشان آمرزش ميخواهند- و چه کسي غير از خداوند گناهان را مي آمرزد- و بر آنچه کرده اند آگاهانه اصرار نمي ورزند (135) پاداش آنها آمرزشي از جانب پروردگارشان و بهشتهائيست که در کف آنها جوي ها روان است ، که در آن جاودان باشند ، و پاداش عمل کنندگان چه نيکوست} (136) قبل از شما سنت هائي بوده که از ميان رفته اند ، پس در زمين بگرديد و ببينيد عاقبت تکذيبگران چه بود (137) اين بياني براي مردم و هدايتي و موعظه اي براي پروا داران است (138)

 

 

آل عمران10     آیات139تا158

وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿139﴾ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿140﴾ وَلِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ ﴿141﴾ أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ ﴿142﴾ وَلَقَدْ كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿143﴾ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ ﴿144﴾ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله كِتَابًا مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ ﴿145﴾ وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ ﴿146﴾ وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿147﴾ فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿148﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوَاْ إِن تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ ﴿149﴾ بَلِ اللّهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ ﴿150﴾ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ ﴿151﴾ وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿152﴾ إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غُمَّاً بِغَمٍّ لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿153﴾ ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَآئِفَةً مِّنكُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿154﴾ إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿155﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِي الأَرْضِ أَوْ كَانُواْ غُزًّى لَّوْ كَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِيَجْعَلَ اللّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿156﴾ وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿157﴾ وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى الله تُحْشَرُونَ ﴿158﴾

 

ای مسلمانان! در مواجهه با کفار سست نشويد واندوهگين نباشيد و شما بالاتريد اگر ايمان داشته باشيد (139) اگر به شما آسيبي رسيد ، به آن قوم نيز آسيبي مانند آن رسيد . و ما اين روزگار را بين مردم دست به دست ميچرخانيم ، و تا اينکه خداوند ايمان داران را مشخص کند ، و از شما گواهاني برگيرد ، و خداوند ظالمان را دوست ندارد (140) و نيز اينكه مومنان را پاک کند و کافران را نابود فرمايد (141) آيا فکر کرده ايد داخل بهشت خواهيد شد در حالي كه خداوند کساني از شما را که جهاد کرده و صبر نموده اند مشخص ننموده باشد؟ (142) و همين شما بوديد که قبل از اينکه با آنان برخورد کنيد آرزوي شهادت ميکرديد . پس چه شد که اينک که مرگ را ديده ايد نگرانيد (143) و محمد کسي نيست جز فرستاده اي که قبل از او نيز فرستادگاني بوده اند و گذشته اند . پس اگر او بميرد يا کشته شود آيا شما بر پاشنه هايتان خواهيد چرخيد؟ و هر کس که بر پاشنه هايش بچرخد به خداوند ضرري نميزند ، و البته خداوند بزودي شکرگزاران را پاداش ميدهد (144) و هيچکس را نميرسد که مگر به اذن خدا بميرد . سرنوشتي است سررسيددار . و هر کس که متاع دنيا خواهد از آن به او ميدهيم ، و هر کس بهره آخرت خواهد از آن به او ميدهيم ، و بزودي شکرگزاران را پاداش خواهيم داد (145) و چه بسا پيامبراني بودند که خدا پرستان زيادي همراه آنها جنگيدند ، و از آنچه در راه خدا به آنان رسيد سست نشدند و تسليم نگرديدند ، و خداوند پايداران رادوست ميدارد (146) و سخن آنها ، جز اين نبود که ميگفتند پروردگارا گناهانمان و اسرافي را که در امر خويش کرديم ببخش ، و قدمهايمان را ثابت کن ، و ما را عليه کافران ياري فرما (147) پس خداوند نيز بهرمندي دنيا و برخورداري نيکوي آخرت را نصيب آنها فرمود ، که خداوند نيکوکاران را دوست ميدارد (148) اي مسلمانان! اگر کافران را اطاعت کنيد شما را بر پاشنه هايتان مي چرخانند و زيانکار ميشويد (149) بلکه خداوند دوست دلسوز شماست و همو بهترين ياريگر است (150) بزودي در دلهاي کافران بواسطه شرکي که نسبت به خدا ورزيدند ، و خداوند دليلي براي آن نفرستاده است ، ترس مي اندازيم ، و جايگاهشان آن آتش است و جايگاه ظالمان چه بد است (151) و البته خداوند وعده اش را وفا كرد . آنهنگام که به فرمانش در جستجوي کافران بوديد . تا اينکه سست شديد ، و در آن امر كشمكش کرديد ، و پس از اينکه آنچه را دوست داشتيد به شما نشان داد نافرماني کرديد . از شما کساني بودند که فقط دنيا را ميخواستند ، آنگاه شما را از آنها منصرف کرد تا امتحانتان كند ،  و از شما در گذشت ، و خداوند نسبت به مومنان صاحب بخشش است (152) آن هنگام را به یاد آورید که از صحنه جنگ به بالا مي گريختيد ، و هيچ برنمي گشتيد ، و رسول خدا پشت سرتان بود و صدايتان ميزد ، پس از آن که بخود آمدید، نگرانیی روي غمی بر شما فرود آمد ، تا اهمیت واقعه را دریابید و خودتان را فراموش کنید و بر آنچه از غنائم که از دستتان رفت ، و شکست که برسرتان آمد ، اهمیتی مدهيد ، و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (153) آنگاه ، پس از آن غم، چُرت آرامش بخشي بر شما فرستاد ، که طائفه اي از شما را فرا گرفت . و طائفه اي ديگر که بفكر جان خود بودند و راجع به خدا گمانهاي نا حق نموده بودند ، که همان گمان هاي جاهليت بود ، ميگفتند آيا چيزي از آن امر بدست ما هست؟ بگو آن امر همه اش بدست خداست . چيز هائي را در خويش پنهان مي کنند که براي تو بروز نميدهند ، و ميگويند اگر چيزي از آن امر بدست ما بود در اينجا کشته نميشديم . بگو اگر در خانه هايتان هم بوديد آنهائي که برايشان قتل مقدر شده بود در خوابگاههايشان نيز برايشان پيش مي آمد و خداوند به حقيقت دل ها آگاه است (154) روزي که آن دو گروه با هم برخورد نمودند ، کساني که به جنگ پشت کردند ، جز اين نيست که شيطان بسبب بعضي چيزها که کسب نموده بودند آنها را لغزاند ، و البته خداوند بخشيدشان ، که خداوند آمرزشگر حليم است (155) اي مسلمانان! مانند کساني نباشيد که کافر شدند و درباره برادرانشان که زمين را به مسافرت در نورديده ، و يا به جنگ رفته بودند ، ميگفتند اگر نزد ما مانده بودند نميمردند و کشته نميشدند . تا خداوند آنرا حسرتي در دلهاشان قرا دهد ، در حاليکه خداوند است که زنده ميکند و ميميراند و خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (156) و اگر در راه خدا کشته شويد يا بميريد ، البته آمرزشي و رحمتي از جانب خدا از آنچه جمع مي کنید بهتر است (157)  و اگر مرديد يا کشته شديد البته بسوي خداوند محشور خواهيد شد (158)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : علت اين فراز و نشيب ها آزمودن صداقت ايماني مردم است.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! آنچه خودتان دارید بسی بالاتر است ازآنچه نزد  اهل کتاب  است ، ازآنها دوری کنید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای پیامبر ! با اینکه نزد ما عزیز و محترمی ، به تو هشدار میدهیم مبادا درباره چیزی که اختیارش با تو نیست به کسی تعهدی بسپاری .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان از ربا بپرهیزید و در امور خیر مسابقه دهید.

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! فکر نکنید که یک شهادتین به زبان آورده اید و همه چیز تمام شد ، نه بلکه امتحان هائی هم هست که باید از آنها ســربلنـد بیرون بیائید .

3- حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

جنگ بدر در آن حالتِ عجیبِ نابرابر با پیروزی عجیب مسلمانان خاتمه یافت و چیزی نگذشت که جنگ احد شروع شد که آن دو دسته منافق سعی جدی نمودند که در صفوف مسلمانان سستی ایجاد کنند و شکست سختی نصیب مسلمانان شد در حالیکه می­توانست آنطور نباشد و اینک خداوند است که کم­کم دارد پس از وقوع واقعه موضوع را برای آنان و برای ما تحلیل می­کند و مطابق مطالب این پاراگراف، این نکات قابل توجه است:

1- بسیاری از مسلمانان فکر می­کردند به صِرف اظهار کلمه توحید اهل بهشتند (آیه­های 142 و 143)

2- بسیاری از مسلمانان راجع به اینکه مرگ مقدر است تصورات صحیحی نداشتند (آیه­های 145 و 156)

3- پایداری نکردن یکی از مشکلات اساسی مسلمانان در جنگ بود (آیه­های 146 و 147)

4- مسلمانان تا وقتیکه چیزهای دلخواهشان را در دسترس ندیدند اطاعتشان از رسول خدا و پیگیری­شان در جنگ خوب بود و نافرمانی آنها تنها پس از احتمال موفقیت بروز کرد (آیه 152)

5- مسلمانان چنان فراری کردند که هیچ چیز آنها را متوقف نمی­کرد (آیه 153)

6- بعضی از مسلمانان پس از جنگ احد مشکل فکری پیدا کردند و شبهه­دار شدند (آیه 154)

7 – فهمیده می­شود که پیامبر اکرم(ص) چنان در جنگ درگیر شده بود که نزدیک بود کشته شود(آیه 144)

8 –مسلمانان چه چیزی را دوست داشتند؟ واضح است. پیروزی و کسب غنائم را دوست داشتند. مطابق آیه ذیل، پیروزی و احتمال کسب غنائم را دیدند و پس از اینکه دیدند نافرمانی کردند. آن چه فرمانی بود که آنها آنرا نافرمانی  کردند و در نتیجه شکست خوردند؟ البته اطلاعات تاریخی بما می­گوید که موضوع چه بوده ولی اگر هم آن اطلاعات را نداشتیم همین آیه برای اینکه بما اطلاعات بدهد کفایت می­کند (اگر کمی در جزئیات آن دقت کنید به سهولت متوجه می­شوید) (آیه 152)

9 – کسانی در جریان آن جنگ خیلی مواظب جان خویش بودند و باصطلاح بطور جدی با جنگ درگیر نمی­شدند. (البته اینها یا همان منافقان هستند که بطور ظاهری در جنگ شرکت کرده بودند یا اگر منافق نبودند مسلمانِ سُست ایمان بودند) (آیه 154)

البته اینهائی که عرض کردیم راجع به مسلمانان است اما آنچه که قبلاً راجع به منافقان عرض کردیم موضوع جداگانه­ای است و در جای خودش صحیح است. آنها می­خواستند ایجاد سستی کنند اما موفقیت آنها محدود و مشروط بود و اکثر مردم که مسلمانان معتقد بودند اجازه نمی­دادند آنها هر کاری می­خواستند بکنند اما  همین اکثریت مردم نیز چون این صحنه­ها را ندیده بودند، زود استحکام خود را از دست می­دادند و روحیه­شان را  می­باختند . در چنین شرایطی موفقیت منافقان برای همراه کردن افرادی که مسئله­دار شده بودند زیاد می­شد و القائات آنها تأثیر بیشتری می­کرد.

اینک جنگ اُحد تمام شده و هفتاد نفر از بهترین مؤمنان از میان مسلمانان غایب­اند. از بقیه مسلمانان نیز عده­ای بشدت خجالت زده و مستغفرند و عده­ای نیز مشکل فکری پیدا کرده­اند و می­گویند مگر ما بر حق نبودیم پس چرا پیروز نشدیم و مگر خدا با کافران است که آنها را پیروز کرده و منافقان نیز بیشترین لذت را از اوضاع آماده­ای که برای پیشبرد القائات مفسدانه آنها پیش آمده می­برند. این اوضاعی است که پس از جنگ احد پیش آمده است.

4 - کلید های تفسیری

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَلاَ تَهِنُوا وَلاَ تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿139﴾ إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الأيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاء وَاللّهُ لاَ يُحِبُّ الظَّالِمِينَ ﴿140﴾ وَلِيُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِينَ آمَنُواْ وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ ﴿141﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! در سختی هاست که ایمانتان را باید بیشتر حفظ کنید.

2

 أَمْ حَسِبْتُمْ أَن تَدْخُلُواْ الْجَنَّةَ وَلَمَّا يَعْلَمِ اللّهُ الَّذِينَ جَاهَدُواْ مِنكُمْ وَيَعْلَمَ الصَّابِرِينَ ﴿142﴾ وَلَقَدْ كُنتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِن قَبْلِ أَن تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ ﴿143﴾ وَمَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَسَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ ﴿144﴾ وَمَا كَانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاَّ بِإِذْنِ الله كِتَابًا مُّؤَجَّلاً وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الدُّنْيَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَن يُرِدْ ثَوَابَ الآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْهَا وَسَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ ﴿145﴾ وَكَأَيِّن مِّن نَّبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُواْ لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَمَا ضَعُفُواْ وَمَا اسْتَكَانُواْ وَاللّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ ﴿146﴾ وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُواْ ربَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ ﴿147﴾ فَآتَاهُمُ اللّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الآخِرَةِ وَاللّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ ﴿148﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! ایرادهای فکری را که اخیرا و به علت سختی ها پیدا کرده اید بشناسید و چاره کنید.

3

 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوَاْ إِن تُطِيعُواْ الَّذِينَ كَفَرُواْ يَرُدُّوكُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ فَتَنقَلِبُواْ خَاسِرِينَ ﴿149﴾ بَلِ اللّهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ ﴿150﴾ سَنُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرُّعْبَ بِمَا أَشْرَكُواْ بِاللّهِ مَا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَبِئْسَ مَثْوَى الظَّالِمِينَ ﴿151﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! کفار و مشرکان را دشمنِ جدی خویش تلقی کنید.

4

 وَلَقَدْ صَدَقَكُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُم بِإِذْنِهِ حَتَّى إِذَا فَشِلْتُمْ وَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَعَصَيْتُم مِّن بَعْدِ مَا أَرَاكُم مَّا تُحِبُّونَ مِنكُم مَّن يُرِيدُ الدُّنْيَا وَمِنكُم مَّن يُرِيدُ الآخِرَةَ ثُمَّ صَرَفَكُمْ عَنْهُمْ لِيَبْتَلِيَكُمْ وَلَقَدْ عَفَا عَنكُمْ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ ﴿152﴾ إِذْ تُصْعِدُونَ وَلاَ تَلْوُونَ عَلَى أحَدٍ وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ فَأَثَابَكُمْ غُمَّاً بِغَمٍّ لِّكَيْلاَ تَحْزَنُواْ عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلاَ مَا أَصَابَكُمْ وَاللّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿153﴾ ثُمَّ أَنزَلَ عَلَيْكُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا يَغْشَى طَآئِفَةً مِّنكُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ يَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَيْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ كُلَّهُ لِلَّهِ يُخْفُونَ فِي أَنفُسِهِم مَّا لاَ يُبْدُونَ لَكَ يَقُولُونَ لَوْ كَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ كُنتُمْ فِي بُيُوتِكُمْ لَبَرَزَ الَّذِينَ كُتِبَ عَلَيْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِيَبْتَلِيَ اللّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحَّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿154﴾ إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْاْ مِنكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُواْ وَلَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ ﴿155﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ كَفَرُواْ وَقَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ إِذَا ضَرَبُواْ فِي الأَرْضِ أَوْ كَانُواْ غُزًّى لَّوْ كَانُواْ عِندَنَا مَا مَاتُواْ وَمَا قُتِلُواْ لِيَجْعَلَ اللّهُ ذَلِكَ حَسْرَةً فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿156﴾ وَلَئِن قُتِلْتُمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللّهِ وَرَحْمَةٌ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿157﴾ وَلَئِن مُّتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لإِلَى الله تُحْشَرُونَ ﴿158﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: ای مسلمانان! این افکار باطل را که در اثر خطای خودتان پیش آمده، رها کنید و به آغوش حق و حقیقت برگردید.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

سه آیه 139 تا 141 مطابق آنچه قبلا بارها عرض کرده ایم، جزء آیات برجسته قرآنی است.

همچنین است آیه 144 که بسیار مشهور هم هست.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 140 از آنجا که مکانیزم دست به دست دادن بین جماعت های مختلف تشریح نشده، بطور قطع بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه بوده است.

آیه 145 از این لحاظ که به مرگ و ممات اشاره دارد، از آنجا جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیه های 146 و 147 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

علت وقوع اين فراز و نشيب ها آزمودن صداقت ايماني مردم است.

 

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

 

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 143: آرزوی مرگ، در اینجا، بمعنی آرزوی شهادت در راه خداست و مربوط به مؤمنان است. اما آنچه در آخر آیه آمده به این معنی است که شما از لحاظ عقیده­تان دارید امتحان می­شوید.

آیه 148: فهمیده می­شود مجموعه ایمان و پایداری علاوه بر نتایج مطلوب آخرتی، به نتایج مطلوب دنیوی هم می­رساند.

آیه 154: عبارت «چیزی از آن امر» یعنی چیزی از مقدرات. به این معنی که بسیاری از مسلمانان چنین فکر می­کردند که بمحض ادای شهادتین از اولیاء خدا شده­اند و مثلاً نصف امور جهان تحت تأثیر اراده آنهاست در حالیکه تاکنون از اول نزول وحی تا این سوره آنقدر اشاره به لزوم وجود لیاقت برای اینکه خواسته خدا تعلق گیرد شده که می­باید کافی بوده باشد و مسلمانان نمی­باید چنین فکرهائی کرده باشند اما البته چنانکه می­دانیم این شبهات حتی تاکنون نیز ادامه یافته و الان هم اکثر مسلمانان چنین­اند که وقتی یک گرفتاری برایشان پیش می­آید فوراً چنین فکرهائی می­کنند.

جمع بندی و تفسیر

و سست نشويد واندوهگين نباشيد و شما بالاتريد اگر ايمان داشته باشيد (139) اگر به شما آسيبي رسيد ، به آن قوم نيز آسيبي مانند آن رسيد . و ما اين روزگار را بين مردم دست به دست ميچرخانيم ، و تا اينکه خداوند ايمان داران را مشخص کند ، و از شما گواهاني برگيرد ، و خداوند ظالمان را دوست ندارد (140) و نيز اينكه مومنان را پاک کند و کافران را نابود فرمايد (141) آيا فکر کرده ايد داخل بهشت خواهيد شد در حالي كه خداوند کساني از شما را که جهاد کرده و صبر نموده اند مشخص ننموده باشد؟ (142) و همين شما بوديد که قبل از اينکه با آنان برخورد کنيد آرزوي مرگ ميکرديد . پس (چه شد که) اينک که آنرا ديده ايد نگرانيد (143) و محمد کسي نيست جز فرستاده اي که قبل از او نيز فرستادگاني (بوده اند و) گذشته اند . پس اگر او بميرد يا کشته شود آيا شما بر پاشنه هايتان خواهيد چرخيد؟ و هر کس که بر پاشنه هايش بچرخد به خداوند ضرري نميزند ، و البته خداوند بزودي شکرگزاران را پاداش ميدهد (144) و هيچکس را نميرسد که مگر به اذن خدا بميرد . سرنوشتي است سررسيددار . و هر کس که متاع دنيا خواهد از آن به او ميدهيم ، و هر کس بهره آخرت خواهد از آن به او ميدهيم ، و بزودي شکرگزاران را پاداش خواهيم داد (145) {و چه بسا پيامبراني بودند که خدا پرستان زيادي همراه آنها جنگيدند ، و از آنچه در راه خدا به آنان رسيد سست نشدند و تسليم نگرديدند ، و خداوند پايداران رادوست ميدارد (146) و سخن آنها ، جز اين نبود که ميگفتند پروردگارا گناهانمان و اسرافي را که در امر خويش کرديم ببخش ، و قدمهايمان را ثابت کن ، و ما را عليه کافران ياري فرما (147) پس خداوند نيز بهره مندي دنيا و برخورداري نيکوي آخرت را نصيب آنها فرمود ، که خداوند نيکوکاران را دوست ميدارد} (148) اي مسلمانان اگر کافران را اطاعت کنيد شما را بر پاشنه هايتان مي چرخانند و زيانکار ميشويد (149) بلکه خداوند دوست دلسوز شماست و همو بهترين ياريگر است (150) بزودي در دلهاي کافران بواسطه شرکي که نسبت به خدا ورزيدند ، و خداوند دليلي براي آن نفرستاده است ، ترس مي اندازيم ، و جايگاهشان آن آتش است و جايگاه ظالمان چه بد است (151) و البته خداوند وعده اش را وفا كرد . آنهنگام که به فرمانش در جستجو (ي کافران) بوديد . تا اينکه سست شديد ، و در آن امر كشمكش کرديد ، و پس از اينکه آنچه را دوست داشتيد به شما نشان داد نافرماني کرديد . از شما کساني بودند که (فقط) دنيا را ميخواستند . آنگاه شما را از آنها منصرف کرد تا امتحانتان كند ،  و از شما در گذشت ، و خداوند نسبت به مومنان صاحب بخشش است (152) آن هنگام که به بالا مي گريختيد ، و هيچ برنمي گشتيد ، و رسول خدا پشت سرتان بود و صدايتان ميزد ، آنگاه غمي روي غم بر شما فرود آمد ، تا بر آنچه از دستتان رفت ، و برسرتان آمد ، اندوهگين مشويد ، و خداوند به آنچه مي کنيد آگاه است (153) آنگاه ، پس از آن غم، چُرت آرامش بخشي بر شما فرستاد ، که طائفه اي از شما را فرا گرفت . و طائفه اي (ديگر) که بفكر جان خود بودند و راجع به خدا گمانهاي نا حق نموده بودند ، که همان گمان هاي جاهليت بود ، ميگفتند آيا چيزي از آن امر بدست ما هست؟ بگو آن امر همه اش بدست خداست . چيز هائي را در خويش پنهان مي کنند که براي تو بروز نميدهند ، ميگويند اگر چيزي از آن امر بدست ما بود در اينجا کشته نميشديم . بگو اگر در خانه هايتان هم بوديد آنهائي که برايشان قتل مقدر شده بود در خوابگاههايشان نيز برايشان پيش مي آمد و خداوند به حقيقت دل ها آگاه است (154) روزي که آن دو گروه با هم برخورد نمودند ، کساني که (به جنگ) پشت کردند ، جز اين نيست که شيطان بسبب بعضي چيزها که کسب نموده بودند آنها را لغزاند ، و البته خداوند بخشيدشان ، که خداوند آمرزشگر حليم است (155) اي مسلمانان مانند کساني نباشيد که کافر شدند و درباره برادرانشان که زمين را به مسافرت در نورديده ، و يا به جنگ رفته بودند ، ميگفتند اگر نزد ما مانده بودند نميمردند و کشته نميشدند . تا خداوند آنرا حسرتي در دلهاشان قرا دهد ، در حاليکه خداوند است که زنده ميکند و ميميراند و خداوند به آنچه مي کنيد بيناست (156) و اگر در راه خدا کشته شويد يا بميريد ، البته آمرزشي و رحمتي از جانب خدا از آنچه جمع مي کنند بهتر است (157)  و اگر مرديد يا کشته شديد البته بسوي خداوند محشور خواهيد شد (158)

 

 

آل عمران11    آیه159تا188

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿159﴾ إِن يَنصُرْكُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكِّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿160﴾ وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿161﴾ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿162﴾ هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللّهِ واللّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿163﴾ لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ ﴿164﴾ أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿165﴾ وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿166﴾ وَلْيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ ﴿167﴾ الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿168﴾ وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿169﴾ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿170﴾ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿171﴾ الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿172﴾ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴿173﴾ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللّهِ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴿174﴾ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿175﴾ وَلاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئاً يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿176﴾ إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا وَلهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿177﴾ وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿178﴾ مَّا كَانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿179﴾ وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَ لَّقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاء سَنَكْتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتْلَهُمُ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿181﴾ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿182﴾ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىَ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿183﴾ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ جَآؤُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ﴿184﴾ كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَما الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿185﴾ لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ﴿186﴾ وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ ﴿187﴾ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ يَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿188﴾

 

پس به سبب مهربانيي از جانب خداوند به آنان نرم گشته اي ، و اگر تند خوي سخت دلي بودي حتما از دور و برت پراکنده ميشدند . پس بر آنان ببخش ، و برايشان استغفار کن ، و درباره كارها با آنان مشورت کن . و هنگامي که تصميم گرفتي بر خداوند توکل کن که خداوند متوکلان را دوست ميدارد (159) اگر خدا ياريتان کند کسي بر شما پيروز نخواهد شد و اگر شما را بحال خود رها کند، غیر از او چه كسي است که ياريتان کند؟ و مومنان بايد به خدا توکل کنند (160)  و هيچ پيامبري را نميرسد که نيرنگ زند. و کسي که نيرنگ زند در روز قيامت با آن نيرنگش همراه خواهد بود. سپس هر کس آنچه را که کسب کرده بطور کامل دريافت خواهد کرد و هيچ ظلمي نميشوند (161) آيا کسي که از چيزهاي مورد پسند خدا پيروي کرد مانند کسي است که چيزي آورده که موجب خشم خداست و جايگاهش جهنم است؟ و چه بد سرانجامي است (162) آنها نزد خدا درجاتي دارند و خداوند به آنچه ميکنيد بيناست (163) البته خداوند بر مسلمانان منت گذاشت که در بين آنها رسولي از خودهاشان برانگيخت، که بر آنان آياتش را تلاوت ميکند، و رشدشان ميدهد، و کتاب و حکمت مي آموزدشان، و گرچه قبلا در گمراهيي آشکار بودند (164) آيا وقتيکه مصيبتي به شما اصابت کرد که دو برابر آن را به آنان رسانديد باز هم ميگوئيد اين از کجاست؟ بگو از جانب خودتان است که البته خداوند بر هر چيزي تواناست (165)  و آنچه که در روز برخورد دو گروه به شما رسيد به فرمان خدا بود، تا مومنان را مشخص کند (166) و منافقان را نيز مشخص کند. همان کساني را که وقتي به آنان گفته شد بيائيد در راه خدا جنگ يا دفاع کنيد، جواب دادند اگر ميدانستيم جنگي در راه است حتما از شما پيروي ميکرديم. آنها در آن موقع به کفر نزديک تر بودند تا به ايمان. با دهانهايشان چيزي مي گفتند که در دلهاشان نبود، و خداوند به آنچه پوشيده ميداشتند داناتر است (167) همانها که به برادرانشان و کساني که برجای خویش نشستند ميگفتند اگر شهيدان اطاعتمان کرده بودند کشته نميشدند. بگو پس مرگ را از خود دور کنيد اگر راست ميگوئيد (168) و مبادا کساني را که در راه خدا کشته شده اند مرده بپنداريد، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي دارند (169) و به آنچه خداوند از فضلش به آنها داده شادند، و به آناني که پشت سرشان هستند و هنوز به آنان نرسيده اند مژده ميدهند، که نترسيدو اندوهگين هم مباشيد (170) به نعمتي از جانب خداوند و فضلي مژده ميدهند، و اينکه خداوند پاداش مومنان را ضايع نخواهد گزارد (171) کساني که خداوند و رسولش را حتي پس از اينکه آن آسيب به آنان رسيد اجابت کردند، براي نيکوکاران و تقواداران آنها پاداشي بزرگ خواهد بود (172) همان کسانی که وقتي مردم به آنان مي گفتند که آنها براي جنگ با شما اجتماع کرده اند لذا از آنان بترسيد، بجاي ترسيدن ايمانشان زياد ميشد و ميگفتند خدا ما را بس است و خوب وکيلي است (173) پس بسوي نعمتي از جانب خدا چرخيدند، و فضلي که بديي به آن نميرسد، و از راه هاي رضايت خدا پيروي کردند، وخداوند صاحبِ فضلي بزرگ است (174) جز اين نيست که شيطان است که دوستانش را ميترساند، پس، از آنان نترسيد، و مرا بترسيد اگر مومن ميباشيد (175) و آنانکه در راه کفر با سرعت راه مي سپارند اندوهگينت نکند ، آنها به خداوند ضرري نمي رسانند ، خداوند ميخواهد که بهره اي از آخرت برايشان قرار ندهد و عذابي عظيم داشته باشند (176) البته کساني که کفر را به قيمت ايمان خريدند به خداوند ضرري نمي زنند و عذابي دردناک خواهند داشت (177)  و کافران مپندارند که مهلتي که به آنها داده ايم بنفعشان است . جز اين نيست که مهلت ميدهيم تا گناه زياد کنند و عذابي خوار کننده خواهند داشت (178) و اينطور نيست که خداوند مسلمانان را در اين حالي که بر آن هستيد رها کند ، مگر اينکه خراب را از پسنديده جدا کند، و اينطور نيست که خداوند شما را بر غيب آگاه کند ، وليکن اينطور است که خداوند از ميان فرستادگانش کساني را که بخواهد برمي گزيند . پس به خدا و رسولانش ايمان بياوريد و اگر ايمان آورديد و تقوا پيشه نموديد آنگاه اجري بزرگ خواهيد داشت (179) و مبادا آنانکه خداوند از فضل خويش به آنان داد ، و بخل ميورزند ، اينطور خيال کنند که اين بخل بنفعشان است ، بلکه به ضررشان است . زيرا آنچه که در آن بخل ورزيده اند در روز قيامت طوق گردنشان خواهد شد ، و ميراث آسمانها و زمين مال خداست و او به آنچه ميکنيد آگاه است (180) البته خداوند قول آنها را شنيد که گفتند خداوند فقير است و ما غني هستيم . بزودي آنچه را که گفته اند مي نويسيم ، و نيز اينکه پيامبران را به ناحق مي کشتند ، و خواهيم گفت عذاب آن آتش را بچشيد (181) اين بخاطر آن چيز هائي است که قبلا انجام داديد و البته خداوند نسبت به بندگانش ظالم نيست (182) همانهائي که گفتند خداوند با ما عهد کرده که به هيچ پيغمبري ايمان نياوريم مگر اينکه براي ما يک قربانيي بياورد که آتش آن را بخورد ، بگو رسولاني قبل از من با نشانه هاي روشن و نيز آنچه که ميگوئيد بسويتان آمدند ، پس چرا آنها را کشتيد اگر راست ميگوئيد (183) پس اگر تکذيبت کردند ، قبل از تو نيز فرستادگاني که با نشانه هاي روشن و نيز کتاب ها و آن کتاب نورافشان آمده بودند ، تکذيب شدند (184) هر کسي چشندهء مرگ است ، و جز اين نيست که پاداشهايتان در روز قيامت بطور کامل به شما داده خواهد شد . پس اگر کسي از آن آتش دور شد و داخل بهشت گرديد برنده است . و زندگي دنيا جز برخورداريي فريبنده نيست (185) البته در اموالتان و جانهايتان امتحان هائي خواهيد شد ، و از کساني که قبل از شما به آنان کتاب داده شده، و نيز از مشرکان، آزارهاي زيادي خواهيد ديد و اگر صبر کنيد و تقوا پيشه نمائيد ، آن صبر و تقوا از جمله نشانه هاي محکم کردن کارهاست (186) و هنگاميکه خداوند از اهل کتاب پيمان گرفت که حتما بايد مطالب آن کتاب را براي مردم بيان کنيد و نبايد کتمانش کنيد ، اما آنها آن پیمان را پشت سرشان انداختند وآن را به قيمت ناچيزي فروختند ، و چه معامله بدي کردند (187) ای پیامبر! مبادا فکر کني آنهائي که به آنچه بدست آوردند شادند و دوست دارند بخاطر کاري که نکرده اند ستايش شوند از عذاب رهائيي خواهند داشت ، نه! بلکه عذابي دردناک خواهند داشت (188)

پیش تفسیر

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : اي مردم! نعمت رسول خدا را ارج نهيد و ناشکري نکنيد و از صفات منافقانه دوری کنید و فروختن ايمان به کفر، و بي توجهي به امتحانات الهي، و بخل از انفاق مال در راه هاي خداپسندانه، و تکذيب رسولان، و داشتن اعتقادات شبيه اهل کتاب، ازعناصر سقوط است، و اي پيامبر براي رشد دادن پيروانت چنين کن، و تحسین مؤمنان واقعی که در شدائد ثابت­قدمند.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! آنچه خودتان دارید بسی بالاتر است ازآنچه نزد  اهل کتاب  است ، ازآنها دوری کنید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای پیامبر ! با اینکه نزد ما عزیز و محترمی ، به تو هشدار میدهیم مبادا درباره چیزی که اختیارش با تو نیست به کسی تعهدی بسپاری .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان از ربا بپرهیزید و در امور خیر مسابقه دهید.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! فکر نکنید که یک شهادتین به زبان آورده اید و همه چیز تمام شد ، نه بلکه امتحان هائی هم هست که باید از آنها ســربلنـد بیرون بیائید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! بالاترین نعمت را ازسوی خداوندتان دارید که همان نعمت بزرگ وحی و این رسول گرامی باشد پس شکرگزار باشید و درباره موارد ناچیز وکم اهمیتی مانند آن مصیبتی که دو برابرآن را به طرف مقابل وارد کردید گله گزاری نکنید و این شیطان است که کشتگان راه خدا را در دل دوستان خویش مرده قلمداد می­کند .

و ای پیامبر ! ازاینکه می بینی بعضی ازآنها کافرشده اند ، و عدّه ای ازآنها به بخل می پردازند ، و نوعا درحالتی هستند که گوئی امتحانی درکارنیست چندان محزون مباش ، همه این موارد امتحانشان است و این خیانت ها واین تکذیب ها واین . . هم که از کفار اهل کتاب می شنوید جزء ابتلائات وامتحانات شماست و برای پیشبرد بهترِ رسالتت چنین رفتاری پیشه کن .

3 -  سوالات

1 – «شورا»ئی که در آیه 159 مورد اشاره است، از چه نوع است و چه تفاوتی با آیه مربوط در سوره شوری (امرهم شوری بینهم) دارد؟

2 – با توجه به نیمه انتهایی آیه ، نقش شرکت کنندگان شورا در تصمیم نهائی چیست؟

3 – آیه 161 اشاره به چه اتفاقی دارد؟

4 – در ابتدای آیه 163 موضوع کدام کلید تفسیری اتفاق افتاده؟

5 – منظور از «لو نعلم قتالا» (آیه 167) چیست؟ (اگر میدانستیم جنگی در پیش است؟ اگر به فنون جنگ آشنا بودیم؟ یا . . ؟)

6-در آیه 173 دوبار کلمه «ناس» آمده ، فرق آنها را با دلیل بیان کنید .

7-آیه 175باکدام کلیدفهم قرآن مطابقت دارد؟

8-منظوراز« الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ »(آیه176) چه کسانی است؟

9 - آیه 188 اشاره به چه کسانی دارد؟

10 – طعنه هائی که یهودیان و منافقان به پیروان آنحضرت میزدند ، چه ها بود؟

11 – در کجای این پاراگراف دلداری به پیامبر (ص) را ملاحظه میفرمایید؟

12 – کدام آیه در سوره بقره را همسخنِ قسمت اول آیه 186می بینید؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

اینک که جنگ احد تمام شده و حباب غرور عده زیادی از مسلمانان ترکیده ، پر از حالتی مخلوط از شرمساری و استغفار و توبه و امثال این هستند و در چنین حالتی است که آغوش باز و خلق خوش محمدی با آنان مقابله میشود .

بطور کلی ، تصویری که از محتوای آیاتِ تا 168 میتوان بدست آورد تصویر مردمی است که «مسئله دار» شده اند ، که جواب «مسئله»هاشان در این آیات داده میشود .

یک مسئله شان این بود که چرا خدا در جنگ طرف آنها را نگرفت و شکست خوردند که جوابشان اینطور داده شد که پیروزی در جنگ ها ربطی به دین اشخاص ندارد بلکه رعایت های الزامات جنگی، طرف پیروز را پیروز میکند (آیه 160)

مسئله دیگرشان این بود که چرا پیامبر بهشان کلک زد و جوابشان این بود که پیامبر هیچ کلکی به شما نزد (آیه 161) بعید نیست اصل این خطای آنها ناظر به آیات 124 تا 128 باشد که پیامبر (ص) به آنان بطور مشروط از امداد الهی توسط ملائکه سخنی گفته و آنها آن را وعده قطعی تلقی کرده بودند و اینک میدیدند خبری نشده و تلقی کلک از سوی آنحضرت را نموده بودند که جواب خویش را دریافت نمودند.

مسئله دیگرشان تعداد قابل توجه کشته هایشان بود که میگفتند چرا خدا این کار را با ما کرد (آیه 165) که جوابشان اینطور داده شد که فقط خودتان مسئول این ضایعه هستید زیرا اگر مطابق توصیه ها و تاکیدات آنحضرت رفتار میکردید این نتیجه حاصل نمیشد .

ونیز اگر دقت شود آیات 167-165 گویای این نکته است که اگر در پی همین حوادثی که برایتان تلخ و ناگوار بنظر می­آید نیز دقت کنید حکمت­هائی می­بینید (مثلاً مشخص شدن مؤمن واقعی از مؤمن زبانی، و مؤمنان از منافقان، و کسی که بین کشته شدن و شهادت در راه خدا فرقی نمی­گذارد، از بقیه) از جمله آنهاست.

در پاراگراف های قبل به جنبه های مختلف جنگ احد پرداخته ، و در آیاتِ 169 تا 175 به تجلیل از مومنان واقعی پرداخته ، در باره شهداء و اینکه چه وضع عالی و تحسین برانگیزی دارند و در این دنیا نیز چه اخلاق محکم و با ثباتی داشته اند، و اینکه آنها آن ثبات و استحکام روحی و نیز آن عاقبت آرزوئی را در اثر ایمان بدست آورده اند .

یکی از نتایج جنگ احد این بود که عده ای راه خود را از مسلمانان جدا کرده و کافر شدند ، معلوم نیست چه نوع کفری را انتخاب کردند ، به مشرکان پیوستند یا به یهودیان ، و این نتیجه ای بود که از «امتحان» جنگ احد نصیبشان شد (آیه 179) هرچه باشد تعداد اینها قابل توجه بوده که در قرآن ذکر شده ، و اگر مطابق نحو عربی فقط سه نفر بودند که «الذین» را درست در میآوَرَد در قرآن ذکر نمیشد، با توجه به ادبیات خاص قرآنی که لزوما همیشه بر ادبیات عربی رایج منطبق نیست ، تعداد آنها قابل توجه بوده که در قرآن ذکر شده ، و چنانکه از همین آیاتِ 176 تا 180 فهمیده میشود هیچ پیگردی برای آنها تمهید نشده ، و این ، با توجه به بحث های جاریِ این روزها، در باره مرتد و ارتداد، خیلی قابل تامل است .

چنانکه از آیات این قسمت فهمیده می­شود، هم یهودیان و هم منافقان پس از پیروز نشدن مسلمانان در جنگ احد خیلی روحیه­شان بالا رفته و زبانشان دراز شده بود و طعنه­های سنگینی به مسلمانان واقعی می­زدند و آنها را نکوهش می­کردند و خودشان را حق قلمداد می­نمودند و با این چارچوب اگر به مطلب این پاراگراف نگاه کنیم همه فقرات آن روشن است و شرحی نمی­طلبد، مگر یکی دو مطلب:

مثلا این طعنه یهودیان که در آیه 181منعکس شده که می­گفتند مگر «خداوند فقیر است؟» که در قرآن (چه در همین سوره و چه در سوره­های قبل مانند بقره و محمد(ص) و غیره) از مؤمنان خواسته که «به خداوند قرض­الحسنه دهند».

 البته همه چیز مال خداوند است و حتی وجود همه انسانها و اصلاً همه جهان هستی. و این طرز دعوت و بیان خدا، نوعی احترام گذاری به مقام ایمان و مقام اختیار انسانی است و شنونده باید عاقل باشد و مخاطب باید فهم داشته و قدر سخن را بفهمد .

و نیز اینکه منافقان این طعنه را میزدند که آنهائی که به جنگ رفته  و کشته شدند اگر گوش به حرف ما داده بودند کشته نمیشدند و . .

5 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

آیه 161 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشد پرانتزی است.

آیه 162 فرع بر آیه 160 است (زیرا اگر آیه 161 پرانتزی بود و آیه قبلی آیه 162، نه آیه 161، بلکه آیه 160 خواهد بود و اتصال «خط» سخن نیز واضح است)

آیه 163 نیز فرع بر آیه 162 است و این خیلی واضح است.

آیه 166 فرع بر آیه 165 است و این نیز واضح است.

همچنین است وضع آیه 167 نسبت به آیه 165.

آیه 168 هم فرع بر آیه 167 است و این نیز واضح است.

آیه 170 فرع بر آیه 169 است و این واضح است.

آیه 171 نیز فرع بر آیه 170 است و این نیز واضح است.

آیه 172 فرع بر کلمه آخر آیه 171 است و این هم واضح است.

آیه 173 فرع بر پنج کلمه آخر آیه 172 است و این نیز واضح است.

آیه 174 هم به علت وجود «ف» در اول آن، و هم از لحاظ مفهومی، فرع بر مجموع آیات قبل از خویش است.

آیه 177 تعلیل آیه 176 است و لذا فرع بر آن است.

آیه 179 تعلیل آیه 178 است و لذا فرع بر آن است.

آیه 182 فرع بر آیه 181 است و این واضح است.

آیه 183 فرع بر آیه 182 است و این نیز واضح است.

آیه 185 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشد پرانتزی است، دلیلش هم اینکه اگر انتهای آیه 184 را به ابتدای آیه 186 وصل کنید می­بینید روال سخن صاف و یکدست است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ ﴿159﴾ إِن يَنصُرْكُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ وَإِن يَخْذُلْكُمْ فَمَن ذَا الَّذِي يَنصُرُكُم مِّن بَعْدِهِ وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكِّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿160﴾ وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَغُلَّ وَمَن يَغْلُلْ يَأْتِ بِمَا غَلَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ مَّا كَسَبَتْ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿161﴾ أَفَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَ اللّهِ كَمَن بَاء بِسَخْطٍ مِّنَ اللّهِ وَمَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ ﴿162﴾ هُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ اللّهِ واللّهُ بَصِيرٌ بِمَا يَعْمَلُونَ ﴿163﴾ لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُؤمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُّبِينٍ ﴿164﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: اي مسلمانان! قدردانِ این نعمت عظیم الهی باشید.

2

 أَوَلَمَّا أَصَابَتْكُم مُّصِيبَةٌ قَدْ أَصَبْتُم مِّثْلَيْهَا قُلْتُمْ أَنَّى هَذَا قُلْ هُوَ مِنْ عِندِ أَنْفُسِكُمْ إِنَّ اللّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿165﴾ وَمَا أَصَابَكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَلِيَعْلَمَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿166﴾ وَلْيَعْلَمَ الَّذِينَ نَافَقُواْ وَقِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ قَاتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُواْ قَالُواْ لَوْ نَعْلَمُ قِتَالاً لاَّتَّبَعْنَاكُمْ هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلإِيمَانِ يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِم مَّا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ ﴿167﴾ الَّذِينَ قَالُواْ لإِخْوَانِهِمْ وَقَعَدُواْ لَوْ أَطَاعُونَا مَا قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُوا عَنْ أَنفُسِكُمُ الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿168﴾ وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْيَاء عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ﴿169﴾ فَرِحِينَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ وَيَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِينَ لَمْ يَلْحَقُواْ بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلاَّ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ ﴿170﴾ يَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿171﴾ الَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَآ أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِينَ أَحْسَنُواْ مِنْهُمْ وَاتَّقَواْ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿172﴾ الَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَاناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ ﴿173﴾ فَانقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِّنَ اللّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَانَ اللّهِ وَاللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيمٍ ﴿174﴾ إِنَّمَا ذَلِكُمُ الشَّيْطَانُ يُخَوِّفُ أَوْلِيَاءهُ فَلاَ تَخَافُوهُمْ وَخَافُونِ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿175﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: اي مسلمانان! فکرتان را راجع به موت اصلاح کنید، زیراآنطور که بسیاری از شما می اندیشند نیست.

3

 وَلاَ يَحْزُنكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئاً يُرِيدُ اللّهُ أَلاَّ يَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِي الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿176﴾ إِنَّ الَّذِينَ اشْتَرَوُاْ الْكُفْرَ بِالإِيمَانِ لَن يَضُرُّواْ اللّهَ شَيْئًا وَلهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿177﴾ وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ خَيْرٌ لِّأَنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِي لَهُمْ لِيَزْدَادُواْ إِثْمًا وَلَهْمُ عَذَابٌ مُّهِينٌ ﴿178﴾ مَّا كَانَ اللّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَآ أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىَ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللّهَ يَجْتَبِي مِن رُّسُلِهِ مَن يَشَاء فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ ﴿179﴾ وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَا آتَاهُمُ اللّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْرًا لَّهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَلِلّهِ مِيرَاثُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَ لَّقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ فَقِيرٌ وَنَحْنُ أَغْنِيَاء سَنَكْتُبُ مَا قَالُواْ وَقَتْلَهُمُ الأَنبِيَاء بِغَيْرِ حَقٍّ وَنَقُولُ ذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿181﴾ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿182﴾ الَّذِينَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَيْنَا أَلاَّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتَّىَ يَأْتِيَنَا بِقُرْبَانٍ تَأْكُلُهُ النَّارُ قُلْ قَدْ جَاءكُمْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِي بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالَّذِي قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿183﴾ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ جَآؤُوا بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَالْكِتَابِ الْمُنِيرِ ﴿184﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: اي پیامبر! کفار و تکذیبگران را چندان جدی مگیر، و کارشان را بما واگذار.

4

 كُلُّ نَفْسٍ ذَآئِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَما الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ مَتَاعُ الْغُرُورِ ﴿185﴾ لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ أَذًى كَثِيرًا وَإِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الأُمُورِ ﴿186﴾ وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ ﴿187﴾ لاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَواْ وَّيُحِبُّونَ أَن يُحْمَدُواْ بِمَا لَمْ يَفْعَلُواْ فَلاَ تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿188﴾

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب: اي مردم! فراموش مکنید که دائما در حال امتحانید.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 159 فوق العاده مشهور است و از این لحاظ برجستگی خاصی دارد.

همچنین است آیه 164.

همچنین است آیه 185.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 169 از این لحاظ که به مرگ و ممات اشاره دارد، از آنجا جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیه 175 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

آیه 183 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیه 185 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - اي مردم! نعمت رسول خدا را ارج نهيد و ناشکري نکنيد و از صفات منافقانه دوری کنید و فروختن ايمان به کفر، و بي توجهي به امتحانات الهي، و بخل از انفاق مال در راه هاي خداپسندانه، و تکذيب رسولان، و داشتن اعتقادات شبيه اهل کتاب، ازعناصر سقوط است

2 - اي پيامبر! براي رشد دادن پيروانت چنين کن

3 - تحسین مؤمنان واقعی که در شدائد ثابت­قدمند

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 169 و 177 و ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

 

خلق خوش محمدی

از 4 دستور، فوق چهارمی فرع بر سومی است و لذا سه دستور فوق به اینصورت دسته­بندی می­شود که:

1- ببخش،

2- از خدا هم برایشان بخشش بخواه،

3- مشورت کن.

دستور اول قابل فهم است که یکی از ابزارهای ریاست است. رئیسی که نسبت به زیردستان خویش بخشش نداشته باشد نمی­تواند محبت آنها و در نتیجه اطاعتشان را جلب کند.

دستور دوم سخت­ترین قسمت است. زیرا دعای پیامبر به درگاه خدا نمی­تواند همینطوری و بدون توجیه باشد و باید کاملاً واقعی و حقیقی باشد و این نهایت عظمت روحی پیامبر را می­رساند که آنهمه اشخاص (که در میان آنها منافق هم کم نبود) با بی­شرمی خود را به او می­چسباندند و از اخلاق او سوء استفاده می­کردند و پیامبر می­باید آنها را تحمل می­کرد و خود را به ندیدن و نشنیدن و نفهمیدن می­زد و با آنها نیز می­باید مانند مؤمنان واقعی که از مصاحبتشان لذت می­برد رفتار می­کرد و تازه علیرغم همه اینها می­باید برای آنها استغفار هم میکرد.

شورا

سوره شوری خیلی قبل از این سوره نازل شده است و در آن «امرهم شوری بینهم» را داشته­ایم که چنانکه در جای خویش عرض شد پایه و اساس دموکراسی است.

اما «شورا»ی مطرح شده در این آیه با آن فرق دارد.

در اینجا، شرکت­کنندگان در شورا نظرشان را می­دهند، آنگاه پیامبر است که تصمیم را می­گیرد.

بعبارت دیگر در قرآن دو نوع شورا می­شناسیم: یکی بر مبنای «امرهم شوری بینهم» که تصمیم از خودِ شورا در می­آید و دیگر «شاورهم فی­الامر» که تصمیم از رسول یا کسی که جای او نشسته است بر می­آید.

و جدّاً باید روی این دو حالت، کارِ کارشناسی مفصلی بشود که جای آن خالی است.کمترین چیزی که در این خصوص می­توان گفت این است که وحی فقط خاص معصوم است اما اوّلی هم به « همه مردم » مربوط نمی­شود .

پیامبر و کلک؟

از آیه 161 معلوم می­شود عده­ای از مسلمانان از پیامبر انتظار داشتند کلک و نیرنگ بزند. واقعاً آنها انتظار داشتند پیامبر در چه موردی کلک بزند و چه کلکی بزند؟

آنچه که از «درب» و نیز آیات این بند بر می­آید تصحیح فکر مسلمانان درباره پیروزی یا شکست است و می­خواهد این را جا بیاندازد که شکست شما از بطن طرز کار خودتان درآمده است و آنچه که در روز احد پیش آمد براساس حکمت بوده است.

بنابراین «کلک» مورد بحث را نیز باید در این چارچوب جستجو کنیم. یعنی رفتار خلاف اخلاقی که هر طور هست پیروزی را حاصل کند.

البته در این بند چنین چیزی نمی­بینیم. اما در بند قبل در موضوع مشورت ممکن است چنین چیزی پیدا کنیم.

و موضوع از این قرار می­شود که پیامبر می­توانست برای اینکه پیروزی را حتمی کند، موضوع مشورت را طوری مطرح کند که جواب مردم به آن، همان جوابی باشد که آنحضرت ترجیح می­داد.

اینک که جنگ تمام شده و شکست حاصل شده، عده­ای به یاد این موضوع افتاده­اند که کاش ما در آن روز به پیشنهاد پیامبر رأی داده بودیم و بجای اینکه برای جنگ به خارج از شهر می­رفتیم در شهر می­ماندیم و از آن دفاع می­کردیم و اگر این کار را کرده بودیم نتیجه جنگ آنطور نمی­شد.

و بعد به این نتیجه می­رسیدند که کاش پیامبر صورت مسئله را آنطور که مطرح کرد نمی­کرد و طوری مطرح می­کرد که جواب شورا مطابق نظر خودش می­شد.

در این آیه به آنان جواب می­دهد که برای پیامبران شایسته نیست از صداقت کامل ذره­ای نیز تخطی کنند و کوچکترین نیرنگی بزنند.

دریافت­های کوتاه مستقیم

آیه 164: خداوند در تمام قرآن در مقابل نعمت­های خویش هرگز کلمه «منت گذاشت» را بکار نبرد مگر در این آیه که صحبت از نعمت نبوت و رسالت است و دلیل آن هم واضح است زیرا نعمت­های دیگر درباره وجود است که همه موجودات در آن شریک و مساوی هستند و نعمت نبوت و رسالت، مربوط به رشد شخصیتی و کمال انسانی است.

جمع بندی و تفسیر

پس به سبب مهربانيي از جانب خداوند به آنان نرم گشته اي ، و اگر تند خوي سخت دلي بودي حتما از دور و برت پراکنده ميشدند . پس بر آنان ببخش ، و برايشان استغفار کن ، و درباره كارها با آنان مشورت کن . و هنگامي که تصميم گرفتي بر خداوند توکل کن که خداوند متوکلان را دوست ميدارد (159) اگر خدا ياريتان کند کسي بر شما پيروز نخواهد شد و اگر شما را بحال خود رها کند، پس از او چه كسي است که ياريتان کند؟ و مومنان بايد به خدا توکل کنند (160)  {و هيچ پيامبري را نميرسد که نيرنگ زند. و کسي که نيرنگ زند در روز قيامت با آن نيرنگش همراه خواهد بود. سپس هر کس آنچه را که کسب کرده بطور کامل دريافت خواهد کرد و هيچ ظلمي نميشوند.(161) آيا کسي که از چيزهاي مورد پسند خدا پيروي کرد مانند کسيست که چيزي آورده که موجب خشم خداست و جايگاهش جهنم است؟ و چه بد سرانجاميست.(162) آنها نزد خدا درجاتي دارند و خداوند به آنچه ميکنيد بيناست }(163) البته خداوند بر مسلمانان منت گذاشت که در بين آنها رسولي از خودهاشان برانگيخت، که بر آنان آياتش را تلاوت ميکند، و رشدشان ميدهد، و کتاب و حکمت مي آموزدشان، و گرچه قبلا در گمراهيي آشکار بودند (164) آيا وقتيکه مصيبتي به شما اصابت کرد که دو برابر آن را به آنان رسانديد باز هم ميگوئيد اين از کجاست؟ بگو از جانب خودتان است که البته خداوند بر هر چيزي تواناست (165)  {و آنچه که در روز برخورد دو گروه به شما رسيد به فرمان خدا بود، تا مومنان را مشخص کند.(166) و منافقان را نيز مشخص کند. همان کساني را که وقتي به آنان گفته شد بيائيد در راه خدا جنگ يا دفاع کنيد، جواب دادند اگر ميدانستيم جنگي در راه است حتما از شما پيروي ميکرديم. آنها در آن موقع به کفر نزديک تر بودند تا ايمان. با دهانهايشان چيزي مي گفتند که در دلهاشان نبود، و خداوند به آنچه پوشيده ميداشتند داناتر است.(167) همانها که به برادرانشان و کساني که نشستند ميگفتند اگر (شهيدان) اطاعتمان کرده بودند کشته نميشدند. بگو پس مرگ را از خود دور کنيد اگر راست ميگوئيد }(168) و مبادا کساني را که در راه خدا کشته شده اند مرده بپنداريد، بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزي دارند (169)  و به آنچه خداوند از فضلش به آنها داده شادند، و به آناني که پشت سرشان هستند و هنوز به آنان نرسيده اند مژده ميدهند، که نترسيدو اندوهگين هم مباشيد (170) به نعمتي از جانب خداوند و فضلي مژده ميدهند، و اينکه خداوند پاداش مومنان را ضايع نخواهد گزارد (171) کساني که خداوند و رسولش را حتي پس از اينکه آن آسيب به آنان رسيداجابت کردند، براي نيکوکاران و تقواداران آنها پاداشي بزرگ خواهد بود (172) همان ها که وقتي مردم به آنان مي گفتند که آنها براي (جنگ با) شما اجتماع کرده اند لذا از آنان بترسيد، (بجاي ترسيدن) ايمانشان زياد ميشد و ميگفتند خدا ما را بس است و خوب وکيلي است (173) پس بسوي نعمتي از جانب خدا چرخيدند، و فضلي که بديي به آن نميرسد، واز (راه هاي) رضايت خدا پيروي کردند، وخداوند صاحب فضلي بزرگ است (174) جز اين نيست که شيطان است که دوستانش را ميترساند، پس از آنان نترسيد، و مرا بترسيد اگر مومن ميباشيد (175) و آنانکه در راه کفر با سرعت راه مي سپارند اندوهگينت نکند ، آنها به خداوند ضرري نمي رسانند ، خداوند ميخواهد که بهره اي از آخرت برايشان قرار ندهد و عذابي عظيم داشته باشند (176) {البته کساني که کفر را به (قيمت) ايمان خريدند به خداوند ضرري نمي زنند و عذابي دردناک خواهند داشت} (177)  و کافران مپندارند که مهلتي که به آنها داده ايم بنفعشان است . جز اين نيست که مهلت ميدهيم تا گناه زياد کنند و عذابي خوار کننده خواهند داشت (178){و اينطور نيست که خداوند مسلمانان را در اين حالي که بر آن هستيد رها کند ، مگر اينکه خراب را از پسنديده جدا کند ، و اينطور نيست که خداوند شما را بر غيب آگاه کند ، وليکن اينطور است که خداوند از ميان فرستادگانش کساني را که بخواهد برمي گزيند . پس به خدا و رسولانش ايمان بياوريد و اگر ايمان آورديد و تقوا پيشه نموديد آنگاه اجري بزرگ خواهيد داشت} (179) و مبادا آنانکه خداوند از فضل خويش به آنان داد ، و بخل ميورزند ، اينطور خيال کنند که اين (بخل) بنفعشان است ، بلکه به ضررشان است . زيرا آنچه که در آن بخل ورزيده اند در روز قيامت طوق گردنشان خواهد شد ، و ميراث آسمانها و زمين مال خداست و او به آنچه ميکنيد آگاه است (180) البته خداوند قول آنها را شنيد که گفتند خداوند فقير است و ما غني هستيم . بزودي آنچه را که گفته اند مي نويسيم ، و نيز اينکه پيامبران را به ناحق مي کشتند ، و خواهيم گفت عذاب آن آتش را بچشيد (181) {اين بخاطر آن چيز هائي است که قبلا انجام داديد و البته خداوند نسبت به بندگانش ظالم نيست (182) همانهائي که گفتند خداوند با ما عهد کرده که به هيچ پيغمبري ايمان نياوريم مگر اينکه براي ما يک قربانيي بياورد که آتش آن را بخورد ، بگو رسولاني قبل از من با نشانه هاي روشن و نيز آنچه که ميگوئيد بسويتان آمدند ، پس چرا آنها را کشتيد اگر راست ميگوئيد (183) پس اگر تکذيبت کردند ، قبل از تو نيز فرستادگاني که با نشانه هاي روشن و نيز کتاب ها و آن کتاب نورافشان آمده بودند ، تکذيب شدند} (184) هر کسي چشنده مرگ است ، و جز اين نيست که پاداشهايتان در روز قيامت بطور کامل به شما داده خواهد شد . پس اگر کسي از آن آتش دور شد و داخل بهشت گرديد برنده است . و زندگي دنيا جز برخورداريي فريبنده نيست (185) البته در اموالتان و جانهايتان امتحان هائي خواهيد شد ، و از کساني که قبل از شما به آنان کتاب داده شده و نيز از مشرکان آزار هاي زيادي خواهيد ديد ، و اگر صبر کنيد و تقوا پيشه نمائيد ، آن از جمله (نشانه هاي) محکم کردن کارهاست (186) {و هنگاميکه خداوند از اهل کتاب پيمان گرفت که حتما بايد (مطالب آن کتاب) را براي مردم بيان کنيد و نبايد کتمانش کنيد ، اما آن را پشت سرشان انداختند وآن را به قيمت ناچيزي فروختند ، و چه معامله بدي کردند} (187) مبادا فکر کني آنهائي که به آنچه بدست آوردند شادند و دوست دارند بخاطر کاري که نکرده اند ستايش شوند از عذاب رهائيي خواهند داشت ، بلکه عذابي دردناک خواهند داشت (188)

 

 

 

آل عمران12      آیات189تا200

وَلِلّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاللّهُ عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿189﴾ إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لآيَاتٍ لِّأُوْلِي الألْبَابِ ﴿190﴾ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ﴿191﴾ رَبَّنَا إِنَّكَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَيْتَهُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ ﴿192﴾ رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِيًا يُنَادِي لِلإِيمَانِ أَنْ آمِنُواْ بِرَبِّكُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَكَفِّرْ عَنَّا سَيِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ ﴿193﴾ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَى رُسُلِكَ وَلاَ تُخْزِنَا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّكَ لاَ تُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿194﴾ فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّي لاَ أُضِيعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِّنكُم مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَأُخْرِجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَأُوذُواْ فِي سَبِيلِي وَقَاتَلُواْ وَقُتِلُواْ لأُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ ثَوَابًا مِّن عِندِ اللّهِ وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ ﴿195﴾ لاَ يَغُرَّنَّكَ تَقَلُّبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ فِي الْبِلاَدِ ﴿196﴾ مَتَاعٌ قَلِيلٌ ثُمَّ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَبِئْسَ الْمِهَادُ ﴿197﴾ لَكِنِ الَّذِينَ اتَّقَوْاْ رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا نُزُلاً مِّنْ عِندِ اللّهِ وَمَا عِندَ اللّهِ خَيْرٌ لِّلأَبْرَارِ ﴿198﴾ وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَآ أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿199﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ﴿200﴾

 

و فرمانروائي آسمانها و زمين مال خداست و همو بر چيزي تواناست (189) البته در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب وروز براي خردمندان نشانه هائي است (190) همان کسانی که خداوند را ايستاده و نشسته و بر پهلوها ياد كرده و در آفرينش آسمانها و زمين تفکر مي کنند و ميگويند پروردگارا اينها را به باطل نيافريده اي، پس ما را از عذاب آن آتش حفظ کن (191) پروردگارا هر کس را که داخل آن آتش کني خوارش نموده اي و ظالمان هيچ ياوري ندارند (192) پروردگارا گوش به مناديي سپرديم که ما را به ايمان ميخواند، که به پروردگارتان ايمان آوريد، و ما ايمان آورده ايم، پس گناهانمان را بيامرز و بدي هايمان را بپوشان و ما را با نيکان دريافت کن (193) پروردگارا و بما آنچه که به رسولانت وعده داده اي بده، و روز قيامت خوارمان مکن، که تو البته وعده ات را خلاف نخواهي کرد (194) پس پروردگارشان دعای آن خردمندان را شنید و اجابتشان کرد که البته عمل عاملي از شما را ، چه زن و چه مرد ، که به سبب ایمان از از جنس يكديگرید ، ضايع نخواهم كرد. و کسانیکه که هجرت کردند و از شهرهاشان اخراج شدند، و در راهم آزار شدند، و جنگ کردند و کشته شدند، حتما بدي هايشان را خواهم پوشاند و حتما به بهشت هائي وارد شان خواهم نمود که نهرها درآن جاري است که برخورداريي از جانب خداوند است و البته برخورداري خوب نزد خداست (195) ای پیامبر! جنب و جوش کفار در شهرها گولت نزند (196) برخورداريي اندك است، سپس جايگاهشان جهنم است و بد آرامگاهي است (197) ليکن اهل تقوا نزد پروردگارشان بهشتهائي دارند که در کف آنها نهرها جاري است که در آن جاودانند، و اين پيشکشيي است از جانب پروردگارشان، و چيزي که نزد خداست براي خوبان بهتر است (198) و البته از اهل کتاب هم کساني هستند که به خدا، و نيز به آنچه که بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل شده، ايمان دارند، و براي خدا متواضعند، و آيات خدا را به قيمتي ناچيز نمي فروشند. پاداش آنها نیز نزد پروردگارشان محفوظ بوده و خداوند تند حساب است (199) اي مسلمانان! صبر کنيد و ديگران را نيز به صبر سفارش کنيد ، و دلها را به يکديگر وصل کنيد، و تقوا داشته باشيد، شايد رستگار شويد (200)

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي و ساختن مسلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)

درب : تفکر در حقايق و گرايش قلبي به سوي خدا، و معامله با او، و تقوا، ارتباط دلها، و عبادات، آدمي را بالا مي برد.

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر ­پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به  گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن  و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! آنچه خودتان دارید بسی بالاتر است ازآنچه نزد  اهل کتاب  است ، ازآنها دوری کنید .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای پیامبر ! با اینکه نزد ما عزیز و محترمی ، به تو هشدار میدهیم مبادا درباره چیزی که اختیارش با تو نیست به کسی تعهدی بسپاری .

در پاراگراف 9 می فرماید : ای مسلمانان از ربا بپرهیزید و در امور خیر مسابقه دهید.

در پاراگراف 10 می فرماید : ای مسلمانان ! فکر نکنید که یک شهادتین به زبان آورده اید و همه چیز تمام شد ، نه بلکه امتحان هائی هم هست که باید از آنها ســربلنـد بیرون بیائید .

در پاراگراف 11 می فرماید : ای مسلمانان ! بالاترین نعمت را ازسوی خداوندتان دارید که همان نعمت بزرگ وحی و این رسول گرامی باشد پس شکرگزار باشید و درباره موارد ناچیز وکم اهمیتی مانند آن مصیبتی که دو برابرآن را به طرف مقابل وارد کردید گله گزاری نکنید و این شیطان است که کشتگان راه خدا را در دل دوستان خویش مرده قلمداد می­کند .

و ای پیامبر ! ازاینکه می بینی بعضی ازآنها کافرشده اند ، و عدّه ای ازآنها به بخل می پردازند ، و نوعا درحالتی هستند که گوئی امتحانی درکارنیست چندان محزون مباش ، همه این موارد امتحانشان است و این خیانت ها واین تکذیب ها واین . . هم که از کفار اهل کتاب می شنوید جزء ابتلائات وامتحانات شماست و برای پیشبرد بهترِ رسالتت چنین رفتاری پیشه کن.

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! در دقایق وحقایق آفرینش تفکر و با چنین خداوندی معامله کنید تارشد یابید و ای پیامبر! موفقیت­های ظاهری کفار تو را به اشتباه نیاندازد زیرا موفقیت واقعی، موفقیت اخروی است .

3 - سوالات

1 - در آیه 195 عبارت «بعضکم من بعض» چه نقشی دارد؟

2 - برای عبارت فوق ، در سوره های قبل ، چه سابقه ای سراغ دارید؟

3 - در همان آیه ، عبارت «من ذکر او انثی» چه وجه گرامری دارد؟

4 - مجموع دو عبارت فوق، چه وجهی دارد (تاکید؟ یا . . ؟)

 

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

پیامبر (ص) میدید بعد از آنهمه وقایع مهم ، از قبیل پیروزی عجیب در بدر و شکست نخوردن در احد و قضیه مباهله و قضیه بنی نضیر و چه و چه ، هنوز در جهت تحقق وعده الهی «لیظهره علی الدین کله» اتفاق محسوسی نیفتاده، و مسلمانان همان مهاجران و انصارند و منافقان هم فعالند و یهودیان نیز تغییر موضع محسوسی نشان نداده اند ، که خداوند در آیه 196 او و پیروانش را دلداری میدهد و میگوید اینطورها هم نیست و در آیه 199 برخی از اهل کتاب را که رفتار های تحسین برانگیزی دارند را به یادش می آورد و در آیه 200 خاطر نشان میسازد که هنوز کار تمام نشده و برخوردهای دیگری در پیش است و باید خود را برای آنها آماده نگهدارید .

5 کلیدهای تفسیری

آیه­های 191 و 192 و 193 و 194 که مناجات­های مدلول انتهای  آیه 190 است فرع بر آن آیه می­باشند

نیز آیه 195 به دلیل «ف» در ابتدای آن فرعی می­باشد.

آیه 198 بدون اینکه فرع بر آیه­ای باشد پرانتزی،

و آیه 197 از لحاظ مفهومی فرع بر آیه 196 است،

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

تفکر در حقايق و گرايش قلبي به سوي خدا، و معامله با او، و تقوا، و ارتباط دلها، و عبادات، آدمي را بالا مي برد.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 189 و 190 و 197 و 198 ، بقیه آیه های این پاراگراف «برای اولین بار» است.

جمع بندی و تفسیر

و فرمانروائي آسمانها و زمين مال خداست و همو بر چيزي تواناست (189) البته در آفرينش آسمانها و زمين و گردش شب وروز براي خردمندان نشانه هائي است (190) {همانها که خداوند را ايستاده و نشسته و بر پهلوها ياد كرده و در آفرينش آسمانها و زمين تفکر مي کنند (و ميگويند) پروردگارا اينها را به باطل نيافريده اي، پس ما را از عذاب آن آتش حفظ کن.(191) پروردگارا هر کس را که داخل آن آتش کني خوارش نموده اي و ظالمان هيچ ياوري ندارند.(192) پروردگارا گوش به مناديي سپرديم که به ايمان ميخواند، که به پروردگارتان ايمان آوريد، و ما ايمان آورده ايم، پس گناهانمان را بيامرز و بدي هايمان را بپوشان و ما را با نيکان در يافت کن.(193) پروردگارا و بما آنچه که به رسولانت وعده داده اي بده، و روز قيامت خوارمان مکن، که تو البته وعده ات را خلاف نخواهي کرد (194) پس پروردگارشان (دعای آن خردمندان را شنید و) اجابتشان کرد که البته عمل عاملي از شما را ، چه زن و چه مرد ، که (به سبب ایمان) از يكديگرید ، ضايع نخواهم كرد. و آنها که هجرت کردند و از شهرهاشان اخراج شدند، و در راهم آزار شدند، و جنگ کردند و کشته شدند، حتما بدي هايشان را خواهم پوشاند و حتما به بهشت هائي وارد شان خواهم نمود که نهرها درآن جاري است که برخورداريي از جانب خداوند است و برخورداري خوب نزد خداست} (195) جنب و جوش کفار در شهرها گولت نزند (196) {برخورداريي اندك است،سپس جايگاهشان جهنم است و بد آرامگاهيست }(197) ليکن اهل تقوا نزد پروردگارشان بهشتهائي دارند که در کف آنها نهرها جاريست که در آن جاودانند، و اين پيشکشيي است از جانب پروردگارشان، و چيزي که نزد خداست براي خوبان بهتر است (198) {و البته از اهل کتاب هم کساني هستند که به خدا، و نيز به آنچه که بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل شده،ايمان دارند، و براي خدا متواضعند، و آيات خدا را به قيمتي ناچيز نمي فروشند. پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ بوده و خداوند تند حساب است }(199)

اي مسلمانان ! صبر کنيد و ديگران را نيز به صبر سفارش کنيد ، و (دلها را به يکديگر) وصل کنيد، و تقوا داشته باشيد. شايد رستگار شويد (200)

 

 

دی ان ان