X

كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ ﴿38﴾ إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ ﴿39﴾ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿40﴾ عَنِ الْمُجْرِمِينَ ﴿41﴾ مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ﴿42﴾ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ﴿43﴾ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ﴿44﴾ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ﴿45﴾ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿46﴾ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ ﴿47﴾ فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ﴿48﴾ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ ﴿49﴾ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ﴿50﴾ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾ بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً ﴿52﴾ كَلَّا بَل لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾ كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ ﴿54﴾ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ ﴿55﴾ وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾

هر کسي در گرو چيزي است که کسب کرده (38) مگر خجستگان (39)که در بهشتهايي، از يكديگر سئوال مي کنند (40) از گناهکاران (41) (که) چه شما را در سقر انداخت؟ (42) گويند از نمازگزاران نبوديم (43) و از آنانکه به مسکين غذا ميدهند نيز نبوديم (44) و با فرو روندگان (در باطل) فرو ميرفتيم (45) و روز قيامت را تکذيب ميکرديم (46) تا اينکه آن يقين به ما رسيد (47) پس ديگر شفاعت شفيعان سودي به آنها نميرساند (48) چه شان است که از آن پند رو گردانند؟(49) مانند آن است که گورخراني رم كرده باشند (50) که از شير ميگريزند (51) بلکه هر کدامشان ميخواهد صحيفه هائي گشاده (از آسمان) برايشان بيايد (52)  نه ! بلکه آنان از آخرت نمي ترسند (53) نه ! البته  آن (قرآن – یا – مطرح کردن وقوع قیامت) پندي است (54) پس کيست که بخواهد پند گيرد؟ (55) و پند نخواهيد گرفت مگر آنکه خداوند بخواهد، كه او اهل تقوي و اهل مغفرت است (56)


قبلی:  سوره مدثر سوره مدثر
بعدی:  سوره نازعات سوره نازعات
Print
51 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که مطابق ذیل است:

درس: نکوهش تکذيب کافرانه و روي گرداني از حق و عناد نسبت به آن.

 

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: ريشه هاي مکتسباتیِ رفتارهاي کافرانه، و عاقبتشان، و دعوت به عبرت گیریِ همگان.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ ﴿38﴾

ریزدرب: هرکس زندانیِ مکتسباتِ قبلی خویش است

2

إِلَّا أَصْحَابَ الْيَمِينِ ﴿39﴾ فِي جَنَّاتٍ يَتَسَاءلُونَ ﴿40﴾ عَنِ الْمُجْرِمِينَ ﴿41﴾

ریزدرب: هرکس زندانیِ مکتسباتِ قبلی خویش است، غیر از خجستگان، که خود را از مکتسبات بد خلاص میکنند و عاقبت خوب خواهند یافت

3

مَا سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ﴿42﴾ قَالُوا لَمْ نَكُ مِنَ الْمُصَلِّينَ ﴿43﴾ وَلَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ ﴿44﴾ وَكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخَائِضِينَ ﴿45﴾ وَكُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ ﴿46﴾ حَتَّى أَتَانَا الْيَقِينُ ﴿47﴾

ریزدرب: کسانی که خود را از مکتسباتِ بد رها نکرده اند چنین رفتارهایی در پیش میگیرند

4

 فَمَا تَنفَعُهُمْ شَفَاعَةُ الشَّافِعِينَ ﴿48﴾ فَمَا لَهُمْ عَنِ التَّذْكِرَةِ مُعْرِضِينَ ﴿49﴾ كَأَنَّهُمْ حُمُرٌ مُّسْتَنفِرَةٌ ﴿50﴾ فَرَّتْ مِن قَسْوَرَةٍ ﴿51﴾ بَلْ يُرِيدُ كُلُّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ أَن يُؤْتَى صُحُفًا مُّنَشَّرَةً ﴿52﴾ كَلَّا بَل لَا يَخَافُونَ الْآخِرَةَ ﴿53﴾

ریزدرب: کسانی که خود را از مکتسباتِ بد رها نکرده اند، شخصیت شان معیوب میشود، و عاقبتشان این خواهد بود که هیچکس نمیتواند کمکی به آنها کند

5

كَلَّا إِنَّهُ تَذْكِرَةٌ ﴿54﴾ فَمَن شَاء ذَكَرَهُ ﴿55﴾ وَمَا يَذْكُرُونَ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ ﴿56﴾

ریزدرب: این آیات پند و تذکر است، خود دانید!

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 پیامبر (ص) را با لحنی ملاطفت آمیز مورد خطاب قرار میدهد و دستوراتی کلی می فرماید که او را برای شروع ماموریت رسالتش آماده نماید.

در پاراگراف 2 سختی روز قیامت که مخصوصا برای کافران آسان نخواهد شد را بیاد می آورد و کافران را نکوهش می فرماید که چگونه علیرغم نعمت های الهی که از آنها برخوردارند ستیزه گری میکنند و البته جزایش را هم خواهند دید، با شرحی از عذابِ مطرح شده، و جلب توجه مخاطب به اهمیت قیامت.

در این پاراگراف می فرماید هرکسی، غیر از اشخاص رستگار، در «رهن» مکتسبات خویش است و کافران نمیتوانند از شفاعت شفیعان بهرمند شوند و علت این هم اهمیت ندادن آنها به آخرت است، پس ای مردم کار صحیح را به تاخیر نیاندازید و هر چه زود تر به راه حق بپیوندید.

4 - سوالات

2 - کلماتِ غالب این پاراگراف به «چه زبان»ی است؟ (عادی؟ مَثَل؟ یا....)

3 - در این پاراگراف کدام آیه ها فرعی وکدام اصلی است؟

1 – مفهوم روانشناختیِ عبارت «مالهم» در آیه 49 چیست؟

2 - درباره مثال مطرح در دو آیه 50 و 51 توضیح دهید.

3 - موضوع آیه 52 بیانگر چه روحیه ای است؟

4 – آیه 53 در جهت تعلیل چه مطلبی است؟

5 - دراین پاراگراف یک مورد «بیان طنز گونه» وجود دارد. کدام است؟

3 - «هُوَ أَهْلُ التَّقْوَى وَأَهْلُ الْمَغْفِرَةِ» با موضوع کدام کلید تفسیر متناسب است؟

4 - کلمه « اهل » به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟

5 - مرجع ضمیر «هو» (آیه 56) چیست ؟

6 - چرا از میان صفات الهی «اهل التقوی و اهل المغفره» ترجیح داده شده؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 43 تا 46 فهمیده میشود که در آیات 38 تا 47 عمدتا مردم را به دو دسته آدم های خوب (اصحاب یمین) و فعال کفر (مجرمین) تقسیم بندی نموده است.

از آیات 48 تا 53 فهمیده میشود علاوه بر اینکه فعالان کفر (بنا بر آیه 52) خیلی متکبر بودند، از این پدیده جدید (وحی) به شدت در هراس بودند و آن را ( بنا بر آیه های 50 و 51) تهدیدی برای موجودیت خویش میدیدند.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از  آیات مشهور قرآنی است.

7 - آیات مشکل این پاراگراف

آیه «کل نفس بما کسبت رهینه» از آیات مشکل قرآنی است.

مشکل بودن این آیات از آنجا فهمیده میشود که مفسران مختلف در طول قرن ها، حتی تا امروز، در تفسیر آنها سخنان مختلف و حتی متباین و بلکه متنافر گفته اند. (نگاهی به نرم افزار «جامع التفاسیر» و سرچ آیه مذکور در تفاسیر مطلب را برایتان واضح میکند.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 38 تا 48 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

9- مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، تغییر معناییِ چندانی نیافته، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف در فهم تحت اللفظی همان تلقی را میداشته اند که ما.

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

برخی از رفتارهاي کافرانه ریشه در مکتسبات نامطلوبی دارد که آنها خود را از یوغ آن مکتسبات نرهانده اند، و لذا به عاقبت نا مطلوب اخروی دچار میشوند و شایسته است همگان به این نکته توجه نموده و خود را برهانند و خداوند هم البته در اینجهت کمک میکند.

11 - این پاراگراف حاوی چه رهنمودی برای بشر قرن بیست و یکمی است؟

آیه «کل نفس بما کسبت رهینه» دقیقا چنین چیزی است!

همه، باید در پیش فرض های خویش، همواره، نگاهِ این درست هست؟ و چرا؟ داشته باشند.

12 کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

آیه 38 که بطور قطع «برای اولین بار» هست. اما، آیات 39 تا 47 از لحاظ بیان صریحی که در این پاراگراف دارد «برای اولین بار» است، اما، از لحاظ مفهومی که حمل میکند در سوره های قبلی نیز بطور ضمنی وجود دارد.

آیات 48 تا 53 نیز «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

فعل خداوند قانونمند است

اینکه در آیه 56 فرموده «مگر اینکه خدا بخواهد»، باید بدانیم که «خواست خدا» با «خواست ما» شباهتی ندارد و قانونمند است .

 اینکه در انتهای آیه نیز فرموده «او اهل تقوا و اهل مغفرت است» نیز موید عرض ما است و نشان می دهد یکی از مؤلفه های قانونمندی فوق این است که خداوند کسی را که بخواهد به راه استغفار و بازگشت و تقوا بیاید کمک هم می کند ، و این موضوع شاید حاوی این نکته هم باشد که «به فردا نیفکنید» !

ذکر مصادیق افاده حصر نمی کند

واضح است آیاتِ 43 تا 47 به تیتر فوق مربوط است، و خداوند چند «نمونه» ذکر فرموده است.

کنجکاوی آدم های آزاد و سرخوش

خلاصه مطالب این پاراگراف این است که مردم در آخرت دو گروه هستند:

1- کسانی که «در سقر» هستند.

2- کسانی که «در سقر» نیستند.

چنانچه در آیه ذکر شده، آنهائی که «در گرو» هستند، در گرو چیز هائی که کسب کرده اند هستند.

آنهائی که در سقر نیستند، از آنها به «دست راستی ها» تعبیر شده و ظاهراً اینها باید همانهایی باشند که در سوره واقعه شرح مفصل بهشت و خوشبختی آنها را خواندیم.

چنانچه در این آیات دیده می شود این افراد خوش و راحتند و به اوضاع و احوال خودشان و جهان پیرامون خویش کنجکاوی نشان می دهند و مانند مسافرانی که به جای جدیدی می روند و از وضعیت راضی هستند و هیچ ناراحتی ندارند و می خواهند راجع به دور و بر خویش اطلاعات بیشتر کسب کنند، بعضی از اینها از بعضی از گناهکاران که حالا دیگر در «سقر» قرار داده شده اند، می پرسند چه چیزی شما را به این وضعیت انداخت . . . و . . .

«همه در گرو هستند» یعنی چه؟

مجموعه دو آیه 38 و 39 شبیه مجموعه دو آیه 2و3 سوره عصر است (ان الانسان لفی خسر   الا الذین . . . ) و همچنین شبیه به مجموعه دو آیه 5 و 6 سوره تین (ثم رددناه اسفل سافلین   الا الذین . . . )

بنابر این «الا اصحاب الیمین» شبیه «الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات» در سوره های تین و عصر است، و نیز «کل نفس بما کسبت رهینه» شبیه «ان الانسان لفی خسر»، در سوره عصر و «ثم رددناه اسفل سافلین» در سوره تین است.

و چون در آیات اشاره شده در سوره های عصر و تین به «رفتار اکثریت انسان ها» اشاره می نموده این جمله «کل نفس بما کسبت رهینه» نیز می باید چنین کارکردی داشته باشد.

یعنی در حقیقت دارد بیان میکند که رفتارهای همگی مردم تابع چیزهائی است که به هرکس «می رسد » (مثلا از ژن والدین، از محیط اجتماعی، از خانواده، از مدرسه، از محله، از آداب و سنن، از فرهنگ و عقایدی که او تحت تاثیرش هست، از زمانه ای که او در آن محاط است، و . . . ) و این تابعیتِ صِرف به «گرو» می رساند (که در سوره عصر به «خسر» و در سوره تین به «اسفل سافلین» تعبیر شده بود) اما اصحاب یمین (و به تعبیر سوره های عصر و تین، صاحبان ایمان و عمل صالح) در گرو نخواهند ماند.

در «گرو»

در کل قرآن مشتقات «کَسَب» و «اِکتسب» خیلی تکرار شده، و هردو گروه از این مشتقات، هم بار منفی و هم بار مثبت دارد.

شناختِ اینکه در کجا بار هریک از آنها مثبت یا منفی می باشد به کمک درس و درب پاراگراف های مربوطه به سهولت میسر است.

در اینجا، آیه مذکور به بار منفی اشاره دارد، به این معنی که آنان در خانواده و اجتماع خویش چیزهای منفیی را بطور ناخودآگاه گرفته و سعیی برای رهانیدن خویش، پس از سمع آموزه های وحی، که فرق درست و غلط را برایشان نمود، نکرده و همچنان به مرهون ماندن در چنبره آن مکتسبات مانده اند و به همین علت به نتایج نامطلوبش هم دچار میشوند.

یکی از جرایم یا هر چهار تا؟

آیا یک نفر برای اینکه «اهل سقر» باشد باید اهل ارتکاب هر 4 نوع جرمِ مشروح در آیات فوق باشد یا اینکه حتی یکی از آن جرمهای جداگانه هم کفایت می کند؟

 جواب این است که این چهار فقره در حقیقت یک چیز بیشتر نیست که در چهار چهره نمود می کند.

 بعبارت دیگر، هر کس که یکی از این چهار رذیله در او قوی شده باشد، خود بخود آن سه رذیله دیگر هم در او هست، و چنین کسی جزء «مجرمین» است و در آن روز در «سقر» است.

به عنوان دلیل این موضوع توجهتان را به آیاتی از سوره مائده جلب میکنیم که مرتکبان یک جرم واحد را (من لم یحکم بما انزل الله) یکبار کافر و یکبار فاسق و یکبارهم ظالم نامیده است.

اینها چه شان است؟

از عبارت «چه شان استِ» آیه 49 معلوم می شود که قبول پند، و عمل به خیرخواهی، چیزی است طبیعی و معقول، و برعکس اگر کسی از پند و خیرخواهی روگردان باشد باید عیب و ایرادی در ساختمان شخصیتی و روانی او باشد که خیرخواهی را رد کند و از آن روگردان باشد.

 از آن بدتر این است که نه فقط روگردان باشد بلکه مطابق آیه های 50 و 51 از صاحب پند و خیرخواهی فرار هم بکند.

این نیست جز اینکه چنین اشخاصی خیر را شر بدانند و شری را که دارند در آن دست و پا می زنند خیر تصور کنند و کسی را که می خواهد آنها را از شر نجات دهد دشمن بپندارند.

 آیه های 52 و 53 این موضوع را روشن می کند.

علت آن اینست که آنها از آنجا که به آخرت اعتقاد ندارند و همه چیز را در وضع موجود دنیایی خود خلاصه می کنند، میزان حق و باطل نیز برای آنها تغییر می کند و حق برای آنها، آن چیزی میشود که در جهت حفظ وضع موجود آنها باشد و هوی و هوس آنها را تأیید کند، و باطل آن چیزی می شود که برای وضع موجود آنها خطر داشته باشد و مخالف هوی و هوس آنها باشد.

لذا آنها خود را در مرکز دایره وجود و حقیقت مطلق قرار می دهند و خود را گل سرسبد آفرینش محسوب می کنند.

 لذا اگر کسی ادعائی برخلاف پندارهای آنها بکند، از طریق عقل و استدلال جواب نمی دهند بلکه مثلاً مطابق آنچه که از آیه 52 فهمیده می شود بهانه گیری می کنند و مثلاً می گویند اگر راست می گویی باید از آسمان برای من دستخطی از خود خدا بیاید تا قبول کنم!

ریشه این نوع برخورد، خود بزرگ بینی است که یک ایراد بزرگ روانی و شخصیتی است و علت آن هم نترسیدن از آخرت است و ریشه نترسیدن از آخرت نیز قبول نداشتن آن است.

منظور از «آن» چیست؟

در آیه 54 فرموده «البته آن پندی است»

 سئوال این است که  ضمیر «آن» اشاره به چه دارد؟ آیا به مطلب پاراگراف قبلی اشاره دارد؟ یا به مطالب کل سوره؟

البته می گویند اشاره هر ضمیر به نزدیک ترین مرجع است، و برحسب آن باید مطالب پاراگراف قبل را مرجع آن بدانیم.

 اما عقلا کل مطالب سوره مرجع بهتری است [ که در «درس» سوره تبلور پیدا کرده] لذا اینکه فرموده «آن پندی است»، یعنی اینکه پند این است:

 «تکذیب کافرانه و روگردانی از حق و برخورد معاندانه با آن سبب افتادن به سقر می شود»

ترجمه تفسیریِ آزاد

هر کسي در گرو چيزهاي منفیی است که کسب کرده (38) مگر خجستگان که خود را از بار مکتسبات منفی مذکور می رهانند (39) آنها به علت این تصمیم صحیح خویش در راه صحیح قدم گذاشتند و عاقبتشان این شد که در بهشتهايي قرار میگیرند و در این موقعیتِ سرخوشانه جویای احوال دیگران میشوند (40) و از جمله از گناهکاران سوال میکنند (41) که چه چیزی شما را در سقر انداخت؟ (42) آنها در پاسخ میگویند که از نمازگزاران نبوديم، (43) و از آنانکه به مسکين غذا ميدهند نيز نبوديم، (44) و با فرو روندگان در باطل فرو ميرفتيم، (45) و روز قيامت را تکذيب ميکرديم، (46) تا اينکه به این اوضاع جهنمی رسیدیم که حالا به آن يقين رسيده ایم (47) و در این اوضاع ديگر شفاعت شفيعان سودي به آنها نميرساند (48) اما این کافران که اگر رفتار خویش را اصلاح نکنند چنان عاقبی خواهند داشت، حالا چه شان است که از این پند اینقدر روگردانند؟ (49) و چنان از تعالیم پیامبر فرار میکنند که گوئی گورخراني رم كرده باشند (50) که از شير ميگريزند (51) و چنان پرتوقعند که میگویند ميخواهیم صحيفه هائي گشاده از آسمان برايمان بياوری (52)  نه! بلکه آنان از آخرت نمي ترسند (53) نه! اما اینطور نیست که آنها میپندارند، بلکه این قرآن و مندرجاتش که به آخرت هم تاکید میکند پندي است (54) و کيست که بخواهد پند گيرد (55) و البته پند نخواهند گرفت مگر آنکه آنقدر عاقل باشند که لیاقت پندگیری را داشته باشند و خداوند هم که اهل تقوي و اهل مغفرت است میخواهد حرکتی از آنان ببینید تا یاریشان کند و توفیق پندگیری را به آنها میدهد (56)

 

دی ان ان