X

فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ ﴿19﴾ إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ ﴿20﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿21﴾ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿22﴾ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ ﴿23﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴿24﴾ وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ ﴿25﴾ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ ﴿26﴾ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴿27﴾ مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ ﴿28﴾ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ ﴿29﴾ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿30﴾ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿31﴾ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿32﴾ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ ﴿33﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿34﴾ فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ ﴿35﴾ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ ﴿36﴾ لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ ﴿37﴾ فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ﴿38﴾ وَمَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿39﴾ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿40﴾ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ ﴿41﴾ وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿42﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿43﴾ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿44﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿45﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿46﴾ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿47﴾ وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿48﴾ وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ ﴿49﴾ وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿50﴾ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ ﴿51﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿52﴾

 

پس کسيکه کارنامه اش را به دست راستش دهند ميگويد آهاي نامه ام را بخوانيد (19) ميدانستم چنین روزی خواهد بود و به حسابم رسيدگي خواهد شد (20) و زندگيي مورد رضايت خواهد داشت (21) در بهشتي والامرتبه (22) که چيدني هايش در دسترس است (23) [ و به آنان خطاب میشود] بخوريد و بياشاميد که گوارايتان باد، بسبب آنچه که قبلأ در آن روزهاي خالي از نعمت (گذشته) انجام داده ايد (24) و اما کسيکه کارنامه اش را به دست چپش ميدهند ميگويد اي کاش نامه ام را نميدادند (25) و نميدانستم حسابم چيست (26) اي کاش اين گذرا بود (27)  ثروتم کاري برايم نکرد (28) اقتدارم از بين رفت (29)  [به ماموران مربوطه خطاب میشود] بگيريدش و به يوغش کشيد (30) سپس به جهنمش بيفکنيد (31) سپس به زنجيري که هفتاد ذرع است زنجيرش کنيد (32) زيرا که او به خداي بزرگ ايمان نداشت (33) و به غذا دادن مسکينان تشويق نميکرد (34) پس امروز در اينجا غمخواري ندارد (35) و غذايي نيز جز چركاب ندارد (36) که جز خطاکاران از آن نميخورند (37) پس قسم نميخورم به آنچه که مي بينيد (38) و آنچه که نمي بينيد (39) که البته آن (قرآن) گفتار فرستاده اي گرامي است (40) و قول شاعري نيست، چه کم باور هستيد (41) و قول کاهني هم نیست، چه کم پند پذير هستيد (42) بلکه فرو فرستاده اي از جانب پروردگار جهانيان است (43) و اگر بعضي از گفتارها را بما مي چسباند (44) با شدّت او را (به عذاب) ميگرفتيم (45) سپس شاهرگش را قطع ميکرديم (46) و هيچکس از شما نميتوانست حفظش کند (47) و البته آن پندي براي متقيان است (48) و البته ما ميدانيم بعضي از شما تکذيبگر هستيد (49)  و البته آن حسرتي براي کافران است (50) و البته آن حق يقين است (51) پس [ ای پیامبر !] نام پروردگار بزرگت را به پاكي بستاي (52)


قبلی:  سوره حاقه سوره حاقه
بعدی:  سوره مرسلات سوره مرسلات
Print
248 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

درس: حتميت وقوع قيامت و جدي بودن رسيدگي هاي پس از آن.

جدول های منجر به استخراج درس را در فایل قبلی دیدیم.

درب: جدی بودن رسیدگی های پس از وقوع قیامت، و حجیت قرآن که به حتميت وقوع قيامت تاکید دارد.

 

2 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

 

1

فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ ﴿19﴾ إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ ﴿20﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿21﴾ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿22﴾ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ ﴿23﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴿24﴾

ریز درب: کسانی در قیامت بسیار خوشحالند

2

وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ ﴿25﴾ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ ﴿26﴾ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴿27﴾ مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ ﴿28﴾ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ ﴿29﴾ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿30﴾ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿31﴾ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿32﴾ إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ ﴿33﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿34﴾ فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ ﴿35﴾ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ ﴿36﴾ لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ ﴿37﴾

ریز درب: کسانی در قیامت بسیار برخویش متاسف اند

3

فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ﴿38﴾ وَمَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿39﴾ إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿40﴾ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ ﴿41﴾ وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿42﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿43﴾ وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿44﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿45﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿46﴾ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿47﴾

ریز درب: خبرِ وقوع قیامت بطور مطلق درست است

4

وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿48﴾ وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ ﴿49﴾ وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿50﴾ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ ﴿51﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿52﴾

ریز درب: خبر وقوع قیامت علاوه بر اینکه مطلقا درست است، مایه تذکر اهل تقوا و نیز مایه حسرت کافران است

 

تقطیع :

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لبّ مطلب :

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1  با بکار گرفتن اسلوب خاصی از سخن ، اهمیت قیامت را ، از این لحاظ که حتما تحقق خواهد یافت، برجسته نموده و توجه مخاطب را به آن جلب نموده و می فرماید اقوام پیشین نیز قیامت را تکذیب کردند و به هلاکت رسیدند و نیز شمه ای از هولناکیِ حوادثِ مقارنِ وقوع قیامت را باز گو می فرماید.

در این پاراگراف نشان میدهد که در آن روز پس از رسیدگی های مربوطه دو گروه اشخاص برنده و ورشکسته مشخص می شوند و وارد شروع زندگیی میشوند که از آن پس خواهند داشت و نیز اینکه این چیزهائی که از قرآن راجع به قیامت خوانده یا شنیده اید مطمئن باشید که کاملا صحیح و درست است زیرا از وحی است.

 

4 - سوالات

1 - درآیه30 ، روی سخن ازچه کسانی بسوی چه کسانی برگشته؟

2 – آیا رفتارهای بد اشخاصِ موضوع آیه های33و34 منحصر به همان موارد است؟

3 - درآیه19آن شخصِ «برنده» ، به چه کسی (یاکسانی) میگوید «آهای! نامه ام را...»؟

4 - «دست راست» ذکرشده درآیه19، «استعاره» است یا «اصالت» دارد؟

5 – در این پاراگراف قسمت هائی را که «زبان مَثَل» است مشخص کنید.

6 - تیتر«ذکر مصادیق افاده حصرنمیکند» در رابطه با دو آیه 41 و 42 چه کمکی میکند؟

7 - توضیح دهید چگونه «لا اقسم» های قرآن نیز قسم است و بلکه حتی از سایر قسم ها هم گاهی میتواند مهم تر باشد؟

8 - «ه» در «انه» (آیه های 40 و 48 و 50 و 51) اشاره به چه موضوعی دارد؟ (وحی؟ قرآن؟ این سوره؟ هرسه؟ یا....؟)

9 – تنوین های انتهای کلمات شاعر و کاهن از باب تحقیر است یا تعظیم؟

10 – تنوین انتهای کلمه تنزیل (آیه 43) چطور؟

11 – تنوین انتهای کلمه های قلیلا (آیه های 41 و 42) چطور؟

12 – چه ربطی است بین انتهای آیه های 41 و 42 و ابتدای آنها؟

13 – از مجموع آیات 44 تا 47 چه می فهمید ؟

14 – مجموع آیات 44 تا 47 متناسب با موضوع کدام کلید تفسیر است؟

15 – آیه 43 با کدام کلید تفسیر تناسب دارد؟

16 – با توجه به آیه 48 ، آیا قرآن برای عموم مردم است یا عده ای خاص؟

 

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه های 28 و 29 فهمیده میشود مخالفان فعال آنحضرت ، علاوه بر ثروت از نفوذ کلام نیز بهرمندی داشتند، و به عبارت دیگر از سران جامعه بوده اند.

از آیه های 33 و 34 فهمیده میشود که آنها علاوه بر مشکل فکری مشکل شخصیتی و انسانی نیز داشته اند.

از آیه های 41 و 42 و 44 فهمیده میشود تحلیل مخالفان فعال آنحضرت از تعالیم او به سه عنوان عمده بر میگشته :

 الف – این حرفها را از خودش در می آورد (آیه 41)

ب – این حرفها را از خدمه معابد شرک اخذ میکند (آیه 42)

 ج – این حرف نسبتی با خداوند ندارد و افتراء بر اوست (آیه 44)

که البته مورد 3 ، هم میتواند شامل 1 و هم میتواند شامل 2 باشد.

از آیه های 48 تا 50 فهمیده میشود از لحاظ وحی مردم در سه دسته قابل دسته بندی بوده اند : 1 – مومنان جدی (آیه 48) - 2 – کافران جدی (آیه 49) - 3 – کافران معمولی (آیه 50) 

از آیه 52 فهمیده میشود که آنحضرت برای ادامه موفق کار رسالتش که نیاز به تقویت روحیه و تقویت صبر و استقامت داشته، به آن نوع رژیم عبادی (توجه و یاد آوری دائمی منزه دانستن خداوند، پروردگار دانستن او، و عظمت او) ارجاع داده شده است.

 

6 - زاویه با تفاسیر رایج

در آیه 24 راجع به «ایام الخالیه» عرضی کردیم که مستند به درس و درب و لبّ مطلب و فرع بودن آیه 24 نسبت به آیه 21 بود، اما دربرخی تفاسیر فرموده اند  «ایام الخالیه» یعنی روزهای سست و ناپایدار دنیا.

المیزان در آیه 40 مصداق «رسول کریم» را پیامبر اسلام (ص) گرفته، که خطا است و صحیحش جبرئیل است که همین تفسیر در  سوره تکویر همین رسول کریم را جبرئیل دانسته

به شرحی که ما در تفسیر خویش عرض کرده ایم موضوع به جبرئیل بهتر میخورد تا پیامبر (ص) و علت این خطا یکی در نظر نگرفتن ترتیب نزول و یکی خطای عادی تفسیری است.

7 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 19 تا 37 به دلایل مکررا پیشگفته از آیات برجسته قرآنی است.

 

8 - آیات مشکل

مفسران در باره عبارت «ایام الخالیه» (آیه 24) مطالب مختلف و متنوع و بعضا متضادی گفته اند که سبب شده آیه مذکور جزء آیات مشکل قلمداد شود.

البته این قلم نظر خویش را ذیلا با دلیل روشن گفته است.

 

 

9 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 19 تا 37 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیات 38 تا 51 از آن لحاظ که به گوشه ای از مکانیزم وحی اشاره دارد، و آن چیزی است که هیچ بنی بشری به آن دسترسی ندارد، بالاتر از ذهنیات بشر و طبعا معاصران نزول نیز میباشد.

 

10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

مخاطبان اولیه – صرفنظر از اینکه مومن به این آیات بوده باشند یا نه – در این پاراگراف مردم را در دو دستهء خوشحال و بد حال تلقی میکردند که در روز قیامت از طریق نوع دریافتِ کارنامه شان که به دست راست یا چپ شان داده شود از هم مشخص و متمایز میشوند.

مومنان پس از شنیدن این آیات آرزو میکردند که از آنهایی باشند که کارنامه به دست راستشان داده شود و مخالفان فعال اهمیتی به کل این مطالب نمیدادند و بیطرف ها اندک تاثیری می پذیرفتند و به فکری فرو میرفتند که «نکند این حرف های محمد راست باشد، در آنصورت ما چه وضعی خواهیم داشت؟»

تلقی آنها از آیه 39 این میبود که حقایقی در خارج از حوزه اطلاعی شان نیز میتواند وجود داشته باشد که بر آنها پوشیده باشد.

 

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

امروز هم اگر کسی این آیات را بخواند همان تلقیی را میکند که مخاطبان اولیه میکردند و لذا کل این پاراگراف فرازمانی-فرا مکانی است.

وحی! بصورتی که خداوند فرستاده ای بفرستد که قرآن را بر پیامبرمان القاء کرده باشد، حقانیت مطلق وحی، خلوص وحی و عدم امکان ورود ناخالصی در آن، حاوی پند و یاد آوری بودن وحی، و اینکه واکنش ها در مقابل آن متفاوت و متضاد است.

 

12 – کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

موضوع آیه های 19 و 25 جدید است و درسوره های قبلی این موضوع نبود یا لااقل به این وضوح نبود.

موضوع آیات 21 تا 24 (پذیرائی محترمانه در روز قیامت و قبل از بهشت) و آیات 30 تا 37 (پذیرش سختگیرانه در روز قیامت و قبل از جهنم) نیز جدید و خاص این سوره است.

این پاراگراف در تاکید بر وحی بودن مستقیم قرآن است، و از این نظر، هم جهت است با پاراگراف اول سوره نجم و پاراگراف دوم سوره تکویر، و مطالبی دارد که هم میتوان گفت قبلا گفته شده و هم میتوان گفت جدید است.

جدید بودن این مطالب از جهت «باز»کردن مطالب پیشگفته است.

اما ، مطلبی که کاملا جدید است آیات 44 تا 49 است که نشان میدهد دستگاه وحی رسانی راجع به صحت و سلامت کارِ وحی رسانی «غیور» است و تخلف هیچ زیر مجموعه ای را قبول نمیکند.

 

16 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

چون این بخش ماهیتا طولانی است، و هرچه جلوتر هم برویم طولانی تر هم میشود، لاجرم، این قسمت را در آخر قرار داده ایم که مطالعه اش خواننده را از فضای جاری مطالعه، که عبارت است از دریافت اطلاعات پایه ای از تفسیر این متن قرآنی، دور نکند.

با وجود این، ناگزیر از ذکر این نکته ایم که ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

لذا توصیه اکید داریم این بخش را در پایان این تفسیر ملاحظه بفرمایید.

 

آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی»

درباره نعیم

فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَؤُوا كِتَابِيهْ ﴿19﴾ إِنِّي ظَنَنتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيهْ ﴿20﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿21﴾ فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ ﴿22﴾ قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ ﴿23﴾ كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ ﴿24﴾

درباره عذاب

وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيهْ ﴿25﴾ وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيهْ ﴿26﴾ يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ ﴿27﴾ مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيهْ ﴿28﴾ هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيهْ ﴿29﴾ خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ﴿30﴾ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ﴿31﴾ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ ﴿32﴾

فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ ﴿35﴾ وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ ﴿36﴾ لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِؤُونَ ﴿37﴾

انسان های نا مطلوب

إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ ﴿33﴾ وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿34﴾

قَسَم ها

فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ ﴿38﴾ وَمَا لَا تُبْصِرُونَ ﴿39﴾

نزول قرآن

سوره حاقه

إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿40﴾ وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ ﴿41﴾ وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ ﴿42﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿43﴾

وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِّلْمُتَّقِينَ ﴿48﴾ وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنكُم مُّكَذِّبِينَ ﴿49﴾ وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ ﴿50﴾ وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ ﴿51﴾

حد و حدود آنحضرت

وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ ﴿44﴾ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ﴿45﴾ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ ﴿46﴾ فَمَا مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿47﴾

تقریرات و آموزش الهی

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿52﴾

شرح مختصر

کلید های تفسیری

التفات

در ابتدای آیه 24 نوعی تغییر روال سخن اتفاق افتاده است. همچنین است در ابتدای آیه 30

ذکر مصادیق از باب حصر نیست

آنچه درباره حسن عاقبت و نعمت  های اخروی در این پاراگراف به آن اشاره شد، تمام مطلب نیست، بلکه ذکر بعضی از مؤلفه ها با توجه به مقام سخن و کیفیت مخاطب است، و این واضح است ولی باید ذکر می کردیم و در آینده نیز از تیتر فوق زیاد استفاده خواهیم کرد و چاره ای هم نیست. همچنین انواع عذاب های الهی نیز منحصر به آنچه در این پاراگراف ذکر شده نیست و  اینها ازباب  نمونه و مثل است.

به زبان مَثَل :

بارها عرض کرده ایم که ما هیچ راهی برای درک قیامت و آخرت نداریم، و مثال ما نسبت به آخرت مانند مثال جنین است به این جهان، که هیچ راهی برای درک این جهان ندارد.

 لذا راهی برای درک کامل مفاهیمی مانند «نامه» یا «کارنامه»، «دست راست» و «دست چپ»، «باغ های والا مرتبه»، میوه های چیدنیی که «نزدیک» هم باشند،  نداریم،  و اینها «به زبان مَثَل» است،

 و منظور از «نامه» اعم است از خلاصه صورتحساب، خواه  تصویری باشد یا سمبلیک یا فیلم سه بعدی زنده،  و منظور از باغ والامرتبه، نهایت عزت و احترام و رفاه،  و منظور از نزدیک بودن چیدنی ها، عدم هر گونه رنج و زحمت،  و منظور از بخورید و بیاشامید، اباحه و اجازه استفاده بی ممنوعیت از نعمت هاست.

 

خالی از نعمت

«ایام الخالیه» در آیه 24 که ترجمه اش «آن روزهای خالی» است یعنی چه؟

 با توجه به درس و درب و فرعی بودن آیه نسبت به آیه 21 یعنی ایام خالی از نعمت.

باز هم لازم است مثال جنین و این جهان را بیاد بیاوریم.

 بهترین حالت جنینی این است که جنین در شکم مادری رشد کند که آن مادر سالم باشد، و در شرایط امن و راحت زندگی کند، و تغذیه خوب داشته باشد.

 این حداکثر نعمتی است که زندگی جنینی دارد.

 آیا واقعاً بهترین زندگی جنینی هم با زندگی این جهانی قابل مقایسه هست؟

همانطور که زندگی جنین نسبت به زندگی این جهانی «خالی از نعمت» است، با توجه به آیه، «بهترین زندگی این جهانی» (که عبارت باشد از زندگی در شرایط سلامت بدن و قدرت و ثروت و حسن شهرت) نیز نسبت به زندگی پس از قیامت «خالی از نعمت» می باشد.

بدن دنیوی و بدن اخروی

با توجه به آیه های 36 و 32، توجه شما را به موضوعی که تحت تیتر فوق در سوره های همزه و اعلی عرض کردیم جلب می کنیم.

 

«نامه» آیه  25 چه می تواند باشد

چیزی که امروز از مفهوم کلمه «نامه» می فهمیم با آنچه در 1400سال قبل مردم می فهمیدند تقریباً یکی است.

 امروز در نامه ها (اعم از مکاتبات یا صورتحساب ها و کارنامه ها) کلمات به کار می ورد که از حروف تشکیل شده و هر حرف یک «علامت» است که  باید با آن آشنا شد و این آشنایی در اثر فرایند آموزش حاصل میشود و کسی که این فرایند را طی کرده به او باسواد گفته میشود و قبلاً نیز همین طورها بوده، اما نتیجه این فرایند در قرون و اعصار، و نیز در ممالک مختلف در یک زمان، متفاوت است.

مثلاً امروزکه زبان  ما فارسی است، حروف ما همین  است که می بینید
اما 1400 سال پیش حروف ما متفاوت بود و اگر باز هم در زمان عقب برویم به حروف میخی می رسیم.

همین  امروز یک فرد با سواد ژاپنی که می تواند نامه بنویسد و بخواند، با فرد همطراز خود در هندوستان  نمی  تواند نامه نگاری کند، مگر اینکه از «زبان دوم» (مثلاً انگلیسی که تقریباً رواج جهانی دارد) استفاده کنند.

خلاصه اینکه این چه نوع «نامه» ایست که همه افراد انسانی، اعم از اینکه در دنیا با سواد یا بیسواد بوده اند، و یا اینکه متعلق به ملیت ها و فرهنگ های کاملاً متفاوت بوده اند، در گرفتن و خواندن و درک مفاهیم آن مشکلی ندارند؟

«نامه» مذکور قاعدتاً نباید از جنس نامه هائی که ما به آنها عادت داریم بوده باشد پس باز هم سؤال می کنیم که نامه  مذکور چه می تواند باشد؟

در سوره زلزال در آیه 6 خوانده ایم که «یُروا اعمالهم» یعنی «اعمالشان به آنها نمایانده می شود» بنابراین نامه مورد بحث باید این عنصر را داشته باشد.

در سوره قارعه می خوانیم « هر کس که موازین او سنگین باشد ...» (آیه 6) و «هر کس که موازین او سبک شده باشد ...». (آیه 8)، لذا این نکته ها نیز باید در نامه  مذکور وجود داشته باشد. یعنی اینکه علاوه بر اینکه خود اعمال را نشان دهد، ارزیابی مثبت و منفی آن را نیز باید داشته باشد.

 در سوره تکاثر می خوانیم «آنگاه راجع به نعمت ها از شما پرسش می شود» بنابراین نامه مذکور باید شامل این نکته هم باشد.

بنابراین، نامه   مذکور باید متضمن این نکات باشند:

1- «اعمال» شخص را «نشان» دهد.

2- «ضوابط رسیدگی به اعمال» را نیز همزمان نشان دهد و ارزیابی هم بکند.

3- «منابع» و «سرمایه های دریافتی» شخص را نیز نشان دهد و طرز خرج آن در راه های مثبت و منفی را نیز باید بیان کند.

 مجموع این چیزها ما را به چه چیزی می رساند؟

بهترین پیشنهادی که می توان راجع به موارد فوق داد چیزی شبیه لوح های فشرده (سی دی و دی وی دی و امثال آن) است که این قابلیت را داشته باشد که تصویر سه  بعدیی تولید کند که بطور خودکار محاسبات لازم را نیز انجام داده و در ذیل تصاویر، ارزیابی و سبک و سنگین بودن و اینکه چه مقدار از سرمایه ورودی در چه جهتی صرف شده را نیز با علامت هائی که برای همه افراد بشری (اعم از اینکه در چه زمانی و در چه ناحیه ای زندگی می کرده اند) مفهوم باشد، مشخص نماید.

این چیزیست که ما امروز از مفهوم «نامه» آخرتی می فهمیم، و بطور قطع آیندگان چیز بهتر و نزدیک تری خواهند فهمید.

 

یادآوری حجیت قرآن چرا در اینجا؟

در اینجا مطالبی آمده که مانند مطالب پاراگرافِ ما قبل آخرِ سوره تکویر است.

در اینجا نیز مطالب مبسوطی درباره قیامت و حساب و کتاب و شروع جهان آخرت و بهشت و جهنم مطرح شده و مستمع یا خواننده ممکن است این سؤال در ذهنش شکل بگیرد که «نکند این حرف ها راست باشد، و در آن صورت، اگرخود را همسو نکنم بازنده خواهم بود» یا اینکه «اگر این حرف ها راست باشد بهتر است خودم را هماهنگ کنم» و اینجاست که تأکید بر حجیت قرآن و شرح و بسط آن لازم و منطقی می شود.

در سوره نجم نیز که مشروح ترین بحث  وحی مطرح شده، برای مطرح کردن اصلی ترین اعتقاد اسلامی (یعنی توحید ربوبیت در جامعه ای که اعتقاد به شرک رایج ترین و پررنگ ترین اعتقاد آن بود) استفاده شده بود.

 در سوره تکویر و این سوره نیز، ضمن تکرار اصول اصلی آنچه در سوره نجم مطرح شده، مطرح کردن حجیت قرآن برای جا انداختن اعتقاد به قیامت و آخرت استفاده شده است، و فاصله زمانی نزول این سوره ها نیز کم است و از این پس، در سوره های نازله بعدی، این تأکید و تکرار کمتر می شود زیرا همراه با تناور شدن درخت نهضت پیامبر اکرم (ص) کم کم اعتقاد به توحید و قیامت در آن جامعه پیروان بیشتری می یافت و لذا این تأکید و تکرار کمتر ضروری به نظر می  رسید.

 

«آن» اشاره به چیست؟

در آیه های 40 و 48 و 50 و 51 که جزء آیات اصلی این پاراگراف هستند ضمیر «انّه» (= البته آن) تکرار شده، در آیه 40 واضح است که ضمیر «آن» به وحی برمی گردد، و همچنین است در آیه 48 که باز هم واضح است.

 اما در مورد آیه های 50 و 51 با توجه به آنچه تا کنون در این پاراگراف عرض کرده ایم نظر این است که در آن دو مورد نیز به همان مرجع بر می گردد.

 

قسم و رابطه وحی با کل جهان هستی

در این پاراگراف، در دو آیه اول، «به آنچه می بینید و آنچه نمی بینید» (یعنی به کل جهان آفرینش) قسم خورده که این قرآن از وحی است.

حتماً تاکنون متوجه شده اید که بین قسم و جواب قسم یک نوع ارتباط منطقی هست. (لطفاً مجدداً به  سوره های قسم  دار مراجعه گذرائی بکنید) و (چنانکه در اغلب سوره ها و شاید هم در کل آنها دیده می شود) مورد قسم، مقدمه جواب قسم است (مثلاً در سوره تین این موضوع خیلی واضح است) لذا در اینجا باید این نتیجه را بگیریم که وحی مهم ترین میوه کل جهان آفرینش است.

اما چرا فرموده قسم نمی خورم؟

اولاً اینکه «قسم نمی خورم» هم نوعی قسم است مانند اینکه ما نیز می گوئیم «به جان شما نباشد»

ثانیا این نوع قسم خوردن در جائی بکار میرود که موضوع هم سهل و هم ممتنع باشد و شرح بیشتر را در موضع مشابه در سوره واقعه بزودی عرض خواهیم کرد.

 

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

کسانی که در روز قیامت کارنامه شان را در دست راستشان دریافت کنند چنان ذوق زده میشوند که نمیتوانند خوشحالیشان را تحمل کنند و میخواهند با دیگران تقسیم کنند و هر یک از آنها میگویند آهاي ای مردم! شما هم  کارنامه ام را ببینید (19) من فهمیده بودم که این پیغمبر راست میگوید و چنین روزی خواهد بود و ارزیابی خواهیم شد (20) آنها در روز قیامت زندگيي مورد رضايت خواهند داشت (21) محترمانه در باغهایی والامرتبه (22) که چيدني هايش در دسترس است قرار میگیرند (23) و به آنان خطاب میشود فعلا تا به جایگاه های دائمی تان بروید به گوارائی و دل خوش از میوه های این باغهای عالی بخوريد و از چشمه سارهایش بياشاميد زیرا که در آن روزهای خالی از نعمتِ زندگی دنیائی تان رفتار و عقیده خوب داشته اید (24) ولی کساني که کارنامه شان را با دست چپ دریافت میکنند چنان دچار حسرت و اندوه میشوند که ميگويند کاش کارنامه ام را بمن نميدادند (25) و نميدانستم حسابم چيست (26) اي کاش اين وضعیت گذرا بود (27)  ثروتی که در دنیا فراهم کرده بودم در اینجا فایده ای به حالم ندارد (28) از آن اقتداری که در دنیا داشتم در اینجا اثری نیست (29) و هنگامیکه آنها با خویش مشغول این اندیشه ها هستند اعلام عمومیی ابلاغ میشود که اینها را بگيريد و به يوغ بکشيد (30) و سپس به جهنم بيفکنيد (31) و به زنجيرهای طولانی ببندید (32) که آنها از لحاظ فکری بد عقیده بودند و به خداي بزرگ ايمان نداشتند (33) و از لحاظ رفتاری بد رفتار بودند و به رنج و ناراحتی فقیران اهمیتی نمیداند (34) و البته امروز در اينجا نیز به آنها اهمیتی داده نخواهد شد (35) و غذاهای نامطلوبی خواهند داشت (36) که غذای  خاص خطاکاران است (37) ای مردم! قسم به آنچه که مي بينيد (38) و آنچه که نمي بينيد (39) بدانید که البته این قرآن گفتار جبرئیل، فرستاده گرامي ما بسوی پیامبرتان است (40) و از نوع اقوال شاعران نيست، چقدر در ایمان آوری سستی میکنید (41) و از نوع اقوال کاهنان هم نیست، چقدر پند پذيری تان کم است (42) بلکه قرآن فرو فرستاده اي از جانب پروردگار جهانيان است (43) و در باره ناممکن بودنِ دخل و تصرف در محتوای وحی، این را بدانید که حتی این پیامبر نیز اگر در هر یک از عناصر محتوای وحی گفتاری را بما مي چسباند، (44) با شدّت او را به عذاب ميگرفتيم (45) سپس شاهرگش را قطع ميکرديم (46) و هيچکس از شما نميتوانست حفظش کند (47) و البته آن قرآن پندي براي متقيان است (48) و البته ما ميدانيم بعضي از شما تکذيبگر هستيد (49) و البته روزی خواهند فهمید که این تکذیبشان برایشان  حسرتي به بار آورده است (50) و البته آن قرآن حق يقين است (51) پس  ای پیامبر! نام پروردگار بزرگت را به پاكي بستاي (52)

 

 

 

 

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان