X

فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿15﴾ وَ َأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿16﴾كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿17﴾وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿18﴾ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﴿19﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾ كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿21﴾ وَجَاء رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ﴿23﴾ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿24﴾ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿28﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿29﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿30﴾

 

اما انسان، اگر پروردگارش امتحانش کند، و نعمتش دهد، ميگويد پروردگارم گراميم داشته (15) اما اگر او را بيازمايد و روزي او را به اندازه دهد، ميگويد پروردگارم خوارم کرده (16) نه! بلکه شما يتيم را گرامي نميداريد (17) و يکديگر را بر غذا دادن فقيران تشويق نمي کنيد(18) و ميراث را (به حق و ناحق) يكسره مي خوريد (19) و مال را خيلي دوست داريد (20) نه! وقتي که زمين به سختي کوبيده شود (21)  و (امر) پروردگارت و ملائکه صف در صف بيايند (22) و در آن روز جهنم را هم بياورند. و آن روز است که انسان متذکر مي شود، اما آن روز چه وقت فهميدن است! (23) م گويد اي کاش براي زندگي خويش چيزي (از پیش) فرستاده بودم (24) در آن روز کسي را به (عذابي مانند) عذاب او معذب نمي کنند (25) و کسي را (مانند) بستن او نمي بندند (26) [ اما به آنهائی که بطور صحیح زندگی کردند خطاب میشود که ] هان! اي آرام جانِ آرامش یافته (27) بسوي پروردگارت باز گرد که راضي و پسنديده اي (28) و به جمعِ عابدان من درآي  (29) و به بهشتم وارد شو (30)


قبلی:  سوره فجر سوره فجر
بعدی:  سوره نجم سوره نجم
Print
263 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که مطابق ذیل است:

درس: هشدار به کساني که مال را ملاک ارزشها مي دانند و به وظايف مالي خود عمل نمي کنند

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: خطاهای بسیاری از آدمیان در باره مال، و روشن شدن ذهن شان در قيامت و مشخص شدن برندگان.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿15﴾ وَ َأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿16﴾

ریزدرب: مورد هشدار «ارزش دانستنِ» مال است.

2

كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿17﴾وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿18﴾ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﴿19﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾

ریزدرب: مورد هشدار، عمل نکردن به وظایف مالی است.

 

3

 كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿21﴾ وَجَاء رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ﴿23﴾ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿24﴾ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾

ریزدرب: عاقبت کسانی که چنان بوده اند و به وظایف مالی عمل نمیکنند.

4

 يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿28﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿29﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿30﴾

ریزدرب: عاقبت کسانی که به وظایف شان عمل میکنند.

 

تقطیع :

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

 

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

 

لبّ مطلب : با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریز دربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان چیری را خواهیم داشت که تحت عنوان «درب» از راه محاسبه استخراج کرده ایم.

 

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 به بشریت امید میدهد که روزگار بهتری خواهد رسید، روزگاری که در آن وجود انسانها  بر حسب موجودی شان ارزیابی نشود و راه برون رفت از وضع فعلی و رسیدن به آن وضع دلخواه را از راهی میداند که رویکرد تواَم به عبادات و زندگی پاک و خرد ورزی داشته باشد.

در پاراگراف 2 می فرماید : اقوام سابق که به هلاکت دستجمعی دچار شدند به این علت بود که به نوعی زندگی کردند که اساس فکریِ آن  همان طرز فکر ناپسند (مال ملاک ارزش – انجام ندادن وظایف مالی) بود.

در این پاراگراف طی مثال هائی گوشه هائی از رفتارهای کسانی را معرفی میکند که مال را ملاک ارزش ها میدانند و به وظایف مالی خویش عمل نمی کنند، تا اینکه بالاخره قیامت از راه میرسد و چشم ها باز میشود و کسانی که آنطور زندگی کردند و کسانی که به طریق صحیح زندگی کردند در آن عرصه ظاهر خواهند شد و معلوم خواهد شد آنهائی که طریقه نکوهش شده را در پیش گرفتند چه بر سر خود آورده اند.

4 - سوالات

1- آیا موضوع آیات این پاراگراف درباب «نکوهش» است؟ اگربله ، مربوط به چه کسانی است؟

2- «ف» ابتدای پاراگراف موضوع را متفرع بر چه میکند؟

3 – منظور از «انسان» در این پاراگراف چیست؟ (همه انسانها؟ اکثریت انسانها؟ یا.....؟)

4 - «کلا» در ابتدای آیه 17، چه چیزی را به شدت نفی میکند؟ (طرز فکر مطرح در آیه های 15 و 16 را؟ یا.......؟)

5 – در آیات 17 تا 20 چه کسانی مورد انتقادند؟

6 – در همان آیات موضوع انتقاد ها چیست؟

7 – حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (آموزشی؟ یا....؟)

8 – «اکرمه» (آیه 15) به معنی لغوی بکار رفته یا به معنی اصطلاحی ؟ (دقت کنید)

9 - «اکرمن» (در همان آیه) چطور؟

10 – از لحاظ لغت، «تراث» (آیه 19) به چه معنی است؟

11 – کلّا (آیه21) چه چیزی را نفی، و بقیه آیه چه چیزی را اثبات میکند؟

12 – در آیه 21 تاکید زیاد روی «کوبیدن» زمین شده، چرا؟ و این چه ربطی دارد به چیزی که توسط کلّا به شدت نفی شده؟

13 – منظور از کلمه حیات در آیه 24 چیست؟

14 – فاعل فعل لایعذب و لا یوثق – آیه های25 و 26 – کیست؟

15 – در همان دو آیه ، تنوین انتهای کلمه احد از چه باب است؟

16 – گوینده مطلب آیه 28 کیست؟ (جواب با دلیل)

17 – دو آیه 29 و 30 چه حالتی را القاء میکنند؟ (عاطفی؟ احساساتی؟ صمیمیت زیاد؟ یا....؟)

18 – بین آیه های 26 و 27 موضوع کدام کلید تفسیر اتفاق افتاده؟

 

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در این سوره نیز مطلبی هست که هم درد آن روزها بوده و هم درد همه جوامع بشری. در آیه های 15 و 16 از قول اکثریت انسان ها میگوید خیلی ها فکر میکنند شخص ثروتمند به این علت ثروتمند شده که خداوند دوستش داشته و شخص فقیر به این علت فقیر است که خداوند دوستش ندارد.

میدانیم که این طرز فکر، با همان شدت تا امروز هم کشیده شده و کسی نمیداند دوامش تا چه وقت خواهد بود.

پس از این سوره در تمام این بیست و سه سال پیامبریِ آنحضرت می بینیم دائما در قرآن جای پای این طرز تفکر نشان داده میشود.

در این سوره که برای بار اول به این صراحت به این موضوع می پردازد، ضمن ردِّ قوی و شدید آن، خاطر نشان میسازد که مالداران وظایفی دارند (آیات 17 تا 20) و بسیاری از جوامع پیشین که به هلاکت دستجمعی دچار شدند به علت همین طرز تفکر و بی توجهی به مسئولیت های ثروت داشتن شان بوده است.

این لحن معقول و منطقیِ پس از آن لحن تند سوره بلد نشان میدهد که عامل موجده آن لحن تند تا حدودی فروکش نموده، و نیز این را به ما میگوید که سخن آنحضرت در قلوب مردم (حتی مخالفانش) دارای تاثیر بوده که عامل مزبور را فرو نشانده است.

 

 

6 - زاویه با تفاسیر رایج

موضوع : (المیزان) : در اين سوره تعلق به دنيا بدان جهت كه طغيان و كفران به دنبال دارد، مذمت شده، و اهل دنيا را به شديدترين عذاب دنيا و آخرت تهديد نموده، روشن مى‏سازد كه انسان به خاطر كوتاه فكريش خيال مى‏كند اگر خدا به او نعمتى داده به خاطر آن است كه نزد خدا كرامت و احترامى دارد، و آنكه مبتلا به فقر و فقدان است، به خاطر اين است كه در درگاه خدا خوار و بى‏مقدار است، ولى به خاطر پندار غلطش هر فساد و طغيانى را مرتكب مى‏شود، و آن پندار غلط را روپوش و رفوى خطاهاى خود مى‏كند، و دومى هم به خاطر آن پندار غلطش كفر مى‏گويد (و به هر ذلتى تن مى‏دهد) و حال آنكه امر بر او مشتبه شده، بلكه اگر قدرت و ثروت دارد و اگر مبتلا به فقر و تنگى معاش است، همه به منظور امتحان الهى است، تا روشن كند چه چيز از دنيايش براى آخرتش از پيش مى‏فرستد.

پس قضيه به آن صورت كه انسان توهم مى‏كند و به زبان هم جارى مى‏سازد نيست، بلكه به صورتى است كه به زودى در قيامت كه حساب و جزا به پا مى‏شود، روشن مى‏سازد كه آنچه به او رسيد چه فقر و ناتوانى و چه ثروت و قدرت همه امتحان بود، كه او مى‏توانست از دنيايش براى آخرتش گرفته، از پيش بفرستد، ولى نفرستاد، و عذاب آخرت را بر ثوابش ترجيح داد، پس از ميان همه مردم دنيا كسى به سعادت زندگى آخرت نمى‏رسد، مگر نفس مطمئنه و كسى كه دلش به پروردگارش گرم است و تسليم امر او است، و در نتيجه  باد های گرفتاریها او را از جای نمیکند و در او تغییر حالت پدید نمی آورد و اگر ثروتمند شد صغیان نمیکند و اگر فقیر شد کفران نمیورزد،    

چنانکه ملاحظه میشود «غرض» سوره (یعنی همان خلاصه محتوای سوره)  خیلی طولانی است، ولی عصاره محتوای سوره آنطور که ما از راه محاسبه استخراج کرده ایم، و ضمنا نمایندگی کل سوره را بخوبی انجام میدهد، اینطور است: هشدار به کسانی که مال را ملاک ارزشها میدانند و به وظایف مالی خویش عمل نمیکنند.    

7 - آیات برجسته این پاراگراف

یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از مشهور ترین های آیات قرآنی است.

آیاتی که ذیل تیر فوق مشخص میشوند، به دلایلی مانند اقبال هنرمندان خوشنویس و یا کاشیکار و معرق و منبت کار، و نیز وعاظ و نویسندگان، و . .  یا دلایل متنی، یا همزمانی با برخی وقایع، و دلایل دیگر، است که آنها را «برجسته» میکند، و این آیات نیز از آیات برجسته قرآنی است.

سه آیه 27 تا 30 ، هردو ملاک برجستگی را دارند، هم معانی بلند، و هم اِقبال مردم و نخبگان جامعه را.

 

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

از آنجا که کلماتی که در این متن قرآنی بکار رفته، در این چهارده قرن، تغییرِ معنائی نیافته، معاصران نزول نیز، همان تلقی را میداشته اند که ما.

البته سخن فوق فقط در مورد معنی تحت اللفظی درست میباشد.

 

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

نه ثروت نشانه جایگاه خوب نزد خداوند است و نه عدم آن نشانه جایگاه بد نزد اوست بلکه چیزی که مورد نظر خداوند است ملاک ارزش ندانستن آن و انجام وظایف مربوط به آن است.

عنصر فرا زمانی-فرامکانیِ این پراگراف همان موضوع روز قیامت است که آدمی با خودش و با خداوند و با عناصر موثر در اداره زندگی همه موجودات روبرو میشود و چنین روزی شبیه است با روز تولد از این لحاظ که جنین وارد این جهان با عظمت میشود و استعداد هایی که داشته اما در شکم مادرش محلی برای بکارگیری قوا و استعدادهایش نبوده، در این جهان کم کم آن قوا و آن استعدادها بکار می افتد و در آن روزهم همینطور است، احساس وجود خداوند و ملائکه و بالاترین خوشی هایی که تصور آنها هم ناممکن است و ناخوشی هایی که تصور آنها هم نا ممکن است و آغاز زندگی جدید در یکی از دو حالتِ ممکن برحسب استعدادهایی که در زندگی فعلیِ این جهانی ساخته شده، روزی است بسیار خواستنی، همانطور که اگر جنین عقل داشت برای فرا رسیدن روز تولدش لحظه شماری میکرد.

 

 

10 - این پاراگراف حاوی چه رهنمودهایی برای بشر قرن حاضر است؟

این آیات چنانند که گویا همین امروز نازل شده اند ، زیرا آن طرز فکر راجع به ثروت و یا عدم آن، نه تنها در این قریب به پانزده قرن اصلاح نشده بلکه تا امروز هم کش آمده و امروز نیز به همان قوت آن روزها مطرح است، و این از رفتار اکثریت انسان ها استنباط میشود.

رهنمودی که این آیات برای انسان امروز دارد این است که او را به تفکر در باره مهم ترین چیز یعنی ملاک ارزش ها می اندازد و اینکه اگر می بیند اکثریت مردم گرچه در گفتارشان ملاک ارزش ها را برخی از عناوین معنوی بر میشمارند، اما، با رفتارشان نشان میدهند که ملاک ارزشی شان بر مبنای اصالت ثروت بنا شده است، با این آیات متوجه این تناقض شده و سعی کند به گونه ای زندگی کند که چنین تناقضاتی را در گفتار و کردار خویش شاهد نباشد.

زندگی فقط این زندگیی نیست که در این جهانِ فعلی داریم، برای خویش زندگیی شایسته در جهانِ پس از این بسازیم، و این در گرو این است که اهداف درست را بشناسیم، اکثریت مردم جهان ثروت را ارزش میدانند و هدف شان بدست آوردن هرچه بیشتر آن است، هدف بهتر این است که هرکس را در جهان بعدی به موفقیت و کامروائی برساند، پس باید مولفه های چنین هدفی را شناخت و با آن همسو شد.

 

11 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 21 تا 30 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

 

12 - کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول، تقریبا، همه فقرات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

 

13 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

 

درباره انسان

سوره عصر

اِنَّ الانسانَ لَفی خُسرٍ (2)

سوره تین

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ﴿4﴾ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِينَ ﴿5﴾ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ ﴿6﴾

سوره لیل

إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى ﴿4﴾

سوره شمس

قدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ﴿9﴾ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ﴿10﴾

سوره علق

کلّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَيَطْغَى ﴿6﴾ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى ﴿7﴾ إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى ﴿8﴾

سوره بلد

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي كَبَدٍ ﴿4﴾

سوره فجر

فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلَاهُ رَبُّهُ فَأَكْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَكْرَمَنِ ﴿15﴾ وَ َأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ ﴿16﴾

 

انسان های نا مطلوب

سوره لیل

وَأَمَّا مَن بَخِلَ وَاسْتَغْنَى ﴿8﴾ وَكَذَّبَ بِالْحُسْنَى ﴿9﴾

الَّذِي كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿16﴾

سوره علق

أَرَأَيْتَ الَّذِي يَنْهَى ﴿9﴾ عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿10﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَانَ عَلَى الْهُدَى ﴿11﴾ أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَى ﴿12﴾ أَرَأَيْتَ إِن كَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿13﴾ أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى ﴿14﴾

سوره بلد

أَيَحْسَبُ أَن لَّن يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ ﴿5﴾ يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُّبَدًا ﴿6﴾ أَيَحْسَبُ أَن لَّمْ يَرَهُ أَحَدٌ ﴿7﴾ اَلَمْ نَجْعَل لَّهُ عَيْنَيْنِ ﴿8﴾ وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ ﴿9﴾ وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ ﴿10﴾ فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ ﴿11﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ ﴿12﴾ فَكُّ رَقَبَةٍ ﴿13﴾ أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ ﴿14﴾ يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ﴿15﴾ أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ ﴿16﴾

وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿19﴾ عَلَيْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ ﴿20﴾

سوره هُمزه

الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ ﴿2﴾ يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ ﴿3﴾

سوره فجر

كَلَّا بَل لَّا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ ﴿17﴾وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ ﴿18﴾ وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَّمًّا ﴿19﴾ وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا ﴿20﴾

 

حوادث پیشا قیامت

سوره زلزال

اِذا زُلزِلتِ الارضُ زِلزالَها ﴿1﴾ وَ اَخرَجتِ الارضُ اَثقالَها ﴿2﴾ وَ قالَ الاِنسانُ ما لَها ﴿3﴾

سوره قارعه

يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿4﴾ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿5﴾ 

سوره فجر

كَلَّا إِذَا دُكَّتِ الْأَرْضُ دَكًّا دَكًّا ﴿21﴾

 

گردشِ کار در روز قیامت

سوره زلزال

يَومَئذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها ﴿4﴾ بِاَنَّ ربِّکَ اَوحي لَها ﴿5﴾

يَومَئِذٍ يَصدُرُ النّاسُ اَشتاًتا لِيُروااَعمالَهُم ﴿6﴾ فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ خَيراً يَرَهُ ﴿7﴾ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذرةٍ شَرَّاً يَرَهُ ﴿8﴾

سوره طارق

يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿9﴾ فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿10﴾

سوره فجر

وَجَاء رَبُّكَ وَالْمَلَكُ صَفًّا صَفًّا ﴿22﴾ وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى ﴿23﴾ يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي ﴿24﴾  

 

عذاب

سوره هُمزه

وَيْلٌ لِّكُلِّ هُمَزَةٍ لُّمَزَةٍ ﴿1﴾ كَلَّا لَيُنبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ ﴿4﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ ﴿5﴾ نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ ﴿6﴾ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ ﴿7﴾ إِنَّهَا عَلَيْهِم مُّؤْصَدَةٌ ﴿8﴾ فِي عَمَدٍ مُّمَدَّدَةٍ ﴿9﴾

سوره فجر

فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ ﴿25﴾ وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ ﴿26﴾  

 

درباره نعیم

سوره لیل

﴿20﴾ وَلَسَوْفَ يَرْضَى ﴿21﴾

سوره فجر

يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ﴿27﴾ ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً ﴿28﴾ فَادْخُلِي فِي عِبَادِي ﴿29﴾ وَادْخُلِي جَنَّتِي ﴿30﴾

بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

فعل خداوند قانونمند است

در آیه های 15 و 16 وضع اقتصادی افراد مورد اشاره را به خداوند نسبت می دهد در حالیکه میدانیم گر چه همه چیز به خداوند مربوط است اما خداوند برای همه چیز و از جمله اقتصادیات مکانیزم ها و قوانین و نظاماتی قرار داده است که عملکرد آن مکانیزم ها و قوانین و نظامات نیز فعل خداست و ما قبلاً هم چند بار به این مورد اشاره کرده ایم  و باز هم اشاره خواهیم کرد.

همان طور که می دانیم امروز علم اقتصاد یکی از علوم بسیار مهم است، و اقتصاد دانان اشخاص بسیار مهمی تلقی می شوند.

 کار علم اقتصاد با این اهمیتش چیست؟

کار علم اقتصاد یک چیز بیشتر نیست و آن هم کشف عملکرد مکانیزم ها و قوانین و نظاماتی است که در حوزه اقتصادیات جوامع بشری مطرح هستند.

 در این روزها شاهدیم که این «بحران جهانی اقتصادی» که از امریکا شروع شده و کل جهان را تحت تأثیر قرار داده، چطور توسط اقتصاد دان  ها مهار شده است.

به عبارت دیگر، بشریت، به عنوان «خلیفه خداوند در روی زمین» دارد با فهم و درک مکانیزم ها و قوانین و نظامات اقتصادی، آنها را کنترل نموده، و از بطن آنها نتیجه موردنظر خود را بدست می   آورد.

ذکر مصادیق افاده حصر نمی کند

چنانکه ملاحظه می کنید در آیات 17 تا 20 به رفتارهای قابل نکوهش اشاره می فرماید، چنانکه چند بار عرض کردیم، و در آینده هم بسیار عرض خواهیم کرد، ذکر آن ها از باب مثال زدن به چند نمونه غالب است نه اینکه رفتارهای مالی مورد نکوهش منحصر در آن ها باشد.

 

 

واگذاری به مخاطب:

بین انتهای آیه 16 و ابتدای آیه 17، جای چیزی خالی است،

با توجه به اینکه خطابِ بقیه آیات 17 تا آخر پاراگراف به مخالفان پیامبر است، می  تواند چنـین چیزی باشــد: «لذا اگر روحیه تان را اصــلاح نکنید، به اعمالی دست خواهید زد که نتیجه اش این خواهد بود که در مورد شمــا هم همان رفتاری را خواهیم کرد که در مورد اقوام قبلی به آن اشاره کرده ایم»

التفات :

در آیه 27 التفات صــورت گرفته، یعنی مخاطب عوض شده است.

مطلب ، تفسیر، اشاره :

آیه 21 «اشاره» است به مطلب ابتدای سوره های زلزال و قارعه و مطالب آیه های 22 تا 26 «مطلب جدید» است که در سوره های آینده «باز» تر خواهد شد.

به زبان مخاطب اولیه:

در این پاراگراف موارد زیادی به «زبان مخاطب» و «زبان مَثَل» گفته شده، از جمله کوبیده شدن به سختی (آیه 21) آمدن خداوند (آیه 22) آمدن ملائکه صف در صف (آیه 22) آورده شدن جهنم (آیه 23) بستن (آیه26)

طبعاً امروز کسی این تصور را ندارد که قیامت همراه با این است که «دست» نیرومندی با یک «چکش» بزرگ زمین را بکوبد بلکه امروز تصور «ویبره شدید» که همان کار را می کند مفهوم تراست، چیزی که در سوره های زلزال و قارعه نیز دیدیم.

همچنین «آمدن خداوند» هم به زبان مخاطب است، و همین امروز هم که علم اینقدر پیشرفت کرده، باز هم می گوئیم «خورشید درآمد» یا اینکه «خورشید به وسط آسمان رسید» در حالیکه در همان موقع که داریم اینطور می گوئیم می دانیم که خورشید نسبت به زمین ثابت است و این زمین است که نسبت به خورشید حرکت می کند.

و لذا «خداوند بیاید» یعنی اینکه اوضاع و احوالی پدید می آید که آدمی اینطور تصور می کند که گوئی خداوند آمده است.

یا اینکه «ملائکه صف در صف» به این معنی است که امورِ آن روز، آن چنان نظام یافته و مرتب است که گوئی کارگزاران امور مختلفِ آن روز همگی صف کشیده اند.

همچنین «جهنم آورده شود» این تصور را در ذهن مخاطب امروزی می آورد که جهنم یک چیزی است ( مثلاً یک اجاق یا یک فِر بسیار بزرگ) که آن را بارِ یک وسیله نقلیه کرده و به «صحرا»ی محشر می آورند در حالیکه آن هم باید چیزی شبیه «خورشید درآمد» یا «خداوند آمد» یا «ملائکه صف در صف آمدند» باشد، یعنی آدمی در آن روز حضورِ جهنم و امور مرتبط با آن را بطور جدی احساس می کند.

 

نفس مطمئنه

در مقوله ای که تحت عنوان «علم اخلاق» معروف است ، اصطلاحاتی وجود دارد مانند نفس امّاره ، نفس لواّمه و غیره و غیره و از جمله نفس مطمئنه.

باید بدانیم که «نفس مطمئنه» مطرح در آیه 27 ربطی به آن اصطلاحات ندارد و باید آن را به معنی لغوی خویش گرفت که «نفس» را در سوره شمس دیدیم و «مطمئنه» هم از ریشه «اطمینان» به همان معنی است که در زبان فارسی بکار می بریم و بقیه کلمات نیز با توجه به ترجمه فارسی آیات مفهوم است.

 

در میان عموم ، اما نه از آنها

واقعاً کسانی که بتوانند در بین افراد انسانها چنان باشند که ارزشهای حاکم و جاری، و رسم و رسوم مبتنی بر آن، و عادات و رفتارهای جمعیِ جا افتاده، نتواند آنها را تحت تأثیر قرار دهد، معلوم است که آنها از چنان ثبات فکر و اطمینانی در عقیده برخوردارند که آرامش و اطمینان جزء مشخصات واضح و مرئی آنان شده، بطوریکه در آن روزِ اضطراب و جزع و فزع و بیتابیِ عموم انسانها، آنها شاخص و مشخص هستند و به همین صفات هم مورد خطاب قرار می گیرند.

اشخاص دارای«نفس مطمئنه» مطرح در آیه 27 از این نوعند و به همان عنوان هم مورد خطاب قرار می گیرند زیرا جهان آخرت، جهان حاکمیت حقایق است و القاب و اسامی و عناوین اعتباری رنگ می بازد.

این خطابِ «یا ایتها» به همه کسانی که در کل تاریخ بشر در تمام نقاط روی زمین زندگی کرده  و چنان زندگیی داشته اند، همه را با هم و یکجا از روی «صفت شاخص»شان صدا می زند و طبعاً کسی که دارای این صفت باشد دیگر فکر نمی کند که تعارف کند و مثلاً تواضع نشان دهد و غیره و می فهمد که او را صدا زده اند زیرا آخرت جهانِ حقیقت هاست.

 

قرار گرفتن در جای حقیقی

اینکه در آیه 28 فرموده، «بازگرد»، به این معنی است که آنها حتی در دنیا هم «آخرتی» بوده اند و «دنیائی» نبوده اند یعنی اینکه در دنیا ملاک ارزش هایشان مال نبوده و به مال دوستی افراطی دچار نبوده اند و در آن روز، یعنی وقوع قیامت، که آن صفت خریدار دارد، آنها که «دارنده آن صفات» و «مناسب آن روز» هستند انگار که به خانه خویش بازگشته اند.

 انگار که آنها مدتی را که در دنیا بوده اند مانند مسافر غریبی بودند که «از خانه خویش دور افتاده» و اینک به جای واقعی و طبیعی متعلق به خویش بازگشته باشند.

 

مراتب حقیقی

این جهان با این کوچکی خویش در هر شأنی ، طبقه بندی ها و درجه بندی هائی دارد.

 مثلاً در شأن علم، دانش آموز، دانشجو، معلم، استاد، محقق، و غیره  رادارد.

 و در شأن قدرت، کارمند، رئیس، مدیر، وزیر و ... را دارد.

و خلاصه در هر شأنی مراتبی هست دقیق و  تعریف شده که جز با کسبِ مشخصاتِ مورد نیاز آن، نمی توان به آن رسید.

وقتیکه دنیای به این حقارت چنین باشد حاشا و کلاّ که عقبای به آن عظمت مراتب نداشته باشد.

 از این آیه فهمیده می شود یکی از آن مراتب، مرتبتِ «عِباد» است. بعبارت دیگر، آنهائی که در دنیا جذب این بیماری «ملاک ارزشها دانستن مال» نشده اند، از لحاظ مرتبت، مرتبت «عباد» را دارند که در آن روز از آنان دعوت رسمی می شود که در مقام خاص آن مرتبت داخل شوند.

این برنده نهائی، کسی است که مورد و مصداق آن هشدارها و انذارها نیست و دچار مال دوستی افراطی و مال پرستی و ملاک ارزش دانستن مال نبوده و مال را بعنوان وسیله نگاه می کند و آنقدر که لازم است در جهت جمع آوری آن فعالیت می کند و حقوق شرعی آن را ادا می نماید و خلاصه اینکه در امور معیشتی آنطور رفتار می کند که پیامبران گفته اند. آنها برنده نهائی هستند.

 

رضایت متقابل

موضوع «راضیه مرضیه» در آیه 28 به این معنی است که آقائی یا خانمی که در مشخصات «نفش مطمئنه» قرار می گیرد، از شرایط جدید راضی است اما اینکه مرضیه هم هست به این معنی است که آن شرایط بهشتی نیز تصدیق دارد که او لیاقت حضور در آنجا را دارد.

مثلاً تصور کنید کسی را به ریاست یک اداره منصوب می کنند. او برای این موضوع باید حداقل مشخصاتی را داشته باشد، مثلاً به کار اصلی آن اداره مسلط باشد، باید بتواند با کارمندان ارتباط خوب برقرار کند بطوریکه آنها با او هماهنگ شوند، برخورد مطلوب با مراجعان و ذینفعان هم بسیار مهم است و باید رضایت آن ها هم فراهم شود، سایر ادارات و درجات و بالاتر و پائین تر هم مطرح هستند با هر سطحی باید برخورد شایسته با آن سطح انجام شود، نظامات و مقررات کلی، چه در سطح خُرد و چه در سطح کلان هم هست، شخص منصوب باید از همه این عوالم و عوامل مختلف و متنوع نمره قبولی دریافت کند تا بتواند در آن مقام بماند و «مرضیه» مورد بحث آیه 28 شبیه به چنین چیزی است، نه تنها او از شرایط جدید راضی است، بلکه شرایط جدید نیز باید از او راضی باشد یعنی تصدیق کند که مناسب است.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

اکثر انسانها چنینند که اگر پروردگار امتحانشان کند و نعمتشان دهد مي گويند پروردگار گراميمان داشته (15) اما اگر بيازمايدشان و روزي شان را به اندازه دهد   گويند پروردگار خوارمان کرده (16) نه! چنین مپندارید، زیرا نه مالداری به معنیِ عزت نزد خدا و نه عکسش به معنیِ وهن نزد اوست، بلکه شما يتيم را گرامي نميداريد (17) و يکديگر را بر غذا دادن فقيران تشويق نمي کنيد (18) و ميراث را به حق و ناحق يكسره مي خوريد (19) و مال را خيلي دوست میداريد و با این رفتار چگونه به حضور خداوند در خواهید آمد؟ (20) در روزی که  زمين به سختي کوبيده شود (21)  و امر پروردگارت و ملائکه صف در صف بيايند (22) و در آن روز جهنم را هم بياورند. که آن روز روزیست که انسان متوجه خطایش ميشود، اما آن موقع چه وقت فهميدن است؟ (23) انسان در آن روز با خویش ميگويد اي کاش براي زندگي خويش چيزي از پیش فرستاده بودم (24) در آن روز کسي را به عذابي مانند عذاب چنین کسانی معذب نمي کنند (25) و کسي را مانند بستن آنان نمي بندند (26) اما به آنهائی که بطور صحیح زندگی کرده بودند خطاب میشود: هان! اي آرام جانِ آرامش یافته (27) بسوي پروردگارت باز گرد که راضي و پسنديده اي (28) و به جمعِ بندگانم درآي  (29) و به بهشتم وارد شو (30)

 

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان