X

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿16﴾ إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿17﴾ مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿18﴾ وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿19﴾ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ﴿20﴾ وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿21﴾ لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿22﴾ وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿23﴾ أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿24﴾ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ ﴿25﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿26﴾ قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿27﴾ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ ﴿28﴾ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿29﴾ يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ ﴿30﴾ وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ﴿31﴾  هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ﴿32﴾ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ﴿33﴾  ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿34﴾ لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿35﴾ وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ ﴿36﴾ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿37﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ ﴿38﴾ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ ﴿39﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ ﴿40﴾ وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ﴿41﴾ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ﴿42﴾ إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ ﴿43﴾ يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ ﴿44﴾ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ ﴿45﴾


و البته انسان را آفريديم، و ميدانيم چه چيزي وسوسه اش ميکند، و نسبت به او از رگ گردنش هم نزديک تريم (16) هنگامي که آن دو دريافت کننده که چپ و راست او هستند (اعمالش را) دريافت ميکنند (17) هيچ گفتاري را به لفظ نمي آورد مگر اينکه نزد او مراقب آماده اي هست (18) و (هنگامی که) سستی مرگ به او ميرسد . [(گوئیا) به او خطاب میشود] اين است آنچه از آن ميگريختي (19) و در آن شيپور دميده ميشود ، [خطاب میشود] اين همان روزیست که به آن هشدار داده ميشديد (20) و هر کسي كه مي آيد با او يک گواه و يک سوق دهنده هست (21) (به او گفته میشود)  تو البته نسبت به اين غافل بودي اما پرده ات را کنار زديم و امروز چشمت تيز بين است (22) و همراه او ميگويد اين است آنچه نزد من است (23)  (در آن روز حکم عمومی صادر میشود که) به جهنم بيفکنيد هر نا سپاس ستيزه جو را (24) که جلوگير خير است و بسيار تجاوز گر و شک افکن است (25) همو که براي خداوند همتا گرفت. پس او را در عذاب شديد بياندازيدش (26)[در این موقع مجرم میگوید خدایا این شخصی که در دنیا همیشه همراهم بود مرا گمراه کرد اما ] همراهش ميگويد خدايا من او را به طغيان نيفکندم. ليکن خودش در گمراهيي دور بود (27) ميگويد نزد من ستيزه نکنيد زيرا که من پيشاپيش برايتان هشدار دهنده فرستاده بودم (28) سخن در نزد من عوض نميشود و نسبت به بندگان ستمکار نيستم (29) روزي که به جهنم ميگوئيم آيا پر شدي؟ و ميگويد باز هم هست؟ (30) و بهشت بدون اينکه طولي بکشد براي متقيان نزديک آورده ميشود (31) اين چيزيست که به هر بازگشت کننده خويشتنداري وعده داده ميشد (32) همانكه نسبت به خداي رحمان در نهان بيمناك بود و قلبي بازگشت كننده آورده است (33) [به آنان گفته میشود ] به سلامت واردش شويد. اين روز جاودانگي است (34) در آنجا آنچه بخواهند خواهند داشت و نزد ما زيادتي هم هست (35) و چه بسيار نسل هائي که قبل از اينان و سرسخت تر هم بودند که هلاکشان کرديم . (که) به شهرها لشکر کشي ميکردند (عاقبت آنها در دنیا چه شد؟ و) آيا (از این عاقبت اخروی) هيچ گريزي هست؟ (36) البته در اين ، براي کسي که صاحب فهم باشد يا اينکه گوش داده باشد و خودش هم گواه باشد پندي هست (37) و البته آسمانها و زمين و ما بين آنها را در شش مرحله آفريديم و خستگيي بما نرسيد (38) پس بر آنچه ميگويند صبر کن و پيش از طلوع خورشيد و قبل از غروب به ستايش پروردگارت تسبيح گوي (39) و نيز قسمتي از شب را ، و همچنين پس از سجده ها (40) و گوش فرادار براي ندا کننده اي که روزي از مکاني نزديک ندا دهد (41)روزي که به حق آن فرياد بلند را بشنوند که روز خروج همان است (42) البته ما زنده مي کنيم و ميميرانيم و بازگشت هم بسوي مااست (43) روزي که زمين بسرعت از آنانكه شتابانند ميشکافد. اين گردآورييست که براي ما آسان است (44) ما به آنچه ميگويند داناتريم و تو نيز برآنها چيره نيستي. لذا آنکس را که نسبت به (این) هشدار بيمناك باشد، بوسيله قرآن پند ده (45)

بعدی:  سوره مدثر سوره مدثر
Print
62 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت قبل نشان داده ایم که نتیجه اش مطابق ذیل است:

درس: کافران چيزي را که تکذيب مي کنند دچارش مي شوند.

 

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف «درب» خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: ذکر جزئياتي از مقارنات مرگ که همگي در معرض آن هستند و کافران به آن بي توجهند و قسمتی از مراحل محاسبه هر کس در قیامت.

 

و ای پیامبر! خداوند از کفر کافران ضرری نمیکند، لذا به اینان چندان اهمیتی مده، و کسانی را که پذیرش دارند با قرآن هشدار ده.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

 

1

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴿16﴾

ریزدرب: ای انسان! چه چیز را تکذیب میکنی؟ ما که از خودت به خودت نزدیکتریم!

2

إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ ﴿17﴾ مَا يَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ ﴿18﴾

ریزدرب: ای انسان! چه چیز را تکذیب میکنی؟ همواره دو تا شاهد بی خطا مراقبت اند

3

وَجَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ ﴿19﴾ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ ذَلِكَ يَوْمُ الْوَعِيدِ ﴿20﴾ وَجَاءتْ كُلُّ نَفْسٍ مَّعَهَا سَائِقٌ وَشَهِيدٌ ﴿21﴾ لَقَدْ كُنتَ فِي غَفْلَةٍ مِّنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنكَ غِطَاءكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ ﴿22﴾

ریزدرب: ای انسان! چه چیز را تکذیب میکنی؟ تمام این مراحل به سرت می آید

4

وَقَالَ قَرِينُهُ هَذَا مَا لَدَيَّ عَتِيدٌ ﴿23﴾

ریزدرب: ای انسان! چه چیز را تکذیب میکنی؟ در قیامت «مامور»ت، صحیح و کامل تحویلت میدهد

5

أَلْقِيَا فِي جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنِيدٍ ﴿24﴾ مَّنَّاعٍ لِّلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُّرِيبٍ ﴿25﴾ الَّذِي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ فَأَلْقِيَاهُ فِي الْعَذَابِ الشَّدِيدِ ﴿26﴾

ریزدرب: ای انسان! چه چیز را تکذیب میکنی؟ آخر کار ِهمه امثالت این است

6

قَالَ قَرِينُهُ رَبَّنَا مَا أَطْغَيْتُهُ وَلَكِن كَانَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ ﴿27﴾ قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُم بِالْوَعِيدِ ﴿28﴾ مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿29﴾

ریزدرب: ای تکذیبگر! زرنگ بازی فایده ای به حالت ندارد

7

يَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَتَقُولُ هَلْ مِن مَّزِيدٍ ﴿30﴾

ریزدرب: ای تکذیبگر! آخر کارت این است

8

وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِينَ غَيْرَ بَعِيدٍ ﴿31﴾  هَذَا مَا تُوعَدُونَ لِكُلِّ أَوَّابٍ حَفِيظٍ ﴿32﴾ مَنْ خَشِيَ الرَّحْمَن بِالْغَيْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِيبٍ ﴿33﴾  ادْخُلُوهَا بِسَلَامٍ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُلُودِ ﴿34﴾ لَهُم مَّا يَشَاؤُونَ فِيهَا وَلَدَيْنَا مَزِيدٌ ﴿35﴾

ریزدرب: سرکارخانم/جناب آقای مومن صاحب عمل! خوش باشید

9

وَكَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّن قَرْنٍ هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ هَلْ مِن مَّحِيصٍ ﴿36﴾ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَن كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ ﴿37﴾

ریزدرب: ای تکذیبگر! فکر میکنی نوبر تکذیب را آورده ای؟

10

وَلَقَدْ خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَمَا مَسَّنَا مِن لُّغُوبٍ ﴿38﴾ فَاصْبِرْ عَلَى مَا يَقُولُونَ وَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَقَبْلَ الْغُرُوبِ ﴿39﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَأَدْبَارَ السُّجُودِ ﴿40﴾ وَاسْتَمِعْ يَوْمَ يُنَادِ الْمُنَادِ مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ ﴿41﴾ يَوْمَ يَسْمَعُونَ الصَّيْحَةَ بِالْحَقِّ ذَلِكَ يَوْمُ الْخُرُوجِ ﴿42﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو کار خودت را کن

11

إِنَّا نَحْنُ نُحْيِي وَنُمِيتُ وَإِلَيْنَا الْمَصِيرُ ﴿43﴾ يَوْمَ تَشَقَّقُ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِرَاعًا ذَلِكَ حَشْرٌ عَلَيْنَا يَسِيرٌ ﴿44﴾

ریزدرب: ای تکذیبگر! آینده حتمی همگان این است، به فکر خویش باش

12

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ ﴿45﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو فقط روی کسانی که آمادگی پذیرش دارند کارِ تبلیغی کن.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 میفرماید: از عناصر مورد تکذیب کافران، این قرآن با عظمت و بي توجهي به علم خدا وعظمت شاءن قيامت است و توجه مخاطب را به آفرینشی که دائما در روی زمین انجام میدهد جلب کرده و می فرماید ایجاد زندگی بعدی هم شبیه به همین است و به تکذیب اقوام پیشین اشاره ای می فرماید و اینکه به چه عاقبتی دچار شده اند و تذکر میدهد ما همان آفرینشگری هستیم که بودیم.

در این پاراگراف به علم بی واسطه الهی نسبت به انسان و نیز به حالات نزدیک به مرگ  و لحظه وقوع قیامت و باز شدن چشم حقیقت بینِ غافلان به حقایق آن روز اشاره ای می فرماید و گوشه هائی از «گردشِ کارِ» قیامت را شرح میدهد و نیز اینکه مجرمان سعی میکنند تقصیر را گردن دیگری بیاندازند و اینکه چگونه بهشت نمایان میشود و اشخاص مقبول برای ورود به آن دعوت میشوند و به قدرت الهی در آفرینش آسمانها و نابود کردن اقوام مکذبِ پیشین اشاره ای فرموده و به مخاطب و نیز پیامبر (ص) دلداری میدهد که به رفتار کافرانه آنان اهمیتی ندهند، و به آنحضرت توصیه میفرماید که برای افزایش ظرفیت هایش این رژیم عبادی را در پیش بگیرد و فقط به کسانی که استعداد پذیرش دارند تذکر بدهد.

4 - سوالات

1 - درآیه19، تغییر مخاطب بکاررفته، آن رامشخص نموده وتوضیح دهید.

2 – در آیه 16، « وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ » با موضوع کدام کلید تفسیر متناسب است؟

3 - راجع به آن «دونفر»، در آیه 21، در همین سوره، چه سابقه ای دارید؟

4 – از کجا معلوم میشود که این دو نفر آیه 17، همان دو نفرِ آیه 21 باشند؟

5 - گفته های آن «همراه» (آیه23) را توضیح دهید.

6 – در وسط آیه 20، موضوع کدام کلید تفسیر اتفاق افتاده؟

7 – آیه 22 با موضوع کدام کلید(های) تفسیر متناسب است ؟

8 - «قرینِ» آیه 23، کیست؟

9 - «عتید» آیه 23، چه ارتباطی با «عتید» آیه 18 دارد؟

10 – چرا درآیه 29 از «مبالغه» (ظلّام) استفاده شده؟

11 – در آیه 34 تغییر مخاطب (التفات) داریم. آن رامشخص کنید.

12 - حدود و دامنه موضوع آیه 35 تا کجاها است؟

13 - به نظرشما، کلمه «خلود» آیه 34، به چه معنی است؟ (زمان بسیارطولانی؟ زمان بینهایت؟ یا....؟)

14 – «بعید» (آیه31) قید مکان است یا زمان؟ (جواب با ذکر دلیل)

15 - «غیربعید» نسبت به چه؟

16 – در آیه 36، «قرن» به چه معنا است؟

17 - باتوجه به کلیدهای تفسیرقرآن، «هُمْ أَشَدُّ مِنْهُم بَطْشًا فَنَقَّبُوا فِي الْبِلَادِ»، چه موقعیتی دارد؟ (فرعی؟ بدون اینکه فرعی باشد پرانتزی؟ یا...؟)

18 - مطلب آیه 37، با موضوع کدام کلید تفسیر قرآن مناسبت دارد؟

19 – در آیه 44، یک نوع کم نظیر از ظرائف ادبی بکاررفته، ضمن مشخص کردن شرح دهید.

20 - منظور از مطالب آیه 44 چیست؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

در آیه های 39 و 40 یک رژیم تازه عبادتی برای آنحضرت توصیه میکند که تناسب با این ایام ماموریتش داشته باشد .

آیه 45 نیز به صور گوناگون تا کنون تکرار شده و منظور این است که ای پیامبر بیش از وظیفه ات با موضوع ماموریتت در گیر مشو .

6 زاویه با تفاسیر رایج

1 المیزان : «لقد کنت فی غفلة من هذا فبصرک الیوم حدید» را طوری  مطرح میکند که گویا هم اکنون قیامت (مثلا در پس پرده غیب) وجود دارد و بشر از آن غافل است و در قیامت از غفلت در می آید . . .

خیلی ها این خطا را مرتکب شده اند و منشاء آنها هم روایات نا صحیح است که با نصوص متعدد قرآنی مخالف است، و در آیات بسیاز زیادی به حوادثی اشاره میشود که مقدمه وقوع قیامت است و تا آنها واقع نشود قیامت واقع نمیشود و تا کنون نه تنها یکی از آنها واقع نشده، بلکه با هریک از آنها (مثلا اذا الشمس کوّرت) میلیون ها سال فاصله داریم.

7 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 39 تا 45 ضمن تایید آنحضرت، راهکارهای عبادتی به آنحضرت توصیه میکند و ضمنا میفرماید که تو از این مطلب عبور خواهی کرد و چنانکه دیدیم آنحضرت به این موج غالب شد.

در آیه آخر نیز به مجموعِ آنچه تا این موقع از وحی بر آنحضرت نازل شده (حدود 5%) را قرآن نامیده (بنا بر استدلالی که قبلا کرده ایم) یک پیشگوئی تحقق یافته است.

8 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 16 تا 35 به دلایلی که بارها گفته ایم (اقبال هنرمندان و وعاظ و . . ) از آیات برجسته قرآنی است.

9 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 16 تا 35 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

همچنین است آیات 42 تا 44.

آیه 36 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیه 38 از این لحاظ که به آفرینش اشاره دارد، از آنجا که جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

مخاطبان اولیه که بجای خود، ما نیز امروز نمیتوانیم تصور روشنی از این امور که جزء مغیبات است داشته باشیم.

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

مراحل محاسبه هرکس در قیامت.

صدور فرمان برخورد با کافران ستیزه جو، و شرح وضعيت کساني که بر عکس کافران عمل کردند و نتايج خوبي که به آن می رسند.

قدرت مطلق الهی و اینکه مکذبانِ آنحضرت چندان مهم نیستند و اینکه آنحضرت ناراحت نباشد و عبادات خاصی را برای افزایش ظرفیت خویش در رژیم عبادی خویش قرار دهد.

12 کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

اگر بخواهیم برای پاسخ به سوال فوق «مفهوم» را ملاک بگیریم پاسخ این است که نه، این مطالب در سوره های قبل هست و برای اولین بار نیست، اما اگر بخواهیم تعابیر و کلمات بکاررفته را ملاک بگیریم در آنصورت می باید (همینطور که رو به جلو میرویم) در هر پاراگراف متنی طولانی بنویسیم و آدرس یکی یکیِ کلمات را – که با حفظ مفهوم در قالب تعابیری متفاوت است – بدهیم.

لذا خواننده گرامی اجمالا بداند که پاراگراف فوق از لحاظ مفاهیم مسبوق و از لحاظ کلمات و تعابیر نو است.

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

واگذاری به مخاطب و التفات

در ابتدای آیه 27 واگذاری به مخاطب صورت گرفته است.

و نیز در ابتدای آیه 34

در آیه 19، قبل از 5 کلمه آخر التفات (تغییر مخاطب) صورت گرفته است.

همچنین در وسط آیه 20.

اینکه در آیه 16 فرموده «از رگ گردن به او نزدیک تریم»، در حقیقت به زبان مخاطب فرموده، زیرا که احاطه خداوند و علم او به جزئی ترین اجزاء غیرقابل تصور است و رگ گردن از باب تمثیل است.

خطاب عمومی به همه

مطلب آیه 22 خطاب عمومی به هر شخص است که از این شرایط (یعنی قرار گرفتن در شرایط رسیدگی) غافل بودی و اینک داری بطور مستقیم واقعیات را درک می کنی. اما اینکه فرموده «چشمت تیز است» یعنی اینکه بخوبی می بینی.

 توضیح این فقره این است که مؤمنان ، دراثر ایمان به آخرت ، از هم اکنون هم که  در این جهان زندگی می کنند راجع به آن جهان علم و آگاهی دارند .

(توجه فرمائید به آیات 3 تا 7 سوره تکاثر و شرحی که ذیل آن عرض کرده ایم)

 اما کافران از آن غافلند ، و در آنجا ناگهان از غفلت در می آیند .

 اما مؤمنان هم ،که اجمالاً راجع به آن علمی دارند در آنجا علمشان عینی تر، واضح تر، قوی تر، و عمیق تر، می شود.

قبل از « گهواره» ، تا پس از « گور»

از آیات 17 تا 21 مطالبی فهمیده می شود که آنها را اجمالاً قبلاً دیده ایم که به طور گذرا عرض می کنیم :

مطالب مزبور تفسیر آیه 4 سوره طارق و آیات 10 تا 12 سوره انفطار است (لطفاً مراجعه فرمایید)

 در این سه پاراگراف مقاطع مهم زندگی یک فرد انسانی را یادآوری می فرماید: آفرینش (آیه 16)،

 قرار دادن ناظر (آیه 17)،

 لحظۀ مرگ این جهانی (آیه 19)،

لحظه آفریده شدن مجدد در قیامت (آیه 20)،

 چگونگی راهنمائی او تا اینکه (به اصطلاح ما) جلوی میز محاکمه قرار گیرد (آیه 21) که از این آیه با توجه به آیه 17 معلوم می شود پس از خروج از قبر، در آن ازدحامِ عجیبِ هزاران میلیارد نفری، همه اشخاصی که در روی زمین زندگی کرده اند و ناگهان در شرایط جدید قرار گرفته اند هر کس آن دو نفرِ همراه را با خود دارد که یکی از آنها وظیفه راهنمائی او را تا (باصطلاح ) پای میز محاکمه دارد، و دیگری سخنگوی او در پای میز محاکمه است.

این «همراهِ» مطرح در آیه 23، همان «گواه» آیه 21 است.

 این پاراگراف اشاره های گذرائی دارد به مرحله ای از قیامت که کارِ رسیدگی اشخاص جهنمی پایان گرفته و حکم آنها صادر می شود.

 در آیۀ 24 می فرماید «بیفکنید»، اما اگر به کلمه اصلی در متن عربی توجه کنیم متوجه خواهیم شد که معنی دقیق آن این است : «شما دو نفر بیفکنید» و این سئوال پیش می آید که این «دو نفر» کیستند؟

 نزدیک ترین و بهترین جواب این است که این دو نفرِ مورد بحث، همان دو نفری است که در آیه های 17 و 21 مطرح شده، که یکی از آنها نیز همان است که در آیه 23 مطرح گردیده است.

 توجه به سه کلمه آخر آیه 24 و خود آیۀ 25 و شش کلمه اول آیه 26، ما را به این معنی می رساند که پس از تکمیل پرونده های همگان به همه «دو نفر»های همراه هر کس، این دستور می رسد که ببینند آیا شخصی که وظیفه همراهی او را بعهده دارند، این مشخصات را دارد یا نه؟ (یعنی مشخصاتی که در سه کلمه آخر آیه 24 و تمام آیه 25 و شش کلمه اول آیه 26 به آن تصریح شده) و اگر دارد او را به جهنم بیفکنند.

«قول» و «قانون»

«قول»ی که در آیه 29 آمده به معنی «قانون الهی» است و برای درک آن بهتر است به مطالبی که ذیل تیترهای «خواست خداوند قانونمند است» و «کار خداوند قانونمند است» نظری بیاندازید.

پایان مرحله ورود به جهنم جهنمیان

آیه 30 نظر به این مقطع زمانی دارد.

همچنین فهمیده می شود ظرفیت جهنم قابل افزایش هم هست.

بهانه آوری و زرنگ بازی

از آیه 27 فهمیده می شود اینک که مصادیق جهنمی بودن واضح و آشکار شده ، جهنمی ها بهانه می آورند که مثلاً من تقصیر نداشتم و این «قرین» (= شخص نزدیک به من در زندگی دنیائی) مرا گول زده و به راه غلط انداخته تا اینکه به این مرحله رسیدم و اگر او نبود من بهشتی می شدم و لذا مرا به جهنم نیاندازید و ...

 آن «قرین» هم در مقام پاسخ و رفع اتهام میگوید که «نه تقصیر خودش بود و من او را به طغیان نیفکندم و خودش در گمراهیی دور بود»

 نکته قابل توجه این است که این «قرین» ، «قرینِ دنیائیِ گمراهی هایِ هر شخص در زندگیِ دنیائی اوست» و ربطی به «قرین»ی که در کلمه دوم آیۀ 23 آمده ندارد.

«بهشت کوچولو»ی موقت و بهشت واقعی

دو کلمه آخر آیه 32 بعلاوه تمام آیه 33 تفسیر کلمه «متقین» است که در آیۀ 31 ذکر شده است.

 از آیاتی در سوره های قبلی ، فهمیده می شود در مدتی که جهنمی ها مشغول رسیدگی شدن هستند تا اینکه به سرانجام خویش و انداخته شدن به جهنم برسند ، بهشتی ها در سایه و نوشیدن و مورد احترام بودن هستند تا زمان اتفاقات مطرح در این پاراگراف برسد .

یکی از دو تا بزرگ ترین آیه های بهشتی

آیه 35 بسیار قابل تأمل است.

 در سوره های غاشیه، نباء، واقعه، رحمان، دهر، و مطففین، آیات نسبتاً مفصلی درباره نعمتهای اهل بهشت آمده، و ما نیز به مناسبت، در شرح و توضیح آنها (بطور بسیار فشرده) عرایضی عرض کرده ایم.

اما این آیه از همه آنها بالاتر و جامع تر است و نشان می دهد نعمت های بهشت نه تنها از حد تصور ما ، بلکه حتی از حد تصور خود بهشتی ها هم بالاتر است.

 شاید مثالی به فهم مطلب کمک کند.

 شما یکنفر آدم خوب معمولی را در کوچه و خیابان می بینید و به او می گوئید هر آرزوئی که بکنی برایت فراهم خواهد بود و او آرزو می کند که خودش و خانواده اش سالم باشند و خوراک و پوشاک و خانه مناسب و پول کافی و احترام بجا داشته باشند. اگر به یک آدم فرهیخته مهذب بربخورید و آرزوهای او را جویا شوید خواهید دید آرزویش ، هم معنوی تر و هم عام تر است.

آرزوی یک مصلح اجتماعی، درست شدن همه چیز و عادلانه شدن همه امور برای همه است.

 آرزوی آدمهای خیلی بالا و والا، مثلاً پیامبران، رشد شخصیتی همه افراد بشر و دفع همه رذایل همگان است.

 تازه همه اینها مربوط به زندگی این جهانی است.

 در آخرت که همه محدودیت ها رفع می شود آرزوها چقدر بزرگ تر، چقدر متنوع تر، و با توجه به تفاوت شخصیت افراد مختلف، چقدر پیچیده تر و عالی تر و کمالی تر می تواند باشد؟

 در این آیه می فرماید نه تنها تمام آرزوهای آنها محقق خواهد شد، بلکه به فضل خدا، چیزهائی را هم که به عقلشان نرسیده و آرزو نکرده اند خواهند یافت.

در قرآن دو آیه هست (که یکی همین و یکی آیه 17 سوره سجده است) که نشـان می دهد بهشت خیلی از فکررس هر کسی (هر قدر هم که صاحب فکر بلند باشد) بالاتر است و «جنات تجری من تحتها الانهار» و «ازواج مطهره» و ... و ... و ذکر مثالهائی خیلی پائین و متناسب فهم بشر عادی از نعمت های آن است اما برای مخاطب های خاص و فرهیخته و دارای شخصیت های والا و بسیار والا نیز چنین تعابیر هوش ربائی دارد که واقعاً اگر بخواهیم درباره آن بگوئیم و بنویسیم چنان گستره موسّعی دارد که نمی توانیم از عهده اش برآئیم زیرا بسیار پرحجم و خارج از حوصله خواننده می شود.

 اما برای آن مخاطب  های خاص همین اشاره کافی است و خودشان می  توانند با به جولان درآوردن توسن فکر خویش به قلمروهائی برسند که جداً انگیزنده و جلب کننده است و اما ما رعایت اختصار را برگزیده ایم.

«قلب» ، «ذهن» ، «عقل»

«قلب»ی که در آیه 37 آمده یعنی «ذهن» و «عقل» و «قوه فهم»

 در این آیه گروه پندپذیر را به دو دسته تقسیم نموده:

1- گروهی که «صاحب قلب» هستند، یعنی خودشان قدرت درک و ارزیابی و تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری دارند.

2- گروهی که از این لحاظ ضعیف تر هستند اما این خصوصیت را دارند که سخنان مختلف را می شنوند و آنگاه قضاوت صحیح کرده و راه حق را پیدا می کنند.

«شش روز»

«شش روز»ی که در آیه 38 ذکر شده، بمعنی شش تا از این 24 ساعت هائی که ما به آنها «روز» می گوئیم نیست .

 بلکه بمعنی «شش مرحله آفرینش» است .

 و اینکه فرموده «خستگیی بما نرسید» به زبان مخاطب صحبت فرموده ، و معنی آن این است که این آفرینش عظیم برای ما (یعنی خداوند)، کار مهمی نبوده است.

خودسازی دائمی

از این آیات معلوم می شود که پیامبر(ص) برای به منزل رساندن  بار سنگین رسالت ، دائماً نیاز به تقویت شخصیت خویش داشت که مؤلفه های آن:

1- «تحمید و تسبیح دائمی پروردگار»،

2- «توجه دائمی به مرگ و پس از آن»،

3- «توجه دائمی به علم و احاطه خداوند بر همه چیز» است.

 و هر کس که بخواهد آنحضرت را الگوی خویش قرار دهد نسخه اش همین است.

 و البته این موضوع در قرآن کریم ، بسیار زیاد ، به انحاء مختلف ، و با تنوع زیاد ، و متناسب با هر مرحله از زندگی و رسالت آن وجود عزیز ، ذکر شده است.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و البته انسان را ما آفريديم و ميدانيم چه چيزي وسوسه اش ميکند، و از رگ گردنش هم به او نزديک تريم (16) و آن دو فرشته دريافت کننده اعمال که چپ و راستش  هستند اعمالش را ثبت و ضبط ميکنند، (17) هيچ گفتاري را به لفظ نمي آورد مگر اينکه نزد او مراقب و آماده اند (18) و هنگامی که سستی مرگ را درک میکند، گوئیا به او خطاب میشود اين است آنچه از آن ميگريختي (19) وقتیکه دوره برزخش هم پایان یافت، و در آن شيپورِ اعلامِ برقراریِ قیامت دميده شد، خطاب میشود اين همان روزی است که همگی تان به آن هشدار داده ميشديد (20) و هر کسي كه به قیامت مي آيد با او يک گواه و يک سوق دهنده هست (21) به او گفته میشود  البته تو نسبت به اين غافل بودي اما اینک پرده ات را کنار زده ايم و چشمت بخوبی بینا است (22) و هنگامیکه وارد محشر میشود فرشته ای همراهِ او است، و او را به عنوان کسی که تحت نظرش بوده معرفی میکند، و به مسئول جدیدش تحویل میدهد (23)  چیزی نمیگذرد که حکم عمومی صادر میشود که هر ناسپاسِ ستيزه جو را به جهنم بیفکنید (24) که دردنیا جلوگيرِ خير و بسيار تجاوز گر و شک افکن بود (25) همانها که براي خداوند، همتا جعل میکردند، و در عذاب شديد قرارشان دهید (26)  در این موقع مجرمان میگویند خدایا این شخصی که در دنیا رفیقم بود مرا گمراه کرد اما همان رفیقش ميگويد خدايا من او را به طغيان نيفکندم، ليکن خودش در گمراهيي دور بود (27) و جواب می شنوند که در نزدم ستيزه نکنيد زيرا که  پيشاپيش برايتان هشدار دهنده فرستاده بودم (28) سخن در نزد من عوض نميشود و نسبت به بندگانم ستمکار نيستم (29) در آن روز به جهنم خطاب میشود آيا پر شده اي؟ و ميگويد باز هم هست؟ (30) و بهشت بدون اينکه طولي بکشد به متقيان نزديک ميشود (31)  و به آنان خطاب میشود اين همان چيزي است که به هر کسی که زیاد بسوی خداوند باز میگشت، وعده داده بودیم (32) همان هائی كه در نهان نسبت به خداي رحمان پروا داشتند و دلشان بسوی او بازگشت كننده بود (33) به آنان گفته میشود  به سلامت واردش شويد، که امروز شروعِ جاودانگيِ شما است (34) در آنجا آنچه بخواهید خواهید داشت و نزد ما زيادتي هم هست (35) ای پیامبر! به تکذیب های مکذبانت اهمیت مده و توجه کن که چه نسل هائي که قبل از اينان بودند و از اینان سرسخت تر هم بودند،  به شهرها لشکر کشي هم ميکردند، هلاک شدند، که و اینها که به حد آنها هم نرسیده اند چه اهمیتی دارند، و ببین عاقبت آنها که قوی تر هم بودند چه شد؟ و آيا از عاقبت اخروی هيچ گريزي هست؟ (36) و ای پیامبر! به این نکته نیز توجه کن که در اين گزاره قیامتی، براي کسي که فهم داشته باشد، يا لااقل به سخن حق گوش داده، و تصدیقش کرده باشد، پندي است (37) و البته آسمانها و زمين و ما بين آنها را در شش مرحله آفريديم و خستگيي هم بما نرسيد (38) پس ای پیامبر! بر آنچه اینها ميگويند صبر کن، و پيش از طلوع خورشيد، و نیز از اندکی قبل از غروب، به ستايش پروردگارت تسبيح گوي (39) و نيز قسمتي از شب را چنین کن، و همچنين پس از سجده ها نیز (40) و گوش فرادار براي ندا کننده اي که روزي از جائی نزديک ندا دهد (41) روزي که همگان، به حق، آن فرياد بلند را در مورد برپائی قیامت بشنوند، که روز خروج از این دنیا همان خواهد بود (42) البته ما زنده مي کنيم و ما ميميرانيم و بازگشت همگان هم بسوي ما است (43) روزي که زمين بسرعت ميشکافد، تا همگان به تندی برای برپائی قیامت حاضر شوند، که اين گردآوري براي ما آسان است (44) ای پیامبر! ما به بی ارزشیِ آنچه این تکذیبگران ميگويند داناتريم، و تو نيز برآنها چيره نيستي، پس، کسانی را که نسبت به این هشدار بيمناك باشند، بوسيله قرآن پند ده (45)

دی ان ان