پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف
درس: احکامي فردي و اجتماعي با زمينه "اي مسلمانان کفار ويهود و نصاري چنين اند شما آنطور نباشيد".
درب: پيام مهمي که عدم ابلاغ آن از سوي پيامبر همسنگ نقص در پيامبريش بود.
2 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 به تشریع برخی از احکام مبتلی به و نیز احکام عبادی و اجتماعی می پردازد .
در پاراگراف 2 می فرماید : ای اهل کتاب عقایدتان باطل و اعمالتان خلاف، و اینک حجت برشما تمام شده است .
در پاراگراف 3 می فرماید : ای مسلمانان ! مانند یهودیان نباشید که علیرغم شناخت حق، حتی درچیزی که بسیار به نفع شان بود ، حاضرنبودند زحمتی به خویش بدهند و مراقب حسادت یهودیان برخودتان باشید .
در پاراگراف 4 برخی احکام اجتماعی را تشریع می فرماید و به توصیف رفتارهای باطل یهودیان و نکوهش آنها می پردازد .
در پاراگراف 5 می فرماید : ای مسلمانان ! مانند اهل کتاب نباشید که به محتویات کتابهای خودشان عمل نمی کنند و با مسلمانان دشمنی می ورزند و راجع به خداوند عقاید باطل دارند .
در این پاراگراف می فرماید: ای پیامبر! با خاطر آسوده آن پیام مهم ما را ابلاغ کن.
3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از این آیه (67) صراحتاً فهمیده میشود که چیزی بر پیامبر نازل شده بود و آنحضرت آن را به مردم ابلاغ نکرده بود زیرا نگران بود ترور شود. و آن موضوع آنقدر مهم بود که ابلاغ نکردن آن بمنزله نرساندن رسالتش بوده است.
خطری که ممکن بود متوجه پیامبر شود از ناحیه چه کسانی بود؟
در آیه گفته شده که خطر مزبور از جانب «مردم» بوده است.
این «مردم» چه کسانی میتوانستند باشند؟
کافرانِ مشرک و کافران اهل کتاب که نمیتوانستند باشند زیرا اگر چنان بود از آنان تحت عنوان «کافر» و یا «اهل کتاب» نام میرفت.
پس این «مردم» کسانی جز در داخل مسلمانان نمیتوانست بوده باشد.
بنابراین خطرِ مورد بحث از جانب منافقان بود که اگر آن موضوع ابلاغ میشد مایه ناراحتی شدید آنها میگردید و چه بسا حاضر بودند پیامبر اکرم را به قتل هم برسانند تا بتوانند جلوی آن را بگیرند.
چه چیزی بود که برای منافقان آنقدر اهمیت داشت که بخاطر جلوگیری از آن حاضر بودند چنین جنایتِ فوقِ هولناکی را هم مرتکب شوند؟
بهتر است سئوال را اینطور مطرح کنیم که اساساً منافقان چرا به اسلام پیوستند؟ ما اولین بار نام منافقان را در سوره عنکبوت میخوانیم که هنوز هجرت اتفاق نیافتاده است. آنها مدتها قبل از هجرت بو کشیده و حدس زده بودند که این نهضت موفق خواهد شد و لذا خود را در صفوف علاقمندانِ آن جا زده بودند تا در آیندۀ آن سهمی داشته باشند. اینک آن آینده مطلوب فرا رسیده بود. هجرت واقع شده و پیامبر حکومت تشکیل داده و مکه را فتح و همه اعراب را به زیر نگین خویش در آورده بود و خودش هم پیرمردی بود و سن مرگ و میر در آن روزها مانند امروز دور و بر هشتاد سالگی و نود سالگی نبود بلکه دور و بر پنجاه سالگی بود. لذا پیامبر که اینک در سن شصت و سه سالگی بود کاملاً پیر و نزدیک به رحلت بوده و آنها برای خویش کیسهها دوخته بودند که پیامبر وفات خواهد کرد. در صورت وفات پیامبر چه اتفاقی میافتاد؟
پیامبر از هر سلطانی مقتدرتر بود و حکم او از هر صاحب حکومتی نافذتر بود، و جانشینیِ او یک چیز خواستنی و آرزوئیِ بسیار بزرگی بود، و این چیزی نبود که آنها بتوانند به سهولت از آن چشم برگیرند، و لذا برای رسیدن به آن حاضر بودند هر کاری بکنند، و این همان چیزیست که میتوان در جواب آن سئوال که «چه انگیزهای برای قتل پیامبر وجود داشت» بیان کرد.
اگر آنها کوچکترین حسی کرده بودند که پیامبر ممکن است به امر خدا کسی را به جانشینی خویش منصوب کند، قبل از انجام آن حتماً سعی میکردند آنحضرت را به قتل برسانند.
اما خداوند با نزول این آیه همه راههای حزم و احتیاط را بر آنحضرت بست و برای آنحضرت چارهای جز ابلاغ آن نگذاشت.
اینجاست که موضوع خیانت آن دو زن پیامبر(ص) که در سوره تحریم به آن اشاره شده است روشن میشود. چه رازی بود که آنان از پیامبر فاش نموده بودند؟ که با آن شدت مورد نکوهش قرار گرفتند؟ هر چه باشد از این آیه معلوم میشود پیامبر رازی داشت و آن دو زن به پیامبر خیانت نموده و راز او را فاش کرده بودند و نزول سوره تحریم نیز درست قبل از این سوره است.
اینها سئوالاتی است که یافتن جواب آنها سخت نیست و هر چه باشد با تحلیلهای فوق به سهولت معلوم میشود که آن مأموریت پیامبر نصب امیرالمؤمنین به خلافت خویش بوده که در سال حجهالوداع در مسیر بازگشت به مدینه در محل غدیر خم اتفاق افتاده و مورخان و راویان درباره آن اتفاق نظر دارند.
4 - آیات برجسته این پاراگراف
آیه 67 به دلایل مکررا پیشگفته از برجسته ترین های قرآن است.
5 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.
6 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
ای پیامبر! با خاطر آسوده آن پیام مهم ما را ابلاغ کن.
– کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تمام عناصر این آیه «برای اولین بار» است.
شرح مختصر
خداوند امر خویش را محقق میکند
در آیه 67 میفرماید : اي رسول! آنچه را که از جانب پروردگارت بسويت نازل شده تبليغ کن، و اگر نکني رسالتش را نرسانده اي، و خداوند تو را از مردم حفظ ميکند، خداوند قوم کافران را هدايت نمي کند.
آیه فوق بسیار معروف است و همان آیهایست که برحسب قویترین روایات اعم از شیعه و سنی، موضوع آن مربوط به نصب امیرالمؤمنین(ع) به خلافت پس از پیامبر(ص) میباشد. اما در اینجا تکیه ما روی جمله «... و خداوند تو را از مردم حفظ میکند ...» است.
از متن جمله فهمیده میشود که گویا پیامبر در معرض سوء قصد بوده و عدهای توطئه ترور آن حضرت را پرورده بودند و با آنچه که آن حضرت مأمور به ابلاغ آن شده بود (یعنی خلافت امیرالمؤمنین(ع)) نه تنها موافق نبودند بلکه بسیار مخالفت شدیدی هم داشتند تا آنجا که مصمم به کشتن پیامبر هم شده بودند.
در هر حال این آیه نازل شده بود و پیامبر نیز همانگونه که روش معمول او بود آنرا بر مردم خوانده بود و همه گوش به زنگ اوضاع و احوال بودند که چه پیش خواهد آمد ... .
بالاخره روز غدیر خم فرا رسید و پیامبر(ص) امیرالمؤمنین را به دستور خداوند نصب کرد و اتفاقی هم نیفتاد و آنحضرت بر اثر مرگ طبیعی وفات یافت و این آیه نیز به مجموعه معجزات تاریخی پیوست.
هیچکس نمیتواند یک دقیقه بعد خودش را تضمین کند. سکتههای قلبی و مغزی، انواع خطرات ارضی و سماوی و مهمتر از همه درباره رهبران سیاسی، دشمنان سازمانیافته و خطر سوء قصد و ترور بشدت مطرح است.
پیامبر اکرم(ص) هم هیچ گارد و محافظی نداشت اما ضمناً دشمنان سازمانیافته خبیث و بد ذات و جدی و مصمم زیاد داشت. همانها که کوچکترین فرصت جهت برگرداندن جامعه به حالت قبل از اسلام را از دست نمیدادند.
با وجود این، با چنان لحن محکمی، چنین اطمینانی به پیغمبر داده شده و حفظ جان او تضمین شده و آنهم با این عبارت صریح و روشن و در مقابل چشم و گوش دهها هزار نفر و از جمله اعضاء آن باند توطئهگر، برانداز و منافق.
این نیز یکی دیگر از پیشگوئیهای عجیب تحققیافته است.
ترجمه تفسیریِ آزاد
اي رسول! آنچه را که از جانب پروردگارت بسويت نازل شده تبليغ کن، و اگر نکني رسالتش را نرسانده اي! و خداوند تو را از مردم حفظ ميکند، خداوند قوم کافران را هدايت نمي کند (67)