پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:
درس: ساختن ثبوتي شخصيت مسلمانان از طريق صدور آيات احکامي و اخلاقي، و ساختن سلبي آنان از طريق ارائه الگوهاي لازم الاجتناب (مانند کفار و منافقان)
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: در امور سخت پايداري کنيد و سست نشويد و به خداوند توکل کنيد.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
وَإِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِكَ تُبَوِّىءُ الْمُؤْمِنِينَ مَقَاعِدَ لِلْقِتَالِ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿121﴾ إِذْ هَمَّت طَّآئِفَتَانِ مِنكُمْ أَن تَفْشَلاَ وَاللّهُ وَلِيُّهُمَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ ﴿122﴾
ریزدرب: ای پیامبر! علیرغم مشکلاتی که در اردوگاهت داشتی به آماده نگهداشتن مسلمانان برای مصاف می پرداختی
2
وَلَقَدْ نَصَرَكُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴿123﴾
ریزدرب: ای مسلمانان! در جنگ بدر ضعیف تر بودید و خداوند یاریتان کرد، پس در مقابل همان خداوند رفتار صحیح در پیش گیرید
3
إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِينَ أَلَن يَكْفِيكُمْ أَن يُمِدَّكُمْ رَبُّكُم بِثَلاَثَةِ آلاَفٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُنزَلِينَ ﴿124﴾ بَلَى إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَيَأْتُوكُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا يُمْدِدْكُمْ رَبُّكُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِكَةِ مُسَوِّمِينَ ﴿125﴾ وَمَا جَعَلَهُ اللّهُ إِلاَّ بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُم بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِندِ اللّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ﴿126﴾ لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ ﴿127﴾
ریزدرب: ای پیامبر! تو مسلمانان را به یاری مجدد الهی امیدوار میکردی
4
لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ ﴿128﴾ وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿129﴾
ریزدرب: ای پیامبر! علیرغم علاقه ای که به رفتار صحیح مسلمانان داری، بدان که چگونگی رفتار ِما با آنان در دست تو نیست
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 میفرماید توجه به خداوند و نعمت وحي و دقت در محتواي قرآن کريم از سبب هاي اعتلاء شخصيت است و يکي دیگر از محورهاي ساخته شدن شخصيت ، درک ترجيح بهشت بر نعمت هاي فاني و توجه و استغفار است و اینکه کفار اعم از گذشتگان ومعاصران از رشد شخصيتي بازماندند و در دنيا و آخرت زيانکار شدند.
در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه پیروانت را به این آیات و صفات وافعال الهی جلب کن و به نکوهش اهل کتاب پرداخته، که با علم و عمد در دین خدا اختلاف کردند و به آیات خدا کافر شدند و پیامبرشان و اهل عدالت را کشتند و از اینکه کتاب خدا بین آنها حکم کند سر پیچیدند و ای پیامبر به پیروانت توصیه کن از اهل کتاب فاصله بگیرند .
در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! نگذار اهل کتاب با مغلطه گری پیروان «مکتب ندیده» ات را بفریبند وآنها رابه روش دیگر درمیدانی متفاوت به چالش بکش .
در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر اهل کتاب را دعوت به گفتگو حول مشترکات اعتقادی کن و ای مسلمانان ! اهل کتاب چنین اخلاق و رفتــار زشتی دارنـد (والبته بعضی ازآنها خوب هم هستند اما در اقلیت می باشند) ، لذا شما نسبت به آنها نه تنها محتاط باشید بلکه بهتر است آنها را به چشم دشمن نگریسته و فعلا از آنها دوری کنید .
در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! اهل کتاب ازلحاظ «حقانیت» مشکل های جدّی دارند ، سعی کن مسلمانان را به شدت ازآنها دور نگهداری، و پیروانت را به اهمیت حج آگاه کن و توانمندهای آنان را به بجا آوریِ آن تحریض کن و با رفتارهای کافرانه و خصمانه اهل کتاب بطور آشکار برخورد کن و ای مردم ! تا ازآن چیزهائی را که دوست می دارید در راه خدا نبخشید به رشد و ارتقاء شخصیتی که سزاوارش هستید نمی رسید و نکوهش اهل کتاب که حکم تورات را بر مبنای خواسته دل تغییر دادند .
در پاراگراف 6 می فرماید : ای مسلمانان ! از کفار اهل کتاب اطاعت نکنید وتقوای حقیقی پیشه کنید و اهل دعوت به خیر و امربه معروف و نهی ازمنکرباشید وبه ریسمان خداوند چنگ بزنید ومبادا ازراه حق متفرق شده واختلاف پیشه کنید .
در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! آنچه خودتان دارید بسی بالاتر است ازآنچه نزد اهل کتاب است ، ازآنها دوری کنید .
در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! با اینکه نزد ما عزیز و محترمی، به تو هشدار میدهیم مبادا درباره چیزی که اختیارش با تو نیست به کسی تعهدی بسپاری.
4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از مطالب این پاراگراف چنین معلوم میشود که:
1- دو طائفه از مسلمانان «تصمیم به سستی» گرفتند. (آیه 122)
2- عدهای از مسلمانان کمکهای مستقیم آسمانی را میخواستند. (آیه 124)
3- یاری خداوند مشروط به وجود شرایطی است که تا آن شرایط تحقق نیابد، آن یاری هم نازل نخواهد شد. (آیه 125)
4- آن عده از مسلمانان، که در آن مقطع چنان رفتار میکردند گناه بزرگی مرتکب شده بودند که کارشان فقط بدست خدا بود و ظالم هم بودند. (آیه 128)
از مجموع موارد فوق فهمیده میشود مسلمانانِ جنگ احد، همان مسلمانانِ جنگ بدر نبودند. مسلمانان جنگ بدر، پر از ایمان و امید و تقوا و اطاعت از خدا و رسول بودند اما مسلمانان جنگ احد، مغرور و طلبکار از پیغمبر و تعیینکننده شرط و شروط شده بودند.
در این مدت منافقان و یهودیان هم داشتند با تمام قوا به تخریب روحیه
میپرداختند و نتیجه آن شد که در جنگ احد هفتاد نفر از خالصترین مؤمنان از میان مسلمانان رخت بربستند و جامعهشان با از دست دادن آن سرمایههای ایمانی ضعیف شد.
در این پاراگراف مقدمات آن نتیجه را دارد برای مسلمانان آنروز و برای ما تحلیل میکند. یعنی واقعه وقوع یافته است، و این آیات، پس از وقوع دارد آنها را برای مسلمانان تحلیل میکند تا «گذشته چراغ راه آینده» شود.
آیه 121: پیامبر(ص) در نقش یک سردار جنگی، در آیه 121، به سازماندهی مسلمانان مشغول شده و در اولین فرصتهای روز به این کار پرداخته، و هیچ کوتاهیی از او مشاهده نمیشود.
آیههای 125-124: فهمیده میشود آنها از پیامبر اکرم(ص) تقاضای «کمکهای آسمانی» میکردند و دفاع و جهاد خویش را مشروط به آن نموده بودند و میخواستند سر جای خودشان بنشینند و خطری متوجه آنها نشود و ملائکه از آسمان بیایند و دشمنان آنها را از بین ببرند .
5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیه های 124 و 125 از آنجا که سخن از مداخله ملائکه دارد، و مکانیزم این امر برما که ساکن قرن بیست و یکم هستیم، نیز، روشن نیست، بطریق اولی بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه بوده است.
6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .
7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
در امور سخت پايداري کنيد و سست نشويد و به خداوند توکل کنيد.
8 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
دریافتهای کوتاه مستقیم
آیه 122 : «والله ولیهما» نوعی تشریف است و این معنی را نمیدهد که خداوند مانند «الله ولی الذین آمنوا» نسبت به آنان هم «ولیّ» است بلکه چون خداوند ولیّ همه است (اعم از مومن و کافر و منافق و حتی حیوانات و گیاهان و حتی جمادات) ولیّ آنها هم هست، و خلاصه اینکه درجه عادی و معمولی ولایت در اینجا مورد نظر است، و این بدیهی است که ولایت خداوند نسبت به مومنین که در «الله ولی الذین آمنوا» آمده یک درجه بسیار بالائی از ولایت است.
آن دو طائفهای که «تصمیم به» سستی گرفتند که بودند؟
در رابطه با آیه 122 آن دو طائفهای که تصمیم به سستی گرفتند بطور قطع منافقان بودند که طبعاً همیشه مترصد فرصتی هستند و بودند که ضربهشان را بزنند ولی چرا فرموده «دو طائفه»؟
البته از کلمه «طائفه» نوعی وحدت درونی و انسجام فهمیده میشود.
بنابراین آنها با یکدیگر جلسات هماهنگی داشتهاند و تجزیه و تحلیل میکرده و نظراتشان را با یکدیگر نزدیک و رفتارشان را هماهنگ میکردهاند. به همین خاطر است که فرموده «تصمیم به سستی» گرفتند.
واضح است کسی که علیرغم اهمیتی که رسول خدا به دفاع و جهاد میدهد «تصمیم به سستی» میگیرد از مسلمانان معمولی و مؤمن نیست بلکه حتماً جزء منافقان است. بنابراین هر دو طائفه منافق بودهاند.
از همین آیه معلوم میشود در آن روزها منافقان به دو دسته تقسیم میشدند.
تا آنجا که میدانیم، یکدسته از منافقان کسانی بودند که به طمع ریاست و آلاف والوف همراه مسلمانان شدند و چنانکه دیدیم، بعداً، هم به ریاست رسیدند، و هم به آلاف و الوف.
قابل فهم است دستۀ دیگر منافقان، آنهائی باید باشند که ساکن مدینه بوده و از سیل هجرت مهاجران مسلمان بسوی مدینه ناراضی بودند و آنها را مزاحم خویش حساب میکردند و آرزو میکردند کاش هجرتی واقع نمیشد و آنها میتوانستند به روش مالوف خویش زندگی کنند.
طبعاً «تصمیم» آنها به سستی نیز میباید متفاوت باشد و قاعدتاً دسته دوم باید انگیزههای قویتری برای ایستادگی در مقابل پیامبر و مؤمنان و لذا «تصمیم به سستی» داشته باشند.
اما انگیزه منافقان از نوع دسته اول، برای «تصمیم به سستی»، بعلت ماهیتِ خودشان یعنی «مگسان گرد شیرینی» بودنِ آنها بود و آنها از جنگ و جهاد و ایثار و فداکاری خوششان نمیآمد. آنها فکر میکردند جنگ بدر بالاخره هر طور بود تمام شد اما چیزی نگذشته سخن از یک جنگ با ابعاد وسیعتر است و اگر کار همینطور پیش برود و همیشه در جنگ باشیم ممکن است در یکی از این جنگها تیری هم به ما بخورد. در آنصورت اینهمه طرح و نقشه و حیله و دو دوزه بازی کردن به چه درد ما میخورد؟
بنابراین منافقانِ نوع اول که میتوانیم آنها را «منافقانِ مهاجر» بنامیم از ترس جان و با هدف جلوگیری از جنگهای آینده، و منافقانِ نوع دوم که میتوانیم آنها را «منافقانِ انصار» بنامیم بعنوان «خود نشان دادن» و بقول خودشان «دفع شر این مزاحمان» به جمعبندی واحدی رسیدند و «تصمیم به سستی» گرفتند، در حالیکه انگیزههای متفاوتی داشتند.
ترجمه تفسیریِ آزاد
ای پیامبر! آن هنگام را به ياد آر که صبح از خانواده ات جدا شدي که محل جنگ را براي مسلمانان مشخص کني و خداوند شنواي داناست (121) آن هنگام که دو طائفه از شما تصميم به سستي گرفتند ، در حاليكه خداوند سرپرستشان بود ، و مومنان بايد به خداوند توکل کنند (122) و خداوند بود كه در جنگ بدر ياريتان داد ، در حاليکه شما ناتوانتر بوديد . پس ، از خدا پروا کنيد شايد شکر بگزاريد (123) آن هنگام که به مسلمانان ميگفتي آيا کافي نيست که پروردگارتان به سه هزار ملائکه فرود آينده کمکتان کند؟ (124) بله . اگر صبر کنيد و تقوا در پيش گيريد ، و کافران از زورِ خشم شان شتابان به اينجا بيايند پروردگارتان با پنچ هزار ملائکه نشاندار کمکتان مي کند (125) و خداوند آن را جز مژده اي برايتان قرار نداد، و اينكه دلتان به آن مطمئن شود ، و ياري جز از ناحيه خداوند نيست ، که خداوند پيروزمند فرزانه است (126) تا اينکه قسمتي از کافران را هلاک کند ، يا اينکه خوارشان کند ، و نا اميد شوند (127) تو درباره آن امر، که عاقبتِ کسانی باشد که نافرمانیت کردند، چيزي که در اختيار خودت باشد نداري . يا خداوند توبه شان مي پذيرد يا عذابشان ميكند و البته آنها ظالمند (128) و هر چه در آسمانها و زمين است مال خداست ، هر كه را خواهد مي آمرزد و هر كه را خواهد عذاب ميکند ، و خداوند آمرزگار مهربان است (129)