پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:
درس: اي پيامبر در مقابل اين کافران که به چنين خداوندي کافرند و چنين اعمال و صفات زشتي دارندوحيي راکه به تو مي شود محکم بگير و رسالتت را پيگيري کن.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: ای پیامبر! بگو معجزات مستقلاً سبب ایمان نمیشوند بلکه باید لیاقتی وجود داشته باشد تا ایمان بیاید و اينک که با چنين کافراني روبرو هستي به کار رسالتت بچسب و نتيجه را به ما واگذار.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿27﴾ الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿28﴾ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿29﴾ كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِيَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ ﴿30﴾
ریزدرب: ای پیامبر! به بهانه های کافران چندان اهمیت مده و به همین اکتفا کن که بگوئی من مامور به ابلاغ میباشم.
2
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاء اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿31﴾ وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿32﴾
ریزدرب: ای پیامبر! هر معجزه ای هم که بیاوری این کفار را به ایمان نمی آورد، مهلتی به اینان میدهم و به وقتش رفتارِ درخورِ خویش را خواهند دید.
3
أَفَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿33﴾ لَّهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِن وَاقٍ ﴿34﴾ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ ﴿35﴾
ریزدرب: ای پیامبر! هر معجزه ای هم که بیاوری این کفار را به ایمان نمی آوَرَد، مهلتی به اینان میدهم و به وقتش رفتارِ درخورِ خویش را خواهند دید.
4
وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ ﴿36﴾ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ ﴿37﴾ وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿38﴾ يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿39﴾ وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿40﴾ أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّا نَأْتِي الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿41﴾ وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿42﴾ وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴿43﴾
ریزدرب: ای پیامبر! قدردان وحیی که بسویت میشود باش، نگران کارشکنی کفار مباش و در برابر آن پیشرفت نتایج رسالتت را ببین، و برای این کفار لازم نیست خیلی مایه بگذاری.
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
درپاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر ! این آیات ونعمت های الهی رابیادشان بیاور و به سوال های تکراری و دائما معجزه خواستن ولجاجت آنها اهمیتی مده
در پاراگراف 2 به گوشه های دیگری از آیات علم و قدرت و رحمت الهی توجه میدهد .
در پاراگراف 3 می فرماید : عاقبت اشخاص مطلوب و مقبول، نیکویی، و عاقبت اشخاص نامطلوب و نامقبول بسیار بد است .
در این پاراگراف می فرماید: رفتارهای کافرانه به عذاب اخروی و رفتارهای صحیح به نعمت اخروی میرساند و ای پیامبر! به کافران بگو اینقدر تقاضای معجزه نکنید و همین قرآن معجزه است و نیز اینکه به زودی شکست خواهند خورد ونیز خودت با جدیت کامل رسالتت را پیگیر باش
4 - سوالات
1-درثلث اول آیه 31 ، موضوع کدام کلید فهم قرآن اتفاق افتاده؟
2-پس از نه کلمه اول آیه33 ، موضوع کدام کلید فهم قرآن اتفاق افتاده؟
3- ازمطالب این پاراگراف چه«حدسیاتی ازاوضاع واحوال آن روزها» میتوان زد؟
4-جمله حاوی نکته طنز آمیزی که فوقا اشاره شد ، باکدام کلید فهم قرآن مطابــق میباشد؟
5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از آیه 28 فهمیده میشود که ایمانی که مومنان در آن روزها از آن برخوردار بودند عاملی قوی برای ثبات و حفظ آنها در اردوگاه ایمان علیرغم آن شرایط ناگواری بود که آنها را احاطه کرده بود .
از آیه 41 فهمیده میشود در زمان نزول این آیات بطور محسوسی از نفوذ کلام فعالان کفر کم و بر نفوذ کلام آنحضرت افزوده شده بود .
6 - آیات برجسته این پاراگراف
آیه های 28 و 29 از آیه های بسیار مشهور قرآن میباشند و علاقه هنرمندان و استناد اهل قلم و اهل منبر را به خود جلب کرده اند.
آیه 39 از آنجا که دارای بارِ اعتقادیِ بالائی است، و جهان بینی خاصی را نمایندگی میکند، دارای برجستگی خاصی است.
7 - آیات مشکل
آیه 43 از این لحاظ که مفسران در تفسیرش سخنان مختلف و متفاوت و بعضا متضادی گفته اند در زمره آیات مشکل قرآنی است و این قلم تحت تیتر «ارزیاب چه کسی است؟» نظر خویش را در باره آن گفته، و در اینجا بحثی در این باب نمیکند.
همچنین است آیه 39.
همچنین است آیه 41.
8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیه 30 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.
همچنین است آیه 38.
از طرف دیگر به وحی اشاره دارد که از شئون الهی است و از ذهنیات ما بالاتر است و خواهد بود.
آیه های 34 و 35 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز .
همچنین است آیه 42.
9 - پیشگوئی های تحقق یافته
در آیه 27 نیز کلامی آورده که شبیه چیزی است که در مورد آیه های 6 و 7 گفتیم.
در آیه 31 که میگوید خداوند وعده اش را به تحقق میرساند ، وعده های سابق خویش را مورد تاکید قرار میدهد و این نیز وعده تحقق یافته دیگری است به آن حضرت که تو را موفق میکنیم .
در آیه 37 آنحضرت را از اینکه کوچکترین نرمشی (در مطالب اعتقادی) در مقابل آنان نشان دهد برحذر میدارد و در این نیز وعده ای دال بر موفقیت آنحضرت در آینده است .
در آیه 43 به تحدی می پردازد که اگر در تعالیم این پیامبر شک دارید غیر از خداوند به «کتابِ آسمانی شناس»ها مراجعه کنید، و در این نوع محاجّه تایید آنحضرت و وعده تلویحی دال بر موفقیت آنحضرت نهفته است.
10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .
11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
1 - ای پیامبر! بگو معجزات مستقلاً سبب ایمان نمیشوند بلکه باید لیاقتی وجود داشته باشد تا ایمان بیاید
2 - اينک که با چنين کافراني روبرو هستي به کار رسالتت بچسب و نتيجه را به ما واگذار .
12 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
غیر از آیه 27 و 20 و 30 و 32 و 35 و 37 و 42 ، بقیه «برای اولین بار» است.
13 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:
1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.
2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.
تقریرات و آموزش الهی
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَوْلاَ أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ ﴿27﴾ الَّذِينَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ﴿28﴾ الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ ﴿29﴾ كَذَلِكَ أَرْسَلْنَاكَ فِي أُمَّةٍ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهَا أُمَمٌ لِّتَتْلُوَ عَلَيْهِمُ الَّذِيَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَهُمْ يَكْفُرُونَ بِالرَّحْمَنِ قُلْ هُوَ رَبِّي لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ مَتَابِ ﴿30﴾
مَثَل ها
وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى بَل لِّلّهِ الأَمْرُ جَمِيعًا أَفَلَمْ يَيْأَسِ الَّذِينَ آمَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاء اللّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِيعًا وَلاَ يَزَالُ الَّذِينَ كَفَرُواْ تُصِيبُهُم بِمَا صَنَعُواْ قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِيبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّى يَأْتِيَ وَعْدُ اللّهِ إِنَّ اللّهَ لاَ يُخْلِفُ الْمِيعَادَ ﴿31﴾ وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ ﴿32﴾ أَفَمَنْ هُوَ قَآئِمٌ عَلَى كُلِّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَجَعَلُواْ لِلّهِ شُرَكَاء قُلْ سَمُّوهُمْ أَمْ تُنَبِّئُونَهُ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي الأَرْضِ أَم بِظَاهِرٍ مِّنَ الْقَوْلِ بَلْ زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ مَكْرُهُمْ وَصُدُّواْ عَنِ السَّبِيلِ وَمَن يُضْلِلِ اللّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿33﴾ لَّهُمْ عَذَابٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَشَقُّ وَمَا لَهُم مِّنَ اللّهِ مِن وَاقٍ ﴿34﴾ مَّثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأَنْهَارُ أُكُلُهَا دَآئِمٌ وِظِلُّهَا تِلْكَ عُقْبَى الَّذِينَ اتَّقَواْ وَّعُقْبَى الْكَافِرِينَ النَّارُ ﴿35﴾ وَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَفْرَحُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَيْكَ وَمِنَ الأَحْزَابِ مَن يُنكِرُ بَعْضَهُ قُلْ إِنَّمَا أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللّهَ وَلا أُشْرِكَ بِهِ إِلَيْهِ أَدْعُو وَإِلَيْهِ مَآبِ ﴿36﴾ وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْمًا عَرَبِيًّا وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ ﴿37﴾
سنن الهی
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ ﴿38﴾ يَمْحُو اللّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ ﴿39﴾
حد و حدود آنحضرت
وَإِن مَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلاَغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ ﴿40﴾
آیات الهی
أَوَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّا نَأْتِي الأَرْضَ نَنقُصُهَا مِنْ أَطْرَافِهَا وَاللّهُ يَحْكُمُ لاَ مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ وَهُوَ سَرِيعُ الْحِسَابِ ﴿41﴾ وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ ﴿42﴾
تحدی
وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ ﴿43﴾
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
بحث متنی
دو آیه 27 و 28 فرع بر انتهای آیه 27 است واین واضح است.
آیه 31 بدون اینکه فرع بر آیهای باشد پرانتزی است.
آیه 33 نیز همینطور.
آیه 39 فرع بر انتهای آیه 38 است.
در آیه 33 آنجا که میفرماید «یا اینکه به او از چیزی در زمین خبر میدهید که خودش نمیداند» نوعی محاجه طنزآمیز با افکار مشرکانه است.
چند دریافت مستقیم کوتاه
آیه 36: از آنجا که این سوره قبل از هجرت و نزدیکیهای آن نازل شده، و یهودیان در کتب خود چیزهائی میدیدند که مصادیق آنها بر وجود مقدس رسول اکرم(ص) و نهضت اسلام منطبق میشد خوشحال بودند و خود را چنان میدیدند که در پناه این دین و این پیامبر به عزت و سعادت برسند.
البته از همین آیه فهمیده میشود که در میان همان یهودیان هم دستهبندیهای مختلفی وجود داشت و آنها یکدست و یک دین نبودند و بعضی از گروههای آنان در مقام انکار بودند.
اما از ابتدای آیه فهمیده میشود روحیه امید و انتظار در میان یهودیان آن روز عربستان غلبه داشت.
آیه 37: فهمیده میشود یهودیان پیشنهاداتی به پیغمبر میکردند که چنین و چنان بگو تا ما کاملاً از تو پیروی کنیم و نهی شدید خداوند در مقابل این امر نیز تازگی ندارد.
از سوره کافرون و عبس و حاقه و اسراء گرفته تا بعدها دائماً چنین نهیهای شدیدی را دیدهایم.
منتها در اینجا کمی رقیقتر است زیرا شرایط تغییر یافته است و طرف مخالف، طمع کمتری دارد زیرا جبهه حق اینک از شرایطی که سورههای مذکور نازل میشدند بسیار قویتر است.
آیه 41: «هیچکس پیگیر حکم او نیست» به این معنی است که هیچکس در موقعیتی نیست که درحکم او تغییری بدهد.
موقعیت خداوند در این جهان
موضوع آیه 39 یکی از آن مواردی است که بحث سنگین و نفسگیری را در متفکران و اندیشمندان و صاحبان آراء و عقاید در طول این حدود 14 قرن ایجاد کرده و یکی از برجستهترین آیات در مقوله خداشناسی است.
البته این نگارنده بعنوان اینکه زمینهای به خواننده گرامی بدهد ناچار است این مقدمه را عرض کند که:
به عقیده یهودیان موقعیت خداوند در مقابل جهان و مخلوقات اینطور ترسیم شده که خداوند این جهان را ساخت و پرداخت و کلید استارت را زد و خودش کنار نشست و این جهان از اول استارت اولیه تا آخرین لحظه وجود بصورت خودکار و اتوماتیک و از روی برنامهای از پیش نوشته حرکت میکند و خداوند در حرکت و وجود آن نقشی ندارد. و «یدالله مغلوله» (دست خدا بسته است) که از قول یهودیان نقل شده دلیل این نوع تفکرات در میان یهودیان نسبت به رابطه خداوند و جهان است.
کفار و مشرکان نیز که به خدایان متعدد معتقد بودند آنها نیز جهان را محل تاخت و تاز و دخل و تصرف دائم انواع و اقسام خدایان میدانستند که وضعی بسیار متلاطم و غیرقابل پیشبینی و پراضطراب و بیثبات برای هر امری از امور زندگی و جهان بــه ذهن میآوَرَد و در چنین محل مضطرب پرخطری آدمی برای اینکه یک زندگی حداقلی داشته باشد باید خود را با آنهمه خدا هماهنگ کند تا از آنها در امان و از خیر انها با نصیب باشد.
اما اسلام که خدای واحد را تبلیغ و تعلیم میکند چه تصویری ارائه میدهد؟
آنچه که تاکنون از سورههای قبلی دیدهایم، اولاً هر نوع شرکی نفی و تنها یک مؤثر تبلیغ میشود که آنهم خداست و اگر کسی میخواهد خود را هماهنگ کند تنها کافیست با یک جاو یک مرکز و یک محل و یک شخص هماهنگ شود که آنهم خداست و اگر چنین کند دلش آرام میگیرد و اوست که هیچ خیر و شری جز به اذن او وقوع نمییابد و آخرتی هم هست که برای هماهنگها تماماً خیر است و هیچ شری ندارد.
اما رابطه این «یک شخص مؤثر واقعی» با این جهان چه نوع رابطهای است؟
این آیه میگوید موقعیت خداوند در جهان مطابق الگوی یهودیان نیست.
یعنی اینطور نیست که خداوند یک جهان اتوماتیکی آفریده و آن را استارت کرده و خودش دیگر در آن دخل و تصرفی نداشته باشد. بلکه در آن دخل و تصرف دائمی دارد. و چنانکه تاکنون دیدهایم دائماً هم همه چیزهائی را که ما آنها را عادی و طبیعی میدانیم (مثلاً باران و روئیدن و روئیدنیها در بهار و غیره و غیره) و بلکه امور دیگر مانند هدایت و گمراهی و عذاب و انتقام و هلاکت اقوام و سعادت مردمان را بخویش نسبت میدهد و بخصوص در آیاتی مانند «یُبدء و یُعید» (بوجود میآورد و اعاده میکند) آفرینش را امری دائمی معرفی میکند که با آن الگو بسیار تفاوت دارد.
در الگوئی که در این آیه میبینیم و با توجه به آیات و سورههای قبلی، خداوند آفرینندهای است که مجموعهای را آفریده و برای آن غایت و هدفی دارد که آن مجموعه را بطرف آن هدف میراند و در این مسیرِ «راندن»، دائماً تغییراتی و اصلاحاتی را که لازم است در امور آن (و حتی در وجود آن) اعمال شود اعمال میکند.
«محو و اثبات»ی که در آیه 39 آمده، همان اصلاحات و تغییرات لازمه است که در الگوی فوق مشاهده شد.
البته این موضوع یکی از موضوعات فکری و اعتقاداتی و فلسفی سنگین است، اما این معجزه قرآن است که چنین مطلب سنگینی را به این سادگی مطرح کرده است .
«ارزیاب» چه کسی است؟
آیه 43 نیز یکی از آیات مشکل قرآنی و مورد مناقشه شدید مفسران ارجمند است.
اما «درس» و «درب» بما کمک میکند که آنرا به سهولت درک کنیم.
مطابق «درس» و «درب»، به پیامبر(ص) دلداری میدهد که اینهمه ناراحت نباش که تکذیبت میکنند و همان موضع سوره کافرون را بگیر و بگو اگر شما مرا پیغمبر نمیدانید من اهمیتی به نظر شما نمیدهم. زیرا من خود را فرستاده کسی میدانم که همو همه چیز من است و من به نظر او اهمیت میهم و گواهی او و گواهی کسی که علم کتاب را دارد برای من کافیست.
چیزی که مشکل ایجاد کرده قسمت اخیر آیه است که گواهی «کسی که علم آن کتاب را دارد» را نیز «هم عرض» گواهی خداوند آورده است.
بعضی از مفسران فرمودهاند معنی قسمت اخیر این است که ای کافران شما به اهل کتاب مراجعه کنید و گواهی آنها را بخواهید که آیا پیامبر بودن مرا تصدیق میکنند یا نه ! و بعضی هم فرموده اند «کسی که علم کتاب نزد او هست» امیرالمؤمنین است یعنی گواهی خدا و گواهی امیرالمؤمنین برای من کافیست.
ما هم با توجه به «درس» و «درب» که از خود سوره استخراج شده است عرض میکنیم قسمت اول که میگوید «گواهی خدا برایم بس است» [[هم موضع]] با سوره کافرون است و آیات مشابه با آن نیز بسیار زیاد است ، و قسمت دوم هم که میگوید «و کسی که علم آن کتاب نزد اوست» ، [[ هم موضع]] با آیاتی است که مبارزطلبی میکند (که اگر در اصالت این قرآن شکی دارید مانند آن را بیاورید. مانند آیاتی که در سورههای اسراء، هود، یونس و بقره ذکر شده است). گیریم که کسی یا کسانی پیدا شدند و سورهای آوردند و ادعا هم کردند که این سوره مانند سورههای قرآن است ، چه کسی باید صحت و سقم ادعای آنها را ارزیابی کند؟
اگر پیغمبر بگوید خدا گواهی میدهد که این سورۀ ادعائی «هم ارز» سورههای قرآن نیست کافیست؟
واضح است که داور باید از بیرون متخاصمین باشد. طبیعی است که عدهای آدم سخنشناس باید ارزیابی کنند و ادعای مدعی را بپذیرند یا نپذیرند.
با توجه به «درس» و «درب» و سورههائی مانند کافرون و آیههائی مانند آیات «تحدی» در سورههائی مانند هود و یونس و بقره و غیره، «کسی که نزد او علم آن کتاب هست» را میتوان به مجموعهای از مردمِ صاحب فهمِ سخنشناس که قابلیت ارزیابی اصالت این رسالت و این قرآن را دارند (که در همه زمانها هم وجود دارند و در دسترس میباشند) تطبیق نمود.
نکته فنی در اینجا این است که کلمه «من» در جمله «و من عنده علمالکتاب» را به معنی «چه کسی» گرفتهاند در حالی که آن کلمه معنی «چه کسانی» را هم میدهد، و ما با توجه به درس و درب، معنی «چه کسانی» را ترجیح دادهایم. همچنین نکته فنیدیگر این است که الف ولام موجود درکلمه «الکتاب» را «الف لام عهد»گرفته انـد
درحالیکه به «الف لام جنس» بهتر می خورد ، وآن بزرگواران این دو ترجیح نامناسب را نداده اند مگر تحت تاثیر روایاتی که دراین باب وجود دارد و آن روایات را اصل گرفته اند ومعنی آنها را برآیه تحمیل کرده اند ونتیجه اش این شده که معنی نامعقول و نچسبی برای آیـــه کرده اند زیرا اگرکسی ازمیان کافران بگوید «ماخودت راقبول نداریم چه رسد یکی ازپیروانت را» جواب او چه خواهد بود؟ اما معنیی که ماعرض کرده ایم با توجه به درس و درب است که ازخود سوره به آن رسیده ایم، نه چیزی که از خارج قرآن آورده باشیم.
ترجمه تفسیریِ آزاد
ای پیامبر! کافران ميگويند چرا معجزه اي ازنزد پروردگارش بر او نازل نشده. بگو خداوند است که هر که را خواهد گمراه ميکند و کسي را که بسويش باز آيد هدايت مي کند (27) همانها که ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرام ميگيرد. بدانيد که دلها با ياد خدا آرامش مي يابد (28) همانها که ايمان آورده و عمل شايسته انجام دادند كه خوشا بحالشان و عاقبت خوشي که دارند (29) چنين است که تو را به ميان امتي فرستاديم که قبل از آنها امت هاي بسياري گذشتند، تا بر آنها آنچه را که بر تو وحي کرده ايم بخواني، در حاليکه آنها به خداوند رحمان کفر ميورزند. بگو همو پروردگار من است که خدائي جز او نيست. بر او توکل کرده ام و بازگشتم بسوي اوست (30) و اگر هم آن معجزه، قرآني بود که بواسطه آن کوهها جابجا يا زمين تکه تکه ميشد يا مردگان به سخن در مي آمدند، باز هم ايمان نمي آوردند بلکه آن امر تماما با خداست. آيا مومنان از ايمان آوردن آنان مايوس نشدند؟ در حاليکه اگر خداوند ميخواست همگي مردم را هدايت ميکرد. و براي کافران همواره چنين است که بسبب اعمالشان کوبنده اي به آنان اصابت مي کند يا نزديک شهرهايشان فرود مي آيد. تا اينکه وعده خداوند فرا رسد که خداوند خلافِ وعده نمي کند (31) و البته رسولانِ قبل از تو نيز مسخره شدند ولي به کافران مهلت دادم، آنگاه آنها را بگرفتم و پيگيريم چگونه سخت بود؟ (32) آیا خداوندی که بر هر کسي مراقب است، با خدائی که اینان به خدائی برگرفته اند يکي است؟ اینان براي خداوند شريکاني قرار داده اند، بگو مشخصات آنها را بیان کنید! يا اينکه به او از چيزي که در زمين نمي شناسد خبر ميدهيد؟ يا اينکه همينطور ظاهري يک چيزي ميگوئيد؟ نه! بلکه نيرنگ کافران برايشان آرايش يافته و به همين علت از راه بدر شدند . و کسي را که خداوند گمراهش کند هدايت کننده اي نخواهد داشت (33) آنها در زندگي دنيا عذابي خواهند داشت و البته عذاب آخرت بُرنده تر است و کسي در مقابل خداوند سپري ندارد (34) مثال بهشتي که به اهل تقوا وعده داده شده چنان است که نهرها در کف آن جاري است. خوردني ها و سايبانهايش دائمي است، اين عاقبت کساني است که تقوا در پيش گرفتند و عاقبت کافران آتش است (35) و اهل کتاب به سبب آنچه بر تو نازل شده شادماني مي کنند، و بعضي از گروه ها بعضي ديگر را انکار مي کنند. بگو من مامورم که خداوند را عبادت کنم و با او شريک نگيرم. بسوي او دعوت مي کنم و بازگشتم بسوي اوست (36) و بدين گونه آن قرآن را فرو فرستاديم، که حکمي به زبان روشن است. و ای پیامبر! اگر اميال آنها را پس از اينکه آن علم بسويت آمده پيروي کني در مقابل خداوند هيچ سرپرست و نگهداري نخواهي داشت (37) و البته قبل از تو نيز فرستادگاني فرستاديم و برايشان همسراني و فرزنداني قرار داديم و هيچ رسولي را نميرسد که جز به اذن خدا معجزه اي بياورد. براي هر سرآمدي نوشته اي هست (38) خداوند هر چه را خواهد محو ميکند وهر چه را خواهد تثبيت مي کند و مادرِ کتابها نزد اوست (39) و اگر قسمتي از آنچه را که به آنان وعده ميدهيم به تو بنمايانيم، يا تو را به وفات برسانيم چه فرقي ميکند؟ جز اين نيست که رساندن آشکار بر عهده توست و حساب برعهده ماست (40) آيا نمي بينند که ما به زمين مي پردازيم و از اطرافش ميکاهيم؟ خداوند حکم ميکند، و هيچکس پيگير حکم او نيست، و همو در حسابرسي تند است (41) و البته پيشينيان آنها حيله اي زدند. و البته همه تدبير ها مال خداست. خداوند هر چيزي را که هر کس کسب ميکند ميداند و کافران نيز بزودي خواهند دانست سراي نهائي از آن كيست (42) و کافران ميگويند تو فرستاده خدا نيستي. بگو خداوند براي گواهي بين من و شما کافي است، و همچنين کساني که علم کتاب های آسمانی نزد آنهاست (43)