X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

المص ﴿1﴾ كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلاَ يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾ اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿3﴾ وَكَم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَآئِلُونَ ﴿4﴾ فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَن قَالُواْ إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿5﴾ فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ﴿6﴾ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ ﴿7﴾ وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿8﴾ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يِظْلِمُونَ ﴿9﴾ وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ ﴿10﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ ﴿11﴾ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿12﴾ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿13﴾ قَالَ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿14﴾ قَالَ إِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ ﴿15﴾ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿16﴾ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ﴿17﴾ قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿18﴾ وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿19﴾ فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ ﴿20﴾ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ ﴿21﴾ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿22﴾ قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿23﴾ قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿24﴾ قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ﴿25﴾


بسم الله الرحمن الرحيم

المص (1) ای پیامبر! این قرآن کتابي است كه به سويت نازل شده ، پس مبادا دلتنگي از آن داشته باشي که نگران باشی نتوانی حق عظمتش را ادا کنی و نیز نگران باشی که چرا مخالفانت اهمیتی به آن نمیدهند بلکه تو فقط ماموری که بوسيله آن هشدار دهي و نیز اینکه آن پندي براي مومنان باشد (2) ای مردم! از آنچه از جانب پروردگارتان بسويتان نازل شده پيروي کنيد و غير از او از اوليائي ديگر پيروي مکنيد ، چه کم پند مي پذيريد (3) و چه بسيار شهر هائي که هلاکشان کرديم و عذابمان شبانه يا در حال خواب نيمروز آنها را بگرفت (4) و سخنشان آن هنگام که عذابمان آنها را در گرفته بود چيزي جز اين نبود که مي گفتند ما ظالم بوديم (5) و ما ، هم از پیامبران بازجوئي خواهيم کرد و هم از مردمي که رسولان بسوي آنها فرستاده شدند (6) و البته براي آنها جزئيات کارهايشان را بازگو خواهيم نمود که ما هرگز غائب نبوده ايم (7) و سنجش آنروز حقيقت دارد . پس هر کس که موازينش سنگين باشد رستگار خواهد بود (8) و هر کس که موازينش سبک باشد از کساني است که جانهاي خويش را بعلت ظلمي که به آيات ما ميکردند به زيان انداختند (9) ای مردم! و البته شما را در زمين تسلط داديم و برايتان وسايل معشيت قرار داديم ، چه کم شکر مي گزاريد (10) و البته شما را آفريديم سپس صورتگري کرديم سپس به ملائکه گفتيم به آدم سجده کنيد پس سجده کردند مگر ابليس که از ساجدان نبود (11) خداوند گفت چه چيزي جلوگيرت شد که سجده کني وقتي که فرمانت دادم؟ گفت من از او بهترم. مرا از آتش و او را از خاک آفريده اي (12) گفت از آن فرود آي . تو را نميرسد که در آن تکبر کني. بيرون رو که از سرافکندگاني (13) گفت مرا تا روزي که برانگيخته مي شوند مهلت ده (14) گفت تو از مهلت يافتگاني (15) گفت بسبب آنکه اغوايم کردي من نيز در آن صراط مستقيم بر سر راهشان مي نشينم (16) آنگاه از پيش و پس و راست و چپِ آنها بر آنان در مي آيم و اکثرشان را از شاکران نخواهي يافت (17) گفت نکوهش شده رانده شده از آن بيرون رو که جهنم را از کساني که پيرويت کنند پر خواهم کرد (18) و تو اي آدم  با همسرت در آن باغ سکونت کنيد و از هر چه ميخواهيد بخوريد اما به اين درخت نزديک نشويد که از ظالمان خواهيد بود (19) پس شيطان آن ها را وسوسه کرد تا آنچه از عورت شان که از آنها پنهان بود برايشان آشکار کند و گفت پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نکرد مگر از اين جهت که مبادا دو پادشاه شده يا اينکه جاودان شويد (20) و برايشان قسم خورد که خير خواهتان هستم (21) آنگاه به فريبي سقوطشان داد. و چون از آن درخت چشيدند زشتي هايشان برايشان آشکار شد و شروع کردند از برگهاي آن باغ به آنها چسباندن و پروردگارشان ندايشان داد که مگر شما را از آن درخت نهي نکرده بودم و نگفته بودم شيطان برايتان دشمني آشکار است؟ (22) گفتند پروردگارا برخويش ظلم کرديم و اگر ما را نيامرزي و بر ما نبخشي از زيانكاران خواهيم بود (23) گفت فرود آئيد. بعضي از شما دشمن بعضي ديگر خواهد بود ، و در زمين تا مدتي معين استقرار و برخورداريي خواهيد داشت (24) و خداوند همچنین فرمود که در آن زندگي خواهيد کرد و در آن درخواهيد گذشت و از آن در روز قیامت خارج خواهيد شد (25)

قبلی:  سوره انعام سوره انعام
بعدی:  سوره اعراف سوره اعراف
Print
12 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

تاکنون ، در چهار جلد قبلی این تفسیر ، در ابتدای پاراگراف اول هر سوره ، ذیل تیتر فوق ، لااقل دو جدول اول و آخر طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یا همان «درس» سوره) را می آوردیم ، اینک که خواننده محترم به اندازه کافی آنها را دیده ، و دانسته که طرز استخراج چگونه است ، به علت علاقه به رعایت اختصار ، دیگر جدول های مذکور را که دائما طولانی تر میشود ، ذکر نمیکنیم ، و اگر کسی بخواهد، میتواند همه آنها را در کتاب «راهنمای تحلیلی» ما (در سایت ما که در اول و آخر این کتاب معرفی کرده ایم) ببیند.

درس: بي توجهي به خداوند و سر کشي در مقابل پيامبران مايه هلاکت دو جهان است.

درب : بي توجهي به تعاليم انبياء مايه هلاکت دو جهان است و عامل مهم بي توجهي به تعاليم انبياء قبول القائات شيطاني است.

2 - سوالات

1- حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (هشدار به مردم؟ یا....؟)

2 – در ابتدای آیه3 ، موضوع کدام کلید تفسیر اتفاق افتاده؟

3 – چرا خداوند در اینجا از ضمیر«ما» (اهلکنا  باسنا  باسنا  نسئلن  نسئلن  نقصن  کنا  آیاتنا ) استفاده فرموده؟

4 – با توجه به آیه2 ، ماموریت اصلی قرآن چیست؟

5 – با توجه به آیه6 ، از رسولان چه سوالی خواهدشد؟

6 – با توجه به آیه7 ، چه چیزهایی برای آنها تعریف خواهدشد؟

7 – از دو آیه 8 و 9 چه سابقه ای در سوره های قبل دارید؟

3 زاویه با تفاسیر رایج

(آیه2) : (المیزان) : " المص كِتابٌ أُنْزِلَ إِلَيْكَ فَلا يَكُنْ فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِنْهُ لِتُنْذِرَ بِهِ وَ ذِكْرى‏ لِلْمُؤْمِنِينَ" اينكه" كتاب" را در اين آيه به طور نكره ذكر كرده و آن را با جمله" بر تو نازل شده" توصيف كرده، و اسمى از نازل كننده آن نبرده به خاطر تعظيم كتاب است. تفريعى هم كه در جمله" فَلا يَكُنْ" هست خالى از دلالت بر اين معنا نيست، گويا فرموده: اين كتاب، كتاب مباركى است كه آيات پروردگارت را كه بر تو نازل كرده برايت بيان مى‏كند، بنا بر اين اگر مامور به تبليغ آن و دعوت مردم به سوى آن شده‏اى دلتنگ مباش، بلى اگر قرآن غير اين كتاب بود و از ناحيه غير پروردگارت مى‏بود روا بود كه از جهت زحمات و محنت‏هايى كه در تبليغ آن است دلتنگ باشى.

خطای المیزان در اینجا این است که متوجه پرانتزی بودن جمله «فلا یکن فی صدرک حرج» نشده ، و جمله مذکور را ، «هم سیاق» با قبل و بعدش تصور کرده و لذا آن معنی عجیب را ارائه نموده ، در حالیکه اگر چشم خویش را برآن جمله ببندیم معنی آیه فورا واضح میشود ، و پس از این وضوح ، معنی صحیح جمله پرانتزی نیز فورا واضح میشود .

4 - کلید های تفسیری

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

 

1

المص ﴿1﴾ كِتَابٌ أُنزِلَ إِلَيْكَ فَلاَ يَكُن فِي صَدْرِكَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِكْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ ﴿2﴾

درس: بي توجهي به خداوند و سر کشي در مقابل پيامبران مايه هلاکت دو جهان است.

درب: ای پیامبر! این قرآن هم برای هشداردادن به همگان و هم پند دادن به مومنان بسویت فرستاده شده است.

 

2

 اتَّبِعُواْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكُم مِّن رَّبِّكُمْ وَلاَ تَتَّبِعُواْ مِن دُونِهِ أَوْلِيَاء قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ ﴿3﴾ وَكَم مِّن قَرْيَةٍ أَهْلَكْنَاهَا فَجَاءهَا بَأْسُنَا بَيَاتًا أَوْ هُمْ قَآئِلُونَ ﴿4﴾ فَمَا كَانَ دَعْوَاهُمْ إِذْ جَاءهُمْ بَأْسُنَا إِلاَّ أَن قَالُواْ إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ ﴿5﴾ فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ ﴿6﴾ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِم بِعِلْمٍ وَمَا كُنَّا غَآئِبِينَ ﴿7﴾ وَالْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿8﴾ وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ فَأُوْلَئِكَ الَّذِينَ خَسِرُواْ أَنفُسَهُم بِمَا كَانُواْ بِآيَاتِنَا يِظْلِمُونَ ﴿9﴾

درس: بي توجهي به خداوند و سر کشي در مقابل پيامبران مايه هلاکت دو جهان است.

درب: ای مردم! مبادا به عاقبت حتمی تان بی توجهی کنید و بیچاره شوید.

3

 وَلَقَدْ مَكَّنَّاكُمْ فِي الأَرْضِ وَجَعَلْنَا لَكُمْ فِيهَا مَعَايِشَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ ﴿10﴾ وَلَقَدْ خَلَقْنَاكُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاكُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ لَمْ يَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ ﴿11﴾ قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلاَّ تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿12﴾ قَالَ فَاهْبِطْ مِنْهَا فَمَا يَكُونُ لَكَ أَن تَتَكَبَّرَ فِيهَا فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿13﴾ قَالَ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿14﴾ قَالَ إِنَّكَ مِنَ المُنظَرِينَ ﴿15﴾ قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ﴿16﴾ ثُمَّ لآتِيَنَّهُم مِّن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَن شَمَآئِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ ﴿17﴾ قَالَ اخْرُجْ مِنْهَا مَذْؤُومًا مَّدْحُورًا لَّمَن تَبِعَكَ مِنْهُمْ لأَمْلأنَّ جَهَنَّمَ مِنكُمْ أَجْمَعِينَ ﴿18﴾ وَيَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلاَ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿19﴾ فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ لِيُبْدِيَ لَهُمَا مَا وُورِيَ عَنْهُمَا مِن سَوْءَاتِهِمَا وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلاَّ أَن تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ ﴿20﴾ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ ﴿21﴾ فَدَلاَّهُمَا بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لَهُمَا سَوْءَاتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَنَادَاهُمَا رَبُّهُمَا أَلَمْ أَنْهَكُمَا عَن تِلْكُمَا الشَّجَرَةِ وَأَقُل لَّكُمَا إِنَّ الشَّيْطَآنَ لَكُمَا عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿22﴾ قَالاَ رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿23﴾ قَالَ اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ ﴿24﴾ قَالَ فِيهَا تَحْيَوْنَ وَفِيهَا تَمُوتُونَ وَمِنْهَا تُخْرَجُونَ ﴿25﴾

درس: بي توجهي به خداوند و سر کشي در مقابل پيامبران مايه هلاکت دو جهان است.

درب: ای مردم! مقام تان بلند است، مگذارید شیطان سرنگون تان کند.

5 - آیات برجسته این پاراگراف

آیات 10 تا 25 از آنجا که بسیار موجب استفاده هنرمندان (اعم از خوشنویسان یا تصویرگران) و نیز نویسندگان و فیلسوفان و متکلمین واقع شده در زمره آیات برجسته قرآنی است.

6 - آیات مشکل

آیات 10 تا 25 از آنجا از موارد اختلاف شدید مفسران است جزء آیات مشکل قرآنی است.

 

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 1 از حروف مقطعه است و معانی حروف مقطعه تاکنون به نحوی معقول و مقبول حتی برای بشر امروز نیز معلوم نشده، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

آیه 4 از این لحاظ که حفاری های انجام شده در مورد بقایای انسان هایی که در کتب مقدس از آنها نام رفته و بیش از آن مقدار که در آن منابع ذکر شده تقریبا هیچ چیز دیگری از آنان نمیدانیم، نیز، فوق ذهنیات بشر امروزی است، چه رسد به مخاطبان اولیه.

همچنین است آیه های 8 و 9 که هیچکس جزئیات و حد و مرز آنها را نمیداند چه رسد به مخاطبان اولیه.

همچنین است آیات 10 تا 25 که راجع به داستان آفرینش بوده و کاملا خارج از ذهنیات بشر است و فقط هنرمندان و شاعران و خیالپردازان به آن نزدیک شده اند، و در چنین وضعیتی چگونه ممکن است جزء معهودات عرب 1400 سال قبل بوده باشد.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

یکی ممکن است معترض شود که «یعنی چه که بسیار این تیتر را تکرار میکنی و این جواب ثابت را هم زیرش میدهی؟»

در این خصوص باید خاطر نشان کنیم که یک شبهه ای اخیرا در سطح وسیع القا شده که مطالب قرآن اول باید از این لحاظ چِک شود که معاصران نزول از آن چه می فهمیده اند . ماهم با بیان دلیل فوق در حقیقت داریم پاراگراف به پاراگراف آن شبهه را چک میکنیم .

آنچه تا کنون فهمیده ایم این بوده که معاصران نزول اکثر قریب به اتفاق حجم قرآن را همانطور می فهمیده اند که ما امروز می فهمیم .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟ 

1 - بي توجهي به تعاليم انبياء مايه هلاکت دو جهان است

2 - عامل مهم بي توجهي به تعاليم انبياء قبول القائات شيطاني است.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

در این پاراگراف آیاتی وجود دارد که برخی از فقرات آنها در سوره های قبلی (قبل و بعد نسبت به این سوره و بر اساس جدول ترتیب نزول ما) آمده ، اما با تفاوت در لغت و الفاظ ، لذا اگر بگوئیم قبلا نیامده ، ناصحیح است ، و اگر بگوئیم آمده ، باز هم ناصحیح است ، لذا در باره این نوع پاراگراف ها (که از این پس بازهم خواهیم دید) میتوان چنین گفت که از لحاظ محتوا ، اکثر مطالب این پاراگراف مسبوق به سابقه است ، اما ، قسمتی از هرکدام از مطالبش جدید میباشد.

شرح مختصر

چند دریافت مستقیم کوتاه

آیه 2: «مبادا در سینه­ات تنگیی از آن باشد» اشاره به تکذیب­ها و تمسخرها و سختی­های بار رسالت آنحضرت است.

آیه 4: حاکی از اطمینان و راحتی خیال کفار است که خود را در معرض فرود عذاب نمی­دیدند.

آیه 5: یعنی پیامبران نیز راجع به اینکه رسالت خویش را با چه کیفیتی انجام داده­اند مورد ارزیابی قرار می­گیرند.

باز هم داستان دلکش آفرینش و برگزیدگی

در این پاراگراف، داستان شیرین آدم و همسرش و برگزیدگی او مطرح است.

قبلاً اشاره­هائی در این خصوص در سوره­های اسراء، طه، وحجر، دیدیم.

بخصوص آنچه در سوره طه دیدیم بسیار شبیه همین مطالب است و جالب است بدانیم که «درس» هر دو سوره هم شبیه یکدیگر است.

داستان در دو سطح مطرح شده یکی در سطح اتفاقی که در آسمانها افتاده و ملائکه مأمور به سجده به آدم شدند و این در فاز «نرم­افزاری» است و حالت آیۀ اولِ سوره دهر در حال انجام است.

بقیه در سطح اتفاقی است که «در آن باغ» افتاده و آدم و همسرش خطائی کردند و از آن بیرون شده و به «زمین» تبعید شدند.

در این خصوص اشاره­هائی در سوره­های قبل داشتیم و در سوره بقره نیز خواهیم داشت .

«شما» خطاب به کیست؟

در آیه 10 کلمه «شما» به چه کسانی اشاره دارد؟

واضح است در درجه اول مخاطب­های آن روزهای نازل شدن قرآن و در درجه بعد به  همه انسانها چه قبل از ما و چه بعد از ما اشاره دارد  زیرا مقید به قیدی نیست.

اما «شما»ی مورد بحث در آیه 11 چطور؟

واضح است که به قرینه «شما»ی مورد بحث در آیه 10، آنهم باید به کل انسانها مربوط باشد.

البته نکتۀ ملحوظ در این آیه این است که این مرحله، همان فاز اول، یعنی «فاز نرم­افزاری» باسد .

یعنی «استعداد شما» را در «برنامه» آفریدیم. (باز هم توجه کنید به آیه اول سوره دهر) یعنی نرم­افزار آدم، یعنی استعداد آدم، و پروژه آدم، به ملائکه عرضه شده و از آنها خواسته شده باشد به این فکر، به این پروژه، به این استعداد، و بطور کلی به این نرم­افزار، سجده کنند (یعنی تعظیم کنند، یعنی همکاری کنند، یعنی در خدمت قرار گیرند) و آنها هم این کار را کرده باشند غیر از ابلیس ، و ابلیس هم از آسمانها اخراج شده باشد.

بعداً آن فکر تحقق یافته و آن پروژه کلید خورده و آن «کن» (توجه کنید به انتهای سوره یس و شرح مختصری که عرض کردیم) «یکون» شده و بشرنیز مانند ماهی­ها و دوزیستان و پستانداران، در روی زمین ظاهر شده و یکی از میان آنها که لیاقت­های بیشتری داشته، برگزیده شده و ما از نسل او شده و این داستان، روایت این دو مرحله مختلف (نرم­افزاری و سخت­افزاری) باشد.

اگر اینطور به موضوع نگاه کنیم تناقض­ها رفع، و همه مطالب مربوط به موضوع پیدایش آدمیزاد حل می­شود.

البته در اینجا چند کلمه هم باید معنی شود:

سجده: چنانکه از عبادات ما و نیز رسم و رسوم ملل مختلف بر می­آید سجده نهائی­ترین مراتب نشان دادن احترام و خدمتگزاری است.

ملائکه: چنانکه تاکنون در مواضع مختلف دیده­ایم، ملائکه نمادِ نیروهایِ کارگزاری در کلِ جهان آفرینش است. مثلاً باد و باران و گرما و جاذبه عمومی و غیره و غیره، که عامل­های جهان آفرینش هستند، ما در قرآن، آنها را بنام ملائکه می­شناسیم.

سجده ملائکه بر آدم: سجده ملائکه بر آدم نیز با توجه به دو تعریف فوق به این معنی است که خداوند در آن مرحله نرم­افزاری، تمام عوامل و عناصر جهان را از لحاظ نرم­افزاری و از لحاظ استعدادی و از لحاظ امکان، در حیطه تصرف و بهره­برداری آدمی قرار داد.

مثلاً می­بینیم آدمی از نیروی باد استفاده می­کند و کشتی بادبانی را می­راند و از طرف دیگر اگر آنرا نخواهد جلویش را می­بندد (دیوار می­کشد، پنجره و درب می­بندد) و اگر آن موجود نباشد بوجودش می­آورد (مثلاً بوسیله بادبزن و پنکه و کولر و غیره) و حتی از نیروی آن برق می­گیرد (توربین­های بادی) و علاوه بر اینها از متراکم کردن و پاشاندن آن قدرت ایجاد می­کند (پمپ­ها، تلمبه­ها، موتورها، هاورکرافت­ها، جت­ها و غیره).

این فقط یک نمونه از فقط  یک عنصر و یک عامل است و هنوز تسلط بشر بر فقط همان یک عنصر هم تکمیل و کامل نشده و خدا می­داند آدمی در آینده از فقط همین یک عنصر چه استفاده­های عجیبی خواهد نمود.

بقیه مثالها هم همین­طور است.

بشر در طول زمان از عناصر و عوامل این جهان بطور دائم التزایدی استفاده بیشتر و بهتری خواهد کرد و سجده ملائکه بر آدم به این معنی است که کل عناصر و عوامل جهان مورد استفاده و بهره­برداری این مخلوق( یعنی ماها و فرزندان ماها)قرار گیرند.

ارزیابی مقدار عقل و درجه استحکام استدلال ابلیسی

استدلال ابلیس در آیه 12 استدلال ضعیفی است و نشان از ضعف قدرت منطق او دارد زیرا:

1- از کجا معلوم که آتش از خاک بهتر باشد.

2- بفرض صحت از کجا معلوم چیزی که ماده اولیه­اش آتش است از چیزی که ماده اولیه­اش خاک است بهتر باشد.

3- بفرض صحت هر دو فرض، نافرمانی خداوند چه توجیهی دارد؟

4- واقعاً خیلی وقاحت می­خواهد که کسی خداوند را به اغوای خویش متهم کند.

نه تنها خود را از کار زشتی که خودش کرده بیگناه بداند بلکه حتی دیگری را مسئول آن معرفی کرده و تازه آن دیگری هم خداوند باشد!

واقعاً برای همه اینها چقدر وقاحت لازم است!

بطور کلی اشخاص گناهکار و کافر نیز همین روش را دارند یعنی اینکه وقتی مرتکب کار زشتی می­شوند چنین عنوان می­کنند که گویا در ارتکاب آن هیچ نقش و مسئولیتی نداشته­اند بلکه صد در صد نقش و مسئولیت به دیگران مربوط بوده است.

اما عمل ابلیس سخنش را باطل می­کند (و همچنین است راجع به پیروانش) زیرا در آیه 14 مهلت می­خواهد و در آیه­های 16 و 17 اعلام می­کند که برنامه­ریزی دارد و معلوم می­شود نه تنها آلت فعل ساده و بلا اراده­ای نبوده، بلکه تمام امکانات لازم را برای رسیدن به مقاصد ناپسندش در نظر گرفته و تصمیم به استفاده از آنها دارد. بعلاوه اینکه امکانات او نیز مخلوق خداوند است.

«آن باغ» مطرح در آیه 19 کجاست؟

ایراد و اشکال آدم در چه بود؟

این مرحله، شروعِ «فازِ سخت­افزاری» است، و چنانکه قبلاً در سوره طه دیدیم «باغ» مورد اشاره در سوره طه که در اینجا هم قاعدتاً باید همان باشد در مقابل «زمین» آمده و فرق باغ و زمین چیست جز اینکه باغ زمینی است که درختهای زیادی در آن باشد و چنانکه در سوره طه دیده شد، آن باغ غذا و سایه و آب و گرمای مناسب داشت و از چنین توصیفی هرگز بهشتی در آسمانها به ذهن نمی­آید بلکه یک قطعه جنگلی در مناطق نیمه حاره به ذهن می­آید .

قصد قرآن هرگز طرح معما و یا به اشتباه انداختن مخاطب نیست بلکه آنچه مخاطبان اولیه آن روزها از آن می­فهمیدند ملاک است و مخاطبان آن روزها چطور ممکن است از توصیفی که در سوره طه آمده «بهشتی در آسمانها» را بفهمند؟

هر چه باشد، در آن درخت مطرح در آیه 22 چیزی بود که خوردن از آن سبب تغییرات فیزیولوژیک عمیقی در آن دو می­شد .

«گفت» یعنی «مقرر کرد» و چه مقرر کردنی روشن­تر از «الزامات طبیعی و محیطی»؟

آدم و همسرش از لحاظ استعداد ذهنی در موقعیت بالاتری از آن زندگیی که داشتند بودند.

آن زندگی جنگلی در حد حیوانات بود و آدم تصوری از قدرت، و ذهنیتی از مفهوم «جاودانگی» داشت که در حالت «نرم­افزاری» در او قرار داده شده بود و نمی­توانست راضی به آن زندگیِ جنگلیِ سادۀ بی­تناسب با مقام انسانیت باشد و اگر اینطور نبود، وسوسه شیطان در او اثر نمی­کرد.

حتماً شیطان درباره انسان اطلاعاتی جمع­آوری کرده و او را شناخته و تمایل قوی او را به پادشاهی (= قدرت) و جاودانگی (= دوام نعمت­ها) دریافته بود و این کاملاً ممکن است زیرا ابلیس نرم­افزار او را دیده بود، گرچه بر آن سجده نکرده بود.

سرزنش آدم برای چیست؟: آیا آدم از این لحاظ که تمایل به قدرت و دوام نعمتها داشت مذموم است؟

واضح است که نه.

آیا آدم از این لحاظ که گوش به حرف شیطان که برایش به خدا قسم خورده بوده، داد، مذموم است؟

نه.

زیرا نمی­توانست تصور کند که ممکن است کسی به دروغ قسم هم بخورد.

پس سرزنش آدم مربوط به چیست؟

سرزنش آدم راجع به اشتباه محاسبه است.

او از طرفی در ذهن خویش این نهی را داشت که «به این درخت نزدیک هم نشوید» و از طرف دیگر کسی قسم به خدا خورد که من خیر شما را می­خواهم و در این درخت این دو خاصیت مهم هست.

آنها که بشدت تمایل به قدرت و جاودانگی داشتند مردد شدند که کدام سخن را باید جدی­تر بگیرند. و بالاخره در قضاوت دچار اشتباه شدند و از آنچه دلشان می­خواست پیروی کردند .

«شِبه حجت» (قول کسی که برایشان قسم خورد که من خیرخواه شما هستم) را بر «حجت» (قول صریح منسوب به خدا که نزدیک این درخت هم نشوید) ترجیح دادند. و نقطه ضعف آدم هم همین بود. یعنی ضعف در قدرت قضاوت.

آیا «هبوط» آدم «سقوط» او بود؟

با توجه به آیه­های 24و25 آیا بیرون آمدن از آن باغ و وارد زندگی زمینی شدن سقوط بود؟

این سئوال دو جواب دارد:

1- برای آدم سقوط بود زیرا از یک زندگی ساده بی­رنج به یک زندگی سخت پررنج داخل شد.

2- اما از لحاظ بشریت، این نه تنها سقوط نبود بلکه آغاز «عصر انسانی» و شروع قدم زدن در جاده­ای بود که به اینجا منتهی شده و هنوز هم در ابتدای راه راست و به جائی خواهد رسید که ما حتی تصورش را هم نمی­توانیم بکنیم چنانکه انسان عصر حجر تصور زندگی امروزی را نمی­توانست بکند.

جمع بندی و تفسیر

بسم الله الرحمن الرحيم

المص (1) کتابي است كه به سويت نازل شده {پس مبادا دلتنگي از آن داشته باشي} تا بوسيله آن هشدار دهي و پندي براي مومنان باشد (2) [ای مسلمانان] از آنچه از جانب پروردگارتان بسويتان نازل شده پيروي کنيد و غير از او از اوليائي ديگر پيروي مکنيد ، چه کم پند مي پذيريد (3) {و چه بسيار شهر هائي که هلاکشان کرديم و عذابمان شبانه يا در حال خواب نيمروز آنها را بگرفت (4) و سخنشان آن هنگام که عذابمان آنها را در گرفته بود چيزي جز اين نبود که مي گفتند ما ظالم بوديم}(5) و ما ، هم از فرستادگان بازجوئي خواهيم کرد و هم از مردمي که رسولان بسوي آنها فرستاده شدند (6) و البته براي آنها جزئيات کارهايشان را بازگو خواهيم نمود که ما هرگز غائب نبوده ايم (7) و سنجش آنروز حقيقت دارد . پس هر کس که موازينش سنگين باشد رستگار خواهد بود (8) و هر کس که موازينش سبک باشد از کساني است که جانهاي خويش را بعلت ظلمي که به آيات ما ميکردند به زيان انداختند (9) و البته شما را در زمين تسلط داديم و برايتان وسايل معشيت قرار داديم ، چه کم شکر مي گزاريد (10) و البته شما را آفريديم سپس صورتگري کرديم سپس به ملائکه گفتيم به آدم سجده کنيد پس سجده کردند مگر ابليس که از ساجدان نبود (11) گفت چه چيزي جلوگيرت شد که سجده کني وقتي که فرمانت دادم؟ گفت من از او بهترم. مرا از آتش و او را از خاک آفريده اي (12) گفت از آن فرود آي . تو را نميرسد که در آن تکبر کني. بيرون رو که از سرافکندگاني (13) گفت مرا تا روزي که برانگيخته مي شوند مهلت ده (14) گفت تو از مهلت يافتگاني (15) گفت بسبب آنکه اغوايم کردي من نيز در آن صراط مستقيم بر سر راهشان مي نشينم (16) آنگاه از پيش و پس و راست و چپ آنها بر آنان در مي آيم و اکثرشان را از شاکران نخواهي يافت (17) گفت نکوهش شده رانده شده از آن بيرون رو که جهنم را از کساني که پيرويت کنند پر خواهم کرد (18) و تو اي آدم  با همسرت در آن باغ سکونت کنيد و از هر چه ميخواهيد بخوريد اما به اين درخت نزديک نشويد که از ظالمان خواهيد بود (19) پس شيطان آن ها را وسوسه کرد تا آنچه از عورت شان که از آنها پنهان بود برايشان آشکار کند و گفت پروردگارتان شما را از اين درخت نهي نکرد مگر از اين جهت که مبادا دو پادشاه شده يا اينکه جاودان شويد (20) و برايشان قسم خورد که خير خواهتان هستم (21) آنگاه به فريبي سقوطشان داد. و چون از آن درخت چشيدند زشتي هايشان برايشان آشکار شد و شروع کردند از برگهاي آن باغ به آنها چسباندن و پروردگارشان ندايشان داد که مگر شما را از آن درخت نهي نکرده بودم و نگفته بودم شيطان برايتان دشمني آشکار است؟ (22) گفتند پروردگارا برخويش ظلم کرديم و اگر ما را نيامرزي و بر ما نبخشي از زيانكاران خواهيم بود (23) گفت فرود آئيد. بعضي از شما دشمن بعضي ديگر خواهد بود ، و در زمين تا مدتي معين استقرار و برخورداريي خواهيد داشت (24) و گفت در آن زندگي خواهيد کرد و در آن درخواهيد گذشت و از آن خارج خواهيد شد.(25)

 

دی ان ان