پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف
درس: اي پيامبر! رسالت خويش را با جديت پيگير، از الطاف الهي بهره مند خواهي شد.
درب : اي پيامبر! و ای مردم! به ابراهيم بنگرید که چگونه در اثر اتخاذ موضع صحیح از الطاف الهي بهره مند شد.
2 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر! توجه مردم را در درجه اول به آفرینشهای الهی و در درجه دوم به علم مطلق او جلب کن و رفتارهای لجوجانه مخالفت آمیز سران کفار یکی ازموانع اصلی کارت است که همیشه باید آن را در معادلاتت در نظر داشته باشی .
در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! برای همه تشریح کن که این کافران با این رفتارهای لجبازانه شان دارند چه ضرر عظیمی به خویش میزنند وخود رابه چه مهلکه ای می اندازند و بر مشکلات رسالتت صبوری کن ، یاری ما خواهد رسید .
در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! توجه این کفار را به خطری که خودرا درمعرض آن قرار داده اند جلب کن ، مبادا اینطور باشد که غافل باشند و ناگهان به عذاب دستجمعی گرفتارشوند و فعلا باب کفتگو با این کفار را باز نگهدار و ضمنا موقعیت خودت رانیز برای آنان بازهم یادآوری کن (تا این ایام بگذرد) و قدرشناسی ات را نسبت به پیروانت عیان کن .
در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر! کماکان باب گفتگو را با این کفار باز نگهدار و بر مواضع اعتقادی خودت نیز کماکان پا فشاری کن .
در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! قبل از تو نیز پیامبرانی بوده اند و آنها نیز مشکلاتی داشته اند اما حوصله کردند و پایداری ورزیدند و لذا سزاواری کمک ما را یافتند و درهمین دنیا نیز علاوه بر پیروزی و موفقیت به نعمتهای مهمی نیز رسیدند .
3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از آیات 74 تا 90 مجموعا فهمیده میشود موضع آنحضرت اندکی به حالت «شورشی» نزدیک شده و از مردم میخواهد موضع مستقل از اوضاع حاکم و روسای قبایل در پیش بگیرند و عقلانیت بیشتری بخرج دهند و ابراهیم وار خودشان مستقلا فکر خویش را بکار گیرند و در تئولوژی حاکم بیندیشند و عیوب آن را ببینند و در اینصورت خود بخود به راه صحیح منتقل خواهند شد و در آنصورت در همین زندگی دنیوی نیز موفق و بهره مند و دارای اولاد صالح خواهند شد .
4 – زاویه با تفاسیر رایج
1 (آیه 68) : 1 – حاکم کردن روایات 2 – خطای عادی عادیِ تفسیری
(المیزان) : " وَ إِمَّا يُنْسِيَنَّكَ الشَّيْطانُ فَلا تَقْعُدْ بَعْدَ الذِّكْرى مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ"
اين خطابى كه در آيه شريفه است، خطاب به نبى اكرم (ص) است، و ليكن در حقيقت مقصود، ديگرانند، زيرا انبيا (ع) نه تنها از گناهان بلكه حتى از فراموشى احكام خداوندى هم مبرا هستند.
و ما سابقا در بحثى كه راجع به عصمت انبيا (ع) كرديم ثابت نموديم كه فراموش كردن احكام الهى از آن حضرت عينا مانند مخالفت عملى باعث گمراهى سايرين مىشود و ديگران به عمل آنان احتجاج و از آن اتخاذ سند مىكنند، پس همانطورى كه گفتيم، غرض اصلى از اين خطاب و مخاطبين واقعى آن امت اسلام است.
روایات عصمت انبیاء مورد بدفهمی واقع شده و در تفسیر خویش در سوره عبس به آن پرداخته ایم و در اینجا تکرارش نمیکنیم ، و ضمنا ، نمیتوان به استناد آنها – و هر روایات دیگری – معنی ظاهر قرآن را از ریخت انداخت ، مگر خداوند مانعی داشته که مستقیما مسلمانان را نهی بفرماید؟ ضمنا اینکه المیزان گفته از فراموشی احکام مبرایند ، نیز ، محل تامل است ، زیرا به نظر می آید این موضوع با آیه « . . انا بشر مثلکم . . » مخالف باشد .
2 (آیه 75) : در نطر نگرفتنِ پرانتزی بودن مذکور سبب اطاله خیلی زیاد و بی ربط کلام شده و چندین صفحه مطلب آورده که واقعا نیازی نبود
3 (آیه 89) : المیزان در بحثی خیلی طولانی در باره «فقد وکلنا بها قوما لیسوا بها بکافرین» اقوالی را نقل و یکی یکی ایراد گرفته و آنها را رد نموده و بالاخره نظر خویش را اینطور بیان کرده [به نظر ما مراد از اين قوم انبياء و معصومين و اتقياء و صلحايند كه همواره پاسدار دين حق مىباشند] و بالاخره نتیجه گرفته که [ از اين روى، آيه شريفه مخصوص به معصومين (ع) خواهد بود، خيلى هم كه بتوانيم آن را توسعه دهيم ممكن است مؤمنين صالح و آن پارسايانى را كه به عصمت تقوا و صلاح و ايمان خالص از شوائب شرك و ظلم معتصمند . . . ملحق به اوصياى انبيا (ع) نموده و بگوييم آيه شريفه شامل اينگونه از مردان صالح نيز مىشود. ]
کل این زحمتی که المیزان در مورد فوق کشیده ناضرور بوده زیرا اساسا جمله مورد بحث پرانتزی است ، زیرا اگر قبل و بعدش را وصل کنیم می بینیم روال سخن صاف و یکدست خواهد بود و اگر این کار را کنیم در چشم به هم زدنی معنی قبل و بعد پرانتز مذکور واضح میشود ، و به تبعِ وضوحِ حاصل ، معنی خود جمله پرانتزی نیز وضوح می یابد .
5 - پیشگوئی های تحقق یافته
در آیات 74 تا 90 دو پیشگوئی تلویحی وجود دارد :
1 – داستان ابراهیم که سرانجام پیروز میدان همو بود ، با این وعده تلویحی که سرانجام تو نیز چنین خواهد بود .
2 – الطاف غلیظی که ابراهیم از سوی خداوند دریافت کرد ، با این وعده تلویحی که ذریه تو نیز مانند ابراهیم ذریه طیبه خواهد بود .
6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .
7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
توصیه به مردم که ابراهیم را الگو قرار دهند که هنگامی که به موضع حق رسیدند آن را اعلام کنند و در مورد وابستگی خویش به موضع حقِ مذکور نترسند و نگران ضررهای مادی و محرومیت های احتمالی مرتبط نباشند و روی حمایت الهی اعم از این جهانی و آن جهانی حساب کنند .
8 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .
شرح مختصر
شخصیت عظیم حاصل از ایمان قوی
تصورش را بکنید پنج هزار سال پیش جوانی به پدرش و قومش اعلام میکند که شما در گمراهیی آشکار هستید (آیه 74) و تازه از آن هم بالاتر، قومش با او «گفتگوی انتقادی» کنند و او اعلام کند که از قدرت خدایان شما نمیترسم (آیه 81) یعنی اینکه عملاً به قوم خویش اعلام کند «هیچ کاری نمیتوانید با من بکنید»
واقعاً این همه ثبات و قوام شخصیت برای ما قابل تصور نیست.
البته بعضی از مفسران محترم چنین فرمودهاند که سه مرحله رشد شخصیتی او یعنی آیه 74 و آیه 75 و آیات 76 تا 79 پس و پیش نقل شده یعنی ابتدا واقعه مربوط به آیات 76 تا 79 در وجود ابراهیم نوجوان اتفاق افتاد، و آنگاه اتفاق آیه 75 ، و پس از آنها موضوع آیه 74 اتفاق افتاد.
بعضی هم میفرمایند اول آیه 74 اتفاق افتاد، بعد آیه 75 ، و آنگاه حضرت ابراهیم برای هدایت قومش و اینکه در ذهن آنها سئوال ایجاد کند و آنها را مسئلهدار کند نمایشی بازی کرد که جریان آن در آیات 76 تا 79 آمده است.
اما صرفنظر از این فرضیهها، اینهمه قوام شخصیت، و اینهمه ثبات رأی نتیجه چیست؟
در آیه 75 میفرماید نتیجه یقین چنان رفتاری (آیه 74) چنین موهبتی (آیه 75) است و آیه 74 میفرماید نتیجه چنان یقینی انجام چنان عملی است و در آیههای 84 تا 90 میفرماید نتیجه چنان یقین و چنان عملی، چنین نعمات بزرگی است.
و مجموع اینها این پیام را به پیامبر دارد که رفتارت را مانند ابراهیم حفظ کن تا به چنان نعماتی برسی.
ضمناً این را باید گفت که کلمه «کذلک» در آیه 75 قرینهایست که نظر دوم را قبول کنیم.
ملکوت آسمانها و زمین
از آیه 75 فهمیده میشود که درک ملکوت آسمانها و زمین سبب یقیندار شدن میگردد.
البته کسی نگوید «اگر خدا ملکوت آسمانها و زمین را بما هم ارائه کند ما هم ...» ما در این تفسیر تحلیلی بسیار این نکته را گفتهایم که خداوند کارهائی را که ما آنها را «عادی» و «طبیعی» مینامیم به خویش نسبت میدهد. حتماً ابراهیم(ع) کاری کرده بود که این لیاقت را بدست آورده بود که ملکوت آسمانها و زمین به او ارائه شود و پس از اینکه شد، او از یقینداران گردید.
این «ملکوت آسمانها و زمین» چیست؟
چنانکه از کتاب لغت قرآنی مفردات راغب فهمیده میشود، «مِلک» جنس «مُلک» است و «ملکوت»، «مِلک» مخصوص خداست و لذا مبالغه در قدرت فرماندهی و مالکیت را میرساند و این موضوع برای ابراهیم جوان احراز شده بود که فرمان و سررشته همه چیز بدست خداست و این نکته بود که سبب شد او به بیخاصیتی «خدایان» پی ببرد و لذا عبادت «نمادهای» آنها (یعنی بتان) را بیمعنی و لغو بیابد. یعنی آنچه سبب پیدایش آن شخصیت قوی در ابراهیم جوان شد فهمیدن حقایقی از چگونگی اداره جهان توسط خداوند بود.
خواست خداوند قانونمند است
با توجه به تیتر فوق آیههای 83 و 84 مفهوم است و لذا از جمله «هر کس را بخواهیم» باید جمله «هر کس که لایق باشد» را بفهمیم.
جمع بندی و تفسیر
و آن هنگام را ياد آر که ابراهيم به پدرش آزر گفت آيا بتهائي را به خدائي گرفته اي؟ من تو و قومت را در گمراهيي آشکار مي بينم (74) و چنين بود که ملکوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نمايانديم تا از يقين داران گردد (75) {پس هنگاميکه شب او را پوشاند و ستاره اي را ديد ، گفت پروردگارم اين است ، پس چون ناپديد شد گفت من ناپديد شوندگان را دوست نميدارم (76) پس چون ماه را تابان ديد گفت پروردگار من اين است اما چون افول کرد گفت اگر پروردگارم هدايتم نکند حتما از قوم گمراهان خواهم بود (77) پس چون خورشيد را در طلوع ديد گفت پروردگار من اين است . اين بزرگتر است . پس وقتيکه افول کرد گفت اي مردم ! من از آنچه شما به آن شرک ميورزيد بيزارم (78) من البته رويم را بسوي کسي ميگردانم که آسمانها و زمين را آفريده و معتدلم و از مشرکان نيستم}(79) و قومش با او مجادله ميكردند . گفت آيا درباره خداوند با من گفتگو ميکنيد در حاليکه مرا هدايت کرده؟ و من از آنچه با او شريک ميکنيد نمي ترسم مگر چيزي كه پروردگارم بخواهد . علم پروردگارم همه چيز را فرا گرفته . آيا توجه نمي کنيد؟ (80) و چگونه از آنچه با او شريک گرفته ايد بترسم در حاليکه شما در خصوص چيزهائي که با خدا شريک کرده ايد نميترسيد؟ آنهم در حاليکه براي (رفتار) شما دليلي هم نفرستاده؟ پس کدام گروه براي احساس امنيت شايسته تر است؟ اگر علمي داريد؟(81){آنهائي که ايمان آورده و به ايمانشان لباس ظلم نپوشانده اند امنيت خواهند داشت و همانها هدايت يافتگانند}(82) و اين دليلي بود که به ابراهيم در مقابل قومش داديم . هر کسي را که بخواهيم درجاتش را بالا ميبريم که پروردگارت صاحب حکمت داناست (83) و به او اسحق و يعقوب را داديم که همگيشان را هدايت کرديم {و نوح را قبلا هدايت کرده بوديم} و از فرزندان او داوود و سليمان و ايوب و موسي و هارون بود و نيکوکاران را چنين پاداش ميدهيم (84) و زکريا و يحيي و عيسي و الياس که همگي از صالحان بودند (85) و اسمعيل و يسع و يونس و لوط که همگي را بر جهانيان برتري داديم (86) و از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان ، برگزيديمشان و بسوي صراطي مستقيم هدايتشان كرديم (87) اين هدايت خداوند است . هر کس از بندگانش را که بخواهد به آن هدايت ميکند . و اگر شرک ورزيده بودند آنچه ميكردند تباه ميشد (88) آنها کساني هستند که کتاب و حکم و نبوت به آنها داديم و اگر اينها به آن کفر ورزند قومي را بر آن برميگماريم که به آن کافر نباشند (89) آنها کساني هستند که خداوند هدايتشان کرده . پس به هدايتشان اقتدا کن . بگو براي آن دستمزدي از شما نميخواهم . اين (قرآن) چيزي جزپندي براي جهانيان نيست (90)