X

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ﴿80﴾ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى ﴿81﴾ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ﴿82﴾ وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى ﴿83﴾ قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى ﴿84﴾ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﴿85﴾ فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي ﴿86﴾ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ﴿87﴾ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ﴿88﴾ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ﴿89﴾ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿90﴾ قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ﴿91﴾  قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿92﴾ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿93﴾ قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿94﴾ قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿95﴾ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿96﴾ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿97﴾ إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿98﴾ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا ﴿99﴾


ای پیامبر! پس از آزادی بنی اسرائیل به آنان چنین خطاب کردیم : اي بني اسرائيل شما را از دشمنانتان نجات داديم و با شما در طرف راست کوه طور قرار گذاشتيم و منّ و سلوي را بر شما فرو فرستاديم (80) از چيزهاي خوبي که برايتان روزي کرديم بخوريد و طغيان مکنيد که غضبم بر شما فرود خواهد آمد و کسي که غضبم بر او فرود آيد حتما سقوط خواهد کرد (81) و البته من نسبت به کسي که توبه کند و ايمان آورد و عمل صالح نمايد و سپس هدايت يابد بسيار بخشنده ميباشم (82) اي موسي چه چيز تو را واداشت که از قومت با عجله جلو بيفتي؟ (83) موسی گفت پروردگارا آنها دنبال من هستند و من بسويت عجله کردم تا به نظر خودم رضایتت را کسب کنم (84) گفت قومت را پس از تو آزموديم و سامري گمراهشان کرد (85) پس موسي در حاليکه غضبناک و متاسف بود بسوي قومش برگشت و گفت اي قوم! آيا پروردگارتان وعده نيکو به شما نداد؟ آيا مدتش طولاني شد يا اينکه خواستيد غضبي از جانب پروردگارتان شما را فرا گيرد که در وعده ام تخلف کرديد؟ (86) گفتند از وعده ات با اختيار خودمان تخلف نکرديم وليکن بارهائي از زينت آلات آن قوم بما تحميل شده بود که آنها را انداختيم و سامري نيز اين طرح را در انداخت (87) و براي آنها بدني از گوساله که صدائي هم داشت ساخت و عدّه اي گفتند اين خداي شماست و خداي موسي نيز هست كه شما را فراموش کرد (88) آيا نمي ديدند که آن مجسمه گوساله سخني را به آنها برنمي گرداند و براي آنها مالک نفع و ضرري نيست؟ (89) و البته هارون قبلا به آنها گفته بود که اي مردم شما بوسيله آن به فتنه افتاده ايد و پروردگار شما خداي رحمان است پس مرا پيروي و از امرم اطاعت كنيد (90) گفتند ما از عبادتش دست نمي کشيم تا اينکه موسي بسويمان برگردد (91) موسی به برادرش گفت اي هارون چه چيزي جلويت را گرفت وقتي که ديدي گمراه شده اند (92) که مرا پيروي کني؟ آيا از فرمانم سرپيچيدي؟ (93) گفت اي پسر مادرم سر و ريشم را ول کن. ترسيدم بگويي بين بني اسرائيل تفرقه انداختي و به سخنم اعتنا نکردي (94) گفت اي سامري موضوع تو چه بوده؟ (95) گفت چيزي ديدم که آنها نديدند و قسمتی از تعالیم رسول خدا را اختیار کردم و چنین القاء کردم و نفس من برايم چنين آراست (96) گفت برو که در زندگيت منزوی باشی ، چنانکه بگويي به من دست نزنيد . و البته موعدي داري که تخلف ندارد و اینک به این گوساله که به خدائی برگرفته ای نگاه کن که آنرا خواهيم سوزاند سپس به دريا ميريزيم و پراکنده اش مي کنيم (97) جز اين نيست که خداي شما خداوند است که خدائي جز او نيست که علم او به همه چيز ميرسد (98) ای پیامبر! از خبرهاي گذشتگان چنين برايت حکايت ميکنيم و از جانب خويش به تو پندي داده ايم (99)

Print
15 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 - استخراج عصاره محتوای متن (از راه اول)

درس: اي مسلمانان! مانند بني اسرائيل نباشيد كه پس از آزادي، بعلت قبول القائات شيطاني ازحق سر پيچيدند.

درب: ای مسلمانان مبادا پس از رهایی ، مانند این کارهایی راکه آنها کردند مرتکب شوید

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 که ابتدای سوره است  می فرماید : ای پیامبر ! قرآن را برای این برتو نازل کرده ایم که بوسیلـه آن افراد مستعد را پند دهی و برای موضوع رسالتت خود را بیش از اندازه به زحمت میندازی .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای مردم ! آزادی شما در گرو پیروی از این پیامبر(ص) است .

در این پاراگراف می فرماید : ای مردم ! پس از اینکه از این اوضاع نا مطلوب رهائی یافتید مبادا همان کار هائی را بکنید که بنی اسرائیل با پیامبرشان کردند .

3 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

پاراگراف قبل (تا آیه 79) به «مشکلات رسالت» حضرت موسی و این پاراگراف (از آیه 80 تا 99 ) به سوء رفتارهای بنی اسرائیل پس از آزادی از اسارت اشاره دارد ، و در اولی پیام «صبر و پایداری کنید» و در این پاراگراف پیام «مبادا شما هم چنین کنید» دارد که پیام اخیر تلویحا متضمن این مژده هم هست که چیزی به پایان این نوع مشکلاتتان که فعلا با آن درگیر هستید نمانده است .

4 زاویه با تفاسیر رایج

1 (آیه های 88 تا 97): عادی تفسیری

در داستان مذکور ساختن گوساله و صدا دار کردن آن عادی و مفهوم است ، قسمت گیر دار مطلب «بصرت بما لم یبصروا و قبضت قبضه من اثر الرسول» است که اگر آن را جداگانه در نظر بگیریم آنهم عادی است . «اثر رسول» وحی بر موسی است ، یا وحیی که خود موسی دریافت میکرده ، است ، قبضت قبضه من اثر الرسول یعنی قسمتی از مطالب وحیانی را انتخاب کردم و آن را القاء کردم ، و این قسمت همخط است با تومنون ببعض و تکفرون ببعض . یعنی اصل موضوع پرستش خدای واحد را از تعالیم جبرئیل یا موسی گرفتم و آن را به گوساله نسبت دادم یعنی گفتم آن «اله»ی که موسی میگوید همین گوساله زرین است .

حالا بروید و به تفاسیر رایج نگاهی کنید و ببینید چه ها گفته اند از روایات یهودی که داخل مجموعه های حدیث ما شده و این از آن نقل و . . همینطور بگیر و بیا تا برسی به امروز که مجموعا سبب بدفهمی این آیات گشته است! و ما چون در قسمت «شرح مختصر» توضیحی داده ایم ، در اینجا فعلا دیگر چیزی نمیگوئیم .

5 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 80 تا 99 به آن قسمت از داستان بنی اسرائیل می پردازد که از دست فرعونیان نجات یافتند اما بد رفتاری پیشه کردند و در این تلویحا این پیشگوئی نهفته است که بزودی نجات خواهید یافت ، که چنانکه میدانیم تحقق یافته است .

6 - کلید های تفسیری

اصلی-فرعی:

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ قَدْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ عَدُوِّكُمْ وَوَاعَدْنَاكُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَيْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى ﴿80﴾ كُلُوا مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَلَا تَطْغَوْا فِيهِ فَيَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبِي وَمَن يَحْلِلْ عَلَيْهِ غَضَبِي فَقَدْ هَوَى ﴿81﴾ وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِّمَن تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا ثُمَّ اهْتَدَى ﴿82﴾

درس: اي مسلمانان! مانند بني اسرائيل نباشيد كه پس از آزادي، بعلت قبول القائات شيطاني ازحق سر پيچيدند.

درب: قسمت عمده ای از بنی اسرائیل پس از نجات به خلافکاری رو آوردند.

2

 وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى ﴿83﴾ قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى ﴿84﴾ قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ ﴿85﴾

درس: اي مسلمانان! مانند بني اسرائيل نباشيد كه پس از آزادي، بعلت قبول القائات شيطاني ازحق سر پيچيدند.

درب: قسمت عمده ای از بنی اسرائیل پس از نجات به خلافکاری رو آوردند و رهبرشان در این مورد سامری بود.

3

 فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي ﴿86﴾ قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ ﴿87﴾ فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ ﴿88﴾ أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا ﴿89﴾ وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي ﴿90﴾ قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى ﴿91﴾  قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا ﴿92﴾ أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي ﴿93﴾ قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي ﴿94﴾

درس: اي مسلمانان! مانند بني اسرائيل نباشيد كه پس از آزادي، بعلت قبول القائات شيطاني ازحق سر پيچيدند.

درب: قسمت عمده ای از بنی اسرائیل پس از نجات به خلافکاری رو آوردند و رهبرشان در این مورد سامری بود که آنها را به گوساله پرستی برگرداند.

4

 قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ ﴿95﴾ قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي ﴿96﴾ قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا ﴿97﴾

درس: اي مسلمانان! مانند بني اسرائيل نباشيد كه پس از آزادي، بعلت قبول القائات شيطاني ازحق سر پيچيدند.

درب: قسمت عمده ای از بنی اسرائیل پس از نجات به خلافکاری رو آوردند و رهبرشان در این مورد سامری بود که آنها را به گوساله پرستی برگرداند و  البته هم سامری و هم پیروانش به عقوبت فوری گرفتار شدند.

5

 إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا ﴿98﴾ كَذَلِكَ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنبَاء مَا قَدْ سَبَقَ وَقَدْ آتَيْنَاكَ مِن لَّدُنَّا ذِكْرًا ﴿99﴾

درس: اي مسلمانان! مانند بني اسرائيل نباشيد كه پس از آزادي، بعلت قبول القائات شيطاني ازحق سر پيچيدند.

درب: ای پیامبر! حقیقتِ مطلبِ داستان بنی اسرائیل همین است که بر تو وحی کرده ایم.

7 - آیات مشکل

آیات 95 تا 97 از آن لحاظ که مفسران مختلف تفسیر های متخالف و متضاد و اغلب مبتنی بر روایات یهودی و نقل قول از یکدیگر و در مجموع بی ارزش، کرده اند، جزء آیات مشکل قلمداد میشود و البته این تفسیر را که بخوانید، هم متوجه یک تفسیر درست و حسابی میشوید و هم گوشه ای از فرق این تفسیر را با سایر تفاسیر درک میکنید.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که اگر ما میتوانسته ایم خود را از پیشداوریی که روایات اسرائیلی القاء میکند خلاص کنیم ، لذا در اینجا باید بگوئیم که مخاطب های اولیه که ذهن شان هنوز توسط بنی اسرائیلیات خذاب نشده بود ، مطلب را بهتر از ما می فهمیده اند .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ای مسلمانان! مبادا پس از رهایی ، مانند این کارهایی را که بنی اسرائیل کردند مرتکب شوید.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

حال و احوال بسیار خوش ، رفتار بسیار ناخوش

در رابطه با آیات 88تا99 میتوان گفت بسیار محل عبرت است  .

اینک بنی­اسرائیل به رهبری حضرت موسی(ع) آزادی خویش را باز یافته و دشمن خویش را هلاک شده می­بینند و بسوئی می­روند که آینده خویش را بسازند و شهرهای خویش را بنا کنند و زندگیی شایسته و در خور داشته باشند.

تصور فرمائید: قومی رها شده از بند، راهنمای دانای نجات دهنده در میانشان، با روحیه بالای ناشی از امید به آینده، با آب و غذای کافی مرغوب (یعنی منّ و سلوا) بعنوان توشه سفر مهیا ، بطرف ساختن آینده خویش روانند.

واقعاً چه حالی خوشتر از این است؟ تنها کاری که بنی­اسرائیل می باید میکردند این بودکه تمام هوش و حواس خود را جمع کنند و بطور دقیق گوش به رهنمودهای آنحضرت بسپارند تا این مسیر طی شود و برسند به جائی که باید برسند و شایسته­شان بود.

اما آنچه در واقعیت اتفاق افتاده، درست خلاف آن است. پر است از نافرمانی، خلاف، انحراف، خیانت، سستی در انجام وظیفه ، و گناه و ارتجاع و غیره.

با توجه به «لیست پیشنهادی ترتیب نزول سوره­ها»، این اولین بار است که «داستانهای پس از نجات از اسارت فرعونیان» مطرح می­شود. آنهم با این طول و تفصیل، که بعداً در سوره­های اعراف و بقره آیات تکمیلی این بخش نازل خواهد شد.

ارتجاع؟ آنهم به این زودی؟

در رابطه با آیه­های 83و84باید حدس بزنیم که ظاهراً حضرت موسی باید قومش را بسوی (کوه) طور می­برد اما شیرینی دریافت وحی و طرف سخن خداوند قرار گرفتن او را به تعجیل وا داشت ، و براساس آیه 85، همین نبودن حضرت موسی سبب گمراهی آن قوم شد.

چرا گمراهی به این زودی؟

صرفنظر از مندرجات تورات کنونی که از توحید خالص موسائی فاصله بسیار دارد، از روی مطالب قرآن کریم فهمیده می­شود که تعالیم آن حضرت توحید خالص اسلامی بود.

اما مردمی که او برای نجات آنها گسیل شده بود، نسل اندر نسل تحت سلطه سیاسی و نظام سیاسی فرعونی نشو و نما یافته بودند و طبعاً از لحاظ فرهنگی نیز گرچه اسمی از توحید بر رویشان بود اما مانند مسلمانان ساکن در شوروی سابق که فقط اسمی برایشان مانده بود آنها نیز از توحید ابراهیمی چیزی برایشان نمانده بود.

طبعاً رنج و ذلت بردگی و تبلیغ مداوم مستمر فرعونیان نتیجه­ای غیر از این نداشت.

ظاهراً فاصله بین مصر و کوه طور را با توجه به نقشه­های فعلی جغرافیا و نیز کیفیت راهسپران که مردم معمولی دارای بار و بنه و زن و بچه و پیرمردان و پیرزنان بودند، نمی­توان در کمتر از 5-4 ماه طی کرد.

آنان در این مدت طولانی فرصت کافی داشتند که تغییر اخلاق بدهند.

آنان قبل از این مهاجرت بزرگ عده­ای برده ذلیل و تحت سلطه کسانی بودند که مقید به هیچ قید دینی و اخلاقی نبودند اما در این مدت اشخاصی آزاد و دارای حقوق الهی شده بودند و رئیس آنها هم کسی بود که نمی­توانست هیچ خشونت کوچک ظلم­آمیزی بر آنها روا دارد و لذا آنها بجای اینکه پاس این نعمت عظیم را بدارند، از موقعیت جدید خویش سوء استفاده نموده سر به نافرمانی و چون و چرای بیجا گذاشتند.

ضمناً آیات 85تا91 نیز باید با توجه به این نکته ملاحظه شود و در آنصورت مفهوم خواهد بود.

گوساله سامری

بالاخره قومی که عمری را در بساط بت و بت­پرستی گذرانده بود ولو اینکه اسمی هم از توحید ابراهیمی بر سرشان بود، غیبت موسی سبب میدان­یابی اغوای اغواگران شد و ممانعت هارون نیز ضعیف بود و نتوانست جلوگیری کند و بت­پرستیِ قلبیِ پنهان بصورتِ ملموسِ آشکار خودنمائی کرد.

واقعاً جواب سامری را در آیه 96 چگونه می­توان تفسیر کرد؟

1- «آن رسول» کیست؟

2- «مشتی از اثر»ی آن رسول یعنی چه؟

3- «چیزی دیدم که آنها ندیدند» مربوط به چیست؟

4- «انداختم» یعنی چه؟،

در اینجا باید عرض کنیم که تقریبا عموم مفسران برای فهم این قسمت به روایات متکی بوده اند و سخنان عجیب و غریبی گفته اند که نه تنها به فهم مطلب چندان کمکی نمیکند بلکه سبب بد فهمی هم میشود اما ، ما ، با توجه به ترتیب نزول و عصاره محتوای سوره (یعنی «درس») و عصاره محتوای پاراگراف (یعنی «درب») قاعدتا نباید دچار مشکلی باشیم.

اگر به ترتیب نزول توجه داشته باشیم اولین بار که کلمه منافق را در قرآن می بینیم در سوره عنکبوت است که به هجرت خیلی نزدیک است .

یعنی اینکه منافقین حس کرده بودند که این نهضت (یعنی اسلام) آینده دارد و کارش اصطلاحا «میگیرد» ، لذا بدون اینکه موضوع حق و باطل برایشان مهم باشد به آنحضرت گرویدند تا در آیندهء نهضت، از آن نمد کلاهی داشته باشند و چنانکه تاریخ اسلام گویا است حسابشان هم درست درآمد و به ریاست و آلاف و الوف هم رسیدند و ضمنا هنوز سی سال از وفات آنحضرت نگذشته بسیاری از عناصر مهم محتوائی اسلام را نیز کاملا تغییر دادند .

کار سامری نیز چنین کاری بود ، اونیز کل جریان حضرت موسی را تحلیل کرد و متوجه عناصری شد که از آنها برای ریاست احتمالی خویش استفاده کرد و مدتی هم (لا اقل تا برگشتن آنحضرت از میقات) موفق هم بود و ریاست پیدا کرد و هارون را که جانشین آنحضرت بود کنار زد و منزوی نمود.

بنابر این « بصرت بما لم یبصروا» یعنی اینکه در کار موسی مطالعه کردم و متوجه چیزهایی شدم که عموم مردم متوجه نشدند و «قبضت قبضة من اثر الرسول» (اعم از اینکه رسول موسی باشد یا جبرئیل که نتیجه گیری را تغییر نمیدهد) یعنی عنصری از عناصر دین موسی را گرفتم (که در این مورد تبدیل چند خدائی فرعونیان به تک خدائی دین موسی باشد) و « نبذتها» به قرینه «کذلک القی السامری» به معنی «القیتها» است ، و خلاصه مطلب این است که در کار رسول (اعم از موسی یا جبرئیل) مطالعه کردم و قسمتی از آن را انتخاب کردم و آن را القاء کردم ، که در این مورد با توجه به اینکه بنی اسرائیل مدتی طولانی تحت بردگی فرعونیان بودند و فرعونیان تندیس بعضی از حیوانات را به عنوان نماد برخی از قدرت های خدائی پرستش میکردند ، سامری نیز به زبان «قومِ تا دیروز برده و هنوز تحت تاثیر پسماندهای دین اربابان سابق» سخن گفت و تک خدائی را به عنوان رمز موفقیت موسی گرفت و نیز آن خدا را بصورت گوساله ای که صدائی هم از آن در می آمد معرفی کرد (که بالاخره خارق عادتی هم چاشنی کار خویش کند و بتواند در عوام الناس زمینه پذیرشی ایجاد کند) و پذیرفته هم شد و قسمتی از بنی اسرائیل اورا به رهبری خویش پذیرفتند .

 و در این پاراگراف دارد به مسلمانان هشدار میدهد مبادا شما این گوهر عظیم را در اثر رفتار عده ای فرصت طلب منافق عوام فریب از دست بدهید که البته واقعیات تاریخی بما میگوید که موضوع این هشدار (که بعدا در سوره اعراف هم تکرار شد) واقع شد و مسلمانان دچار آن شدند که هنوز هم گرفتارش هستند .

جمع بندی و تفسیر

اي بني اسرائيل شما را از دشمنانتان نجات داديم و با شما در طرف راست (کوه) طور قرار گذاشتيم و منّ و سلوي را بر شما فرو فرستاديم (80) از چيزهاي خوبي که برايتان روزي کرديم بخوريد و طغيان مکنيد که غضبم بر شما فرود خواهد آمد و کسي که غضبم بر او فرود آيد حتما سقوط خواهد کرد (81) و البته من نسبت به کسي که توبه کند و ايمان آورد و عمل صالح نمايد و سپس هدايت يابد بسيار بخشنده ميباشم (82) اي موسي چه چيز تو را واداشت که از قومت با عجله جلو بيفتي؟(83) گفت پروردگارا آنها دنبال من هستند و من بسويت عجله کردم تا راضي شوي (84) گفت قومت را پس از تو آزموديم و سامري گمراهشان کرد (85) پس موسي در حاليکه غضبناک و متاسف بود بسوي قومش برگشت و گفت اي قوم ! آيا پروردگارتان وعده نيکو به شما نداد؟ آيا مدتش طولاني شد يا اينکه خواستيد غضبي از جانب پروردگارتان شما را فرا گيرد که در وعده ام تخلف کرديد؟(86) گفتند از وعده ات با اختيار خودمان تخلف نکرديم وليکن بارهائي از زينت آلات آن قوم بما تحميل شده بود که آنها را انداختيم و سامري نيز (اين طرح را) بيانداخت (87) و براي آنها بدني از گوساله که صدائي هم داشت ساخت و (عده اي) گفتند اين خداي شماست و خداي موسي نيز هست كه فراموش کرد (88) آيا نمي ديدند که سخني را به آنها برنمي گرداند و براي آنها مالک نفع و ضرري نيست؟(89) و البته هارون قبلا به آنها گفته بود که اي مردم شما بوسيله آن به فتنه افتاده ايد و پروردگار شما خداي رحمان است پس مرا پيروي و از امرم اطاعت كنيد (90) گفتند ما از عبادتش دست نمي کشيم تا اينکه موسي بسويمان برگردد (91) گفت اي هارون چه چيزي جلويت را گرفت وقتي که ديدي گمراه شده اند (92) که مرا پيروي کني؟ آيا از فرمانم سرپيچيدي؟(93) گفت اي پسر مادرم سر و ريشم را ول کن. ترسيدم بگويي بين بني اسرائيل تفرقه انداختي و به سخنم اعتنا نکردي (94) گفت اي سامري موضوع تو چه بوده؟(95) گفت چيزي ديدم که آنها نديدند و مشتي از اثر آن فرستاده را برگرفتم و القاء کردم و نفس من برايم چنين آراست (96) گفت پس برو و در زندگي برايت اين باشد که بگويي به من دست نزنيد . و البته موعدي داري که تخلف ندارد و به خدايـت که از عبادتش دست نمي کشيدي نگاه کن که آنرا خواهيم سوزاند سپس به دريا ميريزيم و پراکنده اش مي کنيم (97) جز اين نيست که خداي شما خداوند است که خدائي جز او نيست که علم او به همه چيز ميرسد (98) از خبرهاي گذشتگان چنين برايت حکايت ميکنيم و از جانب خويش به تو پندي داده ايم (99)

دی ان ان