X

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ ﴿45﴾ قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ﴿46﴾ قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ ﴿47﴾ وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿48﴾ قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿49﴾ وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿50﴾ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿51﴾ فَتِلْكَ بُيُوتُهُمْ خَاوِيَةً بِمَا ظَلَمُوا إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿52﴾ وَأَنجَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا وَكَانُوا يَتَّقُونَ ﴿53﴾ وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ ﴿54﴾ أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿55﴾ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا أَخْرِجُوا آلَ لُوطٍ مِّن قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ ﴿56﴾ فَأَنجَيْنَاهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَاهَا مِنَ الْغَابِرِينَ ﴿57﴾ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ ﴿58﴾

و البته بسوي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم که خداوند را عبادت کنيد و آنوقت آنها دو گروه شدند که با يکديگر در جدال بودند (45) صالح میگفت گفت اي قوم چرا با عجله بدي را قبل از خوبي ميخواهيد؟ چرا از خداوند آمرزش نميخواهيد شايد مورد لطف واقع شويد؟ (46) گفتند تو و همراهانت را به فال بد گرفته ايم . گفت فال بد شما که در حقیقت عملی است خرافی و بی اساس و باطل ، نزد خدا ثبط و ضبط میشود ، بلکه شما به فتنه افتاده ايد (47) در آن شهر نُه قبيله بودند که به فساد مي پرداختند و اهل اصلاح نبودند (48) و چنین به تصمیم رسیدند که گفتند به نام خدا هم قسم شويم که شبانه بر او و اهل او شبيخون ببريم سپس به خونخواهانش بگوئيم ما در كشتار خانواده اش حاضر و ناظر نبوديم و باور کنید که راست مي گوييم (49) و مکري زدند و ما هم ضدّ مکري کرديم و متوجه نبودند (50) بنگر عاقبت مکر آنها چه بود که ما آنها و قومشان را يکجا نابود کرديم (51) اين است خانه هايشان كه بسبب ظلمي که کردند خالي مانده . که البته در اين نشانه اي براي مردمي دانا است (52) و اهل ايمان و تقوا را نيز نجات داديم (53) و در داستان لوط نیز تفکر کنید که هنگامي به قوم خويش گفت آيا آگاهانه به کار زشت رو مي کنيد؟ (54) آيا به مردان بجاي زنان به شهوت روي مي آوريد؟ بلکه مردمي جهالت پيشه ايد (55) جواب قوم او جز اين نبود که پیروان لوط را که اهل پاکيزگی جوئی هستند از شهرتان بيرون کنيد (56) پس او و اهلش را نجات داديم مگر زنش را که جزء بازماندگان رقم خورده بود (57) و باران خاصی بر آنها بارانديم و باران هشدار يافتگان چه بد بود (58)


قبلی:  سوره نمل سوره نمل
بعدی:  سوره نمل سوره نمل
Print
13 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: خداوند چگونه پيامبران خويش را تاييد و مخالفانشان را مغلوب ميكند.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب : نمونه عاقبت دو قوم كه پيامبرشان را تكذيب کردند و مغلوب گشتند.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

چنانکه تاکنون دیده اید، در هر پاراگراف تفسیری، عصاره محتوای پاراگراف را از یک «راه دوم» نیز استخراج میکردیم، که معمولا دیده میشد مطابقتِ معنا داری با استخراجِ از راه اول داشت.

اما، در پاراگراف هائی که کاملا «داستانی» است، ضرورتی در این کار احساس نمیشود، زیرا فهم پاراگراف های داستانی بسیار آسانتر است، و چون ما اهل صفحه زیاد کردن نیستیم، و با توجه به کیفیت خوانندگان مان رعایت اختصار را ترجیح میدهیم، در این نوع پاراگراف ها از آن صرفنظر میکنیم.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر! قرآنی که به تو وحی شده چیزی بسیار بلند مرتبه است و کسانی که به آن کفر می­ورزند مشکلی دارند که نمی توانند این رادرک کنند .

در پاراگراف 2 ضمن شرحی از چگونگی برگزیدگی موسی می فرماید : ای پیامبر ! تو نیز مانند موسی از جانب ما تایید خواهی شد و موفق خواهی گردید .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! تو نیز مورد تاییدات ماهستی لذا به کاررسالتت محکم ومطمئن ادامه ده .

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! تو و پیروانت موفق خواهید شد ، لذا بدون کوچکترین نگرانی با قوت به پیگیری رسالتت مشغول باش.

4 - سوالات

1-حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (اطمینان بخش؟یا....؟)

2- ازمطالب این پاراگراف چه «حدسیاتی ازاوضاع واحوال آن روزها» میتوان زد؟

3-منظور از «تلک بیوتهم خاویه» (آیه52) چیست؟

4-جواب سوال فوق به علم باستان شناسی چه کمک مهمی میکند؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

چنانکه تاکنون دیدیم، در این سوره دو نمونه از پیامبرانی که «فوق موفق» بوده­اند را ذکر نموده و نشان داده که چگونه در همه حال به یاد خداوند بوده و در مقابل موفقیتهای خویش خداوند را یاد و به نام او شکر می­کردند.

در آیات 45 تا 58 نیز دو قوم از بدترین اقوام گذشته را بعنوان نمونه یاد نموده که چگونه ناسپاسی پیشه کرده و به بدترین کارها پرداخته و رسولان را نافرمانی نموده و قصد قتل و نفی بلد پیامبران خویش را نموده­اند.

می­توان این نوع ذکر مطلب را به این علت دانست که خداوند خواسته به پیامبر(ص) و مؤمنان امید بدهد که شما موفق خواهید شد و آنها نیز مغلوب خواهند گردید.

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 45 تا 58 داستان دو قوم از اقوام پیشین را نقل میکند که خیلی خیلی بد رفتار بودند و مضمحل شدند و در آن این وعده تلویحی هست که رفتار قوم تو نیز تغییر خواهد کرد .

7 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 45 تا 58 از این لحاظ که مربوط به اقوامی است که در قبل از تاریخ بوده اند، و علم باستان شناسی آنقدر رشد نکرده که ما از اوضاع و احوال آنها مطلع باشیم، برای ما نیز روشن نیست، چه رسد به مخاطبان اولیه این آیات.

مکانیزمِ اجرائیِ آیه های 51 و 58 برای ما ساکنان قرن 21 نیز روشن نیست چه رسد مخاطب های اولیه!

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

البته مطلب فوق تکراری به نظر میرسد . اما در حقیقت ، ما داریم با ذکر شواهد ، آن شبهه ای را که میگوید فهم امروز خیلی با فهم معاصرانِ نزول آیات تفاوت دارد ، را رد میکنیم.

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ذکر دو نمونه از عاقبت دو قوم سرکش كه پيامبرشان را تكذيب کردند و مغلوب گشتند.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیات 54 تا 58 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

دو پیامبرِ موفق، و دو قوم بسیار بد

تاکنون، در سوره­های قبل راجع به قوم ثمود چندین بار مطالبی خوانده­ایم. چیزی که در این سوره راجع به آن قوم جدید است این است که پس از اعلام نبوت حضرت صالح ، آنها به دو دسته تقسیم شدند :  عده­ای پیرو آنحضرت و بقیه مخالف آنحضرت بودند .

مخالفان ، خودشان ، نُه قبیله بودند که با یکدیگر همدست بودند.

هلاکت آنها نیز هنگامی بوقوع پیوست که تصمیم به «عمل» نهائی گرفته بودند (راجع به بقیه اقوام پیشین نیز همواره چنین بوده)

بقیه مطالب پاراگراف را در سوره­های قبلی دیده­ایم.

مثلاً اینکه گفتند «ما شما را به فال بد» گرفتیم را قبلاً در سوره یس دیدیم که ایرادی است خالی از استدلال و بی­ارزش و کودکانه .

و نیز اینکه «با عجله، بدی را قبل از خوبی» می­خواستند نیز چندین بار و با عبارات مختلف در سوره­های قبل تکرار شده و یعنی اینکه می­گفتند (ای پیامبر) اگر راست می­گویی آن عذابی را که می­گویی بر ما بیاور .

چیزی که در آیه 49 مطرح شده شبیه همان چیزیست که کفار و مشرکان مکـــه می­خواستند راجع به پیامبر عزیزمان انجام دهند که خداوند آنحضرت را حفظ کرد اما عذاب هلاکت را بر آنها فرود نیاورد بلکه چند سال بعد، شکست در جنگ­ها و فتـحِ بی­خون­ریزیِ مکه بدست یاران پیامبر اتفاق افتاد و رحمتی که خداوند به اهل مکه روا داشت، کم­نظیر است و چه بسا که بسبب وجود مقدس پیامبر اکرم(ص) و دعاهای همیشگی آنحضرت بوده است.

ولی در مورد پیشینیان، هر وقت که کفار قصد جان پیامبر خویش و پیروانشـان را می­کردند، عذابشان نازل می­شد و به هلاکت دسته­جمعی دچار می­شدند.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و البته بسوي قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم که خداوند را عبادت کنيد و آنوقت آنها دو گروه شدند که با يکديگر در جدال بودند (45) صالح میگفت گفت اي قوم چرا با عجله بدي را قبل از خوبي ميخواهيد؟ چرا از خداوند آمرزش نميخواهيد شايد مورد لطف واقع شويد؟ (46) گفتند تو و همراهانت را به فال بد گرفته ايم. گفت فال بد شما که در حقیقت عملی است خرافی و بی اساس و باطل، نزد خدا ثبت و ضبط میشود، بلکه شما به فتنه افتاده ايد (47) در آن شهر نُه قبيله بودند که به فساد مي پرداختند و اهل اصلاح نبودند (48) و چنین به تصمیم رسیدند که گفتند به نام خدا هم قسم شويم که شبانه بر او و اهل او شبيخون ببريم سپس به خونخواهانش بگوئيم ما در كشتار خانواده اش حاضر و ناظر نبوديم و باور کنید که راست مي گوييم (49) و مکري زدند و ما هم ضدّ مکري کرديم و متوجه نبودند (50) بنگر عاقبت مکر آنها چه بود که ما آنها و قومشان را يکجا نابود کرديم (51) اين است خانه هايشان كه بسبب ظلمي که کردند خالي مانده. که البته در اين نشانه اي براي مردمي دانا است (52) و اهل ايمان و تقوا را نيز نجات داديم (53) و در داستان لوط نیز تفکر کنید که هنگامي به قوم خويش گفت آيا آگاهانه به کار زشت رو مي کنيد؟ (54) آيا به مردان بجاي زنان به شهوت روي مي آوريد؟ بلکه مردمي جهالت پيشه ايد (55) جواب قوم او جز اين نبود که پیروان لوط را که اهل پاکيزه جوئی هستند از شهرتان بيرون کنيد (56) پس او و اهلش را نجات داديم مگر زنش را که جزء بازماندگان رقم خورده بود (57) و باران خاصی بر آنها بارانديم و باران هشدار يافتگان چه بد بود (58)

 

دی ان ان