X

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاء وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿48﴾ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿49﴾ وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿50﴾ وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ ﴿51﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿52﴾ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿53﴾ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿54﴾ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿55﴾ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿56﴾ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿57﴾ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿58﴾ قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿59﴾ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿60﴾ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿61﴾ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿62﴾ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ ﴿63﴾ فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿64﴾ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ ﴿65﴾ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿66﴾ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿67﴾ قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿68﴾ قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿69﴾ وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿70﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿71﴾ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿72﴾ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿73﴾ وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿74﴾ وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿75﴾ وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿76﴾ وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿77﴾ وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿78﴾ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿79﴾ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ ﴿80﴾ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿81﴾ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿82﴾ وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿83﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿84﴾ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ ﴿85﴾ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿86﴾ وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿87﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿88﴾

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿89﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿90﴾ وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿91﴾

 

و البته به موسي و هارون آن کتاب دادیم که فرق گذارِ بین حق و باطل ، و روشنائي و پند براي متقیان بود (48) همان متقیانی که از پروردگارشان در نهان خشيت دارند و از قيامت نگرانند (49) و اين قرآن نیز پندي پر برکت است که نازلش کرده ايم آيا شما منکرش هستيد؟ (50) و البته قبلا به ابراهيم رشدش را داديم و نسبت به او دانا بوديم (51) آن هنگام که به پدرش و قوم خويش گفت اين تمثال ها چيست که بطور پيگير عبادتشان مي کنيد؟ (52) گفتند پدرانمان را چنين يافتيم که عبادتشان ميکردند (53) گفت البته هم خودتان و هم پدرانتان در گمراهيي آشکاريد (54) گفتند آيا با سخن حقي بسويمان آمده اي يا بازيگري ميکني؟ (55) گفت پروردگارتان همان پروردگار آسمانها و زمين است که آنها را آفريده و من بر اين گواهم (56) و به خدا قسم که پس از اينکه برگرديد و برويد کاري با بتهايتان خواهم کرد (57) پس آنها را تکه تکه کرد مگرآن را که بزرگشان بود شايد بسوي او بازگردند (58) پس از اینکه مردم متوجه واقعه شدند گفتند چه کسي اين کار را با خدايانمان کرده؟ البته که او از ظالمان است (59) گفتند شنيده ايم جواني ذکرشان ميکرد که به او ابراهيم مي گویند (60) گفتند او را نزد چشمان مردم بياوريد شايد گواه باشند (61) گفتند اي ابراهيم آيا تو اين کار را با خدايانمان کردي؟ (62) گفت  بلکه اين بت بزرگ این کار را کرده ، لذا از آنها بپرسيد اگر سخن ميگويند (63) پس بازخواست کنندگان به خويش مراجعه کردند و گفتند البته ما خودمان ظالميم (64) آنگاه سر به زير انداختند و گفتند تو ميدانستي که آنها سخن نميگويند (65) گفت آيا غير از خداوند چيزي را پرستش مي کنيد که نه فايده اي برايتان و نه ضرري دارند؟ (66) ننگتان باد. بر آنچه که غير خدا عبادت ميکنيد. آيا نمي انديشيد؟ (67) بالاخره چنین تصمیم گرفتند که گفتند خدايان خويش را ياري نموده و او را بسوزانيد اگر اهل عمل هستيد (68) گفتيم اي آتش براي ابراهيم خنک و بي گزند باش (69) و خواستند حيله اي درباره اش کنند و ما آنها را زيانکار تر نموديم (70) و او را و لوط را نجات داده و بسوي سرزميني که در آن براي مردم برکت قرار داده بوديم گسیل داشتیم (71) و به او اسحق و علاوه بر آن يعقوب را داديم و همگي شان از صالحان بودند (72) و آنها را پيشواياني نموديم که به امر ما هدايت ميکردند و نيكو كاري و برپاداشتن نماز و دادن زکوة را يادشان داديم و عبادت ما ميکردند (73) و به لوط نيز حکم و علم داديم و از شهري که کارهاي زشت ميکردند نجاتش داديم که آنها قوم بدِ فاسقي بودند (74) و او را داخل رحمت خويش نموديم که از صالحان بود (75) و نوح که قبلا ندا کرده بود و اجابتش نموده و او و اهلش را از آن گرفتاري بزرگ نجاتش داده بوديم (76) و در مقابلِ مردمي که آياتمان را تکذيب مي نمودند ياريش نموديم که آنها مردم بدي بودند و همگي را غرق کرديم (77) و داوود و سليمان ، هنگامي که درباره كشتزاري قضاوت ميكردند که گوسفندان آن قوم شبانه چريده بودند و ما نيز گواه قضاوتشان بوديم (78) و آنرا به سليمان فهمانديم و به آنها حکم پيامبري و علم داديم و کوهها را براي داود رام کرديم که به همراه پرندگان با او تسبيح ميگفتند و ما فاعل اين کار بوديم (79) و به او ساختن لباسهائي را آموختيم که شما را از سختي تان در جنگ حفظ ميکند ، آيا شکر گزار هستيد؟ (80) و براي سليمان بادِ سرکش را رام کرديم که به فرمان او بسوي زميني که در آن برکت نهاده بوديم ميرفت و ما به همه چيز دانائيم (81) و از شيطان ها کساني بودند که براي او غواصي و کارهاي ديگر ميکردند و ما نگهبانشان بوديم (82)و ايوب آن هنگام که پروردگارش را ندا داد که گزندي بمن رسيده و تو مهربانترين مهرباناني (83) پس اجابتش کرديم و ناراحتي او را برطرف نموديم و پیروانش را به علاوه مثل آنان به او برگرداندیم که رحمتي از جانب ما و پندي براي عابدان بود (84) و اسمعيل و ادريس و ذاالکفل که همگي از صابران بودند (85) و آنها را داخل رحمت خويش قرار داديم که آنها از شایستگان بودند (86) و ذالنون آن هنگام که خشمناک ميرفت و گمان ميکرد او را در نظر نداریم ، که گرفتار شد و در آن ظلمات ندا در داد که خدائي جز تو نيست . منزهي . كه من البته از ظالمان بودم (87) پس اجابتش کرديم و از غم نجاتش داديم و مومنان را چنين نجات ميدهيم (88) و زکريا آن هنگام که پروردگارش را ندا داد که پروردگارا مرا تنها مگذار که تو بهترين وارثاني (89) پس اجابتش کرديم و يحيي را به او داديم وهمسرش را برايش ازنازائي اصلاح کرديم ، که آنها کساني بودند که درکارهاي نيک مي شتافتند و ما را با بيم و اميد ميخواندند و براي ما فروتن بودند (90) و آن زن که دامن خويش حفظ کرد و از روح خويش در آن دميديم و خودش و پسرش را براي جهانيان آيتي قرار داديم (91)

قبلی:  سوره انبیاء سوره انبیاء
بعدی:  سوره انبیاء سوره انبیاء
Print
15 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: اي پيامبر! باقوت رسالتت را پي گير كه مانند پيامبران گذشته موفق مي شوي.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: ای پیامبر! تو هم مانند پیامبران سابق موفق خواهی شد.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاء وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿48﴾ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿49﴾ وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿50﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند موسی و هارون موفق خواهی شد.

2

 وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ ﴿51﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿52﴾ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿53﴾ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿54﴾ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿55﴾ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿56﴾ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿57﴾ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿58﴾ قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿59﴾ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿60﴾ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿61﴾ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿62﴾ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ ﴿63﴾ فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿64﴾ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ ﴿65﴾ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿66﴾ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿67﴾ قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿68﴾ قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿69﴾ وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿70﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿71﴾ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿72﴾ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿73﴾

درب: ای پیامبر! تو هم مانند ابراهیم موفق خواهی شد.

3

 وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿74﴾ وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿75﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند لوط موفق خواهی شد.

4

 وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿76﴾ وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿77﴾

درب: ای پیامبر! تو هم مانند نوح موفق خواهی شد.

5

 وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿78﴾ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿79﴾ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ ﴿80﴾ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿81﴾ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿82﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند داود و سلیمان موفق خواهی شد.

6

 وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿83﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿84﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند ایوب موفق خواهی شد.

7

 وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ ﴿85﴾ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿86﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند اسماعیل و ادریس و ذالکفل موفق خواهی شد.

8

 وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿87﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿88﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند یونس موفق خواهی شد.

9

 وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿89﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿90﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند ذکریا موفق خواهی شد.

10

 وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿91﴾

ریزدرب: ای پیامبر! تو هم مانند مریم موفق خواهی شد.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر ! به مشکلات رسالتت آنقدر اهمیت نده ، زیرا همین الآن عدّه زیادی سمپات درداخل اردوگاه کفرداری که ازترس سران خویش جرات پیوستن بـه به دعوتت راندارند و ضمن نکوهش کفار لجوج ، که علی­رغم در دسترس داشتن عناصر ایمان­زا ، ایمان نمی­آورند ، می فرماید ای کافران ! تکلیف خودتان را در رابطه با این پیام الهی روشن کنید .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! این کافران از باب هشدار و تشویق ، سخن مستدل روشن ، و صبر و حوصله ، و چشم پوشی ، به اندازه کافی مورد مماشات و مدارا قرار گرفــته اند ، دیگر بین تو و آنان حجت تمام شده است . منتظر تحولات آینده باش .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ضعف انسان و هولناکی آخرت و بیچارگی کافران و حق مطلق بودن این قرآن و احتمال هلاکت دستجمعی را بیاد آنان بیاور.

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر برمشکلات رسالتت صبر کن ، به موقع یاری خواهی شد .

4 - سوالات

1 - حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (دلگرم نمودن پیامبر- ص – و پیروانش؟ مایوس نمودن کافران؟ هردو؟ یا...؟)

2- از مطالب این پاراگراف چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

3 – منظور از «حق» (آیه55) چیست؟

4 – از روی آیه63 ، «شرک» مورد اعتقاد آنها را حدس بزنید .

5 – منظور از «عالمین» (آیه71) چیست؟

6 - «ویعقوب نافله» (آیه72) با کدام کلید تفسیر مطابق است؟

7 – منظور از «امر» (آیه73) چیست؟

8 – چرا خداوند دراین پاراگراف از ضمیر «ما» (آتینا  کنّا  استجبنا  کشفنا  آتینا  عندنا  ادخلنا  رحمتنا  نقدر  استجبنا  نجّینا  ننجی  استجبنا  وهبنا  اصلحنا  یدعوننا  لنا  نفخنا  روحنا  جعلنا و....) استفاده فرموده؟

9 - سه بار تکرار«فاستجبنا» در این پاراگراف نشانه وجود چه شرایط حاکم بر آنحضرت و پیروانش در آن روزها می باشد؟

10 – مصدر «نقدر» (آیه87) چیست؟ («قدرت»؟ «قدر»- اندازه گیری؟ یا؟)

11 – منظور از «ضرّ» (آیه83) چیست؟

12 – منظور از «مثلهم معهم» (آیه84) چیست؟

13 - «ادریس» در فرهنگ یونانی باستان (که بعدا در فرهنگ اسلامی نفوذ یافت)کدام شخصیت فلسفی – عرفانی مشهور است؟

14 – آیه 91 نشانه وجود چه فضای بسیار آلوده ای در چه زمان و مکانی است؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 48 تا 50 چنین به نظر می­رسد سران کفار در مقابل نفوذ روز افزون قرآن در قلوب مردم به تکاپو افتاده و اینطور مطرح می­کردند که «دین واقعی دین یهودیان است» تا شاید اسلام را در مقابل یهودیت کمرنگ کنند.

از مطالب آیات 51 تا 70 (که آنقدر در چنین متن طولانی و مهیجی از ابراهیم تجلیل میشود) این موضوع حدس زده میشود که که تلویحا دارد به «سمپات»ها میرساند که اینقدر تابع روسای قبایلتان نباشید و ابراهیم وار در مقابل افکار و اعمال غلط و باطلشان بایستید .

در داستان داود و سلیمان تلویحا به مسلمانان نوید میدهد که ممکن است در اثر گرایش به تعالیم این پیامبر بزودی وضعتان خیلی فرق کند و نه تنها از گرفتاری های موجود خلاص شوید بلکه کاملا ممکن است قدرتمند و صاحب علم و قضاوت هم بشوید و حتی نیروهای طبیعی را نیز ممکن است رام کنید و کلا وضعتان  متفاوت و بهتر خواهد شد .

در آیات 83 تا 91 با یاداوری داستان چند پیامبر یا نزدیک به پیامبری سابق به آنحضرت و پیروانش وعده برطرف شدن اوضاع ناگوار و رهایی و رسیدن ایام مطلوب و نیز راهکار رسیدن به آن را ارائه میدهد .

در داستان ایوب و اسمعیل و ادریس و ذاالکفل پیام صبر بر مشکلات ، و در داستان یونس پیام احتراز از ناامیدی ، و در داستان زکریا وعده اصلاح اوضاع زندگی و در داستان مریم تشویق به برقرار ماندن در تقوا و تحفظ را پیام میدهد.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 69 : قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿69﴾ از لحاظ پُرکاربردی اش از نظر تکرار در منابر از آیه های مشهور است.

و آیه های 87 و 88 وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿87﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿88﴾ که در کتب ادعیه در باب نماز غفیله معروفیتی دارد و در برخی مساجد بصورت کاشیکاری نیز دیده میشود و برجستگیی آن از این لحاظ است.

7 - آیات مشکل

آیه های 79 تا 82 و 91 :

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿78﴾ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿79﴾ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ ﴿80﴾ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿81﴾ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿82﴾

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿91﴾

مشکل به نظر رسیدنِ آیات فوق از این لحاظ است که مفسران راجع به آیات فوق سخنان مختلفی گفته اند، وگرنه ما با «درس» و «درب» آنها را مفهوم می بینیم و مشکلی در آنها احساس نمیکنیم، و در این آیات قدرت هائی به آنها نسبت میدهد که سبب امیدواری و دلگرمی آنحضرت و پیروانش در اثر انتقال ذهنی به این نکته است که شما نیز از این فشارها و تضییقاتی که در آن هستید نجات خواهید یافت،

مفسران بیشتر به این ورطه افتاده اند که توضیحاتی برای مصادیق بدهند که در این راه معمولا به روایاتی تمسک جسته اند که محل تامل است و یا به نقل اقوال دیگرانی پرداخته اند که همانها نیز قبلا به این ورطه افتاده بودند و چیزهایی را جستجو میکردند که برای فرستنده قرآن توضیح دادن آنها (مانند نام های برادران یوسف در سوره یوسف و یا اسامی اصحاب کهف در سوره کهف) مهم نبوده، و همانها هم که در این راه غیر ضرور سعیی کرده بودند سعیشان به اصابت نیانجامیده (تلاش غیر ضرور و به نتیجه نرسیدن) و اقوالشان مطلوب نیافتاده است.

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 81 و 82 :

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿81﴾ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿82﴾

تندباد مذکور طی چه مکانیزمی و بطرف کدام سرزمین می رفته و برای حصولِ چه نتیجه ای؟

شیاطین مذکور البته به معنی لغوی است و یعنی افرادی شریر و سرکش که معلوم میشود سلیمان نبی (ع) آنها را مقهور کرده بوده و به بیگاری گرفته بوده ولی اینکه در غواصی مذکور دنبال چه بوده اند و به چه وسایلی مجهز بوده اند و . . . سوال های دیگر، خارج از ذهنیات مخاطبان اولیه بوده است.

البته این آیات نیز شاهدی است بر رد نظر سروش و مجتهد شبستری و خرده پا های دیگری که پیروی آنها را کرده و این نکته غلط را انتشار میدهند که محتویات قرآن چیزی بیش از ذهنیان عرب 1400 سال قبل ندارد.

9 – زاویه با تفاسیر رایج

1 (آیه 73) : (المیزان) : " وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا ...". ظاهر آيه به طورى كه آيات راجعه به امامت ذريه ابراهيم هم دلالت دارد، اين است كه ضمير در" جعلناهم" به ابراهيم و اسحاق و يعقوب برگردد.

و ظاهر جمله" يَهْدُونَ بِأَمْرِنا" اين است كه هدايت به امر، جارى مجراى مفسر معناى امامت است و اما آنچه در خصوص اين مقام خاطر نشان مى‏كنيم، اين است كه اين هدايت كه خدا آن را از شؤون امامت قرار داده، هدايت به معناى راهنمايى نيست، چون مى‏دانيم كه خداى تعالى ابراهيم را وقتى امام قرار داد كه سالها داراى منصب نبوت بود، هم چنان كه توضيحش در ذيل آيه" إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً" گذشت، و معلوم است كه نبوت منفك از منصب هدايت به معناى راهنمايى نيست، پس هدايتى كه منصب امام است معنايى نمى‏تواند غير از رساندن به مقصد داشته باشد، و اين معنا يك نوع تصرف تكوينى در نفوس است، كه با آن تصرف راه را براى بردن دلها به سوى كمال، و انتقال دادن آنها از موقفى به موقفى بالاتر، هموار مى‏سازد.

و چون تصرفى است تكوينى، و عملى است باطنى، ناگزير مراد از امرى كه با آن هدايت صورت مى‏گيرد نيز امرى تكوينى خواهد بود نه تشريعى، كه صرف اعتبار است، بلكه همان حقيقى است كه آيه شريفه" إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ فَسُبْحانَ الَّذِي بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ" «1» آن را تفسير مى‏كند.

و مى‏فهماند كه هدايت به امر خدا از فيوضات معنوى و مقامات باطنى است كه مؤمنين به وسيله عمل صالح به سوى آن هدايت مى‏شوند، و به رحمت پروردگارشان ملبس مى‏گردند.

و چون امام به وسيله امر، هدايت مى‏كند- با در نظر گرفتن اينكه باء در" بامره" باء سببيت و يا آلت است- مى‏فهميم كه خود امام قبل از هر كس متلبس به آن هدايت است، و از او به ساير مردم منتشر مى‏شود، و بر حسب اختلافى كه در مقامات دارند، هر كس به قدر استعداد خود از آن بهره‏مند مى‏شود، از اينجا مى‏فهميم كه امام رابط ميان مردم و پروردگارشان در اخذ فيوضات ظاهرى و باطنى است، هم چنان كه پيغمبر رابط ميان مردم و خداى تعالى است در گرفتن فيوضات ظاهرى، يعنى شرايع الهى كه از راه وحى نازل گشته، و از ناحيه پيغمبر به ساير مردم منتشر مى‏شود.

و نيز مى‏فهميم كه امام دليلى است كه نفوس را به سوى مقاماتش راهنمايى مى‏كند هم چنان كه پيغمبر دليلى است كه مردم را به سوى اعتقادات حق و اعمال صالح راه مى‏نمايد، البته بعضى از اولياى خدا تنها پيغمبرند، و بعضى تنها امامند، و بعضى داراى هر دو مقام هستند، مانند ابراهيم و دو فرزندش.

ایرادات این بخش مهم است:

 1 از لحاظ ترتیب نزول (که تفسیر آیه را به آیه سوره بقره ارجاع داده که تا نزول آن سالهای زیادی مانده)

 2 – «امر» را بجای اینکه به معنی لغوی بگیرد که جمع آن امور (یعنی کارها) میشود به یک معنی فلسفی که خود مولف المیزان به آن علاقمند است گرفته و به آیات کن فیکون اشاره کرده که ربطی به اینجا ندارد. که چه بشود؟ که عقیده ما شیعیان در باره امامت دارای مستند قرآنی بگردد!

2 (آیه 87) : (المیزان) : " وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ"- يعنى به ياد آر ذو النون را آن زمان كه با خشم از قومش بيرون رفت و پنداشت كه ما بر او تنگ نمى‏گيريم" نَقْدِرَ عَلَيْهِ" بطورى كه گفته‏اند به معناى تنگ گرفتن است.

ممكن هم هست جمله" إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ" در مورد تمثيل وارد شده باشد و معنايش اين باشد كه: رفتن او و جدايى‏اش از قومش مانند رفتن كسى بود كه از مولايش قهر كرده باشد و پنداشته باشد كه مولايش بر او دست نمى‏يابد و او مى‏تواند با دور شدن از چنگ وى بگريزد و مولايش نمى‏تواند او را سياست كند. اين احتمال از اين نظر قوى نيست كه پيامبرى چون يونس شانش اجل از اين است كه حقيقتا و واقعا از مولايش قهر كند و به راستى بپندارد كه خدا بر او قادر نيست و او مى‏تواند با سفر كردن از مولايش بگريزد چون انبياى گرامى خدا ساحتشان منزه از چنين پندارها است، و به عصمت خدا معصوم از خطا هستند.

پس همانطور كه گفتيم آيه شريفه از باب تمثيل است نه حكايت يك واقعيت خارجى.

خیلی ممنون ! پس آنهمه مطالب دیگر در سوره های دیگر در باره حضرت یونس مثلا آیه 48 سوره قلم که میگوید ای پیامبر مانند یار آن ماهی نباش ، و آیات 139 تا 148 سوره صافات که فرار و کشتی پر و قرعه کشی و به دریا اندختن و یک لقمه آن ماهی شدن و سپس به بیابان افتادن و درخت کدو روییدن و بر او سایه انداختن و . . . همه اینها تمثیل است؟

یعنی در سوره قلم پیامبر را از یک تمثیل نهی میکند یا از رفتار یک یونس واقعی؟ و اگر اینطور باشد که با آیات اینقدر راحت باشیم، پس داستانهای سایر پیامبران چه میشود؟ آنها هم تمثیل است؟ ای وای از مظلومیت قرآن که به یک روایتِ عصمت انبیاء  فروخته میشود!

خطا :

 1 – حاکم کردن روایت بر قرآن

 2 – بی توجهی به ترتیب نزول

 3 – بی سلیقگی تفسیری و ندیدن آنهمه نصوص

10 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 48 تا 91 (14) نفر از پیامبران پیشین را نام می برد که چگونه خداوند آنها را یاری نموده و موفقشان کرده، با این پیشگوئیِ تلویحی که در مورد تو و پیروانت نیز چنین خواهد شد.

11 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

یکی ممکن است معترض شود که «یعنی چه که بسیار این تیتر را تکرار میکنی و این جواب ثابت را هم زیرش میدهی؟»

در این خصوص باید خاطر نشان کنیم که یک شبهه ای اخیرا در سطح وسیع القا شده که مطالب قرآن اول باید از این لحاظ چِک شود که معاصران نزول از آن چه می فهمیده اند . ماهم با بیان دلیل فوق در حقیقت داریم پاراگراف به پاراگراف آن شبهه را چک میکنیم .

آنچه تا کنون فهمیده ایم این بوده که معاصران نزول اکثر قریب به اتفاق حجم قرآن را همانطور می فهمیده اند که ما امروز می فهمیم.

12 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

دلداری به پیامبر و پیروانش که خداوند کمک خواهد کرد و اوضاع و احوال تان به حالت بهتر تحول خواهد یافت.

13 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 49 و 72 و 76 و 77، بقیه آیات «برای اولین بار» است.

14 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

موسی پیامبر بنی اسرائیل

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاء وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ ﴿48﴾ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُم بِالْغَيْبِ وَهُم مِّنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ ﴿49﴾ وَهَذَا ذِكْرٌ مُّبَارَكٌ أَنزَلْنَاهُ أَفَأَنتُمْ لَهُ مُنكِرُونَ ﴿50﴾

ابراهیم (ع)

وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ ﴿51﴾ إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ ﴿52﴾ قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِينَ ﴿53﴾ قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿54﴾ قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ ﴿55﴾ قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ ﴿56﴾ وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ ﴿57﴾ فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ ﴿58﴾ قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ ﴿59﴾ قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ ﴿60﴾ قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ ﴿61﴾ قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ ﴿62﴾ قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ ﴿63﴾ فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ ﴿64﴾ ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ ﴿65﴾ قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ ﴿66﴾ أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿67﴾ قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ ﴿68﴾ قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ ﴿69﴾ وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ ﴿70﴾ وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ ﴿71﴾

ذکرچند پیامبر باهم

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ ﴿72﴾ وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ ﴿73﴾

لوط، پیامبر قوم لوط

وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ ﴿74﴾ وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿75﴾ وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ ﴿76﴾ وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿77﴾

ذکرچند پیامبر باهم

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ ﴿78﴾ فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ ﴿79﴾ وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ ﴿80﴾ وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ ﴿81﴾ وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ ﴿82﴾

ایوب (ع)

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿83﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ ﴿84﴾

ذکرچند پیامبر باهم

وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ ﴿85﴾ وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿86﴾

یونس

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿87﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿88﴾

ذکرچند پیامبر باهم

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ﴿89﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ﴿90﴾

حضرت عیسی

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ ﴿91﴾

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

بحث متنی

آیه 49 فرع بر آیه 48 است.

معنی کلمات

کلمه «عالمین» در انتهای آیه 71 به معنی ساکنان «آن سرزمین» است.

«رشد» ابراهیم (ع) از چه لحاظ بود؟

با توجه به آیه 51 «رشد»ی که به آن اشاره شد، چیست؟

1- چنانکه در آیه­های 52 تا 57 ذکر شده او در چند هزار سال قبل، چنان شده بود که قوم و قبیله و ریش سفیدان و کسانی که بزرگ بنظر می­آیند در مقابل حق، برای او بزرگ بنظر نمی­آمدند.

2- چنانکه از آیه­های 58 تا 67 فهمیده می­شود او «بطور عملی» نیز وارد «ماجرا» شد و البته علیت مطلب اول نسبت به این مطلب واضح است.

موضوع قوم و قبیله و بزرگان و ریش­سفیدان و پابند بودن مردم به اینکه در مقابل افراد و عناصر فوق عرض اندام نکنند حتی تا همین صد سال قبل نیز یک عامل بازدارنده بسیار مهم بود و با توجه به این نکته، اهمیت عرض وجود حضرت ابراهیم آنهم در چندین هزار سال قبل تا حدودی معلوم می­شود. آن حضرت، «خدایان» آنها را «مجسمه» می­خواند و آنها و «پدرانشان» را «گمراه» می­نامید و بالاخره «خدایان» آنها را تکه­پاره می­کرد.

با توجه به آیه 71 لوط در جریان «رشد» ابراهیم و سپس رسالتش از پیروان نزدیک او بوده است.

داستان ابراهیم نزدیک دو سوم کل این داستانها و داستان همه آن پیامبران سرجمع، حدود یک سوم است و از همین موضوع می­توانیم چیزهایی بفهمیم. مثلاً:

1- اهمیت «اعتقادات درست» به «زندگی درست» مثل دو به یک است.

2- اعتقادات درست، مثل فونداسیون است نسبت به بقیه عناصر ساختمان است و اول باید اعتقادات درست کسب کرد و پس از آن خودبخود «زندگی درست» هم پیدا می­شود.

3- مسلمانانِ معاصرِ نزول این آیات در مرحله اول بودند یعنی در حال کوشش برای دریافت اعتقادات صحیح از طرفی، و مبارزه با اعتقادات غلط از طرف دیگر، بودند. و طی این پاراگراف ها به آنان تلویحاً وعده موفقیت مرحله اول، و پس از موفقیت در آن، وعده گشایش در زندگی و پیروزی و حل همه مسائل زندگی و رفع ناراحتی­های آن داده می­شود.

مثلهم معهم (در داستان ایوب ع) به چه معنی است؟

داستان ایوب (ع) در تفاسیر چنان بد معنی شده که واقعا از لحاظ آسیب شناسیِ تفاسیر قابل توجه است.

البته ما در سوره صاد توضیح کافی داده ایم و لذا چندی صبر کنید تا بزودی به تفسیر آن بپردازیم، اما، در اینجا به همین مقدار اکتفا میکنیم که «اهل» معنی «پیرو» را هم میدهد که در اینجا به این معنی است نه به معنی اعضاء خانواده، که در معنی اخیر نامفهوم و نامعقول است، زیرا افراد خانواده که ناگهان دوبرابر نمیشود.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و البته به موسي و هارون آن کتاب دادیم که فرق گذارِ بین حق و باطل، و روشنائي، و پند براي متقیان بود (48) همان متقیانی که از پروردگارشان در نهان خشيت دارند و از قيامت نگرانند (49) و اين قرآن نیز پندي پر برکت است که نازلش کرده ايم آيا شما منکرش هستيد؟ (50) و البته قبلا به ابراهيم رشدش را داديم و نسبت به او دانا بوديم (51) آن هنگام که به پدرش و قوم خويش گفت اين تمثال ها چيست که بطور پيگير عبادتشان مي کنيد؟ (52) گفتند پدرانمان را چنين يافتيم که عبادتشان ميکردند (53) گفت البته هم خودتان و هم پدرانتان در گمراهيي آشکاريد (54) گفتند آيا با سخن حقي بسويمان آمده اي يا بازيگري ميکني؟ (55) گفت پروردگارتان همان پروردگار آسمانها و زمين است که آنها را آفريده و من بر اين گواهم (56) و به خدا قسم که پس از اينکه برگرديد و برويد کاري با بتهايتان خواهم کرد (57) پس آنها را تکه تکه کرد مگرآن را که بزرگشان بود شايد بسوي او بازگردند (58) پس از اینکه مردم متوجه واقعه شدند گفتند چه کسي اين کار را با خدايانمان کرده؟ البته که او از ظالمان است (59) گفتند شنيده ايم جواني ذکرشان ميکرد که به او ابراهيم مي گویند (60) گفتند او را نزد چشمان مردم بياوريد شايد گواه باشند (61) گفتند اي ابراهيم آيا تو اين کار را با خدايانمان کردي؟ (62) گفت  بلکه اين بت بزرگ این کار را کرده، لذا از آنها بپرسيد اگر سخن ميگويند (63) پس بازخواست کنندگان به خويش مراجعه کردند و گفتند البته ما خودمان ظالميم (64) آنگاه سر به زير انداختند و گفتند تو ميدانستي که آنها سخن نميگويند (65) گفت آيا غير از خداوند چيزي را پرستش مي کنيد که نه فايده اي برايتان و نه ضرري دارند؟ (66) ننگتان باد بر آنچه که غير خدا عبادت ميکنيد. آيا نمي انديشيد؟ (67) بالاخره چنین تصمیم گرفتند که گفتند خدايان خويش را ياري نموده و او را بسوزانيد اگر اهل عمل هستيد (68) گفتيم اي آتش براي ابراهيم خنک و بي گزند باش (69) و خواستند حيله اي درباره اش کنند و ما آنها را زيانکار تر نموديم (70) و او را و لوط را نجات داده و بسوي سرزميني که در آن براي مردم برکت قرار داده بوديم گسیل داشتیم (71) و به او اسحق و علاوه بر آن يعقوب را داديم و همگي شان از صالحان بودند (72) و آنها را پيشواياني نموديم که به امر ما هدايت ميکردند و نيكو كاري و برپاداشتن نماز و دادن زکوة را يادشان داديم و عبادت ما ميکردند (73) و به لوط نيز حکم و علم داديم و از شهري که کارهاي زشت ميکردند نجاتش داديم که آنها قوم بدِ فاسقي بودند (74) و او را داخل رحمت خويش نموديم که از صالحان بود (75) و نوح که قبلا ندا کرده بود و اجابتش نموده و او و اهلش را از آن گرفتاري بزرگ نجاتش داده بوديم (76) و در مقابلِ مردمي که آياتمان را تکذيب مي نمودند ياريش نموديم که آنها مردم بدي بودند و همگي را غرق کرديم (77) و داوود و سليمان، هنگامي که درباره كشتزاري قضاوت ميكردند که گوسفندان آن قوم شبانه چريده بودند و ما نيز گواه قضاوتشان بوديم (78) و آنرا به سليمان فهمانديم و به آنها حکم پيامبري و علم داديم و کوهها را براي داود رام کرديم که به همراه پرندگان با او تسبيح ميگفتند و ما فاعل اين کار بوديم (79) و به او ساختن لباسهائي را آموختيم که شما را از سختي تان در جنگ حفظ ميکند، آيا شکر گزار هستيد؟ (80) و براي سليمان بادِ سرکش را رام کرديم که به فرمان او بسوي زميني که در آن برکت نهاده بوديم ميرفت و ما به همه چيز دانائيم (81) و از شيطان ها کساني بودند که براي او غواصي و کارهاي ديگر ميکردند و ما نگهبانشان بوديم (82) و ايوب آن هنگام که پروردگارش را ندا داد که گزندي بمن رسيده و تو مهربانترين مهرباناني (83) پس اجابتش کرديم و ناراحتي او را برطرف نموديم و پیروانش را به علاوه مثل آنان به او برگرداندیم که رحمتي از جانب ما و پندي براي عابدان بود (84) و اسمعيل و ادريس و ذاالکفل که همگي از صابران بودند (85) و آنها را داخل رحمت خويش قرار داديم که آنها از شایستگان بودند (86) و ذالنون آن هنگام که خشمناک ميرفت و گمان ميکرد او را در نظر نداریم، که گرفتار شد و در آن ظلمات ندا درداد که خدائي جز تو نيست. منزهي. كه من البته از ظالمان بودم (87) پس اجابتش کرديم و از غم نجاتش داديم و مومنان را چنين نجات ميدهيم (88) و زکريا آن هنگام که پروردگارش را ندا داد که پروردگارا مرا تنها مگذار که تو بهترين وارثاني (89) پس اجابتش کرديم و يحيي را به او داديم وهمسرش را برايش ازنازائي اصلاح کرديم، زیرا که آنها کساني بودند که درکارهاي نيک مي شتافتند و ما را با بيم و اميد ميخواندند و براي ما فروتن بودند (90) و آن زن که دامن خويش حفظ کرد و از روح خويش در آن دميديم و خودش و پسرش را براي جهانيان آيتي قرار داديم (91)

 

 

دی ان ان