پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که مطابق ذیل است:
درس: نکوهش کافران که عليرغم اتمام حجت ومحاط بودن در لطف و رحمت الهي لجبازانه به کفر خويش ادامه ميدهند .
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: بیتوجهی کافران به اداره همهجانبه امور زندگی بشر توسط خداوند سبب بروز لجبازیهای کافرانه میشود و آنها خودشان مسئول چنين زيان آخرتی هستند که براي خويش به وجود مي آورند و اي پيامبر! به آنها توجه نکن فقط رسالتت را پي گير. وحيي که به تو مي شود از نعمت های بسيار بزرگ است، و مگذار کافران اندوهگينت کنند.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ ﴿44﴾ وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ ﴿45﴾ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَاء يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ ﴿46﴾
ریزدرب: ای کافران که عليرغم اتمام حجت ومحاط بودن در لطف و رحمت الهي باز هم این رفتار ها را میکنید! با این عاقبت محتوم تان میخواهید چطور کنار بیایید؟
2
اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَأٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ ﴿47﴾
ریزدرب: ای مردم! قبل از اینکه به آن عاقبت دچار شوید فکری به حال خویش کنید
3
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ كَفُورٌ ﴿48﴾
ریزدرب: ای پیامبر! تو کار خویش میکن و به این دمدمی مزاج ها اهمیتی مده
4
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاء يَهَبُ لِمَنْ يَشَاء إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاء الذُّكُورَ ﴿49﴾ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَاء عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ﴿50﴾
ریزدرب: ای مردم! خداوند بر اساس علم و حکمت کار میکند نه بر اساس هوا و هوس شما
5
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿51﴾ وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿52﴾ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ﴿53﴾
ریزدرب: ای پیامبر! سعادتی نصیبت شد بس بزرگ! قدرش را بدان! و به مقتضای حقِ بزرگش عمل کن
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 میفرماید : یکی از موارد مهم لجبازی کافرانه در رابطه با وحی است و بیتوجهی نسبت به خداوند و صفات و نعمات او سبب پیدایش شرک و سپس کفر و لجبازی کافرانه میشود ، و ای مردم! بسوی چنین خدائی رو کنید و مانند کافران نباشید ، و ای پیامبر! امیدوار باش و به رسالتت بپرداز و مردم را صبورانه چنين ارشاد کن.
در پاراگراف 2 برخی از صفات لطف آمیز و در عین حال قاهرانه خداوندی را ذکر می نماید و اینکه ای مردم کوشش خود را مصروف آخرت کنید که موفقیت واقعی همان است . و ای پیامبر ! در مقابل شبهه «افترا» ناراحت نشو ، ودر باره صدق دعویت چنین استدلال کن .
در پاراگراف 3 می فرماید : خداوند قدرت آفرینش و لطف و رحمت بینهایت دارد .
در پاراگراف 4 مخاطبان را به ساختنِ شخصیتیِ خویش و دارا شدن صفات پسندیده تشویق می فرماید .
در این پاراگراف از بیتوجهی کافران به اداره همهجانبه امور زندگی بشر توسط خداوند که سبب بروز لجبازیهای کافرانه میشود نکوهش میکند و به آنها خاطر نشان میکند که خودشان مسئول چنين زيان آخرتی هستند که براي خويش به وجود مي آورند و در عین حال به آنحضرت رهنمود میدهد که به آنها توجه نکن فقط رسالتت را پي گير، و اینکه این وحيي که به تو مي شود از نعمت های بسيار بزرگ است، و مگذار کافران اندوهگينت کنند.
4 - سوالات
1 – منظور از «يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ» چیست؟
2 – منظور از «ظالمین» درآیه های 44 و 45 چه کسانی است؟
3 - کلماتِ غالب این پاراگراف به «چه زبان»ی است؟ (عادی؟ مَثَل؟ یا....)
4 – عبارت «من نکیر» به چه معنی است؟ (امکان کوچکترین انکاری نیست؟ یا....؟)
5 – جمله «هل الی مردّ من سبیل» یعنی چه؟ (آیا امکان کوچکترین بازگشتی هست؟ یا....؟)
6 - کلمه «یزوجهم» به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟
7- نوع سخن گفتن در چهار کلمه آخر آیه 53 چگونه است؟ (اعلامیه ای؟ جار زدن؟ یا..؟)
8 – چرا در آیه 51 فرموده «بشر» و نفرموده «انسان»؟
9 – منظور از «حجاب» (آیه51) چیست؟
10 - «عبادنا» در چه معنی بکار رفته؟ (بشر؟ بعضی از مقبولان بشری؟ یا....؟)
11- چگونه میتوان برای خداوند «الی» (آیه53) قائل شد؟
12- «روح» و «امر» را قبلادرسوره قدر دیده ایم ، آن قسمت از آن سوره را در رابطه با آیه 52 توضیح دهید.
13- وحیی که به پیامبر ما (ص) میشد ، بیشتر از کدامیک از سه نوع بوده؟
14- با توجه به آیه51 ، امکان تکلم خداوند با پیامبران چه حالتی دارد؟ (غیرممکن؟ یا..؟)
15- اگر انتخاب شما درجواب سوال فوق گزینه اول است ، با مطالب مشهوردر بعضی از روایات «معراج» را که بر طبق آنها خداوند با آنحضرت «گفتگو» کرد و «دست» بر شانه انحضرت گذاشت وغیره وغیره راکه درتضاد و تنافر شدید با آیه 51 است چگونه برخورد میکنید؟
16- ترجمه دقیق «الّا وحیا» (آیه51) چیست؟
17 – با توجه به رابطه ای که درآیه ، بین «سیئه» و «قدمت ایدیهم» برقراراست ، به نظرشما «سیئه» مورد بحث چه چیزهائی میتواند باشد؟ (با استدلال به آیات قرآنی جواب دهید)
18 – کلمه «قدیر» (آیه50) ، هم میتواند مشتق از مصدر «قدرت» باشد و هم میتوانــد مشتق از مصدر «قدر» (به معنی قضا و قدر) باشد ، که در صورت اول معنی «قدرتمند» و درصــورت دوم معنی «برنامه ریز» میدهد ، به نظر (مستدل) شما کدام معنی بهتر است؟
5 - حدسیاتی ازاوضاع واحوال آن روزها
چرادراین آیه ها روی جنسیت اولاد زوم شده واینقدر روی آن مانور داده شـده است؟
یکی ازصفات پربسامد خداوند از لحاظ ذکردرقرآن ، صفت «حکیم»ی آنحضرت است وشخص حکیم هم سخن بیجا نمیگوید و لذا باید این زوم و مانور روی موضوع فوق علـت معقول ومقبولی داشته باشد.
تااینجا این رافهمیده ایم که مخاطب های اولیه پیامبر(ص) شدیدا اولاد پسر را بر دختر ترجیح میداده اند .(مطلب فوق ازآیات زیادی فهمیده میشود)
از آیات زیاد دیگری هم فهمیده میشودکه همه کفارهمه زمان ها، از جمله کفار زمان آنحضرت دائما میگفتند «اگر راست میگوئی فلان کار-معجزه ای- را بکن» با در نظـــر گرفتن همزمان هردو مطلب میتوانیم حدس بزنیم که خواسته ای را دایر بـــر «فقط پسر» مطرح کرده بودند که جواب دریافت کردند «تقاضای خـــــــلاف حکمــــت پذیرفته نمیشود»
محورسخن این است که در آن روزها از طرفی پیامبر(ص) و پیروان آنحضرت را دلـگرم تر نموده و از طرف دیگردردل مخالفانش راهی بازکند و لذا باز هم به وحــی و «حجیت» و «حقانیت» آن توجه میدهد و میگوید: ای پیامبر! دل خوش دار که برگزیده شده ای که روشنی بخش باشی و به بهترین ها هدایت کنی. وای کافران! دست بکشید اینها سخن مستقیم خداوندتان است.
6 - آیات برجسته این پاراگراف
یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است
و آیات 49 تا 52 به دلایلی که بارها گفته ایم (اقبال هنرمندان و وعاظ و . . ) از مشهور ترین های آیات قرآنی است.
7 - آیات مشکل
آیه های 51 و 52 از آیات «مشکل» قرآنی است و دلیل مشکل بودن آنها نیز این است که ببینید مفسران گوناگون در طول تاریخ اسلام چه مطالب مختلف و بعضا متضادی در تفسیر آنها گفته اند.
8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیات 44 تا 47 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.
آیه های 49 و 50 از این لحاظ که به عالَم خلق و امر اشاره دارد، از آنجا که جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.
آیه های 51 و 52 از آنجا که به وحی اشاره دارد، و آنهم چیزی است که هیچ بنی بشری را راهی به شناخت مکانیزمش نیست، طبعا بالاتر از ذهنیات معاصران نزول است.
9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
در باره آیات این پاراگراف، حتی امروز نیز، با توجه به معانی والای آن، حتی برخی مفسران هم، درک مقبولی از آن ندارند، چه رسد به مخاطبان اولیه! در عین حالیکه کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در این هزار و چند صد سال، از لحاظ تحت اللفظی تغییر معنای قابل توجهی نیافته اند!
10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
1 – نکوهشِ بیتوجهی کافران به اداره همهجانبه امور زندگی بشر توسط خداوند و اینکه آنها خودشان مسئول زيان آخرتی هستند که براي خويش به وجود مي آورند .
2 – توصیه هایی به آنحضرت که به آنها توجه نکند و فقط رسالتش را پي گيرد. و اینکه وحيي که به او مي شود از نعمت های بسيار بزرگ است و مگذارد کافران اندوهگينش کنند .
11 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
با توجه به لیست ما در باره ترتیب نزول سوره ها ، غیر از آیه های 44 و 46 و 47، بقیه آیات «برای اولین بار» است.
12 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:
1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.
2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.
گردشِ کار در روز قیامت
وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلِيٍّ مِّن بَعْدِهِ وَتَرَى الظَّالِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَابَ يَقُولُونَ هَلْ إِلَى مَرَدٍّ مِّن سَبِيلٍ ﴿44﴾ وَتَرَاهُمْ يُعْرَضُونَ عَلَيْهَا خَاشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظُرُونَ مِن طَرْفٍ خَفِيٍّ وَقَالَ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ الْخَاسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسَهُمْ وَأَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَلَا إِنَّ الظَّالِمِينَ فِي عَذَابٍ مُّقِيمٍ ﴿45﴾ وَمَا كَانَ لَهُم مِّنْ أَوْلِيَاء يَنصُرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سَبِيلٍ ﴿46﴾ اسْتَجِيبُوا لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتِيَ يَوْمٌ لَّا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَأٍ يَوْمَئِذٍ وَمَا لَكُم مِّن نَّكِيرٍ ﴿47﴾
تقریرات و آموزش الهی
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ وَإِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الْإِنسَانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بِهَا وَإِن تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الْإِنسَانَ كَفُورٌ ﴿48﴾
شئون الهی
لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَخْلُقُ مَا يَشَاء يَهَبُ لِمَنْ يَشَاء إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَن يَشَاء الذُّكُورَ ﴿49﴾ أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا وَيَجْعَلُ مَن يَشَاء عَقِيمًا إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ﴿50﴾
وحی
وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاء إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ ﴿51﴾ وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿52﴾ صِرَاطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الأمُورُ﴿53﴾
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
بحث متنی
1 - مطالب نیمه دوم آیه 44 و تمام آیه 45 با کدام «پرانتزی» است .
2 – منظور از «رحمه» و سیئه، در این پاراگراف، معنی اصطلاحی آنهاست که به ترتیب عبارتند از : چیزهائی که«انسان»های مورد بحث آنها را خوشایند میدانند و چیزهائی که آن انسان ها آنها را ناخوشایند میدانند.
3 - نیمه دوم آیه 49 و تمام آیه50 «پرانتزی» است.
4 – در ابتدای پنج کلمه آخر آیه 53 «التفات» صورت گرفته است.
5 – آیه 51 فرع بر ماقبل خویش است، و چنین است وضع آیه 53.
فعل خداوند قانونمند است
با توجه به تیتر فوق، در آیه 44 ، (وآیه46) جمله «کسی که خداوند گمراهـــش کند» این معنی را خواهدداشت: «کسی که رفتاری در پیش گیرد که مستحق گمراهـــی باشد، بالاخــره گمراه خواهدشد»
موضوع بسیار پربسامدِ (تو فقط پیامرسانی)
موضوع آیه 48 با توجه به تیترهای فوق در قرآن بسیار زیاد تکرار شده است.
جا دارد یک خواننده محترم خوش قریحهای راجع به موضوع فوق تحقیق تحلیلی بکند و هم بسامد آن و هم نوع عبارات بکار رفته و هم حدّ و حدود رابطه پیامبر(ص) (با خداوند، با پیروان خویش، با کفار، و غیره) را مشخص نماید.
شاید این یک نوع امتحان باشد
ازمحتوای آیه 48 میتوان حدس زدکه خداوندمتعال نوعی ازچیزهای خوشایند رابرای آنان پیش آورده بود، اما واکنش کفارشادی کودکانه بود درحالیکه بهتربود رویکرد شاکرانه درپیش میگرفتند و به تعالیم پیامبر(ص) اقبال نشان میدادند، سپس برای آنهانوعی ازچیزهای ناخوشایند پیش آورد، دراین وضعیت نیز بجای اینکه رو به درگاه الهی بیاورند و به پیامبرش بگروند به کفرشان افزودند.
بازهم درباره وحی
در سوره شعرا فرشته وحی را تحت عنوان «روحالامین» و در سوره تکویر همو را «رسولی گرامی، صاحب قوت، صاحب مکانت نزد صاحب عرش، مورد اطاعت در آنجا، امین» و در سوره نجم «دارای قوای پر شدت، صاحب نیرو» مورد اشاره و معرفی قرار داده و در اینجا او را «روحی از امر خویش» نامیده و چون شرح مختصردو مورد ازموارد قبلی را در جای خویش عرض کردهایم در اینجا نیاز به عرض جدیدی نمیباشد.
اما آیه 51 میخواهد این را بفهماند که مکانیزم وحی نمیتواند مستقیم و مانند مکالمه ما با یکدیگر باشد زیرا یکطرف آن که ما باشیم محدود است و طرف دیگر نامحدود است و نامحدود در محدود نمیگنجد (مثلاً) همانطور که خورشید در چشم ما نمیگنجد، و اگر با اصرار به خورشید نگاه کنیم کور میشویم، (و تازه خود خورشید محدود است و یکی از مخلوفات ناقابل خداست) به همین قیاس ما طاقت مکالمه با خداوند را نداریم و چنین ارتباط مستقیمی محال است و همانطور که ما برای نگاه کردن به خورشید مجبوریم با وسایلی (مثلاً شیشه ماسک جوشکاری و غیره) شدت مطلب را کاهش داده و آنرا به حد طاقت چشم خویش نزدیک کنیم، در مورد وحی هم در آیه 51، به بعضی از روشهای «تقلیل شدت» مطلب اشاره نموده است.
درباره وحی و معنی و مراتب آن، مختصراً شرحی در سوره نجم عرض کردهایم که توصیه مینمائیم به آنجا مراجعه شود.
اما آنچه در آیه 51 است بطور خلاصه به این معنی است که یا اینکه مستقیم در دلش بیندازد یا اینکه اگر هم بصورت گفتگوست غیرمستقیم باشد یا اینکه بوسیله واسطه (مثلاً جبرئیل) باشد که البته تفاوت حالات فوق بستگی به قوت شخصیت گیرنده وحی دارد.
اینکه پیامبر نمیدانسته کتاب چیست و ایمان چیست نقطه ضعفی برای او نیست بلکه چون ظرفیت و استعداد حمل چنین قرآن عظیمی را داشته که بیش از 1400 سال است در بین ما هست و هر عاقل اندیشمند فهیم عارفی را شیفته و واله و شیدای خویش کرده، آنحضرت از تمام آن عقلا و عرفا و اندیشمندان و فرهیختگان مذکور بالاتر است، آنهم با فاصلهای بسیار زیاد که شرح آن زیاد و ظرفیت این مختصر کم است و خواننده ارجمند نیز فهیم است و نیاز به شرح بیشتر نیست.
اما «درس ناخوانده بودن» پیامبر(ص) برای مسلمانان نعمتی است زیرا پیروان آنحضرت میتوانند مطمئن باشند که این مطالبی که میگوید «خالص آسمانی» است، نه اینکه احتمالاً مخلوط با بعضی از مؤلفههایِ تحصیلیِ قبلیِ او باشد.
در «هدایت میکنی» انتهای آیه 52، مفهوم «به اذن خدا» مستتر است و ذکر نشدن آن چه بسا به این خاطر باشد که قبلاً در سورههای دیگر ذکر و تأکید شده است.
صراط مستقیم
مفهموم فوق از همان ابتدای نزول وحی در سوره حمد مطرح شده بود که دائماً در طول این جریان هر از گاهی مورد تعریف بیشتر قرار گرفته، که این، یکی ازموارد آن است.
ترجمه تفسیریِ آزاد
ای مردم! کسي که اعمالی انجام دهد که نتیجه اش گمراهیی باشد که به آن درخواهد غلطید هيچ دوست و سرپرستي نخواهد داشت و چنین کسانی هنگامي که عذاب را ببينند خواهندگفت آيا راه برگشتي هست؟ (44) و آنها در حاليكه از خواري خاكسارند بر آن عذاب عرضه ميشوند و در آن حالت با گوشه چشم به آن مينگرند و مومنان ميگويند زيانكار واقعي كساني هستند که خودشان و اهلشان را در قيامت به ضرر دچار کرده اند. و در آن موقعیت به آن ضررکردگان خطاب میشود که بدانيد ظالمان در عذابي طولانی خواهند بود (45) و هيچ دوست و سرپرستي غير از خداوند نخواهند داشت، و چنین خواهد بود که کسانی که لیاقت هدایت را کسب نکرده باشند راهي به نجات نخواهند داشت (46) ای مردم! خدايتان را اجابت کنيد قبل از اينکه روزي برسد که از حکم خدا بازگشتي نيست. آنروز نه پناهگاهي داريد و نه ميتوانيد انکاری کنيد (47) پس، ای پیامبر! اگر مخالفانت از این مواعظ روي برگردانند تو مسئول اعمال آنها نیستی. بر عهده تو فقط ابلاغ است. و انسان چنین است که وقتيکه چیز خوشایندی از جانب ما به او میرسد شادی میکند و اگر چیزی که به نظر او ناخوشایند است، به سبب آنچه قبلا انجام داده، به او برسد، بسيار کفران پيشه خواهد شد (48) فرمانروائي آسمانها و زمين از آن خداست. آنچه بخواهد مي آفريند. به هر كه خواهد دختر و به هر که خواهد پسر ميدهد (49) يا هر دوی پسر و دختر را با هم ميدهد و هر كه را خواهد عقيم ميکند که او داناي قدرتمند است (50) و هيچ بشري را نميرسد که خدا با او تکلم کند مگر اينکه بصورت وحي يا از پشت پرده اي باشد يا فرستاده اي بفرستد و آن فرستاده، به او، به فرمان خدا، آنچه خواهد وحي کند که خداوند والامرتبه حکيم است (51) و چنين است که روحي از امر خويش را بسوي تو به وحي فرستادیم. تو نميدانستي کتاب چيست و ايمان چيست وليکن آن وحی را نوري قرار داديم که بوسيله آن هر کس از بندگان خويش را که بخواهيم هدايت ميکنيم و البته تو بسوي جاده اي مستقيم هدايت ميکني (52) جاده آن خدائي که آنچه در آسمانها و زمين است از آن اوست. ای مردم! بدانيد که سرانجام همه امور بسوي خداست (53)