X

وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿13﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ﴿14﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ ﴿15﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿16﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ ﴿17﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿18﴾ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿19﴾ وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿20﴾ اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿21﴾ وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿22﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ ﴿23﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿24﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿25﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿26﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿27﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿28﴾ إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿29﴾ يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون ﴿30﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿31﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿32﴾

براي آنها از شهرونداني که آن فرستادگان بسويشان آمده بودند مثالي بزن (13) هنگامي که آن دو نفر را بسويشان فرستاديم و تکذيبشان کردند آنگاه آنها را با نفر سوم تقويت کرديم و گفتند بسوي شما فرستاده شده ايم(14) گفتند: شما جز بشري مثل ما نيستيد و خداوند بخشنده هم هيچ چيزي نفرستاده و شما هم جز دروغ نميگوئيد (15) گفتند پروردگارمان ميداند که ما بسويتان فرستاده شده ايم (16) و جز پيام رساندن آشکار بر عهده ما نيست (17) گفتند شما را به فال بد گرفتيم. اگر بس نکنيد حتمأ سنگسارتان مي کنيم و از جانب ما عذابي دردناک به شما خواهد رسيد (18) گفتند فال بدتان با خودتان است ، آيا اين رفتاري است که هنگام پند گرفتن مي کنيد؟ بلکه شما اسرافگريد (19) و مردي از دورترين  شهر شتابان آمد و گفت اي مردم فرستادگان را پيروي کنيد (20) کساني را که خودشان هدايت شده هستند و از شما مزدي نميخواهند (21) و چراکسي را که خلقم کرده عبادت نکنم؟ و (او کسی است که هم من وهم شما) بسوي او باز ميگرديد (22) آيا بجز او خداياني بگيرم که اگر خداوند رحمان خواست مرا به ناراحتي بيندازد، نه شفاعتشان فايده اي به حالم داشته باشد و نه بتوانند نجاتم دهند؟(23) در آنصورت در گمراهيي آشکار خواهم بود (24) پس بشنويد! من به پروردگار ايمان آورده ام (25) [اما آن مردم اورا کشتند و به او ] گفته شد: داخل بهشت شو گفت: کاش مردمم ميدانستند (26) که پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و مرا از گرامي ها قرار داد (27) و پس از او، بر مردمش، هيچ لشکري (از رحمت ها) از آسمان نفرستاديم و اصلأ (در قصد آن که) فرستنده (چنين چيزي باشيم) نبوديم (28) (و بلکه آنچه فرستادیم) جز صدايي بسيار بلند نبود و ناگهان نابود شدند (29) افسوس بر (آن) بندگان. هيچ فرستاده اي بسويشان نيامد مگر اينکه مسخره اش ميکردند (30) آيا مردم قرون گذشته را که ديگر بسوي آنها بر نخواهند گشت ندیده بودند که هلاک کرديم؟ (31) و البته همگي آنها نزد ما حاضر خواهند شد (32)


Print
18 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت قبل نشان داده ایم که مطابق ذیل است:

درس: نکوهش کافران که عليرغم اينهمه لطف و رحمت الهي به کفر و تکذيب مي پردازند و خود را در معرض نابودي و عذاب قرار مي دهند.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: مثالي از اقوام گذشته که آنها هم مثل اينها بودند و عاقبتشان هم چنين شد.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿13﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ﴿14﴾

ریزدرب: ای پیامبر!داستان آن شهری را مثال بزن که کسانی مانند خودت ادعای پیامبری کرده بودند

2

قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ ﴿15﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿16﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ ﴿17﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿18﴾ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿19﴾

ریزدرب: ای پیامبر!داستان آن شهری را مثال بزن که کسانی مانند خودت ادعای پیامبری کرده بودند و تکذیب شدند

3

وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿20﴾ اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿21﴾ وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿22﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ ﴿23﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿24﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿25﴾

ریزدرب: ای پیامبر!داستان آن شهری را مثال بزن که کسانی مانند خودت ادعای پیامبری کرده بودند و با دلایل واهی تکذیب شدند اما یکنفر با دلایل روشن ایمان آورد و دیگران را تشویق به ایمان کرد و کشته شد

4

قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿26﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿27﴾

ریزدرب: شخص اخیرالذکر داخل بهشت برزخی خویش شد ولی افسوس همشهریانش را میخورد که چرا آنها به این سعادت نرسیدند

5

وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿28﴾ إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿29﴾

ریزدرب: همشریانش پس از او روی نعمت و برکت را ندیدند دستجمجعی هلاک شدند

6

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون ﴿30﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿31﴾ وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿32﴾

ریزدرب: ای پیامبر! چرا مردم از این نوع وقایع عبرت نمیگیرند و از عذاب هلاکت پروا نمیکنند در حالیکه عذاب آخرت هم سرجایش هست؟

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : «قرآن فرو فرستاده خداوند است» و اینکه ای پیامبر ! وظیفه ات هشداردادن به کسانی است که نسبت به موضوع رســـــالتت آگاهی ندارند ، البته تو نیز انرژیت را فقط برای کسانی صرف کن که فایده داشته باشد .

در این پاراگراف می فرماید عده­ای از این مردم هم همان رفتاری را می­کنند که بعضی از اقوام گذشته کرده­اند .

4 - سوالات

1 - شباهت های این پاراگراف را با پاراگراف حاوی داستان «مومن آل فرعون» در سوره قبل بطورکامل نشان دهید.

2 - از این پاراگراف چه «حدسیاتی ازاوضاع واحوال آن روزها» میتوان زد؟

3 – منظور از«اصحاب» (آیه13) چیست؟

4 – منظور از «قریه» چطور؟ (شهر؟ روستا؟ مرکزاستان؟ یا....؟)

5 - شدّت لجبازی کور و بی منطق آنان درکدام آیات پاراگراف دیده میشود؟

6 – عناصر اصلی این پاراگراف را با زمان پیامبر(ص) «شبیه سازی» کنید .

7 - همین شبیه سازی را با پاراگراف مربوط به مومن آل فرعون درسوره قبل نیز انجام دهید.

8 – آیا «رجل» مورد بحث آیه20 ، یک پیامبر بود یا شخصی مانند «مومن آل فرعون»؟

9 - حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (عبرت؟ هشدار؟ هردو؟ یا...؟)

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 15 تا 25 علاوه بر اینکه شدت تکذیب کور و بی­منطق اهالی آن شهر فهمیده میشود، به قرینه، شدت تکذیب کور و لجبازانه بی­منطق سران کفار معاصر پیامبر(ص) اسلام نیز درک میشود.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از مشهور ترین های آیات قرآنی است.

آیات 13 تا 32 به دلایلی که بارها گفته ایم (اقبال هنرمندان و وعاظ و . . ) از آیات برجسته قرآنی است.

7 - آیات مشکل

آیه های 28 و 29 از آیات «مشکل» قرآنی است و دلیل مشکل بودن آنها نیز این است که ببینید مفسران گوناگون در طول تاریخ اسلام چه مطالب مختلف و بعضا متضادی در تفسیر آنها گفته اند .

8 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 13 تا 25 از این لحاظ که به اقوامِ درگذشته اشاره دارد، از آنجا که علم باستان شناسی هنوز در مراحل ابتدائی است، و جزئیاتی از زندگی آنان در دست نیست، بالاتر از ذهنیات ما میباشد، چه رسد به عرب 1400 سال قبل.

همچنین است آیه های 30 و 31.

آیه 32 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیه های 26 و 27 از آنجا که به عالم برزخ مربوط است، نه تنها بالاتر از ذهنیات معاصران نزول بوده، بلکه حتی برای ما نیز چنین است.

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

اقوامی که برخوردِ حذف فیزیکی با پیامبرانشان کنند، ضمن محفوظ بودن عذاب اخروی، به عذاب هلاکت دستجمعی دچار میشوند.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به لیست ترتیب نزول ما، غیر از آیه های 30 تا 32، بقیه آیات «برای اولین بار» است.

11 در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

تقریرات و آموزش الهی

وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿13﴾ إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ ﴿14﴾ قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ ﴿15﴾ قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ ﴿16﴾ وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ ﴿17﴾ قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿18﴾ قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ ﴿19﴾ وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ رَجُلٌ يَسْعَى قَالَ يَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِينَ ﴿20﴾ اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ ﴿21﴾ وَمَا لِي لاَ أَعْبُدُ الَّذِي فَطَرَنِي وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿22﴾ أَأَتَّخِذُ مِن دُونِهِ آلِهَةً إِن يُرِدْنِ الرَّحْمَن بِضُرٍّ لاَّ تُغْنِ عَنِّي شَفَاعَتُهُمْ شَيْئًا وَلاَ يُنقِذُونِ ﴿23﴾ إِنِّي إِذًا لَّفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ ﴿24﴾ إِنِّي آمَنتُ بِرَبِّكُمْ فَاسْمَعُونِ ﴿25﴾ قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ ﴿26﴾ بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴿27﴾ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى قَوْمِهِ مِن بَعْدِهِ مِنْ جُندٍ مِّنَ السَّمَاء وَمَا كُنَّا مُنزِلِينَ ﴿28﴾ إِن كَانَتْ إِلاَّ صَيْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ﴿29﴾

درباره انسان

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون ﴿30﴾ أَلَمْ يَرَوْا كَمْ أَهْلَكْنَا قَبْلَهُم مِّنْ الْقُرُونِ أَنَّهُمْ إِلَيْهِمْ لاَ يَرْجِعُونَ ﴿31﴾

حتمیت وقوع قیامت

وَإِن كُلٌّ لَّمَّا جَمِيعٌ لَّدَيْنَا مُحْضَرُونَ ﴿32﴾

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

بحث متنی

آیات 22 تا 27 فرع است بر ماقبل خویش.

دریافت های مستقیم و کوتاه

1 – به قرینه مطالب آیه 29 ، «لشکریان آسمانی» مطرح در آیه 28 کنایه است از نعمتها مانند باران های مفید و امثال آن و معنی آیه 28 این است که پس از آن رفتار جنایتکارانه آنها دیگر لطف و رحمتی بسویشان گسیل نشد . 2 – در آیه 31 ، «انهم الیهم لا یرجعون» به معنی آخرت نیست و کنایه از این است که این کفار به آن کفار سابق که هلاک شدند دسترسی ندارند .

3 - «طائرکم معکم» (آیه 19) تقریبا هم معنی است با اغلال وسدّ که در پاراگراف قبل توضیح دادیم، یعنی آنها موانعی درونی برای پذیرش سخن حق انبیاء داشتند که با وجود آن موانع درونیِ نفسانی نمیتوانستند تصمیم صحیح را بگیرند و جمله «بل انتم قوم مسرفون» نیز همین را تایید میکند.

رفتار کافرانه آنها از طرفی بر مبنای مشکل فکری و از طرف دیگر

بر مبنای خشونت بود

برای توضیح مطلب فوق خلاصه آن را در جدول ذیل مرتب کرده­ایم:

ردیف

ایرادهای تکذیبگران به پیامبران

آیه مأخذ

ملاحظات

1

بشری مثل ما نمی­تواند حامل وحی باشد،

15

فکری

2

خداوند هم چیزی نفرستاده،

15

فکری

3

شما هم جز دروغ چیزی نمی­گویید،

15

فکری

4

ما شما را به فال بد گرفتیم،

18

تهدید

5

اگر بس نکنید حتماً سنگسارتان می­کنیم

و از سوی ما عذاب دردناک خواهید داشت،

18

تهدید غلیظ

6

کشتن کسی که با منطق و استدلال ایمان آورد

و آنها را هم دعوت می­کرد.

26و27

اقدام عملی

 

نکته مشترک در سخن و عمل مکذبان این است که دلیل و مأخذ درست ندارند. (نکته مشترک ردیفهای 1 تا 4)

عملشان هم غلط و از نوع خشونت بیجاست (ردیف­های 5 و 6)

توضیح بیشتر :

1- اینکه گفته­اند «بشری مانند ما» نمی­تواند حامل وحی باشد، یک ادعای بی­دلیل است.

2- کسی که می­گوید خداوند چیزی نفرستاده، باید به سیستم ارسال مراسلات خدائی احاطه داشته باشد تا بتواند چنین ادعائی کند و این خودش باطل­کننده ادعای قبلی است زیرا وقتی که «بشری مانند آنها» نمی­تواند حامل وحی باشد، به طریق اولی آنها نیز نمی­توانند به سیستم ارسال مراسلات خدائی احاطه داشته باشند.

3- ردیف 3 نتیجه دو ادعای بی­اساس قبلی است.

4- ردیف 4 نیز یک گمان شخصی است که چون مبتنی بر علم و دلیل نیست ارزشی ندارد.

5- تهدید و قتل افرادِ مدعیِ نبوت و کسی که مدعیِ ایمان آوردن است، نیز از آنجا که مبتنی بر استدلالات ناصحیح فوق است، عملی است غلط و قبیح و ناپسند و محکوم.

چرا اینهمه خشونت و لج و رفتارهای نا معقول

برای جواب به سوال فوق بهتراست همان مطلبی را که در قسمت قبل عرض کردیم مجددا در همینجا تکرار کنیم:

جامعه مخاطب پیامبر (ص) نان بت پرستی را میخوردند.

360 بت قبایل عرب که در یک جغرافیای وسیع پرستش میشدند در کعبه نگهداری میشد و پیروان ادیان بت پرستی هر از گاهی به آنجا می آمدند و به بت ها تقدیم هدایا میکردند که به سران قریش میرسید و قسمتی از آن در قبیله های زیر مجموعه قریش خرج میشد و علاوه بر این رسم «حج» نیز در میان قبایل کاملا مرسوم و برای اهالی مکه درآمد زا بود که ابرهه را به طمع انداخت که این خوب کاسبیی است و خوب است کعبه را خراب کنم و این مراسم را به یمن منتقل کنم و سودش را ببرم که داستانش درسوره فیل آمده که چگونه نابود شد.

و قسمتی از سرمایه دو سفر بزرگ به شام و یمن و جاهای دیگر که شریان حیاتی شان بود از نذور تقدیمی به بتها تامین میشد و احترامی که همه قبایل برای کعبه قایل بودند برای اهل مکه امنیت کاملِ بی زحمت تامین میکرد، به عبارت دیگر بت پرستی برای اهل مکه هم نان داشت و هم احترام و هم امنیت!

علاوه بر اینها تخصص های جنبی این مطلب یعنی شتر داری و کرایه دادن شتر و پرورش شتر و راهنمائی قافله ها و امثال این امور سبب سرمایه گذاری ها و ایجاد تخصص هائی میشد که زندگی خیل عظیمی از مردم را تامین میکرد و زیر بنای همه این چیزها بت پرستی بود.

حالا یکنفر پیداشده و میگوید من پیغمبر خدا هستم و میگویم بت ها را رها کنید و به خدای واحد بگروید!

معنی سخن او چه بود؟

معنی سخن او این بود که نانِ بت  پرستی خوردن موقوف! سروریِ حاصل از خدمت بت ها کردن تعطیل! امنیت حاصل از احترام قبایل برای بت ها تمام!

انصافا اگر ما بجای مخاطب های آن روزهای آنحضرت بودیم و پوست و گوشت و استخوان و خانه و زندگی ما و پدران ما و پدربزرگ های ما و اولاد ما و نوادگان ما به بت پرستی وابسته بود با کسی که چنین ادعائی میکرد چه رفتاری در پیش میگرفتیم؟ اصلا ذره ای روی سخنانش تعمق میکردیم؟ کمر به قتلش نمی بستیم؟

سه پیامبر همزمان و هم مکان؟

از آیه 14 فهمیده میشود در آن «قریه» بطور همزمان سه پیامبر ماموریت داشتند.

همزمان بودن آنها با توجه به عبارت «انا الیکم» محرز است، اما هرچه باشد باید نوعی قانونمندی بین آنها وجود داشته باشد.

مثلا مانند پیامبریِ همزمان موسی (ع) و هارون (ع) که موسی (ع) اصلی و هارون (ع) فرعی بود در این مورد نیز باید چنین شکلی وجود داشته باشد.

هم مکانی آنها نیز می­باید اینطور باشد که آن «قریه» (= شهر) تعدادی «شهر تابع» داشته باشد که آن پیامبران بطور جداگانه در آنها به انجام ماموریت مشغول بوده باشند [ مانند ابراهیم (ع) و لوط (ع) که گرچه همزمان بودند اما ابراهیم (ع) اصلی و لوط (ع) فرعی بود و محل ماموریتشان نیز دو محل جداگانه بود] و این چیزیست که از آیات بسیار زیادی به وضوح فهمیده میشود.

کدام بهشت؟

1- از آیه 26 فهمیده میشود بهشت مورد نظر در همان لحظه موجود بود، که به او گفته شد: «داخل شو»

2- از انتهای همان آیه 26 فهمیده میشود که وقتی به او گفته شد «داخل شو»، زندگی در روی زمین جریان داشت.

3- از آیه­های 28 و 29 معلوم می­شود مدتی طولانی، پس از اینکه به او گفته شد «داخل شو»، قوم او در روی زمین زندگی می­کرده­اند.

4- از مجموع مطالب فوق فهمیده می­شود که «یک نوع بهشت» وجود داردکه عده­ای وارد آن می­شوند و در همین زمانی که زندگی در روی زمین جریان دارد، آنها در بهشت خویش خوش می­گذارنند.

سوال اینجاست که این بهشت چه نوع است؟

جواب این است که این بهشت، بطور قطع آن بهشتی که در سوره­های «مرحله سوم» دیدیم نیست، زیرا آن بهشت پس از قیامت است، و قیامت هم هنوز به وقوع نپیوسته است.

لذا نتیجه میشود بهشت مذکور در آیه 26 «بهشت برزخی» است که در پاراگراف آخر سوره واقعه اشاره­ای به آن شده است.

شباهت

شباهت بسیار زیادی وجود دارد بین این داستان و«داستان مومن آل فرعون» در ســوره قبل. در هردو جا لجّ واصراردرتکذیب کور و بی منطق به عیان دیده میشود.

محورسخن این است که ای سران کفار! مبادا این رفتارهای کودکانه تان ازحد بگذرد که درآن صورت علاوه براینکه عذاب آخرتی تان محفوظ خواهدبود دراین جهان نیز به عذاب هلاکت دچار می شوید.

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر! برای لجبازان مخالف رسالتت مثالی از شهرونداني که آن فرستادگان بسويشان آمده بودند بزن (13) هنگامي که آن دو نفر را بسويشان فرستاديم و تکذيبشان کردند آنگاه آنها را با نفر سوم تقويت کرديم و گفتند ما بسوي شما فرستاده شده ايم (14) آنها گفتند شما جز بشري مانند خودمان نيستيد و خداوند بخشنده هم هيچ چيزي نفرستاده و شما هم دروغ ميگوئيد (15) آن رسولان گفتند پروردگارمان ميداند که ما بسويتان فرستاده شده ايم (16) و بر عهده ما جز پیام رسانیِ آشکار نيست (17) گفتند شما را به فال بد گرفتيم. اگر بس نکنيد حتمأ سنگسارتان مي کنيم و از جانب ما عذابي دردناک به شما خواهد رسيد (18) گفتند فال بد زدن خرافه است که از جانب خودتان است ، آيا اين رفتاري است که هنگام پند گرفتن مي کنيد؟ بلکه شما اسرافگريد (19) و مردي از دورترين  شهر شتابان بسوی آنان آمد و گفت اي مردم فرستادگان خدا را پيروي کنيد (20) کساني را که خودشان هدايت شده هستند و از شما مزدي هم نميخواهند (21) و در باره خویش گفت که من به آنان ایمان آورده ام زیرا چرا خداوند را که خلقم کرده عبادت نکنم؟ و او کسی است که هم من وهم شما بسوي او باز ميگرديد (22) آيا مانند شما بجز او خداياني بگيرم که اگر خداوند رحمان خواست مرا به ناراحتي بيندازد ، نه شفاعتشان فايده اي به حالم داشته باشد و نه بتوانند نجاتم دهند؟ (23) در آنصورت در گمراهيي آشکار خواهم بود (24) پس شاهد باشید که من به پروردگار واقعی تان که خداوند باشد ايمان آورده ام (25) اما آن مردم اورا کشتند و پس از قتل او به او  خطاب شد: داخل بهشت شو و که داخل بهشت شده بود با حسرت میگفت: کاش قومم ميدانستند (26) که پروردگارم چگونه مرا آمرزيد و مرا از گرامي ها قرار داد (27)  و پس از او بر آن قوم  هيچ لشکري از رحمت های الهی از آسمان نفرستاديم و اصلأ در قصد آن که فرستنده چنين چيزي باشيم نبوديم (28) و بلکه آنچه فرستادیم جز صدايي بسيار بلند نبود و آن قوم ناگهان نابود شدند (29) افسوس بر آن قوم! زیرا که  هيچ رسولی بسويشان نيامد مگر اينکه مسخره اش ميکردند (30) آيا آن مردم از سرنوشت اقوام پیشین که به هلاکت دستجمعی دچار شده بودند و دیگر کسی امکان دسترسی به آنان ندارد آگاه نبودند؟ (31) و البته همگي آنها در قیامت نزد ما احضار خواهند شد (32)

 

 

دی ان ان