X

سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ ﴿31﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿32﴾ يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿33﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿34﴾ يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿35﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿36﴾ فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿37﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿38﴾ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿39﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿40﴾ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ﴿41﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿42﴾ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿43﴾ يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿44﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿45﴾

 

بزودي به شما خواهم پرداخت اي دو گرانقدر (31) شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (32)  اي جماعت جن و انس! اگر توانستيد از کرانه هاي آسمان ها و زمين بدر رويد، اين کار را بکنيد. اما نخواهيد توانست مگر با نيرو (33) پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (34) (در آنصورت) آتشي بدون دود و آتشي داراي دود بسوي شما فرستاده ميشود و توان ياري يکديگر را نداريد (35) پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (36) پس وقتي که آسمان شکافته شود مانند چرمي سرخ رنگ سرخ ميگردد (37) پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (38) پس در آن روز نه جن و نه انس درباره گناهش پرسش نميشود (39)  پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (40) مجرمان از روي علامتهايشان شناخته ميشوند و از  پيشاني ها و پاها گرفته ميشوند (41)پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (42)  [در آن روز ندا داده میشود که] اين جهنمي است که مجرمان تکذيبش ميکردند (43) که بين آن و بين آبي جوشان در تردد اند (44) پس شما دو تا کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (45)

 

 


قبلی:  سوره رحمان سوره رحمان
بعدی:  سوره رحمان سوره رحمان
Print
236 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم و این است:

درس: يادآوري گوشه هايي از نعمت های عام الهي، اعم از دنيوي و اخروي براي جن و انسان.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف «درب» خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: تشريح بعضي نعمت های مربوط به وقوع قيامت و نیز اشاره به نعمت مربوط به جهنم براي جن و انسان.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ ﴿31﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿32﴾

ریزدرب: ای دوگروه گرانقدر جنّ و انس! بزودی نوبت رسیدگی به شما خواهد رسید

 

2

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿33﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿34﴾ يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿35﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿36﴾

ریزدرب: ای جنیان و آدمیان! شما محدود به حدودی هستید که نمیتوانید از آن حدود خارج شوید و خروج تان منوط به اجازه (الهی) است

3

فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿37﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿38﴾ فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿39﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿40﴾

ریزدرب: ای جنیان و آدمیان! وقتی که قیامت وقوع یابد، نیازی به بازجوئی در باره گناهان جن و انس نیست

4

 يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ﴿41﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿42﴾ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿43﴾ يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿44﴾ فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿45﴾

ریزدرب: ای جنیان و آدمیان! درآنروز مجرمان از سیمایشان شناخته و دستگیر میشوند و به جهنمی که تکذیبش میکردند درانداخته میشوند

 

تقطیع :

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لبّ مطلب :

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

 

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 يادآوري میفرماید بعضی از نعمتهاي عام خداوندی را، که هم مربوط به نوع انسان میباشد و هم به نوع جن.

در این پاراگراف به برخی نعمت هائی اشاره می فرماید که اساسا برای ما مخاطب ها در بدو امر اصلا نعمت به حساب نمی آید مگر اینکه تعمقی کنیم و وجهِ نعمت بودنِ آنها را دریابیم.

4 - سوالات

1 - «سنفرغ» در آیه 31، مرکب از«س» و «نفرغ» است، که  از دومی کلمه «فراغت» را می شناسیم. بنابراین، «سنفرغ لکم» این معنی را میدهد: «بزودی خودمان را از کارهای دیگرمان رهــا کرده وفقط روی کارشما متمرکزخواهیم شد»

باتوجه به اینکه خداوند متعال بالاتر از این است که چیزی او را از چیز دیگر باز دارد کلمه فوق راتوجیه کنید.

2 – قدر مشترک دو آیه 31 و 33 را پیداکنید.

3 – آیا درهمین جهان هم مفهوم قسمت اول آیه41 را می یابید؟ (مثال بزنید)

4 - سابقه مفهوم آیه 37 را بیان کنید.

5 – مجموعه آیات 33 تا 36 در مجموعه این پاراگراف چه وضعیتی دارد؟ («پرانتزی» است ؟ - زیرا اگر چشم خویش را بر آن ببندیم و قبلِ آن را به بعدِ آن وصل کنیم روال کلام سکته ای پیدا نمیکند؟ – یا....؟)

6 – هم از ترجیع بندِ پر تکرار، وهم از ظاهر آیه 31 فهمیده میشود غیر از ما، جنّ نیز مخاطب این سوره هستند، در این رابطه این سوال پیش می آید که مخاطب بودنِ جنّ طی چه مکانیزمی صورت میگیرد؟ پیامبر(ص) که از جنس ماها است، چگونه نبوت خودرا در میان آنان پیش می برد؟ آیا از سوی آنان نیز آزارهائی مانند آنچه از مخالفانِ انسانیِ خویش میدید، میدید؟ اگر بله، چرا قرآن در این مورد کاملا ساکت است؟ اگر نه، پس آنها پیروان بهتری بوده اند و اگر اینطور باشد پس اینهمه ادبیات ترسناک راجع به جن که در اذهان و افسانه های همه ملل هست یکسره بی وجه است؟ (تا نباشد چیزکی......)

7 – هم از این سوره، و هم از داستان سلیمان نبی (ع) (قال عفریت من الجن.....) و هم از انتهای سوره احقاف فهمیده میشود نوعی برقراریِ غیر مستقیمِ ارتباط بین دو جهان آدمیت و جنّیت ممکن است، سوال این است: چگونه؟

8 – در آیه 43 موضوع کدام کلید تفسیر واقع شده؟

9 - «زمان» آیه 43 کی است؟ (زمانِ نزول آیه؟ یا . . . )

 

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه های 31 تا 42 و با توجه به آیه های ترجیع بندِ درون آنها، فهمیده میشود که مخالفان فعال آنحضرت کلا نه به قیامت کوچکترین باوری داشتند و نه به مراحل و حوادث قبل از وقوع آن.

 

6 - آیات برجسته این پاراگراف

در پاراگراف قبلی عرض کرده ایم که کل آیات سوره الرحمان برجستگی مخصوصی دارد و در اینجا به مطالعه مجدد همان دعوت میکنیم.

 

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 31 تا 45 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

 

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

از آنجا که کلماتی که در این متن قرآنی بکار رفته، در این چهارده قرن، تغییرِ معنائیِ چندانی نیافته، معاصران نزول نیز، همان تلقی را میداشته اند که ما.

البته سخن فوق فقط در مورد معنی تحت اللفظی درست میباشد.

قدر مسلم این است که مخاطب های اولیه در باره آیه 33 نمیتوانسته اند تصوری را که مردم امروز دارند داشته باشند، و اگر ترجیع بند ها را در نظر نگیریم، راجع به بقیه مطالب پاراگراف نیز، هم ما و هم آنها در این شریکیم که نمیتوانیم تصوری از چیزی داشته باشیم که اولا هنوز وقوع نیافته، و ثانیا در صورت وقوع، چیزی خواهد بود مانند روز تولد برای جنین، و ورود به شرایطی که برای ما اصلا قابل تصور نمی باشد، همانطور که فعلا برای جنین قابل تصور نمیباشد.

 

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

تشريح بعضي امور مربوط به قیامت، که، علیرغم اینکه هولناک به نظر میرسد نعمت است، و همچنین است در باره جهنم که آنهم نعمت است و نعمت های مذکور، هم در مورد انسان و هم در مورد جن نعمت میباشد.

 

10 – کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

بدون در نظر گرفتن ترجیع بند ، تقریبا میتوان گفت تمام مطالب این پاراگراف «برای اولین بار» است.

 

11 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ناگزیر از ذکر این نکته ایم که ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

 

آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی»

 

آیات الهی

سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَا الثَّقَلَانِ ﴿31﴾

مخلوقات

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿30﴾

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿32﴾

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿34﴾

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿36﴾

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿38﴾

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿40﴾

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿42﴾

فَبِأَيِّ آلَاء رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ ﴿45﴾

يَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ  السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ ﴿33﴾ يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِّن نَّارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنتَصِرَانِ ﴿35﴾

حوادث پیشا قیامت

فَإِذَا انشَقَّتِ السَّمَاء فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ ﴿37﴾

گردشِ کار در روز قیامت

فَيَوْمَئِذٍ لَّا يُسْأَلُ عَن ذَنبِهِ إِنسٌ وَلَا جَانٌّ ﴿39﴾ يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسِيمَاهُمْ فَيُؤْخَذُ بِالنَّوَاصِي وَالْأَقْدَامِ ﴿41﴾ هَذِهِ جَهَنَّمُ الَّتِي يُكَذِّبُ بِهَا الْمُجْرِمُونَ ﴿43﴾ يَطُوفُونَ بَيْنَهَا وَبَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ ﴿44﴾

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

التفات

در ابتدای آیه 43 التفات (تغییر مخاطب) صورت گرفته است .

اماواقعااین یک تغییرمخاطب واقعی نیست زیرا «زمان آن»، با «زمان ما قبل وما بعدآن» فرق دارد.

این آیات حدود 1400 سال قبل نازل شده، و نه در آن موقع و نه حالا قیامت به وقوع نپیوسته، چه رسد به بهشت و جهنم که بعد از قیامت آشکار خواهندشد.

توضیح مطلب این است که قبل از شروع آیه مذکور میباید چنین جمله ای وجود داشته باشد: « در آن روز ندا داده میشود» که به دلیل وجود آنهمه قرینه در ماقبل و ما بعد خویش حذف شده، و این یکی از وجوه فصاحت و بلاغت قرآنی است.

پرانتز

اگر چشم خویش را برآیات 33 تا 36 ببندیم و انتهای آیه 32 را به ابتدای آیه 37 وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و یکدست وبی دست انداز خواهد بود. بنابر این آیات مذکور ضمن اینکه پرانتزی هست ، اما ، اگر دقت بیشتری کنیم می بینیم در عین پرانتزی بودن ضمنا فرعِ بر آیه ای هم نیست و موقعیتش شبیه موقعیت آیه دوم سوره توحید است که نه تنها فرع بر آیه ای نیست بلکه از لحاظ معنی و معرفتی جایگاه بسیار بالائی هم دارد.

با توجه به این نکته و صرف نظر از ترجیع بندهای موجود در پاراگراف، نگاهی به محتوای آیات به سهولت بما میگوید این پاراگراف راجع به قیامت است، که البته این موضوع در درب پاراگراف هم به وضوح دیده میشود، و البته به یاد داریم که درب از راه کاملا متفاوتی استخراج شده است.

به زبان مخاطب اولیه

به شرحی که در بخش سئوالات دیده ایم، طرز بیان و بخصوص کاربریِ کلمه «سنفرغ» در آیه 31 از باب سخن گفتن به زبان مخاطب است و به این معنی است که «طوری رفتار میکنیم که گویا کار دیگری غیر از آن کار نداریم»

 

وجه نعمت  بودن این آیات در چیست؟

به عبارت دیگر، قیامت که – هرچه باشد - یک چیز هولناکی به نظر می آید از چه لحاظ نعمت است، که پشت سر هم تکرار فرموده کدامیک از نعمت  های پروردگارتان را تکذیب می کنید؟

 حقیقت این است که قیامت هولناک هست اما نه برای همه (رجوع کنید به «درس» سوره قارعه)

نسبت قیامت به کل منظومه شمسی (شاید هم کل جهان) مانند نسبت تولد است به هر فرد انسانی.

همانطور که تولد یک امر مبارکی است و آغاز یک نوع زندگی برتر از حالت جنینی است، قیامت هم یک امر مبارکی است و آغاز یک نوع شرایط عالی تری است نسبت به حالت فعلی.

بنابراین وجهِ نعمتیِ قیامت این است که آغاز یک حالت بهتر است برای همگان.

لذا تصور می شود فعلاً آن قسمتِ آیه 31 مفهوم شده باشد.

اما اینکه در همان آیه انسان و جن را «گرانقدر» خوانده، می باید به خاطر «عقل» و «اختیار» آنها باشد زیرا موجودات دیگر (حتی ملائکه)- چنانکه می دانیم- لااقل از عنصر «اختیار» بی بهره اند.

 

خروج از آسمان ها و زمین

در آیه 33، از آنجا که جن را مقدم بر انسان ذکر کرده، میتوان نتیجه گرفت که «خروج از کرانه های آسمان» را خطاب به جن فرموده و خروج از کرانه های زمین را خطاب به انسان.

 بزودی در سوره جن خواهیم دید که آنها «خروج از زمین» را براحتی انجام می دهند اما خروج از آسمانها، محدودیت آنهاست.

 در دهه شصت قرن بیستم دیدیم که «خروج از زمین» توسط بشر صورت گرفت، البته با استفاده از میلیاردها دلار هزینه و یک ارتش از دانشمندان و مهندس ها و تکنسین ها. چنانکه دیدیم این رفت و برگشت، صورت نگرفت مگر به کمک چنان «سلطان»ی.

البته مقام بحث، مقام قیامت است و می فرماید از حساب و کتاب نمی توان فرار کرد زیرا فقط با «سلطان» (قوت، نیرو و ...) می توان از آن محدوده خارج شد و در قیامت هم که نیرویی ندارید زیرا این نیروهائی را که در دنیا به عاریت به شما داده شده بود، هنگام مرگ علیرغم میلتان میگذارید و میروید.

 البته معنی آیات قرآن منحصر به یک معنی نیست، و در هر حال یکی از معانی تحقق این آیه را پس از 1400 سال دیدیم، و خروج از کرانه های زمین توسط بشر صورت گرفت، و به کمک «سلطان» هم بود، و این یکی دیگر از معجزات علمی قرآنی است.

 

چرا بی سؤال و جواب؟

در آیه 39 سؤالی به ذهن خواننده می آید که جواب آن در آیه 41 آمده است، البته قبلاً هم در سوره حاقه دیده ایم که به کسانی کارنامه شان را به دست چپشان می دهند (وشاید این یک نوع علامتگذاری برای تفکیک سریع است) و لذا آن «علامت»ی که در آیه 41 آمده شاید از همان نوع باشد.

 

آیا جهنم نعمت است؟

چرا جهنم به عنوان نعمت قلمداد شده؟

مثالی میزنیم :

کسی را در نظر آورید که چند جور بیماری مهم دارد و در بیمارستان بستری است.

معمولا به چنین کسانی انواع و اقسام الکترودها و شلنگ ها و سنسورهای مرتبط با مانیتورهائی وصل است و اجازه ندارند حتی از تختشان هم پایین آیند و حق ندارند حتی یکی از آن الکترودها و شلنگ ها و حسگرها را از خویش جدا کنند، غذایشان هم چیزی است که آدم عادی رغبتی به خوردن آن ندارد.

چنین کسی، نسبت به دوره قبلی حیات خویش (یعنی زندگیِ جنینی) زندگیی بسیار عالی دارد، زیرا اشخاصی دارای تحصیلات و تجربه بالا دائما مراقب وضعیتش هستند و دائما ناظرند که مبادا حالش بدتر شود، و دور و بر او پر از دستگاه ها و تجهیزات گرانقیمتی است که برای خدمت به امثال او طراحی و تولید شده اند، و مجموعه بیمارستانیی که او در آن است، اعم از فضای بهداشتی و آدم های تحصیلکرده مجرب و تجهیزات پیچیده گرانقیمت، همه و همه برای خدمت به او و با هدفِ بهتر کردنِ وضعیت او به وجود آمده اند.

آیا چنین کسی که در این محیط عالی بسر می برد، از اینکه می باید در چنان شرایطی باشد راضی است؟

نه! و بلکه آرزویش این است که بتواند هرچه زودتر آنجا را ترک کند.

چرا؟

زیرا زندگیِ عادیی که مردم عادی (یعنی مردم سالم) دارند، بسیار بسیار مطلوب تر و راحت تر است از آن زندگیی که او دارد.

جهنم در مقایسه با بهشت جهنم است، اما اگر با زندگی قبلی (یعنی شرایط جنینی) مقایسه شود بهشت است.

لذا، وجهِ نعمتیِ جهنم، این است که برای اشخاصی که طاقتِ تحملِ شرایطِ عالیِ بهشتی را ندارند، و به عبارت دیگر ناسالم (اعم از ناسالمیِ جسمی یا روحی) به قیامت و آخرت میروند، در بهشت، شرایط ویژه ای تدارک شده، که بسته به نوع و شدت ناسالمی شان، دوره خاصی را بگذرانند تا بتوانند یک زندگی معمولی را در شرایطِ عالیِ بهشتی داشته باشند.

برای توضیح بیشتر کتاب «حیات اخروی» از همین قلم را از سایتی که آدرس اش در ابتدا و انتهای همین کتاب ذکر شده، ببینید.

 

مجرم و تکذیبگر

آیه 43 «تکذیب» را به «مجرم»ها نسبت داده، و از اینجا معلوم می شود هر مجرمی مکذب هم هست.

 البته ممکن است به طور زبانی و رسمی به تکذیب مبادرت نکند اما «با زبان عمل» تکذیب را انجام می دهد.

در همین دنیا هم اگر کسی بداند که فلان خلاف قانون قطعاً به مجازات سخت می انجامد، به آن کار اقدام نمی کند.

 البته خیلی هستند که به کارهائی مبادرت می کنند که در قانون مجازات سختی برای ارتکاب آنها پیش بینی شده، اما آنها امیدواری زیادی دارند که گیرنخواهند افتاد.

آخرت و  قیامت هم همینطور است.

 کسی که مرتکب «جرم» (=گناه =  فسق) می شود و آن را کرارا انجام می دهد، خیالش راحت است که «این حرف ها» درست نیست، و تازه اگر هم درست باشد «آن را هم یک کاریش می کنیم»

 البته این مربوط به کسانی است که بسیار جرم و گناه می کنند به طوری که اسم پیدا کرده اند، «مجرم»!

جهنم و حمیم دو چیز جداگانه اند

تصور عمومی این است که جهنم محیطی است که مجموعه عذاب ها اعم از آتش و آب جوشان و غذای بسیار بد و چه و چه همه در داخل محدوده حصارهای آن است.

از «یطوفون» آیه 44 فهیمده می شود اینطور نیست، و جهنم یک چیز است و نوشیدنی بد یک چیز دیگر است.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

بزودي به شما خواهم پرداخت اي دو گرانقدر (31) پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (32)  اي جماعت جن و انس! اگر توانستيد از کرانه هاي آسمان ها و زمين، در رويد، اين کار را بکنيد. اما نخواهيد توانست مگر اینکه نيروی کافی و مجوز لازم را داشته باشید (33) پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (34) در قیامت، آتشي بدون دود و آتشي داراي دود بسوي شما فرستاده ميشود و توانِ ياريِ يکديگر را نیز نداريد (35) پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (36) به هنگامی فکر کنید که قبل از وقوع قیامت، آسمان شکافته شود و مانند چرمي سُرخرنگ سرخ گردد (37) شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (38) پس در آن روز نه جن و نه انس درباره گناهانشان بازجوئی نميشوند (39)  پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (40) مجرمان از روي علامتهايشان شناخته ميشوند و از پيشاني ها و پاها گرفته ميشوند (41) پس شما دو گروه کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (42)  در آن روز ندا داده میشود که اين همان جهنمي است که مجرمان تکذيبش ميکردند (43) که بين آن و بين آبي جوشان در تردد اند (44) پس شما دو تا کداميک از نعمتهاي پروردگارتان را تکذيب مي کنيد؟ (45)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان