X

نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿57﴾ أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ ﴿58﴾ أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿59﴾ نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿60﴾ عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿61﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ ﴿62﴾ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿63﴾ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿64﴾ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿65﴾ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿66﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿67﴾ أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿68﴾ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿69﴾ لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿70﴾ أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ﴿71﴾ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿72﴾ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ ﴿73﴾ فسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿74﴾ فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿75﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿76﴾ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿77﴾ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿78﴾ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿79﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿80﴾ أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿81﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿82﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿83﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿84﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿85﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿86﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿87﴾ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿88﴾ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ ﴿89﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿90﴾ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿91﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿92﴾ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ﴿93﴾ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿94﴾ انَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿95﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿96﴾


این ما بودیم که شما را آفريديم پس چرا (عملا) تصديق نميکنيد؟ (57) آيا چيزي را (که در رحم ها) ميريزيد ديده ايد؟ (58) شما مي آفرينيدش يا ما خالق آن هستيم؟ (59) ما مرگ را ميان شما مقدر نموديم و از ما پيشي نخواهيد گرفت (60)  که همانندان شمارا جايگزينتان كنيم و شما را در قالب آنچه  نمی دانید در بياوريم (61) و البته شما آفرينش قبلي را ديده ايد پس چرا پند نميگيريد؟ (62) درباره چیزی که ميکاريد چه می اندیشید؟ (63) آيا شما زارع (واقعي) آن هستيد يا مائيم؟ (64) اگر بخواهيم ميتوانيم آنرا بوته خشکي کنيم و در نتیجه مشغول حسرت خوردن شويد (65) که عجب ضرري کرديم (66) (نه) بلکه محروم شديم (67) آيا آن آبي را که مي آشاميد ديده ايد؟ (68) آيا شما از ابر نازلش کرده ايد يا ما نازلش مي کنيم؟ (69) اگر ميخواستيم آنرا تلخاب مي كرديم، پس چرا شکر نمي کنيد؟ (70) آيا آتشي را که مي افروزيد ديده ايد؟(71) شما درختش را ايجاد کرده ايد يا ما موجد آن بوده ايم؟(72) ما آن را مايه پند گيري و دستگيري و کمک (به زندگی بی رونق) قرار داديم (73) پس نام پروردگار بزرگت را به پاکی بستای (74) پس قسم نميخورم به محل هاي ستارگان! (75) واين، اگر بدانيد، قسمي بزرگ است! (76) که آن البته خواندنيي است گرامي (77) در کتابي فرو پوشيده (78) که جز پاک شدگان با آن تماس ندارند (79) فرو فرستاده ايست از جانب پروردگار جهانيان (80) آيا ، پس، اين سخنان را سرسري ميگيريد؟ (81) و بهره خود را اين قرار داده ايد که تکذيب کنيد؟ (82) پس وقتيکه که (جان) به گلوگاه ميرسد (83) و شما در آن هنگام نظاره ميکنيد (84) و ما به شما از او نزديکتريم وليکن نمي بينيد (85) پس اگر تحت سلطه قوانين خدائي نيستيد (86) آن (مرگ) را برگردانيد اگر راست ميگوييد (87) پس اگر (محتضر) از مقربان باشد (88) راحتي و بوی خوش و بهشت پر نعمت خواهد داشت (89) و اما اگر از خجستگان باشد (90) (به او گفته ميشود) سلام بر تو باد از سوي خجستگان (91) و اما اگر جزء تکذيبگران گمراه باشد (92) در اينصورت يک پيشکشي از آب جوشان متعفن، (93) و افتادني در آتش خواهد داشت (94) البته اين همان حق يقين است (95) پس نام پروردگار عظيمت را به پاکی بستای (96)

قبلی:  سوره واقعه سوره واقعه
بعدی:  سوره رحمان سوره رحمان
Print
252 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که در ذیل می بینید:

درس: اي انسان! غرق در نعمت هاي الهي هستي. از غفلت درآي و طوري زندگي کن که سرانجام بهشتي داشته باشي.

 

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: رأس همه خوبی ها که آدمی را به بهشت می رساند تفکر در نعمت های الهی است که آنقدر محیط بر ما است که حتی لحظه ای هم به اهمیت آنها اندیشه نمیشود تا شکر و تسبیح و تنزیهی به عمل آید و اين سخنان کاملا صحيح است. زيرا در قرآني است که چنين موقعيت بلندی دارد و مطالبش دارای بالاترین درجهء درستی است.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿57﴾

ریزدرب: ای مردم! چرا این واقعیت را که ما خالقتان هستیم، را، تصدیق نمی کنید؟

2

أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ ﴿58﴾ أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿59﴾ نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿60﴾ عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿61﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ ﴿62﴾

ریزدرب: ای مردم! شایسته است از فرایند پیچیده تولد و ممات پند بگیرید

3

أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿63﴾ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿64﴾ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿65﴾ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿66﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿67﴾

ریزدرب: ای مردم! شایسته است از آن قسمت از فرایند کشاورزی که از چشم تان پنهان است پند بگیرید

4

أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿68﴾ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿69﴾ لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿70﴾

ریزدرب: ای مردم! شایسته است از آن قسمت از فرایند تشکیل آب آشامیدنی که از چشم تان پنهان است پند بگیرید

5

أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ﴿71﴾ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿72﴾ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ ﴿73﴾

ریزدرب: ای مردم! شایسته است از آن قسمت از فرایند تشکیل انرژی حرارتی که از چشم تان پنهان است پند بگیرید

6

فسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿74﴾

ریزدرب: ای مردم! اگر در موارد پیشگفته دقت کرده و عبرت گیرید لاجرم به تسبیح الهی خواهید پرداخت

7

فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿75﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿76﴾ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿77﴾ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿78﴾ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿79﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿80﴾

ریزدرب: ای مردم! همچنین در قرآن بیندیشید که فروفرستاده پروردگارتان است

8

 أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿81﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿82﴾ فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿83﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿84﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿85﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿86﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿87﴾

ریزدرب: ای مردم! آیا به چنین موضوع مهمی چنین بیخیالانه روی میکنید؟

9

فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿88﴾ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ ﴿89﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿90﴾ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿91﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿92﴾ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ﴿93﴾ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿94﴾

ریزدرب: ای مردم! هر سه گروهِ ممکن، پس از مرگ وارد زندگیِ متناسبِ برزخیِ خویش خواهند شد

10

انَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿95﴾ فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿96﴾

ریزدرب: ای مردم! یقینی ترین موضوع همین است، به رفتار شایسته روی کنید.

 

تقطیع :

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

 

لُبّ مطلب :

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف را که فوقا می بینید برایتان حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

 

3 – از اول تا اینجا

در قسمت 1 می فرماید : وقوع قیامت با حوادث هولناکی شروع خواهد شد و پس از آن مردم در سه گروهِ مشخص قرار خواهند داشت، گروه پیشتازان بهشتی در بهشت های پر نعمت خواهند بود و آنها گروهی از «اولی»ها و عده کمی هم از «آخری» ها می باشند .

در قسمت 2 می فرماید :گروه خجستگان هم در بهشت هائی خواهند بود و آنها نیز گروهی از «اولی»ها و گروهی از «آخری»ها می باشند ، و گروه بدبخت ها در عذاب هائی خواهند بود و نیز علت آن موقعیت گروه اخیر را نیز بر می شمارد .

در این قسمت می فرماید : شما که میدانید ما شما و این نعمت ها را آفریده ایم چرا با رفتار شکر آمیزتان این فهم تان را نشان نمیدهید؟ و اینکه این قرآن وحی است و حجت است و جا دارد به آن اهمیت داده و آن را سرسری نگیرید و به مطالبش بسیار اهمیت دهید.

 

4 - سوالات

1 – مخاطب های این آیه ها چه چیزی را می باید تصدیق کنند؟ (با توجه به پاراگراف های قبلی، موضوعِ وقوعِ قیامت را؟ صداقت پیامبر – ص – در رسالتش را؟ یا.....؟)

2 – برای نشان دادنِ اینکه تصدیق کننده هستند، می باید چه کنند؟ (شهادتین به زبان بیاورند؟ علاوه بر آن اعمال ظاهریِ دینی را نیز انجام دهند؟ زندگیِ خویش را طوری سامان دهند که گویایِ تناسب با زندگیِ بعدیی که تصدیقش را اعلام می کنند باشد؟ یا.....؟)

3 – منظور از «کُم» (= شما) چه کسانی است؟ (همه مردم؟ مخالفان پیامبر؟ یا....؟)

4 – عدم تصدیق مستتر در آیه، در چه حوزه ای بوده – یا هست -؟ (عقیدتی؟ عملی؟ یا....؟)

5 - «علمتم» (آیه62) اشاره به چه نوع علمی دارد؟ (اِجمالی؟ دقیق؟ هردو؟ یا....؟) و در چه موضوعی؟

6 - «رایتم» آیه 63 به چه معنی است؟ (دیده اید؟ اندیشیده اید؟ یا....)

7 – فرق «حرث» و «زرع» چیست؟ (جواب با ذکر دلیل)

8 – در یکی از دو آیه 66 و 67 یکنوع حالت بیگناهیِ همراه با مظلومیت وجود دارد، جای آن را پیدا کنید.

9 – آیا ایجاد آب منحصر به مکانیزم مطرح در آیه 69 است؟ اگر نه، چرا خداوند از این نمونه استفاده کرده است؟

10 – اگر روزی بشربتواند مطابق مکانیزم آیه 69 باران به وجود بیاورد، آیا پایه های استدلالی این آیه ضعیف خواهدشد؟

11 – آیا آب فقط کاربرد «نوشیده شدن» دارد؟ اگرنه، چرا فقط این «وجهِ نعمتیِ» آن مورداشاره قرارگرفته است؟

12 – چرا فرموده «باسم ربک» و نفرموده «ربک»؟

13 - چرا بجای ناسپاسیی که مردم میکنند پیامبر (ص) می باید عبادت کند؟

14 – ازکلمه «مواقع» درآیه 75 چه مفاهیمی استنباط میکنید؟

15 – چرا عظمت موضوع آیه 75 را به قید «لوتعلمون» مقید نموده؟

16 – درآیه 83، چه چیزی به «حلقوم» میرسد؟

17 - «مقربین» (= نزدیک گردانده شده) به اصطلاحِ دستور زبان عربی، حالتِ فاعلی ندارد، یعنی اینطور نیست که کسی بگوید من میخواهم آن درجه را احراز کنم و همانطور هم بشود. با توجه به موضوع فوق چرا خداوند با حالتِ تشویق کنندگی و دعوت کنندگی اوضاع و حالات مطلوبِ آنان را ذکر میکند؟

 

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

چنانکه از آیات در سوره های آینده فهمیده میشود، مردم آن روز ها اجمالا خالقیت خداوند را قبول داشته اند و لذا از محتوای آیات 57 تا 61 فهمیده میشود موضوع انتقاد فقدان رفتاری بوده است که نشاندهنده این اعتقاد بوده باشد.

با توجه به اینکه آیه 62 در چارچوب مرحله جنینی مطرح شده، معلوم میشود مردم معاصر نزول، آن مرحله را نیز منحصرا به خداوند نسبت میدادند و برای «خدایان» در آن مرحله نقشی قائل نبوده اند.

از آیات 63 تا 67 استنباط میشود که مردم آن روزگار مکه اجمالا کشاورزیی داشته اند و تصور رایج که میگوید که مکه در آن روزها بیابان بی آب و علفی بیش نبوده، باطل میگردد.

قسمی که در آیه 75 به مختصات ستارگان وجود دارد که بیانگر این است که موضوع مذکور چیزی نیست که مردم آن روزها میتوانسته اند به آن دسترسی داشته باشند، برای امروزِ مردم عادی هم درست است، و ناقض این حقیقت نیست که علیرغم اینکه امروز هم که دانشمندان آستروفیزیک دسترسیِ بالائی به آن دارند، بازهم، علم مذکور در دسترس آدم های عادی (مثلا این بنده و میلیاردها نفر دیگر) نیست، گرچه نمیتوانیم انکار کنیم که در اثر افزایش اطلاعات عمومی در این هزار و چندصد سال، آن قسمتِ سهلش افزایش پیدا کرده، اما قسمتِ ممتنعش هنوز در انحصار کسانی است که تحصیلات تخصصیِ بالائی دارند و در عین حال این امکان را نیز دارند که با تجهیزات بسیار تخصصی و گرانقیمتی کار کنند،

به عبارت دیگر، قسم مذکور هنوز هم سهل و ممتنع است، ولی، بهره مردم آن روزها از قسمت ممتنع در حد صفر و از قسمت سهل فوق العاده کمتر از امروز بوده است.

از دو آیه 81 و 82 فهمیده میشود که مخالفان فعال آن روزها قرآن را که برای همگان از نوع سخنان فاخر بود دست کم میگرفتند و در آن تعمق نمیکردند و همینطوری تکذیبش میکردند.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

کلا سوره واقعه، تمامش، یکنوع شهرت خاصی در بین مردم دارد، که سبب شده همه اجزاء و فقراتش از برجستگی برخوردار باشد، آیات 57 تا 96 نیز نیز در همین چارچوب ارزیابی میشود و برجسته است.

 

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 57 تا 73 از این لحاظ که به آفرینش اشاره دارد، از آنجا که جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیه 75 با توجه به علم مردمِ قرن هفتم میلادی (و طبعا عرب 1400 سال قبل) در باره نجوم، مختصات ستارگان خیلی خیلی خیلی دور از ذهن و فهم و علم آن مردم بوده است و خود آیه 76 نیز آن را عظیم دانسته و موکول به علم نموده و چنین علمی در قرن هفتم میلادی در هیچ جای عالم موجود نبوده، چه رسد به نزد اعراب که کم تمدن و بی علم بوده اند.

آیات 83 تا 96 که به حالات احتضار و عالم برزخ مرتبط است، قسمتِ عالم برزخش کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

 

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

از آنجا که کلماتی که در این متن قرآنی بکار رفته، در این چهارده قرن، تغییرِ معنائی نیافته، معاصران نزول نیز، همان تلقی را میداشته اند که ما.

البته سخن فوق فقط در مورد معنی تحت اللفظی درست میباشد.

 

مطالبی که در بخش «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» عرض کرده ایم، به موضوع تیتر فوق نیز ارتباطی دارد.

 

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

مطلبی که در «درب» پاراگراف ذکر شده، همان چیزی است که میتوان و باید در ذیل تیتر فوق عرض کرد.

قرآن سهل و ممتنع است و از این لحاظ شبیه علم به مختصات ستارگان است، که در مورد اخیر، همگان چیزی در باره مختصات برخی از ستارگان میدانند، و سهل از این لحاظ است، اما دانش درست و حسابی در باره مختصات ستارگان ممتنع است از این لحاظ که کمتر کسی است که بتواند دانش مذکور را تحصیل کند، مگر در اثر تحصیلات تخصصی بالا و استفاده از تجهیزات بسیار گران و دور از دسترس مردم.

 

10 – کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

آیات 68 تا 73، با توجه به ترتیب نزول، سابقه ای در سوره های قبلی ندارد و «برای اولین بار» میباشد.

آیه های 83 تا 87، و 88 تا 94، با توجه به ترتیب نزول، «برای اولین بار» است.

 

11 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ناگزیر از ذکر این نکته ایم که ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

 

آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی»

مخلوقات

نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿57﴾ أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ ﴿58﴾ أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿59﴾ نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿60﴾ عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿61﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ ﴿62﴾ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿63﴾ أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿64﴾ لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿65﴾ إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿66﴾ بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿67﴾ أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿68﴾ أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿69﴾ لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ ﴿70﴾ أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ﴿71﴾ أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿72﴾ نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ ﴿73﴾

توصیه های رفتاری به آنحضرت

فسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿74﴾

فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿96﴾

قَسَم ها

فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿75﴾ وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿76﴾

نزول و ماهیت قرآن

إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿77﴾ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿78﴾ لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿79﴾ تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿80﴾

انَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿95﴾

توصیه های اخلاقی به انسان

سوره واقعه

أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿81﴾ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿82﴾

برزخ

فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿83﴾ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿84﴾ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿85﴾ فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿86﴾ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿87﴾ فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿88﴾ فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ ﴿89﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿90﴾ فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿91﴾ وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ ﴿92﴾ فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ﴿93﴾ وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿94﴾

 

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

 

ترتیب نزول

در بخش 10، به موضوعی که به تیتر فوق مرتبط باشد، اشاره ای نموده ایم.

فعل خداوند قانونمند است

در آیه فوق فرموده «ما» شما را آفریدیم.

این «ما» یعنی چه؟

یک مثال موضوع را روشن می کند.

مالک و مدیر یک کارخانه ممکن است در مورد یک محصول سه جور سخن بگوید:

 1- این کارخانه این محصول را تولید کرد.

 2- من این محصول را تولید کرده ام.

 3- ما (شامل من و کارکنان و ابزار و وسایل و ماشین آلات) این محصول را تولید کرده ایم.

واضح است که هر سه جور صحیح است، و ما هم معمولاً در چنین مواردی به هر یک از سه وجه فوق سخن می گوئیم، و انتخاب هر یک از آن وجوه متناسب با زمینه بحث است.

اگر بخواهیم نقش اصلی فاعل را مطرح کنیم از کلمه «من» استفاده می کنیم، اگر بخواهیم نظم و دقت و ظرفیت ها و امکانات مؤثر در نتیجه را مطرح کنیم به خود سیستم اشاره می کنیم، و اگر بخواهیم عظمت و اهمیت امر را مطرح کنیم کلمه «ما» را مطرح می کنیم.

خداوند نیز در قرآن به هر سه وجه سخن گفته، مثلاً در سوره لیل دیدیم که فرموده «و ما خلق الذکر و الانثی» و در اینجا فرموده «نحن خلقناکم» و در بسیاری از جاها به ذات مقدس خویش اشاره کرده که ما در حاشیه های پاراگراف های مربوطه با درج تیترهائی تحت عنوان های «فعل خداوند قانونمند است» و «خواست خداوند قانونمند است» خواننده محترم را از اشتباهاتی که ممکن است در ذهن پیش بیاید دور کرده ایم.

با توجه به مجموع آنچه گفته ایم کلمه «نحن» (= ما) در آیه فوق به این علت به کار رفته که عظمت مجموعه سیستم های آفرینشی را به یاد مخاطب  آورده، و او را به بازگشت به راه صحیح و فکر صحیح تشویق کند.

ذکر مصادیق افاده حصر نمی کند

واضح است که مواردی که بشر می باید در آنها دقت کند و عبرت گیرد، منحصر به آن چهار موردِ ذکر شده نیست، و اینها از باب نمونه ذکر فرموده است.

 

چرا در اینجا به وجهِ خالقیتیِ خداوند تأکید شده؟

وجه خالقیتیِ خداوند از لحاظ کلیه گروه های مشرک که مخالفان پیامبر(ص) بودند مورد اعتراف بود، و لذا بر چیزی تأکید شده که مورد قبول آنان بوده است، و این چیزیست که از این پس دائماً در قرآن دیده خواهد شد.

 بزرگ ترین نعمتی که یک نفر می تواند داشته باشد اصل خود «وجود» اوست، و لازمه اعتراف به آن شکر چنین نعمت  عظیمی است، و لازمه شکر بر چنین نعمتی این است که فرستادهء صاحب این نعمت عظیم مورد احترام زیاد و اطاعت مطلق قرار گیرد نه اینکه تکذیب شود، و مجنون و کاهن و شاعر و مفتری و غیره خوانده شود، و آماج آزار و اذیت و توطئه های بنیان برافکن قرار گیرد.

لذا طرح این «سؤال نکوهش آمیز» (فلولا تصدقون) توجه دادنِ مخالفان پیامبر به این معنی است که رفتار شما غیرطبیعی، تناقض آمیز، و ناشی از تضاد در شخصیت شماست.

رفتار امیرالمؤمنین(ع) در نوجوانی

چنانکه در کتاب های مختلف «تاریخ اسلام» متفقاً درج شده، وقتی که پیامبر اکرم(ص) اولین بار دعوت خود را به طور خصوصی در خانه خود نزد همسر خویش- حضرت خدیجه(س) - مطرح کرد، آن موقع امیرالمؤمنین(ع) نیز که یک نوجوان کم سالی بیش نبود حاضر بود و فوراً دعوت آن حضرت را پذیرفت.  رسول خدا (ص) به او فرمود «نمی خواهی با پدرت مشورت کنی؟»  امیر المؤمنین(ع) علی رغم نوجوانی اش جواب داد «مگر خداوند برای آفرینش من با پدرم مشورت نموده که اینک لازم باشد من برای ایمان آوردن به او با پدرم مشورت کنم؟» چقدر این رفتار امیر المؤمنین، آن هم در نوجوانی، آن هم در رابطه با چنین موضوع مهمی که آن همه خطر برای او به وجود آورد، آنهم در آن دورهء بشدت پدر سالار، با مفهوم این آیه منطبق است، و آن حضرت در آن سن کم، چقدر از لحاظ قوت عقل، و شجاعت در تصمیم، کامل و سریع بوده است!!

سبقت گیری از خداوند؟

موضوع آیه 60 به این معنی است که ای تکذیبگران شما نمی توانید غالب و پیروز نهائی میدان نبرد حق و باطل شوید زیرا ما هر وقت بخواهیم می توانیم زندگی تان را به پایان برسانیم.

خوب! این یک موضوع واضحی است و چندان نکته ای هم ندارد، اما چرا موضوع را به «موت» مرتبط فرموده؟

باید گفت خداوند «به زبان مخاطب» صحبت فرموده، وگرنه مثل لامپی که در هر لحظه نورش را از مرکز نیروگاهی دریافت می کند، ما نیز لحظه به لحظه وجود و سلامتی و نعمت های خویش را از «مرکز وجودبخشی الهی» دریافت می کنیم و کافیست لحظه ای یکی از «سیستم های میلیون ها نعمت» قطع شود.

یعنی گناهکاران و تکذیبگران نیز با استفاده از نعمت و قوت الهی که به آنان امانت داده شده، دارند گناه و تکذیب می کنند، و این خودش به علت حکمت «مساوی نگر»  الهی است که در سوره  لیل آن را دیدیم که می خواهد مؤمن و کافر و مکذب در این جهان مساوی باشند تا فرق  ها آشکار شود.

البته در آیه 61 فرموده که «... همانندان شما را جایگزین شما می کنیم ..» یعنی مردمی بیاوریم که رفتاری مانند شما را نکنند که البته خود این موضوع شرح و تحلیل مفصلی می طلبد که جای آن اینجا نیست ولی عملاً خداوند از طریق آسان تری همین کار را کرد زیرا دیدیم که در مدتی حدود پانزده سال  بعد از نزول این آیات تمام شبه جزیره مسلمانان شدند و تکذیبِ – لااقل ظاهری – ریشه کن شد.

اگر همه این مطالب را در نظر بگیریم معلوم می شود که خداوند با پیش کشیدن این موضوع که «مرگ شما به دست ماست» به زبان مخاطب صحبت فرموده، و کنترل موضوع برای خداوند از هزاران راه ساده تر از کنترل توسط مرگ نیز شدنی بوده است، اما موضوعی را ذکر کرده که برای همگان کاملاً مفهوم و محسوس و ملموس بوده است.

آفرینش قبلی

موضوعی که در آیه 62 آمده، به قرینه کلمه «دیده اید» در همان آیه، منظور از «آفرینش قبلی» طی دورهء «از نطفگی یا جنینی و سپس خروج از رحم و ورود به این جهان» است.

نعمت تمدن ساز

تمدن بشر مبتنی بر شناختن و افروختن و کنترل آتش است.

 موتورها بر اساس «احتراق داخلی» و جت ها نیز بر اساس چیزی شبیه به آن کار می کنند.

  فلزات در اثر شناخت آتش و کنترل آن قابل ریختگری و شکل گرفتن می شوند و لذا برای درک «اهمیت آتش در تمدن بشری»،

 اولاً ، هر چیزی را که دور بر خود می بینید که فلزات در آنها به کار رفته باشد حذف کنید،

ثانیاً ، هر چیزی را که حتی اگر فلز هم نداشته باشند اما در تهیه و تولید یا استخراج آن فلز به کار رفته باشید (مانند پلاستیک و نفت و گاز و امثال آنها) حذف کنید،

آنگاه ببینید در  دور و برتان چه می ماند؟

 این نگارنده در این موضوع دقت کرده و دیده هیچ چیز دور و برش نمی ماند.

 مثلاً همین خودکار و همین کاغذ و این شیشه روی میز در تولیدشان از فلزات استفاده شده ، و لپ تاپ و موبایل و کتاب و ماشین حساب نیز چیزهائی است که همین حالا دور و بر من است، و این صندلی و این میز و کاشی و تیر آهن (یا میلگرد) که در ساختمان به کار رفته، و سیمان که برای تولید آن از آهن استفاده شده، و خلاصه اینکه اگر بخواهیم همین طور ادامه بدهیم در آخر به یک موجود انسانی بدون هیچ گونه لباس و یک زمین تسطیح نشده می رسیم که از زندگی حیوانی نیز پائین تر است.

 زیرا حیوانات پوستی دارند که به کمک آن از سرمای زمستانی محفوظ می مانند که بشر آن را هم ندارد و از سرما میلرزد تا سرما بخورد و چون برای علم و استفاده از قرص سرماخوردگی هم فلز و پالایش شیمیائی لازم است که آن هم مستقیماً به آتش مربوط است، لذا اگر بشر آتش را کشف و راه حل های به خدمت گرفتن و کنترل آن را اختراع نمی کرد هرگز به زندگی متمدن انسانی نمی رسید.

 

تناسب اسم اللهِ مربوط به مقام سخن

در پاراگراف های قبل، توجه مخاطب را به چهار نعمت بزرگ از سوی خداوند جلب نموده (همان نعمت هایی که دائما داریم ازآنها استفاده می کنیم و آنقدر به آنها عادت کرده ایم که اصلاً از وجود آنها غافلیم) ولی عده زیادی غفلتشان آن قدر زیاد است که نه تنها در موضع شکر نیستند بلکه در موضعی متضاد بوده و به کفـــر و تکذیب و ایذاء می پردازند و پیامبر(ص) را ناراحت می کنند.

 لذا خداوند می خواهد با این طرزبیان به پیامبر(ص) روحیه بدهد و او را ثابت  قدم  تـر بفرماید.

(اگر خداوند در اینجا به جای «ربک العظیم» مثلاً فرموده بود «ربک الکریم» یا «ربک الرئوف» یا «ربک الرزاق» این اثر را نداشت که « رب العظیم» دارد و رعایت این قبیل تناسبات آن قدر در قرآن زیاد است که آن را نیز باید در ردیف کلیدهای فهم قرآن قرار دهیم که امیدواریم در آینده این کار بشود)

همچنین است کلمه «سبّح» که به جای اذکار دیگر مانند «تکبیر» یا «تحمید» و «تهلیل» وغیره، در این مقام، مناسب ترین است زیرا با کلمه «عظیم» تناسب بیشتری دارد.

محل های ستارگان

«محل های ستارگان» موضوع مهمی است که به آن قسم خورده شده و در آیه 76 فرموده «اگر علم داشته باشید، این قسم بزرگی است»

 البته در آن روزها که این آیات نازل می شد علوم اعراب که هیچ، علوم بزرگترین علماء نجوم هم حداکثرش هیئت بطلمیوسی بود که اوج خود را در کتاب «المجسطی» نشان داده که از نظر علماءِ امروز غلط و باطل است.

  امروز علم نجوم به آنجا رسیده که برای مشاهده آسمان از تلسکوپ هائی استفاده می شود که میلیون ها دلار ارزش دارد و ستارگانی را کشف و اطلاعات آنها را ضبط می کند که مثلاً نورشان پس از میلیاردها سال نوری بما رسیده و این یعنی اینکه وسعت و بزرگی جهانِ آسمانها بطور هوش ربائی خارج از تصور ما است و امروز آن دانشمندانی که با چنین موضوعاتی و چنان ابزارهایی سر و کار دارند موردِ اشارهء جمله «اگر علم داشته باشید» آیه 76 هستند و آنها هستند که می فهمند محل و موقعیت (و بعبارت علمی مختصاتِ) هر ستاره چه موضوع دقیقی است و اینکه قسم به آن، قسم به چه موضوع بزرگی است.

 

قرآنی گرامی

با قسم به چنان موضوع سهل و ممتنعی توجه را به موقعیت قرآن کریم جلب نموده و چنان توصیفاتی از قرآن میکند که بسیار شبیه همان ستارگانی است که در دو آیه قبل به مختصات آنان قسم یاد کرده و اینک توضیح مختصری درباره آن:

 در آیه 77 فرموده «خواندنیی است گرامی» یعنی اینکه بالاخره هرچه باشد قرآن یک متن خواندنی است، یعنی اینکه چیزی است در دسترسِ شما که آنرا می خوانید.

 این موقعیتِ قرآن مانند موقعیتِ بعضی ستارگان است که ما با چشم معمولی و بدون ابزارها و وسائل دقیق و گران، تصویری از آنها را در آسمان می بینیم و آنها هم از این لحاظ مثلاً در دسترس ما هستند و ما از آنها برای جهت یابی و غیره استفاده می کنیم. اما اینکه فرموده در کتابی پنهان ؛ به وجهی از قرآن اشاره دارد که در دسترس عموم نیست.

مانند مختصات همان ستاره هائی که ما با آنها آشنا هستیم اما علم به آنها در دسترس عموم نیست.

کسانی به مختصات آنها دسترسی دارند که علمش را داشته باشند و چنانکه می دانیم علم آن نیز به این آسانی ها بدست نمی آید. باید شاگرد نخبه بود. با سابقه خوبی از ریاضیات، و پذیرفته شدن در دانشگاه هائی که نجوم در آن تدریس می شود، و ... و ... و قرآن نیز چنین است که وجهی  دارد که «در کتابی پنهان» هست که افراد خاصی امکان دسترسی به آن را دارند و آنها هم «پاک شدگان» هستند.

یعنی اینکه قرآن یک وجه مطالعه شدنی و استفاده شدنی دارد که همان وجهی است که با آن آشنا هستیم و یک وجهی هم دارد که عمیقتر است که آن «در کتابی پوشیده شده» است که جز پاک شدگان راهی به آن ندارند.

 در آیه 80 هم می فرماید آن مقداری هم که بعنوان یک متن خواندنی و قابل استفاده در زندگی در دسترس شماست، «فرو فرستاده» شده است.

یعنی پائین  و پائین آمده، تا در سطح فهم های ما، قرار گرفته است و در اینجا توصیه می کنیم برای فهم بهتر موقعیت قرآن شرح پاراگراف اول سوره نجم را مجدداً ملاحظه فرمائید.

منظور از این سخنان چیست؟

بطور واضح منظور از این مطالب این است که این قرآن را دست کم نگیرید و به مطالب آن اهمیت زیادی بدهید و هرچه را که بیان می کند عین حقیقت و واقعیت بدانید و ... و این مطالبی که درباره قیامت و آخرت و نعمتهای این جهانی و آن جهانی گفته، صد در صد حقیقت دارد و مطالب آن را باور کنید و به آن ایمان بیاورید، و به مقتضای ایمانتان عمل متناسب با آن را ارائه دهید.

 

به موضوع قیامت اهمیت دهید

با در نظر گرفتن موضوع قبلی،که قرآن را به ستارگان مثال زده و فرموده که مطالب قرآن فرموده های پروردگار است، و نتیجه عقلی آن نیز اهمیت دادن به مطالب آن است، در این قسمت از کسانی که بجای اهمیت دادن و تفکر و تعقل و تدبر و گوش جان سپردن، بی اعتنایی و سهل انگاری و خدای ناخواسته تکذیب می کنند انتقاد و نکوهش می کند.

کمی توجه و نیز در نظر گرفتن «درس» سوره بما نشان می دهد که منظور از «این سخن»، مطالب  قبلی است که ذکر نعمتهای الهی است و همین باید ما را خاضع و خاشع بنماید.

پس اگر کسی گردنفرازی و تکبر کرد باید علت را در این جستجو کرد که مطلب را قبول ندارد و نعمتها را از خدا نمی داند تا لازم نباشد به مقتضای ولینعمت بودن او رفتار کند.

 برای جبران غفلت ما، به یکی از آن نعمتها اشاره می فرماید که نعمت بزرگی است. می فرماید وقتیکه این نعمت دارد از دست شما می رود، اگر نعمت از جانب خدا نیست، آن را حفظ کنید و مرگ را پس بزنید و به زندگی ادامه دهید اگر راست می گوئید.

 در آیه 85 «او» اشاره به  «جان» است که به گلوگاه رسیده و نزدیک است که جسد محتضر را ترک کند.

عاقبت همگان

از این آیات فهمیده می شود، بسته به اینکه شخص چگونه زندگیی کرده باشد، هنگام مرگِ او فوراً زندگی آینده او شروع میشود، و زندگی او بالاخره یکی از آن سه نوع است که فوقا ذکر شده است.

با کسی که هیچ آمادگیِ شنیدن این نوع حرفها را ندارد، مانند گناهکارانی که بسیار گناه می کنند و این نوع صحبتها را به مسخره می گیرند و آنقدر گناه می کنند که گناه جزء صفت آنها شده، کاری نداریم.

اما از بقیه، که اکثر مردمِ معمولی مانند ماها هستند، باید پرسید، شما کدامیک از سه نوع زندگی آینده را می خواهید؟

 جواب معلوم است.

 هیچکس که این صحبتها کمی هم برایش مهم باشد، مدلول آیه های 93 و 94 را نمی خواهد. لذا او باید چیزهائی از چرک ها، کثافت ها، آلودگیها و وابستگیهائی که او را به آن نوع زندگی مربوط کرده از خویش بزداید. و وقتی که چنان شد، خودبخود جزء یکی از دو گروه باقیمانده خواهد شد که هر کدامش که باشد خوب است.

 اما اگر کسی آنقدر بلند پرواز باشد که غیر از گروه مقربان را نپسندد، در آن صورت او باید در زندگی خویش بازنگریِ کلی کند و زندگی خویش را «از نو» بسازد (و انشاءالله که موفق باشند)

 

تفاوت در نوع «تحویل گرفتن»

اگر آیه 89 با آیه 91 مقایسه شود، ملاحظه می شود «درجۀ تحویل گرفتن» افراد موضوع آیه های 88 و 90 تفاوت عظیمی با یکدیگر دارند، به خصوص اگر به عناوین «به زبان مخاطب» و «به زبان مَثَل» بودن قسمت هائی از قرآن و اینکه «ذکر بعضی از مصادیق افاده حصر نمی کند» نیز توجه کنیم تفاوت ها در ذهن ما بیشتر خودش را نشان می دهد.

 البته این عادی است، «آدم های خوب» کجا و «آدم های عالی» کجا؟

مثلا مش محمود بقال که عبادات واجب را انجام میدهد و گرانفروشی و کم فروشی هم نمیکند کجا و مثلا ابودجانه انصاری کجا؟

  البته این موضوع را در شرح نعمت ها در قسمت دوم نیز با تفصیل دیده ایم که توصیه می کنیم به همانجا مراجعه مجدد بفرمائید.

 

برزخ

چنانکه از مطالب این بند فهمیده می شود بهشتِ بهشتی ها و جهنمِ جهنمی ها درست از همان لحظه مرگ آغاز میشود.

 سئوال: آیا بهشت و جهنم، همان بهشت و جهنمی است که در قرآن تاکنون به آن اشاره شده؟

  نمی تواند همان باشد، زیرا آنها پس از قیامت به وجودمی آیند وقیامت هم هنوز وقوع نیافته است، لذاجواب سئوال فوق، «عالم برزخ» است که شنیده ایم.

 لذا اوضاع ذکر شده درفوق، در حقیقت بهشت و جهنم برزخی هستند.

 خلاصه مطلب راجع به برزخ این است که پس از مرگ، جسم فانی می شود و «جان» (و به تعبیر قرآن- مثلاً آنچه در سوره شمس و جاهای دیگر آمده - «نَفس») باقی است. و نوعی زندگی دارد، تا قیامت شروع شود و پس از شروع قیامت، زندگی جدیدی را آغازمی کند. اما در این حالت بینابینی (نه این جهان-نه آخرت، یعنی برزخ) هر کس یکی از این سه نوع زندگی ها را دارد.

 

بالاترین درجه اطمینان معرفتی

عبارت ترکیبیِ «حقِ یقین»، عبارتی است بسیار بسیار قابل تأمل.

 خود کلمه «حق» یک کلمه بسیار سنگین و مهم و تفسیربر است.

 کلمه «یقین» نیز به درجه بالایی از اطمینانِ ما بر معارفمان اشاره دارد.

 لذا ترکیب «حق» و «یقین»، ترکیبی است که به بالاترین درجه اطمینان معرفتی ما اشاره دارد.

 به دیگر سخن، هنگام مرگ، پرده اوهام و افکار باطل و اشتباهات و غیره کنار می رود و آدمی با حقایقی روبرو می شود که هیچ جای شک و اشتباه و ابهام ندارد و یقینی ترین دانستنی های او نیز همان است که در آن لحظه می بیند.

 حال اگر قبلاً از طریق وحی و ایمان و پیروی پیامبران، بنا به ظرفیت خویش، قبلاً آشنائیی، علمی، سنخیتی، دوستیی، با آن حقیقت پیدا نموده باشد، وضع او یک طور است، و اگر هیچ رابطه ای، شناختی، قبولیی، و سنخیتی، با آن بهم نزده باشد، وضعش بگونه ایست که در آیه 92 آمده است.

البته مطالب فوق در صورتی است که  آیه اول این ریزپاراگراف را دنباله مطالب ریزپاراگراف قبل بدانیم (که میشود دانست)، اما اگر مخاطب آن را وجود مقدس پیامبر(ص) بدانیم (که میتوان دانست) در اینصورت آن را باید نوعی دلداری قوی نسبت به آنحضرت محسوب نمود که قبلا هم نمونه هائی از آن را دیده اید.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

این ما بودیم که شما را آفريديم پس چرا عملا تصديق نميکنيد؟ (57) آيا در باره چيزي که در رحم ها ميريزيد انديشه ای کرده اید؟ (58) آیا آن را شما مي آفرينيدش يا ما خالق آن هستيم؟ (59) ما مرگ را مقدر نموديم و شما در چارچوب تقدیراتی که قرار داده ایم محصور میباشید و تصور نکنید از ما پيشي خواهيد گرفت (60) و نیز تصور نکنید نمیتوانیم همانندان شمارا جايگزينتان كنيم و شما را در قالب دیگری در بیاوریم (61) و البته شما آفرينش قبلي انسانها را در مراحل جنینی ديده ايد پس چرا پند نميگيريد؟ (62) آیا درباره کشاورزیی که میکنید اندیشیده اید؟ (63) آيا شما زارع واقعي آن هستيد يا مائيم؟ (64) اگر بخواهيم ميتوانيم آنرا بوته خشکي کنيم و شما حسرت بخورید (65) که عجب ضرري کرديم (66) و محروم شديم (67) آيا آن آبي را که مي آشاميد ديده ايد؟ (68) آيا شما از ابر نازلش کرده ايد يا ما نازلش مي کنيم؟ (69) اگر ميخواستيم آنرا تلخابی مي كرديم، پس چرا شکر نمي کنيد؟ (70) آيا در باره آتشي که مي افروزيد انديشه کرده ايد؟ (71) آیا شما درختش را ايجاد کرده ايد يا ما خالق آن بوده ايم؟ (72)  ما آن را مايه پند گيري و کمک به رونق زندگی های بی رونق قرار داده ايم (73) ای پیامبر! اینک که می بینی مردمت اینقدر غافلند، نام پروردگار بزرگت را به پاکی بستای (74) پس قسم نميخورم به محل هاي ستارگان! (75) واين اگر بدانيد، قسمي بزرگ است! (76) که این قرآن البته خواندنيي است گرامي (77) که مطالبش در کتابي قرار داده شده و حقایقش فرو پوشيده شده است (78) که جز پاک شدگان با آن حقایق امکان تماس ندارند (79) و مجموعا فرو فرستاده اي است از جانب پروردگار جهانيان (80) آيا، پس، اين سخنان را سرسري ميگيريد؟ (81) و بهره خود را اين قرار داده ايد که تکذيب کنيد؟ (82) چه بد! پس وقتيکه که جان به گلوگاه تان ميرسد (83) و شما در آن هنگام نظاره ميکنيد (84) و نمیدانید که ما به شما از جانتان نزديکتريم (85) پس اگر تحت قوانين خدائي نيستيد (86) آن مرگ را از خود دور کنید اگر راست ميگوييد (87) در آن اوضاع و احوال اگر محتضر از مقربان باشد (88) راحتي و بوی خوش و بهشت پرنعمت خواهد داشت (89) و اگر از خجستگان باشد (90) به او گفته ميشود سلام بر تو باد از سوي خجستگان (91) و اما اگر جزء تکذيبگران گمراه باشد (92) در اينصورت يک پيشکشيی از آب جوشان متعفن (93) و افتادني در آتش خواهد داشت (94) ای پیامبر! و ای پیروانش! البته اين مطالب همان حقِ يقينی است (95) پس نام پروردگار عظيمتان را به پاکی بستایید (96)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان