X

وَجَعَلُواْ لِلّهِ مِمِّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُواْ هَذَا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَآئِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَمَا كَانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَآئِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ ﴿136﴾ وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَآؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿137﴾ وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نّشَاء بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لاَّ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاء عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿138﴾ وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِن يَكُن مَّيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاء سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حِكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿139﴾ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُواْ أَوْلاَدَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء عَلَى اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿140﴾ وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ﴿141﴾ وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿142﴾ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ نَبِّؤُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿143﴾ وَمِنَ الإِبْلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاكُمُ اللّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿144﴾ قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿145﴾ وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿146﴾ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿147﴾


ای پیامبر! اینان از آنچه که از کشت و زرع و حيوانات بوجود مي آورند براي خدا نصيبي قرار ميدهند و به خيال خودشان مي گويند اين براي خدا باشد و اين هم براي شريکاني که براي خدا قائل شده ايم. اما آنچه که مال شرکاء است به خدا نميرسد ولي آنچه که مال خداست به شرکاء ميرسد . چه بد حکم مي کنند (136) و چنين است که براي بسياري ازمشرکان ، شرکائی که برای خدا قائل شده اند، قتل اولادشان را زينت داده اند تا هلاکشان کنند و دينشان را بر آنان مشتبه نمايند و اگر خدا مي خواست مانع آنها از این کار میشد، پس تو نيز آنها را با افترائي که به خدا ميزنند واگذار (137) و به خيال خويش مي گويند اين چارپايان و کشت و زرع قُرُق است و هيچ کس از آن نميخورد مگر اينکه ما بخواهيم و همچنين است چارپاياني که پشت هايشان را براي سواري حرام میکنند و چارپاياني که اسم خدا را هنگام ذبح بر آنها نميبرند . همه اينها افترائي است بر خداوند، بزودي سزاي آنها را براي افترايشان ميدهيم (138) و ميگويند آنچه در شکم اين چارپايان است خاص پسرانمان و مردانمان است و بر زنان حرام است اما اگر مرده به دنيا آمده باشد همه آنان در آن شريکند . بزودی خداوند زودي سزاي وصفشان را ميدهد که او پر حکمت داناست (139) البته آنان که اولادشان را از روي سفاهت و بدون علم ميکشند و آنچه که خداوند روزيشان کرده به علت افترا به خداوند حرام مي کنند زيان كرده و  گمراه شده اند و هدايت يافته نمي باشند (140) و هموست که باغهائي داراي داربست و بي داربست بوجود آورد و نخل ها و کشت ها را که خورش آنها متفاوت است ، و زيتون و انار را چه مشابه و چه نامشابه باشند آفريده، از ميوه اش هنگاميکه به بار آيد بخوريد و حقش را روز برداشت بدهيد و اسراف نکنيد که خداوند مسرفان را دوست ندارد (141) و از چارپايان چه باربر و بزرگ و چه كوچك باشند ، از آنچه خداوند روزيتان کرده ، بخوريد و از گام هاي شيطان پيروي مکنيد که او برايتان دشمني آشکار است (142) اینان راجع به هشت گروه از نر و ماده احکامی وضع کرده اند . از گوسفند دوتا . و از بز دو تا . بگو آيا دو نر را حرام کرده يا دو ماده را يا آنچه را که در رحم دو ماده هست؟ بگو از روي علم خبرم دهيد اگر راست ميگوييد (143) و از شتر دو تا و از گاو دو تا . بگو آيا دو نر را حرام کرده يا دو ماده را ، يا آنچه را که در رحم دو ماده هست؟ مگر شما آن هنگام که خداوند به اين تقسيم بندي سفارش ميکرد حاضر بوديد؟ پس چه کسي ظالم تراست از کسي که به خداوند افتراي دروغ بندد تا مردم را بدون علم گمراه کند؟ البته خداوند قوم ظالمان را هدايت نميکند (144) بگو در آنچه به من وحي شده چيزي را که خورنده ميخورد حرام نمي يابم مگر آنکه مرداري باشد ، يا خون ريخته شده ، يا گوشت خوک که پليد است ، يا اينكه از روي نا فرماني بنام غير خدا ذبح شده باشد ، تازه اگر کسي ناچار شود ، نه اينکه تجاوز و افراط کند ، و از همانها هم بخورد، البته پروردگارت آمرزگار مهربان خواهد بود (145) و بر يهوديان حرام کرديم هر ناخنداري را ، و از گاو و گوسفند نيز پيه را بر آنان حرام کرديم . جز آنچه بر پشتشان يا روده هاي آنها باشد ، يا به استخوان پيوسته باشد و اين تحريم براي آن سرکشي بود که ميکردند و البته راستگوييم (146) پس اگر تکذيب کردند بگو پروردگارتان صاحب مهرباني گسترده است اما عذاب او از قوم گناهکار دفع نخواهد شد (147)

قبلی:  سوره انعام سوره انعام
بعدی:  سوره انعام سوره انعام
Print
13 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: اي پيامبر! رسالت خويش را با جديت پيگير، از الطاف الهي بهره مند خواهي شد.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: ای پیامبر! با این مشکلات فکري و عمليي که مخالفانت دچارش هستند اینطور برخورد کن و ای مردم! از احکامی که خداوند مقرر نموده، پیروی کنید و احکام باطل بی­ماخذی را که به آن عادت کرده­اید رها کنید.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَجَعَلُواْ لِلّهِ مِمِّا ذَرَأَ مِنَ الْحَرْثِ وَالأَنْعَامِ نَصِيبًا فَقَالُواْ هَذَا لِلّهِ بِزَعْمِهِمْ وَهَذَا لِشُرَكَآئِنَا فَمَا كَانَ لِشُرَكَآئِهِمْ فَلاَ يَصِلُ إِلَى اللّهِ وَمَا كَانَ لِلّهِ فَهُوَ يَصِلُ إِلَى شُرَكَآئِهِمْ سَاء مَا يَحْكُمُونَ ﴿136﴾

ریز درب: ای کافران! این احکام من درآریِ بی ماخذصحیح را رها کنید

2

 وَكَذَلِكَ زَيَّنَ لِكَثِيرٍ مِّنَ الْمُشْرِكِينَ قَتْلَ أَوْلاَدِهِمْ شُرَكَآؤُهُمْ لِيُرْدُوهُمْ وَلِيَلْبِسُواْ عَلَيْهِمْ دِينَهُمْ وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ﴿137﴾

ریز درب: ای کافران! این احکام من درآریِ بی ماخذصحیح را رها کنید

3

وَقَالُواْ هَذِهِ أَنْعَامٌ وَحَرْثٌ حِجْرٌ لاَّ يَطْعَمُهَا إِلاَّ مَن نّشَاء بِزَعْمِهِمْ وَأَنْعَامٌ حُرِّمَتْ ظُهُورُهَا وَأَنْعَامٌ لاَّ يَذْكُرُونَ اسْمَ اللّهِ عَلَيْهَا افْتِرَاء عَلَيْهِ سَيَجْزِيهِم بِمَا كَانُواْ يَفْتَرُونَ ﴿138﴾ وَقَالُواْ مَا فِي بُطُونِ هَذِهِ الأَنْعَامِ خَالِصَةٌ لِّذُكُورِنَا وَمُحَرَّمٌ عَلَى أَزْوَاجِنَا وَإِن يَكُن مَّيْتَةً فَهُمْ فِيهِ شُرَكَاء سَيَجْزِيهِمْ وَصْفَهُمْ إِنَّهُ حِكِيمٌ عَلِيمٌ ﴿139﴾

ریز درب: ای کافران! این احکام من درآریِ بی ماخذ شناخته شده را رها کنید

4

 قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُواْ أَوْلاَدَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُواْ مَا رَزَقَهُمُ اللّهُ افْتِرَاء عَلَى اللّهِ قَدْ ضَلُّواْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿140﴾

ریز درب: ای کافران! این احکام من درآریِ بی ماخذ را رها کنید

5

وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُواْ مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُواْ حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ﴿141﴾

ریز درب: ای مردم! از احکام خداوندگارتان پیروی کنید

6

وَمِنَ الأَنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُواْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿142﴾ ثَمَانِيَةَ أَزْوَاجٍ مِّنَ الضَّأْنِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْمَعْزِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ نَبِّؤُونِي بِعِلْمٍ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿143﴾ وَمِنَ الإِبْلِ اثْنَيْنِ وَمِنَ الْبَقَرِ اثْنَيْنِ قُلْ آلذَّكَرَيْنِ حَرَّمَ أَمِ الأُنثَيَيْنِ أَمَّا اشْتَمَلَتْ عَلَيْهِ أَرْحَامُ الأُنثَيَيْنِ أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاكُمُ اللّهُ بِهَذَا فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِبًا لِيُضِلَّ النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ إِنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ﴿144﴾

ریز درب: ای کافران! این احکام من درآریِ بی ماخذ را رها کنید

7

قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿145﴾ وَعَلَى الَّذِينَ هَادُواْ حَرَّمْنَا كُلَّ ذِي ظُفُرٍ وَمِنَ الْبَقَرِ وَالْغَنَمِ حَرَّمْنَا عَلَيْهِمْ شُحُومَهُمَا إِلاَّ مَا حَمَلَتْ ظُهُورُهُمَا أَوِ الْحَوَايَا أَوْ مَا اخْتَلَطَ بِعَظْمٍ ذَلِكَ جَزَيْنَاهُم بِبَغْيِهِمْ وِإِنَّا لَصَادِقُونَ ﴿146﴾ فَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل رَّبُّكُمْ ذُو رَحْمَةٍ وَاسِعَةٍ وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ ﴿147﴾

ریز درب: ای مردم! از احکام خداوندگارتان پیروی کنید

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر! توجه مردم را در درجه اول به آفرینش­های الهی و  در درجه دوم به علم مطلق او جلب کن و رفتارهای لجوجانه مخالفت آمیز سران کفار یکی ازموانع اصلی کارت است که همیشه باید  آن را در معادلاتت در نظر داشته باشی .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! برای همه تشریح کن که این کافران با این رفتارهای لجبازانه شان دارند چه ضرر عظیمی به خویش میزنند وخود رابه چه مهلکه ای می اندازند و بر مشکلات رسالتت صبوری کن ، یاری ما خواهد رسید .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! توجه این کفار را به خطری که خودرا درمعرض آن قرار داده اند جلب کن ، مبادا اینطور باشد که غافل باشند و ناگهان به عذاب دستجمعی گرفتارشوند و فعلا باب کفتگو با این کفار را باز نگهدار و ضمنا موقعیت خودت رانیز برای آنان بازهم یادآوری کن (تا این ایام بگذرد) و قدرشناسی ات را نسبت به پیروانت عیان کن .

در پاراگراف 4 می فرماید : ای پیامبر! کماکان باب گفتگو را با این کفار باز نگهدار و بر مواضع اعتقادی خودت نیز کماکان پا فشاری کن .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای پیامبر ! قبل از تو نیز پیامبرانی بوده اند و آنها نیز مشکلاتی داشته اند اما حوصله کردند و پایداری ورزیدند و لذا سزاواری کمک ما را یافتند و درهمین دنیا  نیز علاوه بر پیروزی و موفقیت به نعمتهای مهمی نیز رسیدند .

در پاراگراف 6 می فرماید : ای پیامبر ! غیر از مشرکان که مشکل فعلی تو بنظر میرسد یکی دیگر از مشکلاتت یهودیان خواهند بود (که دروقتش با آنها نیز باید بطورپسندیده ای درگیر شوی) همان کسانی که برای کفرشان و افترا به خداوند و گناهان بزرگ نکوهش شده اند .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای پیامبر ! خداوند و آیات و صفات و افعالش را بطورشایسته ای به این مردم معرفی کن و ای مسلمانان اینک که  بصیرت یافته اید  از کارهای اشخاص بی­بصیرت ، که دشنام دادن  یک نمونه آن است ، دوری کنید و ای پیامبر ! این کفارغیرمنطقی و لجباز هستند(مثلا دائما معجزه میخواهند ، مگراین قرآن معجزه نیست؟) لذا با استواری کار اصلی خودت را پیگیرباش .

در پاراگراف 8 می فرماید : ای مردم! از رسول خدا پیروی کنید و به زندگی پاکیزه (به خصوص در مورد غذایتان) گرایش یابید و ای مردم ! کافران از گمراهی خویش خبر ندارند و در عین حال تصور میکنند خیلی هم کارشان درست است و ای مردم ! قیامت و آخرت نه تنها عاقبت حتمی تان است ، بلکه زندگی تان درآن مرحله ، باتوجه به نوع وکیفیت اعمال فعلی تان بسیارمــتنوع خواهد بود (حال خود دانید)

در این پاراگراف می فرماید : این مشرکان هیچ چیزشان درست نیست، آن ازعقاید غلطشان، این ازلجبازی شان، این هم ازاحکام «من درآری»شان! و آنها بهتر است بجای آن احکام نامعقول عجیب وغریب این رفتار های معقول و پسندیده را درپیش گیرند و یهودیان نیز در برخی از این حوزه ها با مشرکان شبیه اند.

4 - سوالات

1 - حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (نکوهش نرم اعمال و رفتارهای مشرکان؟ یا...؟)

2 - « بِزَعْمِهِمْ » (آیه136) باکدام کلید تفسیر مطابق است؟

3 - « وَلَوْ شَاء اللّهُ مَا فَعَلُوهُ » (آیه137) چطور ؟

4 - « بِزَعْمِهِمْ »(آیه138)  چه ؟

5- و « افْتِرَاء عَلَيْهِ »(آیه138) ؟

6 - فاعل فعل«زیّن» (آیه137) کیست؟

7 – اگر جوابتان برای سوال فوق «شرکاوهم» (همان آیه) باشد ، بیان کنید فعل مذکور طیّ چه مکانیزمی صورت پذیرفته است .

8 – منظور از «شرکاء» (همان آیه) چیست؟ (چیزها یا کسانی که آنان شرکاء خداوند تصور می نمودند؟ یا...؟)

9- اگر جواب اول را می پسندید ، بگوئید این نوع سخن گفتن از چه نوعی است؟ (مطابق بازبان و فرهنگ مخاطب سخن گفتن؟ یا....؟)

10 – کل آیه های 141 و 142 با کدام کلید تفسیری مطابق است؟

11 - « أَمْ كُنتُمْ شُهَدَاء إِذْ وَصَّاكُمُ اللّهُ بِهَذَا » (ایه144) چه نوعی ازسخن گفتن است؟ (طنز؟ یا...؟)

12 – منظور از «ازواج» (آیه143) چیست؟

13 – در چند کلمه ابتدائی آیه143 موضوع کدام کلید تفسیر اتفاق افتاده؟

14 – از آیه 146 چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات 136 تا 140 چنین فهمیده میشود که رسم و رسوم و به اصلاح «احکام» مشرکان در آن روزها مقادیری مطالب «من درآری» و غیر منطقی و بعضا بسیار خشن و دلخراش و مخالف فطرت بود که در آیات مذکور به برخی از آنها اشاره شده است .

از آیه های 141 و 142 فهمیده میشود برعکس تصور غالب و رایج ، مرفهین آن روزها ثروتمند و متمکن بوده اند .

از آیات 143 تا 147 چنین فهمیده میشود که رسم و رسوم و به اصلاح «احکام» مشرکان در آن روزها مقادیری مطالب «من در آری» و غیر منطقی بوده که در آیات مذکور به برخی از آنها اشاره شده است.

6 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

در آیه های 142به موجوداتی اشاره شده که معهود ما بشر قرن حاضر هم نیست، چه رسد به مشافهین 1400 سال قبل!

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ای پیامبر! با این مشکلات فکري و عمليي که مخالفانت دچارش هستند اینطور برخورد کن ،

2 - ای مردم! از احکامی که خداوند مقرر نموده، پیروی کنید و احکام باطل بی­ماخذی را که به آن عادت کرده­اید رها کنید .

9 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

سرنخِ فهمِ برخی از آیات این پاراگراف

1 - مشرکان کم کم به اینجا رسیده بودند که «احکام» هم تدوین میکردند، و برای «خدایان» خویش «سهم»ی هم از «آنچه خداوند از محصولات کشاورزی و چهارپایان برایشان ریخت و پاش کرده بود» قرار دهند، اما در همان نظام فکری و اعتقادی شان اینطور قرار داده بودند که «سهم خداوند» میتوانست به «شرکاء» برسد، ولی «سهم شرکاء» به او نمیرسید. (آیه 136)

خُب، تا اینجا، در نظام فکری آنان، خداوند (که برحسب اعتقادشان خالق همه چیز و همه کس بود) اهمیت بسیار پائینی پیدا کرده و «شرکاء» اهمیت فائق یافته بودند!

2 – این نوع تلقی از الوهیت سبب میشد زمینه برای قتل اولادشان درست شود (آیه 137)

زیرا «خدایان» در نظام اعتقادی آنان در موقعیتی بالاتر از خداوند قرار میگرفتند، و لذا خدایان میتوانستند احکامی را که خداوندِواقعی وضع کرده بود، نقض کنند (مثلا آنجا که قبلا در آیه 31 سوره اِسراء دیده ایم که خداوند فرموده: اولاد خویش را از ترس تنگدستی مکشید، خدایان میتوانستند قتل اولاد را مباح کنند)

البته باید توجه کنیم که «خدایان»ی اصلا وجود نداشت، اما عده ای (مثلا روسای قبایل) آنها را وضع کرده و خودشان را هم «سخنگو»ی آنها قرار داده و از قول آنها مطالبی را به مردم القاء میکرده اند، و در این اعتقاد من در آری، منافعی برای آنها ملحوظ بود، که به آنها کمک میکرد از منابع سهم بیشتری ببرند، و نیز معافیت هایی از محدودیت هایی که بر مردم وضع میشد داشته باشند (قُرُق هائی که در آیه 138 اشاره شده محدودیت هایی بود که برای مردم وضع شده بود اما این سخنگویانِ خدایان به مردم چنین القاء میکرده اند که خدایان ما را معاف کرده اند، و آنها برای ما قُرُق نیست)

اینک که «سرنخ» را یافته اید، مطلب روشن شده و میتوانید به کمک ترجمه تفسیری تک تک آیات را فهم کنید.

برخی از شبهه سازانی که در باره قرآن شبهه میسازند از این پاراگراف خیلی کیف میکنند

عده ای هستند که میگویند برای فهم قرآن می باید سه قدم برداریم:

1 – باید ببینیم که متنِ مورد نظرِ قرآنی در زمان نزول خویش چه معنائی میداشت.

2 – باید مطالب خاصِ زمانی-مکانی را از متن مربوطه «الغاء خصوصیت» کنیم.

3 – پس از الغاء خصوصیت، چیزی بدست می آوریم که فرازمانی-فرا مکانی است، و فقط میتوانیم از آن برای فهم امروزمان استفاده کنیم!

4 - همچنین میگویند قرآن مطلبی «فوق ذهنیات معاصران نزول ندارد»

می بینید که ما در هر پاراگراف سه تیتر داریم که با درج مطلبی در ذیل آنها دائما آن ادعاها را چِک میکنیم (تیتر هائی که با آنها آشنا هستید و در هر فایل تفسیری آنها را می بینید):

1 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

2 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

3 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

و تا کنون چنین فهمیده ایم:

1 – مطلب «فوق ذهنیات معاصران نزول» در قرآن، لا اقل، سر به هزاران میزند!

2 – مخاطبان اولیه نیز از متن قرآنی (الا شذّ و ندر) همان را می فهمیده اند که ما!

3 – به کمک درس و درب عناصر فرازمانی-فرامکانی قابل استخراج است!

چنانکه تا کنون دیده اید، این قلم، در جریانِ عادیِ تفسیر خویش، آن شبهات را نیز، بطور طبیعی باطل کرده است!

اما چیزی که به تیتر فوق مربوط باشد مطالب همین پاراگراف است (مخصوصا آیات 136 تا 140) که اینها میگویند ما برای فهم این آیات باید ببینیم که معاصران نزول از آن چه میفهمیده اند!

سخن هم بظاهر مقبول است، ولی اگر بپرسیم شما چگونه میخواهید به این سوال (معاصران نزول از این متن چه می فهمیده اند) جواب بدهید در حالیکه هیچ منبعی در این مورد وجود ندارد؟ فورا در میمانند و به تته پته می افتند.

حقیقت این است که مدرکی در این مورد وجود ندارد و اگر بود در این دوقرن اخیر که مستشرقان همه منابع ممکن را شخم زده اند، چیزی می یافتند و سرو صدای گوش فلک کر کُن به راه می انداختند!

و اگر قرآن شخصا این بحث را باز نکرده بود این موضوع مسکوت میماند و تاریخچه صیرورتِ تئولوژیِ بشر از یک فصل مهم خالی میماند!

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر! اینان از آنچه که از کشت و زرع و حيوانات بدست می آورند براي خدا نصيبي قرار ميدهند و به خيال خودشان مي گويند اين براي خدا باشد و اين هم براي شريکاني که براي خدا قائل شده ايم. اما آنچه که مال شرکاء است به خدا نميرسد ولي آنچه که مال خداست به شرکاء ميرسد. چه بد حکم مي کنند (136) و چنين است که براي بسياري ازمشرکان، شرکائی که برای خدا قائل شده اند، قتل اولادشان را زينت داده اند تا هلاکشان کنند و دينشان را بر آنان مشتبه نمايند و اگر خدا مي خواست مانع آنها از این کار میشد، پس تو نيز آنها را با افترائي که به خدا ميزنند واگذار (137) و به خيال خويش مي گويند اين چارپايان و کشت و زرع قُرُق است و هيچ کس از آن نميخورد مگر اينکه ما بخواهيم و همچنين است چارپاياني که پشت هايشان را براي سواري حرام میکنند و چارپاياني که اسم خدا را هنگام ذبح بر آنها نميبرند. همه اينها افترائي است بر خداوند، بزودي سزاي آنها را براي افترايشان ميدهيم (138) و ميگويند آنچه در شکم اين چارپايان است خاص پسرانمان و مردانمان است و بر زنان حرام است اما اگر مرده به دنيا آمده باشد همه آنان در آن شريکند. بزودی خداوند سزاي وصفشان را ميدهد که او پر حکمت داناست (139) البته آنان که اولادشان را از روي سفاهت و بدون علم ميکشند و آنچه که خداوند روزيشان کرده به علت افترا به خداوند حرام مي کنند زيان كرده و  گمراه شده اند و هدايت يافته نمي باشند (140) و هموست که باغهائي داراي داربست و بي داربست بوجود آورد و نخل ها و کشت ها را که خورش آنها متفاوت است، و زيتون و انار را چه مشابه و چه نامشابه باشند آفريده، از ميوه اش هنگاميکه به بار آيد بخوريد و حقش را روز برداشت بدهيد و اسراف نکنيد که خداوند مسرفان را دوست ندارد (141) و از چارپايان چه باربر و بزرگ و چه كوچك باشند، از آنچه خداوند روزيتان کرده، بخوريد و از گام هاي شيطان پيروي مکنيد که او برايتان دشمني آشکار است (142) اینان راجع به هشت گروه از نر و ماده احکامی وضع کرده اند. از گوسفند دوتا. و از بز دو تا. بگو آيا دو نر را حرام کرده يا دو ماده را يا آنچه را که در رحم دو ماده هست؟ بگو از روي علم خبرم دهيد اگر راست ميگوييد (143) و از شتر دو تا و از گاو دو تا. بگو آيا دو نر را حرام کرده يا دو ماده را، يا آنچه را که در رحم دو ماده هست؟ مگر شما آن هنگام که خداوند به اين تقسيم بندي سفارش ميکرد حاضر بوديد؟ پس چه کسي ظالم تراست از کسي که به خداوند افتراي دروغ بندد تا مردم را بدون علم گمراه کند؟ البته خداوند قوم ظالمان را هدايت نميکند (144) بگو در آنچه به من وحي شده چيزي را که خورنده ميخورد حرام نمي يابم مگر آنکه مرداري باشد، يا خون ريخته شده، يا گوشت خوک که پليد است، يا اينكه از روي نا فرماني بنام غير خدا ذبح شده باشد، تازه اگر کسي ناچار شود، نه اينکه تجاوز و افراط کند، و از همانها هم بخورد، البته پروردگارت آمرزگار مهربان خواهد بود (145) و بر يهوديان حرام کرديم هر ناخنداري را، و از گاو و گوسفند نيز پيه را بر آنان حرام کرديم. جز آنچه بر پشتشان يا روده هاي آنها باشد، يا به استخوان پيوسته باشد و اين تحريم براي آن سرکشي بود که ميکردند و البته راستگوييم (146) پس اگر تکذيب کردند بگو پروردگارتان صاحب مهرباني گسترده است اما عذاب او از قوم گناهکار دفع نخواهد شد (147)

 

دی ان ان