X

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ﴿16﴾ فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ﴿17﴾ قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا ﴿18﴾ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ﴿19﴾ قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ﴿20﴾ قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا ﴿21﴾ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ﴿22﴾ فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا ﴿23﴾ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ﴿24﴾ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴿25﴾ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ﴿26﴾ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ﴿27﴾ يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿28﴾ فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿29﴾ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿30﴾ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿31﴾ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿32﴾ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿33﴾ ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿34﴾ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿35﴾ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿36﴾ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿37﴾ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿38﴾ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿39﴾ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿40﴾


ای پیامبر! در آن کتاب آسمانی که نزدت هست ، مريم را ياد کن ، وقتي که از کسان خود در گوشه اي شرقي کناره گرفت (16) و بين خود و آنان پرده اي آويخت تا به عبادت مشغول باشد . پس روح خويش را بسويش فرستاديم که بصورت انساني معتدل بر او ظاهر گشت (17) مریم به او گفت از تو به خداي رحمان پناه ميبرم با وجود اینکه شخص با تقوائي به نظر میرسی (18) گفت جز اين نيست که فرستاده پروردگارت هستم تا پسري پاک به تو ببخشم (19) گفت چگونه ممکن است پسري داشته باشم در حاليکه بشري مرا لمس نکرده و بدکاره هم نبوده ام؟ (20) گفت پروردگارت گفته که اين کار برايم آسان است و اينکه ميخواهم او را آيتي براي مردم و رحمتي از جانب خويش قرار دهم و اين امريست که مقرر شده (21) پس بر او حامله شد و با او در مکاني دوردست جاي گرفت (22) و درد زايمان او را بسوي تنه يک نخل برد و گفت کاش پيش از اين مرده و از ياد رفته و کاملأ فراموش شده بودم (23) در این حال فرزندش او را از طرف پائين دستش صدا کرد که ناراحت نباش که پروردگارت در زير پايت نهري قرار داده (24)  و آن تنه نخل را بسوي خويش تکان ده تا خرماي تازه برايت فرو افتد (25) و بخور و بياشام و چشمت روشن باشد و اگر کسي را ديدي به اشاره به او بگو براي خداوندِ رحمان روزه اي نذر کرده ام و امروز با هيچکس سخن نميگويم (26) پس او را با خود بسوي قوم خويش برد. گفتند اي مريم البته که چيزي عجيب آورده اي (27) اي خواهر هارون نه پدرت آدم بدي بود و نه مادرت بدکاره بود (28) پس مریم به فرزندش اشاره کرد. گفتند چگونه با كودكي که درگهواره است سخن بگوئيم؟ (29) آن کودک به سخن در آمد و گفت من بنده خدا هستم . بمن کتاب داده و مرا پيغمبر قرار داده است (30) و مرا در هر جا که باشم پربرکت قرار داده و مادام كه زنده باشم به نماز و زکوة فرمانم داده است (31) و نسبت به مادرم نيکوکار قرارم داده نه اينکه زورگوئي سنگدل باشم (32) و سلام بر من روزي که زاده شدم و روزي که بميرم و روزي که به زندگي مجدد برانگيخته شوم (33) ای پیامبر! حقیقتِ عيسي پسر مريم این است . قول حقي است که در باره آن  بگومگو  مي کنند (34) خدا را نميرسد که فرزندي بگيرد. منزه است از آن. وقتي که امري را اراده کند جز اين نيست که به آن ميگويد باش پس ميشود (35) و عیسی میگفت البته خداوند پروردگار من و شماست ، پس او را عبادت کنيد كه راه مستقيم همين است (36) آنگاه گروه ها بين خويش اختلاف کردند ، پس واي بر کافران از حضور در روزي بزرگ (37) ای پیامبر! به آنها بشنوان و بنما روزي را که بسوي ما مي آيند ليکن ظالمان در آن روز در گمراهيي آشکارند (38) و آنها را راجع به روز حسرت هشدار ده. تا مبادا وقتي که کار از کار گذشته باشد و آنها هنوز در غفلتي بوده و ايمان هم نداشته باشند (39) ما خودمان زمين و تمام کساني را که روي آن هستند به ارث ميبريم و آنها بسوي ما باز ميگردند (40)

قبلی:  سوره مریم سوره مریم
بعدی:  سوره مریم سوره مریم
Print
13 بار مطالعه شده است

  

پیش تفسیر

 

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: پيامبران و صالحان مسير صحيح را ميرفتند و خداوند نيز در همين جهان به آنها لطف و بركت عطا فرمود.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب : نمونه هائي از لطف و بركتي كه به مريم داده شد و معرفي مسيرهائي كه به لطف و بركت نمي انجامد.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا ﴿16﴾ فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا ﴿17﴾ قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا ﴿18﴾ قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا ﴿19﴾ قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا ﴿20﴾ قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا ﴿21﴾ فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا ﴿22﴾ فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا ﴿23﴾ فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا ﴿24﴾ وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا ﴿25﴾ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا ﴿26﴾ فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا ﴿27﴾ يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿28﴾ فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا ﴿29﴾ قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا ﴿30﴾ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا ﴿31﴾ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا ﴿32﴾ وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا ﴿33﴾

ریزدرب : نمونه هائي از لطف و بركتي كه به مريم داده شد.

2

 ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿34﴾ مَا كَانَ لِلَّهِ أَن يَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿35﴾ وَإِنَّ اللَّهَ رَبِّي وَرَبُّكُمْ فَاعْبُدُوهُ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿36﴾ فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿37﴾ أَسْمِعْ بِهِمْ وَأَبْصِرْ يَوْمَ يَأْتُونَنَا لَكِنِ الظَّالِمُونَ الْيَوْمَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿38﴾ وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِيَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِي غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿39﴾ إِنَّا نَحْنُ نَرِثُ الْأَرْضَ وَمَنْ عَلَيْهَا وَإِلَيْنَا يُرْجَعُونَ ﴿40﴾

ریزدرب: معرفي مسيرهائي كه به لطف و بركت نمي انجامد.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 – از اول تا اینجا

در  پاراگراف 1 که ابتدای سوره است می فرماید : ای پیامبر ! تو نیز مورد لطف وحمایت ما میباشش و شاید درهمین جهان نیز برخی از آثار آن راببینی .

در این پاراگراف می فرماید : حضرت عیسی فقط بنده خداست، وبجای خدا قابل عبادت نیست. و نیز میفرماید ای پیامبر ! تو نیز (به گونه ای دیگر) همواره موردلطف و تاییدات ما بوده ای و از این پس هم خواهی بود.

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه های 34 و 35 معلوم میشود در محیط آن روزی حجاز، قول مسیحیان شناخته و جا افتاده بوده است.

5 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 16 تا 33 لطف اعجازیِ الهی در مورد یک دختر عابده ذکر شده و از آن بوی این وعده تلویحی الهی استشمام میشود که ای پیامبر تو در نزد ما از او کمتر نیستی و در مورد تو نیز الطاف ما پی در پی بسویت نازل خواهد شد.

6 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 38 و 39 «قیامتی» است، و هیچ بنی بشری تجربه اش را ندارد، و قبل از قیامت نخواهد داشت، لذا، چه در آن روزهای نزول وحی و چه الی یوم القیامه بالاتر از ذهنیات بشر خواهد بود.

مکانیزمِ اجرائیِ آیه های 19 تا 26 برای ما ساکنان قرن 21 نیز روشن نیست چه رسد مخاطب های اولیه!

در آیه 17به موجوداتی اشاره شده که معهود ما بشر قرن حاضر هم نیست، چه رسد به مشافهین 1400 سال قبل!

بخصوص آیات 17 تا 21 از این لحاظ که مکانیزم ظاهر شدن جبرئیل بر انسان و تاثیر گذاریِ فیزیکی یا فیزلوژیک براو هنوز در این 1400 سال روشن نشده، نه تنها فوق ذهنیات عرب 1400 سال پیش بلکه حتی فوق ذهنیات مخاطبان امروز نیز هست.

7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، از لحاظ تحت اللفظی، تغییر معناییِ چندانی نیافته، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

 نمونه هائي از لطف و بركتي كه به مريم داده شد.

9 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیات 34 تا 40، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

کلید های تفسیری

بحث متنی

آیات 37 تا 40 به دو قطعه همگن ذیل قابل تقطیع است: (آیات 34 تا 36) + (آیات 37 تا 40)

از قطعه اول، آیه 35 فرع بر آیه 34 است، و از قطعه دوم آیات 38 تا 40 در جهت توضیح سه کلمه آخر آیه 37 این است و لذا فرع بر آن است.

چند دریافت مستقیم کوتاه

آیه 18: به این معنی است که اگر شخص باتقوائی هستی، قاعدتاً نباید نظر سوئی بمن داشته باشی. در هر حال بدون اجازه به حریم خلوت من در آمدی و نگرانم کرده­ای و هر چه باشد از تو به خدا پناه می­برم.

آیات 26-24: نوزاد جدیدالولاده او یعنی حضرت عیسی(ع) است که مادرش را دلداری داده و راهنمایی می­کند و این امر خارق­العاده­ایست اما آن نوع تولد خارق­العاده، ذهن ما را برای پذیرش این امر خارق­العاده نیز آماده می­کند.

آیات 33-29: چنان پر از مطالب خارق­العاده و معجزه­ایست که دیگر جای شرحی نمی­گذارد فقط باید گفت آن مادر و آن نوزاد محلِ نظر و توجه الهی بودند که یکی پس از دیگری نشانه­هائی از نعمات و برکات الهی را در مقابل چشمانمان آورده­اند. و «خواهر هارون» در آیه 28 لزوماً به این معنی نیست که مریم یک برادری هم داشته باشد که اسم او هارون باشد زیرا چنانکه می­دانیم مریم تک فرزنده بوده و برادر نداشته. «خواهر هارون» در آن روزها و از نظر بنی­اسرائیل چیزی شبیه به «زاده» و «پور» و «نیا» در ترکیب «حسن­زاده» و «حسن­پور» و «حسن­نیا» بوده. و می­خواهد بگوید ای مریم! تو که از تیره و طائفه هارون هستی چرا این کار را کردی؟ و در مجموع از نوع «فضایل کسی را به رخش کشیدن و او را در عین حال سرزنش کردن» است.

آیه 34: منظور این است که راجع به حضرت عیسی(ع) داستانی که بیان شده، «قول حق» است.

آیه 35: در خصوص «کن فیکون» در انتهای سوره یس در ذیل آیه 82 شرح مختصری عرض شده است.

آیه 40: در موضوع «ارث» که در این آیه مطرح شده، خداوند به زبان مخاطب صحبت فرموده است.

فهمیدن منظور داستان های قرآنی آسانتر است

موضوع تیتر فوق واضح است و شرحی نمیطلبد و لذا ما در پاراگراف های داستانی شرح زیادی لازم نمی بینیم ، مگر در برخی موارد استثنائی که وقتی به آن استثنائات رسیدیم اگر عرایض توضیحیی لازم بود عرض میکنیم .

مکان شرقی

با توجه به آیه 16، حتماً باید انتخاب این «مکان شرقی» حکمتی داشته باشد وگرنه در قرآن مطرح نمی­شد.

می­دانیم «کسان» حضرت مریم(س)، شوهر خاله­اش حضرت زکریا(ع) و خاله­اش همسر آن حضرت بود که مادرِ حضرت یحیی(ع) باشد و مریم(س) فقط می­توانست از آنها کناره بگیرد و آنها هم که در مسجدالاقصی نبودند و لذا آن «طرف شرقی»، مسجدالاقصی نبوده بلکه باید نقطه­ای باشد بیرون مسجدالاقصی.

از آیه 17 معلوم می­شود آن «مکان شرقی» نباید از منزل حضرت زکریا(ع) دور بوده باشد چه بسا در همان خانه باشد. چون شرق و غرب جغرافیائی اهمیتی ندارد، باید معنی لغوی شرقی را بگیریم یعنی در خانه زکریا مکان روشن نورانیی را برگزید. (که آنجا راحت باشد و عبادت کند)

«روح»

تا کنون به اندازه کافی این کلمه را دیده­ایم. در سوره قدر (تنزل الملائکه و الروح» در سوره اسراء (یسئلونک عن الروح) در سوره شعراء (نزل به الروح الامین).

استعمال این کلمه به جای «روان» (که موضوع علم روانشناسی است) کاملاً غلط است و معادل کلمه «روان» در قرآن کلمه «نفس» است (و نفسٍ و ماسوّیها).

در قرآن «روح» به عالی­ترین مخلوقات خداوند که از ملائکه هم بالاترند گفته می­شود و ملائکه در کار رتق و فتق امور فیزیک جهانند و روح در کار هدایت و معنویات و وحی و امثال آن هستند.

لذا «روح»ی که با توجه به آیه 17 بر آنحضرت ظاهر شد باید یکی از مخلوقات با عظمت خداوندی بوده باشد که آنرا به خود نسبت داده و فرموده «روحنا». مثلاً چنانکه به مسجد می­گوئیم «خانه خدا» بهمین ترتیب این «روح» که در اینجا «روح خدا» نامیده شده از باب جلالتِ مقام اوست، و چنانکه در سوره­های قدر و نباء دیده­ایم، می­باید نوعی از مخلوقات بسیار شریف بوده باشد مهم­تر و بالاتر از ملائکه (و مثلاً مانند جبرئیل امین -یا خود او-)

حاملگی از طریقی خارق­العاده

در رابطه با آیات 22-19 حضرت مریم(س) از طریقی غیرعادی حامله شد.

باین معنی که ابتدا از طریق مطالبی که در آیات 19 تا 22 ذکر شد، از لحاظ روحی آمادگی لازم را پیدا کرد و سپس از لحاظ جسمی، در فیزیولوژی آن حضرت اتفاقی افتاد که توجیه علمی آن را باید در کتاب­هائی نظیر «خلقت انسان» مرحوم دکتر یدالله سحابی و کتب مشابه همطراز دیگر خواند.

هرچه باشد با آمادگی ذهنی که قبلاً پیدا کرده­ایم که چگونه حضرت زکریا و همسرش در پیری صاحب اولاد شدند در حالیکه این اتفاق بسیار نادر و بلکه نایاب است، از لحاظ ذهنی آماده شده­ایم که این خارقِ عادت را به قدرت الهی نسبت دهیم و آنچه راجع به حضرت مریم اتفاق افتاد، یک قدم از آن هم بالاتر است اما در کتابهائی مانند «خلقت انسان» و امثال آن، می­توانیم به توجیه علمی آن نیز نزدیک شویم.

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر! در آن کتاب آسمانی که نزدت هست، مريم را ياد کن، وقتي که از کسان خود در گوشه اي روشن کناره گرفت (16) و بين خود و آنان پرده اي آويخت تا به عبادت مشغول باشد. پس روح خويش را بسويش فرستاديم که بصورتِ انساني معتدل بر او ظاهر گشت (17) مریم به او گفت از تو به خداي رحمان پناه ميبرم با وجود اینکه شخص با تقوائي به نظر میرسی (18) گفت جز اين نيست که فرستاده پروردگارت هستم تا پسري پاک به تو ببخشم (19) گفت چگونه ممکن است پسري داشته باشم در حاليکه بشري مرا لمس نکرده و بدکاره هم نبوده ام؟ (20) گفت پروردگارت گفته که اين کار برايم آسان است و اينکه ميخواهم او را آيتي براي مردم و رحمتي از جانب خويش قرار دهم و اين امريست که مقرر شده (21) پس مریم بر او حامله شد و با او در مکاني دوردست جاي گرفت (22) و درد زايمان او را بسوي تنه يک نخل برد و گفت کاش پيش از اين مرده و از ياد رفته و کاملأ فراموش شده بودم (23) در این حال فرزندش او را از طرف پائين دستش صدا کرد که ناراحت نباش که پروردگارت در زير پايت نهري قرار داده (24)  و آن تنه نخل را بسوي خويش تکان ده تا خرماي تازه برايت فرو افتد (25) و بخور و بياشام و چشمت روشن باشد و اگر کسي را ديدي به اشاره به او بگو براي خداوندِ رحمان روزه اي نذر کرده ام و امروز با هيچکس سخن نميگويم (26) پس او را با خود بسوي قوم خويش برد. گفتند اي مريم البته که چيزي عجيب آورده اي (27) اي خواهر هارون نه پدرت آدم بدي بود و نه مادرت بدکاره بود (28) پس مریم به فرزندش اشاره کرد. گفتند چگونه با كودكي که درگهواره است سخن بگوئيم؟ (29) آن کودک به سخن در آمد و گفت من بنده خدا هستم. بمن کتاب داده و مرا پيغمبر قرار داده است (30) و مرا در هر جا که باشم پربرکت قرار داده و مادام كه زنده باشم به نماز و زکوة فرمانم داده است (31) و نسبت به مادرم نيکوکار قرارم داده نه اينکه زورگوئي سنگدل باشم (32) و سلام بر من روزي که زاده شدم و روزي که بميرم و روزي که به زندگي مجدد برانگيخته شوم (33) ای پیامبر! حقیقتِ عيسي پسر مريم این است. قول حقي است که در باره آن  بگومگو  مي کنند (34) خدا را نميرسد که فرزندي بگيرد. منزه است از آن. وقتي که امري را اراده کند جز اين نيست که به آن ميگويد باش پس ميشود (35) و عیسی میگفت البته خداوند پروردگار من و شماست، پس او را عبادت کنيد كه راه مستقيم همين است (36) آنگاه گروه ها بين خويش اختلاف کردند، پس واي بر کافران از حضور در روزي بزرگ (37) ای پیامبر! به آنها بشنوان و بنما روزي را که بسوي ما مي آيند ليکن ظالمان در آن روز در گمراهيي آشکارند (38) و آنها را راجع به روز حسرت هشدار ده. تا مبادا وقتي که کار از کار بگذرد و آنها هنوز در غفلتي بوده و ايمان هم نداشته باشند (39) ما خودمان زمين و تمام کساني را که روي آن هستند به ارث ميبريم و آنها بسوي ما باز ميگردند (40)

 

  

دی ان ان