X

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿60﴾ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿61﴾ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿62﴾ كَذَلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كَانُوا بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿63﴾ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿64﴾ هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿65﴾ قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿66﴾ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿67﴾ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿68﴾

و پروردگارتان گفت مرا بخوانيد تا اجابتتان کنم. آنانکه از عبادتم گردنفرازي مي کنند بزودي بخواری داخل جهنم خواهند شد(60)  هموست که شب را برايتان مایه آرامش، و روز را روشني بخش ساخت. او البته نسبت به مردم بخشنده است ليکن اکثر شان شکر نميگزارند (61) اين است خداوندِ پروردگارتان. همه چيز را آفريد. خدائي جز او نيست. پس به کجا منحرف ميشويد (62) آنان که با آيات خدا دشمني ميکنند اینطور منحرف ميشوند (63) خداوند است که زمين را براي شما قرارگاه و آسمان را بنا کرد و شما را صورتگري و صورتهايتان را نيکو نمود و از چيزهاي خوشايند روزيتان داد. اين خداوندِ پروردگارتان است. چه پر فایده است پروردگار جهانيان (64) زنده است. خدائي جز او نيست. پس او را در حالي كه دين خويش را براي او خالص مي كنيد بخوانيد. ستايش خاص اوست که پروردگار جهانيان است (65) بگو نهي شده ام آنهايي را که شما غير از خدا ميخوانيد عبادت کنم. آنهم پس از اينکه اين دليلهاي روشن از سوي پروردگارم به سويم آمده، بلکه مأمور هستم که تسليم پروردگار جهانيــان باشم (66) همو که شما را از خاک آفريد، سپس از نطفه اي، و سپس ا زعلقه اي، و سپس بصـــورت طفلي در آورد، سپس به حدي از قوت و سپس تا به پيري برسيد. بعضي از شما قبل از آن و (بقيه) تا سرآمدي معين فوت مي نمائيد و شايد تعقل کنيد (67) هموست که زنده ميکند و ميميراند. و هنگامي که امري را بگذراند جز اين نيست که به آن ميگويد « باش» و آن ميشود (68)


قبلی:  سوره غافر سوره غافر
بعدی:  سوره غافر سوره غافر
Print
20 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت قبل نشان داده ایم که مطابق ذیل است:

درس: نکوهش کافران که عليرغم الطاف الهي با اصرار و لجبازي باحق مخالفت مي کنند.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: بي توجهي به خداوند و آيات و الطاف  او يکي از علل مهم رفتارهاي کافرانه است.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ ﴿60﴾

ریزدرب: عبادت من که خدای شما هستم فعلا این است که با من صمیمانه صحبت کنید

2

اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ ﴿61﴾ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ لَّا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿62﴾ كَذَلِكَ يُؤْفَكُ الَّذِينَ كَانُوا بِآيَاتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ ﴿63﴾ اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَارًا وَالسَّمَاء بِنَاء وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَرَزَقَكُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ فَتَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿64﴾ هُوَ الْحَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ فَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿65﴾

ریزدرب: مرا که خدایتان هستم بشناسید

3

قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَمَّا جَاءنِيَ الْبَيِّنَاتُ مِن رَّبِّي وَأُمِرْتُ أَنْ أُسْلِمَ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿66﴾

ریزدرب: ای پیامبر! به مردم بگو من به غیر از چنین خدائی کاری ندارم

4

 هُوَ الَّذِي خَلَقَكُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخًا وَمِنكُم مَّن يُتَوَفَّى مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَلَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ ﴿67﴾ هُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ فَإِذَا قَضَى أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُن فَيَكُونُ ﴿68﴾

ریزدرب: ای مردم! بازهم مرا که خدایتان هستم بشناسید

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 فرموده : توجه به مطالب این قرآن، و صفات ذکر شده الهی، رافع لجبازی و کفر می­شود ، و تکذیب پیامبران مطلب جدیدی نیست ، اما از حد که بگذرد سبب نابودی در دنیا و عذاب آخرت می­شود ، و دست اندرکاران امور جهان خواهان موفقيت نهايي مومنان­اند ، و توجه نکردن به عاقبت آخرتی سبب بروز رفتار قابل نکوهش است و نکوهش شدیدتر هنگامی خواهد بود که جهان آخرت برپا شود و خاسران ببینند چه بر سر خود آورده­اند .

در پاراگراف 2 می فرماید : تکذیبگران مهم ترِ قبلی نیز مورد هلاکت قرار گرفتند و سران کافران خیال نکنند که ما برخوردبا آنها را حتما تا قیامت عقب می اندازیم ، بلکه ممکن است درهمین جهان هم (درصورتیکه ازحدودی تجاوزکنند) آنها را به عذاب هلاکت دچارکنیم وعذاب آخرتی شان هم محفوظ باشد مثلا فرعون و پیروان او نیز در مقابل سخن حق ، که چه از طرف پیامبرشان و چه از جانب فردی از میان خودشان بطور مفصل و مستدل مطرح میشد ، تکذیب و لجبازی پیشه کردند به هلاکت رسیدند .

در پاراگراف 3 بخشِ مربوط به عذاب قیامت آنها برجسته شده ، تا اندکی به خویش آیند و در عین حال به آنحضرت نیز دلداری میدهد که منشاء وحی او و سایر پیامبران یکی است ، و مانع سران قومش برای گرایش ، تکبرِ بی پشتوانه است که ممکن است تدریجا رقیق شود .

در این پاراگراف می فرماید : به افعال و نعمتها و صفات الهی توجه کنید .

4 - سوالات

1 - چراخداوند دراین پاراگراف ضمیر«من» را زیاد بکاربرده ، اما حتی یکبار هم ضمیر«ما» رابکارنبرده؟ (قال  ادعونی  استجب  عبادتی  جعل  خالق  هو  الله جعل صوّر  هو  ه  له  خلق  یخرج  هو  یحیی  یمیت  یقول)

2 – چرا در آیه 60 بجای «استجب» نفرموده «اجب»؟

3 – چرا خداوند ازمیان آنهمه صفات ممکن این صفات را اختیار فرموده؟ (ذوفضل علی الناس ،  رب العالمین ،  رب العالمین ،  رب العالمین)

4 - نسبت این پاراگراف با پاراگراف قبل چیست؟

5 - چه سابقه ای از آیه های 61 و 64 در سوره های قبلی دارید؟

6 - این پاراگراف چه حالتی دارد؟ (ایجاد انفعال درکافران معمولی-ازطریق برانگیختن عواطفشان نسبت به مرکزارسال دائمی لطف و محبت به آنها- تا به راه بپیوندند؟یا....؟)

5 - آیات برجسته این پاراگراف

یک ملاک مهم برای برجستگیِ آیات، شهرت آنها در نزد مردم است و این آیات از مشهور ترین های آیات قرآنی است.

آیه 60 به دلایلی که بارها گفته ایم (اقبال هنرمندان و وعاظ و . . ) از آیات برجسته قرآنی است.

6 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 60 در باره دعاء است و از آنجا که مکانیزم اجابتش تعریف نشده نه تنها بالاتر از ذهنیات معاصران نزول است بلکه راجع به ما نیز چنین است.

آیه های 61 و 62 و 64 و 67 و 68 از این لحاظ که به آفرینش اشاره دارد، از آنجا که جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

ذکر شمه ای از آیات و صفات و نعمت های الهی که تفکر و تعمق در آنها ممکن است رافع جحود و اصرار بر کفر شود.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 61 و 62 و 63 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

بحث متنی

1 – آیه های 62 و 63 فرع بر ماقبل خویش اند .

2 – آیه 66 نیز .

آفرینش از «خاک»

با توجه به آیه 67 اگر برعکسِ ترتیب مذکور بخوانیم اینطور می­شود: طفل، قبل از آن علقه ، قبل از آن نطفه ، و قبل از آن خاک.

 این دگردیسی برای همه هست و لذا همه «از خاک» آفریده شده­اند.

 اگر دقت کنیم این عبارتِ «از خاک» مربوط به مرحله قبل از مرحله «نطفه» بودن انسان است .

یعنی مواد پیدایش هر فرد انسانی در زمین است (بصورت غذاها و غیره) و هنوز جذب بدن زن و مرد نشده است تا بعداً بصورت نطفه درآید .

اگر این «همه از خاک آفریده شده اند» را با توجه به مطلب فوق در ذهن خویش بپرورانید این نتیجه حاصل می شود که «آفرینش از خاک با داشتن پدر و مادر مغایر نیست»

 یعنی آدمی میتواند هم پدر و مادر داشته باشد ، هم از خاک آفریده شده باشد.

 این موضوع مغایر تولد حضرت عیسی (ع) نیزاز خاک [ که قرآن درباره او گفته «خلقه من تراب» (او را از خاک آفرید)] نمی­شود زیرا چنانکه میدانیم حضرت عیسی (ع) مادر راکه داشت ، و بجای پدر هم «قائم­مقام پدر» را داشت ، زیرا در قرآن فرموده «قال انما انا رسول ربک لا هب لک غلاما زکیا» (گفت جز این نیست که من فرستاده پروردگارت هستم که به تو پسری پاک عطا کنم)

اگر همین سلسله زنجیر استدلالی را در ذهن خویش ادامه دهیم به کجا میرسیم؟  به آدم!

گرچه او نیز «از خاک» آفریده شده ، اما این موضوع مغایرتی با لزوم داشتن پدر و مادر [ یا لااقل مادر و قائم­مقام پدر، یا از آن هم پائین­تر قائم­مقام مادر و قائم­مقام پدر ] ندارد .

بنابراین «آفرینش از خاک» یعنی اینکه مواد تشکیل­دهنده بدن شما منشاء خاکی دارد ، و این چیزیست (که با تعبیر فوق اینک )کاملا مفهوم شده است.

آیات بسیار صمیمانه

در این پاراگراف صمیمیت بسیار زیادی نسبت به مردم اظهار شده ، بطوری که:

1 - در تمام این آیات ، راجع به خداوند از حالت گوینده فردی (که در فارسی با کلمه «من» بیان میشود) بکار رفته ، مثلا : [قال  ربکم  ادعونی  استجب  عبادتی  الذی  جعل  ذوفضل  ربکم  خالق  هو  الذی  جعل  صوّر  احسن  رزق  ربّ  تبارک  ربّ  خلق  یخرج  هو  الذی  یحیی  یمیت  قضی  یقول]

2 – در تمام این پاراگراف بسیار از کلمه «شما» استفاده شده [ربکم  لکم  لکم  تسکنوا  الناس  الناس  ربکم  لکم  صورکم  صورکم  رزقکم  ربکم  ادعوه  خلقکم  یخرجکم  تبلغوا  اشدکم  تکونوا  منکم  تبلغوا  تعقلون] 

3 – در تمام این آیات یکبار هم از حالت گوینده جمعی که در فارسی با کلمه «ما» مشخص میشود (مانند خلقنا و جعلنا و رزقنا و صورنا و . . نا) استفاده نشده است.

رفع یک خرافه

بسیاری ، از قبیل وعاظ وغیره ، با اشتشهاد به آیه 60 همین سوره ، و نیز آیه «انی قریب اجیب دعوه الداع اذا دعان . . .» سوره بقره ، مطالبی میگویند که در مخاطب این طمع را ایجاد میکند که برای هر مشکلی باید به ادعیه و توسلات دست یازید و البته (چنانکه تجربه بشری نشان میدهد) این یک توقع بیجا است .

«دعا» از لحاظ لغت به معنی «صدازدن» است، و اینکه چرا معمولا کسی شخصی را صدا میزند دلایل مختلفی دارد ، از جمله توجه او را به خویش جلب کردن و یا با او مکالمه نمودن و یا . . و البته گاهی هم درخواستِ رفع حاجت هم هست ، اما درخواست رفع حاجت بی مقدمه و باصطلاح ابتدا به ساکن رخ نمیدهد و می باید بین داعی و مدعوّ سابقه ای و الفتی و رابطه ای و صمیمیتی موجود بوده باشد تا داعی از مدعو رفع حاجت خویش را بخواهد .درس و درب بما میگوید مضمون این سوره و این پاراگراف این است که ای لجبازان! دست از مخالفت لجبازانه با تعالیم این پیامبر بردارید و با خداوند رابطه صمیمانه ای برقرار کنید ، همان خدائی که اینقدر باشما صمیمی است.

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر! به مردم بگو پروردگارتان گفت فعلا عباد تان این است که مرا صمیمانه صداکنید تا اجابتتان کنم. آنانکه از عبادتم گردنفرازي مي کنند بزودي بخواری داخل جهنم خواهند شد (60)  من همان کسی هستم که شب را برايتان مایه آرامش و روز را روشني بخش ساخت. و البته نسبت به مردم بخشنده است ليکن اکثر شان شکر نميگزارند (61) من چنینم، خداوندِ پروردگارتان. همه چيز را آفريده ام. خدائي جز من نيست. پس به کجا منحرف ميشويد (62) آنان که با آيات خدا دشمني ميکنند در اثر بی توجهی به آیات و صفات و نعمت های خداوندی اینطور منحرف ميشوند (63) خداوندتان است که زمين را براي شما قرارگاه و آسمان را بنا کرد و شما را صورتگري و صورتهايتان را نيکو نمود و از چيزهاي خوشايند روزيتان داد. اين خداوندِ پروردگارتان است. چه پر فایده است پروردگار جهانيان (64) زنده است. خدائي جز او نيست. پس او را در حالي كه دين خويش را براي او خالص مي كنيد به دعا بخوانيد. ستايش خاص اوست که پروردگار جهانيان است (65) ای پیامبر! بگو نهي شده ام آنهايي را که شما غير از خدا ميخوانيد عبادت کنم. آنهم پس از اينکه اين دليلهاي روشن از سوي پروردگارم به سويم آمده، بلکه مأمور هستم که تسليم پروردگار جهانيــان باشم (66) همو که شما را از خاک آفريد، سپس از نطفه اي، و سپس  ازعلقه اي، و سپس بصـــورت طفلي در آورد، سپس به حدي از قوت، و سپس تا به پيري برسيد. بعضي از شما قبل از آن و بقيه تا سرآمدي معين فوت مي نمائيد و شايد تعقل کنيد (67) هموست که زنده ميکند و ميميراند. و هنگامي که امري را بگذراند جز اين نيست که به آن ميگويد « باش» و سپس آن امر به سرانجام ميرسد (68)

دی ان ان