X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿1﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿2﴾ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿3﴾ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿4﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿5﴾

 

بسم الله الرحمن الرحیم

بخوان بنام پروردگارت که آفريد (1) (همانکه) انسان را از علق آفريد (2) بخوان و (بدان که) پروردگارت بخشنده  ترین است (3) همو که بوسيله قلم آموخت (4) (و) به انسان آنچه را که نميدانست آموخت (5)


قبلی:  سوره قدر سوره قدر
بعدی:  سوره علق سوره علق
Print
614 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 - معنی کلماتی که جزء «آن 200 کلمه مانوس» نیستند

(در 50 سال گذشته کتاب های زیادی به بازار کتاب آمد با این محتوا که اگر این 200 کلمه را بدانید 80% قرآن برایتان مفهوم است، در اینجا کلماتی مورد نظر است که داخل آن مجموعه نیست)

علق: مطابق با علم جنین شناسیِ امروز، به آن یک اسپرم جنس نر تطبیق میشود که به اُوولِ جنس ماده میچسبد و با آن یک ترکیب میسازد که مجموعا نطفه را از طریق تقسیم سلولی میسازند.

هر چه باشد، لااقل بیش از هزار سال هست که این معنی رایج بوده اما کاملاً غلط است زیرا با نتیجه مسلّم مشاهدات و تجربیات آنالیتیک پزشکی و زیست شناسی مغایر است در حالی که با نتیجه و مشاهدات مذکور دررابطه با «مورولا» منطبق است زیرا اسپرم پس از ورود به رحم و ترکیب با تخمک به جـداره رحم می چسبد و گویی به آن آویزان شده و خود این حالت با کلمه علق (آویزان) تناسب دارد.

(توجه کنید به این نکته که از مشتقات همین ریشه (ع ل ق) این کلماتِ آشنا را داریم: علاقه، تعلق، معلق، متعلق و غیره)

 و این نکته ایست که نه تنها مخاطب بـی ســوادِ بی تمدن آن روز آن را درک نمی کرد، بلکه از دایره علم و درک متمدن ترین حوزه های علمی دو ابرقدرت آن روز (ایران و رُم)  نیز دور بود و حداکثرِ زمان رسیدنِ بشر به پایه ای از علم که متوجه این نکته شود، به سیصد سال هم نمی رسد.

«اکرم»:که صفت عالی از ریشه (ک ر م) است و می توان دو معادل فارسی برایش گذاشت که عبارتند از: بخشنده ترین و گرامی ترین.

برای انتخاب هر کدام باید ببینیم در این مقام که مقامِ بیان مبعوث کردن پیامبر(ص) به پیامبری باشد کدام معنی مناسب تر است.

طبعاً در این موقعیت، کلمه «بخشده ترین» از «گرامی ترین» مناسب تر است.

 

2 - استخراج عصاره محتوای متن (راه اول)

 

 ( جدول 1)

آيه

عنوان اصلی

عنوان فرعی

شرح

تعدادکلمه

1

پيامبر

خطاب

دستور رفتاری- بخوان بنامِ

3

1

خداوند

صفات

افرينش

2

2

خداوند

صفات

افرينش انسان از علق

4

3

پيامبر

خطاب

دستور رفتاری بخوان

1

3

خداوند

صفات

اکرم

2

4

خداوند

صفات

اموختن بوسيله قلم

3

5

خداوند

صفات

اموختن انسان انچه را

نميدانست

4

7و6

مردم

انسان

صفات- طغيان در صورت

احساس  بی نيازی

7

8

حکمت

قوانين

خدايی

بازگشت بسوی پروردگار توست

4

9

پيامبر

خطاب

سئوال (نظرت چيست درباره

کسی که ... )

2

14- 9

مردم

کافران

توصيف

22

18- 15

پيامبر

دلداری

اگر بس نکنند موی

پيشانی شان را خواهيم گرفت

13

 19

پيامبر

ارشاد

اطاعتش مکن- سجده کن و

نزديکی جوی

5

جمع

72

 

 

 ( جدول درج ها)

شماره

عنوان اصلی

عنوان فرعی

شرح

درصد

1/3

مردم

کافران

توصيف... نهی ميکند بنده ای را

که نماز ميخواند

8/40

2/3

خداوند

صفات

افرينش- تعليم- گراميترين+ تهديد

سخت راجع به کافران

7/19

3/3

پيامبر

خطاب

دستورهای رفتاری بخوان و ...

نظرت چيست... اطاعتش مکن....

8/33

4/3

حکمت

قوانين

خدايی

بازگشت بسوی پروردگار توست

6/5

 

از سطر 1 فهميده ميشود بيش از 40% اين سوره راجع به کافران است.

اما بوضوح ديده ميشود که 60% بقيه سوره همه اش با هم هماهنگ و در خصوص تعليم و آموزش پيامبر (ص) است.

لذا عصاره محتوای سوره که آن را «درس» مینامیم این است:

درس : آموزش و ارشاد پيامبر(ص) و تشريح جامعه مورد ماموريت او

 

البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را که در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» در سایت http://jamal-ganjei.com/ هست، با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.

 

برای استخراج عصاره محتوای این پاراگراف برآیند درس مزبور و متن پاراگراف را بدست می آوریم که چنین خواهد بود:

درب : تعريف موقعيت خداوند در ماموريت رسالتي پيامبر(ص)

 

3 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف از راه دوم :

تقطیع : دو آیه اول با یکدیگر، و سه آیه بعدی نیز با یکدیگر همگن می باشند.

پرانتزها : به وضوح معلوم است که آیه 2 فرع بر آیه 1 و آیه های 4 و 5 ، فرع بر آیه 3 است ، یعنی آیه های اصلی این پاراگراف آیه های 1 و 3 می باشند.

لبّ مطلب : با توجه به دستاورد اخیر لبّ مطلب پاراگراف چنین خواهد بود:

«بنام خداوندی بخوان که بخشنده ترین است و همه کس و همه چیز را آفریده»

البته درب نیز همین را گفته اما به طور کلی تر، و یا به عبارت دیگر، لبّ مطلب، چیزی را که «درب» گفته، تعریف و تشریح کرده است.

چون سوره بیش از یک پاراگراف دارد درب پاراگراف و لب مطلب هر دو میتوانند به عنوان خلاصه تفسیر پاراگراف مورد استفاده واقع شوند و از روی آن میتوان خلاصه تفسیر آیات را استنتاج کرد. یعنی:

خلاصه تفسیر پاراگراف: بخوان بنام پروردگارت که بخشنده ترین است و همه کس و همه چیز را آفریده.

خلاصه تفسیر آیه 1 : بخوان بنام پروردگارت که همه کس و همه چیز را آفریده.

خلاصه تفسیر آیه 2 : آیه 2 فرع بر آیه 1 است و تفسیرش در جهت آن است.

خلاصه تفسیر آیه 3 : بخوان و بدان که پروردگارت بخشنده ترین است.

خلاصه تفسیر آیه های 4 و 5 : این دو آیه فرع است بر آیه 3 و تفسیرشان نیز در جهت تفسیر همان آیه است.

4 - سوالات

1-  درآیه1«بخوان» به چه معنی است؟

2- «چه چیزی را» می باید میخواند؟

3- از آیه 5 فهمیده میشود که کلیه علوم منشاء از «وحی» دارد.  درخصوص این موضوع پنج دلیل قرانی بیاورید.

4 – در آیه 1 چرا از میان صفات ممکن «ربک» را ترجیح داده؟

5 – در همان آیه چرا از میان افعالش آفرینش را ترجیح داده؟

6 – در آیه 2، چرا از میان همه مخلوقات، انسان و از میان مراحل مختلف آفرینش، آن مرحله را ترجیح داده؟

7 – در همان آیه «ال» ابتدای کلمه انسان الف لام جنس است یا عهد یا تعریف؟

8 – تنوین روی ق در کلمه علق از باب تحقیر است یا تعظیم؟

9 – در آیه 3 « و» از باب ربط است یا قسم؟

10- حالت کلی پاراگراف چگونه است؟ (معلم وشاگردی؟ دلگرمی دادن؟ امیدوارکردن؟ یا ......؟)

11 – نسبت آیه 2 به 1، و 5 به4، چه نسبتی است؟ (خاص به عام؟ یا.....؟)

ممکن است بعضی از خوانندگان محترم این سوال را پیدا کنند که چرا اینهمه سوال (آنهم در ابتدای شرح مختصر) طرح شده است!

جواب این است که:

1 – شما خواننده محترم این کتاب از نوعِ خوانندگان عادیِ  رمان ها و امثال آن نیستید و اصطلاحا «تفسیر خوان» میباشید، لذا،  طرحِ این نوع سوالات ذهن شریف شما را در حین پاسخ دادن تحریک میکند و از این طریق بسیاری از نکات تفسیری لازم را مستقیما درک میکنید و این از خواندن موثر تر است.

2 – با توجه به فرایند مذکور  لازم نیست ما شرح زیادی بدهیم ، و این به احتراز از اطاله کلام کمک میکند.

 

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

باتفاق قاطبه صاحب نظران، اولین جرعه وحی همین پنج آیه است، که آنحضرت با نوشیدن آن، از محمدبن عبدالله به محمد رسول الله (ص) ارتقاء یافت.

 

نمیتوانیم آنچه را که حین دریافت این پنج آیه کوتاه در ضمیر و احساسات و وجود آنحضرت گذشته، را، دریابیم، اما، از روی محتوای این پنج آیه میتوانیم حدس هایی بزنیم:

کسی آنحضرت را تربیت شده خویش نامیده (آیه1) (و تلویحا او را به خویش «نزدیک و مورد لطف» قلمداد نموده،

همانکس خود را بطور مطلق خالق همه چیز و همه کس نامیده (آیه1)،

همانکس از جهان انسانیت نام برده و به آفرینش نوع انسان اشاره کرده (آیه2)،

همانکس در اولین اظهار آشنائی، خویش را بخششگر و بخشنده ترین معرفی نموده (آیه3)،

همانکس از جمله مهم ترین مواردِ بخشندگی به آموزش دادن اشاره کرده (آیه4)،

و کل جهان انسانیت را موضوعِ این کارِ آموزشیِ گسترده معرفی کرده است (آیه5).

 

اگر سعی کنیم حالات آنحضرت را در آن لحظاتِ دریافت وحی تصور کنیم، چنان امواج سیلاب واری به ذهن می آید که واقعا نه میتوان گفت و نه میتوان نوشت، فقط همینقدر میتوانیم بگوئیم که اگر نمیتوانیم آن لحظات را تصور کنیم، در عوض قرآن را داریم که تفصیلِ تجربه های تعالی گرایانه و عرفانی و پیام رسانی و رفتار مسئولانه و دلسوزانه بیست و سه ساله آنحضرت است.

 

در این پنج آیه برای مخاطب های ابتدائیِ آن روزها که میتوانیم حدس بزنیم چه جهان بینیِ محدودی داشته اند، از «انسان» و بزرگترین موهبت الهی به او یعنی «تعلیم یافتگی توسط خداوند» سخن رفته و با این نوع آغازِ سخن، جهان بینیِ مخاطب را عمق و در عین حال وسعت داده و او را از کوچه های باریک و تاریک مکهء آن روزها بدر آورده و در جائی قرار داده که دورنمائی از کل جهان امروز و فرداها را در پیش چشمِ عقل او قرار داده است.

 

اهمیت مطلب را وقتی بهتر می فهمیم که اکثرِ انسان های امروز را در نظر بیاوریم که در خانه خویش مطلوبیت محیط خانه را رعایت میکند، اما در عین حال اهمیتی به محیط کلی زندگی کل انسانها نمیدهد و جهان بینی اش به آن درجه وسعت و عمق نیافته که کل کره زمین را به مثابه یک خانه بنگرد و دیگران را نیز از آن لحاظ که در انسانیت همانندش هستند و با او شریک میباشند به نظر بیاورد.

امروز که چنین باشد تصور کنید که چهارده قرن قبل که وحی با «انسان» و «تعلیم» و «قلم» و «ربّ» و «بخشندگی» آغاز سخن کرد، چه مقدار از سطح عادات فکری و جهان بینیِ مردم آن زمان فراتر بوده و برای آنان چه پسندیده و میخواست این موجود (یعنی انسان) را از کجا به کجا برساند.

 

6 - آیات مشکل این پاراگراف

طبعا آیه 2 را باید جزء آیات مشکل محسوب کرد که در طول این مدت هزار و چند صدساله، مفسران چه اختلافاتی در آن ابراز نموده اند که میتوانید با مراجعه به این آیه در نرم افزار مجمع التفاسیر شمه ای از آن را ملاحظه کنید و البته ما برای رعایت اختصار به آن نمیپردازیم.

7 - پیشگوئی های تحقق یافته

صاحب وحی، در آیه های 2 و 5 از «انسان» نام برده، و با توجه به متن، دو پیشگوئیِ تحقق یافته در آن است.

1 – پیشگوئیی خطاب به پیامبر (که بدان غیر از خودت و مردم معاصرت) سایر انسان ها نیز مخاطب این وحیی که برتو فرود آمده خواهند بود.

2 – انسان ها در سطح این معاصرانت نخواهند ماند و به علومی دست خواهند یافت.

 

8 - آیات برجسته این پاراگراف

این پنج آیه، از هردو نظر، برجسته است، زیرا هم مورد اقبال عمومی است و از طریق تابلوهای خوشنویسی و هم بصورت کاشی و معرق در دور گنبد ها و سر درب و یا محراب ها دیده میشود، و هم در اشعار شعراء یا نقل قول مستقیم در خطابه ها و محاورات مورد استفاده واقع میشود.

 

9 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 2 از این لحاظ که مکانیزمِ آفرینشِ داخل رحم در دو سده اخیر و با دستیابی بشر به میکروسکوپ های بسیار ریزبین فهمیده شده، برای مخاطب اولیه غیر قابل دسترس بوده و لذا بالاتر از ذهنیات آنان بوده است.

 

10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

اگر منظور از مخاطب های اولیه پیروان آنحضرت باشد، آنها در لحظه نزول این آیات نبوده اند و طبعا هیچ تلقیی نداشتند، اما قاعدتا می باید پس از مدت کمی از آنحضرت شنیده باشند، و تلقی آنان قابل حدس است که می باید پر از لذتی وصف ناشدنی شده باشند، از شنیدن حکمت خالص در جمله هایی کوتاه، که شیرین و بظاهر مفهوم ولی به واقع عمیق و دست نیافتنی، و سهل و ممتنع، و امیدبخش بود.

اما، چون این کلمات، (غیر از علق) در طول زمان، تغییر معنی قابل توجهی نیافته، از لحاظ، تحت اللفظی، آنها هم همان تلقی را میداشتند که ما.

 

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

توجه دادن به مبدا و منشاء نعمت ها (که اصلی ترین آن وجودمان و پس از آن موقعیت ممتازمان در جهان که معلول علم مان است، هر دو اینها، و بینهایت نعمت های دیگر را که از بس به آنها عادت کرده ایم اصلا متوجه شان نیستیم) که خداوند باشد.

 

 

 

12 - این پاراگراف حاوی چه رهنمودهایی برای بشر قرن حاضر است؟

نیایش، تشکردائمی، روکردنِ دائمی به مبدا و منشاء نعمت ها و درخواست هدایتِ دائمی که این بینهایت نعمتها را که به آنها عادت کرده و لذا متوجهشان نیستیم، در جهتی که صحیح تلقی میکنیم بکار بگیریم.

 

13 - کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول، همه فقرات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

 

14 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

صفات مشهور الهی

سوره توحید

لم یلد و لم یولد (3) و لم یکن له کفوا احد (4)

سوره حمد

رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿1﴾ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ ﴿2﴾ مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴿3﴾

سوره علق

اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ ﴿3﴾

مخلوقات

سوره قدر

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ ﴿4﴾

سوره علق

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ ﴿1﴾ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ﴿2﴾

شئون الهی

سوره لیل

إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى ﴿12﴾ وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَى ﴿13﴾

سوره علق

الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ﴿4﴾ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ﴿5﴾

بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.

شرح مختصر

کلید های تفسیری

به زبان مخاطب اولیه :

در آیه 2 فرموده انسان را از علق (= عمدتاً منی جنس نر انسانی) آفرید.

 این نکته یک نمونه واضحِ به زبان مخاطب سخن گفتن است.

 در مقام توضیح باید بگوییم: می دانیم که تولد نوزاد دو پایه دارد نرینه و مادینه. اسپرم مرد و تخمک زن. اما نه تنها در آن روزهای نزول قرآن، بلکه حتی در همین حدود دویست سال پیش نیز، تصور عمومی این بود که زن نقشی در آفرینش ندارد و در این دویست سال اخیر است که ثابت شده نقش زن از این لحاظ (اگر بیشترنباشد لااقل) مساوی است.

 اینکه خداوند آفرینش خویش را با ذکر یکی از دو پایهء مکانیزم آن مطرح کرده مربوط به این است که نه تنها فرهنگ اعراب مخاطب آن زمان، بلکه فرهنگ غالب کل  جهان، نه تنها در آن زمان، بلکه حتی قرن های زیادی پس از آن، به شدت مرد سالار بوده و سخن گفتن به غیر این قالب، سبب فراموشی محور اصلی هدایت بشر و به راه های فرعی رفتن آن می شده است.

 حتی امروز هم نقش «فاعل»ی  مرد و نقش انفعالی زن در امر تولیدمثل واضح است و فرهنگ غالب بشر این است که فرزند را به پدر نسبت می دهند و نام خانوادگی پدری را بر او می گذارند و اینکه در بعضی از موارد می بینیم که فرزند (بعلت نامعلوم بودن پدر) به نام خانوادگی مادر شناسنامه می گیرد بسیار شاذّ و نادر است و این آیه، و آیات مشابه آن هنوز متناسب با فرهنگ مخاطب است.

 

ترتیب نزول

به اعتقاد قاطبه مسلمین جهان، این پنج آیه، اولین جرعه از نزولات وحی است، اما، کل این سوره نمیتواند «اولین سوره» باشد، زیرا، در چهارده آیه بعدی، مطالبی هست که نشان میدهد مدتِ قابلی می باید گذشته باشد تا اتفاقاتی بیفتد که لزوم نزول آن چهارده آیه را موجه کند.

البته اینکه قسمتی از سوره هایی در زمانی نازل شود، و قسمت هایی از همان سوره در زمان دیگری نازل شود، امر عجیبی نیست، و بسیاری از سوره ها چنین اند، مثلا سوره بقره که ظرف چند سال نازل شده، و آیه آخر سوره مزّمّل که از روی محتوایش میتوان فهمید مدتها بعد از نوزده آیه قبلیِ خویش نازل شده، دو مثال واضح از این مطلب است.

 

ایجاد موجود عالی از موجودی که بظاهر بی اهمیت به نظر می آید

در هر دو آیه 2 و 4، اشاره به موجودات عالی (انسان ، علم) شده است که به  وسیله موجوداتی که به نظر بی اهمیت می آیند (علق ، قلم) ایجاد شده است، و غرض از این نوع بیان، نشان دادن قدرت و علم بی حصر خداوندی است، و غرض غائی از این نوع بیان این است که ای پیغمبر! ما که تو را مبعوث کردیم، مطمئن باش که می توانیم حمایتت کنیم و می توانیم تو را موفق نماییم زیرا ما کسی هستیم که این قدر علم و قدرت داریم که از چیزهایی که به نظر بی اهمیت می آید، چیزهایی بوجود می آوریم که عالی بودن آنها واضح است.

لذا این آیات (و به طور کلی این نوع آیات) در جهت روحیه بخشی به رسول اکرم(ص) است.

اسم رب

چنانکه قبلاً در بخش کلیدهای فهم و تفسیر قرآن (در مقدمه جلد اول این تفسیر) عرض کرده ایم، پیامبر(ص) در ابتدای رسالتش به «اسم ربّ» ارجاع داده می شد، مانند اقرا باسم ربک الذی خلق ، و اذکر اسم ربک و تبتل الیه، سبح اسم ربک الاعلی (که این نوع نمونه ها زیاد هم هست)، ولی بعداً که در کار رسالت پیشرفت نمود و شخصیتش تکامل بیشتری یافت، به خود رب ارجاع داده شد، مثل و اذکر ربک اذا نسیت، و اعبد ربک حتی یاتیک الیقین ، ... (که اینها هم خیلی زیاد است) و بین این دو حالت سال ها طول کشیده،که این امر با توجه به محتوای سوره ها و ترتیب نزول مشهود است، و این نکته، همانطور که در جای خویش عرض کرده ایم، در درک و فهم مطالب قرآنی کمک بسیار مهمی است.

عمل خداوند قانونمند است

در آیه 1 می بینیم خداوند آفرینش را به خویش نسبت داده و در آیه 4 نیز می بینیم آموزش را به خویش نسبت داده، در حالی که می دانیم در آفرینش انسان پدر و مادر، و نیز در آموزش انسان معلم و استاد و سیستم های عریض و طویل  نظام آموزشی، دخالت مستقیم دارند.

در اینجا باید توجه خواننده محترم را به بحثی که تحت عنوان «خواست خداوند قانونمند است» (که در بخش «شرح مختصر» ذیل آیه ای در سوره تین) عرض کردیم، جلب و توصیه کنیم آن بحث (ذکرشده درسوره تین) را مجدداً از نظر بگذرانند.

 

مطلق و مقید

در آیه 1 فرموده خداوند «آفرید» و در آیه 4 فرموده «تعلیم داد» اگر کسی سؤال کند که «چه آفرید؟» و« چه تعلیم داد؟» جواب این است که چون سخن را به چیزی مقید نکرده، همه چیز را آفریده و همه چیز را تعلیم داد.

 به  عبارت دیگر در آفرینش و تعلیم، عمل خداوند به چیزی مقید نشده، و توجه به این مطلب (یعنی توجه به مطلق یا مقید بودن کلام) نیز یکی از عناصر مهم تفسیری و در حدود همان کلیدهای هشتگانه فهم و تفسیر قرآن است که به دلایلی در آنجا درج نکرده ایم.

برتری انسان

درآیه اول خداوند به صفت مطلق آفرینش تعریف شده و در آیه دوم به آفرینش انسان اشاره فرموده است. این موضوع نشاندهنده امتیازخاصی است که انسان در میان سایر مخلوقات دارد.

ترجمه تفسیریِ آزاد

بسم الله الرحمن الرحیم

ای پیامبر! بخوان بنام پروردگارت که همه چیز و همه کس را آفريد (1) همانکه انسان را از علقِ به ظاهر بی اهمیت آفريد (2) بخوان و بدان که پروردگارت بخشنده  ترین است (3) همو که بوسيله قلم آموخت (4) و به انسان آنچه را که نميدانست آموخت (5)

 

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان