X

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿24﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ ﴿25﴾ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿26﴾ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿27﴾ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿28﴾ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ﴿29﴾ قَالُوا كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿30﴾ قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿31﴾ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ﴿32﴾ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ ﴿33﴾ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ﴿34﴾ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿35﴾ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿36﴾ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿37﴾ وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿38﴾ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿39﴾ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿40﴾ وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ ﴿41﴾ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ﴿42﴾ وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ﴿43﴾ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ ﴿44﴾ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ ﴿45﴾ وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿46﴾

 

آيا داستان مهمانان گرامي ابراهيم بتو رسيده؟ (24) هنگامي که بر او وارد شدند و سلام کردند و او جواب داد : سلام بر شما ناشناسان (25) پس بسوي خانواده اش رفت و گوساله اي فربه آورد (26) و آنرا پيشکش کرد و پرسيد نميخوريد؟ (27) و ترسي از آنها در دل احساس کرد . گفتند نترس و بشارت پسري دانا به او دادند (28) پس همسرش بسوي آنان آمد و (با شنیدن این خبر)به روي خود ميزد و میگفت پيرزني عقيم (بچه دار ميشود)؟ (29) گفتند پروردگارت چنين گفته که او البته صاحب حکمت و داناست (30) (ابراهیم) پرسيد کارتان چيست اي فرستادگان؟ (31) گفتند بسوي قومي از مجرمان فرستاده شده ايم (32) تا بر آنان سنگ هائي از گِل بباريم؟ (33) که نزد پروردگارت براي تجاوز كاران نشاندار شده است (34) {آنگاه مومناني را که در آن بودند بيرون آورديم (35) و در آن فقط يک خانه از فرمانبرداران بود (36) و در آن براي کساني که از عذاب دردناک ميهراسند نشانه اي به جا گذاشتيم } (37) و درمورد موسي وقتي که او را با دليلي آشکار بسوي فرعون فرستاديم (38) پس روي پاشنه اش چرخيد و گفت ساحري يا ديوانه اي (است) (39) و او و سپاهيانش رابگرفتيم و در دريا انداختيم و او سرزنش شده بود (40) و درباره قوم عاد که بر آنها بادی عقيم فرستاديم (41) هيچ چيزي را که بر آن وزيده بود وا نميگذاشت مگر اينکه آنرا می پوساند تا مانند خاشاك گردد (42) و درباره قوم ثمود که به آنان گفته شده بود تا مدتي معين (با درستی) زندگي کنيد (43) و آنها از امر پروردگارشان سرپيچيدند و همانطور که نگاه میکردند صاعقه بگرفتشان (44) و نه ميتوانستيد قيامي کنند ونه ياري ميشدند (45) و قوم نوح که قبل از آنها بودند نيز فاسق بودند (46)


قبلی:  سوره ذاریات سوره ذاریات
بعدی:  سوره ذاریات سوره ذاریات
Print
43 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت قبل نشان داده ایم که مطابق ذیل است:

درس: کفار اعم از گذشتگان و معاصر در اثر غلطي فکر به تکذيب حقايق مي پردازند و به نتايج آن نيز دچارند.

 

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: خداوند به بعضي از نمونه هاي متقيان در همين جهان هم لطف و رحمت خاص مبذول مي فرمايد .

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

هَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ ضَيْفِ إِبْرَاهِيمَ الْمُكْرَمِينَ ﴿24﴾ إِذْ دَخَلُوا عَلَيْهِ فَقَالُوا سَلَامًا قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ ﴿25﴾ فَرَاغَ إِلَى أَهْلِهِ فَجَاء بِعِجْلٍ سَمِينٍ ﴿26﴾ فَقَرَّبَهُ إِلَيْهِمْ قَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ ﴿27﴾ فَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُوا لَا تَخَفْ وَبَشَّرُوهُ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ ﴿28﴾ فَأَقْبَلَتِ امْرَأَتُهُ فِي صَرَّةٍ فَصَكَّتْ وَجْهَهَا وَقَالَتْ عَجُوزٌ عَقِيمٌ ﴿29﴾ قَالُوا كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكِ إِنَّهُ هُوَ الْحَكِيمُ الْعَلِيمُ ﴿30﴾

ریزدرب: خداوند به بعضي از نمونه هاي متقيان (مثلا حضرت ابراهیم) در همين جهان هم لطف و رحمت خاص مبذول مي فرموده.

2

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ ﴿31﴾ قَالُوا إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ ﴿32﴾ لِنُرْسِلَ عَلَيْهِمْ حِجَارَةً مِّن طِينٍ ﴿33﴾ مُسَوَّمَةً عِندَ رَبِّكَ لِلْمُسْرِفِينَ ﴿34﴾ فَأَخْرَجْنَا مَن كَانَ فِيهَا مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿35﴾ فَمَا وَجَدْنَا فِيهَا غَيْرَ بَيْتٍ مِّنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿36﴾ وَتَرَكْنَا فِيهَا آيَةً لِّلَّذِينَ يَخَافُونَ الْعَذَابَ الْأَلِيمَ ﴿37﴾

ریزدرب: خداوند به بعضي از نمونه هاي متقيان (مثلا لوط نبی -ع-) در همين جهان هم لطف و رحمت خاص مبذول مي فرموده.

3

وَفِي مُوسَى إِذْ أَرْسَلْنَاهُ إِلَى فِرْعَوْنَ بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ ﴿38﴾ فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ﴿39﴾ فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِي الْيَمِّ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿40﴾

ریزدرب: خداوند به بعضي از نمونه هاي متقيان (مثلا حضرت موسی) در همين جهان هم لطف و رحمت خاص مبذول مي فرموده.

4

وَفِي عَادٍ إِذْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمُ الرِّيحَ الْعَقِيمَ ﴿41﴾ مَا تَذَرُ مِن شَيْءٍ أَتَتْ عَلَيْهِ إِلَّا جَعَلَتْهُ كَالرَّمِيمِ ﴿42﴾

ریزدرب: خداوند به بعضي از نمونه هاي متقيان (مثلا هود نبی -ع-) در همين جهان هم لطف و رحمت خاص مبذول مي فرموده.

5

وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ ﴿43﴾ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنظُرُونَ ﴿44﴾ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِن قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنتَصِرِينَ ﴿45﴾

ریزدرب: خداوند به بعضي از نمونه هاي متقيان (مثلا صالح نبی -ع-) در همين جهان هم لطف و رحمت خاص مبذول مي فرموده.

6

وَقَوْمَ نُوحٍ مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿46﴾

ریزدرب: خداوند به بعضي از نمونه هاي متقيان (مثلا حضرت نوح) در همين جهان هم لطف و رحمت خاص مبذول مي فرموده.

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 با قسم به عناصری ، بطور سمبلیک ذهن ما مخاطبان را متوجه چگونگی بوجود آمدن آن میکند .  پیدایش آخرت با پراکنش چیزهائی (و حمل آن چیزهای موردپراکنش، و جریان آرام و آسان وسایل حملی که آن چیزهاراحمل میکنند ، و تقسیم کارمرتبط با چیزهای حمل شونده) مرتبط است.

در پاراگراف 2 توجه ما را به این موضوع جلب میکند که با جریاناتِ فکریی که به موضوعات مهم مرتبط است نمیتوان سرسری و با حدس و گمان برخورد کرد زیرا آدمی را به باطل می رانَد ، و اینکه در عین حال کسانی هستند که در آخرت وضعیت عالی دارند. شما سعی کنید راه آنها را بروید و به نشانه های الهی در جهان ودر خودهاتان  توجه کنید، در آنصورت شاید متوجه حقایقی شوید و دست از این حدس و گمان ها بردارید.

در این پاراگراف میفرماید بعضی از اشخاصِ شاخص متقی و مکذب ممکن است در همین جهان هم شمه ای از نعمت خاص و یا عذاب خاص خویش را دریافت کنند.

4 - سوالات

1 - «فی صرّه» درآیه 29، به چه معنی است؟

2 - در همان آیه «صکّت وجهها» ، چه توضیحی دارد؟

3 - چرا خداوند از بین صفات خویش، دوصفت آخر آیه 30 را ذکر فرموده؟

4 - چرا خداوند در این پاراگراف چندین بار از ضمیر «نا» (= ما) استفاده فرموده؟

5 - با توجه به آیه 31، حضرت ابراهیم از کجا فهمید آنها فرستادگان خداوندند؟ (چرا آنهــا را در بدوِ دیدنشان نشناخت؟)

6 - معاذالله که علم خدا از طریق جستجوی مخلوقاتش باشد. پس، «ماوجدنا» درآیه 36 چـه توجیهی دارد؟ (به زبان مخاطب است؟ یا...؟)

7 - «آیه» ذکرشده درآیه 37 کجاست؟ (در سوره های بعدی ذکر خواهد شد؟ یا....؟)

8 - در آیه 39 یک لطافت ادبی هست، آن را مشخص کنید.

9 - حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (هم انگیزنده و هم هشدار دهنده؟ یا.....؟)

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

1- از آیات 24 تا46 فهمیده می شود که پیامبر(ص) تحت نگرانی زیادی بود که آیا خواهد توانست رسالتش را تا آخر برساند وخداوند کمک های خارق العاده ای را که به پیامبران سابق نموده بیادش می آوَرَد و او را دلگرم می کند.

6- پیشگوئی های تحقق یافته

در این پاراگراف خلاصه داستان شش پیامبر (ع) و قومشان آمده، که حاکی از حمایت الهی از آنها و برخورد با فعالانِ تکذیبگران شان میباشد، و این، نوعی پیشگوئی تلویحی دایر بر موفق شدنِ آنحضرت میباشد، و چنانکه تاریخ نشان میدهد این پیشگوئی ها به تحقق هم پیوست.

7 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

در این پاراگراف خلاصه داستان شش پیامبر (ع) و قومشان آمده، از آنجا که موضوعشان به علم باستان شناسی مربوط میشود، و علم مذکور حتی امروز هم بجائی نرسیده که بتواند بر سرگذشت آنها روشنائی بیفکند، آیات مربوط به آنها بالاتر از ذهنیاتِ ما مردمِ ساکن در قرن بیست و یکم هست، چه رسد به عرب 1400 سال قبل!

8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

 بعضی از افراد شاخص از متقی ها و مکذب ها، در همین جهان نیز (با حفظ نعیم و عذاب اخروی) ممکن است نعمت خاص و عذاب خاصِ این جهانی هم دریافت کنند.

9 کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

آیات از 24 تا 37 بی تردید «برای اولین بار» است، اما، در مورد آیات 37 تا 46 که اشاره بسیار فشرده در باره قوم فرعون و عاد و ثمود دارد در سوره های قبل در باره آنها چه بصورت اشاره و چه بصورت شرح مختصر مطالبی آمده است.

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

دریافت های مستقیم و کوتاه

از آیه 31 فهمیده می شود آن مهمانان حضرت ابراهیم آدم های معمولی نبودند بلکه فرستادگانی از جانب پروردگار بودند (مثلاً ملائکه بودند) و علت غذا نخوردن آنها هم همین بود .

 از آیه 32 معلوم می شود آنها مأمور عذاب آن قوم مجرم بودند.

 از آیه 33 فهمیده می شود «سنگ هائی از گِل» که توسط آن فرستادگان بر آن قوم زده می شد نوع خاصی بود که اثر عذاب آوری داشت.

 از آیه 34 فهمیده می شود این سنگها برای گناهکاران از قبل تهیه شده وجزء تقدیرات آنها بود و از اینجا فهمیده می شود که گناهکاران علاوه بر اینکه در جهانِ دیگر حتما عقوبت خواهند داشت، ممکن است در این جهان هم برای بعضی از گناهان عذاب شوند.

از آیه های 36 و 37 فهمیده می شود که عذاب جمعی هنگامی نازل می شود که گناه، غالب و فراگیر باشد و مؤمنان در اقلیتی بسیار ضعیف باشند.

از آیه 37 فهمیده می شود که این واقعه قابل بازشناسی است و در صورتیکه عده ای ازباستان شناسان در جستجوی آن نشانه باشند آنرا پیدا خواهند کرد، و در اینصورت حقایق بسیار مهمی در خصوص آنها کشف خواهد گردید و بُعد دیگری از حالت اعجازی قرآن آشکار خواهد شد.

ظاهراً این نشانه باید مربوط باشد به همان سنگ های مورد بحث آیه 33.

از آیه 38 به بعد نیز به قرینه آیه های 35 و 36 می شود نتیجه گرفت که قوم فرعون، قوم عاد، قوم ثمود، و قوم نوح، نیز طوری بودند که بر کفر و تکذیب اصرار می ورزیدند و اکثریت غالب با کافران و مکذبان بود و مؤمنان در اقلیتی ضعیف بودند، بطوریکه درباره قوم اول دیدیم، خداوند قبلاً مؤمنان را نجات داده بود.

سایر اطلاعات قرآنی در سوره های آینده نیز تأکید می کند که خداوند قبل از عذاب فرعون و سپاهیانش، همفکران حضرت موسی را نجات داد.

 همچنین قوم نوح را قبلاً سوار کشتی کرده بود.

 قاعدتاً درباره عاد و ثمود هم باید همینطور بوده باشد، و قبل از عذاب آنان، می باید مؤمنان را از صحنه عذاب دور کرده باشد.

ترس ابراهیم(ع) از «مهمانان»

در آیه 28، علت ترسی که از آنها احساس کرد این بود که آنها غذای پیشکشی او را نخوردند زیرا ظاهراً در آن ایام کسی که غذای پیشکشی کسی را می خورد، نیت بدی درباره او نمی کرد و چون آنها غذای پیشکشی او را نخوردند فکر کرد مبادا درباره او خیال بدی داشته باشند.

فرزند پیدا کردن در فرتوتی

در هر حال در این پاراگراف ، شرح لطفی را می دهد که خداوند نسبت به یکی از تقواپیشگان نموده و به او در سن پیری ، اولاد عطا فرموده. یعنی قانون عادی زندگی را که طی آن افراد در سن پیری صاحب اولاد نمی شوند شکسته و به این ترتیب بمـا می فهماند کسی که در راه تقوا خیلی جلو رفته باشد خداوند برای او بعضی از قوانین محدود کننده را می شکند و او را از آن محدودیت ها رها می سازد.

 یعنی تقواپیشگان نه تنها به پاداش حتمی اخروی می رسند بلکه حتی ممکن است در همین جهان هم پاداش هائی دریافت بنمایند.

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر! آيا داستان مهمانان گرامي ابراهيم بتو رسيده؟ (24) هنگامي که بر او وارد شدند و سلام کردند و او جواب داد: سلام بر شما ناشناسان (25) پس بسوي خانواده اش رفت و گوساله اي فربه آورد (26) و آنرا پيشکش کرد و پرسيد چرا نميخوريد؟ (27) و ترسي از آنها در دل احساس کرد. گفتند نترس و بشارت پسري دانا به او دادند (28) پس همسرش بسوي آنان آمد و با شنیدن این خبر به روي خود ميزد و میگفت چگونه ممکن است پيرزني عقيم بچه دار شود؟ (29) گفتند پروردگارت چنين گفته که او البته صاحب حکمت و داناست (30) ابراهیم از آنان پرسيد کارتان چيست اي فرستادگان؟ (31) گفتند بسوي قومي از مجرمان فرستاده شده ايم (32) تا بر آنان سنگ هائي از گِل بباريم؟ (33) که به امر پروردگارت براي تجاوز كاران نشاندار شده است (34) ای پیامبر! البته در این واقعه مومناني را که در آن قریه بودند قبلا بيرون آورديم (35) و در آن قریه فقط يک خانه بود که مومنان در آن بودند (36) و در آن قریه براي کساني از آیندگان که از عذاب دردناک ميهراسند نشانه اي به جا گذاشتيم (37) ای پیامبر! همچنین داستان موسی را بیاد آور وقتي که او را با دليلي آشکار بسوي فرعون فرستاديم (38) اما او بر پاشنه اش چرخيد و گفت این موسی یا ساحر يا ديوانه است (39) پس او و سپاهيانش رابگرفتيم و در دريا انداختيم و او از آن پس از سرزنش شدگان گردید (40) و نیز داستان قوم عاد را به یاد آر که بر آنها بادی عقيم فرستاديم (41) هيچ چيزي را که بر آن وزيده بود وانميگذاشت مگر اينکه آنرا می پوساند تا مانند خاشاك گردد (42) و نیز داستان قوم ثمود که به آنان گفته شده بود تا مدتي معين با درستی زندگي کنيد (43) و آنها از امر پروردگارشان سرپيچيدند و لذا صاعقه در حالیکه میدیدند بگرفتشان (44) و نه ميتوانستيد کاری کنند و نه ياري ميشدند (45) و قوم نوح نیز که قبل از آنها بودند نيز فاسق بودند که آن عاقبت را یافتند (46)

دی ان ان