X

أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ﴿27﴾ رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿28﴾ وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿29﴾ وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿30﴾ أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا ﴿31﴾ وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿32﴾ مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ﴿33﴾ فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى ﴿34﴾ يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى ﴿35﴾ وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى ﴿36﴾ فَأَمَّا مَن طَغَى ﴿37﴾ وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿38﴾ فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى ﴿39﴾ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿40﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ﴿41﴾ يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ﴿42﴾ فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا ﴿43﴾ إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا ﴿44﴾ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَاهَا ﴿45﴾ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿46﴾

آيا شما از لحاظ آفرينش شديدتريد يا آن آسماني که بنا کرد؟ (27) سقف آن را برافراشت و سپس آن را بپرداخت (28) شبش را تاريک کرد و روزش را بر آورد (29) و پس از آن زمين را گسترد (30) آبش را و چراگاه هايش را درآورد (31) و کوهها را لنگرش نمود (32) براي برخورداري شما و چارپايان تان (33) پس وقتيکه آن بزرگترین حادثه  بيايد (34) در آن روز انسان هر چه را که راجع به آن کوشش نموده بياد مي آورد (35) و جهنم براي هر کس که مي بيند مقابل دید آورده ميشود (36)  پس، آنکه طغيان کرده (37)  و «زندگي دنيا » را ترجيح داده، (38)  جحيم جايگاه اوست (39) و اما کسي که از مقام پروردگارش خوف نموده و جلوي خواهش نفس خويش را گرفته، (40) بهشت جايگاه اوست (41) از تو درباره «ساعت» (قيامت) ميپرسند که استقرارش چه زمانی است؟ (42) تو از ذکر بسيار آن (که از زمان وقوع آن آگاه شوي) در چه (فکری) هستی؟ (43) (علم) منتهاي آن نزد پروردگارت است (44) جز اين نيست که تو هشدار دهنده کساني هستي که از آن دلواپسي دارند (45)  روزي که آن را ببينند، چنين بنظرشان ميرسد که گويي پس از مرگ بيش از شبي يا روزي درنگ نكرده اند (46)


قبلی:  سوره نازعات سوره نازعات
بعدی:  سوره نوح سوره نوح
Print
40 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که مطابق ذیل است:

درس: مردم در موضوع قيامت عمدتاً به تکذيب آن گرايش دارند.

 

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف، «درب» خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: ای مردم! خدايي که چنين قدرتی دارد مي تواند قيامت را هم بر پا کند ، شما ببینید این قيامت براي شما چه در بردارد! و بهتر است وارد جزئياتي که از امکان علم و درک تان خارج است نشوید.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

أَأَنتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاء بَنَاهَا ﴿27﴾ رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا ﴿28﴾ وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا ﴿29﴾ وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِكَ دَحَاهَا ﴿30﴾ أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءهَا وَمَرْعَاهَا ﴿31﴾ وَالْجِبَالَ أَرْسَاهَا ﴿32﴾ مَتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ ﴿33﴾

ریزدرب: گوشه ای از عظمتِ علم و قدرت خداوندی

2

 فَإِذَا جَاءتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرَى ﴿34﴾ يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنسَانُ مَا سَعَى ﴿35﴾ وَبُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَن يَرَى ﴿36﴾ فَأَمَّا مَن طَغَى ﴿37﴾ وَآثَرَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ﴿38﴾ فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوَى ﴿39﴾ وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى ﴿40﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى ﴿41﴾

ریزدرب: تکلیفِ موقعیت های انسان های مختلف پس از وقوع قیامت تعیین خواهد شد

3

 يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ﴿42﴾ فِيمَ أَنتَ مِن ذِكْرَاهَا ﴿43﴾ إِلَى رَبِّكَ مُنتَهَاهَا ﴿44﴾ إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرُ مَن يَخْشَاهَا ﴿45﴾ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَهَا لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا عَشِيَّةً أَوْ ضُحَاهَا ﴿46﴾

ریزدرب: ای پیامبر! هم خودت متوجه باش و هم به مردم یاد بده که به موضوعات مهم توجه کنند، نه به چیزهای بی اهمیت

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف اول فرموده برگزاری قیامت سیستمِ کارآمدی دارد و مروری نیز بر حوادث مقارنِ وقوع قیامت و اوضاع و احوالِ آن روز فرموده است .

در پاراگراف 2 با این منظور که «ای مخالفانِ این پیامبر به خودتان غرّه نباشید زیرا که اقوام قوی تر از شما هم که این رویّه تکذیب آخرت را در پیش گرفته بودند ، هلاک شدند» داستان فرعون و پیروانش را بطور خلاصه باز میگوید.

در این پاراگراف میفرماید چرا در باره وقوع قیامت به تکذیب می پردازید؟ مگر قدرت خداوند را در آفرینش این جهان نمی بینید؟ زندگی آخرتی شما در آن روز بستگی به طرز رفتار این جهانیِ شما دارد  ، و در باره قیامت به مسئله اصلی که عبارت از اعتقاد به آن و هماهنگی رفتارتان با آن اعتقاد باشد بپردازید و از پرداختن به موضوعاتی که هیچگونه دسترسی به آنها برایتان ممکن نیست دست بکشید.

4 - سوالات

1 – در مورد بشر چرا به « آفرینش» او اشاره فرموده ، اما در مورد آسمان به «بنا»ی آن؟

2 – آیا میتوانید در آیات فوق چند «مرحله» مشخص کنید؟

3 – در آیه 27 منظور از «سماء» چیست؟ (کره هوا؟ یا.....؟)

4 - «زمین شدن» زمین، پس از پیدایش شب و روز (وخود آن پس از پیدایش حرکت وضعی و انتقالی انجام یافت) از کدام آیه این موضوع فهمیده میشود؟

5 – از آیه 33 چه نتیجه ای میتوان گرفت؟ 

6 – در آیه 34 «کبری» به چه معنی است (بزرگتر؟ بزرگترین؟)

7 – در همان آیه، ازچه لحاظ، «جاءت»، به زبان مخاطب است؟

8 – در آیه 38 نوعی حالت «عمد» وجود دارد. آن را نشان دهید.

9 - درآیه40 بین دو نیمه اول ودوم آیه چه رابطه ای وجود دارد؟

10 – چرا درآیه، 36 در مورد جحیم ، «برّزت» (ارائه میشود) بکار رفته؟

11 – در آیه 38، کلمه «دنیا» به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟

12 – درآیه 42، در عبارت «ایان مرسیها»، تشبیه لطیفی بکاررفته است. آن را توضیح دهید.

13 – ضمیرِ «ها» دردوآیه 44 و 45  و انتهای آیه 46 به چه اشاره دارد؟

14- چرا از میان صفات الهی کلمه «ربک» ترجیح داده شده؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه 42 فهمیده میشود آنحضرت مورد سوالی در باره زمان وقوع قیامت بوده، آیه در باره اینکه سوال از طرف چه کسانی بوده ساکت است، پرسش کنندگان میتوانستند هم از میان مومنان (برای ازدیاد علم) بوده باشند و هم از میان دیگران (برای تمسخر یا طرح سوالات انحرافی)

اما در آیات 43 تا 46 به آنحضرت میگوید وارد این جزئیات مشو و توجه کن که به آن قسمت از این موضوع که به کار رسالتت می آید هشداردهی.

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

بیانی که درآیات 28 تا 32 درباره آفرینش جهان ما فرموده، از چند لحاظ خیلی قابل تامل است،

با توجه به زمان ومکان نزول آیات مذکور، و کیفت علمی و تمدنی مخاطب های آن روزها، در زمره «معجزات علمی» قرار دارد، و جا دارد کسانی این سرنخ را دنبال نموده و این آیات را اندکی « باز» کنند، که در آنصورت کتاب های با ارزشی بوجود خواهد آمد، و باز هم جا دارد اساتید دانشگاه ها، برای مقاطعی مانند کارشناسی ارشد و دکترا این آیات را موضوع پایان نامه ها قرار دهند.

ضمنا از همین آیات معلوم می شود قبل از آماده شدن زمین برای پیدایش حیات، «نظم شبانه روز»ی در آن مستقر شده بود.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 27 تا 33 از این لحاظ که به آفرینش اشاره دارد، از آنجا جزئیات مکانیزمش برای ما روشن نیست، بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مردم 1400 سال قبل.

آیات 34 تا 46 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

مخاطبان اولیه که بجای خود، مانیز امروز نمیتوانیم تصور روشنی از برخی از این آیات که جزء مغیبات است داشته باشیم.

اما، با وجود نکته فوق، چون کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، تغییر معناییِ چندانی نیافته، لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف، از لحاظ تحت اللفظی، همان تلقی را میداشته اند که ما.

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

 خدايي که چنين قدرتی، که در این آیات مورد اشاره قرار گرفته است، دارد، مي تواند قيامت را هم بر پا کند، وضع خودتان را ملاحظه کنید و تخمین بزنید وضعتان در قیامت چه خواهد بود، و بهتر است وارد جزئياتي که از امکان علم و درک تان خارج است نشوید.

10 کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

البته آیه 35 با «لیس للانسان الا ما سعی» در سوره نجم و «لسعیها راضیه» سوره غاشیه نوعی همخوانی دارد.

آیه 36 با آیه هایی در سوره تکویر و حاقه و نباء و غیره دیده ایم همعرض است.

آیات 37 تا 41 از همان ابتدای نزول قرآن به عبارات و کلمات و تعابیر مختلف و متفاوت دائما تکرار و یاد آوری شده است،  مثلاً اولین بار در سوره های زلزال و قارعه این مفاهیم را می بینم و پس از آن هم دائماً مشابه آن را دیده ایم و پس از این نیز تا آخر نزول وحی خواهیم دید.

اما، آیات 42 تا 46 «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

به زبان مخاطب اولیه :

در آیه27 «به زبان مخاطب اولیه» صحبت فرموده زیرا چیزی برای خداوند مشکل تر از چیز دیگری نیست.

همچنین مطالبی که در آیه های 28 و29 و 30 مطرح شده به زبان مخاطب آن روزها است.

ذکر مصادیق افاده حصر نمی کند

آیات 27 تا 33 از باب ذکر نمونه است و واضح است که آیات الطاف و علم و قدرت الهی منحصر به آنها نیست

دنیا

 دنیا یعنی پست تر.

دنی یعنی پست ، و دنیا صفت تفضیلی آن است ، یعنی پست تر.

البته این معنی لغوی آن است، و معنی اصطلاحی آن ، همین معنی رایج یعنی «این جهان» است.

مثال برای معنی لغوی دنیا:

مثلاً غذا خوردن یکی از مواردی است که لذت دارد. اما سلامت هم لذت دارد. ولی این دو لذت تا حدی با هم همراهند و از آن حد که گذشت، نه تنها با هم همراه نیستند، بلکه متضاد نیز خواهند شد.

 اگر غذا خوردن باندازه ای باشد که با ظرفیت معده و مقدار نیاز بدن تناسب داشته باشد، هم لذت غذا خوردن بدست آمده و هم لذت سلامت. اما اگر غذا خوردن بیش از ظرفیت معده و نیاز بدن انجام شود، یک لذت کوچکتر و فوری تر فراهم شده اما لذت سلامت از بین رفته و معلوم نیست دوباره حاصل شود مگر اینکه مقدار تجاوز زیاد نباشد.

 اگر مقدار تجاوز از حد (= طغیان) خیلی زیاد باشد، چنان لطمه ای به سلامت خواهد خورد که قابل ترمیم نباشد.

 بنابراین شخص باید انتخاب کند:

1- هم لذت غذا خوردن و هم لذت سلامت.

2- فقط لذت سلامت.

3- فقط لذت غذا خوردن.

اگر انتخاب شخص، قسمت اول باشد، این شخص نوعی تعادل را در زندگی خود خواهد داشت.

اگر انتخابِ شخص قسمت دوم باشد، او باید در تمام عمر خود رژیم غذایی فوق العاده ای را که هم سخت و هم گران است تحمل کند و البته خود را از لذت های کوتاه مدت محروم کرده اما لذت سلامت را تأمین نموده است .

اگر انتخاب شخص قسمت سوم باشد، مرگ او فوری است و از همان غذا خوردن هم لذت زیادی نمی برد.

این یک مثال است برای «طغیان» و «ترجیح زندگی پست تر»

 زورگوئی، کلک زدن به دیگران، دروغ و کلک، و تمام این مفاسد اخلاقی، خالی از نوعی لذت نیست. اما شخصیت انسانیِ شخص را نابود می کند. و جهنم تناسب دارد با چنین اشخاصی.

 بهشت که جای حق و حقیقت و علم و حکمت و فهم و درستی است، تناسب دارد با کسانی که در این جهان، زندگی شان طوری بوده که رنگ و بوی این عناصر متعالی را بخود گرفته است.

خلاصه اینکه «زندگی دنیا» در اینجا به معنی «زندگی این جهانی» نیست بلکه به معنای لغوی آن است یعنی «زندگی پست تر»

راجع به موضوعات اصلی حساس باشید نه چیزهای فرعی

در این آیات، به مردم نصیحت می شود که خود را با این پدیده عظیمِ حتمی هماهنگ کنند و به اصل وقوع آن توجه کنند و رفتار و اعمال خود را طوری کنند که از این واقعه حتمی سود ببرند و ضرر نکنند، و اینطور نباشد که بجای آن، خود را به سئوالاتی مانند اینکه کی برپا می شود و مانند آن مشغول کنند.

عده ای از پیغمبر می پرسیدند قیامت چه موقعی واقع می شود؟

آنها بجای اینکه راجع به اینکه آیا حتماً واقع می شود یا نه و اگر حتماً واقع می شود وضع و حال آنها چطور خواهد بود سئوال کنند، چنان سئوالی می کردند که تازه اگر هم جوابش به آنها داده می شد، کمکی به آنها نبود و چه بسا پس از آن، باز هم سئوالهای دیگری پیش می آمد که آنها هم بی فایده بود.

 اینکه خداوند در این باره از پیغمبر انتقاد می کند که چنین سئوالی چه فایده ای برایت دارد، در حقیقت این انتقاد از خود سئوال کنندگان است.

 ظاهراً اینکه فرموده منتهای آن نزد پروردگار است، باین علت است که بشر نمی تواند به جواب این سئوال برسد و با این علوم و فنون آن روزی و امروز، و هرچقدر هم که بشر در علم و فن پیش برود، جواب این سئوال را نخواهد یافت.

زیرا علوم بشر بر مبنای مشاهده و تجربه و استقراء است، یعنی اینکه از این جهان چیزهائی را می بیند، روی آنها آزمایش هائی می نماید، از این آزمایشها نتیجه گیری هائی می کند، که این نتیجه گیری ها «علم» اوست.

بنابراین علم بشر حاصل این جهان است و طبعاً چیزی که خارج از این جهان است، قوانینی و مشخصاتی و علومی دارد که از این نوع علم نمی توان به آن رسید.

مثلاً تکنیک عکاسی را در نظر بگیرید. عکاسی ثبت یک حالت از یک شیئی است. فیلمبرداری هم گرچه با آن فرق دارد، اما از لحاظ اصول همان است. هر دو اینها و نیز میکروسکوپ و تلسکوپ و ادوات مربوط به آنها همه و همه در این اصل مشترک هستند که باید یک موضوع مادّی (یعنی چیزی که طول و عرض و ارتفاع و وزن داشته باشد) وجود داشته باشد تا آنها بتوانند روی آن کارِ عکاسی یا فیلمبرداری یا میکروسکوپی یا تلسکوپی یا هر چیز دیگری که به اپتیک مربوط می شود انجام دهند. اما آیا هیچیک از این وسایل می توانند مثلاً عکس یا فیلم «تفکر» یا «شجاعت» یا «رذالت» را بگیرند؟ نه! زیرا فکر و روح و شجاعت و رذالت، از جنسی نیستند که آنها بتوانند روی آن کار کنند. زیرا آنها «مادی» نیستند.

 علم به جزئیات قیامت هم از نوع چیزهائی است که اساساً در قالب علوم بشر نمی گنجد اما علم به اینکه چنین چیزی واقع خواهد شد، هم ممکن است و هم مفید. و مفید از این لحاظ که آدمی می تواند با توجه به اینکه چنین پدیده ای حتماً به وقوع خواهد پیوست، خود را با آن هماهنگ کند و نفع ببرد.

چگونه ممکن است این مدت های طولانی یک روز بنظر آید؟

تصورش را بکنید، شخصی امروز می میرد و شخصی که در زمان مثلاً حضرت ابراهیم(ع) (که بیش از پنج هزار سال با ما فاصله دارد) مرده، هر دو در یک زمان زنده می شوند و هر دو هم این تلقی را خواهند داشت که فاصله بین مرگشان و زنده شدن مجددشان کمتر از یک شبانه روز بوده!

 واقعاً چطور چنین چیزی ممکن است؟

جواب این است که اگر بنظر ما غیرممکن می آید، بخاطر این است که ما محصور به این علوم خودمان هستیم.

 حتماً علوم دیگری وجود دارد که برحسب آن علوم، چنین چیزی نه تنها غیرممکن نیست بلکه کاملاً هم عادی است.

 بالاخره از نظر ما یک روز با ده هزار سال فرق دارد. چه دستگاه سنجشی هست که در آن یک روزه و ده هزار سال مساوی می شود؟

 این سوال می تواند سه نوع جواب به شرح ذیل داشته باشد:

1- نسبیت هایی که ریشه در خوشایندی و ناخوشایندی دارند:

مثلاً تصور کنید دو گروهِ دو نفری باشند که مجبور شده باشند مدتی را با هم محشور باشند مثلاً در اتوبوس در صندلی های کنار هم یا در قطار در یک کوپه با هم باشند.

باز هم فرض کنید گروه اول دو نفر باشند که با هم هم عقیده، هم فکر، هم سلیقه، هم سطح اجتماعی، هم درجه تحصیلاتی و شغلی و خلاصه اینکه دارای اشتراکات معنوی و مادی زیادی باشند.

فرض کنید گروه دوم دو نفر باشندکه با هم خیلی متفاوت بلکه متضاد باشند، مثلاً یکی مودب و دیگری بی ادب و یکی عالم و دیگری سفیه و نادان و یکی خوشبو و دیگری بدبو و یکی خوش سخن و دیگری بد دهن و لات باشند.

زمانی که بر آنها می گذرد از لحاظ فیزیک وساعت مساوی است اما از لحاظ نسبی برای گروه اول بسیار کوتاه و برای گروه دوم بسیار طولانی خواهد بود.

2- نسبیت هائی که ریشه درفرق بین فیزیک و متافیزیک دارند:

چنانکه می دانیم، بین مرگ وقیامت جسم انسان مرده است و چه بسا کاملا متلاشی و معدوم هم باشد اما آنچه زنده است روح اوست که زندگی دارد و زندگی او نیز در برزخ است که قبلا نیز به مناسبت بحثی درباره آن عرض کرده ایم.

روح آدمی وقتی با جسم آدمی مرتبط است یعنی محدود به قوانین فیزیک است، ساعت و مسافت و وزن و ابعاد و اندازه ها محدودش می کند اما می دانیم که در خواب این محددیت ها نیست.

در خواب چه اتفاقاتی می افتد؟

 درخواب جسم آدمی شبیه مرده است. نه احساس می کند نه حرکت دارد اما در همان زمان در خواب حوادثی (اعم از خوشایند یا اخوشایند) را تجربه می کند.

مثلاً لحظه ای در اینجاست و لحظه  دیگری در آن طرف کره زمین است یعنی محدویت زمانی و مکانی ندارد و کارهائی می کند که درحالت عادی نمی تواند بکند.

بنابراین، همین روح ما وقتی که درجسم ما هست، مجموعه این روح و جسم محدود و مقید به قوانین فیزیک است اما وقتی که روح آزاد شود مقید به این قوانین نیست ولذا معادلات موجود بر رفتارهای او حاکم نیست.

3- تفاوت زمان فیزیکی و زمان خواب.

ما وقتی از خواب بیدار می شویم اگر قرائنِ کمک کننده ای نباشد نمی توانیم بفهمیم چه مدت در خواب بوده ایم.

ما معمولا وقتی از خواب بر می خیزیم اول به ساعت نگاه می کنیم، اگر ساعت در دسترس نباشد به چه نگاه می کنیم؟ در آن صورت به دور و بر خویش نگاه می کنیم مثلاً اینکه روز شده؟ و اگر جواب مثبت باشدازخویش خواهیم پرسید حدود چه موقعی از روز است؟

خلاصه اینکه سعی می کنیم جواب خویش را از جهان خارج بگیریم که چه مدت در خواب بوده ایم.

کسانی بوده اند که در بیمارستان ها «روزهای زیادی» را در کُما بوده اند ولی پس از بهوش آمدن تصورشان این بوده که فقط «چند ساعت» در خواب بوده اند.

چون عالم برزخ شبیه عالم خواب است، می توان سه گروه از نسبیت های فوق را با هم جمع کرد و در آن صورت آیه 36 را می  توان تا حدودی (و نه بطور کامل) درک کرد و خداوند نیز در آیه فرموده «کانهم» که بمعنی «گوئی که» یا «چنین به نظرشان می رسد که» می باشد.

حالا پس از این مطالب، آن «تکان دهندگی» در کجاست؟

جواب این است که بین ما و قیامت یک زندگی کوتاه و یک چیزی شبیه خواب است و پس از آن فورا قیامت است.

کوتاهیِ زندگی که معلوم است، زیرا 80 – 70 سال است و پس از آن نیز زندگی برزخی است که مانند خواب است و وقتی که بیداری حاصل شد قیامت است.

نکته تکان دهنده این است که ما خیلی به قیامت نزدیک هستیم، یک زندگی کوتاه، و یک زندگیِ خواب-مانند، و سپس فورا قیامت!

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای مردم!آيا آفرينش شما سخت تر است يا آفرینش آن آسماني که خداوند بنا کرده؟ (27) که سقف آن را برافراشت و سپس آن را بپرداخت (28) و شبش را تاريک و روزش را برآورد (29) و پس از آن زمين را گسترد (30) آبش را و چراگاه هايش را درآورد (31) و کوهها را لنگرش نمود (32) براي برخورداري شما و چارپايان تان (33) پس وقتيکه آن بزرگترین حادثه  بيايد (34) در آن روز انسان هر چه را که راجع به آن کوشش نموده بياد مي آورد (35) و جهنم براي هر کس که مي بيند مقابل دید قرار میگیرد (36)  پس، آنکه طغيان کرده (37)  و زندگي پست تر را ترجيح داده (38)  جحيم جايگاه اوست (39) و اما کسي که از مقام پروردگارش خوف نموده و جلوي خواهش های پست نفس خويش را گرفته (40) بهشت جايگاه اوست (41) ای پیامبر! از تو درباره زمان دقیق وقوع قيامت ميپرسند (42) تو از ذکر بسيار آن، که از زمان وقوعش آگاه شوي، چه نفعی می بری؟ (43) علم به این مطلب خاص پروردگارت است (44) جز اين نيست که تو هشدار دهنده کساني هستي که از آن دلواپسي دارند (45) و روزي که آن را ببينند، چنين بنظرشان ميرسد که گويي پس از مرگ بيش از شبي يا روزي، در برزخ و قبر درنگ نكرده اند (46)

دی ان ان