X

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه فَإِنِ انتَهَوْاْ فَإِنَّ اللّهَ بِمَا يَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿39﴾ وَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَوْلاَكُمْ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ ﴿40﴾ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ وَمَا أَنزَلْنَا عَلَى عَبْدِنَا يَوْمَ الْفُرْقَانِ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ وَاللّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿41﴾ إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنكُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعَادِ وَلَكِن لِّيَقْضِيَ اللّهُ أَمْراً كَانَ مَفْعُولاً لِّيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَن بَيِّنَةٍ وَيَحْيَى مَنْ حَيَّ عَن بَيِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿42﴾ إِذْ يُرِيكَهُمُ اللّهُ فِي مَنَامِكَ قَلِيلاً وَلَوْ أَرَاكَهُمْ كَثِيرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِي الأَمْرِ وَلَكِنَّ اللّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿43﴾ وَإِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلاً وَيُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ لِيَقْضِيَ اللّهُ أَمْرًا كَانَ مَفْعُولاً وَإِلَى اللّهِ تُرْجَعُ الأمُورُ ﴿44﴾ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ إِذَا لَقِيتُمْ فِئَةً فَاثْبُتُواْ وَاذْكُرُواْ اللّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلَحُونَ ﴿45﴾ وَأَطِيعُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَلاَ تَنَازَعُواْ فَتَفْشَلُواْ وَتَذْهَبَ رِيحُكُمْ وَاصْبِرُواْ إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿46﴾ وَلاَ تَكُونُواْ كَالَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِم بَطَرًا وَرِئَاء النَّاسِ وَيَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللّهِ وَاللّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ مُحِيطٌ ﴿47﴾ وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لاَ غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَّكُمْ فَلَمَّا تَرَاءتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِّنكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لاَ تَرَوْنَ إِنِّيَ أَخَافُ اللّهَ وَاللّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿48﴾ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ غَرَّ هَؤُلاء دِينُهُمْ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿49﴾ وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُواْ الْمَلآئِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُواْ عَذَابَ الْحَرِيقِ ﴿50﴾ ذَلِكَ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيكُمْ وَأَنَّ اللّهَ لَيْسَ بِظَلاَّمٍ لِّلْعَبِيدِ ﴿51﴾ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَفَرُواْ بِآيَاتِ اللّهِ فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ إِنَّ اللّهَ قَوِيٌّ شَدِيدُ الْعِقَابِ ﴿52﴾ ذَلِكَ بِأَنَّ اللّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَى قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ ﴿53﴾ كَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَالَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَذَّبُواْ بآيَاتِ رَبِّهِمْ فَأَهْلَكْنَاهُم بِذُنُوبِهِمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَونَ وَكُلٌّ كَانُواْ ظَالِمِينَ ﴿54﴾ إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللّهِ الَّذِينَ كَفَرُواْ فَهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿55﴾ الَّذِينَ عَاهَدتَّ مِنْهُمْ ثُمَّ يَنقُضُونَ عَهْدَهُمْ فِي كُلِّ مَرَّةٍ وَهُمْ لاَ يَتَّقُونَ ﴿56﴾ فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِي الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِم مَّنْ خَلْفَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ ﴿57﴾ وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِن قَوْمٍ خِيَانَةً فَانبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاء إِنَّ اللّهَ لاَ يُحِبُّ الخَائِنِينَ ﴿58﴾ وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَبَقُواْ إِنَّهُمْ لاَ يُعْجِزُونَ ﴿59﴾ وَأَعِدُّواْ لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِن دُونِهِمْ لاَ تَعْلَمُونَهُمُ اللّهُ يَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فِي سَبِيلِ اللّهِ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ وَأَنتُمْ لاَ تُظْلَمُونَ ﴿60﴾ وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا وَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴿61﴾ وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ ﴿62﴾


وَإِن يُرِيدُواْ أَن يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ هُوَ الَّذِيَ أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ ﴿62﴾ وَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فِي الأَرْضِ جَمِيعاً مَّا أَلَّفَتْ بَيْنَ قُلُوبِهِمْ وَلَكِنَّ اللّهَ أَلَّفَ بَيْنَهُمْ إِنَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿63﴾ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿64﴾ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ ﴿65﴾ الآنَ خَفَّفَ اللّهُ عَنكُمْ وَعَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضَعْفًا فَإِن يَكُن مِّنكُم مِّئَةٌ صَابِرَةٌ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُمْ أَلْفٌ يَغْلِبُواْ أَلْفَيْنِ بِإِذْنِ اللّهِ وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿66﴾ مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿67﴾ لَّوْلاَ كِتَابٌ مِّنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿68﴾ فَكُلُواْ مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلاَلاً طَيِّبًا وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿69﴾ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الأَسْرَى إِن يَعْلَمِ اللّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿70﴾ وَإِن يُرِيدُواْ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُواْ اللّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَاللّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ﴿71﴾

ای پیامبر! و ای مومنان! با آنها بجنگيد تا هيچ فتنه اي نباشد و دين بطور کامل براي خدا باشد . پس اگر دست کشيدند البته خداوند به اعمالشان بيناست (39) و اگر پشت کردند بدانيد که خداوند سرپرست شماست . چه سرپرست و چه ياور خوبي هم هست (40) و بدانيد که هر غنيمتي که بدست آورديد يک پنجم آن مال خدا و رسول و خويشاوندان و يتيمان وبيچارگان و براه ماندگان است ، اگر به خداوند و نيز بر آنچه بربنده مان نازل کرديم ، ايمان داريد . روزي که دو گروه به يکديگر رسيدند، که همان روز جدا سازي حق و باطل بود، و خداوند بر هر چيزي تواناست (41) هنگامي که شما در بلندي نزديک و آنها در بلندي دورتر بودند و آن قافله پائين تر از شما بود و اگر قرار ملاقات ميگذاشتيد حتما در محلِ قرار اختلاف پيدا ميکرديد وليکن چنين شد تا خداوند کاري را بگذراند که تقديرش انجام شده بود تا از روي دليل آشکار کسي را که هلاك شدني است هلاک كند ، ونيز از روي دليل آشکار کسي را که زنده شدني است ، زنده نمايد و البته خداوند شنواي داناست (42) ای پیامبر! هنگاميکه خداوند آنها را در خوابت کم نشان داد و اگر زياد نشان ميداد سست ميشديد و درباره آن امر با يکديگر مخالفت ميکرديد وليکن خداوند شما را سلامت داشت که او به آنچه در سينه ها ميگذرد داناست (43) و هنگاميکه باهم برخورد نموديد خداوند آنها را در چشم شما کم ارائه نمود و شما را هم در چشم آنها کم جلوه داد تا کاري را که مقدر  بود در واقعيت نیز بگذارند و کارها بسوي خداوند بر ميگردد (44) اي مسلمانان! هنگاميکه با لشکري بر خورد کرديد ثبات ورزيد و خداوند را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد (45) و خدا و رسولش را اطاعت کنيد و با يکديگر نزاع نکنيد زيرا سست خواهيد شد و نيرويتان ميرود و صبر و پایداری کنيد، که خداوند با صابران است (46) و مانند کساني نباشيد که از شهرهاشان براي غرور و خود نمائي خارج ميشوند واز راه خدا باز ميدارند و خداوند به آنچه مي کنند احاطه دارد (47) و هنگاميکه شيطان اعمالشان را برايشان آراست و گفت امروز کسي بر شما پيروز نخواهد شد ومن هم پناه دهنده تان هستم، اما به محض اینکه آن دو لشگر يکديگر را ديدند بر پاشنه هايش چرخيد و گفت از شما بيزارم. من چيزي مي بينم که شما نمي بينيد. من از خداوند ميترسم و خداوند در عقوبت شديد است (48) هنگامي که آن منافقان و کساني که در قلوبشان مرضي هست ميگفتند دين اينها مغرورشان کرده، در حاليکه هر کس بر خداوند توکل کند، خداوند هم پيروزمند فرزانه است (49)  و کاش آن هنگام را ميديدي که ملائکه جان کافران را ميگيرند و به صورتهايشان و پشت هايشان ميزنند و ميگويند عذاب آتش سوزان را بچشيد (50) اين بخاطر همان چیزهاست که از پيش فرستاديد و خداوند البته نسبت به بندگانش ظالم نيست (51) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيان آنها که به آيات خدا کفر ورزيدند و آنها را به گناهانشان بگرفت که خداوند البته قوي و سخت كيفر است (52) اين به آن علت است که خداوند وقتي نعمتي را به قومي داد، تا وقتیکه آنها آنچه را که در خودشان است تغيير ندهند نعمتشان را تغيير نميدهد، و البته خداوند شنواي داناست (53) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيانشان، كه آيات پروردگارشان را تکذيب کردند، و آنها را بخاطر گناهانشان هلاک، و فرعونيان را غرق کرد، و همگي ظالم بودند (54)  بدترين جنبندگان در نزد خدا كافرانند كه ايمان نمي آورند (55) همان کساني که با آنها عهد بستي ، آنگاه در هر دفعه عهد شکني ميکنند و پروا ندارند (56) و اگر در جنگ برآنان دست يافتي برآنان سختگيري کن و نيز بر کساني که پشتيبانشان هستند ، شايد پندگيرند (57) و اگر از قومي بيم خيانتي داشتي مانند آن را برآنها بيفكن که خداوند خائنان را دوست ندارد (58) و کافران نپندارند که پيش افتادند ، البته آنها ما را عاجز نمي کنند (59) و براي آنها تا آنجا که ميتوانيد نيرو و اسبان يراق بسته تهيه کنيد ، تا بوسيله آن دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد ، و کسان ديگري که غير از آنها هستند و شما نمي شناسيدشان ، و خداوند مي شناسدشان . و آنچه که در راه خدا خرج کنيد تماما به شما پس داده ميشود و ظلمي نمي بينيد (60) پس اگر تمايل به صلح پيدا کردند تو نيز تمايل نشان ده ، و بر خدا توکل کن که او شنواي داناست (61) و اگر خواستند نيرنگ بزنند البته خداوند تو را بس است ، هموست که با ياريش تو را و مومنان را پشتيباني کرد (62) و دلهاي آنها را بهم الفت داد ، اگر ميخواستي تمام آنچه را که در زمين هست خرج کني نميتوانستي بين آنها الفت برقرار کني ، وليکن خداوند بين آنها الفت داد که همو پيروزمند فرزانه است (63) اي پيامبر ! خداوند و کساني از مومنان که پيرويت مي کنند تو را بس است (64) اي پيامبر ! مومنان را بر جنگ تشويق کن، اگر بين شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران پيروز خواهند شد ، زيرا آنها كساني هستند که نمي فهمند (65) الان خداوند به شما تخفيف داد ، و دانست که در شما ضعفي هست ، پس اگر صد نفر صابر از شما باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر باذن خدا پيروز خواهند شد ، و خداوند با صابران است (66) پيغمبر را نميرسد قبل از اينکه دينش در زمين محكم شود اسيراني داشته باشد . شما بهره دنيا را ميخواهيد در حاليکه خداوند آخرت را ميخواهد و خداوند پيروزمند فرزانه است (67) اگر نوشته اي از جانب خدا سبقت نيافته بود ، درباره آنچه اسیر گرفتيد عذابي بزرگ به شما ميرسيد، ولی خداوند این بار را از شما اغماض کرد (68) لذا از آنچه غنيمت بدستتان آمد حلال و پاکيزه بخوريد ، و از خدا پروا کنيد ، که خداوند آمرزگار مهربان است (69) اي پيامبر ! به آنچه از اسيران که در دستتان است بگو اگر خداوند در دلهاي شما خيري مي شناخت راجع به آنچه از شما گرفته شده بهترش را به شما ميدهد و مي آمرزدتان و خداوند آمرزگار مهربان است (70) و اگر قصد خيانت با تو دارند البته قبلا هم به خداوند خيانت کرده بودند و خداوند هم تو را برآنها دستيابي داد و خداوند داناي حکيم است(71)

قبلی:  سوره انفال سوره انفال
بعدی:  سوره انفال سوره انفال
Print
7 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد.

درب : به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد و اینکه کافران از لحاظ عقيده بي پايه و از لحاظ پناهگاه سست، و از لحاظ عاقبت در دنيا دچار شکست، و در آخرت عذاب خواهند داشت و اي پيامبر! و ای مسلمانان! برای دفع دشمنان همواره آماده باشید و مواظب خیانت و نیرنگ آنان نیز باشید و با آنان سخت­گیری کنید و اي پيامبر همراه با پيروانت به طور همه جانبه با کافران درگير شو .

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر! پیروانت را به توجه به حقوق مربوط به انفال ، و توجه به رعایت تقوا و حسن رابطه بین خویش و اطاعت خدا و رسول ، توصیه کن و ای مسلمانان ! خداوند خواسته در نتیجه جنگ بدر ، توطئه منافقـان بی اثر ، کفــار خوار ، وپیروان واقعی پیامبر(ص) یاری شوند ، و ای مسلمانان کارها را برای رضای خدا انجام دهید و خداوند سست کنندۀ نیرنگ کافران است که نسبت به حقایق کر و لال و بی­عقلند .

در پاراگراف 2 می فرماید :ای مسلمانان ! باخدا و رسول صداقت داشته باشید و به دعوت شان بگروید تا زنده واقعی گردید و ای کافران ! باوجود اینهمه دشمنی ها و رفتارهای ناپسند که کردید ، به چیزی نرسیدید ، حالا دیگربس کنید وبه راه صحیح بپیوندید .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان بطور خالصانه و حقیقی به اطاعت خدا و رسولش بگروید تا موفق گردید  و کافران و منافقان تحت تأثیر وسوسه­های شیطان­اند و آنها بدترین جنبندگانند و نیز برخی توصیه های جنگی به پیامبر (ص) و مسلمانان

3 - سوالات

1-آیات پرانتزی این پاراگراف رامشخص ، ودرنتیجه آیات اصلی آن را معین کنید.

2-از این پاراگراف چه «حدسیاتی ازاوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟

3 – چرا خداوند در آیه 41 آن روز را «یوم الفرقان» نامیده؟

4 – منظور از «لو تواعدتم لاختلفتم فی المیعاد» (آیه 42) چیست؟

5 – در همان آیه ، نزدیک و دور نسبت به چه؟

6 – از آیه 43 چه چیزهایی فهمیده میشود؟

7 – با توجه به آیه 43 ، اعتبار «خواب» چقدر است؟

8 – در همان آیه ، ارتباط خواب آنحضرت و فشل شدن مردم را بیان کنید .

9 – در همان آیه ، منظور از «امر» چیست؟

10- منظور از «شیطان» (آیه48) چیست؟ (خود شخص ابلیس؟ مجموعه ای از تصورات باطل؟ یا.....؟)

11- «دیدن»ی که در همان آیه به «شیطان» نسبت داده شده ، از چه نوع است؟

12- «گفتن»ی که به شیطان نسبت داده شده ، خطاب به چه کسانی بوده؟ و آیا آنها این «گفتن» را «احساس» میکرده اند؟

13- سه کلمه آخر آیه48 از قول کیست؟

14- منظور از «الذین فی قلوبهم مرض» (آیه 49) چه کسانی است؟

15- جمله مورد سوال فوق با کدام کلید فهم قرآن مطابق است؟

16- قبل از سه کلمه آخر آیه 50 ، موضوع کدام کلید فهم قرآن اتفاق افتاده است؟

17 – از آیه 57 چه توصیه فنی نظامی استنباط میشود؟

18 – موضوع آیه 56 چه کسانی بودند؟

19 – موضوع آیه 58 چطور؟

20 – مگر جنگ بدر تمام نشده؟ پس چرا خداوند در آیه 64 و هفت کلمه اول آیه 65 آنحضرت را به جنگ تشویق میکند؟

21 – منظور آیه 71 خیانت چه کسانی است؟

22 – در آیه 70 دوبار کلمه «خیرا» آمده ، معنی هریک را بیان کنید .

23 – در آیه های 65 و 66 و نیز در آیه 69 دیده میشود خداوند حکمی فرموده و سپس با توجه به عدم آمادگی مسلمانان تخفیف قائل شده ، چه توضیحی برای این پدیده دارید؟

24 – منظور خداوند از «کتاب من الله سبق» (آیه 68) چیست؟

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

چنانکه از آیه 43 فهمیده میشود ، قبل از وقوع جنگ بدر ، آنحضرت مکررا خوابی میدید که ضمن آن دشمن کوچک ارزیابی میشد ، و آنحضرت موضوع را به مردم منتقل میفرمود ، و به این ترتیب یکنوع آمادگی روحی برای یک رویاروئی و یک پیروزی آسان در اذهان عمومی بوجود آمده بود .

اما ، مشخص نشده بود که بر کدامیک پیروز خواهند شد آیا آن قافله تجارتی که یک پیروزی آسان بی­هزینه را برای آنها فراهم می­کرد ، یا بر آن لشکر سنگین که بالاخره هر چه باشد ریسک قابل توجهی داشت.

پس از اینکه بعداً واقعیت معلوم شد، مسلمانان موضوع را طوری دیدند که کاملاً ناامید کننده نبوده. آنها آن لشکر را در چشم خویش «کوچک دیدند» لشکر کفار هم مسلمانان را کوچک دیدند. در اثر این «کوچک دیدن» یکدیگر و تخمین امکان پیروزی، جنگ واقع شد.

اما اینکه چرا یکدیگر را کوچک دیدند؟  باید گفت، اینکه کفار مسلمانان را کوچک دیده باشند، عادی است، زیرا آنها مسلمانان را نیز مانند خویش ارزیابی می­کردند و از انگیزه­های آنها خبر نداشتند. لذا فقط به «تعداد» و «تجهیزات» مسلمانان نگاه کردند و البته تعدادشان یک سوم آنها، و تجهیزاتشان نیز بسیار فقیرانه و ناچیز بود و لذا کفار به پیروزی خویش مطمئن شدند.

اما اینکه چرا مسلمانان آنها را «کم دیدند»، باید گفت که مسلمانان از روی «وعده»ای که دریافت کرده بودند ، به «یک پیروزی» مطمئن شده بودند وقتیکه دیدند آن «قافله تجاری» نشد و باید با این «لشکر» مقابله کنند، فهمیدند که موضوعِ «پیروزی»شان همین مورد است و لذا دل به خدا سپردند و خود را آماده نبرد با اینها کردند و وقتیکه چنین روحیه ای دارا شدند، نگاه مجددی به آنها کردند، و این «کم دیدن» آنها در آیه 44 در همین نگاه مجدد معنی پیدا می­کند.

یعنی نگاه «غالبان بالقوه» به لشکر «مغلوب بالقوه»

لذا «کم دیدن» مسلمانان نتیجه ایمان و توکلشان بود نه اینکه در آن موقعیت عقل خویش را از دست داده باشند و چشمشان به آنها خیانت کرده باشد.

همه موارد فوق که کاملاً قابل فهم و قابل تحلیل است در آیه 44 به خداوند نسبت داده می­شود ، و برای فهم این امر بهتر است به تیتر «خواست خداوند قانونمند است» که بسیار هم تکرار شده توجه مجدد بفرمائید.

مطلب آیه 50 مخالفتی با این واقعیت ندارد که مسلمانان کافران را کشته باشند و به صورتهایشان و پشت­هایشان زده باشند.

بطور کلی باید دانست که قرآن «به زبان مخاطب» صحبت کرده و درباره مطالب ماوراء­الطبیعه مطابق درک مخاطب بیان نموده است.

بنابراین وقتیکه می­فرماید شیطان به آنها چنین و چنان گفت باید اینطور تعبیر کنیم که نفس مغرور و از خدا بی­خبر آنها چنین تحلیلی داشته و وقتیکه گفته می­شود ملائکه چنین و چنان کردند باید اینطور تعبیر کنیم که ایمان آنها به فلان و بهمان کار وادارشان نموده است.

وگرنه تصور اینکه شیطان وارد صحنه شده باشد و با چشم دیده شود و صوتش با گوش شنیده شود و یا اینکه ملائکه وارد کارزار شده و شمشیر بدست گرفته و کافران را کشته باشند، تصوری است کاملاً خطا، و هیچ شاهدِ تاریخیِ اثبات کننده­ای هم ندارد و اگر داشت می­باید لااقل دو روایت وجود می­داشت که از شیطان یا ملائکه توصیف واحدی ارائه می­دادند.

بعلاوه اگر آنطور بود، نه این شکست برای کافران قابل سرزنش بود و نه آن پیروزی برای مسلمانان قابل افتخار.

جنگی واقع شده بود و ملائکه شیطان را شکست دادند. این چه افتخاری برای مسلمانان و چه سرشکستگی برای کافران دارد؟

خلاصه اینکه خداوند مفاهیم بلند سنگین را ساده و ساده نموده و پائین و پائین آورده و مطابق فرهنگ مخاطب آنروزی بیان فرموده است. اما همان مطالب امروز هم قابل درک و فهم است زیرا هرچه که ایمان در دل مؤمنان باشد، از قوای الهی است یعنی از نوع ملائکه است. و هرچه کفر و غرور و خودبینی باشد از قوای شیطانی است و لذا حدیث نفس کافران، گفتار شیطان است و حدیث نفس مؤمنان عمل ملائکه می­باشد.

آنچه در آیه­های 54-53 ذکر شده که «تغییر اوضاع مردم منوط به تغییر احوال آنها است» مطلب مهمی است و یکی از اصول فکری قرآنی است و قبلاً نیز آنرا به وجه روشن­تر در آیه 11 سوره رعد و آیه های دیگر دیده ایم و خلاصه­اش اینکه وقتی قومی شخصیت خویش را بهتر نمودند خداوند اوضاع و احوال بیرونی آنها را بهتر می­کند و در این آیه نیز پیروزی مسلمانان را به تلاش و همت خودشان مربوط نموده و عرضی را که قبل از این نموده بودیم تأیید فرموده و همینطور شکست کفار را نتیجه خودبینی و غرور و تکذیب آنها دانسته و اضافه نموده که این فقط منحصر به آن کفار در آن مقطع زمانی خاص نبوده بلکه سراسر تاریخ بشر را در بر می­گیرد.

از آیه 56 معلوم میشود پیمان های عدم تعرض زیادی بین آنحضرت و قبایل مختلف اعم از مشرکان مکه و سایر قبایل مشرک بسته شده بود اما آنها به آن معاهدات پایبند نبودند ، و از آیه 57 فهمیده میشود ضمنا قبایل کوچکتر توسط مشرکان مکه پشتیبانی میشدند . از آیه 58 که بعدا با واقعیت­های تاریخی تایید شد فهمیده میشود که منظور از «بیم خیانت» به یهودیان مدینه  و منافقان داخلِ صفوف مسلمین مربوط می­شود .

همچنین از آیه 60 فهمیده میشود اشاره به «اسبان یراق بسته» به معنی توصیه به همواره «در آمادگی نگهداشتن نیروی دفاعی» است .

و نیز از آیه 63 فهمیده میشود که «الفت داد» به مومنان بر می­گردد که اصلی­ترین نیروی پیشرفت اسلام بود که علت شکل­گیری آن نیز همان «الفت حاصل از اعتقادات مشترک» بوده است.

در رابطه با آیات 71-67 واقعاً باید گفت در این چند آیه آنقدر نکته هست که گوئی در این چند سطر تمام مطالب مهم آن روز را داریم به رأی­العین می­بینیم. و این واقعاً یکی از وجوه معجزات ادبی قرآنی است. چیزهائی که از این بند فهمیده می­شود اینهاست:

1- کار اسلام هنوز محکم نشده بود و موقعیش هنوز لرزان بود.

2- علیرغمِ منعِ اسیر گرفتن، اسیر گرفتند.

3- اگر پایه­های پیروزی محکم می­شد، اسیر گرفتن اشکال نداشت.

4- اسیر گرفتن در آن حالِ وضعیتِ متزلزل، برای کسب منافع اقتصادی بود.

5- پیامبر در این مورد تحت فشار بعضی از پیروان خویش بود و خودش تمایلی نداشت.

6- قبلاً قضای الهی بر این امر رانده شده بود که مسلمانان در اثر این کار عذاب نشوند.

 7- در این شرایط از سوی وحی توصیه شد با اسیران مستعد کار ارشادی کنید.

مطابق ترتیبِ رایجِ سوره­هایِ قرآنی که تاکنون مفسران ارجمند آن را مبنای تفسیر خویش قرار داده­اند، در کجا کوچکترین اشاره­ای دیده شده که مسلمانان بر مبنای آن می­باید از اسیر گرفتن خودداری نموده باشند تا پایه­های پیروزی محکم شود؟

مفسری که ابتدا سوره محمد (ص) را تفسیر کند، سپس به تفسیر سوره انفال بپردازد در فهم و درک این آیات مشکلی ندارد.

در هر حال در سوره محمد(ص) که زمان نزول آن قبل از این سوره است، این دستور نازل شده بود که اولاً هنگام برخورد با کافران در میدان جنگ در درجه اول به فکر کشتن آنها باشید تا غلبه شما روشن شود. پس از اینکه معلوم شد چه کسی غالب است، از آن پس، چندان به فکر کشتن نباشید و اسیر گرفتن اشکال ندارد. وقتی هم که جنگ تمام شد، اسیران را یا مورد منت قرار دهید و لطف کنید و آزادشان کنید یا اینکه در مقابل آزادی او چیز در خوری بگیرید.

لذا بنابر آن آیات، که قبل از سوره انفال نازل شده بود، مسلمانان در جنگ بدر، از همان ابتدای شروع جنگ نباید به فکر اسیر گرفتن برای تحمیل فدیه به آنان می­افتادند و عتاب شدید آیه­های 67 و 68 مربوط به بی­توجهی مسلمانان به این امر است و فشاری که به رسول خدا در این مورد آوردند.

و این موضوع به این نکته نیز اشاره دارد که ای مسلمانان، در هنگامی که یک موضوع عمومی در جریان است شما نباید دنبال منافع خصوصی خودتان (که اسیر گرفتن و فروختن آنان در مقابل فدیه یکی از مصادیق آن است) باشید.

خداوند به خاطر عمل آنان به پیامبر(ص) عتاب شدید نمود که تو چرا اینقدر با پیروانت نرم هستی و در یک مقاطع خاصی که سختگیری لازم است سختگیری نمی­کنی و ... غیره.

در نهایت هم خداوند (با توجه به آیه 69) این عمل را غنیمت حساب کرد و از لحاظِ شرعی درآمدِ حاصلِ از این عمل را حلال اعلام نمود. اما چنانکه بزودی در سوره آل عمران خواهیم دید مسلمانان را تنبیه فرمود یعنی به خاطر عمل فوق عذاب اخروی را از آنها برداشت اما در همین جهان، در جنگ اُحُد، سزای این نافرمانی آشکارشان را دیدند.

5 کلیدهای تفسیری

آیات 50 و 51 و 52 و 53 و 54 فرع بر آیه 49 هستند. و اگر کمی دقت کنید برایتان واضح می­شود.

آیات اصلی این پاراگراف عبارت است از آیه 64 و هفت کلمه اول آیه 65 و آیه 67 و آیه های 70 و 71 .

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیه 39 پیشگوئی میکند که جنگ های دیگری نیز در کار خواهد بود و تا از بین رفتن «فتنه» ادامه خواهد یافت .

در آیه 45 نیز پیشگوئی مشابهی دارد که شامل قسمت اول مورد قبل میشود.

در آیات 56 تا 71 چند بار پیشگوئی دارد که پس از جنگ بدر بازهم جنگ هایی خواهد بود و لذا شما چنین و چنان کنید .

همچنین است در آیه 72 .

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 48 از این لحاظ که به مخلوقاتی اشاره کرده که حتی مانیز به آنها دسترسی نیافته و ذهنیتی از آنها نداریم، بالاتر از ذهنیات ما و طبعا مخاطبان اولیه نیز، هست.

آیه های 50 و 51 از آنجا که «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین.

آیه 53 از این لحاظ که مکانیزم عملی که خداوند صحبتش را کرده، حتی برای ما قرن بیست و یکمی ها هم هنوز روشن نیست بالاتر از ذهنیات ما است، چه رسد به مخاطبان اولیه.

همچنین است آیه 63.

نیز آیه 66.

آیه 68 به آیاتی از علم وقدرت الهی اشاره شده، بالاتر از ذهنیات مخاطبان اولیه، بلکه حتی مخاظبانِ تاکنون نیز است.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - به جهاد و دفاع و اطاعت خالصانه از خدا و رسول بپردازيد که پيروز خواهيد شد

2 - کافران از لحاظ عقيده بي پايه و از لحاظ پناهگاه سست، و از لحاظ عاقبت در دنيا دچار شکست، و در آخرت عذاب خواهند داشت

3 -اي پيامبر! و ای مسلمانان! برای دفع دشمنان همواره آماده باشید و مواظب خیانت و نیرنگ آنان نیز باشید و با آنان سخت­گیری کنید

4 - اي پيامبر! همراه با پيروانت به طور همه جانبه با کافران درگير شو .

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 52 تا 54 و 59 و 68 ، بقیه آیات پاراگراف «برای اولین بار» است.

شرح مختصر

عقل شیطانی «عقل محاسبه­ گر» معمولی است

با توجه به آیه 48 شیطان چه دید؟

شیطان نیز مانند کافران است. عقلش روی محسوسات و روی عدد و رقم و ظواهر کار می­کند. مطابق آیه 48 نتیجه محاسباتش پیروزی کافران بود .

اما در همان برخورد اولیه رفتار پرصلابتی دید و ثبات و استواریی مشاهده کرد که با محاسبات او تناسبی نداشت و لذا فوراً غلط بودن محاسباتش را یافت و فوراً موضع خویش را صد و هشتاد درجه تغییر داد.

بدترین جنبندگان

آنچه در آیه 55 فرموده تاکنون در آیات بسیار زیادی مفاهیم معادلش را دیده ­ایم که بما چنین می­گویند که آنچه در آسمانها و زمین است مانند خورشید و ماه و ستارگان و گیاهان و درختان و حیوانات و بسیاری از آدمیان خداوند را سجده و او را عبادت و تسبیح و تنزیه می­نمایند و در جای خود مفهوم این مطالب عرض شد و در اینجا قصد تکرار آنها را نداریم اما چیزی که در اینجا می­خواهیم عرض کنیم این است که فقط در این میان، عده ­ای از آدمیان (و جنیان) هم هستند که این الگوی رفتاری را که کل جهان از آن پیروی می­کنند، در پیش نمی­گیرند و کفر می­ورزند و ایمان نمی­آورند. چون رفتار آنها در تعارض با کل جهان است، لذا آنها را «بدترین» جنبندگان نامیده است.

جمع بندی و تفسیر

و با آنها بجنگيد تا هيچ فتنه اي نباشد و دين بطور کامل براي خدا باشد . پس اگر دست کشيدند البته خداوند به اعمالشان بيناست (39) و اگر پشت کردند بدانيد که خداوند سرپرست شماست . چه سرپرست و چه ياور خوبي هست (40) و بدانيد که هر غنيمتي که بدست آورديد يک پنجم آن مال خدا و رسول و خويشاوندان و يتيمان وبيچارگان و براه ماندگان است ، اگر به خداوند و نيز بر آنچه بربنده مان نازل کرديم ، ايمان داريد . روزي که دو گروه به يکديگر رسيدند، {که همان روز جدا سازي حق و باطل بود}، و خداوند بر هر چيزي تواناست (41) هنگامي که شما در بلندي نزديک و آنها در بلندي دورتر بودند و آن قافله پائين تر از شما بود و اگر قرار ملاقات ميگذاشتيد حتما در (محل) قرار اختلاف پيدا ميکرديد وليکن (چنين شد) تا خداوند کاري را بگذراند که (تقديرش) انجام شده بود تا از روي دليل آشکار کسي را که هلاك شدني است هلاک كند ، ونيز از روي دليل آشکار کسي را که زنده شدني است ، زنده نمايد و البته خداوند شنواي داناست (42) هنگاميکه خداوند آنها را در خوابت کم نشان داد و اگر زياد نشان ميداد سست ميشديد و درباره آن امر با يکديگر مخالفت ميکرديد وليکن خداوند (شما را) سلامت داشت که او به آنچه در سينه ها ميگذرد داناست (43) و هنگاميکه باهم برخورد نموديد خداوند آنها را در چشم شما کم ارائه نمود و شما را هم در چشم آنها کم جلوه داد تا کاري را که (در تقدير) انجام شده بود (در واقعيت) بگذارند و کارها بسوي خداوند بر ميگردد (44) اي مسلمانان هنگاميکه با لشکري بر خورد کرديد ثبات ورزيد و خداوند را بسيار ياد کنيد شايد رستگار شويد (45) و خدا و رسولش را اطاعت کنيد و (با يکديگر) نزاع نکنيد زيرا سست خواهيد شد و نيرويتان ميرود و صبر کنيد که خداوند با صابران است (46) و مانند کساني نباشيد که از شهرهاشان براي غرور و خود نمائي خارج ميشوند واز راه خدا باز ميدارند و خداوند به آنچه مي کنند احاطه دارد (47) و هنگاميکه شيطان اعمالشان را برايشان آراست و گفت امروز کسي بر شما پيروز نخواهد شد ومن هم پناه دهنده تان هستم، اما به محض اینکه آن دو لشگر يکديگر را ديدند بر پاشنه هايش چرخيد و گفت از شما بيزارم. من چيزي مي بينم که شما نمي بينيد. من از خداوند ميترسم و خداوند در عقوبت شديد است (48) هنگامي که آن منافقان و کساني که در قلوبشان مرضي هست ميگفتند دين اينها مغرورشان کرده در حاليکه هر کس بر خداوند توکل کند، خداوند هم پيروزمند فرزانه است (49)  {و کاش آن هنگام را ميديدي که ملائکه (جان) کافران را ميگيرند و به صورتهايشان و پشت هايشان ميزنند (و ميگويند) عذاب آتش سوزان را بچشيد (50) اين بخاطر همان است که از پيش فرستاديد و خداوند البته نسبت به بندگانش ظالم نيست (51) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيان آنها که به آيات خدا کفر ورزيدند و آنها را به گناهانشان بگرفت که خداوند البته قوي و سخت كيفر است (52) اين به آن علت است که خداوند وقتي نعمتي را به قومي داد، تا آنها آنچه را که در خودشان است تغيير ندهند نعمتشان را تغيير نميدهد، و البته خداوند شنواي داناست (53) مانند شيوه فرعونيان و پيشينيانشان، كه آيات پروردگارشان را تکذيب کردند، و آنها را بخاطر گناهانشان هلاک، و فرعونيان را غرق کرديم، و همگي ظالم بودند } (54)  بدترين جنبندگان در نزد خدا كافرانند كه ايمان نمي آورند (55) همان کساني که با آنها عهد بستي ، آنگاه در هر دفعه عهد شکني ميکنند و پروا ندارند (56) و اگر در جنگ برآنان دست يافتي برآنان سختگيري کن (و نيز) بر کساني که پشتيبانشان هستند ، شايد پندگيرند (57) و اگر از قومي بيم خيانتي داشتي مانند آنرا برآنها بيفكن که خداوند خائنان را دوست ندارد (58) و کافران نپندارند که پيش افتادند ، البته آنها (ما را) عاجز نمي کنند (59) و براي آنها تا آنجا که ميتوانيد نيرو و اسبان (يراق) بسته تهيه کنيد ، تا بوسيله آن دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد ، و کسان ديگري که غير از آنها هستند و شما نمي شناسيدشان ، و خداوند مي شناسدشان . و آنچه که در راه خدا خرج کنيد تماما به شما پس داده ميشود و ظلمي نمي بينيد (60) پس اگر تمايل به صلح پيدا کردند تو نيز تمايل نشان ده ، و بر خدا توکل کن که او شنواي داناست (61) و اگر خواستند نيرنگ بزنند البته خداوند تو را بس است ، هموست کسي که با ياريش تو را و مومنان را پشتيباني کرد (62) و دلهاي آنها را بهم الفت داد ، اگر ميخواستي تمام آنچه را که در زمين هست خرج کني نميتوانستي بين آنها الفت برقرار کني ، وليکن خداوند بين آنها الفت داد که همو پيروزمند فرزانه است (63) اي پيامبر ! خداوند و کساني از مومنان که پيرويت مي کنند تو را بس است (64) اي پيامبر ! مومنان را بر جنگ تشويق کن {اگر بين شما بيست نفر صابر باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر صد نفر باشند بر هزار نفر از کافران پيروز خواهند شد ، زيرا آنها كساني هستند که نمي فهمند (65) الان خداوند به شما تخفيف داد ، و دانست که در شما ضعفي هست ، پس اگر صد نفر صابر از شما باشند بر دويست نفر پيروز خواهند شد ، و اگر هزار نفر باشند بر دو هزار نفر باذن خدا پيروز خواهند شد ، و خداوند با صابران است } (66) پيغمبر را نميرسد قبل از اينکه (دينش) در زمين محكم شود اسيراني داشته باشد . شما بهره دنيا را ميخواهيد در حاليکه خداوند آخرت را ميخواهد و خداوند پيروزمند فرزانه است (67) {اگر نوشته اي از جانب خدا سبقت نيافته بود ، درباره آنچه (اسیر) گرفتيد عذابي بزرگ به شما ميرسيد (68) لذا از آنچه غنيمت بدستتان آمد حلال و پاکيزه بخوريد ، و از خدا پروا کنيد ، که خداوند آمرزگار مهربان است} (69) اي پيامبر ! به آنچه از اسيران که در دستتان است بگو اگر خداوند در دلهاي شما خيري مي شناخت راجع به آنچه از شما گرفته شده بهترش را به شما ميدهد و مي آمرزدتان و خداوند آمرزگار مهربان است (70) و اگر قصد خيانت با تو دارند البته قبلا هم به خداوند خيانت کرده بودند و خداوند هم (تو را) برآنها دستيابي داد و خداوند داناي حکيم است(71)

دی ان ان