X

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَآئِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿138﴾ إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿139﴾ قَالَ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿140﴾ وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿141﴾ وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿142﴾ وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿143﴾ قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاَتِي وَبِكَلاَمِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ ﴿144﴾ وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ ﴿145﴾ سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿146﴾ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿147﴾ وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَلاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَالِمِينَ ﴿148﴾ وَلَمَّا سُقِطَ فَي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْاْ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿149﴾ وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿150﴾ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿151﴾ إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ ﴿152﴾ وَالَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿153﴾ وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الأَلْوَاحَ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ ﴿154﴾ وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ﴿155﴾ وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ﴿156﴾


الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿157﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿158﴾ وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ﴿159﴾ وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿160﴾ وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿161﴾ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ ﴿162﴾

 

و بني اسرائيل را از آن دريا گذرانديم. پس به قومي رسيدند که به پرستش بتهايشان مشغول بودند، گفتند اي موسي براي ما نيز خدائي قرار بده. گفت شما قومي نادانيد (138) آنچه اينها مشغولند نابود شدني است و آنچه انجام ميدهند باطل است (139) آيا براي شما غير از خداوند خدائي بخواهم در حاليکه همو بود که شما را برجهانيان برتري داد؟ (140) و آن هنگام را فراموش کرده اید که از فرعونيان که عذابي تلخ بر شما روا ميداشتند که پسرانتان را مي کشتند و زنانتان را زنده ميگذاشتند نجاتتان داد؟ که در اين آزمايشي بزرگ از جانب پروردگارتان بود (141) و با موسي قرار سي شب گذاشتيم و ده شب نيز به آن افزوديم و قرار او با پروردگارش به چهل شب کامل شد و موسي قبل از اینکه به میقات برود به برادرش هارون گفت در قومم جانشينم باش و اصلاح کن و راه مفسدان را پيروي مکن (142) و هنگاميکه موسي به وعده گاه آمد و و پروردگارش با او سخن گفت، گفت پروردگارا خویش را بمن بنما تا بسويت نظر کنم، گفت هرگز مرا نخواهي ديد وليکن به آن کوه نگاه کن، پس اگر برجاي خويش ايستاد بزودي مرا خواهي ديد. و چون پروردگارش به آن کوه تجلي کرد آنرا خورد کرد و موسي به بيهوشي افتاد، پس چون برخاست گفت تو منزهي، بسويت توبه کردم و من اولين مومن خواهم بود (143) گفت اي موسي! تو را به رسالتم و با کلامم بر مردم برگزيدم. پس آنچه را به تو دادم بگير و از سپاس گزاران باش (144) و درباره همه چيز، در هر زمينه، پندي، و براي هر چيز تفصيلي در آن الواح برايش نوشتيم و گفتيم آنرا با قوت بگير و قومت را فرمان ده که از بهترين هاي آن برگيرند. بزودي منزلگاه گناهکاران را به شما نشان خواهم داد (145) بزودي كساني را که در زمين گردنفرازي ناحق مي کنند از آياتم منصرف مي کنم و هر نشانه اي را هم که ببينند به آن ايمان نمي آورند و اگر راه رشد را ببينند آن را انتخاب نمي کنند و اگر راه گمراهي را ببينند آنرا انتخاب مي کنند. اين به آن علت است که آياتمان را تکذيب کردند و از آن غفلت نمودند (146) و کساني که آياتمان و رسيدن به آخرت را تکذيب کنند اعمالشان نابود ميشود. آيا اين جز سزاي عملشان است که انجام ميدهند؟ (147) و قوم موسي در غياب او از زيورهايشان گوساله اي برگرفتند که بدني بود که صدائي داشت. آيا نديدند نه با آنان گفتگو مي کند و نه به راهي هدايتشان ميکند؟ آنرا به الوهیت برگرفتند و ظالم شدند (148) و وقتيکه روي دستشان ماند و ديدند گمراه شده اند گفتند اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نبخشد حتما از زيانکاران خواهيم بود (149) و هنگاميکه موسي بسوي قومش برگشت غضبناک و متاسف بود. گفت درغيابم چه بدجانشينيی برايم کرديد. آيا راجع به امر پروردگارتان عجله کرديد؟ و آن الواح را انداخت و سربرادرش را گرفت و بسوي خويش مي کشيد. گفت اي پسر مادرم اين مردم مرا ضعيف نمودند و نزديک بود بکشندم پس دشمنان را به سرزنش من وادار مکن و مرا جزء قوم ظالمان بحساب نياور (150) گفت پروردگارا مرا و برادرم را ببخش و ما را در رحمت خويش داخل کن و تو مهربان ترين هستي (151) بزودي كساني که آن گوساله را به پرستش بگرفتند غضبي از پروردگارشان و خواريي در زندگي خواهند داشت و افترا زنندگان را چنين سزا ميدهيم (152) ولی کساني که اعمال زشت نمودند، و پس از آن توبه کردند و ايمان آوردند، البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود (153) و هنگاميکه خشم موسي آرام شد آن الواح را برگرفت و در نسخه هاي آن براي كساني كه از پروردگار بيم داشتند هدايت و رحمتي بود (154) موسي از ميان قوم خويش هفتاد نفر را جهت وعده گاه ما انتخاب کرد. پس هنگاميكه آن لرزه آنها را بگرفت گفت پروردگارا اگرميخواستي ميتوانستي آنها و مرا قبلا هلاک کني. آيا ما را بسبب رفتار سفيهاني هلاک ميکني؟ نه، بلکه اين آزمايش توست. هرکس راخواهي با آن گمراه ميکني، و هر کس را خواهي هدايت ميکني. تو سرپرست مائي. پس ما را بيامرز و با ما مهربان باش و تو بهترين آمرزشگراني (155) و در اين جهان برايمان نيكي مقرر کن و همچنين در آخرت، که ما بسوي تو هدايت يافته ايم. گفت عذابم به هر کس که خواهم ميرسد اما رحمتم همه چيز را فرا گرفته است. و بزودي آنرا براي کساني مقرر ميدارم که تقوا پيشه کنند و زکوة دهند و به آياتمان ايمان داشته باشند (156) همانها که از پيغمبر فرستادهء درس نخوانده ای که بعدا خواهد آمد، که وصفش را در توراتي که نزدشان هست، و نیز در انجيل، مي يابند، پيروي مي کنند. همانکه آنها را به چيزهاي خوب و پسنديده فرمان ميدهد و از چيزهاي ناپسند باز ميدارد و چيزهاي خوشايند را برايشان حلال و چيزهاي ناخوشايند را برآنها حرام مينمايد و نيز آنها را از تکاليف سنگين و قيودي که برآنها تحميل شده معاف ميکند. پس کساني که به او ايمان آورده و گراميش داشته و ياريش نموده و نوري را که با او فرستاده شده است پيروي كنند، البته رستگار خواهند بود (157) ای پیامبر! بگو اي مردم! من فرستاده خداوند بسوي همگي شما هستم. همان خداوندي که فرماندهي آسمانها و زمين از اوست. خدائي جز او نيست. زنده ميکند و ميميراند. پس به خداوند و فرستاده اش که پيغمبري درس نياموخته است که به خداوند و کلماتش ايمان دارد، ايمان بياوريد شايد هدايت شويد (158) و از قوم موسي عده اي بودند که به حق هدايت شده و بسوي آن متمايل ميشدند (159) و آنها را بصورت دوازده گروه تقسيم کرديم و به موسي وحي کرديم که هر وقت خواست به قومش آب برساند با عصايش به آن سنگ بزند. پس دوازده چشمه از آن ميشکافت. بطوريکه هر کسي آبشخور خويش را مي شناخت و ابر را سايه بانشان کرديم و منّ و سلوي را برآنها نازل کرديم، و گفتیم  از چيزهاي خوشايندي که روزي تان کرده ايم بخوريد، و وقتیکه رفتار های زشت نمودند بما ظلم نکردند بلکه به خودشان ظلم ميکردند (160) آن هنگام که به آنان گفته شد در اين شهر سکونت گزينيد و از هر جاي آن خواستيد بخوريد و در دعاهايتان بگوئيد خداوندا گناهان ما را فرو ريز و از آن دربِ معبد به سجده داخل شويد که خطاهايتان را ببخشيم و اگر چنین میکردند بزودي نيکوکاران را فزوني مي بخشيدیم (161) اما ظالمانشان آن قول را به قولي ديگر تبديل کردند آنگاه عذابي از آسمان براي ظلمي كه ميكردند برآنها فرو فرستاديم (162)

قبلی:  سوره اعراف سوره اعراف
بعدی:  سوره اعراف سوره اعراف
Print
14 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: بي توجهي به خداوند و سر کشي در مقابل پيامبران مايه هلاکت دو جهان است.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب : بني اسرائيل پس از آزادي شان توسط حضرت موسي نسبت به تعاليم پيامبرشان نافرماني هاي عظيم نمودند.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَآئِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ قَالُواْ يَا مُوسَى اجْعَل لَّنَا إِلَهًا كَمَا لَهُمْ آلِهَةٌ قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ ﴿138﴾ إِنَّ هَؤُلاء مُتَبَّرٌ مَّا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَّا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿139﴾ قَالَ أَغَيْرَ اللّهِ أَبْغِيكُمْ إِلَهًا وَهُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿140﴾ وَإِذْ أَنجَيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَونَ يَسُومُونَكُمْ سُوَءَ الْعَذَابِ يُقَتِّلُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴿141﴾

ریزدرب: بنی اسرائیل به محض آزادی از یوغ فرعون به سرکشی پرداختند.

2

وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلاَثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَقَالَ مُوسَى لأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلاَ تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿142﴾ وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿143﴾ قَالَ يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالاَتِي وَبِكَلاَمِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُن مِّنَ الشَّاكِرِينَ ﴿144﴾ وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الأَلْوَاحِ مِن كُلِّ شَيْءٍ مَّوْعِظَةً وَتَفْصِيلاً لِّكُلِّ شَيْءٍ فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُواْ بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ ﴿145﴾ سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِن يَرَوْاْ كُلَّ آيَةٍ لاَّ يُؤْمِنُواْ بِهَا وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الرُّشْدِ لاَ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً وَإِن يَرَوْاْ سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلاً ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَكَانُواْ عَنْهَا غَافِلِينَ ﴿146﴾ وَالَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا وَلِقَاء الآخِرَةِ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ هَلْ يُجْزَوْنَ إِلاَّ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ ﴿147﴾

ریزدرب: موسی (ع) پس از ماموریت اولیه آموزش تکمیلی دریافت نمود.

3

وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِن بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلاً جَسَدًا لَّهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْاْ أَنَّهُ لاَ يُكَلِّمُهُمْ وَلاَ يَهْدِيهِمْ سَبِيلاً اتَّخَذُوهُ وَكَانُواْ ظَالِمِينَ ﴿148﴾ وَلَمَّا سُقِطَ فَي أَيْدِيهِمْ وَرَأَوْاْ أَنَّهُمْ قَدْ ضَلُّواْ قَالُواْ لَئِن لَّمْ يَرْحَمْنَا رَبُّنَا وَيَغْفِرْ لَنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿149﴾ وَلَمَّا رَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ بِئْسَمَا خَلَفْتُمُونِي مِن بَعْدِيَ أَعَجِلْتُمْ أَمْرَ رَبِّكُمْ وَأَلْقَى الألْوَاحَ وَأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُواْ يَقْتُلُونَنِي فَلاَ تُشْمِتْ بِيَ الأعْدَاء وَلاَ تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿150﴾ قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلأَخِي وَأَدْخِلْنَا فِي رَحْمَتِكَ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ ﴿151﴾ إِنَّ الَّذِينَ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ سَيَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُفْتَرِينَ ﴿152﴾ وَالَّذِينَ عَمِلُواْ السَّيِّئَاتِ ثُمَّ تَابُواْ مِن بَعْدِهَا وَآمَنُواْ إِنَّ رَبَّكَ مِن بَعْدِهَا لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿153﴾

ریزدرب: بني اسرائيل پس از آزادي شان توسط حضرت موسي و در اندک زمانِ غیبت او نسبت به تعاليم پيامبرشان نافرماني هاي عظيم نمودند.

4

وَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الأَلْوَاحَ وَفِي نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِينَ هُمْ لِرَبِّهِمْ يَرْهَبُونَ ﴿154﴾ وَاخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ ﴿155﴾ وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ قَالَ عَذَابِي أُصِيبُ بِهِ مَنْ أَشَاء وَرَحْمَتِي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ فَسَأَكْتُبُهَا لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَالَّذِينَ هُم بِآيَاتِنَا يُؤْمِنُونَ ﴿156﴾ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذِي يَجِدُونَهُ مَكْتُوبًا عِندَهُمْ فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنْجِيلِ يَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَآئِثَ وَيَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالأَغْلاَلَ الَّتِي كَانَتْ عَلَيْهِمْ فَالَّذِينَ آمَنُواْ بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُواْ النُّورَ الَّذِيَ أُنزِلَ مَعَهُ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿157﴾ قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُواْ بِاللّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿158﴾

ریزدرب: بنی اسرائیل نیز پس از توجه به خطایشان آموزش تکمیلی دریافت کردند.

5

 وَمِن قَوْمِ مُوسَى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ يَعْدِلُونَ ﴿159﴾

ریزدرب: عده ای از بنی اسرائیل پس از آموزش تکمیلی قوم خوبی شدند.

6

 وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿160﴾ وَإِذْ قِيلَ لَهُمُ اسْكُنُواْ هَذِهِ الْقَرْيَةَ وَكُلُواْ مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ وَقُولُواْ حِطَّةٌ وَادْخُلُواْ الْبَابَ سُجَّدًا نَّغْفِرْ لَكُمْ خَطِيئَاتِكُمْ سَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ ﴿161﴾ فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنْهُمْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَظْلِمُونَ ﴿162﴾

ریزدرب: اکثریت بني اسرائيل حتی پس از دریافت آموزش تکمیلی نیز، علیرغم آیات و نعمتهای متنوع الهی، قومی نافرمان و شایسته عذاب شدند.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 که ابتدای سوره است  می فرماید : ای مردم ! از رسولی که بسویتان آمده پیروی کنید وگرنه دچار خسران خواهید شد و مبادا جذب القائات شیطانی شوید ، که درآنصورت به تعالیم این رسول بی توجه شده و در دو جهان دچار خسران خواهید شد.

در پاراگراف 2 اولین خطاب­ها و هشدارها و تشریع قانون کلی به انسان­های اولیه را ذکر میفرماید .

در پاراگراف 3 می فرماید : ای مردم ! عاقبت حتمی شما فرارسیدن قیامت و ضمن ارائه ای از قسمتی از وقایع آن روز میفرماید عاقبت تان دوحالت ممکنِ متضاد دارد . اینک این شما هستید که راه های منتهی به هر حالت را انتخاب میکنید .

در پاراگراف 4 گوشه­ای از الطاف و نعمت­های الهی را یادآوری می فرماید .

در پاراگراف 5 می فرماید : ای مردم ! به اقوام منقرض شده قبلی بنگرید ! این تازه وضـع دنیوی شان بود ، وضع آخرتی شان راهم که میدانید ! برای خویش چه می پسندید؟

در پاراگراف 6 یک قانون مهم درباره هلاکت تمدن ­ها را بیان می فرماید .

در پاراگراف 7 می فرماید : ای مسلمانان ! نه این کفار از فرعون و نیروهایش قوی ترند ونه این پیامبر کمتر مورد تاییدات الهی است ، پس ، دل خوش دارید شاید پیـــروزی نزدیک باشد .

در این پاراگراف می فرماید : ای مسلمانان ! مبادا شما هم پس از پیروزی همین عقبگرد ها را بکنید!

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیات این پاراگراف (آیات 138 تا 162) کاملا حس میشود که با آن مقدمه طولانی (ذکر اقوام پیشین و هلاکت مکذبان تا موسی و فرعون ) و سپس به پرداختن به بنی اسرائیلِ پس از نجات که خیلی بد رفتار کردند ، تلویحا دارد این خبر را به مسلمانان میدهد که نجات شما هم نزدیک است و مبادا که شما هم مانند یهودیان همان رفتارها را کنید .

5 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 138 تا 162 که به داستان بنی اسرائیل پس از نجاتشان می پردازد و بدرفتاریهایشان را نکوهش میکند تلویحا دارد به مسلمانان وعده نجات میدهد وبه آنان هشدار میدهد مبادا شماهم پس از نجات مانند آنان کنید.

6 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه 139 چون خیلی مشهور است و زیاد در ذمّ یهودیان بکار میرود به این لحاظ جزء آیات برجسته قرار میگیرد.

آیه 142 از اینکه در نمازهای مستحبی خاصی تلاوت میشود این موقعیت را دارد.

آیه 143 به علت وجود جمله «لن ترانی» در آن، در ادبیات عرفانی و اشعار نفوذ فوق العاده ای یافته و موقعیت مزبور را یافته است.

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

موضوع آیه های 143 و 145 حتی امروز نیز فوق ذهنیات است، چه رسد به 1400 پیش.

همچنین است موقعیت آیه های 148 و 149.

همچنین آیه 155.

و آیه 160.

8 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

بني اسرائيل پس از آزادي شان توسط حضرت موسي نسبت به تعاليم پيامبرشان نافرماني هاي عظيم نمودند.

10 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

چند دریافت کوتاه مستقیم

آیه 138: «دریا»ی مطرح در این آیه علیرغم تصریحی که توراتِ فعلی دارد که «دریای سرخ» است بشرحی که در سوره طه عرض کردیم نمی­تواند آن باشد بلکه منظور همان رود نیل است.

آیه 140: واقعاً بنی­اسرائیل بر جهانیان برتری داشتند؟ البته که نه! زیرا از لحاظ اجتماعی، تازه از بردگی خلاص شده بودند. از لحاظ مالی، هیچ چیز نداشتند و حتی زمینی نداشتند که در آن خانه­ای بنا کنند و مزرعه­ای احداث کنند. قوم آواره بی­هویت فراریی بودند که سطح فکرشان هم آن بود که ای پیغمبر خدا برای ما بت بیاور. پس برتری آنها در چه بود؟ واقعاً برتری آنها در خودشان نبود. بلکه مربوط به حضرت موسی(ع) و تعالیمی که بعداً از او خواهند یافت بود.

آیه 141: در سوره­های قبلی عرض کردیم که منظور این است که «نسل معترض» بر این رابطه ظالمانه اربابیِ قبطیان و بردگی بنی­اسرائیل را حذف می­کردند.

آیه 143: خداوند نامحدود و بشر محدود است و نامحدود در محدود نمی­گنجد و این نکته معمولی که ما آدمهای معمولی می­دانیم، چطور ممکن است حضرت موسی(ع) با چنان ظرفیت و شخصیتی نداند و تقاضای رویت خداوند را کند؟

لذا موضوع را باید اینطور توضیح نمود که او چنانکه در ابتدای رسالتش هم تجربه داشت، لذت شنیدن صدائی را درک کرده بود که از سوی خدا برای او فرستاده می­شد و اینک او یک علامت بصری هم تقاضا کرده بود.

توضیح بیشتری که میتوان در این رابطه داد این است که حضرت موسی (ع) از شنیدن صدا از آن «درخت» تا وارد شدن به مصر و آن بلاهای عظیم و نجات دادن بنی اسرائیل و آوردن آنها تا پای آن کوه یک «مامور الهی» بود که به کمک معجزات متنوع توانسته بود موفق شود و ماموریت خویش را به انجام برساند ، اینک او چه بسا خیلی پر افتخار و خیلی پرباد به میقات آمده بود که «خدایا دیدی چه کاری کردم کارستان؟» و ظاهرا چنین مقدمه ای می باید مشوق او بوده باشد که بگوید «ارنی انظر الیک» و البته جوابش را هم گرفت که «لن ترانی» و پس از تجلی و غش و بهوش آمدن ظاهرا باید به حالتی از درک واقعیت ها رسیده باشد که به خویش گفته باشد «اهای ای موسی ! اگر آنهمه معجزات الهی کمکت نمیکرد که نمیتوانستی موفق شوی» و پس از این خودآگاهی حالتی جدید از فروتنی یافته باشد که او را شایسته برگزیدگی برای پیامبری مجدد همان قومی که فقط به ضرب و زور معجزات نجات یافته بودند را راهبری کند .

آیه 148: عبارتِ «پس از او» بمعنی آن غیبتی است که موسی از میان قوم خویش داشت که به آن کوه رفته بود و ... .

آیه 148: به شرحی که در همین بند عرض کردیم توجه فرمائید که بالاخره آن مردم ذهنیت بت­پرستی داشتند و آن ذهنیت قرنها در آنان ریشه داشت و طبعاً غیبت موسی به ظهور و عینیت یافتن آن کمک کرد و بت را ساختند.

آیه­های 158-157: فرع بر آیه 156 است.

صفتی که برای پیامبر اکرم(ص) در این آیه­ها آورده و بمعنی «درس ناخوانده» است، برای همگان یک صفت منفی بمعنی «نافرهیخته» است اما برای پیامبران صفت لازم و واجب و مثبت است زیرا اگر پیامبران معلمی دیده باشند چه بسا این شائبه پیش آید که مطالبی را که می­گویند از القائات آن معلم است. قبلاً هم در سوره یس دیدیم که شاعری را از پیامبر اکرم(ص) نفی کرده و آن را یک نعمت قلمداد کرده بود.

آیه 157: تنها آیه­ای در قرآن است که «آزادی» را برای بشر چنین مفصل تعریف نموده است.

آیات 162-160: نعمتهای عجیبی را برای بنی­اسرائیل بر می­شمارد و آنها حتی بسیار بالاتر از نعمتهائیست که آدم و همسرش در دوره­ای که «در آن باغ» بودند داشتند یعنی بهترین آب (آب معجزه­ای) و بهترین غذا (غذای آسمانی) و بهترین سقف (ابر هدایت شده) و بهترین راهنما.

امیدبخشی و هشدار توأم با یگدیگر

در این پاراگراف طولانی به داستان موسی(ع) و بنی­اسرائیل پس از خروج از مصر می­پردازد و باید دانست که نزول سوره اعراف در زمان نزدیک به وقوع هجرت صورت پذیرفته و بنا بر تخمین، دو سال مانده به هجرت نازل شده و محتوای آن نیز بطور عبرت­انگیزی با این نکته تناسب دارد.

زیرا از طرفی با توجه به ذکر پیامبران گذشته مانند نوح(ع) و هود(ع) و صالح(ع) و لوط(ع) و غیره و نابودی تکذیبگرانِ آنها و نجات مؤمنان، مسلمانانِ آنروزها را دلداری می­دهد که شما و پیامبرتان نیز نجات خواهید یافت، و مکذبان مغلوب و منکوب خواهند شد،

اما با ذکر داستانهایِ پس از نجاتِ بنی­اسرائیل از دست فرعون و انحرافاتی که به آنها دچار شدند تلویحاً به مسلمانان هشدار می­دهد که مبادا شما با رسولتان چنین کنید و خودتان چنان شوید و چنانکه خواهیم دید از این پس هر چه از داستانهای مربوط به بنی­اسرائیل نازل می­شود (غیر از یکی دو استثناء) دیگر به آن قسمت ناراحتی و عذاب و اسارت آنها در دست فرعونیان نمی­پردازد بلکه به بعد از آزادی آنها نظر دارد و این نیست مگر توجه دادن و هشدار مسلمانان به خطر انحراف از مسیر حق و قبول رهبری شیطان و سقوط از ایده­آل­های مکتب و خروج از رهبری رسول اکرم(ص).

لذا این پاراگراف را باید با این دید «عبرت»ی و «هشدار»ی بخوانیم. البته مطالب این پاراگراف نیز نسبتاً روشن است و چندان نیازی به شرح و بسط ندارد بخصوص که مطالبِ کاملاً شبیهِ آنرا قبلاً (در سوره طه) دیده­ایم.

اما با وجود این بهتر است توقف و تمرکزی روی بعضی کلمات و عبارات بنمائیم.

بازگشت به بت­پرستی؟ آن هم این قدر زود؟

در رابطه با آیات 140-138 مطلب بسیار قابل تعمق است.

تصورش را بفرمائید، بنی­اسرائیل تا همین چند روز پیش اسیر دست سفاکانی بودند که شاخصه آنها بت­پرستی بود و حضرت موسی(ع) بنام خدای واحد و با آن همه معجزات آنها را آزاد کرد، و با وجود این، اولین آثار بت­پرستی را که دیدند، همه آن چیزها را فراموش، و نه تنها هوس بت­پرستی کردند، بلکه از پیامبر غیور خداوند می­خواهند او وسایل بت­پرستی آنها را فراهم کند!

همه اینها بسیار عجیب و غیرقابل باور است اما اگر کمی درباره­اش بررسی کنیم خواهیم دید آنقدرها هم عجیب نیست.

در روایات توراتی آمده که بنی­اسرائیل 400 سال بنده فراعنه بوده­اند.

البته اگر تخمین هم بزنیم، این رقم معقول است.

در این مدت طولانی، کم­کم ارزشهای ارباب­ها به برده­ها منتقل و آنها روش درست را همان می­پندارند که اربابان در پیش می­گیرند و فکر صحیح از نظر آنها همان خواهد بود که اربابان آنطور فکر می­کنند.

طبعاً بت­پرستی نیز برای آنها تنها شکل مناسک دینی می­شود و اگر هم خاطرۀ ضعیفی از توحید خالص آباء و اجدادی داشته باشند، اینهمه ذلت و خواری دیگر چیزی از آن برایشان باقی نمی­گذارد و طبیعی است که این مدت کوتاهی که از نجاتشان می­گذرد به هیچ وجه کافی نیست که چیزی را که در طول چندین قرن در ذهنشان رسوخ کرده بزداید.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و بني اسرائيل را از آن دريا گذرانديم. پس به قومي رسيدند که به پرستش بتهايشان مشغول بودند، گفتند اي موسي براي ما نيز خدائي قرار بده. گفت شما قومي نادانيد (138) آنچه اينها مشغولند نابود شدني است و آنچه انجام ميدهند باطل است (139) آيا براي شما غير از خداوند خدائي بخواهم در حاليکه همو بود که شما را برجهانيان برتري داد؟ (140) و آن هنگام را فراموش کرده اید که از فرعونيان که عذابي تلخ بر شما روا ميداشتند که پسرانتان را مي کشتند و زنانتان را زنده ميگذاشتند نجاتتان داد؟ که در اين آزمايشي بزرگ از جانب پروردگارتان بود (141) و با موسي قرار سي شب گذاشتيم و ده شب نيز به آن افزوديم و قرار او با پروردگارش به چهل شب کامل شد و موسي قبل از اینکه به میقات برود به برادرش هارون گفت در قومم جانشينم باش و اصلاح کن و راه مفسدان را پيروي مکن (142) و هنگاميکه موسي به وعده گاه آمد و و پروردگارش با او سخن گفت، گفت پروردگارا خویش را بمن بنما تا بسويت نظر کنم، گفت هرگز مرا نخواهي ديد وليکن به آن کوه نگاه کن، پس اگر برجاي خويش ايستاد بزودي مرا خواهي ديد. و چون پروردگارش به آن کوه تجلي کرد آنرا خورد کرد و موسي به بيهوشي افتاد، پس چون برخاست گفت تو منزهي، بسويت توبه کردم و من اولين مومن خواهم بود (143) گفت اي موسي! تو را به رسالتم و با کلامم بر مردم برگزيدم. پس آنچه را به تو دادم بگير و از سپاس گزاران باش (144) و درباره همه چيز، در هر زمينه، پندي، و براي هر چيز تفصيلي در آن الواح برايش نوشتيم و گفتيم آنرا با قوت بگير و قومت را فرمان ده که از بهترين هاي آن برگيرند. بزودي منزلگاه گناهکاران را به شما نشان خواهم داد (145) بزودي كساني را که در زمين گردنفرازي ناحق مي کنند از آياتم منصرف مي کنم و هر نشانه اي را هم که ببينند به آن ايمان نمي آورند و اگر راه رشد را ببينند آن را انتخاب نمي کنند و اگر راه گمراهي را ببينند آنرا انتخاب مي کنند. اين به آن علت است که آياتمان را تکذيب کردند و از آن غفلت نمودند (146) و کساني که آياتمان و رسيدن به آخرت را تکذيب کنند اعمالشان نابود ميشود. آيا اين جز سزاي عملشان است که انجام ميدهند؟ (147) و قوم موسي در غياب او از زيورهايشان گوساله اي برگرفتند که بدني بود که صدائي داشت. آيا نديدند نه با آنان گفتگو مي کند و نه به راهي هدايتشان ميکند؟ آنرا به الوهیت برگرفتند و ظالم شدند (148) و وقتيکه روي دستشان ماند و ديدند گمراه شده اند گفتند اگر پروردگارمان به ما رحم نکند و ما را نبخشد حتما از زيانکاران خواهيم بود (149) و هنگاميکه موسي بسوي قومش برگشت غضبناک و متاسف بود. گفت درغيابم چه بدجانشينيی برايم کرديد. آيا راجع به امر پروردگارتان عجله کرديد؟ و آن الواح را انداخت و سربرادرش را گرفت و بسوي خويش مي کشيد. گفت اي پسر مادرم اين مردم مرا ضعيف نمودند و نزديک بود بکشندم پس دشمنان را به سرزنش من وادار مکن و مرا جزء قوم ظالمان بحساب نياور (150) گفت پروردگارا مرا و برادرم را ببخش و ما را در رحمت خويش داخل کن و تو مهربان ترين هستي (151) بزودي كساني که آن گوساله را به پرستش بگرفتند غضبي از پروردگارشان و خواريي در زندگي خواهند داشت و افترا زنندگان را چنين سزا ميدهيم (152) ولی کساني که اعمال زشت نمودند، و پس از آن توبه کردند و ايمان آوردند، البته پروردگارت پس از آن آمرزنده مهربان خواهد بود (153) و هنگاميکه خشم موسي آرام شد آن الواح را برگرفت و در نسخه هاي آن براي كساني كه از پروردگار بيم داشتند هدايت و رحمتي بود (154) موسي از ميان قوم خويش هفتاد نفر را جهت وعده گاه ما انتخاب کرد. پس هنگاميكه آن لرزه آنها را بگرفت گفت پروردگارا اگرميخواستي ميتوانستي آنها و مرا قبلا هلاک کني. آيا ما را بسبب رفتار سفيهاني هلاک ميکني؟ نه، بلکه اين آزمايش توست. هرکس راخواهي با آن گمراه ميکني، و هر کس را خواهي هدايت ميکني. تو سرپرست مائي. پس ما را بيامرز و با ما مهربان باش و تو بهترين آمرزشگراني (155) و در اين جهان برايمان نيكي مقرر کن و همچنين در آخرت، که ما بسوي تو هدايت يافته ايم. گفت عذابم به هر کس که خواهم ميرسد اما رحمتم همه چيز را فرا گرفته است. و بزودي آنرا براي کساني مقرر ميدارم که تقوا پيشه کنند و زکوة دهند و به آياتمان ايمان داشته باشند (156) همانها که از پيغمبر فرستادهء درس نخوانده ای که بعدا خواهد آمد، که وصفش را در توراتي که نزدشان هست، و نیز در انجيل، مي يابند، پيروي مي کنند. همانکه آنها را به چيزهاي خوب و پسنديده فرمان ميدهد و از چيزهاي ناپسند باز ميدارد و چيزهاي خوشايند را برايشان حلال و چيزهاي ناخوشايند را برآنها حرام مينمايد و نيز آنها را از تکاليف سنگين و قيودي که برآنها تحميل شده معاف ميکند. پس کساني که به او ايمان آورده و گراميش داشته و ياريش نموده و نوري را که با او فرستاده شده است پيروي كنند، البته رستگار خواهند بود (157) ای پیامبر! بگو اي مردم! من فرستاده خداوند بسوي همگي شما هستم. همان خداوندي که فرماندهي آسمانها و زمين از اوست. خدائي جز او نيست. زنده ميکند و ميميراند. پس به خداوند و فرستاده اش که پيغمبري درس نياموخته است که به خداوند و کلماتش ايمان دارد، ايمان بياوريد شايد هدايت شويد (158) و از قوم موسي عده اي بودند که به حق هدايت شده و بسوي آن متمايل ميشدند (159) و آنها را بصورت دوازده گروه تقسيم کرديم و به موسي وحي کرديم که هر وقت خواست به قومش آب برساند با عصايش به آن سنگ بزند. پس دوازده چشمه از آن ميشکافت. بطوريکه هر کسي آبشخور خويش را مي شناخت و ابر را سايه بانشان کرديم و منّ و سلوي را برآنها نازل کرديم، و گفتیم  از چيزهاي خوشايندي که روزي تان کرده ايم بخوريد، و وقتیکه رفتار های زشت نمودند بما ظلم نکردند بلکه به خودشان ظلم ميکردند (160) آن هنگام که به آنان گفته شد در اين شهر سکونت گزينيد و از هر جاي آن خواستيد بخوريد و در دعاهايتان بگوئيد خداوندا گناهان ما را فرو ريز و از آن دربِ معبد به سجده داخل شويد که خطاهايتان را ببخشيم و اگر چنین میکردند بزودي نيکوکاران را فزوني مي بخشيدیم (161) اما ظالمانشان آن قول را به قولي ديگر تبديل کردند آنگاه عذابي از آسمان براي ظلمي كه ميكردند برآنها فرو فرستاديم (162)

 

دی ان ان