پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:
درس: آيات و نعمت های مهمي كه به پيامبران داده شده، در اثر توجه و دقت در اطاعت خداوند وتواضع و توجه دائمي به سوي او بوده است.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: تحليل علل روانشناختي رفتار خود محورانه تکذيبگران مخالف پيامبر اکرم (ص) و توصیه به آنحضرت که بازهم توجه آنها را به مطالب اساسی عقیدتی جلب کن.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿65﴾ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿66﴾ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿67﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿68﴾ مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿69﴾ إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿70﴾
ریزدرب: ای پیامبر! علیرغم آیات و نعمت های مهمی که به تو داده شده تواضع در پیش گیر و فقط موقعیت هشدار دهندگی خویش را به یادشان بیاور.
2
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ ﴿71﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿72﴾ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿73﴾ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ ﴿74﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿75﴾ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿76﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿77﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿78﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿79﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿80﴾ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿81﴾ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿82﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿83﴾ قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿84﴾ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿85﴾
ریزدرب: ابلیس در مقابل آیات و نعمت های الهی دقت و توجه و تواضع نشان نداد که چنان شد.
3
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿86﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿87﴾ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿88﴾
ریزدرب: ای پیامبر! فعلا چندان راجع به کافران حساس مباش و حقانیت موضعت را به اجمال بگو.
تقطیع:
در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 که ابتدای سوره است می فرماید : کافران پندناپذیر و خودبزرگبین و در نتیجه مخالف حقاند و ای پیامبر ! به این کافران امیدی مبند (فعلااصلاح ناپذیرند) و کافران نسبت به عظمت دستگاه الهی و رحمت واسعه خداوند و خطر امکان هلاکت دستجمعی بیتوجهند .
در پاراگراف 2 بـه رسول اکرم(ص) تلویحا میفرماید که اینها آنقدر در راه کفر وتکذیب افراط کرده اند که بعید نیست مانند اقوام سابق به عذاب هلاکت دستجمعی هم دچارشوند (اما اینکه بـه آن نوع عذاب معذبشان نمیکنیم حکمتی دارد که بعدا معلوم میشود ) و ضمنا به داود و سلیمان و ایوب و چند پیامبر دیگر (ع) آیات و نعمتهایی داده شده و آنها نیز متوجه موقعیت خویش نسبت به خداوند بوده اند. و همچنین بطور تلویحی دارد وعده پیروزی اردوگاه پیامبراکرم(ص) وپیروانش رامیدهد اما مسلمانان را نسبت به تخلفات احتمالی–پس از پیروزی– برحذرمیدارد و به آنحضرت یادآوری میفرماید که ای پیامبر! به تو نیز قرآن را داده ایم.
در پاراگراف 3 می فرماید : ای کافران ! چه چیزی واقعا می ارزد که خود را به چنیــن عاقبتی دچار ، و خود را از چنان عاقبتی محروم کنید؟
در این پاراگراف می فرماید: اخلاق ابلیسی درست نقطه مقابل اخلاق پیامبرانه است و علت رفتارهــای اینها قبول القائات ابلیسی و شیطانی است که نقطه محوری آن خودبینی است، و اینکه ای پیامبر! از اینکه مطالب اساسی عقیدتی را باز هم با اینها مطرح کنی خسته مشو و به اینها بگو حتما بزودی خواهید فهمید حقیقت چیست.
4 - سوالات
1 – چرا خداوند از بین صفات ممکن ، خود را به صفات مندرج در این قطعه معرفی نمود؟
2- از مطالب این پاراگراف چه «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» میتوان زد؟
3 - حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (ارشاد؟ تقریر؟ ارشاد تقریری ؟ یا.....؟)
4- منظور از « يَخْتَصِمُونَ » (آیه69) چیست؟
5 - «نباء عظیم» (آیه 67) اشاره به چه دارد؟ (جاافتادن اعتقاد به توحید؟ آخرت؟ یا . . ؟) و چرا؟
6 - چراخداوند دراینجا از ضمیر«من» (انی خالق سویت نفخت روحی قال خلقت یدی لعنتی اقول املئن) استفاده فرموده؟
7 – در کلمه «انّی» (آیه71) چه حالتی وجود دارد؟ (تاکید؟ یا...؟)
8 – چرا بجای «خالق» (آیه71) نفرموده «اخلق»؟
9 - تنوین روی انتهای کلمه «بشرا» (آیه71) از باب تعظیم است یا تصغیر؟
10 - برای کلمه «سوّی» (آیه72) چه سابقه ای درسوره های قبل سراغ دارید؟
11 - «نفخت» (آیه72) چه نوع از سخن است؟ (به زبان مثل؟ به زبان مخاطب؟ یا.....؟)
12 – منظور از «سجده» (آیه73) چیست؟ (بیعت برای اطاعت؟ یا....؟)
13 – منظور از آیه 73 چیست؟ (هماهنگی همه کارگزاران جهان برای امکان زندگی مناسب بشر مورد بحث آیه71؟ یا....؟)
14 - بین موضوع دو آیه 71 و 72 فاصله زمانی هست یا بلافاصله است؟
15 - (با توجه به آیه 76) چرا ابلیس به آن نتیجه رسید؟ مگر آتش نسبت به خاک برتر است؟ (برچه اساس؟) و به فرض صحت افضلیت مذکور ، برکدام اساس آن نتیجه گیری مقبول است؟
16 – منظور از «مخلصین» (آیه83) چه کسانی هستند؟
17 – با توجه به سابقه این موضوع در همین تفسیر ، «حوزه» فعالیت شیاطین کجاست؟
18 – کلّ آیات 71 تا 85 با کدام کلید تفسیری مطابق است؟
19 - «وقت المعلوم» اشاره به چه زمانی دارد؟ (قیامت؟ انتهای تاریخ بشریت؟ وقتی که بشریت آنقدر رشد یافته شود که دیگر وسوسه های شیطانی نتواند در او کارگر شود؟ یا . . ؟)
20 - «متکلف» (آیه 86) به چه معنا است؟ (زورگو – اعم از اینکه برخود یا دیگران باشد - ؟ مدعیِ چیزی که واقعیت نداشته باشد؟ یا . . ؟)
5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از آيه 86 فهمیده میشود که مخالفان آنحضرت تصور میکردند که انگیزه ایشان از ادعاء دریافت وحی یکی انگیزه مادی و دیگری انگیزه سروری یافتن است .
6 - پیشگوئی های تحقق یافته
از آیه 88 با توجه به درس و درب چنین مفهوم است که «به زودی» حقانیت قرآن و مطالب آن، معلوم خواهد شد.
چون پس از چند سال، بطور گسترده باور و اعتقاد به قرآن و مطالب آن وقوع یافت، این آیه نیز در زمره پیشگوییهای تحقق یافته درآمد.
7 - آیات برجسته این پاراگراف
آیات 71 تا 85 که نظر بر داستان شیرین آفرینش انسان است، مانند سایر پاراگراف های دیگر در سوره های دیگر از لحاظ های متنوعی برجستگی دارد که چون در کتاب خویش (پیدایش انسان، برگزیدگی آدم، ماهیت شیطان) مشروحا به آن پرداخته ایم و شرحش طولانی است در اینجا به آن نمی پردازیم و خواننده کنجکاو را به همانجا دعوت میکنیم که در سایت ما در دسترس است و آدرسش را هم در ابتدا و انتهای همین کتاب ذکر کرده ایم.
8 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
مکانیزمِ اجرائیِ آیه های 67 تا 85 برای ما ساکنان قرن 21 نیز روشن نیست چه رسد مخاطب های اولیه!
همچنین در همان آیه ها به موجوداتی اشاره شده که معهود ما بشر قرن حاضر هم نیست، چه رسد به مشافهین 1400 سال قبل!
9 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
در باره آیات این پاراگراف، حتی امروز نیز، با توجه به معانی والای آن، حتی برخی مفسران هم، درک مقبولی از آن ندارند، چه رسد به مخاطبان اولیه!
در عین حال که کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در این هزار و چند صد سال تغییر معنای قابل توجهی نیافته اند!
10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
1 - اخلاق ابلیسی درست نقطه مقابل اخلاق پیامبرانه است و علت رفتارهــای کفار قبول القائات ابلیسی و شیطانی است که نقطه محوری آن خودبینی است.
2 - ای پیامبر! از اینکه مطالب اساسی عقیدتی را باز هم با اینها مطرح کنی خسته مشو و به اینها بگو حتما بزودی خواهید فهمید حقیقت چیست.
11 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
غیر از آیات 65 تا 68 ، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.
12 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:
1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.
2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.
تقریرات و آموزش الهی
قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ﴿65﴾ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا الْعَزِيزُ الْغَفَّارُ ﴿66﴾ قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِيمٌ ﴿67﴾ أَنتُمْ عَنْهُ مُعْرِضُونَ ﴿68﴾ مَا كَانَ لِي مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿69﴾ إِن يُوحَى إِلَيَّ إِلَّا أَنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿70﴾
آفرینش انسان
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِن طِينٍ ﴿71﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ ﴿72﴾ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿73﴾ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنْ الْكَافِرِينَ ﴿74﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ أَسْتَكْبَرْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْعَالِينَ ﴿75﴾ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ ﴿76﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿77﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ لَعْنَتِي إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿78﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿79﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿80﴾ إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿81﴾ قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿82﴾ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿83﴾ قَالَ فَالْحَقُّ وَالْحَقَّ أَقُولُ ﴿84﴾ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنكَ وَمِمَّن تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿85﴾
تقریرات و آموزش الهی
قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿86﴾ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ ﴿87﴾ وَلَتَعْلَمُنَّ نَبَأَهُ بَعْدَ حِينٍ ﴿88﴾
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
بحث متنی
اصلی و فرعی : آیه 66 فرع بر آیه 55 است و این واضح است.آیههای 68 و 69 و 70 نیز فرع بر آیه 67 است.
ترتیب نزول
مطلب، تفسیر، اشاره : آیه 85 یکی از موارد واضح این ریزعنوان (سوتیتر) است. در سورههای قبل داشتیم که «حتماً جهنم را از انسان و جن پر خواهم کرد» اینک آن آیه با آیه 85 تفسیر میشود که میگوید «جهنم را از آن دسته از افراد انسانی و جنی که از تو پیروی کنند پرمیکنم»
آن «خبر بزرگ» که کفار از آن روگردان بودند چه بود؟
موضوع آیههای 67 و 68 علیرغم تفسیرهایی که مفسران ارجمند مختلف کردهاند بطور وضوح اشاره به همان مطلبی دارد که ابتدای سوره نباء مطرح شده است ، وقتی که چنین نصّ واضحی داریم دیگر چه جای ذکر مطالب شاذّ و نادر و غیره است.
آیه 67 این سوره به وضوح میگوید «هو نباء عظیم» و آیه 2 سوره نباء نیز به وضوح میگوید «عن النباءِ العظیم»
تقریباً در تمامی طول مدت رسالت پیامبر(ص) نیز موضوع قیامت و آخرت همواره مورد تبلیغ پیامبر(ص) و مخالفت کفار بوده و لذا دیگر چه جای مطرح کردن چیزهایی است که با این نصّ به این واضحی مغایر باشد؟
«دست» خداوند
امروزه دیگر این تصور که خداوند مانند یک مجسمهساز مجسمهای از گِل ساخت و سپس در آن فوت کرد و آن، همان آدم ابوالبشر شد، طرفدار قابل توجهی ندارد. و بلکه این الگو جا افتاده است که پیدایش انسان در روی زمین نیز مانند پیدایش سایر مخلوقات از روی یک نقشه گستردۀ طولانی مدت و با یک مکانیزمِ قابلِ درکِ علمی صورت گرفته است و با آنچه مورد بحث علوم زمینشناسی و زیستشناسی است، تناسب دارد.
لذا اینکه فرموده «با دست خود»، باید آن را به «علم و قدرت خود» معنی کنیم.
سجده نمودن ملائکه نیز، از آنجا که ملائکه نماد نیروهای عامل در جهان هستی هستند، باید به معنی رام بودن جهان هستی برای پیدایش و زندگی انسان باشد. ماحصل مطلب این است که خداوند فرمود توجه ویژهای به پیدایش انسان در روی زمین دارد و میخواهد همه عوامل جهان هستی در این جهت هماهنگ باشند و همه عوامل غیر از ابلیس هماهنگ شدند.
در سوره کهف خواهیم دید که ابلیس از جن بود و لذا اساساً جزء ملائکه (= نیروهای عامل در جهان هستی) نبود و اینکه هماهنگ نشد، نشان دهنده اختیار و آزادی اوست و از این لحاظ مانند انسان است که میتواند چیزی را بپذیرد و یا نپذیرد و او هم صرفنظر از علتش، نپذیرفت. (گرچه استدلال او در آیه 76 بسیار کودکانه و حتی خارج از عقل معمولی است)
البته چنانکه در سورههای رحمان و احقاف و جن دیدیم، جن نیز مخلوقی آزاد و مختار است.
«از آن» خارج شو ( آیه 77 ) یعنی چه؟
از آیههای 72 و 74 فهمیده میشود که باید «نوعی مجمع ملائکه» را تصور کنیم که ابلیس نیز راهی در آن داشت و در آیه 77 قابلیت عضویت در آن مجمع را از دست داد و علت از دست دادن این قابلیت اولاً ندیدن این حقیقت بود که عقل خالق بالاتر از عقل مخلوق است و لذا اگر عقل مخلوق حکم به برتری چیزی بر چیز دیگر میکند، و عقل خالق برعکس آن است، بهتر است مخلوق به این نتیجه برسد که بدلایلی که بر او روشن نیست، باید حکم خود را کنار گذاشته و به حکم خالق تمکین کند.
ملائکه این جمعبندی را داشتند و ابلیس نداشت و لذا از آن پس لایق عضویت در آن مجمع نبود و اخراج شد.
رحمت و نعمت
از آیه 78 فهمیده میشود که «رحمت» الهی، وجود همین عقل و فهم است که در بخش فوق به آن اشاره شد و نعمت هایی که به شخص مورد رحمت میرسد، نتایج آن است. زیرا «لعنت» به معنی «فقدان رحمت الهی» است.
بنابراین «از رحمت من دور خواهی بود» یعنی از نعمت هایی که نتیجه داشتن آن نوع عقل است که ملائکه داشتند و تو نداری دور خواهی بود.
با این بیان بسیاری از آیات مربوط به جن روشنتر میگردد. مثلاً اینکه جن نیز مانند انسان اختیار و آزادی دارد و نیز اینکه از آتش آفریده شده (یعنی «مادی» نیست یعنی عناصر جدول مندلیف در ساختمان وجودی او نیست) و نیز اینکه محکوم بجاذبه زمین نیست و به راحتی میتواند به آسمانها برود و برگردد. و اینکه سعی میکند از آسمانها «استراق سمع»ی بکند زیرا قبلاً پدربزرگشان یکی از اعضاء «مجمع ملائکه» بوده و فیالجمله آشنائیی با آن عوالم دارند و نیز اینکه پس از سعی در استراق سمع تعقیب میشوند زیرا عضویت خود را از دست دادهاند و برگشتن به مکانی که حقی در آن ندارند یک حرکت دزدانه است و با واکنش روبرو میشوند و غیره و غیره، و بسیاری از آیات با توضیح فوق مفهومتر میگردد.
ترجمه تفسیریِ آزاد
ای پیامبر! به اینها بگو جز اين نيست که من هشدار دهنده اي هستم و جز خداوندِ واحدِ قهّارخدائي نيست (65) همو که پروردگار آسمانها و زمين و بين آنهاست و عزتمند آمرزشگر است (66) بگو آن خبرِ قیامت خبري بسیار مهم است (67) که شما از آن رويگردانيد (68) هيچ علمي نسبت به آن بزرگان عاليمرتبه آسمانی، آن هنگام که مشاجره ميکردند، ندارم (69) بمن جز اين وحي نميشود که هشدار دهنده اي آشکارم (70) ای پیامبر! آن هنگام را ياد كن که پروردگارت به ملائکه گفت آفريدگار بشري از خاک خواهم بود (71) پس هر گاه او را پرداختم و از روح خويش در او دميدم برايش به سجده بيفتيد (72) آنگاه ملائکه همگي سجده نمودند (73) مگر ابليس که گردنفرازي کرد و از کافران گرديد (74) خداوند گفت اي ابليس! چه چيز مانعت شد که براي چيزي که با علم و قدرت خويش آفريدمش سجده کني؟ آيا خود را بزرگ ديدي يا واقعأ از بزرگ مرتبه گاني؟ (75) گفت من از او بهترم. مرا از آتش و او را از خاک آفريده اي (76) گفت، پس، از اينجا بيرون شو که رانده شده اي (77) و تا روز قيامت از رحمت من دور خواهي بود (78) گفت پروردگارا! تا روزي كه برانگيخته ميشوند مهلتم ده (79) گفت باشد، تو از مهلت يافتگاني (80) تا روزي که وقت معلومي دارد (81) گفت قسم به عزّتت كه همگانشان را گول خواهم زد (82) مگر آن بندگانت که خالص شده باشند (83) گفت حق اين است که ميگويم (84) حتمأ جهنم را از تو واز کساني که پيرويت کنند پر ميکنم (85) ای پیامبر! به اینها بگو من براي آن رسالت از شما مزدي نميخواهم و من از آن متکلفان که چيزي بخود ببندند اما واقعا آنطور نباشند نیستم (86) اين قرآن چيزي جز پندي براي جهانيان نيست (87) و البته خبرش را پس از چندي خواهيد دانست (88)