X

قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴿31﴾ فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿32﴾ كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُواْ أَنَّهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿33﴾ قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿34﴾ قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿35﴾ وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿36﴾ وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿37﴾ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿38﴾ بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿39﴾ وَمِنهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لاَّ يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿40﴾ وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴿41﴾ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُواْ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿42﴾ وَمِنهُم مَّن يَنظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُواْ لاَ يُبْصِرُونَ ﴿43﴾ إِنَّ اللّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿44﴾ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُواْ إِلاَّ سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿45﴾ وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ ﴿46﴾ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿47﴾ وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿48﴾ قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ ﴿49﴾ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ﴿50﴾ أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُم بِهِ آلآنَ وَقَدْ كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿51﴾ ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿52﴾ وَيَسْتَنبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿53﴾ وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّواْ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿54﴾ أَلا إِنَّ لِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَلاَ إِنَّ وَعْدَ اللّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ ﴿55﴾ هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿56﴾ يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْكُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِينَ ﴿57﴾


بگو چه کسي از آسمان و زمين روزي تان ميدهد يا چه کسي مالک گوش و چشمهاست و چه کسي زنده را از مرده و مرده را از زنده در مي آورد و چه کسي آن امر را تدبير ميکند؟ بزودي خواهند گفت خداوند است، بگو پس پروا نمي کنيد؟ (31) آن خداوند است. پروردگارحق تان. بعد از حق جز گمراهي چيست؟ به کجا روي ميچرخانيد؟ (32) بدينگونه کلمه پروردگارت بر فاسقان فرود آمد که ايمان نمي آورند (33) بگو آيا آن شريکان شما هيچکدامشان آفرينش را آغاز و سپس آنرا تجديد مي کند؟ بگو خداوند است که آفرينش را آغاز و سپس تجديد ميکند پس به اشتباه به کجا رو ميكنيد؟ (34) بگو هيچکدام از آن شرکاء شما به سوي حق هدايت ميکند؟ بگو خداوند است که بسوي حق هدايت ميکند. آيا کسي که بسوي حق هدايت ميکند براي پيروي شايسته تر است يا کسي که خودش  هدايتي ندارد مگر آنکه هدايت شود؟ پس چه تان است، چگونه قضاوت ميکنيد؟(35) و اکثرشان از چيزي جز گمان پيروي نميکنند. البته گمان به هيچ روي جاي چيزي از حق را نميگيرد. البته خداوند به آنچه انجام ميدهند داناست (36) و اين قرآن را نميرسد که افترايي و از جانب غير خدا باشد وليکن تصديقي است بر آنچه قبل از خود بوده و تفصيل و تشريحي بر آن کتاب (آسماني) است و شکي در آن نيست و از جانب پروردگار جهانيان است (37) يا اينکه ميگويند آنرا افترا بسته بگو سوره اي مانند آن بياوريد و غير از خدا هر کس را که توانستيد (به ارزيابي) دعوت کنيد اگر راست ميگوييد (38) بلکه چيزي را تکذيب کردند که علم و احاطه اي به آن نيافتند .و هنوز حقيقت مطالب آن به آنان نرسيده . پيشينيان آنها نيز همين طور تکذيب ميکردند . پس ببين عاقبت ظالمان چگونه است (39) از آنان بعضي ها به آن ايمان مي آورند و بعضي ايمان نمي آورند و خداوند به حال مفسدان داناتر است (40) و اگر تکذيب ميکنند بگو عمل من براي من و عمل شما براي شما . شما از عمل من بيزاريد و من نيز از عمل شما بيزارم (41) و کساني از انها بسوي تو گوش ميدهند. آيا ميتواني به کر بشنواني و (تازه) اگر عقل (هم) نداشته باشند؟ (42) و کساني از آنها بسوي تو نگاه ميکنند آيا ميتواني کور را هدايـت کني و (تازه) اگر بصيرت (هم) نداشته باشند؟(43) البته خداوند به مردم ظلمي نمي کند وليکن مردم به خويش ظلم ميکنند (44) و روزي که گردآوريشان کند چنان خواهد بود که گويي فقط ساعتي از روز را (در قبر) گذرانده اند و به هم آشنايي ميدهند. البته کساني که ملاقات خداوند را تکذيب نمودند خسران يافتند و هدايت نيافتند (45) و اگر بعضي از چيزهايي را که به آنان وعده ميدهيم به تو بنمايانيم يا تو را به وفات برسانيم در هر حال بازگشتگاه آنها بسوي ما است و آنگاه خداوند است که گواه اعمالشان است (46) و هر گروهي رسولي دارد که وقتي رسولشان بيايد بين آنها به عدالت قضاوت ميشود و ظلمي نميشوند (47) و ميگويند اين وعده (قيامت) کي خواهد بود اگر راست ميگوييد؟ (48) بگو من مالک نفع و ضرري براي خويش، جز آنچه خدا بخواهد نيستم. براي هر گروهي سرآمدي است که وقتي برسد نه ساعتي تاخير خواهد داشت و نه جلو خواهد افتاد (49) بگو چه نظري داريد؟ اگر عذاب خدا شبانه يا در روز به شما برسد (چه خواهيد کرد)؟ مجرمان چه عجله اي براي (رسيدن به) آن دارند! (50) آيا فقط وقتي که بر شما فرود آمد به آن ايمان خواهيد آورد؟[ ایمان آوردن و آنهم] الان؟ و (اين همان نيست که) به عجله ميخواستيدش؟ (51) آنگاه به کسانيکه ظلم ميکردند گفته ميشود عذاب جاوداني را بچشيد. آيا جز سزاي آنچه را که کسب کرده ايد مي بينيد؟ (52) و از تو ميپرسند آيا آن واقعا حق است؟ بگو بله بخدايم آن حق است و شما هم نميتوانيد جلوگيري کنيد (53) و اگر کساني که ظلم کرده اند آنچه که در زمين هست مال آنها بود تا (در مقابل رفع آن عذاب) فديه بدهند (از انها قبول نميشود) و وقتيکه آن عذاب را ببينند پشيماني شان را پنهان ميکنند و بين آنها عادلانه قضاوت ميشود و هيچ ظلمي نميشوند (54)  بدانيد که آنچه در آسمانها و زمين است از آن خداست. بدانيد که وعده خدا حق است وليکن اکثر آنها نميدانند (55) هموست که زنده ميکند و ميميراند و بسويش باز ميگرديد (56) اي مردم! موعظه اي از جانب پروردگارتان بسويتان آمده و چيزي که مايه شفاي دلها و هدايتي و مهربانيي براي مومنان است (57)

قبلی:  سوره یونس سوره یونس
بعدی:  سوره یونس سوره یونس
Print
16 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف

درس: اي پيامبر با جديت کار رسالتت را پي گير . تو و پيروانت در مقابل کافران بي منطق و غافل ، دردنيا پيروز و در آخرت نجات يافته خواهيد بود.

درب : ای پیامبر! با کافران گفتگو کن، اشکالات فکري آنان را برايشان بشکاف، هشدارشان ده و توجهشان را به آخرت جلب کن و صبور باش و با آنان چنین بگو و توجه مردم را به فرق خداوند و شريکاني که براي خدا تصور کرده اند جلب کن ، و ای مردم! به صفات الهی و موقعیت خودتان در پیشگاه او توجه کنید .

2 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : کافران درقبول امکان دریافت وحی بوسیله آدمی زاد مشکل دارند و اینهمه آیات واضح الهی غافلند و سرانجام آخرتی مومن و کافر تفاوت بسیارزیادی با یکدیگردارد ، پس ای مردم موضوع به این اهمیت را دست کم نگیرید .

در پاراگراف 2 می فرماید : «آدمیزاده، اکثراً، نادان و ناسپاس است» ، ای پیامبر! حوزه ماموریتت این است . رسالتت هم این است که روی ایــن مخلوقاتم کارکنی و آنها را ارتقاء دهی .

در این پاراگراف با توجه دادن مردم به آنهمه نعمتی که لحظه به لحظه ازسوی درگاه ربوبی دریافت میکنند عواطف انسانی شان برای پیدایش رفتارشاکرانه تحریک میگردد تا به خود آیند و به خداوند رو کنند  و نیز اینکه به کیفیت بسیارمتعالی قرآن و اینکه هیچ بشری نمیتواند چیزی مانند آن را به وجود بیاورد توجه کنند و دست ازاین اوهامی که گرفتارشان کرده بکشند و خودرا یکسره در راه صحیح قراردهند ، و اینکه ای پیامبر ! اینک که عده زیادی ازاین مردم نسبت به امکان صحت تعالیمت کنجکاو شده اند ، توجه آنان رابه جوانب مختلف موضوع آخرت جلب کن .

3 - سوالات

1 – چرا خداوند از ضمیر«من» (یرزق  یملک  یخرج  یخرج  یدبر  یبدا یعید یبدا  یعید یهدی  یهدی  یهدی) استفاده فرموده؟

2 - تفاوت معنی کلمه«حق» را در آیه های 32 و 35 بیان کنید .

3 – با توجه به آیه 31 ، «روزی دادن» از آسمان به چه معنی است؟

4 - «ال» در «الکتاب» (آیه 37) الف لام معرفه است یا جنس؟

5 - «الکتاب» مطرح در آیه 37 با کدام «الکتاب» در سوره های قبل همطراز است؟ (آیه های اول سوره زخرف؟ یا . . ؟)

6 – منظور از « وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ » (آیه 39) چیست؟

7 - «کذلک» (آیه 39) به چه اشاره میکند؟

8 - «مفسدین» در آیه 40 شامل چه کسانی است؟

9 - جوانب مختلف موضوع قیامت را برحسب همگنی لیست کنید .

10 – در اواسط آیه51 موضوع کدام کلید فهم تفسیر اتفاق افتاده؟

11 – از نیمه اول آیه 45 چه سابقه ای در سوره های قبلی دارید؟

12 – در زمان نزول این آیات ، مخالفت های اصلی مخالفان پیامبر در چه زمینه هایی بود؟

13 - «هم» در «اکثرهم» (آیه 55) اشاره به چه کسانی دارد؟

14 – در آیه 57 منظور از «موعظه» چیست؟ (این پاراگراف؟ این سوره؟ کل قرآن از ابتدای نزول تا اینجا؟ یا . . ؟)

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

المیزان در ذیل آیه 31 میگوید مخاطب های آن روزها این مطالب را قبول داشتند ، و این خطا است ، زیرا اگر قبول داشتند پس مشکل آنحضرت با آنان چه بود؟

علت اینکه المیزان چنین به خطا رفته این است که «س» در «سیقولون» را (که به آینده نزدیک اشاره دارد) ، یک بازه زمانیی در حدود صفر گرفته!

البته  به نظر ما ، مانند «سیعلمون» ها در آیات دیگر ، این «س» به بازه زمانیی از زمان نزول این آیه تا زمان فتح مکه مربوط است که نوعی «علمِ حاصل از اعتقادِ  صحیح» یافته بودند .

در هر حال ، با توجه به آیه 31 ، آنها در آن روز ها ، به رازقیت خداوند ، و تدبیر امور از سوی او ، و دخالت در هدایت بشر ، اعتقادی نداشتند .

از آیه 36 فهمیده میشود مخالفان آنحضرت به اعتقاداتشان چندان مطمئن نبودند ، و از آیه 40 فهمیده میشود عده ای از آنان تمایل به پذیرفتن تعالیم آنحضرت داشتند (اما اگر این کار را نمیکردند به علت عوامل دیگری نظیر ترس از به خطر افتادن بعضی از منافع شان بود) و از آیه 39 فهمیده میشود عده ای از آنان تمایل به نوعی «معامله» بین خویش و آنحضرت را داشتند ، که از سوی آنحضرت ، با توجه به آیه 41 ، به علت نهی شدید الهی مورد موافقت قرار نمیگرفت ، و از آیه های 42 و 43 فهمیده میشود عده ای ، هم علاقمند بودند و هم به علت ضعف شخصیت نمیتوانستند تصمیم بگیرند که بالاخره چه باید بکنند .

در آیه 48 نقل قول می­کند که «یقولون متی هذالوعد ...» (= این وعده (قیامت) کی خواهد بود ....) که این البته عادیست و کافران همیشه این (به اصطلاح خودشان «ایراد») را می­گرفتند ، اما در آیه 53 نقل قول می­کند که «یستنبئونک احق هو؟» (= از تو خبرگیری می­کنند که این [یعنی وعده قیامت] راست است؟)

این قسمت از این لحاظ قابل توجه است که پس از این که کار رسالت پیامبر(ص) به اینجا (یعنی نزول این سوره) رسیده بود ، واقعاً پیام­های وحی در دل عده زیاد­ی نفوذ کرده بود و آنها واقعاً «مسئله­دار» شده بودند که نکند حرف­های این آقا (یعنی پیامبر- ص-) راست باشد و ما در اثر گوش ندادن به حرف­های او ضرر کنیم و در آخرت (اگر درست باشد ، و آخرتی در کار باشد) جزء ضرر کرده­ها باشیم؟

بنابراین این مقطع (یعنی زمان نزول این سوره) را باید نوعی نقطه عطف حساب کرد که عده­ای دغدغه خاطر پیدا کرده و می­خواستند تصمیم بگیرند و با خودشان مشکل پیدا کرده و بر سر دو راهی قرار گرفته بودند و گر چه فشار روی مسلمانان خیلی زیاد بود ، اما در این مقطع زمانی در اردوی مخالفان داشت شکاف ایجاد می­شد که ابتدای آن این نوع دغدغه­های خاطر بود.

کسی که به این نوع ادبیات آشنا باشد می­داند که فرق زیادی  است بین «یقولون» و «یستنبئونک»

البته صاحبان «یقولون» همان سران کفار بودند و صاحبان «یستنبئونک» اقشار وسیعی از مردم عادی .

همچنین از آیه 46 و کلمه «نتوفینک» میتوان حدس زد که مخالفان فعال آنحضرت بطور جدی نقشه قتلش را بررسی وراجع به آن تصمیم گیری میکردند، و خداوند به آنحضرت مطابق متن آیه دلداری میدهد ، یکی از آنجهت که مرگ احتمالیش را به خویش نسبت میدهد و دیگر اینکه خداوند مراقب اعمالشان هست.

از آیه 55 فهمیده میشود هنوز مشکل اصلی مردم معاصر نزول ، قبول مالکیت مطلق خداوند و وقوع قیامت بود .

5 زاویه با تفاسیر رایج

1 - مطلبی که فوقا ، تحت عنوان «حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها» از المیزان نقل کرده ایم یکی از شواهدِ مربوط به تیتر فوق است ، که در اینجا تکرار نمیکنیم.

2 : (المیزان) : وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ" اشاره به روز قيامت دارد، و مى‏فهماند آن روز كه روز كشف حقايق از يك سو و باز شدن فهم بشر از سوى ديگر است همه اين كفار تاويل حقايق و واقعيت معارف قرآن را مى‏فهمند،

در تمام سوره های مرحله ششم تا آخر مرحله هفتم (ر.ک. ترتیب و زمان نزول سوره ها که در سایت هست) دارد به آنحضرت مژده پیروزی میدهد ، لذا تاویلی که در اینجا بهتر می نشیند همان وقایعی است که قرار است به زودی اتفاق بیفتد ، یعنی هجرت و جنگ بدر و فتح مکه و امثال آنها .

به عبارت دیگر خطا دوتا است : 1 – در نظر نگرفتن عصاره محتوای سوره است که حاوی وعده پیروزی نزدیک می باشد 2 – خطای عادی تفسیری راجع به تفسیر مطلب به یکی از مصادیق آن (قیامت)

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

آیات 37 تا39معرفِ موقعیت محکم قرآن بوده و حاکی از یک معجزه واضح هم هست.

در آیه 38 کافران را دعوت می­کند که مگر شما نمی­گویید پیغمبر قرآن را از خودش درآورده و به خدا نسبت داده؟ اگر چنین باشد که یک نفر بشر بتواند چنین مطالبی را از پیش خود بسازد، پس در این صورت شما هم باید قادر به این کار باشید لذا اگر حرفتان درست است شما هم لااقل سوره­ای مانند آن بیاورید.

از آنجا که از آن تاریخ تاکنون، به این مبارز­طلبی پاسخ داده نشده، این آیه نیز یکی از پیشگوییهای تحقق یافته بوده و معجزه است.

اینکه در آیه 38 گواهی غیر از خدا را خواسته به این معنی است که ممکن است کسی چیزی را سر هم کند و بگوید «بفرمائید این هم سوره­ای مانند قرآن» در آن صورت تشخیص اینکه آیا آن چیزی که آن شخص آورده واقعاً «همانند» و «همطراز» و «هم­ارز» قرآن هست یا نه با چه کسی است؟

کارشناس و قاضیِ تشخیص این همانندی و هم­طرازی و هم­ارزی کیست؟

از آیه فهمیده می­شود که تشخیص آن با «غیر خدا» است.

نزدیکترین مصداق تشخیص که «غیر خدا» هم باشد، کیست جز انسان؟

اما مطلبی که در آیه 39 آمده بسیار قابل توجه است. بله. آنکس که بگوید پیغمبر قرآن را از خودش ساخته و به خدا نسبت داده، در حقیقت قرآن را نشناخته است و با وجود اینکه بیش از 1400 سال از نزول قرآن گذشته، و بشر از لحاظ علوم تجربی و غیره اینهمه پیشرفت نموده، هنوز هم قرآن بسیار بسیار جلوتر است و هنوز هم حتی بشر امروزی نمی­تواند ادعا کند که به قرآن «احاطه» یافته و هنوز هم عاجز است که چیزی همانند و هم­طراز و هم­ارز  قرآن را بیاورد چه رسد به بشر آن زمان، با آن درجه از تمدن و علم و فن و عقل­شان .

7 کلیدهای تفسیری

اصلی-فرعی:

دو آیه 32 و 33 فرع بر آیه 31 می­باشد و لذا آیه­های اصلی پاراگراف آیه­های 31 و 34 و 35 است .

آیه 39 فرع بر آیه 38 است، زیرا در جهت تعلیل قسمتی از مفاد آن است.

آیه 41 فرع بر آیه 40 ، و آیه 44 فرع بر مجموع آیات 40 تا 43 است.

لذا آیات اصلی پاراگراف عبارت است از آیه­های 36 و 37 و 38 و 40 و 42 و 43.

دو آیه 46 و 47 بدون این که فرع بر آیه­ای باشند پرانتزی هستند ، دلیلش هم این که اگر چشم خویش را بر آنها ببندیم و قبل و بعد از آنهارا به هم وصل کنیم می­بینیم روال سخن صاف و یکدست می­شود، زیرا بطور واضح معلوم است که این پاراگراف متعرض مفاهیم مختلف مرتبط با قیامت و آخرت است.

آیه 52 نیزفرع بر آیه 51 است.

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

قُلْ مَن يَرْزُقُكُم مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ أَمَّن يَمْلِكُ السَّمْعَ والأَبْصَارَ وَمَن يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَيُخْرِجُ الْمَيَّتَ مِنَ الْحَيِّ وَمَن يُدَبِّرُ الأَمْرَ فَسَيَقُولُونَ اللّهُ فَقُلْ أَفَلاَ تَتَّقُونَ ﴿31﴾ فَذَلِكُمُ اللّهُ رَبُّكُمُ الْحَقُّ فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ ﴿32﴾ كَذَلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُواْ أَنَّهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ ﴿33﴾ قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ قُلِ اللّهُ يَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَكُونَ ﴿34﴾ قُلْ هَلْ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لاَّ يَهِدِّيَ إِلاَّ أَن يُهْدَى فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ ﴿35﴾ وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ ﴿36﴾

درس: اي پيامبر با جديت کار رسالتت را پي گير . تو و پيروانت در مقابل کافران بي منطق و غافل ، دردنيا پيروز و در آخرت نجات يافته خواهيد بود.

درب : ای پیامبر! فرق خداوند و شرکاء خیالی شان را برایشان تشریح کن.

2

وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَن يُفْتَرَى مِن دُونِ اللّهِ وَلَكِن تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لاَ رَيْبَ فِيهِ مِن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿37﴾ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّثْلِهِ وَادْعُواْ مَنِ اسْتَطَعْتُم مِّن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿38﴾

درس: اي پيامبر با جديت کار رسالتت را پي گير . تو و پيروانت در مقابل کافران بي منطق و غافل ، دردنيا پيروز و در آخرت نجات يافته خواهيد بود.

درب : ای مردم! اهمیت و جایگاه والای این قرآن را درک کنید.

3

بَلْ كَذَّبُواْ بِمَا لَمْ يُحِيطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِينَ ﴿39﴾ وَمِنهُم مَّن يُؤْمِنُ بِهِ وَمِنْهُم مَّن لاَّ يُؤْمِنُ بِهِ وَرَبُّكَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِينَ ﴿40﴾ وَإِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّي عَمَلِي وَلَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُمْ بَرِيئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ ﴿41﴾ وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُواْ لاَ يَعْقِلُونَ ﴿42﴾ وَمِنهُم مَّن يَنظُرُ إِلَيْكَ أَفَأَنتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُواْ لاَ يُبْصِرُونَ ﴿43﴾

درس: اي پيامبر با جديت کار رسالتت را پي گير . تو و پيروانت در مقابل کافران بي منطق و غافل ، دردنيا پيروز و در آخرت نجات يافته خواهيد بود.

درب : ای پیامبر! این تکذیبگران مشکل دارند، لذا فعلا کمی با آنان مدارا کن.

 

4

إِنَّ اللّهَ لاَ يَظْلِمُ النَّاسَ شَيْئًا وَلَكِنَّ النَّاسَ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ ﴿44﴾ وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ كَأَن لَّمْ يَلْبَثُواْ إِلاَّ سَاعَةً مِّنَ النَّهَارِ يَتَعَارَفُونَ بَيْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِلِقَاء اللّهِ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِينَ ﴿45﴾ وَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنَا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللّهُ شَهِيدٌ عَلَى مَا يَفْعَلُونَ ﴿46﴾ وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿47﴾

درس: اي پيامبر با جديت کار رسالتت را پي گير . تو و پيروانت در مقابل کافران بي منطق و غافل ، دردنيا پيروز و در آخرت نجات يافته خواهيد بود.

درب : ای مردم! به این عاقبت حتمی تان بیندیشید.

5

 وَيَقُولُونَ مَتَى هَذَا الْوَعْدُ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿48﴾ قُل لاَّ أَمْلِكُ لِنَفْسِي ضَرًّا وَلاَ نَفْعًا إِلاَّ مَا شَاء اللّهُ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاء أَجَلُهُمْ فَلاَ يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلاَ يَسْتَقْدِمُونَ ﴿49﴾ قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ أَتَاكُمْ عَذَابُهُ بَيَاتًا أَوْ نَهَارًا مَّاذَا يَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ ﴿50﴾ أَثُمَّ إِذَا مَا وَقَعَ آمَنْتُم بِهِ آلآنَ وَقَدْ كُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ﴿51﴾ ثُمَّ قِيلَ لِلَّذِينَ ظَلَمُواْ ذُوقُواْ عَذَابَ الْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ إِلاَّ بِمَا كُنتُمْ تَكْسِبُونَ ﴿52﴾ وَيَسْتَنبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَرَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَمَا أَنتُمْ بِمُعْجِزِينَ ﴿53﴾ وَلَوْ أَنَّ لِكُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ مَا فِي الأَرْضِ لاَفْتَدَتْ بِهِ وَأَسَرُّواْ النَّدَامَةَ لَمَّا رَأَوُاْ الْعَذَابَ وَقُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ ﴿54﴾

درس: اي پيامبر با جديت کار رسالتت را پي گير . تو و پيروانت در مقابل کافران بي منطق و غافل ، دردنيا پيروز و در آخرت نجات يافته خواهيد بود.

درب : ای پیامبر! کمی دیگر صبر کن، اینک آثار نفوذ تعالیمت آشکار شده است.

8 - آیات برجسته این پاراگراف

آیه های 37 و 38 جزء مجموعه «آیات تحدی» است، و برجستگی آنها یکی از همین لحاظ است، و یکی هم از لحاظ استقبال هنرمندان و نیز وعاظ و نویسندگان مختلف از این آیات، در کار های هنری و نیز در کارهای نویسندگی و یا خطابه ها و مواعظشان میباشد.

9 - کدام مطالب این پاراگراف «بی ربط» به نظر میرسد؟

آیه های 32 و 33 و 36 چنین موقعیتی دارد، علتش هم این است که «پرانتزی» اند، دلیلش هم اینکه اگر چشم خویش را برآنها ببندیم و قبل و بعدشان را وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و یکدست و بی سکته میشود.

10 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

کیفیت مکانیزم کار در آیه 34 حتی امروز نیز شناخته و درک شده نمیباشد، چه رسد در 1400 سال قبل.

11 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

یکی ممکن است معترض شود که «یعنی چه که بسیار این تیتر را تکرار میکنی و این جواب ثابت را هم زیرش میدهی؟»

در این خصوص باید خاطر نشان کنیم که یک شبهه ای اخیرا در سطح وسیع القا شده که مطالب قرآن اول باید از این لحاظ چِک شود که معاصران نزول از آن چه می فهمیده اند . ماهم با بیان دلیل فوق در حقیقت داریم پاراگراف به پاراگراف آن شبهه را چک میکنیم .

آنچه تا کنون فهمیده ایم این بوده که معاصران نزول اکثر قریب به اتفاق حجم قرآن را همانطور می فهمیده اند که ما امروز می فهمیم .

 

 

12 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 – توصیه های ارشادی به پیامبر (ص) در باره تنظیم استراتژی رفتاری اش در راستای انجام رسالتش .

2 – توصیه به مخاطب ها که توجه اصلی شان باید بر چه متمرکز شود .

13 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 31 و 33 و 36 و 38 و 44 و 45 و 48 بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

فرق است بین یقولون و یستنبئونک

در آیه 48 میفرماید «یقولون متی . . » اما در آیه 53 میفرماید «یستنبئونک احق هو؟ . . »

اولی کلام عادی و پر تکرار مکذبان است که قبل از نزول این سوره میدیدیم که برای تکذیب آنحضرت دائما آن جمله را بکار میبردند.

اما در زمان نزول این سوره، در اردوگاه مخالفان آنحضرت شکاف سنگینی اتفاق افتاده که با بکاررفت کلمه یستنبئونک به آشکارا حسش میکنیم.

در حقیقت نزول این سوره و این آیه یک نقطعه عطف است در تاریخ 23 ساله نزول وحی.

و لما یاتهم تاویله (آیه 39)

اکثرا کلمه تاویل را چنان معنی میکنند که گویا معنی تفسیر را میدهد .

در حالیکه تفسیر صبغه انسانی دارد و تاویل معنی حقیقت را دارد .

مثالی که میتوان زد این است که در قرآن مطالبی آمده که ما نمیتوانیم آنها را درک کنیم اما میتوانیم یک تصور کایکاتوری و مینیاتوری از آن داشته باشیم ، مثلا وقتی که میفرماید جنات تجری من تحتها الانهار ما میتوانیم یک تصویری در ذهن خویش از آن داشته باشیم که هیچ گویای حقیقتی که خود آنها را نمایندگی کند نیست ، زیرا اساسا ما عاجزیم که آنها را تصور کنیم .

ما در این سلسله تفسیرات مثال جنین و این جهان را زده ایم و گفته ایم که جنین اساسا نمیتواند این دنیا را تصور کند و هیچ جوری نمیشود این دنیا را برایش توصیف کرد ، مانیز ، به همین قیاس عاجز از تصور جهان بعدی هستیم .

آنچه که پس از مرگ و سپس قیامت و بعد از آن خواهیم دید «تاویلِ» این جنات تجری من تحتها الانهار های قرآن است .

در قرآن مطالبی که هنوز تاویلش در جهانِ واقع ظاهر نشده ، و به وقوع نپیوسته ، بسیار زیاد است ، مثلا «ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا . . » و «. . لیظهره علی الدین کله . . » و و و و که تازه اینها مربوط به وقایعی است که در همین دنیا اتفاق خواهد افتاد ، چه رسد به وقایعی که در آخرت اتفاق خواهد افتاد که ذهن ما اصلا اصلا اصلا کشش و استعداد درک آنها را هیچ ندارد فعلا .

و این لما یاتهم تاویله که در آیه مذکور آمده ، بنا به قرینه ، مربوط به حقایقی که در همین جهان اتفاق خواهد افتاد ، چنانکه مثالهایی زده ایم .

این سوره و این پاراگراف

اکثر قریب به اتفاق سوره ها ، «خوش پاراگراف» اند ، مانند سوره فجر که ابتدا و انتهای پاراگراف ها را به سهولت میتوان تشخیص داد.

اما ، این سوره و سوره انعام چنین نیستند ، و در این سورهء بخصوص ، اگر بخواهیم بطور دقیق پاراگراف بندی کنیم ، تعداد پاراگراف ها آنقدر زیاد خواهد بود که مایه ملال خاطر خواننده خواهد شد .

اما ، با توجه به دو آیه اول پاراگراف قبل ، چون ، فحوای مطلب این بوده که : ای پیامبر! این قوم تو است و رسالتت این است که اینها را ارتقاء دهی ، لذا حوصله کن و با سختی های این ماموریت بخوبی درگیر شو ، این سوره مجموعه ای است بسیار متنوع از تحذیر به قیامت ، و تحذیر از اینکه مانند پیشینیانتان رفتار کنید و توجه دادن به آیات و نعمت های الهی و اینکه ماده اصلی دعوت این پیامبر حق و درست است و این قرآن از جانب خداست و اساسا نمیتواند از جانب غیر خدا باشد و و و

لذا ، در این سوره ، کل سوره را باید یک پاراگراف خیلی بزرگ حساب کرد ، و اگر بخواهیم آنطور برخورد کنیم پاراگراف چنان طولانی خواهد بود که از آنطرف مایه ملال خاطر خواننده خواهد بود .

بنا بر هر دوی این محدودیت ها ، ما راه میانه را در پیش گرفتیم و بطور سلیقه ای پاراگراف بندی کرده ایم که پاراگراف ها نه خیلی کوتاه و نه خیلی بلند باشد و البته راضی نیستیم و در عین حال پیشنهاد بهتر هم نداریم .

جمع بندی و تفسیر

بگو چه کسي از آسمان و زمين روزي تان ميدهد يا چه کسي مالک گوش و چشمهاست و چه کسي زنده را از مرده و مرده را از زنده در مي آورد و چه کسي آن امر را تدبير ميکند؟ بزودي خواهند گفت خداوند است بگو پس پروا نمي کنيد؟ (31) {آن خداوند است. پروردگارحق تان. بعد از حق جز گمراهي چيست؟ به کجا روي ميچرخانيد؟ (32) بدينگونه کلمه پروردگارت بر فاسقان فرود آمد که ايمان نمي آورند}(33) بگو آيا آن شريکان شما هيچکدامشان آفرينش را آغاز و سپس آنرا تجديد مي کند؟ بگو خداوند است که آفرينش را آغاز و سپس تجديد ميکند پس به اشتباه به کجا رو ميكنيد؟ (34) بگو هيچکدام از آن شرکاء شما به سوي حق هدايت ميکند؟ بگو خداوند است که بسوي حق هدايت ميکند . آيا کسي که بسوي حق هدايت ميکند براي پيروي شايسته تر است يا کسي که خودش  هدايتي ندارد مگر آنکه هدايت شود؟ پس چه تان است ، چگونه قضاوت ميکنيد؟(35) و اکثرشان از چيزي جز گمان پيروي نميکنند . البته گمان به هيچ روي جاي چيزي از حق را نميگيرد . البته خداوند به آنچه انجام ميدهند داناست (36) و اين قرآن را نميرسد که افترايي و از جانب غير خدا باشد وليکن تصديقي است بر آنچه قبل از خود بوده و تفصيل و تشريحي بر آن کتاب . (آسماني) است و شکي در آن نيست و از جانب پروردگار جهانيان است (37) يا اينکه ميگويند آنرا افترا بسته بگو سوره اي مانند آن بياوريد و غير از خدا هر کس را که توانستيد (به ارزيابي) دعوت کنيد اگر راست ميگوييد (38) {بلکه چيزي را تکذيب کردند که علم و احاطه اي به آن نيافتند .و هنوز حقيقت مطالب آن به آنان نرسيده . پيشينيان آنها نيز همين طور تکذيب ميکردند . پس ببين عاقبت ظالمان چگونه است}(39) از آنان بعضي ها به آن ايمان مي آورند و بعضي ايمان نمي آورند و خداوند به حال مفسدان داناتر است.(40) {و اگر تکذيب ميکنند بگو عمل من براي من و عمل شما براي شما . شما از عمل من بيزاريد و من نيز از عمل شما بيزارم}(41) و کساني از انها بسوي تو گوش ميدهند. آيا ميتواني به کر بشنواني و (تازه) اگر عقل (هم) نداشته باشند؟ (42) و کساني از آنها بسوي تو نگاه ميکنند آيا ميتواني کور را هدايـت کني و (تازه) اگر بصيرت (هم) نداشته باشند؟(43) {البته خداوند به مردم ظلمي نمي کند وليکن مردم به خويش ظلم ميکنند} (44) و روزي که گردآوريشان کند چنان خواهد بود که گويي فقط ساعتي از روز را (در قبر) گذرانده اند و به هم آشنايي ميدهند . البته کساني که ملاقات خداوند را تکذيب نمودند خسران يافتند و هدايت نيافتند (45) {و اگر بعضي از چيزهايي را که به آنان وعده ميدهيم به تو بنمايانيم يا تو را به وفات برسانيم در هر حال بازگشتگاه آنها بسوي ما است و آنگاه خداوند است که گواه اعمالشان است (46) و هر گروهي رسولي دارد که وقتي رسولشان بيايد بين آنها به عدالت قضاوت ميشود و ظلمي نميشوند} (47) و ميگويند اين وعده (قيامت) کي خواهد بود اگر راست ميگوييد؟ (48) بگو من مالک نفع و ضرري براي خويش ، جز آنچه خدا بخواهد نيستم . براي هر گروهي سرآمدي است که وقتي برسد نه ساعتي تاخير خواهد داشت و نه جلو خواهد افتاد (49) بگو چه نظري داريد؟ اگر عذاب خدا شبانه يا در روز به شما برسد (چه خواهيد کرد)؟ مجرمان چه عجله اي براي (رسيدن به) آن دارند! (50) آيا فقط وقتي که بر شما فرود آمد به آن ايمان خواهيد آورد؟[ ایمان آوردن و آنهم] الان؟ و (اين همان نيست که) به عجله ميخواستيدش؟ (51) {آنگاه به کسانيکه ظلم ميکردند گفته ميشود عذاب جاوداني را بچشيد. آيا جز سزاي آنچه را که کسب کرده ايد مي بينيد؟}(52) و از تو ميپرسند آيا ان واقعا حق است؟ بگو بله بخدايم آن حق است و شما هم نميتوانيد جلوگيري کنيد (53) و اگر کساني که ظلم کرده اند آنچه که در زمين هست مال آنها بود تا (در مقابل رفع آن عذاب) فديه بدهند (از انها قبول نميشود) و وقتيکه آن عذاب را ببينند پشيماني شان را پنهان ميکنند و بين آنها عادلانه قضاوت ميشود و هيچ ظلمي نميشوند (54)  بدانيد که آنچه در اسمانها و زمين است از آن خداست . بدانيد که وعده خدا حق است وليکن اکثر آنها نميدانند (55) هموست که زنده ميکند و ميميراند و بسويش باز ميگرديد (56) اي مردم ! موعظه اي از جانب پروردگارتان بسويتان آمده و چيزي که مايه شفاي دلها و هدايتي و مهربانيي براي مومنان است (57)

دی ان ان