پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:
درس: چگونه خداوند پيامبران را موفق و تکذيب کنندگان آنان را نابود مي کند.
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: ای پیامبر! دشمنان تو نیز مانند اقوام نوح و عاد و ثمود و لوط و مدین از پا در خواهند آمد.
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
چنانکه تاکنون دیده اید، در هر پاراگراف تفسیری، عصاره محتوای پاراگراف را از یک «راه دوم» نیز استخراج میکردیم، که معمولا دیده میشد مطابقتِ معنا داری با استخراجِ از راه اول داشت.
اما، در پاراگراف هائی که کاملا «داستانی» است، ضرورتی در این کار احساس نمیشود، زیرا فهم پاراگراف های داستانی بسیار آسانتر است، و چون ما اهل صفحه زیاد کردن نیستیم، و با توجه به کیفیت خوانندگان مان رعایت اختصار را ترجیح میدهیم، در این نوع پاراگراف ها از آن صرفنظر میکنیم.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر ! ازرفتارهای مکذبانه این مردم دلگیرمباش وکـــار رسالتت را با قوت پی بگیر .
در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! تکذیبگرانت ازفرعون مهمترنیستند . اگرلازم باشد حتی به روش خارق العاده موفقت میکنیم.
در پاراگراف 3 می فرماید : ای پیامبر ! ابراهیم نیزمانند تو برقومش خروشید و با مخالفت مخاطبانش مواجه بود اما بالاخره موفقش نمودیم.
در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! با قوم تو درصورتی که رفتار ناپسند شان ازحد معینی بگذرد مانند مورد عاد و ثمود و لوط و مدین برخورد خواهیم داشت ، لذا با اطمینان به کار رسالتت برس.
4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
ظاهرا جامعه مکهء آن روزها که مهبط نزول این سوره و سوره های هم محتوا از قبیل سوره هود و سوره های یونس و صافات و اعراف بوده، آلوده به همه آلودگی های اقوام پیشین، از قبیل آریستو کراسی و خشونت و قساوت و تجاوز به اقوام دیگر و انحرافات جنسی و کمفروشی بوده، به عبارت دیگر، قوم معاصر نزول به مقداری آریستوکراسی و مقداری خشونت و سبعیت و مقداری انحراف جنسی و مقداری فساد در معاملات آلوده بوده، به علاوه اینکه در انحراف فکری و عقیدتی سر آمد دوران بوده اند زیرا بنا بر اقوال بیش از سیصد بت در کعبه داشته اند.
5 - پیشگوئی های تحقق یافته
در داستان های این پاراگراف با ذکر داستان پنج پیامبر (ع) و ذکر مشکلاتشان و نجات آنها و پیروانشان، در حقیقت پنج بار تلویحا پیشگوئی موفقیت آنحضرت و عبورش از مشکلات رسالتش را برای ایشان پیشگوئی فرموده است.
6 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
آیه های 105 تا 191 از این لحاظ که مربوط به اقوامی است که در قبل از تاریخ بوده اند، و علم باستان شناسی آنقدر رشد نکرده که ما از اوضاع و احوال آنها مطلع باشیم، برای ما نیز روشن نیست، چه رسد به مخاطبان اولیه این آیات.
7 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، از لحاظ تحت اللفظی تغییر معناییِ چندانی نیافته، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.
8 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
پیام دلداری، که ای پیامبر بر مشکلات رسالتت صبر کن و موفق خواهی شد.
9 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
در این پاراگراف آیاتی وجود دارد که برخی از فقرات آنها در سوره های قبلی (قبل و بعد نسبت به این سوره و بر اساس جدول ترتیب نزول ما) آمده، اما با تفاوت در لغت و الفاظ، لذا اگر بگوئیم قبلا نیامده، ناصحیح است، و اگر بگوئیم آمده، باز هم ناصحیح است، لذا در باره این نوع پاراگراف ها (که از این پس بازهم خواهیم دید) میتوان چنین گفت که از لحاظ محتوا، اکثر مطالب این پاراگراف مسبوق به سابقه است، اما، قسمتی از هرکدام از داستانهای انبیاء سلف جدید میباشد.
10 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:
1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.
2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.
نوح – قوم نوح
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿105﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿106﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿107﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿108﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿109﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿110﴾ قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ ﴿111﴾ قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿112﴾ إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ ﴿113﴾ وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ ﴿114﴾ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ ﴿115﴾ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ ﴿116﴾ قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ ﴿117﴾ فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ﴿118﴾ فَأَنجَيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿119﴾ ثُمَّ أَغْرَقْنَا بَعْدُ الْبَاقِينَ ﴿120﴾
آیات الهی
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿121﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿122﴾
هود، پیامبر قوم عاد
کذَبّتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ ﴿123﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿124﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿125﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿126﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿127﴾ أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ ﴿128﴾ وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ ﴿129﴾ وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ ﴿130﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿131﴾ وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿132﴾ أَمَدَّكُم بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ ﴿133﴾ وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿134﴾ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿135﴾ قَالُوا سَوَاء عَلَيْنَا أَوَعَظْتَ أَمْ لَمْ تَكُن مِّنَ الْوَاعِظِينَ ﴿136﴾ إِنْ هَذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ ﴿137﴾ وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ ﴿138﴾
آیات الهی
فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿139﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ﴿140﴾
صالح - پیامبرقوم ثمود
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ ﴿141﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿142﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿143﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿144﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿145﴾ أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ ﴿146﴾ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿147﴾ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ ﴿148﴾ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ ﴿149﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿150﴾ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ ﴿151﴾ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿152﴾ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿153﴾ مَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿154﴾ قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ ﴿155﴾ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿156﴾ فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ ﴿157﴾
آیات الهی
فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿158﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿159﴾
لوط، پیامبر قوم لوط
كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ ﴿160﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿161﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿162﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿163﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿164﴾ أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ ﴿165﴾ وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ ﴿166﴾ قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا لُوطُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمُخْرَجِينَ ﴿167﴾ قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ ﴿168﴾ رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ ﴿169﴾ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ ﴿170﴾ إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ ﴿171﴾ ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ ﴿172﴾ وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهِم مَّطَرًا فَسَاء مَطَرُ الْمُنذَرِينَ ﴿173﴾
آیات الهی
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿174﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿175﴾
شعیب
كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ ﴿176﴾ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ ﴿177﴾ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿178﴾ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿179﴾ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿180﴾ أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ ﴿181﴾ وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ ﴿182﴾ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ ﴿183﴾ وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ ﴿184﴾ قَالُوا إِنَّمَا أَنتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ ﴿185﴾ وَمَا أَنتَ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَإِن نَّظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿186﴾ فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِّنَ السَّمَاء إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿187﴾ قَالَ رَبِّي أَعْلَمُ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿188﴾ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ ﴿189﴾
آیات الهی
إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُم مُّؤْمِنِينَ ﴿190﴾ وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ ﴿191﴾
شرح مختصر
ترجیع بند
در ابتدای هر قسمت آمده که فلان قوم پیامبرشان را تکذیب کردند و در انتهای بند هم آمده که در این موضوع یعنی در نجات پیامبرشان و پیروان او و هلاک آن قوم، آیهای هست و اینکه پروردگارت دست نیافتنیِ مهربان است. و در متن بند هم شرحی از استدلالهای پیامبرشان و دعوت او و شِبه استدلالهای قوم او و تهدیدشان نسبت به آن پیامبر و پیروانش آمده است.
در این پاراگراف، در تمام بندهای مربوط به پیامبران گذشته،ابتدا و انتهای بند یکسان است و فقط انحرافی که آن قومِ بخصوص داشتند متفاوت است.
جالب اینکه در هر قومی یک انحراف خاص و متفاوت از دیگران وجود دارد.
این نوع بیان به مخاطب کمک میکند که به نوعی استقراء دست یابد.
فهمیدن منظور داستان های قرآنی آسانتر است
موضوع تیتر فوق واضح است و شرحی نمیطلبد و لذا ما در پاراگراف های داستانی شرح زیادی لازم نمی بینیم، مگر در برخی موارد استثنائی که وقتی به آن استثنائات رسیدیم اگر عرایض توضیحیی لازم بود عرض میکنیم.
مشکل رفتاری قوم نوح (غیر از شرک)
مثلاً در اینجا انحراف قوم نوح، علاوه بر شرک (چنانکه از آیههای 111 تا 114 فهمیده میشود) تحقیر مؤمنان نیز هست که ناشی از نوعی روحیه آریستوکراسی است (که در سوره عبس، مطالبی در این مورد دیده بودیم ناظر به این است که قوم عربِ معاصر آنحضرت نیز آلوده به آن بوده اند)
مشکل خاص قوم عاد (غیر از شرک)
از آیات تا140123 برمیآید که انحراف قوم عاد این بوده که بعلت ثروت و شوکتی که یافته بودند، به نوعی از خودبینی و خودشیفتگی دچار شده بودند که سبب انحراف آنها از جاده حق و انسانیت و خداشناسی شده بود.
علامتگذاری روی بلندیها بمعنی اعلام وجود خویش به همه دیگران است که این منم که چنین و چنانم و این محدوده قلمرو من است و ساختن قصرها به منظور جاودانگی چه بسا ساختن مقبرههای عظیمی باشد که اجساد خود را به منظور جاودانگی در آن بگذارند.
مثلاً مانند اهرام مصر که فراعنه به اجساد خود خیلی اهمیت میدادند و آنها را با نوعی مواد شیمیایی از فساد حفظ میکردند و آنها را در قبوری قرار میدادند که از لحاظ مهندسی، از شگفتیهای معماری است و چه بسا قوم عاد نیز برای اجساد خویش ساختمانهای شگفتی میساختند برای اینکه این «من» خویش را جاودانه کنند.
اینکه هنگام غضب از حد میگذراندند نیز به معنی این است که برای خویش خیلی اهمیت قائل بودند و برای طرف مقابل اهمیتی قائل نبودند.
خلاصه اینکه انحراف آنها، خود بزرگبینی و خودپسندی مفرط و محدود ندیدن خویش به حدود اخلاقی و دینی و انسانی، و لذا انجام «هر کاری» بود که هوس میکردند.
چیزی که از ورای این پاراگراف میتواند به تیتر فوق مربوط باشد اینها است:
1 – خشونت بیش از حد (آیه 130)
2 – اصرار بر لجبازی و تصمیم بر اینکه هیچ جوری زیر بار سخن پیامبرشان نروند (آیه 136)
3 – توجیه رفتارهای خویش از باب اینکه صحت آنها ریشه در سنت پیشینیان دارد.
4 – انکار آخرت .
مشکل قوم ثمود (غیر از شرک)
چنانکه از این آیات برمیآید انحراف قوم ثمود این بود که امنیت و رفاهی که داشتند در نتیجه فساد و تجاوز به حقوق دیگران بدست آمده بود.
از آیات 146تا149فهمیده میشود آنها قدرتمند و مرفه بودند زیرا میتوانستند امنیت داشته باشند و علاوه بر نیازهای زندگی به تفنن نیز بپرازند.
از آیههای 151و152 فهمیده میشود آنها بطور منسجم و همکارانه در پی قتل و غارت و تجاوز به حقوق و اموال و اعراض دیگران (مثلاً اقوام دیگر) بر میآمدند.
اینکه در آیههای فوق گفته شده آنها امر «مسرفان» را اطاعت میکردند، ممکن است دو معنی داشته باشد:
امر مسرفان را در خصوص اقوام دیگر اطاعت میکردند یعنی به رهبری آن مسرفان به نقاط دیگر لشکرکشی میکردند و مرتکب قتل و غارت و بردهگیری شده و آن رفاه و تفنن را در اثر بکارگیری ظالمانه آنان بدست میآوردند.
یا اینکه امر مسرفان را در خصوص اقوام ضعیف داخل محدوده خویش بکار میبردند و در نتیجه یک جامعه دو قطبی بوجود آوردند که عدهای عده دیگر را بطور ظالمانه به استثمار میگرفتند و برای خویش ثروت و رفاه و تفنن ایجاد میکردند.
در موضوع قتل آن شتر که مطابق آیههای 154 و 155 از آیات الهی بود، نیز همانگونه عمل میکردند که عادتشان بود. قتل!
مشکل خاص قوم لوط (غیر از شرک)
از آیات 175-160 انحراف قوم لوط، انحراف جنسی بود و کلمه «لواط» و «الواط» نیز از نام آنها گرفته شده است.
در این سوره در مورد اقوام عاد و ثمود عذابشان را خیلی دقیق نقل ننموده اما عذاب قوم لوط را با ذکر دو مشخصه با دقت ذکر نموده که عبارت است از:
1- واژگون شدن آنان،
2- «باران بد»ی که بر آنان بارانده شد.
البته باید دانست که در سورههای بعدی شرح مفصلتری از عذاب آنان داده خواهد شد و دو نکته فوق روشنتر خواهد گردید.
منظور از «پیرزن» مذکور زن حضرت لوط بوده است.
از مجموع آیههای 170و 171 چنین فهمیده میشود که آن پیغمبر خدا که در قرآن از او به عظمت یاد شده است در بدترین جا مأموریت تبلیغی یافته بود زیرا غیر از اعضاء خانوادهاش کسی به او ایمان نیاورده بودند و تازه زنش را نیز نباید جزء آنان حساب کرد.
مشکل خاص قوم شعیب (غیر از شرک)
با توجه به آیات 176تا 191 انحراف قوم شعیب، انحراف اقتصادی بود و آیات 181 تا 183 بوضوح آن را نشان میدهد.
از این آیات فهمیده میشود فساد اقتصادی نیز مانند فساد جنسی و فساد اخلاقی، و فساد عقیدتی و فساد حکومتی، مهم و خانمانبرانداز و اسباب هلاکت اقوام میباشد.
قبلا هم در سوره مطففین دیده ایم که خداوند کمفروشی را بشدت نکوهش فرموده، و معلوم میشود عربِ مکهء معاصر نزول این سوره به این بلیه نیز مبتلا بوده است.
البته در سورههای بعدی، به تناسب آیات مربوط، شرح بیشتری در این خصوص خواهد آمد.
موضوع آیه 189 در سورههای دیگر به صورت «فریاد بلند» و «لرزه» آمده است.
ترجمه تفسیریِ آزاد
قوم نوح نيز فرستادگان را تکذيب کردند (105) هنگاميکه برادرشان نوح به آنان گفت آيا پروا نميکنيد؟ (106) البته من براي شما پيامبري امين هستم (107) پس، از خداوند پروا نموده و اطاعتم کنيد (108) و از شما هيچ مزدي نميخواهم. مزد من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست (109) پس ، تقوا کنيد و مرا پيروي نمائيد (110) گفتند آيا به تو ايمان بياوريم در حاليکه فرومايگان پيرويت ميکنند؟ (111) گفت نميدانم چه ميکرده اند (112) حساب آنها جز نزد پروردگارم نيست اگر متوجه باشيد (113) و من كسي نيستم که مومنان را پراکنده کنم (114) فقط هشدار دهنده اي آشکارم (115) گفتند اي نوح اگر دست نکشي حتما سنگسارت ميکنيم (116) گفت پروردگارا قومم تکذيبم کردند (117) بين من و آنان حکم کن و مومنانِ همراهم را نجات ده (118) پس او و همراهانش را در آن کشتيِ پر نجات داديم (119) سپس بقيه را غرق کرديم (120) البته در آن امر آيه اي هست و اکثرشان مومن نيستند (121) و البته پروردگارت پيروزمند مهربان است (122) قوم عاد نيز پيامبران را تکذيب کردند (123) هنگاميکه برادرشان هود به آنان گفت پروا نمي کنيد؟ (124) و البته من برايتان پيامبري امينم (125) پس، از خداوند پروا نموده و اطاعتم کنيد (126) و براي آن مزدي از شما نميخواهم . جز اين نيست که مزدم بر عهده پروردگار جهانيان است (127) آيا در هر بلندي علامتي به بيهودگي بنا ميکنيد؟ (128) و كوشك هائي ميسازيد شايد جاودان مانيد (129) و هنگاميکه غضب ميکنيد ، از حد ميگذرانيد (130) پس از خدا بترسيد و مرا پيروي کنيد (131) از کسي پروا کنيد که شما را به آنچه ميدانيد ياري داد (132) به فرزندان و چارپايان ياريتان كرد (133) و باغستانها و چشمه سارها (134) من بر شما از عذاب روزي عظيم نگرانم (135) گفتند براي ما فرقي نميکند که موعظه مان کني يا نکني (136) اين حرفها که میزنی جز شیوه گذشتگان نيست (137) و ما عذاب نخواهيم شد (138) پس تکذيبش کردند و هلاکشان کرديم . البته در اين نشانه اي است و اکثرشان مومن نبودند (139) و پروردگارت البته پيروزمند مهربان است (140) قوم ثمود نيز پيامبران را تکذيب کردند (141) هنگاميکه برادرشان صالح گفت پروا نميکنيد؟ (142) من برايتان پيامبري امينم (143) پس ، از خدا پروا نموده و اطاعتم کنيد (144) و مزدي از شما نميخواهم و مزدم بر عهده خداوند است (145) آيا در آنچه در اينجاست در ايمني رها ميشويد؟ (146) در باغستانها و چشمه سارها (147) و کِشت ها و نخل هايي داراي چغاله خوش هضم (148) و در کوهها ماهرانه اطاقهائي ميتراشيد (149) از خدا پروا نموده و پيرويم كنيد (150) و فرمان مسرفان را نبريد (151) همانها که در زمين فساد ميکنند و اصلاح نمي کنند (152) گفتند جز اين نيست که جادو شده اي (153) تو جز بشري مانند ما نيستي پس علامتي بياور اگر راست ميگويي (154) گفت اين شتري است . براي آن نوبت آبي ، و براي شما هم نوبت آبي در هر روز معين شده است (155) و به آن بديي نرسانيد که عذابي سهمگين شما را در خواهد گرفت (156) پس آن را کشتند و سپس پشيمان شدند (157) آنگاه عذاب بگرفتشان که البته در اين آيه اي است و اکثرشان مومن نبودند (158) و البته پروردگارت پيروزمند رحيم است (159) قوم لوط نيز پيامبران را تکذيب کردند (160) هنگاميکه برادرشان لوط گفت آيا پروا نميکنيد؟ (161) من برايتان پيامبري امينم (162) پس از خدا پروا نموده اطاعتم کنيد (163) و من از شما مزدي نميخواهم . مزدم بر عهده خداوند پرودگار جهانيان است (164) آيا شما از ميان جهانيان با مذکّرها مي آميزيد؟ (165) و آنچه را که پروردگارتان برايتان از همسرانتان آفريده رها ميکنيد؟ بلکه شما تجاوزکاريد (166) گفتند اي لوط اگر بس نکني حتما اخراج ميشوي (167) گفت من از عملتان بيزارم (168) پروردگارا مرا و اهلم را از شر آنچه انجام ميدهند نجات ده (169) پس او را و اهلش را تماما نجات داديم (170) مگر پيرزني که جزء ماندگان بود (171) سپس بقيه را نابود کرديم (172) بر آنها باراني بارانديم . و چه بد است باران آن هشدار يافتگان (173) در اين البته نشانه اي است و اکثرشان مومن نبودند (174) و البته پروردگارت پيروزمند رحيم است (175) قوم اَيکه نيز پيامبران را تکذيب کردند (176) هنگاميکه شعيب به آنها گفت آيا پروا نمي کنيد؟ (177) من البته برايتان پيامبري امينم (178) پس از خدا پروا نموده و اطاعتم کنيد (179) و من از شما مزدي نمي طلبم . مزدم جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست (180) پيمانه را کامل بپردازيد و از كم فروشان مباشيد (181) و با ترازويي درست بسنجيد (182) و اشياء مردم را کم ندهيد و در زمين به فساد نکوشيد (183) و از کسي که شما و پيشينيان را افريد پروا کنيد (184) گفتند جز اين نيست که تو از جادوشدگاني (185) و تو جز بشري مانند ما نيستي و ما تو را جز از دروغگويان نمي پنداريم (186) پس اگر راست ميگويي پاره اي از آسمان را بر سر ما بيانداز (187) گفت پروردگارم به رفتار شما داناتر است (188) پس تکذيبش کردند و عذابِ روزِ ابر بگرفتشان که عذاب روزي بزرگ بود (189) البته در اين نشانه ايست و اکثرشان مومن نبودند (190) و البته پروردگارت پيروزمند مهربان است (191)