X

وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ﴿78﴾ وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿79﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿80﴾ بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿81﴾ قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿82﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿83﴾ قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿85﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿86﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾ قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿90﴾ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿91﴾ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿92﴾ قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ ﴿93﴾ رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿94﴾ وَإِنَّا عَلَى أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿95﴾ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴿96﴾ وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿97﴾وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ ﴿98﴾

و هموست که براي شما گوش و چشمها و دلها قرار داد چه كم شکر مي گذاريد (78) و هموست که شما را در زمين گستراند و بسوي او محشور خواهيد شد (79) و هموست که زنده ميکند و ميميراند و جايگزيني شب و روز هم از اوست ، آيا تعقل نمي کنيد (80) نه! بلکه علیرغم همه این نعمتهای ذکر شده و ذکر نشده، همان چيزي را ميگويند که قبلي ها میگفتند (81) آنها هم میگفتند آيا وقتيکه مرديم وخاک و استخوان شديم ، برانگيخته ميشويم؟ (82) چه بما و چه به نياکان ما همين وعده داده شده . اين ها جز افسانه هاي پیشینیان نيست (83) ای پیامبر! بگو اگر ميدانيد برايم توضيح دهيد زمين و هر کس که در آن است متعلق به کيست؟ (84) بزودي ، پس از اینکه تعالیمت جا افتاد، خواهند گفت متعلق به خداوند است، اینک به آنان بگو پند نمي گيريد؟ (85) بگو پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار آن عرش بزرگ کيست؟ (86) باز هم بزودي خواهند گفت مال خداوند است، اینک به آنان بگو پروا نميکنيد؟ (87) بگو سررشته همه امور به دست کيست که پناه ميدهد و كسي عليه او پناهگاهي ندارد؟ (88) باز هم بزودي معتقد خواهند شد که اینها صفات الهی است ، اینک به آنان بگو از کجا افسون شده ايد؟ (89) نه! بلکه اینها حق را می شناسند و عمدا دروغ میگويند (90) خداوند هيچ فرزندي برنگرفته و با او هيچ خدائي نيست ، و اگر چنين بود، هر خدايي آفريده هاي خود را ميبرد، و بعضي از آنها بر بعضي ديگر برتري ميجستند ، و خداوند از آنچه توصيف ميکنند منزه است. (91) او داناي پيدا و نهان است و از آنچه با او شريک مي کنند بالاتر است (92) با خویش چنین بگو که خدايا اگر آنچه را که به آنان وعده ميدهي بمن بنمائي (93) در آنصورت مرا جزء ظالمان قرار مده (94) و البته ما قادريم آنچه را که به آنان وعده ميدهيم نشانت دهيم (95)  پس ، بدي را بوسيله آنچه بهترین رفتار است دفع کن . ما بهتر ميدانيم آنها در باره ما چه وصفي ميکنند (96) و بگو پروردگارا از بدگوئيهايی که شياطين به اینان القاء میکنند بتو پناه ميبرم (97) و نیز از اينکه آن شیاطین به نزدم حاضر شوند نیز بتو پناه ميبرم (98)


قبلی:  سوره مومنون سوره مومنون
بعدی:  سوره مومنون سوره مومنون
Print
19 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را) که در قسمت اول ارائه نموده ایم مطابق ذیل است:

درس: پيامبران با مردمي مواجه بودند که از خداوند وآيات و الطافش غفلت داشتند و آخرت و پيامبران را تکذيب ميکردند و در نتيجه در دو جهان زيانکار گشتند.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: گوشه­ای از آیات و الطاف الهی و نیز نمونه­ای از برخورد های کافرانه و اي پيامبر! در جهت تحليل و ردّ مولفه هاي فکري کافران چنين بگو و چنين کن و با اینان مدارا کن، و از شرور به خدا پناه ببر .

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ﴿78﴾ وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿79﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿80﴾

ریزدرب: ذکر نمونه ای از آیات و الطاف الهی

2

 بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿81﴾ قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿82﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿83﴾

ریزدرب: ذکر گوشه ای از مواردِ تکذیبی

3

 قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿85﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿86﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾ قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾

ریزدرب: ای پیامبر! با توجه به این محورها در رفع خطاهای فکری شان بکوش.

4

 بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿90﴾ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿91﴾ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿92﴾

درب: ذکر یک استدلال در جهت اصلاح خطای فکری کفارِ آن روزها.

5

 قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ ﴿93﴾ رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿94﴾ وَإِنَّا عَلَى أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿95﴾ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴿96﴾ وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿97﴾وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ ﴿98﴾

درب: ای پیامبر! خود را چنین حفظ کن.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 – از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 مؤمنان را مژده میدهد که وارث فردوس می­باشند و در آن جاودان خواهند بود . به عبارت دیگر خداوند دارد به آن دسته از مسلمانان که استعداد بیشتری برای صعود درنردبان فضیلت ومعنویت دارند ، «برنامه» ای برای خودسازی و«ورزش معنوی» میدهد و مراحل قبلی و بعدی آفرینش انسان­ها را به اشاره به یاد می آورد که ببینید درآفرینش شما چه ظرائف ودقایقی بکاررفته! اینها را ازپروردگارتان دارید، آیا سزاست به توصیه های همان پروردگار (که بـه نفعتان هم هست) بی اعتنائی کنید؟ و فرستاده اش راتکذیب نموده، و نامهای ناصحیح بر او بگذارید؟ و نیز برخی از نعمت­هایی که همه انسـان­ها مستمرا از آن استفاده می­کنند (بطوری که عادتشان شده) را یادآوری فرموده، با این زمینه که ای انسان ها ! خداوند همان کسـی است که اینهمه آیات ونعمتها را از او دارید، آیا آن رفتارها  نسبت به فرستاده اش سزا است؟

در پاراگراف2  می فرماید: ای کافران! درصورتی که میخواهید آن چیزهائی راکه باید به آنها توجه کنید مورد بی اعتنائی قراردهید ممکن است به عاقبتی دچارشوید که قوم نوح و اقوام برخی پیامبران دیگر دچارش شدند. و ضمنا به پیامبر میفرماید دنبال پیشرفت امور رسالتت بطور معجزه آسا نباش، امت­های سابق هم راه تفرقه پیمودند، لذا فعلا مخالفانت را به حال خویش واگذار.

در پاراگراف 3 می فرماید: برخورداری از مواهب مادی لزوماً به معنی لطف الهی نیست، اما واجد بودن این صفات (ی که در این پاراگراف ذکر شده) قطعاً به معنی لطف الهی هست، ولی این کافران غافلند که تکالیف دین مطابق وسع آدمی اســــت ودرآخرت کاملامطابق ضابطه با انها رفتارخواهد شد اما مخالفت بیجا میکنند و اینهمه کرّ و فرّ و ادعا نشان میدهند ولی به اندک عذابی صدای سوزناک ناله ها یشان در می آید، و اینها از همه لحاظ پیامبر(ص)را قبول دارند اما نمیتوانند تعالیم او را بپذیرند زیرا با منافع سرانشان درتضاد است لذا ای پیامبر! فعلا باید با اینها کجدار و مریز کنی تا وقتیکه معادلات بین تو وآنان تغییری کند.

در این پاراگراف می فرماید: ای پیامبر! اینها، اینهمه لطف و نعمت را می­بینند، ولی بجای شکر کفر و تکذیب می­کنند، و به جائی رسیده اند که هیچ سخن حقی بــه خوردشان نمی رود، و تو ای پیامبر با کفار در مورد اعتقادات اصلیت  وارد گفتگوی استدلالی شو و بهترین موقعیت را در مسیر ایفاء رسالت خویش دریاب.

4 - سوالات

1 – چرا در آیه 78 «گوش» را مفرد، و «چشم» و «دل» را جمع آورده؟

2- در آیات سه گانه ابتدای پاراگراف، مطالب خطاب به کیست؟

3- در آیه 79 ، «الیه تحشرون» (که یک وعده مربوط به برقراری قیامت است) را درجائی آورده که قبل و بعد آن بطور واضح ذکرنعمت است (یعنی اینکه قیامت هم نعمت است) سوال این است که (باتوجه به انکار قیامت ازسوی کافران) این نوع سخن گفتن چه توجیهی دارد؟

4- منظور از «اختلاف» (آیه80) چیست؟

5- چرا درهمان آیه در مورد اختلاف شب و روز ضمیر «له» را بکار برده؟

6 – وضع آیه 91 از لحاظ کلیدهای تفسیر چگونه است؟

7 – (اگر به آیه 93 نگاه کنید) وضع آیه 92 چطور؟

8– در داخل آیه مذکور جمله پرانتزیی تشخیص میدهید؟  چند مورد؟

9 - «سیقولون لله» های این پاراگراف از لحاظ کلید های مذکور چه وضعی دارند؟

10– چه سابقه ای از مفهوم «لایجیر و لا یجار علیه» در سوره های قبل دارید؟

11- جمله مذکور یکی از «تفسیر» های کدام آیه سوره توحید است؟

12 – حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (گفتگوی استدلالی؟ یا...؟)

13 - «س» در «سیقولون» در آیات فوق چه وقتی است؟ همان موقعی که سوال مطرح میشود یا بعدا؟ (جواب با دلیل)

14 – در این پاراگراف سه بار پیشگوئیِ تحقق یافته انجام شده ، محل آنها را مشخص کنید.

15 – اساسا چرا این آیات (93 تا 98) نازل شده؟ به عبارت دیگر در آن روزها چه اتفاقی افتاده بود که نزول این آیات را سبب شد؟

16 – در سوره قلم که اوائل نزول است و در سوره احزاب که اواخر نزول است به پیامبر توصیه میکند که «لا تطع . . » و البته پیامبر با آن شخصیت والایش هرگز در وضعی نبوده که اصطلاحا «اطاعت» آن فرومایگان مذکور در سوره قلم و یا کفار فرودستِ مذکور در سوره احزاب را کند، اما خداوند که به موقعیت خطیر آنحضرت آگاه است اندک نرمشی در جهتِ موضوع رسالتش را نیز نمی پذیرد و آن را «اطاعت» محسوب میدارد، در حالیکه در نزد ما «اطاعت» مفهوم متفاوتی دارد، با توجه به این زمینه، قرار نگرفتن آنحضرت در میان ظالمان که در آیه 94 ذکر شده، به چه معنی است؟

5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

از آیه های 84 تا 89 فهمیده میشود فعالان کفر مالکیت زمین و ربوبیت خدا نسبت به آسمانها و اداره امور وفرماندهی مطلق او و پناهگاه همه بودن و پناهگاهی برای او متصور نبودن را برای خداوند قبول نداشتند .

از آیات 93 تا  98 فهمیده میشود آنحضرت (بدون اینکه بصورت دعا به زبان آورده باشد) آرزو کرده بود کاش عذاب الهی بر مخالفانش نازل میشد و کار رسالتش آسان تر پیش میرفت ، که این آیات بر او نازل شد و او را  محترمانه ( از حتی فکر کردن به این چیز ها) بر حذر داشت و تلویحا حتی فکرکردن به این چیزها را (البته درسطح پیامبرانه ، و نه در سطح ما آدمهای معمولی) ظلم ، و نیز از وساوس شیطانی، قلمداد فرمود .

6 – زاویه با تفاسیر رایج

مطلبی که تحت عنوان «این «بزودی» چه وقت است؟» که در بخش شرح مختصر آمده، مربوط به تیتر فوق است که به علت طولانی بودنش در آنجا قرار داده شده است.

7 - پیشگوئی های تحقق یافته

سه بار تکرار و تاکید در سه جائی که «سیقولون» را بکار برده که ناظر به تغییر اعتقاداتشان پس از فتح مکه است (آیه های 85 و 87 و 89) پیشگوئیِ صریح است دایر بر اینکه بزودی عقاید آنها در جهت اصلاح عوض خواهد شد، و شد.

8 - آیات برجسته این پاراگراف

در این پاراگراف آیه ای که به تیتر فوق مربوط باشد آیه 91 است و نکته برجستگیِ آیه، استدلالی است که در آن است که در کل قرآن تقریبا تک است : إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ

9 - آیات مشکل

قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿85﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿86﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾ قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿97﴾وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ ﴿98﴾

مشکل بودن آیه های فوق از آنجا فهمیده میشود که ببینیم تفاسیر چقدر در تفسیرشان اختلاف کرده اند، و البته بهتر است بدانید که ما در اثر متکی بودن به ترتیب نزول و تشخیص پرانتزها و درس و درب در فهم معنی آنها مشکلی نداشته و به سهولت درک کرده ایم.

10 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - ذکرگوشه­ای از آیات و الطاف الهی و نیز نمونه­ای از برخورد های کافرانه

2 – توصیه های ارشادی به آنحضرت دایر بر تحليل و ردّ مولفه هاي فکري کافران و مدارا با آنان و پناه بردن به خداوند از شرور متصور.

11 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

غیر از آیه های 78 تا 83 و آیه 92، بقیه آیات این پاراگراف «برای اولین بار» است.

12 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

آیات الهی

وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَّا تَشْكُرُونَ ﴿78﴾ وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ ﴿79﴾ وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿80﴾

عقاید و رفتار کفار معاصر نزول

بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ﴿81﴾ قَالُوا أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿82﴾ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ ﴿83﴾

تقریرات و آموزش الهی

قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِيهَا إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿84﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ ﴿85﴾ قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿86﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ ﴿87﴾ قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿88﴾ سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّى تُسْحَرُونَ ﴿89﴾ بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ ﴿90﴾ مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِن وَلَدٍ وَمَا كَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَّذَهَبَ كُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلَا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿91﴾ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿92﴾ قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِيَنِّي مَا يُوعَدُونَ ﴿93﴾ رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِي فِي الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ ﴿94﴾ وَإِنَّا عَلَى أَن نُّرِيَكَ مَا نَعِدُهُمْ لَقَادِرُونَ ﴿95﴾ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَصِفُونَ ﴿96﴾ وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ ﴿97﴾وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَن يَحْضُرُونِ ﴿98﴾

شرح مختصر

کلید های تفسیری

بحث متنی

آیه 95 فرع بر دو آیه 93 و 94 است. 

این «بزودی» کی است؟

در سوره تکاثر ذیل کلمه «سیعلمون» عرضی کرده ایم که «بزودی خواهند دانستِ» مذکور پس از فتح مکه که همگی مسلمان شدند، است  و «علمِ» مذکور در کلمه سیعلمون نیز «علم حاصل از ایمان» بوده است.

در اینجا نیز همان حالت برقرار است و پس از فتح مکه همگی این اعتقادات را که جوابش «لِلّاه» های سه گانه این پاراگراف است خواهند داشت و این واضح است و «سَ» (= بزودی) مورد بحث نیز اشاره به همان دارد، یعنی به زمان فتح مکه.

اما  المیزان  فرموده که در همان موقع که این سوال از آنها میشد این جواب را میدادند، یعنی اینکه کافران در همان موقعِ طرح سوال چنین عقیده ای را داشتند.

البته این هم از آن فرمایشات است و اگر کسی بگوید پس آنها چه کافری بودند که اینهمه اعتقادات صحیح راجع به خداوند داشتند معلوم نیست المیزان چه جوابی میداشت.

بله، «سیقولون لله» های سه گانه (و بطور کلی کل آیات 84 تا 89 ) همگی «پرانتزی» است زیرا اگر چشم خویش را بر آنها ببندیم و قبل و بعد آنها را وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و یکدست خواهد بود.

دلیل دیگر دال بر اینکه جواب کفار در آن لحظه آن نبوده، این است که در ابتدای آیه 12 سوره انعام که می فرماید «قل لمن مافی السماوات والارض قل لله...» همین سوال هست و در جوابش هم  هیچ قرینه ای نیست که جواب تقریریِ «لِله» مورد قبول کافران باشد، بلکه روال کلام نشان دهنده عکس آن است.

البته از این نوع مثال ها زیاد است و ما قصد رعایت اختصار را داریم.

قاعدتا المیزان باید این نظر را از متقدمان یا منابع روائی اخذ کرده باشد و استدلال ماهم مقابل شماست و یستمعون القول و یتبعون احسنه را هم که حتما خودتان می فرمائید.

اما  المیزان  فرموده که در همان موقع که این سوال از آنها میشد این جواب را میدادند، یعنی اینکه کافران در همان موقعِ طرح سوال چنین عقیده ای را داشتند.

البته این ادعا بطور واضح خطاست ، زیرا :

1 – بنابر آیه 87 سوره زخرف [ولئن سالتهم من خلقهم لیقولنّ الله] (که با بهترین تقریب دو سال قبل از این سوره نازل شده) کافران مکه در باره آفرینش خودهاشان (یا شرکائی که برای خداوند قائل بودند) این عقیده را داشتند که خداوند آفریدگار آنهاست و اگر بیش از این اعتقاد داشتند (آنهم به آن زیادیی که در این پاراگراف مطرح است)  قرآن به عنوان احتجاج ذکر میکرد.

2 – از آیه 12سوره انعام که شبیه یکی از همین مطالب را دارد [قل لمن ما فی السموات و الارض قل لله] معلوم میشود که آنها در باره اینکه مالکیت آسمانها و زمین با چه کسی است، (برعکس ادعای المیزان) این عقیده را ندانشتند، زیرا به پیامبر (ص) تقریر میکند که بگو خدا چنان موقعیتی دارد. والبته بهتر است بدانیم که سوره انعام سال ها بعد از سوره زخرف نازل شده)

3 – هیچ قرینه قرآنی نمیتوان پیدا کرد که نشان دهد کافرانِ آن روزها چنین عقیده ای داشتند.

4 – علمای ملل و نحل هم چنین چیزی نگفته اند و اگر گفته بودند تا کنون بما میرسید.

5 -  اگر کسی بگوید پس آنها چه کافری بودند که اینهمه اعتقادات صحیح راجع به خداوند داشتند  و در اینصورت پیامبر با کافرانی به این خوش اعتقادی چه مشکلی داشت، معلوم نیست المیزان چه جوابی میداشت.

6 – اساسا خود کفار اگر صاحب چنین اعتقاداتی بودند چرا به آن حضرت اعتراض نکردند که آقا ماکه خودمان همه این حرفها را قبول داریم پس . . . . ؟ و اگر چنین اعتراضی میکردند بما میرسید.

7 – آن تفسیر ارجمند در سوره تکاثر ، «س» (= بزودی) در «سیعلمون» را به هنگام مرگ شخص و پیدایش قیامت معنی کرده، ودر اینجا به زمانی بسیار کوتاه (در حدّ صفر) این تفاوت عظیم در معنی کردن چقدر موجه است؟

8 – اساسا اگر اینطور که المیزان گفته، بوده باشد، تکلیف سخن خداوند چه میشود که فرموده «بزودی»؟

9 – تکلیف آیه 90 با این بیان آن تفسیر چه میشود؟

بله ، «سیقولون لله» های سه گانه فوق همگی «پرانتزی» است زیرا اگر چشم خویش را بر آنها ببندیم و قبل و بعد آنها را وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و یکدست خواهد بود.

جدید

در آیات 84 تا 89 نوع جدیدی از محاجه و استدلال را (با توجه به ترتیب نزول) برای اولین بار در این سوره می­بینیم که چنانکه بعداً ملاحظه خواهید کرد، کراراً در قرآن کریم مورد استفاده قرار خواهد گرفت.

آیات آشنا

در آیه­های 91 و 92 نیز بعضی از صفات ثبوتیه و سلبیه خداوند ذکر شده که با آنها در سوره­های قبل آشنا شده­ایم.

مثلاً مطلب آیه 91 در سوره توحید آمده و در اینجا در خود آیه، شرحی هم به آن افزوده، ( که نتیجه چنین اعتقاد غلطی چیست و چون آن نتیجه را احســـاس نمی­کنید پس بدانید که اساساً آن حالت وجود ندارد)

حالت کلی آیات 93 تا 98

روح حاکم بر کل آیات فوق «توصیه ارشادی» به پیامبر(ص) است بطوریکه دو «قل» و یک «ادفع» در 6 آیه دارد یعنی بطور متوسط، هر دو آیه، بارِ یک «توصیه ارشادی» را به دوش می­کشد.

تأدیب صمیمانه

آیات 98-93 که آموزش و تأدیب رسول اکرم(ص) باشد، با تعدادی «بگو» شروع می­شود.

این «بگو»ها برعکس «بگو»های قبلی، که هم می­توانست «به خویش بگو» و هـــم می­توانست «به مردم بگو» باشد، در اینجا فقط با حالت «به خویش بگو» متناسب است و لذا نوعی تأدیب و آموزش نزدیک و صمیمانه است و در مجموع پناه بردن به خداوند است مانند همان «بگو»هائی که در سوره­های ناس و فلق دیدیم.

خُلق خوش محمدی

در آیه 96 نکته ظریفی هست که به فهم آیات قبل و بعد خویش کمک می­کند.

در آن آیه یک فن آموزشی به پیامبر یاد می­دهد که همان یک فن برای تبدیل جهان به گلستان کافی است .

اگر کسی به آدمی بدیی کرد، آدمی می­تواند این کارها را بعنوان پاسخ انجام دهد:

1- در صورتیکه قدرت داشته باشد و ضرری متوجهش نشود جوابی به او بدهد که از اصل کار او شدیدتر و بدتر باشد.

2- در صورتِ وجودِ همان شرایط قبلی، جوابی به او بدهد که شدت آن مساویِ شدت اصلِ کار او باشد.

3- در صورت وجود همان شرایط، اصلاً جوابی به او ندهد.

4- «بدی» را با «نیکی» جواب دهد.

چیزی که فعلاً در جهان ما رایج است، حالت اول است.

البته از نظر عقلا حالت اول پسندیده نیست زیرا حالت رقابت و کینه­ای که نتیجه این نوع رفتار است، آنها را دچار یک دور تمام نشدنی از عمل و عکس­العمل انتقام و انتقام مجدد می­کند که هرگز روی آرامش را نخواهند دید.

حالت دوم، بنظر عقلا بهتر است و اگر کسی بتواند پاسخ دهد و در پاسخ بیش از آنچه ضرر دیده ضرر نزند عقلاً ممدوح و پسندیده و معقول است و البته این حالت، سبب تحریک دشمنی­های جدیدی هم نمی­شود و اگر هم بشود ضعیف و قابل کنترل است. اما حالت سوم، نزد همگان پسندیده است و سبب خشک شدن حالت دشمنی و تمام شدن غائله خواهد شد.

اما حالت چهارم را کسی سراغ ندارد. وقوع این نوع عکس­العمل را چه کسی در کجا بیاد دارد؟

اگر این نوع عکس­العمل (البته در محل مناسب خویش) وجود و وقوع پیدا کند، کسی که در ابتدا متعرض شده و بدی کرده و ضرر رسانده، از زور خجالت نمی­تواند سرش را بلند کند و تصور تکرار عمل خویش را هم نخواهد کرد.

خداوند در اینجا به پیامبر(ص) توصیه­ای می­کند که انگار پیامبر طبیب است و کافران بیمار (که واقعاً هم همینطور است) آیا اگر بیماری نسبت به طبیب خویش اسائه ادبی کند، طبیب با او مقابله شدیدتر، یا مقابله به مثل، یا سکوت، یا ادامه معالجه، کدامیک را انجام خواهد داد؟ و کدام بهتر است؟

خداوند تلویحاً به پیامبرش می­فهماند درست است که اینها چنین رفتارهای زشتی (مانند کفر و تکذیب و گناهان و جلوگیری از هدایت مردم و ...) دارند اما مریض (فکری) هستند و تو باید آنها را درک کنی و مانند بیمار با آنان برخورد کنی و بدی آنها را با خوبی نسبت به آنها پاسخ دهی.

واقعاً هم پیامبر اکرم(ص) چنین بود و چنین کرد، وگرنه، روز فتح مکه اگر همه را به شمشیر می­بست چه کسی ملامتی می­کرد؟ و اگر هم همه را به شمشیر نمی­بست لااقل سران و بزرگان جامعه کفر را می­باید به شمشیر می­بست، اما این کار را هم نکرد بلکه به آنها لطف خاصی هم کرد و از غنایم جنگی که بزودی واقع شد، سهم بزرگی هم به آنان داد.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و هموست که براي شما گوش و چشمها و دلها قرار داد چه كم شکر مي گذاريد (78) و هموست که شما را در زمين گستراند و بسوي او محشور خواهيد شد (79) و هموست که زنده ميکند و ميميراند و جايگزيني شب و روز هم از اوست، آيا تعقل نمي کنيد (80) نه! بلکه علیرغم همه این نعمتهای ذکر شده و ذکر نشده، همان چيزي را ميگويند که قبلي ها میگفتند (81) آنها هم میگفتند آيا وقتيکه مرديم وخاک و استخوان شديم ، برانگيخته ميشويم؟ (82) چه بما و چه به نياکان ما همين وعده داده شده. اين ها جز افسانه هاي پیشینیان نيست (83) ای پیامبر! بگو اگر ميدانيد برايم توضيح دهيد زمين و هر کس که در آن است متعلق به کيست؟ (84) بزودي، پس از اینکه تعالیمت جا افتاد، خواهند گفت متعلق به خداوند است، اینک به آنان بگو پند نمي گيريد؟ (85) بگو پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار آن عرش بزرگ کيست؟ (86) باز هم بزودي خواهند گفت مال خداوند است، اینک به آنان بگو پروا نميکنيد؟ (87) بگو سررشته همه امور به دست کيست که پناه ميدهد و كسي عليه او پناهگاهي ندارد؟ (88) باز هم بزودي معتقد خواهند شد که اینها صفات الهی است، اینک به آنان بگو از کجا افسون شده ايد؟ (89) نه! بلکه اینها حق را می شناسند و عمدا دروغ میگويند (90) خداوند هيچ فرزندي برنگرفته و با او هيچ خدائي نيست، و اگر چنين بود، هر خدايي آفريده هاي خود را ميبرد، و بعضي از آنها بر بعضي ديگر برتري ميجستند، و خداوند از آنچه توصيف ميکنند منزه است. (91) او داناي پيدا و نهان است و از آنچه با او شريک مي کنند بالاتر است (92) با خویش چنین بگو که خدايا اگر آنچه را که به آنان وعده ميدهي بمن بنمائي (93) در آنصورت مرا جزء ظالمان قرار مده (94) و البته ما قادريم آنچه را که به آنان وعده ميدهيم نشانت دهيم (95)  پس، بدي را بوسيله آنچه بهترین رفتار است دفع کن. ما بهتر ميدانيم آنها در باره ما چه وصفي ميکنند (96) و بگو پروردگارا از بدگوئيهايی که شياطين به اینان القاء میکنند بتو پناه ميبرم (97) و نیز از اينکه آن شیاطین به نزدم حاضر شوند نیز بتو پناه ميبرم (98)

 

دی ان ان