پیش تفسیر
1 – استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)
اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم:
طرز استخراج عصاره محتوای سوره (یعنی «درس» سوره) را در قسمت اول نشان داده ایم که مطابق ذیل است:
درس: انسان بايد به قيامت و هولناکي آن اهميت دهد و مواظب رفتار خويش باشد.
|
برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:
درب: ای پيامبر! در حین دريافت وحي آرامش خويش حفظ کن، و به ما واگذار.
|
2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)
ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:
1
لَا تُحَرِّكْ بِهِ لِسَانَكَ لِتَعْجَلَ بِهِ ﴿16﴾ إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾ فَإِذَا قَرَأْنَاهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ ﴿18﴾ ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنَا بَيَانَهُ ﴿19﴾
ریزدرب: ای پیامبر! در حین دریافت وحی عجله مکن، ما آن را جمع و نگهداری و بیان خواهیم کرد.
اصلی-فرعی
قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است، و چنانکه می بینید، هر چهار آیه این پاراگراف اصلی نیست.
لُبّ مطلب:
با توجه به ریزپاراگراف، و ریزدرب، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.
3 – از اول تا اینجا
در پاراگراف 1 می فرماید قسم به روز قیامت و نفس لوّامه که قادریم انسان را بطور کامل دوباره بیافرینیم ولی اکثر انسان ها اهمیت این را درک نمی کنند و ضمن ذکر
شمه ای از حوادث مقارن وقوع قیامت میگوید انسان ها تازه در آن شرایط موضوع را باور میکنند و به فکر چاره جوئی می افتند که دیگر دیر است ، در حالیکه در همین دنیا وقتی که خود انسان با خویش خلوت میکند به موضوع قیامت معترف است .
در این پاراگراف به پیامبر (ص) که هنگام در یافت وحی هیجان زده میشدند و نگران بودند که مبادا چیزی از آن را از دست بدهند می فرماید نگران مباش ، حفظ و نگهداری و بیانش بر عهده ما است .
4 - سوالات
1-«عجله» پیامبر(ص) ، (موضوع آیه16) ناشی از چه بود؟ (مبادا قسمتی از وحی را از دست بدهد؟ یا....؟)
2 – در آیه 17، «هُ» در کلمه «جمعهُ» اشاره به چه دارد؟ (همین سوره؟ کلّ قرآن؟ یا.....؟)
3 - «قرآن» در آیه های 17 و 18 یعنی چه؟ (خواندن؟ طرز خواندن؟ یا....؟)
4 – آیا «قراناه» در آیه 18، به معنی «اِتمام خواندن» است؟ (بلی؟ نه؟)
5 - حالت کلی این پاراگراف چگونه است؟ (دلداری به پیامبر؟ آموزش به پیامبر؟ یا....؟)
6 - در این پاراگراف کدام آیه ها فرعی و کدام فرعی در فرعی وکدام اصلی است؟
7 - اگر بخواهیم در این پاراگراف مطلبی تحت عنوان « حدسیاتی از اوضاع و احوالِ آن روزها » بنویسیم، ذیلِ کدام آیه موضوعیتِ این امر را دارد؟
8 - منظور از «بیانه» (آیه 19) چیست؟
9 - چرا در آیه های 17 و 19 خداوند را بصورت جمع ( علینا ) آورده؟
5 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها
از آیات 16تا18معلوم می شود پیامبر(ص) هنگام دریافت وحی به هیجان می آمده اند و این نگرانی را داشتند که مبادا چیزی از آن را از دست بدهند که قبلاً هم در سوره «اعلی» به ایشان اطمینان داده شده بود که: «سنقرئک فلا تنسی» اما ظاهراً باز هم در اینجا لازم بوده اطمینان مجددی داده شود و لذا این سه آیه را باید در این چارچوب دید.
جالب است که این نگرانی هرگز از آنحضرت دست بر نداشت و چندین سال بعد تر، در سوره طه نیز مجددا چنین تذکر و از طرف دیگر اطمینان خاطری به آنحضرت داده شد.
6 - پیشگوئی های تحقق یافته
موضوع مورد بحث، قرآن است و معنی آیه فوق این است که بیان آن یعنی بیان معانی قرآن بر عهده ما (یعنی خداوند) است.
البته آن روز که این آیات داشت نازل می شد هنوز اوایل نزول وحی بود و هنوز بیش از 95 درصد حجم قرآن نازل نشده بود، که خداوند در این آیه، هم وعده تکمیل تنزیل وحی را داده، و هم وعده بیان و تفسیر آن را.
اینک که بیش از چهارده قرن از نزول این آیه می گذرد، می بینیم هر دو پیشگوئی بخوبی تحقق یافته است.
7 - آیات برجسته این پاراگراف
کل سوره قیامه به دلایلی که بارها گفته ایم (اقبال هنرمندان و وعاظ و . . ) از آیات برجسته قرآنی است.
8 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟
(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)
تا کنون نمونه های بسیار زیادی را دیده ایم که علیرغم آنچه دونفرِ مزبور (و تعداد زیادی به تبعیت آنها) در خصوص فوق گفته اند، خطای واضح بوده، و زیادیِ تعداد این خطاها آنقدر است که سوالات زیادی را در باره آنها ایجاد میکند، اما، موردِ آیاتِ موضوعِ این پاراگراف (که در نظر اولیه، کمتر در جهتِ خطابودنِ نظر آنان به نظر می آید،) نیز، پس از اندکی دقت و تعمق، نشان میدهد که این هم خطای واضح است.
اما، چون شرحش نسبتا طولانی است، آن را در قسمت «شرح مختصر» شرح میدهیم.
9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟
ای پیامبر هنگام در یافت وحی هیجان زده مشو و نگران مباش که مبادا چیزی از آن را از دست بدهی، حفظ و نگهداری و بیانش بر عهده ما است.
10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی میداشتند؟
کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته، در طول این مدت طولانی، از نزول این سوره تا به امروز، تغییر معناییی نیافته، و لذا مخاطب های اولیه نیز از لحاظ تحت اللفظی از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما.
11 – کدام عنصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟
با توجه به ترتیب نزول، «سنقرئک فلا تنسی» را قبلا داشته ایم، اما با این وضوح و شرح و تفصیل «برای اولین بار» است.
شرح مختصر
کلیدهای تفسیری
پرانتزی
این پاراگراف کلّا پرانتزی است، درک آن نیز به این صورت ممکن است که چشم خویش را بر آن ببندیم و انتهای آیه 15 را به ابتدای آیه 20 وصل کنیم، در آن صورت خواهیم دید که روال سخن صاف و یکدست و بی دست انداز است.
چگونگیِ فوق ذهنیات بودن این آیات برای معاصران نزول
(1) لاتحرک به لسانک لتعجل به:
این قسمت از آیه، در حدود معهودات معاصران نزول هست، زیرا کاملا قابل تصور است که دیده باشند یک رئیس قبیله یکی از افراد را فرابخواند و به او بگوید برو به فلان رئیس قبیله این پیغام مرا کلمه به کلمه و بدون هیچ کم و کاست و اضافه به او برسان، و ببیند او همینطور که دارد میشنود، حرکاتی از خویش بروز میدهد که انگار دارد آن سخن را به دقت به خاطر می سپرد،
(2) ان علینا جمعه و قرآنه:
اما این قسمت هیچ جوری در ذهنیات معاصران نزول نبود، زیرا نزدیک ترین واقعه ای که این اتفاق افتاد، موضوع آزاد کردن یهودیان از اسارت بابِل توسط کورش هخامنشی بود که یهودیان اجازه یافتند توراتِ پراکنده و از یاد رفته را باز نویسی کنند، و این واقعه بیش از 1000 سال قبل از نزول قرآن بود، به عبارت دیگر، 50 نسل قبل از نزول قرآن چنین اتفاقی در میان یهودیان افتاد، و عرب های معاصرِ نزول قرآن هیچ راهی برای دانستن چنین واقعه ای نداشتند، زیرا:
اولا واقعه تدوین تورات توسط علمای یهود چنان مخفی بود که حتی خود یهودیان نیز راهی به دانستن کلی و جزئیِ آن نداشتند (زیرا میدانید که به عکس قرآن که حتی کفار و منافقان را دعوت به تدبر در قرآن نموده، یهودیان نسبت به تورات نه تنها این دعوت را ندارند بلکه حتی ممنوع هم هستند، زیرا مطالعه تورات برغیر علماء یهود، که انحصارا می باید از نسل هارون باشند، حرام است)
ثانیا تجارت (و در نتیجه تماس فرهنگیِ) اعرابِ معاصرِ نزول قرآن با یهودیان ناچیز بود، بطوریکه محال بوداعرابِ معاصر نزول این سوره از چنین روزنه تنگی بتوانند به مخفی ترین عمل سریِ علماء یهود، به چیزی اشراف پیدا کنند که حتی بر خود یهودیان نیز فاش نبود.
ثالثا فقر عمومیِ حاکم بر ادوار قبل، و فقدِ امکانِ علم آموزی، برای اکثرتِ قریب به اتفاقِ بشر، و بخصوص برای معاصرانِ نزول این سوره، مانع از امکانِ تحققِ چنین اطلاع و اِشرافی بوده است.
(3) فاذا قراناه فاتبع قرآنه:
این قطعه نیز مانند قطعه نخست میتوانست معهود مشافهین (یعنی عرب معاصر نزول این سوره) بوده باشد.
(4) ثم ان علینا بیانه:
این قسمت نیز نمیتوانست معهود مشافهین بوده باشد، به دلایلی شبیه قطعه دوم، زیرا نزدیک ترین جریانی که شبیه مفهوم فوق باشد نزول انجیل و تفاسیری که بر انجیل شده، تا زمان نزول این سوره، قریب به 600 سال بوده است، و اعرابِ بیسوادِ کم تمدنِ دور از دنیای مسیحیت و بی ارتباط با مسیحیتِ معاصرِ نزول این سوره، راهی برای امکان یافتن به اینکه چگونه ممکن است قرآن «بیان» شود، نداشته اند.
بنا برآنچه گفته شد، این سخنِ دکتر سروش و دکتر شبستری و دکتر نکونام و امثال آنان (که کم هم نیستند) که گفته اند قرآن مطلبی فوقِ معهودات مشافهین ندارد، غلط ترین سخن است.
«بیان آن بر عهده ما است» یعنی چه؟
بطور کلی از لحاظ کلیات سوره که قابل درک و روان باشد، و دور از ذهن نباشد، خداوند این کار را کرده است و سوره، قابل فهم است و چیزی در آن نیست که نتوان آنرا درک کرد (معما و چیستان و تربیع دایره نیست)
روان است و قابل درک و زیبا و فصیح و بلیغ.
بنابراین در این مرحله، خداوند وعده اش را به رسول خویش به انجام رسانیده است.
اما در همین سوره، آیاتی هست که فهم آنها متضمن پیشرفت علمی بشر است و این آیات تدریجاً و در طول زمانِ طولانی «بیان» می شوند مانند آیه 4 و آیه های 8 و 9 و 39 و غیره.
به عبارت دیگر، آیات مذکور«سهل وممتنع» هستند.
امروز ما معتقدیم تا حدودی معنی آیه 4 را فهمیده ایم و بطور قطع این فهمی که امروز ما از آن آیه داریم، در روز نزول قرآن حتی در عالیترین جوامع علمی انسانیِ آن روز، موجود نبود.
بقیه آیات مورد اشاره را نیز تا حدودی می فهمیم، اما نمی توانیم ادعای فهم کامل آنها را کنیم و از روی قرینه آیه 4 می توانیم انتظار داشته باشیم آیندگان به فهمی بسیار برتر از فهم ما (چه رسد به فهم عرب 1400 سال قبل) دست یابند.
بنابراین اینکه فرموده «آنگاه بیان آن بر عهده ماست» به این معنی، این «بیان» دارد بطور تدریجی و متناسب با میزان رشد فهم و درک و علم بشریت میسر می گردد.
بنابراین، این آیات اشاره به آن دسته از حقایق قرآنی دارد که بتدریج و با گذشت زمان، و رشد و تکامل عقلی و علمی بشر، بهتر و بهتر فهمیده می شود.
مشخصات جالب
1 - این چهارآیه، دوتا دوتا، «هم معنی» هستند. (18و19، هم مفهوم با 16و17)
2 - معنی مجموع دوتای دوم از دوتای اول متعالی تراست (18و19، متعالی تر از 16و17)
3 - معنی هر آیه درمجموعه دوتای دوم، از نظیرخویش در دوتای اول متعالی تراست. (18 از 16، و 19 از 17 متعالی تر است)
4- موضوع فوق با کدام الگو متناسب است؟ (خطیِ روبه بالا؟ مارپیچِ مخروطیِ رو به بالا؟ مارپیچِ استوانه ایِ رو به بالا؟ یا.....؟)
ترجمه تفسیریِ آزاد
ای پیامبر ! زبانت را براي اينکه آن آیات را فورأ فرا گيري به تندي حرکت مده (16) جمع کردن آن و ترویج خواندنش بر عهده ما است (17) پس وقتي که آنرا مي خوانيم از خواندنش پيروي کن (18) آنگاه بيان آن نيز بر عهده خود ما میباشد (19)