X

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿26﴾ وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿27﴾ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿28﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ ﴿29﴾ فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿30﴾ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿31﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿32﴾ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿33﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿34﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿35﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿36﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿37﴾ إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿38﴾ قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿39﴾ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿40﴾ قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿41﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿42﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿43﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿44﴾ إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿45﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ ﴿46﴾ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ﴿47﴾ لاَ يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿48﴾ نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿49﴾ وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ ﴿50﴾

و انسان را از ِگلي خشکيده از ِگلي سياه متعفن آفريديم (26) و جن را هم قبلا از آتشباد آفريده بوديم (27) و هنگاميکه پروردگارت به ملائکه گفت که من آفريدگار بشري از ِگلي خشکيده از ِگلي سياه ميباشم (28) و هنگاميکه او را ساخته و پرداخته کردم و از روح خويش در او دميدم برايش به سجده افتيد (29) و ملائکه همگي سجده کردند (30) مگر ابليس که سرپيچيد که از ساجدان باشد (31) خداوند او را گفت اي ابليس چه ات شده که از ساجدان نيستي؟ (32) گفت من سجده کننده کسي نيستم که او را از ِگلي خشک از ِگلي سياه آفريده اي (33) گفت پس، از آن موقعیت خارج شو که تو رانده شده اي (34) و البته تا روز قيامت بر تو لعنت خواهد بود (35) گفت پروردگارا مرا تا روزي که برانگيخته مي شوند مهلت ده (36) گفت تو از مهلت يافتگاني (37) تا روزي که وقت آن معلوم است (38) گفت پروردگارا بسبب آن گمراهيي که برايم روا داشته اي در روي زمين براي آنان چیزهایی را زينت خواهم داد و همگيشان را گمراه خواهم کرد (39) مگر بندگان خالص شده ات را (40) گفت همين راهي است مستقيم که بر عهده من است (41) البته درباره بندگانم بدان که بر آنان تسلطي نداري . مگر کساني از گمراه شدگان که پيروي ات کنند (42) والبته جهنم وعده گاه همگي شان است (43) هفت درب دارد و هر دري براي قسمتي از آنان است (44) و تقواداران البته در بهشت ها و چشمه سارهائي ميباشند (45) به آنان خطاب می شود با امنيت و سلامت داخل شويد (46) و هر كينه اي را از دلهاشان ميزدائيم . برادر وار بر تختهائي روبروي يکديگر تکیه خواهند زد (47) و در آن نه رنجي به آنان ميرسد و نه از آن اخراج ميشوند (48) ای پیامبر! به بندگانم خبر ده که من البته خودم آن آمرزگار مهربان هستم (49) و عذابم نیز البته عذابي دردناک است (50)


قبلی:  سوره حجر سوره حجر
بعدی:  سوره حجر سوره حجر
Print
12 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: اي پيامبر! لطف خداوندي دردنيا و آخرت شامل تو وپيامبران ميشود و قبول القائات شيطاني آدمي را از دايره اين لطف خارج مي كند.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: شيطان و تشريح فرايند گول زدن انسان و ذکر برخی از نمونه ها از الطاف الهي كه در آخرت شامل پيروان پيامبر- ص- مي شود.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿26﴾ وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿27﴾

ریزدرب : ای پیامبر! لاجرم ماده اولیه انسان، نسبتی با «پائین» دارد.

2

 وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿28﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ ﴿29﴾ فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿30﴾ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿31﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿32﴾ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿33﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿34﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿35﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿36﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿37﴾ إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿38﴾ قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿39﴾ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿40﴾ قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿41﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿42﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿43﴾ لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿44﴾

ریزدرب : اکثر انسانها طوری هستند که شیطان در آنها طمع میکند و برایشان برنامه ریزی دارد، و تقوادارها در عالم انسانیت جزء اقلیت میباشند.

3

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿45﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ ﴿46﴾ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ﴿47﴾ لاَ يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿48﴾

ریزدرب : در زندگی بعدی، تقوادارها زندگی مطلوب خواهند داشت.

4

 نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿49﴾ وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ ﴿50﴾

ریزدرب : ای پیامبر! به مردم یاد بده که هم به خداوند امیدوار ، و هم از او ترس به دل داشته باشند.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درب پاراگراف که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درب مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 از اول تا اینجا

در پاراگراف 1 می فرماید : ای پیامبر ! معجزه بزرگ را به تو داده ایم ، اما این کافران قابلیت درک آن را ندارند . پس ، دلگرم باش ، وبه آنها اهمیتی مده ، وکار رسالتت را کما کان پیگیر باش .

در پاراگراف 2 می فرماید : ای پیامبر ! توجه همگان وبخصوص کافران به اینهمه آیات صنع ، وآیات لطف ورحمت ، وآیات نعمت الهی جلب کن .

در این پاراگراف می فرماید : ای پیامبر ! علت مخالفت این کفار همان علتی است که ابلیس از فرمــان خداوندت سرپیچید ، لذا به آنها اهمیتی مده و کار رسالتت را کما کان پیگیر باش و پیروانت را که خود را از وسوسه های شیطانی دور نگه میدارند به موقعیت عالی آخرتی شان مژده ده .

4 - سوالات

1- «اغوا»ئی که ابلیس در باره خویش به خداوند نسبت داد چه توضیحی دارد؟ (نهایت بی ادبی؟ نهایت بی علمی؟ یا....؟)

2 - قلمرو نفوذ شیطان نسبت به انسان کجاهاست؟ (فقط ذهن علاقمندانش؟ یا...؟)

3 – منظور از «لعنت» (آیه35) چیست؟

4 - «معلوم» (آیه38) از نظرچه کسی معلوم است؟

5 – طرز سخن گفتن آیه41 ، از چه نوع است؟ (به زبان مخاطب؟ یا....؟)

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه های 26 و 27 از این لحاظ که به زبانی سمبولیک برهه ای از تکوین نوع انسان را مطرح میکند، و زبان راسته و سره را بکار نمیگیرد، خودش نشانه ای از این دارد که موضوع مربوطه دارای پیچیدگی هایی است که برای توضیح آن نمیتوان زبان راسته و سره را بکار گرفت.

بعدا چه دانشمندان مسلمان و چه چند قرن بعد دانشمندان اروپائی روی موضوع پیدایش انسان در روی زمین تحقیقات مفصل انجام دادند، تا اینکه در قرن 19 میلادی نظریه «اصل انواع» ظهور یافت و این آیه ها مفهوم شد.

لذا آیه های مذکور فوق ذهنیات مخاطبان اولیه بوده است.

آیات 28 تا 42 هنوز هم فهمیده نشده، یعنی تا حالا هم معهود بشر قرن بیست و یکم نیست چه رسد به مشافهین 1400 سال قبل

آیه های 43 تا 48 «قیامتی» است، و هیچ بنی بشری تجربه اش را ندارد، و قبل از قیامت نخواهد داشت، لذا، چه در آن روزهای نزول وحی و چه الی یوم القیامه بالاتر از ذهنیات بشر خواهد بود.

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

در باره آیات این پاراگراف ، حتی امروز نیز ، با توجه به معانی والای آن ، حتی برخی مفسران هم ، درک مقبولی از آن ندارند ، چه رسد به مخاطبان اولیه !

در عین حال که کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در این هزار و چند صد سال تغییر معنای قابل توجهی نیافته اند !

در این پاراگراف سطح علمی سخن از سطح امروز قرن 21 نیز بالاتر است .

که شبهه دیگری را رد میکند و آن شبهه این است که در قرآن هیچ مطلبی نیست که از سطح درک مخاطب های اولیه بالاتر باشد .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 – ذکری از شيطان و تشريح فرايند گول زدن انسان  

2 - ذکر برخی از نمونه ها از الطاف الهي كه در آخرت شامل پيروان پيامبر- ص- مي شود .

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها، آیه های 27 و 28 و 36 تا 43 و 44 و 47 «برای اولین بار» است.

9 در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

ارزش تفسیریِ این بخش از دو لحاظ زیاد است:

1 – از لحاظ تفسیر موضوعی، چون آیات هر موضوع از ابتدای نزول وحی به ترتیب در یک فایل جمع آوری خواهد شد، یک گنجینه بسیار با ارزش خواهد شد که مورد نیاز هر قرآن پژوه خواهد بود.

2 – از لحاظ تفسیرِ معروف به «تفسیر قرآن به قرآن» نیز، از آنجا که در هر عنوان، تقریبا تمام آیاتِ هم محتوا جمع آوری شده اند، هر قسمت میتواند از لحاظ هم افزائیِ فهمِ قسمت های دیگر کمک باشد، و مغز تفسیرِ قرآن به قرآن هم همین است.

آفرینش انسان

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿26﴾ وَالْجَآنَّ خَلَقْنَاهُ مِن قَبْلُ مِن نَّارِ السَّمُومِ ﴿27﴾ وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿28﴾ فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ ﴿29﴾ فَسَجَدَ الْمَلآئِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ ﴿30﴾ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَى أَن يَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿31﴾ قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا لَكَ أَلاَّ تَكُونَ مَعَ السَّاجِدِينَ ﴿32﴾ قَالَ لَمْ أَكُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ﴿33﴾ قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ ﴿34﴾ وَإِنَّ عَلَيْكَ اللَّعْنَةَ إِلَى يَوْمِ الدِّينِ ﴿35﴾ قَالَ رَبِّ فَأَنظِرْنِي إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿36﴾ قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنظَرِينَ ﴿37﴾ إِلَى يَومِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ ﴿38﴾ قَالَ رَبِّ بِمَآ أَغْوَيْتَنِي لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿39﴾ إِلاَّ عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ ﴿40﴾ قَالَ هَذَا صِرَاطٌ عَلَيَّ مُسْتَقِيمٌ ﴿41﴾ إِنَّ عِبَادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطَانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿42﴾ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿43﴾

درباره عذاب

لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ لِّكُلِّ بَابٍ مِّنْهُمْ جُزْءٌ مَّقْسُومٌ ﴿44﴾

درباره نعیم

إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ ﴿45﴾ ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِينَ ﴿46﴾ وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ إِخْوَانًا عَلَى سُرُرٍ مُّتَقَابِلِينَ ﴿47﴾ لاَ يَمَسُّهُمْ فِيهَا نَصَبٌ وَمَا هُم مِّنْهَا بِمُخْرَجِينَ ﴿48﴾

تقریرات و آموزش الهی

نَبِّىءْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿49﴾ وَ أَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الأَلِيمَ ﴿50﴾

شرح مختصر

باز هم داستان آفرینش

در پاراگراف قبل چیزهائی راجع به زمین و پیدایش آن و آماده شدن برای زندگی بشر دیدیم.

در اینجا مطالبی راجع به پیدایش انسان در روی زمین می­بینیم.

اینکه آفرینش انسان را «از گِلی خشکیده از گِلی سیاه متعفن» قلمداد نموده، با توجه به مطالب بند قبل که «مقدماتی» را برای پیدایش برشمرده و گویی که آسمان و زمین را چنان ساخته و چنان آماده نموده تا به حالتی برسد که بتواند انسان را در خود بوجود آورده و پرورش دهد، نشان­دهنده این حقیقت است که پیدایش انسان طی فرآیندی طولانی صورت پذیرفته و تصور سنتی پیدایش آدم که بر طبق آن خداوند، مانند مجسمه­سازان، مشتی از خاک برگرفت و آن را نرم کرد و سپس شکل داد و آنرا مانند مجسمه­ای ساخت و سپس پرداخت، و آنگاه در آن فوت کرد و اولین انسان بدینسان پیدایش یافت، با این طرز بیان، و بخصوص مقدماتی که در بند قبل آمده مطابقت ندارد.

البته در همینجا باید بگوییم که قسمتهایی از داستان پیدایش انسان، در سوره­های اسراء، طه، همین سوره و سپس اعراف، کهف و بقره، مورد اشاره قرار گرفته است که مجموعاً درک نسبتاً خوبی بما می­دهد.

اما آنچه تاکنون، در سوره­های اسراء و این سوره دیده­ایم، تصور «خداوند مجسمه­ساز» را کمرنگ می­کند و بجای آن تصوری از خداوند می­نشاند که حکیم است و دارای برنامه­ریزی بلند مدت است که پیدایش آدمی را در روی زمین متأخر بر مقدمات طولانی چندین میلیون ساله قرار داده که از روی علم و براساس قواعد و قوانین علمی معقول و منطقی و قابل فهم عمل می­کند و هدف و منظور حکیمانه­ای از این آفرینش دارد که رشد و ساخته شدن شخصیت آدمی نیز جزئی از آن منظور است و یکی از وسایل آن نیز وجود شیطان و ایادی اوست که آدمی را گول بزند و آدمی پس از گول خوردن تنبه پیدا کند و در اثر این تنبه در نردبان پیشرفت شخصیتیِ بشریتی، یک پله بالاتر برود.

اینک پس از این مقدمه بهتر است به داخل پاراگراف برگشته و روی بعضی کلمات و آیات توقف و تمرکزی بنمائیم:

«گِلی خشکیده از گِلی سیاه متعفن» نزدیک­ترین بیان است به مفهوم رسوبات کف دریاها که منشاء پیدایش اولیه­ترین تک یاخته­ای ها است که همه انواع حیات زمین از آنها بوجود آمده است.

سجده ملائکه: بین مطالب آیه 28 و 29 و 30 چقدر فاصله زمانی بود؟

طرز بیان مطلب (به خصوص با توجه به آیه 29) طوری است که به وضوح این نکته را القاء می­کند که موضوع این هر سه آیه، در یک جلسه واقع شده وهنوز آدم آفریــده نشده بود.

در حالیکه هنوز آدم آفریده نشده، ملائکه به چه چیزی سجده کردند؟

یادآوری آیه 1 سوره دهر بما کمک می­کند.

مطابق آیه 29 این سوره، آدم هنوز آفریده نشده، اما مطابق آیه 1 سوره دهر در علم خدا (و به زبان امروزی در نرم­افزار پرونده آفرینش انسان) هست و ملائکه به آنچه که در آن نرم­ افزار بود سجده کردند و بعبارت دیگر ملائکه به «انسان بالقوه» سجده کردند نه به «انسان بالفعل»

ملائکه: در زبان قرآن، بخصوص اگر به بعضی قسم­های اوایل سوره­ها توجه کنیم «ملائکه»، نمادِ «عواملِ کارگزاریِ» امورِ مختلفِ این جهان هستند.

سجده ملائکه بر آدم: بطور نمادین، به معنی «هماهنگ شدنِ کلیه عواملِ هوشمندِ کارگزاریِ کلِ جهان با برنامه آفرینش انسان» است بطوریکه زندگی انسان در این جهان، با حداکثر هماهنگی عوامل کارگزاری و کمترین مشکل مواجه باشد.

یعنی اینکه همه عوامل (و به تفسیر سعدی ابر و باد و مه و خورشید و فلک و همه بی­نهایت عوامل دیگر) دست به دست هم بدهند تا «پروژه ساخته  شدن شخصیت بشریت در این زمین با حداکثر راندمان و کمترین ضایعات» پیش برود.

من از او بالاترم: با توجه به آیه 33 به فرض صحت تصور ابلیس مبنی بر کم ارج­تر بودن گِل بر آتش، اینکه خداوند از چیزی که از ماده اولیه کم ارج­تری ساخته شده، چیزی بوجود بیاورد که بالاتر از چیزی شود که ماده اولیه­اش ارجمندتر بوده، درجه عالیِ قدرتِ خالقیت و هنرمندیِ خداوند متعال را می­رساند و جای ایرادی نیست و از همینجا معلوم می­شود منطق ابلیسی، منطقی ظاهربینانه و غیرعمیق است.

چنین و چنان خواهم کرد: توجه در آیه 39 نیز این نکته را برایمان روشن می­کند که منطق ابلیسی منطقی بسیار خودبین و کوته­فکرانه است.

( تو که وجودت از خداست، در مِلک خداست، با نیرو و قوت خدا کار میکنی، آیا می­توانی علیرغم خواست خدا کاری کنی؟ آنچه را که تو فکر می­کنی برای تشفی غیظ و غضبت انجام می­دهی، خودش چیزی است که قبلاً برنامه­ریزی شده و تو فقط فکر می­کنی که «بطور مستقل» انجام دهنده­اش هستی)

گمراه­شدگان عمدی: (مطابق شرحی که در سوره نجم راجع به واژه «غیّ» عرض کردیم) ، شخصی کاری می­کند و در اثر آن کار گمراه می­شود، این شخص «گمراه عمدی» است، مانند کسی که مواد مخدر مصرف می­کند و در اثر آن از جاده عقل و فضیلت خارج می­شود و بعبارت دیگر گمراه می­شود. چنین شخصی این گمراهی را خودش برای خودش ایجاد کرده و معنی «غاوین» که در متن آیه 42 آمده، نزدیک به همین مفهوم است.

هفت درب

در آیه 44 درباره جهنم توصیفی ندارد فقط به ذکر این نکته کفایت نموده که جهنم هفت درب دارد که هر کدام برای قسمتی از آنان است.

اینکه جهنم هفت درب داشته باشد چه اهمیتی دارد؟

مثلاً اگر شش یا هشت درب می­داشت چه فرقی می­کرد؟

باید توجه داشته باشیم که مفاهیمی مانند قیامت و جهنم و بهشت و امثال آنها، چیزهائی است که ما هیچ راهی برای درک آنها نداریم.

همانطور که جنینِ داخل رحم هیچ راهی برای درک این جهان ندارد. همینطور است درباره جهنم و اینکه «درب»هایش هفت­تاست.

باید بدانیم قرآن به زبان مخاطب صحبت کرده و باید بفهمیم که «هفت درب» یعنی «راه­های ورودی متعدد». و چنین بنظر می­رسد که علت متعدد بودن راه­های ورودی طبقه­بندی آنها برحسب نوع گناهان باشد.

اما در هر حال، هرچه باشد، فرقهایی با هم دارند و ورودی­هایشان جداست و شاید هم «هفت درب» کنایه­ای از این باشد که «در اول» ورودی اصلی است و آنچه بین «در اول» و «در دوم» هست جایگاه کسانی است «جرائم سبک­تر» دارند تا آنکه به در هفتم برسد که آنها «جهنمی در جهنمی در جهنمی ...» بوده، و صاحب بدترین و سنگـــین­ترین و غیرقابل بخشش­ترین گناهان باشند که جایشان در آنجا است.

خوف و رجا

در قرآن آیاتی از قبیل «ادعوا ربکم تضرعا و خفیه» و همطراز با آن زیاد است و آیه های 49 و 50 نیز یکی از آن آیات همطراز است.

ترجمه تفسیریِ آزاد

و انسان را از ِگلي خشکيده از ِگلي سياه متعفن آفريديم (26) و جن را هم قبلا از آتشباد آفريده بوديم (27) و هنگاميکه پروردگارت به ملائکه گفت که من آفريدگار بشري از ِگلي خشکيده از ِگلي سياه ميباشم (28) و هنگاميکه او را ساخته و پرداخته کردم و از روح خويش در او دميدم برايش به سجده افتيد (29) و ملائکه همگي سجده کردند (30) مگر ابليس که سرپيچيد که از ساجدان باشد (31) خداوند او را گفت اي ابليس چه ات شده که از ساجدان نيستي؟ (32) گفت من سجده کننده کسي نيستم که او را از ِگلي خشک از ِگلي سياه آفريده اي (33) گفت پس، از آن موقعیت خارج شو که تو رانده شده اي (34) و البته تا روز قيامت بر تو لعنت خواهد بود (35) گفت پروردگارا مرا تا روزي که برانگيخته مي شوند مهلت ده (36) گفت تو از مهلت يافتگاني (37) تا روزي که وقت آن معلوم است (38) گفت پروردگارا به سبب آن گمراهيي که برايم روا داشته اي در روي زمين براي آنان چیزهایی را زينت خواهم داد و همگيشان را گمراه خواهم کرد (39) مگر بندگان خالص شده ات را (40) گفت همين راهي است مستقيم که بر عهده من است (41) البته درباره بندگانم بدان که بر آنان تسلطي نداري، مگر کساني از گمراه شدگان که پيرويت کنند (42) والبته جهنم وعده گاه همگي شان است (43) هفت درب دارد و هر دري براي قسمتي از آنان است (44) و تقواداران البته در بهشت ها و چشمه سارهائي ميباشند (45) به آنان خطاب می شود با امنيت و سلامت داخل شويد (46) و هر كينه اي را از دلهاشان ميزدائيم. برادروار بر تختهائي روبروي يکديگر تکیه خواهند زد (47) و در آن نه رنجي به آنان ميرسد و نه از آن اخراج ميشوند (48) ای پیامبر! به بندگانم خبر ده که من البته خودم آن آمرزگار مهربان هستم (49) و عذابم نیز البته عذابي دردناک است (50)

 

دی ان ان