22آبان
۱۰ سال فکر کردم تا منظور علامه را فهمیدم!
از مرحوم محمد هادی معرفت، قرآن پژوه معاصر، نقل شده
آیت الله العظمی خویی (رحمت الله علیه)، استاد محترم ما، در زمینه تفسیر به رأی، نظریه ای دارند و استاد بزرگوار، علامه طباطبایی هم نظریه ای دارند. این دو بزرگوار هر دو شاگرد مرحوم محمدجواد بلاغی، صاحب تفسیر آلاء الرحمن هستند؛ یعنی هر دو شاگرد یک مکتب اند و تفسیر قرآن را از یک استاد گرفته اند، ولی در این مسأله – تفسیر به رأی – دو دیدگاه دارند در مقابل یکدیگر.
آقای خویی می فرماید: اگر مفسر براساس ضوابط و اصول مقرره عقلائیه که اصول محاوره ای نیز گفته می شود و اصول لفظی یا اصول عقلایی نیز نامیده می شود، از قرآن استنباط کند و بفهمد، این تفسیر به رأی نیست، تفسیر به رأی، آن گاه است که انسان از راه، وارد نشود و از غیر طریق و مقررات عقلائیه بخواهد، مطالب قرآن را کشف کند. وقتی راه را کج برود و برخلاف شیوه عقلا حرکت کند، این تفسیر به رأی است.
علامه طباطبایی می فرماید: قرآن در القای مطالب و بیان مقاصد خود، شیوه ای غیر از شیوه متعارف عقلا پیش گرفته است و لذا اگر کسی بخواهد، قرآن را با همین شیوه عقلایی و براساس همین اصول و مقررات معمول در محاوره تفسیر کند، این تفسیر به رأی است.
من وقتی درباره تفسیر و شرایط تفسیر و آفات و موانع و منابع تفسیر بررسی می کردم و می نوشتم –که اکنون این نوشته ها با عنوان التفسیر و المفسرون به چاپ رسیده است– به اینجا که رسیدم، فرمایش آقای خویی را نقل کردم، فرمایش علامه طباطبایی را نیز نقل کردم، ولی در آن زمان در این اندیشه بودم که علامه چه می خواهد بگوید؟ چگونه ممکن است انسان همین روش عقلا را برگزیند و بر اساس اصول و مقررات عقلائیه حرکت کند و به سراغ قرآن برود، و این، تفسیر به رأی باشد؟ این به چه معنی است؟ و لذا فرمایش ایشان را به کامل نقل کردم و در کنار آن نوشتم: جای تأمل است، باید دقت شود.
ده سال –بدون مبالغه– روی این موضوع فکر می کردم که ایشان چه می خواهد بگوید، پس از ده سال به فرمایش ایشان پی بردم. ایشان مسأله نوی را مطرح کرده است. مطلب تازه ای که هم اکنون با عنوان « شناخت زبان وحی » در اروپا مطرح است و « هرمنوتیک » نامیده می شود. می گویند: اساساً وحی، زبان خاصی دارد، زبان وحی، زبان مردم عادی نیست، نمی توان همان گونه که برای تفهیم و تفهم سخنان مردم به سراغ آن ها می رویم، به سراغ زبان وحی هم برویم.ایشان می خواهد بفرماید، اساساً قرآن، زبان خاصی و اصطلاحاتی ویژه خود دارد. گاه مطالب خود را در قالب اصطلاحات خود مطرح ساخته، نه بر اساس اصطلاحات عرف عام. بنابراین اگر بخواهید مطالب قرآن را بر پایه مصطلحات عرف عام معنی کنید، اشتباه کرده اید، بلکه باید قرآن را از دیدگاه مصطلحات ویژه خود او تفسیر کنید و بفهمید.
منبع: مجله پژوهش های قرآنی، شماره ۹-۱۰
مرحوم علامه در ابتدای مقدمه المیزان مطلب مفصلی دارد که خلاف آن چیزی است که مرحوم معرفت به او نسبت داده
البته ممکن است اصل این نقل قول ها کذب باشد. اما اگر اصل نقل قول ها درست باشد، باطل است و با تصریحات قرآن نمیخواند که کرارا قرآن را قابل فهم قلمداد کرده و حتی کفار و منافقان رابه تدبر در آن دعوت کرده است.