X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

الْقَارِعَةُ ﴿1﴾ مَا الْقَارِعَةُ ﴿2﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿3﴾ يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿4﴾ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿5﴾  فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿6﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿7﴾ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿8﴾ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿9﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَاهِيَهْ ﴿10﴾ نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿11﴾


بسم الله الرحمن الرحيم

آن کوبنده! (1) چيست آن کوبنده؟ (2) و چه چيز آگاهت کرد که چيست آن کوبنده؟ (3) روزي که مردم مانند ملخ هاي پراکنده شوند (4) و کوهها مانند پشمِ حلاجي شده گردند (5) پس، کسي که موازين او سنگين باشد (6) در زندگيي مورد رضايت خواهد بود (7) اما کسي که موازين او سبک باشد (8) بازگشتِ او به هاويه خواهد بود (9) و چه چيز دانايت کرده که آن چيست؟ (10) آتشي برشته کننده است (11)

قبلی:  سوره زلزال سوره زلزال
بعدی:  سوره ضحی سوره ضحی
Print
501 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 - استخراج عصاره محتوای سوره از راه اول

 

( جدول1)

آيه

عنوان

 اصلی

عنوان

 فرعی

شرح مختصر

تعداد

 کلمات

1و2

آخرت

قيامت

توصيف

3

3

پيامبر

سئوال

سئوال- چه چيز دانايت کرده که کوبنده چيست؟

4

4و5

اخرت

قيامت

توصيف- مردم مانند ملخ پراکنده و کوهها

مانند پشم حلاجی

9

6

اخرت

قيامت

ارزيابی اعمال- مومن

4

7

اخرت

بهشت

مومن

4

8

اخرت

قيامت

ارزيابی اعمال- کافر

4

9

اخرت

جهنم

کافر

2

10

پيامبر

سئوال

چه چيز دانايت کرد که هاويه چيست

4

11

اخرت

جهنم

توصيف- آتشی که ....

2

جمع

36

 

 

 

 (جدول درج ها)

شماره

عنوان

 اصلی

عنوان

 فرعی

شرح

درصد

1/3

اخرت

قيامت

توصيف هولناکی انروز بعلاوه اينکه

«موازين» مدخليت دارد. هر کس که

موازين او سنگين شد ....

8/77

2/3

پيامبر

سئوال

چه چيز دانايت کرده که کوبنده چيست

يا هاويه چيست

2/22

 

 

درس: آخرت برای غير مومن بسيار هولناک و دهشتناک است.

 

البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را که در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» در سایت http://jamal-ganjei.com/ با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.

2 - استخراج عصاره محتوای سوره از راه دوم

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

 

1

الْقَارِعَةُ ﴿1﴾ مَا الْقَارِعَةُ ﴿2﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿3﴾

درس: آخرت برای غير مومن بسيار هولناک و دهشتناک است.

درب: قبل از وقوع قیامت  زمین کوبشس هولناک خواهد داشت.

2

يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿4﴾ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿5﴾

درس: آخرت برای غير مومن بسيار هولناک و دهشتناک است.

درب: قبل از وقوع قیامت  مردم هم وضعی هولناک خواهند داشت.

3

فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿6﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿7﴾ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿8﴾ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿9﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَاهِيَهْ ﴿10﴾ نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿11﴾

درس: آخرت برای غير مومن بسيار هولناک و دهشتناک است.

درب: قانون رسیدگی ها در قیامت، طوری است که خوبان در شرایطی خوب خواهند بود.

 

اصلی-فرعی

در جاهائی که در آیات فوق، حروف پررنگ (بولد) را بصورت نازک و کوچکتر نشان داده ایم، فرعی هستند، و اگر کمی فکر کنید علتش را در می یابید، لذا، شرحی نمیدهیم.

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درس سوره که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درس مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 - معنی کلماتی که جزء «آن 200 کلمه مانوس» نیستند

(در 50 سال گذشته کتاب های زیادی به بازار کتاب آمد با این محتوا که اگر این 200 کلمه را بدانید 80% قرآن برایتان مفهوم است، در اینجا کلماتی مورد نظر است که داخل آن مجموعه نیست)

فراش: ملخ، کنایه از کوچکی و بی اهمیتی.

مبثوث: پراکنده (ملخ علیرغم کوچکی اش وقتیکه بطور دستجمعی به مزارع میروند اثر تخریبی دارند) فراش المبثوث یعنی همان ملخ ها بدون حالت دستجمعی، کنایه از بیخطری و بی اهمیتی.

عهن: پشم یا پنبه، کنایه از نرمی (به عکس کوه که نماد صلابت و سختی است)

منفوش: حلاجی شده، کنایه از عدم انسجام و قابلیتِ اینکه هرکاری با آنان بشود مقاومتی نکنند، کنایه از سستی و نرمی در مقابل عوامل محیطی.

هاویه: چنانکه در آیه دوم بعدی فرموده، آتش برشته کننده.

 

4 - سوالات

1 - تفاوت دو کلمه قارعه و زلزال  در دو سوره در چیست؟

2 - چرا وضع مردم به ملخ تشبیه شده؟

3 - «اُمّ» در آیه 9 چیست و چرا در هاویه است؟

4 - منظور از «سبُکی موازین» چیست؟

5 – در این ترتیب نزول چه سابقه ای از «ما ادریک» دارید؟

6 – منظور از آیه 3 چیست؟ (یعنی پیامبر – ص – هم نمیتوانست آن را درک کند؟ یا....؟)

7 – سه بار تکرار «القارعه» برای چیست؟ (تاکید؟ جلب توجه؟ یا.......؟)

8 – در سه آیه اول الف و لام ها الف لام جنس است یا عهد یا تعریف؟

9 – حالت کلی این سوره چگونه است؟ (هولناک؟یا......؟)

10 – با توجه به سه آیه اول، چه چیزی چه چیزی را می کوبد؟

11 – رضایت مطرح شده در آیه 7 نسبی است یا مطلق؟ یعنی زندگی آنها از نظر صاحب و مالک جهان مورد رضایت است یا از نظر خود اشخاص مورد نظر؟

ممکن است بعضی از خوانندگان محترم این سوال را پیدا کنند که چرا اینهمه سوال (آنهم در ابتدای بحث) طرح شده است!

جواب این است که:

شما خواننده محترم این کتاب از نوعِ خوانندگان عادیِ  رمان ها و امثال آن نیستید و اصطلاحا «تفسیر خوان» میباشید، لذا،  طرحِ این نوع سوالات ذهن شریف شما را در حین پاسخ دادن تحریک میکند، و از این طریق بسیاری از نکات تفسیری لازم را مستقیما درک میکنید، و این از خواندن موثر تر است.

 

5 – حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

درک کامل موضوع قیامت آسان نبوده و وحی انتظار نداشته مردم فورا آن را قبول کنند، و ذکر جمله خطابی و در عین حال استفهامیِ «ما ادریک» ( یعنی چه چیزی تو را از آن آگاه کرده؟)، در صورتیکه در مفهوم آن دقت شود و خواننده سعی کند آن شرایطِ آن لحظات و نیز روحیات آنحضرت را در نظر خویش بیاورد، مطالب غامضی برایش روشن میشود که این قلم فعلا تشرحِ بیشترِ آنها را در اینجا مناسب نمی بیند، گرچه بعدا به آن می پردازد.

 

6 - آیات برجسته این سوره

ملاک برجستگی چیست؟ 

یکی از ملاک های برجستگی یک آیه، مورد توجه واقع شدن توسط اقشار وسیعی از مخاطب های خاص از قبیل هنرمندان و محققان و علماء وعاظ و خطباء و از این قبیل می باشد، ملاک دیگر عمق و ثقل معانی آن است که نباید انتظار داشت توسط مردم متوسط درک شود و آیات این سوره هر دو ملاک را دارند.

 

7 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

از آنجا که کل آیات این سوره «قیامتی» است، کلا بالاتر از ذهنیات هر بنی بشری است، و طبعا در مورد مخاطبان اولیه نیز همچنین بوده است.

بعلاوه، به صراحت آیه 3، موضوعِ قارعه، حتی فوق ذهنیات و تجربه های خود آنحضرت هم بوده است.

 

8 - مخاطب های اولیه از  مطالب این سوره چه برداشتی میکردند؟

واضح است که برداشت مخاطب ها اعم از اینکه جزء قلیل مومنان یا اکثریتِ نا گرونده ها بوده باشند همان چیزی است که امروز از ترجمه تحت اللفظی کلمات این سوره بدست می آید.

مثلا در باره کلمه «میزان» و «قارعه» و «نار» و «عیشه راضیه» تصوراتی داشتند که با توجه به نوع زندگی ابتدائیِ آنان، از تصور همان کلمات در امروز بسیار دور و «ابتدائی» است.

مثلا تصور آنان از میزان چیزی بود که امروزه در پیشانیِ ساختمانهای دادگستری ها به صورت برجسته دیده میشود (یک چوب که وسط آن نخی است که سر آن نخ در دست کسی است و در دو طرف آن چوب بشقاب-مانندهایی هستند که با نخ هایی به هریک از دوطرف چوب مرتبط اند)، و نیز تصور آنان از قارعه چیزی مانند چکش و پتک (گرچه با توجه به سه آیه اول یک پتک خیلی خیلی بزرگ) میبوده، و در نظر آنان نار یک گودال بزرگ پر از هیزم مشتعل بوده و عیشه راضیه یک خانه ای و یک شتر و اگر هم میشد یک اسب هم به آن اضافه شود دیگر عالی میشد و چند زن و تعدادی بچه قد و نیمقد و ترجیحا پسر و یک در آمدی از کاری (اعم از کشاورزی و باغداری و یا دامداری وغیره) که خیال را از مخارج و روزهای مبادا راحت کند، میبود.

امروز همه این عناصر (یعنی تصورات معاصران نزول این سوره از مفردات همین سوره) دیگر منسوخ و النادرکالمعدوم است.

امروز تصورمان از میزان، سیستم های متنوع کنترلی و همه اش هم الکترونیک و کامپیوتری، و تصورمان از نار کوره های ذوب القائی، و تصورمان از قارعه توپ ها و موشک ها، و تصورمان از عیشه راضیه را دیگر بهتر است نگویم، است.

با وجود این، این اختلاف عظیم در تصورات ما و آنان سبب نمیشود که ما به خویش بگوئیم این سوره را نمی فهمیم.

البته اینکه چرا اینطور است، یک بحث طولانی میطلبد که وارد آن نمیشویم ولی مهم این است که اینطور هست.

ما امروز مفردات این سوره را در مداری بالاتر از معاصران نزول همین سوره می فهمیم.

 

9 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در مطالب این سوره هست؟

علیرغم تفاوت عظیم در تصورات ما و معاصران نزول سوره از مفردات آن، چکیده و عصاره محتوای سوره، یک مفهوم فرا زمانی-فرا مکانی را به ما میرساند که چون در جای خویش دیدیم در اینجا تکرار نمیکنیم.

 

10 - مطالب این سوره حاوی چه رهنمودهایی برای بشر قرن حاضر است؟

همان رهنمودی که در سوره قبلی دیدیم که برای یاد آوری در اینجا تکرار میکنیم:

دخالت دادنِ توجه به مآل کار، و نچسبیدن چهار چنگولی به این زندگی محدود، و ایجاد و انباشت سرمایه برای زندگیِ بزرگتر و طولانی تر، و با توجه به اینها، اصلاح رفتارهایی که عادت به رویت آن در نحوه زندگی عمومی مردمان داریم.

 

11 – کدام عناصر این سوره «برای اولین بار» است؟

با توجه به لیست ترتیب نزول، تقریبا همه عناصر این سوره «برای اولین بار» است.

 

12 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

 

(1) پیامبر (ص) حد و حدود علم آنحضرت

الْقَارِعَةُ ﴿1﴾ مَا الْقَارِعَةُ ﴿2﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْقَارِعَةُ ﴿3﴾

 

(2) قیامت – حوادث پیشاقیامتی

سوره زلزال

اِذا زُلزِلتِ الارضُ زِلزالَها ﴿1﴾ وَ اَخرَجتِ الارضُ اَثقالَها ﴿2﴾ وَ قالَ الاِنسانُ ما لَها ﴿3﴾

سوره قارعه

يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ﴿4﴾ وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ﴿5﴾ 

 

(3) قیامت – ضوابط رسیدگی

سوره قارعه

فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِينُهُ ﴿6﴾ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَّاضِيَةٍ ﴿7﴾ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِينُهُ ﴿8﴾ فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿9﴾

 

(4) قیامت – در باره عذاب

سوره قارعه

فَأُمُّهُ هَاوِيَةٌ ﴿9﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَاهِيَهْ ﴿10﴾ نَارٌ حَامِيَةٌ ﴿11﴾

 

بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.

شرح مختصر

کلیدهای تفسیری

ترتیب نزول :

این سوره با توجه به محتوای خویش، نمی تواند قبل از سوره زلزال نازل شده باشد زیرا در آنجا صحبت از زلزله ای است که در تقدیر زمین لحاظ شده، و در اینجا آن را توضیح می دهد که زلزله مذکور در اثر یک عامل خارجی است.

واگذاری به مخاطب :

اگر توجه  بفرمائید خواهید دید که بین انتهای آیه 3 و ابتدای آیه 4 چیزهائی گفته نشده که ذهن مخاطب معمولی می تواند آنها را در نظر بگیرد. مثلاً این جمله : «آن کوبنده چنان چیز مهیبی است که شکل زندگی آدمی را دگرگون می کند، بطوریکه ...»

همچنین است بین انتهای آیه 5 و ابتدای آیه 6 که مخاطب معمولی چیزی شبیه این جمله را در آنجا قرار می دهد : «و پس از اینکه این دگرگونی تکمیل شد، آنگاه اوضاع و احوال جدیدی ظاهر می شود که در آن ... »

 

آن کوبنده

هرچه هست ، آن «کوبنده» یک عامل خارجی است و قیامت بواسطه آن آغاز می شود و موجد تغییرات و دگرگونی های عظیمی در زمین خواهد شد و چنان غیرقابل تصور است که به قرینه آیه 3 حتی نباید انتظار داشت رسول اکرم (ص) نیز تصور روشنی از آن داشته باشند.

سه بار تکرار، یکبار مطرح کردن بصورت سئوالی و یکبار مطرح کردن بصورت سئوالیِ اعجازی از رسول اکرم (ص)، مجموعاً عظمت آن، و عدم امکان راهیابی مخاطب به ابعاد عظمت آن را مطرح می کند.

در اینکه دو اتفاق بعدی که در آیه های 4 و 5 مطرح شده در اثر کوبش آن کوبنده است، شکی نیست و هر کسی هم آنرا تشخیص می دهد، و برای دهشتناکی آن همین کافی است که کوهها از صلابت بیفتند و به ریگزارهائی تبدیل گردند، و آدمیان هم به موجودات بی خطر بیچاره ای تبدیل شوند. (توجه کنید به عبارت ملخ پراکنده)

 

بهم خوردن همه چیز

چیزی که از این آیه فهمیده می شود این است که نظام ارتباطیِ بین افراد انسانی بهم میخورد.

افراد انسانی، بنا به تعبیر بکار رفته، با هم هیچ نوع بستگی نخواهند داشت. بستگیهائی از نوع نسبتهای خانوادگی، قومی و قبیله ای، نژادی، حزبی و گروهی، و تشکیلاتی، و سایر انواع بستگی ها از بین می رود و هر یک از افراد انسانی، بصورت «فرد تنها» ظاهر می شود (توجه کنید به عبارت ملخ های پراکنده)  دیگر اینکه این موضوع آنقدر مورد اهمیت قرار گرفته که همطراز با تبدیل کوهها (که نماد صلابت است) به چیزی که شبیه پشم حلاجی شده است قلمداد شده، پاشیده شدن نظم سازمانی بشری (اعم از خانوادگی و قبیله ای و نژادی و ملی و صنفی و سیاسی و غیره) با پاشیده شدن صلابت کوهها همطراز آورده شده است و چون اهمیت دومی روشن است، اهمیت اولی نیز تا حدودی معلوم می شود.

مردم

منظور از «مردمِ» مطرح شده در آیه 4 چه کسانی است؟

 آیا مردمی که از قبرها بیرون می آیند یا کسانی که در آخر تاریخ بشر زندگی می کنند و در اثر وقوع قیامت نظام زندگیشان بهم می ریزد؟

به قرینه «و» اولِ آیه 5 معلوم می شود معنی اخیر درست است.

یعنی آن کوبنده می کوبد و در ابتدا چیزهای ضعیف مانند آنتن ها، دکل های برقی و مخابراتی و امثال آن، و ساختمانهای مراقبت و نگهداری، و دیوارها و سدها و فنس ها، و خلاصه همه این چیزهائی که برای بشر قدرت سازماندهی و قدرت مضـاعف ایجـاد می کند خراب می شود، و در این صورت قدرت بشر که در نظم و نظام و انتظام اجتماعی محقق می شود بهم می ریزد، و جهان انسانیت تبدیل می شود به جهانی بی سازمان، و بشر تبدیل می شود به تعدادی افراد جداگانه بی سامان، که طبعاً در این حالت دیگرنه قدرتی برای پیشبرد کارهایش و نه ترسی برای دیگران دارد.

اما آن کوبنده توقف ندارد. می کوبد و در اثر کوبش آن، چیزهای قوی تر از بین می روند، مثلاً کوه ها از هم می پاشند  (و مانند پشم حلاجی شده می گردند)

 از روی همین قرینه معلوم می شود آنچه در سوره قبلی راجع به انسان خواندیم و (قال الانسان مالها - و انسان می گوید چه اش شده؟) با این شرح، باید مربوط به انسانِ ساکن و واقع در آخر تاریخ باشد و از همینجا ضمناً معلوم می شود که تفسیر سوره ها به ترتیب نزول چقدر کمک می کند)

شاخص ها

از کلمه «موازین» فهمیده می شود هر شخصی ارزیابی می شود، آنهم نه از یک لحاظ بلکه از چندین لحاظ متعدد و متفاوت. مثلاً برحسب هر شاخصی، یک نمره ای دریافت می کند و برحسب شاخص های مختلف نمره های مختلفی دریافت می کند. آنگاه اگرمجموع موازین مختلف او سنگینی کرد یک وضعی خواهد داشت و اگرمجموع موازین مختلف او سبک بود وضع دیگری خواهد داشت.

 مثلاً یکی ممکن است از لحاظ جستجوی علم خیلی حریص باشد اما از لحاظ عبادی معمولی باشد، و یا یک نفر از لحاظ کوشش و قبول مسئولیت و فداکاری خیلی بالا بوده اما بهره چندانی از علم نداشته و یا اساساً علاقه ای به کسب علم نداشته باشد، یا دیگری که از همه لحاظ (کسب علم و علاقه به علم، کوششگری و فداکاری، پرداختن به نیایش ها و ...) متوسط باشد. اینها هر کدام نوعی درجه بندی دارند و در اینکه کسانی اهل نجات هستند که «شاخص های آنها» سنگین باشد، (و نگفته «شاخص آنها» سنگین باشد)  نکته ایست که هم جای نگرانی و هم جای امیدواری است.

ممکن است شخصی از یکی دو لحاظ خوب باشد اما معلوم نیست هنوز اهل نجات بوده باشد زیرا ممکن است از لحاظ های دیگر سبک باشد، اما در مقابل ممکن است شخصی از یکی دو لحاظ بد باشد، چنین شخصی معلوم نیست اهل هلاکت باشد زیرا برای اهل هلاکت بودن باید از لحاظ همه شاخص ها (یا لااقل اکثریت آنها) سبک باشد.

 

چه چیز دانایت کرده؟

موضوع آیه 10 دهشتناکی هاویه را از طریق نفی امکان علم پیامبر(ص) به آن (تا چه رسد به دیگران) مطرح می کند.

اصل او هاویه است

البته ما سعی می   کنیم خود را به ترتیب نزول مقید کنیم ولی همین قدر بدانید که بعداً آیاتی نازل شده که این آیه را تفسیر می کنند، آیاتی مانند «ما یاکلون فی بطونهم الا النار» (چیزی در شکم هایشان جز آتش فرو نمی برند سوره بقره آیه 174) و «انما یاکلون فی بطونهم نارا» (جز این نیست که در شکم هایشان آتش را می خورند - سوره نساء آیه 10) آیا هیچکس کسی را دیده  که آتش بخورد؟ و یا اینکه جز آتش نخورد؟ طبعاً معنی دو آیه مذکور این است آنچه را که در این دنیا می خورند در آخرت تبدیل به آتش می شود. و به عبارت دیگر معنی این دو آیه این است که کاسبی های آنها طوری است که پولی که به دست می آورند و با آن غذا تهیه می کنند، به گونه ای است که در آخرت از جنس  آتش خواهد بود.

لذا جمله  «امّه هاویه» (اصل آنها  هاویه است) به  طور مجمل (که بعداً در خود قرآن توسط آیاتی که در آینده نازل خواهد شد، معنی میشود) این معنی را می دهد که ریشه کارهای آنها از نوع کارهایی است که (پس از تغییر یافتن اوضاع و احوال جهان فعلی و پیدایش جهانی دیگر) در جهان بعدی از جنس آتش خواهد بود، و آن اصل و اساس و ریشه ی آنهاست و لذا صاحب خود را به خود جذب می کند و این مفهومی است که درآینده در سوره ها و آیات نازله بسیار مطرح خواهد شد.

ترجمه تفسیریِ آزاد

بسم الله الرحمن الرحيم

آن کوبنده! (1) چيست آن کوبنده؟ (2) و ای پیامبر! چه چيز آگاهت کرد که چيست آن کوبنده؟ (3) روزي که مردم مانند ملخ هاي پراکنده شوند (4) و کوهها مانند پشمِ حلاجي شده گردند (5) که پس از وقوع این وقایع قیامت خواهد بود که در آن روز، کسي که موازين اعمالِ این جهانیش سنگين باشد (6) در قیامت دارای زندگيي پُررضايت خواهد بود (7) اما کسي که موازينش سبک باشد (8) بازگشتِ او به هاويه خواهد بود (9) و چه چيز دانايت کرده که آن هاویه چيست؟ (10) آتشي برشته کننده است (11)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان