پیش تفسیر
1 - یافتن عصاره محتوای سوره از راه اول
( جدول1)
ايه
|
عنوان اصلی
|
عنوان فرعی
|
شرح
|
تعدادکلمه
|
1
|
پيامبر
|
دستور رفتاری
|
بگو پناه ميبرم به ...
|
2
|
1
|
خداوند
|
صفات
|
ربوبيت - فلق
|
2
|
2
|
ساير
|
|
از شر
|
2
|
2
|
خداوند
|
افعال
|
افرينش
|
2
|
3
|
ساير
|
|
از شر
|
2
|
3
|
ساير
|
|
اول شب وقتی که فراگير شود.
|
3
|
4
|
ساير
|
|
از شر
|
2
|
4
|
مردم
|
کافران
|
دمندگان در گره ها
|
3
|
5
|
ساير
|
|
از شر
|
2
|
5
|
مردم
|
کافران
|
حسود وقتی که حسد ميکند.
|
3
|
جمع
|
23
|
( جدول درج ها)
شماره
|
عنوان اصلی
|
عنوان فرعی
|
ذکر مختصر « درج» مربوط
|
درصد
|
1/3
|
ساير
|
از شر
|
فلق+ انچه افريده+ دمندگان در گره ها
+ حسود وقتی که حسد ميکند
|
8/47
|
2/3
|
مردم
|
کافران
|
دمندگان در گره ها- حسود
وقتی که حسد ميکند
|
1/26
|
3/3
|
خداوند
|
افعال و صفات
|
ربوبيت- افرينش
|
4/17
|
4/3
|
پيامبر
|
دستور رفتاری
|
بگو پناه ميبرم
|
7/8
|
درس: شرور میتواند بینهایت زیاد باشد و فائق آمدن
بر آنها در قدرت کسی نیست، لذا باید به خدا پناه برد.
|
البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» در سایت http://jamal-ganjei.com/ با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.
2 - یافتن عصاره محتوای سوره از راه دوم
تقطیع : در یک نگاه ، فوراً ، به نظر می آید که این سوره به دو قسمت بخش پذیر می باشد : (آیه 1) + (آیات 2 تا 5)
پرانتزها : باز هم در یک نگاه، به نظر می آید که آیات 3 و 4 و 5 بعضی از مصادیق آیه 2 می باشند و لذا نسبت به آن حالت فرعی دارند.
لُبّ مطلب سوره : باتوجه به دو نکته قبل، لبّ مطلب سوره را باید در دو آیه 1 و 2 جستجو کرد :
آیه 1 : آموزش به پیامبر که به خداوند پناه ببرد.
آیه 2 : موضوعِ پناهنده شدنِ پیامبر به خداوند از شرّ کلیه مخلوقات است.
بنابراین لبّ مطلب چنین است:
آموزش به پیامبر که از شر همه چیز به خدا پناه ببرد.
چنانکه ملاحظه میشود از هردو راه یک نتیجه حاصل شده است.
چنانکه قبلا هم دیدیم در سوره هائی که حجم آنها کم است و از یک پاراگراف تجاوز نمیکند «خلاصه تفسیر سوره» با لبّ مطلب یکی است و در اینجاهم همینطور است و از روی لبّ مطلب میتوانیم «خلاصه تفسیر آیه ها» را استخراج کنیم که به شرح زیر خواهدبود :
خلاصه تفسیر آیه 1 : پروردگار فلق این قابلیت را دارد که پناهگاه باشد.
خلاصه تفسیر آیه 2 : هرموجودی ممکن است منشاء شری باشد پس بهتراست از اینهمه شرور به همان پناهگاه پناه برد.
خلاصه تفسیر آیات 3تا5 : چون این آیات ذکر بعضی مصادیق آیه 2 میباشند از روی خلاصه تفسیر آیه 2 خلاصه تفسیر اینها هم بدست می آید.
3 - معنی کلماتی که جزء «آن 200 کلمه مانوس» نیستند
(در 50 سال گذشته کتاب های زیادی به بازار کتاب آمد با این محتوا که اگر این 200 کلمه را بدانید 80% قرآن برایتان مفهوم است، در اینجا کلماتی مورد نظر است که داخل آن مجموعه نیست)
فلق: شکافته شده، در اینجا کنایه از شکافته شدن سیاهی شب بوسیله روشنائیِ اول صبح
غاسق: تاریکیِ انبوه، تاریکی سنگین، در اینجا کنایه از ظلمت پرحجم
وقب: نفوذ کرد، در اینجا با همراهیِ کلمه غاسق کنایه از غلبه کاملِ ظلمت پرحجم مذکور
نفاثات: زنان دمنده، زنانی که در گره ها می دمند، کنایه از محکم کردن گره ها، باز هم کنایه از ایجاد و تحکیم مشکلات
4 - سوالات
1- برای پناه بردن از شرور به چه وجهی از خداوند باید رو کرد؟
2- شر مطلق است یا نسبی ؟
3- آیا باتوجه به آیه2، هر «موجود»ی امکانا متضمن شرّ هم هست؟
4- آیا آیه1- یاکلّ سوره – ازباب اَذکاری بوده که پیامبر می باید بر تکرار آنها مداومت می نموده؟ یا یکبارتوجه به این مفهوم کافی بوده؟
5 – در اول شب (وقتی که تاریکی فراگیر شود) چه شروری متصور است؟
6 – چرا درآیات 3تا5 «ومِنْ» تکرارشده؟
7 – مفهوم آیه 2، در آیات بعدی به سه گروه بزرگ تقسیم شده، آیا گروه چهارم (یا بیشتر)ی میتوانید ذکر کنید؟
10 – با دقت کردن در آیات 3تا5 بگوئید چه شروری در آن موارد هست؟
11 – از محتوای این سوره چه حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها میتوان زد؟
12 – برجستگی این سوره از چه لحاظ هائی است؟
13 – چرا از بین آنهمه صفات خداوندی، در این سوره «ربّ فلق» ترجیح یافته؟
14 – عبارت«دمندگانِ درگِرِه ها» چه نوعی ازسخن است؟ ( کنایه؟ استعاره؟ یا......؟)
15 – حالت کلی این سوره القاء کننده چیست؟ (دلداری به پیامبر؟ ارائه مشکلات راه رسالت به آن حضرت؟ یا.....؟)
16 – چرا فاعل فعل آیه 4 مونث است؟
17 - آیاخداوند «شر» می آفریند؟ اگر بله، خوداین عمل (یعنی آفرینش شر) خیر است یا شر؟
ممکن است بعضی از خوانندگان محترم این سوال را پیدا کنند که چرا اینهمه سوال (آنهم در ابتدای بحث) طرح شده است!
جواب این است که:
1 – شما خواننده محترم این کتاب از نوعِ خوانندگان عادیِ رمان ها و امثال آن نیستید و اصطلاحا «تفسیر خوان» میباشید ، لذا ، طرحِ این نوع سوالات ذهن شریف شما را در حین پاسخ دادن تحریک میکند و از این طریق بسیاری از نکات تفسیری لازم را مستقیما درک میکنید و این از خواندن موثر تر است.
2 – با توجه به فرایند مذکور لازم نیست ما شرح زیادی بدهیم، و این به احتراز از اطاله کلام کمک میکند.
5 - حدسیاتی از اوضاع واحوال آن روزها
در این سوره دارد از «مشکلات راه» با پیامبر(ص) میگوید و تلویحا ذهنش را آماده میکند که ثلث مشکلات او مربوط به اوضاع واحوال عمومی است و دوبرابر آن ناشی از عوامل انسانی است که در جریان امور رسالتش گره ها می اندازند و در این راه محکم کاری ها میکنند و نیز حسادت ها دارند که به فعل در می آورند و در آیه 2 ذهنش را آماده نموده که مشکلات خیلی بیشتر از این چیزهاست.
از آیه آخر این سوره فهمیده میشود که موضوع رسالت آنحضرت به نظر معاصرانش دارای اهمیت زیاد تلقی میشده و خیلی ها ناراحت بوده اند که چرا این موهبت بسوی آنها نیامده و همین مایهء آنهمه کارشکنی ها و آزار واذیت ها و در نهایت جنگ های سنگینی که براه انداختند بوده است.
همچنین از همین سوره فهمیده میشود آنحضرت در شرایطی به رسالت مبعوث شد که اوضاع و احوال عمومی بسیار نامساعد بوده و ما امروز میتوانیم عناصر اصلی این نامساعد بودن را تا حدودی درک کنیم که نظام بت پرستی و ارتزاق عمومی اهل مکه (که اولین مخاطب های آن حضرت بوده اند) از نتایج آن، ودر نتیجه دفاع با جان ودل از آن، و ردّ کردن پیشاپیشِ هر سخنی که با این مایه اصلی ارتزاقشان کوچکترین مخالفتی داشته باشد، و بی سوادی، و کم تمدنی، واعتقاد به قشر ضخیم محکمی از خرافات، و زندگی دائمیِ در جنگ وستیز، و درعین حال فقر فراگیر، و معیشت نزدیک به حیوانی، ودرعین حال بالیدن به آن،(ودر نتیجه مخالفت ذاتی با پیامی که مایه تغییر وبهبودِ همه وجوه زندگیشان میشده) و چیزهائی که اگربخواهیم فقط تیترهایش را ذکر کنیم طولانی میشود، عناصر بازدارنده حرکت رسالتی آنحضرت بوده، که ذات خداوندی همه اینها را «مشکل کوچک» شمرده و مشکل بزرگ را مشکل عوامل انسانی دانسته (که در دو آیه آخر به دو سرفصلآنها اشاره فرموده است)
6 – زاویه با تفاسیر رایج
1 - برخی تفاسیر ارجمند، نزول این سوره را در مدینه می دانند که خطاست، و استدلال آنها هم به روایات شأن نزول است، اما استدلال ما بر محتوای خود سوره و عناصری استوار است که در این سوره و نیز سه سوره قبل به اندازه کافی تشریح شده و خوب است خواننده گرامی به آن ها توجه فرماید.
2 – معنیی که برای کلمه «قل» اتخاذ نمودیم و به دنبال آن توانستیم آیه اول سوره را بهتر بفهمیم.
7 - آیات برجسته
چنانکه در سوره های قبل عرض کرده ایم، همه آیات این سوره از برجستگی خاصی برخوردار است که سبب شده در کاشیکاری های مساجد و معابد به وفور دیده شود.
8 - آیات مشکل این سوره
در باره مطالب این سوره، در این چارده قرن، مطالب مختلف و عجیب و غریبی گفته شده، که میتوان در نرم افزار جامع التفاسیر به سهولت یافت، ولذا، از این لحاظ، این سوره، جزء متن های مشکل قرآنی است، اما، ما که بر اساس ترتیب نزول و استخراج عصاره متن کار میکنیم، چنانکه ملاحظه میفرمایید، در فهم آن مشکلی نمی بینیم.
9 - پیشگوئی های تحقق یافته
در این سوره بطور تلویحی دارد مشکلات سنگینی را که آنحضرت راجع به رسالتش با آن مواجه خواهد شد، به او خاطر نشان میکند، و بازهم تلویحا راه برون رفت از آن مشکلات را به او نشان داده و تلویحا به او وعده موفقیت میدهد.
از آنجا که واقعیات تاریخی بما میگوید آنحضرت موفقیت کامل داشته، لذا، این سوره حاوی پیشگوئیِ تحقق یافته میباشد.
10 – معاصران نزول این سوره از مطالب آن چه تلقیی میداشتند؟
آن دسته از مخاطب ها که به آنحضرت مومن بودند (که البته در زمانِ نزول این سوره بسیار کم هم بودند) تلقی آنها هم همان تلقی پیامبر بود، حس میکردند که ایمانشان برایشان دردسر در پیش خواهد داشت، اما در عین حال پر از روحیه توکل و اهمیت ندادن به مشکلاتِ محتمل میشدند.
اما بقیه معاصران، از آنجا که معانی کلماتِ موجود در سوره در این چهارده قرن تغییری نیافته، روخوانیِ آن را، همانطور میفهمیده اند که ما می فهمیم.
11 - چه عناصر فرا زمانی-فرا مکانی در این سوره هست؟
یک عنصر و فقط یک عنصر فرا زمانی و فرامکانی از این سوره میتوان یافت و آنهم این است که وقتی حقیقت مهمی را شناختی فقط به آن توجه کن و فقط به آن گرایش نشان بده و فقط بر مبنای آن زندگی کن و مشکلات محتمل را چندان جدی مگیر.
12 - این سوره حاوی چه رهنمودهایی برای بشر قرن حاضر است؟
سخن در این خصوص خیلی زیاد است، ولی، بدون اشاره ای نیز نمیتوان از چنین سوال مهمی چشم پوشید:
1 – خطراتی که از جانب آدم های دیگر متوجهِ کسی است که به یک مدارِ بالاتر از حقیقت شناسی راه یافته است (من شر ما خلق)
2 – خطراتی که از جانب توطئه گران متوجه آنها است (من شر غاسق اذا وقب + ومن شر حاسد اذا حسد)
3 – خطراتی که از جانب القاء کنندگان مطالب خلاف حق متوجه آنها است (و من شر النفاثات فی العقد)
که البته قسمت های 2 و 3 فرع بر قسمت 1 است، به این معنی که فعالانِ قسمت های 2 و 3 از جنس آدمیزاده میباشند، که به صاحبِ حقیقتِ در مدار بالاتر، حسد میورزند و توطئه های گوناگون علیه او بکار میگیرند و در مقابلِ سفره حقی که او پهن کرده بساط هایی از باطل میگسترند.
توضیح در این باب، بالقوه زیاد است، و لذا برای قلیلِ صاحب حوصله مطالعه جزوه «رهنمودهای قرآن برای بشر قرن بیست و یکم» را (که از سایت قابل دانلود است) توصیه میکنیم.
13 – کدام عناصر این سوره «برای اولین بار» است؟
با توجه به لیست ترتیب نزول، همه آیه های این سوره «برای اولین بار» است.
14 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟
تقریرات الهی به آنحضرت
سوره توحید
(ایه 1) قل هو الله احد
این سوره
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ
بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.
شرح مختصر
کلید های تفسیری
ذکر مصادیق افاده حصر نمی کند
در قرآن بسیار دیده می شود که در شرح موضوعی از باب توضیح مواردی را ذکر می کند، مثلاً در سوره معارج در توصیف «نمازگزاران» صفاتی را ذکر می نماید، یا در ابتدای سوره مؤمنون در توصیف آنان خصوصیاتی را بر می شمارد، یا در انتهای سوره ی فرقان در توصیف «عباد الرحمن» باز هم مشخصاتی را یاد می کند، و در جاهای دیگری نیز (که کم هم نیست) در موضوع مورد بحثِ همان جاها، نمونه هایی را برمی شمارد، باید دانست که نمونه های ذکر شده از باب ذکر «چند نمونه مهم غالب» می باشد نه اینکه مشخصات آن حالت منحصر در آن نمونه ها باشد.
به عبارت دیگر صفات نمازگزاران و مؤمنان و عباد الرحمان منحصر به آن صفات ذکرشده نیست، بلکه از باب «ذکر چند نمونه مهم غالب» می باشد.
برای مثال وقتی که بخواهیم سلاطین خودکامه را ذکر کنیم می گوئیم فلانی شبیه هیتلر و موسولینی و استالین است و این نوع مثال زدن قطعاً به این معنی نیست که خودکامگان تاریخ منحصر به آن سه نفر باشند. اما ذکر نام همان سه نفر، برای خواننده، نرون و حجاج بن یوسف و تیمور لنگ وامثال آنان را هم تداعی می کند.
با توجه به موضوع فوق باید توجه داشته باشیم که مدلول آیه 2 منحصر در سه مورد مندرج در آیات 3 و 4 و 5 نیست بلکه می تواند بی نهایت مصداق داشته باشد زیرا «جامعه مخلوقات الهی» بی نهایت عضو دارد و هرعضوی می تواند لااقل یک شرّی داشته باشد و لذا شرور بی نهایت مصداق خواهد داشت.
به خویش یا به دیگران؟
قل، یا «بگو»ی مورد بحث در ابتدای سوره می تواند دو معنی داشته باشد :
به خویش بگو (یعنی به خودت تلقین کن)
به مردم بگو (یعنی به عنوان رسالت به مردم ابلاغ کن)
با توجه به اینکه آنحضرت هنوزدرابتدای راه رسالت است احتمال اول (یعنی به خویش بگو، یا به خودت چنین تلقین کن) مقبول تر به نظرمی آید.
بالاترین درصدِ«استعاره ای» بودن کلمات
این سوره از این لحاظ که بالاترین درصد «استعاره ای» بودن کلمات را دارد درقرآن بی نظیر است.
خودِ سوره 23کلمه بیشتر نیست درحالیکه 5 کلمه آن (فلق، غاسق، وقب، نفاثات، عُقد) [یعنی نزدیک به 22٪] «استعاره ای» است. (برای مقایسه: این شاخص در سوره عصر7٪ است)
کلمات استعاره ای بارِ معانی زیادی را با خود حمل میکنند، چنانکه در مورد کلمه عصر در سوره عصر دیدیم.
در اینجا هم «فلق» به معنی «شکافته شده» است و مانند کلمه عصر که درهمان سوره دیدیم، این کلمه هم بار معنی وسیعی دارد که یکی از حوزه های آن شکافتن تاریکی و پیدایش صبح است و مرحوم مولف کتاب ارزشمند المفردات، فلق در آیه اول این سوره را، به معنی صبح گرفته، که با آن موافق نیستیم، یعنی یکی از نتایج یکی از حوزه های معانی را به معنی مصدر گرفته (مثل اینکه کسی بگوید غذا یعنی بیسکویت مادر- یعنی اینکه همه چیزهای دیگری که داخل معنی غذا قرار میگیرد را حذف کند و با این کار اهمیت ویژه ای برای بیسکویت مادر قائل شود)
علت ترجیح این صفت (ربّ فلق) چیست؟
برای درکِ اهمیت و ظرافتِ فرایندِ شکافتن یکی دو مثال کافی است، مثلا تقسیمِ سلولی اساس زاد و ولد موجودات زنده، و شکافتن هسته اتم اساس «انفجاربزرگ» و پیدایشِ جهان به صورت فعلی است، وبطور کلی «شدنِ» امور و پدیده ها از راهِ فرایند شکافته شدن میگذرد و مثال در این موضوع زیاد است ولی همین دومثال باندازه کافی اهمیت مطلب را بازکرده است.
وقتی که به پیامبر (ص) توصیه میشود که از شر همه نوع شرور به خداوند پناه ببرد باید تلویحا این موضوع راهم جا انداخته باشد که خداوند قدرت لازم را برای پناه دادن به او و دفع شرور را دارد.
اینجاست که مفهوم بالاترین قدرتِ قابل تصور را در قالب عبارت بسیار کوتاه ربّ فلق مطرح فرموده است.
نسبت 2 به 1
گرچه فوقاً عرض کردیم ذکر آن مصادیق از باب حصر نیست اما نمی توانیم از ذکر این نکته نیز خودداری کنیم که در مصادیق یاد شده (با توجه به محتوای آیات 3تا5)دو سوّم شرور منشاء بشری و یک سوّم منشاء غیر بشری دارد.
فاعلی و شرایطی
همچنین از همین آیات فهمیده می شود شرور انسانی جنبه فاعلی و شرور غیر انسانی جنبه شرایطی دارد.
کلید همه اعتمادها
چنانکه ملاحظه فرمودید هرکس در معرض بی نهایت شر قرار دارد، و شخص هر چه مهم تر باشد در معرض آسیب رسانی شرور بیشتر و مهم تری هست.
در سوره می فرماید ای پیامبر(ص) در مقابل این همه شر به خدا پناه ببر و در این بیان دو نکته وجود دارد:
درست است که شر زیاد است اما این جهان صاحب دارد و روی شرور کنترل وجود دارد و شر نمی تواند رأساً و مستقلاً ضرر رسانی کند (و اگر آدمی فقط به همین یک نکته توجه کند به چه سرمایه سرشاری از اعتماد دست می یابد!)
آن قسمت از شرور که جنبه انسانی دارند (دمندگان در گره ها- یعنی ایجادکننده ها و محکم کنندگان معضلات – و حسودان وقتی که به کار حسادت مشغولند) تا از عرصه ذهنی به عرصه فعل نرسیده اند مورد نظر نیست. مثلاً حسود وقتی که در ذهن خویش چیزی را می پرورد در این سوره مطرح نیست بلکه آن فازی از حسادت او مطرح است که دارد فعلیّت می یابد.
گفتاری درباب نسبیت شرّ
«شرّ»تر از شیطان که متصور نیست اما وقتیکه نگاه را در گستره بزرگ و زمان طولانی بکاربگیریم می بینیم وجود شیطان نیز مفید ولازم است زیرا سبب گول زدن آدمیزاد میشود و بعضی از آنها پس از تنبّه رفتارخویش را اصلاح میکنند (اذا مسّهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون – انتهای سوره اعراف -) یعنی شیطان که مطلقا شر شناخته میشود از لوازم خلقت است و به امر خداوندِ حکیم علیم آفریده شده که از طریق فرعی سبب هدایت برخی هدایت پذیران بشود.
ترجمه تفسیریِ آزاد
بسم الله الرحمن الرحیم
ای پیامبر! به خویش تلقین کن و بگو پناه ميبرم به پروردگارِ غلبه دهنده نور بر ظلمت (1) از شرِ آن قسمت از خواص اینهمه مخلوقات که متضمن شر است (2) و نیز از شر ظلمت ضخیم فراگیر (3) و از شر ایجادکنندگان و محکم کنندگان مشکلات در راه حق (4) و از شر حسودان وقتي که حسودی کنند (5)