X

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا ﴿9﴾ إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ﴿10﴾ فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا ﴿11﴾ ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا ﴿12﴾ نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى ﴿13﴾ وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا ﴿14﴾ هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ﴿15﴾ وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته ويُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا ﴿16﴾ وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا ﴿17﴾ وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ﴿18﴾ وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا ﴿19﴾ إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا ﴿20﴾ وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا ﴿21﴾ سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ﴿22﴾ وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا ﴿23﴾ إِلَّا أَن يَشَاء اللَّهُ وَاذْكُر رَّبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَى أَن يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَذَا رَشَدًا ﴿24﴾ وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا ﴿25﴾ قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا ﴿26﴾


ای پیامبر! آيا فکر ميکني اصحاب آن غار و آن نوشته از نشانه هاي عجيب ما هستند؟ (9) آن هنگام که آن جوانان به آن غار پناه آوردند و گفتند پروردگارا ازجانب خويش رحمتي بما عطا کن و برايمان در کارمان هدايتي فراهم فرما (10) پس در آن غار چند سالي آنها را به خواب برديم (11) آنگاه آنها را برانگيختيم تا معلوم کنيم کدام يک از آن دو گروه مدتي را که در خواب درنگ کرده بودند بهتر ميشمارند (12) ما قصه آنها را به حق بر تو ميخوانيم. آنها جواناني بودند که به پروردگارشان ايمان آورده بودند و ما نيز هدايتشان را زياد کرديم (13) و دلهاشان را قوي نموديم ، هنگاميکه قيام کردند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است و ما هرگز غير از او را نخواهيم خواند زيرا که در آنصورت سخني بيجا گفته ايم (14) اينها قوم ما هستند که غير از او خداياني بر گرفته اند پس چرا در موردشان دليلي روشن ارائه نمي کنند؟ و چه کسي ظالمتر است از کسي که بر خداوند افتراي دروغ بندد؟ (15) به آنان الهام شد اينك كه از آنها و آنچه غير از خداوند مي پرستند دوري مي کنيد ، در آن غار پناه گيريد که پروردگارتان از رحمتش بر شما بگسترد و در کارتان برايتان گشايشي فراهم سازد (16) ای پیامبر! اگر در آنجا بودی میدیدی که آفتاب هنگام طلوع از غارشان بطرف راست متمايل ميشد و هنگام غروب بطرف چپ ميگرديد و آنان در فراخناي آن بودند. اين از نشانه هاي خداوند است. هر که را خداوند هدايتش کند همو هدايت شده است و کسي را که گمراه کند هرگز براي او سرپرست رشد دهنده اي نخواهي يافت (17) ای پیامبر! اگر در آنجا بودی آنها را بيدار مي پنداشتي در حاليکه خوابيده بودند و ما آنها را به راست و چپ ميگردانديم و سگشان دو دست خود را بر آستانه غار گشوده بود. اگر بر آنان درمي آمدي بحالت فرار روي ميگرداندي و از آنها پر از ترس ميشدي (18) و چنين بود که پس از مدتی آنها را برانگيختيم تا از يکديگر پرسش کنند. يکي از آنها گفت چقدر در اينجا درنگ کرده ايم؟ گفتند يک روز يا قسمتي از آن. برخی گفتند پروردگارتان مدت درنگ شما را بهتر ميداند. اينك يکي را با اين پول به شهر بفرستيد تا ببيند كدام خوراك بهتر است و روزيي از آن بياورد و بايد ملتفت باشد که کسي متوجه شما نشود (19) که اگر بر وضع شما مطلع شوند سنگسارتان مي کنند يا شما را به دين خويش برميگردانند و در آنصورت هرگز رستگار نخواهيد شد (20) و چنين بود که مردمِ قرون آینده را بر وضعشان مطلع کرديم تا بدانند وعده خدا حق است و اينکه درباره قيامت شکي نيست. آن هنگامي که بين خويش راجع به آنها مجادله ميکردند و میگفتند بناي ياد بودي بر آنها بنا کنيد. پروردگارشان به حال آنها داناتر است. آنهائي که درباره کار آنها بر ديگران غالب شده بودند گفتند بر غار آنها مسجدي خواهيم ساخت (21) ای پیامبر! مردم در باره آنها خواهند گفت سه تا بودند که چهارمي شان سگشان بود و بعضي ميگويند پنج تا بودند که ششمي شان سگشان بود. تيري در تاريکي مي اندازند و ميگويند هفت تا بودند و هشتمي شان سگشان بود. بگو پروردگارم به تعداد آنها داناتر است. جز عده كمي، کسي حقيقت را نميداند. پس با آنها مجادله مکن ، مگر بگو مگوئي سرسري ، و درباره آنها از هيچ كدام از آنها نظر خواهي مکن (22) و هرگز مگو فردا فلان کار را خواهم کرد (23) مگر آنکه بگوئي اگر خدا بخواهد، و اگر فراموش کردي پروردگارت را ياد کن و بگو چه بسا پروردگارم به نزديکتر از اين راهنمائيم کند (24) درغارشان سيصد سال ماندند که تقویم نگاران برای تبدیلذقمری به شمسی نُه سال بر آن افزودند (25) بگو خداوند بهتر ميداند چه مدت ماندند. غيب آسمانها و زمين در اختیار اوست. و چه بينا و شنواست او. غير از او سرپرستي ندارند و در فرمانروائيش كسي را شريک نمي کند (26)

قبلی:  سوره کهف سوره کهف
بعدی:  سوره کهف سوره کهف
Print
12 بار مطالعه شده است

پیش تفسیر

1 استخراج عصاره محتوای سوره و پاراگراف (راه اول)

اول (چنانکه بارها و بارها دیده اید) عصاره محتوای سوره را استخراج میکنیم: 

طرز استخراج عصاره محتوای سوره را (یعنی «درس» سوره را)  در قسمت اول ارائه کرده ایم که مطابق ذیل است:

درس: اي مردم! از نمونه هاي قابل تحسين گذشته الگو بگيريد و مسير زندگي خويش را تصحيح کنيد.

برآیند درسِ فوق و متن پاراگراف درب خواهد بود، به شرح ذیل:

درب: يکي از الگوهاي قابل تحسين گذشته اصحاب کهف بودند که راه حق را رفتند، گرچه ظاهراً به نظر مي آمد به ضررشان است.

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

چنانکه تاکنون دیده اید، در هر پاراگراف تفسیری، عصاره محتوای پاراگراف را از یک «راه دوم» نیز استخراج میکردیم، که معمولا دیده میشد مطابقتِ معنا داری با استخراجِ از راه اول داشت.

اما، در پاراگراف هائی که کاملا «داستانی» است، ضرورتی در این کار احساس نمیشود، زیرا فهم پاراگراف های داستانی بسیار آسانتر است، و چون ما اهل صفحه زیاد کردن نیستیم، و با توجه به کیفیت خوانندگان مان رعایت اختصار را ترجیح میدهیم، در این نوع پاراگراف ها از آن صرفنظر میکنیم.

3 از اول تا اینجا

در  پاراگراف 1 که ابتدای سوره است  می فرماید : حمد مخصوص خداست که این قرآن را نازل کرد و

ای پیامبر! برای انجام رسالتت اینقدر بخودت فشار نیاور .

در این پاراگراف می فرماید : ای  مسلمانان ! آینده ازآن عقیده شماست . لذا اینک که می بینید نمی توانید اوضاع واحوال را مطابق خواسته تان کنید کافی است تسلیم نشوید وعقیده صحیح تان راحفظ کنید . عقیده صحیح شما درآینده فراگیر خواهد شد .

4 - پیشگوئی های تحقق یافته

در آیات 9 تا 26 با ذکر داستان اصحاب کهف تلویحا به آنحضرت و پیروانش میگوید که خداوند کار خویش را پیش می برد ولو اینکه شما نتوانید کار خاصی کنید و در این مطلب وعده پیروزی جبهه آنحضرت و پیروانش نهفته است .

در آیه 28 که حاوی توصیه صبر و توجه بیشتر به اعضاء جبهه خودی است این پیام نهفته است که این ایام به پایان خواهد رسید و تو و پیروانت موفق خواهید شد .

1- در رابطه با آیه 18 چگونه یکنفر می­تواند چنانکه در آیه 25 ذکر شده، سیصد سال بخوابد؟

در آیه فرموده، «آنها را به چپ و راست می­گرداندیم» به این ترتیب از فساد و عفونت بدن آنها که مدتی طولانی را در یک حالت بسر ببرند جلوگیری می­شد.

ذکر این موضوع با توجه به زمان نزول این آیات یک پیشگوئی علمی تحقق یافته بوده و دارای بار اعجازی است.

2- با توجه به آیه 25 چنانکه امروزه می­دانیم سیصد سال شمسی و سیصد و نه سال قمری با هم مساویند و این موضوع نیز با توجه به زمان نزول این سوره که در کل جهان هنوز یک تقویم درست و دقیق طراحی نشده بود (چه رسد به اعراب بی­تمدن بی­سواد آن روزها) یک معجزه علمی است.

3- با توجه به آیه 17 در شرحی که از وضعیت آفتاب در رابطه با غار آنها می­دهد معلوم می­شود این غار، غاری است که روزی کشف خواهد شد و کاشفان از روی این علامتها تشخیص خواهند داد که غار موردنظر کاشفان بدرستی همان غار مورد بحث هست یا نه.

و چنانکه می­دانیم این غار با همین مشخصات در پنجاه سال اخیر کشف شده، و این آیه به یکی از معجزات قرآنی تبدیل گشته است.

5 - در این پاراگراف کدام فقرات فوق ذهنیات مخاطبان اولیه است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیه 17 از این لحاظ که غاری با مشخصات این پاراگراف تا 1300 سال پس از نزول این سوره هنوز کشف نشده بود، فوق ذهنیات مخاطبان اولیه میباشد.

آیه 25 از این لحاظ که با ذکر جمله «و ازدادوا تسعا» فرق بین سالهای شمسی و قمری را بیان میکند (که 300 سال شمسی 309 سال قمری میشود) فوق ذهنیات مخاطب اولیه بود، که تا پیدایش عمرخیام و در زمان جلال الدین ملکشاه سلجوقی با ظهور «تقویم جلالی» توسط عمرخیام این جمله «و ازدادوا تسعا» مفهوم، و داخل ذهنیات ریاضیدانان شد، و قبلا مفهوم نبود.

6 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

کلماتی که در این پاراگراف بکار رفته ، در طول این مدت طولانی ، از نزول این سوره تا به امروز ، تغییر معناییِ چندانی نیافته ، و لذا مخاطب های اولیه نیز از این پاراگراف همان تلقی را میداشته اند که ما .

7 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

يکي از الگوهاي قابل تحسين گذشته اصحاب کهف بودند که راه حق را رفتند، گرچه ظاهراً به نظر مي آمد به ضررشان است.

8 کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به ترتیب نزول سوره ها ، تقریبا تمام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است .

شرح مختصر

کلید های تفسیری

بحث متنی

آیات 22 و 23 و 24 کلا پرانتز است، دلیلش هم اینکه اگر چشم بر آنها بسته و قبل و بعدشان را وصل کنیم خواهیم دید روال سخن صاف و بی سکته خواهد بود.

چند دریافت مستقیم و کوتاه

آیه 9: ما آدمیان عادت کردیم دست خداوند را در کارهای نادر و خارق­العاده ببینیم مثلاً در خسوف و کسوف بیاد خداوند می­افتیم اما در گردش معمولی شب و روز و ماه و خورشید، بیاد خداوند نمی­افتیم. اگر نیک بیاندیشیم این چیزهائی که به آنها عادت کرده­ایم، آیه و نشانه بیشتری دارد تا آن چیزهای نادر و عجیب.

آیه 10: اگر توجه فرموده باشید تاکنون در بسیار جاها که کلمه «رحمت» را دیدیم، بمعنی وحی و هدایت خاص الهی و هدایت مربوط به ایمان و خلاصه، «لطف خداوندیی که مربوط به ایمانیات باشد» بوده و در این آیه نیز چون آنها راجع به ایمانشان نگران بودند، این تعبیر بکار رفته است.

آیه 13: از عبارت «بر حق» یا «به حق» معلوم می­شود داستان­هائی مربوط به اصحاب کهف در آن روزها بصورت افسانه و مخلوطی از حق و باطل بین مردم وجود داشت که در این سوره، آن افسانه­ها پالایش و بازگوئی و تصحیح شده است.

آیه 21: «آنها»ی اول، کسانی است که متوجه وضع آنها شدند و «آنها»ی دوم، همان اصحاب غار هستند. «تا بدانند وعده خدا حق است» یعنی اهل آن شهری که به وضع اصحاب غار مطلع شدند بدانند که قیامت بر پا خواهد شد. اینکه فرموده «بین خویش راجع به آنان مجادله می­کردند» یعنی اهالی آن شهری که به وجود آنها پی بردند راجع به اصحاب کهف بین خودشان مجادله می­کردند. «بنای (یادبودی) بر آنها بنا کنید» نشانه از این است که اصحاف کهف پس از اینکه مردم به وضع آنها اشراف و اطلاع یافتند و آنها هم فهمیدند که زمانه عوض شده و حالا دیگر ایمان به خدا و روز جزا پذیرفته شده است، وفات یافتند.

آیه 22: طی شرح مفصلی می­فرماید تعدادشان مهم نیست به پیام اصلی توجه کنید. پیام اصلی این است که کسی که به هیچ روی نمی­تواند ایمانش را در جامعه­ای حفظ کند، باید از آن جامعه کناره بگیرد و در آنصورت مورد لطف و رحمت خداوند خواهد بود.

پیام اصلی این پاراگراف

در این قسمت با ذکر و شرح داستان اصحاب کهف تلویحاً به مسلمانان می­فرماید که زمان بنفع ایمان و مؤمنان عمل می­کند و مؤمن اگر نتواند اوضاع و احوال اجتماعی زمان خویش را عوض کند، برایش بهتر است لااقل ایمان خودش را حفظ کند و در آخرت زیانکار نباشد و البته زمانه بنفع ایمان او عوض خواهد شد چه او باشد و چه نباشد.

در آن زمان، این آیات به مسلمانان کمک می­کرد بر ناملایمات صبر کنند و منتظر تغییر اوضاع و احوال بنفع جامعه کوچک تحت فشار اما مطمئن و امیدوار خویش باشند و خودشان نیز در این تغییر نقشی ایفا کنند.

ترجمه تفسیریِ آزاد

ای پیامبر! آيا فکر ميکني اصحاب آن غار و آن نوشته از نشانه هاي عجيب ما هستند؟ (9) آن هنگام که آن جوانان به آن غار پناه آوردند و گفتند پروردگارا ازجانب خويش رحمتي بما عطا کن و برايمان در کارمان هدايتي فراهم فرما (10) پس در آن غار چند سالي آنها را به خواب برديم (11) آنگاه آنها را برانگيختيم تا معلوم کنيم کدام يک از آن دو گروه مدتي را که در خواب درنگ کرده بودند بهتر ميشمارند (12) ما قصه آنها را به حق بر تو ميخوانيم. آنها جواناني بودند که به پروردگارشان ايمان آورده بودند و ما نيز هدايتشان را زياد کرديم (13) و دلهاشان را قوي نموديم ، هنگاميکه قيام کردند و گفتند پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمين است و ما هرگز غير از او را نخواهيم خواند زيرا که در آنصورت سخني بيجا گفته ايم (14) اينها قوم ما هستند که غير از او خداياني بر گرفته اند پس چرا در موردشان دليلي روشن ارائه نمي کنند؟ و چه کسي ظالمتر است از کسي که بر خداوند افتراي دروغ بندد؟ (15) به آنان الهام شد اينك كه از آنها و آنچه غير از خداوند مي پرستند دوري مي کنيد، در آن غار پناه گيريد که پروردگارتان از رحمتش بر شما بگسترد و در کارتان برايتان گشايشي فراهم سازد (16) ای پیامبر! اگر در آنجا بودی میدیدی که آفتاب هنگام طلوع از غارشان بطرف راست متمايل ميشد و هنگام غروب بطرف چپ ميگرديد و آنان در فراخناي آن بودند. اين از نشانه هاي خداوند است. هر که را خداوند هدايتش کند همو هدايت شده است و کسي را که گمراه کند هرگز براي او سرپرست رشد دهنده اي نخواهي يافت (17) ای پیامبر! اگر در آنجا بودی آنها را بيدار مي پنداشتي در حاليکه خوابيده بودند و ما آنها را به راست و چپ ميگردانديم و سگشان دو دست خود را بر آستانه غار گشوده بود. اگر بر آنان درمي آمدي بحالت فرار روي ميگرداندي و از آنها پر از ترس ميشدي (18) و چنين بود که پس از مدتی آنها را برانگيختيم تا از يکديگر پرسش کنند. يکي از آنها گفت چقدر در اينجا درنگ کرده ايم؟ گفتند يک روز يا قسمتي از آن. برخی گفتند پروردگارتان مدت درنگ شما را بهتر ميداند. اينك يکي را با اين پول به شهر بفرستيد تا ببيند كدام خوراك بهتر است و روزيي از آن بياورد و بايد ملتفت باشد که کسي متوجه شما نشود (19) که اگر بر وضع شما مطلع شوند سنگسارتان مي کنند يا شما را به دين خويش برميگردانند و در آنصورت هرگز رستگار نخواهيد شد (20) و چنين بود که مردمِ قرون آینده را بر وضعشان مطلع کرديم تا بدانند وعده خدا حق است و اينکه درباره قيامت شکي نيست. آن هنگامي که بين خويش راجع به آنها مجادله ميکردند و میگفتند بناي ياد بودي بر آنها بنا کنيد. پروردگارشان به حال آنها داناتر است. آنهائي که درباره کار آنها بر ديگران غالب شده بودند گفتند بر غار آنها مسجدي خواهيم ساخت (21) ای پیامبر! مردم در باره آنها خواهند گفت سه تا بودند که چهارمي شان سگشان بود و بعضي ميگويند پنج تا بودند که ششمي شان سگشان بود. تيري در تاريکي مي اندازند و ميگويند هفت تا بودند و هشتمي شان سگشان بود. بگو پروردگارم به تعداد آنها داناتر است. جز عده كمي، کسي حقيقت را نميداند. پس با آنها مجادله مکن، مگر بگو مگوئي سرسري، و درباره آنها از هيچ كدام از آنها نظر خواهي مکن (22) و هرگز مگو فردا فلان کار را خواهم کرد (23) مگر آنکه بگوئي اگر خدا بخواهد، و اگر فراموش کردي پروردگارت را ياد کن و بگو چه بسا پروردگارم به نزديکتر از اين راهنمائيم کند (24) درغارشان سيصد سال ماندند که تقویم نگاران برای تبدیل قمری به شمسی نُه سال بر آن افزودند (25) بگو خداوند بهتر ميداند چه مدت ماندند. غيب آسمانها و زمين در اختیار اوست. و چه بينا و شنواست او. غير از او سرپرستي ندارند و در فرمانروائيش كسي را شريک نمي کند (26)

 

دی ان ان