X

﴿ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴾

وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ ﴿1﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ﴿2﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿3﴾ إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ ﴿4﴾ فَلْيَنْظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿5﴾ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ ﴿6﴾ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿7﴾ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿8﴾ يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿9﴾ فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿10﴾ وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ ﴿11﴾ وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴿12﴾ إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ﴿13﴾ وَ مَا هُوَ بِالْهَزْلِ ﴿14﴾ إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا ﴿15﴾ وَأَكِيدُ كَيْدًا ﴿16﴾ فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ﴿17﴾


بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به آسمان و قسم به طارق (1) و چه ميداني که طارق چيست (2) آن ستاره پرتو افکن است (3)  هيچکس نيست مگر اينکه بر او نگهباني است (4) پس آدمي بنگرد که از چه آفريده شده (5) از آبي جهنده آفريده شده (6) که از بين سخت و نرم بيرون مي آيد (7) البته خداوند بر بازگرداندنش تواناست (8) (در) روزي که پنهاني ها آشکار شود (9)  كه او نه نيرويي و نه ياوري خواهد داشت (10) قسم به آسمانِ داراي بازگشت (11) و زمينِ قابل شکافتن (12) که البته آن (گفتمانِ مربوط به قیامت) گفتاري نهائي است (13) و اصلأ شوخي نيست (14) البته آنها نيرنگي مي کنند (15) و من نيز (ضد) نيرنگي مي كنم (16) پس کافران را اندک مهلتي ده (17)

قبلی:  سوره شمس سوره شمس
بعدی:  سوره قدر سوره قدر
Print
440 بار مطالعه شده است

فایل ها برای دانلود

پیش تفسیر

1 – استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه اول)

( جدول 1)

آيه

عنوان

اصلی

عنوان

فرعی

شرح مختصر

تعداد

کلمه

1

قسم

آسمان و

طارق

 

2

2

پيامبر

سئوال

چه چيز تو را دانا کرد که

طارق چيست؟

4

3

پيامبر

تعليم

تعريف طارق

2

4

مردم

انسان

هيچ کس نيست مگراينکه

«حافظ»ی دارد

6

5

مردم

انسان

ارشاد – امر- نگاه کند که از چه

آفريده شده

4

7و6

مردم

انسان

آفرينش انسان از آبی جهنده بوده

که از بين صلب و ترائب خارج ميشود

2

8

خداوند

صفات

قدرت برای رجع انسان

4

9

آخرت

قيامت

مشخصات- روزی که پنهانها

آشکار شود

3

10

آخرت

قيامت

انسان- قوتی ندارد در آنروز و نه

کمک کننده ای 

6

11و12

قسم

اسمان و

زمين

اسمان دارای بازگشت و زمين

صاحب دردِزیاد

6

13و14

قرآن

توصيف

قول فصل- غير هزل

6

15

مردم

کافران

آنها کيدی می کنند

3

16

پيامبر

دلداری

من هم کيدی می کنم

2

17

پيامبر

ارشاد

مهلتی به آنها ده

4

جمع

61

 

 

( جدول درج ها)

رديف

عنوان اصلی

عنوان فرعی

شرح مختصر

درصد

1

مردم

انسان

انسان تحت حفاظت است +

آفرينش انسان از آبی جهنده که

از بين صلب و ترائب خارج ميشود

نشان از ظريف کاری و اهميت اوست

1/36

2

پيامبر

ارشاد

طارق چنين است – مهلتی به

آنها بده

7/19

3

آخرت

قيامت

پنهانها آشکار ميشود انسان قوتی

و کمکی در آنروز ندارد

8/14

4

قسم

عناصر

طبيعی

آسمان و طارق و آسمان صاحب

بازگشت و زمين صاحب درد

1/13

5

قرآن

صفات

حجيت و اهميت قران

8/9

6

خداوند

قدرت

برای بازگرداندن انسان

6/6

 

 

 

 

درس: انسان باید به اهمیت خویش فکر کند و لذا رفتار صحیح را

در پیش گیرد.

 

 

البته دو جدول فوق اول و آخرِ جدول هاست، جدول های وسط را برای رعایت اختصار حذف کردیم، اما کسانی که حوصله دارند میتوانند موردِ سوره فجر را که در کتاب «آموزش تفسیر قرآن» در سایت http://jamal-ganjei.com/ با تمام جدول هایش ملاحظه فرمایند.

 

2 - استخراج عصاره محتوای پاراگراف (راه دوم)

ریز کردن پاراگراف تا حد امکان:

1

وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ ﴿1﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ﴿2﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿3﴾ إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ ﴿4﴾

درس: انسان باید به اهمیت خویش فکر کند و لذا رفتار صحیح را در پیش گیرد.

ریزدرب : انسان تحت نظارت است.

2

فَلْيَنْظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿5﴾ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ ﴿6﴾ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿7﴾ إنَهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿8﴾ يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿9﴾ فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿10﴾

درس: انسان باید به اهمیت خویش فکر کند و لذا رفتار صحیح را در پیش گیرد.

ریزدرب: شایسته است انسان به منشاء خویش و مقصد خویش بیاندیشد.

3

وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ ﴿11﴾ وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴿12﴾ إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ﴿13﴾ وَ مَا هُوَ بِالْهَزْلِ ﴿14﴾

درس: انسان باید به اهمیت خویش فکر کند و لذا رفتار صحیح را در پیش گیرد.

ریزدرب : وقوع قیامت حتمی است.

4

إِنَّهُمْ يَكِيدُونَ كَيْدًا ﴿15﴾ وَأَكِيدُ كَيْدًا ﴿16﴾ فَمَهِّلِ الْكَافِرِينَ أَمْهِلْهُمْ رُوَيْدًا ﴿17﴾

درس: انسان باید به اهمیت خویش فکر کند و لذا رفتار صحیح را در پیش گیرد.

ریزدرب: ای پیامبر! مشکل تکذیبگران را بزرگ نبین!

 

تقطیع:

در فوق دیده اید که ما پاراگراف را به تعدادی «ریزپاراگراف» تجزیه کرده ایم.

اصلی-فرعی

قسمت هایی را که می بینید فوقا با حروف پر رنگ (بولد) کار کرده ایم، اصلی است.

لُبّ مطلب:

با توجه به ریزپاراگراف ها، و ریزدربها، و جمع بندیِ ریزدرب ها، همان درس سوره که فوقا می بینید حاصل خواهد شد و البته توجه دارید که درس مذکور از راه محاسبه استخراج شده است.

3 - سوالات

1- توجه به آیه 4  چه تاثیری در رفتارآدمی خواهدداشت؟

2- کدام گزینه معنیِ «ما ادریک» (آیه 2) را بهتر میرساند ؟ (1 - در مجموعه امکاناتِ دور و برت چیزی نیست که به دانشت درباره آن  کمک کند.  2 – نمیتوانی معنی واقعیِ آن را درک کنی. 3-......)

3 - «اِن» (ابتدای آیه 4) چه نقش گرامری دارد؟

4 - «لمّا» (در آیه4) یعنی چه ؟ (مگراینکه ؟ تا اینکه ؟ یا.......؟)

5- آیه 1، حاوی یک قسم است یا دوتا؟

6- آیا مفهوم آیه 4 منحصر در چیزی است که در سه آیه قبلی ذکر شده؟ (جواب با ذکر دلیل)

7- منظور از «حافظ» در آیه 4 چیست؟ (حافظ اعمال برای رسیدگی در قیامت؟ حافظ از خطرات و تهدیدات ممکن تا فرارسیدن اجل؟ یا.........؟)

8- بنظر شما کدام گزینه درمورد حفاظت مورد نظر آیه 4 بهتر است؟ 1- حفاظت فردی 2 – حفاظت سیستمی 3 - ......... (جواب با ذکر دلیل)

9 – اگر بخواهیم راجع به قسمتی از سوره بگوئیم «ذکر مصادیق افاده حصر نمیکند»، کدام قسمت را منظور کرده ایم؟

10 -  الف و لامِ روی کلمه طارق الف ولام جنس است یا عهد (جواب باذکردلیل)

11 - کلماتِ غالب این پاراگراف به «چه زبان»ی است؟ (عادی؟ مَثَل؟ یا....)

12 - کلمه « فلینظر» به معنی لغوی آمده یا اصطلاحی؟

13 - مطلب آیه های 6 و 7  به چه زبانی است؟ (کنایه؟ استعاره؟ مَثَل؟ یا ....؟)

14 - منظور از آیه های 13 و 14 چیست؟

15 - کلمه های رجع و صدع چه نوع از کلام است؟(استعاره؟ کنایه؟ یا....؟)

16 – مهلت «اندک»ی که پیامبر(ص) می باید میداد، تقریبا چندسال بود؟

17 – چرا آیه 17 فرع بر آیه 16 است ؟

19 – چرا به آنحضرت توصیه شده به آنان «مهلتی» بدهد؟ مثلا اگر قرار بود مهلت ندهد ممکن بود چه کند ؟

20 – تنوینِ انتهایِ «کیدا» (آیه 15) از باب تحقیر است یا تعظیم ؟ (جواب با دلیل)

21 – تنوینِ انتهای آیه 17 از باب تحقیر است یا تعظیم؟

ممکن است کسی بگوید چرا اینقدر سئوال طرح کرده ای؟ جوابش این است که خواننده این نوع مطالب از سِنخ خوانندگان رمان ها و فوتو- استریپ ها نیست وبه مطالب قرآنی هم آشنا است و اگر بخواهیم از طرح این سئوال ها خودداری کنیم می باید خودمان توضیحاتی بدهیم که سبب طولانی و خسته کننده شدن این بحث میشود ، از طرف دیگر ، خود طرح این سئوال ها سبب تحریک ذهن خواننده می گردد که اگر احیانا به موضوع بی توجه بود توجه پیدا کند.

 

4 - حدسیاتی از اوضاع و احوال آن روزها

مردمِ معمولیِ آن روزها به آن مقدار از نجوم و ستاره شناسی که مورد نیازشان بود آگاهی داشتند (آیه3) مثلا برای آن مسافرت های ثابتِ سالی دوبار خویش که در سوره قریش ذکر شده آشنائی ابتدائی به ستارگانی که در آسمان ثابت به نظر میرسند ضروری بود.

اطلاعات عمومی به ما میگوید مردم آن روزهای مکه در باره آسمانها و آنچه در آن است اطلاعاتی بیش از این نداشتند.

یکی از خواص اصلیِ «آسمان»، از نظر مخاطب های اولیه این سوره، پدیدآوریِ شب و روز و ماه ها و سالها بوده، که آنها علت آن را در «برگشتن همه چیز سر جای اول آن» قلمداد میکرده اند (آیه 11) و در باره زمین نیز چنین علم ساده ای داشته و به شکافداربودنِ آن که برای خارج شدن گیاهان از بطنش و نیز پیدایش دره ها نمود دارد بیشتر از دیگر خواص زمین آشنائی داشته اند (آیه 12)

بعید است که در زمان نزول این سوره که هنوز ششماه هم از ابتدای نزول آن نگذشته، هنوز « کافر»ی وجود پیدا کرده باشد (مخالف چرا، اما کافر – که در بطن کلمه اش عنصری از خوداگاهی و عمد و اصرار وجود دارد – نه) و لذا آیه های 15 و 16 و 17 را باید در جهت آگاه نمودن آنحضرت از «مشکلاتِ آینده او در پیمایش راه رسالتش» ارزیابی کرد.

 

5 - زاویه با تفاسیر رایج

1 – در مورد معنیِ قسم ها،

2 – در مورد معنی کلمه کافران،

3 – درمورد سررسید مهلتی که در آیه 17 مطرح شده (که تفاسیر آن را به روز قیامت و ما به روز فتح مکه – که تقریبا 22 سال پس از نزول این سوره باشد – تطبیق میکنیم) نظر ما با نظر تفاسیر رایج زاویه دارد .

نظر ما بر اساس درس و درب و لبّ مطلب شکل گرفته که به خودِ محتوای سوره متکی است و نظر تفاسیر بر روایات و نقل قول مفسران سابق و اسبق متکی است، و ترجیح این بر آنها واضح است.

 

6 - پیشگوئی های تحقق یافته

آیه های 15 تا 17 تلویحا پیشگوئی موفقیت آنحضرت را در پیشبرد ماموریتش دارد که واقعیات تاریخی نیز بعدا در کمتر از 23 سال تاییدش کرد.

 

7 - آیات مشکل

آیات 5 تا 7 از این لحاظ که در این 1400 سال از سوی مفسران به مصادیق متفاوتی تطبیق داده شده، از نوع آیات مشکل قرآنی دانسته شده است.

همچنین است آیات 11 تا 14، که چون شرحی دارد، در قسمت شرح مختصر عرض میکنیم، طی دو تیترِ «افسانه صلب و ترائب» و نیز «افسانه رجع و صدع»

 

8 - در این پاراگراف، کدام فقرات، فوق ذهنیات معاصران نزول است؟

(این قسمت جواب سروش و شبستری است که گفته اند قرآن فوق ذهنیات مخاطبان اولیه ندارد)

آیات 1 تا 4 (بخصوص آیه 4) از این لحاظ که هنوز حتی بشر قرن بیست و یکم نیز نمیتواند مکانیزم نحوه نظارتِ (یا حراستِ) اعمال شونده مذکور را تشریح کند، فوق ذهنیات بشر امروزی است، چه رسد به مخاطبان اولیه 1400 سال قبل.

 

9 - آیات برجسته این سوره

کل آیات این سوره نیز جزء آیات برجسته است وعلاوه بر معانی بلندشان، مورد توجه هنرمندان تجسمی نیز قرار گرفته اند، اما آیه های 4 و 11 و 12 از لحاظ معنا برجستگی خاصی دارند.

 

 

10 - مخاطبان اولیه از این پاراگراف چه تلقیی  میداشتند؟

نجوم بطلمیوسی که نجومِ مردم متمدن زمان نزول این سوره بود هنوز بیش از دویست سال وقت لازم بود تا به آن خطه برسد، و گرچه نجوم بطلمیوسی بکلی باطل بود اما مردم آن روزهای مکه حتی از همان مقدار اطلاعات علمیِ باطل نیز خالی بودند.

بنا براین، تلقی آنها از این آیات همینقدر بود که آسمان و ستاره فروزان (که می باید ستاره صبح باشد) خیلی مهم هستند (زیرا به آنها قسم خورده) و احاطه هم که دارند، پس می باید براساس این پاراگراف که میگوید همگان مورد نوعی از حفاظت هستند، در آسمان و یاشاید در درون ستاره فروزان مرکزیتی یا ستادی یا چیزهایی و یا کسانی مستقر باشند که در روی زمین از آدم ها حفاظت کنند.

با توجه به آیه 3 تلقیی که مخاطب های اولیه از توالد و تناسل داشته اند «مردانه» بوده زیرا صلب در زمان آن روزها به معنی جهازات تناسلی مردانه بوده و ترائب را نیز (چنانکه از برخی تفاسیر بر می آید) به قسمت هایی از نیمه بالائی بدن مربوط میکرده اند، که در هر حال عامل اصلی را در مایع مردانه می دیده اند و برای نقشِ بزرگترِ زن چیزی قائل نبوده اند.

ظاهر مطلب هم همین را میگوید و طبعا مردم آن روزها – با آن مقدار علمشان، که چیزی در حدود هیچ بود – ظاهر را میدیدند و تنها آن را موثر میدانستند و از نیمه بزرگتر و پیچیده ترِ مطلب اطلاعی نداشتند، و خداوند هم قرآن را برای هدایت فرستاده، نه برای تدریس فیزیولوژی و علوم مرتبط و وابسته، لذا در این مورد بیش از این متعرض نشده، و به همان نکته هدایتی بسنده کرده که: «خدائی که انسان را از چنان ابتدائی به چنین منزلتی میرساند قدرت زنده کردنِ پس از مرگ را هم دارد»

 

11 - چه عناصر فرا زمانی و فرا مکانی در این پاراگراف هست؟

1 - صرف نظر از موضوع حفاظت و درجه آن و حد و حدود آن، خود اینکه آدمی مورد نوعی یا انواعی از حفاظت (یا نظارت) است یک امر فرازمانی و فرامکانی است.

2 - نزدیک کردنِ امکانِ بازگشت به زندگیِ (پس از مرگ) به ذهن، (که آن را از طریق قدرت خداوند امکان پذیر دانسته و به عنوان یکی از نشانه های چنین قدرتی توجه را به دگردیسی انسان از آن حالتِ بظاهر ناچیز (آیات 5 تا 7) تا وضعِ به ظاهر کاملی که همگان احساسش میکنیم جلب نموده است)

3 - اینکه قرآن «قول فصل» (یعنی حرف آخر و سخنِ مطلقا حق)  است و نیز اینکه «با سخن حق نباید معارضه کرد»، عنصر فرازمانی و فرا مکانی این پاراگراف  دانست.

 

12 - این پاراگراف حاوی چه رهنمودهایی برای بشر قرن حاضر است؟

1 – موضوع «حافظ»

مشکل اساسی بشر امروز اضطراباتی است که به علل گوناگون دچارش میباشد.

علت این اضطرابات متنوع و متعدد است.

عمده منشاء اضطرابات آدمی ترس است که خود آن چند مولفه دارد :

ترس از اینکه مبادا از همگنانم عقب بیفتم،

ترس از اینکه به پائین تر از وضع فعلی ام سقوط کنم،

ترس از اینکه مورد حمله و هجوم قرار بگیرم و نتوانم از خویش و متعلقاتم دفاع کنم،

اگر بخواهیم ترس های نوع بشر را فقط درحد شمارش عناوین ذکر کنیم چنان لیست طولانی خواهیم داشت که حتی خواندن آن عناوین نیز حوصله بر خواهد بود. اما لزومی به این کار نیست زیرا همگان تصوری از ترس ها و اضطرابات ناشی از آنها دارند.

رهنمودی که این پاراگراف به همه انسانها در همه زمانهای همه جاها میدهد این است که آرامش تان را حفظ کنید و مضطرب نباشد زیرا شما حافظ دارید.

از طرف دیگر چون آدمی عقل هم دارد، اینقدر را می فهمد که قسمتی از مواردِ ترس هایش را خودش میتواند چاره کند، لذا، راجع به بقیه ترس هایش میتواند روی نکته فوق حساب کند و اگر هم قسمتِ خودش را انجام داد ولی بازهم اتفاقی که از آن ترس داشت به سراغش آمد خواهد دانست که آن مورد جزء تقدیراتش بوده و لذا ضمن توکل به قدرت لایزال الهی در پیِ چاره تبعاتش خواهد بود.

در هر حال این پاراگراف پیام «آرامش خود را حفظ کنید» برای همگان دارد.

البته قرآن در سوره های آینده این موضوع را با توضیحی درخور شرح خواهد داد(مثلا در سوره رعد و «یحفظونه»)

هر دو مطلب فوق رهنمود قرآن برای بشر قرن بیست و یکمی است.

 

2 – موضوع «انه لقول فصل»

با این تعدد تریبون هایی که امروز دیده میشود (در فضاهای الکترونیک و نیز انبوه نظرات اشخاص مختلف در باره امور مختلف که علاوه بر فضاهای مجازی الکترونیک در فضاهای انواع متعدد و متنوع رسانه ای نیز منعکس میشود) و هر کس در باره یک موضوع میتواند از طریق جستجو در گوگل و امثال آن به انبوه غیر قابل احصائی از آنها دست بیابد، و دچار حیرت و سرگردانی میشود، این نکته که کدامیک از این سخنان حق و کدام باطل است و معیار تشخیص چیست، یک سوال اساسی میباشد. که در این آیه به صاحبِ این نوع سوال کمک میکند.

 

 

 

13 – کدام عناصر این پاراگراف «برای اولین بار» است؟

با توجه به لیست ترتیب نزول ما، تقریبا، همه عناصر این سوره «برای اولین بار» است.

14 – در این پاراگراف کدام آیات حاوی «محورهای ثابت کلام وحی» است؟

قَسَم ها

سوره عصر

والعصر (1)

سوره ضحی

وَالضُّحَى ﴿1﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى ﴿2﴾ مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى ﴿3﴾

سوره تین

وَالتِّينِ وَالزَّيْتُونِ ﴿1﴾ وَطُورِ سِينِينَ ﴿2﴾ وَهَذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ ﴿3﴾

سوره لیل

وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَى ﴿1﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا تَجَلَّى ﴿2﴾ وَمَا خَلَقَ الذَّكَرَ وَالْأُنثَى ﴿3﴾

سوره شمس

وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾ وَاللَّيْلِ إِذَا يَغْشَاهَا ﴿4﴾ وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾ وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾ وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾ قدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا ﴿9﴾ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ﴿10﴾

سوره طارق

وَالسَّمَاء وَالطَّارِقِ ﴿1﴾ وَمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ ﴿2﴾ النَّجْمُ الثَّاقِبُ ﴿3﴾

وَالسَّمَاء ذَاتِ الرَّجْعِ ﴿11﴾ وَالْأَرْضِ ذَاتِ الصَّدْعِ ﴿12﴾ إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ ﴿13﴾

سنن الهی

سوره طارق

إِن كُلُّ نَفْسٍ لَّمَّا عَلَيْهَا حَافِظٌ ﴿4﴾

گردشِ کار در روز قیامت

سوره زلزال

يَومَئذٍ تُحَدِّثُ اَخبارَها ﴿4﴾ بِاَنَّ ربِّکَ اَوحي لَها ﴿5﴾

يَومَئِذٍ يَصدُرُ النّاسُ اَشتاًتا لِيُروااَعمالَهُم ﴿6﴾ فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَةٍ خَيراً يَرَهُ ﴿7﴾ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذرةٍ شَرَّاً يَرَهُ ﴿8﴾

سوره طارق

يَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ ﴿9﴾ فَمَا لَهُ مِن قُوَّةٍ وَلَا نَاصِرٍ ﴿10﴾

توصیه های اخلاقی به انسان

سوره طارق

فَلْيَنْظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ ﴿5﴾ خُلِقَ مِن مَّاء دَافِقٍ ﴿6﴾ يَخْرُجُ مِن بَيْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ ﴿7﴾ إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ ﴿8﴾

 

بدیهی است اگر در سوره های آتی هرجا به همین موارد برخوردیم، ضمن یادآوری همین محور ها، آنها را نیز اضافه خواهیم نمود.

 

شرح مختصر

کلید های تفسیری

فعل خداوند قانونمند است

آیه 16 محل وقوع موضوع تیتر فوق است.

مطالب آیه 16 از نوع گفتارِ مطابقِ فرهنگِ مخاطب است.

گوئی خداوند خودش را پائین و پائین و پائین آورده و در حد مقابله شخصی با آن نیرنگ کنندگان قرار داده ، در حالیکه می دانیم خداوند این جهان را آفریده و در آن مکانیزم هائی قرار داده که قوانین الهی از طریق آن مکانیزم ها جهان را اداره می کنند و خداوند هرگز آن قدر کوچک نیست که در حد دشمنان پیامبر (ص) باشد و مستقیماً بیاید و با آنها درگیر شود و نیرنگ آنها  را باطل کند .

 این نوع سخن گفتن علاوه بر اینکه به زبان مخاطب است صمیمیّتی در آن هست که باعث دلگرمی پیامبر (ص) و پیروان آن حضرت می گردید .

به زبان مخاطب اولیه:

 در آیه 5 کلمه «بنگرد» به این معنی نیست که آدمی موظف باشد به «منی» نگاه کند، بلکه منظور این است که به «نگاه حکمت» در کل فرآیند تولید مثل بیاندیشد که خداوند چه مکانیزم پیچیده ای قرار داده و آدمی را با این مشخصات عالی (و به عبارت سوره تین «در بهترین ساختار») از چه منشائی که به نظر حقیر و ناچیز می آید آفریده است.

افسانه صلب و ترائب

در آیه های 6 و 7 فرموده «خلق من ماء دافق - یخرج من بین الصلب و الترائب» یعنی «آفریده شده از مایعِ جهنده – که خارج میشود از صلب و ترائب»

خب، حالا فرض کنید معنی صلب و ترائب را نمیدانیم! آیا این را هم نمیدانیم که «مایع جهنده» از کجا خارج میشود؟!

واضح است که همه (چه عرب های 1400 سال قبل و چه ما بشر قرن بیست و یکمی) میدانیم که مایع مذکور از کجا خارج میشود: از آلت تناسلی جنس نر و کمی بالاتر از بیضه ها!

خب، پس چرا در تفاسیر سلف اینهمه مطلب را شلوغش کرده اند و مطلبِ به این واضحی را مورد آنهمه تعبیرات غلط و ضمنا مختلف و متخالف و متضاد قرار داده اند؟

برای اینکه تصوری از زیادی و گسترده بودنِ این تفاسیرِ (لا اقل در این مورد) مغلوط پیدا کنید، کافی است سری به این نرم افزار مجمع التفاسیر بزنید و ببینید اسلاف ما در باره این موضوع به این واضحی چه دُرفشانی هائی کرده اند! (البته چون ذکر آنها به نحو حوصله بری طولانی میشود، این قلم به آن نخواهد پرداخت)

طرفه اینکه همانطور که کمی بالاتر هم دیده اید این دو آیه فرعی هم هست و مطلب اصلی همان «انه علی رجعه لقادر» است.

 

درجه ارزش کتاب های لغت قرآنی چقدر است؟

کتاب لغت قرآنیِ «المفردات» (که خداوند درجات مولفش (مرحوم راغب اصفهانی) را ترفیع دهد) در اواخر قرن سوم یا اوائل قرن چهارم پیدایش یافته، و در آن نیز کلمه ترائب بطور عجیب و غریبی معنا شده، چرا؟ زیرا حتی قبل از تولد او تفاسیر سلف با گرد و خاکی که دهه ها به پا کرده و معنی غلط را پراکنده و فضای علمی را مشوب کرده بودند، چاره ای برای هر مولف لغتنامه (و از جمله آن بزرگوار) نگذاشته بودند و لذا لااقل در این مورد، معنیی که لغتنامه ارائه میدهد قابل اعتنا نیست.

من حتی کنجکاو شده بودم که نکند روایتی از معصومین (ع) وجود داشته که مورد بدفهمی واقع شده که سببِ آن معانیِ نچسب و ناجور شده باشد، که استعلام کردم و جواب منفی بود!

تنها منبعی که میتوان برای معنیِ غلطی که مرحوم راغب ارائه داد، ذکر کرد، تفاسیر موجود در محیط علمیی بود که او در آن محیط نشو و نما یافته بود.

خلاصه اینکه معنی واژه های پر تکرار قرآن را میتوان از خود قرآن فهمید و واژه های کم تکرار را می باید سعی کرد از روال متن قرآنی و درس و درب فهمید و تکواژه هایی مانند وصیله و حام و سائبه و امثال این را اگر هم نفهمیدیم (با اطمینان به شما میگویم) مهم نیست، و همینکه از روی درس و درب بفهمیم بطور تقریبی چه معنی میدهد کفایت میکند، و گرچه ممکن است شخص عالم و فاضلی از لغت نامه های متعددی شاهدِ معنی ارائه کند، به دلیلی که فوقا برشمرده ایم، اطمینان آور نیست.

 

افسانه رجع و صدع

این مورد نیز مانند قضیه صلب و ترائب مورد بدفهمی مفسران سلف شده، و سپس این از آن نقل کرده و بعدی از قبلی و همینطور بگیر و بیا و تا امروز هم،  هم در تفاسیر و هم در کتاب های لغت معنی های عجیب و غریب است که خواننده قرن بیست و یکمی را می آزارد.

والسماء ذات الرجع «قسم به آسمان بازگشت دار» یعنی اینکه اهمیت مطلب راجع به آسمان برای تحقق قیامت ، موضوع «بازگشت دار» بودن آن است.

چنانکه می دانیم مفهوم آسمان برای مخاطب های اولیه اینقدر بود که سرشان را رو به بالا میگرفتند و هرچه میدیدند همان آسمانشان بود.

 آنها هرچه از آسمان میدیدند برایشان مفهوم زمان شب و روز را پر رنگتر از چیزهای دیگر تداعی میگرد و شب و روز هم معنیِ بازگشت را در خویش مستتر دارد، امروز صبح است دیروز هم صبح داشت فردا هم صبح خواهد داشت و صبح چیز ثابتی است که هر روز بما باز میگردد و این چیزی است که آنها از مفهوم بازگشت درک میکردند یعنی گذر زمان را.

و به عبارت دیگر این مفهوم بازگشت که در قیامت (که جواب قسم است) بسیار مهم است ، به ما این را می فهماند که قیامت در اثر مرور زمان و گذشت ایام و «بازگشت های» آسمانی حاصل می شود.

ارض ذات الصدع: یعنی زمین قابل شکاف یعنی چه؟ و به عبارت دیگر در ارتباط و با وقوع قیامت یعنی چه؟

از کلمه «صدع» ، «صداع» را داریم که به معنی سردرد است مثل اینکه سر از شدت درد می خواهد بترکد. در رابطه با قوع قیامت نیز به این معنی که مناسب اینجاست باید توجه شود (نه موضوع شکافته شدن زمین برای خروج گیاه از آن، بقول طنز نویسان گوزن به شقایق چه ربطی دارد!)

 مجموع دو عبارت «سماء ذات الرجع» و «ارض ذات الصدع» در مجموع یعنی اینکه قیامت در اثر گذشت زمان (که ذاتیِ آسمان است) و نیز قابلیت ذاتیِ زمین برای قبول تحولات فیزیکیِ لازم، وقوع قیامت را یک «امر طبیعی» قلمداد میکند، که با جنس و ذات زمین و آسمان همخوانی دارد.

قسم

تاکنون قسم  های مختلف و متنوعی را در سوره های عصر، قارعه ، ضحی ، تین ، شمس و لیل دیده ایم، و در قسمت شرح مختصرِ بعضی از این سوره ها بحث های جانبی نیز عرض کرده ایم، در اینجا آن بحث ها را تکرار نمی کنیم اما از شما خواننده گرامی می خواهیم که به عنوان تمرین به آن بحث ها مراجعه کرده و یک «جمع بندی» تهیه نمائید.

چه ربطی است بین این قسم ها و جواب قسم؟

به عبارت دیگر ، بین آسمان و طارق و «حافظ»داشتنِ آدمیان چه ربطی است؟

هر آمیزاده را که در نظر آوریم ، آسمان و بخصوص آن ستاره فروزان را در «بالا»ی سر خویش می بیند، و توجه به همین مفهوم بالا و پائین ذهن او را برای پذیرش موضوعی که در آیه 4 ذکر شده آماده میکند. زیرا مفهوم حافظ (صرف نظر از اینکه از چه چیزی حفاظت میشود و اینکه تا چه حدودی و چگونه انجام میشود) می باید با مفهوم احاطه پشتیبانی شود، که مفهوم احاطه در دو کلمه آسمان و ستاره فروزان مستتر است.

رجعت

در آیه 8 ، به جای کلمه «بعثت» (برانگیخته شدن) و یا احیاء (زنده کردن)، کلمه «رجع» (بازگرداندن) را بکار برده، البته در قرآن هر دو این تعابیر بکار رفته، اما اینکه در اینجا از کلمه «برگرداندن» استفاده نموده شاید به این علت باشد که خود وجود را اصل گرفته، به این معنی که این شخص در این جهان هست، و مرگ او را نیست نمیکند (بلکه مانند خواب و کُما و فریز و سایر اشکالی که در آنها وجود هست اما در حالتی دیگر)، و در جریان «رجع» به حالتی شبیه قبل (که در آن درک و فهم و حرکت و سایر عناصر زندگی مانند قبل موجود باشد) برمیگردد.

آشکار شدن پنهانی ها

در سوره زلزال داشتیم که که آدمی خیر و شر اعمال خویش را (حتی اگر بسیار کوچک هم باشد) می بیند. نه اینکه تصویر یا فیلم آن را ببیند بلکه خود آن را می بیند. موضوع آیه 9، به نوعی، بازگو کننده همان مطلب به زبانی دیگر است. البته «پنهانی ها»ی مذکور، هم می تواند مثبت و هم میتواند منفی باشد، و هم می تواند خُرد (یعنی ناظر به اعمال) و هم می تواند کلان (یعنی ناظر به شخصیت) باشد.

تنهای بی قدرت

در آیه 4 سوره قارعه داشتیم که مقارن وقوع قیامت، آدمیان به صورت انبوهی متفرقِ پراکنده («فراش مبثوث» ملخ های پراکنده) برانگیخته می شوند در اینجا نیز با ذکر اینکه نه نیرویی و نه یاوری دارند، همان موضوع را با زبانی متفاوت ذکر نموده است.

 

ترجمه تفسیریِ آزاد

بسم الله الرحمن الرحيم

قسم به آسمان و قسم به طارق (1) و چه چیز تورا، ای پیامبر! آگاه نمود که طارق چيست (2) طارق آن ستاره پرتو افکن است (3)  هيچکس نيست مگر اينکه بر او نگهباني گماشته شده است (4) پس آدمي بنگرد که از چه آفريده شده (5) از آبي جهنده آفريده شده (6) که از بين سخت و نرم بيرون مي آيد (7) البته خداوند بر بازگرداندنش تواناست (8) در روزي که پنهاني ها آشکار شود (9)  كه او در آن روز نه نيرويي و نه ياوري خواهد داشت (10) قسم به آسمانِ داراي بازگشت (11) و زمينِ قابل شکافتن (12) که البته آن گفتمانِ مربوط به قیامت گفتاري نهائي است (13) و اصلأ شوخي نيست (14) البته آن کافران نيرنگي مي زنند (15) و من نيز ضد نيرنگي مي زنم (16) پس، تو ای پیامبر! آنان را چندان جدی نگیر و به آنان اندک مهلتي ده (17)

 

فایل ها برای دانلود

دی ان ان